سوالاتی از موبد مهران

تب‌های اولیه

605 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

موبدیار مهران;90559 نوشت:
نه زرتشت و نه من و نه هیچ موبدی نیازی به احترام ظاهری شما ندارد که زرتشت با (ع) بخواهید احترام کنید

درود
درمورد (ع) این حرف اختصار علیه السلام یعنی درود بر او(سلام بر او) است و نه لقب
و در مورد (ص) این حرف نیز اختصار است به معنای سلام بر او و خاندانش و نه لقب

و لقب پیامبر ما رسول الله است
:ok:

موبدیار مهران;90564 نوشت:
یکم- چرا همواره پیامبران را با امامان در کنار هم می آورید. مگر ارزش آنها یکسان است. همه دلیلهایی که استاد آسکدین آورده اند، خوانده ام. بجز ادعا در آنها ندیده ام. شما سندتان قرآن است و برای درک بهتر قرآن، رسول خدا و از دید شما امامان. همه اینها برای درک بهتر قرآن است. نه اینکه آنها در رده و راسته پیامبران هستند که شما همواره آنها را با هم نقل میکنید.

درود
پیامبران و امامان تنها از نظر دریافت و ابلاغ وحی با هم تفاوت دارند پس در یک راستا(به طور مطلق نیستند) اما کارشان یکی است پس در کنار هم قرار می گیرند:Sham:

درود

موبدیار مهران;90564 نوشت:
برای نمونه اگر استاد فیزیک این چهار ویژگی را نداشته باشد، دانشجو درسش را جز برای نمره میخواند؟


شاید هم اگر دانشجوی روشن ذهنی باشد
می رود و درسش را حذف می کند (اگر خواهان یادگیری باشد نه نمره ):Sham:

اگر جواب سوالتان را بدهم تکذیب نمی کنید؟

موبدیار مهران;90560 نوشت:
محمد گرامی
درود
سپاسگزار خواهم شد.


درود

1.ایا این که در تاریخ جنگی بین ایران و پادشاه ایران در ان زمان یزگرد سوم
با مسلمانان روی داده است شکی است؟
و البته پیروزی مسلمانان در این جنگ ؟
2.آیا بی بی شهربانو فرزند یزگرد سوم نیست؟:Sham:

درود

موبدیار مهران;90566 نوشت:

4.آیا شما در حقیقت به الهی بودن قران ایمان دارید؟
پاسخ:
آری

اگر شما قبول داری قرآن کتاب الهی است پس چون قران گفته است که رسول الله پیانبر خاتم است شما نیز باید بپذیرید پس چرا دلیل دیگری خواستید؟

موبدیار مهران;90566 نوشت:


5.آیا شما در حقیقت قبول دارید که پیامبر ما پیامبر خاتم است؟

پاسخ:
باور ندارم، مخالفتی هم ندارم. سخن شما را گرچه دلیلی جز خود قرآن برای آن ندارید میپذیرم.


شما اگر رسول الله را به عنوان پیامبر خاتم قبول داشته باشید(نه بر زبان) علت نیاز به

امامان روشن می شود

مایل هستم بدانم آیا اشو زرتشت خودشان را به چه صورت معرفی کرده اند ؟


از دیگر انبیا قبل از خود چه کسانی را معرفی کردند؟:Gol:

mkk1369;90574 نوشت:
مهران گرامی
درود
شما با چه سند معتبری این گفته انها را رد می کنید؟

در جواب دلیل شما ذکر کردم که فقط رابطه پدری و مادری در نسب شناسی ملاک است
مثال:
1. آیا اگر فرزند شما به جای دیگری مهاجرت کند شما دیگر پدر او نخواهید بود؟
2.اگر فرزند شما در جای دیگری صاحب فرزندی شود نوه شما نخواهد بود ؟
و نوه شما هم صاحب فرزند شود او نتیجه شما نخواهد بود (در کل به نوه ونتیجه نیز فرزند گفته می شود و جزء محارم اند)
حال اگر دقت کنید شما با نتیجه تان اختلاف سنی دارید(یا زمانی و حتی مکانی)
وحتی نام شما در شناسنامه او قرار نمی گیرد(درصورتی که در آن زمان شناسنامه ای هم نبود و به همین دلیل امکان وجود همچین نسبتی هست)

محمد گرامی
درود
در سخن گفتن و نوشتن همه چیز احتمال و امکان دارد. اما در واقعیت، سند میخواهد. اینکه زرتشت در شمال شرقی ایران کنونی بوده، ساسانیان نیز در غرب ایران کنونی، یک واقعیت است. خب اگر ساسانیان دست کم پذیرفته بودند که از شرق به غرب کوچ کرده اند، میشد، احتمال نسبی برایشان پذیرفت. اما ایشان خودشان را از غرب میدانند و اشو زرتشت را از شرق به غرب کشانده اند. اینگونه باشد، منهم از نسل اشو زرتشت هستم.
نکته دیگر آنکه از نسل اشو زرتشت بودن ساسانیان مانند از نسل آدم بودن انسانهاست.
خب از نسل اشو زرتشت بودن چه خاصیتی دارد؟
گویم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر ترا چه حاصل؟

mkk1369;90594 نوشت:
درود

اگر شما قبول داری قرآن کتاب الهی است پس چون قران گفته است که رسول الله پیانبر خاتم است شما نیز باید بپذیرید پس چرا دلیل دیگری خواستید؟

شما اگر رسول الله را به عنوان پیامبر خاتم قبول داشته باشید(نه بر زبان) علت نیاز به

امامان روشن می شود

مایل هستم بدانم آیا اشو زرتشت خودشان را به چه صورت معرفی کرده اند ؟

از دیگر انبیا قبل از خود چه کسانی را معرفی کردند؟:gol:


یکم- سند قرآنی در زمینه معرفی پیامبر خاتم و بایستگی تغییر دین ارایه کنید؟
دوم- سند در باره امامان ارایه کنید. به دوستان و استادان دیگر هم گفته ام، سند از قرآن و یا نوشته از پیامبر خودتان (ص)؟ روایت و حدیث را نمیپذیرم. دلایلش را هم نوشته ام.
سوم- زرتشت خودش را نخستین پیامبر، دارای آموزش و کتاب میداند. این سخنان کس نشینده را برای نخستین بار می گویم (گاتها).
یکی از استادان در آسکدین، کوشید که سوشیانت را پیامبر معنا کند. البته یادشان رفته بود که همین سوشیانت را برای تایید مسله مهدویت بکار برده بودند.

mkk1369;90586 نوشت:

درود

1.ایا این که در تاریخ جنگی بین ایران و پادشاه ایران در ان زمان یزگرد سوم
با مسلمانان روی داده است شکی است؟
و البته پیروزی مسلمانان در این جنگ ؟
2.آیا بی بی شهربانو فرزند یزگرد سوم نیست؟:sham:


محمد گرامی
درود
با تاریخ به دلیل دروغهایش، چندان دوست نیستم.
به هر روی آنچه که برای من گفته اند: شهربانو به دست تازیان اسیر میشود. در بازار برده فروشان به فروش گذاشته میشود. علی (ع) میگوید شاهزادگان را نباید چون مردم عادی در برده فروشی به فروش رساند. میگویند پس چه باید کرد؟ میگوید باید از او خواستگاری کرد و او را آزاد گذاشت از میان خواستگارانش یکی را برگزیند. اینگونه او حسین (ع) را برگزید..........
در رویداد کربلا هم شهربانو و دیگر ایرانیان همراه حسین (ع) به دستور حسین (ع) از قافله جدا و به سوی ایران رهسپار میشوند.

mkk1369;90579 نوشت:
درود

شاید هم اگر دانشجوی روشن ذهنی باشد می رود و درسش را حذف می کند (اگر خواهان یادگیری باشد نه نمره ):sham:

اگر جواب سوالتان را بدهم تکذیب نمی کنید؟


محمد گرامی
درود
روش گام به گام شما در کشاندن من به جایی که میخواهید، مرا خسته و ناخرسند میسازد. چرا رک و راست سخنت را نمیگویی؟
چیزی که درست و راست (حق) باشد، چرا تکذیب کنم؟ مگر کم خردم یا دشمنم؟

mkk1369;90578 نوشت:
درود
پیامبران و امامان تنها از نظر دریافت و ابلاغ وحی با هم تفاوت دارند پس در یک راستا(به طور مطلق نیستند) اما کارشان یکی است پس در کنار هم قرار می گیرند:sham:

محمد گرامی
درود
خواهمشندم که سند قرآنی ارایه کنید.

mkk1369;90577 نوشت:
درود
درمورد (ع) این حرف اختصار علیه السلام یعنی درود بر او(سلام بر او) است و نه لقب
و در مورد (ص) این حرف نیز اختصار است به معنای سلام بر او و خاندانش و نه لقب

و لقب پیامبر ما رسول الله است
:ok:


محمد گرامی
درود
من اینها را میدانم اگر نامه مرا درست بخوانید نوشته ام : {با (ع) احترام کنید}، ننوشتم با این لقب بخوانید.
همچنین (ص) یعنی درود خداوند بر او باد = صلوات الله علیه
خواهش میکنم تفاوت صل و سلام را برایم روشن نمایید، راستش معنای درست صل (صلوات) و رابطه آن با صلاه را نمیدانم.

mkk1369;90579 نوشت:
درود

شاید هم اگر دانشجوی روشن ذهنی باشد می رود و درسش را حذف می کند (اگر خواهان یادگیری باشد نه نمره ):sham:

اگر جواب سوالتان را بدهم تکذیب نمی کنید؟


محمد گرامی
درود
شما که راه را بسته اید و میگویید هرکه درسش را حذف کند، مرتد است و .....

موبدیار مهران;90566 نوشت:
هادی ماهانی گرامی درود چرا دروغ به خداوند میبندید؟

موبدیار گرامی درود!:Gol::Gol::Gol:
ممنون از لطف و ادبتان.چرا به من دروغ می بندید که به خدا دروغ بسته باشم؟-نعوذبالله-
.
موبدیار مهران;90566 نوشت:
واژه غلبه و واژه ظهر هر دو عربی هستند. اگر خداوند منظورش غلبه بود؛ مگر تعارف داشت و یا ناتوان بود که آن واژه را بکار ببرد؟

موبدیار مهران;90566 نوشت:
{ شاید منظور دین همه پیامبران باشد}
مگر خداوند ناتوان بود یا تعارف داشت که این معنایی که شما از خودتان درآورده اید را در آیه بیاورد؟
موبدیار مهران;90566 نوشت:
شما هنگامی که با امضا کردن پشت چک، مطلب درون چک را تایید میکنید، به آن میگویند ظهر نویسی کردن. استظهار یعنی پشت گرمی.

نمی دانم بخندم یا بگریم؟استدلال جنابعالی دهن مرا بست!عزیز برادر معنای زبان هر قومی را باید از همان قوم پرسید نه با مقایسه با زبان دیگر.برای افزون شدن اطلاعاتتان معنای واژه "اظهره علی" را از ابتدایی ترین کتاب لغت عربی یعنی کتاب المنجد می آورم:"اظهره علی شیئ جعله یغلبه"یعنی او را غلبه داد بر چیزی.پس خدا رسولش را فرستاد تا او را غلبه دهد بر...،بر چه چیزی؟دین کل یا کل ادیان؟
موبدیار مهران;90566 نوشت:
دین کل میشود: دین همه نه همه دینها. همه دینها به زبان عربی میشود: کل ادیان. آیا دروغ به خدا میبندید و میپندارید که خداوند عربی بلد نیست؟

شما اگر توجه به ضمیر"ه" در کلمه "کله" می کردید این اشکال بی مبنا را نمی فرمودید. "علی الدین کله" را اگر بخواهیم بدون ضمیر بیاوریم می شود: "علی الدین کل الدین".نکته بعد اینکه در زبان عربی همه جا لازم نیست جمع بیاوریم بلکه خیلی اوقات "الف و لام" معنایی مشابه جمع دارد که به آن الف و لام" استغراق جمیع اجناس و انواع" گویند.که اینجا همین است.شما به هر عالم زبان عربی این جمله را بدهید به شما می گوید این الف و لام استغراق است.پس معنای آیه همان است که عرض کردم و نعوذبالله مرا متهم به دروغ بستن به خدا نکنید.دروغ بستن به خدا یکی از بزرگترین گناهان کبیره است.اگر من به شما بگویم که جناب موبدیار نعوذبالله اهل فحشاست چقدر ناراحت می شوید؟مسلما خیلی زیاد.دروغ بستن به خدا در اسلام از آن بالاتر است و شما مرا به آن متهم کردید.اما من شما را می بخشم چون آگاه به زبان عربی نبودید این خطا را کردید.غفرالله لنا و لکم.
حال که معنای آیه معلوم شد چه جوابی برای آن دارید و همچنین مسأله نامه نگاری های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به سران و دعوت آنها به اسلام را هنوز پاسخ نداده اید که با ادعای شما مبنی بر اختصاص اسلام به قوم عرب چگونه سازگار است؟

hadimahani;90803 نوشت:

ممنون از لطف و ادبتان.چرا به من دروغ می بندید که به خدا دروغ بسته باشم؟-نعوذبالله-.

مگر خداوند ناتوان بود یا تعارف داشت که این معنایی که شما از خودتان درآورده اید را در آیه بیاورد؟

نمی دانم بخندم یا بگریم؟استدلال جنابعالی دهن مرا بست!عزیز برادر معنای زبان هر قومی را باید از همان قوم پرسید نه با مقایسه با زبان دیگر.برای افزون شدن اطلاعاتتان معنای واژه "اظهره علی" را از ابتدایی ترین کتاب لغت عربی یعنی کتاب المنجد می آورم:"اظهره علی شیئ جعله یغلبه"یعنی او را غلبه داد بر چیزی.پس خدا رسولش را فرستاد تا او را غلبه دهد

هادی ماهانی گرامی
درود
از بی ادبی خودم شرمنده ام. امیدوارم که مرا ببخشید.
راست گفته اید. من عربی نمیدانم ولی باز هم اطمینان دارم که اگر منظور خداوند غلبه بر همه ادیان بود، جمله بایستی به گونه ای دیگر باشد.
حتی اگر بپذیریم که ظهر علی مفهوم غلبه را میدهد، بازه هم کله دین از دید من مفهوم همه دین یعنی همه اجزای دین را باید بدهد نه کل دینها را. یک دلیل من هم نوشتار استاد مطهری است که میفرماید در هیچ جای قرآن دین جمع بسته نشده است. و دین یکی است، چند تا دین نداریم.

موبدیار مهران;90848 نوشت:
باز هم اطمینان دارم که اگر منظور خداوند غلبه بر همه ادیان بود، جمله بایستی به گونه ای دیگر باشد. حتی اگر بپذیریم که ظهر علی مفهوم غلبه را میدهد

با درود به برادر گرامی ام جناب موبدیار مهران مهربان:Gol:
چه بگوییم "لیغلبه علی الدین کله" ، چه بگوییم "لینصره علی الدین کله" و چه بگوییم "لیظهره علی الدین کله" و چه ...
در عربی مترادفات زیادند.حالا شما می گویید نه خدا حتما باید می گفت لیغلبه.مگر ما چکاره ایم برای خدا تعیین تکلیف کنیم؟
معنای "اظهره علی" به معنای غلبه دادن و نصرت کردن است.اگر قبول ندارید باید دلیلی از کتب لغت بیاورید نه اینکه به اجتهاد شخصی تان آن هم در زبانی که به تعبیر خودتان در آن آگاهی ندارید نظر دهید.
الف و لام الدین هم به همین نحو.
همانطور که گفتم الف و لام استغراق است.یعنی همه ادیان.باز اگر قبول ندارید دلیل بیاورید تا بحث کنیم.
در ضمن بحث نامه های رسول گرامی اسلام هنوز بی پاسخ مانده است.

با تشکر و احترام

:Gol::Gol::Gol:

hadimahani;90898 نوشت:

چه بگوییم "لیغلبه علی الدین کله" ، چه بگوییم "لینصره علی الدین کله" و چه بگوییم "لیظهره علی الدین کله" و چه ...
در عربی مترادفات زیادند.حالا شما می گویید نه خدا حتما باید می گفت لیغلبه.مگر ما چکاره ایم برای خدا تعیین تکلیف کنیم؟
معنای "اظهره علی" به معنای غلبه دادن و نصرت کردن است.اگر قبول ندارید باید دلیلی از کتب لغت بیاورید نه اینکه به اجتهاد شخصی تان آن هم در زبانی که به تعبیر خودتان در آن آگاهی ندارید نظر دهید.
الف و لام الدین هم به همین نحو.
همانطور که گفتم الف و لام استغراق است.یعنی همه ادیان.باز اگر قبول ندارید دلیل بیاورید تا بحث کنیم.
در ضمن بحث نامه های رسول گرامی اسلام هنوز بی پاسخ مانده است.

با تشکر و احترام:gol::gol::gol:

هادی ماهانی گرامی
درود
اگر بخواهم بیش از این پافشاری کنم، لجاجت خواهد بود. باز هم بر این باورم که خداوند واژه ها بدون دلیل بکار نبرده است. این از زیبایی های یک متن است که واژه ها با توجه به تفاوتهای اندکشان برگزیده شوند. به هر روی اگر واژه هایی که نوشته اید، یکی بودند، هرگز واژه ای جداگانه نمیشدند. چرا در فارسی از واژه غلبه، نصر و ... برای پشت نویسی چک استفاده نمیشود؟
چرا استظهار در فارسی پشت گرمی ترجمه شده است، ولی غلبه و نصر چنین ترجمه نشده است؟ چرا به گاه نیمروز میگویند ظهر و نمگویند غلبه یا نصر و ....، چرا امام حسین (ع) هلم من ناصرا گفت و نگفت هل من ظهر یا غالب و ...؟
در باره یک دین در قرآن که من از خودم در نیاورده ام. استاد مطهری گفته اند که واژه دین در قرآن جمع بسته نشده است. و در قرآن تنها یک دین هست و همه پیامبران یک دین دارند.

نکته پایانی نیز آنکه آن آیاتی که برایتان نوشته ام هنوز سرجایشان هست و صراحت کافی نیز دارند.

موبدیار مهران;90900 نوشت:
اگر بخواهم بیش از این پافشاری کنم، لجاجت خواهد بود.

اولا شما که برحرف سابقتان پافشاری کردید!ثانیا لجاجت در جایی خواهد بود که بحث علمی در کار نباشد و هدف اظهارفضل باشد نه روشن شدن حقیقت.
موبدیار مهران;90900 نوشت:
به هر روی اگر واژه هایی که نوشته اید، یکی بودند، هرگز واژه ای جداگانه نمیشدند. چرا در فارسی از واژه غلبه، نصر و ... برای پشت نویسی چک استفاده نمیشود؟ چرا استظهار در فارسی پشت گرمی ترجمه شده است، ولی غلبه و نصر چنین ترجمه نشده است؟ چرا به گاه نیمروز میگویند ظهر و نمگویند غلبه یا نصر

خودتان یکبار دیگر متن تان را بخوانید و بدون تعصب قضاوت کنید که آیا این جوابی علمی است؟
زبان عربی را با فارسی مقایسه کردن و پشت چک و نیمروز و ...!!

موبدیار مهران;90900 نوشت:
در باره یک دین در قرآن که من از خودم در نیاورده ام. استاد مطهری گفته اند که واژه دین در قرآن جمع بسته نشده است.

من منکر حرف استاد نشدم.من گفتم در عربی الف و لام استغراق کاری شبیه کار جمع می کند.چند نمونه از الف و لام استغراق در قرآن را در تایپیک بعد می آورم.ان شاء الله تعالی

hadimahani;90904 نوشت:
چند نمونه از الف و لام استغراق در قرآن را در تایپیک بعد می آورم.ان شاء الله تعالی

1)ان الانسان لفی خسر:الف و لام الانسان الف و لام استغراق است.یعنی با اینکه لفظ مفرد است اما معنای جمع می شود.یعنی همه انسانها در خسر و زیانند.
2)الحمد لله: واژه حمد مفرد است اما معنای جمع دارد به دلیل الف و لام استغراق.یعنی همه حمدها مخصوص خداست.
3)الحق من ربک: یعنی همه حق ها از پرودگار توست.
4)و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون: من خلق نکردم همه اجنه و انسانها را مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.
گمان می کنم همین موارد برای اثبات مطلبم کافی باشد.پس برادر عزیز !این هم از محسنات و زیبایی های لغت عرب است که یک الف و لام مفهومی را می رساند که زیباتر و موجزتر از صیغه جمع است.
اصولا مقایسه کردن هر زبان با زبان دیگر خطایی بزرگ است.این حقیر که دو زبان عربی و اسپانیایی را تسلط دارم می بینم مثلا در اسپانیایی زمانهایی برای فعل وجود دارد که در انگلیسی یا عربی یا فارسی اصلا چنین زمانی وجود ندارد!یا در عربی ، لفظ "عین" به 100معنا آمده است.یا برای مفهوم شتر یا شیر درنده دهها کلمه وضع شده است.
پس نمی توان گفت مثلا چرا خداوند در این ایه فرموده "فرت من قسورة" و نفرموده "فرت من اسد"
هر کلمه در قرآن از روی تناسب و با حساب و کتاب آمده است.بنده ذلیل کجا و اشکال به کتاب رب جلیل کجا؟

به قول شاعره شیرین سخن ،پروین اعتصامی -خدایش رحمت کناد- :

آموزگار خلق شدیم اما
نشناختيم خود الف و با را

بت ساختيم در دل و خنديديم
بر کيش بد، برهمن و بودا را

در دام روزگار ز يکديگر
نتوان شناخت پشه و عنقا را

در يک ترازو از چه ره اندازد
گوهرشناس، گوهر و مينا را

هيزم هزار سال اگر سوزد
ندهد شميم عود مطرا را

بر بوريا و دلق، کس اي مسکين
نفروختست اطلس و خارا را

ظلم است در يکي قفس افکندن
مردار خوار و مرغ شکرخا را


هادی ماهانی گرامی
درود
داوری من و شما باشد تا پل چینود و دادگاه خداوند.

موبدیار مهران;90912 نوشت:
هادی ماهانی گرامی درود داوری من و شما باشد تا پل چینود و دادگاه خداوند.

[=Arial Black]
برادر عزیز بادرود!
شما چرا تا بحثی می شود می فرمایید داوری ما باشد تا پل چینود و دادگاه خداوند.
وقتی که خداوند عقل را موهبت فرموده تا با آن بیاندیشیم و راه حق رابیابیم چرا بحث علمی را رها کنیم؟
لطفا به این بحث پاسخ دهید و الا شاید دوستان فکر کنند شما در بحث کم می آورید که دائم حواله به پل چینود می دهید.

با ابراز احترام و تشکر

:Gol::Gol::Gol:

موبدیار مهران;90632 نوشت:
محمد گرامی درود خواهمشندم که سند قرآنی ارایه کنید.


مهران گرامی درود

آیا شما این آیه از قران را مطالعه کرده اید؟


يـَأَيـهـَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ أُولى الاَمْرِ مِنكمْ فَإِن تَنَزَعْتُمْ فى شىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلى اللَّهِ وَ الرَّسولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ ذَلِك خَيرٌ وَ أَحْسنُ تَأْوِيلاً

اى كـسـانـى كـه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آنرا به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است


1.به تظر شما هدف خدا از قرار دادن این چنین ترتیبی چه می باشد ؟
2.ما چه جوری می توانیم از فرامین رسول اطاعت کنیم غیر از آن است که با مطالعه احادیث نقل شده از ایشان اطاعتشان کنیم؟
3.صاحبان امر چه کسانی می توانند باشند؟:Sham::Gol:

موبدیار مهران;90639 نوشت:
همچنین (ص) یعنی درود خداوند بر او باد = صلوات الله علیه خواهش میکنم تفاوت صل و سلام را برایم روشن نمایید، راستش معنای درست صل (صلوات) و رابطه آن با صلاه را نمیدانم.

درود

اگر شما آیات قران را به تور کامل خوانده باشید حتما به آیاتی برخورد کرده اید که خداوند رسول الله(ص) را پیامبری برگزیده معرفی کرده است وقتی پیامبری برگزیده باشد شایسته است ما نیز او را به شکلی ویژه سلام دهیم و فرق در این است واین ص مخفف صلی الله علیه و اله وسلم است
نه صلی الله علیه وتفافت این دو سلام در این نیز می تواند باشد که علیه السلام فقط به ان فرد سلام(درود) می فرستیم ولی با ص به رسول الله و خاندان او :Gol:

mkk1369;90983 نوشت:
درود

اگر شما آیات قران را به تور کامل خوانده باشید حتما به آیاتی برخورد کرده اید که خداوند رسول الله(ص) را پیامبری برگزیده معرفی کرده است وقتی پیامبری برگزیده باشد شایسته است ما نیز او را به شکلی ویژه سلام دهیم و فرق در این است واین ص مخفف صلی الله علیه و اله وسلم است
نه صلی الله علیه وتفافت این دو سلام در این نیز می تواند باشد که علیه السلام فقط به ان فرد سلام(درود) می فرستیم ولی با ص به رسول الله و خاندان او :gol:


محمد گرامی
درود
آنچه که در قرآن دیده ام، تنها صلوات بر محمد است، نه آل او. درسته؟
در باره واژه صلی شرحی نداید. میشود معنای درست آن را برایم شرح دهید، همچنین رابطه معنایی آن را با صلاه/صلات به معنای نماز را بگویید؟
خواهشمندم که نشانی آیاتی که این برگزیدگی را نشان میدهد، برایم بنویسید.

mkk1369;90975 نوشت:

يـَأَيـهـَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ أُولى الاَمْرِ مِنكمْ فَإِن تَنَزَعْتُمْ فى شىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلى اللَّهِ وَ الرَّسولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ ذَلِك خَيرٌ وَ أَحْسنُ تَأْوِيلاً

اى كـسـانـى كـه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آنرا به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است

1.به تظر شما هدف خدا از قرار دادن این چنین ترتیبی چه می باشد ؟
2.ما چه جوری می توانیم از فرامین رسول اطاعت کنیم غیر از آن است که با مطالعه احادیث نقل شده از ایشان اطاعتشان کنیم؟
3.صاحبان امر چه کسانی می توانند باشند؟:sham::gol:

محمد گرامی
درود
در این زمینه چند نکته هست:
یکم= همانگونه که استاد هادی ماهانی نوشته ال نشانه جمع است، در حالی که در ظاهر مفرد است. از این رو الرسول میشود همه پیامبران
دوم= رسول یعنی پیامبر. یعنی هنگامی که به وحی پیوند دارد و حامل پیام خداوند است. در دیگر لحظه ها همانگونه که قرآن میگوید، بشری چون بشرهای دیگر هستند. اگر جز این بود، خداوند میفرمود، محمد به جای آنکه بگوید رسول.
دستاورد این استدلال آن است که همه چیز در راستای قرآن و شناخت قرآن برای شما و گاتها برای ما و انجیل و تورات و ... برای دیگر اهل کتاب دور میزند. از دید من این اختصاص که شما داده اید، درست نبوده یک گونه خودخواهی و خود را مرکز هستی دانستن است. اینکار عُجب نام دارد.

ولی امر هم هر کسی میتواند باشد که ولایتی بر دیگران دارد. برای نمونه ولی یک بچه پدر و گاهی مادر اوست. ولی یک مدرسه مدیر آن است و ولی حزب کمونیسم هم دبیر کل آن حزب است.
از آنجا که برای رفع اختلاف، به خدا و رسول او ارجاع داده شده است، بنابراین ولی باید کسی باشد که خدا و رسول او {برای شما، قرآن و محمد(ص)} او را تعریف و تایید کرده باشند. از سوی دیگر اگر اولی همان اولا به معنای برتر یا اولین باشد، بایستی این فرد کسی باشد که برای ولایت برگزیده میشود.
از سوی دیگر بایستی معنای اطاعت و تفاوت آن با عبادت و تبعیت را هم بدانیم. اندازه و مرزهای اطاعت و بسیاری چیزهای دیگر را هم باید بدانیم. اینگونه که شما استدلال کرده اید، اطاعت یعنی چشم و گوش بسته هرچه ولی امر بگوید باید گفت چشم. اینکار با فبشر عبادالذین یستمعون قول و یتبعون احسنه تناقض پیدا میکند. همچنین با ایاک نعبد هم تناقض پیدا میکند.
اگر روش استدلال شما را بپذیریم، شما باید دور شهرها خندق بکنید، هرکدام چندین ده تا زن داشته باشید، روی حصیر بخوابید، با شمشیر بجنگید، با چوب درخت مسواک دندانهایتان را بشویید و .....

موبدیار مهران;91110 نوشت:
خواهشمندم که نشانی آیاتی که این برگزیدگی را نشان میدهد، برایم بنویسید.


مهران گرامی درود

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ

بگو حمد مخصوص خداست و سلام (و درود) بر بندگان برگزيده اش ، آيا خداوند بهتر

است يا بتهائى را كه شريك او قرار مى دهند؟
--------------------------------------------------------------------------------------------
وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك مِنَ الْكِتَبِ هُوَ الْحَقُّ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرُ بَصِيرٌ(31)

ثمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَب الَّذِينَ اصطفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنهُمْ سابِقُ بِالْخَيرَتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِك هُوَ الْفَضلُ الْكبِيرُ(32) فاطر

آنچه از كتاب به تو وحى كرديم حق است ، و هماهنگ با كتب پيش از آن ، خداوند نسبت به بندگانش خبير و بيناست .

سپس اين كتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم ، (اما) از

ميان آنها عدهاى بر خود ستم كردند، و عدهاى ميانه رو بودند، و عده اى به اذن خدا در

نيكيها از همه (پيشى ) گرفتند و اين فضيلت بزرگى است

آن افراد برگزیده همان امامان ما هستند که از اولاد پیامبر ما هستند

hadimahani;90913 نوشت:

برادر عزیز بادرود!
شما چرا تا بحثی می شود می فرمایید داوری ما باشد تا پل چینود و دادگاه خداوند.
وقتی که خداوند عقل را موهبت فرموده تا با آن بیاندیشیم و راه حق رابیابیم چرا بحث علمی را رها کنیم؟
لطفا به این بحث پاسخ دهید و الا شاید دوستان فکر کنند شما در بحث کم می آورید که دائم حواله به پل چینود می دهید.

با ابراز احترام و تشکر:gol::gol::gol:


هادی ماهانی گرامی
درود
شما سخن عربهای سنی را که خود به زبان قرآن زندگی میکنند، نمی پذیرید. آنگاه مرا به دلیل ندانستن عربی متهم با نفهمیدن میکنید. خب باشد.
شما قرآن را معجزه میدانید. روش ادبی آن را معجزه میدانید. گزینش واژگان، حتی واکه ها (حروف) را معجزه میدانید. آنگاه می آیید و یک واژه عربی را با واژه عربی دیگری معنا میکنید. آنگاه دم از بحث علمی و خردمندانه میزنید.
از روش اندیشه وری شما پیداست که تنها در پی محکوم کردن من هستید، نه در پی شناخت درست حقیقت. خب چگونه میتوان با این روش، گفتگویی خردمندانه و دانشمندانه داشت؟
شما ال را در الدین، نشان جمع میگیرید ولی در ال+له، ال+رسول {برای نمونه در اطیعو الله و اطیعو الرسول} نشان جمع نمگیرید. آنگاه دم از بحث خردمندانه و عقل و اندیشه میزنید.
من کم می آورم، درست است، چون با این روشها آشنایی ندارم. البته کم آوردن من برای شما پیروزی به شمار نخواهد آمد، چون شما باید در دادگاه خداوند و سر پل چینوت پاسخگو باشید. شاید با اینکه بزرگانمان گفتند، پس ما هم داریم درست میگوییم، بتوانید بر سر وجدانتان کلاه بگذارید، آیا خداوند هم میپذیرد؟
داستان موسی و شبان را که میدانید؟ آیا موسایی نیستید که شبانی را از خداوند دور میسازید؟

mkk1369;91117 نوشت:

مهران گرامی درود

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ

بگو حمد مخصوص خداست و سلام (و درود) بر بندگان برگزيده اش ، آيا خداوند بهتر

است يا بتهائى را كه شريك او قرار مى دهند؟
--------------------------------------------------------------------------------------------
وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك مِنَ الْكِتَبِ هُوَ الْحَقُّ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرُ بَصِيرٌ(31)

ثمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَب الَّذِينَ اصطفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنهُمْ سابِقُ بِالْخَيرَتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِك هُوَ الْفَضلُ الْكبِيرُ(32) فاطر

آنچه از كتاب به تو وحى كرديم حق است ، و هماهنگ با كتب پيش از آن ، خداوند نسبت به بندگانش خبير و بيناست .

سپس اين كتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم ، (اما) از

ميان آنها عدهاى بر خود ستم كردند، و عدهاى ميانه رو بودند، و عده اى به اذن خدا در

نيكيها از همه (پيشى ) گرفتند و اين فضيلت بزرگى است

آن افراد برگزیده همان امامان ما هستند که از اولاد پیامبر ما هستند


محمد گرامی
درود
این آیه هایی که برای اثبات سخن خود آوردید، سخن شما را رد و سخن مرا تایید میکند. در این آیات همانگونه که من ادعا دارم، سخن عام است، خاص نیست. افرادی یاد شده اند نه فرد بخصوصی. نامی از امامان هم نیست. نگفته این آقا با این نام و این آقا با این نام و .... گفته افرادی و کسانی و .....
کجاست آن سندی که این اختصاصی بودن را نشان میدهد؟
نکته دیگر هم سلام است نه صلی/صله. چه سندی است که دیگران نیز جز این مصطفی ها نیستند؟

موبدیار مهران;91115 نوشت:
چون بشرهای دیگر هستند. اگر جز این بود، خداوند میفرمود، محمد به جای آنکه بگوید رسول.

درود
درست است
منظور از رسول هرکسی می تواند باشد اما صاحبان امر چه طور؟
همان طور که گفته شده است اگر اینگونه باشد هرچه ولی امر می گوید باید اطاعت کرد
پس آیا این لزوم وجود 4 ویژگی که ذکر کردم را به صورت ویژه ثابت نمی کند؟
هر پیامبری از لحاظ جسمی با ما برابری دارد و دارای نقص های ما است اما انبیا از نظر عرفانی و روحی با ما فرق اساسی دارند و اگر قرار باشد بعد از وحی ان حالت والا را از دست بدهند نمی توانند تعالیم جدیدی را که خدا به انها وحی کرده است و فقط خود و خدا و فرشته حامل والبته شاید کسانی را که ما خبر نداریم می دانند به مردم عادی یاد دهند و ان خطای انسانی موجب تباهی خواهد شد(منظورم از بیان آن 4 ویژگی این است ):Mohabbat::Sham:

موبدیار مهران;91119 نوشت:
این آیه هایی که برای اثبات سخن خود آوردید، سخن شما را رد و سخن مرا تایید میکند. در این آیات همانگونه که من ادعا دارم، سخن عام است، خاص نیست. افرادی یاد شده اند نه فرد بخصوصی. نامی از امامان هم نیست. نگفته این آقا با این نام و این آقا با این نام و .... گفته افرادی و کسانی و .....

مهران گرامی
درود

وقتی سخن از کتاب قران میاید و به ارث برده شدن ان و همین طور برگزیده ای لغت آن افراد را از عام جدا میکند چون اگر این طوری بود همه پیامبر می شدیم و حامل وحی و کتابی مجزا(؟)
و برای اثباتمیراث کتاب به امامان ما باید به کتب معتبر احادیثشان و مناظره ها مراجعه کنید چرا که همین طور که قبلا گفته شد قران و عترت با هم اند(و این آیه حدیث ثقلین را به اثبات می رساند):Mohabbat:

mkk1369;91123 نوشت:

وقتی سخن از کتاب قران میاید و به ارث برده شدن ان و همین طور برگزیده ای لغت آن افراد را از عام جدا میکند چون اگر این طوری بود همه پیامبر می شدیم و حامل وحی و کتابی مجزا(؟)
و برای اثباتمیراث کتاب به امامان ما باید به کتب معتبر احادیثشان و مناظره ها مراجعه کنید چرا که همین طور که قبلا گفته شد قران و عترت با هم اند(و این آیه حدیث ثقلین را به اثبات می رساند):mohabbat:



محمد گرامی
درود
ببینید، شما در اینجا تفسیر به رای را آغاز کردید. استاد هادی ماهانی ال را در الدین نشان جمع دانستند، شما در اینجا نشان اختصاص میدانید. این که یک بام و دو هواست.
خداوند یک دین و یک کتاب دارد و برای امتهای گوناگون همان یک را به زبان آن امت آموزش داده است. سوره ابراهیم آیه 4 و آن ده آیه دیگر که برایتان فرستادم.
در سوره عنکبوت آیه 46 هم میفرماید: الهنا و الهکم واحدا و نحن مسلمون.
پیامبر فرمود عترت ولی نگفت کدام؟
این همه فرزند داشتند، زن داشتند و .... چرا آنها اهل بیت و عترت و آل او نباشند؟
من امامان را به عنوان آموزگار نیک میپذیرم ولی ادعا شما را که ایشان معصوم و حامل وحی میدانید، نمیپذیرم. این ادعای شما را که ایشان قرآن ناطق هستند، بدان معنا که هر چه ایشان گفتند، یعنی قرآن گفته از دید من پذیرفتنی نیست.
در اوستا خود اوستا هم گاتها را کتاب آسمانی میداند. بنابراین اگر نقل قول شما از پیامبر و امامان درست، نبود، نمیبایست که ایشان اوستا را کتاب آسمان ما بدانند. چرا که اگر دست کم اوستا را خوانده بودند، که در دسترشان بود، میدانستندکه گاتها کتاب آسمانی است، نه اوستا.

mkk1369;91120 نوشت:
درود
درست است
منظور از رسول هرکسی می تواند باشد اما صاحبان امر چه طور؟
همان طور که گفته شده است اگر اینگونه باشد هرچه ولی امر می گوید باید اطاعت کرد
پس آیا این لزوم وجود 4 ویژگی که ذکر کردم را به صورت ویژه ثابت نمی کند؟
هر پیامبری از لحاظ جسمی با ما برابری دارد و دارای نقص های ما است اما انبیا از نظر عرفانی و روحی با ما فرق اساسی دارند و اگر قرار باشد بعد از وحی ان حالت والا را از دست بدهند نمی توانند تعالیم جدیدی را که خدا به انها وحی کرده است و فقط خود و خدا و فرشته حامل والبته شاید کسانی را که ما خبر نداریم می دانند به مردم عادی یاد دهند و ان خطای انسانی موجب تباهی خواهد شد(منظورم از بیان آن 4 ویژگی این است ):mohabbat::sham:

محمد گرامی
درود
یکم- آیا آن چهار ویژگی در قرآن آمده؟
دوم- چه سندی است که من نمیتوانم آن چهار ویژگی را داشته باشم؟
سوم- آیا آنجا که پیامبر از دست دعوای زنانشان به مسجد رفته، شب در آنجا میخوابیدند، یا آنجا که خرما خورده و هسته را جلوی علی (ع) میگذاشتند، بازهم همین است که شما میفرمایید؟ یا آنجا که در جنگ از دیگران میپرسند که چه کنند؟ ووووو
شما که ختم نبوت و اتصال وحی به مردم را اعلام کرده اید. چگونه نمیدانید که شاید کسانی از وحی برخوردار باشند؟ از سوی دیگر از کجا که انشتین از راه وحی دانش فیزیکش را به دست نیاورده باشد؟ از کجا که این کسانی که شما آنها را نشانه خدا (آیت الله) میدانید، به درستی همانی هستند که میفرمایید. شما که آیت الله منتظری را پس از سالها گفتید که نشانه خدا نیستند. از کجا آنانی که امروزه ولی امر میدانید، فردا کسانی نیایند و نگویند که نیستند؟
از میان 72 ملت اسلامی که سخن شما را رد میکنند، کی گفته که شما درست میگویید؟ من قرآن و رسول خدا (ص) را نمیفهمم، آنها هم نمیفهمند؟
همه نمیفهمند جز شما؟ سندتان هم خودتان؟

موبدیار مهران;91133 نوشت:
یا آنجا که در جنگ از دیگران میپرسند که چه کنند؟

درود بر شما مهران عزیز

پیامبر با انکه رسول خدا است خود به عنوان یک آموزگار که برای اولین بار می خواهد پیامی را به مردم برساند خود باید الگو باشد(منظور پیامبر است نه فرد یا اموزگار معمولی) چه برسد که فرمانی به طور صریح به او ابلاغ شود

به (بركت ) رحمت الهى ، در برابر آنها ( مردم ) نرم (و مهربان شدى )! و اگر خشن و سنگدل بودى ، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش ‍ بطلب ! و در كارها، با آنها مشورت كن ! اما هنگامى كه تصميم گرفتى ، (قاطع باش ! و) بر خدا توكل كن ! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.

اگر دقت کنید توی این آیه به طور صریح به پیامبر(ص) گفته شده که با آنها مشورت کن

مشورت کردن ، نمایانگر ضعف نیست بلکه عقل روشن فردی را نشان می دهد
همین طور در اینجا به موضوع شفاعت نیز اشارتی شده است(طلب آمرزش کن):ok::hamdel:

اگر خداوند شما را يارى كند، هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از يارى شما بردارد! كيست كه بعد از او، شما را يارى كند؟! و مؤ منان تنها بر خداوند بايد توكل كنند!

موبدیار مهران;91133 نوشت:
آیا آن چهار ویژگی در قرآن آمده؟


درود
نیازی به آن نیست که قران به طور صریح به این موضوع پرداخته باشد چون خدا بارها در قران متذکر شده که این کتاب برای اهل تفکر ،اهل یقین و... است
آیا این ویژگی ها را هر عقلی نمی پزیرد؟:Sham:
(همانطورکه خودتان به این موضوع نیز شهادت دادید)

mkk1369;91152 نوشت:

درود
نیازی به آن نیست که قران به طور صریح به این موضوع پرداخته باشد چون خدا بارها در قران متذکر شده که این کتاب برای اهل تفکر ،اهل یقین و... است
آیا این ویژگی ها را هر عقلی نمی پزیرد؟:sham:
(همانطورکه خودتان به این موضوع نیز شهادت دادید)


محمد گرامی
درود
این نکته درست، ولی این چه چیزی را اثبات میکند؟ هر کسی میتواند این چهار صفت را داشته باشد. نمیتواند؟ اینکه چند نفر این صفتها را داشته باشند، دلیل آن نیست که دیگران نداشته باشند.
مگر خدای نکرده کسی ادعایی جز این برای پیامبران و امامان داشته است؟
اما این کجا و ادعای معصومیت ولی امر کجا؟ این کجا و انحصار طلبی شما کجا؟ این کجا و ادعای الگو بودن هر کاری و هر گفتار ایشان کجا؟ تنها سخنی که بدون هیچ شکی باید پذیرفت (با توجه به باور شما) قرآن است. البته آنهم نه هنگامی که تفسیر به رای شود.

موبدیار مهران;91133 نوشت:
از میان 72 ملت اسلامی که سخن شما را رد میکنند، کی گفته که شما درست میگویید؟ من قرآن و رسول خدا (ص) را نمیفهمم، آنها هم نمیفهمند؟ همه نمیفهمند جز شما؟ سندتان هم خودتان؟

درود بر شما

(شما جویای حقید یا مدافع 72 ملت ؟)

مگر پیامبری چون حضرت نوح(ع) نبود که سالیان دراز مردم را به حق دعوت کرد اما جز اندکی ایمان نیاوردند؟
مگر حضرت موسی(ع)
نبود با توجه به آنکه مردم از او کتابی خواستند و بعد از طولانی شدن غیبت او مردم گوساله پرست شدند و فقط تعدادی باقی ماندند؟
و ...
این دلیل شما اصلا قابل قبول نیست
وبعد آیا غیر از این است که پیامبران صاحب شریعت در دوران جاهلیت مردم مبعوث شدند تنها یا اندکی یار داشتند؟
هیچ می دانستید اولین مسلمان مرد امام علی(ع) بود؟
آیا می دانید مولود کعبه امام علی(ع) است (آیا این نشانی از برگزیده بودن ایشان نیست؟)
و...:hamdel::Ghamgin:

mkk1369;91149 نوشت:

درود بر شما مهران عزیز

پیامبر با انکه رسول خدا است خود به عنوان یک آموزگار که برای اولین بار می خواهد پیامی را به مردم برساند خود باید الگو باشد(منظور پیامبر است نه فرد یا اموزگار معمولی) چه برسد که فرمانی به طور صریح به او ابلاغ شود

به (بركت ) رحمت الهى ، در برابر آنها ( مردم ) نرم (و مهربان شدى )! و اگر خشن و سنگدل بودى ، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش ‍ بطلب ! و در كارها، با آنها مشورت كن ! اما هنگامى كه تصميم گرفتى ، (قاطع باش ! و) بر خدا توكل كن ! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.

اگر دقت کنید توی این آیه به طور صریح به پیامبر(ص) گفته شده که با آنها مشورت کن

مشورت کردن ، نمایانگر ضعف نیست بلکه عقل روشن فردی را نشان می دهد
همین طور در اینجا به موضوع شفاعت نیز اشارتی شده است(طلب آمرزش کن):ok::hamdel:

اگر خداوند شما را يارى كند، هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از يارى شما بردارد! كيست كه بعد از او، شما را يارى كند؟! و مؤ منان تنها بر خداوند بايد توكل كنند!


خداوندا همه ما را به راه راستی که برکت به آن داده ای راه بنما و کمکمان کن تا با راست شدن، شایسته آمرزش تو باشیم.

درود
دلیل بر این حرف این آیه را بخوانید

و اگر ما تو را ثابت قدم نمى ساختيم (و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودى )

نزديك بود كمى به آنها تمايل كنى

ثابت قدم یعنی هیچ گونه لغزشی وجود نداره و این ایه یعنی عصمت از نظر ما
دوری از هرگونه خطا و اشتباه :hamdel:

(به خاطر بياوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او بخوبى از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده ) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند
...............................................................................................................

چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ مى بندد، يا حق را پس از آنكه به سراغش آمد تكذيب مى كند؟ آيا جايگاه كافران در دوزخ نيست ؟
(کمی فکر کنی مخصوصا بین اختلافات بین شیعه و سنی بر
سر خلافت امام علی (ع))
:hamdel:

mkk1369;91156 نوشت:
درود بر شما


و ...
این دلیل شما اصلا قابل قبول نیست
وبعد آی
(شما جویای حقید یا مدافع 72 ملت ؟)

مگر پیامبری چون حضرت نوح(ع) نبود که سالیان دراز مردم را به حق دعوت کرد اما جز اندکی ایمان نیاوردند؟
مگر حضرت موسی(ع)
نبود با توجه به آنکه مردم از او کتابی خواستند و بعد از طولانی شدن غیبت او مردم گوساله پرست شدند و فقط تعدادی باقی ماندند؟
ا غیر از این است که پیامبران صاحب شریعت در دوران جاهلیت مردم مبعوث شدند تنها یا اندکی یار داشتند؟

هیچ می دانستید اولین مسلمان مرد امام علی(ع) بود؟
آیا می دانید مولود کعبه امام علی(ع) است (آیا این نشانی از برگزیده بودن ایشان نیست؟)
و...:hamdel::ghamgin:


محمد گرامی
درود
شما خودتان را در کنار پیامبران میگذارید؟ این عُجب نیست؟
از شما سند خواستم که راستگویی شما را نجات دهد. اینکه کسی راست گفته و کسی اینجور و آنجور بوده چه ربطی به شما دارد؟ گویم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر ترا چه حاصل؟
دکتر حسابی دانشمند بزرگی بود، پس من هم استاد قابلی هستم. دیگران نمیفهمند، مشکل از خودشان است. این درست است؟
شما میگویید که قرآن را خوب میفهمید، رسول خدا را خوب میفهمید، در حالی که بخش بزرگی از مسلمانان برداشت شما را نادرست میدانند.
از آنجا که در قرآن فرموده که هنگام اختلاف به خدا و رسول خدا مراجعه کنید، امروزه تنها منبع شما برای رفع اختلاف قرآن است. چون تنها منبع وحی که پیامبر (ص) بوده، امروزه نیست و تنها دستاورد وحی که قرآن بوده امروزه هست. اگر نوشته ای به مهر و امضای پیامبر (ص) باشد، خب سخنی نیست. اگر نقل قول است، که نقل قول به دلایل روانشناختی قابل اعتماد 100 در 100 نیست.

موبدیار مهران;91164 نوشت:
از آنجا که در قرآن فرموده که هنگام اختلاف به خدا و رسول خدا مراجعه کنید، امروزه تنها منبع شما برای رفع اختلاف قرآن است. چون تنها منبع وحی که پیامبر (ص) بوده، امروزه نیست

مهران عزیز درود

اگر مظور شما عقاید ما است ما قران و احادیث را با هم قبول داریم و احادیثی را معتبر می دانیم که از راویان بزرگ و سرشناس که صادق بودنشان مشخص است قبول می کنیم (که بالاترین احادیث مقبوله روایت شده از امامان مان است)

mkk1369;91159 نوشت:
درود
دلیل بر این حرف این آیه را بخوانید

و اگر ما تو را ثابت قدم نمى ساختيم (و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودى )

نزديك بود كمى به آنها تمايل كنى

ثابت قدم یعنی هیچ گونه لغزشی وجود نداره و این ایه یعنی عصمت از نظر ما
دوری از هرگونه خطا و اشتباه :hamdel:


محمد گرامی
درود
این که گفتید درست، در باره پیامبر است. ولی چه ربطی به امامان دارد؟ چه ربطی به ولی امر دارد که ایشان را معصوم میدانید؟
این با این فرض است که ثابت قدم دانستن همان معنای معصوم بودن را داشته باشد. بازهم تاکید میکنم که خداوند واژه را با وسواس خداییش بکار برده است. ما حق نداریم برای اثبات دیدگاه خودمان این واژه ها را تفسیر به رای کنیم. اگر خداوند میخواست، میگفت ترا بدون لغزش یا معصوم ساختم. ثابت قدم با چه سندی به معنای معصوم است. یک گناهکار هم میتواند در گناهش ثابت قدم باشد و بدون لغزش از راه خطا در همان راه خطا برود.

موبدیار مهران;91164 نوشت:
شما خودتان را در کنار پیامبران میگذارید؟ این عُجب نیست؟


درود بر شما مهران مهربان

من خودم را جای پیامبران قرار نمی دهم بلکه امت ها را مقایسه می کنم (نه خودمان را با انبیا)

چون پیامبر ما بنا بر گفته قران (که شما به الهی بودنش شهادت دادید) پیامبر ما پیامبر خاتم است پس امت ها با هما قیاس می شوند
مگر کم بودن افراد جاهل؟

mkk1369;91166 نوشت:
مهران عزیز درود

اگر مظور شما عقاید ما است ما قران و احادیث را با هم قبول داریم و احادیثی را معتبر می دانیم که از راویان بزرگ و سرشناس که صادق بودنشان مشخص است قبول می کنیم (که بالاترین احادیث مقبوله روایت شده از امامان مان است)

محمد گرامی درود
وی قرآن از شما خواسته که به خدا و رسولش مراجعه کنید. نخواسته که به امامان مراجعه کنید.
باز هم تاکید میکنم. اگر چیزی به خط و امضای درست امامان باشد، باز میتواند سند باشد، ولی حدیث و روایت نقل قول هستند. نقل قول به دلایل روانشناختی، وابسته به ناخودآگاه شنونده دارد و از تاثیر ناخودگاه نقل قول کننده پاک نیست. از این رو نمیتواند 100 در 100 قابل اعتماد باشد.

موبدیار مهران;91168 نوشت:
لغزش یا معصوم ساختم. ثابت قدم با چه سندی به معنای معصوم است. یک گناهکار هم میتواند در گناهش ثابت قدم باشد و بدون لغزش از راه خطا در همان راه خطا برود.

این آیه که بعد از آیه فوق آمده

و اگر چنين مى كردى ما دو برابر مجازات (مشركان ) در حيات دنيا، و دو برابر (مجازات آنها) را بعد از مرگ ، به تو مى چشانيديم ، سپس در برابر ما ياورى نمى يافتى

موبدیار مهران;91171 نوشت:
محمد گرامی درود وی قرآن از شما خواسته که به خدا و رسولش مراجعه کنید. نخواسته که به امامان مراجعه کنید. باز هم تاکید میکنم. اگر چیزی به خط و امضای درست امامان باشد، باز میتواند سند باشد، ولی حدیث و روایت نقل قول هستند. نقل قول به دلایل روانشناختی، وابسته به ناخودآگاه شنونده دارد و از تاثیر ناخودگاه نقل قول کننده پاک نیست. از این رو نمیتواند 100 در 100 قابل اعتماد باشد.

مهران گرامی درود
حرف شما کاملا درسته اما احادیثی که امامان ما نقل می کنند به پیامبر می رسد و اگر هم به ایشان نرسند مفهوم آن را می رسانند و همان طور که خود شما می دانید
امامان ما به ما گفته اند اگر حدیثی از ما به شما رسید با قران تطبیق دهید و اگر مطابق نبود به دیوار بکوبید(درسته ؟ از امام صادق(ع) نقل کردید؟)

موبدیار مهران;91171 نوشت:
وی قرآن از شما خواسته که به خدا و رسولش مراجعه کنید. نخواسته که به امامان مراجعه کنید.

مهران عزیز درود
والبته صاحبان امر را هم گفته
گفته که قران به بر گزیدگان میراث می رسد
و همین طور از کلمه میراث می شود فهمید که به اولاد ایشان قران می رسد
و با عقل فهمیدیم که صاحبان امر باید دارای 4 ویژگی باشند(که البته همه می توانند این ویژگی ها را داشته باشند اما نه به ان شکل که امامان ما داشتند شما می توانید احلدیث علم پزشکی آنها بخوانید متوجه می شوید و البته علوم دیگر آیا ممکن است هر کسی همچین علمی داشته باشد؟ (یکی از 4 ویژگی ذکر شده اعلم تر بودن بود درسته؟)
:Mohabbat:

موبدیار مهران;91118 نوشت:
شما سخن عربهای سنی را که خود به زبان قرآن زندگی میکنند، نمی پذیرید.

بادرود!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اگر یک نیم نگاهی به کتب دینی شیعه بیاندازید می بینید که نه تنها سخن سائر علما(چه شیعه چه سنی) را می بذیریم بلکه به آن استناد هم می کنیم.(به عنوان مشتی از خروار به کتب تفسیری مثلا تفسیر المیزان نگاهی بیاندازید)نزاع اصلی ما در مساله امامت است.

موبدیار مهران;91118 نوشت:
آنگاه می آیید و یک واژه عربی را با واژه عربی دیگری معنا میکنید

می خواهید از این به بعد واژه های عربی را با زبان بورکینافاسویی یا تایلندی معنا کنم؟آخه برادر من عربی را باید با عربی معنا کرد دیگر!دقیق ترین لغت نامه ها ، لغت نامه های هم زبان است.شما این اشکال را به دانشگاه آکسفورد هم وارد کنید که چرا دیکشنری انگلیسی به انگلیسی چاب می کند!از این ها گذشته ، من معنای حقیقی واژه "اظهر علی" را بیان کردم نه تاویل و تفسیرش را.این واژه با حرف اضافه "علی" معنایی به جز غلبه دادن ندارد.همانطور که عرض کردم شما اگر معنایی دیگر برایش سراغ دارید از کتاب لغتی دلیل بیاورید گردن من از مو نازکتر!

موبدیار مهران;91118 نوشت:
شما ال را در الدین، نشان جمع میگیرید
جمع نه ، استغراق جمیع افراد و انواع.
موبدیار مهران;91118 نوشت:
شما ال را در الدین، نشان جمع میگیرید ولی در ال+له، ال+رسول {برای نمونه در اطیعو الله و اطیعو الرسول} نشان جمع نمگیرید. آنگاه دم از بحث خردمندانه و عقل و اندیشه میزنید.

همه جا که ال معنای استغراق ندارد.این بحث هیچ ربطی هم به دین ندارد بلکه بحثی نحوی است که در کتب نحو بیان شده است.آیا یک عرب زبان می تواند به شما ایراد بگیرد که جناب موبدیار این چه زبانی است که شما دارید؟یک جا شیر را به معنای حیوانی درنده می آورید ،یک جا به معنای شیر آب و یک جا به معنای شیر نوشیدنی!آیا چه کسی حرف غیر علمی و غیر دانشمندانه و دور از تحقیق می زند.وجدانتان را قاضی کنید.من یا شما؟
موبدیار مهران;91118 نوشت:
از روش اندیشه وری شما پیداست که تنها در پی محکوم کردن من هستید، نه در پی شناخت درست حقیقت

این تهمت تان را نیز بخشیدم.خداوند و وجدانهای بیدار ،خود قضاوت می کنند که چه کسی در بی محکوم کردن است و چه کسی در بی شناخت و شناساندن حقیقت.
در ضمن اگر برای بحث های گذشته (نامه های رسول خدا،آیه لیظهره علی الدین کله،و...)جوابی علمی و مستند دارید بنده همچنان گوشم.
با تقدیم احترام:Gol::Gol::Gol:

hadimahani;91273 نوشت:

اگر یک نیم نگاهی به کتب دینی شیعه بیاندازید می بینید که نه تنها سخن سائر علما(چه شیعه چه سنی) را می بذیریم بلکه به آن استناد هم می کنیم.(به عنوان مشتی از خروار به کتب تفسیری مثلا تفسیر المیزان نگاهی بیاندازید)نزاع اصلی ما در مساله امامت است.

می خواهید از این به بعد واژه های عربی را با زبان بورکینافاسویی یا تایلندی معنا کنم؟آخه برادر من عربی را باید با عربی معنا کرد دیگر!دقیق ترین لغت نامه ها ، لغت نامه های هم زبان است.شما این اشکال را به دانشگاه آکسفورد هم وارد کنید که چرا دیکشنری انگلیسی به انگلیسی چاب می ....همه جا که ال معنای استغراق ندارد.این بحث هیچ ربطی هم به دین ندارد بلکه بحثی نحوی است که در کتب نحو بیان شده است.آیا یک عرب زبان می تواند به شما ایراد بگیرد که جناب موبدیار این چه زبانی است که شما دارید؟یک جا شیر را به معنای حیوانی درنده می آورید ،یک جا به معنای شیر آب و یک جا به معنای شیر نوشیدنی!...در ضمن اگر برای بحث های گذشته (نامه های رسول خدا،آیه لیظهره علی الدین کله،و...)جوابی علمی و مستند دارید بنده همچنان گوشم...
با تقدیم احترام:gol::gol::gol:

هادی ماهانی گرامی
درود
یعنی میفرمایید آن کس که استظهار را پشت گرمی معنی کرد و ظهر نویسی چک را تایید آن معنا کرد یا گاه نیمروز را ظهر نامید، یک کسی بوده که عربی نمیدانسته و بدون آنکه از معنای درست این واژه های عربی آگاهی داشته باشد، آنها را در فارسی بکار برده است؟
همچنین میفرمایید که اعراب سنی، میدانند که امامان در قرآن چنین و چنان هستند ولی لجاجت میکنند و بر خلاف قرآن و پیامبر امامان را قبول ندارند؟
دو واژه اگر یک معنا و مفهوم داشتند، هرگز دو واژه نمیشدند. این یک بحث ادبیاتی است. شما قرآن را معجزه ای میدانید که وسواس خداوند در گزینش واژه ها و حرف ها را نشان این معجزه میدانید. از این رو محال است که خداوند واژه ها را بدون زیبایی های ادبیاتی و تفاوتهای بسیار ریز ادبیاتی آن بکار برده باشد. شما میخواهید خود را اثبات کنید، آنهم به هر نحو که ممکن است، باشد بکنید. میان من و شما خداوند و پل چینوت.
به هر روی سوره ابراهیم آیه 4 و عنکبوت آیه46 . و ده آیه ای که پیشتر برایتان فرستادم هنوز هم است.
در باره شیر و شیر، باید بگویم که هر از مصدر خوردن هستند. با دگرگون شدن خ به چ میشود چریدن، با دگرگون شدن به ش میشود شر و شیر که هردو در دگرگونی گویشی به شیر دگرگون شده اند.
شاهانی که از ایشان یاد کردید، کدامشان به راستی یک دین راستین داشتند؟
اینکه الهنا و الهکم واحدا و نحن لهو مسلمون که هست. نیست؟ همه پیامبران یک دین به نام اسلام ندارند؟ این را استاد مطهری گفته است. خب دعوت محمد (ص) به اسلام کجایش به معنای دست برداشتن از اسلام زرتشتی و یا اسلام مسیحی یا اسلام موسوی است؟ این را قرآن هم نخواسته است.

hadimahani;91273 نوشت:

اگر یک نیم نگاهی به کتب دینی شیعه بیاندازید می بینید که نه تنها سخن سائر علما(چه شیعه چه سنی) را می بذیریم بلکه به آن استناد هم می کنیم.(به عنوان مشتی از خروار به کتب تفسیری مثلا تفسیر المیزان نگاهی بیاندازید)نزاع اصلی ما در مساله امامت است.

می خواهید از این به بعد واژه های عربی را با زبان بورکینافاسویی یا تایلندی معنا کنم؟آخه برادر من عربی را باید با عربی معنا کرد دیگر!دقیق ترین لغت نامه ها ، لغت نامه های هم زبان است.شما این اشکال را به دانشگاه آکسفورد هم وارد کنید که چرا دیکشنری انگلیسی به انگلیسی چاب می ....همه جا که ال معنای استغراق ندارد.این بحث هیچ ربطی هم به دین ندارد بلکه بحثی نحوی است که در کتب نحو بیان شده است.آیا یک عرب زبان می تواند به شما ایراد بگیرد که جناب موبدیار این چه زبانی است که شما دارید؟یک جا شیر را به معنای حیوانی درنده می آورید ،یک جا به معنای شیر آب و یک جا به معنای شیر نوشیدنی!...در ضمن اگر برای بحث های گذشته (نامه های رسول خدا،آیه لیظهره علی الدین کله،و...)جوابی علمی و مستند دارید بنده همچنان گوشم...
با تقدیم احترام:gol::gol::gol:

هادی ماهانی گرامی
درود
یعنی میفرمایید آن کس که استظهار را پشت گرمی معنی کرد و ظهر نویسی چک را تایید آن معنا کرد یا گاه نیمروز را ظهر نامید، یک کسی بوده که عربی نمیدانسته و بدون آنکه از معنای درست این واژه های عربی آگاهی داشته باشد، آنها را در فارسی بکار برده است؟
همچنین میفرمایید که اعراب سنی، میدانند که امامان در قرآن چنین و چنان هستند ولی لجاجت میکنند و بر خلاف قرآن و پیامبر امامان را قبول ندارند؟
دو واژه اگر یک معنا و مفهوم داشتند، هرگز دو واژه نمیشدند. این یک بحث ادبیاتی است. شما قرآن را معجزه ای میدانید که وسواس خداوند در گزینش واژه ها و حرف ها را نشان این معجزه میدانید. از این رو محال است که خداوند واژه ها را بدون زیبایی های ادبیاتی و تفاوتهای بسیار ریز ادبیاتی آن بکار برده باشد. شما میخواهید خود را اثبات کنید، آنهم به هر نحو که ممکن است، باشد بکنید. میان من و شما خداوند و پل چینوت.
به هر روی سوره ابراهیم آیه 4 و عنکبوت آیه46 . و ده آیه ای که پیشتر برایتان فرستادم هنوز هم است.
در باره شیر و شیر، باید بگویم که هر از مصدر خوردن هستند. با دگرگون شدن خ به چ میشود چریدن، با دگرگون شدن به ش میشود شر و شیر که هردو در دگرگونی گویشی به شیر دگرگون شده اند.
شاهانی که از ایشان یاد کردید، کدامشان به راستی یک دین راستین داشتند؟
اینکه الهنا و الهکم واحدا و نحن لهو مسلمون که هست. نیست؟ همه پیامبران یک دین به نام اسلام ندارند؟ این را استاد مطهری گفته است. خب دعوت محمد (ص) به اسلام کجایش به معنای دست برداشتن از اسلام زرتشتی و یا اسلام مسیحی یا اسلام موسوی است؟ این را قرآن هم نخواسته است.
شادروان خمینی (ره) نیز در یک سخنرانی فرمودند که اگر همه 124000 پیامبر در جایی گرد آیند، ذره مخالفت در سخنانشان با هم نخواهد بود، ولی اگر پیروان درجه یک ایشان گرد آیند، خونریزی آغاز خواهد شد. این یعنی چه؟

mkk1369;91177 نوشت:
مهران عزیز درود
والبته صاحبان امر را هم گفته
گفته که قران به بر گزیدگان میراث می رسد
و همین طور از کلمه میراث می شود فهمید که به اولاد ایشان قران می رسد
و با عقل فهمیدیم که صاحبان امر باید دارای 4 ویژگی باشند(که البته همه می توانند این ویژگی ها را داشته باشند اما نه به ان شکل که امامان ما داشتند شما می توانید احلدیث علم پزشکی آنها بخوانید متوجه می شوید و البته علوم دیگر آیا ممکن است هر کسی همچین علمی داشته باشد؟ (یکی از 4 ویژگی ذکر شده اعلم تر بودن بود درسته؟) :mohabbat:

محمد گرامی
درود
بحث ما در باره معصومیت بود، نه درباره آموزگار خوب بودن.
بحث ما بر سر سند دست اول بود و ایرادی که در نقل قول است. اینکه شما می گویید، فلان انسان این چهار ویژگی را داشته پس قرآن ناطق است، سند نمیخواهد. اینکه من آدم خوبی هستم چون پدر میگوید، کی گفته پدرت درست میگوید؟ من میگویم. درست است؟
بحث ما میزانی است که ادعا را از حق جدا کند. مهربابا میگوید که مظهر تجلی خداست. خب باید سند ارایه کند، مگر نه؟ قدیسان مسیحی، ادعای ارتباط با خداوند و معجزه را دارند، سند باید ارایه کنند، مگه نه؟
سنی میگویند که امامان را قبول ندارند. سند باید اریه کنند مگر نه؟
اسماعیلیه میگوید اسماعیل امام است، سند باید ارایه کند مگر نه؟ مگر اسماعیل فرزند امام نبود؟
شیخیه، حنفیه و ...... همه ادعا دارند. حق با کسی است که سند داشته باشد. سند شما هم قرآن است و پیامبر.
نقل قول را به دلایلی که پیشتر نوشتم نمیپذیرم.
موضوع قفل شده است