نمی تونم به زندگی با همسرم ادامه بدم

تب‌های اولیه

171 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مهجبین;510336 نوشت:
[="SlateGray"]

دوست عزیز تفکرات غربی جالبی دارید!!
[/]

خواهش مي كنم
ولي خيلي از اين تفكرات ريشه در آسيا داره

[="SlateGray"]

Ezio;510352 نوشت:
(آخه مشابه همين مسأله هم در فيس بوك، و در يكي از پيج ها بود)
هـمين بخدا


خوبه خودت داری میگه فیس بوقققققققققققققققق.....
:Nishkhand:[/]

به نام خدا

Ezio;510354 نوشت:
خانواده ي بدون عشق، معني نداره
خود به خود از بين ميره
حتي اگه به زور و ظاهري باشه

ایشون نخواستن عاشق باشن.زیرا به گفته ی خودشان محبت همسرشان را پای احترام گذاشتند نه محبت.
تا زمانی که ایشان دید خود را درست نکنند فایده ای ندارد. مطمئن باشید اگر دید درست نشود حتی اگر به مرد مورد علاقه اش هم برسد زیبا نمیبیند. میدونید اونوقت چه اتفاقی میوفته؟ با اولین دعوا شروع به مقایسه بین همسر فعلی و عشقش(هوس) میکند.اونوقت زندگی اش به پایان خودش میرسد.و به نقطه اول سرازیری میرسد.

یا زهرا:Gol:

مهجبین;510359 نوشت:
[="SlateGray"]

خوبه خودت داری میگه فیس بوقققققققققققققققق.....
:Nishkhand:[/]

بله
در فيس بوك بيشتر كاربران يا توهين كردند و يا پيشنهاد جدايي دادن
البته اون خيلي پيچيده تر بود
داستان يه خانوم 27 ساله بود كه در غياب شوهرش با يك آقاي 30 ساله دوست شده بودن و قصد ازدواج داشتن

به نام خدا

مهر...;510357 نوشت:
اگه واقعا عاشق بود 8سال پیش اسمون و به زمین میدوخت تا این وصلت سر بگیره
نه بعد 8سال به یه زن متاهل . یه مادر ابراز علاقه کنه
واقعا که نهایت پستی رو میرسونه

نمیدونم سخنانتان در تایید سخنان بنده بود یا نه. اما در کل سخنانتان کاملا درست و متین است.:Gol:

یازهرا:Gol:

به نام خدا

Ezio;510361 نوشت:
در فيس بوك بيشتر كاربران يا توهين كردند و يا پيشنهاد جدايي دادن

خداروشکر فیس بوک یک سایت معتبر و قابل تایید نیست.
Ezio;510361 نوشت:
داستان يه خانوم 27 ساله بود كه در غياب شوهرش با يك آقاي 30 ساله دوست شده بودن و قصد ازدواج داشتن

خدا به فریادش برسد.:Ghamgin:

یازهرا:Gol:

مهر...;510363 نوشت:
بله

اقایی که ادعای روشن فکری داری
اگه خودت جای همسر این خانوم بودی بازم حرفت همین بود ؟؟؟

روشن فكر كجا بود!
من از همه ي شما بي سواد ترم
من فقط نظرم رو گفتم هـمين
من هيچ ادعايي ندارم
و تعريف روشن فكر يه چيز ديگه ست.

مهر...;510367 نوشت:
[="Tahoma"][="Red"]

اره یا نه
جواب یه کلمه اس

[/]

اولاً كه من هـيچ وقت نمي تونم جاي اون آقا باشم
چون نمي تونم و نميخوام كه ازدواج كنم
ولي اگه جاي اون آقا باشم، من هـيچ وقت يه زندگي رو به كسي تحميل نمي كنم
و اگه كسي از من خوشش نياد كنار ميرم

نفرنفر;510056 نوشت:
سلام آرمیتا ...
من نظرم با بقیه دوستان متفاوت هست ... نظره شخصی من این هستش که اگر میتونی از همسر فعلیت جدا شو و با اونی که دوسش داری ازدواج کن ...
آیا موندن با شوهر فعلیت ... صواب داره !!! آیا بچه ات بدون تو بزرگ نمیشه !!! آیا فرزندت بدون مادر خواهد بود !!! اتفاقا اطرافیانت رو خوب نگاه کن ... بچه هایی که مادرانشون جدا شدن و رفتن ... در نهایت اون فرزندان باز هم مادرانشون رو دوست داشتن ... هیچ فرقی هم در تربیت فرزندانی که بدون مادر بزرگ شدن نمیبینم ... راسشت رو بخوای ... از نظر من فرزندانی که بدون مادر بزرگ میشن محکم تر و مقتدر تر هم هستند ...

فقط زندگی فرزند تو که مهم نیست .... زندگی خوده شما هم مهم هست ... زندگی بدون عشق هم زهر ماره .... اگر شما بیوه بشین و سنه ازدواج فرزندتون فرا برسه همین فرزندتون شما رو تنها میزاره و میره دنباله سرنوشتش ...

من اگر جایه شما بودم شرایط رو درست میکردم و جدا میشدم ... چرا که نه !!! مثلا خدا میخواد تو اون دنیا برات چی کار کنه که موندی و ساختی و سوختی ... حدیث داریم بابتش ؟؟؟

سرکار خانم من فکر میکنم شما هنوز طعم مادر شدن رو نچشیدید که اینقدر ظالمانه در مورد یک بچه حرف میزنید . ویا اینکه احساس و عواطف مادرانه در شما کشته

شده که چنین نظر نا معقولانه ای دادید . کمی در مورد بچه های طلاق مطالعه کنید اگر به قول شما ده درصد محکم شدند نود درصد بقیه بزه کار و خلاف بار اومدند . در ضمن مگه

قراره هرچیزی در قرآن نازل بشه ؟ پس شعور و درک ما چی میشه ؟ یعنی از حیوان پست تریم که اون جونشو برای بچش میده اونوقت ما بگیم گورپدر بچه ؛ عشق رو بچسب ؟

اما هیچوقت در قرآن توصیه به طلاق نشده و تمام آیات در جهت محدود کردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت می‌باشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته است.

شما فکر میکنید خداوند چرا فرموده بهش زیر پای مادران است ؟ فکر کردید مادری که بچه رو رها میکنه تا به قول شما یکی دیگه بزرگش کنه بهش مادر میگن ؟ سرکارخانم فرق

ما با حیوان در عقل وشعورمونه ؛ این خانم وقتی با همسرشون ازدواج کردند از احساسشون خبر داشتند می تونستند قبول نکنند اما بعد از هشت سال با یک جمله بیدارشده ؟

سرکارخانم سعی نکنید با حرفاتون یک زندگی رو ازهم بپاشید و خدا رو ازخودتون برنجونید .

[="SlateGray"]

Ezio;510358 نوشت:
خواهش مي كنم
ولي خيلي از اين تفكرات ريشه در آسيا داره

من بهتون پیشنهاد میکنم با این طرز تفکری که دارید مطالعات خودتون رو ببرید بالا، حداقلش اینه که تو زندگی خودتون دچار این مشکلات نشید....
تفکرات غربی پایه و اساس علمی والبته دینی ندارن وبراساس تمایلات نفسانی پایه ریزی شدن...که در نهایت نتیجه اش به زبان ساده این میشه وقتی همه انسانها با نفسشون مشغول باشن راحت وبی دردسر میشه برانها حکوکت کرد ....
[/]

به نام خدا

Ezio;510372 نوشت:
اولاً كه من هـيچ وقت نمي تونم جاي اون آقا باشم
چون نمي تونم و نميخوام كه ازدواج كنم
ولي اگه جاي اون آقا باشم، من هـيچ وقت يه زندگي رو به كسي تحميل نمي كنم
و اگه كسبىي از من خوشش نياد كنار ميرم

از قدیم گفتن سواره خبر از حال پیاده نداره.
امیدوارم این اتفاق برای شما رخ ندهد و اگر ازدواج کرده اید صاحب همسری خوش قلب شوید و عاشقانه با هم زندگی کنید.
اما مطمئن باشید 100% کسانی که طلاق گرفته اند دچار افسردگی شدند ، فقط درصدش فرق میکند.
و به عنوان یک برادر کوچک به شما توصیه میکنم مواظب باشید سخنتان و رفتارتان رابطه ای را خراب نکند.

یازهرا:Gol:

مهجبین;510374 نوشت:
[="SlateGray"]

من بهتون پیشنهاد میکنم با این طرز تفکری که دارید مطالعات خودتون رو ببرید بالا، حداقلش اینه که تو زندگی خودتون دچار این مشکلات نشید....
تفکرات غربی پایه و اساس علمی والبته دینی ندارن وبراساس تمایلات نفسانی پایه ریزی شدن...که در نهایت نتیجه اش به زبان ساده این میشه وقتی همه انسانها با نفسشون مشغول باشن راحت وبی دردسر میشه برانها حکوکت کرد ....
[/]

نه اين طور هم كه مي گيد نيست
در اين تفكرات به رشد انسان و سعادت توجه ميشه و بر پايه تحقيقات علمي هست
و از سخنان عيسي مسيح (كه من رو نجات داد) هم الهام گرفته ميشه

Ezio;510352 نوشت:
هـيچ همتي هم در نابودي كسي يا چيزي ندارم
بنا رو بذارم سر کدوم حرفتون؟ مشاوره هاتون یا همین نقل قول؟ فعلا که خودم ترجیح میدم بذارم سر همین نقل و قول ...
Ezio;510352 نوشت:
حتماً اين خانوم واقعاً نمي تونه اين وضع رو تحمل كنه كه مشكل شون رو با ما در ميون گذاشتن!
نه داداش مساله این حرفا نیس من خودم تجربه شو داشتم که میگم خبری تو این جور عشقا نیس دو روز بگذره همه چی یادش میره....... قصه اش درازه و منم الان قصد قصه گفتن ندارم. ... فقط یه قسمتشو میگم یه زمانی فکر میکردم دیگه عاشق دلشکسته تر و دلخسته تر از من وجود نداره !! خیلی باهام حرف زدن خیلی هم حرف زدن که بیا و از خیر این علاقه ات بگذر پامو کرده بودم تو یک کفش که نه الا و بالله همین که همین بعد میدونی چی شد یکی یه جمله بهم گفت با همون یه جمله کل قضیه عشق و عاشقی ما رفت رو هوا !!!! تازه اونجا بود که فهمیدم اینا همش خزعبلات ذهنی ان........ ادم با خودش و واقعیاتش زندگی کنه نه با قصه های ذهنیش...... همین.

Ezio;510377 نوشت:
نه اين طور هم كه مي گيد نيست
در اين تفكرات به رشد انسان و سعادت توجه ميشه

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است:
«دل مرد بی‌غیرت، وارونه و سربه‌زیر است»

مهر...;510380 نوشت:

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است:
«دل مرد بی‌غیرت، وارونه و سربه‌زیر است»

چه ربطي به كامنت من داره؟

Ezio;510372 نوشت:
ا
ولي اگه جاي اون آقا باشم، من هـيچ وقت يه زندگي رو به كسي تحميل نمي كنم
و اگه كسي از من خوشش نياد كنار ميرم

شما میگید اگرجای اون آقا باشم هیچ وقت یه زندگی رو به کسی تحمیل نمیکنم .

پس بله ای که اون خانم سر سفره عقد با اجازه بزرگترا گفت برای چی بوده ؟ بخاطر

اینکه ازش خوشش نمیومده ؟ مگه میشه آدم با زندگی خودش ویکی دیگه بازی کنه ؟

اگه همه مثل شما فکر کنند که آمار طلاق سر به آسمون میذاره . گاهی آدما از فکر

کردن کم میارند و برای اینکه خودشونو خلاص کنند اولین چیزی که به ذهنشون میرسه همونو

میخوان عمل کنند ؛

امام علی (ع) فرمودند : عاقل کسی است که رای خود را متهم کند ( نادرست شمارد ) ، و به هرچه نفسش در نظر او آراسته جلوه داد اعتماد نکند. غررالحکم ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱

پس مشورت کردن با یک آدم وارد و فهمیده تنها راه نجات اوست .

[="SlateGray"]

Ezio;510377 نوشت:
نه اين طور هم كه مي گيد نيست
در اين تفكرات به رشد انسان و سعادت توجه ميشه و بر پايه تحقيقات علمي هست
و از سخنان عيسي مسيح (كه من رو نجات داد) هم الهام گرفته ميشه

تا اونجایی که من اطلاع دارم الان دین مسیح منطبق بر خواسته های روشنفکران ومتفکران غربی..... شده!!
به طور کلی هر جایی که با اهدافشون مغایرت داره به راحتی عوض میشه!!:ok:
تا وقتی قران هست چه نیازی به دیگری مسیح و موسی و....[/]

من واقعاً از رفتار بعضي تعجب مي كنم
من فقط نظرم رو گفتم و هـيچ ادعايي نكردم
اصلاً مگه اين تاپيك براي گفتن نظرات نيست؟
پس چرا اينطوري برخورد مي كنيد؟
هركس نظرش رو بگه تا بتونه كمكي كنه به اين خانوم

afshan;510384 نوشت:

امام علی (ع) فرمودند : عاقل کسی است که رای خود را متهم کند ( نادرست شمارد ) ، و به هرچه نفسش در نظر او آراسته جلوه داد اعتماد نکند. غررالحکم ، الحیاة جلد ۱ صفحه ۳۱۱

پس مشورت کردن با یک آدم وارد و فهمیده تنها راه نجات اوست .

حالا خوبه خود شما به رأي و نظر خودتون ذره اي هم شك نداريد
و با نظري كه مثل خودتون نباشه هر بر خوردي مي كنيد و تهمتي مي زنيد!

Ezio;510388 نوشت:
حالا خوبه خود شما به رأي و نظر خودتون ذره اي هم شك نداريد
و با نظري كه مثل خودتون نباشه هر بر خوردي مي كنيد و تهمتي مي زنيد!

جناب این حدیث در رابطه با کسی است که با فکر غلطش داره باعث ازهم پاشیدگی

یک زندگی هشت ساله میشه . من برای شما نگفتم . زمانی که آدم سر دوراهی

گیر میکنه بهتراینه که نظر خودشو رد کنه و با یک نفر وارد مشورت کنه . در ضمن

من چنین جسارتی رو به کسی نمیکنم .

Ezio;510387 نوشت:
من واقعاً از رفتار بعضي تعجب مي كنم
من فقط نظرم رو گفتم و هـيچ ادعايي نكردم
اصلاً مگه اين تاپيك براي گفتن نظرات نيست؟
پس چرا اينطوري برخورد مي كنيد؟
هركس نظرش رو بگه تا بتونه كمكي كنه به اين خانوم

ببنید نظر شما برای همه محترمه کسی هم برخورد بد یا بی احترامی نکرده .

منتها چون نظر شما مخالف حفظ یک زندگیه هشت ساله هست هضمش

برای اکثریت سخته و کسی دوست نداره این زندگی از هم بپاچه . دیگران

هم که نظر میدن برای رد نظر شماس . من به سهم خودم اگر جسارتی بوده

معذرت میخوام .

سلام و عرض ادب
خیلی متاسفم که شما نتوانستین با فردی که دوست داشتین ازدواج کنین.
ولی من با بیشتر دوستان موافقم و فکر میکنم حضور اون فرد بعد از این مدت طولانی که شما همسر و فرزند دارین معنی خوبی نمیده.

ایشون که ظاهرا هنوز مجرد هستن دنبال این هستن که شرایطی به وجود بیارن که شما با وجود داشتن همسر و فرزند همسر ایشون بشین. آیا تا الان به این فکر کردین چرا این فرد زمانی که شما تعهدی به نام همسر و فرزند نداشتین سعی نکردن که شرایط را برای ازدواجتون مهیا کنن؟!

آیا اون موقع که شما مجرد بودین شرایط برای ازدواج شما راحت تر بود یا الان که متاهل و مادر یک فرزند هستین؟

به نظر می رسه این فرد دنبال زندگی با شما نیست. مطمئن باشین حتی اگر از همسرتون جدا بشین یا ایشون با شما ازدواج نمیکنه و یا اگر ازدواج کنه اعتمادی به شما نخواهد داشت.

مردهای ایرانی کلا درمسائل ناموسی خیلی حساسیت شدید دارن و حتما بعدها به شما میگن زنی که حاضر بشه از همسر و فرزندش به خاطر یک مرد دیگه بگذره قابل اعتماد نیست چون ممکنه فردا به خاطر شخص سومی از اون هم بگذره.

به نظرم بهتره اون فرد را فراموش کنین و به زندگیتون بپردازین.
امیدوارم که از حرفهای من ناراحت نشده باشین.

Ezio;510334 نوشت:
عقل انسان بايد در خدمت خودش و احساسات و عشق باشه!

اگر این خانم طلاق گرفت و اون اقا حاضر به ازدواج باهاشون نشد چی؟
اگر بر فرض محال هم با ایشون ازدواج کرد اما زندگی بسیار بدی برایشان ساخت چطور؟ باز هم همین حرف را میزنین؟
شما که شناختی از اون آقا ندارین که این قدر با جرات میگین که طلاق بگیر و با آن فرد ازدواج کن. آن فرد اگر عاشق واقعی بود موانع را کنار می زد تا به عشقش برسه. نه بی اعتنا رفتن محبوبش را ببینه و بعد از مدتهای طولانی برگرده (انهم با انگیزه های نامشخص)

[="Tahoma"][="Red"]

ویان;510407 نوشت:
سلام و عرض ادب
خیلی متاسفم که شما نتوانستین با فردی که دوست داشتین ازدواج کنین.
ولی من با بیشتر دوستان موافقم و فکر میکنم حضور اون فرد بعد از این مدت طولانی که شما همسر و فرزند دارین معنی خوبی نمیده.

ایشون که ظاهرا هنوز مجرد هستن دنبال این هستن که شرایطی به وجود بیارن که شما با وجود داشتن همسر و فرزند همسر ایشون بشین. آیا تا الان به این فکر کردین چرا این فرد زمانی که شما تعهدی به نام همسر و فرزند نداشتین سعی نکردن که شرایط را برای ازدواجتون مهیا کنن؟!

آیا اون موقع که شما مجرد بودین شرایط برای ازدواج شما راحت تر بود یا الان که متاهل و مادر یک فرزند هستین؟

به نظر می رسه این فرد دنبال زندگی با شما نیست. مطمئن باشین حتی اگر از همسرتون جدا بشین یا ایشون با شما ازدواج نمیکنه و یا اگر ازدواج کنه اعتمادی به شما نخواهد داشت.

مردهای ایرانی کلا درمسائل ناموسی خیلی حساسیت شدید دارن و حتما بعدها به شما میگن زنی که حاضر بشه از همسر و فرزندش به خاطر یک مرد دیگه بگذره قابل اعتماد نیست چون ممکنه فردا به خاطر شخص سومی از اون هم بگذره.

به نظرم بهتره اون فرد را فراموش کنین و به زندگیتون بپردازین.
امیدوارم که از حرفهای من ناراحت نشده باشین.

واقعا درستش هم همینه[/]

از کارشناس محترم جناب امیدوار و سایر دوستان تشکر میکنم
یه خواهش داشتم اگر ممکنه بحث رو منحرف نکنید چون من فقط تونستم از این هشت صفحه برخی نظرات را بخونم ( میخواستم همه راهنمایی دوستان رو بخونم بعد سوالاتم رو بپرسم)
کاری نکنید تاپیک بسته شود تا بتونم سوالاتم را از کارشناس و دوستان بپرسم

به نام خدا

سرکار آرمیتا خانم قطع مسلم بدانید اگر طلاق بگیرید و با آن پسر ازدواج کنید هم مرتکب خیانت به زندگیتان شده اید و هم زیر یک سال زندگیتان به نقطه پایان میرسد.
عاشق واقعی اهل خیانت نیست و اگر از عمق وجود شما دوست داشته باشد هیچگاه به شما که صاحب همسر و فرزند شده اید نمیگفت منتظران میمانم. بلکه عاشق واقعی بعد از هشت سال ازدواج شما هرگز برنمیگشت.

یازهرا:Gol:

من موندم اگه یه مرد متاهل عاشق میشد چه پیشنهادی بهش میدادن
لابد میگفتن صیغه کن یا ازدواج مجدد کن تا به گناه نیفتی این خیانت نیست ها بلکه برای مصلحت جامعه و خودته
الان یه زن متاهل عاشق شده انگار آسمان به زمین اومده
حالا خدایی چه فرقی بین زن و مرد متاهل هست که به زن یه جور توصیه میشه به مرد یه جور دیگه

اميدوار;510003 نوشت:
به خدای بزرگ توکل کنید و خودتان را جای همسرتان قرار دهید و از دامن زدن و زنده کردن خاطرات گذشته اجتناب کنید، تصمیم بگیرید با فرد قبلی رو در رو نشوید و هیچگونه ارتباطی با وی نداشته باشید... و از خود سوال کنید واقعا در زندگی چه چیزی کم دارید؟

با سلام و تشکر از همه دوستان علی الخصوص کارشناس محترم جناب امیدوار
از پیشنهاداتتون بی نهایت سپاس گذارم
مجددا تقاضا دارم تاپیک رو منحرف نکنید تا بتوانم سوالاتم رو از کارشناس بپرسم
فقط در پست هایی که خواندم یه سری نکات به ذهنم آمد که جا دارد بیان کنم
نامزدی اول من دوستی خیابانی نبوده که گفتند هوسه، کل خانواده از ماجرا خبر داشتند و حتی یه مدت نامزد بودیم اما گفتم به خاطر برخی مشکلات ( که بیشتر به خاطر لجاجت خودم و دخالت خانواده ها بود ) بهم خورد و نامزدم در این ماجرا نقشی نداشت حتی اصرارش برای ازدواج باعث ایجاد تنش بین خود و خانواده اش شد
و نیز در طی این هشت سال هیچ وقت به خودم اجازه ندادم که با طرف رو به رو بشم درسته با عشق ازدواج نکردم ولی پایبند زندگیم بودم اما هیچ وقت خاطره اون شخص از ذهنم پاک نشد و اینکه چند وقت پیش اونو دیدم دلیل بر این نمی شود که دوباره در یک نگاه عشق اون شخص زنده شد من در طی این هشت سال همیشه دوستش داشتم و افسوس می خوردم به خاطر اشتباهی که کردم اما اینکه متوجه شدم اونم هنوز به فکر منه نمیتونم دیگه مثل سابق بی تفاوت باشم
خواهش میکنم بحث رو منحرف نکنید و به مسانل زنان و غرب نکشانید

با سلام
منم از خوندن تایپکتون واقعا ناراحت شدم:Ghamgin: امیدوارم هیچ شخصی تو این وضعیت قرار نگیره چه مرد چه زن، این رو بهش میگن گذشتن از خود یا دیگری وضعیتی بدیه
میدونم به عشقت نرسیدی و با کس دیگری ازدواج کردی ولی هشت فردی با عشق در کنارت زندگی کرده همه زندگیش رو به پای تو ریخته درسته نسبت بهش احساس تعلقی نداشتی حتی اگر هم ازش جدا شی تعلقی بهش نداشتی که ناراحتت کنه
ولی آیا اونم اینجوریه ؟؟؟؟؟؟ شاید با جدا شدنت خودت و فرد مورد نظرت خوشبخت تر از الان باشی حداقل از زندگیت راضیتر باشی ولی به چه قیمتی نابودی زندگی کس دیگه !!!!! فردی که هیچ گناهی هم نداشته خودت باهاش ازدواج کردی اشتباه از خودت بوده الان نمیتونی با احساس اون فرد بازی کنی باید بپذیری صدمه جبران ناپذیری به اون شخص وارد میکنی که به مراتب از حال الان خودت بدتره

من بارها تو تایپک ها مختلف گفتم زن و مرد نداره وقتی با کسی ازدواج میکنی باید پای بند زندگی مشترک باشی هیچ چیزی نباید مانع از هم پاشیدن زندگی بشه متاسفانه می بینی برخی مردها بهانه های الکی میارن که اصلا قابل قبول نیست باید به احساس طرف مقابلت احترام بزاری نمیتونی بخاطر خودت و خواستن خودت اون رو نادیده بگیری.

به نظر من وقتی وارد زندگی شخصی میشی باید همه احتمالات رو در نظر بگیری بعدا فیلت یاد هندوستان نکند کسی که تصمیم میگیره ازدواج کند باید بدونه که قراره وارد زند گی یه بنده خدایی بشه که بعدا همه زندگی اون شخص میشه و با ترکش چه ضربه ای رو به اون میزنه بدتر از همه اینکه بچه ای هم وارد زندگیت بکنی کسی که نمیتونه از پس چنین مسئولیتی بر بیاد نباید اصلا ازدواج کند چطور ممکنه آدم اینقدر بی تفاوت باشه که بعد از ازدواج بخواد با زندگی یه نفر بازی کنه کسی که همه دار و ندارش زیبایی و جوانیش رو به پای اون گذاشته به قول دوستان شما مجبور نبودی ازدواج کنی اگه حتی یک درصد هم شک داشتی بعدا ممکنه چنین احساسی به وجود بیاد هرگز نباید با زندگی کس دیگه ای بازی میکردی

به نام خدا
سلام

(نگین);510452 نوشت:
من موندم اگه یه مرد متاهل عاشق میشد چه پیشنهادی بهش میدادن
لابد میگفتن صیغه کن یا ازدواج مجدد کن تا به گناه نیفتی این خیانت نیست ها بلکه برای مصلحت جامعه و خودته
الان یه زن متاهل عاشق شده انگار آسمان به زمین اومده
حالا خدایی چه فرقی بین زن و مرد متاهل هست که به زن یه جور توصیه میشه به مرد یه جور دیگه

هیچ فرقی بین زن و مرد ندارد.خیانت به زندگی یکی است.
مردی میتواند بگوید من طبق حکم شرع اسلام میخواهم چهار زن بگیرم که به باقی احکام اسلام عمل کند.قطع مسلم بدانید مردی هم که بدون دلیل شرعی برود و زن دوم بگیرد به زندگی خود و به همسر خود خیانت کرده است.هر وقت مردی آمد و گفت من به تمام احکام اسلام عمل میکنم و عدالت را نیز رعایت میکنم و ...... آنوقت میتواند بگوید من میخواهم ازدواج مجدد کنم.

یک فرق بین ازدواج مجدد مرد و زن وجود دارد.
اگر مردی بخواهد ازدواجی مجدد داشته باشد نیاز نیست زندگی قبلی را از هم بپاشاند و مجدد ازدواج کند.مردی میتواند با ازدواج مجدد کیان خانواده قبلی را نیز حفظ کند.
اما اگر زن بخواهد ازدواج مجدد داشته باشد مستلزم این است که یک زندگی را از هم بپاشاند تا زندگی جدیدی را تشکیل دهد.(( خرابی یک زندگی برای برپایی یک زندگی دیگر ))
لطفا تمام این فرق ها را مد نظر داشته باشید.

یازهرا:Gol:

سلام آرميتا خانوم
اميدوارم نظرات من براتون مفيد باشه، متأسفانه ديشب بعضي دوستان اتهاماتي به من وارد كردن كه پاسخ گويي به اون ها باعث شد بحث منحرف بشه
من از شما عذر ميخوام
از نظر من راه حل شما همون شعر و آهنگي هست كه گفتم!
و اينكه انسان بايد بدونه هميشه اول به خودش پاسخ گو هست!
فقط تصميمي بگيريد كه در آينده پشيمون نشويد

خادم ولایت;510461 نوشت:
یک فرق بین ازدواج مجدد مرد و زن وجود دارد.
اگر مردی بخواهد ازدواجی مجدد داشته باشد نیاز نیست زندگی قبلی را از هم بپاشاند و مجدد ازدواج کند.مردی میتواند با ازدواج مجدد کیان خانواده قبلی را نیز حفظ کند.
اما اگر زن بخواهد ازدواج مجدد داشته باشد مستلزم این است که یک زندگی را از هم بپاشاند تا زندگی جدیدی را تشکیل دهد.(( خرابی یک زندگی برای برپایی یک زندگی دیگر ))

فرق!!!!!!!!!
شما به این میگی فرق ؟؟؟
فرق اینه که اگر مرد ازدواج مجدد کرد زندگیش از هم پاشیده نشود درسته؟؟؟
الان اگر مردی ازدواج مجدد کند و زن توی جهنمی که براش ساخته زندگی میکنه فقط به خاطر اینه که نه پشتوانه ای دارد که ازش حمایت کند و نه توی جامعه ای کاره ای است که بخواهد مستقل شود
اینکه کسی از لحاظ روحی داغون شود ولی به زندگی با مردی ادامه دهد باعث افتخاره که مرد زندگیش از هم پاشیده نشده
دقیقا مسئله اینجاست مردی که چنین کاری میکند از نظر شما مشکلی نیست ولی برای زن چی !!! تازه مشکل خانم آرمیتا اینه که قبل از ازدواج عاشق بوده هشت سال رو تونسته تحمل کنه ولی آقایون چی بعد از ازواج عاشق میشن نیاز نیست حتی یه شب هم سختی بکشن خانم باید حیا داشته باشد عفت ورزد ولی آقا چی لازم نیست کافیه صیغه کنه ازواج مجدد کنه تا به گناه نیفته
کجای این اسمش عدالته ؟؟؟؟؟
من میگم کسی که اسم انسان روشه باید وقتی وارد زندگی یه بنده خدایی میشه همه شرایط رو در نظر بگیره این خانم باید میدونست ممکنه چنین شرایطی پیش میاد و با اون شخص ازدواج نمیکرد مردی هم میخواد سراغ حق شرعیش بره باید با زنی ازدواج کند که قبلش از تصمیم خیرخواهانه شوهرش مطلع باشد نه اینکه وقتی طرف جوانی و زیبای و .... پای زندگیش گذاشت تازه هوس یه عشق دیگه سرش بزنه

( دیگه این بحث را ادامه نمیدهم چون تاپیک منحرف میشود )

سلام بر همه دوستان

ضمن خوندن نظرات دوست گرامی
البته چون پستها زیاد بود من همه انها را نخوندم

این سوال در ذهنم ایجاد شد که عشق که دست خود انسان نیست و از اختیار انسان خارج است

اگر امد و یک زن متاهل عاشق شد
و اصلا شوهر و بچه هایش را هم دوست داشت

تکلیف این زن چیست ؟

و اگر مردی متاهل عاشق شد و زن و فرزندانش را هم دوست داشت راهکار برای او چیست ؟

موفق باشید

به نام خدا

(نگین);510469 نوشت:
فرق!!!!!!!!!
شما به این میگی فرق ؟؟؟
فرق اینه که اگر مرد ازدواج مجدد کرد زندگیش از هم پاشیده نشود درسته؟؟؟
الان اگر مردی ازدواج مجدد کند و زن توی جهنمی که براش ساخته زندگی میکنه فقط به خاطر اینه که نه پشتوانه ای دارد که ازش حمایت کند و نه توی جامعه ای کاره ای است که بخواهد مستقل شود
اینکه کسی از لحاظ روحی داغون شود ولی به زندگی با مردی ادامه دهد باعث افتخاره که مرد زندگیش از هم پاشیده نشده
دقیقا مسئله اینجاست مردی که چنین کاری میکند از نظر شما مشکلی نیست ولی برای زن چی !!! تازه مشکل خانم آرمیتا اینه که قبل از ازدواج عاشق بوده هشت سال رو تونسته تحمل کنه ولی آقایون چی بعد از ازواج عاشق میشن نیاز نیست حتی یه شب هم سختی بکشن خانم باید حیا داشته باشد عفت ورزد ولی آقا چی لازم نیست کافیه صیغه کنه ازواج مجدد کنه تا به گناه نیفته
کجای این اسمش عدالته ؟؟؟؟؟
من میگم کسی که اسم انسان روشه باید وقتی وارد زندگی یه بنده خدایی میشه همه شرایط رو در نظر بگیره این خانم باید میدونست ممکنه چنین شرایطی پیش میاد و با اون شخص ازدواج نمیکرد مردی هم میخواد سراغ حق شرعیش بره باید با زنی ازدواج کند که قبلش از تصمیم خیرخواهانه شوهرش مطلع باشد نه اینکه وقتی طرف جوانی و زیبای و .... پای زندگیش گذاشت تازه هوس یه عشق دیگه سرش بزنه

اولا جواب سلام واجبه..!
درثانی بنده مطمئن هستم شما پست بنده را بادقت نخوانده اید.و فقط سطحی خوانده اید.پست بنده 10 خط است. لطفا کامل و با دقت مطالعه بفرمایید.
بنده عرض داشتم اگر مردی هم بخواهد زن دوم اختیار کند شرایطی دارد.و گویا شما تفسیرتان از عدالت غلط است.و برقراری عدالت کار هرکسی نیست.

بنده از شما تقاضا دارم پست بنده را کامل و بادقت مطالعه بفرمایید.

یازهرا:Gol:

آرمیتا;507427 نوشت:
سلام

هشت سال پیش قرار بود با پسری ازدواج کنم که عاشقانه همدیگرو دوست داشتیم و با وجود مخالفت شدید خانواده ها و تمامی مشکلاتی که سر راهمون قرار دادند با هم نامزد شدیم اما بدلیل مسائلی نامزدی ما بهم خورد مدتی بعد با پیشنهاد و اصرار خانواده با شخص دیگری ازدواج کردم علاقه من به نامزد سابقم بعد از ازدواج هم از بین نرفت با وجود خوبی های شوهرم و کمکهای فراوانی که بهم کرد موفق شدم هم درسم را ادامه بدم و هم در اداره ای که دوستش معرفیم کرده بود استخدام بشم اما هرگز علاقه ای نسبت به همسرم در من بوجود نیامد و فقط خود را مدیون ایشان میدانستم طوری که فقط احساس احترام و سپاس گذاری بهشون داشتم تا اینکه پنج ماه پیش نامزد سابقم رو دیدم گفت تو تمام این مدت نتونسته فراموشم کنه و با کس دیگه ای ازدواج کنه و اینکه تا آخر عمر منتظرم میمونه علاقه منم به اون کوچکترین تغییری نکرده مخصوصا الان - اصلا لحظه ای رو نمیتونم بهش فکر نکنم دیگه علاقه ای به ه. مسرم ندارم و نمیتونم به زندگی با این شخص ادامه بدم حتی اگه به کسی کهرم زندگی کنم ولی چطور با وجدانم کنار بیام که باعث شم زندگی همسرو فرزند چهار سالم از بین بره.

با سلام و ادب خواهر عزیز من بعنوان مردی که الان تجربه تقریبا دودهه تاهل دارم م میخواهم نکاتی را خدمتتان بگویم امیدوارم باعث رنجشت نشود من نظرم اینست در روابط با بقیه حالا فرقی نمیکنددوست یاهمسریا اعضا خانواده وقتی آدم میخواد یک رفتاری رو انجام بده همیشه بیادوصادقانه قضیه رو برعکس تصور کنه ببینه اگراون رفتارباخودش بشه براش خوشاینده یانه حالا فرض میکتیم شماخمسرت راخیلی دوست داری هرکاری هم ازدستت اومده براش کردی حالا اون بیاد بگه من تورادست ندارم فلانی رو دوست دارم حالا اگر شما با این شرایط ناراحت نمیشی پس الان هم حق داری ازهمسرت جدابشی اگرغیراینه جداشدن بی انصافیه بعد یک چیزدیگه بگم ما تو کلاسمون تودانشگاه یکی از پدوستانم عاشق یکی ازهمکلاسیهای خانم شده بودکه خانواده دخترموافق نبودن کاربه خودکشی هم رسیدخلاصه درست شد وازدواج کردن تاجایی که یادمه به یکسال نرسیدازهم جداشدن چه جداشدنی دوتادشمن خونی هم اینجوری ازهم متنفرنبودن .خلاصه بگم دوست داشتن خیلی برترا عشقه چون آگاهانه است و عشق کورکورانه من قصددخالت ندارم ومسلماخیلی چیزارو نمیدونم ولی بنظرمن باوجودبچه بخصوص این فکرو ازسرت بیرون کن وشکرشتن سلامتی وبچه وهمسرخوب بکنخدارابرای دا

به نام خدا
سلام

دل ارام;510471 نوشت:
اگر مردی متاهل عاشق شد و زن و فرزندانش را هم دوست داشت راهکار برای او چیست ؟

مرد متاهل نیز حق خیانت به همسرش راندارد. و اگر زن مشکلی نداشته باشد مرد حق ازدواج مجدد را ندارد. مگر اینکه زن خودش راضی باشد و به مرد اجازه ازدواج مجدد را بدهد.

یازهرا:Gol:

دل ارام;510471 نوشت:
سلام بر همه دوستان

و اگر مردی متاهل عاشق شد و زن و فرزندانش را هم دوست داشت راهکار برای او چیست ؟

موفق باشید

من كه شنيدم مرد مسلمان ميتونه 4 زن رسمي در آن واحد و اختيار طلاق و بي نهايت كنيز داشته باشه.

خادم ولایت;510475 نوشت:
مرد متاهل نیز حق خیانت به همسرش راندارد. و اگر زن مشکلی نداشته باشد مرد حق ازدواج مجدد را ندارد. مگر اینکه زن خودش راضی باشد و به مرد اجازه ازدواج مجدد را بدهد.

یازهرا

نظر شما بسیار عالیست

ولی به نظرم قانون این حق را به او داده که بدون رضایت همسرش با زن دیگر هم ازدواج کند

به نام خدا

Ezio;510477 نوشت:
من كه شنيدم مرد مسلمان ميتونه 4 زن رسمي در آن واحد و اختيار طلاق و بي نهايت كنيز داشته باشه

اینگونه هم که شما شنده اید نیست.هر مردی نمیتواند برود 4 زن بگیرد و زن صیغه کند.

یازهرا:Gol:

Ezio;510477 نوشت:
من كه شنيدم مرد مسلمان ميتونه 4 زن رسمي در آن واحد و اختيار طلاق و بي نهايت كنيز داشته باشه

اره درسته این حق و قانون داده
البته اسلام شرایط گذاشته ولی متاسفانه قانون این شرایط رو لحاظ نکرده و ضعف قانون
باعث سو استفاده مردان شده

به نام خدا

دل ارام;510480 نوشت:
نظر شما بسیار عالیست

ولی به نظرم قانون این حق را به او داده که بدون رضایت همسرش با زن دیگر هم ازدواج کند


قانون اصلاح شده است و هم اکنون به صورت لایحه است و انشاء الله بعد از تصویب به جز در نه شرط که زن مشکل داشته باشد(( محکوم به حبس باشد ، معتاد باشد ، نازا باشد ، به بد هانی شهره باشد ، دست بزن داشته باشد ، بدون دلیل خانه را ترک کند و چند ماه غایب باشد ، سه تای دیگر را یادم نیست.)) مرد حق ازدواج مجدد بدون رضایت همسر را ندارد.

یازهرا:Gol:

من در سايت ها و برنامه ها خوندم اين مطلب رو
و شرط هم اينه كه مرد بتونه خرج خورد و خوراك زن رو بده
ولي در مورد كنيز ، مرد هـيچ مسئوليتي نداره و ميتونه بي نهايت كنيز بگيره (تصاحب زنان غيرمسلمان )
حالا از بحث خارج نشيم تا مدير و صاحب تاپيك ناراحت نشن..

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب و ارادت

دوستان خانم آرمیتا ، پرسشگر محترم ، نظرات همه رو شنیدن و استفاده کردن و در خواست کردن بذارید کارشناس بیاد جواب بده...

ایشون خودش فکرش بابت مسئله اش درگیر هست ، بحث دو طرفه باعث پراکندگی بیشتر ذهن ایشون میشه.

لطفا بحث دو طرفه رو ادامه ندید تا کارشناس برای پاسخگویی بیاد....متشکر:Gol:

سلام علیکم
خیلی جالبه, دوستان گرامی بیش از آنکه مشاور باشند (یا همدرد و کمک کننده) بیشتر در انحراف کشیدن تاپیک تخصص دارند!
البته ببخشدا!
فکر کنم اگر به مشکل استارتر تمرکز بشه بهتره.......حالا نقد نظرات دیگران یا احکام دین را میشه هم در تاپیکهای دیگر و یا بصورت گفتگوی خصوصی انجام داد.
باز معذرت میخوام......موفق باشید.

با سلام. با وجود اینکه استارتر موضوع، دو بار خواهش کرده که بحثو منحرف نکنید، هنوز بعضی دوستان بحث رو منحرف می کنن و با هم بحث می کنن. ای کاش این بحثهاتونو جای دیگه مطرح می کردید.

آرمیتا خانم. یک چیزی رو به شما عرض کنم که بعد از هر مشاوره و راهنمایی و کمک دیگران، باز هم شما با خودت تنها میشی! کاری که شما باید بکنی کنترل خودت هست. ذهن شما عادت کرده به اندیشیدن به عشق قدیمی(نمیگم مرده که ناراحت نشی!) شما به عنوان یک فرد پایبند به دین، باید توجه کنید که گناه فقط در رابطه نامشروع و لمس نامحرم و بی حجاب بودن در برابر نامحرم یا نگاه به او، نیست. حوزه ی دیگری هم وجود دارد که حوزه ی ذهن است. بدون شک حتی اگر این ذهنیات شما همراه با هیچ شهوتی هم نباشد، که البته بعید است به عنوان یک آدم بالغ وقتی به جنس مخالف عشق می ورزید هیچ شهوتی سراغ شما نیاید، باز هم گناه است. شما هم باید از گناه خودداری کنید. تنها راه نجات شما از این وضعیت هم بعد از تمام مشاوره ها و کمکها و راهنماییها همین خواهد بود. گفته میشه قلب زن جا برای دو نفر ندارد، شما هم نمیتونی وقتی یک نامحرم رو، هر چند زمانی نامزد رسمی و شرعی شما بوده، توی قلبت راه دادی، شوهرت رو که بهت حلاله رو هم وارد قلبت کنی.

گذشته از آثار سوء اخرویِ این روال، این عمل شما منجر به بی توجهی به شوهر هم میشه و میتونه به مرور شوهرتونو به سمت زنهای دیگه بکشونه و اون موقع جبران مافات خیلی سختتر خواهد بود.

از همین امروز شروع کنید و از اندیشیدن به نامحرم خودداری کنید، با هیچ عنوانی هم خودتونو فریب ندید، نامزد سابق شما، به هر حال یک نامحرمه، و این اندیشه ها مثل یک ویروس در ذهن شما هستند که اگر با آنتی ویروس کنترل ذهنی، مانعشان نشوید، همه چیز را تباه خواهند نمود.

موفق باشید

خانوم آرمیتا باز هم سلام ... امیدوامر که خوب و سلامت باشین ...

قبل از ادامه مطالبم خواستم بهتون بگم که بدونین کجا اومدین ... مثلا اگر شما در اینجا در مورده روش ازدواج سوال کنین هنوز کارشناسانی مانند جناب حامی وجود دارند ... که میگن باید سنتی ازدواج کرد ... اینگار بستنی هست که سنتیش خوشمزه تر باشه ... یه آش شله قلم کار درست کردن که بعضی موقع ها طرف دین رو میگیرن ... بعضی موقع ها به دین میگن طرف ما نیا بو میدی ... ( پست های جناب حامی و محکوم کردن مساله ازدواج موقت )

و اما برمیگردیم به ادامه گفتگو با شما ...
آرمیتا جان من با تمام وجود حس شما رو درک میکنم ... شاید بتونم بگم بیشتر از خود شما میتونم شما رو درک کنم ... برای من هم چنین اتفاقی افتاد ولی مساله من متفاوت بود ... من جایه نامزد شما بودم ... وقتی نامزدم ازم دل کند و رفت ... اینگار قسمتی از تنه من رو کند و با خودش برد ... به شخصه دارم میگم شاید هیچ کس اینجا نتونه شما رو درک کنه ... در این 8 سالی که از ماجرای من میگذره ... میتوم بگم تقریبا هیچ شبی نبوده که مغزم استراحت کرده باشه ... همیشه این موضوع Background ذهنم بوده ...نه اینکه تو این 8 سال با آدمهای جدید آشنا نشدم ... یا افکار متفاوتی تو ذهنم نیومده باشه ... ولی به مرور زمان تمام این افکار از ذهنم بیرون میرفته ... و دوباره فکر ایشون بوده که تو ذهنم میومده ... و هیچ موقع هم نتونستم حتی کمرنگش کنم ... و فکر میکنم هیچ وقت هم نتونم این کار رو بکنم ...

چیزی که اینجا همه ازش حرف میزنن ... اینه که ازدواج کردی ... خوب خوبه دیگه ... معمولا مذهبی ها اصلا به کیفیت زندگی اهمیت نمیدن ... ازدواج کردی ... یه نفر هست که باهاشی ... خوب دردت چیه ... ولی کسایی که مذهبی فکر نمیکنن کیفیت زندگی هم براشون اهمیت داره ... مساله شما مساله ای نیست که من هم بتونم به راحتی در موردش نظر بدم ... شما یه سطحی از کیفیت زندگی رو تجربه کردین ... و الان به دنبال کسب کیفیتی بالاتر هستین ... و موندین آیا این ریسک رو بکنین یا نکنین ...

پس بنابراین خیلی چیزها مهم میشه ... خیلی چیزها ... و به نظره من تنها میشه به صورت مصداقی صحبت کرد و نمیشه یه نسخه کلی برای تمام اینگونه شرایط داد ... شاید اگر من جایه شما بودم ... حاضر بودم پای پیاده 10 بار تا بالای کوه قاف برم و برگردم ولی به عشقم برسم ... چون من دقیقا ان شخص ... اخلاقیات و روحیاتش رو میشناسم و میدونم که میتونستم کنارش واقعا خوشبخت بشم ...

اما من نمیتونم این نسخه رو برای شما هم تجویز کنم ... شما کیفیتی از زندگی رو دارین و به دنبال کیفیتی برتر هستین ... سولات بسیار زیادی مطرح میشه و مشگلات بسیار زیادی ... که اگر بخوام براتون عنوان کنم شاید اصلا نسبت به ازدواج با اون آقا پسر پشیمون بشین ... که فکر هم نمیکنم عنوان کردن اونها کاره درستی باشه چون یه نوع ترس کاذبی رو برای شما به همراه میاره ...

پس بنابراین موضوع رو باید مصداقی برخورد کرد ....

- همکنون چه سطح کیفیتی از زندگی دارین .
- آیا میتونی فراموشش کنی یا نمیتونی فراموشش کنی .
- شوهرت و بچه ات رو دوست داری یا دوست نداری .
- اون آقا پسر میتونه شما رو همینجوری قبول کنه . بعد از ازدواج نظرش در مورد شما عوش نمیشه .
- آیا میتونه اون آقا پسر رفاه بیشتری رو برای شما تامین کنه .

و خوب خیلی چیزهایه دیگه که هر کدومش ممکن هست اونقدر اهمیت پیدا کنه کهکل ماجرا رو زیر سوال ببره ... پس بنابراین ... مساله رو به حالت فورس ماژور ببین ... اگر با این آقایی که باهاش هستی راحت هستی ... زندگی آرومی داری ... میتونی اون پسر رو فراموش کنی ... خوب همین کار رو بکن ... ولی اگر داری هر روز و هر ساعت و هر دقیقه بهش فکر میکنی ... موضوع تو ذهنت کمرنگ نمیشه ... کیفیت زندگی خوبی نداری ... در موردش آهسته آهسته فکر کن ... تاکید میکنم بیار آهسته ...

من تو این سایت خیلی منتقد دارم و خیلی ها هم نظرات منو فضایی یا غیر قابل قبول میدونن .. پس بنابراین .... نترس ... عقلانی فکر کردن سیستم بسیار پیچیده ای داره ... آدمهایی که عقلانی فکر میکنن روز به روز پیشترفت میکنن ... اگر کسی رو دیدی که روز ه روز عالم تر ... دانشمند تر ... پولدار تر ... موفق تر بود ... مهربانتر میشد ... اون عاقل هست ... بقیه دارن ادای عاقل بودن رو در میارن ...

دنبال چنین کسی برای مشورت کردن باش ...

دل ارام;510471 نوشت:
اگر امد و یک زن متاهل عاشق شد
و اصلا شوهر و بچه هایش را هم دوست داشت

تکلیف این زن چیست ؟

و اگر مردی متاهل عاشق شد و زن و فرزندانش را هم دوست داشت راهکار برای او چیست ؟


با سلام و عرض ادب
خواهر گرامی
بنده تا جایی که اطلاع دارم مرد متاهل در صورت عاشق شدن - نیاز جنسی - در سفر بودن - و هر زمان که از گناه بترسد میتواند همسر دیگری را اختیار کند ( چه موقت چه دائم ) از این بابت مشکلی از لحاظ شرعی پیش نمیاید نه گناه محسوب می شود نه خیانت
البته این نظر شخصی نیست بلکه در تاپیک های متعدد تعدد زوجات کارشناسان و مذهبیون چنین نظری داشتند
در این رابطه میتواند به تاپیک هایی زیادی که در انجمن موجود است مراجعه نمایید نمیخواهم این متن به عنوان نظر شخصی بنده تلقی شود و خدایی نکرده عواقبی در پی داشته باشد
اما زن متاهل اگر عاشق شود نه تنها خیانت محسوب میشود بلکه به نظر میرسد اصلا صحبت در این مورد هم گناه است

سرکار آرمیتا
بنده نیز با نظر مشاور محترم و دوستان موافقم رها کردن شخصی که این همه خوبی در حق شما کرده و زندگیشو وقف شما نموده درست نیست چنین اشخاصی کم پیدا میشوند درکتون میکنم که چه احساسی دارید ولی قبول کنید که اشتباه از شما بوده که با وجود علاقه به نامزدتون با شخص دیگری ازدواج کردید حالا هم که چنین اشتباهی صورت گرفته نباید زندگی خانوادتون به خاطر اشتباهی که کردید نابود شود بهرحال در چنین وضعی شما مسئول هستید مسئول کسی که شریک زندگیتون هست و خودتون قبلا چنین شخصی رو به زندگیتون دعوت کردید کسی که جز خوبی از ایشان ندیدین و فرزندی که باز خودتان باعث شدید وارد زندگیتون بشه پس الان تنها زندگی شخصی شما مطرح نیست
اگر شما مرد هم بودید بنده چنین راه حلی را پیشنهاد میدادم

سلام مجدد ...متاسفم اگه بحث بهمین شکل ادامه پیدا کنه، تاپیک تا حضور کارشناس بسته میشه!

.ali;510518 نوشت:
با سلام و عرض ادب
خواهر گرامی
بنده تا جایی که اطلاع دارم مرد متاهل در صورت عاشق شدن - نیاز جنسی - در سفر بودن - و هر زمان که از گناه بترسد میتواند همسر دیگری را اختیار کند ( چه موقت چه دائم ) از این بابت مشکلی از لحاظ شرعی پیش نمیاید نه گناه محسوب می شود نه خیانت
البته این نظر شخصی نیست بلکه در تاپیک های متعدد تعدد زوجات کارشناسان و مذهبیون چنین نظری داشتند
در این رابطه میتواند به تاپیک هایی زیادی که در انجمن موجود است مراجعه نمایید نمیخواهم این متن به عنوان نظر شخصی بنده تلقی شود و خدایی نکرده عواقبی در پی داشته باشد
اما زن متاهل اگر عاشق شود نه تنها خیانت محسوب میشود بلکه به نظر میرسد اصلا صحبت در این مورد هم گناه است

خوب علی اقا اما شما دقت کن که عشق دست خود ادم نیست
عشق خیلی وقتها بی اختیار سراغ ادم میاد

کسی نمی تونه خودش تصمیم بگیره یا اراده کنه عاشق بشه یانه ؟

عشق و در یک نگاه که باور داری ؟

موضوع قفل شده است