تعارضی برای برخی آقایون!! کی باید صندلی جلو بشینه؟ مادر یا همسر؟!

تب‌های اولیه

140 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Ghamari;412127 نوشت:
و حالا نظراتی که از سر شوخی بیان شد؛


ولی من واقعا جدی گفتم شوخی نبود :khandeh!:

قبل از ازدواج مادر می تواند جلو بنشیند اما بعد از ازدواج آقا پسرها ادب مادر شوهر باید آنقدر باشد که بخواهد عروسش جلو بنشیند

[="Times New Roman"][=times new roman]سلام و عرض ادب..چقدر این صحنه دیدنیه که زن و شوهر با مادرشوهر و مادرزن بخوان برن مسافرت یا مهمونی :khaneh: حالا کی باید جلو بشینه :khaneh: مادر شوهر یا مادرزن:khaneh: من باشم ماشینو میزارم میگم خودتون با هم کنار بیاید من با آژانس میام خدانگهدارتون :khaneh: [=times new roman]حوصله دارینااااااااا :khaneh:

سلام

مادر من:hamdel: که همیشه عقب میشینه و اجازه میده عروسهاش صندلی جلو بنشینند

yanoor;412218 نوشت:
قبل از ازدواج مادر می تواند جلو بنشیند اما بعد از ازدواج آقا پسرها ادب مادر شوهر باید آنقدر باشد که بخواهد عروسش جلو بنشیند

شاید اما در اکثر موارد باعث دوری دلها میگردد.

Im_Masoud.Freeman;412219 نوشت:
[=Times New Roman][=times new roman]سلام و عرض ادب..چقدر این صحنه دیدنیه که زن و شوهر با مادرشوهر و مادرزن بخوان برن مسافرت یا مهمونی :khaneh: حالا کی باید جلو بشینه :khaneh: مادر شوهر یا مادرزن:khaneh: من باشم ماشینو میزارم میگم خودتون با هم کنار بیاید من با آژانس میام خدانگهدارتون :khaneh: [=times new roman]حوصله دارینااااااااا :khaneh:

انسان اگر عزت نفس داشته باشه اصلا به اینگونه موارد اهمیتی نمیده حتی به پشیزی.

عبدالرحیم;412070 نوشت:

کاملا منطقی است :looti:

شخصیت ها معمولا صندلی عقب می نشینند
پس مادر صندلی عقب بشینه بهتره
:hamdel:

به مامان گفتم مادر عزیزم اگه بشینی صندلی جلو تصادف بشه صدمه می بینی پس شما بشین عقب بهتره
تازه مراجع و علماء رو هم دیدم صندلی عقب می شینن
از اون طرف.... ما که یه مادر بیشتر نداریم...... زن رو خدا می رسونه
:madar:


وای که این صندلی جلوی ماشین چه جای مهم اسرار آمیزی بود در جهان و ما نمیدانستیم.چه خام بودیم :khaneh:

من این فیلم های خارجی رو می بینم خیلی تعجب میکنم طرف عروس میاره حتی اگر از هم خوششون هم نیاد باز در یک جبهه قرار می گیرند ( افسانه جومونگ رو ببینید جالب نیست مادر شوهر و عروس تو یه جبهه :ok: ) ولی تو ملت ما خیلی از جاها می بینیم مادر شوهر و عروس روبروی هم هستند به نظر من بخاطر اینه که جوانهای ما بعضی های شون زیاد استقلال ندارن حتی بعد از ازدواج هم زیر نفوذ خونواده ها هستند . خونواده باید قبول کنه جوونش بزرگ شده و ازدواج کرده حق داره مستقلاً تصمیم بگیره

باز میگم چه دلیلی داره مادر هی دنبال پسر و عروسش راه بیفته تا سر جلو نشتن دعوا شه ( یه بار ، دو بار رو نمیگم ) :Gig:

عبدالرحیم;412070 نوشت:
از اون طرف.... ما که یه مادر بیشتر نداریم...... زن رو خدا می رسونه

شاید برسونه ولی زن خوب هم ممکنه فقط یه بار گیر آدم بیاد پس بهتره قدرش رو بدونیم :Gol:

shabnam !;412248 نوشت:
من این فیلم های خارجی رو می بینم خیلی تعجب میکنم طرف عروس میاره حتی اگر از هم خوششون هم نیاد باز در یک جبهه قرار می گیرند ( افسانه جومونگ رو ببینید جالب نیست مادر شوهر و عروس تو یه جبهه :ok: ) ولی تو ملت ما خیلی از جاها می بینیم مادر شوهر و عروس روبروی هم هستند به نظر من بخاطر اینه که جوانهای ما بعضی های شون زیاد استقلال ندارن حتی بعد از ازدواج هم زیر نفوذ خونواده ها هستند . خونواده باید قبول کنه جوونش بزرگ شده و ازدواج کرده حق داره مستقلاً تصمیم بگیره

باز میگم چه دلیلی داره مادر هی دنبال پسر و عروسش راه بیفته تا سر جلو نشتن دعوا شه ( یه بار ، دو بار رو نمیگم )

:Gig:

کاملا درسته تازه جومونگ دوتا زن میگیره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

کنیز نرجس خاتون;412291 نوشت:
کاملا درسته تازه جومونگ دوتا زن میگیره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

قصدش این نبود غافلگیر شد فکر میکنه زن اولش مرده پس . :Nishkhand:

[="Times New Roman"][=times new roman]

کنیز نرجس خاتون;412242 نوشت:
انسان اگر عزت نفس داشته باشه اصلا به اینگونه موارد اهمیتی نمیده حتی به پشیزی.

حالا این چه ربطی به حرف من داشت؟ :khandeh!:

ایینم یه خاطره ی دیگه

بعد از ازدواجم اولین بار بود که قرار بود کل خانواده سوار ماشینم بشن ..اخه ماشینم وانته )
یه کم ..اون ته ته های دلم نگران بودم ....هر چی تو ذهنم دو دو چار تا میکردم نمیدونستم به کدومشون بگم برن عقب بشینن
وسایل و توی ماشین گذاشتم و به بهانه ی سیگار خریدن سوییچ و به داداش کوچیکه دادم و گفتم سوار شید الان میام
وقتی سوییچ و از دادش کوچیکه گرفتم دیدم که مادر صندلی جلو نشسته
ابجی کویچیکه و دادشو خانوم رفتن پشت وانت نشستن
نمیدونم عکس العملش چیه ؟ اما خودم حس خوبی ندارم
اون وقت ها که بابای خدا بیامرزم زنده بود وقتی میخواستم برم پشت وانت بشینم حس بودن بهم دست میداد
اما این حس متعلق به زمانیه که من هم سن مهسا بودم ...پس شاید اونم الان این حس و داشته باشه
تا رسیدن به باغ اقاجون تموم ذهنم درگیر بود ...حتی با مامان هم حرف نزدم
وقتی از ماشین پیاده شدم با کمال تعجب ...مهسا رو دیدم که پاش و رو گلگیر وانت گذاشت و عین پسرا از پشت وانت پایین پرید
صورتش از خنده ی زیاد سرخ شده بود
جیغی از خوشحالی کشید و گفت - وای علی ..نمیدونی پشت وانت چه صفایی داره ....
تو باورم نمیگنجید با لبخند گفتم -سرد نبود
خندید و گفت -سرد چیه ؟ کولر خدا به این خوبی بدون هزینه داره کار میکنه ..سرد نبود که هیچ ..تازه کلی از مناظر استفاده بردیم
پرسیدم -چرا نیومدی جلو بشینی ؟
اخم هاش و تو ی هم کشید و گفت -توقع داشتی مادر جون با اون سن و سال بیاد پشت وانت بشینه ؟
چند ماه بعد ماشین و فروختم و یه پراید خریدم ....
اما هیچ وقت عکس العمل مهسا رو در مقابل پشت وانت سوار شدن فراموش نمیکنم
اولین بار بود که میدیدم یه زن ناراحت که نمیشه هیچ ..تازه با شوق و ذوق این ماجرا رو تعریف میکنه ...اینقدر بهش خوش گذشته بود که انگار سوار کوپه شده
الان که پراید خریدم ....مهسا جلو میشینه ..اونم با اصرار مامان
حتی اگه مهسا پیش دستی کنه و بره عقب بشینه ...مامانم میره عقب میشینه ...کنار عروسش

( خانوم هایی که سر جلو نشستن با مادر شوهرشون گیس و گیس کشی میکنن یاد بگیرن ):khaneh:

[="Times New Roman"][=times new roman]مثل اینکه بحث داره جدی میشه :khandeh!: فکر کنم باید پیش عاقد از عروس تعهد بگیرم تا بزاره مادرم جلو بشینه :khandeh!: چون من مادرم رو از همه چیزه این دنیا بیشتر دوست دارم . حتی از خودم . پس یا مادرم جلو میشینه یا همسرم عقب میشینه :khandeh!: . همینو بس . لطفا پا درمیانی هم نکنید. :khandeh!:

به قول یکی از دوستان صندلی عقب امنیتش بیشتره

پس عروس خانوم تو که به خون مادر شوهر تشنه ای بذار مادرشوهر جلو بشینه :Nishkhand:

اینجوری دستتم به خون مادرشوهر آلوده نمیشه :Nishkhand:

[SPOILER]خدا به تمام مادرها چه مادرشوهر چه مادرزن طول عمر بابرکت بده :hamdel:[/SPOILER]

Im_Masoud.Freeman;412323 نوشت:
مثل اینکه بحث داره جدی میشه فکر کنم باید پیش عاقد از عروس تعهد بگیرم تا بزاره مادرم جلو بشینه چون من مادرم رو از همه چیزه این دنیا بیشتر دوست دارم . حتی از خودم . پس یا مادرم جلو میشینه یا همسرم عقب میشینه . همینو بس . لطفا پا درمیانی هم نکنید.

میگن دل به دل راه داره ....پس وقتی شما خیلی مادرتون و دوست دارید و این حس متقابل رو هم ایشون نسبت به شما دارن
خوشی شما خوشی ایشونه
پس ایشون تزجیح میدهند که عقب بشینن
شما برای شناخت مادر ها و احساسشون باید 1000 سال از خدا عمر بگیرید

سلام تعارض نیست اینجا بلکه تزاحمه ولی خانم خوب خودش اونجا رو خالی میکنه برا مادر ...:Gol:

[="Tahoma"][="Indigo"]

شقايق;411627 نوشت:
سلام

به نظر من بهتره آقایون خودشون دستور ندن یعنی آقا به خانم نگه برو عقب بشین مادرم بیاد جلو .... حتی اگه خانم یه بارم جلو بره و مرد چیزی نگه دفعات بعد خانم خودش میره عقب ولی با رضایت قلبی (البته اغلب خانوما )


ولی اگه مرد به همسرش بگه , اگه خانم نظر خودشم همین باشه ته دلش ممکنه احساس خوبی نداشته باشه و حتی بخواد مردو امتحان کنه مثلا بره جلو ببینه واکنش مرد چیه ! وقتی مرد موضعی نگیره و به خانومش نگه خانوما اغلب خودشون احترام بزرگتر و مادر شوهرو نگه میدارن و تعارف میکنن مادر شوهرشون جلو بشینه (البته اگرم راه طولانی باشه میتونن جاشونم برا تنوع عوض کنن !! تا مادر شوهر از بستن کمربند ایمنی خسته شد بیاد عقب یه کم راحت بشینه مادر شوهر من که طولانی مدت طاقت جلو نشستن نداره !! البته اگه قانون مدار باشه یا جونشو دوست داشته باشه عقبم باید ببنده!)

همسر من از ابتدا هیچ وقت بهم نگفت مادرم بیاد جلو و تو عقب بشین خود من همیشه با اصرار مادر شوهرمو میفرستم صندلی جلو و احساس میکنم که چقد همسرم لذت میبره و چون کسی مجبورم نکرده منم لذت میبرم و فکر میکنم خودم کار خوبی کردم و از رو اجبار نبوده.
ولی کساییو که دیدم خودشون عقیدشون اینه باید مادر شوهر جلو بشینه ولی چون شوهر با کلامی میگه که زنو ناراحت میکنه و مادر شوهرم خیلی حق به جانب رفتار میکنه به عروس برمیخوره اگرم عقب بشینه ناراضیه.

منم تمام نظرات ایشونو تایید میکنم.
یادمه اوایل که ماشین گرفته بودیم هنوز تو موقعیت گیر نکرده بودیم که همسرم از من می خواست که بهش بگم تو این موقعیت چیکار می کیکنم؟
در واقع اشتباه می کرد چون باعث می شد که من برخلاف اون چیزی که ته دلمه بگم نمی دونم ... شاید بخوام جلو بشینم... یا چیزای دیگه.
به نظرم خیلی از مشکلات در اثر خامی خود آقایون رخ میده....
حالا منم همیشه به زور مادر شوهرمو می فرستم جلو گاهی هم اون منو به زور می فرسته جلو و منم خجالت می کشم و می گم نکنه بقیه فک کنن چه عروس بی ادبی داره بیچاره!!
اما من نمی دو نم در مورد مادر خودم چطوری رفتار کنم؟ زیاد پیش نیومده ولی همون یکی دو مورد هم من جلو نشسته ام...
به نظر شما ها کارم اشتباه بوده؟[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

خانوم شمالی;412039 نوشت:
یعنی دست رو موضوعی گذاشته شده که روی اعصاب بیشتر خانومها هست
و هرکسی هم یه نظری داره
من خودم همیشه مادر همسرم رو میفرستم جلو بشینه
اولا همش تعارف میکرد و کلی معذرت خواهی که ببخشید جلو نشستم و از این حرفا منم خیلی خوشحال بودم که فرستادمش جلو بشینه
ولی حالا دیگه جلو تر میره خودش جلو میشینه و یه معذرت خواهی هم نمیکنه و این کار من رو وظیفه من دونسته
و اون موقع من علاقه داشتم ایشون جلو بشینه اما الان نه
دیگه دوست ندارم بشینه
شوهر هم نقشی نداره
چون اون مادرشه و اون رو تا این سن و سال بزرگش کرده و رسیدگی کرده و من مثلا 1ساله اومدم که بگم مامانت رو بذار کنار که نمیشه
نمیگم بذاره کنار ولی احترام خیلی مساله مهمی هست که متاسفانه بعد از مدتی از بین میره انگار
یا اینکه من این شانس رو دارم
یا اینکه این دفه خودم جلوتر و زود تر برم جلو بشینم و وقتی اومد بگم آخ پام درد میکنه نمیتونم پیاده شم و با ببخشید تمومش کنم
ویا..؟؟؟؟
و یا وقتی جلو نشست بگم مامان جون راحت باش ،تعارف نکنی ها
آخه جلو هم میشینه دیگه کنترل ماشین هم میره دست خودش ،اون وقتا نبودا ولی الان!
وثلا میخوایم بریم بازار ،میاد سوار ماشین میشه و میگه من میخوام برم فلان جا و حوصله بازار رو ندارم
و شوهر هم ...
من هم میگم هرجا مامان گفت بریم ولی واقعا دلم این رو نمیگه
این رو ظاهری میگم
هئی
دست رو دل این خانوما نذارید بابا

خدا رو شکر من تو این مورد هنوز برام مشکلی پیش نیومده ولی تو بقیه ی موارد همیشه می ترسم که نگه داشتن احترام دیگران برام به قیمت این تموم بشه که اونا عادت کنن و حق خودشون بدونن!!!!
خیلی سخته لطفا راهنمایی کنید.
توی موارد دیگه برای خودم پیش اومده که من به خاطر احترام سکوت می کردم و بعد دیدم که مادر شوهرم فکر می کرده خودش خیلی بیشتر از من بلده!!!

اما من هم مثل خیلی از دوستان معتقدم همیشه این همسر آدمه که می تونه با سیاست و تدبیر یک رابطه ی منطقی و خوب بین مادر و همسر برقرار کنه.
کاش آقایون می تونستن!!![/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

ابوالفضل;412068 نوشت:
جناب امیدوار
ما اومدیم راه حل سومی به نام زور ( البته زور کمرنگ ) مطرح کردیم تموم خواهران با چماق ریختن سرم
حتی تشبیه همان کردن به مردای خیارشور عهد شاه
من به این نتیجه رسیدم : اگر خدا قسمت کنه و ان شالله صاحب خونه زندگی شدیم و خانمی قسمتمان شد که
سر این مسایل با مادر من دعوا کرد
فکر کنم تنها راه حل این باشه:
اینارو ( عروس و مادر شوهر ) نباید هم زمان سوار یه ماشین کرد . دیگه جز این ذهنم به جایی نمیرسه.
ببخشید اگر باعث رنجش خاطر کسی شدیم
یا علی

آقا ابولفضل کاری نداره....
جفتشونو بفرست عقب ... باهم مشغول تعریف کردن بشن
شما هم با خیال راحت رانندگی تو بکن.
[SPOILER]فراموش نکنید اگر شما سیاست داشته باشید هیچ وقت مشکلی پیش نماد.....باید برای حل مشکلاتتون سیاست و تدبیر داشته باشید.[/SPOILER][/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

عبدالرحیم;412070 نوشت:

کاملا منطقی است :looti:

شخصیت ها معمولا صندلی عقب می نشینند
پس مادر صندلی عقب بشینه بهتره
:hamdel:

به مامان گفتم مادر عزیزم اگه بشینی صندلی جلو تصادف بشه صدمه می بینی پس شما بشین عقب بهتره
تازه مراجع و علماء رو هم دیدم صندلی عقب می شینن
از اون طرف.... ما که یه مادر بیشتر نداریم...... زن رو خدا می رسونه
:madar:


آفرین .....
به این میگن سیاست.
هم دل مادر نمشکنه و هم میشه یک همسر لجوجو باش کنار اومد.[/]

مشکات;412526 نوشت:

آفرین .....
به این میگن سیاست.
هم دل مادر نمشکنه و هم میشه یک همسر لجوجو باش کنار اومد.

تعجب میکنم از این حرف یعنی ته دل شماها به این اعتقاد دارید مادرشوهر باید جلو بشینه که اینجوری میگیید؟؟؟

بحث قدرت نیست ، نمیدونم ما اینطوری فکر نمی کنیم بنظرمون طرف خانمشه شریک زندگیشه جلو بشینه پیش شوهرش ، خوشبختانه تقریبا یه چیز همگانی شده ، جالبه برام واسه شماها این مسئله انگار سخته!

تازه یه چیز جالب بگم از نظر ما انگار عیب هم هست زن بشینه عقب مادر شوهر جلو!

[="Tahoma"][="Indigo"]

همره;412547 نوشت:
تعجب میکنم از این حرف یعنی ته دل شماها به این اعتقاد دارید مادرشوهر باید جلو بشینه که اینجوری میگیید؟؟؟

بحث قدرت نیست ، نمیدونم ما اینطوری فکر نمی کنیم بنظرمون طرف خانمشه شریک زندگیشه جلو بشینه پیش شوهرش ، خوشبختانه تقریبا یه چیز همگانی شده ، جالبه برام واسه شماها این مسئله انگار سخته!

تازه یه چیز جالب بگم از نظر ما انگار عیب هم هست زن بشینه عقب مادر شوهر جلو!

با سلام .
دوست عزیز اگه در فرهنگ شما این طوری هست که شما می گید پس بهتره که عروس خانم جلو بشینن. ولی شاید تو فرهنگ مادر شوهر این طوری نباشه.
اون وقت باید برای احترام یک تعارف بشه و منطقیه که مادر شوهر قبول نکنن. و اگه قبول کنن من به عروس خانم حق می دم ناراحت شن.
اما تو فرهنگ ما این طوری نیست. من در مورد مادر خودم ناراحت می شم اگه یک روزی عروس دار بشه و عروسش بخواد بدون اینکه بهشون تعارف کنه بره و جلو بشینه.ام درستش اینه که مادر من اگه عقب اذیت نمی شن خودشون برن عقب تا اون دوتا زوج جون با هم گل بگن و گل بشنفن.[/]

مشکات;412517 نوشت:
کاش آقایون می تونستن!!!

خواهشا یه ارزویی کنید که شدنی باشه

[="Tahoma"][="Indigo"]

کنیز نرجس خاتون;412169 نوشت:
من هم مادر شوهر دارم.اگر مادر شوهرم عمدا پشت سرم مینشست باعث میشد تصور کنم احترام به نفس ضعیفی دارد.و زمینه بی احترامی های دیگری را باعث میشد.شما هرگز این کار را نکنید.مادر شوهر همان مادریست که بهشت زیر پای اوست.نگاههارا عوض کنیم.شاید شما فکرکنید من هیچ گاه از دست ایشان نرنجیده ام که خیلی بوده اما نگاه کردن به مسایل همه چیز را تغییر میدهد.ایشان واقعا حاضر است برای من همه جور فدا کاری کند.من هم کاری به دروغ و راستش ندارم.

واقعا به شما غبطه می خورم. امیدوارم خدا به من هم این توانایی را بدهد که رضای خودش را بر رضای خودم ترجیح بدهم.
واقعا مادر شوهر امتحان سختیه!!!!!!![/]

مشکات;412563 نوشت:
اما تو فرهنگ ما این طوری نیست. من در مورد مادر خودم ناراحت می شم اگه یک روزی عروس دار بشه و عروسش بخواد بدون اینکه بهشون تعارف کنه بره و جلو بشینه.ا

خب من تو پست قبلم گفتم تعارف حالا میشه ولی عاقلتر مادر شوهریه که خودش بره عقب.

اما در مورد شخص شما...اینها افکار دوران مجردیه وقتی متاهل شدید نظرتون تغییر می کنه:ok: حالا ممکنه بگیید نه ولی آقایون به موضع های وحشتناک قبل از ازدواج رویت شدن که بعد از ازدواج اصلا نمشده که عوض نشن و تابع همسرشون شدن:makhfi:

[="Tahoma"][="Indigo"]

Im_Masoud.Freeman;412219 نوشت:
[=Times New Roman][=times new roman]سلام و عرض ادب..چقدر این صحنه دیدنیه که زن و شوهر با مادرشوهر و مادرزن بخوان برن مسافرت یا مهمونی :khaneh: حالا کی باید جلو بشینه :khaneh: مادر شوهر یا مادرزن:khaneh: من باشم ماشینو میزارم میگم خودتون با هم کنار بیاید من با آژانس میام خدانگهدارتون :khaneh: حوصله دارینااااااااا :khaneh:

منم باشم می رم کنار تا مامانم و مادر شوهرم بشینن بعد من میرم.
یک بار برام پیش اومد. مامانم زیاد نشده که با ما بیاد ولی همون چند بار هم عقب نشسته. اما مادر شوهرم بیشتر وقتا تعارف می کنم و جلو میشینه.
اون دفعه هم مونده بودم چیکار کنم تا اینکه رفتم جلو کم کم به مادر شوهرم مثل همیشه تعارف کردم و اون قبول نکرد. بعد من رفتم و جلو نشستم و همش ناراحت بودم که کاش به مادرم هم بعد تعارف می کردم. آخه وقتی مادر پیش پسرش نمی شینه دیگه مادر زن که حتما نمی شینه!! پس تعارف کردن من خیلی ضایع بود!! اصلا همون تعارف به مادر شوهر هم خیلی ضایع بود وقتی که به مادر خودم تعارف نمیکردم!
اصلا اول باید هم زمان به هر دو تعارف می کردم.... یا من به مادر شوهرم و شوهرم به مادر زنش تعارف می کرد!!!!!

[="Tahoma"][="Indigo"]

همره;412576 نوشت:
خب من تو پست قبلم گفتم تعارف حالا میشه ولی عاقلتر مادر شوهریه که خودش بره عقب.

اما در مورد شخص شما...اینها افکار دوران مجردیه وقتی متاهل شدید نظرتون تغییر می کنه:ok: حالا ممکنه بگیید نه ولی آقایون به موضع های وحشتناک قبل از ازدواج رویت شدن که بعد از ازدواج اصلا نمشده که عوض نشن و تابع همسرشون شدن:makhfi:

ببخشید من دو سال و نیمه که متاهل هستم.
البته آقایون اگه این مواضع خطر ناکشونو بذارن برای وقت خودش زحمت ما رو کمتر می کنن.
آخه من هر چی می گشم از دست همین موضع گیری های پیش از موقع است. مثلا......
هنوز ماشین نگرفته.....مشکات...اگه ما ماشین گرفتیم تو جلو می شینی یا عقب؟!
مشکات ... اگه بچه دار شدیم بچه ها باید مامان و بابای منو هم اندازه مامان و بابای خودت دوست داشته باشن!
(تو دوره ی نامزدی)مشکات ... عیدا باید مساوی خونه ی بابا مامان من و تو باشیم!
..
آخه عزیز من شما بذار تو موقعیت قرار بگیریم اونوقت اگه من اون کاری که مد نظر شما بود انجام ندادم و عدالت رو رعایت نکردم بیاین و منو راهنمایی کنین؟
(حالا شاید بعضی سوالا مثل سوال آخری به جا باشه.)[/]

مشکات;412588 نوشت:

ببخشید من دو سال و نیمه که متاهل هستم.
البته آقایون اگه این مواضع خطر ناکشونو بذارن برای وقت خودش زحمت ما رو کمتر می کنن.
آخه من هر چی می گشم از دست همین موضع گیری های پیش از موقع است. مثلا......
هنوز ماشین نگرفته.....مشکات...اگه ما ماشین گرفتیم تو جلو می شینی یا عقب؟!
مشکات ... اگه بچه دار شدیم بچه ها باید مامان و بابای منو هم اندازه مامان و بابای خودت دوست داشته باشن!
(تو دوره ی نامزدی)مشکات ... عیدا باید مساوی خونه ی بابا مامان من و تو باشیم!
..
آخه عزیز من شما بذار تو موقعیت قرار بگیریم اونوقت اگه من اون کاری که مد نظر شما بود انجام ندادم و عدالت رو رعایت نکردم بیاین و منو راهنمایی کنین؟
(حالا شاید بعضی سوالا مثل سوال آخری به جا باشه.)

درسته اما اون اول زندگیه که ذوجین بخصوص مردها میخان بر همسر تسلط پیدا کنن...

ولی نمی دونن ای دل غافل بعدا چه بخان چه نخان خود به خود تابع میشن....ممکنه کمی طول بکشه مگر در مواردی که مرد بطور خیلی استثنایی قلدر باشه.

عبدالرحیم;412070 نوشت:
ما که یه مادر بیشتر نداریم...... زن رو خدا می رسونه
:Moteajeb!:
واقعا که !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[="Tahoma"][="Indigo"]

همره;412595 نوشت:
درسته اما اون اول زندگیه که ذوجین بخصوص مردها میخان بر همسر تسلط پیدا کنن...

ولی نمی دونن ای دل غافل بعدا چه بخان چه نخان خود به خود تابع میشن....ممکنه کمی طول بکشه مگر در مواردی که مرد بطور خیلی اثتسنایی قلدر باشه.


بله دوست عزیر اکثر مردها این طورین .حتی اکثر خانم ها هم قبلا این طوری بودن.
اما اگر یک مرد بنیا نهای فکریش محکم باشه و به کاری که می کنه اعتقاد داشته باشه هیچ گاه حاضر نیست اونا رو کنار بذاره و تابع خانمش بشه و به اصطلاح زن ذلیل بشه.
البته اکثر خانم ها یی هم که تابع نمی شن به خاطر لجبازی و نه چیز ارزشمند دیگری.
البته گاهی طرف به خاطر حفظ زندگی کوتاه میاد که این با تابع شدن فرق دارد.
یک چیز دیگری هم هست به نام تفاهم. وقتی دوطرف به تفاهم می رسند هم به این معنی است که با عقل و منطقشان بعضی از حرف های همدیگر را قبول می کنند که باز هم با تابع شدن فرق داره.[/]

[=&quot]
خاطره ..............

بدون سر و صدا از خواب بیدار شدم و یکی یکی وسایل و داخل سبد گذاشتم ...

[=&quot]ارزو و مادرو بچه ها رو از خواب بیدار کردم

[=&quot]( اقایونی که از اینکارا نمیکنید یاد بگیرید ..واقعا که !!!!!!!)

[=&quot]ماشین و چک کردم ...یه کم تمیزش کردم ...تا اینکه خانومم صدام زد تا وسایل و داخل ماشین بزارم
[=&quot]وسایل و توی ماشین می گذاشتم که مادر پتو پیچ شده وارد حیاط شد و تند گفت
[=&quot]-علی در ماشین و باز کن که یخ زدم
[=&quot]اطرافم و نگاه کردم ...شاید منظور مادر یکی دیگه اس ...یا شاید اثری از برف و بارون پیدا کنم ....افتاب تو مغزم سرم میخورد ...هیچ سرمایی نبود ...
[=&quot]مادر –چرا منو برو بر نیگا میکنی درو باز کن
[=&quot] در ماشین و باز کردم و سریع جلو نشست
[=&quot]به سمت اش رفتم و گفتم –مادر حالت خوبه ؟
[=&quot]مادر –اره ..خیلی ام خوبم
[=&quot]ارزو همراه دو قلو ها از خونه بیرون اومد ...در ها رو قفل کرد ..ناراحتی از چهره اش میبارید
[=&quot]با ناراضیتی صندلی عقب کنار بچه ها نشست
[=&quot]بین مسیر نگه داشتم تا صبحونه بخوریم ...بعد از خوردن صبحونه ... همراه بچه ها به سمت مغازه سوپر مارکتی رفتم تا برای بین راه خوراکی بخرم ...
[=&quot]وقتی برگشتم ارزو صندلی جلو نشسته بود و مادر در حالی که غر غر میکرد و زیر لب زمزمه میکرد عقب نشسته بود
[=&quot]تنها خواسته ام تو اون لحظه این بود –خدایا خودت به خیر بگذرونش
[=&quot]مادر کنار دو قلو ها نشسته بود و مدام میگفت –چقدر حرف میزنید ..چقدر میخورید ...شیشه رو پایین نده ...سردمه ..هر چی میگفتیم مادر جان گرمه ..داریم بخار پز میشیم ..داریم اب پز میشیم ...گوشش بدهکار نبود ...
[=&quot](الهی من قربون همه ی مادر هایی گلی بشم که هنوز کودک درونشون 6 سالشه ....اصلا ذوق مرگ میشم وقتی میبینم لج میکنن )

[=&quot]اخرش ارزو برای رفاه حال بچه ها جاش و با مادر عوض کرد

[=&quot]از اون به بعد تصمیم گرفتم که این مساله رو حل کنم ....

برای حل مساله پیشنهاد بدید

سلام
باور خودم : خود خانم باید به احترام مادر یا مادر شوهر یا هر بزرگ دیگه ای که همراهشون هست، عقب بنشینن
این نشانه شخصیت و ادب اون خانمه:ok:

عرشیان;412640 نوشت:
سلام
باور خودم : خود خانم باید به احترام مادر یا مادر شوهر یا هر بزرگ دیگه ای که همراهشون هست، عقب بنشینن
این نشانه شخصیت و ادب اون خانمه

درسته اما باید بهش اعتقاد داشته باشن ...اگه اعتقادی نباشه و فقط از روی تعارف برن عقب بشینن که فایده نداره
بعد ها غر عر ها شروع میشه
اما در کل ...یادم نمیادنظر اولیه ام چی بوده ...

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

مهر...;412632 نوشت:
برای حل مساله پیشنهاد بدید

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
تجدید فراش
حالا اگر هر دوتا مادر ها بودند کدام؟[/]

منطقی و درست اش اینه که مادرشوهر باید جلو بشینه :khandeh!:.....حتی اگه به قول عروس خانوم ها از اون مادر شوهر بد جنسا باشه ....هر چی ...شاید برای شما بد باشه ...اما مادره و یه عمر برای گل پسرش زحمت کشیده ...من اگه بچه دار بشم .:Gig:.بچه ام پسر باشه ..:khandeh!:بعد خدا اینقدر بهم عمر بده که عروسم و ببینم ...دوست ندارم عروسم بهم بی احترامی کنه :khaneh:...حتی اگه به پسر بی احترامی کنه انگار به من بی احترامی کرده و خیلی ناراحت میشم :Ghamgin:

********************
اول از همه بگم که ما ماشین نداریم .:Ghamgin:..اگه داشتیم قول میدم که به مادر شوهرم احترام بزارم و تعارف کنم که صندلی جلو بشینن ....:ok:
اگه قبول نکردند ..از اینکه ایشون پشت سر بنده نشستن معذرت بخوام :Nishkhand:
فقط یه نگرانی دارم :Gig:
اینه که مادر شوهرم صندلی جلو بشینه ..:Gig:..بعد ها که عروس دار شدم و نوبت به من که رسید ....عروسم اصلا تعارف نکنه .:geryeh:.تازه وقت هایی که من میخوام با کمال پرویی جلو بشینم:khandidan: با من مسابقه بده :khoshali:که هر کی زودتر به ماشین رسید اون جلو میشینه ...منم که پیر شدم ..:makhfi:.حتما مسابقه رو میبازم
اینجوری میشه که حسرت نشستن صندلی کنار راننده رو با خودم به گور میبرم
:geristan:

رستگاران;412647 نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
تجدید فراش
حالا اگر هر دوتا مادر ها بودند کدام؟


سلام ...واقعا خسته نباشد ...تجدیــــــــــــــــــــــد فراش؟

از مردایی که دست رو زنشون بلند کنن متنفرم
فک کردن زنه هم عین اونا ح....ن هست که میزننشون

عروسه رانندگی کنه
مادر شوهرش کنارش بشینه
و شوهره عقب

عرشیان;412640 نوشت:
سلام
باور خودم : خود خانم باید به احترام مادر یا مادر شوهر یا هر بزرگ دیگه ای که همراهشون هست، عقب بنشینن
این نشانه شخصیت و ادب اون خانمه:ok:

آره ولی لطف مکرر میشه حق مسلم.
دو دفعه که مادرشوهر جلو نشست دفعه ی سومی بدون تعارف به عروس خانوم ، میره جلو میشینه.
این نشون میده که لطف مکرر شده حق مسلم.

ღ✿ღ Parisa ღ✿ღ;412667 نوشت:
عروسه رانندگی کنه
مادر شوهرش کنارش بشینه
و شوهره عقب

دقیقااااااااا...منم همینو میگم دیگه.بهترین راه حل همینه !!

مهر...;412658 نوشت:
که من میخوام با کمال پرویی جلو بشینم با من مسابقه بده که هر کی زودتر به ماشین رسید اون جلو میشینه ...منم که پیر شدم ...حتما مسابقه رو میبازم
اینجوری میشه که حسرت نشستن صندلی کنار راننده رو با خودم به گور میبرم

جالب بود خندیدم:khaneh:

رستگاران;412647 نوشت:

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
تجدید فراش
حالا اگر هر دوتا مادر ها بودند کدام؟

تجدید فراش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا که...
پس بهترین راه حل واسه شما اینه که شما و خانوم دومتون با آژانس برید.خانوم اولتون و مادر ها با ماشین برن !!!

[="Tahoma"][="SeaGreen"]

مهر...;412659 نوشت:
سلام ...واقعا خسته نباشد ...تجدیـــــــــــــــــــ� �ــد فراش؟

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
ممنون

بله اگر 2 تا هوو با هم باشند بخواهند سر جلو نشستن دعوا کنند آخرش میشه گفت نه تو نه اون مادر شوهر میشینه:khandeh!:(برای اینکه عدالت حفظ بشه)

اگر 3 تا باشه هم باز میشه
4 امین همسرم که دیگه باید یا پیاده بیاد یا با هم کنار بیاند:khandeh!:[/]

پریا;412688 نوشت:
تجدید فراش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا که...
پس بهترین راه حل واسه شما اینه که شما و خانوم دومتون با آژانس برید.خانوم اولتون و مادر ها با ماشین برن !!!

دقیقااااااا

رستگاران;412690 نوشت:

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
ممنون

بله اگر 2 تا هوو با هم باشند بخواهند سر جلو نشستن دعوا کنند آخرش میشه گفت نه تو نه اون مادر شوهر میشینه:khandeh!:(برای اینکه عدالت حفظ بشه)

اگر 3 تا باشه هم باز میشه
4 امین همسرم که دیگه باید یا پیاده بیاد یا با هم کنار بیاند:khandeh!:

اره زنا هم میگن چشم
Fool

رستگاران;412690 نوشت:

4 امین همسرم که دیگه باید یا پیاده بیاد یا با هم کنار بیاند:khandeh!:

چهارمین همسر هم جاش میشه اگه شما خودتون با آژانس برید:ok:


لا حول و لا قوة الا بالله

از اون سوالاستا
خب به نظر من بهترین کار اینه که مرد بره عقب بشینه و مادر و همسر جلو بشینن
اینجوری دیگه نه دلخوری پیش میاد نه دعوایی :khaneh:

رستگاران;412690 نوشت:
اگر 3 تا باشه هم باز میشه
4 امین همسرم که دیگه باید یا پیاده بیاد یا با هم کنار بیاند

اصلا شما اگه همچین کاری کردید ، البته عیبی که نداره ، ...همسرانتون:khandeh!: بهمراه مادر محترم با ماشین میان شما هم دنبالشون یا پیاده بیاید یا بدو بدو بیفتید دنبالشون:ok:

البته بنظرم در همچین مواقعی چهارتا همسر شما (که یکیشون راننده هست و مادرتون با احترام کامل جلو و سه تای مابقی هم عقب) دستای شما رو به عقب ماشین میبندند و راه میفتن:khaneh:

[="Arial Black"][="Navy"]هر دو باید عقب بشینند وسلام.هر دو اعصاب خورد کن هستن موقع رانندگی.:khaneh: والله....[/]

[="Times New Roman"][=times new roman]

مهر...;412352 نوشت:
میگن دل به دل راه داره ....پس وقتی شما خیلی مادرتون و دوست دارید و این حس متقابل رو هم ایشون نسبت به شما دارن
خوشی شما خوشی ایشونه
پس ایشون تزجیح میدهند که عقب بشینن
شما برای شناخت مادر ها و احساسشون باید 1000 سال از خدا عمر بگیرید

من یه زنی میگیرم که بزاره مادرم جلو بشینه ، وگرنه به درد زندگی نمی خوره :khandeh!:

موضوع قفل شده است