رفاقت قبل از ازدواج

از این عشق خسته شدم

⁣سلام من دختری نوزده ساله هستم حدود چهار پنج ماه پیش با پسری در گروه تلگرام آشنا شدم رابطه ما حدود بیست روز الی یک ماه طول کشید این اقا به من خیلی علاقه مند شده بود منم خیلی دوسش داشتم ولی نمیتونستم باهاش ادامه بدم چون ببخشید حرفای جنسی میزد بهش اینو گفتم گفت دیگه نمیگم دلیل بعدی من هم این بود که این اقا میگفت میخوام باهات ازدواج کنم ولی من شرایط ازدواج رو نداشتم دلیل دیگم این بود که پدرمن پزشک و مادرم دبیره ولی پدر ایشون سوپرمارکت داره و مادرشون آرایشگره من چندان با شغل پدرومادرش مشکلی ندارم ولی به نظرم من تو یه خانواده فرهنگی بزرگ شدم و اون تو یه خانواده بازاری و اختلاف بینمون وجود داره ازنظر مالی میگن پولداریم ولی خودش شغل و درآمد مشخصی نداره و دانشگاهم نرفته
این اقا ازمن مبلغ پولی به عنوان قرض گرفتن و یه دفعه غیبشون زد بعدچهارماه اومده و میگه میخواد باهام ازدواج کنه و دلیل غیبتش رو هم میگه به دوستش بدهکار بوده و گوشیشو ازش گرفته میدونم راست میگه چون تماس که میگرفتم دوستش جواب میداد⁣میگه تو هرکاری بگی انجام میدم میگه میخوام برم سرکار میگه میخواد بیاد خواستگاری ولی من واقعا شرایط ازدواج رو ندارم و به نظرم سن ۱۹ برای یه دختر سن کمیه
بهش گفتم به درد هم نمیخوریم میگه خودمو میکشم حتی قبلا هم که اینو گفتم دستشو با تیغ خون انداخته بود میترسم به خودش صدمه بزنه
من چیکارکنم چه طوری بهش بگم؟آیا من گناه میکنم؟
خیلی خیلی عذاب وجدان دارم ازطرفی خیلیم دوسش دارم اونم عاشقمه ولی واقعا هرطوری که فکرمیکنم بهم نمیخوریم چون فقط سربازیشو رفته و کارمشخصی نداره ولی میگه میخوام شاغل بشم و دومیلیون درآمد دارم ولی به نظرم کافی نیست چون من تو خونه پدرم خیلی راحت زندگی میکنم و این حقوق حداقل برای من کافی نیست هرطوری میخوام بهش بگم من به دردش نمیخورم میگه خودمو میکشم و تلفن رو قطع میکنه و نمیذاره حرف بزنم و میگه به مادرم گفتم میخوایم عید بیایم شمال...اخه من اهل شمالم اون تهران
من دوسش دارم ولی همه چیز فقط علاقه نیست ما واقعا به درد هم نمیخوریم اونم سنی نداره فقط21سالشه کار و مدرک مشخصی هم نداره از نظر دینی هم من ازش یکم مذهبی ترم واسه همین نمیتونم تو رابطه دوستی بمونم ازطرفی شرایط ازدواج رو ندارم
به نظرشما چیکارکنم خیلی خسته شدم دیگه بریدم