***** خدا پسندانه *****
ارسال شده توسط صادق در یکشنبه, ۱۳۹۳/۰۷/۲۷ - ۱۲:۴۶مباهله چیست؟
پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سرات دولت ها و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف نجران (ابوحارثه) نوشت و ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت نمود.
منطقة نجران حدود هفتاد دهکده و در نقطة مرزی حجاز و یمن قرار گرفته بود. ساکنان نجران به عللی دست از بت پرستی کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.
وقتی نامة پیامبر به رؤسای نجران رسید، جلسهای تشکیل دادند. یکی از افراد به نام شرحبیل که بسیار عاقل بود گفت: مکرّر از پیشوایان مذهبی خود شنیدهایم که روزی منصب نبوّت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت. هیچ بعید نیست که محمد از اولاد اسماعیل، پیامبر موعود باشد.
شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیأت نمایندگی نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با حضرت محمد تماس گرفته و دلائل نبوت او را بررسی کنند. شصت تن از ارزندهترین و داناترین مردم نجران انتخاب شدند که در رأس آنان سه تن پیشوای مذهبی قرار داشت: ابوحارثه بن علقمه (اسقف اعظم) و عبد المسیح (رئیس هیئت نمایندگی) و "أیْهم" که فردی کهنسال و محترم بود. این هیأت طرف عصر در حالی که لباسهای فاخر بر تن داشتند به محضر پیامبر(ص) رسیدند و سلام کردند. پیامبر با احترام خاص پاسخ آنان را داد. سپس پیامبر فرمود: "من شما را به آیین توحید و پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می کنم". سپس آیاتی را برای آنان خواند.
گفتند: ما به خدای یگانه اعتقاد داریم. پیامبر(ص) فرمود: "چگونه میگویید که خدای یگانه را پرستش میکنید، در صورتی که صلیب را می پرستید و از خوردن گوشت خوک پرهیز نمیکنید و برای خدا فرزند معتقدید؟
نمایندگان نجران گفتند: ما عیسی را خدا میدانیم، چون او مردگان را زنده کرد و بیماران را شفا بخشید و از گِل پرنده ساخت و آن را به پرواز در آورد و اینها علامت خدایی است.
پیامبر(ص) فرمود: "او بندة خدا و مخلوق او است که وی را در رحم مریم قرار داد و این قدرت و توانایی را خدا به او داده است".
یک نفر از نمایندگان گفت: او فرزند خدا است زیرا مادر او بدون این که با کسی ازدواج کند او را به دنیا آورد، پس پدر او خدای جهان بود.
در این حال آیه نازل شد: "عیسی مانند آدم آفریده شد که او را بدون پدر و مادر به دنیا آورد".
نمایندگان نجران گفتند: گفته های شما ما را قانع نمیکند. راه این است که در وقت معیّنی با یکدیگر مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین کنیم و از خدا بخواهیم که دروغگو را هلاک کند. دراین موقع جبرئیل نازل شد و آیة مباهله را نازل کرد: ": "فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم ...؛ هر گاه بعد از دانشی که (دربارة مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیر برخیزند، به آنان بگو: بیایید فرزندان خود را دعوت کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را، شما هم زنان خویش را، ما نفوس خود و شما هم از نفوس خود دعوت کنید، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم".(1)
طرفین به فیصله دادن مسئله از طریق مباهله آماده شدند و قرار شد که فردا همگی برای مباهله حاضر شوند. پیامبر فقط چهار نفر از بستگان خود را انتخاب کرد: علی بن ابی طالب(ع) و فاطمه و حسن و حسین، زیرا میان مسلمانان افرادی پاکتر و با ایمانتر از آنان وجود نداشت. او فاصلة منزل تا نقطهای را که قرار بود در آن جا مراسم مباهله انجام بگیرد، با وضع خاصی طی نمود. در حالی که حسین را در آغوش و دست حسن را گرفته بود و فاطمه به دنبال پیامبر و علی(ع) پشت سر پیامبر حرکت میکردند، به راه افتادند. سران نجران پیش از آن که با پیامبر رو به رو شوند، به یکدیگر گفتند: اگر دیدید که محمد افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد و شکوه مادی و قدرت ظاهری خود را نشان داد، در این صورت او فردی غیر صادق است و اعتمادی به نبوت او نخواهد بود، ولی اگر با فرزندان و جگر گوشههای خود به میدان آمد، بدانید که او راستگو است. در این حال دیدند که پیامبر با حالت خضوع و خشوع هویدا شد.
اسقف نجران گفت: من چهره هایی را میبینم که اگر دست به نفرین و دعا بردارند، بزرگترین کوهها را از جا میکند. هرگز صحیح نیست ما با این قیافههای نورانی و با این افراد با فضلیت مباهله نماییم، زیرا بعید نیست که همة ما نابود شویم. ممکن است دامنة عذاب گسترش پیدا کند و همة مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین یک مسیحی باقی نماند.
آنان تقاضای ترک مباهله نمودند و با پیامبر قرار داد صلح امضاء نمودند.(2)
پینوشتها:
1- آل عمران (3) آیة 61.
2- جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج 2، ص 812،با تلخیص؛ قاموس قرآن، ج 1، مادة بهل.