`*ღ*´ کلبه احزان `*ღ*´ اشعار و پیامک ویژه امام زمان علیه السلام

تب‌های اولیه

4029 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

محرمِ دل
مطلبِ تن
مقصدِ جانم تویی!

❣مهــدے جــان❣

حرارت مهربانیت،از هر حادثهٔ ملموسی،
ملموس تر است!

اما دل مشغولی هایم،چنان خاطرت را ازقلبم، می رباید،که گویی نمی بينمت

امروز
تو رادربست میخواهم مولایم

مسـت عشقـم، مسـت یـارم، مسـت دوسـت

مسـت معشوقـے ڪـه عالـم مسـت اوسـت

آقـا بیـا تـا با ظهور چشـم هایت

این چشم هـاے ما ڪمے تقـوا بگیرد

❣یـا مــღــدے ادرڪنـے❣

همـه چیـز تڪرار می شـود

جـز همیـن ثـانیـه هـا

ڪه می‌تـوانیـم

بــرای ظهـور امـام زمانمـان دعـا ڪنیـم،

امـا نمی‌ڪنیـم‼️

♡ مهـدی جـان ♡

✍️تـو تمام دلخوشی ام، بـرای آغازی دوباره ای!

❣️همین ڪه باز هم،

به انتظار اولین سلام صبح نشسته ام،

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

تو بوده ای
همیشه بوده ای
که فاطمه
میان شعله
بین دود
درست پشت در
تو را صدا زده است
تو بوده ای
نبوده لحظه ای که تو نبوده ای
تو آن سروده ای
که قرن‌ها پیمبران
نوید داده اند
و مادران
تحقق تو را شهید داده اند
تو می رسی
طلوع می کنی
بهار را شروع می کنی
بهار
لحظه ی حضور توست
در ظهور توست
تو می رسی
بُروز می دهی
علائم ظهور را که گفته اند
تو می شکافی آن دو گور را که گفته اند
دو بت
دو سنگ آدمی نما
به دست تو شکسته می شوند
راههای کفر
بسته می شوند
بهار می شود
و فاطمه
به یُمن بودن تو
صاحب مزار می شود

#محسن_ناصحی

تسلیت می گویم آقا مادرت از دست رفت
دختر بدرُ الدُّجـاء خیرُالنـِّسا از دست رفت

آنقـَدَر چشم انتـظارت بود با روی کـبود
آنکه هر جمعه تو را کرده دعا از دست رفت

در قـنوتی که فقط یک دست بالا می گرفت
مرگ خود چون خواست زهرا از خدا از دست رفت

باز پشت ابر غیـبت می نشینی یار من؟!
تو که می دانی میان کوچه ها از دست رفت

حجة ابن العسکـری برگـرد جان مادرت
آنقَدَر نقش زمین شد مرتضی از دست رفت

چاره یِ درد علی تیغ علی بی تاب توست
یوسف زهرا بیا که عمر ما از دست رفت

#حسین_ایمانی

#مهدےجان

✨ای عـزیز مصر هستــی العجل

هادمِ هر ظلــم و پستی العجل

✨وارد آمــد غــم به ما و اهل ما

پس بگیر از ما تو دستی العجل

مهـدی جـان

تــو آفتاب ترین آفتـابِ زمیـن و زمـانی!

بـه تـو ڪه فڪر می‌ڪنم:

آنقـدر گـرم می‌شـوم

ڪه ڪـوه غصه هایـم آب می‌شـود!

وادیِّ مولا پُر از تنهایی است❗️
طول این غیبت همه رسوایی است

‍ (http://axnegar.fahares.com/axnegar/FjfG72muEaWR53/1711661.mp4) بياييم از امروز دقايقى از هر روزمان را سرى به كلبه ى احزان امام زمانمان بزنيم

❣️ما دلسوخته عمرِ کم فاطمه ایم

❣️ما منتظرِ منتقم فاطمه ایم

✨یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه.

سلام بر بانوی پهلو شکسته

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی
آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی

درد این است که ما مدعی هجرانیم!
درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی

غافل از چشمِ خدابین تو مستیم همه
فعل ما را همه دیدی و نفهمید کسی

بی حیاییم و به جای همه ی ما آقا
لبت از شرم گزیدی و نفهمید کسی

هر سحر توبه به جای همه ی ما کردی
جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی

بارها وقت زمین خوردن ما با عجله
بهر امداد دویدی و نفهمید کسی

چه شد آخر وسط روضه ی ما غوغا شد؟
به گمانم که رسیدی و نفهمید کسی

هر زمان روضه گرفتیم برای زهرا
سرمان دست کشیدی و نفهمید کسی

صبح و شب گریه برای غم مادر کردی
مثل یک شمع چکیدی و نفهمید کسی

دیده ای واقعه را... آجرک الله آقا
شاهد قتلِ شهیدی و نفهمید کسی

#محمد_جواد_شیرازی

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

دلم گرفته از این جمعه های تکراری
ز روز های پریشانی و گرفتاری

گناه قلب مرا تیره کرده اِی مولا
که از فراق تو دیگر نمی کنم زاری

تمام ترس من این است گویی اربابم
به درد من نخوری و همیشه سرباری

اگر به سان طبیبان کنار من آیی
به عالمی ندهم لحظه ای ز بیماری

به لب چو نام تو بُردم غمت به دل آمد
ز هر دو چشم من اشک فراق شد جاری

گمان کنم که به لوح دلم به نور جلی
نوشتند از اول ، اسیر دلداری

جوانی ام سپری شد ندیدمت مهدی( عج)
برای نوکری تو نکرده ام کاری

دوباره وقت غروب و به گریه می گویم:
دلم گرفته از این جمعه های تکراری

#محمد_مبشری

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

ای بودنت برای عبادت دلیل من
کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟

دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من

خشکانده است چشمه ی چشم مرا گناه
اینگونه به ثمر نرسیده نخیل من

یا ایها العزیز تصدق علی الذلیل
اصلا امید نیست به بار قلیل من

هرجا که می روم به در بسته می خورم
این بار آمدم که تو باشی کفیل من

چشم امید من به قنوت نماز توست
درمانده از دعاست زبان علیل من

این نامه های عجل و عجل بهانه است
از اهل کوفه اند تمامی ایل من

آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان
دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من

#مجتبی_خرسندی

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

بی چشم و رو بودن مرا از چشم انداخت
شاید گناهانم تو را دلگیر کرده

هر کس سراغت را بگیرد فاش گویم
چشمم به در مانده و لیکن دیر کرده

#مرتضی_عابدینی

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

میان اینهمه نیرنگهای شیطانی
تویی که وارث انگشترسلیمانی

کجایی ای پسر کشتی نجات، بیا
نجاتمان بده از موجهای طوفانی

به احترام طلــــــوع نگاه تو روزی
کنار میرود این ابــــــرهای بارانی

کدام روز چه ماهی بگوچه تاریخی
کدام نقطهٔ جغرافیای انسانی

علیه این همه طغیان خروج خواهی کرد
به تیغ نور دراین کودتای ظلمانی

به رقص پرچم شاهانه ی تو وابسته ست
شکست پرچم از خون سیاه سفیانی

زمین خسیس شده آسمان نمیبارد
رسیده وضعیت ما به حد بحرانی

دوباره سایه ی سرد غروب و دلتنگی
چه سخت میگذرد لحظه های پایانی

#عالیه_رجبی

♡ مهـدے جـان ♡

تــو آفتــ☀️ــاب ترین آفتـابِ زمیـن و زمـانی!

❣️مهــدی جـان

☔️بـاران ڪه می‌بارد انگار

تو بـه زبان بـاران آراممان می‌ڪنی

این قطره قطره ها یعنـی:

°•دعا ڪنید و صبر•°

✔️سحر نزدیڪ است

⛅️أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لولیِڪَ ألْفرج⛅️

روزگارت خـالی از درد تنهـایی

همـه دردهايـمان درست از روزی شروع شـد

ڪه قرار شد چشمـانت

آنقدر پس پـرده بماند
تـا ما لایق دیدار شویـم

♡مهــدے جــان♡

❣️روز از شـانـه هـای تـو آغـاز می‌شود تـا جهان، بـزرگـی ات را ببینـد؛

جهان، خلاصه ای از لبخند توست

❣️مولایِ مهربانِ غزل هایِ من سلام!

سمت زلال اشڪ من، آقای من سلام!

نامت بلندو اوج نگاهت همیشه سبز

آبی ترین بهانه دنیای من سلام

چیزی شبیـه عطـر حضـور شمـا ڪم است

در هیاهوے دنیا، قدم مے گذاریم

❣️نمے دانم ، امروز؛

چند بار ، یاد تو ، از خاطرم
عبور مے ڪند❗️

⚡️امـا مے دانم

تو هنـوز، مثل دیروز و حتے بیشتـر از دیـروز تنهـایی...

✔️ یوسف زمان تنها نجات دهنده مردم جهان

خدایا همان گونه ڪه وقتی سختی ها و قحطی ها و مشڪلات و... بر مردم مصر و اطراف آن چیره شد و تنها حضرت یوسف حلّال مشڪلات آنها بود،

و تو این فهم و دانش را به مردم آن زمان دادی ڪه باید زمام امور را به حضرت یوسف بسپارند...

بیا و از روی لطف و ڪرم به همه مردمان این زمان هم عقل و شعوری عنایت بفرما تا بفهمند و درڪ ڪنند تنها حلّال مشڪلات جهان این زمان، حجت خدا یوسف زمان (عج) است.

و در نتیجـه

او را بخواهند تا او هم برای نجاتشان تشریف بیاورد

☆ یا مه‍ـــــدے ادرڪنے ☆

⏳در انتظار صفحـ ه دوازدهـم⌛️

ای چاره ی درخواستگان ادرکنی
ای مونس و یار بی کسان ادرکنی

من بی کسم وخسته ومهجور و ضعیف
یاحضرت صاحب الزمان ادرکنی

اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج...

°•☆مهــدے جــان☆•°

❣️چشمـ هـاے مـن لیـاقـت دیـدن روے مـاه تو را ندارد،

چهـره ے تـو زیبـاتـر از آن اسـت ڪہ مـن درڪش ڪنمــ !

مـولایـمــ مـن تو را واسطـہ قـرار مـےدهـمــ و از خـدا مـے خـواهـمــ ڪہ تـوفیـق بـدهـد تـا گنـاه نڪنمــ،

خـدایـا بـہ همــہ مـا تـوفیـق بـده گنـاه نڪنیمــ و شرمنـده روے حجتـت نبـاشیمــ شـایـد بـہ ایـن وسیلـہ مقدمـات ظهـور آن عزیـز را فراهـمــ ڪنیمــ...

°•☆یــا مهــدے ادرڪنـــے☆•°

♡مهـدی جـان♡

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

نگا نکن به نامه ام،سیاهه پُرفروغ نیست
کوچه ی عاشقاتون زیادیَم شلوغ نیست

دل توروشکستن عادتمون‌شد و رفت
منتظر تو بودن چیه اگه دروغ نیست

#مرتضی_عابدینی

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

آخرین جمعه سال هم به آخر رسید
آقایمان عبای غریبی به سر کشید

من هم خجل ز کرده خویش مانده ام
مرغ دلم به جمعه ی سال دگر پرید

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

زندگی رو به زوال است «کجایی آقا؟»
«عاشقت» غرق ملال است کجایی آقا؟

چشم ها گشته «بهاری» ز فراق رویت
«آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟»

#وحید_کتابی

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

مثل هرهفته دل ما نگران است، ولی...
اشک در دیده ی ما باز روان است، ولی...

دم به دم مثل پریشانی هر آدینه
دل هر منتظری در هیجان است، ولی...

ظلم و ویرانی و جنجال و گناهان بزرگ...
سهم بی یاوری اهل جهان است، ولی...

پشت این پنجره ی فصل بهار دنیا
دشت پژمرده و بی جان خزان است، ولی...

غافلیم از کرم بی حد نان آور عشق
غصّه ی هرشب ما غصّه ی نان است، ولی...

پای اعمال بد شیعه ی خود پیر شده
آری او پیرترین مرد جوان است، ولی...

آخرین جمعه ی تقویم رسیده از راه
آخرین جمعه ی سال همه مان است، ولی...

آخرین عشق... به داد دل دنیا نرسید
یوسف گمشده ی حضرت زهرا (س) نرسید

#اسماعیل_شبرنگ#امام_زمان_ارواحنا_فداه

مثل هرهفته دل ما نگران است، ولی...
اشک در دیده ی ما باز روان است، ولی...

دم به دم مثل پریشانی هر آدینه
دل هر منتظری در هیجان است، ولی...

ظلم و ویرانی و جنجال و گناهان بزرگ...
سهم بی یاوری اهل جهان است، ولی...

پشت این پنجره ی فصل بهار دنیا
دشت پژمرده و بی جان خزان است، ولی...

غافلیم از کرم بی حد نان آور عشق
غصّه ی هرشب ما غصّه ی نان است، ولی...

پای اعمال بد شیعه ی خود پیر شده
آری او پیرترین مرد جوان است، ولی...

آخرین جمعه ی تقویم رسیده از راه
آخرین جمعه ی سال همه مان است، ولی...

آخرین عشق... به داد دل دنیا نرسید
یوسف گمشده ی حضرت زهرا (س) نرسید

#اسماعیل_شبرنگ

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟

چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی

مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی

مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی

اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟

اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی

دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی

خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب
نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی

#قاسم_صرافان

#نوروز #امام_زمان_ارواحنا_فداه

امید ذکرِ تعجیلم کجایی؟!
دلیلِ حُسنِ تعلیلم کجایی؟!

بهار و عیدِ من بی تو چه سرد است
صفای سال-تحویلم کجایی؟!

#مرضیه_عاطفی_سمنان

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

عید است ولی جای توخالی،مهدی
شادیم همه تو در چه حالی؟مهدی

لایق که نبوده ام ببینم حتی
از روی تو رویا و خیالی مهدی

آلوده شدم باز تو تطهیرم کن
ستار تویی آب زلالی ، مهدی

در باب سعادت چه بپرسم وقتی
دانم که جواب هر سؤالی، مهدی

هر چند بدم جدا نگردم از تو
زیرا که خودت شرط کمالی مهدی

در چاهم و دستان عروجم بسته
بالم بده و کن متعالی ، مهدی

بشتاب که از فراق رویت دیگر
شد قامت نوکرت هلالی ،مهدی

شد خیس دوچشم من میان خنده
عید است ولی جای تو خالی مهدی

#علی_مهدوی_نسب (عبدالمحسن)

آقاجان! یابن الحسن! می­شود ما هم خوب شویم؟! می­شود ما هم برگردیم و آدم شویم؟! آقاجان! به خودت قسم از حال بدم خسته­ام.

آقای خوبی‌ها! معلوم است شما خوبی و با خوب‌ها هم کار داری، امّا من بد چه کنم؟! اگر شما یک نگاه کنی، تغییر حاصل می‌شود. شما عین الله الناظره هستید. قربانت بروم! یک نگاهی به من بیچاره کن، مرا عوض کن و حالم را دگرگون کن. آقای من! به جان خودت قسم من خودم هرچه می‌خواهم تلاش کنم، آن‌قدر نفس مرا بیچاره کرده که نمی‌توانم. آقا! خیلی بیچاره ام.

آقا! می‌خواهی اقرار کنم؟ بسم الله! دارم اقرار می‌کنم: من نمی‌توام مگر تو عنایت کنی و دستم را بگیری.

آقاجان! بد است منی که یک عمر می‌گویم یابن الحسن، منی که یک عمر می‌گویم سرباز توام، فردای قیامت من را با دشمنانت قرار بدهند. اصلاً برای خودت بد می‌شود.

آقاجان! بد است اگر کسی سراغ تو را از من بگیرد و بگوید: آیا آقا را می‌شود دید؟ آیا تو دیدی؟ سرم را پایین بیاندازم و جوابی نداشته باشم. برای خودت بد است، به من بگوید: پس چه اربابی داری که تا به حال او را ندیدی؟! یابن الحسن! چه جواب دارم بدهم؟! من بدم، می‌دانم امّا آیا برای شما بد نیست که اگر یک غلامی بدی هم داری، او شما را نبیند؟

آقا! مانده­ام چه کنم؟! چگونه از این گناه‌ها خارج شوم؟! هر طرف می‌چرخم نفس دون من را محاصره کرده، چگونه من مسلط بر نفس بشوم؟! بله، این روایات را خواندیم که خدا باید کمک کند. آقاجان! تو بخواه خدا ما را از این وضع نجات بدهد، تو دعا کن. دعای شما مستجاب است. آقاجان! باین الحسن!

سلام دلیل نفس های من!
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری ک بروی گسیل زلزله هاست
می دانی مولای نازنین
هر شعر و یا هر واژه ی زیبایی را ک می خوانم
فقط تو بیادم می آیی
و چه حیف است ک آن واژه ها خرج دیگری می شوند
قلمم زیبا نیست و بلد نیستم زیبا برایت بنویسم
اما قشنگ ترین نفس هایم را ب تو هدیه می دهم
ک تو خود با حﺽورت زیبا ترین نفس هارا ب من هدیه می دهی...
هرلحظه ک یادت از خاطرم عبور می کند سرشار از طراوت می شوم و با کلی ذوووق لبخند میزنم و خالص ترین درود هایم را تقدیمت می کنم
صلی الله علیک یا صاحبی و مولای
روحم فدای روحت معشوق دلم
ازینکه خودم را سوار بر سجاده ابر ها میبینم
و آسمان ب آسمان ذاکر معشوق حقیقی می شوم
خوشحالم و بی تاب
واااای...
رجبیون...!
همان ها ک در روز قیامت خاص می شوند
آنانی هستند ک مارک رجب را ب خود زده اند و با آن نشانه می روند تا ب وصال معشوق شان برسند
آآآآآه ... چ غم انگیز است اگر جا بمانم ازین وصال!
تمام آسمان من خلاصه در دو چشم توست...
اگر نگاهم کنی بخدااااا نشانه دار خواهم شد
مرا اینگونه ک هستم بر خوان این عظیم راهی نیست
واسطه می خواهم ، شفیع می خواهم ، آبرو می خواهم
بزرگ تر می خواهم ، بهتر بگویم صاحب می خواهم
اگر بدانند صاحبم هستی ، اگر بدانند غلام توام
حتما راهم می دهند
بی تو مناجات هایم حتی تا سقف خانه هم نمی رسد
چ برسد آسمان هفتم
باید صاحبم باشی تا بشنود صدایم را آن داعی
و آن وقت ب من بگوید "طوبا لذاکرین"
بگو کجا خیمه زدی تا یاد بگیرم بندگی را
تا با همنشینی شما همنشین خدا شوم و خدا هم همنشین من شود...
مولای نور!
چه زیبا می شوی وقتی با زبان روزه ذکر می گویی و با خدا عشق بازی میکنی
تربیتم کن تا یاد بگیرم عشق بازی را
بهار قلب ها!
می شود امشب قلب مرا لمس کنی؟
می شود امشب احیا کنی این جان مرده را
مگر نه این است ک بهار زنده می کند طبیعت را
بخدا می دانم که حتی این خاصیت زیبای بهار نیز از وجود توست
بهار طبیعت،لبخند تو به آنهاست
بهاردلم!
با زنده شدن طبیعت جان من را هم احیا کن
مرا حبس کن در خودت
روحم را و ذره های وجودم را با دم مسیحایی خودت زنده کن تا با همه وجود فقط تورا فریاد زنم
یاااا صاحب الزمان

السلام علیک یا ربیع الانام و یا نﺽرة الایام
سلام بر تو بهار هستی من!
بهار من بوَد آن گه ک تو برگردی
چند لحظه پیش سوره حدید را می خواندم
رسیدم به آیه 17" ان الله یحی الارﺽ بعد موتها"
آری تو احیا کننده ی زمین و آسمان و من هستی
چرا ک تو عین الحیاتی
تو چشمه جوشانی و ابر بارنده
تو آب گوارا هستی
سلام بر تو که زنده می کنی ، جان می بخشی و تطهیر می کنی...
من فقط و فقط بهار را با تو حس می کنم
من در سرد ترین روزهای زمستان
و در دلگیر ترین روز های پاییز
و در دل عطش تابستان
با تو بهاری ترینم معشوق دلم...
آآآآآه چه زیباست زندگی ام با تو
و چه با طراوت است قدم زدن در هوای تو
هیچ حراسی از اینده ندارم
وقتی باتوام آرام ترینم
مولای نفس هایم!
در نسیم بهاری ات معطر شده ام
اتاقم پر از عطر شکوفه شده
و دلم در شوق دیدار توست
و من فراتر از چشم تورا میبینم
آری پدر من با ذره های وجودم و نفس های جانم تورا میبینم و حس می کنم
چه زیبا نگاهم کردی لحظه تحویل سال
و چه عاشقانه سالم را تحویلت دادم
سالی ک لبریز از تو بود
و ای کاش امسالمم حبس نفس های تو باشد
ان شاءالله ک هست
بهار عبادت ، بهار طبیعت و بهار قلب ها
سالی ک نیکوست از بهارش پیداست نوردلم...
حالا ک در سامرا جامعه می خوانی و بر فرش پدرنشسته ای
تو را سوگند می دهم ب نام زیبای جدتان حﺽرت "هادی" سلام الله علیه ک هدایتم کنید
راست می گویند
هادی اگر تویی ک کسی گم نمی شوم
مبادا در کوچه های غریب سال جدید گم شوم
مبادا اسیر بازی های دنیا شوم
هدایتم کن ک من ﺽعیف ترینم و ناتوان ترین
اما تا تو هستی من گم نمی شوم
دلم خوش است ب حرارت دستانت
و مهرپدرانه ات
معشوق دلم خالصانه دوستت دارم
و تشنه لبخند رﺽایتت هستم

#امام_زمان_ارواحنا_فداه

بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد

"مشفق کاشانی"

صدای پای بهار آمد و بهار نیامد
سکون و صبر و قرارم سر قرار نیامد

به شوق دوست دلی داشتم نیامد و خون شد
به پای یار سری داشتم به کار نیامد

غمت به باد فنا داد عقل مختصرم را
چرا که با دل دیوانه ام کنار نیامد

به انتحار، خودم را مگر به او برسانم!
که هرچه هرچه نشستم، به انتظار نیامد

جمل به فتنه نشسته است و نهروان شده صفّین
دلیل، چیست که فرزند ذوالفقار نیامد؟!

#مهدی_جهاندار

امام_زمان_ارواحنا_فداه

این گردشِ خورشید و قمر تکراریست
این روضه ، ز پای تا به سر ، تکراریست

این جمعه ی اوّلی که رد شد بی "تو"
پنجاه و یک هفته ی دگر ، تکراریست

#ع_شیرخانی_ابر

آیت_الله_قرهی.

با آقاجان حرف بزنیم. هر شب حرف بزنیم، همان‌طور که گفتم. بگوییم: آقاجان! تو که این‌قدر خوبی، ما هم دوست داریم خوب شویم، یک نگاهی کن ما عوض شویم. پرونده ما دست مبارکت می‌رسد، کاری کن که ما حدّاقل عامل اشک و رنجش خاطر شریف شما نباشیم و قلب نازنین شما را به درد نیاوریم، آقاجان! یابن الحسن!

ای جوان‌های عزیز! چقدر با این صحبت کردن‌های هر شب که گفتم و می‌گویم، خو کردید؟ آن‌قدر خصوصیّت دارد که مدام تکرار می‌کنم، در این غوغایی است. عرض کردم هر شب قبل از خواب، آن موقعی که دیگر به تعبیر عامیانه مسواکت را هم زدی، می‌خواهی بخوابی، برق­ها خاموش است، از همسرت جدا شو، ای طلبه! از هم‌حجره‌ای‌ات جدا شو، دانشجوی عزیز! از هم‌خوابگاهی جدا شو، از همه جدا شو، با آقاجان خلوت کن، حرف بزن.

آقا جان آن‌قدر دوست دارد صدای ما را بشنود. به خصوص خودشان فرمودند: آن‌قدر دوست دارم صدای جوان را بشنوم. خیلی به جوان‌ها عشق می‌ورزد. آقای جوان‌پسندی است.

جوان‌ها! عزیزان من! آقا خیلی شما را دوست دارد و به شما عشق می‌ورزد.

آقاجان! شرمنده‌ام با این اعمال زشتم با شما صحبت می­کنم. بعضی مواقع می‌خواهم حرف بزنم، می‌دانم زشتی‌ها و بدی‌هایم اجازه نمی‌دهد. آخر من بیچاره چگونه با تو حرف بزنم یابن الحسن؟! چه توقعی دارم منِ بد با تویِ خوب صحبت کنم؟!