دکتر مایکل نیوتن، زندگی های متوالی، عدالت

عدالت در زندگی های متوالی

انجمن: 

به نام خدا

با سلام
اصل زندگی های متوالی
عدالت از ارکان اصلی مبدا خلقت است .هر موجودی که هستی او از این مبدا سرچشمه می گیرد به طور فطری خواهان عدالت است.هنگامی انسان احساس آرامش می کند که در محیط زندگانی اش عدالت برقرار باشد.تشخیص عدالت الهی کار چندان ساده ای نیست و بسیاری از پیشامد ها ،بدون تعمق کافی ،ممکن است طغیانی ناشی از احساس بی عدالتی در انسان بر انگیزد.ادیان بزرگ توحیدی همگی قائل به اصل عدالت الهی هستند.

در اینجا روشن می کنیم که اصل زندگی های متوالی علاوه بر توضیح عدل الهی ،کلید فرایند سیر کمال انسان نیز هست.



نظر ادیان بزرگ الهی



ادیان بزرگ توحیدی قائل بر اصل عدالت پروردگار هستند و بر این عقیده اند که خداوند عادل است و انسان تنها یک بار به زمین می آید و اگر در طول این یک بار ،مطابق احکام الهی رفتار کرد به بهشت می رود .به عکس اگر رفتار او بر خلاف احکام الهی بود ،مؤبدااز این سعادت محروم می ماند.



شبهات و سؤالاتی در موردعدالت پرودگار که در ذهن انسان وجود دارد



اگر خداوند عادل است چرا وضعیت انسان ها نا برابر است؟چرا بی گناهان دچار بلا می شوند و به سختی می افتند؟چگونه است دو فرد از لحاظ استعداد و لیاقت با هم برابرند یکی کامروا می شود و دیگری ناکام ؟آیا در این موارد بی عدالتی وجود ندارد ؟چرا کودکانی در محیط فقر و خشونت به دنیا می آیند و از حمایت والدینی مهربان بی بهره اند و جز رنج و محرومیت نصیبی ندارند ،حال آنکه کودکانی دیگر در محیطی سرشار از نعمت و رفاه زاده می شوند ؟چرا افرادی در جوانی از دنیا می روند و افرادی دیگر عمر طولانی دارند و از زندگانی بهره بسیار می برند ؟چرا برخی از تعلیم و تربیت صحیح دینی و معنوی برخوردار می شوند وبرخی دیگر در دام شیادان معنوی گرفتار می شوند ؟چرا ستمگرانی تا پایان عمر به سزای اعمالشان نمی رسند؟چرا تا این حد رنج و محنت توجیح ناپذیر وجود دارد؟سرنوشت روح بعد از مرگ چه می شود ؟ سرنوشت کودکانی که از دنیا می روند چه می شود؟و ......؟



ذهنیات نامطلوب در باب عدالت پروردگار خداوند عادل است ولی عدالتش استقرار مطلق ندارد



خداوند عادل نیست و عدالتش برقرار نیست.


نظریات رایج در باب بازگشت روح به زمین

تصور رایج در میان آئین هندو «تناسخ»تصور رایج در میان آئین بودائیاعتقاد به بازگشت روح در نزد یونانیاننظریه افلاطون در باب بازگشت روح به زمین



بازگشت روح از دیدگاه شرایع ادیان ابراهیمی


اصل زندگی های متوالی

عدالت ،تنها در صورتی مفهوم پیدا می کند که تمامی موجودات از امکانات مساوی بر خوردار باشند و هر یک منصفانه مورد قضاوت قرار گیرند.عدالت وقتی حاکم است که حقوق هرکس به طور منصفانه حفظ شودو میزان استحقاق هرکس به دقت سنجیده شود و بر حسب آن ،پاداش دریافت کند و هیچ کس برای جرم ناکرده تاوان ندهد.مثال:شخصی که در این دنیا حقوق افراد بسیاری را مورد تعدی قرار داده با او چگونه رفتار می شود!وقتی که گفته می شود علت و منشا تیره روزی یک کودک ،یا دلیل ناکامی های به ظاهر بی دلیل اشخاص را در سوابق اعمال آنها در زندگی های قبل باید جست،هیچ کس مورد اتهام یا قضاوت قرار نمی گیرد ،بلکه قصد این است که با پی بردن به ریشه مشکلات در صورت امکان ،هم دیگران از تکرار چنین اعمالی متنبه بشند و هم آنان که در وضع خود در رنجند به نحو مؤثرتری یاری بگردند
ناملایمات به دو صورت انسان را عذاب می دهد:ناراحتی های جسمی یا روانی مستقیمرنج روانی غیر مستقیماصل زندگی های متوالی توجیهی منطقی از مسئله عدالت الهی است و تضمین مطمئنی است برای افراد بشر که به موجب آن هرگز حقوق هیچ کس پایمال نخواهد شد .نقش دیگر زنگی های متوالی برخورداری از «کلاس های جبرانی»است.



دلیل دیگر برای اثبات زندگی های متوالی این است که رسیدن به کمال به زمانی بیش از یک زندگی زمینی نیاز دارد.



شبهات:اگر رسیدن به کمال به زمانی بیش از یک زندگی زمینی احتیاج دارد،چرا به جای زندگی های پیاپی ،یک زندگی طولانی تر به انسان داده نشده؟شبهً دیگر این است که اگر هر کدام از ما چندین بار به دنیا آمده ایم ، چرا زندگی های قبلی خودمان را به یاد نمی آوریم؟سوره4 آیه 56 وسوره 2 آیه 28 و همچنین انجیل به روایت یوحنا9 ،1 تا 3 انجیل متی17، 10 تا13 به اعتباری می توان مؤید زندگی های متوالی دانست.سوره 4 آیه 56 «چگونه کافر می شوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و زنده کرد شما را و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز خواهید گشت »سوره4 آیه 56 «آنان که به آیات ما کافر شدند به زودی به آتش دوزخشان درافکنیم که هرچه پوست تن آنها بسوزد به پوست دیگرش مبدل سازیم تا بچشند سختی عذاب را که همانا خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است»اصل زندگی های متوالی به طریق سیر صعودیواقعیت وجود ما آگهی است .منشا آگهی انسان از روح ملکوتی است .روح ملکوتی برای رسیدن به کمال با مکمل خود در می آمیزد تا به سیر کمال خود ادامه دهد. به گفته استاد الهی آنچه که در طی زندگی های متوالی از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود و سیر کمال می کند ترکیبی از روح ملکوتی و اثرات روح های بشری است که در این زندگی و زندگی های گذشته با آنها پیوند داشته ومجموع این اثرات در حافظه فرادماقی روح محفوظ می ماند که به این مجموعه «خود» گفته می شود.


وجود انسان تنها به این جسم بیولوژیکی محدود نمی شود
ضرب العجل و تعداد معین زندگی ها
همچنان که مهلت دانشجو برای گرفتن یک مدرک محدود است ، مهلت انسان نیز در عالم خاک برای کسب معلومات لازم جهت رسیدن به کمال،محدود است ونیز تعداد قالب های که در اختیار هر فرد گذاشته می شود معین است.اصل عدالت ایجاب می کند که این مهلت برای همه یکسان باشد.در قرآن از هزار عالم مذبور یک روز به شمار آمده است و آن روز با اعتباری پنجاه هزار سال آمده است یعنی هر عالمی پنجاه سال و با اعتباری هزار عالم یعنی «هر عالمی یکسان».آیه مربوط به پنجاه هزار سال «یعنی بالا روند فرشتگان و روح به سویش در روزی که انداز? آن است پنجاه هزار سال» سوره 70 آیه 4آیه مربوط به هزار عالم «بپردازد کار را از آسمان به سوی زمین سپس بالا رود به سویش در روزی که انداز? آن هزار سال است از آنچه که میشمارید» سوره 32 آیه 5
امکانات مساوی برای آموزش
حرکت در کل خلقت ، در جهت کمال یافتن مخلوقات و بازگشت آنها به سوی مبداَ است . به همین سبب جریان طبیعی زندگی های متوالی ، ضرورتاً صعودی است.امکان به مقصد رسیدن بیش از اتمام ضرب العجلبرای رسیدن به کمال نمی توان از مدت ضرب العجل تجاوز کرد ،اما می توان پیش از پایان آن به مقصد رسید.این کار در زمین که مستلزم تلاش فوق انسانی است –یا در عالم برزخ امکان پذیر است
خطر به مقصد نرسیدن در پایان ضرب العجلnدر پایان ضرب العجل، دیگر نمی توان به زمین بازگشت یا در عالم برزخ ماند .کسانی به کمال نرسند ،بعد از داوری نهایی ،به عالم معنوی علی ابدی هدایت می شوند .

nهنگامی که گروحی از ارواح به پایان ضرب العجل خود برسند مورد داوری نهایی قرار می گیرند و جایگاه ابدی هر یک از آنها در عوالم معنوی علی ابدی ،بنا بر استحقاقشان تعیین می شود .

سیر طبیعی صعودی


در مسیر سیر کمال هر فرد در خلال این مهلت ،ضرورتاً فرصت خواهد یافت تا معلومات لازم را برای طی راه کمال کسب کند.







گذر به عالم برزخ




روح پس از ترک جسم ،بلافاصله و یا پس از مدت زمانی به عالم برزخ وارد می شود .مدت اقامت در برزخ بسیار متغیر است و ممکن است از چند لحظه تا هزاران سال و یا بیشتر باشد. تعیین مدت آن به عهده دستگاه الهی است و جزء مهلت سیر کمال در عالم خاک به حساب نمی آید .انسان تا در قید جسم است ،میزان آگهی اش از آنچه واقعاً هست ، بسیار ناچیز است.انتخواب جسم - محیط«جسم – محیط»مجموعه ای است متشکل از جسم و محیطبنا بر اصل عدالت ، جسم – محیط تا حد زیادی حاصل اعمال زندگی های گذشته است «باید دید آن روح استحقاق چه محیطی ،چه ریخت و چه هیکلی و چه وضعی دارد ، آن وقت جسمی به آن شکل برایش درست می شود . یعنی بر حسب لیاقتش یک قالب با استعدادو هیکل و ریخت و محییط مخصوص برایش درست می کنند ، سپس وارد آن جامه اش می کنندغالباً انسان حد اقل یک بار این فرصت را می یابد تا به تعلیمات اصیل معنوی دسترسی پیدا کند.

نتیجه
اصل زندگی های متوالی مجموعه منسجمی از قوانین معنوی است که نظام آن بر اصل سیر تکامل جمیع موجودات استوار است و نیز پاسخگوی شبهاتی است که همواره کثیری از انسان ها در مقوله عدل الهی با آن دست به گریبانند.در واقع اعتقاد به آن به معنی آگاه شدن از وضعیت خود و پی بردن به حقایق وجود است.این اصل ایمان به عدالت الهی را استحکام می بخشد.اعتقاد بر این اصل،به انسان اطمینان می دهد که حقوقش هرگز پایمال نخواهد شد.اعتقاد به اصل زندگی های متوالی تحمل ناملایمات را در زندگی برای بشر آسانتر می کند.از طرف دیگر مؤمن صادقی که اصل زندگی های صعودی را نفی می کند ،ممکن است در برابر بعضی از حملات که به اعتبار و انسجام برخی از مبانی اعتقادی اش وارد آید آسیب پذیر شودمنابعقرآن کریمانجیلگوشه ای از سخنرانی های دکتر بهرام الهی در دانشگاه سوربن پاریس1997 – 1996مقاله

n
encyclopoedia universalis,paris,1991 «enfer et pardis»



louis renou, lhindouisme,paris,puf,1993



اگر انسان با تکیه بر دو اصل زندگی های متوالی و سیر تکامل ،بتواند تا حدودی فرایند عدل الهی را تشخیص بدهد ،موفق خواهد شد هدف و جهت گیری درستی به اندیشه های خود بدهد . چه بسا حقیقت این اصل بتواند وسیله مطلوبی جهت جواب گویی به چون وچراهای ذهنی افراد متفکر شود ،و آنها را در خلئی که در فلسفه زندگانی مشاهده می کنند دور نماید و در نهادشان کشش به سوی اصل خود را که فطرت ذاتی شان به آن تمایل دارد بیدار کند.