اصل تفریع برای تحول در علوم انسانی

"تفریع" راهکار تحول در علوم انسانی

انجمن: 

سلام
امروز علوم انسانی بسیار کاربردی تر و نزدیکتر به زندگی بشر هستند . این همه حاصل تلاش دانشمندان متعددی است که سعی داشته اند اصول مکاتب فکری را به زندگی عادی افراد نزدیک سازند تا بتوانند از آن نسخه ای برای درمان نابسمانیها و مشکلات بسازند .
در میان علوم اسلامی تنها فقه است که در گذر زمان این ویژگی را در خود خوب حفظ کرده است چه اینکه فقهای بزرگوار در طول تاریخ تشیع سعی در همراهی با جریانات جامعه خود داشته اند . آنها با کار و تلاش علمی مضاعف می خواستند پاسخگوی مسائل مکلفین در امور عملی باشند .
شاید آنچه که فقها را بر آن داشت تا در طول تاریخ این چنین روز آمد و پاسخگو ظهور کنند ، نیاز جامعه به این مساله مهم یعنی فقه بوده است اما روش فقهای بزرگوار نیز در این میان قابل تامل است .
تصور ما این است که اصل تفریع بعنوان یک روش منطقی ارزشمند باعث پویایی و نزدیکی هرچه بیشتر فقه به مسائل افراد جامعه بوده است .
اصل تفریع را باید قانونی ماخوذ از روایت :"علینا القاء الاصول و علیک التفریع"دانست . طبق این روایت گهربار وظیفه امامان معصوم ع القاء و بیان اصول مطالب و و وظیفه علماء تفریع و استخراج فروعات است .
خود ائمه اطهار نیز نسبت به قرآن که قانون اساسی سعادات دنیوی و اخروی است چنین منصبی را دارا هستند . یعنی خود ائمه ع هم کارشان استخراج فروعات از اصول قرآنی بوده است . البته نه بار روش عادی فکری بلکه با ارتباط با منبع حقایق .
اصل تفریع به معنای تنزل نظام مند و علمی اصول قرآنی و روایی تا حد پاسخگویی به یک مساله جزئی مبتلا به افراد جامعه است .
اصل تفریع هرچند یک اصل مطرح شده توسط ائمه معصومین ع است اما به نظر می رسد دانشمندان غیر مسلمان بدان عاملتر بوده اند چه اینکه شاهدیم همه اندیشه های فعلی در زمینه علوم انسانی به نوعی ادامه تفکرات فلسفی فلاسفه آنهاست . آنها این اصول را خوب فهمیدند و سپس آنرا تا حد پاسخگویی به مسائل جامعه خود تنزل دادند .
این همان کاری است که فقهای ما در فقه قرنهاست که انجام می دهند . اما غافل از آنیم که در ابواب مختلف علوم انسانی از قبیل روانشناسی و حقوق و هنر اصولی ارزشمند در منابع دینی ما وجود دارد که می تواند مبنای کارهای بزرگ علمی باشند

اگر این روش ارزشمند که یک روش جهانی در علوم است در همه ابواب علوم اسلامی بطور جدی پیگیری شود ما شاهد علوم کاملا اسلامی ماخوذ از منابع دینی خواهیم بود که می توانند پاسخگوی نیاز جامعه در ابعاد مختلف باشند .
البته مفهوم این راهکار این نیست که در مسیر عمل به قاعده تفریع ما نظری به تلاشهای علمی دیگران نداشته باشیم یا اینکه از آزمایش و تجربه عملی دور بمانیم بلکه می توان میزان محکم قرآن و سنت را چنان در این مباحث تنزل داد که بتواند خود معیاری برای سنجش نظریات علمی دیگران و حتی الهام بخش تجربیات عملی نوینی باشد .
شاید گفته شود این اصل تفریع همیشه مورد نظر علماء بوده است و کار استخراج فروع از اصول در ابواب مختلف مخصوصا در تفسیر هم بخوبی انجام گرفته است .
جواب این است که : هرچند این اقدام در حدی صورت گرفته است اما هیچگاه بعنوان پاسخگویی جامع به مسائل در قالب یک علم مدون نبوده است . به عبارتی این تلاشها به مثابه جزایر پراکنده ای در یک دریا بوده اند که کمتر کسی می توانسته با احاطه بر همه موارد ارتباط منطقی بین آنها برقرار سازد . البته شاید همین تلاشها شروع خوبی برای علاقمندان به ابواب مختلف علوم انسانی اسلامی باشد که تفریعات دانشمندان گذشته را از کتب آنها جمع آوری و تنظیم و تدوین نمایند . در قدم بعدی می بایست متفکرین بزرگی یک قدم جلوتر رفته و نتایج پر بارتری را از اصول قرآنی و روایی ارائه دهند .

نظر دوستان راهگشاست .
موفق باشید