رهبر انقلاب اسلامی

در جواب کسانی که میگن چرا رهبر کاری نمی کنه؟

سلام خسته نباشید امیدوارم جای خوبی سوالم رو گفته باشم
سوالم در مورد اینه که من میخوام به عنوان یه شخص انقلابی با مردممون صحبت کنم و اونا رو بتونم با صحبت کردن با دلیل قانع کنم

کسانی زیادی هستن که به رهبر عزیزمون گیر میدن و میگن
چرا کاری نمیکنه؟
مگه رهبر نیست چرا حرفش رو گوش نمیدن؟
این همه دزدی و اختلاس چرا؟
تا این حد که میگن اگه نمیتونه بره کنار؟

و این یه حقیقت تلخه که وقتی ما به عنوان کسانی که پشت رهبرمون ایستاده ایم اگه نتونیم جواب منطقی بدیم وضع خیلی بدتر از اینا میشه
و من هر چی صحبت میکنم و میگم مثلا مسئولین تابع سخنان رهبری نیستند و بعضیاشون خوب نیستن و... و میگن چرا بر کنارشون نمیکنه؟
یا میگن اگه این دزدی ها نبود الان ما با پولش میتونستیم نفری دویست میلیون داشته باشیم و بعد میگن چرا رهبر کاری نکرد؟
و کلا در مورد همه چیز من میخوام باشون صحبت کنم و اونا میگن رهبر یه مملکته باید مشکلات رو حل کنه و من هر جوری که می خوام باشون صحبت کنم اونا یه حرفی مثل همین خرابیهایی که تو کشورمون هست میزنن و منم بشون میگم مشکل رهبرمون نیست و باز میگن اگه رهبره پس چرا کاری نمیکنه مثلا برکنارشون کنه یا.....
حقیقتا من خیلی ناراحتم و فشار زیادی رو دارم تحمل میکنم که چرا نمیتونم باشون بحث کنم و اونا رو قانع کنم.
لطفا بگین چیکار کنم
ایا باید مطالعه کنم؟ ایا باید کاری کنم ؟
در ظمن این تاپیک رو هم مطالعه کرده ام:
http://www.askdin.com/group123-discussion2706.html#top ولی من اطلاعاتی بسیار بسیار بیشتر می خوام
بی صبرانه منتظرتون هستم

ღღღدلبسته آقای خراساني خويشم ஜ تقديم به مقام معظم رهبري دامت برکاتهღღღ

[b]content[/b]


عنوان تاپيک را با

استفاده ازشعر آقا برگردان به خود آقا کرده ايم :hamdel:


❖ کلیپ های صوتی رهبری با موضوع انتظار و مهدویت ❖

انجمن: 

:Gol: فرج یعنی گشایش :Gol:
..........................................................

وقتی که به ما میگویند منتظر فرج باشید, فقط این نیست که منتظر فرج نهایی باشید
بلکه معناش این هست که هر بن بستی قابل گشوده شدن است
فرج یعنی این
فرج یعنی گشایش...

╗════════════════════════════════
ღღღ تولید اختصاصی انجمن گفتگوی دینی ღღღ
════════════════════════════════



روایت روزهای سفر رهبر انقلاب اسلامی به كرمانشاه‬ ‫- یك‬

[="Blue"]روایت روزهای سفر رهبر انقلاب اسلامی به كرمانشاه‬ ‫- یك‬

[="Red"]در كرمانشاه ایستاده‌ایم[/]

می‌گویند از سه هفته پیش كه شایعه‌ی حضور «آقا» در شهر به واقعیت نزدیك شده است آنها فعالیت‌شان را شروع كرده‌اند.
تابلوهای مسیر، لحظه به لحظه فاصله‌مان تا كربلا را نشان می‌دهند. به عبارتی، داغ مسافرین كرمانشاه همیشه تازه است: نانوایی زائرانِ كربلا، نهال‌كاریِ حاشیه‌ی راهِ كربلا، ترمینالِ كربلا... . در هر بخشی از مسیرِ كرمانشاه، نشانه‌ای از كربلا را می‌توان یافت.

ظهر به كرمانشاه می‌رسیم؛ چند روزی زودتر از رهبر انقلاب. كمی استراحت می‌كنیم تا غروب دوستی دنبالمان بیاید و ستاد استقبال مردمی از رهبر انقلاب را نشانمان بدهد. كمی از مركز شهر دور می‌شویم. ستاد را در كوچه‌ پس كوچه‌ای تاریك پیدا می‌كنیم. خانه‌ای كه تعدادی جوان به ضرب و زور، كرایه كرده‌اند و جلوی درش را چراغ رنگی و چند پوستر از رهبر زده‌اند.

دوست همراه‌مان ظهر آنجا رفته و كمی از فعالیت‌هایشان پرسیده است. وقتی كه وارد خانه می‌شویم، تعدادی جوان لاغر را می‌بینیم كه شام می‌خورند. بعد از سلام و احوال‌پرسی از كارهایشان در این ستاد می‌پرسیم -و اول با جدیت از ما ‌می‌پرسند كه از كدام روزنامه یا خبرگزاری آمده‌ایم؟- و وقتی ‌می‌فهمند از سایت نشر آثار رهبری برای روایت و عكاسی حاشیه‌های سفر آمده‌ایم، با لبخند همه چیز را كامل برایمان تعریف می‌كنند.

می‌گویند از سه هفته پیش كه شایعه‌ی حضور «آقا» در شهر به واقعیت نزدیك شده است آنها فعالیت‌شان را شروع كرده‌اند.

مسئول محتوایی ستاد استقبال اول از همه تاكید دارد كه این ستاد با كمك‌های مردمی تشكیل شده كه شامل كمك هیئت‌ها، خیرین و مردم است. بعد، از ایستگاه‌های صلواتی‌ای می‌گوید كه در این روزها برپا كرده‌اند و ویژه‌نامه‌ای كه برای ورود رهبر آماده كرده‌اند و توضیح می‌دهد كه می‌خواهند این بچه‌های جمع‌شده در این ستاد را برای كارهای فرهنگی در استان، در آینده هم دور هم جمع كنند.

همزمان با توضیحات، برای ما غذا می‌آورند و سفره‌ای می‌چینند. فضای قدیمی خانه آدم را می‌گیرد. لهجه‌ی همه‌شان كردی است. از كرمانشاه می‌گویند كه هندوستان ایران است و از هر دسته‌ای در آن می‌توان یافت. از شهید جعفریِ كرمانشاهی‌ها می‌گویند كه شهید صیاد شیرازی در رثایش حرف زده است و انگار همه‌ی جوانان شهر خاطره‌ای از او در سر دارند.

وقتی قرار است خداحافظی كنیم یك وانت‌بار كه كمك‌های مردم را برای ستاد جمع كرده، می‌رسد به این خانه‌ی قدیمی؛ و همگیِ بچه‌ها برای كمك می‌آیند دم در. در راه برگشت به محل اسكان، ایستگاه‌های صلواتی زیادی را در شهر می‌بینیم. گفت‌وگو می‌كنیم با جوان‌هایی كه برای كمك به این ایستگاه‌ها آمده‌اند و بین مردم شربت و عكس‌های رهبر را پخش می‌كنند. همه‌جور شكل و ظاهری هم در آنها هست؛ از مشكلات استان می‌پرسیم و اكثرشان از بیكاری می‌گویند و اینكه مسئولین دست از اختلاف بردارند و آخر سر از علاقه‌شان به رهبر انقلاب می‌گویند.

دوجوان دیگر كه از طرف هیئت‌شان ایستگاه زده‌اند، می‌گویند این یك هفته حال و هوای شهر عوض شده است و امشب را باید درون ایستگاه بخوابند و از وسیله‌ها مراقبت كنند. هم سن هستیم. آنها شب را بیدار می‌مانند و من روایت می‌كنم و دیگری...

دیر وقت است كه به محل اسكان‌مان می‌رسیم. شهر به آرامش شبانه خود فرورفته است. همه می‌دانند كه چند روز شلوغ در پیش است.

قرار است بیش از یك هفته‌ی نفس‌گیر را روایت كنیم. دیدار امام و امت. دیداری كه 22 سال چشم‌انتظار آن بوده‌اند. البته هر كس برای این دیدار كاری می‌كند. نیروهای انتظامی امنیت را برقرار می‌كند، عكاسان تصاویر را ثبت می‌كنند و من
روایت می‌كنم.

[="DarkGreen"]منبع : پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی[/][/]