حرف دل با امام زمان (عج) -هرجمعه منتظرتون هستیم

تب‌های اولیه

1409 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


آقا جون یه وقت هایی دل آدم رو همچین می سوزونن که به والله خودتم سوزشش رو حس میکنی
اونقدر که دیگه رمق آدم رو میگیره
میدونید آقا کی کاملا سوزش قلبم رو حس میکنم وقتی که از فرزندان خودتون میسو زونن دل رو...
آقا جون اولاد شما حق دارن هرجور خواستن رفتار کنن؟!..
ما از اولاد شما نیستیم آدم که هستیم...

[=Microsoft Sans Serif]دلم به وسعت دنیا گرفته آقا جان...
:geryeh::geryeh::geryeh:

سلام خدمت تنها باقی مانده خدا.....

یا صاحب العصر ، ازت خواهش دارم هرچه زودتر بیای !!!!!

اخه این دنیا دیگه درش صداقت نیست ...

دیگه حرف حق خریدار نداره ...

اللهم عجل لولیک الفرج

روزی هزار بار دلت راشکسته ام

بیخود به انتظار وصالت نشسته ام

هربار این تویی که رسیدی و در زدی

هربار این منم که در خانه بسته ام

هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی

هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام

اللهم عجل لولیک الفرج

بخوان دعاي فرج را ز پشت پرده ي اشك...
كه يار، گوشه ي چشمي به چشم تر دارد

بخوان دعاي فرج را كه يوسف زهرا...
ز پشت پرده غيبت به ما نظر دارد

مدیر فرهنگی;207601 نوشت:
بخوان دعاي فرج را ز پشت پرده ي اشك...
كه يار، گوشه ي چشمي به چشم تر دارد

بخوان دعاي فرج را كه يوسف زهرا...
ز پشت پرده غيبت به ما نظر دارد

یوسف زهرا زپشت پرده ی غیب به ما نظر دارد یعنی میشه اقا جونم بیایی و ما رو نجات بدی از گناه و الودگی اقاجون
ارزوهایم زیر انبوهی از خاکسترنفس میکشند
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کدامین جمعه میوزد
اللهم عجل لولیک الفرج


[="Times New Roman"][="Black"]

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

بخش مهدویت تبیان

[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

آقاجون بازم انتظار... بازم یه غروب جمعه ی دیگه...
بازم یه دل تنگی دیگه...
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

عصریست غریب و آسمان دلگیر است


افسوس برای دل سپردن دیر است

هر روز بـهانه ای گرفتیم و گذشت

عیب از من و توست عشق بی تقصیر است . . .

[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

قطعه گم شده اي از پر پرواز كم است
يازده بار بشمرديم و يكي باز كم است
اين همه آب كه جاري ست نه اقيانوس است
عرق شرم زمين است كه سر باز ماست
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

[center]مهدیا كعبه شد از تاب تو بی تاب، بتاب
کاش می شد که خدا
اجازه ظهورت می داد

[/center][/]

[="Times New Roman"][="Black"]



دوباره سرخی غروب جمعه دیده شدوتونیامدی دوباره بغض من درگلوشکست وتونیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصروأجعلنامن أنصاره وأعوانه ووفقنالماتحب وترضی.:Ghamgin:

[="Times New Roman"][="Black"]

با توام اي دشت بي پايان! سوار ما چه شد؟
يكه تاز جاده هاي انتظار ما چه شد؟
آشناي «لافتي الا علي» اينك كجاست؟
وارث «لا سيف الا ذوالفقار» ما چه شد؟
چارده قرن است چل منزل عطش پيموده ايم
التيام زخمهاي بي شمار ما چه شد؟
چشم يوسف انتظاران را كسي بينا نكرد
روشناي ديده اميدوار ما چه شد
ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد
دشت را گشتي بزن، بنگر سوار ما چه شد؟
باز اي موعود! بي تو جمعه اي ديگر گذشت
بي قراري كشت ما را، پس قرار ما چه شد؟
مي نشينم تا ظهور سرخ مردي سبزپوش
آن زمان ديگر نمي پرسم بهار ما چه شد
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

در غم هجرانت اي گل اشك بارانم چو شمع
سوگوار و قلب چاك و سينه سوزانم چو شمع
درس شعر اموختم از مكتب عشقت بيا
در فراق روي ماهت چشم گريانم چو شمع
ديگر از اين سينه ام حرفي نمي ايد به گوش
با كه گويم درد هجران تورا اي ماه رو
با كمال اشنائي مات و حيرانم چوو شمع
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

[b]ای آخرین توسل سبز دعای ما


آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین

بی تو چه زود می گذرد هفته های ما

در این فراق تا که ببینی چه می کشیم

بگذار چشمهای خودت را به جای ما

موعود خانواده کی از راه می رسی

کی مستجاب می شود "آقا بیای ما" ؟

کی می شود بیایی واز پشت ابرها

خورشید های تازه بیاری برای ما

آقا اگر نیایی وبالی نیاوری

از دست میرود سفر کربلای ما

[/B][/]

[="Times New Roman"][="Black"]

اي معني انتظار
يك لحظه بايست!
ديوانه شدن به خاطرت كافي نيست.
يك لحظه بايست يك جمله بگو:
تكليفه دلي كه عاشقش كردي چيست؟
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

اول وآخرعشقها خودتي
واسه من تموم دنيا خودتي
برا يوسف جايي پيدا نميشه
وقتيكه يوسف زهرا خودتي
من ازت يه خواب ببينم بسمه
توي خواب تورو ببينم بسمه
خواسته ي زياديه پيشت باشم
پاتو بگذاري رو سينه ام بسمه
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

صحبتي شدكه خداباب نجاتي بفرست
تلخي ذايقه را شاخه نباتي بفرست

مي رسد با علم سبز امامت بردوش


ازچه خاموش نشستي صلواتي بفرست.
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

جمعه يعني شوق يعني انتظار

جمعه يعني طاق ابروي نگار

جمعه يعني يك غروب غصه دار

جمعه يعني مهدي چشم انتظار

[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

اگر عنایتی بر این گدا کنی چه می شود
مس وجود جان من طلا کنی چه می شود

غم فراق و دوریت گرفته سینه مرا

اگر که عقده دلم تو وا کنی چه می شود

به زخم های جان من بنه ز لطف مرهمی

به قلب زار من اگر شفا دهی چه می شود

هر آن طبیب کآمدم فزون نمود درد من

تو دردهای من اگر دوا کنی چه می شود
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

گر پرده ز رخ باز نمايد مهدي (عج)

از خلق جهان دل بربايد مهــــــدي(عج)

اي شيعه چنان منتظر مولي باش

گويي كه همين جمعه بيايد مهدي(عج)

[="Times New Roman"][="Black"]

خبر آمد حبری از مهدی
خبری از من و او عهدی
خبر آمد که ندائی گوید :
( مهدی از درد جدائی گوید )
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

لالا لالا گل پونه

آقا خیلی مهربونه

اگه نیستش میون ما

ز ما غافل نمی مونه

لالا لالا گل اسپند

خدایا بر خودت سوگند

رسانی مهدی ما را

کنی ما را به دیدارش

بسی شادان بسی خرسند

الهی شام غیبت رو

تمومش کن رسون آخر

فرج را رو به راهش کن

ظهورش را رقم برزن

الهی قفل در واشه

یه باره آقا پیدا شه

بشه مهمون دلهامون

تو آیینه چشامون

گل زهراشکوفا شه

لالایی می رسه پایان

ولی قصه مشتاقی

همیشگی است و بی پایان

[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

یوسف مصری نمی آید به كنعان دلم
بازسر را می گذارد غم به دامان دلم

بی حضورچتر دستانت ببین یعقوب وار


مانده ام امشب دوباره زیر باران دلم

خوب می دانی زلیخای جنون با من چه كرد
پاره شد در ماتم عصمت گریبان دلم

نوح من ! خاصیت عشق است امواج بلند


كشتی ات را بشكن و بنشین به طوفان دلم

كی بهارت می وزد بر گیسوان حسرتم
كی نگاهت می شود ای خوب مهمان دلم ؟

تا بگویی با من از عریانی اندوه خویش


تا بگویم با تو از اسرار پنهان دلم

بوی پیراهن مرا كافی است تا روشن شود
چشم تاریك و شب خاموش كنعان دلم

فاطمه تفقدی
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

در این زمانه برادر، که فصل بیدردی است
به گرده های شرف، دشنه های نامردی است
به جاده های خطر، جای پای مردی نیست
و جاده در قرق قوم عافیت گردی است
جسارتی به زمین گل نمی کند هرگز
به چهره های همه، آیه هایی از زردی است
نمی وزد به جهان، خشم استخوانمردی
و این جهان ستمستان ناجوانمردی است
خدا کند تو بتابی، عدالت موعود (عج)
که فصل روشن تو، فصل خوب همدردی است
[/]

شعر بلد نيستم احتمالآ خيلي اشكال قافيه و..داره به شعرا بر نخوره اما خواستم بنويسم
.......
......
انتظار، افضل من الكل عمل ؛يعني جهاد
نا به كار آيد دعاي ندبه اهل جماد
منكر صدق نواي هجر شيعي نيستم
منكر شيدايي روح بلند ان بسيجي نيستم
استعيذ الله گر سر دعا حاشا كنم
از نداي ربنا وقت سحر شكوا كنم
صحبت از شبهاي احياي است؛ ما قران به سر
غافل از احياي قران چشم مالان تا سحر
عادت قرباني معصوم دراثبات جهل
تابه كي لبيك گويان وفدا سازيم اهل؟
منتظر، قائم به پويايي؛ هواي نام نيست
در دوسويي هاي تاريخ مكرر خام نيست
منتظر ،محتاج ان نور است ان فرقان تام
تا بيابد ارض در دستان اسلامش زمام
ميدونم به قالب شعر ربط نداره اما دوست دارم بگم:
كاش ميشد جان من ميرفت تو مي ا مدي
مايه رسوايي ات اه دلت ميرفت تو مي امدي
واقعا تشخيص حق سخت است ثبت بالعمل
بي تو قطعيت به يك روياست ربي العجل

yavari;231580 نوشت:
شعر بلد نيستم احتمالآ خيلي اشكال قافيه و..داره به شعرا بر نخوره اما خواستم بنويسم
.......
......
انتظار، افضل من الكل عمل ؛يعني جهاد
نا به كار آيد دعاي ندبه اهل جماد
منكر صدق نواي هجر شيعي نيستم
منكر شيدايي روح بلند ان بسيجي نيستم
استعيذ الله گر سر دعا حاشا كنم
از نداي ربنا وقت سحر شكوا كنم
صحبت از شبهاي احياي است؛ ما قران به سر
غافل از احياي قران چشم مالان تا سحر
عادت قرباني معصوم دراثبات جهل
تابه كي لبيك گويان وفدا سازيم اهل؟
منتظر، قائم به پويايي؛ هواي نام نيست
در دوسويي هاي تاريخ مكرر خام نيست
منتظر ،محتاج ان نور است ان فرقان تام
تا بيابد ارض در دستان اسلامش زمام
ميدونم به قالب شعر ربط نداره اما دوست دارم بگم:
كاش ميشد جان من ميرفت تو مي ا مدي
مايه رسوايي ات اه دلت ميرفت تو مي امدي
واقعا تشخيص حق سخت است ثبت بالعمل
بي تو قطعيت به يك روياست ربي العجل

خیلی زیبا بود خیلی............

دلم خیلی گرفت......شعرتون خیلی قشنگ بود....هیچ اشکالی هم نداشت..باز هم بگید...:Gol:

[="Times New Roman"][="Black"]

yavari;231580 نوشت:
شعر بلد نيستم احتمالآ خيلي اشكال قافيه و..داره به شعرا بر نخوره اما خواستم بنويسم
.......
......
انتظار، افضل من الكل عمل ؛يعني جهاد
نا به كار آيد دعاي ندبه اهل جماد
منكر صدق نواي هجر شيعي نيستم
منكر شيدايي روح بلند ان بسيجي نيستم
استعيذ الله گر سر دعا حاشا كنم
از نداي ربنا وقت سحر شكوا كنم
صحبت از شبهاي احياي است؛ ما قران به سر
غافل از احياي قران چشم مالان تا سحر
عادت قرباني معصوم دراثبات جهل
تابه كي لبيك گويان وفدا سازيم اهل؟
منتظر، قائم به پويايي؛ هواي نام نيست
در دوسويي هاي تاريخ مكرر خام نيست
منتظر ،محتاج ان نور است ان فرقان تام
تا بيابد ارض در دستان اسلامش زمام
ميدونم به قالب شعر ربط نداره اما دوست دارم بگم:
كاش ميشد جان من ميرفت تو مي ا مدي
مايه رسوايي ات اه دلت ميرفت تو مي امدي
واقعا تشخيص حق سخت است ثبت بالعمل
بي تو قطعيت به يك روياست ربي العجل

احسنت والله:Kaf::Kaf::Kaf:
حقیر که خیلی استفاده کردم....:Gol:واقعا زیبا بود:Gol:

ashr;231889 نوشت:

[=Times New Roman][=Times New Roman]احسنت والله:Kaf::Kaf::Kaf:[=Times New Roman]
[=Times New Roman]حقیر که خیلی استفاده کردم....:Gol:واقعا زیبا بود:Gol:

الحمدلله.التماس دعا

[=Century Gothic]ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت
[=Century Gothic] در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت

[=Century Gothic]خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
[=Century Gothic] بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت

[SPOILER][=Century Gothic]تبریک مولا جان،تبریک[/SPOILER]

مهدی جان !

روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم …

دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم …

روزی هزار بار دلت راشکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی
هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام


اللهم عجل لولیک الفرج

[="Blue"][="DarkGreen"]
گونش باتاندا هر جمعه خیالین
توتار ینه بو قلب بیقراریم
گورنمدیم بو گونده گولعذاریم
گچدی بیر آیری جمعه ده گلمدین....

[/][/]

اینم حرف دل من امروز:
السلام علیک یابقیة الله.........
طلوعی بی فروغ!
جمعه نامیده اند توراجمعه
جمع یاران نامیده اندتوراجمع
اماکویاری؟!!
امروزطلوع خورشیدراازجایی غیرازهمیشه دیدم امافروغی نداشت!مولای من این طلوع تورااززیبایی کم دارد!صدای گنجشکهای باغ درفضای اتاق پیچیده است ونسیمی دل انگیزمیآید!امانه این نسیم برای من دل انگیزنه مسموم است!نسیمی که توعطرآن نباشی معطرنیست!دلی که توجه تورانداشته باشدخرابات است مولای من!خرابات!
امروزاین دل شکسته حال بی قرارتوست آقای من!نمیگویم برای من بلکه به آبروی خوبانت فروغی به این طلوع بی رونقمان عنایت بفرما!.........


:Gol::Gol::Gol:

کِلکِ مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند

قاصد حضرت سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند


:Gol::Gol::Gol:

بسم رب النور
نه فقط من....نه تو ....نه
همه اورا ديدند...... رخ اومست كنان مي آمد........آسمان بر رخ اوچشمك زد......برقش امدورفت
رعدش ساكت بود.....نفسش بي كلك وعاجز بود......آسمان ؛ساده دل وعاشق بود
چشمها خيره بدوست.....دستها دل به دل اودادند......آسمان زل زدوخورشيد به آن ساقي داد
ابرها آه دلش را به امانت دارند....قاب نقاشي احساس زمين آبي شد......همه جاآبي بود
دل اوسرخ به اميد سلام........دل او خوش به محال ونفسش خوش به نسيم
ناگهان بادي بي باده كنان امد وبي سامان كرد.....طوفان، طعنه تلخي به دم عاشق زد...همه جا ساكت بود
كائنات از غم نالاني او ميگريند....آخر او عاشق بود....عشق اورفت دل اورا برد
اسمان بي دل وبي نور وخموش ....شب شد وچادري از جنس فنا بر سر كرد....بايد او هم ميرفت...رفت...
روشني را هم برد
عشقها كشته شدند .....وهمان يك چشمك.....آخرين ضربه نقاش به بوم.....وهمان يك چشمك
آخرين ناظر رخسار سپيد
چه بگويم بر عشق .....كاش بادي نوزد.....وسرابي دل ما خوش نكند....كاش عاشق برويم
وبه نقاش بگوييم كه مارا نكشد.....وبه ماجلوه سرخي زشقايق بدهد
وهمان يك چشمك......چاره ساز همه احساس كند
زنواي دل او دم زده ايم ......... دل اونيست ولي يادش هست
ياد اوسرخ است اوعاشق رفت.....كاش ما هم ياد سرخي به دقايق بدهيم

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ ، آشنادن منه بیر خبر یوخ
گلدی بو جمعه ده گِده آلله ، فاطمه یوسفینن خبر یوخ
یاندی پروانه لر شمع سوندی ، آیریلیقدان اوره قانه دوندی
شانیده رتبه ده بی بدلسن ، هر گوزلده اقا سن گوزلسن
کیم دییر آیریلیق درده سالماز ، عاشقین صبرینی الدن آلماز
ای گوزوم یوللارا باخ داریخما ، گون همیشه بولوت آتدا گالماز
غنچه گوللر نه اندازه سولسون ، قلبیلر گویما قانیله دولسون
گلدی بو جمعه ده گلمه دین سن ، گون ساییم جمعه ی دیگر اولسون
ای «صفایی» هَله دوز فراقه ، یول سالاغ بیزده بیرده عراقه
قلبیلر غصه دن داغلی گالدی ، یا امام زمان گل اماندی


جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفأل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد...

سید حمید رضا برقعی

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو صاحب‌نظرانند هنوز

لاله‌ها، شعله‌کش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

از سراپرده غیبت، خبری باز فرست
که خبریافتگان، بی‌خبرانند هنوز

رهروان، در سفر بادیه حیران تواند
با تو آن عهد که بستند، برآنند هنوز

ذره‌ها در طلب طلعت رویت با مهر
هم‌عنان تاخته چون نوسفرانند هنوز

طاقت از دست شد ای مردمک دیده! دمی
پرده بگشای که مردم نگرانند هنوز

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﯼ ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ ﺁﻣﺪﯼ ﻣﻮﻻ‌ ﻧﯿﺎﻣﺪ 
ﺻﺒﺢ ﺁﻣﺪ ﻇﻬﺮ ﺷﺪ ﻣﻐﺮﺏ ﺭﺳﯿﺪ ﺁﻗﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

ﺷﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮐﻨﻌﺎﻥ ﻭﻻ‌ﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ 
ﮐﻮﺭ ﺷﺪ ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﭼﺸﻤﻢ، ﯾﻮﺳﻒ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻨﺪ ﭘﺲ ﺁﻗﺎﯾﺘﺎﻥ ﮐﻮ؟ 
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺁﻣﺪ ﯾﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ؟ 

ﻣﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﻏﺮﯾﺐ ﻭ ﺍﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ 
ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺮﻥ ﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻋﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

ﻋﻤﺮ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﺔ ﯾﺎﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻃﯽ ﺷﺪ ﺩﺭﯾﻐﺎ 
ﻣﻨﺠﯽ ﻣﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﺎ ﺭﻫﻨﻤﺎﯼ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ، ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻭ ﺻﺤﺮﺍ 
ﻗﺎﻣﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺷﺪ ﺣﺠﺖ ﯾﮑﺘﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺟﺪّﺵ ﺳﺮ ﻣﯿﺎﻥ ﭼﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ 
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﭼﺎﻩ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﯼ ﺁﻥ ﻣﻮﻻ‌ ﻧﯿﺎﻣﺪ؟ 

ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ 
ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺯ ﻣﻮﻻ‌ﯾﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

ﻓﺘﻨﺔ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﯿﺮ ﺷﺪ ﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﻋﺎﻟﻢ 
ﮐﻮ ﻋﺼﺎ ﭼﻮﻥ ﺷﺪ ﯾﺪ ﺑﯿﻀﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻮﺳﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ؟ 

ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﺬﺷﺖ ﻣﯿﺜﻢ 
ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻣﻬﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﺭﺍ ﻧﯿﺎﻣﺪ 

......
.....
.....
چطور اينگونه من با توسوار عشق ميگردم
هزاران راه پرغوغا به گوشت تنگ ميسازم
چطور راضي شوي كز اين غرور پر تمنايم
من اينسان را بدون تو فراخواني كنم از در
چطور بازي دهي من را
كه بي تابم براي دست در دامن زدن بر تو
من از گوش خطا پوشت هزارن كين وغم عابر كنم هرشب
تو با اسب زمان راهي كني من را
ولي من تاطلوع صبح نجوا ميكنم هرشب
...........
بچه ها من دارم ميرم از اسك دين:( ميشه بريد پاتوق اسك دين يه سري صحبت پاياني داشتم اونجا نوشتم برام مهمه كه بخونيد نظر بديد تا پايان امشب نصيحتي هم داشتيد بفرماييد


به نام علی اعلی

دیگه خسته شدم از این جمعه های انتظار
جمعه های بی شمار

دیگه خسته ام از شمردن روزهای هفته تا به جمعه

خسته ام از ساعتهای انتظار
از ثانیه هایی که بی تو می گذرند

خسته ام از خودم
از اینکه با اسمت خوش می شوم و ...
ولی از رسمت چیزی نمیدانم خسته شدم

این بار هم جمعه ای گذشت و تو نیامدی
و من در این غروب دلگیر تنها نشسته ام
تنهای تنها بی تو

مولایم بیا که بی تو خسته ام
خسته ام خسته خیلی

مولا بیا!

اللهم عجل لولیک الفرج

[b]content[/b]

ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼﭘﺎﯾﺎﻥِ ﺳﺒﺰ ﻗﺼﻪ ﺩﻧﯿﺎ، ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﺖ ﺩﻝ ﺍﺳﯿﺮ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺆﺍﻝ ﺗﻠﺦﺍﯼ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻌﻤّﺎ، ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ
ﮐِﺰ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻏﺒﺎﺭ ﺧﻮﯾﺶﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺭﻭﺷﻦِ ﻓﺮﺩﺍ، ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ
ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﺗﻔﺘﯿﺪﻩ ﮐﻮﯾﺮﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﯾﺎ، ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ
ﺍﯼ ﺣﺲّ ﭘﺎﮎِ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﺡ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ
ﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﺎ، ﺍﯼ ﺣﻀﻮﺭﺳﺒﺰﺍﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﻃﺎﻫﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ
ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻏﺰﻝ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎﻧﺪ

[="blue"]بیا وگرنه در این انتظار خواهم مرد
اگر که بی تو بیاید بهار خواهم مرد

به روی گونه من اشک سالها جاریست
به زیر پای همین آبشار خواهم مرد

خبر رسید که تو با بهار میایی
در انتظار تو من تا بهار خواهم مرد

نیامدی و خدا آگه از من هر روز
به اشتیاق رخت چند بار خواهم مرد

آقا جانم یابن الحسن

تمام زندگی من در این امید گذشت
که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد

بابی انت وامی واهلی ومالی واسرتی یا بقیة الله[/]
http://www.askdin.com/thread6304.html

ﺍﻟﻬﻢ ﺍﻟﺠﻞ ﺍﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ
ﺑﺎ ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺁﻗﺎ ...
ﺷﺒﺘﺎﻥ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ...
با ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺘﺎﺑﯽ
ﭼﺸﻢ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﻗﺎﯾﻖ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺘﻈﺮﻧﺪ
ﺩﺷﺖ ﻫﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺳﺒﺰﻩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺩﮔﺮ ...
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺮ ﺁﻗﺎ؟!
ﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﯼ ﮐﻒ ﻧﻌﻠﯿﻦ ﺷﻤﺎ!
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺗﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ

موضوع قفل شده است