حدیث ، حدیث جعلی ، جعل ، محدث ، امام ، امامت

نقدی بر اصالت احادیث (در باب حدیث و نقش آن در دین)

با عرض سلام و ادب و احترام

شاید یک جستجوی ساده به ما نشان بدهد قریب چند صد هزار حدیث در مجموعه کتب روایی شیعه و سنی موجود است که بر بخش مهمی از اینها شرح و تفسیر هم نگاشته شده است . یعنی در طول تاریخ اسلامی یک بخش مهمی از تلاش های علمای اعلام دین جمع آوری این روایات و سپس ثبت و در نهایت توضیح و تفسیر معانی آنها بوده است .

مهم ترین قسمت قضیه اما استخراج حکم دینی از دل همین احادیث بوده است .. در قرآن مطالب فقهی و احکام بسیار اندکی آنهم در قالب یک سری مسائل کلی وجود دارد ؛ در نتیجه اکثر فقهای اسلام همیشه برای نشان دادن صحت فتاوی ناچار به احادیث متوسل شده اند .

موضوع بحث من هم دقیقا همین جاست و به دلایلی بنده در اصالت حرف هایی که به عنوان حدیث پیامبر یا امام امروز می شناسیم تردید فراوان دارم و اکثر آنها را جعلی ، دروغین و فاقد اصالت می دانم . پیش از ورود به بحث اصلی لازم می دانم عرض کنم که 99.9 درصد احادیث به اصطلاح «خبر واحد» هستند . خبر واحد حدیثی است که در هر طبقه فقط یک سند دارد ، به بیان ساده تر این حدیث را فقط یک نفر از پیامبر/امام شنیده است . از این راوی نیز فقط یک نفر حدیث را شنیده و این الگو تا چند طبقه از طبقات راویان ادامه پیدا می کند .

اولین و مهمترین ایراد ، نقل «سینه به سینه » اکثر احادیث به مدت چند قرن - دستکم تا قرن چهارم هجری - است . غالبا نویسنده محترمی که چند صد سال پس از پیغمبر و امام احادیث را گرد آوری کرده و در کتابی نوشته است آن حدیث را با چهار - پنج واسطه ( و گاهی بیشتر ) از گوینده حدیث ( پیامبر ص یا ائمه ع ) دریافت نموده است . از آنجا که تعداد محدودی راوی ، قریب چند صد هزار حدیث را روایت کرده اند در نتیجه هر نفر بین چند صد تا چند هزار حدیث را روایت کرده است . و درست همین جا چندین اشکال مهم مطرح است :

1 - در فهم صحیح حدیث : راویان به اصطلاح یک چیز می شنوند ، یک چیز دیگر برداشت می کنند و در نهایت معنایی بسیار متفاوت با آن چیزی که در اصل گفته شده است را به نفر بعدی منتقل می کنند . و لذا میان آن چیزی که در اصل گفته شده با آن چیزی که برداشت شده و به دیگران منتقل شده است بسیار تفاوت وجود دارد .

به عنوان مثال امروزه وقتی یک مقام سیاسی در جهان سخنرانی می کند ، با وجود همه امکانات ارتباطی و دسترسی مستقیم به سخنان او بازهم افراد برداشت های متفاوتی از حرف های وی دارند و مطابق برداشت های خودشان در بازار و تاکسی و خیابان و دورهمی ها آن سخنان را نقل قول کرده به بحث می نشینند ، این مورد قطعا برای همه ما بارها پیش آمده است . حال در حالتی که نه تکنولوژی ارتباطی وجود دارد ، نه گوینده سخن در دسترس است و نه اصل سخنان وی بلافاصله مکتوب شده است ، چگونه می توان به نقل قول چند نفر از همدیگر اصالت و اعتبار بخشید ؟!

2 - در شخصیت راویان : علم رجال وظیفه دارد اعبار راویان احادیث را مشخص کند . می دانیم که غالبا یک راوی با لفظ ثقة/صدوق و مشابه آن معتبر شناخته می شود و با الفاظی مثل ضعیف از اعتبار خارج است . مسائل فنی علم رجال در جای خود قابل بحث است ، اما موضوع بحث من فراتر از اینها و نقد اعتماد به این تقسیم بندی های ثقة و غیر ثقة است .

موضوع بررسی راویان نیز همزمان با ثبت روایات و احادیث در کتاب ها به شکل جدی آغاز شد . بدیهی است در این حالت علمای رجالی در مورد راویانی نظر می دادند که مطلقا آنها را ندیده بودند و نمی توانستند شناخت دقیقی از آنها داشته باشند . چه بسا دو نفر معاصر هم باشند و بازهم نتوانند یکدیگر را به خوبی بشناسند اما در کمال تعجب می بینیم که قضاوت علمای رجالی در خصوص راویان بدون هیچ خدشه ای قرن هاست پذیرفته شده است !! به علاوه در بسیاری از این قضاوت ها دشمنی شخصی ( به خصوص در بین معاصرین ) ، عقیده فلان راوی در یک موضوع خاص و یا نقل یک حدیث باعث میشده تا عالم رجالی حکم بر ضعف راوی کند !

گذشته از این یک راوی هر قدر هم موثق باشد مبری از خطا و اشتباه نیست ، حتی ممکن است عمدا ( و البته برای مصلحتی که خودش می داند ) دروغ بگوید و حدیثی هم برای آن جعل کند . معروف است اکثر احادیثی که در مورد ثواب خواندن فلان سوره قرآن در کتب وجود دارد جعلی است و راویانی که آنرا جعل کرده اند قصد ترغیب مردم به خواندن قرآن را داشته اند ! یا در هنگام اختلافات سیاسی میان مسلمانان در سال های نخستین پس از پیامبر بازار ساختن احادیث جعلی و دروغین حسابی رونق گرفته بود و هر گروهی در تایید گروه خود و رد دیگری حدیث جعلی می ساخت . این موضوع حتی در مسائل غیر سیاسی هم وارد شده و به عنوان مثال احادیثی در فضیلت پیاز مکه جعل شد تا کسب و کار برخی پیاز فروشان از رونق نیفتد !

حتی علم رجال و درایه نیز نمی توانند کمکی به اصالت بخشیدن به احادیث کنند . زیرا رجال متکی بر حدس و گمان چند نفر عالم رجالی پیرامون چند هزار راوی است که بسیاری شان قرن ها پیش از آن عالم زندگی کرده اند و شناخت دقیقی از آنها در دست نیست ! و همانطور که گفته شد حتی بر فرض وثاقت همه ی راویان احادیث بازهم ممکن است آنها سهوا یا عمدا اشتباه کرده باشند و اشتباهات نسل به نسل افزایش می یابد . هیچ راهی نیز وجود دارد که نویسنده ای که در قرن چهارم زندگی می کرده بداند کدام راوی در کدام قسمت روایت اشتباه کرده است .

علم درایه نیز که به بررسی متن احادیث می پردازد یک کلی گوئی ناکارآمد است ، زیرا اولا موضوعاتی که در احادیث مطرح شده اند آن قدر جزئی هستند که با رئوس کلی گفته شده در قرآن نمی توان در مورد صحت یا عدم صحت آنها نظر داد . و ثانیا تطابق یک «خبر واحد» با خبر واحد های دیگر خود نوعی مغالطه است ، زیرا صحت یک چیز را می خواهیم با چیزی بسنجیم که صحت آن محک نیز معلوم نیست .

و فکر می کنم به همین دلیل باشد که برخی بزرگان اسلام از هر دو مذهب شیعه و سنی اعتمادی به احادیث نداشته اند :

1 - چنانچه معروف است ابوحنیفه امام مذهب حنفی فقط 17 حدیث را قبول داشت و با اهل حدیث اختلافات فراوانی داشت .

2 - مالک بن انس امام مذهب مالکی که خود از محدثین بزرگ زمانه بود و با یکی دو واسطه از عصر پیامبر ص حدیث نقل می کرد از بین حدود صد هزار حدیث ده هزار تای آنرا انتخاب کرد و سپس به ویرایش همان ده هزار تا پرداخت تا آنکه حدود هفت هزار از آنها را که به نظرش درست نمی آمدند کنار زد و نهایتا حدود سه هزار حدیث که از دید خودش معتبر بودند گرد آوری کرد . برخی معتقدند اگر عمر او کفاف می داد شاید به جز چند عدد حدیث معروف همه آنها را پاک می کرد !!

3 - بخاری و مسلم که در نزد اهل سنت اعتبار و منزلت بالایی در نقل حدیث دارند به گفته خودشان از میان چند صد هزار حدیثی که در آن زمان وجود داشته مجموعا چیزی حدود ده هزار حدیث ثبت و ضبط کرده اند که اگر احادیث تکراری را کنار بگذاریم این عدد به کمتر از پنج هزار عدد می رسد !

4 - از یکی از علمای بزرگ شیعه معاصر ، حضرت آیت الله بروجردی و یا علامه جلیل القدر صاحب المیزان آیت الله طباطبائی ( تردید از بنده ست ) نقل شده که کل احادیث صحیح به اندازه یک دفترچه کوچک جیبی بیشتر نیست (نقل به مضمون )

البته مشکلاتی که بر سر راه قبول احادیث وجود دارد منحصر به این مطالب نمی شود و نکته فراوان است ، اما از حوصله بنده و خوانندگان محترم خارج است . عجالتا در خصوص همین دو موردی که مشخصا در مورد آنها توضیحاتی ارائه شد از کارشناس محترم درخواست توضیح و راهنمائی دارم . یک موضوع دیگر هم در انتها مطرح می کنم و آن اینکه در عصر جدید با مسائل جدیدی که با آن مواجه هستیم ، رجوع به احادیثی که به هر حال قید زمان و مکان دارند تا چه حد درست است ؟!

با تشکر فراوان .