تفسیر صحیح

اختلاف در تفسیرها

سلام، بدون مقدمه شروع میکنم. بابا آب داد. مادر نان را پخت. برداشتی که من ازین دو جمله میکنم اینه 1- اولا چون واژه بابا قبل از مامان اومده دلالت بر این داره که این پدره که وظیفه تامین خوراک و آشامیدنی کودکان را برعهده داره 2- کلمه آب قبل از نان اومده پس این دو جمله نشان دهنده اینه که آشامیدنی دارای اهمیت بیشتری نسبت به خوراکه. 3- از جمله دوم که نوشته نان را مادر پخت اینطور استنباط میشه که پختن نان بر عهده مادر بوده و خرید آن اشتباه است. 4- علته اینکه بجای واژه ی نوشاندن، دادن برای آب بکار رفته اینه که پدر تنها وظیفه تامین مخارج زندگی رو داره و نوشاندن و خوراندن برعهده مادر است. 5- از حروف ب،د هر کدوم 3 بار استفاده شده در این دوجمله که وقتی اونهارو کناره هم میزاریم به سه واژه بد، بد، بد میرسیم که یکی از علل تکرار این واژه اینه که کمک نکردن به پدر و مادر در امور زندگی، چه در تامین خوراک و ... و چه در کارهای خانه بد، بد و بد است! که نشان دهنده اهمیت بدی این موضوع است. 6- آمدن آب قبل از نان میتواند نشان دهنده این باشد که پیش از خوردن غذا مقداری آشامیدنی باید تناول گردد که در حین خوردن خوراک آبی نوشیده نشود! 7- در این دو جمله 21 حرف را میبینیم که میتواند نشان دهنده تعداد جویدن یک لقمه غذا در حد قابل قبول و تحمل باشد که این نشان دهنده اهمیت بلع غذا در هضم آن است. 8- سوالی در این دو جمله به شکل مستتر مطرح است که این نان و آب برای چه کسانی تهیه میشود، علت اینکه آن اشخاص معرفی نشده اند این است که پختن نان و تهیه آب تنها محدود به فرزندان نمیشود بنابرین ازین جمله ها به اهمیت بخشش نیز پی میبریم. 9- هر دو فعل پخت و داد متعدی اند ولی برای پخت حرف اضافه را آمده و برای داد نیامده، این میتواند نمایان گر این مسئله مهم باشد که مادر اگر گاهی وقت ها فاصله ای بین وظیفه ای که دارد بندازد (فاصله ای مانند را یعنی فاصله ای کوتاه) عیب زیادی بر او وارد نیست اما پدر حق هیچ کوتاهی در انجام وظایف خود ندارد. 10- به جای تمامی نوشیدنی هایی مانند شیر، نوشابه و هر چیز دیگه واژه آب بکار رفته و به جای هر خوردنی دیگه ای مثل چلو خورش و آبگوشت واژه نان بکار رفته، بنابرین ازین دو جمله متوجه میشویم که غذای اصلی هر شخصی نان و آب است. اول میخواستم 30 تا جمله بنویسم ولی دیدم ممکنه از حوصله خارج بشه. بنظرتون ما این مشکل تفسیر/ترسیم رو در خیلی جاهای دیگه ای نداریم؟ و البته این ترسیمه اشتباهی که جای تفسیر میکنیم رو گاها جای اعجاز نمیگیریم؟ چطور با دید منطقی میتونیم به موضوع ها نگاه کنیم؟ الآن کسی به من گوشزد کنه که این دوجمله بیانگر این چیزا نیست و صرفا دو جمله اول دبستانیه آیا اگر من بگم این جمله هارو تو خواب بهم فرشته الهی وحی کرده کسی میتونه رو حرفم حرف بزنه؟...  آیا درباره ی تفسیر قرآن هم همین صدق نمیکنه؟