احترام به استاد
ارسال شده توسط سلیم در پنجشنبه, ۱۳۹۰/۰۲/۱۵ - ۱۳:۳۳علّامه حسنزادهآملي نقل كرده است: بنده حريم اساتيد را بسياربسيار حفظ ميكردم. سعي ميكردم در حضور استاد به ديوار تكيه ندهم، چهار زانو بنشينم، حرفي را زياد تكرار نكنم، چون و چرا نميكردم كه مبادا سبب رنجش استاد شود. يك روز محضر آقاي مهدي الهي قمشهاي نشسته بودم.
خم شدم و كف پاي ايشان را بوسيدم. ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردي؟! گفتم: من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم. براي بنده اين كار ماية مباهات است، خب چرا اين كار را نكنم؟1
٭ ٭ ٭
يكي از شاگردان علّامه طباطبايي دربارة علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضي مينويسد: من يك روز به علّامه عطر تعارف كردم. ايشان عطر را گرفته و تأمّلي كردند و گفتند: دو سال است كه استاد ما مرحوم قاضي رحلت كردهاند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزدهام و تا همين زمان اخير نيز هر وقت بنده به ايشان عطر ميدادم، در آن را ميبستند و در جيبشان ميگذاشتند و نديدم كه ايشان عطر استعمال كنند؛ با اينكه از رحلت استادشان 36 سال ميگذرد.2
ماهنامه موعود شماره 121
پينوشتها:
1. منظومة معرفت، ص 40.
2. سيّدمحمّدحسين حسيني تهراني، مهر تابان، مشهد، انتشارات علّامه طباطبايي، 1417 هـ .ق، چ 2، ص 25؛ سيماي فرزانگان، صص 267 و 268.