شبهه قرآنیٰ عصمت انبیاءٰ ایمان به فرشتگان

چرا بايد انبياء در مقابل مژده فرشتگان دچار ترديد شوند؟

چرا بايد انبياء در مقابل مژده فرشتگان دچار ترديد شوند؟ و حتي از آن ها نشانه صحت سخنشان را بخواهند؟ مگر ايمان به ملائكه كه از خصوصيات مؤمنين است به معناي تصديق سخنان آنها نيست؟ جالب است كه حضرت زكريا نيز با اقرار به اين كه پير شده است و همسرش نيز نازا است از خداوند طلب فرزند مي كند ولي وقتي فرشتگان م‍ژده فرزند را به حضرت ابراهيم مي دهند شگفت زده مي گردد!!:
آل‏عمران : 40 و 41: قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لي‏ غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتي‏ عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ، قالَ رَبِّ اجْعَلْ لي‏ آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزاً وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثيراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ
او عرض كرد: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدين گونه خداوند هر كارى را بخواهد انجام مى‏دهد.» (زكريا) عرض كرد: «پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علّت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از كار مى‏افتد.) پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو!
الحجر: 53 و 54: قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَليمٍ، قَالَ أَ بَشَّرْتُمُونىِ عَلىَ أَن مَّسَّنىِ‏َ الْكِبرَُ فَبِمَ تُبَشِّرُون‏. قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقّ‏ِ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِين.
گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت مى‏دهيم!» گفت: «آيا به من (چنين) بشارت مى‏دهيد با اينكه پير شده‏ام؟! به چه چيز بشارت مى‏دهيد؟!» گفتند: «تو را به حق بشارت داديم از مأيوسان مباش!»
مريم : 4 - 6قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا، وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي‏ وَ كانَتِ امْرَأَتي‏ عاقِراً فَهَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا، يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پيرى تمام سرم را فراگرفته و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبوده‏ام! و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا و عقيم است تو از نزد خود جانشينى به من ببخش ... كه وارث من و دودمان يعقوب باشد و او را مورد رضايتت قرار ده!»


کارشناس بحث : هدی