بیماری و اطرافیان

نقل قول:

سلام

یکی از اقوام مان دخترشان دچار بیماری شده و پزشک ها گفته اند بیماری اش (ام اس) هست.

چند روز هست اوضاع روحی خانواده به شدت بد هست.وفرزندشان هم بستری ست دربیمارستان.

در اقوام تنها من این مساله را میدانم بخاطر اینکه از اول هم رابطه صمیمانه ای داشتیم با همدیگر و به من اعتماد دارند.

و قرار هست به کسی هم نگویند این مساله را.

دخترشان میگفت با پدر مادرش صحبت کنم دیدار کنم تا کمی از غصه هایشان کم بشود.

مانده ام به پدری که چند روز هست کارش شده گریه و خودرا شکست خورده میبیند چه بگویم؟ ...

پدری که در دوران دفاع مقدس اعصاب خودش هم ضربه دیده...

مانده ام به مادری که اشکش تمامی ندارد چه بگویم؟ ...

به خواهر مریض که الان پرستار مریض شده چه بگویم؟

چقدر دلداری بدهم؟

چطور دلداری بدهم؟

همش توصیه های تکراری بکنم و شعار بدهم که خوب میشود توکل کنید به خداوند؟؟؟؟

خوده مریض امروز میگفت دیگر نه حوصله اشک دارم نه حوصله همدردی و دلداری کسی را...

مانده ام چطوری مدیریت کنم خانواده شان را؟

از نظر احساسی هم همگی شان پر عواطف هستند و خیلی زیاد درگیر اضطراب و استرس میشوند .