خنده حلال حكيمانه شعبه اسك دين (شکلات معنوی بدون عوارض)

تب‌های اولیه

1956 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

قبولش سخت است . مطلب تند است . اما ....

واقعیت دارد . ونوع واقعیتش هم ازنوع واقعیتهایی به تلخی یک عمر تحمل رنجهایی است که خودمان به نام عرف اجتماعی از ان ساخته ایم .

درد میسازیم بعد درد میکشیم وبعد گله میکنیم که....
راستی مسئولیت ان همه کجی ها با کیست ؟

با امثالهمی که عادت کرده به جای منطقی بودن احساسی برخورد کند ؟
یا با کسانی که میگویند این روش پدران ما بوده وما ازآن پیروی می کنیم وجز آن شکل دیگر زندگی کردن خطایی است در حد هیزمهای جهنم ؟

همه ی شما آیاتی از قران کریم را که مسلمانان را از این کار نهی میکند را بهتر میشناسید.

من مسئولم که زندگی امروزم را خودم طراحی کنم وبر اساس آن مجازات شوم .
البته اصولی هست که باید رعایت شود مثل اصول اعتقادی و یا اصول انسانیت ویا اصول رسیدن به کمال .

اما بقیه ی فرعی های زندگی من چرا باید به دلیل عرفی که با زندگی امروز من متفاوت است به بن بست برسد ؟ مگر من صاحب تفکر نیستم ؟ یا مگر من در زمان خود مغز متفکری که به اصلها پایبند باشد و طراح چیره دست و معمار فرعی های زندگی من باشد را ندارم .

اگر خوب فکر کنیم میبینیم که نسل امروز فقط یک راه در پش گرفته یی تعارف فقط غر میزند و به جای تلاش تنبلی پیشه کرده وزحمت فکر کردن در این موارد را به خود نمیدهد . که شاید گوشه وکنار فرعیهای زندگیمان نیاز به تعمیرات دارد .منتظر مانده تا آوار قدیمی برسرش خراب شود ویا معماران غریبه واجنبی برایش دلخواه سازو کار ارایه دهند.
این راه نیز به بن بست میرسد اگر تخریب نکند همه ی وجود پیروانش را .

این لازم است که برای تغییر ساختارهای عرفی جامعه مان تا دیر نشده معماران خودی ومعتقد با رویکردی نوین دست به کار شوند .

حق یارتان :Sham:

no name;185211 نوشت:
تا بحال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید واقعا شهر هرت کجاست؟ - شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب. - شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگررو مي شناسن. - شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند.. - شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيکاند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند. - شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند. - شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند. - شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد. - شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد. - شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن. - شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن. - شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه. - شهر هرت جايي است که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرويم ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و ........ را آباد ميکنيم.. - شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي. - شهر هرت جايي است که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي. - شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است. - شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه .... - شهر هرت جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه. - شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن.. - شهر هرت جايي است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده... - شهرهرت جایی است که به بعضیاز بیسوادها میگن پروفسور. - شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند. - شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند. شهر هرت جايي است كه ........... خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست من یا این شهر و آدما مشکل دارم میگید چی کار کنم

چون انگار دوستمون خسته شده واتفاقا"منم باشهر هرت و ادماش مشکل دارم راه ایشون رو ادامه می دم تا شما بیشتر استفاده کنید!!:

شهر هرت یعنی جایی که هرچی بیشتر دارن بیشتر غر می زنن.....
شهر هرت یعنی جایی که هر کی از مامانش قهر می کنه تریپ روشنفکری می گیره....
شهر هرت یعنی جایی که هرکی هرچی دلش می خواد میگه و داد می زنه که هیشکی نمی ذاره من حرف بزنم......
شهر هرت یعنی جایی که تا یکی پیدابشه با نظرت مخالفت کنه میشه دشمن و هرکی برات کف بزنه میشه دوست....
شهر هرت یعنی جایی که هرچقدر دلت بخواد می تونی اونجا سیاه نمایی کنی و همیشه یک عده نون به نرخ روز خور هستند که برای بدست اوردن دل همه بگن "واقعیت داره ".. ............
شهر هرت یعنی جایی که ادم پولداراش خیلی زود یادشون می ره خونه هاشون به چه قیمتی ؟!! از زیر چکمه ی اجنبی نجات پیدا کرده ............

شهر باحالیه ! نه ؟؟!! :khaneh:

شهر هرت جایی و دنیای که هیچوقت نخواستیم ما براش کاری کنیم همش خواستیم جامعه درست شه غافل از اینکه اول از خودمون باید شروع کنیم ...:hamdel:

لا حول و لا قوة الا بالله

sama85;185240 نوشت:

دوستمون خسته شد چون اتفاقا"منم باشهر هرت و ادماش مشکل دارم ادامه می دم شما استفاده کنید:

no name;185211 نوشت:

guest;185300 نوشت:
شهر هرت جایی و دنیای که هیچوقت نخواستیم ما براش کاری کنیم همش خواستیم جامعه درست شه غافل از اینکه اول از خودمون باید شروع کنیم ...:hamdel:

ميدونيد اينهايي كه گفتيد گريه داره نه خنده ؟
پس خواهش ميكنم قبل از اينكه پست ها تون حذف بشه تمومش كنيد

شهر هرت حاصل افکار ماست.
من اطرافمو بهشــــــــــــــــت میبینم.
باید دید ها را تغییر داد

چی فکر کردی ، فکر کردی شهر شهر هرته !!!!

بنام خدا.
سلام.
شهر هرت یعنی هرکس بیاد الکی توی اسک دین پست بزنه.
------
مگه شهر هرته هرکس بیاد الکی توی اسک دین پست بزنه:khandeh!:.

كبوتر حرم;185305 نوشت:
ميدونيد اينهايي كه گفتيد گريه داره نه خنده ؟ پس خواهش ميكنم قبل از اينكه پست ها تون حذف بشه تمومش كنيد



بنام خدا

سلام به همه

کبوتر خان شماهم دیوار کوتاه تر از ما پیدا نکردی ها !!
والا من اصلا" اهل شکلات و شیرینی نبودم !
مطلب گهربار !!!دوستمان مرا جو گیر کرد گفتم یک افاضه ی فیضی هم ما بکنیم ملت محروم نشود....:khaneh:
به ما (من و سرکار طه و سرکار guest) چه ؟؟ ما یه جای دیگه پست زدیم یکدفعه دیدیم پستهایمان سر از خنده بازار دراورد .......
حالا شما بجای گیردادن :offlow:و تهدید ما :gun: پیدا کنید شکلات فروش را !!!!

sama85;185240 نوشت:
hwgh

اصلا شهر باحالی نیس

maedeh-r;185309 نوشت:
من دیگه هیچ جارو بهشت نمیبینم! بس که جهنم دیدم

no name;185505 نوشت:
اصلا شهر باحالی نیس
no name;185506 نوشت:
من دیگه هیچ جارو بهشت نمیبینم! بس که جهنم دیدم

خانم یا اقای محترم no name
سلام
چرا اینقدر می پیچونی ؟
اگه این سایت را قابل می دانی و ماهارو به دوستی قبول داری خوب یکم راحت تر حرف دلت را بگو شاید یکی پیدا شد جوابی بهت داد که ناراحتییت را کم کرد اگر هم قبول نداری که .....حالا امتحان کن ضرری که نداره داره؟!!
البته خیرسرمون اینجا قراره شکلات های سایت را بخش کنند و همه بخندند ..
ولی شما اینجا یا اگر زحمتی نیست توی پاتوق یا بخش انجمن مشاوره حرفت را بگو ضرر نمی کنی !!
البته بعید می دانم اینکار را بکنی چون ازحرفها و امضات تابلوئه که امثال ما ها !! رو قبول نداری .......تابلوئه؟!! :Gig:تابلو نیست؟!!:Gig:...یکم تابلوئه ؟!:Gig:خیلی تابلوئه ؟:Gig:...باحاله ؟!!:Gig:بی حاله ؟!!:Gig:...ببین توی امضات دیدم از "مغزهای پر" خیلی خوشت میاد گفتم فسفر بسوزونم !!بهت ثابت کنم اینجا مغزپر زیاده ...ثابت کردم ؟!:Gig:نکردم ؟!:Gig:چجوری ثابت کردم ؟!!:Gig:.........
بابا کوتاه بیا عزیز ما ...یکم از اون بالا بیا پایین, خدا رو چه دیدی شاید حرف هم رو (شما و کارشناسان اسک دین ) فهمیدید و دنیا با همه ی مشکلاتش برای شما هم قشنگ شد !! ..................

صدوق گوید: عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب قرشی ما را حدیث کرد که منصور بن عبدالله اصفهانی صوفی، از علی بن مهرویه قزوینی، از سلیمان غازی نقل کند که گفت‌: از علی بن موسی الرضا(ع) شنیدم که می‌فرمود: از پدرش موسی بن جعفر، از پدرش‌جعفر بن محمد درباره این آیه ( حضرت سليمان از سخن مور لبخندی زد) و فرمود:
چون آن مور گفت : ( ای موران به داخل خانه‌های‌تان بروید که سلیمان و سپاهیانش ناآگاهانه شما را درهم نکوبند)
باد صدای مور را به سلیمان(ع) که در هوا بر باد سوار بود رساند، ایستاد و گفت آن مور را نزد من آورید، چون آورده شد سلیمان گفت: ای مور آیا نمی‌دانی که پیامبر خدایم و به کسی ستمی روا ندارم؟
مور گفت: آری،
سلیمان(ع) گفت: پس چرا آنان را از ستم من پرهیز دادی و گفتی: (ای موران به‌خانه‌های‌تان درآیید)؟
مور گفت: بیم داشتم زینت تو را دیده و فریفته شوند و غیر خدا را بپرستند، سپس مور گفت: تو بزرگتری یا پدرت داوود؟
سلیمان گفت: البته پدرم ‌داوود،
مور گفت: پس چرا حروف نام تو بر حروف نام پدرت داوود بیشتر است، سلیمان‌گفت: نمی‌دانم،
مور گفت : زیرا پدرت داوود(ع) خود زخم خویش را مداوا کرد و بدان داوود نامیده شد در حالی که تو سلیمانی [ پر از سلامتی‌] و امید دارم به پدرت ملحق شوی‌.
مور گفت: آیا می‌دانی چرا از میان همه قدرتها، باد مسخّر تو شد؟
سلیمان گفت‌: نمی‌دانم،
مور گفت: یعنی آن که اگر خداوند عزّوجلّ همه قدرتها را به فرمان تو می‌آورد چنانکه این باد را مطیع تو نمود، نیستی‌اش به دست تو چون نیستی باد بود و آنگاه بود که سلیمان از گفته او لبخندی زد.
---------------
الصدوق قال: حدّثنا عبدالله بن محمّد بن عبدالوهاب القرشى قال: حدّثنا منصور بن عبدالله الإصفهانى الصوفى قال: حدّثنى علىّ بن مهرویه القزوینى قال: حدّثنا سلیمان الغازى قال: سمعت علىّ بن موسی الرضا علیه السلام یقول عن أبیه موسی‏ عن أبیه جعفر بن محمّد فى قوله عزّوجلّ (فَتَبِسّمَ ضاحِکًا مِنْ قَوْلها) قال: لمّا قالت النملة: (یا أَیّهَا النّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لایَحْطِمَنّکُمْ سُلَیْمانُ وُ جُنودُهُ) حملت الریح صوت النملة إلی سلیمان‏ علیه السلام، و هو مارّ فى الهواء و الریح قدحملته فوقف و قال: علىّ بالنملة، فلمّا أتى بها قال سلیمان: یا أیّتها النملة أما علمت أنّى نبىّ و أنّى لاأظلم أحداً؟! قالت النملة: بلی. قال سلیمان ‏علیه السلام فلِمَ حذّرتهم ظلمى و قلت: (یا أیّها النمل ادخلوا مساکنکم) قالت : خشیت أن ینظروا إلی زینتک فیفتتنوا بها فیعبدون غیر الله تعالی ذکره، ثمّ قالت النملة: أنت أکبر أم أبوک؟ قال سلیمان: بل أبى داود، قالت النملة: فلم زید فى حروف اسمک علی حروف اسم أبیک داود؟! قال سلیمان: ما لى بهذا علم، قالت النملة: لأنّ أباک داود علیه السلام داوی جرحه بودّ فسمّى داود و أنت یا سلیمان أرجو أن تلحق بأبیک، ثمّ قالت النملة: هل تدرى لم سخّرت لک الریح من بین سائر المملکة؟ قال سلیمان: ما لى بهذا علم، قالت النملة: یعنى عزّوجلّ بذلک لوسخّرت لک جمیع المملکة کما سخّرت لک هذه الریح لکان زوالها من یدک کزوال الریح، فحینئذ تبسّم ضاحکاً من قولها .
علل الشرائع 1 / 72.

حامی;185521 نوشت:
لأنّ أباک داود علیه السلام داوی جرحه بودّ فسمّى داود



معني داوود را دقت كنيد در كلام مور
داوود= داوي + ود ؛ زخم خودش را با ودّ و دوستي مداوا مي‌كرده است

لا حول و لا قوة الا بالله
***************
- حاج آقا ببخشيد ، اگر كسي در حالت نماز متوجه بشه كه دارن كفشهاش رو ميدزدن ميتونه نمازش رو بشكنه و بره دنبال كفشهاش ؟
- بله جانم ميتونه
- يعني حاج آقا مشكلي نداره ؟
- نه خير عزيزم اصلاً نمازي كه در اون به فكر كفشهات باشي رو بايد شكست

انيشتين و راننده اش
انيشتين براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه از راننده مورد اطمينان خود كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين او را هدايت مي كرد بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان شنوندگان حضور داشت بطوريكه به مباحث انيشتين تسلط پيدا كرده بود! يك روز انيشتين در حالي كه در راه دانشگاه بود با صداي بلند گفت كه خيلي احساس خستگي مي كند.

راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتين سخنراني كند چرا كه انيشتين تنها در يك دانشگاه استاد بود و در دانشگاهي كه سخنراني داشت كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانستند او را از راننده اصلي تشخيص دهند. انيشتين قبول كرد، اما در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از وي بپرسند او چه مي كند، كمي ترديد داشت.

به هر حال سخنراني راننده به نحوي عالي انجام شد ولي تصور انيشتين درست از آب درامد.

دانشجويان در پايان سخنراني شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در اين حين راننده باهوش گفت: سوالات به قدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انيشتين از ميان حضار برخواست و به راحتي به سوالات پاسخ داد به حدي كه باعث شگفتي حضار شد!:khaneh:

اگر برو بچه ها شیطونی کردن:

یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون كه یه جشن كوچیك دو نفره بگیرن.
وقتی توی پارك زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته كوچیك خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر كدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میكنم!
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت:
چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم
فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد !
حالا نوبت شوهر بود كه آرزو كنه.
مرد چند لحظه فكر كرد و گفت:
این خیلی رمانتیكه ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد
بنابراین خیلی متاسفم عزیزم آرزوی من اینه كه یه همسری داشته باشم كه ۳۰ سال از من كوچیكتر باشه
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه.
فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد !!!

نتیجه اخلاقی : مردها ممكنه زرنگ و بدجنس باشند، ولی فرشته ها زن هستند:ok:

سادات;186184 نوشت:

فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد !!!

نتیجه اخلاقی : مردها ممكنه زرنگ و بدجنس باشند، ولی فرشته ها زن هستند:ok:



:ghash::ghash::ghash::ghash::ghash::ghash::ghash::ghash::ghash:خییییییییییییلی جالب بود.ممنون:ghash::ghash::ghash:
حقش بود:ghash::ghash::ghash::ghash:

سادات;186184 نوشت:
ولی فرشته ها زن هستند

سلام
واقعا؟ من فکر می کردم جنسیت اونها مثل ما نیست!

سها;186254 نوشت:
سلام
واقعا؟ من فکر می کردم جنسیت اونها مثل ما نیست!

درست فکر کردی دوست عزیز . اونها که مثل ما نیستند . هم خلقتشون فرق میکنه هم جسم ندارند .

اولی دومی رو توی خیابون میبینه بعد از حال و احوال میگه :راستی چند وقت پیش مرتب با یه دختری می دیدمت . نامزدت بود ؟
دومی : آره .
اولی :پس حتما میونتون به هم خورده چون دیگه با هم نمی بینمتون .
دومی : نه ، ازدواج کردیم .

لا حول و لا قوة الا بالله
***************
اين يه آگهي گمشدست كه دو سال پيش تو روزنامه زده بودن ، منم خوشم اومد و برداشتمش
كارت دانشجويي ، پايان خدمت ، و احتياط گواهينامه موتور و كارت فدراسيون اتومبيلراني ، شناسنامه ، كارت ملي ، جواز كسب به 4 زبان ، سند ازدواج .......... به شماره شناسنامه ..... فرزند اسفنديار متولد 1343 صادره از تهران ، بنچاق دو واحد آپارتمان و 4 قطعه زمين و 4 عدد دسته چك متعلق به بانك رفاه كارگران ، بانك تجارت ، بانك پارسيان و سامان جهانشهر ، سفته5 ميليوني و شناسنامه سپهدار و سپهر مفقود و فاقد اعتبار است!!!!!!!

به یکی میگن : چرا روزه نمی گیری ؟
میگه : مسافرا روزه نباید بگیرن . همه ما توی این دنیا مسافریم . تو چرا میگیری ؟


:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:

[="Navy"]مامانه به بچه ش میگه:میدونم شیطون گولت زد که موهای خواهرتو کشیدی
بچهه میگه:اره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود! :Khandidan!:[/]

به حيف نون میگن"تور"رو تعریف کن؟
میگه مجموعه ای ازسوراخ هاکه باطناب به هم بسته شده اند!

از حيف نون میپرسن:میزان تحصیلات؟
میگه:PHD
میگن:یعنی چی؟
میگه یعنی:
Passed Highscool with Difficuties


یکی از دوستام تعريف ميكرد مامانم وقتی نماز ميخونه با هر الله اكبر بلندی كه ميگه يه منظور داره... اون موقع من چك ميكنم زير گاز خاموش باشه، كسی در ميزنه، چراغ جايی روشن نمونده باشه و...! يه روز با وجود اين كه تمام اينا رو چك كرده بودم بازم الله اكبر ادامه داشت، وقتی نمازش تموم شد با عصبانيت گفت مگه كوری نميبينی گرممه ميگم کولر رو روشن كن....!

[=&quot]یارو میخاد بره بدنسازی
[=&quot]بهش میگن: حواست باشه هفته اول سخته بهت فشار میاد
[=&quot]میگه: اشکال نداره از هفته دوم میرم
!!!:ok:

نتیجه: انتخاب زمان مناسب برای شروع یک کار نقش مهمی در موفقیت دارد!

همون یارو بالاییه! میره دکتر میگه: آقای دکتر خیلی چاق شدم چیکار کنم؟
دکتر میگه: روزی 2 کیلومتر پیاده روی کن.
یارو بعد از 6 ماه زنگ می زنه به دکتره میگه: آقای دکتر الان رسیدم لب مرز، حالا چیکار کنم؟!!!

نتیجه: همیشه هنگام تمرینات لاغری، پاسپورت خود را به همراه داشته باشید!
:khandeh!:

یارو میخاد بره خواستگاری
بهش میگن: حواست باشه دختره خیلی باکلاسه یه وقت ضایع نکنی!!!
میگه:خب چیکار کنم ضایع نشه؟!
بهش میگن: دختره هر چی گفت، تو همون مایه ها جوابشو بده!
میرن خواستگاری. گفتگو شروع میشه...
دختره بهش میگه: اسم من پروانه اس!
یارو یه کم فکر میکنه میگه: منم تسمه پروانه هستم!!!:khandeh!:

نتیجه: قبل از خواستگاری حتما با اصطلاحات فنی ماشین آشنا بشین خیلی به درد می خوره!:ok:

میگن تو جهنم یه سفره هست طولش 2-3 کیلومتره و هر روز هم نوبت توئه که تمیزش کنی!:khandeh!:

اگر زنهادنیا رو میگردوندن هیچ جنگی وجودنداشت!فقط چندتا کشورلوس بودن که باهم قهر بودن،پشت سرهم غیبت میکردن و باهم حرف نمیزدن...!:Khandidan!:
هرکی میخواد بخونه تا اذربانو خانم نیومدن حذفش کنن!

شاید شما از این عکسها زیاد دیده باشین همتون هم میدونین که راننده ی این ماشینا میگن خانم کلن به اسم خانما تموم میشه من اولش فک میکردم دروغ اما متاسفانه واقیعت داره

از یکی می پرسند نظرتون راجع به ازدواج فامیلی چیه؟
میگه همه اقوام ما ازدواج فامیلی کردند؛ مثلا داییم با زن دایی ازدواج کرده و عموم هم با زن عمو!!!:khandeh!:

رفيق ملا به اون مراجعه ميكنه و ميگه : میشه دو روز خرت رو به من قرض بدی .

ملا گفت : خر من دو روزه كه گم شده در همين حين خرش شروع كرد به عر عر كردن .
دوستش ميگه : حرف تورو باور كنم يا عرعر خرت رو؟

ملا گفت : اي مردك احمق تو انقدر شكاكي كه حرف من پيرمرد رو قبول نداري ولي حرف خر منو قبول ميكني ؟!!:khaneh:


از ملا مييپرسن : ماهي چرا حرف نميزنه؟
ملا ميگه : حرف ميزنه, شما ملتفت نمي شيد! اگر باور نداريد خودتون سرتونو زير آب ببريد و حرف بزنيد اگه كسي حرف شما رو فهميد !!:khandeh!:

سلام
میگم مواظب باشین یه موقع فیلم ترسناک نبینید!

مثل اینها:

آقای دست ودلباز تصادف میکنه، وسط خیابون داد میزنه آخ ماشینم! آخ ماشینم! پلیسه میگه بدبخت این قدر حرص ماشینو نخور، دست چپت قطع شده! آقای دست و دلباز دستشو نگاه میکنه، میگه: یا حضرت عباس! ساعتم کو؟

سلام
دوستان عزیز لطف کنید در این قسمت فقط مطالبی رو قرار بدید که با هدف تاپیک- خنده حلال حکیمانه- سازگاری داشته باشه.موفق باشید.

ادم های خوشبخت به درکه می روند و کوفته می خورند!
ادم های بدبخت به درک می روند و کوفت می خورند!

از رحمت به دور است کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذارد
،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!
:Cheshmak:

زندگی متأهلی یعنی

به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگه‌دار تو باشد

اونوقت جواب بگیری:

یه بسته قارچ، آب‌لیمو، مرغ ، نون !
:Moteajeb!:

این روزا عده ای یه جوری زیرآبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!!!!
:ok:

نظرتان در مورد این جمله چیست؟

(مهرم حلال ، جونم آزاد)

الف) زیبا ترین جمله دنیاست

ب) با معنا ترین جمله دنیاست

ج) خوشحال‌کننده‌ترین جمله دنیاست

د) تخیلی‌ترین جمله عصر کنونی است
:khandeh!:

کلاغ اولی :غار
کلاغ دومی:غار؟؟؟؟
کلاغ اولی : په نه په هتل پنج ستاره !!!

راننده این ماشین ها مرد بوده خانم ها به دل نگیرن:Nishkhand:

:shad::khandidan::ghash:


نانوا هم جوش شیرین میزند بیچاره فرهاد

بسم الله الرحمن الرحیم

معنی کلمات !

کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟

سه‌پایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستند

یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها

وانت : اینترنت آزاد و بدون فیلتر

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن

نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت

نلسون ماندلا: نلسون اون وسط گیر کرده

تهرانی: تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه رانی!

مختلف : مرگ مغزی

مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند

جدول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند

کره حیوانی : بیچاره ناشنواست

توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن

کته ماست : آن گربه مال ماست

Saturday : روز جهانی ساطور

گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.

البرز: عربها به « پرز » گویند

زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد

غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای

پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد

کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی

ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد

هشتگرد : ۵

خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است

وایمکس : درنگ چرا؟

قمقمه : پَ ن پَ قم هالیووده

شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد

محمد مَهدی;189383 نوشت:
دﺧﺘﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟

ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟

ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﭘﺴﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﺩﺧﺘﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﭘﺴﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳـﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ

ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ چهار ﻭ سی ﻭ هشت ﺩﻗﯿﻘه !!!:khandidan!:

ما محمد مهدی ها از نقد هم ناراحت نمی شیم
این پست شما در لیست حرف های بسیار بد قرار می گیره چون بی حیایی پنهان درش داره.

لا حول و لا قوة الا بالله
***************

عرفان;191136 نوشت:
ما محمد مهدی ها از نقد هم ناراحت نمی شیم


این پست شما در لیست حرف های بسیار بد قرار می گیره چون بی حیایی پنهان درش داره.

سلام
چشم پاکش میکنم
ولی نفهمیدم کجاش بی حیایی بود؟:Gig:
یا علی(ع)

حالا که قراره لطیفه ها حکیمانه باشه پس....[=&quot]

[/][=&quot]خواب ديدم قيامت شده است
هرقومي را داخل چاله‏اي عظيم انداخته و بر سرهر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ي ايرانيان.
خود را به عبيد زاكاني رساندم و پرسيدم: «عبيد اين چه حكايت است كه بر ما اعتماد كرده نگهبان نگمارده‏اند؟»
گفت: «مي‌دانند كه به خود چنان مشغول شويم كه ندانيم در چاهيم يا چاله!»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در ميان ما كسي كه بداند و عزم بالا رفتن كند...»
نپرسيده گفت: گر كسي از ما، فيلش ياد هندوستان كند خود بهتر ازهر نگهباني لنگش كشيم و به تهِ چاله باز گردانيم!!..


[/]

موضوع قفل شده است