جمع بندی الگو بودن اعراب در اجرای احکام اسلامی !!!!!

تب‌های اولیه

291 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

owari;514536 نوشت:
ینکه خداوند در قرآن فرموده که «۲ زن بگیرید یا ۳ زن یا ۴ زن و اگر دیدید عدالت در نفقه را نمی‌توانید رعایت کنید به ۱ بسنده کنید» و نفرموده «۱ زن یا ۲ زن یا ۳ زن یا ۴ زن و اگر نتوانستید فقط ۱ زن»، یعنی اینکه شمارش را از ۲ شروع کرده است و نه از ۱ یعنی اینکه گزینه‌ی انتخابی اسلام بدون هیچ‌پیش‌فرضی چندهمسری است ولی اگر میسر نباشد باید ۱ همسر گرفت ... بنابراین اینکه معمولاً گفته می‌شود که پیشنهاد اسلام هم به تک‌همسری است نمی‌تواند درست باشد. همچنین وقتی خداوند چندهمسری را در قرآن مجاز می‌کند میفرماید آنچه که طیب است برای شما از دو زن یا سه زن یا ... و این فعل طیب بودن هم بار معنایی خودش را دارد و نشان می‌دهد که در این حکم بحث اصلی سر فداکاری مردها به نفع زنان بی‌سرپرست و ... نیست. باز هم این نظر شخصی است و شاید غلط باشد.

دوست عزیز چطور به این نتیجه رسیدید ؟
اینکه اول نگفته یک زن نشان دهنده اینه خود اسلام هم برچند همسری تاکید داره ؟
نگفته یک زن چون طبیعتاً هر زندگی مشترک از یک زن و یک مرد تشکیل شده است انسان های اولیه هم به این شیوه زندگی میکردن
پایه و اساس خانواده با یک زن و یک مرد تشکیل میشه این جزء بدیعیات بوده لازم نبوده چنین چیز ابتدایی در قرآن ذکر شود
اما آخرش که اشاره میکنه وگرنه به یک زن اکتفا کنی خیلی واضح نشون میده اساس تک همسریست دو یا سه یا چهار مصلحت می طلبد اگر مصلحت نبود و شرایط نداشتید به همون یک زن اکتفا کنید

tazkie;514554 نوشت:
ب شاید شما مجتهدید که اینقدر راحت برای احکام الهی، مصداق و حد و حصر مشخص می کنید، فقط یادتون باشه، روز قیامت از بین چهار نفری که حکمی می کنند، سه تا به جهنم میره و یکی به بهشت.

اولی کسیه که دانسته حکم به ناحق میده، دومی کسی که ندانسته حکم به ناحق میده، سومی کسی که ندانسته حکم به حق میده، که به جهنم میرن، و چهارمی کسیه که دانسته حکم به حق میده.

امیدوارم شما هم دانسته حرف بزنید(یعنی اجتهاد داشته باشید) و هم حکم به حق کنید، وگرنه شرایطتون سخت خواهد بود.

تزکیه جان برخی علما هم بر رضایت زن اول تاکید کرده اند وقتی یک مرجع تقلیدی هم بر این مساله تاکید میکنه و اون رو شرط میدونه نباید نسبت به این مسئله بی تفاوت بود
خیلی از مسائل هم در مرور زمان اهمیت پیدا میکنه و نیاز داره نسبت به اونها بازنگری شه . این بازنگری نه تنها به معنی از بین بردن حکم نیست بلکه به اجرای صحیح حکم هم کمک میکنه

دل ارام;514542 نوشت:
تز کیه خانم

من که در پستهای قبلی توضیح دادم که شرط رعایت عدالت رضایت زن اوله
و اگر مردی رضایت زن اولشو نگیره نمی تونه عدالت رو رعایت کنه

ولی متاسفانه این مساله در قوانین فقهی لحاظ نشده

شما هم رعایت عدالت رو قبول داری
اگر عدالت با این شرط رعایت بشه
که بحثی نیست

ولی متاسفانه این جنبه از رعایت عدالت مورد توجه واقع نشده
که باید تجدید نظر صورت بگیره

خواهر عزیزم سلام علیکم،
مطابق روایت امام صادق علیه‌السلام عدالت واجب عدالت در نفقه است و در نتیجه اجازه‌ی همسر اول نمی‌تواند یکی از ملزومات آن عدالت واجب باشد. نمی‌دانم اینکه خداوند در بحث ابراز محبت که شرط گذاشته است که یکی کامل معلق بین زمین و اسمان نشود شرط گذاشته است آیا اجازه نگرفتن از همسر اول او را معلق بین زمین و آسمان قرار خواهد داد که حرام باشد یا خیر ولی بعید می‌دانم که اینطور باشد، کافی است با آن همسر اول هم با محبت رفتار شود طوریکه او احساس کمبود نکند و فکر نکند که دستمال کهنه شده است یا آن زن دیگر دارد در مسائل بین او و شوهرش دخالت می‌کند. رفتار مرد با همسرانش باید به گونه‌ای باشد که همسران او از اینکه او در جلوی آنها یا پشت‌سرآنها از حقوق انها دفاع می‌کند و به زنی که بخواهد با کوچک کردن هووی خود جایگاه خود را بالاتر ببرد اجازه‌ی برتری‌جویی نمی‌دهد.
با احترام

شبـنم;514564 نوشت:

تزکیه جان برخی علما هم بر رضایت زن اول تاکید کرده اند وقتی یک مرجع تقلیدی هم بر این مساله تاکید میکنه و اون رو شرط میدونه نباید نسبت به این مسئله بی تفاوت بود
خیلی از مسائل هم در مرور زمان اهمیت پیدا میکنه و نیاز داره نسبت به اونها بازنگری شه . این بازنگری نه تنها به معنی از بین بردن حکم نیست بلکه به اجرای صحیح حکم هم کمک میکنه

اگر برخی علما گفته اند، هم حکم ثانویه هست، ولی فقط برای مردهایی که مقلد اونها هستن، واجب شرعیه، ولی وقتی بشه قانون حکومت تمام مردهای ایرانی باید بهش عمل کنن.

tazkie;514554 نوشت:
خب شاید شما مجتهدید که اینقدر راحت برای احکام الهی، مصداق و حد و حصر مشخص می کنید، فقط یادتون باشه، روز قیامت از بین چهار نفری که حکمی می کنند، سه تا به جهنم میره و یکی به بهشت.

اولی کسیه که دانسته حکم به ناحق میده، دومی کسی که ندانسته حکم به ناحق میده، سومی کسی که ندانسته حکم به حق میده، که به جهنم میرن، و چهارمی کسیه که دانسته حکم به حق میده.

امیدوارم شما هم دانسته حرف بزنید(یعنی اجتهاد داشته باشید) و هم حکم به حق کنید، وگرنه شرایطتون سخت خواهد بود.

دوست عزیز
اولا بحث ما فعلا در حد تئوری هست و هنوز به حکم دادن نرسیده
حالت نظریه رو داره
اون حکمی که شما می گی احتمالا حکم در مقام قضاوت است
ثانیا

احکام الهی رو فقها از روی همین قران و سنت بدست اوردند و به انها هم علم غیب نازل شده

سخن حقیر هم بر مبنای قران و سنت و عقل و علم می باشد و استنباط حقیر از انها

خوب اگر مجتهدین ان را خلاف می دانند جواب ارائه کنند با دلیل

tazkie;514561 نوشت:
شما اگر میتونید قانونی طراحی کنید که جای هیچ سوءاستفاده ای داخلش نیست، تا بشید نابغه ی علم حقوق.

تزکیه جان ولی من فکر نمیکنم طراحی قانونی که نهایت سوء استفاده رو به حداقل برسونه کار سختی باشه
وقتی اعتراضات نسبت به قانونی زیاد میشه حتما ایرادی داره و چه خوب میشد مثلا تعدد زوجات رو به شرطهایی مجاز کنند که ما زنان هم فکر نکنیم در حقمون ظلم میشه و فکر کنیم چون قانونگذاران مرد هستند به فکر زنان نیستند

دل ارام;514572 نوشت:
دوست عزیز
اولا بحث ما فعلا در حد تئوری هست و هنوز به حکم دادن نرسیده
حالت نظریه رو داره
اون حکمی که شما می گی احتمالا حکم در مقام قضاوت است
ثانیا

احکام الهی رو فقها از روی همین قران و سنت بدست اوردند و به انها هم علم غیب نازل شده

سخن حقیر هم بر مبنای قران و سنت و عقل و علم می باشد و استنباط حقیر از انها

خوب اگر مجتهدین ان را خلاف می دانند جواب ارائه کنند با دلیل

با سلام.

اولاً همین تئوری طرح کردن هم کار مجتهد است. نه غیرمجتهد.

ثانیاً بله فقها از روی قرآن و سنت و عقل استنباط می کنن، ولی مقدمات دانشی لازم جهت استنباطات رو دارن. شما هم این مقدمات دانشیو دارید؟

ثالثاً واقعاً انتظار دارید که مجتهدین بیان اینجا و با شما وارد بحث بشن؟ خب بدون شک همونطور که یک پزشک وقتی با یک نفر در مورد مسئله پزشکی بحث میکنه که فرد پیشزمینه های لازم رو داره، شما هم باید یک حداقلهایی رو داشته باشید که مجتهدین با شما بحث کنن و جواب و دلیل مطرح کنن علیه نگرشتون.شما این حداقلها رو دارید؟

ببینید اینجا مطمئناً کسی بر مبنای نگرش شما، راهشو عوض نمیکنه، ولی مراقب بار اُخروی اظهارنظرها و استنباطاتتون باشید.

tazkie;514561 نوشت:
فرق هست بین سوءاستفاده ی اخلاقی از قانون و جرم و علم به حرام.

شما اگر میتونید قانونی طراحی کنید که جای هیچ سوءاستفاده ای داخلش نیست، تا بشید نابغه ی علم حقوق.

ما نمی گیم که قانون می تونه صد درصد جلوی سو استفاده رو بگیره ولی باید اصلاح بشه سو استفاده در حداقل ممکن قرار بگیره

مثلا برای مهریه جدیدا قانون رو اصلاح کردند
صدها سال بود که قانون نقص داشت و باعث سو استفاده می شد و این اواخر قانون رو اصلاح کردند

حرف من اینه که قانون باید اصلاح بشه تا جایی که امکان داره
البته حتما شما هم در جریان هستید که قوانین حقوقی خانواده موضوعی هست که همیشه پروندش بازه و در حال اصلاح

(نگین);514574 نوشت:
تزکیه جان ولی من فکر نمیکنم طراحی قانونی که نهایت سوء استفاده رو به حداقل برسونه کار سختی باشه
وقتی اعتراضات نسبت به قانونی زیاد میشه حتما ایرادی داره و چه خوب میشد مثلا تعدد زوجات رو به شرطهایی مجاز کنند که ما زنان هم فکر نکنیم در حقمون ظلم میشه و فکر کنیم چون قانونگذاران مرد هستند به فکر زنان نیستند

با شما موافقم. تازه از سر دشمنی با زنها تمام بار مسئولیت خوراک و پوشاک و مسکن و مخارج خانواده رو هم به مرد دادن و حق مهریه زنو هم از بین نمی برن.

به هر حال، ما خیلی طرحها به ذهنمون میرسه که اگر حقوق بدونیم، به نظر غیرممکن میاد، مشکل اصلی خیلی از این قانونها هم اینه که نفع خودمون در اولویت اوّله! این چیزی که دوستان بهش اعتراض دارن قانون اسلامه، و خدا نه مرد بوده و نه زن!

دل ارام;514578 نوشت:
ما نمی گیم که قانون می تونه صد درصد جلوی سو استفاده رو بگیره ولی باید اصلاح بشه سو استفاده در حداقل ممکن قرار بگیره

مثلا برای مهریه جدیدا قانون رو اصلاح کردند
صدها سال بود که قانون نقص داشت و باعث سو استفاده می شد و این اواخر قانون رو اصلاح کردند

حرف من اینه که قانون باید اصلاح بشه تا جایی که امکان داره
البته حتما شما هم در جریان هستید که قوانین حقوقی خانواده موضوعی هست که همیشه پروندش بازه و در حال اصلاح

اولاً اگر اصلاحش کار مجهتده، نه غیرمجتهد.

ثانیاً اصلاحش به معنای احکام ثانویه است، نه تغییر احکام اولیه که تعدد زوجات هم جزء اونهاست.

با سلام. خب دوستان امروز به میزان کافی بحث کردیم. بنده فقط یک خواهش از تمام خوانندگان دارم. از این بحث هر نتیجه ای گرفتید، گرفتید، ولی حواستون باشه که قرآن میگه «لا تقف ما لیس لک به علم» یعنی پیرو چیزی نباش که بهش علم نداری. اگر حرفی زیباست یا به نفع ما، به معنای صحیح بودنش نیست. اگر مطمئنید از با عقل سلیم حرفی صحیحه بپذیرید حتی اگر نظر مخالف منو می پذیرید و اگر می بینید علیرغم ظاهر زیبا با عقل سلیم و بدون غرض، ناسازگاره، نپذیرید حتی اگر نظر من باشه.

فقط یادتون باشه بابت قضاوتها باید روز قیامت جوابگو باشید.

خدانگهدار همگی:Gol:

tazkie;514580 نوشت:
با شما موافقم. تازه از سر دشمنی با زنها تمام بار مسئولیت خوراک و پوشاک و مسکن و مخارج خانواده رو هم به مرد دادن و حق مهریه زنو هم از بین نمی برن.

دوست عزیز در حال حاضر مشکل برخی از خانم ها خوراک و پوشاک و مسکن نیست برخی از خانم ها خود خانه دارند و ازدواج میکنند در دورانی که زنان هم مثل مردان در خرج و مخارج خانه شریک هستند انتظار وفاداری از همسر چیز زیادیه؟؟؟
تزکیه جان منم از صبح تا شب سرکارم حاضرم تمام حقوقی که به من دادن رو ببخشم و حقوق آقایون رو داشته باشم
حاضرم از این حقوق خوراک و مسکن و نفقه و مهریه بگذرم ولی اونم از حق تعدد زوجات بگذره

tazkie;514563 نوشت:
اگر دوستان مخالف این مقدماتو قبول ندارن، بهتره روی این مقدمات بحث کنن، ولی اگر قبول دارن، لازمه که تابع نگرش فقه اسلامی باشیم و از خودمون قانون و تبصره نسازیم.

خوب دیگه تزکیه خانم این حرفه شما یعنی بحث تعطیل و بحث و می بنده
از همان اول بگویید نباید مخالف نظر مجتهدین حرفی بزنید و بحث رو ببندید

اگر قراره چشم گوش بسته منتظر نظر علما باشیم پس دیگر چه جای بحث است ؟؟؟!!!

اعلان کنید خانمها و اقایان بحث نکنید و بروید به رساله رجوع کنید
شما حق بحث و نظر ندارید چون مجتهد نیستید

ادامه این بحث و با این حرفتون بی فایده می بینم

اصولا خیلی جاها شاهد این ماجرا بوده ام که تا دوستان جوابی ندارند سریع مساله مجتهد و تقلید را مطرح می کنند

و این یعنی بحث بسته است و دیگر بی فایده

(نگین);514593 نوشت:
دوست عزیز در حال حاضر مشکل برخی از خانم ها خوراک و پوشاک و مسکن نیست برخی از خانم ها خود خانه دارند و ازدواج میکنند در دورانی که زنان هم مثل مردان در خرج و مخارج خانه شریک هستند انتظار وفاداری از همسر چیز زیادیه؟؟؟
تزکیه جان منم از صبح تا شب سرکارم حاضرم تمام حقوقی که به من دادن رو ببخشم و حقوق آقایون رو داشته باشم
حاضرم از این حقوق خوراک و مسکن و نفقه و مهریه بگذرم ولی اونم از حق تعدد زوجات بگذره

سلام خواهرم،
در واقع فکر کنم درستش این است که از شما نباید انتظار کار بیرون خانه برای مسکن و خوراک و پوشاک داشت نه اینکه شما از این حق خود بگذرید و بعد بگویید دیگری هم باید از حق خودش بگذرد؟ هر چیزی سر جای خودش باشد بهتر است نیست؟ مثلاً در زمان اعراب جاهلی (خدای نکرده به خودتان تأویل نکنید، صرفاً یک مثال قرآنی است) عده‌ای می‌گفتند مهم این است که در هر سال چهار ماهش باید حرام باشد، بعد به مصلحت خودشان هر ماهی که می‌خواستند از ماه‌های حرام را حلال اعلام می‌کردند و بعد برای جبران آن دخالتی که کرده‌اند ماه دیگری را که حرام نبود حرام اعلام می‌کردند. خداوند در مقابل ایشان موضع سختی می‌گیرد:

إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ‌ ۖ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّ‌مُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّ‌مَ اللَّـهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّ‌مَ اللَّـهُ ۚ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ ۗ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِ‌ينَ [التوبة، ۳۷]
بی تردید به تأخیر انداختن [حرمت ماهی به ماه دیگر] افزایشی در کفر است؛ [و این بدعتی است که سردمداران کفر] کافران را به سبب آن [نسبت به ماه های حرام واقعی] گمراه می کنند، یک سال ماه حرام را حلال می شمارند و در دیگر سال آن را حرام می دانند تا با شماره ماه هایی که خدا حرام کرده هماهنگ و مطابق سازند ولی [در نهایت] آنچه را خدا حرام کرده از پیش خود حلال می کنند؛ زشتی کارهایشان در نظرشان آراسته شده و خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.

احکام خداوند هر کدام مملو هستند از حکمت‌های بی‌شمار، اصلاً اینطور نیست که راحت بشود یک جای حکم را تغییر داد و بگوییم در عوضش یک کار دیگر کنیم که در کل اتفاقی نیفتد. برخی علا گذشتن مرد از حق تعدد زوجات در شرایط پیش از عقد را باطل می‌دانند و می‌فرمایند حقی را که خداوند به کسی داده است نمی‌توان از او گرفت:

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّ‌مُ مَا أَحَلَّ اللَّـهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْ‌ضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّـهُ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ [التحریم، ۱]
بسم الله الرحمن الرحيم ای پیامبر! چرا آنچه را که خدا بر تو حلال کرده برای به دست آوردن خشنودی همسرانت بر خود حرام می کنی؟ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

در پناه خداوند باشید

tazkie;514577 نوشت:
اولاً همین تئوری طرح کردن هم کار مجتهد است. نه غیرمجتهد.

ثانیاً بله فقها از روی قرآن و سنت و عقل استنباط می کنن، ولی مقدمات دانشی لازم جهت استنباطات رو دارن. شما هم این مقدمات دانشیو دارید؟

ثالثاً واقعاً انتظار دارید که مجتهدین بیان اینجا و با شما وارد بحث بشن؟ خب بدون شک همونطور که یک پزشک وقتی با یک نفر در مورد مسئله پزشکی بحث میکنه که فرد پیشزمینه های لازم رو داره، شما هم باید یک حداقلهایی رو داشته باشید که مجتهدین با شما بحث کنن و جواب و دلیل مطرح کنن علیه نگرشتون.شما این حداقلها رو دارید؟

ببینید اینجا مطمئناً کسی بر مبنای نگرش شما، راهشو عوض نمیکنه، ولی مراقب بار اُخروی اظهارنظرها و استنباطاتتون باشید.

دوست عزیز اگر واقعا اعتقادت به اینه که خلاف حرف مجتهد نباید حرف زد که باید از اول بگویید
ان وقت بحث برای شما بسته است
از نظر حقیر کسانی که وارد اینگونه بحثها می شوند باید فرامجتهدی بحث کنند
نه اینکه وسط بحث یک دفعه یک سنگ بزرگ بیندازند و بگویند نباید خلاف حرف مجتهد حرف بزنید
خوب این یعنی بستن بحث

پس شما که ابتدا بدون توجه به نظرالت مجتهدین وارد بحث شدی باید تا اخر هم همینطور ادامه دهید
نه اینکه در وسط بحث موضع خودتان را عوض کنید

این شرط یک بحث منطقی و عالمانه نیست

اینکه من چه درجه دانش و علم دارم مهم نیست
اگر نظری داده ام یا عالمانه است یا جاهلانه

علما و کسانی چون شما جاهلانه بودن اون رو اثبات بفرمایید من در خدمتم
و هیچ ادعایی ندارم

tazkie;514577 نوشت:
خب بدون شک همونطور که یک پزشک وقتی با یک نفر در مورد مسئله پزشکی بحث میکنه که فرد پیشزمینه های لازم رو داره، شما هم باید یک حداقلهایی رو داشته باشید که مجتهدین با شما بحث کنن و جواب و دلیل مطرح کنن علیه نگرشتون.شما این حداقلها رو دارید؟

یعنی می فرمایید یک پزشک فقط با پزشکان دیگر در زمینه پزشکی بحث می کنه ؟ و مثلا یک پزشک با متخصص ژنتیک یا روانشناسی
یا میکروبیولوژی بحث نمی کنه ؟

این انحصارات رو بر دارید همینها هست که جلوی پیشرفت احکام و اسلام رو گرفته

در ضمنی که پزشکی یک مساله کاملا تخصصی هست و کتابهای اون در دسترس همه نیست
ولی دین ریشه در فطرت انسانها داره قران کتابیست گشوده برای همه و هرکسی می تواند از ان بهره ببرد
هرگز در اسلام و قران نیامده که قران فقط مال مجتهدین است
بلکه به همه امر خواندن داده و تفکر
ایا امر به خ.واندن و تفکر را بیهوده داده ؟
ایا گفته طوطی واری بخوانید و بعد ببینید مجتهدین چه گفته اند ؟
این همه امر به خواندن قران برای چیست ؟

دل ارام;514599 نوشت:
خوب دیگه تزکیه خانم این حرفه شما یعنی بحث تعطیل و بحث و می بنده
از همان اول بگویید نباید مخالف نظر مجتهدین حرفی بزنید و بحث رو ببندید

اگر قراره چشم گوش بسته منتظر نظر علما باشیم پس دیگر چه جای بحث است ؟؟؟!!!

اعلان کنید خانمها و اقایان بحث نکنید و بروید به رساله رجوع کنید
شما حق بحث و نظر ندارید چون مجتهد نیستید

ادامه این بحث و با این حرفتون بی فایده می بینم

اصولا خیلی جاها شاهد این ماجرا بوده ام که تا دوستان جوابی ندارند سریع مساله مجتهد و تقلید را مطرح می کنند

و این یعنی بحث بسته است و دیگر بی فایده

خواهر عزیز سلام علیکم،
عصبانی نباشید، ما واقعاً اینجا به نیت بحث اجتهادی که نیامده‌ایم. فرض بر این است که:
۱. یا ما مؤمن به خداوند هستیم (که بعد ایمان به عدالت و قیامت و نبوت و امامت و ولایت فقها در زمان غیبت امام هم از روی آن برداشت می‌شود)،
۲. یا دور از جان همه‌امان مؤمن نیستسم یا ایمانمان کامل نیست و در یکی از مراحل ایمان به خدا (که بعد برای هر کارمان با سلسله‌ی حجت‌های صحیح بتوانیم اعتبار درستی اعمالمان را تا به امر خود خداوند برسانیم) یا در خود خداوند تردید داریم.

در حالت اول بحث‌هایمان برای استخراج احکام نیست، بلکه:
۱. پیرامون دانستن خود احکام است (سؤال‌های فقهی در سایت)
۲. پیرامون فهمیدن چرایی احکام و حکمت‌های آن است.
در هر دو حالت فرض ایمان داشتن به خداوند مستقیماً التزام داشتن به احکام خداوند را در دل خود دارد و این بحث‌ها تنها برای دانستن حکم خدا یا راحت‌تر تن دادن به حکم خدا است، نه برای اثبات یا رد کردن حکم خداوند که از طریق قرآن و سنت (روایات) و عقل و اجماع استخراج می‌شود.

در حالت دوم که حداقل یکی از طرف‌های بحث ایمان ندارد یا ایمانش کامل نیست و در جایی از زنجیره‌ی حجت‌های شرعی تا امر خداوند زنجیره را قطع کرده و خودش یا نظریات دیگران را وارد می‌کند (مثلاً می‌گوید به جای روحانیت از عقل خودم تبعیت می‌کنم، یا به جای روایات واسطه‌ی فهم قرآن را عقل خودش یا علوم تجربی برمی‌شمرد، یا اصلاً به جای قران و خدا هم فقط عقل خودش یا علوم تجربی را قبول دارد) دیگر بحث ما بیان احکام خدا نیست و با همان ابزار او باید سعی کنیم که دینمان را به او معرفی کنیم یا لااقل شبهاتی که به دین وارد می‌کند را پاسخگو باشیم.

بحث با شما که شکر خداوند مؤمن به دین خدا هستید در تقسیم‌بندی اول می‌گنجد و بحث ما هم روی چرایی احکام است وگرنه خود احکام اولیه‌ی اسلام را قبلاً علما تشخیص داده‌اند و اگر اختلافی هم هست اختلاف بین علماست، ما نه مقدمات آن احکام را کامل می‌دانیم و نه اختلافات آنها از مرتبه‌ی سواد ماست. فکر می‌کنم بحث ما فقط بر روی حکمت‌های احکام باشد تا اینکه این احکام آیا درست هستند یا خیر. تشخیص احکام کار ما و شما نیست مگر آنکه شما متخصص دین باشید و مجتهد باشید، زبان عربی را خوب بدانید، کتب معتبر را بشناسید، علم رجال داشته باشید، قرآن را خوب بلد باشید با تمام ناسخ و منسوخ و ...‌اش، نظر علمای دیگر را هم در بحث اجماع بدانید و ... . اگر شما اینطور باشید آنوقت دیگر لااقل حقیر نمی‌توانم هم‌بحثی شما باشم، بضاعت حقیر بضاعة‌مزجاة است در امور دینی، تا حدی که فقط بتوانم به احکام خداوند ملتزم شوم ان شاء الله و در مقابل شبهات معمول پایم نلرزد، همین ...
یا علی

owari;514615 نوشت:
احکام خداوند هر کدام مملو هستند از حکمت‌های بی‌شمار، اصلاً اینطور نیست که راحت بشود یک جای حکم را تغییر داد و بگوییم در عوضش یک کار دیگر کنیم که در کل اتفاقی نیفتد. برخی علا گذشتن مرد از حق تعدد زوجات در شرایط پیش از عقد را باطل می‌دانند و می‌فرمایند حقی را که خداوند به کسی داده است نمی‌توان از او گرفت:

دوست عزیز منم قبول دارم دستورات خداوند دارای حکمتهای خاصیه ولی به اینکه این دستورات در چه زمانی صادر شده هم توجه کنید
بله درسته در 1400 سال پیش انتظار خرج و مخارج داشتن از زنانی که به ندرت در جامعه حضور داشتند بیهوده بوده ولی امروزه که مردان دوست دارند با زنان شاغل ازدواج کنند ( حالا کاری نداریم که وظیفه زن نیست ) ولی زن میتونه بگه هر دو کار میکنیم ولی من از پولم به هیچ وجه در خرج خانه استفاده نمیکنم این وظیفه شماست به من ربطی نداره الان زمانی شده که مردان هم دنبال زنان شاغل هستند
حالا در این طرف قضیه وقتی چنین زنی ازدواج میکند آیا انتظار داشتن وفاداری از همسرش انتظار زیادیه ؟؟ اصلا قبول که این حقی برای مردان می باشد الان همه حق ازدواج دارند ولی خیلی ها ازدواج نمی کنند همه مردان حق تعدد زوجات دارند ولی خیلی ها از حقشون استفاده نمی کنند وقتی زنی بیاد بگه من به این شرط با تو ازدواج میکنم که تعدد زوجات نکنی خوب به راحتی میتونه این شرط رو نپذیره به نظر شما خدایی که این حق رو به مردان داده نسبت به تعهد به شرط اهمیتی نمیدهد
منظور من اینه که وقتی فرهنگ جامعه عوض میشه وقتی زنان هم در خرج و مخارج خانه شریک میشن در زمانی که زنی تعدد زوجات همسرش را خیانت بداند نباید انتظار داشت همه مردم جامعه با این حکم کنار بیان

1.اصول دین توحید و نبوت و معادو عدل وامامت است چیزی به نام عرب نداریم
2.(ان اکرمکم عند الله اتقاکم) نشان برتری تقوی است نه عرب و تعصبات قومی
3.حکم (متعة) شرعی است
4.حکم نکاح دائم( تا چهار تا )شرعی است
5. قوم عرب چون قوی بنیه بودن میتوانستن جواب گو باشن اما خیلی ها نمیتوانن.
6.علت احکام رو خود خدا میداند این چیزهایی که گفته میشود (مثل کم شدن فحشا) فقط میتونه حکمتی باشه انسان عادی ضعیفه که به علت واقعی دست پیدا کنه.

owari;514566 نوشت:
خواهر عزیزم سلام علیکم،
مطابق روایت امام صادق علیه‌السلام عدالت واجب عدالت در نفقه است و در نتیجه اجازه‌ی همسر اول نمی‌تواند یکی از ملزومات آن عدالت واجب باشد. نمی‌دانم اینکه خداوند در بحث ابراز محبت که شرط گذاشته است که یکی کامل معلق بین زمین و اسمان نشود شرط گذاشته است آیا اجازه نگرفتن از همسر اول او را معلق بین زمین و آسمان قرار خواهد داد که حرام باشد یا خیر ولی بعید می‌دانم که اینطور باشد، کافی است با آن همسر اول هم با محبت رفتار شود طوریکه او احساس کمبود نکند و فکر نکند که دستمال کهنه شده است یا آن زن دیگر دارد در مسائل بین او و شوهرش دخالت می‌کند. رفتار مرد با همسرانش باید به گونه‌ای باشد که همسران او از اینکه او در جلوی آنها یا پشت‌سرآنها از حقوق انها دفاع می‌کند و به زنی که بخواهد با کوچک کردن هووی خود جایگاه خود را بالاتر ببرد اجازه‌ی برتری‌جویی نمی‌دهد.
با احترام

سلام خدمت شما برادر گرامی

بزرگوار دقت نفرمودید من مساله ای که برای لازم بودن اجازه از زن اول مطرح کردم ربطی به نفقه نداره
و همچنین ربطی به تساوی و عدالت در محبت نداره
لطف کنید پست شماره 132 را دوباره بخونید
اگر اشکالی وارد بود بفرمایید تا توضیح بدهم
موفق باشید

owari;514633 نوشت:
خواهر عزیز سلام علیکم،
عصبانی نباشید، ما واقعاً اینجا به نیت بحث اجتهادی که نیامده‌ایم. فرض بر این است که:
۱. یا ما مؤمن به خداوند هستیم (که بعد ایمان به عدالت و قیامت و نبوت و امامت و ولایت فقها در زمان غیبت امام هم از روی آن برداشت می‌شود)،
۲. یا دور از جان همه‌امان مؤمن نیستسم یا ایمانمان کامل نیست و در یکی از مراحل ایمان به خدا (که بعد برای هر کارمان با سلسله‌ی حجت‌های صحیح بتوانیم اعتبار درستی اعمالمان را تا به امر خود خداوند برسانیم) یا در خود خداوند تردید داریم.

در حالت اول بحث‌هایمان برای استخراج احکام نیست، بلکه:
۱. پیرامون دانستن خود احکام است (سؤال‌های فقهی در سایت)
۲. پیرامون فهمیدن چرایی احکام و حکمت‌های آن است.
در هر دو حالت فرض ایمان داشتن به خداوند مستقیماً التزام داشتن به احکام خداوند را در دل خود دارد و این بحث‌ها تنها برای دانستن حکم خدا یا راحت‌تر تن دادن به حکم خدا است، نه برای اثبات یا رد کردن حکم خداوند که از طریق قرآن و سنت (روایات) و عقل و اجماع استخراج می‌شود.

سلام بر شما

بزرگوار اینچنین نفرمایید و چنین دسته بندی نکنید که ایمان به خداوند مستلزم ایمان به روحانیت یا ولایت است
لااقل بگویید از نگاه شیعه و ان هم نه همه شیعه از نگاه گروهی از شیعیان

بزرگوار ایمان به خداوند را اینقدر کوچک و محدودش نکنید
بیش از یک میلیارد جمعیت مسلمان جهان حتی به امامت هم اعتقاد ندارند
علاوه بر این میلیارها نفر به خداوند ایمان دارند ولی مسیحی و یا دیگر ادیان هستند
با این تقسیم بندی شما موافق نیستم

و این انحصاری کردن ایمان به خداوند و محدود کردن ان است

حتی در صورت اعتقاد به مجتهدین و رای انها
باز هم نظر انها وحی منزل نیست و خود مجتهدین هم استنباطهای مختلف در احکام دارند
از طرفی دیگر احکام با شرایط زمان و مکان ممکن است تغییر یابد
مثلا روزه گرفتن در قطب حکمش فرق می کند
حکم خداوند در همان زمان رسول خدا و در عرض زمان محدود 20 سال هم طی احکام ناسخ و منسوخ تغییر می کرد
چطور امکان دارد در جامعه ای با فرهنگ دیگر و با گذشت 1400 سال ان احکام گاهی و در شرایطی نیاز به بازنگری نداشته باشد ؟
حالا اسمش را بگذارید حکم ثانویه فرقی در اصل نمی کند
مثلا همین سنگ سار انقدر در زمان حال منزجر کننده است که اجرا نمی شود
یا قطع دست دزد انقدر از نظر مردم این زمان بد است که اجرا نمی شود
شما چند نفر دزد را دیده اید دستش را قطع کنند ؟
پس چرا حکم خداوند را اجرا نمی کنند ؟
چرا بنا به مصالح زمان احکام خداوند را مبنی بر قطع دست دزد و سنگسار اجرا نمی کنند ؟

خوب حرف ما همین است می گوییم بعضی احکام در زمان حال وجه مناسب ندارد نظیر قطع دست دزد
نمی دانم چرا تا در مورد چند همسری این حرف را می گوییم دادها بلند است که حکم حکم خداوند است
ولی در مورد قطع نکردن دست دزد هیچ صدایی بلند نمی شود ؟

این حرف شما و هم فکرانتان که نباید نظری مخالف مجتهدین بدهیم
شبیه عقاید کاتولیکهای زمان قرون وسطی می باشد
زمانی که گالیله بیچاره گفت زمین گرد است و دور خورشید می چرخد
همان کاتولیکهای متعصب به جرم اینکه خلاف کتاب مقدس حرف زده و ایمان به خدا یعنی قبول دربست کتاب مقدس
او را کافر اعلام کرده و محکوم به اعدام کردند

البته قصدم رد مجتهد ین و علم انها نیست ولی اینکه در بحث و نظر را بست و گفت نباید خلاف انها و نظرات استنباطی انها چیزی بگویی
شبیه کار همان کاتولیکهای متعصب می باشد

حقیقت امر این است که اسلام شناسان در مجتهدین خلاصه نمی شوند افراد زیادی هستند که اسلام شناس هستند و مجتهد هم نیستند
مثل دکتر شریعتی و بسیاری دیگر

موفق باشید

با سلام و عرض ادب
بعلت عدم حضور کارشناس محترم در بحث های جاری
تایپیک برای جمع بندی به محضر ایشان قفل می گردد
التماس دعا

tazkie;514510 نوشت:
تبعیض پدر بین فرزندان و یا سوءاستفاده زن از مهریه و سوءاستفاده مرد از حق طلاق

البته مهریه حق زن است ومرد موظف است بپردازد وچیزی نیست که برای سوء استفاده باشد مگر مهریه های الان که دیگر خارج از عرف وعقل است ومتاسفانه تبعات بدی هم داشته ودارد.

دل ارام;514524 نوشت:
اگر قانونا جلوی سوئ استفاده گرفته نشه ان وقت مردم خود به جای قانون وارد عمل می شوند
که ان وقت دیگه کار از کار گذشته است

علما هم می توانند با تفسیر و تبیین دقیق ایات جلوی این سوئ استفاده را بگیرند
همانطور که گفتم رعایت عدالت بدون اجازه زن اول امکان پذیر نیست

پس باید علما هم در فتواهاشون تجدید نظر کنند


مجتهد جامع الشرایط بر اساس ادله معتبر دینی فتوا می دهد ونمی تواند بخاطر ملاحظات جامعه در آنها تجدید نظر کند وحکمی خلاف دین بدهد. بله حاکم شرع در مواقعی که مصلحت جامعه ایجاب کند می تواند امر مستحب یا واجبی را تعطیل کند اما تشخیص با حاکم شرع است. لذا این سخن که مجتهدان در فتاوا تجدید نظر کنند درست به نظر نمی رسد. سوای اینکه همین مساله رعایت عدالتی که اسلام قرار داده است مردان خوب به آن دقت کنند خیلی ها صرف نظر می کنند. علاوه اینکه چند همسری در کشور ما آنچنان بالا نیست که بگوییم حاکم شرع جلوی آن را بگیرد وغیره والبته در قوانین ازدواج اموری از قبیل رضایت همسر را گنجانده اند که بدون اجازه او مرد نمی تواند زن دومی بگیرد. ول یبه هر حال اسلام ترغیب به این عمل نکرده است بله راه حلی اس در مواقع مختلف وضروریاتی که پیش می آید وبن بستی برداشته می شود مثل کسی که زنش نازا است.خوب یک راه حلی است برای بچه دار شدن وموارد دیگر.البته رضایت همسر اول در جایی بعنوان اولین مرحله رعایت عدالت ذکر نشده وربطی هم ندارد.

tazkie;514554 نوشت:
خب شاید شما مجتهدید که اینقدر راحت برای احکام الهی، مصداق و حد و حصر مشخص می کنید، فقط یادتون باشه، روز قیامت از بین چهار نفری که حکمی می کنند، سه تا به جهنم میره و یکی به بهشت.

البته حدیث درمورد قاضی است ونه مفتی که ا
ین دو باهم فرق می کنند. وسخن هم در فتوا دادن فتوای مجتهد جامع الشرایط است نه هر کسی ومجتهد جامع الشرایط بدون دلیل سخن نمی گوید.
دل ارام;514558 نوشت:
امکان سو استفاده زن از مهریه یا مرد از حق طلاق نباید وجود داشته باشه و اگر وجود داره نقص قانون هست که باید اصلاح بشه

نه اینکه قانون شفاف و درست نباشه و راه سو استفاده و ظلم قانونی باز باشه


بزرگواران حتما اطلاع دارند که صرفا با وضع قوانین نمیشود انسانها را ملزم به کاری کرد چون در اینصورت بداخلاقی هم زیاد می شود وآن قانون اصلا خاصیت خود را از دست می دهد لذا اسلام در باب همسرداری خیلی به رعایت حقوق همسر وداشتن هوا یاو توصیه کرده است. ولی لحظه به لحظه زندگی ها را نمی شود قانونی کرد چون در این صورت زندگی یک چیز خشک وسردی خواهد شد که انسانها فقط براساس قوانین در کنار هم هستند.

(نگین);514574 نوشت:
وقتی اعتراضات نسبت به قانونی زیاد میشه حتما ایرادی داره و چه خوب میشد مثلا تعدد زوجات رو به شرطهایی مجاز کنند که ما زنان هم فکر نکنیم در حقمون ظلم میشه و فکر کنیم چون قانونگذاران مرد هستند به فکر زنان نیستند

همانطور که عرض کردم قانونی کردن همه چیز خاصیت خود را از دست می دهد واسلام دینی است که از همه بیشتر به اخلاق ومکارم اخلاقی وحسن معاشرت با دیگران که در راس آنها خانواده قرار دارد دعوت می کند. مهم این است که خانواده ها انسانها را طوری تربیت کنند وانسان جوری خود را بسازد که برا یاعمال خود توجیه اخلاقی هم داشته باشد. وکارهایش صرفا زا روی هوس نباشد.

tazkie;514580 نوشت:
با شما موافقم. تازه از سر دشمنی با زنها تمام بار مسئولیت خوراک و پوشاک و مسکن و مخارج خانواده رو هم به مرد دادن و حق مهریه زنو هم از بین نمی برن.

البته اگر ما نکته امتیاز زنها را هم برعکس معنی کنیم دیگر اجحاف در حق اسلام است. اسلام این امور را که در واقع حمالی است به گردن مرد می گذارد تا زن راحت باشد ودغدغه خوراک وپوشاک نداشته باشد که به مراتی کله زدن با صدها انسان در بیرون از خانه با روحیات مرد سازگا تر است تا زن.

(نگین);514593 نوشت:
تزکیه جان منم از صبح تا شب سرکارم حاضرم تمام حقوقی که به من دادن رو ببخشم و حقوق آقایون رو داشته باشم
حاضرم از این حقوق خوراک و مسکن و نفقه و مهریه بگذرم ولی اونم از حق تعدد زوجات بگذره

این دیگر بستگی دارد به توافق طرفین.
البته لازم می دانم خرسندی وتبریک خودم را بمناسبت میلاد امیرالمومنین وتعبد والتزام خواهران گرامی به احکام الهی را ابراز دارم که امیدوارم همیشه در این راه موفق باشید.

شبـنم;514564 نوشت:
دوست عزیز چطور به این نتیجه رسیدید ؟
اینکه اول نگفته یک زن نشان دهنده اینه خود اسلام هم برچند همسری تاکید داره ؟
نگفته یک زن چون طبیعتاً هر زندگی مشترک از یک زن و یک مرد تشکیل شده است انسان های اولیه هم به این شیوه زندگی میکردن
پایه و اساس خانواده با یک زن و یک مرد تشکیل میشه این جزء بدیعیات بوده لازم نبوده چنین چیز ابتدایی در قرآن ذکر شود
اما آخرش که اشاره میکنه وگرنه به یک زن اکتفا کنی خیلی واضح نشون میده اساس تک همسریست دو یا سه یا چهار مصلحت می طلبد اگر مصلحت نبود و شرایط نداشتید به همون یک زن اکتفا کنید

سلام علیکم،
ممکنه صحبتتان درست باشد و حرفتان قابل تأمله، خیلی دوست دارم بدانم که به لحاظ ادبیات عربی آیا نیاوردن ۱ در آغاز آن شمارش معنای خاصی دارد یا خیر، شاید هم به قول شما نداشته باشد و صرفاً ایجاز در بیان باشد. به هر حال خداوند چه فعلش و چه ترک فعلش همواره از روی حکمت است و قابل تدبر.
یا علی

دل ارام;514725 نوشت:
سلام خدمت شما برادر گرامی

بزرگوار دقت نفرمودید من مساله ای که برای لازم بودن اجازه از زن اول مطرح کردم ربطی به نفقه نداره
و همچنین ربطی به تساوی و عدالت در محبت نداره
لطف کنید پست شماره 132 را دوباره بخونید
اگر اشکالی وارد بود بفرمایید تا توضیح بدهم
موفق باشید

سلام علیکم و رحمة‌الله،
در مورد پست شماره‌ی ۱۳۲ شما:

در اسلام مالکیت زن بر نتیجه‌ی زحماتش به رسمیت شناخته می‌شود، مرد فقط حق دارد دیگران را در مال خودش سهیم کند. اگر زنی دوشادوش شوهرش کار کرده و شرکتی تأسیس کرده‌اند که بعد از ۱۰ سال به سوددهی زیاد رسیده است بسته به تقسیم کاری که زن و مرد در آن شرکت داشته‌اند باید مصالحه کنند که سهم هر یک چقدر بوده است، بعد هر کدام می‌تواند دیگری را در مالکیت خودش شریک کند، زن می‌تواند با آن پول بدون اجازه‌ی شوهرش به وابستگان خودش کمک کند یا از آنها برای خود خرید کند یا جای دیگر سرمایه‌گذاری کند (اگر با حقوق شوهرش تضاد نداشته باشد) و ... مرد هم اگر زن دیگری را در مالکیت خود شریک کند از این نظر که فرمایش شماست ظلمی به آن زن نکرده است، کرده است؟

یا علی

owari;515334 نوشت:
سلام علیکم و رحمة‌الله،
در مورد پست شماره‌ی ۱۳۲ شما:

در اسلام مالکیت زن بر نتیجه‌ی زحماتش به رسمیت شناخته می‌شود، مرد فقط حق دارد دیگران را در مال خودش سهیم کند. اگر زنی دوشادوش شوهرش کار کرده و شرکتی تأسیس کرده‌اند که بعد از ۱۰ سال به سوددهی زیاد رسیده است بسته به تقسیم کاری که زن و مرد در آن شرکت داشته‌اند باید مصالحه کنند که سهم هر یک چقدر بوده است، بعد هر کدام می‌تواند دیگری را در مالکیت خودش شریک کند، زن می‌تواند با آن پول بدون اجازه‌ی شوهرش به وابستگان خودش کمک کند یا از آنها برای خود خرید کند یا جای دیگر سرمایه‌گذاری کند (اگر با حقوق شوهرش تضاد نداشته باشد) و ... مرد هم اگر زن دیگری را در مالکیت خود شریک کند از این نظر که فرمایش شماست ظلمی به آن زن نکرده است، کرده است؟

سلام علیکم

مورد بسیار مهمی را توجه نفرمودید
اگر زن همراه شوهرش در شرکت کار کرده باشد که حق او از ان ثروت مشخص است
حقیر فکر می کنم حتی اگر زنی دوشادو.ش شوهرش هم در شرکت کار نکرده باشد
باز هم دارایی ان شرکت متعلق به هر دو زن و شوهر می باشد

زیرا که زندگی مشترک به مثابه یک شرکت ورای ان شرکت اقتصادی می باشد
این زن بوده که وسایل ارامش و اسایش شوهر را فراهم کرده تا او بتواند در بیرون کار کند
به عبارتی اگر مرد بیرون کار کرده زن هم داخل خانه کار کرده
به خاطر همین نکته ظریف است که در اسلام امده زن می تواند در قبال کار خانه از شوهرش حق الزحمه بگیرد
زیرا هر چه مرد بعد از ازدواجش درامد داشته باشد متعلق به هر دو نفر می باشد

بخاطر همین مساله در غرب اگر زن و شوهری بخواهند طلاق بگیرند کلیه اموالی که بعد از ازدواج جمع کرده باشند
طبق قانون باید نصف بشود

پس اینکه مردی در اول زندگی از صفر شروع کرده و در ده سال زندگی با زن اولش به مال و منالی رسیده
تمام انها را مدیون همسر اولش می باشد و نصف ان دارایی حق مسلم و خدایی او می باشد

حال اگر مردی بعد از ده سال بخواهد زن دیگری را در ان امکانات شریک کند
قطع به یقین تجاوز به حق و حقوق زن اول و خیانت به ام.وال او می باشد

اینجا هست که اجازه زن اول برای رعایت عدالت الزامی می باشد
تا زن اول این اجازه استفاده از سرمایه مالی و معنوی بدست امده در طی زندگی زناشویی را به مرد ندهد
ان مرد با اوردن زن جدید حق زن اول را پایمال کرده و مصداق ظلم می باشد

متاسفانه این مساله از دید مجتهدین ما دور مانده
و ایشان مساله عدالت را که در ایه قران امده به طور همه جانبه در نظر نگرفته اند

موفق باشید

دل ارام;515542 نوشت:
سلام علیکم

مورد بسیار مهمی را توجه نفرمودید
اگر زن همراه شوهرش در شرکت کار کرده باشد که حق او از ان ثروت مشخص است
حقیر فکر می کنم حتی اگر زنی دوشادو.ش شوهرش هم در شرکت کار نکرده باشد
باز هم دارایی ان شرکت متعلق به هر دو زن و شوهر می باشد

زیرا که زندگی مشترک به مثابه یک شرکت ورای ان شرکت اقتصادی می باشد
این زن بوده که وسایل ارامش و اسایش شوهر را فراهم کرده تا او بتواند در بیرون کار کند
به عبارتی اگر مرد بیرون کار کرده زن هم داخل خانه کار کرده
به خاطر همین نکته ظریف است که در اسلام امده زن می تواند در قبال کار خانه از شوهرش حق الزحمه بگیرد
زیرا هر چه مرد بعد از ازدواجش درامد داشته باشد متعلق به هر دو نفر می باشد

بخاطر همین مساله در غرب اگر زن و شوهری بخواهند طلاق بگیرند کلیه اموالی که بعد از ازدواج جمع کرده باشند
طبق قانون باید نصف بشود

پس اینکه مردی در اول زندگی از صفر شروع کرده و در ده سال زندگی با زن اولش به مال و منالی رسیده
تمام انها را مدیون همسر اولش می باشد و نصف ان دارایی حق مسلم و خدایی او می باشد

حال اگر مردی بعد از ده سال بخواهد زن دیگری را در ان امکانات شریک کند
قطع به یقین تجاوز به حق و حقوق زن اول و خیانت به ام.وال او می باشد

اینجا هست که اجازه زن اول برای رعایت عدالت الزامی می باشد
تا زن اول این اجازه استفاده از سرمایه مالی و معنوی بدست امده در طی زندگی زناشویی را به مرد ندهد
ان مرد با اوردن زن جدید حق زن اول را پایمال کرده و مصداق ظلم می باشد

متاسفانه این مساله از دید مجتهدین ما دور مانده
و ایشان مساله عدالت را که در ایه قران امده به طور همه جانبه در نظر نگرفته اند

موفق باشید

خواهر عزیزم سلام علیکم،
اینطور که شما می‌فرمایید نیست. اختلاف شما با مراجع از آنجاست که اول نگاه غربی را به عنوان اصل ثابت و درست پذیرفته‌اید و حالا به عنوان یک غربی دارید به نقد اسلام و احکام خداوند قیام می‌کنید. هیچ این مطلب از چشم فقهای شیعه دور نمانده است. در رساله که نگاه کنید خواهید دید که آمده وظیفه‌ی مرد است که خانه و پوشاک و خورد و خوراک و بهداشت در حد عرف جامعه و شأن همسرش برای او فراهم کند، اینها می‌شود نفقه که فراهم کردنش برای همسرش واجب است. اگر مردی فقط کار می‌کند و خرید بر عهده‌ی خانم است آن وقت آن آقا مثلاً ماهیانه مبلغی را به عنوان خرجی به خانم می‌دهد که با آن همین موارد را برای خودش و سایر اعضای خانواده تهیه کند. مگرنه پولی که مرد درمی‌آورد در مالکیت مرد است بجز حقی که خداوند بر او واجب کرده بر خانمش بپردازد (چه به صورت منقول و چه غیرمنقول). نظرمراجع را که بخوانید که آیا خانمی مجاز است که از جیب شوهرش پولی را درآورد و با آن فلان چیز را برای خودش یا کسی بخرد همگی آن را منوط به داشتن اجازه از شوهر می‌کنند. یا اگر زنی بخواهد بدون اجازه‌ی شوهرش از جیب او پولی بردارد که برای حتی کمک به والدین خودش بدهد باز این کار را مجاز نمی‌دانند. زن بدون اجازه‌ی شوهرش از مال او حتی صدقه هم نمی‌تواند بدهد. مال شوهر مال شوهر است و مال خانم هم مال خانم. استقلال مالی اعضای خانواده در اسلام تأیید شده است. فقط اینکه عهد ازدواج وظیفه‌ای مالی بر عهده‌ی مرد نسبت به همسرش قرار می‌دهد و البته مرد نسبت به فرزندانش هم تا زمانی که نیازواقعی داشته باشند و ... تعهد مالی دارد. اینطور نیست که اگر کسی سرپرستی کس دیگری را به عهده بگیرد شریک او در تمام هستی او گردد، از جان و مال و آبرو و عاطفه و لذات جنسی و غیرجنسی ...
در اسلام هرچیزی حد خودش را دارد و اصلاً به این سادگی که شما می‌فرمایید نیست. فقها مبنای استخراج حکمشان قرآن است و روایات و عقل و اجماع. شما با این منابع (که شامل رساله‌ی حقوق بشر سازمان ملل و سایر متون غربی نیست) اگر بتوانید اثبات کنید که این حکمها درست استخراج نشده‌اند می‌شود رویشان بحث کرد، در غیر این صورت صحبت شما مثل این است که بگویید بنده احکام خدا را قبول ندارم و دوست دارم خداوند آنطور که غربیها حکم داده‌اند حکم می‌داد، حالا که نداده من خودم را فقط معتقد به وجود خدا می‌دانم و برای او شأنی برای دادن حکم قائل نیستم، که البته الحمدلله با شناختی که از صحبتهایتان پیدا کردم شما هم اینطور نیستید.
یا علی

دل ارام;515542 نوشت:
مورد بسیار مهمی را توجه نفرمودید
اگر زن همراه شوهرش در شرکت کار کرده باشد که حق او از ان ثروت مشخص است
حقیر فکر می کنم حتی اگر زنی دوشادو.ش شوهرش هم در شرکت کار نکرده باشد
باز هم دارایی ان شرکت متعلق به هر دو زن و شوهر می باشد

زیرا که زندگی مشترک به مثابه یک شرکت ورای ان شرکت اقتصادی می باشد
این زن بوده که وسایل ارامش و اسایش شوهر را فراهم کرده تا او بتواند در بیرون کار کند
به عبارتی اگر مرد بیرون کار کرده زن هم داخل خانه کار کرده
به خاطر همین نکته ظریف است که در اسلام امده زن می تواند در قبال کار خانه از شوهرش حق الزحمه بگیرد
زیرا هر چه مرد بعد از ازدواجش درامد داشته باشد متعلق به هر دو نفر می باشد


سوای نکاتی که جناب آواری ذکر کردند وبنده نیز در باب چگونگی فتوا دادن مراجع قبلا نکاتی را عر ض کرده بودم که م یتوانید به پست 172 مراجعه کنید. باید خاطر نشان کنم ارزشی که اسلام برای زن قائل است بیشتر از مسائل مالی است وطبق احادیث ما برای یک مرد عبادتی بالاتر از کسب روزی حلال برای زن وبچه اش وجود ندارد. اسلام مرد را موظف کرده که در حد شان وجایگاه اجتماعی همسرش برای او زندگی واسباب آسایش تهیه کند، در عین حال به زن اجازه میدهد که اگر خواست در برابر بچه داری وخانه داری از همسرش پول بگیرد. وقتی منصفانه نگاه کنید اسلام مرد را نوکر خانواده قرار داده است وکارهای سخت را از دوش مرد برداشته است. غربی هم که صحبتش را می کنید مگر در سایه همین قوانین فمینیستی امروزه خانواده چه جایگاهی در آن دارد. رفتن زنان به سینما، کارخانه ها، وبه تبع کشیده شدن آنها به مراکز فساد وسوء استفاده از آنها در اماکن کاری به نفع زنان غربی بوده یا ضررشان؟
بنده احساس مس کنم اینکه هی قانون وضع شود که زن ومرد در اموال شریک هستند وچقدر به زن می رسد وچقدر به مرد همه در سیستم فکری مادی ارزشمند است اما اسلامی که تقوا را ملاک قرار می دهد وبرای روح ومعنویت انسان بیشتر از مادیت او ارزش قائل است در عین توصیه به خوشرفتاری با همسر وحفظ کرامت او وجدان را بیدار کرده وحس مسئولیتی در او ایجاد می کند که تمام آسایش خود را در کنار خانواده ببیند که اینها در مکاتب دیگر یافت نمی شود. شما بروید مطالعه کنید که قبل از این مباحث حقوق زنان وراه یابی زنان به مراکز اجتماعی در اروپا چگونه با آنها رفتار می شد.
اما اسلام از قرنها قبل خانواده رکن اساسی قرار داده ودر قرآن واحادیث توصیه های متعدد به خوش اخلاقی در خانه وحفظ کرامت وحقوق زن داشت. لذا مقایسه زن اسلامی وقوانین اسلامی با غرب اصلا اشتباه است چون دو مسیر متفاوت بوده وقرنهایی که زن در اروپا انسان شناخته نمی شد قرنها قبلش در مدینة النبی زنان در مراکز اجتماعی حاضر ظده ودر برابر رسول خدا از حقوق خود صحبت می کردند وپیامبر رحمت(ص) همیشه از آنها دفاع می کرد.

owari;515546 نوشت:
اختلاف شما با مراجع از آنجاست که اول نگاه غربی را به عنوان اصل ثابت و درست پذیرفته‌اید و حالا به عنوان یک غربی دارید به نقد اسلام و احکام خداوند قیام می‌کنید

برادر عزیز علیک سلام

به به !!!! این هم اخرین اسلحه شما در مقایل حرف حق

انگ زدن و اتهام وارد کردن

نه بزرگوار این حرف شما اتهام می باشد من حرف غربیها رو بعنوان اصول ثابت نپذیرفته ام بلکه با دلائل کافی توضیح دادم برای چه
و فقط مثالی از عملکرد یک عده بصورت انچه حق می دانم زدم
که متاسفانه شما مثل دیگران نسبت به کلمه غرب الرژی دارید
و تنها اوردن این کلمه بشدت شما رو تحت تاثیر قرار داد که باعث شد اتهام وارد کنید
متاسفم از این روش تفکر
بهتر بود شما به جای انگ زدن و اتهام وارد کردن فقط نقد مطلب می کردید
این روش انگ زدن اخرین حربه کسانیست که در بحث کم می اورند
ترسم از این است که اگر زمانی امام زمان در مقابل حکم چند همسری حرف جدیدی بزنند و تعبیر جدیدی بیاورند
شما مردان او را مرتد اعلام کنید

قضاوت با خوانندگان

موفق باشید

کریم;515584 نوشت:
سوای نکاتی که جناب آواری ذکر کردند وبنده نیز در باب چگونگی فتوا دادن مراجع قبلا نکاتی را عر ض کرده بودم که م یتوانید به پست 172 مراجعه کنید. باید خاطر نشان کنم ارزشی که اسلام برای زن قائل است بیشتر از مسائل مالی است وطبق احادیث ما برای یک مرد عبادتی بالاتر از کسب روزی حلال برای زن وبچه اش وجود ندارد. اسلام مرد را موظف کرده که در حد شان وجایگاه اجتماعی همسرش برای او زندگی واسباب آسایش تهیه کند، در عین حال به زن اجازه میدهد که اگر خواست در برابر بچه داری وخانه داری از همسرش پول بگیرد. وقتی منصفانه نگاه کنید اسلام مرد را نوکر خانواده قرار داده است وکارهای سخت را از دوش مرد برداشته است. غربی هم که صحبتش را می کنید مگر در سایه همین قوانین فمینیستی امروزه خانواده چه جایگاهی در آن دارد. رفتن زنان به سینما، کارخانه ها، وبه تبع کشیده شدن آنها به مراکز فساد وسوء استفاده از آنها در اماکن کاری به نفع زنان غربی بوده یا ضررشان؟
بنده احساس مس کنم اینکه هی قانون وضع شود که زن ومرد در اموال شریک هستند وچقدر به زن می رسد وچقدر به مرد همه در سیستم فکری مادی ارزشمند است اما اسلامی که تقوا را ملاک قرار می دهد وبرای روح ومعنویت انسان بیشتر از مادیت او ارزش قائل است در عین توصیه به خوشرفتاری با همسر وحفظ کرامت او وجدان را بیدار کرده وحس مسئولیتی در او ایجاد می کند که تمام آسایش خود را در کنار خانواده ببیند که اینها در مکاتب دیگر یافت نمی شود. شما بروید مطالعه کنید که قبل از این مباحث حقوق زنان وراه یابی زنان به مراکز اجتماعی در اروپا چگونه با آنها رفتار می شد.
اما اسلام از قرنها قبل خانواده رکن اساسی قرار داده ودر قرآن واحادیث توصیه های متعدد به خوش اخلاقی در خانه وحفظ کرامت وحقوق زن داشت. لذا مقایسه زن اسلامی وقوانین اسلامی با غرب اصلا اشتباه است چون دو مسیر متفاوت بوده وقرنهایی که زن در اروپا انسان شناخته نمی شد قرنها قبلش در مدینة النبی زنان در مراکز اجتماعی حاضر ظده ودر برابر رسول خدا از حقوق خود صحبت می کردند وپیامبر رحمت(ص) همیشه از آنها دفاع می کرد.

سلام

بزرگوار اصلا فکر کنید دو کلمه اسلام و غرب اصلا وجود ندارد و ما نمی دانیم اسلام و غرب چیست

دو نوع قانون در دو کشور الف و ب و هردو بدون دین وجود دارد

قوانین الف :
چه مرد و چه زن حق ازدواج مجدد را تا زمانی که در تعهد ازدواج اول می باشد ندارند
کلیه اموالی که مردان و زنان بعد از ازدواج کسب می کنند در زمان طلاق باید نصف شود و متعلق به هردو می باشد
هر دو مرد و زن حق طلاق و تقاضای طلاق را دارد

قوانین ب : مرد حق دارد چهار زن دائم و بی نهایت موقت بگیرد ولی زن چنین حقی ندارد
زن حق طلاق ندارد
کلیه اموالی که بعد از ازدواج حاصل شده متعلق به مرد است و زن حقی ندارد

با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست
کدام یک از این قوانین حقوق زن را بیشتر رعایت کرده ؟

دل ارام;515613 نوشت:
برادر عزیز علیک سلام

به به !!!! این هم اخرین اسلحه شما در مقایل حرف حق

انگ زدن و اتهام وارد کردن

ترسم از این است که اگر زمانی امام زمان در مقابل حکم چند همسری حرف جدیدی بزنند و تعبیر جدیدی بیاورند
شما مردان او را مرتد اعلام کنید

قضاوت با خوانندگان

موفق باشید

خواهرم سلام علیکم،
انگ زدن نیست، اتهام نیست، خودم را هم از شما بهتر و بالاتر نمی‌دانم، عصبانی هم نیستم، این هم آخرین اسلحه‌ام نیست و ذهنم پر از دلایل متفاوت است الحمدلله. شکر خدا، اینکه کسی غربی بودن را توهین به اعتقادات خودش به حساب بیاره و دلبسته‌ی اسلام باشه خیلی هم ستودنیه، خدا حفظتون کنه.
فقط میماند اینکه اگر شما اعتقاد دارید مطلبتان اسلامی است و این مطلب از دید فقها جا مانده است و ما هم که متوجه منظورتان نمی‌شویم (چون قبلاً مشابه این حرفها را از کسان دیگری شنیدیم که دلایلشان را هم یا خودشان گفته‌اند و یا از رفتار و سکناتشان پیدا بوده و مثل شما هم وابستگی به غرب و شرق را انکار نکرده‌اند یا از این برچسب ناراحت نمی‌شدند) پس این بار کار کار خودتان است که آن صحبت‌هایتان را برایمان اثبات کنید. برای این کار فقط مد نظر داشته باشید که بر مبنای فطرت و بدیهیات صحبت نکنید چون حتماً متوجه شده‌اید که ما با هم سر این موضوع اختلاف داریم و آنچه شما فطری می‌دانید را ما فطری نمی‌دانیم و آنچه را ما فطری می‌دانیم را شما فطری نمیدانید.
یا علی، شروع بفرمایید، قرآن و احادیث و عقل و اجماع در اختیار شما، قیاس هم که در تشیع حرام است ...

(راستی قضاوت هم با خداست و نه با خوانندگان محترم، لااقل حقیر اگر تمامی دوستان سایت هم حق را به شما بدهند تا متوجه نشوم که حرف شما حرف اسلامی است سر موضع خودم خواهم ماند، ان شاء الله؛ اگر کارشناسان مطلبتان را تأیید کنند ولی بحث دیگری است)

دل ارام;515624 نوشت:
سلام

بزرگوار اصلا فکر کنید دو کلمه اسلام و غرب اصلا وجود ندارد و ما نمی دانیم اسلام و غرب چیست

دو نوع قانون در دو کشور الف و ب و هردو بدون دین وجود دارد

قوانین الف :
چه مرد و چه زن حق ازدواج مجدد را تا زمانی که در تعهد ازدواج اول می باشد ندارند
کلیه اموالی که مردان و زنان بعد از ازدواج کسب می کنند در زمان طلاق باید نصف شود و متعلق به هردو می باشد
هر دو مرد و زن حق طلاق و تقاضای طلاق را دارد

قوانین ب : مرد حق دارد چهار زن دائم و بی نهایت موقت بگیرد ولی زن چنین حقی ندارد
زن حق طلاق ندارد
کلیه اموالی که بعد از ازدواج حاصل شده متعلق به مرد است و زن حقی ندارد

با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست
کدام یک از این قوانین حقوق زن را بیشتر رعایت کرده ؟

سلام علیکم،
با عینک تفکر غربی و شناخت غربی از انسان و انسانیت قوانین کشور الف بیشتر حقوق زن را رعایت می‌کنند و با عینک اسلامی از ارزش‌ها و حقوق و وظایف قوانین کشور ب با این حقوق و ... تطابق بیشتری دارد. حالا شما دوست دارید اسلام را قبول کنید که از طرف خداست یا ترجیح می‌دهید دنیا را با عینک غربی برانداز کنید؟

کسی که از ابتدا عینک غربی بر چشم دارد می‌آید با تعجب می‌پرسد که شما چرا مسلمان هستید که چنین برداشتی از حقایق می‌کنید؟ ما هم برایشان اول دلایل انتخاب این عینک اسلامی را بیان می‌کنیم (اثبات خدا، عدالت خدا و اثبات قیامت و بعد لزوم هدایت و نبوت و امامت و ولایت فقها در زمان غیبت) بعد هم موارد دیده شده و گزارش شده از این عینک را برایشان شرح می‌دهیم (تفاوت‌های زن و مرد تا چه حد اساسی است؟ آیا در انسانیت آنها تأثیری دارد؟ خیر! آیا در روش زندگی آنها اثر دارد؟ بله! تا چه حد؟ یکی دوتا نیست باید دانه دانه بشمریمشان ...). خواست قبول می‌کند و عینک اسلامی می‌زند و نخواست می‌رود و عینک غربی انسان‌مدارانه می‌زند. خواست اسلام را دین عدالت تشخیص می‌دهد و نخواست اسلام را دین خشونت و تبعیض تشخیص می‌دهد. امر به معروف و نهی از منکر از ما بر می‌آمد انجام می‌دهیم و بر نمی‌آمد انجام نمی‌دهیم. خداوند خواست بنده‌اش را هدایت می‌کند و نخواست ما وظیفه‌امان را انجام داده‌ایم.

شما گمان دارید که عینک اسلامی باید تفسیر غربی بدهد و ما متوجه نشده‌ایم و عینک اشتباهی را به اسلام نسبت می‌دهیم، فقها دین را متوجه نشده‌اند و نویسندگان اعلامیه‌ی حقوق بشر بهتر متوجه شده‌اند که اسلام چیست، کاری ندارد قُلْ هَاتُوا بُرْ‌هَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ...

[="Navy"]

دل ارام;515613 نوشت:
ترسم از این است که اگر زمانی امام زمان در مقابل حکم چند همسری حرف جدیدی بزنند و تعبیر جدیدی بیاورند
شما مردان او را مرتد اعلام کنید

امام زمان چنین نخواهند کرد و سنت ایشان همان سنت رسول الله در چند همسری خواهد بود به این تاپیک رجوع کنید:
http://www.askdin.com/thread35569.html[/]

[="Navy"]

دل ارام;515624 نوشت:
قوانین الف :
چه مرد و چه زن حق ازدواج مجدد را تا زمانی که در تعهد ازدواج اول می باشد ندارند
کلیه اموالی که مردان و زنان بعد از ازدواج کسب می کنند در زمان طلاق باید نصف شود و متعلق به هردو می باشد
هر دو مرد و زن حق طلاق و تقاضای طلاق را دارد

قوانین ب : مرد حق دارد چهار زن دائم و بی نهایت موقت بگیرد ولی زن چنین حقی ندارد
زن حق طلاق ندارد
کلیه اموالی که بعد از ازدواج حاصل شده متعلق به مرد است و زن حقی ندارد

با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست
کدام یک از این قوانین حقوق زن را بیشتر رعایت کرده ؟


من یک قانون پ را هم به این موارد اضافه می کنم
زن حق دارد چهار مرد دائم و بی نهایت موقت بگیرد ولی مرد چنین حقی ندارد
مرد حق طلاق ندارد
کلیه اموالی که بعد از ازدواج حاصل شده متعلق به زن است و مرد حقی ندارد

به نظر من قوانین پ حقوق زن (طبق تعریف غربی حقوق زن) را بیشتر رعایت کرده اما ما باید ببینیم کدام قوانین در کل و با در نظر گرفتن تمام جوانب بهتر خواهد بود و انسان را به سعادت دنیا و آخرت می رساند که هدف دین هم همین است.[/]

owari;515659 نوشت:
سلام علیکم،
با عینک تفکر غربی و شناخت غربی از انسان و انسانیت قوانین کشور الف بیشتر حقوق زن را رعایت می‌کنند و با عینک اسلامی از ارزش‌ها و حقوق و وظایف قوانین کشور ب با این حقوق و ... تطابق بیشتری دارد. حالا شما دوست دارید اسلام را قبول کنید که از طرف خداست یا ترجیح می‌دهید دنیا را با عینک غربی برانداز کنید؟

کسی که از ابتدا عینک غربی بر چشم دارد می‌آید با تعجب می‌پرسد که شما چرا مسلمان هستید که چنین برداشتی از حقایق می‌کنید؟ ما هم برایشان اول دلایل انتخاب این عینک اسلامی را بیان می‌کنیم (اثبات خدا، عدالت خدا و اثبات قیامت و بعد لزوم هدایت و نبوت و امامت و ولایت فقها در زمان غیبت) بعد هم موارد دیده شده و گزارش شده از این عینک را برایشان شرح می‌دهیم (تفاوت‌های زن و مرد تا چه حد اساسی است؟ آیا در انسانیت آنها تأثیری دارد؟ خیر! آیا در روش زندگی آنها اثر دارد؟ بله! تا چه حد؟ یکی دوتا نیست باید دانه دانه بشمریمشان ...). خواست قبول می‌کند و عینک اسلامی می‌زند و نخواست می‌رود و عینک غربی انسان‌مدارانه می‌زند. خواست اسلام را دین عدالت تشخیص می‌دهد و نخواست اسلام را دین خشونت و تبعیض تشخیص می‌دهد. امر به معروف و نهی از منکر از ما بر می‌آمد انجام می‌دهیم و بر نمی‌آمد انجام نمی‌دهیم. خداوند خواست بنده‌اش را هدایت می‌کند و نخواست ما وظیفه‌امان را انجام داده‌ایم.

شما گمان دارید که عینک اسلامی باید تفسیر غربی بدهد و ما متوجه نشده‌ایم و عینک اشتباهی را به اسلام نسبت می‌دهیم، فقها دین را متوجه نشده‌اند و نویسندگان اعلامیه‌ی حقوق بشر بهتر متوجه شده‌اند که اسلام چیست، کاری ندارد قُلْ هَاتُوا بُرْ‌هَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ...

سلام

من گفتم با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست قضاوت کنید ولی متاسفانه شما بازهم با توجه به این دو کلمه قضاوت فرمودید

منکه به شخصه قوانین اسلام رو تبعیض امیز نمی بینم و مشکل کنونی قوانین را تعابیر اشتباه از دستوران اسلام و قران حدس می زنم
من فکر می کنم ایات و روایات بدرستی فهمیده نشده اند
که این مساله هم باتوجه به ماهیت قران هیچ چیز عجیبی نیست چون قران محکم و متشابه دارد و بسیاری از احکام
را طوری بیان کرده که تعابیر مختلف از ان داده می شود مثلا همین ایات حجاب چه تعابیر مختلفی که ندارند
هر کس تعبیری دارد
و یا مثلا شنیدن صدای زن
هر کس تعبیری از ان دارد
پس اینکه ممکن است حق ایه قران بدرستی فهمیده نشده باشد چیز عجیب و غریبی نیست

شما از کجا می دانید که به طور حتم و صد درصد اجازه زن اول در ازدواج مجدد مرد شرط نیست ؟
از کجا می دانید اولین قدم رعایت عدالت این اجازه نباشد ؟
از کجا می دانید پیامبر و ان را رعایت نکرده ؟
ایا می توانید حکم قطعی و صد درصد بر اینها بدهید ؟
چرا تا به حال اجازه زن اول شرط نبود ولی حالا ان را شرط کرده اند ؟
ایا الان خلاف دستورات قران داده اند ؟
الان مرتب قوانین در حال اصلاح است و ثبات ندارد چرا اینگونه است ؟
اگر قوانین کامل و جامع و بدون عیب و نقص است چرا مدام در حال اصلاح می باشد ؟

در ضمن حقیر ادامه این بحث رو بی فایده می بینم

چون با عرض معذرت و با کمال احترام به عقاید شما روش بحث شما رو منطقی و بدون پیش فرضهای ذهنی نمی بینم
شما خیلی متکی به پیش فرضهای پذیرفته شده ذهنیتون بحث می کنید
با این روش بحث بی فایده و اب در هاون کوبیدن است
من هرچه بگویم شما با یک کلمه که مجتهد ان را گفته و او بهتر می داند جلوی بحث منطقی و عالمانه رو می بندید

پس حقیر را از ادامه بحث معذور بدارید

متشکرم

ملاصدرا;515669 نوشت:
من یک قانون پ را هم به این موارد اضافه می کنم
زن حق دارد چهار مرد دائم و بی نهایت موقت بگیرد ولی مرد چنین حقی ندارد
مرد حق طلاق ندارد
کلیه اموالی که بعد از ازدواج حاصل شده متعلق به زن است و مرد حقی ندارد

به نظر من قوانین پ حقوق زن (طبق تعریف غربی حقوق زن) را بیشتر رعایت کرده اما ما باید ببینیم کدام قوانین در کل و با در نظر گرفتن تمام جوانب بهتر خواهد بود و انسان را به سعادت دنیا و آخرت می رساند که هدف دین هم همین است.

اگر یک چنین قوانینی باشد
حق مرد رو رعایت نکرده و یکطرفه هست

باید قانون طوری باشد که نه سیخ بسوزد و نه کباب

[="Navy"]

دل ارام;515679 نوشت:
اگر یک چنین قوانینی باشد
حق مرد رو رعایت نکرده و یکطرفه هست

باید قانون طوری باشد که نه سیخ بسوزد و نه کباب


سلام
شما شرط نگذاشته بودید که حقوق مرد هم این وسط باید رعایت بشود و گفتید که کدام یک حقوق زن را بیشتر رعایت کرده.
اما حالا که حق مرد و زن توامان مطرح شده است باید ببینیم آیا شرایط و ویژگی های تکوینی و نوع نیاز های زن و مرد یکسان است یا نیست که اگر یکسان نیست قوانین با توجه به تفاوت ها و نیاز های این دو صنف مطرح شود و تساوی حقوق این وسط با تفاوت ها معنا پیدا نمی کند بلکه در اینجا تساوات خلاف عدالت است.[/]

دل ارام;515677 نوشت:
سلام

من گفتم با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست قضاوت کنید ولی متاسفانه شما بازهم با توجه به این دو کلمه قضاوت فرمودید

سلام علیکم خواهر عزیز،
قصد دفاع از خود را ندارم، شما فرمودید که کدام یک از این دو کشور حق خانم‌ها را بهتر رعایت می‌کنند «با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست کدام یک از این قوانین حقوق زن را بیشتر رعایت کرده ؟» و در پاسخ حقیر هم گفتم تا شما حقوق زن و مرد را عینک کدام تفکر بسنجید. آنچه به نظر شما حق زن است که در نگاه غربی بهتر رعایت شده است را ما اصلاً به عنوان حق قبول نداریم و باور داریم این حقوق جعل شده‌ی ذهن انسانی و ناقص عده‌ای است که درک درستی نه از انسانیت دارند و نه از زن و نه از مرد. در مقابل آن کشور ب قوانینش با حقوقی که خداوند برای زن و مرد تعیین کرده است همخوانی بیشتری دارد و در نتیجه با آن قوانین حقوق زن هم بهتر رعایت می‌شود. چطور انتظار دارید بدون قضاوت پاسخ دهم وقتی صحبت از حق و حقوق می‌کنید و حدود این حق در ایدئولوژی‌های متفاوت به میزان متفاوتی تعیین شده است؟ آیا جز این است که خودتان در طرح آن سؤال یک سری حقوق را برای زن در نظر گرفته‌اید و بعد پرسیده‌اید که آن حقوق در کدام یک از این دیدگاه‌ها بهتر رعایت شده است؟

دل ارام;515677 نوشت:
منکه به شخصه قوانین اسلام رو تبعیض امیز نمی بینم و مشکل کنونی قوانین را تعابیر اشتباه از دستوران اسلام و قران حدس می زنم
من فکر می کنم ایات و روایات بدرستی فهمیده نشده اند
که این مساله هم باتوجه به ماهیت قران هیچ چیز عجیبی نیست چون قران محکم و متشابه دارد و بسیاری از احکام
را طوری بیان کرده که تعابیر مختلف از ان داده می شود مثلا همین ایات حجاب چه تعابیر مختلفی که ندارند
هر کس تعبیری دارد
و یا مثلا شنیدن صدای زن
هر کس تعبیری از ان دارد
پس اینکه ممکن است حق ایه قران بدرستی فهمیده نشده باشد چیز عجیب و غریبی نیست

شما از کجا می دانید که به طور حتم و صد درصد اجازه زن اول در ازدواج مجدد مرد شرط نیست ؟
از کجا می دانید اولین قدم رعایت عدالت این اجازه نباشد ؟
از کجا می دانید پیامبر و ان را رعایت نکرده ؟
ایا می توانید حکم قطعی و صد درصد بر اینها بدهید ؟
چرا تا به حال اجازه زن اول شرط نبود ولی حالا ان را شرط کرده اند ؟
ایا الان خلاف دستورات قران داده اند ؟
الان مرتب قوانین در حال اصلاح است و ثبات ندارد چرا اینگونه است ؟
اگر قوانین کامل و جامع و بدون عیب و نقص است چرا مدام در حال اصلاح می باشد ؟

اینکه قرآن را ما درست متوجه نشویم می‌تواند درست باشد، اینکه قرآن محکم و متشابه دارد هم درست است، ولی آیا در خود قرآن خداوند نفرموده است که متشابه‌ها را در قرآن قرار دادم که کسانی فقط اهل نجات شوند که ایمانشان به درستی آیات محکم است و هر چیزی از قرآن را که نفهمیدند به راسخون در علم مراجعه می‌کنند؟ بعد هم فرموده که کسانی که به دنبال تأویل آیات به میل خود باشند فاسد می‌شوند و فساد می‌کنند. شما اگر بخواهید با گمان و حدس خود آیات را آنطور که می‌خواهید تفسیر و تأویل کنید چطور از کنار این اخطار خداوند خواهید گذشت؟ راسخون در علم اهل بیت هستند علیهم‌السلام که اگر در زمان ما غایب هستند اما نائبانی در میان ما دارند که خود فرموده‌اند به آنها مراجعه کنید، چطور می‌توان به این سادگی جایگاه ایشان را انکار کرد و گفت آنها متوجه نشده‌اند و حدسم این است که منظور خداوند چیز دیگری بوده باشد؟ زبان عربی را مسلط هستید یا به جایگاه شهود به حقایق کلیه‌ی عالم رسیده‌اید؟
بله فقها فتاوای متفاوتی دارند در برخی امور معمولاً جزئی، یا اینکه فتواهای ایشان هم تغییر می‌کند، اگر بحث احکام ثانویه نباشد که جزء خود دین است (تبصره‌ی موقت برای حکم دائمی) در راستای کشف احکام خداوند با همان روش‌های قرآنی و روایتی و عقلی و اجماعی است. حکم در زمان غیبت بر اساس ظاهر است و نه بر اساس تأویل آیات. راه عقلی و مباحثه‌ی علمی را خود علما دارند طی می‌کنند پس کسی هم شما را از آن منع نخواهد کرد، بحث فقط سر این است که شما ادعایی را دارید که کوچک نیست، این ادعا که شا مطلبی را متوجه شده‌اید که کسی به آن توجه نکرده است انتظار می‌رود اثبات بنمایید. انتظار زیادی است؟ بحث غیرعقلانی خواهد شد اگر از شما دلایل صحبتتان را بخواهیم؟ اینکه صحبت‌های علما عجیب است و باورش سخت است که دلیل رد کردنشان نمی‌شود تا استدلالی برای رد کردن آنها نداشته باشیم. در مسائل علمی همیشه اینطور است که انسان به یک نتیجه‌ی عجیب می‌رسد، دلش می‌خواهد بفهمد غلط است تا ساختار ذهنی‌اش به هم نخورد ولی مدام فرض‌هایش را چک می‌کند، مدام راهش را چک می‌کند و می‌بیند نخیر ایرادی وجود ندارد، بعد می‌بیند که نه این نتیجه آنقدر هم عجیب نیست و با فلان داده‌های دیگرش همخوانی دارد و خلاصه کم‌کم برایش باورپذیر می‌شود. اگر قرار بود در یک بحث علمی فقط چیزهایی که می‌دانستیم تثبیت و تأیید می‌شد که این دیگر سرگرمی بود و نه تولید دانش و افزودن سواد. تعجب کردن یک تجربه‌ی هرروزه در راه کسب علم است و انکار نتایج شگفت‌انگیز به صرف عجیب بودنشان هم خلاف سیره‌ی علما و عقلاست.

ملاصدرا;515660 نوشت:
امام زمان چنین نخواهند کرد و سنت ایشان همان سنت رسول الله در چند همسری خواهد بود به این تاپیک رجوع کنید:
افسانه تغییر احکام اسلام پس از ظهور حضرت مهدی!! از واقعیت تا افسانه!!

زیاد مطمئن نباشید در زمان رسول الله هم برخی احکام و برخی امور به مرور زمان تغییر پیدا کردند پیامبر از همان ابتدا همه احکام رو برای مردم بیان نکردند چون توانایی فهم آن را نداشتند اما الان چی، سطح فهم و درک مردم الان قابل مقایسه با اون دوران است
مردم در دوران رسول الله توانایی پذیرش خیلی از مسائل را نداشته اند و این طبیعی است چون علم و دانش مردم اجازه آگاهی از این مسائل را نداده هر چی جلوتر رفتیم جامعه پیشرفت کرد آگاهی مردم افزایش یافت مسائل جدید به وجود آمد مسائلی که نیازمند صدور حکم جدید است این رو که دیگه نمیتونی منکر شوی نیاز زمانه تعیین کننده نحوه اجرای احکام خواهد بود همون چیزی که الان مورد بی توجهی قرار گرفته
عدالتی که الان باید مابین همسران مرد رعایت شود اصلا قابل مقایسه با عدالتی نیست که در زمان پیامبر مابین زنان باید رعایت میشد
مگه میشه امام زمان چنین چیزهایی رو مدنظر قرار ندهد مگه میشه منکر به وجود آمدن نیازهای جدید شود
امام زمان با خودش دین رسول اله رو میاوردی دینی که همه امور رو شامل شود دینی که توانایی پاسخگویی به نیازهای جدید رو داشته باشد بدون در نظر گرفتن این موارد اسلام دین کاملی نخواهد بود

owari;515333 نوشت:
سلام علیکم،
ممکنه صحبتتان درست باشد و حرفتان قابل تأمله، خیلی دوست دارم بدانم که به لحاظ ادبیات عربی آیا نیاوردن ۱ در آغاز آن شمارش معنای خاصی دارد یا خیر، شاید هم به قول شما نداشته باشد و صرفاً ایجاز در بیان باشد. به هر حال خداوند چه فعلش و چه ترک فعلش همواره از روی حکمت است و قابل تدبر.
یا علی

سلام
بهرحال من که مطمئن هستم منظور خداوند همینه
شما به کسی که اجازه گرفتن یک همسر رو دارد نمیگی ای مرد یک همسر بگیر خودش فهم داره میدونه مجازه یک همسر رو بگیرد
خداوند دارد احکام صحیح تعدد زوجات رو بین میکنه وگرنه یک همسر داشتن مرد که بدیهی است به همین خاطر از کلمه دو به بعد استفاده میکنه
و در آخر دوباره متذکر میشود اگر نتونستید به همان یک زن بسنده کنید . خوب این یک از کجا آومده؟ پس از اول بنا بر یک زن بوده
ممنون:Gol:

[=arial]سلام به همه ی دوستان
چون دیر به اینجا رسیدم ، خیلی از بحث گذشته و مطالب بسیار زیادی نوشته شده و واقعا مجال نیست که همش رو بخونم
فقط از عنوان تاپیک و چندتا مطلبی که خوندم متوجه شدم ظاهرا بحث دیرینه ی ایرانی و عرب و نژاد و این چیزا مطرحه
من کاری به حرف هیچ کدوم از شما دوستان ندارم
نه کسی رو تایید میکنم و نه رد
فقط چند تا مطلب رو میخوام بگم

1: اونایی که همیشه دم میزنن از ایرانی بودن و نژاد ایرانی و افتخارات ایرانی و ... هی ایرانی ایرانی میکنن ، آیا واقعا شجره نامشون رو دارن که ببینن چند نسل از اجدادشون ایرانی اصیل بودن !؟ اگه یه نگاه اجمالی به وقایعی که در طول تاریخ در ایران افتاده بندازید ، متوجه میشید که نسل اصیل آریایی ها بسیار قر و قاطی شدن و بسیاری از قوم و قبیله های غیر آریایی وارد ایران شدن و به جرات میشه گفت اکثر ایرانی ها اصلا از نسل اصیل آریایی نیستن .

2: اصلا فرض رو بذاریم بر اینکه همه ی ما ایرانی اصیل و از نسل همون آریایی ها هستیم . مگه ایرانی ها چه گلی به سر تاریخ زدن که انقدر ایرانی ایرانی میکنیم . باید انصاف داشت . بله بنده قبول دارم که در طول تاریخ ، ایران بسیاری از بزرگان تاریخ رو در خودش پرورش داده . بسیار فرهنگهای غنی و عالی داشته . کارهای بسیار عالی در ایران اجام شده . ولی ازون ورش هم زیاد بوده . انسانهای پلید و خبیث هم در ایران زیاد بودن . فرهنگ های کثیف و خرافی هم در ایران زیاد بوده . هم خوبی بوده و هم بدی .
به جون خودم منم مثل شما ایرانی ام . کسی فکر نکنه من عرب یا از جای دیگه ایم . فقط حرفم سر اینه که باید منصفانه نگاه کرد .

3: اینکه ما انقدر از نژاد پرستها بد میگیم ، آیا خودمون جزو اونها نیستیم !؟ بله بعضی نژاد پرستها مثل هیتلر یا بعضی یهودی ها نژاد پرست افراطی بودن و حاضر بودن بقیه ی نسلها رو نابود کنن . ولی ما انقدر بد نیستیم . ولی اینکه تا اسم عرب میاد ، انقدر جبهه گیری میکنیم ، آیا نشون دهنده ی این نیست که نژاد پرستی باعث شده ما هم چشممون رو نسبت به حقایق و انسانیت ببندیم ؟!

خلاصه اینکه انقدر در قید و بند نژاد نباشیم . هر نژاد و هر ملّت و هر قوم و قبیله ای ، انسانها و فرهنگهای خوب و بد داشته . اینکه بگیم مثلا عربها تمام و کمال و با تمام خوب و بدیهاشون باید ملاک و الگو باشن ، بله حرف 100% غلطیه .
ولی در بین همین عربها ، انسانهای بسیار عالی بودن که ما به گرد پاشون نمیرسیم . الآن خیلی ها فکرشون میره به سمت معصومین و اهل بیت علیهم السلام . بله اونها که اصلا بحثشون جداست . ولی در بین مردم عادی اعراب هم در تاریخ میتونیم انسانهای فرهیخته و عالی زیادی پیدا کنیم .

به نظرتون بهتر نیست به جای بحث از نژاد ، در مورد اخلاق و کمال و انسانیت صحبت کنیم !؟
یه نگاه بندازید ببینید این بحث چقدر طولانی شده و چند صفحه شده
واقعا چرا !؟
آیا در مورد مسائل علمی و اخلاقی دیگه هم انقدر انگیزه داریم که بحث کنیم ؟!
التماس دعا

شبـنم;515957 نوشت:
یاد مطمئن نباشید در زمان رسول الله هم برخی احکام و برخی امور به مرور زمان تغییر پیدا کردند پیامبر از همان ابتدا همه احکام رو برای مردم بیان نکردند چون توانایی فهم آن را نداشتند اما الان چی، سطح فهم و درک مردم الان قابل مقایسه با اون دوران است

احکام اسلام جاودانه است و قابل تغییر نیست و امام زمان ولایت در تشریع ندارند که بتوانند احکام ثابت اسلام را تغییر دهند و ولایت بر تشریع و قانونگذاری ، منحصر به ذات اقدس اله است ؛ چنانکه قرآن کریم در این باره فرموده است : « ان الحکم الا لله»
ممکن است که در زمان پیامبر احکام تغییر کند زیرا که در آن زمان وحی تشریعی بر پیامبر نازل می شده است اما با وفات پیامبر وحی تشریعی نیز قطع شد و پیامبر خاتم النبیین است مقصود از خاتمیت این است که پس از رسول گرامی دیگر پیامبری نخواهد آمد و باب وحی تشریعی به روی بشر بسته شده است و همچنین بر هیچ انسانی وحیی که حامل تشریع حکمی و تعیین تکلیفی و تحلیل حرامی یا تحریم حلالی باشد فرود نخواهد آمد. هر فردی مدعی آن باشد که از جانب خدا در مورد احکام الهی به او وحی شده است و احکام جدید و بی سابقه ای را که در شریعت پیامبر اسلام(ص) نبوده است، بر او نازل گردیده چنین فردی مشتبه یا مغرض است و از نظر مسلمانان منکر اصل ضروری می باشد.
از طرف دیگر قرآن مجید از اکمال دین در قرآن خبر داده است، آنجا که می فرماید:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛(امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین جاودان پذیرا شدم﴾
کمال دین در این است که کلیة مسایل مربوط به دین اعم از اصول و فروع بر پیامبر گرامی(ص) نازل شده و او نیز به گونه ای این اصول و فروع را در اختیار امت قرار داده است.

نبی اسلام با این همه گرفتاری ها تا آنجا که توانست اصول و کلیات احکام الهی را برای مردم تبیین کرد و در سخنان خود به حکم وحی الهی یادآور می شد که در سفرة تشریع دو حکم بیشتر نیست؛ حکم الهی و حکم جاهلی و هر نوع حکمی که ریشه در اسلام نداشته باشد حکم جاهلی خواهد بود چنانکه می فرماید:
ان احکم بینهم بما انزل الله؛(در میان آنان با آنچه خدا نازل کرده داوری کن﴾
و هر نوع داوری که ریشه در قوانین الهی نداشته باشد حکم جاهلی است:
افحکم الجاهلیه یبغون ومن احسن من الله حکما لقوم یؤمنون؛(آیا حکم جاهلیت را از نو می خواهند و چه کسی بهتر از خدا برای قومی که اهل ایمان و یقین هستند حکم می کند.﴾
با توجه به این بیان باید گفت پیامبر اسلام خاتم پیامبران است و با رحلت او وحی تشریعی قطع شده است و او آیین الهی را تکمیل کرد و هر چه بشر به آن نیاز دارد در آیین او وجود داشت و کسی که خلاف این ادعا کند دروغگو و منکر ضرروریات دین است.

شبـنم;515957 نوشت:
مردم در دوران رسول الله توانایی پذیرش خیلی از مسائل را نداشته اند و این طبیعی است چون علم و دانش مردم اجازه آگاهی از این مسائل را نداده هر چی جلوتر رفتیم جامعه پیشرفت کرد آگاهی مردم افزایش یافت مسائل جدید به وجود آمد مسائلی که نیازمند صدور حکم جدید است این رو که دیگه نمیتونی منکر شوی نیاز زمانه تعیین کننده نحوه اجرای احکام خواهد بود همون چیزی که الان مورد بی توجهی قرار گرفته

یکی از ادله تجدید نبوت عدم رشد و بلوغ فکری مردم بود که توانایی پذیرش بسیاری از معارف الهی را نداشتند که با رشد و بلوغ جامعه زمان پیامبر یکی از ادله تجدید نبوت منتفی شد و پیامبر خاتم پیامبران شد و رشد و بلوغ فکری مردم آن زمان اگر بیشتر از مردم این زمان نباشد کمتر نیست مثلا زنان آن زمان با توجه به رشد عقلی با مسئله چند همسری مشکلی نداشتند اما امروزه برخی به دلیل عدم درک صحیح از احکام با این مسائل مشکل دارند و امت زمان پیامبر بهترین امت ها بوده چنانچه قرآن کریم می فرماید:
كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم ۚ مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ [٣:١١٠]
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‌اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)

در ضمن ما در آن تاپیک مطالب را مفصلاً قرار داده ایم و اگر شما توانایی نقد آن مطالب را دارید مطالب را نقد کنید و ثابت کنید امام زمان احکام حلال و حرام های الهی را می توانند تغییر دهند(شما توانستن را ابتدا باید ثابت کنید که امام زمان چنین کاری را می تواند انجام دهد و سپس باید ثابت کنید حال که می توانند انجام دهد و توانایی این کار را دارد احکام چند همسری را تغییر خواهد داد)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَأَلَ ابْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقَالَ لَهُ أَ لَيْسَ اللَّهُ حَكِيماً قَالَ بَلَى وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً (النساء -: 3 -) أَ لَيْسَ هَذَا فَرْضاً قَالَ بَلَى قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ (النساء -: 129 -)
أَيُّ حَكِيمٍ يَتَكَلَّمُ بِهَذَا فَلَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ جَوَابٌ فَرَحَلَ إِلَى الْمَدِينَةِ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ يَا هِشَامُ فِي غَيْرِ وَقْتِ حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ قَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِأَمْرٍ أَهَمَّنِي إِنَّ ابْنَ أَبِي الْعَوْجَاءِ سَأَلَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ لَمْ يَكُنْ عِنْدِي فِيهَا شَيْ‏ءٌ قَالَ وَ مَا هِيَ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً (النساء -: 3 -) يَعْنِي فِي النَّفَقَةِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ (النساء -: 129 -) يَعْنِي فِي الْمَوَدَّةِ قَالَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلَيْهِ هِشَامٌ بِهَذَا الْجَوَابِ وَ أَخْبَرَهُ قَالَ وَ اللَّهِ مَا هَذَا مِنْ عِنْدِكَ»

ابن ابی عوجاء از هشام بن حکم پرسید:مگر خداوند حکیم نیست؟گفت:آری،او احکم الحاکمین (حکیم ترین حکیمان) است.گفت:پس به من بگو این آیه که خداوند تعالی در آن می فرماید:«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» آیا این واجب نیست؟گفت آری.گفت: و نیز به من بگو این آیه خداوند سبحان در آن می فرماید:«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ» (و شما هرگز نمی توانید میان زنان عدالت کنید هرچند (بر عدالت) حریص باشید،پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن (زن دیگر) را سرگشته (بلاتکلیف) رها کنید) این چگونه حکیمی است که این گونه سخن می گوید؟اما او جوابی نداشت،پس به مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفت،امام فرمود ای هشام!اینک نه وقت حج است،نه عمره.هشام گفت:آری جانم به فدایت،به خاطر کار مهمی آمده ام.چرا که ابن ابی عوجاء درباره مسئله ای از من سوال که جوابی برای آن نداشتم.فرمود:آن چیست؟ و او نیز ماجرا را برایش تعریف کرد.امام صادق علیه السلام به او فرمود:درباره آیه «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» باید گفت که منظورش توانایی در نفقه است.اما درباره آیه:«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ» (و شما هرگز نمی توانید میان زنان عدالت کنید هرچند (بر عدالت) حریص باشید،پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن (زن دیگر) را سرگشته (بلاتکلیف) رها کنید) منظورش در مودت و دوست داشتن است.و زمانی که هشام به ابن ابی عوجاء چنین پاسخ داد،ابن ابی عوجاء گفت:به خدا سوگند که این پاسخ از تو نیست.

کافی،ج 5،ص 362،ح1
سند روایت هم صحیح است(به نوح بن شعیب و محمد بن حسن دقت شود).از نظر اتصال هم مشکلی ندارد.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

ملاصدرا;515660 نوشت:
ترسم از این است که اگر زمانی امام زمان در مقابل حکم چند همسری حرف جدیدی بزنند و تعبیر جدیدی بیاورند
شما مردان او را مرتد اعلام کنید
[="#006400"]ماها یه چیزایی رو خیلی بزرگ میکنیم .
بازم توجه کنید زن گرفتن برای شهوترانی همیشه و همه جا بد بوده و اگر قران حدودی لحاظ کرده برای اینه که قدیم تر ها بد در بد بوده و مردمانی تا بی نهایت و بدون رعایت اصول در این مورد پیشروی داشتن تا حدی که ارزش زن به صفر میرسید .

ولی امروز هم با توجه به نیازهای امروزی نمیتونیم بگیم که با یک زنه شدن همه مردم, ارزش زن بالا میره
در این مورد اسلام به زن حق شکایت داده و به مرد حق حصول رضایت ![/]

ملاصدرا;515660 نوشت:
افسانه تغییر احکام اسلام پس از ظهور حضرت مهدی!! از واقعیت تا افسانه!!

[="#000080"]در اصل افسانه یعنی حکایت گذشتگان ما و این یعنی کیفیت بخشیدن به حقیقت موضوعی که اسلام باشه ...
مثلا حقایقی از اسلام که با جنگ و دخالت دشمنان و فرهنگ دنیا پرستان به یغما رفته و تضعیف و تلفیق شده
که در احادیث به بدعت و جهل و امثالهم اشاره داشتند .

وقتی نور بیاد دیده بیناتر میشه ...
برای بقیه موارد جمع بندی های خصوصی چندان مفید نبوده و اعتبار لحاظ قانون نداره
مگر با همفکری و مشورت نمایندگان مردم صالحی که باید نمایندگان خداوند باشند ...[/]

[="#006400"]انشاالله که خارج موضوع بحث نکرده باشم یا منبعد اینکارو نکنم ...[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;515613 نوشت:
ترسم از این است که اگر زمانی امام زمان در مقابل حکم چند همسری حرف جدیدی بزنند و تعبیر جدیدی بیاورند
شما مردان او را مرتد اعلام کنید

قبلاً هم همفکرانتان چنین چیز هایی را مطرح کرده بودند که خیلی راحت به آن ها پاسخ دادیم.در واقع خودتان به خودتان دارید پاسخ می دهید.به ما می گویید تا چند سال دیگر چه بخواهید و چه نخواهید،دنیا چندهمسری را نمی پذیرد و ما مثل غرب می شویم و شما نمی توانید مانع بشوید.از طرفی می گویید وقتی امام زمان (عج) بیاید دین جدیدی می آورد و احکام خرافاتی را از بین می برد.با این دو مقدمه شما پاسخ خودتان را داده اید.به این شکل:
آنچه که مسلم است امام زمان (عج) در آینده ظهور خواهند کرد.حال به گفته خودتان در آینده،چندهمسری توسط محبین غرب برداشته می شود.از طرفی امام زمان (عج) با خرافات زمان خودشان مقابله خواهد کرد و طبق حرف خودتان،در زمان های آینده،چند همسری برداشته شده است.یعنی وقتی امام زمان (عج) ظهور می کنند،احکام موجود،احکام اسلام آمریکایی و غربی خواهند بود (طبق حرف خودتان)،مانند برداشتن چند همسری.در نتیجه امام زمان (عج) با خرافاتی از بین احکام اسلام آمریکایی مبارزه خواهند کرد.نه با احکام امروز :Cheshmak:.یعنی شما به طور غیرمستقیم دارید می گویید امام زمان (عج) موقع ظهور،با اسلام آمریکایی مبارزه خواهد کرد:Nishkhand:.

بنده هم ترسم از این است وقتی امام زمان (عج) ظهور کرد،عده ای بگویند حق نداری حکومت تشکیل دهی.باید رفراندوم اول اجرا شود.باید به کفار و مشرکین و اهل کتاب و طاغوت اجازه حکومت داده شود و ... .باید رفراندوم تشکیل بدهیم که ببینیم مردم موافقند با ظهور شما یا نه.ببینیم موافقند با چند همسری یا نه و ... .
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

دل ارام;515624 نوشت:
قوانین الف :
چه مرد و چه زن حق ازدواج مجدد را تا زمانی که در تعهد ازدواج اول می باشد ندارند
کلیه اموالی که مردان و زنان بعد از ازدواج کسب می کنند در زمان طلاق باید نصف شود و متعلق به هردو می باشد
هر دو مرد و زن حق طلاق و تقاضای طلاق را دارد

قوانین ب : مرد حق دارد چهار زن دائم و بی نهایت موقت بگیرد ولی زن چنین حقی ندارد
زن حق طلاق ندارد
کلیه اموالی که بعد از ازدواج حاصل شده متعلق به مرد است و زن حقی ندارد

با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست
کدام یک از این قوانین حقوق زن را بیشتر رعایت کرده ؟


باید ببینیم کدامیک از این قوانین با ساختار وجودی این دو انسان سازش دارد ومنافعش را بیشتر جلب می کند ومنافع را هم فقط در دنیا ومنصب وپول ولذت جنسی نبینیم.

owari;515659 نوشت:
کسی که از ابتدا عینک غربی بر چشم دارد می‌آید با تعجب می‌پرسد که شما چرا مسلمان هستید که چنین برداشتی از حقایق می‌کنید؟ ما هم برایشان اول دلایل انتخاب این عینک اسلامی را بیان می‌کنیم (اثبات خدا، عدالت خدا و اثبات قیامت و بعد لزوم هدایت و نبوت و امامت و ولایت فقها در زمان غیبت) بعد هم موارد دیده شده و گزارش شده از این عینک را برایشان شرح می‌دهیم (تفاوت‌های زن و مرد تا چه حد اساسی است؟ آیا در انسانیت آنها تأثیری دارد؟ خیر! آیا در روش زندگی آنها اثر دارد؟ بله! تا چه حد؟ یکی دوتا نیست باید دانه دانه بشمریمشان ...). خواست قبول می‌کند و عینک اسلامی می‌زند و نخواست می‌رود و عینک غربی انسان‌مدارانه می‌زند. خواست اسلام را دین عدالت تشخیص می‌دهد و نخواست اسلام را دین خشونت و تبعیض تشخیص می‌دهد. امر به معروف و نهی از منکر از ما بر می‌آمد انجام می‌دهیم و بر نمی‌آمد انجام نمی‌دهیم. خداوند خواست بنده‌اش را هدایت می‌کند و نخواست ما وظیفه‌امان را انجام داده‌ایم.

شما گمان دارید که عینک اسلامی باید تفسیر غربی بدهد و ما متوجه نشده‌ایم و عینک اشتباهی را به اسلام نسبت می‌دهیم، فقها دین را متوجه نشده‌اند و نویسندگان اعلامیه‌ی حقوق بشر بهتر متوجه شده‌اند که اسلام چیست، کاری ندارد قُلْ هَاتُوا بُرْ‌هَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ...


البته بازهم بنده رد اینجا زا باب دفاع از حقوق مردان یا چند همسری سخن نمی گویم بلکه تمام تلاش ما در اینجا تبیین حکم اسلامی است وخوشحال می شویم که وقتی همه ما بر سر حقانیت احکام اسلام اتفاق نظر داریم با توجه به ادله دینی ببینیم حق مطلب چیست؟
حقوق بشر آمریکایی بر مبنای سکولا وبریدن انسان از خدا وختم همه چیز در این دنیاست لذا انسان است واین بدن وشرایط وبعد مرگ همه چیز تمام شده است لذا باید هر دونوع تمام لذتها را ببرند وآزاد باشند اما اسلام حقیقت را کمال انسانی وتعالی روحی می داند که از آن فاطمه زهرا وزینب کبر وخدیجه غری بوجود می آید. ودنیا را گذر گاه ومحل عبور می داند ونسبت به مسائل روحی وکمال روحی وایمانی هم هیچ فرقی بن زن نیست وآیات قرآن نیز همین را نشان می دهد. شما کدام مورد را انتخاب می کنید. در عین حال که احکام اسلام همه حقوق را هم بیان کرده ورساله حقوق امام سجاد(ع) بیانگر این مسائل است وسوء استفاده یک مسلمان اسلام را زیر سوال نمی برد چرا که چنین انسانی در فرهنگ غری بدتر عمل می کند که نمونه بارز آن اعمال شنیع رئیس جمهور فرانسه وطلاق گرفتن یک زن بعد دیگری است. واین آقایان هم طرفداران حقوق بشر هستند.

دل ارام;515677 نوشت:
من گفتم با توجه به اینکه نمی دانیم اسلام و غرب چیست قضاوت کنید ولی متاسفانه شما بازهم با توجه به این دو کلمه قضاوت فرمودید

منکه به شخصه قوانین اسلام رو تبعیض امیز نمی بینم و مشکل کنونی قوانین را تعابیر اشتباه از دستوران اسلام و قران حدس می زنم
من فکر می کنم ایات و روایات بدرستی فهمیده نشده اند
که این مساله هم باتوجه به ماهیت قران هیچ چیز عجیبی نیست چون قران محکم و متشابه دارد و بسیاری از احکام
را طوری بیان کرده که تعابیر مختلف از ان داده می شود مثلا همین ایات حجاب چه تعابیر مختلفی که ندارند
هر کس تعبیری دارد


به هر حال خواهر من مفسر قرآن رسول خدا(ص) واهل بیت هستند که خود آنها هم در عمل چند همسر داشته اند با توجه به توضیحاتی که قبلا گذشت. وبعد از آنها نیز ما را به علماء ربانی محول کردند ودر حال حاضر سخن مفسران ربانی وخبره مثل علامه طباطبایی، طبرسی وغیره چون کارشناس بحث هستند حجت است.

شبـنم;515957 نوشت:
زیاد مطمئن نباشید در زمان رسول الله هم برخی احکام و برخی امور به مرور زمان تغییر پیدا کردند پیامبر از همان ابتدا همه احکام رو برای مردم بیان نکردند چون توانایی فهم آن را نداشتند اما الان چی، سطح فهم و درک مردم الان قابل مقایسه با اون دوران است
مردم در دوران رسول الله توانایی پذیرش خیلی از مسائل را نداشته اند و این طبیعی است چون علم و دانش مردم اجازه آگاهی از این مسائل را نداده هر چی جلوتر رفتیم جامعه پیشرفت کرد آگاهی مردم افزایش یافت مسائل جدید به وجود آمد مسائلی که نیازمند صدور حکم جدید است این رو که دیگه نمیتونی منکر شوی نیاز زمانه تعیین کننده نحوه اجرای احکام خواهد بود همون چیزی که الان مورد بی توجهی قرار گرفته
عدالتی که الان باید مابین همسران مرد رعایت شود اصلا قابل مقایسه با عدالتی نیست که در زمان پیامبر مابین زنان باید رعایت میشد
مگه میشه امام زمان چنین چیزهایی رو مدنظر قرار ندهد مگه میشه منکر به وجود آمدن نیازهای جدید شود

فکر کنم این نوع بحث بجایی جتم نشود وخود حضرت بهتر می داند که چه حکمی دهد وایشان بر پایه قرآن واحیاء اسلان ناب حرکت می کنند. لذا انشاء الله ما هم ر عصر ظهور حضور داشته باشیم ویاور آنحضرت باشیم.
شبـنم;515963 نوشت:
شما به کسی که اجازه گرفتن یک همسر رو دارد نمیگی ای مرد یک همسر بگیر خودش فهم داره میدونه مجازه یک همسر رو بگیرد
خداوند دارد احکام صحیح تعدد زوجات رو بین میکنه وگرنه یک همسر داشتن مرد که بدیهی است به همین خاطر از کلمه دو به بعد استفاده میکنه
و در آخر دوباره متذکر میشود اگر نتونستید به همان یک زن بسنده کنید . خوب این یک از کجا آومده؟ پس از اول بنا بر یک زن بوده

تفسیر قرآن را به اهل آن ومتخصصان آن واگذار کنیم وانشاء الله کارشناسان تفسیر تفشیر می آورند ومقصود اصلی را بیان می کنند. لا تقف مالیس لک به علم.

کریم;516079 نوشت:
تفسیر قرآن را به اهل آن ومتخصصان آن واگذار کنیم وانشاء الله کارشناسان تفسیر تفشیر می آورند ومقصود اصلی را بیان می کنند. لا تقف مالیس لک به علم.

با سلام
خوب من سوال پرسیدم لطفا به کارشناس مربوطه بگید تفسیر بفرمایید
این حرف من کجاش ایراد داره؟ آیا شروع شدن از کلمه دو به این معنی است که اسلام بر تعدد زوجات بنا شده ؟
..........................................................................
قبلا از شما درباره حضرت زهرا سئوالی پرسیده بودم که جواب ندادید ممنون میشم جواب بدید :Gol:

« من دقیق متوجه جوابتان نشدم، گفته اید همزمان که با حضرت ازدواج کرده اند چند همسر دیگر داشته اند. در حالی که همه معتقدیم حضرت زهرا در زمان حیاتشان تنها همسر مولا بوده اند و بعد از وفاتشون حضرت علی همسران دیگر اختیار کرده اند.
درسته در آن زمان پیشوا پیامبر بودند ولی حضرت علی جزء مومنان صدر اسلام اند در زمان پیامبر جایگاه و فضیلتش برتر از همه مومنان بوده و به اجرای احکام الهی از همه مسئولتر. حالا چرا با وجود این، حضرت تا بعد از وفات حضرت زهرا همسر دیگری اختیار نکرده اند؟ بحث نیاز داشتن اینجا اصلا مطرح نیست اگر به تعدد زوجات به چشم مصلحت جامعه بنگریم این مصلحت در صدر اسلام در اولویت بوده مصلحتی که همه باید برای انجام آن از احساسات شخصی خود میگذشتند ضمناً حضرت زهرا برترین بانوی دو عالم و از همه سزاورترند برای الگو شدن .
بزارید اون چیزی که مد نظرم است رو الان بگم شاید حضرت زهرا از ابتدای ازدواج شرط کرده تنها همسر مولا باشد، شاید حضرت زهرا تمایل قلبی به گرفتن همسر دیگری از سوی حضرت علی نداشته اند، شاید حضرت علی با توجه به مقام بالای زهرای کبری نمیتونستند عدالت رو به طور دقیق مابین ایشان و زن دیگه ای برقرار کنند ( اتفاقا برخی از پاسخگوها چنین دلیلی برای ما میاورند) پس وقتی همه این چیزها رو در نظر بگیری می بینیم تعدد زوجات به شخصیت و منزلت زن بستگی دارد اگر زنی از چنان شانی بالایی برخوردار باشد همسرش نباید به تعدد زوجات روی آورد. اگر زنی مخالف چنین حکمی بود همسرش نباید به تعدد زوجات بنا به هر دلیلی که میخواد روی بیاورد.
الان تعدد زوجات در بین قشر فقیر و مستصف بیشتر دیده میشه تا در بین ثروتمندان، چون زنان طبقه مرفه در شان خود نمی بینند همسر مردی چند زنه شوند. »

دوستان ما که نگفتیم امام زمان میاد دینی غیر از اسلام میاره

ولی از کجا معلوم تفسیرهایی که از آیات شده همش درسته وقتی این همه بین تفسیرها اختلاف وجود داره شاید منظور از اینکه امام زمان میاد و دین جدید میاره همین باشه شاید همین تفسیرهای مختلفه که باعث میشه بگن امام زمان دین جدیدی میاره

در آیه چند همسری هم دقت کنید چقدر اختلاف وجود داره
وجود عدالت در این آیه باعث شده نظرات مختلفی به وجود بیاد یا اینکه برخی ها میگن آیه مختص کسانی است که سرپرستی یتیمان رو بر عهده دارند و خیلی اختلاف دیگه

بن موسی;516015 نوشت:
بنده هم ترسم از این است وقتی امام زمان (عج) ظهور کرد،عده ای بگویند حق نداری حکومت تشکیل دهی.باید رفراندوم اول اجرا شود.باید به کفار و مشرکین و اهل کتاب و طاغوت اجازه حکومت داده شود و ... .باید رفراندوم تشکیل بدهیم که ببینیم مردم موافقند با ظهور شما یا نه.ببینیم موافقند با چند همسری یا نه و ... .

با سلام
نکته جالبی اشاره کردید ولی نمیدونم چرا عجیب به نظرتون رسیده این مسئله چه ایرادی داره رفراندوم برگزار شه مگه به حقانیت امام زمان و انتخاب شدن دین اسلام به عنوان تنها دین مردم شک دارید؟
در زمان حضرت علی نیز مردم تعیین کننده بودند حضرت چون نتونستند بیعت مردم رو بگیرند خلافتشان پذیرفته نشد و ابوبکر خلیفه شد حالا بماند کارشکنی کردند به وصیت پیامبر عمل نکردند بعدا هم خود مردم خواستار خلافت ایشان شدند و حضرت تمایلی به آن نداشتند اصرار مردم باعث پذیرش آن شدند در واقع منظورم اینه که این مردم بودند که انتخاب کردند
جمهوری اسلامی ایران به فرمان امام خمینی به همه پرسی گذاشته شد مردم خود جمهوری اسلامی رو پذیرفتند در هیچ مرحله ای اجباری در کار نبود
از کجا معلوم امام زمان بعد از شکست کفار همه پرسی برگزار نکنند :Gig:از کجا معلوم این حق انتخاب به مردم داده نشه ؟ باید مردم آزاد باشند و باطنا و قلباً دین رو بپذیرند باز اجبار که نمیشه

owari;515888 نوشت:
راه عقلی و مباحثه‌ی علمی را خود علما دارند طی می‌کنند پس کسی هم شما را از آن منع نخواهد کرد، بحث فقط سر این است که شما ادعایی را دارید که کوچک نیست، این ادعا که شا مطلبی را متوجه شده‌اید که کسی به آن توجه نکرده است انتظار می‌رود اثبات بنمایید. انتظار زیادی است؟ بحث غیرعقلانی خواهد شد اگر از شما دلایل صحبتتان را بخواهیم؟

سلام

من دلایلم را قبلا گفتم و شما توجه نکردید چرا باید هر چیزی را دوباره بگویم !!!!!!!!

بازهم بخاطر شما برادر گرامی که تاحدودی انصاف و ادب را در مباحثه رعایت می کنید دوباره می گویم
خواهشا دقت بفرمایید

توضیح اینکه چرا هر انچه مرد بعد از ازدواج کسب می کند نصف ان متعلق به همسرش می باشد و اگر بچه هم داشته باشند متعلق به بچه ها هم می باشد

زن و مردی تشکیل یک خانواده می دهند
خانواده یعنی جایی که محل امن و اسایش و زندگی زن و مرد و فرزندان می باشد

این خانواده کارهایی دارد برای اینکه بچرخد و این محل امن و اسایش برای همه پابرجا باشد
برای اداره این اجتماع کوچک دو نوع کار وجود دارد کارهای داخل خانه و کارهای خارج خانه
هر کدام از این کارها لنگ بماند این محل امن و اسایش مختل خواهد شد
مرد در بیرون خانه کار می کند تا بتواند وسایل مورد نیاز خورد و خوراک اعضا را تهیه کند
ایا تهیه این وسایل کافیست ؟
ایا کار تمام شد ؟ نخیر کار نیمه است
نیمه ان را که انجام می دهد ؟ زن خانه صبح تا شب مشغول تهیه خورد و خوراک و نظافت این محیط برای اسایش اعضا است
ایا اگر زن این کارها را انجام ندهد و مرد فقط انها را تهیه کند
ایا کار نیمه نمانده است ؟ ایا هدف از کار مرد در بیرون که تهیه خوردو خوراک و محیطی تمیز و ارام و محلی امن برای خانواده است
با کار چه کسی به پایان می رسد ؟
با انصافی که دارید خواهید گفت نیمه کار مانده را این زن است که از صبح تا شب در خانه انجام می دهد
و کسی شکی بر ان ندارد

پس کار دونفر در کنار هم یکی داخل خانه و دیگری بیرون خانه باعث می شود خانه و خانواده به اهداف خود برسد

پس هر دو نفر مردو زن در کنار هم مشغول به کارند
پس بسیار طبیعی و منطقی است که درامد حاصل از کار مرد متعلق به هر دو نفر می باشد

هر دو نفر در حال کوشش و تلاتش برای رسیدن به اهدافشان هستند
مثلا اگر خانه ندارند زن نهایت صرفه جویی را انجام می دهد برای خرید ان
و قس علی هذا
پس اگر خانه ای خریده می شود حاصل تلاش زن در خانه و کار مرد در بیرون است
پس متعلق به هر دو است

در حقیقت زن مثل یک شریک و همکار در رساندن مرد به ثروت تلاش و کوشش می کند
پس واضح است که نیم ان متعلق به او می باشد
این زن بوده که نیازهای جنسی و عاطفی و مادی مرد را هر لحظه براورده کرده تا مرد بتواند کار کند

نمی دانم باید بیشتر توضیح بدهم یا مفهوم شد حرفام

اگر این مساله اشتباه باشد کارشناسان و روانشناسان و جامعه شناسان زبده دنیا ان را رد می کردند

فکر می کنید در ان ور دنیا نشسته اند و از روی باد هوا قانون گذاشته اند ؟
مثلا دلشان خواسته و خوششان امده که این قانون را بگذارند ؟
ایا واقعا اینطوری فکر می کنید ؟
ایا واقعا اینقدر احمق هستند که از روی هوا قانون بگذارند ؟
فکر نمی کنید اگر قوانینشون از روی هوا و الکی و نسنجیده بود الان سکان علم و دانش و ریاست دنیا را در دست نداشتند ؟
قانون الکی و از روی باد هوا مطمئن باشید نتیجه ندارد ؟

خواهشا این حرفهای من و طرفداری از غرب در نظر نگیرید بلکه منطقی فکر کنید
درسته که انها بد هستند و دشمن ولی خوبیهایی هم دارند و مشخصه که در علم و دانش سرامد روزگار هستند
مشخصه که روانشناسی انها در شناخت زن و مرد از ما بیشتره
همون کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را چه کسی نوشته ؟
ایا در ان کتاب به تفاوتهای زن و مرد نپرداخته ؟
ایا انها منکر تفاوت ذاتی بین زن و مرد هستند ؟
خوبه که تحقیقات انها در زمینه تفاوتهای زن و مرد همیشه ادامه داره و هر روز یک جنبه جدیدی کشف می کنند

موفق باشید

Mohammad2db;516007 نوشت:
بازم توجه کنید زن گرفتن برای شهوترانی همیشه و همه جا بد بوده و اگر قران حدودی لحاظ کرده برای اینه که قدیم تر ها بد در بد بوده و مردمانی تا بی نهایت و بدون رعایت اصول در این مورد پیشروی داشتن تا حدی که ارزش زن به صفر میرسید .

سلامم علیکم برادرم،
اگر در شهوت‌رانی منظورتان این است که شهوت عنان زندگی انسان را به دست بگیرد و جایگزین عقل شود ما هم با هم موافق هستیم ولی اگر با این گزاره سعی دارید که کلاً شهوت را به عنوان چیز منفی معرفی کنید که نباشد بهتر است و ... با شما موافق نیستم. شهوت اگر در خدمت عقلانیت باشد وجودش لازم است و داشتن عقل و شهوت در خدمت عقل طریق تعادل در اسلام است و سرکوب کردن شهوت یک فلسفه‌ی انحرافی است که صوفیه و ... دنبالش می‌روند و عرفان‌های نوظهور دنبالش می‌کنند و اسمش را هم می‌گذارند تلقی درست از انسانیت.
مرحوم ایت‌الله بهجت که هم نایب عام امام زمان علیه‌السلام بودند و فقیه، هم مرد بزرگ اخلاق و عرفان، فرمودند که از حرام خدا اگر کسی لذت ببرد هرچقدر این لذت بردن بیشتر باشد گناهش هم بالاتر است و از حلال خدا اگر کس لذت ببرد هرچقدر که این لذت بردن بیشتر باشد ثوابش هم بالاتر است. این صحبت هم عقلاً و هم شرعاً درست است و قابل تبیین. بعد با این نگاه وارد قرآن و روایات شوید که چقدر اصرار شده که مثلاً در روابط عاشقانه کلمات محبت‌آمیز به کار برده بشود، یا اینکه زن خودش را برای شوهرش زینت بدهد و بوی خوش استعمال کند و ...، اینها همه برای شهوت‌رانی است ولی راندن شهوت در لوای عقل و نه تنها بد نیست که خوب هم هست.
منتها کار شیطان این است که جای خوب و بد را عوض کند، زشتیها را در ذهن انسان‌ها زیبا جلوه دهد و زیبایی‌ها را در ذهنشان ترسناک جلوه دهد که از انجامش بترسند یا به نظرشان سخت بیاید یا از آن کراهت داشته باشند و این معنای اغواست که شیطان نزد خداوند قسم یاد کرد: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ». الأن دوست گرفتن در نزد مردم ساده‌تر و بهتر است تا متعه. برای بنده‌ی خدایی که دوست دختر داشت گفتم دوستش را متعه کند و از مزایای متعه می‌گفتم باورش نمی‌شد در اسلام چنین دستور مترقی‌ای هم باشد، استقبال کرد و گفت حتماً این کار را می‌کنم. بعد از دهان یکی پرید که این همان صیغه است. طرف رنگش عوض شد و ترسید. یعنی صیغه کنم؟ نمیشه آخه زشته دیگران چی می‌گن، اصلاً روم نمیشه به دوستم مطرحش کنم، پا میشه از پیشم میره، ... هی بهش گفتم اسمش عوض شد ماهیتش که همونه که ازش استقبال کردی ولی دیگر گوشش بدهکار این حرفها نبود. رفت که رفت و بعد از مدتی هم از دوستش قهر کرد و در نهایت تنهایی و افسردگی و پرخاشگری با خانواده با دختر دیگری ازدواج کرد و البته او هم نه مانند شما اما مانند خیلی از دوستان دیگر الأن از منتقدین قوانین اسلام است.
ازدواج دو کاربرد مهم دارد، یکی ادامه‌ی نسل و یکی هم آسایش دو جنس مخالف در کنار هم، این آسایش هم با ارضا شدن نیازهای دو طرف از جسمی و روحی فراهم می‌شود. ولی به یک طرف بگویند حق تو رعایت نشده است، رعایت هم که شده باشد دیگر اگر این باور در ذهنش باشد که حقش را خورده‌اند روی آرامش را هم به خودش نخواهد دید. احساس مظلوم بودن یک مفهوم ذهنی است که نیازی ندارد حتماً مابه‌ازای خارجی داشته باشد. مثل احساس فقر و احاس ترس. یک نفر پشتش یک گرگ ایستاده بود و او متوجه نبود و ترسی هم نداشت، یک نفر گرگی پشت سرش نبود اما به او گفتند یک گرگ پشت سرت نشسته است از ترس داشت خشکش می‌زد. یا یک نفر که زندگی خوبی داشت رفت به مهمانی دوستانش، همه‌اشان از مال و منال خود می‌گفتند، یکی پرسید ماشین تو چیست؟ دیگری با خجالت گفت مثلاً مزدا ۳ و بعد هم گفت البته راضی نیستم و باید در اسرع وقت عوضش کنم، همه گفتند و گفتند و گفتند و آن مرد بیچاره به خانه برگشت در حالیکه فقیر بود بی‌آنکه چیزی از اموالش کم شده باشد، او فقط نیازهایش بزرگتر شده بود. وضع خانم‌های این سایت هم به نظر حقیر همینطوره. از کودکی به ایشان گفته شده است که این زن و این مرد، در خانواده در جامعه در مدرسه در کارتون و فیلم‌های صدا و سیما آنقدر همه گفته‌اند و همه گفته‌اند که دیگر نه به اندازه‌ی وحی منزل که بیشتر از وحی منزل قبولش دارند و وحی خدا را هم بخواهند بپذیرند اول به آن ارائه می‌دهند اگر سازگاری داشت می‌پذیرند مگرنه منتقدش هستند، اگر به خدا معتقد نبودند می‌گویند اینها خلاف انسانیت است و دین به درد نمی‌خورد و اگر معتقد به خدا بودند میگویند این حرفها در شأن خدا نیست و حتماً مسلمین بد آنرا فهمیده‌اند. خلاصه محور تمام بحث‌ها منیت ما و اعتقادهای خود ماست و کمتر برایمان مهم است که واقعاً خوب و بد چه باشد ...
[SPOILER]
برادرم ببخشید که از آن یک جمله‌ی شما برای بیان این مطالب استفاده کردم که ارتباط زیادی هم به صحبت شما نداشت
[/SPOILER]

موضوع قفل شده است