انتقاد و تفکر

ترویج تفکر انتقادی

انجمن: 

نگاهی به فلسفه نقادانهتفکر انتقادی به فرد متفکر کمک می کند که برمحتوای مورد نظرتمرکز کرده، از باورها و عادتهای غلط اجتناب نماید و بر انتخاب بهترین گزینه ها با استفاده از اطلاعات درست و تحلیل و ترکیب آنها اقدام نماید .
به طور خلاصه می توان گفت تفکر انتقادی، تفکر خود رهبری،خود نظم بخشی، خود کنترلی و خود تصحیحی می باشد
جهان امروز عصر تولید و عرضه وسیع اطلاعات است. سرعت انتقال اطلاعات با سرعت نور برابری می کند؛ ولی با وجود این اقوام بشری به خوشبختی و دانایی کامل دست نیافته اند. ذهن بشر با هجوم انواع اطلاعات روزبه روز گنجایش کمتری برای نگهداری آن می یابد. براین اساس، علمای تعلیم و تربیت بزرگترین هدف آموزش و پرورش را کسب تفکر علمی برای فراگیران می دانند تا با ایجاد قدرت ذهنی و جسمی در آنها زمینه رقابتها و چالش های گوناگون دنیای متغیر کنونی را فراهم سازند .
هدف از فراگیری علوم کسب معرفت و دانایی است تا بدین طریق نیازهای مادی و معنوی بشر در هر برهه ای از زمان برآورده شود. معرفتی که به مرور زمان از ابعاد آن کاسته نشده، بلکه بر عمق و گستره آن افزوده گردد. معرفت حاصل تفکر است. از نظر آرنت تفکر به معنی آگاهی یافتن از«توجه فکر ما»می باشد که توسط اتفاقات و وقایع در اثر تجربیات کسب می شود .
تفکر پدیده عجیبی است. به خودی خود چیزی نیست، ولی بدون آن نیز کاری نمی توان انجام داد. مگی معتقد است که تفکر عبارت است: «از آنچه در حال انجام دادن آن هستیم یا در آینده انجام خواهیم داد. تفکر اولین قدم در حل مشکلات است و نه تنها مرکز توسعه شخصی است، بلکه نقطه اتکای مشارکت در جامعه نیز می باشد. ما در یک جامعه شناختی زندگی می کنیم ، بنابراین به مهارت های تفکر بیش از پیش نیازمندیم.» نلسون جونز بیان می کند که تفکر پیشقراول تغییرات احساسی در زندگی است. احساس اغلب حاصل فکر ماست و احساس نیز به طور متقابل انواعی از تفکر را ایجاد می کند .
تفکر در واقع تلاش سنجیده ای است که در جهت شکل دادن، بیان و تکوین مداوم جملات نامفهوم ذهنی صورت می گیرد؛ به عبارت دیگر برای رسیدن به یک فهم مشترک و درک مشابه از امور، نیازمند سعی و تلاش وسیع ذهنی هستیم. جهانی که ما در آن زندگی می کنیم محلی است برای دیدن، شنیدن و تبادل نظر که باید برای سازگار شدن با محیط و همین طور پدیده هایی که واقعیت نامیده می شوند ، وارد شبکه های ارتباطی وسیعی شد؛ بنابراین لازم است که واقعیت ها شناخته، فهمیده و به عنوان تجربه تفسیر گردند . کیفیت آینده فرد و جامعه کاملا بستگی به نوع تفکر آنها دارد.
پیش زمینه تفکر در هر امری کسب اطلاعات است. در این دوره اطلاعات از طریق فناوری های پیشرفته ای چون اینترنت به وفور یافت می شود. البته صرف داشتن اطلاعات کافی نیست، بلکه مهم تجزیه و تحلیل و نحوه کاربرد آن اطلاعات می باشد. آنچه در دنیای کنونی در ارتباط با اطلاعات ارزشمند است، توانایی پردازش اطلاعات است تا با ارزشیابی اطلاعات زمینة تولید دانش و توانایی ابداع واختراع فراهم گردد.
کانت معتقد بود که اساس معرفت عبارت است از نظم بخشیدن به اطلاعاتی که از طریق حواس گردآوری می شوند. منظور از تدریس ارائه اطلاعات نیست، بلکه یاری به شاگرد است تا اطلاعات را کلیت بخشیده و آن را با معنا سازد؛ درواقع فرد باید به مهارت تفکر که همانا تعریف مسئله،جمع آوری اطلاعات، ارتباط دادن تصورات، سازماندهی اطلاعات، استنتاج و تلخیص است دست یابد . ثمره واقعی تعلیم و تربیت باید یک فرآیند فکری باشد که از مطالعه یک رشته علمی به وجود می آید نه از طریق اطلاعات جمع آوری شده. سرچشمه اصلی تمام نیروهای انسانی، تفکر است؛ چرا که از طریق تفکر در ابعاد مشخص، باورها و عقاید فرد شکل می گیرد و براساس باورها،عملکرد و رفتار فرد ایجاد می شود؛ بنابراین هر گونه عمل و رفتار فردی یا جمعی به منشأتفکرآن باز می گردد .
در شکل گیری تفکر ،اطلاعات پیشین ،تجارب و فرهنگی که فرد از آن هویت یافته،نقش اساسی ایفا می کند؛بنابراین برای کشف تفکر مطلوب که اساس یادگیری های بعدی است و اصلاح تفکر معیوب،نیازمندبه بررسی و شناخت عمیق درزمینه اطلاعات و تجارب گذشته،محیط و فرهنگ جامعه ای که درآن زندگی می کنیم،می باشد.
آگاهی یا تفکر عمومی به آشکارسازی مفاهیم،لغات و چیزها می پردازد و به فهم موثر پیچیدگیها در دنیا کمک می کند .پیچیدگی ،فهمیدن و دورنمایی کردن همه،کانون هایی برای مشاهده نحوه کاربردهای غیر مستقیم علوم انسانی هستند که می توانند آنها را تقویت نموده،زندگی متفکرانه را پر رنگ تر نمایند .