انذار

تفسیر آیات 1 تا 3 سوره دخان

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب

در آیات آیات 1 تا 3 سوره دخان میخوانیم :

______________________________

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ حم

حم

وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ

ترجمه مکارم شیرازی : سوگند به این کتاب روشنگر

ترجمه الهی قمشه ای : قسم به این کتاب روشن بیان

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ ۚ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ

ترجمه مکارم شیرازی : که ما آن را در شبی پر برکت نازل کردیم؛ ما همواره انذارکننده بوده‌ایم!

که ما آن را در شبی مبارک (شب قدر) فرستادیم، که ما بیم کننده‌ایم (و خلق را از عذاب قیامت آگاه کنیم و بترسانیم).

______________________________

بنا به برداشت بنده عده ای این آیات را مربوط به شب قدر میدانند و معتقد هستند که خداوند همواره بیم دهنده است و حتی میگویند این آیات با آیه 24 سوره فاطر نیز :

______________________________

وَإِن مِّنْ أُمَّهٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ

( ما تو را به حق و راستی به سوی خلق فرستادیم تا (خوبان را به بهشت باد) بشارت دهی و (بدان را از قهر حق) بترسانی، و هیچ امتی نبوده جز آنکه در میانشان ترساننده‌ای (و رهنمایی) بوده است

_______________________________

برهان می آورد که این آیات مخصوص والیان امر پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است .

_______________________________

اما نکته ی قابل توجه در این آیات نوع فعل است که گویی میخواهد بگوید در گذشته چنین بوده و نمیتوانم به صورت کامل از آن متوجه شوم که دلالت بر این دارد که در آینده نیز چنین خواهد بود ، آیا این موضوع با اعجاز قرآن هماهنگ است ؟

_______________________________

در کل لطفا با مشخص کردن اینکه آیا عقیده ی افرادی که چنین سخنی میگویند به نظر شما صحیح است و دلیل آن چیست و منظور آنها از این سخنان چیست ؟

_______________________________

آیا از کلمه ی
همواره در ترجمه ی آیه ی إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ میتوان اینطور برداشت کرد که اولیاء خدا همواره در حال انذار کردن هستند ؟ اگر اینطور است پس تکلیف زمان غیبت که انذار کننده و حجت خدا غایب است چیست ؟

با تشکر بنده این موضوع را از احادیث تفسیر روایی البرهان درباره آیات سوره ی قدر برداشت کرده ام .

آیا انذار برای دعوت به حقیقت، منطقی است؟

سلام. قرآن کریم، در آیاتی همچون آیه های 21 و 22 سورۀ غافر و 31 سورۀ یس، مردم را دعوت به توجه به عاقبت ظالمین و کافرین می فرماید، تا عبرت گرفته و ایمان بیاورند.

چند سؤال در مورد این آیات:

اول: چرا به جای استدلال، مخاطب را می ترساند؟

دوم: بسیاری از این اقوام برای ما، جز از طریق قرآن و روایت، شناخته شده نیستند، پس چگونه به سرنوشت آنها بنگریم و به قرآن ایمان پیدا کنیم؟ اگر هم قرآن را مبنا قرار بدهیم که دور در استدلال است: قرآن اثبات داستان این اقوام است و داستان این اقوام، مؤید حقانیت قرآن.

سوم: سیل و زلزله و امثالهم در نگاه سادۀ بشر، حوادث طبیعی هستند. چرا آنها را از سوی خدا بدانیم و عبرت بگیریم؟