حجامت، دانشگاه طب اسلامی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حجامت، دانشگاه طب اسلامی

بسم الله ... الرحمن ... الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
در تاپیک دیگری توسط کاربری تلاش شده بود که حجامت در تقابل با علوم جدید معرفی شده و سپس با توجه به اینکه حجامت در روایات بسیار مورد تأکید قرار گرفته‌اند از اشتباه بودن حجامت ناقص یا غلط بودن علوم اهل بیت علیهم‌السلام را نتیجه گرفته و از آنجا به کل اسلام خدشه وارد کنند، چرا که در اسلام ادعا بر این است که علوم رسول امّی صلی‌الله‌علیه‌وآله همگی الهی بوده‌اند و در نتیجه غلط بودن این علوم نشان از غلط بودن علوم آن خدا و نقص در آن باشد. جدای از آنکه تمام آن سلسله‌ی نتیجه‌گیری که ایشان به دنبالش بودند ضعیف و غیرقابل استناد بوده است (با توجه به اینکه اثبات وجود و صفات کمالی خدای اسلام براهین عقلی و فطری خودش را دارند) در خود یافتن آن تقابل علمی هم آن تاپیک ادعاهای گزافی چند داشته است و بعضاً با گنده‌گویی‌هایی گزاف بحث را پیش می‌بردند. به همین جهت و به این جهت دیگر که آن تاپیک با پاسخ اشتباه ایشان بسته شد و نوبت به پاسخ‌دهی به اشتباهات ایشان فراهم نشد تصمیم بر آن گرفتم که این تاپیک را باز کنم تا در آن صرفاً به بیان مطالب علمی در این باره بپردازم و از دوستان مؤمن که دستی در پزشکی و علوم زیستی دارند اگر نقدی دارند بفرمایند تا روی آنها فکر کرده و مطلب را تکمیل نماییم ... خدا بخواهد از دشمنی‌ها و جهالت‌ها پلی بسازیم به سوی درک بهتر از خدا و دین خدا ... معرفة‌النفس انفع المعارف و خلقت ظاهر انسان نیز به صورت أحسنِ صُوَر بوده است (وَصَوَّرَ‌كُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَ‌كُمْ) که معنای عمیق خودش را دارد و در نتیجه با شناخت حتی همین ظاهر بدن راه برای درک مراتب متفاوت کل عالم وجود نیز هموارتر خواهد شد ان شاء الله.
فرق ما با آن کاربر خاص و همفکران ایشان در این است که برای ما وجود خدا و صدق دعوت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و حقانیت اسلام تشیّع اثبات شده است و عاقل در چیزی که علم آن برایش مسلّم و قطعی شده است تردید نمی‌کند، بلکه فهم نقاط مبهم و روشن کردن فضاهای تاریک ذهنی‌اش را در جایی دنبال می‌کند که در آنها همچنان احتمالات و ظن و گمان برطرف نشده باشد و برای مسلمین میدان علوم تجربی چنین میدانی است، میدانی که در آن دانسته‌ها و نادانسته‌ها به هم آمیخته‌اند و مرز دقیقشان برایمان معلوم نیست و بنای بر یادگیری بر اساس سعی و خطا داریم به این امید که با هر سعی و خطا از نادانسته‌هایمان کاسته و بر دانسته‌هایمان افزوده شود و این یک نگاه کلی است مگرنه به صورت مقطعی و مصداقی امکان حرکت به سمت عقب هم وجود دارد، مثل زمانی که یک نظریه‌ی اشتباه به نظر درست آمده و بر اساس آن نظریات درست‌تری مورد تردید واقع شده یا رد می‌شوند تا چه وقت این اشتباه مشخص شده و مسیر کج شده به خط اصلی خودش برگردد ... با این مقدمه اینک به بحث اصلی می‌رسیم:

در همان تاپیک حداقل دو مکانیزم اثرگذاری بر بدن برای حجامت برشمردم: (در پست ۸۸ از آن تاپیک دیگر جناب «شهید علی اصغر پازوکی» دلایل دیگری هم برای حجامت شمرده‌اند که اهمّ آن افزایش جریان خون به بافت‌های هدف و توسعه‌ی شبکه‌ی مویرگی در آنها می‌باشد، اینکه در درمان با بادکش هم اثر خون‌مردگی در دفعات ابتدایی زیاد است ولی بعد به تدریج کم می‌شود به خوبی این مطلب را تأیید می‌نماید)۱. تحریک برخی از غدد و برخی از بافت‌های بدن و افزایش عملکرد موضعی بخش‌هایی از بدن
۲. تنظیم چهار خلط اصلی تشکیل دهنده‌ی خون با توجه به یکسان نبودن ساختمان خون در بخش‌های مختلف بدن

حجامت فقط گرفتن خون نیست، در حجامت خشک یا همان بادکش فقط فشار و حرارت دخیل است ... از این نظر حجامت که هیچ بادکس و حتی ماساژ بدن هم می‌تواند در درمان اثر داشته باشد ... در واقع خیلی از داروهای شیمیایی جدید کارشان همین است که روی کار غدد متفاوت بدن یا خلاصه کارکرد بخش‌های مختلف بدن تأثیراتی را بگذارند و همه‌ی داروها و درمان‌های مبتنی بر آنها اینطور نیست که عامل درمانگر بیماری را از خارج از بدن وارد بدن نمایند ... این به عنوان توضیح مختصری برای مکانیزم نخست که خودش جای کار بسیار دارد و شاید بهتر باشد از طریق مطالعه‌ی بادکش و ماساژ بررسی گردد، مثل اینکه بادکش کردن چه موضعی از بدن بر درمان چه بیماری اثر دارد ...

اما تمرکز این تاپیک بر روی مکانیزم دوم است یا قرار است که باشد ... در همان تاپیک دیگر مختصری به آن هم پرداختم ولی أجل آن تاپیک به تکمیل آن مهلت نداد و ان شاء الله این تاپیک مهلتی دوباره باشد برای کنکاش در دین خدا.
برای بررسی مکانیزم دوم از دو جهت می‌توان به بررسی موضوع پرداخت که یک جهت آن بیشتر رویکرد طب سنتی امروزی است و دیگری مناسب‌تر با رویکرد علوم جدید است گرچه این دو معادلند و در نهایت رویکرد دوم را هم باید به رویکرد نخست رسانید چه آنکه رویکرد اول بار «درمانی» حجامت را توضیح مؤثر و عملیاتی می‌دهد (جناب «فاتح» در پست ۱۴۹ آن تاپیک به این معنا اشاره‌ای گذرا کرده‌اند که دریایی از علم در پس آن است برای اهلش که خدا قسمت کند به آن هم بپردازیم)، حال آنکه رویکرد دوم تنها امکان اثربخشی حجامت را توضیح می‌دهد تا مسأله‌ی اثرگذاری آن برای ذهن‌های ناآشنا هم باورپذیرتر گردد.

نگاه اول به مکانیزم دوم اثربخشی حجامت (نگاه سنتی):
در همان تاپیک نقل قولی از یک کتاب را آوردم که نوشته‌ی سه متخصص طب سنتی است و اتفاقی نیست که ایشان ابتدا پزشک عمومی بوده‌اند و بعد در طب سنتی کار کرده‌اند، به عبارت دیگر ایشان به علوم جدید آشنا هستند و آناتومی و فیزیولوژی بدن را به اندازه‌ی پزشکان دیگر که به سراغ طب سنتی نرفته‌اند می‌شناسند، این مطلب تکمیلی را گفتم چون در آن تاپیک شخص منتقدی که فقط به دنبال پیراهن عثمان می‌گشت که بتواند در مقابل دین خدا علمش کند ناشیانه از مطالب پزشکی آمده در آن متن هم ایراد گرفت و هر آینه ایرادهایش همگی باطل بودند که خدا قسمت کند توضیح می‌دهم. اجالتاً برای تکمیل بحث آن بخش از آن کتاب را دوباره می‌آورم:[INDENT=2]
«غذایی که ما می‌خوریم پس از هضم در معده و روده‌ی کوچک، از طریق عروق بسیار ریز مزانتریک (ماساریقا) به کبد منتقل می‌شود و پس از پردازش در کبد به چهار بخش عمده تقسیم می‌شود: صفرا، دم (خون)، بلغم و سودا. به هر یک از این‌ها اخلاط گفته می‌شود و منظور از اخلاط اربعه همین چهار خلط است. البته بلغم عمدتاً در معده و روده ایجاد می‌شود و مقدار کمتری از آن در کبد تولید می‌گردد. این بخش از طریق عروق لنفاتیک روده جذب می‌شود و بر خلاف بقیه‌ی غذاها وارد کبد نمی‌شود. امروزه به این بخش جذب شده تری گلیسیرید می‌گوییم که نوعی چربی خون است.
برای نزدیکی به ذهن، اینطور در نظر بگیرید که اگر یک مقدار خون را در داخل لوله‌ی آزمایش بریزیم چهار بخش در آن دیده می‌شود: بخش فوقانی آن که در واقع کف خون است و به زردی می‌زند صفرا نام دارد، بخش زیرین آن که به رگ قرمز است دم و زیر آن بلغم قرار دارد و در ته لوله یک لایه رسوب تیره‌رنگ داریم که سودا نامیده می‌شود.
گرچه همه‌ی این اخلاط در خون موجودند اما خداوند متعال برای صفرا و سودا، مکان‌های ذخیره (صفرا در کیسه‌ی صفرا و سودا در طحال) آفریده است که در آن جمع شوند و در هنگام نیاز و به اندازه‌ی لازم، در بدن انتشار یافته و مانع از ابتلا به بیماری‌های مربوطه شوند اما دم و بلغم در بدن و در عروق خونی، لنفاوی و ... در حال حرکتند و جایگاه ویژه‌ای ندارند.
»
[«تغذیه در طب ایرانی، اسلامی»، دکتر غلامرضا کردافشاری، دکتر حوریه محمدی کناری و دکتر سید سعید اسماعیلی، ص.ص. ۳۷ - ۳۸]
[/INDENT]

در طب سنتی صحبت از اخلاط چهارگانه‌ی بدن است که مبنای تعریف طبع قرار می‌گیرند و این طبایع هم مختص انسان نیستند و در تمام طبیعت هستند و قبلاً در تاپیک‌های متعددی به آن اشاره کرده‌ام، طبیعت آب و خاک و آتش و باد، طبیعت گرم و سرد و خشک و مرطوب، طبیعت رنگ‌های متفاوت و جنس‌های متفاوت، طبیعت فصول سال و غیره ... چهار رکن دین و چهار ماه حرام و غیره ... اینها همه به هم ارتباط دارند گرچه توضیح آن در این مجال نمی‌گنجد و قبلاً شاید بیشتر به آن پرداخته شده است ... وقتی گفته می‌شود چهار فصل سال داریم که مثلاً تابستان هوا گرم است ممکن است یک نفر که در علوم جدید تحصیل کرده است بگوید پس تقویم شمسی ملاک بهتری است چون ماه‌های سال در آن گردش نمی‌کنند و مثلاً مرداد همیشه در وسط تابستان است و بهمن همیشه در وسط زمستان، ولی کسی که در قول و عمل علم‌گرا باشد می‌تواند بپرسد که آیا فقط خورشید در گرما و سرما و خشکی و رطوبت فضای زندگی ما مؤثر است؟ پاسخ این است که خیر! اما آیا این دلیل می‌شود که بگوییم پس باید تمام سیارات و ستارگان و تمام عوامل متفاوت را در نوشتن تقویم لحاظ نماییم؟ جواب باز هم این است که خیر! در هر کاربردی عوامل و گروه‌های عاملی را در نظر می‌گیرند که مؤثر در نقش آن تابع هدف باشد، اینجا بحث تقویم است و در بحث فعلی ما هم که حجامت است موضوعیت با درمان بیماری می‌باشد و پیش‌گیری از بیماری ... بله اگر آزمایش خون بدهید می‌بینید که خون اجزاء متعددی دارد که کم و زیاد شدن هر کدام به طور متوسط در بدن مؤثر است ولی این ناشی از جهل پزشکی امروز به گروه‌های مؤثر است که هر کدام از این عوامل را جداگانه بررسی می‌نماید. در فیزیک مثلاً ما گروه‌های بی‌بعد را داریم و مسائل فیزیک را با آنالیز ابعادی ابتدا بی‌بعد کرده و سپس تحلیل می‌کنیم، ولی این کار در پزشکی جدید مغفول مانده است و طب سنتی دقیقاً اشاره به همین کار دارد. چهار طبع را معرفی می‌کند بر اساس چهار خلط اساسی بدن که هر خلط مجموعه‌ای از اجزاء خون را در کنار هم می‌بیند. اساس طب سنتی بر کار با این پایه‌های درمانی است. وقتی گفته می‌شود چهار خلط اصلی خون معنایش این نیست که خون فقط چهار جزء داشته باشد که شخصی با دانش اندک هم اعتراض کند که خون اجزاء زیادی دارد و مثلاً فقط خود پلاسما از بخش‌های زیادی تشکیل شده است، بلکه بحث بر روی همان گروه‌های درمانی در پزشکی اسلامی است ... در این سبک درمانی است که در کنار سه درمان مؤثر دیگر اسلامی می‌گویند هیچ مرض لاعلاجی جز مرگ وجود ندارد! ... و پزشکی جدید نیاز به تحولی اسلامی دارد و این تحول به دست غیرمسلمان نمی‌تواند رقم بخورد ...

نگاه دوم به مکانیزم دوم اثربخشی حجامت (نگاه جدیدتر):
این نگاه هم همانطور که بیان گردید بنا دارد همان نگاه اول را به روش‌های بررسی علوم جدید تطبیق داده و نگاه اول را باورپذیرتر نماید تا در تحقیقات خود بتوانیم مؤثرتر به دنبال درمانهای متفاوت باشیم.
در این نگاه اگر به ساختمان خون توجه شود دیده می‌شود که خون یک محلول نیست و یک مخلوط چندفاز است متشکل از اجزاء متعدد. این مخلوط چند فاز با پایه‌ی آب («وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ» و در روایت مبارکه هم آمده که روح بقاء در انسان از خون بسیار رقیق است و این معنا را چه بسا باید در ماده‌ی اولی در فیزیک اسلامی دنبال کرد، در فیزیک جدید ابتدا فکر می‌کردند همان اتر باشد و بعد بخاطر عدم فهم درست از ماده‌ی اولی گفتند اتر وجود ندارد و البته امروز دارند به دنبال نوع دیگری از اتر می‌گردند که بسیار نزدیک‌تر است به مفهوم ماده‌ی اولی در حکمت اسلامی!) در علوم جدید اگر قرار باشد بررسی شود باید هر جزء آن را با یک غلظت x_i تحت عنوان نسبت‌جرمی یا نسبت‌مولی (mass fraction, mole fraction) جداگانه در نظر گرفت و معادلات را برای مجموعه‌ی آنها نوشت که البته به عنوان کسی که سالهاست در این زمینه سررشته دارم به شما می‌گویم چنین کاری تقریباً با امکانات محاسباتی امروزی ناممکن است، بماند که مدل‌سازی آن هم ساده نباشد اگر اصلاً ممکن باشد، خصوصاً که غشاء‌های گلبول‌های قرمز و بسیاری دیگر از اجزاء خون غشاءهایی انعطاف‌پذیر هستند و معادلات فازهای متفاوت به صورت ناامیدکننده‌ای به یکدیگر کوپل خواهند شد. تمام اینها را بگذارید کنار این مطلب که مجرای عبور خون یک مجرای استوانه‌ای ساده با جداره‌های ناتراوا نیستند، این مجاری در جداره‌های خود دارای امواجی هستند که برای شریان‌های اصلی جلوه‌ی بیشتری دارند و نبضی که در دست یا پشت گوش خود احساس می‌کنیم اثر همان امواج را با خود دارند و علت ایجاد کنند‌ه‌ی این امواج هم پمپی است که خون را در آئورت می‌ریزد، پمپی که برخلاف پمپ‌های صنعتی نه به صورت یکنواخت که بلکه به صورت مقطعی کار می‌کند و در ریشه‌ی آئورت بعد از بسته شدن دریچه‌ی قلب گاهی خون نیست و گاهی خون زیادی هست و این انقطاع در خون‌رسانی به سرعت در فاصله‌ی کوتاهی با عکس‌العمل شدیداً الاستیک جداره‌ی آئورت بلافاصله بعد از قلب مستهلک شده و به صورت یک جریان پیوسته ولی با فشار متغیر در می‌آید که گاهی فشارش بیشتر و گاهی فشارش کمتر است. با این حساب مجرای عبوری آن جریان مخلوط چندفاز هم به خودی خود مدل‌کردنش یک بحث و حل کردن جریان این مخلوط در آن بحث دیگری است. اما کار از آن هم بغرنج‌تر است وقتی توجه کنیم که از ابتدا تا انتهای سیستم خون‌رسانی بدن یک رگ مستقیم با قطر ثابت نیست، بلکه از جهتی زانویی‌ها جریان‌ها را آشفته کرده و بر روی توزیع اجزاء آن در خون تأثیر می‌گذارند (مثلاً سر پیچ آن جزئی که چگالی بیشتری دارد نیروهای گریز از مرکز و کریولیس و غیره را بیشتر احساس می‌کند) که شاید اثر آن زیاد برای بحث حاضر ما مهم نباشد، اما از جهت دیگر بحث انشعابات شریان‌های اصلی و رگ‌ها و غیره را داریم تا برسیم به شبکه‌ی مویرگی ... از نظر رفتار مکانیکی خونی که در شریان‌های اصلی در جریان است جز در حوالی محور مرکزی شریان‌ها رفتاری تقریباً نیوتونی دارد اما در مویرگها به شدت رفتار غیرنیوتونی دارد که مدل‌سازی آنها هم برای خودشان عالمی دارد. بنابراین کسی که بخواهد جریان خون را در مجموعه‌ی شریان‌ها تا برسد به مجموعه‌ی مویرگ‌ها در بافت‌های متعدد بدن باید از ابتدا سیال را غیرنیوتونی بگیرد و چنین کاری با سطح توانایی محاسباتی امروز بشر نشدنی است، گرچه درست‌ترش هم این است که کل خون را یک سیال واحد نگرفته و آن را به صورت مخلوط چندفاز مدل کنند که این دیگر برای این حجم از محاسبات با این پیچیدگی‌ها برای دانش امروزی بشر غیرممکن است. تازه باز این تمام پیچیدگی‌ها را در خود ندارد. مثلاً در پلاسمای خون خاصیت الکترولیتی هست، به عبارت دیگر در خون یون‌هایی وجود دارند که این یونها وقتی به همراه خون جریان می‌یابند در اطراف خود میدان مغناطیسی ایجاد می‌نمایند و این میدان مغناطیسی می‌تواند با میدان‌های مغناطیسی خارجی تعامل نیرویی داشته باشند و این یعنی اگر بخواهیم جریان خون و دینامیک درست اجزاء مخلوط در خون را بیابیم بحث ما دیگر یک بحث hydrodynamic صرف نیست و باید بحث magneto-hydrodynamic را در پیش بگیریم که باز بر پیچیدگی مسأله به شدت می‌افزاید. و تمام اینها جدای از تأثیر جاذبه‌ی ماه در روزهای خاص ماه بر آب بدن و از جمله بر جریان خون و یا تأثیرات گرما و سرما و حتی در حرکت بودن یا ایستادن یا نشستن یا دراز کشیدن است ... جریان خون متأثر از عوامل زیاد داخلی و خارجی است و تمام این پارامترها نهایتاً بر روی توزیع جرمی یا مولی غلظت اجزاء متفاوت خون در بحش‌های متفاوت از این شبکه‌ی خون‌رسانی پیچیده متأثر خواهد بود و تازه اینجاست که حجامت وارد گود می‌شود و درب یک دانشگاه اسلامی را به روی مؤمنینی که به خدا و رسولش اعتماد دارند می‌گشاید ... و روزی کافران معاند جز این نخواهد بود که بنشینند یک گوشه و رویشان را برگردانند و انکار کنند!
حجامت می‌گوید در چه ماهی از سال در چه روزی از هفته در چه ساعتی از ساعات روز یا شب در چه موضعی از بدن اگر چه مقدار خون از بدن بیرون ریخته شود برای درمان کدام بیماری مؤثر است ...! سبحان الله! سبحان الله! آقا مطلب را گرفتید؟ اگر یک مخلوط داشته باشید که در جایی غلیظ‌تر و در جایی رقیق‌تر است و شما از محلی که غلیظ‌تر است مقداری را از مجموعه کم کنید این یعنی از متوسط آن جزء مخلوط که در آن موضع غلیظ‌تر بود کم کرده‌اید و متوسط آن جزء در خون کم می‌شود! همان جزء و نه تمام اجزاء! این چیزی است که در گرفتن خون از شریان‌های اصلی بدن اصلاً رخ نمی‌دهد! هر بیماری علتی دارد و حجامت علت را برطرف می‌کند با تنظیم کردن خونتان ... سبحان الله! باب دانشگاه پزشکی اسلامی را دیدید؟ متوجه شدید که الآن یک مسلمان پزشک باید برای شناخت و بیماری‌ها و درمان‌های مؤثرشان و اصلاً برای شناختن دقیق‌تر فیزیولوژی بدن باید دست به چه مطالعات و تحقیقات تجربی و عقلی و نقلی بزند؟

حالا این نگاه دوم را با آن نگاه اول مخلوط کنید، گروه‌های مؤثر درمانی اسلام را بشناسید تا مغزتان از حیرت آفرینشی که خداوند در بدن انسان به کار برده است سوت بکشد و ذکر سبحان‌الله از زبانتان قطع نشود.

آن دوستانی که در آن تاپیک دیگر ادعای علمشان گوش فلک را کر کرده بود اگر وارد بحث علمی در این تاپیک شوند قدمشان بر روی چشم ولی اگر به قصد عناد با دین خدای وضع‌کننده‌ی علم بخواهند به فعالیت خود ادامه دهند ما را بحول و قوه‌ی الهی اشدّاء علی الکفار خواهند یافت ... ما با غیرمسلمین بحث‌های علمی زیادی در کمال احترام متقابل داریم ولی اگر کسی به قصد عناد مقابل دین ما بایستد ما مقابل تمام دنیای او می‌ایستیم و این آموزه‌ی امام راحل به ماست.
اگر مؤمنین مطلع و دوستان متفکر نقدی بر هر کجای مطالب بیان شده دارند بفرمایند تا آنطور که شایسته‌ی مسلمین است ان شاء الله روی آن هم‌فکری کنیم، در فضایی بدور از جهل مرکب و خودباختگی در مقابل غرب سکولار ... مؤمن عزیز است به عزت خدا
یا علی علیه‌السلام


[/HR]پس‌نامه:
در اشکالاتی که در آن تاپیک دیگر به نقل قول انجام شده از آن سه پزشک عمومی با تخصص در طب سنتی وارد کرده بودند نیز مناسب است که چند پاسخ کوچک داده شود:


۱. مثلاً‌ در آنجا با لحنی که شایسته‌ی برخورد با خودشان بود گفتند که هضم چربی در معده شروع نشده و در روده‌ی کوچک شروع می‌شود. این اشتباه ایشان است که کتابهایشان را درست مطالعه نکرده‌اند مگرنه هضم چربی در معده هم به میزان کم انجام می‌شود:

"Digestion of dietary fat starts in the stomach, where lingual lipase hydrolyzes triglycerides to free fatty acids and partial glycerides at pH 3.0-6.0."
[Fink CS, Hamosh P, Hamosh M. "Fat digestion in the stomach: stability of lingual lipase in the gastric environment." PubMed, 1984 Mar;18(3):248-54, link]

"It is interesting that these are also the fatty acids released at highest rates during the hydrolysis of triglycerides in the stomach".
[Armand B. Christophe, Stephanie DeVriese (Ed.s) "Fat Digestion and Absorption", The American Oil Chemists Society, 2000, p.3, link]

"Digestion of triglycerides requires biles and lipases:
The basic goal of triglyceride digestion is to cleave two of the fatty acids from the glycerol backbone. This is accomplished in your mouth, stomach and small intensine when you eat a meal containing fats or oils
."
[Michelle McGuire, Kathy Beerman "Nutritional Sciences: From Fundamentals to Food", Cengage Learning, 2012, p. 236. Link]

بنابراین این ایراد ایشان ناشی از درست بلند نبودن درس‌هایی می‌شده است که احتمالاً انتظار می‌رفته خوب خوانده و یاد گرفته باشند.

۲. ایراد بعدی‌اشان این بود که گفتند «ماساریقا یا روده بند یا پرده صفاق از کی تا حالا غذا منتقل میکنه ؟ دوست عزیز ، تمام خون دستگاه گوارش از طریق سیاهرگی به نام وریدپورت به کبد میره ، لطفا دیگه از این موضوعات مضحک نذارید .» و این باز جهل ایشان به مسأله را نشان می‌دهد که فکر می‌کنند عذا در روده دو بخش می‌شود، یکی می‌رود برای تخلیه آماده شود و دیگری می‌شود یک سیاهرگ که به کبد می‌رود! اشتباهشان هم از اینجا ناشی شد که متن اصلی کتاب را از اول اشتباه خواندند و گمان کردند آن سه پزشک محقق گفته‌اند کار مارسقا انتقال چربی‌ها به کبد است در حالی که آنها گفته بودند «از طریق عروق بسیار ریز مزانتریک (ماساریقا) به کبد منتقل می‌شود»، یعنی آن عروق ریز چربی‌ها را از روده گرفته و به سمت کبد خارج می‌کنند، اینکه دیگر این عروق ریز به هم رسیده و یا به سیاهرگی به نام سیاهرگ باب وارد شوند یک مسأله‌ی جداست و ایشان باز انتقادی ناشیانه را وارد کردند ...

۳.
جای دیگر هم گفتند خون کثیف نداریم و این را در جواب به این مطلب بیان کردند که حقیر گفته بودم خون یک مخلوط چندفاز است! اینکه ارتباطش چه باشد را نمی‌دانم ولی همین که گفته‌اند خون کثیف نداریم هم گزاره‌ی غلطی است! شاید برداشت ایشان از کثیف یک برداشت عوامانه است که کثیف یعنی مثلاً چیزی که دوده گرفته است یا کثیف یعنی آغشته به مدفوع شدن یا چرب شدن یا غیره! اگر به حساب پاکی و نجاست باشد این خون همان است که تا از بدن خارج شود حکم نجاست به خود می‌گیرد، گرچه این نجاست هم لزوماً به معنای پاکی یا کثیفی ظاهری نیست و حکمت‌های زیادی در پس آن می‌باشد. ایشان اگر می‌خواستند بحثشان علمی باشد اول می‌گفتند که خون کثیف چیست ... مثلاً در فلسفه‌ی اسلامی ما جسم کثیف را مقابل روح لطیف به کار می‌بریم ولی منظورمان این نیست که بدن کلاً کثیف باشد و لازم باشد پشت سر هم شسته شود. متأسفانه ایشان و همفکران ایشان در همان علمی که ادعایش را دارند و پشت دانش‌پژوهان آن مخفی شده‌اند هم دستشان خالی است و صرفاً صدای های و هویشان بلند است و گنده‌گویی‌های شبهه‌علمی می‌کنند.

وَإِذَا رَ‌أَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ، وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ، كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ، يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ، هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْ‌هُمْ، قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ، أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ [المنافقون، ۴]

برچسب: 

باء;704606 نوشت:
جای دیگر هم گفتند خون کثیف نداریم و این را در جواب به این مطلب بیان کردند که حقیر گفته بودم خون یک مخلوط چندفاز است! اینکه ارتباطش چه باشد را نمی‌دانم ولی همین که گفته‌اند خون کثیف نداریم هم گزاره‌ی غلطی است! شاید برداشت ایشان از کثیف یک برداشت عوامانه است که کثیف یعنی مثلاً چیزی که دوده گرفته است یا کثیف یعنی آغشته به مدفوع شدن یا چرب شدن یا غیره! اگر به حساب پاکی و نجاست باشد این خون همان است که تا از بدن خارج شود حکم نجاست به خود می‌گیرد، گرچه این نجاست هم لزوماً به معنای پاکی یا کثیفی ظاهری نیست و حکمت‌های زیادی در پس آن می‌باشد. ایشان اگر می‌خواستند بحثشان علمی باشد اول می‌گفتند که خون کثیف چیست ...

برای من هم سوال هست که این خون کثیف چی هست؟

به مقاله زیر نگاه بندازید بد نیست. مقایسه ای کرده میان حجامت و اهدای خون در افراد سیگاری. ظاهرا میانشون تفاوت هست

http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3905389/

سلام و عرض ادب

Anoushiravan;705242 نوشت:
به مقاله زیر نگاه بندازید بد نیست. مقایسه ای کرده میان حجامت و اهدای خون در افراد سیگاری. ظاهرا میانشون تفاوت هست

http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3905389/


دوست گرامی در مورد مقاله معرفی شده باید عرض کنم موارد تخصصی برای توضیح خود بیماری COPD و شدت میزان مصرف سیگار و طول مدت مصرف در گزینش بیماران هست که باید بحث شود و خارج از حوصله هست
ولی چند نکته را باید یاد آور شد و آن اثرات کوتاه مدت ترک سیگار ,در بهبود افزایش Pa O2 و افزایش اشباع اکسیژن O2 sat و بهبود P50 , ;hia و کاهش کربوکسی هموگلوبین خون هست که حتی در دوره 4 تا 6 ساعت هم اثرات واضح دارد
چون ترک سیگار 12 ساعته در نحوه نمونه گیری بیماران لحاظ شده بی نیاز از روش درمانی پیشنهادی حجامت یا فلبوتومی، خودبخود آن ترک سیگار در بهبود O2 sat مؤثر هست
نکته دوم . اصلی تر اینکه مزیت حجامت افزایش 2درصد اشباع خونی یعنی 94 درصد نسبت به 92 درصد روش فلبوتومی هست دقت کنید افزایش دو ذرصدی با توجه به شیب نسبت اشباع اکسیژنی به سطح اکسیژن حون تفاوت فاحشی در میزان Pa O2 ندارد پس با توجه به قانون ارزش و منفعت روش درمانی حتی با اثبات اثر مثبت حجامت باز حجامت ارزش افزایش دو درصدی ندارد حتی اگر در نظر بگیریم قبل از شروع درمان متوسط اشباع اکسیژنی 88 دصد بوده یعنی این بیماران دچاران کمبود Pa O2 غیرقابل قبول نبوده اند و حتی ترک سیگار 12 تا 24 ساعت به آنها کمک میکرده

موفق باشید

Anoushiravan;705242 نوشت:
برای من هم سوال هست که این خون کثیف چی هست؟

به مقاله زیر نگاه بندازید بد نیست. مقایسه ای کرده میان حجامت و اهدای خون در افراد سیگاری. ظاهرا میانشون تفاوت هست

http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3905389/


بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
ممنون از معرفی مقاله، آن را خواندم، به نظرم اینطور رسید که شاید این مقاله خیلی مناسب برای بررسی مفهوم خون کثیف به معنای درست آن نباشد، چه آنکه ظاهراً به جای آنکه خون گرفته شده را بررسی کنند خون داخل بدن را با روش Pulse Oximetry بررسی می‌کنند، هدفشان از این کار البته چیز دیگری هم هست و تنها در انتهای مقاله که بخش نتیجه‌گیری هست با استناد به مطالعات دیگران که خود خون‌های گرفته شده را مطالعه کرده‌اند و میان دو خون گرفته شده در حجامت و خون‌گیری از ورید تفاوت‌های قابل توجهی را گزارش کرده‌اند سعی می‌کنند تا نتایج مطالعات خودشان را نیز توضیح بدهند.
در مورد کاری که خودشان کرده‌اند نکته‌ای که خیلی جالب است این است که خونی که در حجامت از بیماران گرفته شده است تقریباً نصف خونی است که در خون‌گرفتن وریدی از بیماران گرفته شده است و با این حال حدود ۱٪ نتیجه‌ی بهتری گرفته شده است و البته همانطور که جناب متحیر هم گفتند همینکه از قبل از حجامت تا انتهای کار سیگار نکشیده‌اند خودش می‌تواند بخشی از زیاد شدن غلظت اکسیژن در خون را توضیح دهد، اما آنچه مهم است تفاوت میان دو آزمایش است آن هم با کمتر بودن قابل توجه خون گرفته شده در حجامت.

کلاً وقتی خون از بدن گرفته شود، از هر کجای بدن که گرفته شود، این خون باید جایگزین گردد، پس بدن باید خون از دست رفته را دوباره بسازد و برای این کار اولین چیزی که لازم دارد آب است که پایه‌ی خون به عنوان یک مخلوط چند فاز می‌باشد. کسی که خون داده است احساس عطش می‌کند و باید آب بخورد. اجزاء دیگر خون از راه‌های دیگری ایجاد می‌شود و خوردن مواد قندی بخاطر سرعت جذب آن در خون و اهمیت غذایی‌اش بعد از دادن خون بسیار به شخصی که خون داده است کمک می‌کند. ساختن گلبول‌های قرمز هم مقداری طول می‌کشد و در این میان شخصی که سیگاری است و برخی گلبول‌های قرمزش اسیر دی‌اکسید‌کربن یا منواکسیدکربن است و ناتوان از حمل اکسیژن از ریه به بافت‌ها می‌باشد با دادن خون و جایگزین شدن گلبول‌های قرمزش و نکشیدن سیگار در این میان طبیعی است که غلظت اکسیژن در خونش بالا برود چون عمده‌ی گلبول‌های قرمز می‌توانند در حمل اکسیژن وارد میدان شوند و با تنفس شخص میزان اکسیژن تبادل شده در ریه بالا رود و برای کارایی بدن نیاز به تنفس کمتری باشد. تا اینجای کار میان کسی که حجامت کرده یا به طور کلاسیک خون داده است تشابه عملکرد وجود دارد. آنچه که جالب توجه است تفاوت عملکرد این دو روش با توجه به (۱) میزان خونی است که در آن از شخص گرفته شده است و (۲) افزایش غلظت اکسیژن در خون در زمانی بیشتر. مورد (۱) وضعش مشخص است اما مورد (۲) نیاز به بحث بیشتری دارد. قاعدتاً اینطور نخواهد بود که این غلظت خون تا ابد زیاد شود و حتی اگر شخص دیگر هرگز هم سیگار نکشد این غلظت باید جایی متوقف شود. آزمایش تا ۱۲ ساعت بعد از دادن خون ادامه داشته است ولی اگر آنرا ادامه می‌دادند و نهایت افزایش غلظت اکسیژن را مشخص می‌کردند قاعدتاً برای نتیجه‌گیری خیلی مناسب‌تر بود، چرا که در مورد خون دادن کلاسیک عملاً این افزایش غلظت اکسیژن جایی بین ۶ تا ۱۲ ساعت متوقف شده است ولی ادعا شده که بعد از حجامت ۱۲ ساعت بعد هم هنوز این غلظت در حال افزایش بوده است.
توجیه این مطلب می‌تواند همانطوری باشد که در نتیجه‌گیری مقاله آمده است، اینکه غلظت مثلاً گلبول‌های قرمز در داخل خون حجامت به طرز قابل توجهی بیشتر است و با توجه به اینکه این گلبول‌ها بعضاً حامل co و co2 بوده‌اند جایگزین شدن آنها توسط بدن نقش پررنگ‌تری داشته است. علاوه بر اینکه سموم دیگری هم در اثر سیگار کشیدن می‌تواند در خون وارد شده باشد که آن‌ها هم چه بسا در موضع حجامت غلظتی بیشتر از غلظت متوسط آنها در خون را داشته بوده باشند و در نتیجه با حجامت از متوسط آنها در خون نیز کاسته شود.

در هر صورت فکر کنم که کلاً اگر بررسی‌ها را به جای بررسی خون باقی‌مانده در بدن بر روی خود خون گرفته شده متمرکز می‌کردند راحت‌تر می‌شد نتیجه‌گیری کرد چه آنکه نقش بدن در برخورد با عامل محرک خودش می‌تواند ابهاماتی را به بحث اضافه نماید.


[/HR]اما در مورد اینکه خون حجامت طبیعی است که با خون گرفته شده از ورید متفاوت باشد، همانطور که در پست اول هم سعی شده بود مفصل توضیح داده شود، این متن را هم ببینید:

Blood consists of plasma with red blood cells (erythrocytes), white blood cells (leucocytes), and platelets (thrombocytes) in suspension. The primary function of erythrocytesis to transport oxygen and carbon dioxide. Plasma is composed of 93% water and 3% particles: electrolytes, proteins, gases, nutrients, hormones, and waste products.
[Ottesen, Olufsen & Larsen "Applied Mathematical Models in Human Physiology", siam, 2004, p. 25]

با این حساب تعریف خون کثیف از یک طرف می‌تواند خون غلیظ باشد (در فلسفه هم مثلاً به روح صفت لطیف را در مقابل صفت کثیف برای جسم می‌دهند) ولی این غلظت نسبت به اجزاء متفاوت آن می‌تواند انواع متفاوت داشته باشد و چه بسا خون در بسیاری از اعضای بدن کثیفی از انواع متفاوتی داشته باشد که در نتیجه حجامت کردن در آن موضع از غلظت آن یک جزء یا چند جزء خاص از خون کاسته و غلظت آن یک یا چند جزء خاص در خون تنظیم شوند. حرف حقیر هم در این تاپیک همین است که پیگیری این مطلب به صورت تئوری بر اساس مکانیک محیط پیوسته با دانش و قدرت محاسباتی امروزی نزدیک به غیرممکن است و باید کار تجربی بر روی نمونه‌ی خون‌های بخش‌های متفاوت بدن انجام داد و در این بین روایات شیعه و طب اسلامی برخواسته از آنها که حجامت‌های متفاوت برای درمان بیماری‌های متفاوت را تجویز می‌کنند می‌تواند در شناخت بیماری‌ها و عوامل ایجاد کننده‌ی آنها و سپس پیشگیری یا درمان آنها اطلاعات خوبی را به پزشکان مسلمان بدهد و نیاز به درمان‌ با داروهای شیمیایی که اکثراً همراه به عوارض جانبی هستند را برطرف نمایند. از طرف دیگر تعریف خون کثیف می‌تواند وابسته به غلظت بیشتر waste products باشد در موضع حجامت.

در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

باء;709283 نوشت:
دیگران که خود خون‌های گرفته شده را مطالعه کرده‌اند و میان دو خون گرفته شده در حجامت و خون‌گیری از ورید تفاوت‌های قابل توجهی را گزارش کرده‌اند

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
در پست نخست دلیل این تفاوت مخلوط چند فاز بودن خون و توزیع ناهمگن اجزاء خون در بخش‌های مختلف سیستم خون‌رسانی در بدن از شریانها گرفته تا شبکه‌های مویرگی متفاوت در مواضع متفاوت از بدن معرفی شده بود، اما احتمال دیگری هم هست که شاید بتواند در درک این تفاوت و در نتیجه تعریف علمی خون کثیف کمک نماید:

Water is present within and around the cells of the body, and within all the blood vessels. When we refer to "body fluids," we are referring to a watery solution of dissolved substances such as oxygen, nutrients, and wastes. Body fluids exist in two major compartments, intracellular fluid and extracellular fluid. Intracellular fluid is the fluid contained within all the cells of the body and accounts for about 67% of all the fluid in the body. Collectively, the fluid present in the blood and in the spaces surrounding cells is called extracellular fluid, that is, all the fluid that is outside of cells. Of this, only about 20%-25% is in the fluid portion of blood, which is called the plasma, in which the various blood cells are suspended. The remaining 75%-80% of the extracellular fluid, which lies around and between cells, is known as the interstitial fluid. ... As the blood flows through the smallest of blood vessels in all parts of the body, the plasma exchanges oxygen,nutrients, wastes, and other substances with the interstitial fluid. Because of these exchanges, concentrations of dissolved substances are virtually identical in the plasma and interstitial fluid, except for protein concentration ... . With this major exception, the entire extracellular fluid may be considered to have a homogeneous solutecomposition..
[Widmaier, Raff & Strang "Vander's Human Physiology : the mechanisms of body function", McGraw-Hill, 2014, p.5]

یعنی بیشتر آب بدن در درون سلول‌هاست (حدود دو سوم) و حدود یک‌سوم باقی‌مانده یا در پلاسمای خون است و یا به صورت مایع میان‌بافتی خارج سلولها قرار دارد. از این مایع خارج سلولی که حدود یک‌سوم آب بدن است (آب بدن مطابق همان مرجع بالا برای یک شخص حدوداً ۷۰ کیلوگرمی حدود ۴۲ لیتر است که یک‌سوم آن می‌شود حدود ۱۴ لیتر) که از ین مقدار هم حدود یک‌پنجم تا یک‌چهارم در خون و در واقع در پلاسمای خون هست و باقی همان آب میان‌بافتی است (یعنی حدود ۱۱ لیتر یا کمی کمتر). اما این آب میان‌بافتی که بجز یک استثناء (پروتئین) تقریباً همان ترکیب پلاسمای خون داخل رگ‌های اطراف خودش را دارد به نوعی ذخیره‌ی خون (در واقع پلاسمای خون) برای وقتی که انسان خون از دست بدهد هم می‌شود:

The normal volume of blood provides such an adequate reserve that appreciable blood loss is well tolerated. Withdrawing 500 ml (about 1 pint) of blood from normal blood donors is a harmless procedure, because blood volume is rapidly replaced after blood loss. Within hours, plasma volume is restored by movement of extra-vascular fluid into the circulation. Red cells are completely replaced within several weeks. The vast area of capillary membrane, through which water passes freely, would permit instantaneous loss of the plasma from the circulation were it not for the plasma proteins—in particular serum albumin. Capillary membranes are impermeable to serum albumin, the smallest in weight and highest in concentration of the plasma proteins. The osmotic effect of serum albumin retains fluid within the circulation, opposing the hydrostatic forces that tend to drive the fluid outward into the tissue.
[Rogers (Ed.) "The Human Body Blood Physiology and Circulation", Britannica Educational Publishing, 2011, p.23]

اینکه ذخیره‌ی پلاسمای خون ترکیب مشابهی نسبت به پلاسمای خون داخل رگهای اطراف خود دارد مانند وقتی که آب یک رودخانه خیلی بالا آمده و سطح زمین‌های اطراف رودخانه را زیر آب برده باشد است و اگر آب رودخانه کم شود به رودخانه باز می‌گردد.

در گرفتن خون از ورید و شریان‌های اصلی خن از جریان متوسط خون در بدن گرفته می‌شود ولی اگر از یک عضو بدن با زخم سطحی خون خارج گردد در واقع خون از مجموع مویرگ‌ها و آب پلاسما مانند از میان بافت‌ها خارج می‌شود که ترکیبشان تقریباً یکی است، اما ترکیب آنها از یک عضو به عضو دیگر لزوماً یکسان نیست. این مطلب را گفتم چون در تاپیک قبلی کاربری اصرار داشتند بگویند که مایع میان‌بافتی همان ترکیب پلاسمای خون را دارد و ترکیب متفاوتی ندارد که حجامت کاری برای ما انجام دهد، حال آنکه مایع میان‌بافتی ترکیب مشابه ترکیب خون مویرگی در همان موضع یا نزدیک به آن را دارد و لزوماً ترکیب یکسانی با خون متوسط در شریان‌های اصلی بدن که در اهداء خون استفاده می‌شود ندارد. توجه به این نکته هم برای توجه به مفهوم خون کثیف در حجامت کمک می‌کند ان شاء الله.
در اهداء خون صرفاً خود خون است که از بدن گرفته می‌شود تا با ساخت مجدد خون جایگزین گردد ولی در حجامت خون و ذخیره‌ی اضطراری پلاسمای خون هر دو در محلی که غلظت یک یا چند جزء از اجزاء خون و پلاسما به طور خاص بالاتر است اثر کرده و در مجموع چه بسا اثری مضاعف داشته باشد و تسریع اثر درمانی مشاهده شده در اثر حجامت (مثل اینکه اگر درست خاطرم باشد با یک یاچند بار اندک حجامت پشت گوش نوزاد زردی او از بین می‌رود یا بیماری‌هایی دیگر) نیز ممکن است بخاطر همین اصلاح همزمان خون در سیستم خون‌رسانی و ذخیره‌ی اضطراری پلاسما موضع مورد نظر باشد ...

یا علی علیه‌السلام

سلام و عرض ادب

باء;709283 نوشت:
با این حساب تعریف خون کثیف از یک طرف می‌تواند خون غلیظ باشد (در فلسفه هم مثلاً به روح صفت لطیف را در مقابل صفت کثیف برای جسم می‌دهند) ولی این غلظت نسبت به اجزاء متفاوت آن می‌تواند انواع متفاوت داشته باشد و چه بسا خون در بسیاری از اعضای بدن کثیفی از انواع متفاوتی داشته باشد که در نتیجه حجامت کردن در آن موضع از غلظت آن یک جزء یا چند جزء خاص از خون کاسته و غلظت آن یک یا چند جزء خاص در خون تنظیم شوند. حرف حقیر هم در این تاپیک همین است که پیگیری این مطلب به صورت تئوری بر اساس مکانیک محیط پیوسته با دانش و قدرت محاسباتی امروزی نزدیک به غیرممکن است و باید کار تجربی بر روی نمونه‌ی خون‌های بخش‌های متفاوت بدن انجام داد و در این بین روایات شیعه و طب اسلامی برخواسته از آنها که حجامت‌های متفاوت برای درمان بیماری‌های متفاوت را تجویز می‌کنند می‌تواند در شناخت بیماری‌ها و عوامل ایجاد کننده‌ی آنها و سپس پیشگیری یا درمان آنها اطلاعات خوبی را به پزشکان مسلمان بدهد و نیاز به درمان‌ با داروهای شیمیایی که اکثراً همراه به عوارض جانبی هستند را برطرف نمایند. از طرف دیگر تعریف خون کثیف می‌تواند وابسته به غلظت بیشتر waste products باشد در موضع حجامت.

در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام


متاسفانه این اظهار نطرهای شما صرفا بر اساس دلخواسته های شماست نه مستندات علمی گردش خوت به طور کلی توسط سرخرگها به اندام و از طریق مویزگها توزیع سلولی میشود و دوباره قسمت عمده آن توسط سیستم مویرگی به ساهرگها برمیگردد و مقداری از مایعات بین بافتی توسط سیستم لنفاوی به عروق خونی باز میگردد بعضی اوقات هم بسته به شرایط اندام و محیط و یا بعضی از بیماریها خونهای سرحرگی مستقیم به شبکه سیاهرگی تخلیه میشود البته سیستم گردش خون پورت هم از استثنائات هست که جهت ادامه هضم و بازیابی مواد غذایی خون برگرفته از روده ها به کبد و سپس به سیاهرگ اصلی بدن وارد میشود صذ البته تغذیه اندانها همیشه توسط سرخرگها انجام میشود مثلا سلولهای رگها خودشان مستقیما از خونی که درونشان جریان دارند تغذیه نمیشود بلکه مانند سایر اندامها عروق خونی خاص خود را دارند
از این مقدمهکه بگذریم
مثال شما از خون کثیف این است که بگوییم ما برای سلامتی ادوات الکتریکی مان فقط از برق پذیرایی استفاده میکنیم نه از برق توالت

باء;709290 نوشت:
در گرفتن خون از ورید و شریان‌های اصلی خن از جریان متوسط خون در بدن گرفته می‌شود ولی اگر از یک عضو بدن با زخم سطحی خون خارج گردد در واقع خون از مجموع مویرگ‌ها و آب پلاسما مانند از میان بافت‌ها خارج می‌شود که ترکیبشان تقریباً یکی است، اما ترکیب آنها از یک عضو به عضو دیگر لزوماً یکسان نیست. این مطلب را گفتم چون در تاپیک قبلی کاربری اصرار داشتند بگویند که مایع میان‌بافتی همان ترکیب پلاسمای خون را دارد و ترکیب متفاوتی ندارد که حجامت کاری برای ما انجام دهد، حال آنکه مایع میان‌بافتی ترکیب مشابه ترکیب خون مویرگی در همان موضع یا نزدیک به آن را دارد و لزوماً ترکیب یکسانی با خون متوسط در شریان‌های اصلی بدن که در اهداء خون استفاده می‌شود ندارد. توجه به این نکته هم برای توجه به مفهوم خون کثیف در حجامت کمک می‌کند ان شاء الله.

بله همه صحبت ما هم همین است آن خون و ترشحات میان بافتی که در حجامت از طریق صدمه زدن وخراش پوست خارج میشود ترکیبات مشابه خون نیست پس نمیتوان بر پایه آن گفت که با حجامت خون کثیف از بدن خارح میشود این ترشحات و آلوذگی غیر طبیعی را خود حجامت باعث شده نه اینکه اینها به طور طبیعی در بدن افراد بوجود آمده علاوه بر آن این زخمها خود میتواند موجب انتشار عفونت و آسیب زدن به بافت طبیعی پوست شود

باء;709290 نوشت:
در اهداء خون صرفاً خود خون است که از بدن گرفته می‌شود تا با ساخت مجدد خون جایگزین گردد

اهداء خون یک عمل انسانی و خیرخواهانه است در حقیقت یک نوع اهداء عضو هست که برای بیماران نیازمند بسیار حیاتی است و باید این عمل را نشویق کرد و همینکه اهداء خون تحت نظر پزسک و با رعایت اصول و انتخاب مناسب افراد دهنده خون با تحریک بیشتر اندامهای خونساز شادابی لازم را برای افراد به ارمغان می آورد و عوارض بسیار کمی هم بدنبا دارد ولی حجامت مثل آتش زدن گارهای زائد چاه های نفت تنها اسراف و آسیب زدن جدی به مخیط زیست است

باء;709290 نوشت:
ولی در حجامت خون و ذخیره‌ی اضطراری پلاسمای خون هر دو در محلی که غلظت یک یا چند جزء از اجزاء خون و پلاسما به طور خاص بالاتر است اثر کرده و در مجموع چه بسا اثری مضاعف داشته باشد و تسریع اثر درمانی مشاهده شده در اثر حجامت

این موارد که میفرمایید هیچ بن مایه علمی ندارد صرفا یک فرض هستند و به فرض صحت مقادیر آب میان بافتی خارج شده از حجامت با میزان بالای آب میان بافتی بدن ناچیز و قابل اغماض هست

ایکاش به جای تبلیغ حجامت به تبلیع اهداء خون میپرداخنید

باء;709290 نوشت:
ثل اینکه اگر درست خاطرم باشد با یک یاچند بار اندک حجامت پشت گوش نوزاد زردی او از بین می‌رود یا بیماری‌هایی دیگر) نیز ممکن است بخاطر همین اصلاح همزمان خون در سیستم خون‌رسانی و ذخیره‌ی اضطراری پلاسما موضع مورد نظر باشد ...

دوست عزیز زردی نوزادن در ابتدای تولد در بیشتر موارد فیزیولوژیک هست و بدون هیج عارضه ای برطرف میشود با توصیه های پزشکی و یا نور درمانی براحتی برطرف میشود و نیاز به حجامت و در خطر انداخن سلامت نوزادان ندارد ولی زردی پاتولوژیک نیازمند اقدامات سریع پزشکی و حتی تعویض خون دارد
لطفا از توصیه هایی این چنین خطیر در مواردی که کارشناس نیستید بپرهیزید
در نظر آورید که بیشتر زردی ها فیزیولوژیک حود بخود بدون هیچ اقدامی خوب میشوند ممکن است آن نوزادها که شما به خاطر میآورید و بهبودیشان را به حجامت ربط میدهید جزو همان زردیها باشند
آیا شما جرأت میکنید نوزادی که دچار زردی پاتولوژیک است را با حجامت درمان کنید و احتمال آسیب مغزی نوزاد را خودتان متقبل میشوید
همیشه سلامت باشید

متحیر;709432 نوشت:
سلام و عرض ادب
...
متاسفانه این اظهار نطرهای شما صرفا بر اساس دلخواسته های شماست نه مستندات علمی گردش

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب
چطور دل‌خواسته است برادر در پست اول آن همه توضیح دادم! از نظر کسی که کمترین تجربه‌ای در بررسی یک جریان مخلوط چندفاز داشته باشد احتمال آنکه غلظت تمامی اجزاء خون در همه جای سیستم خون‌رسانی یکسان بوده و خون را بتوان مانند یک محلول هموژن در تمام بدن مدل کرد چیزی در حدّ صفر است که اگر کسی نشان بدهد که اینطور بوده خود ما آن را به عنوان یک معجزه برای اثبات قدرت خدا از آن استفاده می‌کنیم! اما اینجا می‌گوییم اینطور نیست و اگر شما مطابق دل‌خواسته‌هایتان می‌گویید خون همه جا از نظر فاکتورها و غلظت اجزاء متفاوت خون یکسان است و از این نظر فرقی میان ارگان‌های متفاوت بدن و رگ‌های با قطر متفاوت نیست این ادعای عجیب از نظر علوم روز را با مستندات علمی نشان دهید.
در ضمن آنکه در نظر بگیرد افراد بسیاری خون حجامت و خون گرفته شده در اهدای خون را مقایسه کرده‌اند و از جهاتی مانند غلظت اوره و چربی و برخی اجزاء دیگر غنی‌تر است که یعنی با گرفتن خون کمتری از بدن می‌توان ترکیب خون را تنظیم نمود ... حالا آیا شما مشاهداتی دارید که آن بحث نظری و این مشاهدات تجربی را با آنها به چالشی بکشید که این نظر شما را موجه گرداند که حقیر دارم متأسفانه بر اساس دلخواسته‌های خود و نه مستندات علمی اظهار نظر می‌کنم؟
متحیر;709432 نوشت:
خوت به طور کلی توسط سرخرگها به اندام و از طریق مویزگها توزیع سلولی میشود و دوباره قسمت عمده آن توسط سیستم مویرگی به ساهرگها برمیگردد و مقداری از مایعات بین بافتی توسط سیستم لنفاوی به عروق خونی باز میگردد بعضی اوقات هم بسته به شرایط اندام و محیط و یا بعضی از بیماریها خونهای سرحرگی مستقیم به شبکه سیاهرگی تخلیه میشود البته سیستم گردش خون پورت هم از استثنائات هست که جهت ادامه هضم و بازیابی مواد غذایی خون برگرفته از روده ها به کبد و سپس به سیاهرگ اصلی بدن وارد میشود صذ البته تغذیه اندانها همیشه توسط سرخرگها انجام میشود مثلا سلولهای رگها خودشان مستقیما از خونی که درونشان جریان دارند تغذیه نمیشود بلکه مانند سایر اندامها عروق خونی خاص خود را دارند
از این مقدمهکه بگذریم
مثال شما از خون کثیف این است که بگوییم ما برای سلامتی ادوات الکتریکی مان فقط از برق پذیرایی استفاده میکنیم نه از برق توالت

آن مقدمه را منکر نیستم ولی نفهمیدم کجا خلاف آن را مدعی شده‌ام و باز نفهمیدم مثال گرفتن برق از پذیرایی و دستشویی را به چه منظوری به کار بردید و چطور آن را به بحث حقیر ارتباط دادید، لطفاً بیشتر توضیح بدهید
متحیر;709432 نوشت:
بله همه صحبت ما هم همین است آن خون و ترشحات میان بافتی که در حجامت از طریق صدمه زدن وخراش پوست خارج میشود ترکیبات مشابه خون نیست پس نمیتوان بر پایه آن گفت که با حجامت خون کثیف از بدن خارح میشود این ترشحات و آلوذگی غیر طبیعی را خود حجامت باعث شده نه اینکه اینها به طور طبیعی در بدن افراد بوجود آمده علاوه بر آن این زخمها خود میتواند موجب انتشار عفونت و آسیب زدن به بافت طبیعی پوست شود

شما عینک بدبینی نسبت به حجامت دارید و این در جایجای سخنانتان مشهود است، مثل اینکه خراش‌های سطحی را می‌گویید «صدمه زدن» به پوست، یا اینکه می‌گویید «این ترشحات و آلوذگی غیر طبیعی را خود حجامت باعث شده» و بعد می‌گویید «این زخمها خود میتواند موجب انتشار عفونت و آسیب زدن به بافت طبیعی پوست شود» ... این اظهار نظر به قول خودتان بر اساس دلخواسته‌هایتان به نظر نمی‌رسد چندان هم بر اساس مستندات علمی باشند ... مثلاً فرض کنید در حجامت ۵ دقیقه مکش ایجاد شود و سپس پنج دقیقه خون گرفته شود، آیا آن ترشحات و آلودگی مدّ نظر شما ظرف همان پنج دقیقه که زخم‌های سطحی ایجاد شده‌اند شکل گرفته و جمع‌آوری می‌شوند؟ آیا کسی گفت خون کثیف شامل آلودگی است؟ آیا آلودگی که حجامت ایجاد کرده است شامل غلظت بالای مثلاً اوره و چربی است؟
در ضمن اینکه اعتراضات شما نسبت به آلودگی و غیره به بهداشت خود عمل حجامت برمی‌گردد و شامل فقط خود حجامت نمی‌شود و بدون شک می‌دانید که اگر بخواهم برای رعایت نکردن بهداشت کافی در زمینه‌های متفاوت پزشکی نوین برایتان مثال بزنم دست پرتری خواهم داشت تا شما نسبت به زخم‌های سطحی که در حجامت ایجاد می‌شود ... کافی است الکل و استریل کردن ابزار پزشکی و ابزار یک‌بار‌مصرف و مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها و غیره را از پزشکی نوین حذف نمایید تا ببینیم کدام شیوه‌ی درمانی بیشتر می‌تواند ایجاد عفونت و غیره نماید ...
متحیر;709432 نوشت:
اهداء خون یک عمل انسانی و خیرخواهانه است در حقیقت یک نوع اهداء عضو هست که برای بیماران نیازمند بسیار حیاتی است و باید این عمل را نشویق کرد و همینکه اهداء خون تحت نظر پزسک و با رعایت اصول و انتخاب مناسب افراد دهنده خون با تحریک بیشتر اندامهای خونساز شادابی لازم را برای افراد به ارمغان می آورد و عوارض بسیار کمی هم بدنبا دارد ولی حجامت مثل آتش زدن گارهای زائد چاه های نفت تنها اسراف و آسیب زدن جدی به مخیط زیست است

این پاراگراف شما را باید از دو نگاه پاسخ داد:
۱. آن کسانی که نیاز به خون دارند چند گروه هستند و بجز آنها که در اثر جراحت خون از دست داده‌اند سایر دسته‌ها بیمارانی هستند که خود بیماری‌اشان از راه‌های دیگر باید مورد درمان قرار بگیرد و اینکه صرفاً مدام به ایشان خون داده شود خیلی راه درمانی به حساب نمی‌آید و کم‌خرج یا کم‌خطر هم نیست ... پس در طب اسلامی می‌شود به دنبال راهی بود که خود آن بیماری درمان شود تا به دنبال این باشیم که یک بانک خون برای کمک به ایشان فراهم کنیم ... و البته این مسأله شامل کسانی که در اثر جراحت خون زیادی از دست داده و نیاز به اهدای خون دارند نمی‌شود
۲. حقیر نگفتم و کس دیگری هم فکر نکنم بگوید که کسی دیگر خون اهداء نکند ... گرچه در بحث اهداء عضو و در نتیجه اهداء خون ملاحظاتی هست که کاری که امروزه انجام می‌شود به همین صورت شاید خیلی هم توصیه نشود ... در هر صورت خونی که در حجامت داده می‌شود خیلی کمتر از خونی است که در اهداء خون داده می‌شود و کسی که حجامت کرده باشد از این نظر هیچ اشکالی ندارد اگر بلافاصله برود و خون هم بدهد ... گرچه خون کسی که حجامت کرده است اگر رعایت بهداشت شده باشد (مثل هر کار دیگری که باید درست انجام شود) برای اهدا سالم‌تر است، یعنی خون بهتری است که غلظت اجزاء آن تنظیم‌تر و مناسب‌تر است ... در این صورت به خون دادن دیگر می‌توان بیشتر به عنوان همان اهداء زندگی نگاه کرد تا یک راه درمان غلظت خون یا چیزی شبیه به آن ... اگر می‌خواهید زکات بدهید یا انفاق کنید چه بهتر که از آنچه بهتر است انفاق کنید

اما اینکه گفتید حجامت مثل آتش زدن گازهای زائد چاه‌های نفت است که انگار خون قابل استفاده را دور می‌ریزد این نگاه خوب است اگر برای جلوگیری از اسراف آن بخواهیم فکری نماییم، ولی اینکه بگوییم این یعنی حجامت بی‌فایده است دیگر دور از انصاف است، مگر تنها هدف از دادن خون اهداء زندگی به دیگران است که حالا اگر نوعی از خون دادن بود که خون آلوده را در آن دور می‌انداختند بگوییم این روش خون دادن مثل به هدر دادن منابع است؟ در اینجا استفاده‌ی ما به ارمغان آوردن سلامت جسم و به تبع آن شادابی روح برای خود شخص حجامت‌شونده است و این خودش کم دست‌آوردی نیست ... در عوض اگر اهداء خون هم اهداء زندگی باشد و هم درمان خاصیت درمانی‌اش کمتر از حجامت است و اگر کسی از جنبه‌ی درمانی‌اش به قضیه نگاه کند باید بگوید این همه خون از طرف گرفته شد ولی خاصیت درمانی‌اش به اندازه‌ی حجامت نبود و این اسراف است! ۵۰ سی‌سی کجا و ۴۵۰ سی‌سی کجا!؟ شما ۵۰ سی‌سی خونتان را دور بریزید و بعد ۴۵۰ سی‌سی یا اصلاً ۴۰۰ سی‌سی خون سالم‌تر برای اهداء زندگی تقدیم سازمان خون کنید ... گرچه آنها فعلاً خون افرادی که در یک سال گذشته حجامت کرده باشند را نمی‌پذیرند که در این احتیاط خود نیز هم حق دارند و هم گاهی بی‌انصافی می‌کنند

متحیر;709432 نوشت:

این موارد که میفرمایید هیچ بن مایه علمی ندارد صرفا یک فرض هستند و به فرض صحت مقادیر آب میان بافتی خارج شده از حجامت با میزان بالای آب میان بافتی بدن ناچیز و قابل اغماض هست

میزان آب گرفته شده در اینجا اهمیتی ندارد همانطور که میزان خون گرفته شده اهمیت ندارد، بلکه مقدار اجزاء خون گرفته شده به نسبت کل خون و آب میان‌بافتی است که اهمیت دارد ... البته حقیر تجربی‌کار نیستم و محققین تجربی‌مان باید صحت یا بطلان این نظر را تحقیق کنند ولی تا آن موقع نمی‌توانید خیلی راحت این نظر را رد کنید ... اینکه حجامت اثرگذاری خوبی دارد بارها و بارها مشاهده شده است و نظرات حقیر صرفاً تلاشی برای فهم چگونگی این اثرگذاری و چرایی تسریع در دمان از این روش‌هاست و نه اثبات کننده‌ی آنها، اگر نظرات حقیر را با مشاهدات تجربی رد کردید این یعنی باید به دنبال نظرات بهتر و جامع‌تر گشت نه اینکه صورت مسأله را پاک نماییم ... یک نفر هم ممکن است مثل جناب مسعود۱۱ اصرار کنند که اثرات درمانی خوب حجامت اصلاً ناشی از تلقینات مثبت شخص و سطح بالای امید او به جواب‌دهی درمان از طریق حجامت است، این هم یک نظر است و البته حقیر هم منکر مؤثر بودن آن نیستم گرچه درک حقیر از چگونگی اثرگذاری تلقین مثبت و امیدواری در درمان بیماری‌ها احتمالاً با درک جناب مسعود و شما متفاوت است که این تفاوت را اندکی در این پست اندکی توضیح داده‌ام:
[SPOILER]
باء;697986 نوشت:
البته از نگاه ما که جزء گروه اول هستیم و وجود خدا را پذیرفته‌ایم و به وجود و یگانگی او شهادت می‌دهیم باید اضافه شود که نظر گروه دوم پر هم بیراه نیست، یعنی ذهن انسان به راستی قدرت بالایی دارد، این موضوع وقتی به خوبی درک می‌شود که بدانیم وجود ما در طول خداوند است و نه اینکه خداوند وجودی باشد در کنار وجود ما ... یعنی هر کسی که در درون خودش به بالا نگاه کند خدا را می‌یابد، اما یک نفر شاید چون در این نگاه به بالا دارد باز در درون خودش را نگاه می‌کند گمان کند که آنچه دیده است بخشی از وجود خودش هست که برایش مرموز و عجیب و ناشناخته است نه خدا ... مسیحیان چون تلقی درستی از خدا ندارند و نعوذ بالله حضرت عیسی علیه‌السلام را خدای مجسم می‌دانند شاید قادر به درک معارف عالی اسلامی نباشند، شاید هم برخی از ایشان بتوانند این مسائل را درک کنند ... خلاصه اینکه همان تلقین مثبتی که مردّد هستید که خدا کمکتان کرد یا آن تلقین‌ها حلّال مشکلاتتان بوده‌اند را خیلی مطمئن نباشید که از خودتان بوده باشد ... در ورای وجود هر کدام از ما وجودهای دیگری هستند و هر کدام از ما صرفاً از مرتبه‌ای به پایین است که می‌شویم «من» ... این کثرت در وجود از مرتبه‌ی عقل به پایین است و در ورای آن دیگر ما و شمایی در کار نیست ... در ورای ما ان شاء الله اگر مؤمن باشیم اهل بیت علیهم‌السلام هستند و در ورای ایشان حضرت احدیت ... ما مثل شاخه‌های درختی هستیم که کمی بالاتر به یکدیگر رسیده و شاخه‌ی دیگری را تشکیل می‌دهیم دیگر نه ما هستیم و نه شما، بلکه این شاخه قطورتر و اصلی‌تر است و این شاخه‌های قطورتر و اصلی‌تر هم نهایتاً به تنه‌ی درخت می‌رسند و از طریق ریشه در زمین مستحکم می‌شوند و قرار می‌یابند ... با این حساب نگاه علمای غربی به انسان و پیچیدگی‌های ذهن انسان و غیره از جهتی درست و از جهتی غلط است و این بستگی به جهان‌شناسی و انسان‌شناسی ما دارد که کدام را بپذیریم ... کسی که خدا را وجودی جدای از خود شناخته باشد اگر در درون خودش به بالا نگاه کند خدا را می‌بیند و می‌گوید قطعه‌ای از وجود خودم را دیدم و سپس نیتش به جای آنکه برای خدا باشد که دوستش دارد برای خودش می‌شود که گمان می‌کند دوستش دارد ... به جای تسبیح و تنزیه و تکبیر خدا مشغول تسبیح و تنزیه و تکبر در خودش می‌شود ... اینها دو نظریه است که باید یکی از آنها را انتخاب کرد ... اینکه وجود تشکیکی است و ما در امتداد خدا هستیم یا وجود تباینی است و تکثر در تمام مراتب وجودش متکثر است و خدایی وجود ندارد و اگر داشته باشد در کنار مخلوقاتش هست ...
البته اگر گربه یا مورچه بودیم شاید انتخاب یکی از این دو نظریه سخت می‌بود ولی اینک که خودمان هم انسان هستیم می‌توانیم در درون خودمان تفحص کنیم تا یکی را بر دیگری برگزینیم ... ما حتی در تفکر هم به نظرمان می‌رسد که داریم با خودمان حرف می‌زنیم، سؤال می‌پرسیم و جواب می‌شنویم، سؤال درستی بپرسیم جواب بهتری می‌گیریم، ولی آیا این سیر تفکر را داریم یک نفره انجام می‌دهیم؟ آیا واقعاً با خودمان حرف می‌زنیم و جواب می‌گیریم؟ آیا آن صدایی که در درون خود می‌شنویم و با آنکه می‌شنویم توصیفی از بم یا نازک بودن صدای آن نداریم صدای خودمان است؟ ... خداوند فرموده بخوانید تا اجایت کنم شما را ... اما شیاطنی هستند که وحی و الهام را قطع کرده و می‌خواهند گوش فرا دهند ... و شیاطین وسوسه‌گر و القاء‌گر در نفس انسان هستند ... آیا ما با خود صحبت می‌کنیم؟ آیا انسان ناطق در منطقش بر خودش استوار است؟ ... آیا وجدان ما بخشی از وجود خود ماست همانطور که دست ما عضوی از بدن ماست؟ ... این‌ها سؤالاتی است که شنیدن پاسخ‌ آنها شاید برای برخی ترسناک باشد ... در درون ما وجودهای چه بسا زیادی همکاری دارند و مأمور به همراهی ما هستند همانطور که در بدن ما بی‌شمار موجود زنده مانند سلول و ویروس و غیره و غیره مشغول فعالیت هستند، رزقشان را از خدا می‌گیرند و زندگی‌اشان را مطابق برنامه‌ی خودشان می‌کنند و بعد مرده و دفع می‌شوند و اعضای بدن ما نیز هر کدام هویت مخصوص خودشان را دارند و در قیامت ممکن است بر علیه ما شهادت بدهند ... در درون و بیرون هر کدام از ما غوغایی از حیات و شعور است و ما در این بین فقط خودمان را می‌بینیم، می‌گوییم بدنم و دستم و پوستم و می‌گوییم قلبم و وجدانم و عقلم و تفکرم ... و ما از خودمان خیلی بیگانه هستیم ...
[/SPOILER]
متحیر;709432 نوشت:
ایکاش به جای تبلیغ حجامت به تبلیع اهداء خون میپرداخنید

هر چیزی سر جای خودش برادر ... حجامت تنها یک درمان پزشکی نیست بلکه توصیه‌های دینی هم به آن شده است و از این نظر اهتمام بیشتری به آن داریم، نه اینکه اهداء خون لزوماً کار بدی باشد، گرچه به شخصه فکر می‌کنم خون سالم‌تر و تنظیم‌شده‌ی بعد از حجامت شایسته‌تر به اهداء است تا خون کسانی که هر کدام ممکن است نتایج آزمایش خونشان نسبت به حالت نرمال تفاوت‌هایی داشته باشد ...
متحیر;709432 نوشت:
دوست عزیز زردی نوزادن در ابتدای تولد در بیشتر موارد فیزیولوژیک هست و بدون هیج عارضه ای برطرف میشود با توصیه های پزشکی و یا نور درمانی براحتی برطرف میشود و نیاز به حجامت و در خطر انداخن سلامت نوزادان ندارد ولی زردی پاتولوژیک نیازمند اقدامات سریع پزشکی و حتی تعویض خون دارد
لطفا از توصیه هایی این چنین خطیر در مواردی که کارشناس نیستید بپرهیزید
در نظر آورید که بیشتر زردی ها فیزیولوژیک حود بخود بدون هیچ اقدامی خوب میشوند ممکن است آن نوزادها که شما به خاطر میآورید و بهبودیشان را به حجامت ربط میدهید جزو همان زردیها باشند
آیا شما جرأت میکنید نوزادی که دچار زردی پاتولوژیک است را با حجامت درمان کنید و احتمال آسیب مغزی نوزاد را خودتان متقبل میشوید
همیشه سلامت باشید

حقیر کارشناس نیستم و به همین دلیل هم در بیان آن مثال از ادات تردید استفاده کردم[INDENT=2]
باء;709290 نوشت:
اگر درست خاطرم باشد

[/INDENT]
اما با این وجود اینطور هم نیست که کاملاً روی هوا حرف زده باشم، بالأخره برای همان حرف هم منبعی داشته‌ام و مطلبم به نقل از کارشناسان استوار است، برای مثال این مطلب از سایت دکتر روازاده را ببینید (ایشان هم پزشک هستند و کارشناس می‌توانند به حساب بیایند).
در این آدرس به نقل از سایتی دیگر مطلب زیر در رابطه با این سخن شما قابل استفاده است که:
به تجربه ثابت شده است که حجامت در اطفال و کودکان موجب افزایش رشد قد و وزن، رفع لاغری، بی اشتهایی، ضعف، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی و بالاخره کاهش اختلالات رفتاری و بی قراری و پرخاشگری در ایشان می شود. در کتب طب سنتی، جهت درمان زردی (یرقان فیزیولوژیک) چند خراش کوچک سطحی در لبه و پشت لاله گوش نوزاد تجویز شده است. در گذشته حجامت نقش واکسیناسیون فعلی را برای کودکان داشته است و مقاومت آنها در برابر بیماری ها توسط حجامت زیاد می شده است. مثلاً رازی در کتاب « الجدری و الحصبه » از حجامت جهت واکسیناسیون افراد زیر 14 سال در برابر آبله نام برده است. عده ای نیز معتقدند حجامت در سنین بلوغ موجب کاهش پرخاشگری و سایر عوارض بلوغ می شود.

که به طور خاص صحبت از یرقان فیزیولوژیک کرده‌اند و نه یرقان پاتولوژیک و البته در آدرس نخست از سایت دکتر روازاده روش‌های نوین هم توضیحاتی داده شده‌اند که چه میزان مفیدند و غیره ....
با این وجود کسانی هم هستند که پزشک هستند و نظری مشابه نظر شما دارند، مثل این آدرس: «حجامت به هیچ وجه اثری ندارد و انجام این عمل به صورت تیغ زدن پشت گوش نوزاد یک عمل غیر انسانی است.» که این اظهار نظر توسط یک پزشک انجام شده است ولی مستند به توضیح علمی نیست و صرفاً یک اظهار نظر است و در نتیجه هر کسی که هم‌نظر با ایشان باشد بدون دلیل قبول می‌کند و هر کسی که نظرش همسوی با ایشان نباشد دلیلی نمی‌بیند که چنین حرفی را بدون دلیل بپذیرد ... بخصوص این صحبت ایشان که گفته‌اند ایجاد آن زخم سطحی که چند قطره خون از آن می‌اید غیرانسانی است به زعم حقیر غیرعلمی و غیرمنطقی است، مگرنه ما ختنه را در مورد نوزادان داریم که هیچ هم غیرانسانی نیست و هزار و یک کار دیگر هم برای سلامت نوزادان ممکن است انجام شود که غیرانسانی نیستند ولی اینکه ایشان چنین کاری را غیرانسانی معرفی کنند به نظر می‌رسد بیشتر جهان‌بینی ایشان را نشان دهد تا موضع‌گیری حرفه‌ای ایشان را ... به همین دلیل نظر ایشان به شخصه برای حقیر ارزشی ندارد.

همیشه سلامت باشید
یا علی علیه‌السلام

سلام و عرض ادب

باء;709716 نوشت:
طور دل‌خواسته است برادر در پست اول آن همه توضیح دادم! از نظر کسی که کمترین تجربه‌ای در بررسی یک جریان مخلوط چندفاز داشته باشد احتمال آنکه غلظت تمامی اجزاء خون در همه جای سیستم خون‌رسانی یکسان بوده و خون را بتوان مانند یک محلول هموژن در تمام بدن مدل کرد چیزی در حدّ صفر است که اگر کسی نشان بدهد که اینطور بوده خود ما آن را به عنوان یک معجزه برای اثبات قدرت خدا از آن استفاده می‌کنیم! اما اینجا می‌گوییم اینطور نیست و اگر شما مطابق دل‌خواسته‌هایتان می‌گویید خون همه جا از نظر فاکتورها و غلظت اجزاء متفاوت خون یکسان است و از این نظر فرقی میان ارگان‌های متفاوت بدن و رگ‌های با قطر متفاوت نیست این ادعای عجیب از نظر علوم روز را با مستندات علمی نشان دهید.

دوست عزیز در هنگام نمونه گیری چنانچه محدودیتهای رگ گیری و راحتی بیمار در نظر گرفته نشود هیچ تفاوتی بین خون اندامها نیست و هرگز آزمایشگا هها نمونه هایی را از آزمایش کردن مستثنی نمیکنند که این خون از دست یا پا یا گردن یا سر گرفته شده و یا اینکه نمونه از سرخرگ هست یا سیاهرگ به استثناء abg اگر تفاوت فاحشی بود حتماً در هنگام نمونه گیری های عمومی تذکر داده میشد

باء;709716 نوشت:
در ضمن آنکه در نظر بگیرد افراد بسیاری خون حجامت و خون گرفته شده در اهدای خون را مقایسه کرده‌اند و از جهاتی مانند غلظت اوره و چربی و برخی اجزاء دیگر غنی‌تر است که یعنی با گرفتن خون کمتری از بدن می‌توان ترکیب خون را تنظیم نمود ... حالا آیا شما مشاهداتی دارید که آن بحث نظری و این مشاهدات تجربی را با آنها به چالشی بکشید که این نظر شما را موجه گرداند که حقیر دارم متأسفانه بر اساس دلخواسته‌های خود و نه مستندات علمی اظهار نظر می‌کنم؟

خودتان هم معترف هستید که خون گرفته شده از محل حجامت تنها از لحاظ شکل شبیه خون طبیعی بدن هست و این خونابه حاصل صدمه ای هست که حجامت به بافت پوست رسانده نه اینکه پدیده ای طبیعی باشد
دقت کنید در محلهایی از بدن خون کثیف و غیر طبیعی وجود ندارد بلکه ابنها ناشی از صدمه بافتی در اثر زخمهای حجامت و خونمردگی ناشی از بادکش قبل از اقدام به حجامت هست
منصف باشید

باء;709716 نوشت:
آن مقدمه را منکر نیستم ولی نفهمیدم کجا خلاف آن را مدعی شده‌ام و باز نفهمیدم مثال گرفتن برق از پذیرایی و دستشویی را به چه منظوری به کار بردید و چطور آن را به بحث حقیر ارتباط دادید، لطفاً بیشتر توضیح بدهید

این مثال در اشاره به تخلیه خون کثیف از بدن توسط حجامت هست
باء;709716 نوشت:
شما عینک بدبینی نسبت به حجامت دارید و این در جایجای سخنانتان مشهود است، مثل اینکه خراش‌های سطحی را می‌گویید «صدمه زدن» به پوست، یا اینکه می‌گویید «این ترشحات و آلوذگی غیر طبیعی را خود حجامت باعث شده» و بعد می‌گویید «این زخمها خود میتواند موجب انتشار عفونت و آسیب زدن به بافت طبیعی پوست شود» .

مگر خراشیدن وزخم زدن به پوست صدمه نیست
مگر احتمال عفونت نیست
مگر دستورالعمل سازمان انتقال خون این نیست که تا یکسال پس از حجامت از افراد خون اهدایی نگیرند
مگر نه اینکه خون گرفته شده از محل حجامت ملغمه ای از آب میان بافتی و مواد درون سلولی است
مگر نه اینکه با آسیب به پوست سد طبیعی بدن در مقابل وررود عفونت نفوذپذیرتر از قبل از حجامت میشود
باء;709716 نوشت:
آیا آلودگی که حجامت ایجاد کرده است شامل غلظت بالای مثلاً اوره و چربی است؟

دقت کنید خون با آب میان بافتی و ترکیبات درون سلولی ترکیب میشود و در ضمن مواد حاصل از متابولیسم منطقه حجامت بجای اینکه برای تصفیه وارد جریان خون طبیعی بشود از محل زخم خارج میشود پس میزان مواد ناشی از متابولیشم بیشتر میشود و در ضمن با جراحت پروسه انعقاد خون فعال میشود که خود ترکیبات پلاسمایی را تغییر میدهد و همینطور با جراحت wbc های گوناگون به محل زخم سرازیر میشوند و مواد مترشحه آنها هم بالتبع افزایش می یابد

باء;709716 نوشت:
در ضمن اینکه اعتراضات شما نسبت به آلودگی و غیره به بهداشت خود عمل حجامت برمی‌گردد و شامل فقط خود حجامت نمی‌شود و بدون شک می‌دانید که اگر بخواهم برای رعایت نکردن بهداشت کافی در زمینه‌های متفاوت پزشکی نوین برایتان مثال بزنم دست پرتری خواهم داشت تا شما نسبت به زخم‌های سطحی که در حجامت ایجاد می‌شود ... کافی است الکل و استریل کردن ابزار پزشکی و ابزار یک‌بار‌مصرف و مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها و غیره را از پزشکی نوین حذف نمایید تا ببینیم کدام شیوه‌ی درمانی بیشتر می‌تواند ایجاد عفونت و غیره نماید ...

هر رفتار غیر بهداشتی و غیر حرف های مورد اعتراض هست ولی در مراکز درمانی این موارد به نسبت نوع و تعداد مراجعین که اکثراً خود بیمار و محتاج مراقبت هستند بیشتر دیده میشود و بشتر تحت کنترل هستند و این موارد خطا به نسبت آنان که از سیستم درمانی بهبود می یابند بسیار بسیار کمتر هست

در

باء;709716 نوشت:
آن کسانی که نیاز به خون دارند چند گروه هستند و بجز آنها که در اثر جراحت خون از دست داده‌اند سایر دسته‌ها بیمارانی هستند که خود بیماری‌اشان از راه‌های دیگر باید مورد درمان قرار بگیرد و اینکه صرفاً مدام به ایشان خون داده شود خیلی راه درمانی به حساب نمی‌آید و کم‌خرج یا کم‌خطر هم نیست

دوست عزیز تنها مصدو مان و مجروحان ناشی از تصادف یا حوادث محتاج خون نیستند
بیماران که در معرض جراحی های وسیع قرار میگیرن هم به خون احتیاج دارند
بعضی از بیماران سرطان خون که دچار کمبود در ساخت اجزای خون مانند rbc یا پلاکت میشوند
بیماران تالاسمی که به خون احتیاج دارند
بیماران هموفیلی که به فراورده هایانعقادی خون نیاز دارند
از خون فقط خون استخراج نمیشود فراوردهای مختلف برای نیازهای مختلف از خون استخراج میشود
موارد شدید فاویسم که منجر به کم خونی میشود
بدون اهداء خون بعضی از معالجات پزشکی ناممکن میشود
لطفا این موارد غیر از حوادث را بدون تزریق خون و یا فرآورده هایش درمان کنید جوایز متعدد نوبل و همچنین دعای خیر بیماران در انتظار شماست

باء;709716 نوشت:
. حقیر نگفتم و کس دیگری هم فکر نکنم بگوید که کسی دیگر خون اهداء نکند ... گرچه در بحث اهداء عضو و در نتیجه اهداء خون ملاحظاتی هست که کاری که امروزه انجام می‌شود به همین صورت شاید خیلی هم توصیه نشود ... در هر صورت خونی که در حجامت داده می‌شود خیلی کمتر از خونی است که در اهداء خون داده می‌شود و کسی که حجامت کرده باشد از این نظر هیچ اشکالی ندارد اگر بلافاصله برود و خون هم بدهد ... گرچه خون کسی که حجامت کرده است اگر رعایت بهداشت شده باشد (مثل هر کار دیگری که باید درست انجام شود) برای اهدا سالم‌تر است، یعنی خون بهتری است که غلظت اجزاء آن تنظیم‌تر و مناسب‌تر است ... در این صورت به خون دادن دیگر می‌توان بیشتر به عنوان همان اهداء زندگی نگاه کرد تا یک راه درمان غلظت خون یا چیزی شبیه به آن ... اگر می‌خواهید زکات بدهید یا انفاق کنید چه بهتر که از آنچه بهتر است انفاق کنید

همانطور که گفتم افرادی که حجامت کردند تا یکسال منع اهداء خون دارند
به بعضی از مقالات مراجعه کردم میزان 100 سی سی در بعضی موارد حجامت مثل همین مقاله آقای انوشیروان پست 2 مقدار کمی نیست
در ثانی افرادی که به قصد درمان غلظت خون اقدام به اهداء خون میکنند خونشان پذیرفته نیست و به این موارد فلبوتومی میگویند پس این مورد زکات شما رعایت شده
باء;709716 نوشت:
ما اینکه گفتید حجامت مثل آتش زدن گازهای زائد چاه‌های نفت است که انگار خون قابل استفاده را دور می‌ریزد این نگاه خوب است اگر برای جلوگیری از اسراف آن بخواهیم فکری نماییم، ولی اینکه بگوییم این یعنی حجامت بی‌فایده است

من در سطحی نیستم که بگویم حجامت قطعاً بیفایده هست ولی هر مورد را که مراجعه کردم روشهای بهتر و کم خطرتری از حجامت وجود دارد که نتایج درمانش هم قابل اندازه گیری و بیشتر قابل اطمینان هست
باء;709716 نوشت:
یگر دور از انصاف است، مگر تنها هدف از دادن خون اهداء زندگی به دیگران است که حالا اگر نوعی از خون دادن بود که خون آلوده را در آن دور می‌انداختند بگوییم این روش خون دادن مثل به هدر دادن منابع است؟ در اینجا استفاده‌ی ما به ارمغان آوردن سلامت جسم و به تبع آن شادابی روح برای خود شخص حجامت‌شونده است و این خودش کم دست‌آوردی نیست ... در عوض اگر اهداء خون هم اهداء زندگی باشد و هم درمان خاصیت درمانی‌اش کمتر از حجامت است و اگر کسی از جنبه‌ی درمانی‌اش به قضیه نگاه کند باید بگوید این همه خون از طرف گرفته شد ولی خاصیت درمانی‌اش به اندازه‌ی حجامت نبود و این اسراف است! ۵۰ سی‌سی کجا و ۴۵۰ سی‌سی کجا!؟ شما ۵۰ سی‌سی خونتان را دور بریزید و بعد ۴۵۰ سی‌سی یا اصلاً ۴۰۰ سی‌سی خون سالم‌تر برای اهداء زندگی تقدیم سازمان خون کنید ... گرچه آنها فعلاً خون افرادی که در یک سال گذشته حجامت کرده باشند را نمی‌پذیرند که در این احتیاط خود نیز هم حق دارند و هم گاهی بی‌انصافی می‌کنند

اهداء خون یک عمل خیرخواهانه و انسانی است نه قصد درمان یا معالجه را دارد افراد بیمار از اهداء خون منع شده اند ولی از اثرات جانبی اهداء خون شادابی دستگاه خون ساز بدن و به کار گرفتن بعضی از ذخایر بدن هست
باء;709716 نوشت:
یزان آب گرفته شده در اینجا اهمیتی ندارد همانطور که میزان خون گرفته شده اهمیت ندارد، بلکه مقدار اجزاء خون گرفته شده به نسبت کل خون و آب میان‌بافتی است که اهمیت دارد ... البته حقیر تجربی‌کار نیستم و محققین تجربی‌مان باید صحت یا بطلان این نظر را تحقیق کنند ولی تا آن موقع نمی‌توانید خیلی راحت این نظر را رد کنید ... اینکه حجامت اثرگذاری خوبی دارد بارها و بارها مشاهده شده است و نظرات حقیر صرفاً تلاشی برای فهم چگونگی این اثرگذاری و چرایی تسریع در دمان از این روش‌هاست و نه اثبات کننده‌ی آنها، اگر نظرات حقیر را با مشاهدات تجربی رد کردید این یعنی باید به دنبال نظرات بهتر و جامع‌تر گشت نه اینکه صورت مسأله را پاک نماییم ... یک نفر هم ممکن است مثل جناب مسعود۱۱ اصرار کنند که اثرات درمانی خوب حجامت اصلاً ناشی از تلقینات مثبت شخص و سطح بالای امید او به جواب‌دهی درمان از طریق حجامت است، این هم یک نظر است و البته حقیر هم منکر مؤثر بودن آن نیستم گرچه درک حقیر از چگونگی اثرگذاری تلقین مثبت و امیدواری در درمان بیماری‌ها احتمالاً با درک جناب مسعود و شما متفاوت است که این تفاوت را اندکی در این پست اندکی توضیح داده‌ام:

این موارد تا نتایج آکادمیک آن منتشر نشود روشهای آن به تأیید جامعه جهانی پزشکی نرسد در حد فرضیه است و نباید از آن به عنوان روشهای درمانی استفاده کرد مگر انسانها موش آزمایشگاهی هستند
باء;709716 نوشت:
هر چیزی سر جای خودش برادر ... حجامت تنها یک درمان پزشکی نیست بلکه توصیه‌های دینی هم به آن شده است و از این نظر اهتمام بیشتری به آن داریم، نه اینکه اهداء خون لزوماً کار بدی باشد، گرچه به شخصه فکر می‌کنم خون سالم‌تر و تنظیم‌شده‌ی بعد از حجامت شایسته‌تر به اهداء است تا خون کسانی که هر کدام ممکن است نتایج آزمایش خونشان نسبت به حالت نرمال تفاوت‌هایی داشته باشد ...

بله به همین خاطر هست که بنده طرفدار سرسخت سکولاریسم هستم که دین را در امور فردی مجاز میدانم و آنهم در حدی که رفتار فردی مخل سلامت خودش و جامعه نباشد
باء;709716 نوشت:
حقیر کارشناس نیستم و به همین دلیل هم در بیان آن مثال از ادات تردید استفاده کردم

بنده هم از این موضع شمااستقبال میکنم و به خاطر همین از شما سپاسگزارم
باء;709716 نوشت:
اما با این وجود اینطور هم نیست که کاملاً روی هوا حرف زده باشم، بالأخره برای همان حرف هم منبعی داشته‌ام و مطلبم به نقل از کارشناسان استوار است، برای مثال این مطلب از سایت دکتر روازاده را ببینید (ایشان هم پزشک هستند و کارشناس می‌توانند به حساب بیایند).
در این آدرس به نقل از سایتی دیگر مطلب زیر در رابطه با این سخن شما قابل استفاده است که:

به تجربه ثابت شده است که حجامت در اطفال و کودکان موجب افزایش رشد قد و وزن، رفع لاغری، بی اشتهایی، ضعف، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی و بالاخره کاهش اختلالات رفتاری و بی قراری و پرخاشگری در ایشان می شود. در کتب طب سنتی، جهت درمان زردی (یرقان فیزیولوژیک) چند خراش کوچک سطحی در لبه و پشت لاله گوش نوزاد تجویز شده است. در گذشته حجامت نقش واکسیناسیون فعلی را برای کودکان داشته است و مقاومت آنها در برابر بیماری ها توسط حجامت زیاد می شده است. مثلاً رازی در کتاب « الجدری و الحصبه » از حجامت جهت واکسیناسیون افراد زیر 14 سال در برابر آبله نام برده است. عده ای نیز معتقدند حجامت در سنین بلوغ موجب کاهش پرخاشگری و سایر عوارض بلوغ می شود.

در هر شغل و حرفه ای افراد سودجو و شارلاتان وجود دارد
هیچ شغل و مرتبه ای مصون از افراد ضد اجتماع نیست رسوا کردن آنان باید به عهده افکار عمومی و افراد دلسوخته و حرفه ای همان صنف باشد

باء;709716 نوشت:
که به طور خاص صحبت از یرقان فیزیولوژیک کرده‌اند و نه یرقان پاتولوژیک و البته در آدرس نخست از سایت دکتر روازاده روش‌های نوین هم توضیحاتی داده شده‌اند که چه میزان مفیدند و غیره ....

خدمت شما گفتم بیشتر زردی های فیزیولوژیک خودبخود خوب میشوند نیازمند هیچ توصیه این نیست چه رسد به حجامت و بعضی از موارد حتی با شیرخشت یا عناب و بعضی هم با نور درمانی خوب میشوند اینها را با خطر حجامت مقایسه کنید

پیروز و موفق باشید

سلام

این روزها کار آزمایشگاهی من سنگین هست و ماه رمضان هم مزید بر علت شده که نتونم در اینجا فعال باشم. امروز که عید هست هم آزمایشگاه بودم

واقعیتش طراحی آزمایشات این مقالات خیلی به من نمی چسبه. خیلی بهتر میشه این آزمایشات رو طراحی کرد. اما حیف که زمینه کاری من این موضوعات نیست

باء;709716 نوشت:
به تجربه ثابت شده است که حجامت در اطفال و کودکان موجب افزایش رشد قد و وزن، رفع لاغری، بی اشتهایی، ضعف، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی و بالاخره کاهش اختلالات رفتاری و بی قراری و پرخاشگری در ایشان می شود. در کتب طب سنتی، جهت درمان زردی (یرقان فیزیولوژیک) چند خراش کوچک سطحی در لبه و پشت لاله گوش نوزاد تجویز شده است. در گذشته حجامت نقش واکسیناسیون فعلی را برای کودکان داشته است و مقاومت آنها در برابر بیماری ها توسط حجامت زیاد می شده است. مثلاً رازی در کتاب « الجدری و الحصبه » از حجامت جهت واکسیناسیون افراد زیر 14 سال در برابر آبله نام برده است. عده ای نیز معتقدند حجامت در سنین بلوغ موجب کاهش پرخاشگری و سایر عوارض بلوغ می شود.

ای کاش کسی بود که میتونست به صورت علمی (منظورم داشتن جامعه آماری و گروه شاهد و ...) نکات طب سنتی رو مورد بررسی قرار بده

در بحث های مانند این، اینکه چه جوابی بدهید ، چقدر منطقی و درست باشد مهم نیست ، موفقیت شما شکست عقیده طرف مقابل رو رقم میزنه ، انسان هم بطور ذاتی بصورت سرسختانه در برابر تغییر عقیده اش مقاومت میکنه . گهگاه اصلا گوش نمیده و براش مهم نیست چون اگر عقیده اش خراب بشه از هویت و فکری که مدتها پرورشش داده تخلیه میشه

متحیر;709867 نوشت:
سلام و عرض ادب

دوست عزیز در هنگام نمونه گیری چنانچه محدودیتهای رگ گیری و راحتی بیمار در نظر گرفته نشود هیچ تفاوتی بین خون اندامها نیست و هرگز آزمایشگا هها نمونه هایی را از آزمایش کردن مستثنی نمیکنند که این خون از دست یا پا یا گردن یا سر گرفته شده و یا اینکه نمونه از سرخرگ هست یا سیاهرگ به استثناء abg اگر تفاوت فاحشی بود حتماً در هنگام نمونه گیری های عمومی تذکر داده میشد


بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب،
در تاپیک قبلی هم که این مطلب را گفتم آن دوست دیگر گفتند که این مطالب را در مقالات بیان کنم تا کفار جاهل (منظورشان از قول بنده به زعم خودشان دانش‌پژوهان غربی و شرقی بود) هم یاد بگیرند و از جهل خود بیرون بیایند، همانجا هم به ایشان جواب دادم که بسیاری از این مطالب را خود ایشان هم می‌دانند، در اینجا هم باز تکرار می‌کنم که آن مطالب که در این ارتباط در پست نخست نوشتم فرضیه‌ی شخصی بنده‌ی حقیر نیست و خود غربی‌ها این مطالب را می‌دانند ... اما اینکه شما می‌فرمایید هیچ تفاوتی میان خون اندام‌های متفاوت نیست و تنها راحتی بیمار و محدودیت‌های رگ‌گیری است چون اگر این خون‌ها متفاوت می‌بودند و تفاوتشان زیاد بود باید تذکر داده می‌شد مطلب درستی نیست ... در واقع دلیلتان درست نیست ... اینکه نیست چون اگر بود باید می‌گفتند دلیل قابل قبولی نیست ... شما منابعی را بیابید که در آنها این خون‌ها را مقایسه کرده باشند و دیده باشند که یکی هستند ... اگر معمولاً به این تفاوت اشاره نمی‌شود دلایل دیگری دارد، مثل اینکه به صورت استاندارد معمولاً از مواضع خاصی خون گرفته می‌شود و برای خونی که از همان مواضع خاص گرفته می‌شود هم جداول استاندارد تهیه شده است، اما این دلیل نمی‌شود که کسی نتیجه بگیرد که پس این مقادیر برای خون تمام بخش‌های بدن نیز عیناً صادق است ... در واقع عکس این مطلب درست است و ترکیب خون از محل به محل در بدن متفاوت است و غیر این باشد عجیب است ... آیا نزدیک یک غده‌ی درون‌ریز ترکیب خون با نقاط دور از آن یکی است؟ آیا خون قبل از کلیه و بعد از کلیه یکی است؟ آیا در حین ورزش کردن خونی که اسیدلاکتیک دارد و از ماهیچه خارج می‌شود با خونی که سرشار از گلوکز به ماهیچه می‌رود تا استمرار فعالیت ورزشی را اجازه دهد یکی است؟ اگر معمولاً برخی از عضلات بیشتر فعالیت داشته باشند توزیع قند و اسیدلاکتیک در اطراف تمام ماهیچه‌های بدن یکسان باید باشد؟ آیا غلظت پلاکت‌ها و فاکتورهای انعقادخون و غلظت گلبول‌های سفید خون یا غلظت داروی وارد خون شده همه جا یکسان است و در صورت بروز جراحت یا بیماری‌های خاص هم یکسان باقی می‌ماند؟

Physiological and Biochemical Zoology84(5):506–513. 2011

[=serif]A Mass Balance Approach to Identify and Compare Differential Routing of C-Labeled Carbohydrates, Lipids, and Proteins In Vivo
[=serif]Marshall D. McCue, Adam Smith, Richard McKinney, Boris Rewald, Berry Pinshow, Scott R. McWilliams

[=serif]ABSTRACT
[=serif]All animals route assimilated nutrients to their tissues where they are used to support growth or are oxidized for energy. These nutrients are probably not allocated homogeneously among the various tissue and are more likely to be preferentially routed toward some tissues and away from others. Here we introduce an approach that allows researchers to identify and compare nutrient routing among different organs and tissues. [=serif]We tested this approach by examining nutrient routing in birds.
[=serif]House sparrows Passer domesticus were fed a meal supplemented with one of seven C-labeled metabolic tracers representing three major classes of macronutrients, namely, carbohydrates, amino acids, and fatty acids. While these birds became postabsorptive (2 h after feeding), we quantified the isotopic enrichment of the lean and lipid fractions of several organs and tissues. We then compared the actual C enrichment of various tissue fractions with the predictions of our model to identify instances where nutrients were differentially routed and found that different classes of macronutrients are uniquely routed throughout the body. Recently ingested amino acids were preferentially routed to the lean fraction of the liver, whereas exogenous carbohydrates were routed to the brain and the lipid fraction of the liver. Fatty acids were definitively routed to the heart and the liver, although high levels of palmitic acid were also recovered in the adipose tissue. Tracers belonging to the same class of molecules were not always routed identically, [=serif]illustrating how this technique is also suited to examine differences in nonoxidative fates of closely related molecules. [=serif]Overall, this general approach allows researchers to test heretofore unexamined predictions about how animals allocate the nutrients they ingest. [link]

این مقاله‌ی سال ۲۰۱۱ که توسط JSTOR از انتشارات دانشگاه شیکاگو اخذ و منتشر شده است و نه توسط ملسمین نوشته شده است و نه در ایران و چین چاپ شده است و نه ظاهراً ارتباطی به حجامت دارد در واقع دارد حرفی را می‌زند که حقیر از ابتدای تاپیک دارم می‌گویم و شما بدون دلیل رد می‌کنید و می‌گویید اگر اینطور بود باید همه جا اعلام می‌شد، برادر اینطور هست و برخی هم رویش کار کرده‌اند و برخی هم هنوز به صرافت نیفتاده‌اند که رویش کار کنند و برخی هم اصلاً نمی‌دانند که اینطور باشد یا از بس مشغول مسائل دیگر شده‌اند آن را فراموش کرده‌اند:




JAMES B. BASSINGTHWAIGHTE, LARRY S. LIEBOVITCH, BRUCE J. WEST, "Fractal Physiology", Oxford University Press

بنابراین ان شاء الله اگر معتقد هستید خون گرفته شده از ورید همان خون حجامت است و تفاوت آنها بخاطر آلودگی‌های خون حجامت است که ناشی از صدمه زدن به پوست و عفونت از این دست مسائل است ان شاء الله شما هم برای این اعتقادتان دلیل موجه داشته باشید، گرچه اگر این نظر را داشته باشید از نظر علوم جدید شما معتقد به معجزه هستید

(ادامه دارد ان شاء الله)

(ادامه)

متحیر;709867 نوشت:
خودتان هم معترف هستید که خون گرفته شده از محل حجامت تنها از لحاظ شکل شبیه خون طبیعی بدن هست و این خونابه حاصل صدمه ای هست که حجامت به بافت پوست رسانده نه اینکه پدیده ای طبیعی باشد
دقت کنید در محلهایی از بدن خون کثیف و غیر طبیعی وجود ندارد بلکه ابنها ناشی از صدمه بافتی در اثر زخمهای حجامت و خونمردگی ناشی از بادکش قبل از اقدام به حجامت هست
منصف باشید

منظور از خون کثیف را قبلاً چند بار گفته‌ام و اگرچه ناقص باشد ولی به همین سادگی نمی‌توان گفت غلط است، همینکه غلظت اجزاء متفاوت خون در بخش‌های مختلف بدن متفاوت است را می‌توان مبنای تعریف کثیف و رقیق بودن خون از نظر آن اجزاء در نظر گرفت ... پس شما هم شاید بهتر باشد اول بفرمایید منظورتان از خون کثیف که مدعی هستید وجود ندارد چیست تا سپس بتوانیم بحث را علمی‌تر اضافه کنیم.

در مورد سایر موارد که فرمودید هم در بالا مفصل توضیح دادم، تفاوت خون در شریان‌های اصلی با خون در شبکه‌های مویرگی منحصر در مواردی که شما مدعی هستید نمی‌شود، خون به خودی خود یک مخلوط heterogeneous است و نه هموژن، اما علاوه بر آن حتی اگر پلاسمای خون که محلول هست را هم در نظر بگیریم باز هیچ ضرورتی ندارد که این محلول هم در همه جا غلظت یکسان داشته باشد، چنانکه نمک در آب دریا حل می‌شود ولی به این معنا نیست که غلظت نمک آب دریا همه جا ثابت باشد ... لطفاً ادعای خود و دلیل برای آن را به صورت شفاف بیان کنید. از نظر شما ترکیب خون در همه جای بدن یکسان است و تنها در میزان گازهای محبوس متفاوتند؟ اگر بله چرا اینطور فکر می‌کنید؟

در مورد خون‌مردگی هم در پست اول توضیح دادم، این خون‌مردگی با تکرار حجامت کم و کمتر می‌شود و این خبر از توسعه‌ی شبکه‌ی مویرگی در محل حجامت می‌دهد و خود این مسأله یکی از ویژگی‌های ممتاز چه حجامت تر و چه بادکش است.

در حجامت یک اصل وجود دارد و این اصل به زیبایی تمام کارکرد درمانی حجامت را توضیح می‌دهد ... این اصل را به راحتی می‌توان از متن زیر استنباط نمود:

منبع:

Mazumdar "Biofluid Mechanics", World Scientific, 2004, p. 17

در تئوری خون یا ماده‌ی حیات اگر برای شرایط کاری خودش تنظیم باشد هر عضوی باید بتواند به درستی کار کند و حجامت هم قرار است همین کار را انجام دهد و الآن دیگر ان شاء الله برای شما هم واضح باشد که تنظیم اجزاء خون را با خون دادن معمولی نمی‌توان انجام داد. در عین حال واضح است که حجامت با توجه به مؤثر بودن زیاد آن همانطور که می‌تواند مایه‌ی نجات باشد همانقدر هم اگر اشتباه انجام شود می‌تواند خطرناک و عامل بیماری (نه لزوماً از نوع عفونی ناشی از عدم رعایت بهداشت یا از نظر سلامت پوست و ... که مدّ نظر شما بوده است) گردد.
حجامت یک علم است و باید توسط کسی که وارد است برای کسی که آمادگی‌اش را دارد در زمان‌هایی که وارد شده است انجام گردد آن هم با رعایت بهداشت و تمامی شرایطش.

متحیر;709867 نوشت:
این مثال در اشاره به تخلیه خون کثیف از بدن توسط حجامت هست

یعنی گرفتن خون کثیف از یک عضو بدن از نظر شما مانند گرفتن برق از دستشویی خانه است و اصرار دارید بفرمایید که همانطور که برق در تمام جاهای خانه یک برق است پس خون در همه جای بدن هم یکسان است و چیزی به اسم خون کثیف وجود ندارد، آیا با وجود توضیحات بالا و منابع ارائه شده باز بر روی حرف خودتان هستید و از مثالتان دفاع می‌کنید؟
متحیر;709867 نوشت:
مگر خراشیدن وزخم زدن به پوست صدمه نیست

صدمه زدن به پوستی که خداوند قدرت بازسازی خودش را به آن داده است را بگذارید کنار درمان بیماری‌های کوچک و بزرگی که به این راحتی‌ها قابل درمان نیستند، اگر به نظر شما آن صدمه زدن به پوست خیلی مشکل حادّی هست شخصاً دیگر نمی‌دانم چه بگویم، مثل آن جوانی که حاضر بود جانش را بدهد ولی عینک آفتابی‌اش خط نیفتد ... گرچه صدمات روش‌های درمانی پزشکی جدید هم حتی از خراشیدن پوست خیلی وخیم‌تر هستند و بجز چند دارو تقریباً داروی شیمیایی نداریم که عوارض جانبی نداشته باشد، درمان‌هایی مانند شیمی‌درمانی و اینها هم شاید از نظر شما صدمه‌ی خاصی به حساب نیاید
متحیر;709867 نوشت:
مگر احتمال عفونت نیست
مگر دستورالعمل سازمان انتقال خون این نیست که تا یکسال پس از حجامت از افراد خون اهدایی نگیرند
مگر نه اینکه خون گرفته شده از محل حجامت ملغمه ای از آب میان بافتی و مواد درون سلولی است
مگر نه اینکه با آسیب به پوست سد طبیعی بدن در مقابل وررود عفونت نفوذپذیرتر از قبل از حجامت میشود

چرا احتمال عفونت هست ... اما دیگر خیلی روی این مطلب صحبت کردم ...
فقط اینکه فرمودید خون حجامت ملغمه‌ای از آب میان‌بافتی و مواد درون‌سلولی هست را متوجه نشدم، مواد درون‌سلولی برای چه؟ برای به هم خوردن شرایط اطراف سلولی در آب میان‌بافتی که منجر به تغییر در روند فرایند اسمز می‌شود منظورتان هست یا معتقد هستید که سلول‌های زخمی شده‌ی پوست منهدم شده‌اند و محتویات آنها بیرون ریخته است؟ اگر دومی منظورتان هست فکر می‌کنید درصد این مواد چقدر باشد؟ آیا سندی دارید که بگوید خیلی زیاد است؟ یا مگر این خون قرار است اهداء شود که نگرانش باشیم؟
متحیر;709867 نوشت:
دقت کنید خون با آب میان بافتی و ترکیبات درون سلولی ترکیب میشود و در ضمن مواد حاصل از متابولیسم منطقه حجامت بجای اینکه برای تصفیه وارد جریان خون طبیعی بشود از محل زخم خارج میشود پس میزان مواد ناشی از متابولیشم بیشتر میشود و در ضمن با جراحت پروسه انعقاد خون فعال میشود که خود ترکیبات پلاسمایی را تغییر میدهد و همینطور با جراحت wbc های گوناگون به محل زخم سرازیر میشوند و مواد مترشحه آنها هم بالتبع افزایش می یابد

بله اینها هم درست هستند، مخالفتی با آنها ندارم، اما دلیلی دارید که اختلافات مشاهده شدن در دو خون گرفته شده تنها اثر همین مسائل را داشته باشد؟ یا دلیلی دارید که همین مسأله وقتی در ابعاد کوچک باشد اثر مفیدش بیشتر نباشد؟ مثلاً در بحث انعقاد خون وقتی در مرحله‌ی بادکش قبل از ایجاد خراش‌های سطحی خون‌مردگی زیر پوست درست شود همان پروسه‌ی انعقاد خون می‌تواند به ساخت مویرگ در محل بادکش منجر گردد ... علاوه بر آن خون فقط مخلوط آب و گلبول قرمز و چربی و پروتئین نیست، یک سری گلبول سفید و کلی اجزاء دیگر هم دارد که ممکن است با افزایش جریان خون به سمت منطقه‌ی حجامت اثردهی مثبت داشته باشند ... اینها باید بررسی شوند و فعلاً نظرا بیان شده چه از طرف حقیر و چه از طرف شما حدسیات هستند ...
متحیر;709867 نوشت:
هر رفتار غیر بهداشتی و غیر حرف های مورد اعتراض هست ولی در مراکز درمانی این موارد به نسبت نوع و تعداد مراجعین که اکثراً خود بیمار و محتاج مراقبت هستند بیشتر دیده میشود و بشتر تحت کنترل هستند و این موارد خطا به نسبت آنان که از سیستم درمانی بهبود می یابند بسیار بسیار کمتر هست

بله ... ولی اینها دلیل بر بد بودن حجامت یا بهتر بودن خدمات کلاسیک در مراکز درمانی نیست، در شرایط یکسان باید کارایی حجامت را سنجید اگر بنا بر انجام کار علمی بر روی اثربخشی و عملکرد حجامت باشد
متحیر;709867 نوشت:
دوست عزیز تنها مصدو مان و مجروحان ناشی از تصادف یا حوادث محتاج خون نیستند
بیماران که در معرض جراحی های وسیع قرار میگیرن هم به خون احتیاج دارند
بعضی از بیماران سرطان خون که دچار کمبود در ساخت اجزای خون مانند rbc یا پلاکت میشوند
بیماران تالاسمی که به خون احتیاج دارند
بیماران هموفیلی که به فراورده هایانعقادی خون نیاز دارند
از خون فقط خون استخراج نمیشود فراوردهای مختلف برای نیازهای مختلف از خون استخراج میشود
موارد شدید فاویسم که منجر به کم خونی میشود
بدون اهداء خون بعضی از معالجات پزشکی ناممکن میشود
لطفا این موارد غیر از حوادث را بدون تزریق خون و یا فرآورده هایش درمان کنید جوایز متعدد نوبل و همچنین دعای خیر بیماران در انتظار شماست

بله اینها را قبول دارم، ولی هر بیماری علتی دارد و قاعدتاً هم باید درمانی داشته باشد و بعید می‌دانم که شما مثلاً تزریق خون یا رساندن فراورده‌های خونی به بیماران را درمان بیماری به حساب بیاورید ... آیا کسی که دیالیز می‌کند بیماری‌اش در حال درمان شدن است یا صرفاً تلاش دارند او را زنده و ان شاء الله در شرایط کارکرد قابل قبول نگاه دارند؟ در مورد کسانی که سازمان انتقال خون به ایشان کمک می‌کند این کمک برای چند درصد ایشان اثر درمانی دارد و برای چند درصد دیگر تنها تلاش برای حفظ شرایط فعلی در ایشان است؟
بگذریم ... این بحث چندان با بحث اصلی مرتبط نیست و حقیر هم فقط یک گریز زدم که بگویم ترجیح بر این است که اهداء خون به کسانی باشد که نیاز فوری به جبران خون بدنشان دارند و بعد از تأمین این نیاز هم دیگر سلامت خود را باز می‌یابند، مگرنه سایر بیماری‌ها باید درمان خودشان را داشته باشند ... یک چیزی شبیه به اینکه به او ماهی ندهید بلکه به او ماهیگیری یاد بدهید ... [منظور اینکه بدن خودش بتواند خون سالم بسازد]

در مورد اینکه فرمودید اگر بشود این کار را کرد باید کرد تا جایزه گرفت و دعای خیر بیماران همراهمان باشد طبیعی است که باید برای خدمت به بندگان خدا تلاش کرد، ولی تا وقتی ما تابع بی‌چون‌وچرای غرب باشیم و پا جای پای ایشان بگذاریم همیشه باید منتظر باشیم که ایشان پایشان را کجا می‌گذارند تا بعد ما پایمان را جای پایشان بگذاریم، حرف در تاپیک قبلی‌امان هم همین بود، کسی که بداند چه کار می‌کند نیازی به تأیید (نه مشورت) دیگران ندارد ... انتظار از ما و بخصوص شما که معلوم است تحصیلات زیست‌شناسی و غیره دارید هم همین است که مسائل را بفهمیم و سعی در شناخت مشکلات و راه حل‌ها داشته باشیم ... و باز انتظار این است که از هر ایده‌ای که می‌تواند کمک کند و آثار سوء دیگری ندارد استفاده کنیم، اینکه یک راه چون در اسلام به آن توصیه شده است در مقابلش جبهه بگیریم و بگوییم اگر خوب است و علمی است چرا غرب به آن عمل نمی‌کند راه درست برخورد با مسأله نیست ...

متحیر;709867 نوشت:
همانطور که گفتم افرادی که حجامت کردند تا یکسال منع اهداء خون دارند
به بعضی از مقالات مراجعه کردم میزان 100 سی سی در بعضی موارد حجامت مثل همین مقاله آقای انوشیروان پست 2 مقدار کمی نیست
در ثانی افرادی که به قصد درمان غلظت خون اقدام به اهداء خون میکنند خونشان پذیرفته نیست و به این موارد فلبوتومی میگویند پس این مورد زکات شما رعایت شده

:Gol:
متحیر;709867 نوشت:
من در سطحی نیستم که بگویم حجامت قطعاً بیفایده هست ولی هر مورد را که مراجعه کردم روشهای بهتر و کم خطرتری از حجامت وجود دارد که نتایج درمانش هم قابل اندازه گیری و بیشتر قابل اطمینان هست

خوب این شاید از یک طرف به این خاطر باشد که تا کنون روی حجامت کارهای علمی زیادی انجام نشده است و مسأله از نظر علوم جدید هنوز ابهامات زیادی دارد، از طرف دیگر هم شاید به این خاطر باشد که شما اعتقاد دارید که دردهایی که در حجامت ادعا شده است که درمان‌پذیر هستند از طریق حجامت درمان‌پذیر نبوده و آن ادعاها دروغ هستند مگرنه از آنجا که برخی از این بیماری‌ها در پزشکی جدید درمان قطعی یا ساده یا کم‌خرج ندارند شما با حجامت مخالف هستید و طبیعی است که اگر درستی آن ادعاها برایتان قابل پذیرش شود نظرتان هم ان شاء الله عوض شود ...
متحیر;709867 نوشت:
اهداء خون یک عمل خیرخواهانه و انسانی است نه قصد درمان یا معالجه را دارد افراد بیمار از اهداء خون منع شده اند ولی از اثرات جانبی اهداء خون شادابی دستگاه خون ساز بدن و به کار گرفتن بعضی از ذخایر بدن هست

بله در زمان حاضر اهداء خون یک عمل انسانی است ... همانطور که اهداء عضو هم یک عمل انسانی است ... حقیر خودم ثبت نام کرده‌ام که اعضایم را اگر شرایطش فراهم شد اهداء کنند ... ولی تا جایی که بررسی کرده‌ام و البته خیلی زیاد هم پیگیر نشدم این کار به خودی خود درست نیست ... الآن با توجه به شرایط موجود این کار درست است و در نتیجه با حرف شما موافقم ... موافقتی مشروط به شرایط موجود و نه موافقتی ابدی ... :Gol:
متحیر;709867 نوشت:
این موارد تا نتایج آکادمیک آن منتشر نشود روشهای آن به تأیید جامعه جهانی پزشکی نرسد در حد فرضیه است و نباید از آن به عنوان روشهای درمانی استفاده کرد مگر انسانها موش آزمایشگاهی هستند

از نظر علوم جدید بله در حدّ فرضیه است اما برای یک مسلمان منابع علمی بیش از آن چیزی است که برای غرب منابع علمی داریم ... آنها فقط بررسی فعل خدا را برای کسب علم در دسترس دارند و شده‌اند تجربه‌گرا، ولی ما هم فعل خدا را قابل بررسی می‌دانیم و هم قول خدا را و هم قول خلفای خدا را علیهم‌السلام.
بنابراین اگر یک غربی که هیچ اعتقادی ندارد بیاید و کسی را حجامت کند خلاف اخلاق پزشکی عمل کرده است و یک مسلمان اگر کسی را حجامت کند مطابق اخلاق پزشکی عمل کرده است (اگر توانایی این کار را داشته باشد و شرایط فراهم باشد) ... بابراین شما یا عینک خودتان کار ما را ارزش‌گذاری می‌کنید ولی همین کار با عینک ما کار بدی که نیست هیچ، کار خوبی هم هست ... اخلاق در ذیل ایدئولوژی تعریف می‌شود و در نتیجه این کار برای ما یک کار اخلاقی است و موافق احترام به شأن انسانی انسان است و اینطور نیست که انسان را موش آزمایشگاهی بدانیم، گرچه موش هم شأن خودش را دارد و اینطور نیست که از آن به عنوان چرکنویس در درمان انسان‌ها استفاده شود
متحیر;709867 نوشت:
بله به همین خاطر هست که بنده طرفدار سرسخت سکولاریسم هستم که دین را در امور فردی مجاز میدانم و آنهم در حدی که رفتار فردی مخل سلامت خودش و جامعه نباشد

در اصل قضیه با شما موافق هستیم، در ان قسمت بحث که با شما موافق نیستیم بدون داشتن هیچ جهان‌بینی به صورت پیش‌فرض دیگر نه نظر ما قابل اثبات است و نه نظر شما، حرف ما از نظر شما غیراخلاقی‌است و حرف شما از نظر ما غیراخلاقی‌است ... این بحث جز در میدان بحث بر روی خود ایدئولوژی به آخر نمی‌رسد ... همه موافق هستیم که برای اداره کردن جامعه باید مرزبندی‌هایی را داشت، ما می‌گوییم در این مرزبندی از نظرات دین استفاده شود (تعریف حریم‌های شخصی و شغلی و صنفی و شهروندی و غیره و غیره) و شما می‌گویید از نظرات دین استفاده نشود و دین یک مسأله‌ی شخصی باشد، از ما اگر بپرسند چرا آنطور نظر دادید برای پذیرفتن جهان‌بینی خود دلیل داریم، اما از شما اگر بپرسند چرا این ایدئولوژی را قبول دارید دلیلی ندارید مگر آنکه بگویید فعلاً اینطور به ذهنم رسید یا بدتر از آن باید بگویید فعلاً دانشمندان غربی اینطور فکر می‌کنند ...
متحیر;709867 نوشت:
در هر شغل و حرفه ای افراد سودجو و شارلاتان وجود دارد
هیچ شغل و مرتبه ای مصون از افراد ضد اجتماع نیست رسوا کردن آنان باید به عهده افکار عمومی و افراد دلسوخته و حرفه ای همان صنف باشد

بله ... ولی باز از نظر شما کسی شارلاتان است و از نظر ما کس دیگری ... از نظر شما افراد دلسوخته و حرفه‌ای کسانی هستند و از نظر ما گاهی کسانی دیگر ... شارلاتان یا دلسوخته بودن صفاتی به ترتیب بد و خوب هستند که در حوزه‌ی اخلاق اجتماعی به افرادی نسبت داده می‌شوند، تا وقتی بحث تعریف صفت باشد همصدا هستیم ولی وقتی بحث تعیین مصداق پیش بیاید گاهی و شاید گاهی روبروی هم باشیم، چون اخلاق در ذیل نگرش انسان به جهان است که معنا می‌یابد ... اگر شما بخواهید اخلاق را مصادره به مطلوب کنید ما هم همین کار را می‌کنیم ... این اختلاف از جای دیگر آب می‌خورد و در این میدان هم قابل رفع و رجوع نیست
متحیر;709867 نوشت:
خدمت شما گفتم بیشتر زردی های فیزیولوژیک خودبخود خوب میشوند نیازمند هیچ توصیه این نیست چه رسد به حجامت و بعضی از موارد حتی با شیرخشت یا عناب و بعضی هم با نور درمانی خوب میشوند اینها را با خطر حجامت مقایسه کنید
پیروز و موفق باشید

آیا تمام زردی‌های فیزیولوژیک خوب می‌شوند یا بیشتر آنها؟
زمان خوب شدنشان چقدر است؟
یک تا سه قطره خون آمدن از پشت گوش نوزاد چقدر احتمال خطر دارد؟

موفق و پیروز باشید
یا علی علیه‌السلام

موضوع قفل شده است