حجاب ɛ✿ɜ چـــــادر ، فرشی در مسیر قدوم مهدی فاطمه (س) ɛ✿ɜ تصاویر

تب‌های اولیه

977 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال




[SPOILER]



[/SPOILER]
می گــــــوینــد سیاهـــــے ِ چــــــادرم چشمــــ را میـــزند
!
چشــــم آدم هاے حریص وهــــــــــرزه را ،
چشـــــــــــم را که هـــــیــچ ! خبـــرندارند تازگـــــے ها دل را هــــــم می زند!
دل آدم هــــــــاے مریض و بیمــــــــــار دل را!
از شما چه پنهان چــــــــــادرم دست و پا گیر هم هست !
دست و پاے بـــــــے بند و بارے را می بندد!
چــــــــادر براے کسانـــــــــے استــــ که نمے خواهند عزتــــ ِ آخرتشان را به بهاے نا چیز ِ
لبـــــخند هاے هــــرزه بفروشند!

[SPOILER]


[/SPOILER]
شــــــــمــا بـﮧ مــــלּ بگــو ، اُمـُـل!
مـــלּ حتـﮯ
بـﮧ تـِـــراس خانـﮧ ماלּ هم کـﮧ مـــــﮯ روم
حجــــــــــآب دارمـ .
یــآد گرفته ام
حجـــــــــــآب ،فقـط براے خیــــابـــــآלּ نیست!
تـِـرآس هـــــــمـ نامحـرم دارد...
+
دوســــــت دارم این اُمُـــــــل بودنـمـ را..

[SPOILER]


[/SPOILER]
بیمارستان از مجروحین پر شده بود...

حال یکی خیلی بد بود...

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

من آن زمان چادر به سر داشتم.

دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...

مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم...

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...

راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس



سکانس اول:
ظُهر .من ، قدم زنان در كوچه

سكآنس دوم:


چند قدم جلوتر از من ، دختري جوآن قرمز (1) پوشيده (كوتاه! ،بآ جوراب شلواري! )

سكآنس سوم:
يك مآشين از روبروي مآ، گذشت راننده پسري جوان


سكآنس چهآرم:


من جلوتـر از دختر جوان قرمز رنگ

سكآنس پنجم:
اينبآر همآن مآشين ، برگشت ، دوباره دور مي زند، ترمـــــز، كنار دختر جوان قرمز رنگ. خودش خواست ، شد(2)

سكآنس ششم:
بـــآ خودتــــــآن!

1.حضرت محمد (ص)فرمود: از رنگ قرمز برحذر باشيد، چون محبوب ترين زينت در نظر شيطان است.{نهج الفصاحه، ص 198} 2.«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ:خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتي) را تغيير نمي‌دهد مگر آن‌كه آنها خود را تغيير دهند.{رعد/ 11}






[="Black"]

[h=2]21 تیرماه روز عفاف و حجاب گرامی باد
[/h]



[/]

[=Arial Narrow]




اینجا كلاس ِ درس‌ ِ(!) ماست
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی مانتو و مقنعه ات بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه میروی به قول معروف كلاسَت بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی روابط اجتماعی ات(با آقایان) بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی ...
عجیب است سر كلاس ما جای بالا رفتن ِ شعور و ارزش و حیا خالی ست

آیت الله بهجت فرمودند : الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند .

روز شهادت حضرت زهرا (س) یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد : آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند . آیت الله بهجت فرمودند : الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند .

عرض کردند : الان چطور به حضرت سیلی می زنند ؟

آیت الله بهجت فرمودند : هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهراسلام الله علیها می زند!









[=arial,helvetica,sans-serif] امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

[=arial,helvetica,sans-serif]« نـگاه [شهوت آلود] ، تیـــری مسموم از تیرهای شیـطان است و چه بسا نگاه شهــوت آلودی که حســرتی طـــــولانی بر جای مــی‌ گذارد»





شیطان شدی امروز....چشم های پسران را ...فردایی زود...شیطان می شود هزاران چشم...دل همسرت را ؛ حواست باشد بانو !!!!!






[=&quot]دیدم شیطان صفتان, برای پاکی قلب معصوم خواهرانم نقشه کشیده اند
[=&quot]دیدم به اسم آزادی جسم؛ انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند
[=&quot]دیدم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا آن بالاترین را از یاد همه ببرند
[=&quot]دیدم چادر را نشانه گرفته اند

[=&quot]دریغم آمد نگویم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی
[=&quot]دریغم آمد نگویم از زیبایی بی نهایت این وقار
[=&quot]دریغم آمد نگویم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را
[=&quot]برای خدا انتخاب کردن را
[=&quot]و تیر در چشمان شیطان شدن را

[=&quot]میگویم تا همه بدانند:
[=&quot]خواهرم
[=&quot]چادر مشکی تو
[=&quot]برایت امنیت می آورد


ان با چفیه زخم هایشان را می بستند … من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…

من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم




[SPOILER]



[/SPOILER]



[=georgia,times new roman,times,serif]هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
[=georgia,times new roman,times,serif] دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
[=georgia,times new roman,times,serif]

[=georgia,times new roman,times,serif] ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
[=georgia,times new roman,times,serif]

[=georgia,times new roman,times,serif] اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.



خیلی زیبا با زبان تصویر مطلب به مخاطب منتقل شده است.

حجاب زن ، صندوقچه زیبایی های اوست.


[=comic sans ms]از شلوغی شهر که فاصله ‌می‌گیری در بهترین نقطه اصفهان، رستورانی زیبا با دکوری طبیعی و دیدنی قرار دارد که می‌توان از بلندای سکوت و آرامش کوهستانی آن ، خستگی و کسالت شهر را از تن بیرون کرد. ولی آنچه ما را به این رستوران کشاند، اقدام جالب توجه این مدیریت آن در راستای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب اسلامی است. همان‌طور که همراه با خانواده مشغول غذاخوردن هستی، یکی از مسئولان رستوران آرام و مودب کنار میز می‌ایستد، از خانم‌های با حجاب، بابت حفظ شئونات اسلامی تشکر و به هرکدام از آن‌ها یک کارت تخفیف ۱۵ درصدی اهدا می‌کند. بچه‌های دور میز می‌پرسند: مامان چرا ازتون تشکر کردند و این کارت چیه؟! حتی برای آقایان نیز چنین رفتاری عجیب است اگر چه همه در مقابل آن لبخند می‌زنند.

[SPOILER]



[/SPOILER]
این همه آن چیزی است که این رستوران را با رستوران‌های دیگر متمایز می‌کند. مدیر این رستوران، مهم‌ترین موفقیت مجموعه تحت مدیریتش را اجرای اقدامات فرهنگی در قالب تفریحی می‌داند و تأکید می‌کند:این رستوران، قبل از همه، محیطی برای خانواده‌هاست بنابراین حفظ شئونات اسلامی به معنای امنیت و آرامش خانواده‌هاست. این اقدام تشکر و سپاسگذاری از بانوانی است که با رعایت شئونات اسلامی ما را در برقراری امنیت و آرامش بیشتر این محیط یاری می‌کنند. وی با بیان اینکه تخفیف ۱۵ درصد البته رقمی نیست که ارزش مادی بالایی داشته باشد ادامه می‌دهد: آنچه برای ما مهم است ارزش معنوی این طرح و آرامش خانواده‌ها در این محیط است که به لطف خدا با گذشت بیش از یک سال و نیم از اجرای طرح، استقبال خوبی خصوصا از سوی خانواده‌ها صورت گرفته است.
تهیه و گردآوری: Asemoniha.com
[/HR]

خدا خیرش دهد با این کار همه دنیا دارد و هم آخرت

مادر جان خودت به همه زنانمان حجاب ،عفاف،حیا و بصیرت فاطمی عنایت کن
یا زهرا (س)

[=arial black]
[=arial black] [=arial black] دیروز وقتی خاطره‌ای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]خاطره رو با هم بخونیم:
[=arial black] [=arial black]عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...
[=arial black] [=arial black]دست و پاش 90درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..
[=arial black] [=arial black]و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...
[=arial black] [=arial black]خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم
[=arial black] [=arial black]که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black] باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد... عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید.... اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...
[=arial black] [=arial black]و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....
[=arial black] [=arial black]فکر میکنید چی شد؟
[=arial black] [=arial black]زانوهای باربی ام شکست....
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]من بعد از اون 5 -6 تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟
[=arial black] [=arial black]مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه
[=arial black] [=arial black]ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]لاکاشو پاک کردیم...
[=arial black] [=arial black]موهاشو بافتیم
[=arial black] [=arial black]مث خودم چادر سرش کردم
[=arial black] [=arial black]
[=arial black] [=arial black]و نماز جمعه هم میرفت...
[=arial black] [=arial black]مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...
[=arial black]
rooshan.blog.ir