جمع بندی شبهه بشری بودن دین

تب‌های اولیه

410 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

محی الدین;722017 نوشت:
ویژگی اجتماعی برخی از گناهان و انحرافات باعث نزول عذاب جمعی است ولو اینکه فرد یا افرادی مستقیما در آن دخیل نباشند. این مبتنی بر وجود هویت اجتماعی برای پدیده های اجتماعی است

این جمله شما طبیعت را در برابر انسان ثابت میکند نه خدایی که میگوییم عادل است

[="Tahoma"][="Navy"]

ملاali;722108 نوشت:
ین جمله شما طبیعت را در برابر انسان ثابت میکند نه خدایی که میگوییم عادل است

سلام
قائل شدن به هویت و اصالت برای اجتماع چه ارتباطی با طبیعت دارد ؟
یا علیم[/]

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

باء;722095 نوشت:
خیر درون‌دینی نیست زیرا به الهی بودن قرآن و در نتیجه آیات سوره‌ نمل و آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل‌عمران و همچنین به قطعی بودن قیامت اشاره نشده است و بحث بر روی اتمام حجت هم یک بحث عقلی بود و نه ادعای دینی ...

اما مطلبتان کاملاً درون دینیست:
باء;721715 نوشت:

راه آن از طرف مدعی ادعا اینطور مطرح شده است که شخص باید تحدی کند (اگر با شنیدن یا خواندن و تدبر کردن در آیات به ایمان نرسید) و در این تحقیق در مورد درستی این ادعا خدای نازل کننده‌ی قرآن آیت خود را به او می‌شناسد تا او آن را بشناسد که از جانب خداست، [سوره‌ی النمل]:

إِنَّمَا أُمِرْ‌تُ أَنْ أَعْبُدَ رَ‌بَّ هَـٰذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّ‌مَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ ۖ وَأُمِرْ‌تُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٩١﴾وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْ‌آنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ ﴿٩٢﴾وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ سَيُرِ‌يكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِ‌فُونَهَا ۚ وَمَا رَ‌بُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾
... آیاتش را به شما نشان خواهد داد پس آنها را می‌شناسید و خدای تو غافل نیست از آنچه انجام می‌دهند

... و بعداً در قیامت دیدید که در ادعایش صادق بوده است حجتی در مقابل او نخواهید داشت...

... با آنکه خود قرآن در جای دیگر (آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل‌عمران) بیان کرده است که برخی از آیاتش متشابه است و اهل رأی سعی می‌کنند برداشت خود از آیه را منظور مدعی ارسال قران جا بزنند و از همانجا هم منحرف شده و فتنه خواهند کرد ...


حتی بحث بر سر اتمام حجت هم تنها از منظر درون دینی، عقلی خواهد بود. چون مقدمات آن بر قیامت و خبرهای قرآن است.

باء;722095 نوشت:
جناب استوار انصافاً آیا این کار شما مغلطه نیست؟

نمی‌دانم. نام آن مغلطه را بگوئید و بیان کنید که چگونه مطالبم، مصداق آن مغلطه هستند.

باء;722095 نوشت:
چه نیازی دارد که اثبات کند که تحدی از جانب خداست؟

زیرا مطابق ادعا، فراخوان تحدی از جانب پیامبر(ص) نبوده. بلکه از جانب خداوند بوده.

باء;722095 نوشت:
لزومی ندارد که بدانند ... این ادعاست و راه بررسی‌اش هم از طرف مدعی این ادعا اینطور بیان شده است ...

به شرط آنکه از طرف مدعی باشد. نه از سوی خداوند.

باء;722095 نوشت:
بله الآن که دارم فکر می‌کنم اینجا اصلاً بحث برهان خلف نیست!
در برهان خلف عکس حکم را فرض می‌گیریم تا با آن به یک تناقض برسیم و بعد بگوییم که پس فرضمان اشتباه است ...

اینجا هم مخاطبان همان کار را می‌کنند.
ایشان می‌خواهند ثابت کنند که تحدی از جانب خداوند نیست.
سپس فرض می‌کنند تحدی از جانب خداوند است.

باء;722095 نوشت:
اگر کلید را برای شما پست کرد و گفت [="#FF0000"]اگر از آن استفاده نکنی ضرر بزرگی را متحمل می‌شوی[/]

قسمت قرمز رنگ ادعای ایشان است. از ایشان می‌خواهم به هر نحوی شده، ادعایشان را اثبات کنند.

باء;722095 نوشت:
برادر گرامی ... جناب استوار ... یعنی واقعاً مثالی که زدم این مقدار بی‌ربط بود که چنان پاسخی می‌دهید؟ می‌خواهیم بدانیم ادعای الهی بودن قرآن درست است یا خیر ... شخص مدعی گفته است اگر این کار را کنید می‌فهمید ... ما بگوییم خودت بیا و این کار را بکن تا ببینم می‌فهمم یا خیر؟ [="#FF0000"]چه کار کند با خودش تحدی کند؟[/] ...

قسمت قرمز رنگ نشان می‌دهد که مثالتان با بحثمان، وجه تشابه ندارد.
کسی کلیدی به من می‌دهد و ادعا میکند با فلان طریق درب باز می‌شود. منهم از ایشان می‌خواهم که ادعایش را ثابت کند و در مقابل دیدگانم در را باز کند. این کجایش اشکال دارد؟ چرا حتماً باید خودم اقدام به آزمایش کنم؟ ادعا از جانب اوست.
اما در مورد بحثمان قضیه فرق میکند.
صحبت بنده این نبود که خودش با خودش تحدی کند.
مدعی ادعا میکند که از جانب خدا مبعوث شده. خدا با وی در ارتباط است. کتاب، سخن وی نیست بلکه کلام خداست.
حال مخاطبان حرف وی را نمی‌پذیرند. و باورشان اینست که کتاب، کلام خدا نیست.
آنگاه مدعی نه از جانب خودش، بلکه از جانب خدا، ایشان را دعوت به تحدی می‌کند.
اما چگونه مخاطبان بدانند این دعوت به تحدی از جانب خداست. مگر مدعی برای آنها اثبات کرده که آیات کتاب (که آیات تحدی هم جزء آن است) سخن خداوند است؟
اینجا مخاطبان به وی نمی‌گویند که برو و خودت با خودت تحدی کن.
بلکه به وی می‌گویند ادعای مبعوث شدن از سوی خداوند را اثبات کن.

باء;722134 نوشت:
ی که اثر می‌گذارد و اثر نمی‌پذیرد اگر قرار بود جلوه‌گریش با قوت و ضعف محمول جلوه‌ی او تغییر نکند و با خودش تغییر نماید اشکال داشت ... جلوه‌ی خدا در عالم هم به خدا و هم به ظرفی که در آن منعکس می‌شود ربط دارد، اگر فقط به خدا ربط داشت حرف شما درست بود و معنای تفاوت‌های در عالم این می‌شد که خداوند در ورای اراده و شناخت ما وجود حقیقی ندارد، اما الآن فقط به خدا ربط ندارد و آن تفاوت‌ها ناشی از صرف وجود او نیست ...
مثال برایش زیاد است، مثلاً آب باران بر همه جا یکسان ببارد هر ظرفی به اندازه‌ی گنجایش خودش بار بر می‌دارد ... و اگر گفتید خود آن تفاوت گنجایش‌ها از کجا آمده است گرچه از سؤال اصلی شما دور می‌شود ولی در هر حال بحث دقیقی است نسبتاً مفصل که پیشتر چندین بار انجام گرفته است (چون به زعم حقیر نیاز به مقدماتی دارند دیگر واردشان نمی‌شوم) و شروعش این جمله‌ی معروف ابن سیناست که ما خلق الله المشمش

سلام
من متوجه نشدم
ما یک شناخت ناقصی بعنوان مثال نسبت به شما پیدا کرده ایم بعد که از نزدیک شما رو میبینیم نظرمان عوض میشود...یعنی شما اونچه که هستی را به نمایش میگذارید....
خب این باید در مورد خدا خیلی بیشتر صدق کند...! در غیر اینصورت فقط دربرابر انسان اعمال و معرفت خودش را ثابت کریدیم نه خدا را...
خدایی را که شما تعریف میکنید خدا نیست...درون خود ماست
مثال باران شما جوابگویی این ایراد نیست

محی الدین;722114 نوشت:
قائل شدن به هویت و اصالت برای اجتماع چه ارتباطی با طبیعت دارد

منظورم قوانین آفرینش است
شما قوانینی را ثابت میکنید که ثابت شده هستند
قواینی که عدالت در آن معنایی ندارد
ما خودمون سعی کردیم که با ضمیمه کردن معاد و غیره جهان را عادلانه تعریف کنیم
بله در نگاه کلی شاید این عالم مثل بوم نقاشی باشد که ترکیب روشنی و تیره گی آن را زیبا کرده
اما در نگاه فردی خیر
خیلی افراد در سیاهی و ظلمند و خود هیچ سعادتی ندارند فقط پازل را جور میکنند
مثل شمرها و ابو جهل ها و زشت ها که باید باشند تا امام حسین ها و زیبا ها معرفی شوند

استوار;722140 نوشت:
سلام و عرض ادب.
..
اما مطلبتان کاملاً درون دینیست:
...
حتی بحث بر سر اتمام حجت هم تنها از منظر درون دینی، عقلی خواهد بود. چون مقدمات آن بر قیامت و خبرهای قرآن است.


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما،
مقدمات آن بر پذیرش قیامت نیست بلکه بر احتمال وجود و برپایی قیامت است
استوار;722140 نوشت:
زیرا مطابق ادعا، فراخوان تحدی از جانب پیامبر(ص) نبوده. بلکه از جانب خداوند بوده.
...
به شرط آنکه از طرف مدعی باشد. نه از سوی خداوند.


عجیب است برادر، نمی‌توانم منطق شما را بفهمم ... یک نفر ادعا می‌کند که این کتاب از طرف خداست و این دعوت از تحدی هم دعوت خداست، تا اثبات نشود که کتاب از طرف خداست الهی بودن آن کتاب ادعای کیست؟ بعد از آن دعوت خداوند به تحدی در این کتاب ادعای چه کسی خواهد بود؟ ... بله همه ادعای همان شخص مدعی نبوت خواهد بود ... چطور منکر این مسأله هستید؟
تا الهی بودن کتاب اثبات نشود تحدی از جانب مدعی رسالت است و نه از جانب خدا ... پس نیازی هم نیست اول اثبات کند که این دعوت از طرف خداست چون اگر جز از طریق این ادعا راه دیگری داشت و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌توانستند اثبات کنند که آن دعوت از طرف خداست به همان طریق الهی بودن قرآن را اثبات می‌کردند و دیگر تحدی هم مطرح نمی‌شد ... چطور منکر این مسأله هستید؟
استوار;722140 نوشت:
اینجا هم مخاطبان همان کار را می‌کنند.
ایشان می‌خواهند ثابت کنند که تحدی از جانب خداوند نیست.
سپس فرض می‌کنند تحدی از جانب خداوند است.


اگر برهان خلف بتواند باشد هم باز عکس آنچه می‌فرمایید درست است و بی‌معناست که فرض شود تحدی از جانب خداست و بعد بخواهند به آن پاسخ دهند ... تحدی اگر از جانب خداست پس قرآن هم کلام خداست دیگر کسی که به دنبال حقیقت است با چه می‌خواهند بجنگند؟ با خدایی که می‌داند هست و رسولش را به هدایت بندگانش فرستاده است؟ ... با این بیان شما تحدی دعوت به مبارزه‌ی کسانی است که می‌دانند قرآن از طرف خداست حال آنکه حداقل در یکجا خداوند فرموده اگر شک دارید سعی کنید مانند آن را بیاورید
استوار;722140 نوشت:
قسمت قرمز رنگ ادعای ایشان است. از ایشان می‌خواهم به هر نحوی شده، ادعایشان را اثبات کنند.
...
قسمت قرمز رنگ نشان می‌دهد که مثالتان با بحثمان، وجه تشابه ندارد.


و مثالی که زدم یکسره با بحث حاضر متفاوت است یا شما فقط وجه اختلاف آن را انگشت گذاشته‌اید و باقی آن را نادیده می‌گیرید؟
استوار;722140 نوشت:
کسی کلیدی به من می‌دهد و ادعا میکند با فلان طریق درب باز می‌شود. منهم از ایشان می‌خواهم که ادعایش را ثابت کند و در مقابل دیدگانم در را باز کند. این کجایش اشکال دارد؟ چرا حتماً باید خودم اقدام به آزمایش کنم؟ ادعا از جانب اوست.

هیچ اشکالی ندارد همین کار را کنید ... و بعد انتظار بکشید و ما هم از منتظران هستیم ... بعد ببینیم در قیامت اگر قیامتی بود این عذر شما پذیرفته خواهد شد یا خیر ... بنده‌ی حقیر از درک منطق شما عاجز هستم، به نظرم غلط است ولی بیش از این دیگر زبانم قاصر است که مسأله را باز کنم و تا همین مقدار هم مسأله به نظرم در حد بداهت روشن است، شاید اگر به جای تکرار یک مجموعه‌ی گزاره بر طریق ایجاز تلاش کنید کمی گزاره‌هایتان را با بیانهایی دیگر و با مثال آوردن‌ و توضیحات اضافی بیان کنید بفهمم چه چیزی را سعی دارید منتقل کنید که حقیر متوجهش نیستم، چه ایرادی به حقیر می‌گیرید و یا کجا را از حرفهای حقیر خودتان اشتباه برداشت می‌کنید اگر حقیر نمی‌توانم درست منظورم را برسانم ...
در کنار آن اگر ایرادی جز اینها که فرمودید را وارد می‌دانید نیز بفرمایید
:Gol:
استوار;722140 نوشت:
اما در مورد بحثمان قضیه فرق میکند.
صحبت بنده این نبود که خودش با خودش تحدی کند.
مدعی ادعا میکند که از جانب خدا مبعوث شده. خدا با وی در ارتباط است. کتاب، سخن وی نیست بلکه کلام خداست.
حال مخاطبان حرف وی را نمی‌پذیرند. و باورشان اینست که کتاب، کلام خدا نیست.
آنگاه مدعی نه از جانب خودش، بلکه از جانب خدا، ایشان را دعوت به تحدی می‌کند.
اما چگونه مخاطبان بدانند این دعوت به تحدی از جانب خداست. مگر مدعی برای آنها اثبات کرده که آیات کتاب (که آیات تحدی هم جزء آن است) سخن خداوند است؟
اینجا مخاطبان به وی نمی‌گویند که برو و خودت با خودت تحدی کن.
بلکه به وی می‌گویند ادعای مبعوث شدن از سوی خداوند را اثبات کن.

این را در بالا توضیح دادم ... از نظر کسانی که الهی بودن قرآن را قبول نداشته باشند این دعوت تحدی به قرآن لزوماً از طرف خدا نیست ولی دعوت از طرف هر کسی که باشد فرقی نمی‌کند، یک ادعاست که نهایتاً با این دعوت اثبات می‌شود و برای روشن شدن مطلب باید به آن پاسخ گفت، اگر به دنبال حقیقت و راستی‌آزمایی این ادعا باشیم
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

باء;722109 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
متوجه ستون بودن نور و استوانه‌ی عودی و افقی در تابش نور خورشید به زمین نشدم، اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح بدهید و اینکه چطور می‌توان کرویت زمین را از آن برداشت نمود
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

سلام
این رو توی یکی کتب آیت ا... مکارم شیرازی خوندم. انشاءا... متنش رو سعی میکنم پیدا کنم و درج کنم

نیکوکار;722203 نوشت:
سلام و تشکر از شما
منبع حرف من این بوده:
قرآن و اسرار آفرينش، همان، ص 113 و 112 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه ذيل نباء ، 7 و مرسلات ، 27.

و هیچکدام اینها نظر شخصی خودم نیستند
سپاس


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
شما بزرگوار هستید و در نقل معانی از بزرگان امانتدار هستید و رویکردتان هم علمی است، لیکن اینطور به نظر حقیر می‌رسد که متأسفانه ما مسلمین بخصوص در قرن‌های متأخر در زمینه‌ی علوم طبیعی و شناخت فعل و آفرینش خدا کوتاهی کرده‌ایم و صرفا مصرف‌کننده‌ی علوم غیرمسلمانان شده‌ایم و آنها هم علومشان مخلوط از حق و باطل و علم و وهم است، کار ما هم شده است تطبیق دادن گاه و بی‌گاه این علوم ناقص بر متون دینی خودمان، حال آنکه ما خودمان حرف برای گفتن داریم، یک مسلمان علاوه بر همان مشاهدات تجربی که تمام مبنای علوم غیرمسلمانان شده است و تمرکزش بر بررسی فعل خداست به قول خدا و خلفای خدا بر زمین هم دسترسی دارد و آنها هم برایش معتبر هستند و البته فعل و قول خدا بر هم منطبق هستند و اختلافی بینشان نیست، لیکن اینطور هم نیست که بدون کار تحقیقی درست و حسابی بشود از روی ظاهر آن متون و ظاهر نظریات غیرمسلمین بین آنها را جمع نمود و اگر این کار انجام شود --که سالهاست می‌شود-- چه بسا بحث‌هایی مطرح شود تحت عنوان تقابل علم و دین ... چنین تقابلی وجود ندارد ولی دفاع‌های اشتباه ما از دین خدا در یک زمان می‌تواند چنان تقابلی را در زمانی دیگر رقم بزند ... نه اینکه نباید کار کرد بلکه می‌خواهم بگویم باید کار کرد، ولی کارهایی که تا کنون انجام شده‌اند چندان درست نبوده‌اند و نظام درستی نداشته‌اند ... اخیراً حرکت‌هایی شروع شده است که به این تولید علوم طبیعی از اسلام و تجربه پرداخته شود ... ولی فعلاً در آغاز کار است ... در این نقطه که الآن درش هستیم در استفاده از هر منبعی باید دقت مضاعف داشت، چه در استفاده از منابع غیرمسلمین (آنچه برای ما قابل قبول است صرفاً مشاهداتشان هست آن هم با تعیین دقیق شرایط مشاهده و دقت روش‌های اندازه‌گیری و مسائلی از این دست، مگرنه روی درستی هیچ فرضیه یا نظریه‌ای که آنها تأیید کرده و حتی به عنوان نظریه‌ی استاندارد معرفی کنند ما متوقف نمی‌شویم)، چه در استفاده از منابع دینی خودمان (چون نه اطمینان داریم که منظور خداوند در پس هر آیه را بتوانیم بفهمیم و نه اطمینان داریم که یک حدیث خاص حتماً از معصوم صادر شده باشد و یا اگر شده است عیناً با همان الفاظ صادر شده باشد و ... در باب فلسفه و حکمت اسلامی هم اختلاف نظرهایی هست) و چه در منابعی که سعی کرده‌اند میان آن دو را با هم جمع نمایند ... بزرگان ما هم اگر نظریاتی پیرامون تطبیق آیات و روایات با نظریات علوم تجربی داده‌اند این نظریات جنبه‌ی وحی منزل ندارد و مانند همان علوم تجربی قابل نقد و اصلاح هستند، یعنی بعید می‌دانم حضرت آیت‌الله‌مکارم روی این انطباق‌ها و توضیحات اصرار داشته باشند ... این بحث‌ها مانند همان نظریه‌ی مرحوم علامه است که فرمودند احتمالاً کورش همان ذوالقرنین باشد، حال آنکه بررسی‌های بیشتر این احتمال را تضعیف می‌کند و شاید در زمان ایشان بهترین گزینه برای انتخاب کوروش بود ولی امروز دیگر نمی‌شود گفت باز هم کوروش گزینه‌ی مناسبی برای این انتساب باشد ... بحث ما علمی است و هیچ کداممان هم عالم به تمام علوم ظاهر و باطنی نیستیم و تلاش داریم ان شاء الله بهره‌امان از علم خدا را بیشتر کنیم و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء ... این بحث‌ها منافی شأن علمی حضرت آیت‌الله مکارم یا مرحوم علامه رحمه‌الله نیست چنانکه بحث‌ها و اختلاف نظرهایی که خود بزرگان دینی ما در حتی همان علوم نقلی و عقلی با هم داشته و دارند منافی جایگاه علمی و جایگاه ایمان و تقوای ایشان نیست ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

شریعت عقلانی;721241 نوشت:
با سلام.
بنده نمی گویم دیدگاه آنها حتما بر هیات بطلیموسی منطبق است. ولی مسلما آنها هم دیدگاهی در این زمینه داشتند. مگر می شود هیچ ذهنیتی نسبت به آسمان ها و زمین نداشته باشند؟ البته و صد البته هر دیدگاهی داشتند دیدگاهی مغایر با علم امروزی بوده است. بنده معتقدم همان دیدگاه در قرآن منعکس شده است. برای همین خیلی برای مردم آن زمان تعجب آور نبوده است.

با عرض سلام و پوزش بخاطر تاخیر در پاسخ
شاید شمااین را نگویید ولی خیلی های دیگر این را گفته اند که برداشت قرآن از زمین و آسمان ها همان نظریه زمین مرکزی بطلیموسی است.
من جایی ندیده ام که اعراب چنین دیدگاهی داشته اند. اگر منبعی در این خصوص دارید لطفا ارائه دهید.

شریعت عقلانی;721241 نوشت:
چرا دلیل نمی شود؟ می توانید ثابت کنید چرا؟ و اصولا چه ایرادی دارد؟ بنده مثال مادر و کودک را زدم و ثابت کردم اگر سخنی غیر علمی از سوی هر کسی ( چه مادر چه خدا ) برای رسیدن به هدفی والا و متعالی تر از اصول علمی بیان شود می تواند با /ان اصول علمی مغایر هم باشد. ایرادی بنده در آن نمی بینم.

شریعت عقلانی;721241 نوشت:
نظر شما کاملا برای بنده محترم است. ولی باید ثابت کنید چه ایرادی در آن هست وقتی قرآن برای آن هدف اصلا نیامده است؟
و من الله توفیق

حرف بنده این بود که :
اینکه قرآن کتاب هدایت است و بایست به چیزی احتجاج کند که مردم بشناسند و می خواسته به قدرت الهی اشاره کند و انسان را به تفکر وادار کند اینها همه حرف های درستی هست اما هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود برخلاف اصول علمی قطعی و شناخته شده در قرآن ایه ای بیاید.اگر در قرآن حتی یک آیه برخلاف اصول مسلم و شناخته شده علمی ( و نه فرضیات و نظریاتی که امکان تکمیل شدن یا رد شدن دارند) پیدا کنیم از نظر بنده همان جا می توانیم دست نگه داریم و کار بررسی و تحقیق را خاتمه دهیم و بگویم کتاب های آسمانی انشاء، کلام و ساخته های ذهن بشر هستند

دلیلش روش و واضح است و سرکار گلشن هم نکات خوبی در این ارتباط بیان کردند.
اگر آیه ای در قران برخلاف اصول مسلم و پذیرفته شده علمی آمده است نشان دهنده نوعی نقص و کاستی در صفات خالق و آفریدگار است. ضمن اینکه قران دعوت به تفکر و تعقل کرده است و اگر آیه ای در آن برخلاف اصول مسلم علمی (که ما از طریق تفکر و تعقل بدان دست یافته ایم) وجود داشته باشد نشان دهنده تضاد در آیات است.
همین جا بنده دوستان منتقد بر الهی بودن دین را به این تحدی دعوت میکنم. به هر حال اگر فرض کنیم کتب الهی انشاء و کلام بشر هستند می بایست محمدبن عبدالله (ص) در جایی اشتباه میکرد. در قرآن در مورد خیلی از مسائل (اگر چه گاهاً بصورت کلی) صحبت شده است. اگر بر فرض مدعی رسالت اینها را از جانب خودش گفته باشد بعید و غیر ممکن است که مرتکب خطا و اشتباه نشود. والحمدلله و رب العالمین

باء;722109 نوشت:

متوجه ستون بودن نور و استوانه‌ی عودی و افقی در تابش نور خورشید به زمین نشدم، اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح بدهید و اینکه چطور می‌توان کرویت زمین را از آن برداشت نمود :Gol:
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

سلام

حقیقتش چند ساعت سرچ کردم ولی متن اصلی رو پیدا نکردم. یادمه متنش خیلی هم طولانی بود و فکر میکنم از آیت ا... مکارم شیرازی بوده اما بخشی از متن رو پیدار کردم:

صبح صادق (فجر صادق) به آن وقت و ساعتی از شبانه روز گفته می شود که اولین و با فضیلت ترین وقت برای ادای نماز صبح است و صبح کاذب (فجر کاذب) آن لحظه ای است که شب به پایان رسیده و برای اولین بار بعد از پایان شب، نور سفیدی در افق (در سمت مشرق) پیدا می شود و این سفیدی به شکل گوش گرگ است. در این لحظه، اگر چه شب به پایان رسیده، ولی هنوز وقت نماز صبح نرسیده است (صبح نشده است). به همین جهت به آن صبح کاذب یا فجر کاذب گفته می شود. اما در ادامه مقدار سفیدی کم کم گسترش پیدا کرده و در ناحیه ی مشرق پراکنده می شود و در این موقع می توان نماز صبح را بجا آورد، زیرا صبح فرا رسیده است. از این جهت به این سفیدی، فجر صادق (صبح صادق) گفته می شود.[1]

[1] عروة الوثقی، ج 1، ص 388، س 7، انتشارات دارالتفسیر؛ تحریرالوسیله، ج 1، ص 112، انتشارات مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

هم گفته بود مانند ستون کع پایینش عریضتر است هم گفته مانند گوش گرگ... خیلی دقیق یادم نمیاد. امیدوارم مفید بوده باشد. ولی فکر میکنم در تفسیر نمونه بود

باء;722208 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

بعید می‌دانم حضرت آیت‌الله‌مکارم روی این انطباق‌ها و توضیحات اصرار داشته باشند ...


سلام
خیر من هم بعید می دانم. زیرا اکثر عما هم می گویند: احتمالاً، شاید، ممکن است....

نیکوکار;722224 نوشت:
دوست عزیز اگر منظور امام علی ع از آسمان هفتگانه همین موضوع باشد آیا واقعاً این مطلب اعجاز محسوب نمی شود؟

اینکه اینهمه امیرالمومنین امام علی می فرمایند دنیا کوچک و بی مقدار و بی ارزش است واقعا در این متن آشکارا نمایان است.


جالب است خود شما می فرمایید، اگر...اگر منظور فلان چیز باشد.خوب با این اگر اگر ها می خوایید چه چیز را ثابت کنید؟؟اگر امام به کوچکی و بی مقداری و بی ارش دنیا اشاره دارند(البته نمی دانم کدام بیانشان منظور است)ولی به احتمال زیاد منظورشان از بی ارزش، ارزش مکانی و یا ابعادی نیست....بنده نمی دانم تکرار مکرر این اگر ها، چه چیز را نشان می دهد؟؟این تکرار مکرر اگر ها می تواند، نشان دهنده ای باشد، که گوینده، تخیلی قوی داشته...
من از نهج البلاغه دو نقل قول داشتم که:
اولی را زیاد جدی نمی گیرم.چون می گویم، شاید، علم فهمید که نظریه تکامل باطل است و واقعا، خدا از گل انسان و موجودات دیگر همچنین ساخته.یعنی یک خاکی برگرفته و انسانی ساخته!
مورد اول:
[INDENT=2]آنگاه خداى سبحان ، از زمين درشتناک و از زمين هموار و نرم و از آنجا که زمين شيرين بود و از آنجا که شوره‏زار بود ، خاکى بر گرفت و به آب بشست تا يکدست و خالص گرديد . پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پيکرى ساخت داراى اندامها و اعضا و مفاصل . و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالينه . و تا مدتى معين و زمانى مشخص سختش گردانيد . آنگاه از روح خود در آن بدميد . آن پيکر گلين که جان يافته بود ، از جاى برخاست که انسانى شده بود با ذهنى که در کارها به جولانش درآورد و با انديشه‏اى که به آن در کارها تصرف کند و عضوهايى که چون ابزارهايى به کارشان گيرد و نيروى شناختى که ميان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بويها و رنگها و چيزها را دريابد . معجونى سرشته از رنگهاى گونه‏گون .
[/INDENT]
مورد دوم:[INDENT=2]... باد ديگرى بيافريد و اين باد ، سترون بود که تنها کارش ، جنبانيدن آب بود . آن باد همواره در وزيدن بود وزيدنى تند ، از جايگاهى دور و ناشناخته . و فرمانش داد که بر آن آب موّاج ،وزيدن گيرد و امواج آن دريا برانگيزد و آنسان که مشک را مى‏جنبانند ، آب را به جنبش واداشت . باد به گونه‏اى بر آن مى‏وزيد ، که در جايى تهى از هر مانع بوزد . باد آب را پيوسته زير و رو کرد و همه اجزاى آن در حرکت آورد تا کف بر سر برآورد ،
آنسان که از شير ، کره حاصل شود . آنگاه خداى تعالى آن کفها به فضاى گشاده ، فرا برد و از آن هفت آسمان را بيافريد . در زير آسمانها موجى پديد آورد تا آنها را از فرو ريختن باز دارد . و بر فراز آنها سقفى بلند برآورد بى‏هيچ ستونى که بر پايشان نگه دارد يا ميخى که اجزايشان به هم پيوسته گرداند . سپس به ستارگان بياراست و اختران تابناک پديد آورد و چراغهاى تابناک مهر و ماه را بر افروخت ، هر يک در فلکى دور زننده و سپهرى گردنده چونان لوحى متحرک سپس ، ميان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه‏گون فرشتگان پر نمود .
[/INDENT]

در متن می بینید که نوشته، خدای تعالی، آن کفها به فضای گشاده فرا برد، و از آن هفت آسمان پدید آورد.یعنی آن هفت آسمان که شما می فرمایید با آن عظمت.که دانشمندان، تنها یکی از آن هفت آسمان را کشف کرده اند.و دارای بیشمار کهکشان اس.آن هفت آسمان از آن کف های اشاره شده، خلق کرد!!و بعد خلق ستارگان و آراستن آسمان به ستارگان و پدید آمدن اختران تاپناکرا بعد از سرو رامان گرفتن زمین دانسته در حالی که همه می دانند، عمر ددنیا حداقل به 12 میلیارد و زمین در پی تشکیل میلیون ها ستاره و سیاره شکل گرفته و عمر زمین، به چهار میلیار می رسد.حالا باز شما این بند های نهج البلاغه را نقل می کنید و با اگر اگر می خواهید بگویید، نوشته های علمی و حقایقی علمیست؟؟؟

نیکوکار;722224 نوشت:
گزارش‌ باستان‌شناسی‌ شوروی‌ دربارة‌ کشتی‌ نوح
بر اثر این‌ اکتشاف‌، ادارة‌ کلّ باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ برای‌ تحقیق‌ از چگونگی‌ این‌ لوح‌ و خواندن‌ آن‌، هیئتی‌ مرکّب‌ از هفت‌ نفر از مهمترین‌ باستان‌ شناسان‌ و اساتید خط‌ شناس‌ و زبان‌ دان‌ روسی‌ و چینی‌ را مأمور تحقیق‌ و بررسی‌ نموده‌ که‌ نام‌ آنها بدین‌ گونه‌ است‌:
۱ ـ پرفسور سولی‌ نوف‌، استاد زبان‌های‌ قدیمی‌ و باستانی‌ در دانشکدة‌ مسکو.
۲ ـ ایفاهان‌ خینو، دانشمند و استاد زبان‌شناس‌ در دانشکدة‌ لولوهان‌ چین‌.
۳ ـ میشانن‌ لوفارنک‌، مدیر کلّ آثار باستانی‌ شوروی‌.
۴ ـ تانمول‌ گورف‌، استاد لغات‌ در دانشکده‌ کیفزو.
۵ ـ پرفسور دی‌ راکن‌ استاد باستان‌ شناس‌ در آکادمی‌ علوم‌ لنین‌.
۶ ـ ایم‌ احمد کولا، مدیر تحقیقات‌ و اکتشافات‌ عمومی‌ شوروی‌.
۷ ـ میچر کولتوف‌، رئیس‌ دانشکدة‌ استالین‌.
این‌ هیئت‌ پس‌ از ۸ ماه‌ تحقیق‌ و مطالعه‌ و مقایسة‌ حروف‌ آن‌ با نمونه‌ سائر خطوط‌ و کلمات‌ قدیم‌ متّفقاً گزارش‌ زیر را در اختیار باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ گذاشت‌:

خوب به فرض، کشتی ای پیدا شده.سوال این بود، که سند و مدرک نشان دهید که واقعا آن کشتی، کشتی نوح است.بنده والا سندی ندیدم.شما یک سری، نام دادید.پرفسور سولی و میشانن و الی آخر...خیلی خوب این افراد ادعایی داشته اند؟؟شما سند و مدرک نشان دادید.منبع نشان دادید؟؟
از نظر شما اسناد و نوشته جات و مدارکی که نشان می دهد و نثل قول ها و مستند هایی که نشان می دهد که یونانیان به گرد بودن زمین اشاره داشته اند، از اسناد و مدارکی از برای کشتی نوح بودن سازه آوردید کم تر است؟؟حالا می گویید اینها اسناد کافی نیست و غرب دشمنی دارد.قبول.خوب من هم می گویم.مسیحیت و صاحبان قدرت و کلیسا ها، هم می توانند از رو نعصب و منافع شخصی، به دروغ مدعی شوند که کشتی نوح پیدا شده.مثلا به باستان شناسانی، باج بدهند و که اظهار نظر های مورد نظر آنها را داشته باشن
نیکوکار;722224 نوشت:
۳ ـ معنای‌ این‌ حروف‌ و کلمات‌ بدین‌ شرح‌ است‌:
توسّل‌ حضرت‌ نوح‌ به‌ پنج‌ تن‌ علیهم‌ السّلام‌ و أسامی‌ آنها بر کشتی‌ «ای‌ خدای‌ من‌! و ای‌ یاور من‌! به‌ رحمت‌ و کرمت‌ مرا یاری‌ نما! و به‌ پاس‌ خاطر این‌ نفوس‌ مقدّسه‌:

مُحمّدإیلیا (علیّ)
شَبَر (حَسَن‌)
شُبَیْر (حُسَین‌)
فاطِمَه‌
آنان‌ که‌ همه‌ بزرگان‌ و گرامی‌اند
جهان‌ به‌ برکت‌ آنها برپاست‌.
به‌ احترام‌ نام‌ آنها مرا یاری‌ کن‌!
تنها توئی‌ که‌ میتوانی‌ مرا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کنی‌!»


گرامی شما که اینهمه تاکید بر منبع دارید.منبع این حرف ها کجاست؟؟؟شما سند و مدرک نشان دادید؟؟عجیب است!!شما سند و مدارک معتبر نشان دهید.بنده می روم تحقیق می کنم و بررسی می کنم.
فقط احیانا از نظر شما این ها اسناد ساخته و پرداخته نیست، احیانا؟؟نیاز به اسناد قوی تر ندارد
؟
نیکوکار;722224 نوشت:
مشکل اینجاست که بیان الهی را با بیان مخلوقاتش قابل مقایسه می دانید.

عجیب است.می شود نشان دهید که من کجا بیان الهی را با بیان مخلوقاتش مقایسه کردم؟؟شما آن عبارت، به قول انیشتن
را در این مورد از متن من، پر رنگ نشان دادید!!من یک مثال زدم.گفتم، شما نیاز نیست، ده ها مصداق نشان دهید.یک مورد و مثال و مصداق هم بیاورید از برای اثبات مدعیتان کافیست.و بعد در این مورد یک نقلی از انیشتن داشتم.این کجایش می شود، مقایسه بیان الهی با مخلوقش؟؟

پیروز;722259 نوشت:
در متن می بینید که نوشته، خدای تعالی، آن کفها به فضای گشاده فرا برد، و از آن هفت آسمان پدید آورد.یعنی آن هفت آسمان که شما می فرمایید با آن عظمت.که دانشمندان، تنها یکی از آن هفت آسمان را کشف کرده اند.و دارای بیشمار کهکشان اس.آن هفت آسمان از آن کف های اشاره شده، خلق کرد!!و بعد خلق ستارگان و آراستن آسمان به ستارگان و پدید آمدن اختران تاپناکرا بعد از سرو رامان گرفتن زمین دانسته در حالی که همه می دانند، عمر ددنیا حداقل به 12 میلیارد و زمین در پی تشکیل میلیون ها ستاره و سیاره شکل گرفته و عمر زمین، به چهار میلیار می رسد.حالا باز شما این بند های نهج البلاغه را نقل می کنید و با اگر اگر می خواهید بگویید، نوشته های علمی و حقایقی علمیست؟؟؟

خب؟ من آخرش منظورتون رو متوجه نشدم واقعا!
خود محققین هم میگن این دنیا خیلی بزرگه و بخش بسیار بسیار بسیار کوچکی از اون رو فقط کشف کرده ایم.
راجب اشاره امام علی ع به دنیا اگر خواستید مطالب جالبی می نویسم.
پیروز;722259 نوشت:
خوب به فرض، کشتی ای پیدا شده.سوال این بود، که سند و مدرک نشان دهید که واقعا آن کشتی، کشتی نوح است.بنده والا سندی ندیدم.شما یک سری، نام دادید.پرفسور سولی و میشانن و الی آخر...خیلی خوب این افراد ادعایی داشته اند؟؟شما سند و مدرک نشان دادید.منبع نشان دادید؟؟

عزیزم برادرم. خب اینهمه اسم دادم. این میشه سند. شما می تونید به مطالب اون شخص مراجعه نمایید.

پیروز;722259 نوشت:
گرامی شما که اینهمه تاکید بر منبع دارید.منبع این حرف ها کجاست؟؟؟شما سند و مدرک نشان دادید؟؟عجیب است!!شما سند و مدارک معتبر نشان دهید.بنده می روم تحقیق می کنم و بررسی می کنم.
فقط احیانا از نظر شما این ها اسناد ساخته و پرداخته نیست، احیانا؟؟
از نظر شما اسناد و نوشته جات و مدارکی که نشان می دهد و نثل قول ها و مستند هایی که نشان می دهد که یونانیان به گرد بودن زمین اشاره داشته اند، از اسناد و مدارکی از برای کشتی نوح بودن سازه آوردید کم تر است؟؟حالا می گویید اینها اسناد کافی نیست و غرب دشمنی دارد.قبول.خوب من هم می گویم.مسیحیت و صاحبان قدرت و کلیسا ها، هم می توانند از رو نعصب و منافع شخصی، به دروغ مدعی شوند که کشتی نوح پیدا شده.مثلا به باستان شناسانی، باج بدهند و که اظهار نظر های مورد نظر آنها را داشته باشند.

من دوباره تکرار می کنم لطفاً بیشتر دقت کنید که متوجه شوید. اصلا بسیاری از بزرگان غرب این موضوع رو متوقف کردند بخاطر اینکه اسلام قوت نگیره.

پیروز;722259 نوشت:
عجیب است.می شود نشان دهید که من کجا بیان الهی را با بیان مخلوقاتش مقایسه کردم؟؟شما آن عبارت، به قول انیشتن را در این مورد از متن من، پر رنگ نشان دادید!!من یک مثال زدم.گفتم، شما نیاز نیست، ده ها مصداق نشان دهید.یک مورد و مثال و مصداق هم بیاورید از برای اثبات مدعیتان کافیست.و بعد در این مورد یک نقلی از انیشتن داشتم.این کجایش می شود، مقایسه بیان الهی با مخلوقش؟؟

بهرحال برداشت من این بود. شایدم اشتباه برداشت کردم

اینهمه متن خارجی و فارسی و روزنامه خارجی و اینهمه اسم اشخاص محقق اینهمه تصویر براتون گذاشتم اونوقت میگید اینا معتبر نیستند؟
اگر دین برایتان مهم است دیگه فوقش نهایتش اینه که خودتون پاشید برید ترکیه با چشم خودتون این آثار رو ببینید. تو موزه ترکیه آثار دیگه ای از بعضی پیامبران دیگر هم هست.

پیروز;722259 نوشت:
گرامی شما که اینهمه تاکید بر منبع دارید.منبع این حرف ها کجاست؟؟؟شما سند و مدرک نشان دادید؟؟عجیب است!!شما سند و مدارک معتبر نشان دهید.بنده می روم تحقیق می کنم و بررسی می کنم.
فقط احیانا از نظر شما این ها اسناد ساخته و پرداخته نیست، احیانا؟؟
از نظر شما اسناد و نوشته جات و مدارکی که نشان می دهد و نثل قول ها و مستند هایی که نشان می دهد که یونانیان به گرد بودن زمین اشاره داشته اند، از اسناد و مدارکی از برای کشتی نوح بودن سازه آوردید کم تر است؟؟حالا می گویید اینها اسناد کافی نیست و غرب دشمنی دارد.قبول.خوب من هم می گویم.مسیحیت و صاحبان قدرت و کلیسا ها، هم می توانند از رو نعصب و منافع شخصی، به دروغ مدعی شوند که کشتی نوح پیدا شده.مثلا به باستان شناسانی، باج بدهند و که اظهار نظر های مورد نظر آنها را داشته باشند.

Noah's Ark Found in Turkey? Is this real?
by Rich Deem

Introduction

[=arial]"Noah's Ark" Update

An update from Dr. Randall Price indicates pretty clearly that the latest "Noah's Ark" was a hoax perpetrated by the Kurdish guide, Paraşüt. See information below.


[=arial]
Rich Deem


[=verdana]Yeung Wing-Cheung, from the Noah's Ark Ministries International, a Chinese evangelical ministry, claims he is 99.9% certain his team has found Noah's Ark on Mt. Ararat. According to the ministry, the ark is 13,000 feet up the 18,000 ft mountain. Is this yet another Noah's Ark discovery to promote some television special or book?
Discovery details

[=verdana]Genesis, the first book of the Bible says that God called Noah to build an ark to escape God's flood judgment of humanity.1 According to the narrative, the ark finally rested on the "mountains of Ararat."2 According to Noah's Ark Ministries International, wood, roughly the size of the biblical ark, encased in ice and volcanic rocks have been found on Mt. Ararat. Accordingly, wood recovered from the site has been radiocarbon dated to 4,800 years ago, which fits with a non-genealogical gap interpretation of Genesis. Pictures from the ministry's website show several "rooms" of wood compartments and beams, encased in ice and rock. According to the ministry, no wood shelters have ever been found above 11,000 ft, due to the extreme year-round cold.
The skeptics


[=verdana]

[=verdana]Skeptics point out that nearly 5,000 year old wood would not be in as good a condition of that shown in the pictures. However, being below freezing for nearly all of the year would tend to prevent decay due to microbes and fungi, and infestation due to insects. Other skeptics say that they see circular saw blade marks on some of the beams. Others say that they see cobwebs in some of the pictures. Because of picture quality, it is somewhat difficult to determine is these claims are true. A National Geographic article claimed that the most likely explanation for the wood is a shrine constructed by Christians to commemorate Noah's Ark. However, it wasn't clear how those early Christians managed to carry all that wood up through the snow, and why they placed it at such a high elevation. It is also unclear where they would have found 2,800 year old wood with which to construct the shrine.
[=verdana]A more serious challenge to the authenticity of the "ark" comes from Christian archeologist Randall Price.3 Price signed onto the project in early 2008. During that spring and summer, he attempted to join the expedition to the Mt. Ararat site, but was always thwarted by the Kurdish guide, Paraşüt. The attempts by Paraşüt to control access to the site made Dr. Price suspicious. Subsequently, Price was informed by locals in Dogubabyazit that they had personal knowledge of a hoax by Paraşüt. According to those sources, Paraşüt and his workers transported wood from Ezurum to the cave over a period of one and a half years. However, these locals are also to lead Dr. Price on his own expedition to Mt. Ararat summer, 2010, and so might have a stake in a missing, rather than a found, ark.
Wood planted?

[=verdana]Could such a large amount of wood be transported 13,000 feet up Mt. Ararat? According to Dr. Price, Kurdish workers have transported a 1,000 pound generator up to 13,000 feet and a 400 pound generator to 17,000 feet. This demonstrates that it is technically possible to transport a large amount of wood up Mt. Ararat. However, when one looks at the photos and videos on the Noah's Ark Ministries International website, the wood seems to be frozen in place with some of it also covered with rocks and ice, something that would require a huge amount of work and at least some thawing and refreezing to accomplish. In addition, it seems unlikely that a Kurdish guide could come up with 4,800 year old wood to plant on the mountain. However, it wasn't clear who collected the wood for radiocarbon testing, and if it could be confirmed to have originated from the Mt. Ararat site (i.e., did Paraşüt give the sample to the Chinese or did they collect it themselves?).
Conclusion

[=verdana]Yes, "Noah's Ark" has been found again[=verdana]. Only this time, it seems to be really made of wood, rather than some geological formation. The main question is how the wood got to 13,000 feet up Mt. Ararat. As a believer in the local flood interpretation of Genesis, I don't believe that Noah's ark came to rest 13,000 feet up any mountain. Most likely, it landed in some foothill area and was disassembled for housing and/or firewood. So, confirming that the wood belonged to a 4,800 year old boat at the 13,000 foot elevation of Mt. Ararat would require a major paradigm shift for me. However, I would be more than willing to make such a paradigm shift should the discovery turn out to be authentic. Archeologist Dr. Randall Price seems convinced that the "ark" is an elaborate hoax perpetrated by a Kurdish guide, to extract money from gullible Christians. Time will tell, when scientists are allowed to travel to the site and examine the evidence. I am not going to hold my breath on this one.

Related Pages


[/HR]
References

    [*=left]Then God said to Noah, "The end of all flesh has come before Me; for the earth is filled with violence because of them; and behold, I am about to destroy them with the earth. Make for yourself an ark of gopher wood; you shall make the ark with rooms, and shall cover it inside and out with pitch." (Genesis 6:13-14)
    [*=left]In the seventh month, on the seventeenth day of the month, the ark rested upon the mountains of Ararat. (Genesis 8:4)
    [*=left] Noah's Ark Search News from World of the Bible Ministries, by Dr. Randall Price.

نیکوکار;722269 نوشت:
اینهمه متن خارجی و فارسی و روزنامه خارجی و اینهمه اسم اشخاص محقق اینهمه تصویر براتون گذاشتم اونوقت میگید اینا معتبر نیستند؟

تکرار مکرر یک داستان در روزنامه ها و مجلات می شود سند.یعنی شما فکر می کنید.اشاره به گرد بودن زمین توسط یونانیان، به این اندازه در مجلات و مستند ها و کتاب های معتبر علمی چاپ نشده؟؟بعد این ادعای ما می شود کذایی.ولی داستان های شما می شود، معتبر؟؟
نیکوکار;722269 نوشت:
من دوباره تکرار می کنم لطفاً بیشتر دقت کنید که متوجه شوید. اصلا بسیاری از بزرگان غرب این موضوع رو متوقف کردند بخاطر اینکه اسلام قوت نگیره.

باز ادعا پشت ادعا.الان شما می فرمایید، بزرگان غربی، این موضوع رو متوقف کرده اند.فکر نمی کنید، احیانا این یک ادعاست.
فکر می کنم، این نقل قول های شما به اندازه کافی بی سند و بی مدرک باشد.که این نقل قول بنده، پاسخی بدان باشد.پس خواهشن.این نقل قول بنده را هم بخوانید.
و کاش، پاسخی به نقل قولی که از نهج البلاغه ای داشتم.بدهید.شما می خواهید با اگر اگر.بگویید نهج البلاغه حقایقی علمی گفته.بعد بنده نقلی می کنم که نه با اما و اگر، بلکه به احتمال بسیار زیاد متناقض با علم است را نادیده می گیرید

=======================
این هم نقل قول بنده.گویا شما به نقل قول از سایت های دیگر و کتب حضرات مکارم شیرازی علاقه مندید، پس متن را دقیق بخوانید:
=======================
از شخصیتهای علمی برجسته آمریکائی که فریب دغلکاریهای وی را خوردند و به امید کشف بازمانده‌های کشتی نوح همراه وی به محوطه دوروپینار آمدند، دانشمندی بود موسوم به دکتر جان بائوم گاردنر، دارای درجه دکترا در رشته ژئوفیزیک و فیزیک فضائی از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس، دانشمند برجسته ژئوفیزیک و پژوهشگر آزمایشگاههای لوس آلموس در ایالات متحده آمریکا. این شخص از نوجوانی شیفته کتاب مقدس بود و به شدت تحت تأثیر سفر تکوین و داستان توفان نوح قرار داشت. این اشتیاق وی را به تحصیل در رشته زمین‌شناسی و اقیانوس‌شناسی مجبور کرد که نهایتا از وی یک شخصیت علمی برجسته پدید آورد. وی علیرغم کسب موقعیت ممتازی در جامعه علمی آمریکا، هنوز هم سرسرختانه بر صحت روایات کتاب مقدس اصرار میورزد و معتقد است که تحقیقات علمی نهایتا راز تمام آنها را خواهد گشود. دکتر جان بائوم گاردنر همراه رون وایت از محوطه دوروپینار دیدار کرده و مدتی طولانی مشغول آزماشهای علمی بسیار پیشرفته با تجهیزات پیچیده، از جمله تجهیزات لرزه‌نگاری بسیار پیشرفته برای پیدا کردن بازمانده‌های قطعات احتمالی فلز، فسیل چوب و سایر اجزاء کشتی بود. وی در نهایت در مصاحبه خود با مجله مسیحی Creation آمریکا، قضیه کشتی نوح در سایت دوروپینار را یک فریبکاری توصیف میکند و در حقیقت از کلمه عامیانه انگلیسی bogus استفاده میکند که با اصطلاح «خالی بندی» معنی میدهد. نظری بر ادعاهای رایج در باره ساختار کشتی‌گونه صخره دوروپینار و موضع مقاله افشاگرانه بسیار جامع و تحلیلگرانه مجله Answers به قلم آندرو اسنلینگ، دارای درجه دکترای زمین شناسی:

  • نتیجه پژوهشهای انجام شده به کمک رادار حکایت از وجود یک کشتی ساخته دست بشر دارد…….. کذب محض
  • یک سازه منظم فلزی در محل مشاهده شده است…….. کذب محض
  • نتیجه تحقیقات آزمایشگاهی حکایت از وجود چوب لایه- لایه فسیل شده دارد…….. کذب محض
  • دانشمندان ترکیه به کشف میله‌های فلزی نایل شده‌اند…….. کذب محض
  • وجود اشیاء فلزی از طریق تحقیقات آزمایشگاهی ثابت شده است…….. کذب محض
  • اسکلت یک کشتی در محل قابل مشاهده است…….. کذب محض
  • حجم عظیمی از فسیل چوب به اندازه چند واگن قطار وجود دارد…….. کذب محض
  • کمیسیون تحقیقات ترکیه آن را کشتی شناسائی کرده است…….. کذب محض
در سال ۱۹۹۶ با دکتر جان بائوم گاردنر مکاتبه‌ای انجام شده که بسیار پر اهمیت است. این دانشمند ممتاز، به برخی از سوالات کلیدی در این باره چنین پاسخ میدهد:
حفاریهای عمیقی که ما در سال ۱۹۸۸ انجام دادیم، همه چیز را روشن کرد. این محوطه چیزی جز یک فورماسیون طبیعی نیست. اظهار نظرهای دقیق من در مورد مسائل مشخص‌تر این مسأله در مقاله مجله Creation دوره ۴، شماره مسلسل ۱۴، مورخ سپتامبر ۱۹۹۲ تحت عنوان «افشاگری بزرک درباره کشتی نوح» به قلم دکتر آندرو اسنلینگ به خوبی منعکس است. تصاویری از من که تاکنون چندین بار از تلویزیونهای آمریکا و انگلستان پخش شده است، مربوط به علاقه و احتمالات اولیه من در مورد کشف ارتباطی بین این محوطه با کشتی نوح است. اما بعد از پژوهشهای گسترده ژئوفیزیکی که در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸در منطقه انجام دادیم، من نظر دیگری پیدا کردم. به نظر من باقیمانده‌های کشتی نوح مطلقا در این مکان نیست و آنها را باید در مکان دیگری جستجو کرد. ادعاهای وایت و فاسولد در این مورد «خالی بندی» محض است. اما آنچه که رون وایت «چوب فسیل شده» معرفی میکند، نمونه‌های متعدد آن به دفعات در آزمایشگاه ما مورد آزمایش قرار گرفته و ما تردیدی نداریم که آنها چیزی جز سنگهای آذرین با ترکیب بازالتی نیستند. رون وایت هم از نتیجه آزمایشهای ما آگاه است. من هفته‌های متمادی در آن مکان بودم و به هیچ وجه چیزی شبیه به فسیل چوب در آنجا ندیدم. آنچه هم که به عنوان «ستون فقرات» کشتی عنوان میشود، چیزی جز سنگهای آذرین نیست و منشأ دیگری ندارد». وی در مورد «پرچهای فلزی» مورد ادعای رون وایت چنین میگوید: «به هیچ وجه. من مطمئنم که رون وایت آنها را از مکان دیگری بدانجا منتقل کرده است». در خصوص شکل عجیب کشتی‌گونه محوطه دوروپینارز این چیزی جز یک فورماسیون طبیعی ناشی از رانش زمین در اثر توده گلی موجود در عمق منطقه نیست.
نتیجه‌گیری‌های مشخص من به آسانی به دست نیامده‌اند. ما در فاصله سالهای ۱۹۸۵تا ۱۹۸۸هشت سفر تحقیقاتی به منطقه انجام دادیم. دکتر صالح بایراک توتان، دانشمند زمین شناس از دانشگاه آتا ترک در ارض روم هم همراه ما بود. ما در سال ۱۹۸۷ منطقه را به کمک تجهیزات رادار با قابلیت نفوذ عمقی در امتداد ۷۲ خط موازی به فاصله‌های مساوی دو متری مورد مطالعه قرار دادیم. در یک بررسی دیگر به کمک دستگاههای ماگنتومتر، ۱۲۰۰سنجش ماگنتومتری انجام دادیم. سپس با استفاده از تجهیزات پیشرفته دست به لرزه‌نگاری در امتداد خطوط موازی متعدد به فواصل کم زدیم. در سال ۱۹۸۸ ما اقدام به حفر چهار حفره عمیق برای انجام لرزه‌نگاری عمقی کردیم. حفر این سوراخهای عمقی و انجام لرزه‌نگاری تحت الارضی بود که بالاخره همه چیز را روشن کرد و بر ما معلوم شد که صخره‌ای باریک و دراز در عمق محوطه قرار دارد و حرکت توده گلی از طرفین این مانع صخره‌ای در عمق زمین موجب فورماسیون بادامی شکل در سطح آن شده است.”

تخته سنگی که ادعا شده لنگر کشتی بوده و حتی عامی‌ترین افراد هم شهادت داده‌اند که صلیب‌های روی آن بعد از پیدا شدن روی آن کنده شده است.

در این بین نامه‌ای از جو زیاس مسئول موزه باستان‌شناسی وابسته به میراث فرهنگی اسرائیل در بیت المقدس با آدرس و شماره تلفن خطاب به یک پژوهشگر شیادیهای رون وایت به نام Searcy در اینترنت موجود است که خالی از طنز نیست. وی گفته است که اگر رون وایت بتواند نسخه‌ای از نتیجه آزمایش خون مسیح را ارائه کند که گویا در یکی از آزمایشگاههای اسرائیل انجام شده و منجر به کشف ۲۴ کروموزوم در خون مسیح شده است، وی حاضر است خود را به رژیم دمشق تسلیم کند!
اکثر دانشمندان منظره هوائی محوطه دوروپینار را اندکی غیر عادی و اعجاب انگیز خوانده‌اند، اما اضافه کرده‌اند که چیزی جز یک فورماسیون (تغییر شکل) طبیعی در کار نیست. به علاوه فورماسیونهای کوچکتری، باز هم به شکل کشتی در اطراف مشاهده میشود که نه با روایت توراتی سازگاری دارد و نه با روایت قرآنی. اما موضوع کشف بقایای کشتی نوح به قدری میان مسیحیان امریکا مورد پذیرش قرار گرفته که وبسایتی به صورت کامل تمام مدارک موجود علیه آن را به کمک دانشمندان ژئوفیزیک و زمین شناس جمع‌آوری کرده و جستجوی کشتی نوح نام نهاده است.

می دانید.من هروقت ماجرا و داستان های پیدا شدن کشتی نوح را می خوانم، یاد داستان های مربوط به بشقاب پرنده ها می افتم.موجودات فضایی.یوفو ها.

پیروز;722306 نوشت:
اکثر دانشمندان منظره هوائی محوطه دوروپینار را اندکی غیر عادی و اعجاب انگیز خوانده‌اند، اما اضافه کرده‌اند که چیزی جز یک فورماسیون (تغییر شکل) طبیعی در کار نیست. به علاوه فورماسیونهای کوچکتری، باز هم به شکل کشتی در اطراف مشاهده میشود که نه با روایت توراتی سازگاری دارد و نه با روایت قرآنی. اما موضوع کشف بقایای کشتی نوح به قدری میان مسیحیان امریکا مورد پذیرش قرار گرفته که وبسایتی به صورت کامل تمام مدارک موجود علیه آن را به کمک دانشمندان ژئوفیزیک و زمین شناس جمع‌آوری کرده و جستجوی کشتی نوح نام نهاده است.

این اکثر دانشمندان که می فرمایید کیا هستند؟؟؟ منبع بیان شما چیست؟

پیروز;722306 نوشت:
تخته سنگی که ادعا شده لنگر کشتی بوده و حتی عامی‌ترین افراد هم شهادت داده‌اند که صلیب‌های روی آن بعد از پیدا شدن روی آن کنده شده است.

این عامی ترین افراد کیا هستند؟
چندتاشون رو معرفی کنید. (البته با سند و مدرک)
پیروز;722306 نوشت:
کاش، پاسخی به نقل قولی که از نهج البلاغه ای داشتم

مگه پاسخ ندادم؟ همون پاسخ

پیروز;722306 نوشت:
در مورد «پرچهای فلزی» مورد ادعای رون وایت چنین میگوید: «به هیچ وجه. من مطمئنم که رون وایت آنها را از مکان دیگری بدانجا منتقل کرده است». در خصوص شکل عجیب کشتی‌گونه محوطه دوروپینارز این چیزی جز یک فورماسیون طبیعی ناشی از رانش زمین در اثر توده گلی موجود در عمق منطقه نیست.

اینش که دیگه خیلی خنده داره. جکه
پیروز;722306 نوشت:
بائوم گاردنر، دارای درجه دکترا در رشته ژئوفیزیک و فیزیک فضائی از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس، دانشمند برجسته ژئوفیزیک و پژوهشگر آزمایشگاههای لوس آلموس در ایالات متحده آمریکا. این شخص از نوجوانی شیفته کتاب مقدس بود و به شدت تحت تأثیر سفر تکوین و داستان توفان نوح قرار داشت. این اشتیاق وی را به تحصیل در رشته زمین‌شناسی و اقیانوس‌شناسی مجبور کرد که نهایتا از وی یک شخصیت علمی برجسته پدید آورد. وی علیرغم کسب موقعیت ممتازی در جامعه علمی آمریکا، هنوز هم سرسرختانه بر صحت روایات کتاب مقدس اصرار میورزد و معتقد است که تحقیقات علمی نهایتا راز تمام آنها را خواهد گشود. دکتر جان بائوم گاردنر همراه رون وایت از محوطه دوروپینار دیدار کرده و مدتی طولانی مشغول آزماشهای علمی بسیار پیشرفته با تجهیزات پیچیده، از جمله تجهیزات لرزه‌نگاری بسیار پیشرفته برای پیدا کردن بازمانده‌های قطعات احتمالی فلز، فسیل چوب و سایر اجزاء کشتی بود. وی در نهایت در مصاحبه خود با مجله مسیحی Creation آمریکا، قضیه کشتی نوح در سایت دوروپینار را یک فریبکاری توصیف میکند و در حقیقت از کلمه عامیانه انگلیسی bogus استفاده میکند که با اصطلاح «خالی بندی» معنی میدهد. نظری بر ادعاهای رایج در باره ساختار کشتی‌گونه صخره دوروپینار و موضع مقاله افشاگرانه بسیار جامع و تحلیلگرانه مجله Answers به قلم آندرو اسنلینگ، دارای درجه دکترای زمین شناسی:

نتیجه پژوهشهای انجام شده به کمک رادار حکایت از وجود یک کشتی ساخته دست بشر دارد…….. کذب محض
یک سازه منظم فلزی در محل مشاهده شده است…….. کذب محض
نتیجه تحقیقات آزمایشگاهی حکایت از وجود چوب لایه- لایه فسیل شده دارد…….. کذب محض
دانشمندان ترکیه به کشف میله‌های فلزی نایل شده‌اند…….. کذب محض
وجود اشیاء فلزی از طریق تحقیقات آزمایشگاهی ثابت شده است…….. کذب محض
اسکلت یک کشتی در محل قابل مشاهده است…….. کذب محض
حجم عظیمی از فسیل چوب به اندازه چند واگن قطار وجود دارد…….. کذب محض
کمیسیون تحقیقات ترکیه آن را کشتی شناسائی کرده است…….. کذب محض


ببینید منکه گلوم پاره شد از بس گفتم اینا پدر سوخته ان و دشمن ما. خودم مگه نگفتم این موضوع رو مسکوت گذاشتن که قرآن و اسلام قوت نگیره؟
اگر شما به خیال باطل فکر میکنید در غرب و آمریکا واقعا آزادی وجود دارد من به شما مستند اخراج شدگان رو معرفی می کنم. در این مستند افراد بسیار برجسته دانشگاهی از کشورهای اروپا و آمریکا که اکثراً دارای درجه استادیاری هستند و در دانشگاه تدریس می دهند پای دوربین آمده و توضیح می دهند که چرا از دانشگاه اخراج شده اند! چرا؟ فقط بخاطر اینکه گفته اند ما گمان می کنیم خدایی وجود دارد. یک خداوند باهوش که ما را مدیریت می کند. فقط به خاطر همین چندین استاد و دکتر و مهندس و بدبخت و بیچاره کردند.
حالاااا
حالا فکر کردین بشون اجازه میدن بیان بگن ما کشتی نوح رو پیدا کردیم؟ فکر کردین ساکت و آروم میشینن سر جاشون؟

بد نیست این مستند را ببینید.

با همه اینا من هم مدارکی جهت کشتی بهتون ارائه دادم. زبان اصلی هم هستند:ok:

پیروز;722311 نوشت:
می دانید.من هروقت ماجرا و داستان های پیدا شدن کشتی نوح را می خوانم، یاد داستان های مربوط به بشقاب پرنده ها می افتم.موجودات فضایی.یوفو ها.

نه نمیدانم
راجب جسد فرعون چطور؟ اونو میخوایید چی از توش در بیارید؟

نیکوکار;722337 نوشت:
ببینید منکه گلوم پاره شد از بس گفتم اینا پدر سوخته ان و دشمن ما. خودم مگه نگفتم این موضوع رو مسکوت گذاشتن که قرآن و اسلام قوت نگیره؟

خیلی خوب.نیاز به این نیست که شما گلوتون را پاره کنید.بزرگوار.شما سند بیارید که بزرگان غربی.،در این مورد خاص هم، موضوع رو مسکوت گذاشتن.اصلا موضوعی بوده که غربی ها بخواهند به خود زحمت بدهند و آن را مسکوت بگذارند؟؟
خیلی خوب.غربی ها همه مخالف همه، عناد دارند.حالا شما چون همه عناد دارند.بدون سند ادعا می کنید که در این مورد هم، به واقع کشتی، پیدا شده و بعد بزرگان غربی، جلو آن را گرفته اند.نیاز به سند و مدرک ندارد این حرف شما؟؟اصلا این دشمنان، به خودشان زحمت داده اند که موضوعی را مسکوت بگذارند؟؟
نیکوکار;722337 نوشت:
با همه اینا من هم مدارکی جهت کشتی بهتون ارائه دادم. زبان اصلی هم هستند

گرامی.آنها هم داستان بودند.همه این داستان های فارسی هم ترجمه شده از آنهاست.یعنی چون انگلیسی هستند.می شود مدرک؟؟خوب داستان ها را فارسی زبان ها نساخته اند.
نیکوکار;722338 نوشت:
نه نمیدانم
راجب جسد فرعون چطور؟ اونو میخوایید چی از توش در بیارید؟

صد رحمت به کشتی نوح.اون فرعون که اصلا، قابل ائتنا نیست.یک فرعون پیدا شده.یک جسد پیدا شده.بعد ادعا می شود.پس حتما همان فرعون قرآن است!!!!!!!!
گرامی.شما باز، یک نگاه به متن بنده بیاندازید.و یک نگاه به متن خودتان.الحق .انصافا، کدام یک معتبر است؟کدام یک لینک داده است؟نقل قول شما معتبر است که، یک تصویر، معلوم نیست فتوشاپ است.با پینت ویندوز طراحی شده و یا با مداد کشیده شده.و بعد زیرش نوشته شده:[INDENT=2]۱ ـ این‌ لوح‌ مخطوط‌ چوبی‌ از جنس‌ همان‌ پاره‌ تخته‌های‌ مربوط‌ به‌ کاوش‌های‌ قبلی‌، و کُلاًّ متعلّق‌ به‌ کشتی‌ نوح‌ بوده‌ است‌؛ منتهی‌ لوح‌ مزبور مثل‌ سائر تخته‌ها آنقدرها پوسیده‌ نشده‌، و طوری‌ سالم‌ مانده‌ که‌ خواندن‌ خطهای‌ آن‌ به‌ آسانی‌ امکان‌ پذیر می‌باشد.۲ ـ حروف‌ و کلمات‌ این‌ عبارات‌ به‌ لغت‌ سامانی‌ یا سامی‌ است‌ که‌ در حقیقت‌ اُمّ اللغات‌ (ریشة‌ لغات‌) و به‌ سام‌ بن‌ نوح‌ منسوب‌ می‌باشد.
۳ ـ معنای‌ این‌ حروف‌ و کلمات‌ بدین‌ شرح‌ است‌:
توسّل‌ حضرت‌ نوح‌ به‌ پنج‌ تن‌ علیهم‌ السّلام‌ و أسامی‌ آنها بر کشتی‌ «ای‌ خدای‌ من‌! و ای‌ یاور من‌! به‌ رحمت‌ و کرمت‌ مرا یاری‌ نما! و به‌ پاس‌ خاطر این‌ نفوس‌ مقدّسه‌:
[/INDENT]


[INDENT=2]مُحمّدإیلیا (علیّ)
شَبَر (حَسَن‌)
شُبَیْر (حُسَین‌)
فاطِمَه‌
آنان‌ که‌ همه‌ بزرگان‌ و گرامی‌اند
جهان‌ به‌ برکت‌ آنها برپاست‌.
به‌ احترام‌ نام‌ آنها مرا یاری‌ کن‌!
تنها توئی‌ که‌ میتوانی‌ مرا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کنی‌!»
[/INDENT]

و در ضمن.لینک ها را کلیک کنید.به پاسخ هایتان میرسید.

همه داستان ها بر می گردد به اینکه، یک بابایی، از آسمان نشستی که روی زمین ایجاد شده شبیه به یک کشتی می بیند و داستان سازی ها شروع می شود:

[="Tahoma"][="Navy"]

ملاali;722186 نوشت:
منظورم قوانین آفرینش است
شما قوانینی را ثابت میکنید که ثابت شده هستند
قواینی که عدالت در آن معنایی ندارد
ما خودمون سعی کردیم که با ضمیمه کردن معاد و غیره جهان را عادلانه تعریف کنیم
بله در نگاه کلی شاید این عالم مثل بوم نقاشی باشد که ترکیب روشنی و تیره گی آن را زیبا کرده
اما در نگاه فردی خیر
خیلی افراد در سیاهی و ظلمند و خود هیچ سعادتی ندارند فقط پازل را جور میکنند
مثل شمرها و ابو جهل ها و زشت ها که باید باشند تا امام حسین ها و زیبا ها معرفی شوند

سلام
اگر انسان با دستش جنایتی بکند اما کل بدن را عقوبت کنند عدالت است ؟ آری چرا چون بدن یک هویت جمعی در روحی دارد که اساس صدور فعل است
اگر در جامعه گروهی جنایت کنند و بر سر شهر بلایی بیاید درست است ؟
این بستگی دارد که برای شهر روح جمعی قائل بشویم یا خیر
منظور ما این است
یا علیم[/]

سلام و عرض ادب.

نیکوکار;722201 نوشت:
دوست عزیزم خواهش می کنم.

برادر، شما بزرگوارید. :Gol:

نیکوکار;722201 نوشت:
مثلاً قرآن در بسیاری موارد از حوادث گذشته نام برده که این هم اعجاز است. نمونش در مورد فرعون و حضرت نوح و....

بیان حوادث گذشته اعجاز نیست.
حتی پیشگوئی آینده نیز اعجاز نیست. (مانند: دیدن رؤیاهای صادقه، تحلیل درست وقایع، برخورداری از حس ششم قوی و ...)

نیکوکار;722201 نوشت:
ولی من مایل بودم مطلب رو توی اون زمینه خاص علمی که فرموده بودید بدانم.

برادر عزیز، آن عبارت یک جمع بندی و نتیجه‌گیری از مطالب مربوطه است.
برای مثال شما در مورد پیدایش رشته کوه هیمالیا تحقیق کنید.
می‌بینید که عمری حدوداً 25 میلیون ساله دارد. که در مقابل عمر زمین یعنی 4600 میلیون سال، جوان محسوب میشود.
برای همین هم در معرفی این رشته کوه در صفحه ویکی پدیا، این جمله را می‌بینید:
[=sans-serif]The Himalayan range is one of the [=sans-serif]youngest[=sans-serif] mountain ranges on the planet

نیکوکار;722201 نوشت:
یعنی فقط کتب معتبر زمین شناسی برای شما اعتبار دارند! اگر اینجوره دیگه من چی بگم!

برادر گرامی، اگر به روند بحثمان دقت بیشتری کنید، نیازی به استفاده از علامت تعجب در مطالبتان نخواهید داشت.
بله. هنگامی که بخواهید از قرآن کریم، معجزه علمی استخراج کنید، نیاز است تا در بُعد علمی قضیه، مستندات معتبر علمی ارائه دهید.

نیکوکار;722201 نوشت:
ولی این را بدانید هیچ محققی با آبروی خود بازی نمیکند. این مطالبی که من بیان کردم از محققین برجسته بوده اند

اگر مطلب زیر را یک محقق برجسته عنوان کرده، مشخص است که برجستگی ایشان از نوع برجستگی علمی نبوده:

نیکوکار;721457 نوشت:
علاوه بر همه اينها، در اطراف كره زمين قشر عظيمى از هوا وجود دارد كه بر اثر وجود كوه ها كه به صورت دنده هاى يك چرخ، پنجه در اين قشر عظيم افكنده اند، همراه زمين حركت مى كنند، دانشمندان مى گويند: اگر سطح زمين صاف بود، قشر هوا به هنگام حركت زمين روى آن مى لغزيد، و طوفان هاى عظيم ايجاد مى شد، و هم ممكن بود اين اصطكاك دائمى، سطح زمين را داغ و سوزان و غير قابل سكونت كند.

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

باء;722202 نوشت:
عجیب است برادر، نمی‌توانم منطق شما را بفهمم ...

بله. کمی عجیب است.
هر دوی ما دارای یک دین و یک مذهبیم. هر چند شما واقعاً شیعه هستید و بنده تنها یک محب.
شاید مرتبط باشد با حوزۀ بحثمان، که اکنون برون دینیست.

باء;722202 نوشت:
یک نفر ادعا می‌کند که این کتاب از طرف خداست و این دعوت از تحدی هم دعوت خداست، تا اثبات نشود که کتاب از طرف خداست الهی بودن آن کتاب ادعای کیست؟

خب واضح است. ادعای ایشان است.

باء;722202 نوشت:
بعد از آن دعوت خداوند به تحدی در این کتاب ادعای چه کسی خواهد بود؟

این نیز، ادعای ایشان است.

باء;722202 نوشت:
... بله همه ادعای همان شخص مدعی نبوت خواهد بود ... چطور منکر این مسأله هستید؟

بنده منکر این مسأله نیستم. قبلاً هم عرض کردم که اینها همه ادعای ایشان است.

باء;722202 نوشت:
تا الهی بودن کتاب اثبات نشود تحدی از جانب مدعی رسالت است و نه از جانب خدا

مشخص شد اختلافمان از کجا ناشی می‌شود.
تحدی از جانب مدعی رسالت نیست. بلکه ادعای ایشان، اینست که تحدی از جانب خداوند می‌باشد.
و اثبات ادعا بر عهده مدعیست.

باء;722202 نوشت:
... پس نیازی هم نیست اول اثبات کند که این دعوت از طرف خداست چون [HL]اگر جز از طریق این ادعا راه دیگری داشت و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌توانستند اثبات کنند که آن دعوت از طرف خداست[/HL] به همان طریق الهی بودن قرآن را اثبات می‌کردند و دیگر تحدی هم مطرح نمی‌شد ... چطور منکر این مسأله هستید؟

مشکلات فوق (های لایت) چه ارتباطی با مخاطبین دارد؟
چرا باید به علت این «نتوانستن‌ها» ، مخاطبین مکلف و ملزم به اثبات ادعایِ مدعی شوند؟
لزومی ندارد در پیِ یک ادعایِ غیر مثبِت، مکلف به انجام دستورالعملی باشیم.

پیروز;722339 نوشت:
خیلی خوب.نیاز به این نیست که شما گلوتون را پاره کنید.بزرگوار.شما سند بیارید که بزرگان غربی.،در این مورد خاص هم، موضوع رو مسکوت گذاشتن.اصلا موضوعی بوده که غربی ها بخواهند به خود زحمت بدهند و آن را مسکوت بگذارند؟؟
خیلی خوب.غربی ها همه مخالف همه، عناد دارند.حالا شما چون همه عناد دارند.بدون سند ادعا می کنید که در این مورد هم، به واقع کشتی، پیدا شده و بعد بزرگان غربی، جلو آن را گرفته اند.نیاز به سند و مدرک ندارد این حرف شما؟؟اصلا این دشمنان، به خودشان زحمت داده اند که موضوعی را مسکوت بگذارند؟؟

مگه تو پست 231 براتون سند نیوردم؟؟؟؟
پیروز;722339 نوشت:
یعنی چون انگلیسی هستند.می شود مدرک؟

من دیگه نمیدونم با چه ساز شما برقصم! فارسی که میگید نیار انگلیسی هم که آوردم با لینک و ارجاع و منبع و مطالب مرتبط (دیگه ازین بالاتر؟) باز اونم قبول ندارید!
پیروز;722339 نوشت:
صد رحمت به کشتی نوح.اون فرعون که اصلا، قابل ائتنا نیست.یک فرعون پیدا شده.یک جسد پیدا شده.بعد ادعا می شود.پس حتما همان فرعون قرآن است!!!!!!!!
گرامی.شما باز، یک نگاه به متن بنده بیاندازید.و یک نگاه به متن خودتان.الحق .انصافا، کدام یک معتبر است؟کدام یک لینک داده است؟نقل قول شما معتبر است که، یک تصویر، معلوم نیست فتوشاپ است.با پینت ویندوز طراحی شده و یا با مداد کشیده شده.و بعد زیرش نوشته شده:

شما نیروی خوبی هستید. غرب باید از شما بسیار تشکر کند.
پیروز;722339 نوشت:
همه داستان ها بر می گردد به اینکه، یک بابایی، از آسمان نشستی که روی زمین ایجاد شده شبیه به یک کشتی می بیند و داستان سازی ها شروع می شود:

مگه فیلم هندیه؟ یجایی نشست کرده شده شبیه کشتی! چقدر جالب!

اما برا چی میگم غرب باید از شما تشکر کنه؟
برا اینکه در ادامه چندتا سند میزارم تا ببینید حقیقت از چه قراره.
میان از پیامبر یک میلیارد و چند میلیون نفر کاریکاتور درست می کنن طرف جایزه میگیره میگن آقا ما حقوق بشر داریم آقا ما آزادی بیان داریم هر کس هر چی بخواد میتونه بگه
اما صدها استاد دانشگاه رو اخراج می کنن فقط بخاطر اینکه گفتن ما احتمال می دیم خدا وجود داره! مجله معتبر خودشون رو توبیخ می کنن که تو دیگه حق نداری ازین استادا مقاله چاپ کنی

آقای رابرت فوریسون یک محقق بسیار برجسته میاد میگه من آزمایش کردم اصلاً این هلوکاست که شما میگید شدنی نیست! این دروغه. اومدن شکنجش کردن پدرشو دراوردن. این آزادی بیانه؟
حالا شما فکرشو بکن کسی بیاد بگه ما کشتی حضرت نوح و جسد فرعون رو پیدا کردیم! فکر کردین میشینن سر جاشون و سکوت میکنن؟
ولی میدونید من چرا فکر میکنم این بنده خداهارو مثل رابرت فوریسون کتک نزدن؟ فکر می کنم بخاطر وجود افرادی مثل شماست. بخاطر همین میگم باید از شما تشکر کنن.
اما سند حرفام رو بزارم قبل از اینکه درخواست کنید:

یکی از این پیروان مکتب تاریخ حقیقی رابرت فوریسون(Robert Faurisson) استاد سابق دانشگاه‌های فرانسه است که زندگی حرفه‌ای، آزای و رفاه خود را در راه افشای حقایق مرتبط با هولوکاست قربانی نمود. در گزارش حاضر سعی می‌گردد تا خوانندگان عزیز مشرق با این چهره مکتب تاریخ حقیقی بیشتر آشنا گردند.


روبرت فوریسون، از پیشگامان نقد افسانه هولوکاست

عکس مربوط به زمان حضور وی در کنفرانس نقد هولوکاست در تهران است

[SPOILER]
آقای فوریسون استاد دانشگاهی پر!! فکر کردی واقعا آزادی بیان هست؟
[/SPOILER]


فوریسون با ارائه چند مقاله پژوهشی در "ژورنال بازبینی تاریخی" (Journal of Historical Review) و نیز جاهای دیگر و همچنین نامه هایی که به روزنامه فرانسوی لموند ارسال داشت، مجادلات تاریخی زیادی را پدید آورد. وی در نوشته‌های خود روایت رسمی هولوکاست، شامل وجود اتاق‌های کشتار با گاز در اردوگاه‌های نازی‌ها، اصالت "خاطرات آنه فرانک" و نیز صحت ادعاهای "الی ویزل" (Elie Wiesel)در مورد رنج‌هایی که در دوران جنگ متحمل شده است را زیر سؤال برد.[1]پس از تصویب "قانون گسو" (Gayssot Act) علیه منتقدین افسانه هولوکاست در سال 1990، فوریسون تحت پیگرد قضایی قرار گرفت. وی در سال 1991، از دانشگاه اخراج گشته و از تدریس محروم شد.[2]

فوریسون، قربانی خشونت یهودیاندیدگاه‌های فوریسون باعث شده‌اند که وی به صورت مداوم تحت حملات و خشونت فیزیکی قرار داشته باشد. از نوامبر 1978 تا می 1993، وی ده بار مورد حمله واقع شده است. حداقل نه فقره از این حملات توسط یهودیان انجام گرفته است. هیئچ یک اط ضاربان وی تاکنون دستگیر و محاکمه نشده‌اند. وحشیانه‌ترین حمله رویدادی بود که در 16 سپتامبر 1989 اتفاق افتاد. طی این حادثه گروهی که خود را "پسران خاطره یهودیان" معرفی می‌نمایند وی را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند.[10]


فوریسون بارها مورد حمله فیزیکی و خشونت‌بار طرفداران افسانه هولوکاست قرار گرفته است.

منابع و مآخذ:


[/HR][1] Charny, Israel W. (1999). Encyclopedia of Genocide. Santa Barbara, California: ABC-CLIO. p. 182. ISBN 9780874369281.

[2] Levy, Richard S. (2005). Antisemitism : a historical encyclopedia of prejudice and persecution. Santa Barbara, Calif: ABC-CLIO. p. 225. ISBN 9781851094448.

http://www.radioislam.org/faurisson/index.htm

http://www.fpp.co.uk/Auschwitz/Faurisson/index.html



ببین دوست عزیز منابع زیادی براتون گذاشتم که بازم ایراد بنی اسرائیلی نگیرید.

برای جزئیات بیشتر تو اینترنت در موردش سرچ کنید

الان، الان که نه یک مدتی هست اینا دارن میگن اصلا عاشورا و کربلا هم نبوده! ولی دیدن نمیتونن همه ماجرا رو ماست مال کنن گفتن آقا بوده قبول ولی اینجور نبوده. علی اصغر شیش ماهه نبوده، رقیه 3 ساله نبوده، اونا تشنه نبودن....

خلاصه من نمیدونم شما کی رو دشمن میدونید کی رو دوست×
ولی فکر نکنید ساکت و آروم میشینن سر جاشون تا کسی بیاد بگه این کشتی حضرت نوح است و اینم جسد فرعونه. ولی خب به لطف شما دیگه نیازی نیست این محققین رو کتک بزنن

راستی اینو یادم رفت بگم!
فاکس نیوز!
اومده مستند ساخته آنتی کرایز (ضد مسیح) کیست؟ او رهبر داعش است. داعش خود را برای آمدن او محیا کرده است و منتظر او هستند
او کیست؟ امام دوازدهم (امام مهدی)
بقرآن دیگه آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه؟
نیست که داعش خیلی قرآن رو قبول دارن. نیست که همیشه میگن اللهم عجل لولیک الفرج

این داعش رو خودشون ساختن. خودشونم بشون پول سلاح میدن. بشونم میگن بگید رهبر اصلی ما امام دوازدهمه. بعد میان مستند اینجوری میسازن

ولی با همه اینا کاملا بجاست که شما انتظار دارید اونا کشتی حضرت نوح و جسد فوعون رو تکذیب نکن. آقا آزادی بشر هست خب

مستند Twelve Imam رو به همراه زیر نویس میتونید از نت دانلود کنید

استوار;722371 نوشت:
بیان حوادث گذشته اعجاز نیست.
حتی پیشگوئی آینده نیز اعجاز نیست. (مانند: دیدن رؤیاهای صادقه، تحلیل درست وقایع، برخورداری از حس ششم قوی و ...)

بیان حوادث گذشته ای که در دسترس نیستند معجزه است.
پیشگویی معجزه نیست ولی غیب گویی چرا
استوار;722371 نوشت:
هنگامی که بخواهید از قرآن کریم، معجزه علمی استخراج کنید، نیاز است تا در بُعد علمی قضیه، مستندات معتبر علمی ارائه دهید.

ولی اینو هم قبول داشته باشید هیچ محققی با آبروی چندین ساله ی خودش بازی نمیکنه حرف بی اساس نمیزنه. من که هیچی نیستم ی حرفی میزنم اینهمه روم نقل قول میزنید. پس بدانید وقتی ی محقق حرف میزنه در طول حیات و حتی پس از حیاتش افراد بسیاری (داخلی و خارجی) او را نقد می کنند
استوار;722371 نوشت:
اگر مطلب زیر را یک محقق برجسته عنوان کرده، مشخص است که برجستگی ایشان از نوع برجستگی علمی نبوده:

شایدم نبوده. شایدم بوده.

لطفاً نظر خودتون رو راجب پست 240 و همچنین مستند اخراج شدگان بیان بفرمایید. که چرا و به چه دلیل 10ها و استاد دانشگاه را اخراج کرده اند؟ چرا دکتر فوریسون را کتک زدند و اخراجش کردند؟ مگر آزادی بیان نیست؟ اگر هست پس اینا چیه؟ اگر نیست پس بدانید دشمن هر آنچه در توان دارد را بکار میگیرد تا کشتی حضرت نوح و جسد فرعون و قرآن و همه چیز اسلام را زیر سوال ببرد

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب

نیکوکار;722337 نوشت:
خودم مگه نگفتم این موضوع رو مسکوت گذاشتن که قرآن و اسلام قوت نگیره؟

برادر گرامی، نظریه فوق نیاز به اثبات دارد.
لینکهائی که جناب پیروز ارائه دادند، علت مسکوت ماندن آن قضیه را، بر ملا شدن حقایق معرفی می‌کند.
یک formation طبیعی بزرگ، و سه formation دیگر در نزدیکی آن که همگی بادامی شکل بودند.
مگر اینکه بگوئید سه کشتی کوچک دیگر نیز کشتی نوح را اسکورت می‌کرده‌اند.

نیکوکار;722338 نوشت:
راجب جسد فرعون چطور؟ اونو میخوایید چی از توش در بیارید؟

لطفاً نام آن فرعون را با ارائه سند معتبر، ذکر کنید.
و آیا همان فرعونِ در زمان خروج حضرت موسی و بنی اسرائیل بوده؟

سلام

استوار;722397 نوشت:
لینکهائی که جناب پیروز ارائه دادند، علت مسکوت ماندن آن قضیه را، بر ملا شدن حقایق معرفی می‌کند.
یک formation طبیعی بزرگ، و سه formation دیگر در نزدیکی آن که همگی بادامی شکل بودند.
مگر اینکه بگوئید سه کشتی کوچک دیگر نیز کشتی نوح را اسکورت می‌کرده‌اند.

کدوم سه تا؟
منم تو پست 240 توضیح دادم واستون. اونج رو نقل قول بزنید و جوابم رو بدین لطفاً
استوار;722397 نوشت:
لطفاً نام آن فرعون را با ارائه سند معتبر، ذکر کنید.
و آیا همان فرعونِ در زمان خروج حضرت موسی و بنی اسرائیل بوده؟


چگونه جسد مومیایی شده فرعون هم عصر حضرت موسی (ع) آیه ای برای اسلام آوردن یک پروفسور گردید؟ ماجرای مسلمان شدن موریس بوكایدر سال 1981میلادی، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود. هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند. پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان‌شناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند. رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند، او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود. تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب، نتایج نهایی ظاهر شد؛ بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده‌اند. اما مسئله‌ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالم‌تر از سایر اجساد باقی مانده، درحالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا) بود که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است. ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته. در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه‌ی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898میلادی کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمی گذرد؟ موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر می‌‌کرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی‌که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی (علیه السلام) سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی‌آورد و با خود می‌گفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که حضرت محمّد (صلّی الله و علیه و آله و سلّم )هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟ او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم گرفت به کشورهای اسلامی سفر کند تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل نماید. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود: {فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} (یونس:92)«ما امروز پیکرت را [از آب] نجات می‌دهیم تا عبرت آیندگان شوى، و همانا بسیارى از مردم از آیتهاى ما بى خبرند»این آیه او را بسیار تحت تأثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: "من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم." موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.
موریس بوکای مستشرق و اسلام شناس برجسته

پروفسور موریس بوکای متولد سال 1920میلادی است، وی از پدر و مادری فرانسوی متولد شد و خود مانند آنان متدین به دین مسیحیت بود، وی در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد و پس از پایان تحصیل بعنوان رئیس کلینیک جراحی دانشگاه پاریس انتخاب شد. با دیدن آیات اعجاز آمیز قرآن مسلمان شد [1]و چند سال به تحقیق درباره ارتباط میان مفاهیم متون مقدس و دستاوردهای تکنولوژی جدید پرداخت و کتابی به‌نام «تورات، انجیل، قرآن و علم» تألیف کرد. موریس بوکای پس از ده سال مطالعه در قرآن در سال 1976 خطاب به مجمع پزشکی فرانسه اظهار داشت: در قرآن موضوعات علمی در ارتباط با تولید مثل و فیزیولوژی وجود دارد که کاملاً با دستاوردهای کنونی علم مطابقت دارند. علم از اصول قرآنی است و باید اعتراف کنیم که این مسائل پیچیده علمی که پس از 1400 سال علم به تازگی به حقیقت آنها پی برده است، نمی‌تواند توسط یک شخص امی (و درس ناخوانده) مطرح شده باشد و تنها باید اعتراف کرد که آن حضرت به منبع ما فوق بشری در آن روزگار متصل بوده است. این غیر ممکن است که یک شخص درس نخوانده، کتابی را خلق کند که از لحاظ ادبی سرآمد کتب دیگر ادبای عرب باشد و از لحاظ علمی هنوز پس از چهارده قرن منبع زایش علوم جدید باشد.
تحقیقات باستانشناسی بر جسد فرعون


باستان شناسان خط سیر حضرت موسی (ع) از مصر به خلیج عقبه و تا نزدیکی عربستان را مطالعه کردند در بالای خلیج عقبه یک برآمدگی پل مانندی است که آب کم عمقی دارد و وقتی با دوربین های عکاسی عکسبرداری کردند، چرخ های ارابه جنگی و همچنین استخوان های انسان و اسب هایی کشف شد که مربوط به فرعون و لشکریان او بود. جسد جمعی از فرعونیان نیز کشف شده بود که طبق تحقیقات یکی از آنها که از همه هم شاداب تر بود متعلق به فرعون زمان حضرت موسی بود. پس از این ماجرا موضوع فرعون جان تازه ای گرفته بود و مدت زیادی ذهن باستانشناسان را به خود مشغول کرده بود تا اینکه صد سال بعد دوباره باستان شناسان را برآن داشت تا در این زمینه به تحقیق جدیدی بپردازند. در این زمان جسد فرعون دچار آسیبهایی شده بود و فرانسویان از مصرخواستند که مومیایی جسد فرعون را ترمیم کنند و از سویی فرانسه که بهترین دانشمندان باستان شناس دارد، اظهار مسرت کردند که این جسد را بیاورند در پاریس و در آنجا روی آن کاوش کنند تا ببینند این که ادعا شده این جسد، جسد فرعون زمان موسی(ع) است آیا درست است یا نه، ثانیا آن را ترمیم کنند تا از بین نرود. دو دسته از دانشمندان شروع به کاوش روی این جسد کردند، یک دسته باستان شناسان و دسته دیگر پزشکان قانونی بودند که برای بررسی چگونگی مرگ فرعون کاوش علمی می کردند تحقیقات زیرنظر بزرگ ترین پزشک جراح فرانسوی به نام «موریس بوکای» صورت میگرفت. اسلام آوردن موریسهنگامی که جسد فرعون به فرانسه منتقل شده بود و دکتر موریس بوکای بعنوان رئیس گروه تحقیقات انتخاب شد وی تمام توجهش به این بود که ببیند فرعون چگونه هلاک شده، یک قطعه کوچکی از جسد فرعون را جدا کرد و به لابراتوار برد و وقتی نگاه می کند می بینند آثار نمک دریا روی بدن فرعوندیده می شود و نتیجه می گیرد که به طور قطع این جسد در دریا غرق شده و وقتی شادابی جسد را می بینند نتیجه می گیرند این جسد خیلی در آب نمانده و بلافاصله از آب گرفته شده و آن را مومیایی کرده اند. گروه تحقیق این را به عنوان یک کشف بزرگ تلقی کردند. پس از اعلام این خبر توسط گروه از آنان خواستند زیاد به این مسئله پرداخته نشود زیرا در قرآن این موضوع مطرح شده و اگر مسلمانان از این کشف علمی با خبر شوند به نفع خود از آن استفاده خواهمند کرد. اما موریس بوکای نپذیرفت و گفت این محال است چون قرآن مربوط به 1400 سال پیش است و این جسد 100 سال پیش در مصر کشف شده و اینکه فرعون در آب غرق شده فقط از طریق لابراتوار قابل اکتشاف است. این مسئله افکار دکتر بوکای را به خودش جلب کرد بود تا این که پس از چندین ماه یک همایش پزشکی در عربستان برگزار شده و اتفاقا دکتر موریس بوکای هم به آن همایش دعوت شده بود و در اولین جلسه، این کشف جدید خودش را اعلام کرد. بعد اعلام این خبر یک پزشک مسلمان دکتر بوکای را از واقعیت ماجرا آگاه کرد، او به موریس همان سخنی را گفت که در پاریس او را از شنیدنش بر حضر داشته بودند. این چیزی را که شما اخیرا کشف کردید 1400 سال پیش در قرآن به وضوح آمده است جالب این که قرآن می فرماید: «الیوم ننجیک ببدنک» که این «الیوم» نشان می دهد که جسد فرعون همان روزی که در آب غرق شده همان روز دوباره از آب گرفته شده و بدنش نجات پیدا کرده و خداوند خواسته این جسد برای عبرت آیندگان باقی بماند و جالب است که تمام جسدهای فراعنه پژمرده شده ولی جسد فرعون زمان موسی (ع) بسیار شاداب و حتی موهای سرش کاملا پیداست.موریس بوکای سریعا آین مطلب را در قرآن و تورات و انجیل مقایسه می کند شاید طبق همان پهنیت مسیحیان و اهالی غرب بتواند اثبات کند که قرآن این مطلب را از آن دو کتاب گرفته است اما این دانشمند مسیحی فرانسوی مشاهده می کند که در تورات و انجیل همچنین چیزی مطرح نشده است، دکتر موریس بوکای در همان همایش مسلمان می شود، موریس بوکای، مسیحی به عربستان می آید و وقتی برمی گردد مسلمان شده و دست به کاوش عمیقی در سراسر آیات قرآن می زند و کتابی می نویسد به نام «تورات، انجیل، قرآن و علم» که به زبان های مختلف ترجمه می شود و اثر بسیار زیادی را در مسلمانان شدن دیگران می گذارد. [2]تالیفات موریس 1. مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم 2. منشأ بشر چیست؟ 3. موسی و فرعون 4. یهودیان در مصر 5. تأملی بر قرآنآشنایی با کتاب "قرآن، تورات، انجیل و علوم" این اثر به قلم موریس بوکای و به منظور تطبیق مسائل دینی در مباحث علمی تالیف شداین کتاب، نه کتاب دینی محض است و نه علمی محض، بلکه تلفیقی از این دو مسئله است که در آن علاوه بر شرح کیفیت و چگونگی برخورد حضرت موسی(ع) با پروردگار یا توجه به مسئله بیولوژیکی حضرت مسیح (ع) به مسائل مختلف قرآن نیز اشاره شده است. نویسنده در تحقیقات خود بیشتر به مسائل تجربی وعلمی موجود درکتابهای مقدس استفاده کرده و تعلیقات و شرح هایی از نویسندگان و محققان را نیز به آن اضافه کرده است. وی ابتدا به تحقیقات قرآنی رجوع کرده و متون قرآن را با دستاوردهای علمی جدید تطبیق داده است، از سوی دیگر با توجه به مسئله علوم تجربی و طبیعی توانست انواع مختلفی از اکتشافات موجود در قرآن را بیان و برخی از مسائل جدید عصر معاصر را با توجه به آیات قرآن و تفاسیر مختلف با ذکر دلایل و برهانهای علمی نقد و بررسی کند.[3] مقایسه قران و کتب عهدین از دیدگاه بوکایالف:ویژگیهای قران از دیدگاه موریس1. قرآن بواسطه فرشته (جبرائیل) بر پیامبر حضرت محمد(ص) نازل می شده است. [4]2. بلافاصله پس از نزول به رشته تحریر در آورده می شده یا در حافظه ها نگه داری و تلاوت می شده است[5] 3. قران توسط شخص پیامبر به سوره ها تقسیم بندی شده است و بعد وفات آن حضرت بصورت یک کتاب جامع گرد آوری شده است.[6] 4. قران هیچ مطلبی که از نظر عصر علمی جدید انتقاد پذیر باشد ندارد. [7] 5. وحی قرآنی قریب بیست سال و بصورت تدریجی نازل شده است.[8] 6. وحی قرانی از تناقضات در حکایات که نشانه تحریرهای مختلف انسانی اناجیل است مبرا می باشد.[9]ب: ویژگیهای عهدین از دیدگاه موریس 1. حضرت موسی بر خلاف حضرت عیسی(ع)و حضرت محمد(ص)بطور مستقیم وحی را دریافت می نموده است و حضرت عیسی از زبان پدر سخن می رانده است.[10] 2. وحی مسیحی تنها مبتنی بر شهادتهای متعدد و غیر مستقیم می باشد. زیرا ما هیچگونه شهادتی که از یک شاهد عینی زندگی عیسی رسیده باشد در دست نداریم. 3. داده های علمی متون مقدس با یافته های علمی امروز مناسبت و هماهنگی ندارد.[11] 4. وجود تناقضات در انجیل ها یکی دیگر از اشکالاتی است که موریس بدان اشاره می کند.[12] دیدگاه موریس در مورد احادیث1. موریس احادیث را معادل انجیل می داند و می گوید متوان حقا مجموعه های احادیث را با اناجیل مقایسه نمود. اینها خصلت مشترکشان این است که توسط مولفانی تدوین شده اند که شاهدان عینی اتفاقاتی که نقل می کنند نبوده و مدتی بعد از وقایعی که حکایت می نمایند متولد گردیده اند. [13]مجموعه های احادیث همانند اناجیل همه شان بعنوان اصیل پذرفته نشده اند. و فقط تعداد کمی از آنها مورد قبول قریب به اکثریت متخصصان روایات اسلامی اند، و درخود یک مجموعه می توان در کنار احادیث معتبر انگاشته، احادیث مشکوک یا دور انداختنی پیدا نمود. 2. بر خلاف اناجیل رسمی که مورد مباحثه و مشاجره قرار نگرفته اند، مجموعه احادیث، حتی آنها که بویژه شایسته این هستند که مسلم و قطعی تلقی شوند، خیلی زود در تاریخ اسلام موضوع انتقاد عمیقی از جانب اولیای فکر اسلام واقع گردیدند در حالی که کتابهای بنیادی، قرآن، کتابهای مرجع باقی ماند که نمی توانسته مورد بحث قرار گیرد.[14] 3. احادیث مجموعه ای از سخنان و افعال حضرت محمد(ص) هستند. و اناجیل نیز چیزی جز همان شرح افعال عیسی(ع)نیستند. اولین مجموعه های حدیثی ده ها سال پس از وفات محمد(ص) نگاشته شد همچنانکه انجیلها ده ها سال پس از وفات عیسی برشته تحریر درآمدند. هر دوی آنها شهادتهای انسانی درباره افعال گذشته هستند. برعکس تصور امروزی مصنفان انجیلها ی رسمی مشاهدان وقایعی که نقل می کنند نیستند درست مانند معتبرترین مجموعه های حدیثی.[15] داده های علمی تایخی قرآن مشارکت بین قرآن و دانش نو، بداهتا شگفتی می آورد خاصه که سخن از همسازی می رود نه نا سازی.[16] مطالبی با جنبه های علمی در آن(قرآن) یافت می شود که گمان نمی شود مردی از عصر محمد (ص) توانسته باشد ایجاد کننده آن باشد. بدین ترتیب شناختهای علمی جدید درک برخی آیات قرآنی را که تاکنون تعبیر نشدنی بود ممکن می سازد.مقایسه چندین داستان عهدین با داستانهای قرآن راجع به همان موضوعها وجود اختلافات اساسی بین تصدیقات عهدینی که علما غیر قابل قبولند و مطالب قرانی کاملا موافق با داده های علمی را ارائه می کنند. [17] الف: رویدادهای تاریخی در بیان رویدادهای تاریخی عهدین دچار تناقضات فراوانی شده اند که در ذیل به بیان یکی از این موارد می پردازیم. طوفان نوح بابهای6، 7و8 سفر(پیدایش) اختصاص به حکایت نوح(ع) دارد. در این سه باب فی الواقع تضادهای بارزی وجود دارند. حکایت در مجموع بدین شرح است: با انحراف و فساد عمومی بشر، خداوند که انسانها را با همه آفریده های جاندار دیگر هلاک سازد. او نوح را آگاه می سازد و به فرمان ساختن کشتی را می دهد که در آن زنش و سه پسرش و و سه زنشان و دیگر موجودات زنده را وارد خواهد ساخت. در مورد اخیر دو متن متفاوتند. عبارتی از حکایت (منبع ربانی) تصریح می کند که نوح (ع) یک جفت از هر نوع می گیرد، سپس در عبارت بعدی (در منبع یهوه ) ذکر شده که خداوند فرمان می دهد در مورد حیوانات پاک از هر نوع نر و ماده هفت تا و در مورد حیوانات نا پاک فقط یک جفت گرفته شود.اما کمی دور تر تصریح شده که سرانجام نوح (ع) تنها یک جفت از هر حیوان وارد کشتی خواهد نمود. یک بند(منبع یهوی ) نشان می دهد که عامل طوفان نوح آب باران بوده است آما در بند دیگر (منبع ربانی) دو علت برای طوفان ذکر شده است : آب باران و چشمه های زمینی. باز اضافه کنیم که بر حسب منابع، مدت طوفان متفاوت است : چهل روز بر طبق حکایت یهوی و یکصد و پنجاه روز بر طبق حکایت ربانی.[18] و تناقضات فراوانی که موریس اشاره نموده اما از حوصله این مختصر خارج است. ب: داده های علمی داده های قرآنی درباره آفرینش 1- دانش به ما می آموزد چنانکه بعنوان مثال (و تنها مثال) تکوین خورشیدی و محصول فرعی آن یعنی (زمین) را در نظر گیریم، جریان امر توسط تراکم سحابی نخستین و تفکیک آن رخ داده است. این دقیقا همان است که قرآن بطریق کاملا صحیح با ذکر ماجراهائی که (دود) آسمانی، ابتدا یک نوع الصاق سپس یک نوع انفکاک را بوجود آورده بیان نموده است.[19] ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ[20] 2- دانش، تداخل دو رویداد تکوینی یک ستاره (مانند خورشید) و سیاره اپش با یکی از سیاراتش (مانند زمین) را مبرهن می سازد. آیا همین اخطلاط در نص قرآنی همانطور که دیده شد ذکر نشده است؟[21] 3- تعداد آسمانهای وصف شده در قرآن به اشاره رقم هفت بوسیله دانش نو از طریق معلومات حاصله فیزیک در باره کهکشانهای متعدد تایید می گردد.[22] بنا براین اگر تمامی مسائل مطروح در قصص قرآنی تا امرو.ز بنحو کامل بوسیله داده های علمی تایید نشده اند باری کمترین تزادی هم بین داده های قرآنی راجع به آفرینش و معارف جدید وجود ندارد.این امرذ تنها در مورد وحی قرآنی در خور تذکر بوده است اما در مورد متن عهد عتیق که امروز در دست داریم در مورد رویدادهای مزبور توضیحاتی داده که از نقطه نظرهای علمی قابل قبول نیستند.[23]منابع:1. قرآن کریم2. مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه موریس بوکای، ترجمه ذبیح الله دبیر3. لغت نامه دهخدا4. المستشرقون و الدراسات القرانیه، محمد حسین علی الصغیر5. خاورشناسان و پژوهش‌های قرآنی، محمد محسن علی الصغیر، ترجمه: محمد صادق شریعت6. ماهنامه موعود شماره 707. گفتاری از آیت الله« عبدالکریم بی آزار شیرازی»منابع دیجیتالی1. پایگاه خبری تقریبwww.taghribnews.com2. بانک اطلاعات نشریات کشورwww.magiran.com3. خبرگذاری مهر www.mehrnews.com4. موسوعه الاعجاز العلمی فی القرآن و السنهwww.55a.net5. حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان
http://karaj.hodat.ir [1] - داستان فرعون و نحوه مرگش مراد است که در آینده به آن خواهیم پرداخت.[2] - بانک اطلاعات نشریات کشور گفتاری از آیت الله« عبدالکریم بی آزار شیرازی»[3] - خبرگزاری مهر [4] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 3و8و337[5] - همان، ص 8و337[6] - همان، ص 8[7] - همان، ص10[8] - همان، ص 337[9] - همان[10] - همان، ص3[11] - همان، ص8و38[12] - همان، ص148[13] - موریس پیرو مذهب اهل سنت بود و با حدیث شیعه آشنایی نداشت، به همین خاطر ویژگی حدیث اهل سنت را بیان کرده که بسیاری از آنها در مورد حدیث شیعه نمی تواند صادق باشد.[14] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص327[15] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 8[16] - همان، ص153[17] - همان، ص338[18] - همان، 52—با توجه به شهرت داستان طوفان نوح در بیان قرانی از آۀوردن آن خود داری نمودیم.[19] - همان، ص200[20] - سوره فصلت، آیه11[21] - مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 201[22] -همان، 201[23] - همان

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

نیکوکار;722390 نوشت:
بیان حوادث گذشته ای که در دسترس نیستند معجزه است.

چرا؟ لطفاً بیشتر توضیح دهید.

نیکوکار;722390 نوشت:
پیشگویی معجزه نیست ولی غیب گویی چرا

برادر عزیز، غیب‌گویی از اخبار آینده، همان پیش گوئیست. آن چیزی که مد نظر شماست، پیش بینی می‌باشد.
کسانی که رؤیای صادقه می‌بینند، با بیان آن، غیب‌گوئی نکرده‌اند؟
این چگونه معجزه‌ای هست که تعداد زیادی از انجامش عاجز نیستند؟

نیکوکار;722390 نوشت:
شایدم نبوده. شایدم بوده.

قطعاً برجستگی آن محقق، در زمینه علمی نبوده. دیگر اینجا «شاید بوده» معنائی ندارد.
چون مطالب بیان شده اصلاً و ابداً وجاهت علمی ندارند.
جناب باء نیز در مورد تأثیر گرانش بر اتمسفر زمین توضیحاتی دادند.

نیکوکار;722390 نوشت:
لطفاً نظر خودتون رو راجب پست 240 و همچنین مستند اخراج شدگان بیان بفرمایید. که چرا و به چه دلیل 10ها و استاد دانشگاه را اخراج کرده اند؟ چرا دکتر فوریسون را کتک زدند و اخراجش کردند؟ مگر آزادی بیان نیست؟ اگر هست پس اینا چیه؟ اگر نیست پس بدانید دشمن هر آنچه در توان دارد را بکار میگیرد تا کشتی حضرت نوح و جسد فرعون و قرآن و همه چیز اسلام را زیر سوال ببرد

بحث ما ارتباطی به مستند اخراج شدگان، قضیه هولوکاست و دکتر فوریسون ندارد.
نتیجه گیری قرمز رنگتان هم اشتباه است.
زیرا با توجه به مطالب جناب پیروز، شما باید ثابت کنید نظیر اعمال فشاری که به دکتر فوریسون شده، به دکتر جان بائوم گاردنر که در سال 1985 همراه جان وایت در آراراتِ ترکیه بوده، نیز اعمال شده است.

استوار;722426 نوشت:
چرا؟ لطفاً بیشتر توضیح دهید.

خب توضیح دادم که! گفتم وقتی خبری از گذشته بدی که هیچ اطلاعاتی ازش نیست معجزه محسوب میشه.

استوار;722426 نوشت:
برادر عزیز، غیب‌گویی از اخبار آینده، همان پیش گوئیست. آن چیزی که مد نظر شماست، پیش بینی می‌باشد.
کسانی که رؤیای صادقه می‌بینند، با بیان آن، غیب‌گوئی نکرده‌اند؟
این چگونه معجزه‌ای هست که تعداد زیادی از انجامش عاجز نیستند؟

اره با پیش بینی اشتباه گرفتم.
خب هر کسی میتونه رویای صادقانه رو تشخیص بده؟ بخاطر همین میگن کلا خواب رو بیخال بشید

استوار;722426 نوشت:
بحث ما ارتباطی به مستند اخراج شدگان، قضیه هولوکاست و دکتر فوریسون ندارد.
نتیجه گیری قرمز رنگتان هم اشتباه است.
زیرا با توجه به مطالب جناب پیروز، شما باید ثابت کنید نظیر اعمال فشاری که به دکتر فوریسون شده، به دکتر جان بائوم گاردنر که در سال 1985 همراه جان وایت در آراراتِ ترکیه بوده، نیز اعمال شده است.

چرا ارتباط داره. ارتباطش به پدرسوختگی اوناست.
دیگه با وجود شما که خودتون دارید انکارش میکنید نیازی نیست اینارو بزنن

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

نیکوکار;722420 نوشت:
چگونه جسد مومیایی شده فرعون هم عصر حضرت موسی (ع) آیه ای برای اسلام آوردن یک پروفسور گردید؟ ماجرای مسلمان شدن موریس بوكایدر سال 1981میلادی، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.

ضمن تشکر از شما.
بنده کل متن ارسالی شما را خواندم. اما متأسفانه نام آن فرعون را ندیدم.
فقط یا نوشته فرعون، و یا نوشته فرعون هم عصر حضرت موسی(ع).

اگر مستنداتی دیگر دارید که نام آن فرعون و نیز هم عصر بودنش با تاریخ خروج بنی اسرائیل را تأیید کند، لطفاً ارائه دهید.

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

نیکوکار;722434 نوشت:
خب توضیح دادم که! گفتم وقتی خبری از گذشته بدی که هیچ اطلاعاتی ازش نیست معجزه محسوب میشه.

وقتی هیچ اطلاعاتی از آن موجود نباشد، چگونه میتوان اثباتش کرد و آن را پذیرفت؟
بطور مثال، اگر بنده بگویم که صد هزار سال پیش، تعدادی از ساکنان سیاره ایکس اومدن و در محل کنونی مکه ، مراسم خاصی اجرا کردند و رفتند، آنگاه این معجزه است؟

نیکوکار;722434 نوشت:
خب هر کسی میتونه رویای صادقانه رو تشخیص بده؟ بخاطر همین میگن کلا خواب رو بیخال بشید

بنده در مورد رویای صادقه صحبت کردم نه دیدن هر خوابی.

نیکوکار;722434 نوشت:
چرا ارتباط داره. ارتباطش به پدرسوختگی اوناست.
دیگه با وجود شما که خودتون دارید انکارش میکنید نیازی نیست اینارو بزنن

برادر عزیزم، اینگونه سخن گفتن، روا نیست.
اگر ادعا میکنید که دانشمندان و باستان شناسانی که کشتی نوح را پیدا کرده‌اند، تحت فشار و ارعاب، مجبور به انکار کشفیاتشان شده‌اند، باید ادعایتان را ثابت کنید.
نمیتوانید اعمال فشار به دکتر فوریسون به علت قضیه هولوکاست را به باستانشناسان و دانشمندان مرتبط به کشتی نوح تعمیم دهید.

نیکوکار;722389 نوشت:
مگه تو پست 231 براتون سند نیوردم؟؟؟

گرامی بنده می گویم.شما می فرمایید مثلا، غربی های جلوی خبر رسانی و نشر اخبار و تحقیقات این کشتی نوح پیدا شده را نمی دهند؟؟قبول.سند و مدرکتان چیست؟؟مثلا شما مستند احراجی ها را نشان دادید.قبول.در اون مستند، اجازه داده نمی شود در مورد نقض نظریه تکامل صحبت شود.خیلی خوب.این سند.سندی هم دارید که در مورد این مورد خاص، موضوع را مسدود نشان دادند؟؟شما می فرمایید که در پست 231 توضیح داده اید.آنجا که داستانی به زمان انگلیسی نوشته شده، کدام سند منظورتان است.سندی نشان دهید که غربی ها، این کشتی نوح را مسدود گذاشته اند.

شما که می فرمایید پاسخ به نقل قول از نهج البلاغه را دادید
نقلی از نهج البلاغه:[INDENT=2]... باد ديگرى بيافريد و اين باد ، سترون بود که تنها کارش ، جنبانيدن آب بود . آن باد همواره در وزيدن بود وزيدنى تند ، از جايگاهى دور و ناشناخته . و فرمانش داد که بر آن آب موّاج ،وزيدن گيرد و امواج آن دريا برانگيزد و آنسان که مشک را مى‏جنبانند ، آب را به جنبش واداشت . باد به گونه‏اى بر آن مى‏وزيد ، که در جايى تهى از هر مانع بوزد . باد آب را پيوسته زير و رو کرد و همه اجزاى آن در حرکت آورد تا کف بر سر برآورد ،
آنسان که از شير ، کره حاصل شود . آنگاه خداى تعالى آن کفها به فضاى گشاده ، فرا برد و از آن هفت آسمان را بيافريد . در زير آسمانها موجى پديد آورد تا آنها را از فرو ريختن باز دارد . و بر فراز آنها سقفى بلند برآورد بى‏هيچ ستونى که بر پايشان نگه دارد يا ميخى که اجزايشان به هم پيوسته گرداند . سپس به ستارگان بياراست و اختران تابناک پديد آورد و چراغهاى تابناک مهر و ماه را بر افروخت ، هر يک در فلکى دور زننده و سپهرى گردنده چونان لوحى متحرک سپس ، ميان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه‏گون فرشتگان پر نمود .
[/INDENT]

و بعد توضیح دادم.غلط یا اشتباه .به هر حال توضیح داده ام.که:
در متن می بینید که نوشته، خدای تعالی، آن کفهای ایجاد شده روی زمین را، به فضای گشاده فرا برد، و از آن کف ها هفت آسمان پدید آورد.یعنی آن هفت آسمان که شما اشاره به آن عظمتش دارید.که دانشمندان، تنها یکی از آن هفت آسمان را کشف کرده اند.و دارای بیشمار کهکشان است، از آن کف های تشکیل شده روی زمین، خلق و یا ایجاد شده اند!!و بعد در ادامه متن،خلق ستارگان و آراستن آسمان به ستارگان و پدید آمدن اختران تاپناکرا بعد از سرو سامان گرفتن زمین دانسته ده در حالی که همه می دانند، عمر دنیا حداقل به 12 میلیارد و زمین در پی تشکیل میلیون ها ستاره و سیاره شکل گرفته و عمر زمین، به چهار میلیار می رسد، یعنی زمین در پی تشکیل میلیون ها ستاره و کهکسان پدید آمده نه اینکه، ستارگان در پی تشکیل زمین آن هم از کف های روی زمین
بعد شما خیلی سطحی، از متن من گذشته و نوشته اید که:

[INDENT=2]خب؟ من آخرش منظورتون رو متوجه نشدم واقعا!
خود محققین هم میگن این دنیا خیلی بزرگه و بخش بسیار بسیار بسیار کوچکی از اون رو فقط کشف کرده ایم.[/INDENT]

من در مورد متن توضیح دادم.بعد شما می پرسید:
"خب؟ من آخرش منظورتون رو متوجه نشدم واقعا!"

من تعجب می کنم.باز تکرار می کنم، این دنیای خیلی خیلی بزرگ که شما می فرمایید بخش بسیار بسیار بسیار کوچکی از آن کشف شده، آن هفت آسمان، از نظر نهج البلاغه از کف های روی زمین ساخته شده.و همچنین پس از نمود و ایجاد زمین.اینها با علم متناقض است.




نیکوکار;722389 نوشت:
مگه فیلم هندیه؟ یجایی نشست کرده شده شبیه کشتی! چقدر جالب

اگر از نظر شما فیلم هندیه.باید بپذیرید که دنیا پر از این فیلم هندیهاست.شما به تصویر زیر نگاه کنید.یعنی واقعا از نظر شما عجیب است به طور طبیعی زمین نشت کند و شبیه به چیزی مانند کشتی را به جا بگذارد؟؟


این سازه ها را هم حتما معماران نامی ساخته اندد، نه به طور طبیعی!!

پیروز;720651 نوشت:
به این دست آیات هم توجه فرمایید:
سوره الفرقان (25) آیه 45 أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً
نديده اي که پروردگار تو چگونه سايه را مي کشد ؟ اگر مي خواست در يک جا ساکنش مي گرداند آنگاه آفتاب را بر او دليل گردانيديم
در آیه بالا، خورشید را علت و سبب، حرکت سایه ها دانسته، در حالی که حرکت سایه ها ربطی به حرکت خورشید ندارد.و مربوط به چرخش زمین است.
و به این آیات مخصوصا:
سوره فاطر (35) آیه 13 يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَِجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ از شب مي کاهد و به روز مي افزايد و از روز مي کاهد و به شب مي افزايدو، آفتاب و ماه را رام کرد هر يک تا زماني معين در حرکتند اين است خدا پروردگار شما فرمانروايي از آن اوست چيزهايي را که سواي او به خدايي مي خوانيد مالک پوست ميان هسته خرمايي هم نيستند
چند آیه تقریبا مشابه آیه بالا موجود است.در این دست آیات، اشاره به آمد و شد شب و روز در کنار حرکت ماه و خورشید است.آیا نمی رساند که منظور حرکت خورشیدی است که باعث پیدایی شب و روز است و یا با آمد و شد روز و شب همراه است؟؟.یعنی همان پندار و تفکر اشتباه عوام در گذشته؟؟

اشاره کردم، مشابه آیه بالا چند مورد هست.مثل آیه زیر:
سوره الزمر (39) آیه 5 خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَِجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ آسمانها و زمين را به حق بيافريد شب را بر روز داخل مي کند و روز را بر شب و آفتاب و ماه را رام گردانيد و هر يک تا زماني معين در حرکتند آگاه باش که اوست پيروزمند و آمرزنده

و جالب اینکه شما هیچ آیه ای را پیدا نمی کنید که همانطور که اشاره به حرکت خورشید دارد، به حرکت زمین هم اشاره ای داشته باشد!!!یعنی تنها اشاره به حرکت خورشید و ماه شده، آنهم در کنار اشاره به آمد و شد شب و روز.و حتی آیاتی اشاره به مسطح بودن زمین دارند.همان تصور اشتباه که البته دانشمندان حتی پیش از اسلام هم مثلا در یونان باستان به گرد بودن زمین اشاره کرده بودند.ولی خوب.نزد عوام تفکر چیز دیگری بود.

سلام
هیچ اشتباهی در این آیات وجود نداره
حرکات را می توان از چارچوب های مختلف مشاهده کرد. هیچ دلیلی نداره که چارجوب مرجع را فقط روی خورشید در نظر بگیریم و بگیم پس زمین دور خورشید میچرخه
کافیه چارچوب مرجع رو روی زمین در نظر بگیریم! چی میشه؟ حالا میبینیم که خورشید دور زمین میچرخه
ما به عنوان ناظر میتونیم این چارچوب رو هر جا که بخواهیم قرار بدیم و از آن چارجوب حرکات را مشاهده کنیم

زمانی که این آیات نازل شد مردم سرزمین عربستان از روی زمین آسمون رو مشاهده میکردن و حرکت خورشید رو میدیدن چون چارچوب مرجع آن ها که به عنوان ناظر حرکات اجرام آسمانی رو میدیدن روی زمین بود!
دقت کنید این مردم چیزی از فیزیک و نجوم و اختیاری بودن انتخاب چارچوب مرجع و ... نمیدونستن. فقط میدیدن که خورشید داره در آسمان حرکت میکنه!
اگر بگیم خورشید حرکت میکنه اشتباه نیست. کافیه چارچوب مرجع رو روی زمین در نظر بگیریم پس میبینم خورشید داره دور زمین می چرخه!!!

سلام.

persianboy;722509 نوشت:
هیچ اشتباهی در این آیات وجود نداره
حرکات را می توان از چارچوب های مختلف مشاهده کرد. هیچ دلیلی نداره که چارجوب مرجع را فقط روی خورشید در نظر بگیریم و بگیم پس زمین دور خورشید میچرخه
کافیه چارچوب مرجع رو روی زمین در نظر بگیریم! چی میشه؟ حالا میبینیم که خورشید دور زمین میچرخه

اول اینکه، پیدایی شب و ورز، حاصل حرکت و جابه جایی زمین و چرخش زمین به دور خورشید نیست.یعنی اگر زمین را بدون حرکت و بدون جابه جایی و حرکنی که به دوز خورشید دارد، در نظر بگیریم.باز هم در پی چرخش وضعی خود، شب و روز خواهیم را خواهیم داشت.حالا سوال می شود که، با توجه به اینکه خود هم تاکید دارید که:
persianboy;722509 نوشت:
دقت کنید این مردم چیزی از فیزیک و نجوم و اختیاری بودن انتخاب چارچوب مرجع و ... نمیدونستن. فقط میدیدن که خورشید داره در آسمان حرکت میکنه!

سوال اینکه، مردمی که چیزی از فیزیک و نجوم نمی دونستند و چیزی از چارچوب مرجع نمی دونستن، آیا با مشاهده آیه مورد نظر ما اینگونه با خود می اندیشیدند که مثلا زمین که در حال چرخش وضعی است و این حرکت باعث پیدایی شب و روز است، را می توانیم اینگونه تعبیر کنیم که زمین را فرضا ثابت در نظر بگیریم و بعد با این فرضمان، خورشید را دور آن در حال حرکتی متصور شویم که منجر به پیدایی شب و روز می شود و یا خیر، آن مردمی که چیزی از فیزیک نمی دانستند، آیه را اینگونه تعبیر می کردند که زمین چرخشی ندارد به دور خود.زمین ثابت است. و خورشید به دور زمین در حال حرکت است؟؟؟و این حرکت است که با عث پیدایی شب و روز می شود؟؟مردم کدام پیام را از آیه می گرفتند.غیر از این است که مورد دوم را می گرفتند؟؟یعنی قرآن مردم را به تصوری باطل مشغول کرده تا یک هدایت و تذکری کرده باشند آنها را که مثلا خدا مدبر است و قدرتمند است و الی آخر؟؟شما می فرمایید که خدا همچین کاری را انجام می دهد؟؟
گرامی بنده عرض کردم.مردم از فیزی و نجوم سر رشته نداشتند.حتی آنهایی که سرررشته داشتند باز چه بسا، تصوراتی باطل از دنیا داشته اندومردم می پنداشتند.زمین، مسطح است و ثابت و خورشید به دور آن حرکت کرده و پیدایی شب و روز را سبب می شود.این آیات دقیقا با تصور مردم همخوانی و سازگاری دارد.یعنی قرآن تصوری باطل که مردم دارند را دوباره بر مردم بازگو می کند که مردم پند بگیرند؟؟

استوار;722385 نوشت:
سلام و عرض ادب.
...
هر چند شما واقعاً شیعه هستید و بنده تنها یک محب.


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب استوار و رحمت خدا بر شما،
اختیار دارید، بنده هم بیشتر از یک محب نیستم، در واقع امثال بنده‌ی حقیر از گفتن اینکه شیعه هستیم نهی شده‌ایم، اگر خود را شیعه می‌دانم صرفاً منظورم معنای اصطلاحی آن است و نه معنای حقیقی آن، شیعه بودن یعنی شعاع نور اهل بیت علیهم‌السلام بودن، حال آنکه در مورد امثال حقیر حتی بالاتر از آن فرموده‌اند دروغ می‌گوید آن کس که خود را محب ما می‌داند و متابعت ما را نمی‌کند ... حتی محبت داشتن به خدا و دین خدا هم کذب است اگر اطاعت درش نباشد ... خدا ما را در شیعه بودن و محب بودن از راستگویان و صدیقین قرار دهد ان شاء الله
:Gol:
استوار;722385 نوشت:
مشخص شد اختلافمان از کجا ناشی می‌شود.
تحدی از جانب مدعی رسالت نیست. بلکه ادعای ایشان، اینست که تحدی از جانب خداوند می‌باشد.
و اثبات ادعا بر عهده مدعیست.


سعی می‌کنم به چند طریق موازی پاسخ بدهم که شاید اختلافمان برطرف شود:

۱. مشابه قرآن یک نفر یک کتاب می‌نویسد و می‌گوید این کتاب از طرف خداوند احد و واحد است و خود خدا فرموده است که احدی نمی‌تواند مانند این کتاب را بیاورد، یک نفر می‌خواهد امتحان کند می‌رود و مانند آن را می‌گوید و می‌آورد که بگوید چه کسی دروغ گفته است؟ خدایی که معتقد است وجود ندارد یا شخص مدعی؟ حالا برای آنکه بگوید آن مدعی در دعوتش صداقت نداشته است باید اول از او اثبات این را بخواهد که خود خدا گفته باشد که کسی مانند آن کتاب را نمی‌تواند بیاورد؟ اگر هم در میان راه به یقین رسید که این کتاب از طرف خداست ادعای آن پیامبر و اینکه این دعوت از طرف خدا بوده است برایش آشکار می‌شود ...

۲. بت‌پرستان خدایان را می‌پرستیدند، خدایان متعددی در طول تاریخ پرستیده شده‌اند و طرفداران برخی از آنها هم با طرفداران برخی دیگر جنگیده‌اند ... حالا یک مدعی رسالت از طرف یک خدا که ادعا شده است تنها خدای حقیقی باشد ظهور کرده است ... این مدعی کتابی دارد که ادعا دارد از طرف همان یک خدای احد و واحد باشد ... اسم این خدای معرفی شده را می‌گذاریم خدای قرآن ... این خدا هم نعوذ بالله در کنار تمام خدایان دیگر که در طول تاریخ پرستیده شده‌اند ... حالا می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا این خدا حق است یا مانند خدایان بت‌پرستان خدای باطل است ... خدای حقیقی است یا خدای دروغین است ... الآن دیگر انتساب دادن دعوت به تحدی به آن خدا ایرادی ندارد و نیازی هم نیست که شخص مدعی آن را اثبات کند ... چرا که اصل ادعای او این است که خدای حقیقی که جهان خارج را خلق کرده است و همه چیز به دست اوست و خالق ما نیز فقط اوست او را فرستاده باشد ... ما هم باید همین ادعا را تحقیق کنیم که ایشان از طرف همان خدای همه کاره آمده‌اند یا این خدای معرفی شده هم یک خدای هیچ‌کاره است که بود و نبودش (در کسوت خدایی نه در کسوت یک سنگ یا چوب یا گاو یا غیره) تأثیری در هیچ کجای عالم ندارد ... بنابراین شخصی که مخاطب قرآن است با یک خدا طرف است و باید این خدا را راستی‌آزمایی کند ... پس بخشی از ادعای نبی در معرفی این خدا را فرض بر صحت می‌گذارد و تلاش می‌کند که بخش دیگر ادعا که این خدا همان خدای راستین هست یا خیر را راستی‌آزمایی نماید ...

اگر معلوم نیست تأکید می‌کنم که هر دو حالت بالا معادلند ... در هر دو حالت شخص مدعی اگر به دنبال حقیقت است عقلاً باید ساز و کاری که خود مدعی بیان کرده است را آزمایش کند ... در هر دو حالت هم ادعا شده است که اگر کسی وارد این گود شود حقیقت را خواهد یافت ... با همان شرایطی که پیشتر مفصل توضیح داده شد ... پس اگر کسی وارد شد و تلاشش را کرد و حقیقت را نیافت عقلاً معذور خواهد بود ...
آیا همچنان اختلافمان پابرجاست؟ اگر بلی لطفاً توضیح دهید که با کجای این توضیحات مشکل دارید و چرا :Gol:

استوار;722385 نوشت:
مشکلات فوق (های لایت) چه ارتباطی با مخاطبین دارد؟
چرا باید به علت این «نتوانستن‌ها» ، مخاطبین مکلف و ملزم به اثبات ادعایِ مدعی شوند؟
لزومی ندارد در پیِ یک ادعایِ غیر مثبِت، مکلف به انجام دستورالعملی باشیم.

نظر حقیر این بود که اثبات آن ادعا فراهم شده و همه‌ی ما نسخه یا نسخه‌هایی از آن را در خانه‌هایمان داریم ... و برای ما فقط مانده است بررسی آن اثبات همانطور که هر ادعای دیگری هم که اثبات شود به هر حال ما باید اثبات آن را بررسی کنیم تا بتوانیم آن ادعا را بپذیریم یا رد نماییم و انتظار بجایی نیست اگر بگوییم اثبات‌ها باید طوری باشند که بدون نیاز به بررسی و به زحمت افتادنمان درستی یا غلطی ادعا را نشانمان دهند ... یعنی اگر اثبات ادعا بر عهده‌ی مدعی است ولی بررسی آن اثبات بر عهده‌ی مخاطب است ... به هر حال شما ظاهراً ان انتظار کذایی را بجا می‌دانید و می‌گویید اگر کسی بگوید که این مدرک اثبات ادعای الف است خود این هم یک ادعاست که باید برایش اثبات دیگری آورده شود و اگر هم اثبات دیگری آورده شد باز خود آن اثبات باید اثبات شود که اثبات آن اثبات قبلی بوده است و اینجا دنباله‌ی بی‌نهایتی برقرار هست که یا به بدیهی مورد نظر بنده می‌رسد و بنده آن را می‌پذیرم و یا هرگز نخواهم پذیرفت ... به زعم حقیر این رویکرد قصور در فهم حقیقت است و به زعم شما نیست ... راهی به ذهنم نمی‌رسد که اثبات کنم این رویکرد قصور است ولی به نظرم بدیهی است که قصور باشد

در هر صورت یک بیان دیگر این است که دفع خطر بزرگ احتمالی عقلاً واجب است ... مکلف می‌تواند گوش خود را بگیرد تا هیچ چیزی برایش اثبات نشود و تمام تلاش خود را بکند که اگر اثباتی برایش آورده شد هم بررسی‌اش نکند و از بررسی آن فرار کند تا حجت بر او تمام نشود و مکلف به انجام هیچ دستورالعملی نباشد ... لیکن خطر بزرگ احتمالی همچنان سایه‌ای محتمل بر سرش خواهد داشت ... او البته نسبت به نتیجه‌ی احتمالی بررسی‌ای که می‌توانست بکند ولی نکرده است جاهل می‌ماند لیکن از آن جهت که در جهل خود مقصر است و قاصر نیست اگر نتیجه خلاف آن چیزی بود که دوست داشته است که باشد آن وقت دیگر عذری برای این کوتاهی‌هایش نخواهد داشت ... یا شاید هم شما گمان می‌کنید که خواهد داشت؟

در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

پیروز;722539 نوشت:
اول اینکه، پیدایی شب و ورز، حاصل حرکت و جابه جایی زمین و چرخش زمین به دور خورشید نیست.یعنی اگر زمین را بدون حرکت و بدون جابه جایی و حرکنی که به دوز خورشید دارد، در نظر بگیریم.باز هم در پی چرخش وضعی خود، شب و روز خواهیم را خواهیم داشت.حالا سوال می شود که، با توجه به اینکه خود هم تاکید دارید که:

پیروز;722539 نوشت:
سوال اینکه، مردمی که چیزی از فیزیک و نجوم نمی دونستند و چیزی از چارچوب مرجع نمی دونستن، آیا با مشاهده آیه مورد نظر ما اینگونه با خود می اندیشیدند که مثلا زمین که در حال چرخش وضعی است و این حرکت باعث پیدایی شب و روز است، را می توانیم اینگونه تعبیر کنیم که زمین را فرضا ثابت در نظر بگیریم و بعد با این فرضمان، خورشید را دور آن در حال حرکتی متصور شویم که منجر به پیدایی شب و روز می شود و یا خیر، آن مردمی که چیزی از فیزیک نمی دانستند، آیه را اینگونه تعبیر می کردند که زمین چرخشی ندارد به دور خود.زمین ثابت است. و خورشید به دور زمین در حال حرکت است؟؟؟و این حرکت است که با عث پیدایی شب و روز می شود؟؟مردم کدام پیام را از آیه می گرفتند.غیر از این است که مورد دوم را می گرفتند؟؟یعنی قرآن مردم را به تصوری باطل مشغول کرده تا یک هدایت و تذکری کرده باشند آنها را که مثلا خدا مدبر است و قدرتمند است و الی آخر؟؟شما می فرمایید که خدا همچین کاری را انجام می دهد؟؟
گرامی بنده عرض کردم.مردم از فیزی و نجوم سر رشته نداشتند.حتی آنهایی که سرررشته داشتند باز چه بسا، تصوراتی باطل از دنیا داشته اندومردم می پنداشتند.زمین، مسطح است و ثابت و خورشید به دور آن حرکت کرده و پیدایی شب و روز را سبب می شود.این آیات دقیقا با تصور مردم همخوانی و سازگاری دارد.یعنی قرآن تصوری باطل که مردم دارند را دوباره بر مردم بازگو می کند که مردم پند بگیرند؟؟

سلام
این مشخصه که دلیل پیدایش شب و روز چیه. درست میگید ولی موضوع بحث شما حرکت خورشید و حرکت زمین به دور خورشید بود به همین دلیل بنده از نسبی بودن حرکت صحبت کردم و عرض کردم به نظر من به دلیل اینکه مردم آن زمان نمیتوانستند این موضوع رو درک کنن چنین بیان شده
الان دقیقا اشاره شما به حرکت خورشید به دور زمین یا زمین به دور خورشید هست یا پیدایش شب و روز؟

شما در مورد حرکت خورشید و ماه صحبت کردید و بنده هم در همین مورد پاسخ دادم. ضمنا بنده هنوز همه پست ها تاپیک رو نخوندم
فرمودید آیاتی در مورد مسطح بودن زمین هست. لطفا این آیات را بنویسید

persianboy;722561 نوشت:
این مشخصه که دلیل پیدایش شب و روز چیه. درست میگید ولی موضوع بحث شما حرکت خورشید و حرکت زمین به دور خورشید بود به همین دلیل بنده از نسبی بودن حرکت صحبت کردم و عرض کردم به نظر من به دلیل اینکه مردم آن زمان نمیتوانستند این موضوع رو درک کنن چنین بیان شده

بنده منظورم از حرکت ماه و خورشید، حرکتی بود که منجر به پیدایی شب و روز می شه.شما متنی از بنده نقل داشتید، بنده به پیدایی شب و روز هم اشاره داشته ام.:
سوره فاطر (35) آیه 13يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَِجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ
از شب مي کاهد و به روز مي افزايد و از روز مي کاهد و به شب مي افزايدو، خورشید و ماه را رام کرد هر يک تا زماني معين در حرکتند اين است خدا پروردگار شما فرمانروايي از آن اوست چيزهايي را که سواي او به خدايي مي خوانيد مالک پوست ميان هسته خرمايي هم نيستند

مشابه آیه بالا، اگر اشتباه نکنم، حداقل دو مورد هم هست.شاید هم بیشتر.مثلا این آیه:سوره الزمر (39) آیه 5 خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَِجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ آسمانها و زمين را به حق بيافريد شب را بر روز داخل مي کند و روز را بر شب و خورشید و ماه را رام گردانيد و هر يک تا زماني معين در حرکتند آگاه باش که اوست پيروزمند و آمرزنده


در ایات بالا.در کنار اشاره به رفت و شد شب و روز، به حرکت ماه و خورشید اشاره شده.یعنی اشاره شده به رفت و شد شب و روز و در کنارش، به حرکت ماه و خورشید.خوب می دانیم، که پیدایی شب و روز، ربطی به حرکت خورشید ندارد.ربطی به حرکت انتقالی زمین هم ندارد.بلکه مربوط به حرکت چرخش زمین است.حالا سوالم را لطفا پاسخ بدهید.آیا تصور عموم این نبود که زمین، ثابت، و مصطح است و جابه جایی خورشید و حرکت خورشید به دور زمین باعث پیدایی شب و روز و آمد و شد شب و روز می شود؟؟و آیا این آیات دقیا تائید کننده این دیدگاه عوام و گذشتگان نبوده؟؟لطفا به این سوال پاسخ بدهید.
و اشاره داشتید که به مسطح بودن زمین.بله اگر فرصت شد.بنده باید ایات را جدا کنم.می آورم.اگر می شود، تکلیف این مورد روشن شود.مرسی.

سوره الفرقان (25) آیه 45 أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً
نديده اي که پروردگار تو چگونه سايه را مي کشد ؟ اگر مي خواست در يک جا ساکنش مي گرداند آنگاه آفتاب را بر او دليل گردانيديم
و همچنین، آیا فکر نمی کنید که آیه ی بالا، هم دقیقا تائید کننده دیدگاه مردم آن دوره می باشد.یعنی مردم می پنداشتند که حرکت خورشید است که باعث حرکت سایه می شود.ولی ما می دانیم که این حرکت چرخشی زمین است که باعث حرکت سایه ها می شود.آیا این هماهنگی و تشابه آیات با دیدگاه عوام و گذشتگان که خلاف علم هم بوده، می تواند از جانب خدا سر بزند، مثلا به این قصد و هدف و بهانه که مثلا مردم هدایت شوند؟؟آیا این گمراهی مردم در باوری علمی خطا نیست؟؟شاید بشود به گونه ای دیگر هم آیات را تفسیر کرد.ولی آیات دقیقا متشابه با تصور علمی اشتباه عموم مردم آن زمان، هماهنگی دارد.و این است که می گویم باعث سوء تفاهم جدی می شود.

سلام.ببخشید بنده وارد بحثتان می شوم، جناب با<.> پیامبر، از قول خدا، می فرماید که اگر بر کلام الله بودن قرآن شک دارید.یکی مثل آن را بیاورید.که اگر نتوانستید، که قطعا هم نمی توانید، پس بترسید از عذاب...یعنی اینکه شما نمی توانید یکی مثل قرآن بیاورید.و این نتوانستن شما دلیلی بر کلام الله بودن قرآن است.[INDENT=2]سوره البقرة (2) آیه 23 وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ و اگر در آنچه بر بنده خويش نازل کرده ايم در ترديد هستيد ، سوره اي همانند آن بياوريد و جز خداي همه حاضرانتان را فرا خوانيد اگر راست مي گوييد
سوره البقرة (2) آیه 24 فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ و هر گاه چنين نکنيد که هرگز نتوانيد کرد پس بترسيد از آتشي که براي کافران مهيا شده و هيزم آن مردمان و سنگها هست
[/INDENT]
اولین ایراد و یا شبهه ای که مطرح می شود.این است که رابطه ای بین، عاجز بودن انسان از نوشتن عین قرآن با کلام الله بودن آن است.؟؟به فرض کسی نتوانست، کسی مثل قرآن بیاورد، آیا این نشان می دهد که قرآن کلام خداست؟؟شاید بله و یا شاید خیر.ولی سوال اینکه، هیچ رابطه مستقیم و هیچ ارتباط بدیهی بین اینکه کسی مثل قرآن را نتواند بیاورد با کلام الله بودن قرآن نیست.یعنی اگر هم رابطه ای هست، باید دلیل آورده شود.مقدمه چینی شود.استدلال شود.و این در حالیست که قرآن در این موارد سکوت کرده.یعنی قرآن یک ادعای صرف داشته، یک استدلال بی دلیل.همین می تواند از قضا نشان بشری بودن قرآن و یا آن استدلال باشد.اگر کسی ادعا دارد، خوب، ادعایش را ثابت کند.ثابت کند که اگر کسی نمی تواند عین قرآن را بیاورد، پس باید نتیجه بگیرد که قرآن کلام خداست.مثلا بنده بگویم، من شی ای در مشتم دارم.اگر نتوانستید بگویید که آن شی چیست، بدانیم من پیامبر خدا هستم.خوب حالا اینجا هم سوال می شود، چه ارتباطی بین مقدمه و نتیجه هایی که من مطرح کردم بوده؟؟یکی می تواند بپرسد، چه رابطه ای هست، بین ندانستن، شی در مشت تو، و ادعای نبوت تو؟؟شاید واقعا یک رابطه ای باشد.ولی بنده که این ادعا را مطرح می کنم.این مقدمه و نتیجه را مطرح می کنم، باید خودم هم، راهکارش و نحوه استدلالش را بیان کنم یا نه؟؟قرآن به نظر می رسد، در این مورد سکوت کرده.(اگر اشتباه می کنم بیان کنید.)یعنی در پنج باری که تحدی در قرآن بیان شده، ادعا شده که اگر شک دارید که قرآن کلام خدا نیست، عین قرآن را بیاورید و مهم اینکه اگر نتوانستید که نمی توانید، پس بدانید که قرآن کلام خداست!!!!این یک ادعاست.
از طرفی بنده که هر چه تفکر کردم دیدم.به فرض ما نتوانیم که عین قرآن را بیاوریم.حالا چطور ثابت می شود که قرآن کلام پیامبر نیست و کلام خداست؟؟شاید پیامبر تنها کسی است که می تواند و توانسته، نثری چون قرآن را بنویسد....از طرف دیگر...اصلا ما از کجا بدانیم که واقعا کسی نمی تواند، به مانند قرآن بیاورد.مخصوصا، در زمان پیامبر، درآن زمان که مثلا مدت معدودی از تحدی گذشته بوده، شاید هنوز دنیا، ادیب و سخن وری و دانشمندی را نداشته که مثل قرآن را بیاورد، ولی در آینده محنمل بوده که کسی بتواند.و هیچوقت این احتمال رد کردنی نیست.این احتمال را چطور می توان ثابت کرد که صفر است.
پس همین نکات،این سوالا بی جواب.این استدلال که به نظر تنها یک ادعا است، باعث این شبهه و تردید می شود که گویند تحدی، از جانب خدای دانا و عالم سخن نگفته.و سوال ایجاد می شود که اصلا با این توضیحات، چه لزومی دارد که برویم سراغ تحدی.؟؟
.شما فکر می کنم پاسخ داده اید که، می فرمایید که:

باء;722540 نوشت:
در هر صورت یک بیان دیگر این است که دفع خطر بزرگ احتمالی عقلاً واجب است ... مکلف می‌تواند گوش خود را بگیرد تا هیچ چیزی برایش اثبات نشود و تمام تلاش خود را بکند که اگر اثباتی برایش آورده شد هم بررسی‌اش نکند و از بررسی آن فرار کند تا حجت بر او تمام نشود و مکلف به انجام هیچ دستورالعملی نباشد ... لیکن خطر بزرگ احتمالی همچنان سایه‌ای محتمل بر سرش خواهد داشت ... او البته نسبت به نتیجه‌ی احتمالی بررسی‌ای که می‌توانست بکند ولی نکرده است جاهل می‌ماند لیکن از آن جهت که در جهل خود مقصر است و قاصر نیست اگر نتیجه خلاف آن چیزی بود که دوست داشته است که باشد آن وقت دیگر عذری برای این کوتاهی‌هایش نخواهد داشت ... یا شاید هم شما گمان می‌کنید که خواهد داشت؟

خوب.شما اینجا می فرمایید، که دفع خطر احتمالی، عقلا واجب است.این به این معنی است که اگر کسی آن خطر احتمالی را مایل بود که دفع نکند، باید از جانب خدای عادل و دانا در آتش جاودانه شود؟؟مثلا دید که ادعا معقول نیست، ولی شما می فرمایید که باید برود تلاش را بکند، سعی کند که بلکه تحدی را پاسخ بدهد و یا نتیجه ای بگیرد و اگر سراغ اینکار نرود، از جانب خدای دانا عذاب می بیند.کسی که می بیند که ، این ادعای تحدی چیزی را ثابت نمی کند، باید تنها به خاطر یک احتمال برود، و تلاش فراوان بکند.یک سال، دو سال، سه سال..چه مدت این تلاش می تواند طولانی باشد؟؟و اگر تلاش نکند، خدای دانا مجازاتش می کند؟؟

پیروز;722582 نوشت:
بنده منظورم از حرکت ماه و خورشید، حرکتی بود که منجر به پیدایی شب و روز می شه.شما متنی از بنده نقل داشتید، بنده به پیدایی شب و روز هم اشاره داشته ام.:
سوره فاطر (35) آیه 13يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَِجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ
از شب مي کاهد و به روز مي افزايد و از روز مي کاهد و به شب مي افزايدو، خورشید و ماه را رام کرد هر يک تا زماني معين در حرکتند اين است خدا پروردگار شما فرمانروايي از آن اوست چيزهايي را که سواي او به خدايي مي خوانيد مالک پوست ميان هسته خرمايي هم نيستند

مشابه آیه بالا، اگر اشتباه نکنم، حداقل دو مورد هم هست.شاید هم بیشتر.مثلا این آیه:سوره الزمر (39) آیه 5 خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَِجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ آسمانها و زمين را به حق بيافريد شب را بر روز داخل مي کند و روز را بر شب و خورشید و ماه را رام گردانيد و هر يک تا زماني معين در حرکتند آگاه باش که اوست پيروزمند و آمرزنده


در ایات بالا.در کنار اشاره به رفت و شد شب و روز، به حرکت ماه و خورشید اشاره شده.یعنی اشاره شده به رفت و شد شب و روز و در کنارش، به حرکت ماه و خورشید.خوب می دانیم، که پیدایی شب و روز، ربطی به حرکت خورشید ندارد.ربطی به حرکت انتقالی زمین هم ندارد.بلکه مربوط به حرکت چرخش زمین است.حالا سوالم را لطفا پاسخ بدهید.آیا تصور عموم این نبود که زمین، ثابت، و مصطح است و جابه جایی خورشید و حرکت خورشید به دور زمین باعث پیدایی شب و روز و آمد و شد شب و روز می شود؟؟و آیا این آیات دقیا تائید کننده این دیدگاه عوام و گذشتگان نبوده؟؟لطفا به این سوال پاسخ بدهید.
و اشاره داشتید که به مسطح بودن زمین.بله اگر فرصت شد.بنده باید ایات را جدا کنم.می آورم.اگر می شود، تکلیف این مورد روشن شود.مرسی.

سوره الفرقان (25) آیه 45 أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً
نديده اي که پروردگار تو چگونه سايه را مي کشد ؟ اگر مي خواست در يک جا ساکنش مي گرداند آنگاه آفتاب را بر او دليل گردانيديم
و همچنین، آیا فکر نمی کنید که آیه ی بالا، هم دقیقا تائید کننده دیدگاه مردم آن دوره می باشد.یعنی مردم می پنداشتند که حرکت خورشید است که باعث حرکت سایه می شود.ولی ما می دانیم که این حرکت چرخشی زمین است که باعث حرکت سایه ها می شود.آیا این هماهنگی و تشابه آیات با دیدگاه عوام و گذشتگان که خلاف علم هم بوده، می تواند از جانب خدا سر بزند، مثلا به این قصد و هدف و بهانه که مثلا مردم هدایت شوند؟؟آیا این گمراهی مردم در باوری علمی خطا نیست؟؟شاید بشود به گونه ای دیگر هم آیات را تفسیر کرد.ولی آیات دقیقا متشابه با تصور علمی اشتباه عموم مردم آن زمان، هماهنگی دارد.و این است که می گویم باعث سوء تفاهم جدی می شود.

سلام
اول اینکه دقت کنید در این آیات از ثابت بودن زمین مطلبی بیان نشده!
استدلال شما اینه که چون از حرکت خورشید و پیدایش شب و روز در کنار هم صحبت شده پس طبق آیات قرآن کریم حرکت خورشید باعث پیدایش شب و روز میشه.
قبول دارید که از دید ناظر زمینی می توان خورشید را متحرک در نظر گرفت؟ ( با در نظر گرفتن چارچوب مرجع روی زمین) که از نظر علمی هم مشکلی نداره
پس تا اینجا هم می تونیم بگیم خورشید رو هم میشه متحرک در نظر گرفت که به دور زمین میچرخه. درسته؟

حالا اگر در نظر بگیریم خورشید داره به دور زمین میچرخه با توجه به زاویه تابش خورشید که به خاطر حرکتش تغییر میکنه شب و روز پدید میاد! حتی وقتی زمین هم به دور خودش میچرخه!
حرکت همزمان زمین به دور خودش و حرکت خورشید به دور زمین هر دو میتونه باعث پدید آمدن شب و روز بشه
طبق آیات هم هیچ اشاره ای به ثابت بودن زمین نشده

persianboy;722595 نوشت:
پس تا اینجا هم می تونیم بگیم خورشید رو هم میشه متحرک در نظر گرفت که به دور زمین میچرخه. درسته؟
به فرض بشه، حتی بالاتر از اون، می تونیم که بگیم منظور از حرکت خورشید، حرکتی هست که خورشید در کهکشان داره.الان جست و جو کنید و اگر هم کرده باشید، می بینید سایت های با استناد به همین آیات ادعا می کنند، که قرآن به حرکت خورشید در کهکشان اشاره داشته و این یک معجزه علمی در قرآنه...ولی حرف من اینه که در چندین، آیه ای که اشاره به حرکت ماه و خورشید شده، اشاره به پیدایی شب و روز هم شده، و این دقیقا مشابه هست با عقیده اون زمان که می پنداشتند، پیدایی شب و روز وابسته است به حرکت خورشید و ماه و نه حرکت چرخشی زمین.
persianboy;722595 نوشت:
حالا اگر در نظر بگیریم خورشید داره به دور زمین میچرخه با توجه به زاویه تابش خورشید که به خاطر حرکتش تغییر میکنه شب و روز پدید میاد! حتی وقتی زمین هم به دور خودش میچرخه!حرکت همزمان زمین به دور خودش و حرکت خورشید به دور زمین هر دو میتونه باعث پدید آمدن شب و روز بشه
واقعیت، اونچیزی که من از سخن شما برداشت کردم، به نظر منطقی نیست.البته شاید من برداشت اشتباه داشتم.به هر حال فرض می گیریم حرف شما صحیح.من حتی اشاره کردم می شه از ایه ای که اشاره به حرکت خورشید داره تعبیر کرد که منظور قرآن اشاره به حرکت خورشید در کهکشانه...ولی سوال اینکه، چیزی که در نظر مردم آنزمان بدیهی و طبیعی به نظر می رسیده، این نبوده که زمین، ثابت و مسطحه و این خورشیده که به دور زمین حرکت می کنه؟؟آیا این تصور عموم مردم عرب نبوده؟؟؟آیا قبول دارید که قرآن دقیقا در تصدیق این حرف سخن گفته؟؟و این یک جور بیان، تائید باور باطل مردم نیست؟؟؟آیا اینکار می تونه از خدا سر بزنه؟؟آیا خدا نمی شد به شکل دیگه ای آیه رو نازل کنه.آیا هدف که هدایت بشر هست، به شکل دیگه و با آیه ای دیگه نمی شد جایگذین بشه و باید همچین آیه آورده می شد که باعث تصدیق یک باور کاذب باشه؟یعنی حتی منظور آیه فلان چیز هم باشد، همین که به این شکل اومده، خودش یک اشکال وارد می کنه به متن.من باز سوالم رو مطرح می کنم:.آیا تصور عموم این نبود که زمین، ثابت، و مسطح است و جابه جایی خورشید و حرکت خورشید به دور زمین باعث پیدایی شب و روز و آمد و شد شب و روز می شود؟و آیا دیدگاه مردم باطل نبود؟و آیا این آیات دقیقا تائید کننده این دیدگاه عوام و گذشتگان نبوده؟؟
آیا عموم مردم مثل شما نجوم و اختر شناسی بلد بوده اند که مثل شما تعبیر و تفسیر کنند؟؟

persianboy;722621 نوشت:
نکته اول: اینکه اگر از حرکت خورشید و پیدایش شب و روز در کنار هم سخن به میان آمده نمیشه 100 درصد و با قاطعیت گفت که قرآن میگه حرکت خورشید باعث پیدایش شب و روز هست
نکته دوم: فرض کنیم صحبت شما صحیح باشه و قرآن بگه حرکت خورشید باعث پیدایش شب و روز شده. با توجه پست های قبلی بنده این موضوع میتونه درست باشه!

گرامی بنده اشاره کردم.که دیدگاه مردم چه بوده و بیان کردم که دیدگاه دقیقا هم سو با دیدگاه مردم و تصدیق کننده دیدگاه مردم بوده.یعنی شما می فرمایید خدا برای هدایت و تفکر و اندیشیدن مردم، مردم را به اندیشه باطلی که داشتند، سوق داده؟؟شما اگر می شود به این سوال بنده هم پاسخ دهید.آیا تصور عموم این نبود که زمین، ثابت، و مسطح است و جابه جایی خورشید و حرکت خورشید به دور زمین باعث پیدایی شب و روز و آمد و شد شب و روز می شود؟و آیا دیدگاه مردم باطل نبود؟و آیا این آیات دقیقا تائید کننده این دیدگاه عوام و عموم گذشتگان نبوده(در ظاهر)؟؟
و توجه کنید، چندین آیه مشابه آمده در این رابطه.چند آیه!!!

این آیه هم می تواند قرینه ای دیگر باشد

سوره الفرقان (25) آیه 45 أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً
نديده اي که پروردگار تو چگونه سايه را مي کشد ؟ اگر مي خواست در يک جا ساکنش مي گرداند آنگاه آفتاب را بر او دليل گردانيديم

پیروز;722585 نوشت:
سلام.ببخشید بنده وارد بحثتان می شوم، جناب با<.>

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب پیروز و رحمت خدا بر شما،
عذرخواهی نمی‌خواهد برادر، بله تا کنون چندین بار این مسائل را بحث کرده‌ام ولی عذرخواهی نمی‌خواهد چون فکر کنم آنها که کامل هم پست‌هایم را خوانده‌اند باز قانع نشده‌اند! حالا یا بنده خیلی اشتباه می‌گویم و فقط خودم متوجه نیستم و یا چون با نظر معمول متفاوت است برخی از دوستان بعد از پاسخ‌هایم باز همان اشکال‌های قبلی را می‌گیرند ... تا اینجای کار تنها کسی مجدّانه وارد نقد شده است جناب استوار بوده است که از ایشان ممنونم
پیروز;722585 نوشت:
پیامبر، از قول خدا، می فرماید که اگر بر کلام الله بودن قرآن شک دارید.یکی مثل آن را بیاورید.که اگر نتوانستید، که قطعا هم نمی توانید، پس بترسید از عذاب...یعنی اینکه شما نمی توانید یکی مثل قرآن بیاورید.و این نتوانستن شما دلیلی بر کلام الله بودن قرآن است.[INDENT=2]سوره البقرة (2) آیه 23 وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ و اگر در آنچه بر بنده خويش نازل کرده ايم در ترديد هستيد ، سوره اي همانند آن بياوريد و جز خداي همه حاضرانتان را فرا خوانيد اگر راست مي گوييد
سوره البقرة (2) آیه 24 فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ و هر گاه چنين نکنيد که هرگز نتوانيد کرد پس بترسيد از آتشي که براي کافران مهيا شده و هيزم آن مردمان و سنگها هست
[/INDENT]
اولین ایراد و یا شبهه ای که مطرح می شود.این است که رابطه ای بین، عاجز بودن انسان از نوشتن عین قرآن با کلام الله بودن آن است.؟؟به فرض کسی نتوانست، کسی مثل قرآن بیاورد، آیا این نشان می دهد که قرآن کلام خداست؟؟شاید بله و یا شاید خیر.ولی سوال اینکه، هیچ رابطه مستقیم و هیچ ارتباط بدیهی بین اینکه کسی مثل قرآن را نتواند بیاورد با کلام الله بودن قرآن نیست.یعنی اگر هم رابطه ای هست، باید دلیل آورده شود.مقدمه چینی شود.استدلال شود.و این در حالیست که قرآن در این موارد سکوت کرده.یعنی قرآن یک ادعای صرف داشته، یک استدلال بی دلیل.همین می تواند از قضا نشان بشری بودن قرآن و یا آن استدلال باشد.اگر کسی ادعا دارد، خوب، ادعایش را ثابت کند.ثابت کند که اگر کسی نمی تواند عین قرآن را بیاورد، پس باید نتیجه بگیرد که قرآن کلام خداست.مثلا بنده بگویم، من شی ای در مشتم دارم.اگر نتوانستید بگویید که آن شی چیست، بدانیم من پیامبر خدا هستم.خوب حالا اینجا هم سوال می شود، چه ارتباطی بین مقدمه و نتیجه هایی که من مطرح کردم بوده؟؟یکی می تواند بپرسد، چه رابطه ای هست، بین ندانستن، شی در مشت تو، و ادعای نبوت تو؟؟شاید واقعا یک رابطه ای باشد.ولی بنده که این ادعا را مطرح می کنم.این مقدمه و نتیجه را مطرح می کنم، باید خودم هم، راهکارش و نحوه استدلالش را بیان کنم یا نه؟؟قرآن به نظر می رسد، در این مورد سکوت کرده.(اگر اشتباه می کنم بیان کنید.)یعنی در پنج باری که تحدی در قرآن بیان شده، ادعا شده که اگر شک دارید که قرآن کلام خدا نیست، عین قرآن را بیاورید و مهم اینکه اگر نتوانستید که نمی توانید، پس بدانید که قرآن کلام خداست!!!!این یک ادعاست.
از طرفی بنده که هر چه تفکر کردم دیدم.به فرض ما نتوانیم که عین قرآن را بیاوریم.حالا چطور ثابت می شود که قرآن کلام پیامبر نیست و کلام خداست؟؟شاید پیامبر تنها کسی است که می تواند و توانسته، نثری چون قرآن را بنویسد....از طرف دیگر...اصلا ما از کجا بدانیم که واقعا کسی نمی تواند، به مانند قرآن بیاورد.مخصوصا، در زمان پیامبر، درآن زمان که مثلا مدت معدودی از تحدی گذشته بوده، شاید هنوز دنیا، ادیب و سخن وری و دانشمندی را نداشته که مثل قرآن را بیاورد، ولی در آینده محنمل بوده که کسی بتواند.و هیچوقت این احتمال رد کردنی نیست.این احتمال را چطور می توان ثابت کرد که صفر است.
پس همین نکات،این سوالا بی جواب.این استدلال که به نظر تنها یک ادعا است، باعث این شبهه و تردید می شود که گویند تحدی، از جانب خدای دانا و عالم سخن نگفته.و سوال ایجاد می شود که اصلا با این توضیحات، چه لزومی دارد که برویم سراغ تحدی.؟؟

شروع بحث حقیر در مورد بحث اعجاز بودن قرآن این است که ظاهر همیشه جعل‌پذیر است و هیچ انسان معمولی و حتی در اکثر قریب به اتفاق موارد آدم‌های متخصص با تخصص‌های خاص هم معیاری برای سنجش الهی بودن ظاهراً یک پدیده‌ی ولو خارق‌عادت ندارند و نداریم و نمی‌توانند داشته باشند یا داشته باشیم .. دقیقاً بحث حقیر از همان مطالبی که شما فرمودید آغاز می‌شود ... اینکه یک عمل هرچقدر هم که شگفت‌آفرین باشد را می‌توان به یک انسان شگفت‌انگیز نسبت داد و راهی نداریم که بگوییم کار خداوند بوده است، اینکه کارهای خارق عادت را می‌توان با جادو و سحر اشتباه گرفت و یا برخی عرفا تحت عنوان کرامت مشابه آن کارها را انجام می‌دهند و بدتر از همه‌ی اینها در روایات معجزه‌ی حضرت عیسی علیه‌السلام که زنده کردن مردگان باشد را شمرده‌اند که دجال آخرالزمان به عنوان اعجاز خدا بودن خودش می‌آورد، یعنی حضرت خضر علیه‌السلام را می‌کشد و دوباره زنده می‌کند و انتظار دارد که ایشان به او ایمان بیاورند و ایشان می‌گویند که دانستم که تو دجال هستی و من به تو کافر هستم، بعد دیگر دجال هر چه سعی می‌کند نمی‌تواند بر ایشان تسلط یافته و ایشان را بکشد ... اینها بحث‌های ظاهری است ... مانند کارهای مرتاضان هندی که کارهای شگفت‌انگیزی انجام می‌دهند ولی انتظار از مسلمین این است که آنها اگر ادعای نبوت کردند از ایشان نپذیریم ... بله برای پاسخ دادن به این سؤالات باید روی تعریف اعجاز بودن یک معجزه بیشتر دقیق شویم ... اولین قدمی که حقیر در این راستا برداشتم این بود که آیا اعجاز بودن وجه اصلی یک معجزه است و اگر هست از کجا باید بتوان اعجاز سره را از جعلی آن تشخیص داد و معیار چیست ... پاسخی که به آن رسیدم این بود که خیر اصلاً اعجاز بودن وجه ظاهری ندارد یا اگر هم دارد به آن متکی نیست ... در قران هیچ کجا از لفظ اعجاز و معجزه برای آنچه پیامبران با آنها برای هدایت مردم فرستاده می‌شدند یاد نشده است ... بلکه همه جا گفته شده است نشانه‌ی نبوت، گفته شده است آیات و آیات البینات ... همه‌ی خلقت آیت خداست ولی برخی از آیات خدا هستند که آیات‌البینات هستند ... نشانه‌های روشن و روشن‌گر ... سپس در سوره‌ی نمل فرموده است که او نشانه‌هایش را نشانتان می‌دهد و آنها را می‌شناسید ... آن چیزی که یک معجزه را از سحر و جادو و از هر کار شگفت‌انگیز دیگری که نمی‌دانیم کار انسانی خارق‌العاده است یا کار جن یا موجودهای فضایی هوشمند احتمالی متمایز می‌کند آن اثر باطنی است که دیگر قابل جعل هم نیست ...
مرحله‌ی بعدی بحث این است که برویم سراغ مکانیزم ایجاد فهم و درک در انسان ... چرا انسان برای فهمیدن یک مطلب خود را نیازمند استدلال و دلیل می‌داند؟ این بحث را هم در چند تاپیک مورد بحث قرار دادیم که اگرچه ظاهراً باز دوستان قبول نکردند ولی در هر صورت این حقیقتی است که هر استدلالی هم که طلب شود یا آورده شود هم نهایتاً این قلب است که باید مطلب را فهم کند تا شخص اغناء شود، و این قلب می‌تواند مستقیماً هم برخی حقایق را درک کند و عملکرد بینات بودن آیات الهی هم در همین راه است ... ظاهر خارق عادت بودن معجزات کارکردی ندارند مگر جلب کردن توجه مخاطبان به مطلبی که قرار است در صورت مداقه‌ی ایشان توسط قلبشان درک شود ... در قرآن هم چنین کارکردهایی را می‌توان در ظاهرش یافت ولی به نسبت شکافتن دریا و بیرون آمدن شتر از کوه بار خرق عادت بودن کمتری دارد و بیشتر برای متخصصان می‌تواند راهگشا باشد، در عوض گفته شده است که خودتان در قرآن تدبر کنید ... در این میان برخی هستند که اگر به ایشان بگویید تدبر کنید یک بار یا دو بار روزنامه‌وار می‌خوانند و می‌گویند ما تدبر کردیم ... به ایشان می‌گویند بیشتر تدبر کنید و آنها می‌گویند که به اندازه‌ی وسعمان تلاش کردیم ... به ایشان می‌گویند کافی نبوده که نفهمیدید این قرآن از طرف خداست آنها هم می‌گویند ما دیگر بیش از این وسعمان نمی‌رسد و در این امر سستی می‌کنند ... به همین دلیل آخرین مرحله این است که خداوند که انسان را می‌شناسد و خودش گفته است که انسان عجول است و دم‌دمی مزاج است انسان را به مبارزه دعوت کند ... انسانی که همیشه می‌خواهد همان موضعی که درش هست را درست بداند و حرف خود را به کرسی بنشاند برای انکه کم نیاورد مبارزه‌طلبی را لبیک می‌گوید و وارد گود می‌شود ... و در مبارزه دست به دامن هر راه و گزینه‌ای که به ذهنش برسد می‌زند ... و اینجاست که خداوند خود را در باطن ایشان به ایشان می‌نمایاند ... اگر کسی وارد تحدی شد امکان ندارد به جایی برسد که بگوید مانند قرآن یا بهتر از آن را آوردم و در این بین خداوند حقانیت قرآنش را به او نشان نداده باشد ... این ادعای خدا در قرآن است که اگر به دنبال حقیقت باشید حقیقت را به شما نشان خواهد داد ...
کارکرد قران نشانه بودن است ... قرآن قرار نیست ظاهرش شاهکار ادبی باشد و از این بابت خرق عادت کند بلکه قرار است هر کسی از باسواد و بی‌سواد از نوجوان تا میانسال و کهنسال بتواند حقانیت آن را تشخیص دهد ... قرار نیست کسی جز وجدان باطنی خود انسان‌ها در این تحدی و مبارزه قضاوت کند ... نظر هیچ کسی جز نظر قلب و وجدان خود انسان برای انسان حجیت ندارد و نظر اطرافیان و دوستان و حتی اندیشمندان برای یک نفر تنها می‌تواند در جهت تقویت یا تضعیف نظر یک طرف عمل کند ...
در قرآن اگر نه مثلیت تعیین شده است به این خاطر نیست که سکوت کرده و مبارزه را نادقیق توصیف کرده باشد تا شما هر چه در این تحدی آوردید بگوید که نه منظور من از جهت دیگری بود ... در اینجا شرطی آورده نشده است چون محدودیتی مطرح نیست و شما به فراخور دانش و تخصص و مهارت‌ها و استعداد‌های خودتان و کسانی که در این راه به کمک می‌گیرید می‌توانید وارد مبارزه شوید و خدا اگر خدا باشد نیازی نیست به او آوانسی داده شود و حتی لازم نیست زبانی که در آن تلاش می‌کنید عربی باشد ... کما اینکه این همه مسیحی که از روی ترجمه‌ی قرآن مسلمان شدند کاری به آرایه‌های ادبی به کار گرفته شده در ظاهر عربی قرآن نداشته‌اند ... ممکن است یکی بگوید که آهنگ قرآن طوری بود که در من فلان تأثیر را داشت ولی اگر از او بخواهید دقیقاً شرح دهد که چه شده است نمی‌تواند آنچه حس می‌کند را توصیف نماید که باز نشان می‌دهد امر رخ داده باطنی است و معیارظاهری بردار نیست ...
پیروز;722585 نوشت:
.شما فکر می کنم پاسخ داده اید که، می فرمایید که:
...
خوب.شما اینجا می فرمایید، که دفع خطر احتمالی، عقلا واجب است.این به این معنی است که اگر کسی آن خطر احتمالی را مایل بود که دفع نکند، باید از جانب خدای عادل و دانا در آتش جاودانه شود؟؟مثلا دید که ادعا معقول نیست، ولی شما می فرمایید که باید برود تلاش را بکند، سعی کند که بلکه تحدی را پاسخ بدهد و یا نتیجه ای بگیرد و اگر سراغ اینکار نرود، از جانب خدای دانا عذاب می بیند.کسی که می بیند که ، این ادعای تحدی چیزی را ثابت نمی کند، باید تنها به خاطر یک احتمال برود، و تلاش فراوان بکند.یک سال، دو سال، سه سال..چه مدت این تلاش می تواند طولانی باشد؟؟و اگر تلاش نکند، خدای دانا مجازاتش می کند؟؟

نه برادر این را به عنوان آخرین تلاشم به جناب استوار گفتم خطاب به کسی که هیچ نیازی نمی‌بیند به تحدی پاسخ دهد و خود را عقلاً مکلف به ورود به این وادی نمی‌بیند، مگرنه که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم ادعای نبوت کرده‌اند و هم قرآن را به عنوان اثبات الهی بودن دعوت خود آورده‌اند، یعنی مدعی ادعا دارد که ادعای خود را اثبات کرده است و دیگر با مخاطب است که اثبات او را بررسی نماید که آیا ادعای ایشان را واقعاً اثبات می‌کند یا خیر ... حقیر به شخصه بررسی کردم برایم اثبات شد ... این را نگفتم که برای شما سندی به حساب آید چون به حساب نمی‌آید ولی گفتم که لااقل گفته باشم که آنچه می‌گویم را خودم امتحان کرده‌ام ... و البته افتخاری هم نیست که آنقدر از حقیقت دور بوده‌ام که جز از این طریق دلم برای اسلام با قطعیت پذیرا نمی‌شد ... بوده‌اند مؤمنینی که با شنیدن یک آیه‌ی قرآن و حتی بدون نیاز به تدبر در آن خدا را پشت قران دیده باشند، بدن‌هایشان به لرزه افتاده باشند و به سجده در مقابل خدا افتاده باشند

در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

پیروز;722624 نوشت:

سوره الفرقان (25) آیه 45 أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً
نديده اي که پروردگار تو چگونه سايه را مي کشد ؟ اگر مي خواست در يک جا ساکنش مي گرداند آنگاه آفتاب را بر او دليل گردانيديم


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب پیروز،
آیه‌ی مدّ نظر شما یکی از آیات فوق‌العاده‌ی قرآن هست، اگر وقت داشتید به تفاسیر و توضیحات پیرامون آن رجوع نمایید
یا علی علیه‌السلام

باء;722641 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب پیروز،
آیه‌ی مدّ نظر شما یکی از آیات فوق‌العاده‌ی قرآن هست، اگر وقت داشتید به تفاسیر و توضیحات پیرامون آن رجوع نمایید
یا علی علیه‌السلام

سلام
من تفسیر این آیه رو قبلاً گذاشته بودم کلی هم توضیح و نقل قول و....
پست 96 صفحه 10
80 صفحه 8
68 صفحه 7

البته مشتقات بحث در مورد این آیه رو حساب نکردم

بهرحال همین سوال رو ایشان دوباره در صفحه 27 شماره 253 مطرح نمودند!
:Ghamgin:

نیکوکار;722684 نوشت:
سلام
من تفسیر این آیه رو قبلاً گذاشته بودم کلی هم توضیح و نقل قول و....
پست 96 صفحه 10
80 صفحه 8
68 صفحه 7

البته مشتقات بحث در مورد این آیه رو حساب نکردم

بهرحال همین سوال رو ایشان دوباره در صفحه 27 شماره 253 مطرح نمودند!
:Ghamgin:


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
ببخشید حقیر از نظر زمانی کمی در مضیقه هستم و وقت نکردم تمام پست‌ها و بحث‌ها را جداگانه دنبال کنم ولی حتماً تفاسیری که قرار داده‌اید برای خوانندگان قابل استفاده است ... آیه‌ی مورد نظر بحث عمیقی در عرفان و حکمت اسلامی را مطرح می‌کند و اگر اشتباه برداشت نکرده باشم در مورد قوس نزول و صعود خلقت خداست و اگرچه شاید بتوان بحث‌های ظاهری در مورد شب و روز و خورشید و زمین و اینها را هم بر اساس آن ترتیب داد ولی آیه بسیار فراتر از این حرفهاست همچنانکه حقیقت بسیار فراتر از دنیا و مافیهاست ... ظاهراً دنیا حقیقت فیلتر شده است به حواس ظاهری ... و این فیلترها طوری هستند که محسوسات ظاهری عبرتی بشوند برای پی بردن به باطن نامحسوس ولی معقول و مشهود قلب ... و الله العالم
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

محی الدین;722368 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
اگر انسان با دستش جنایتی بکند اما کل بدن را عقوبت کنند عدالت است ؟ آری چرا چون بدن یک هویت جمعی در روحی دارد که اساس صدور فعل است
اگر در جامعه گروهی جنایت کنند و بر سر شهر بلایی بیاید درست است ؟
این بستگی دارد که برای شهر روح جمعی قائل بشویم یا خیر
منظور ما این است
یا علیم
[/]

اما نسبت اعضا با بدن همانند نسبت افراد با جامعه نیست
واین یک مغالطه است

[=microsoft sans serif]

شریعت عقلانی;720430 نوشت:
با سلام.
این همه انسان هایی که توسط همین عرفان های نوظهور علی الخصوص در هند گمراه شده اند چرا خداوند گمراه کنندگان را نیست و نابود نکرد؟ مهمترینش همین سای بابا که در عصر خودمان اتفاق افتاد. او که ادعای نبوت هم نکرد ادعای خدایی کرد. کارهای خارق عادتی هم انجام می داد.
مهمترین مرجع عقل انسان است. همین که عقل انسان این محدودیت را برای او به همراه داشته باشد که هر کس کار خارق عادتی انجام داد و ادعایی هم کرد از طرف خدا نیست مشکل حل می شود. نیاز نیست خداوند مستقیما وارد عمل شود.

باسلام
با دقت در تعریف معجزه، پاسخ ایراد شما مشخص میشود.
قرار بر این بودکه هر کاری شگفت انگیزی را معجزه ندانیم.
معجزه کار شگفت انگیزی است که دیگران از انجام مشابهش و شکست دادن آن ناتوان هستند به همین جهت به آن معجزه گفته میشود.
اما کارهایی که امثال سای بابا یا بزرگتر از او انجام میدهند، را دیگران نیز قادر به انجامش هستند و قابل اموزش دادن به دیگران نیست؛ زیرا اصلا این کار از قدرت مستقل شخص نبی نیست بلکه جریان قدرت الهی در وجود نبی است.
این کارها مخل به معجزه و حکمت الهی در مورد آن نیست و برخداوند نیز لازم نیست که جلوی این افراد را بگیرد.
اما اینکه میفرمایید مرجع در فهم معجزه عقل انسان است، کاملا درست است و انسان با عقل خود میفهمد که وقتی کاری قابل اموزش باشد و شخصی با اموزش از استادش به چنین قدرتهایی رسیده باشد، این قدرت از آن اوست نه خداوند.

شریعت عقلانی;720430 نوشت:
خوب شما فرض بگیرید بنده مثنوی معنوی مولانا را در مبارزه با قرآن ارایه کردم. خوب حالا کی باید تعیین کنه که من پیروزم یا خدا؟
غیرمعقول بودن تحدی دقیقا همین جاست که داوری وجود ندارد. چراکه تمام انسان های روی زمین یا مسلمانند یا غیر مسلمان. اگر مسلمانند که ما چنین داوری را بی طرف نمی دانیم و اگر غیر مسلمانند و صلاحیت داوری دارند خوب اگر معتقد بودند که قرآن رقیب ندارد که تا به الان چرا خود مسلمان نشدند. همین که تا به الان مسلمان نشدند نشان می دهد که قرآن را بدون رقیب نمی دانند.

همان اساتید ادبیات عرب
شما اگر میخواهید شبیه قرآن را بیاورید، باید به زبان عربی این کار را انجام دهید.
اشکال شما دقیقا مانند این میماند که کسی از شما بخواهد شبیه رونالدو فوتبال بازی کنید و شما بگویید من اگر مانند مایکل جردن بستکبال بازی کنم چه کسی میخواهد داوری کند که من برترم یا رونالدو.

شریعت عقلانی;720430 نوشت:
فرابشری بودن دلیل بر خدایی بودن نیست. چه بسا موجودات فرابشری در این عالم هستی وجود داشته باشند که بخواهند انسان را استثمار کنند. همان طور که انسان حیوانات و طبیعت را در اختیار خود گرفته و ظلم های بسیاری در حق آنها کرده است. اگر قرار باشد خدا آنجا وارد عمل شود باید اینجا هم شود. و من الله توفیق

در پستهای قبل عرض شد وقتی کار خارق العاده از سوی انسانی انجام شد و دیگران توان انجامش و معارض آوردن برایش را نداشتند، مشخص میشود که این کار از قدرت فرابشری نشأت گرفته شده است.
اما این قدرت از جانب چه موجود فرابشری است؟
شیطان، فرشتگان، خداوند.
شیطان که نمیتواند باشد: زیرا شیطان به اولیایش کمک میکند و اولیای او مشخص است چه کسانی هستند. بعلاوه هدف شیطان نیز مشخص است. او به دنبال این نیست که انسان به اخلاقیات پایبند باشد و به دنبال دنیایی شدن انسان و فراموش کردن خداوند است. پس قطعا اگر او چنین قدرتی را به این انسان داده است، باید بعد از معجزه اموزه هایی را به او بدهد که او را در راه گمراه کردن انسان کمک کند.
مضافا بر اینکه اگر شیطان این قدرت را به این افراد داده، چرا به انسانهای بدتر از او نداده که بهتر به هدفش برسد؟

پس یا خداوند است یا فرشتگان.
فرشتگان که از خود قدرت مستقلی ندارند تا بخواهند به دیگری بدهند.
بنابراین فقط خداوند میماند که قدرش را در نفس نبی جاری میکند و او را مجرای قدرت و اراده خود قرار میدهد برای انجام کاری که دیگران از انجام معارض ناتوان باشند.

[=microsoft sans serif]

پیروز;720721 نوشت:
یعنی اگر در قرآن خطای علمی و تناقض و استدلال های اشتباه به فرض بود.شما می فرمایید باز قرآن از کلام الله بودن نمی افتد؟و رد معجزه بودن قرآن به این حرف ها نیست؟جالب اینکه خود قرآن هم اشاره می کند.اگر این قرآن از خدا نبود.در آن اختلاف بود.خوب به فرض اگر در قرآن اختلاف بود.یعنی تناقض بود.خطای علمی بود.استدلال های ضعیف بود.تاکید می کنم به فرض اگر بود.شما می فرمایید باز این چیزی را ثابت نمی کند؟ و رد معزجه بودن قرآن به این حرف ها نیست؟

سلام
دلیل معطبی که گفتم این بود که در تعریف معجزه گفته نشده این کار محتوی تناقض باشد یا حتی خلاف دستاوردهای علمی باشد.
معجزه کار خارق العاده ای است که همراه با تحدی باشد.
برای باطل کردن اعجاز یک کار، نیازی به این نیست که نشان دهیم محتوای آن تناقض آمیز یا برخلاف دستاوردهای علمی است.
بلکه فقط لازم است شبیه آن آورده شود.
اعجاز قران حداقل در اسلوب بیانش است و فعلا کاری به محتوای آن نداریم.
اگر کسی میخواهد با قران کریم مقابله کند و اعجازش را باطل کند فقط کافی است شبیه همان کلام را از نظر ادبیات عرب بیاورد.
حالا چه محتوایش دارای تناقض باشد یا نباشد و چه خلاف علم باشد و چه نباشد.
مهم در وهله اول اعجاز ادبی است و این حداقل اعجاز قران کریم و حداقل مرتبه تحدی است.

با این حال، فارغ از مطلبی که گفتیم؛
اگر در قران کریم تناقض وجود داشت، حرف شما قبول است. وجود تناقص نافی معجزه بودن است. ولی تناقض نیاز به اثبات دارد و باید تعارض و تناقض به قول فنی مستقر باشد نه ابتدایی و ظاهری.

اما وجود مطالب خلاف دستاوردهای علمی بشر، به این راحتی قابل رد کردن اعجاز قران کریم نیست؛ زیرا اینکه آیه ای از قران کریم برخلاف دستاورهای علمی است:
اولا: نیاز به اثبات دارد و اثباش به وجود دلالت قطعی است نه ظنی.
ثانیا: میتوان آنرا توجیه کرد.

[=microsoft sans serif]

ابوالبرکات;721340 نوشت:
درمورد جواب هایی که کارشناس محترم دادند یک مورد برای من نامفهوم بود و اون این که آیا واقعا دین به همه ی مردم عالم در همه اعصار رسیده است؟؟؟ این را برای من توضیح دهید. مثلا به کشور های مسیحی نشین نگاه کنید. آیا واقعا ندای شیعه به آن ها رسیده است. بابا در ایران کشور شیعه نشین بعضی ها 12امام شان را نمی دانند بعد چطور ادعا می کنیم اون سر عالم تفکرات شیعه جریان دارد؟

سلام
تفصیل این مطلب در تاپیک های مختص به خودش مطرح شده است. اما به صورت اجمالی عرض میکنم:
اگر با نگاه برون دینی و جدای از ادله دینی نگاه کنیم، هیچ چیزی دستگیرمان نمیشود و نه میتوان گفت که رسیده و نه اینکه نرسیده است.
اما بر اساس ادله دینی قطعی، ندای وحی به تمام امتها رسیده است. یعنی هرکجا که امتی وجود داشته است، هدایت و پیام رسولان به آنها رسیده است. هرچند ممکن است برخی از افراد که مستقل از جماعت زندگی میکردند شامل این هدایت خاصه نشده باشند و ندای وحی به آنها نرسیده باشد.

موفق باشید.

[=microsoft sans serif]

پیروز;721477 نوشت:
خیلی خوب، در یک مقدمه بیان داشتید که قرآن آیاتی دارد که در آنها اخباری راجع به عالم غیب وجود دارد.خوب، این مفدمه را شما از کجا آوردید.از کجا یقین پیدا کردید که این اخباری که در قرآن است، همان اخبار از عالم غیب است؟؟الان قبول دارید که در این بحث، قرآن برای ما سندیت ندارد.یعنی ما در مرحله تحقیق هستیم. و قرآن که برای ما سندیت ندارد.مثلا قرآن بیان فرموده باشد که ما از اخبار غیب سخن می گوییم، خوب این بیان قرآن که برای ما حجت نیست.اگر برای ما حجت بود، که خوب یکراست می رفتیم، آیه ای را استناد می کردیم که اشاره دارد که قرآن کلام خداست و بحث همانجا تمام می شد.پس سوال اینکه، شما از کجا فهمیدید که قرآن از اخبار غیب سخن می گوید.و اخباری هم ادعا می شود که مربوط به عالم غیب است، سخنانی صحیح هستند کذایی نیستند.؟؟

سلام
این بحث مربوط به جنبه های اعجاز قرآن است و تفصیل بحث را باید در تاپیکهای مختص آن دنبال کنید.
اما به صورت اجمالی، اخبار غیبی صرفا به واسطه ادعای قرآن کریم نیست که مثلا فرموده باشد که ما از غیب خبر میدهیم. بلکه بواسطه خبرهای غیبی است که در آن بیان شده است.
خبرهای غیبی قران به بیان برخی از مفسران عالی مقام به دو دسته است:
دسته اول: خبر دادن از قصه امتهای پیشین و پیامبران سابق؛ مانند: هود، آیه 49؛ یوسف، آیه 102؛ آل‌عمران، آیه 44؛ مریم، آیه 34. 2.
دسته دوم: اخبار از حوادث آینده، مانند: روم، آیه 3ـ2؛ فتح، آیه15و27؛ مائده، آیه70؛ حجر، آیه 9. (1)

البته نیاز به تذکر نیست که این پست را نباید در این تاپیک پاسخ داد بلکه در تاپیکهای مربوطه باید آنرا دنبال کرد یا در صورت نیاز اگر کسی تمایل داشت، تاپیک مستقلی برای آن ایجاد کند.
ـــــــــــ
1. طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج1، ص 64ـ65

[=microsoft sans serif]

استوار;721615 نوشت:
البته قسمت آبی رنگ یک گزاره تجربی است و نمیتوان منطقاً حکم کلی از آن استخراج نمود.

سلام
لطفا دقت کنید
کسی با گزاره تجربی و استقرا، قصد بیان یک گزاره کلی در آینده را ندارد. بلکه بیان این شد که تا به حال چنین نشده است.
اما نسبت به آینده کسی مدعی نیست، بلکه میگوییم:
اگر کسی میتواند به این تحدی پاسخ مثبت دهد و معارضی برای قران بیاورد، خب بیاورد، این همه دست و پا زدن ندارد.

اینکه این همه ملحدان و مخالفان اسلام و قرآن، زحمت میکشند و به دنبال دست و پا کردن تناقضات محتوایی و سندی برای قران کریم هستند خودش نشان میدهد که نمیتوانند شبیه آنرا بیاورند وگرنه اینقدر خود را به زحمت نمیانداختند.

استوار;721615 نوشت:
از منظر برون دینی، این احتمال وجود دارد که بعداً بتوانند. و یا این احتمال که کسی برای خودش اینکار را کرده باشد اما به هر دلیل، آنرا علنی نکرده باشد.

اینکه با اگر و اما بخواهیم حرف بزنیم که بحث پیش نمیرود.
خب تا زمانی که این کار را نکردند اعجاز قران ثابت است.
هر موقع آورند آن موقع میتوان گفت که قران کریم معجزه نیست.

استوار;721615 نوشت:
اما در مورد تحدی،
شخصی را در نظر بگیرید که می‌خواهد صحت ادعای پیامبر اسلام(ص) در مورد الهی بودن قرآن را بررسی نماید.
پیامبر(ص) این تحدی را از جانب خداوند بیان کرده‌اند.
اما هنوز برای مخاطب اثبات نشده که ایشان در دعوی خود مبنی بر ارتباط با خداوند، صادقند.
لذا مخاطب منطقاً نمی‌تواند تحدی را از جانب خداوند قلمداد کند. و نیازی نیست که مطابق آن بخواهد عمل کند.

دوست عزیز باز هم دقت نکردید
تحدی همین را میخواهد بگوید. تحدی متضمن این است که: این معجزه را شخص نبی از جانب خداوند آورده است چون کسی از انسانها قادر به معارضه با آن نیست.
حال اگر کسی میتواند شبیه آنرا بیاورد، منطقا صدق ادعای آن شخص مدعی نبوت باطل میشود و اگر نتوانند بیاورد یعنی آن شخص در ادعایش صادق است وگرنه دیگران میتوانستند بیاورند.
این رابطه خیلی واضح است.

معجزه= ارتباط با خدا و اوردن از سوی خداوند
تحدی= عجز دیگران از آوردن شبیه آن معجزه
بطلان تحدی= آوردن شبیه آن معجزه= بطلان صدق ادعای نبوت آن شخص

موضوع قفل شده است