تساهل و تسامح

اگر پیامبر الان مبعوث می شد چه بلایی بر سرش می آمد؟

حقیقت این است که با وجود اینکه پیامبر از دین آباء و اجدادیش فاصله گرفت و خدایان را بجز الله انکار کرد فرمانروایان مکه او را نکشتند حال آنکه این یکی از اصول مسلم اسلام است که کسی که مسلمان زاده باشد و اسلام را کنار بگذارد مرتد هست و اعدام خواهد شد! بهاییان هم مثل محمد بر برخی سنتها مهر تایید زدند و برخی دیگر را رد و برخی دیگر را از نظر خودشان اصلاح کردند و محمد هم همین کار را کرد حال آنکه محمد را بخاطر تبلیغ اعتقادش فرمانروایان مکه نکشتند اما یک بهایی اگر بخواهد دینش را از طریق اینترنت یا پخش کتاب یا cd یا هر چیز دیگر ترویج کند دستگیر خواهد شد و اینکه چه بلایی سرش میاید بماند! ظاهرا کفار مکه منطقی تر از مسلمین بودند!

این سخنانی که من میزنم بخاطر این است که میبینم از نظر اسلام و پیامبرش محمد هدف وسیله را توجیه میکند! محمد مشرک زاده این حق را برای خود قائل بود که دینی دیگر برگذیند اما به مسلمان زاده این حق را نداد. برای خودش این حق را داد که اعتقادش را تبلیغ کند اما در جامعه اسلامی چنین حقی را به دگراندیش نداد.

بیایید انقدر سر خودمان را کلاه نگذاریم! میگوییم حسین گفته بود "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید" اما اگر الان یک نفر در این حکومت عدل علوی ما بطور علنی به خیابان بیاید و بگوید من دین ندارم ولی آزاده ام چه بلایی سرش میاید؟! غیر از این است که میگوییم خدا بیامرزتش!

منتظر پاسخ های کارشناسان هستم!

آیا چنین رفتاری با پلورالیسم و تساهل قابل جمع است؟!

با سلام

یک سوالی از کسانی دارم که حق مطالعه منابع مخالف اسلام و دولت جمهوری اسلامی را به مردم نمیدهند و دلایل خاص خودشون رو برای توجیه این عملکرد دارند. یک زمانی با خودم میگفتم این دولت جمهوری اسلامی هست که مبنایش دروغ و تحریف است و برای همین هم از مخالف میترسد اما ظاهرا طرفداران این دولت برای خودشون دلایلی هم دارند!

به عنوان مثال یک نقل قول از یک کاربر با همین تفکرات میارم بدون اینکه اسمش رو ذکر کنم:

نقل قول:
نوجوان خام و جوان گرفتار هواها هوسها را به جنگ دشمن دانای متفکر نمی فرستند این را هر عقلی می فهمد
با آن دشمن باید یک نفر مثل خودش از اهل اندیشه و تفکر بجنگد
لذاست که در دین مطالعه کتب ضاله برای عموم ممنوع است ولی برای اهل علمی که می تواند پاسخ دهد مجاز است

این توجیه پوچ است و براحتی زیر سوال میرود. الان در ایران و در اروپا به ترتیب ادیان مسیحیت و اسلام تبلیغ میشود اما کسی که در ایران چنین کاری کند جایش گوشه زندان است و کسی که در اروپا چنین کاری کند آزاد است.

اگر به نظرتان این بگیر و ببندها منطقی نیست که هیچ اما اگر از نظرتان منطقی هست از شما سوال میکنم اگر در اروپا بیان و همین کار دولت جمهوری اسلامی را بکنند و بگویند یک مسلمان فقط موقعی میتواند دینش را تبلیغ کند که مثلا یک کشیش حضور داشته باشد و اگر غیر از این باشد مبلغ را گوشه زندان میاندازیم شما حرفشان را قبول میکنید؟! (اول از همه بگویید بله یا خیر سپس دلایلتان را بیاورید)

با تشکر

تا کجا از دین سؤال کنیم؟

با سلام و احترام

در قرآن کریم آمده است: «ای کسانی که ایمان آورده‌ اید. از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد شما را ناراحت می کند!» [مائده 101]

یا در آیه دیگری حضرت موسی (ع) در اجرای دستور خداوند از دقت بیشتر در جزئیات حکم الهی نهی کرده و به قوم خود می گوید: «آنچه به شما دستور داده شده (هر چه زودتر) انجام دهید.» [بقره 68]

آیا این آیات مفهومی ناظر بر عدم افراط در پرسش از دین دارند؟ آیا به نهی از عسر و حرج اشاره می کنند؟ اگر این گونه است مرز این تعادل کجاست؟

سؤال بنده این است که مفهوم آیات فوق دقیقاً چیست؟ و مهم تر و کلی تر این که تا کجا باید از دین سؤال کرد؟

از عالمی نیز شنیده بودم که خود ائمه (ع) گاهی عمداً قبل از رفتن به مستراح به لباس خود کمی آب می پاشیدند تا پس از خروج از مستراح با شک و تردید نجاست مواجه نشوند. در واقع نوعی خودفریبی یا تساهل و تسامح برای پیشگیری از مشقت در آینده!

آیا ما هم مجازیم به همین ترتیب عمل کنیم تا زحمت کمتری از جانب احکام دین تحمل کنیم؟

ممنون. :Hedye: