جمع بندی آیا شیرین ترین دوران زندگی دوره نامزدیه؟

تب‌های اولیه

273 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;617152 نوشت:
ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻲ?ﻣﻴﮕﻦ ﺳﻨﺘﻮﻥ ﻛﻤﻪ?
ﺗﻮ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﺴﺮاﻱ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺷﻤﺎ ﻳﻜﻲ ﻳﻜﻲ ﺩاﺭﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﻣﻴﻜﻨﻦ
اﻧﮕﺎﺭ ﻫﺮﭼﻲ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺳﺨﺖ ﮔﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ[emoji52]

همون مساله همسن بودن با دختر که واسه اش یه تاپیک زدم و نتیجه گیری اون تاپیک این شد که دخترها دوست ندارن با پسر همسن ازدواج کنن و نمیتونن بهش تکیه کنن...دقیقا به همین دلیل جواب منفی دادن

mehrant;617138 نوشت:
گاهی همین فکر رو میکنم
یکی از پسرای فامیل بود، پسر مذهبی نبود، رعایت حرمت محرم نامحرم رو خیلی نمیکرد،تو خیابون به دخترا خیلی نگاه میکرد و تیکه مینداخت بهشون طوریکه من اصلا خوشم نمیومد بخوام همراهش جایی برم، هروقت تو ماشینش نشسته بودیم هرجا دختری رد میشد یا نگاهش میکرد یا بهش تیکه مینداخت
ولی اینقدر راحت ازدواج کرد...حالا دختری که انتخاب کرده دختر باحجابی نیست، و قبولش ندارم، اما راحت، زود، در دومین خواستگاری اش،با مهریه کم ازدواج کرد، پدر زنش خیلی هواش رو داره و بهش کمک میکنه....
اما من و افرادی مثل من در آشنایان...ازدواج جور نمیشه
تو این سایت و در تلویزیون و مشاوزه ها هم میگن: دختر کم توقع هست شما دنبال اش نگشتید
دیگه چیکار باید میکردیم که نکردین؟
پیدا کردن واسطه، توکل به خدا، دعا کردن و...

مشکل از ماست انگار کلا بیخیال زندگی ;)) والــــا -_-

[="Arial"][="DarkGreen"]

یا مهـدی;617199 نوشت:
دیگه چیکار باید میکردیم که نکردین؟

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
روش شما ایراد داره باید تصحیحش کنید قبل از اون باید ی تغییر کوچولو هم به دیدگاهتون بدین.آقای دکتر! حالا که دیگران شما رو قبول نمیکنن شما خودتون رو عوض کنید البته اون قسمت منفی رو.کسی گم نشده که بخواین دنبالش بگردین!
چرا واقعاً چرا کسی حاضر نیست با شما ازدواج کنه؟!چه دلیلی میتونه داشته باشه؟ایراد از کجاست؟
باید اول آسیب شناسی کنید و بعد اقدام به حل مسئله.[/]

m.r226;616956 نوشت:
لطفا این یکیو بزارین برا خودمون.
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:تو روی زنشم وایمیسته:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

یه جور جابجا شدن ابهت مردانه با لطافت زنانه است.

بله! دختری که همسرش رو تشویق میکنه توی روی پدرش وایسته فردا پسر خیلی رفتارای بدتری رو با خود دختر انجام میده!چه دوران عقد چه دوران ازدواج باید هم دختر هم پسر احترامشون رو نسبت به پدر مادر خودشون حتی بیشتر از قبل کنند! تا همسرشون هم یاد بگیره که باید با پدر و مادر من اینجوری رفتار کنی!

چند سال پیش متاسفانه توی فامیلامون این اتفاق افتاد....دوران عقد دختر شوهرش رو علیه پدرش علم کرد!پدر مادر به هرحال اینا رو راهی خونه خودشون کردن. الان بعد از 7 سال هم پدر و مادر دخترشون رو عاق کردن هم شوهر بدترین رفتارا رو میکنه باهاش، نه راه رفت داره نه راه برگشت!

مشکل اینه اصل مطلب رو نمیگیرید یا نمیخواید بگیرید بعد به یه چیز الکی گیر الکی میدید!

mehrant;617138 نوشت:
گاهی همین فکر رو میکنم
یکی از پسرای فامیل بود، پسر مذهبی نبود، رعایت حرمت محرم نامحرم رو خیلی نمیکرد،تو خیابون به دخترا خیلی نگاه میکرد و تیکه مینداخت بهشون طوریکه من اصلا خوشم نمیومد بخوام همراهش جایی برم، هروقت تو ماشینش نشسته بودیم هرجا دختری رد میشد یا نگاهش میکرد یا بهش تیکه مینداخت
ولی اینقدر راحت ازدواج کرد...حالا دختری که انتخاب کرده دختر باحجابی نیست، و قبولش ندارم، اما راحت، زود، در دومین خواستگاری اش،با مهریه کم ازدواج کرد، پدر زنش خیلی هواش رو داره و بهش کمک میکنه....
اما من و افرادی مثل من در آشنایان...ازدواج جور نمیشه
تو این سایت و در تلویزیون و مشاوزه ها هم میگن: دختر کم توقع هست شما دنبال اش نگشتید
دیگه چیکار باید میکردیم که نکردین؟
پیدا کردن واسطه، توکل به خدا، دعا کردن و...

من فکر میکنم یه ویژگی توی شما هست که دخترا تحویلتون نمیگیرند

پیداش کن وحلش کن ...

mehrant;617138 نوشت:
دیگه چیکار باید میکردیم که نکردین؟
پیدا کردن واسطه، توکل به خدا، دعا کردن و...

نمیدونم. آدم بعضی وقتا از حکمت خدا سر در نمیاره.
من خودم الان 1 ساله درسم تموم شده و فقط منتظر دفاع کردنم هستم! توی این 1 سال درس نخونترین همکلاسیامون دفاع کردن رفتن طرح، ولی کار من اصلا پیش نمیره!یه دو ماه به خاطر ازدواجم نشد به کارم برسم. یه مدت چندتا نمونه کم آوردم و دوباره از اول اونا رو کار کردم. یه مدت استادم نبود یه مدت داورای پایان نامه م هرکدوم یه بلایی سرش اومد!الانم که 3-4 ماهه من کامل آماده آماده هستم باز هر هفته یه اتفاقی میفته و مشخص نمیشه تاریخ جلسه دفاعم.
اونقدر خسته م کرده این قضیه!عصبی شدم اصلا.
الان 1 سال کامل عقب افتادم!

ولی باز میگم حتما حکمتی داره که من با این که دارم تلاشم رو میکنم ،جواب نمیگیرم!

به نظرم باید ما تلاشمونو تا جایی که از دستمون بر میاد بکنیم بعد دعا بکنیم و بسپاریم به خدا. شاید صلاحمون الان همینیه که هست. نمیشه گفت که. ولی خدا وکیلی کار سختیه!!!

mehrant;617092 نوشت:
واسطه های من:
1-اون دوست پدرم که تو تاپیک تلخ و شیرین خواستگاری گفتم مورد معرفی کردن
2- یه روحانی از دوستان پدرم که در شهرهای جنوب کشور مثل بوشهر و اینا دنبال مورد برای منه
3-یه دوستش که در جنگ همرزمش بود و الان پاسداره در تهران
4-یه دوست دیگرش در خوزستان که اونم همرزمش بوده
5- زن دایی مادرم
6 - یکی از دوستان مادرم که مداحه
7-یه دوست دیگر مادرم که اونم خانم مذهبی هست
هیچکدوم از این افراد نتونستن موردی واسه من پیدا کنن...موردهای پیدا شده هم همینهاست که رفتیم و جواب منفی گرفتیم

حوصله داریا بیخیال پسر بگیر بشین سر جات!!!
بعد این همه فراز و نشیب زن میخوای چیکار!!!!:khaneh::khaneh::khandeh!::_loool:
خیلی جدی نگیر چون شوخی کردم
ولی خب خدایش نمودونم چرا دوره زمونه بدی شده
نمیدونم چرا توقعات دختر پسرا اینقد رفته بالا که نمیتونن با هم کنار بیان نمی دونم از زندگی چی می خوان و دنبال چی هستن؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!:Motehayer::moteajeb::Gig:

اکبر فرخی;617231 نوشت:
نمی دونم از زندگی چی می خوان و دنبال چی هستن؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

احسنت
به نظرم این از هر سوالی برای ازدواج مهم تره

عاشق ریاضی;617202 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
روش شما ایراد داره باید تصحیحش کنید قبل از اون باید ی تغییر کوچولو هم به دیدگاهتون بدین.آقای دکتر! حالا که دیگران شما رو قبول نمیکنن شما خودتون رو عوض کنید البته اون قسمت منفی رو.کسی گم نشده که بخواین دنبالش بگردین!
چرا واقعاً چرا کسی حاضر نیست با شما ازدواج کنه؟!چه دلیلی میتونه داشته باشه؟ایراد از کجاست؟
باید اول آسیب شناسی کنید و بعد اقدام به حل مسئله.
[/]

اینو من گفتم، چرا از آقای یا مهدی نقل قول کردید؟:Moteajeb!:
والا وقتی مادرم تلفنی زنگ زد و خانواده و دختر حتی یه بار هم منو ندیدن و حرفی از من نشنیدن هم مشکل از منه؟:offlow:

یا مهـدی;617209 نوشت:
من فکر میکنم یه ویژگی توی شما هست که دخترا تحویلتون نمیگیرند

پیداش کن وحلش کن ...


فکر کنم علتش همون پزشک بودن باشه

*یا زهرا*;617212 نوشت:
نمیدونم. آدم بعضی وقتا از حکمت خدا سر در نمیاره.
من خودم الان 1 ساله درسم تموم شده و فقط منتظر دفاع کردنم هستم! توی این 1 سال درس نخونترین همکلاسیامون دفاع کردن رفتن طرح، ولی کار من اصلا پیش نمیره!یه دو ماه به خاطر ازدواجم نشد به کارم برسم. یه مدت چندتا نمونه کم آوردم و دوباره از اول اونا رو کار کردم. یه مدت استادم نبود یه مدت داورای پایان نامه م هرکدوم یه بلایی سرش اومد!الانم که 3-4 ماهه من کامل آماده آماده هستم باز هر هفته یه اتفاقی میفته و مشخص نمیشه تاریخ جلسه دفاعم.
اونقدر خسته م کرده این قضیه!عصبی شدم اصلا.
الان 1 سال کامل عقب افتادم!

ولی باز میگم حتما حکمتی داره که من با این که دارم تلاشم رو میکنم ،جواب نمیگیرم!

به نظرم باید ما تلاشمونو تا جایی که از دستمون بر میاد بکنیم بعد دعا بکنیم و بسپاریم به خدا. شاید صلاحمون الان همینیه که هست. نمیشه گفت که. ولی خدا وکیلی کار سختیه!!!

از یه طرف تلاشهای پدر و مادر و چند واسطه در چند شهر برای پیدا کردن مورد مناسب و بی نتیجه بودن، از طرفی هم دعا کردن و بازم به نتیجه نرسیدن
فکرشو کنید از اولین لحظات شروع سال دارم دعا میکنم. ..برای شروع سال و سال تحویل رفته بودم حرم حضرت شاهچراغ. ..اونجا دعا کردم و از خدا خواستم. ..تا الان هم که دی ماه هست ده ماه از سال گذشته و خبری نشده

mehrant;617246 نوشت:
فکر کنم علتش همون پزشک بودن باشه

:|||||

من 100 تا پزشک میشناسم با بهترین دخترا ازدواج کردن :||||||||||||||||

یا مهـدی;617252 نوشت:
:|||||

من 100 تا پزشک میشناسم با بهترین دخترا ازدواج کردن :||||||||||||||||

ما که در خواستگاری های مختلف شده گیر دادن سر پزشک بودن و راضی نبودن چندان. ..

mehrant;617254 نوشت:
ما که در خواستگاری های مختلف شده گیر دادن سر پزشک بودن و راضی نبودن چندان. ..

این بهونشونه باور کن راست میگم - - - -

از یه ویژگی ، رفتار ، هیکل و یا ... خوششون نیومده گیر دادن به شغل که کوتاه بیاییـ

اقاي مهرانت فك كنم معيار اكثر خانما اينه؛ ببين تو خودت اين خصيصه ها رو داري؟!!

اعتماد ب نفس بالا،
مرد بايد مثل كوه محكم باشه
انقدر محكم باشه ك بتونه يه تنه زندگيشو بچرخونه( منتظر حمايتاي اينو اون نباشه) مردي ك محكم نباشه، مرد نيس ك[emoji63]

دوم علاقه ست،
كسي رو ك دوس داري پا پيش بذار نه هر كيو ك بهت معرفي ميكنن( اگ اون شخصو دوس داشتي ٥٠ درصدش حله، چون تكليفت با خودت مشخصه، ميدوني واسه چي بايد تلاش كني& بايد بهش نشون بدي ك براي ب دست اوردنش چقد ميتوني تلاش كني
؛ اگه نسبت ب اون شخص هيچ كششي تو خودت احساس نميكني خب نرو جلو)

ديگ چيزي ب ذهنم نمياد.

ان شاءالله ك موفق باشيد.

یا مهـدی;617255 نوشت:
این بهونشونه باور کن راست میگم - - - -

از یه ویژگی ، رفتار ، هیکل و یا ... خوششون نیومده گیر دادن به شغل که کوتاه بیاییـ

مستقیماً که دلیل جواب منفی دادن رو پزشک بودن عنوان نکردن، اما خوب در صحبتها گیر دادن
از تمام مواردی که داشتیم من فقط دوتا رو خودمم با دختر صحبت کردم
بقیه حتی حاضر نشدن من بیام منو ببینن و حرفام رو بشنون
فقط با شنیدن صحبتهای مادرم درمورد من اطلاع داشتن و با همون اطلاعات جواب منفی دادن

mehrant;613314 نوشت:
خیلی ها میگن شیرین ترین دوران زندگی دوره نامزدیه. درسته؟

آفا شما بلاخره جوابتو گرفتی یا نه ؟
برداشت خودت از این همه بحث و گفتگو چی بود؟

اکبر فرخی;617266 نوشت:
آفا شما بلاخره جوابتو گرفتی یا نه ؟
برداشت خودت از این همه بحث و گفتگو چی بود؟

بالاخره جواب قطعی نگرفتم:Gig:
یه عده گفتن آره شیرین ترین دوره است یه عده گفتن نیست
کارشناس تاپیک هم که نظر ندادن:Narahat::Narahat::read:

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;617276 نوشت:
بالاخره جواب قطعی نگرفتم:Gig:
یه عده گفتن آره شیرین ترین دوره است یه عده گفتن نیست
کارشناس تاپیک هم که نظر ندادن:Narahat::Narahat::read:

تجربه شخصی هرکسی اینو معلوم میکنه. جواب قطعی نداره.[/]

mehrant;613314 نوشت:
سلام.
خیلی ها میگن شیرین ترین دوران زندگی دوره نامزدیه. درسته؟
آخه من مخالفم. یه نفر رو بگن این همسر شماست، ولی اجازه نداشته باشی ببینی اش، نشه باهاش حرف بزنی، ارتباط برقرار کرد، باهم بیرون رفت و اینا، چه شیرینی داره آخه؟ بنظرم یه دوره سخته که باسد تحملش کرد تا به دوره های شیرین بعدی رسید...
در دوره نامزدی خودم که بهم خورد هم چنین حسی داشتم.وقتی حتی با اس ام اس هم نمیشد باهاش حرف بزنم، دیدنش هم محدود به خونه خودشون بود و خونه ما نیومدن، خونشون که میرفتم هم با حجاب کامل و چادر جلوی من بود اونم در حالیکه صیغه محرمیت خونده بودیم و هیچ نامحرمی هم اونجا نبود.اگه من روی یه مبل نشسته بودم هم اون دوتا مبل اونطرفتر نشسته بود.
از طرفی هم کلی خرجش کردیم...چادر براش خریدیم، حلقه طلا برای نشون کردن براش خریدیم، بعد از محرم شدن مادرم یه نیم سکه بهش هدیه داد، هروقت میرفتیم خونشون گل و شیرینی میبردیم حتی بعد از محرمیت و نامزدی، وقتی برای آزمایش دادن رفتیم خرج آزمایش، خرج خوراکی که اونجا خوردیم همه رو من دادم ولی اونا خانواده شون یه دونه هزار تومنی هم خرج من نکردن.
یه بار تو بیمارستان بودم و همون روزایی بود که خانواده دختر گفته بودن قصد دارن نامزدی رو بهم بزنن.یه روحانی اونجا بود فکر کنم امام جماعت بیمارستان بود.اومد پیشم و سلام علیک کرد.بعد گفت متاهلی؟ گفتم نامزد دارم.بعد گفت خیلی هم خوب، نامزدی شیرین ترین دوره زندگیه.اسم دیگه اش هم میگن دوست دختر بازی حلال!!
اینا رو گفت و رفت و من کلی تو دلم حسرت خوردم که کو شیرینی، من که شیرینی ندیدم تا به حال. ..

منظورتون از نامزدی همونه که قبل عقد هست دیگه!؟! البته جای ما که دخترپسر که عقد میکنن دیگه عملا هیچ محدودیتی ندارن تا عروسی که میرن زیر یه سقف زندگی میکنن. ولی اگه حتی نامزدی منظور همون صیغه محرمیت قبل عقد باشه بازم وقتی دو طرف محرمن این کارایی که ایشون میکرده افراط بوده یا از تصمیمش مطمئن نبوده شاید!! البته نامزدی که ما میگیم شیرینه و واقعا هم بنظر من شیرین هست، همون عقده که معمولا یکی دو سال طول میکشه و همونطور که گفتم هیچ محدودیتی در رفت و آمد و دیدن همدیگه ندارن دختر و پسر. گرچه که گاهی بعضی خانواده ها افراطی عمل میکنن و خیلی دوطرفو محدود میکنن که بنظر من اصلا درست نیست!! پس اینی که شما تجربه کردین اصن نامزدی نبوده که بخواین شیرینیشو بچشین:ok:

mehrant;617254 نوشت:
ما که در خواستگاری های مختلف شده گیر دادن سر پزشک بودن و راضی نبودن چندان. ..

ببخشید این حرفو میزنم ها!! ولی اگه می بینی دخترای مذهبی که انتخاب میکنی با پزشک بودنت مشکل دارن برو سراغ یه دختر کمتر مذهبی!! شاید میری سراغ ادمای اصطلاحا خشک مقدس!!وگرنه بنظر من که یه دختر از خداش باید باشه با یه پزشک ازدواج کنه:Gig:

اکبر فرخی;617231 نوشت:
حوصله داریا بیخیال پسر بگیر بشین سر جات!!!
بعد این همه فراز و نشیب زن میخوای چیکار!!!!:khaneh::khaneh::khandeh!::_loool:
خیلی جدی نگیر چون شوخی کردم
ولی خب خدایش نمودونم چرا دوره زمونه بدی شده
نمیدونم چرا توقعات دختر پسرا اینقد رفته بالا که نمیتونن با هم کنار بیان نمی دونم از زندگی چی می خوان و دنبال چی هستن؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!:Motehayer::moteajeb::Gig:

از زندگی فقط کلاس گذاشتن ، مادیات آن چنانی داشتن، پولدار بودن ، هروز تحول دادن به مادیات زندگیشون به جای اینکه خودشونو متحول کنند. بدتر از همه ازدواج می کنند که همسرشونو نشون مردم و اطرافیان بدند و بگن چقدر خوشکله و ....میخوان همه زندگیشونو توی چشم دیگران بکنند و یه جورایی جلب توجه بشه.. پر توقع بودن که بیداد می کنه.

اونا فقط و فقط ظاهر رو می بینند و چشم ها و گوش های واقعیشون بسته است.. حتی اگه مذهبی هم باشند فقط برای ظاهر اینطور هستند بعد یه جایی می فهمی کلا تغییر دکوراسیون دادن و اون ظاهر مذهبی رو هم دیگه ندارند.

ahmad70;617471 نوشت:
ببخشید این حرفو میزنم ها!! ولی اگه می بینی دخترای مذهبی که انتخاب میکنی با پزشک بودنت مشکل دارن برو سراغ یه دختر کمتر مذهبی!! شاید میری سراغ ادمای اصطلاحا خشک مقدس!!وگرنه بنظر من که یه دختر از خداش باید باشه با یه پزشک ازدواج کنه:Gig:

طرف میخواد ازدواج کنه که تکمیل بشه با همسرش به خدا برسه اونوقت چطور میشه با کسی ازدواج کرد که سطح ایمان و مذهبش پایین تره این دیگه اوج فاجعه است.

raha-h;617476 نوشت:
طرف میخواد ازدواج کنه که تکمیل بشه با همسرش به خدا برسه اونوقت چطور میشه با کسی ازدواج کرد که سطح ایمان و مذهبش پایین تره این دیگه اوج فاجعه است.

بله دقیقا!! ولی من نمیدونم چه دلیلی داره یکی بخاطر پزشک بودن نخاد باهاش ازدواج کنه. وقتی یه دختر مثلا مذهبی حاضر نیست با ایشون بخاطر اینکه پزشکن ازدواج کنه، شغلی که به نظر من از مقدس ترین شغل هاست، دیگه خدا خودش تو قرآن گفته هرکس یک نفر رو نجات بده و زندگی ببخشه مثل اینه که تمام مردم رو حیات بخشیده، این دختر اصطلاحا مذهبی باید طرز تفکر خودشو درست کنه، و بنظر من که حتی اگه این آقا با ایشون ازدواج کنه با این افکاری که اون دختر داره فک نکنم بتونه به خدا برسه!!!!! در حالیکه شاید یه دختر که آنچنان مذهبی نیست از خداش باشه با ایشون ازدواج کنه و بعد زندگی هم انقد بهش علاقه داشته باشه که یه زندگی شیرین براش درست کنه و اینجوری هم میشه به خدا نزدیکتر شد!

ahmad70;617480 نوشت:
بله دقیقا!! ولی من نمیدونم چه دلیلی داره یکی بخاطر پزشک بودن نخاد باهاش ازدواج کنه. وقتی یه دختر مثلا مذهبی حاضر نیست با ایشون بخاطر اینکه پزشکن ازدواج کنه، شغلی که به نظر من از مقدس ترین شغل هاست، دیگه خدا خودش تو قرآن گفته هرکس یک نفر رو نجات بده و زندگی ببخشه مثل اینه که تمام مردم رو حیات بخشیده، این دختر اصطلاحا مذهبی باید طرز تفکر خودشو درست کنه، و بنظر من که حتی اگه این آقا با ایشون ازدواج کنه با این افکاری که اون دختر داره فک نکنم بتونه به خدا برسه!!!!! در حالیکه شاید یه دختر که آنچنان مذهبی نیست از خداش باشه با ایشون ازدواج کنه و بعد زندگی هم انقد بهش علاقه داشته باشه که یه زندگی شیرین براش درست کنه و اینجوری هم میشه به خدا نزدیکتر شد!

اما معمولا دیدم دخترا شوهر مهندس خیلی دوست دارن فقط اسمش مهندس باشه!!

فکر نمی کنم با پزشکی مشکلی داشته باشند.. شاید فهمیدن در آمدشون فعلا پایینه یطوری متوجه شدند که جواب منفی دادند .. یا اینکه از لحاظ ظاهر مشکل دارند.. من الان بین دوستانم نظر سنجی می کنم

جوابشو میگم

raha-h;617483 نوشت:
اما معمولا دیدم دخترا شوهر مهندس خیلی دوست دارن فقط اسمش مهندس باشه!!

فکر نمی کنم با پزشکی مشکلی داشته باشند.. شاید فهمیدن در آمدشون فعلا پایینه یطوری متوجه شدند که جواب منفی دادند .. یا اینکه از لحاظ ظاهر مشکل دارند.. من الان بین دوستانم نظر سنجی می کنم

جوابشو میگم

امروز که پزشکی اصطلاحا با کلاس تره، مهندس که شده یه اصطلاح عمومی!! ینی مثلا سر ساختمون کارگرا همو مهندس صدا میزنن، بعد ما این وسط حرص میخوریم که این مهندسه بعد ما هم بعد کلی درس خوندن مهندسیم!!:khandeh!: البته بس که دانشگاه پولی افتتاح کردن. هرکی میرسه میره یه مدرکی میگیره یه چیز عادی شده.. تازه یه پزشک که درآمدش از یه مهندس میتونه خیلـــــــــــی بیشتر باشه، ما فوقش خودمونو بکشیم ماهی حداکثر 3میلیون داشته باشیم،ولی یه پزشک خیلی بیشتر ازینا میتونه درآمد داشته باشه.

ahmad70;617485 نوشت:
امروز که پزشکی اصطلاحا با کلاس تره، مهندس که شده یه اصطلاح عمومی!! ینی مثلا سر ساختمون کارگرا همو مهندس صدا میزنن، بعد ما این وسط حرص میخوریم که این مهندسه بعد ما هم بعد کلی درس خوندن مهندسیم!!:khandeh!: البته بس که دانشگاه پولی افتتاح کردن. هرکی میرسه میره یه مدرکی میگیره یه چیز عادی شده.. تازه یه پزشک که درآمدش از یه مهندس میتونه خیلـــــــــــی بیشتر باشه، ما فوقش خودمونو بکشیم ماهی حداکثر 3میلیون داشته باشیم،ولی یه پزشک خیلی بیشتر ازینا میتونه درآمد داشته باشه.

نمی دونم من اینطوری شنیده بودم.

مهم جسارت و پشتکار و اراده است

جناب mehrant

دو تا از دوستان بنده مشکلی نداشتن

البته یکی گفت درآمدش کمه ..

یکی دیگه هم گفت پدرش تا قبل از اینکه بره سر کار رسمی باید ساپورتش کنه

بقیه به من جواب ندادند...

ببخشید دخالت کردم خواستم نظرسنجی کنم در اطرافم

raha-h;617489 نوشت:
جناب mehrant

دو تا از دوستان بنده مشکلی نداشتن

البته یکی گفت درآمدش کمه ..

یکی دیگه هم گفت پدرش تا قبل از اینکه بره سر کار رسمی باید ساپورتش کنه

بقیه به من جواب ندادند...

ببخشید دخالت کردم خواستم نظرسنجی کنم در اطرافم

ببخشید، از اخلاقو ایمانش نپرسیدن هیچکدوم!؟؟!:Gig:

چقد همه اینجا ناراحتن!!!
:grye:
بیییخیال.
از دوران مجردیتون لذت ببرید
ورزش کنید شاد باشید حالشو ببرید بخندین تا آسمون به روتون بخنده.:Graphic (39):
باور کنید توی عالم تجرد هم میشه شاد بود.
بیاین دست به دست هم بدیم فعلاً نصف دینمونو حفظ کنیم برای 50% دیگش هم مثل همیشه خدا بزرگه.
ی کم از من یاد بگیرین!:Graphic (27):
کمتر بیاین تو دنیای مجازی و برین سفر و دور دنیا رو بگردین.:laklak:دنیا هم نه، همون خیابونای شهرتون.
عکس بگیرید از در و دیوار و بلند بلند بخندید،با خودتون حرف بزنید.
:aks:
بیایید با خودمان آشتی کنیم!:frind:کمی با خودمان رفیق باشیم.:lol::ghash::pirooz:
عالم تنهایی بعضی وقتا خیلی خوبه.:Lat::Mosighi:
برین جلو آینه وایسین ی نگا به خودتون بندازین ، 5 ثانیه به خودتون خیره بشین و نفس ها رو توی سینه حبس کنید بعد یهو بلند شروع کنید به خندیدن.به همه چیز بخندین.به بدبختیا و مشکلاتتون،به ناکامی هاتون،به اینکه چقد همیشه بیچاره بودین به اینکه سالها از عمرتون میگذره ولی هنوز هیچ ...نتونستین بکنین،خلاصه به همه چی بخندین(حتماً بهتون میگن:آخی! دیوونه شده!)خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پیشنهاد من به شما:کمی دیوانه باشید.:shadi::solh:
کودک درونتون رو آزاد کنید و از این اسارت غم بار نجاتش بدین.بذارین فعالیتش رو شروع کنه.بازی کنه.بخنده ، جیغ بزنه بپره و خرابکاری کنه.
دوستان،خودتونو از این اسارت نجات بدین.یک روز زیبا رو خودتون برای خودتون بسازید.سرنوشت هاتونو خودتون رقم بزنید و نذارید شرایط شما رو تسخیر کنه.جنگجو باشید اما جنگ طلب نه.به قول ال چه از زندگی انتقام بگیرید :gangester:و شاد باشید.تلافیه روزهای از دست رفته رو دربیارید.موفقیت با غم حاصل نمیشه
.:moj:

پ.ن:گلچینی از سخنرانی های دکتر ع ریاضی با عنوان به مجردی سلام کن!:welcome:

ahmad70;617494 نوشت:
ببخشید، از اخلاقو ایمانش نپرسیدن هیچکدوم!؟؟!:Gig:

یکیشون کمی مذهبی بود پرسید ...فکر کردن واسشون خواستگار پیدا کردم بنده های خدا:khaneh:

عاشق ریاضی;617496 نوشت:
چقد همه اینجا ناراحتن!!!
:grye:
بیییخیال.
از دوران مجردیتون لذت ببرید
ورزش کنید شاد باشید حالشو ببرید بخندین تا آسمون به روتون بخنده.:Graphic (39):
باور کنید توی عالم تجرد هم میشه شاد بود.
بیاین دست به دست هم بدیم فعلاً نصف دینمونو حفظ کنیم برای 50% دیگش هم مثل همیشه خدا بزرگه.
ی کم از من یاد بگیرین!:Graphic (27):
کمتر بیاین تو دنیای مجازی و برین سفر و دور دنیا رو بگردین.:laklak:دنیا هم نه، همون خیابونای شهرتون.
عکس بگیرید از در و دیوار و بلند بلند بخندید،با خودتون حرف بزنید.
:aks:
بیایید با خودمان آشتی کنیم!:frind:کمی با خودمان رفیق باشیم.:lol::ghash::pirooz:
عالم تنهایی بعضی وقتا خیلی خوبه.:Lat::Mosighi:
برین جلو آینه وایسین ی نگا به خودتون بندازین ، 5 ثانیه به خودتون خیره بشین و نفس ها رو توی سینه حبس کنید بعد یهو بلند شروع کنید به خندیدن.به همه چیز بخندین.به بدبختیا و مشکلاتتون،به ناکامی هاتون،به اینکه چقد همیشه بیچاره بودین به اینکه سالها از عمرتون میگذره ولی هنوز هیچ ...نتونستین بکنین،خلاصه به همه چی بخندین(حتماً بهتون میگن:آخی! دیوونه شده!)خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پیشنهاد من به شما:کمی دیوانه باشید.:shadi::solh:
کودک درونتون رو آزاد کنید و از این اسارت غم بار نجاتش بدین.بذارین فعالیتش رو شروع کنه.بازی کنه.بخنده ، جیغ بزنه بپره و خرابکاری کنه.
دوستان،خودتونو از این اسارت نجات بدین.یک روز زیبا رو خودتون برای خودتون بسازید.سرنوشت هاتونو خودتون رقم بزنید و نذارید شرایط شما رو تسخیر کنه.جنگجو باشید اما جنگ طلب نه.به قول ال چه از زندگی انتقام بگیرید :gangester:و شاد باشید.تلافیه روزهای از دست رفته رو دربیارید.موفقیت با غم حاصل نمیشه
.:moj:

پ.ن:گلچینی از سخنرانی های دکتر ع ریاضی با عنوان به مجری سلام کن!:welcome:

اتفاقا من اینطوری ام ...هم عکاسی می کنم هم چیزهای دیگه......

من یه سفر رفتم و اومدم بدتر شدم خیلی سفر خوبه ولی وقتی دوباره برگشتم روز از نو....

ahmad70;617485 نوشت:
امروز که پزشکی اصطلاحا با کلاس تره، مهندس که شده یه اصطلاح عمومی!! ینی مثلا سر ساختمون کارگرا همو مهندس صدا میزنن، بعد ما این وسط حرص میخوریم که این مهندسه بعد ما هم بعد کلی درس خوندن مهندسیم!!:khandeh!: البته بس که دانشگاه پولی افتتاح کردن. هرکی میرسه میره یه مدرکی میگیره یه چیز عادی شده.. تازه یه پزشک که درآمدش از یه مهندس میتونه خیلـــــــــــی بیشتر باشه، ما فوقش خودمونو بکشیم ماهی حداکثر 3میلیون داشته باشیم،ولی یه پزشک خیلی بیشتر ازینا میتونه درآمد داشته باشه.

البته وقتی انتظار دارن ادامه تحصیل بدم، در حین تحصیل دوره عمومی حقوق 390 تومنه، در دوران رزیدنتی{ تخصص }هشتصد تومن و در دوران فلوشیپ { فوق تخصص }حدود یه میلیون. یعنی تا هشت سال دیگه حدودا حداکثر حقوق مون یه میلیون بیشتر نخواهد شد

raha-h;617489 نوشت:
جناب mehrant

دو تا از دوستان بنده مشکلی نداشتن

البته یکی گفت درآمدش کمه ..

یکی دیگه هم گفت پدرش تا قبل از اینکه بره سر کار رسمی باید ساپورتش کنه

بقیه به من جواب ندادند...

ببخشید دخالت کردم خواستم نظرسنجی کنم در اطرافم

نه خواهش میکنم
نتایج قابل توجهی بود

عاشق ریاضی;617496 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]چقد همه اینجا ناراحتن!!!
:grye:
بیییخیال.
از دوران مجردیتون لذت ببرید
ورزش کنید شاد باشید حالشو ببرید بخندین تا آسمون به روتون بخنده.:Graphic (39):
باور کنید توی عالم تجرد هم میشه شاد بود.
بیاین دست به دست هم بدیم فعلاً نصف دینمونو حفظ کنیم برای 50% دیگش هم مثل همیشه خدا بزرگه.
ی کم از من یاد بگیرین!:Graphic (27):
کمتر بیاین تو دنیای مجازی و برین سفر و دور دنیا رو بگردین.:laklak:دنیا هم نه، همون خیابونای شهرتون.
عکس بگیرید از در و دیوار و بلند بلند بخندید،با خودتون حرف بزنید.
:aks:
بیایید با خودمان آشتی کنیم!:frind:کمی با خودمان رفیق باشیم.:lol::ghash::pirooz:
عالم تنهایی بعضی وقتا خیلی خوبه.:Lat::Mosighi:
برین جلو آینه وایسین ی نگا به خودتون بندازین ، 5 ثانیه به خودتون خیره بشین و نفس ها رو توی سینه حبس کنید بعد یهو بلند شروع کنید به خندیدن.به همه چیز بخندین.به بدبختیا و مشکلاتتون،به ناکامی هاتون،به اینکه چقد همیشه بیچاره بودین به اینکه سالها از عمرتون میگذره ولی هنوز هیچ ...نتونستین بکنین،خلاصه به همه چی بخندین(حتماً بهتون میگن:آخی! دیوونه شده!)خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پیشنهاد من به شما:کمی دیوانه باشید.:shadi::solh:
کودک درونتون رو آزاد کنید و از این اسارت غم بار نجاتش بدین.بذارین فعالیتش رو شروع کنه.بازی کنه.بخنده ، جیغ بزنه بپره و خرابکاری کنه.
دوستان،خودتونو از این اسارت نجات بدین.یک روز زیبا رو خودتون برای خودتون بسازید.سرنوشت هاتونو خودتون رقم بزنید و نذارید شرایط شما رو تسخیر کنه.جنگجو باشید اما جنگ طلب نه.به قول ال چه از زندگی انتقام بگیرید :gangester:و شاد باشید.تلافیه روزهای از دست رفته رو دربیارید.موفقیت با غم حاصل نمیشه
.:moj:

پ.ن:گلچینی از سخنرانی های دکتر ع ریاضی با عنوان به مجری سلام کن!:welcome:

[/]

بعد نیازهای جسمی و نیازهای عاطفی به همسر چی میشه؟
اونم برای یکی مثل ما که اینقدر در بیمارستان با خانمها روبرو هستیم
معاینه کردن یه خانم جوون خیلی سخته برای من مجرد

با سلام خدمت برادر ارجمند آقا مهران
خدمت شما عرض کنم قطعا اگر کفویت بین زوج و زوجه وجود داشته باشه شیرینی در این دوران وجود خواهد داشت.
و اما دو حالت برای رفتارهای این دختر خانم فرض میشه
1- ایشون و خانواده محترمشون از وصلت با حضرتعالی پشیون شده اند
2- با توجه به شناختی که از خانواده های مذهبی دارم گزینه بهتری نسبت به شما پیدا شده که این رفتارها موجب بر هم زدن این ارتباط گشته است و به بیان واضح تر شما رو از دور خارج کرده اند تا به گزینه مطلوب تازه یافت شده دست پیدا کنند.

[="Arial"][="DarkGreen"]وقتی مادرتون تماس میگیرن با والده ی مشترک مورد نظر حتماً بهشون میگن که دختر شما رو به ما معرفی کردن در صورتی که اگر یکبار بگن که :پسر من دختر شما رو دیده و خوشش اومده،میبینید که تأثیر همین حرف به ظاهر ساده چقدر زیاده.دخترا دلشون میخواد بهشون ابراز محبت بشه و با طرز تفکری که شما داری و میگی که عشق و احساس ملیح دوست داشتن قبل ازدواج کشکه ، عمراً کسی حاضر بشه با شما ازدواج کنه.دکتر ی چیزی میگم ناراحت نشو.تو باید 30 سال پیش به دنیا میومدی که عروس رو تا آخرین لحظه نمیدیدی و یهو شب موعود رؤیتش میکردی.[/]

mehrant;613314 نوشت:
سلام.
خیلی ها میگن شیرین ترین دوران زندگی دوره نامزدیه. درسته؟
..

نعععععععععععععع
بهترین دوران ,دوران دانشجویی....:moj:

mehrant;617507 نوشت:
نه خواهش میکنم
نتایج قابل توجهی بود

اکترا به جنبه مالی قضیه دقت کردن و بعد رفتن سراغ اخلاق

همون تأمین مالی توسط خانواده و بعد شخصیت و اخلاق

پس نتیجه میگیریم شاید بیشتر کسانی که به خواستگاریشون رفتید از لحاظ مالی مشکل داشتند.

[="Arial"][="DarkGreen"]دکتر!
میدونستی یکی یدونه ها سخت ازدواج میکنن؟
این هم ی دلیل برای ازدواج نکردنتون.
[/]

ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل!:shad:

عاشق ریاضی;617517 نوشت:
وقتی مادرتون تماس میگیرن با والده ی مشترک مورد نظر حتماً بهشون میگن که دختر شما رو به ما معرفی کردن در صورتی که اگر یکبار بگن که :پسر من دختر شما رو دیده و خوشش اومده،میبینید که تأثیر همین حرف به ظاهر ساده چقدر زیاده.دخترا دلشون میخواد بهشون ابراز محبت بشه و با طرز تفکری که شما داری و میگی که عشق و احساس ملیح دوست داشتن قبل ازدواج کشکه ، عمراً کسی حاضر بشه با شما ازدواج کنه.دکتر ی چیزی میگم ناراحت نشو.تو باید 30 سال پیش به دنیا میومدی که عروس رو تا آخرین لحظه نمیدیدی و یهو شب موعود رؤیتش میکردی.

نه اینطور اصلا درست نیست اون کسی که واسطه میشه هر دو طرف رو میشناسه مثلا خانواده دختر به خانواده پسر جواب میده ممنون که ما رو لایق دونستید و جواب های اینطوری..

اون تعریف شما برای خانواده های (دختر) بی بند و باره که میگید پسرم دخترتونو دیده خوشش اومده ....خیلی بی جاست!!!

اما این هم طرز گفتن خاص خودشو داره.

[="Arial"][="DarkGreen"]

raha-h;617534 نوشت:
خیلی بی جاست!!!

کجاش بیجاست؟!
مگه مثلاً قراره کجا ببینتش یا توی چه شرایطی ببینتش؟
مثلاً توی دانشگاه ی برخورد کوتاه داشته یا توی مجلس یا مهمونی خانوادگی دیدتش.
ربطی به بی بند و باری نداره.
عجیبه برام که چرا اینجوری فکر میکنید؟!!
الان دیگه دختر پسرا تا همو نبینن و آشنا نباشن تن به ازدواج نمیدن.من از دوستی های جنس مخالف حرف نزدم.مثلاً اگه ی نفر تماس بگیره با مادر شما و بگه پسر من توی فلان مهمونی که فلان جا همه دعوت بودیم ،دختر شما رو دیده و پسندیده شما چه فکری میکنی؟
حتماً میگین چقد بی حیا و چش سفیده!!
پناه بر خدا!!!
الان مثل قدیما نیست که دخترا بچپن توی خونه و آفتاب و مهتابو نبینن.[/]

عاشق ریاضی;617537 نوشت:

کجاش بیجاست؟!
مگه مثلاً قراره کجا ببینتش یا توی چه شرایطی ببینتش؟
مثلاً توی دانشگاه ی برخورد کوتاه داشته یا توی مجلس یا مهمونی خانوادگی دیدتش.
ربطی به بی بند و باری نداره.
عجیبه برام که چرا اینجوری فکر میکنید؟!!
الان دیگه دختر پسرا تا همو نبینن و آشنا نباشن تن به ازدواج نمیدن.من از دوستی های جنس مخالف حرف نزدم.مثلاً اگه ی نفر تماس بگیره با مادر شما و بگه پسر من توی فلان مهمونی که فلان جا همه دعوت بودیم ،دختر شما رو دیده و پسندیده شما چه فکری میکنی؟
حتماً میگین چقد بی حیا و چش سفیده!!
پناه بر خدا!!!
الان مثل قدیما نیست که دخترا بچپن توی خونه و آفتاب و مهتابو نبینن.

آره اگه واقعا دیده باشه و اینطور بگه درسته ولی نظری که دادید یعنی طرف نباید از خودش بگه یعنی پسره دختره رو ندیده اما در تماس بگه دیده...

نمیدونم بعضیا طرز تفکراتی دارند که این هم همون ظاهر قضیه است...

من میگم در مجامع مذهبی فعالیت می کنند اونجا موردی شاید پیدا بشه که خودم اینکار رو کردم ولی گویا همه متأهل بودند...:khaneh:

mehrant;615355 نوشت:
آخر نظر کارشناسی رو کارشناس محترم نگفتن:bastan:
چندتا از دوستان گفتن دوره خوبی بود چندتا گفتن نه:Gig:
نظر موافقین رو من قبول کنم یا مخالفین؟:please:

سلام

همانطور که عده ای از دوستان هم اشاره کردند شیرین بودن یا نبود نامزدی نسبی است؛ یعنی اینطور نیست که بگوییم همه افراد، نامزدی شیرینی داشتند یا همه این دوران را خیلی بد گذراندند. هدف بنده از بیان خاطرات دوستان هم این بود که به همین نکته برسید.

بنابراین باید گفتن شیرینی دوران نامزی ذاتی نیست یعنی به صرف نامزد شدن، شیرینی به وجود نخواهد آمد بلکه باید موجبات شیرینی آن را فراهم کرد و از موانع آن جلوگیری. برای همین ما طبق تجربیاتی که دوستان مطرح می کنند عوامل و موانع شیرینی این دوران را می شماریم و در نهایت راه های از بین بردن موانع را بررسی خواهیم کرد.

نتیجه بررسی تا این لحظه:

مواردی که نامزدی رو شیرین میکنه:


1- کم بودن بار مسئولیت چه از طرف زن و چه از طرف مرد در این دوران
2- دوری و دوستی (البته این مورد قابل بحثه)
3- نامزدی اولین تجربه حضور در کنار جنس مخالف است و چون اولین تجربه های شیرین ترین اند نامزدی هم شیرین است. منبع
4- چون دو طرف از هم خجالب می کشند و در بسیاری از موارد مراعات همدیگر را می کنند و از اشتباهات همدیگر به راحتی می گذرند دوران شیرینی است: منبع
5- ...


مواردی که نامزدی رو تلخ میکنه:

1- بروز اختلافات اخلاقی و رفتاری جزئی: هیچ زن و شوهری صد در صد با هم تناسب ندارد و قطعا در برخی موراد نظرشون با هم فرق میکنه. وقتی دو نفر با هم آشنا میشن، هر چه عمق آشناییشون بیشتر میشه این نقاط افتراق خودش رو بیشتر نشود میده و در نتیجه در شرایطی تنش رو بیشتر میکنه.
2- سردگردانی خانم ها بین تصمیمات خانواده و همسر در مواردی که اختلاف نظر وجود دارد. منبع
3- انتقاد و ایرادگیری طرفین بخصوص پسرها از همسرشان. منبع
4- نداشتن تناسب در زمینه های مختلف (البته این مورد شامل غیر نامزدی هم می شود) منبع
5- نامزدی قبل از عقد به این خاطر که فرد هنوز از تصمیم خود به طور 100 درصد مطمئن نیست، شیرین نیست. منبع
6- افرادی که رابطه با نامحرم قبل از ازدواج را تجربه کرده اند، نامزدی و حتی ازدواج برای آنها شیرین نخواهد بود. منبع
7- ...

پسر احساساتی;614100 نوشت:
بهترین دوران زندگی میدونی کیه؟

توی یه جایی از زمین خدا ، یه نفر درباره ی تو با خدای خودش صحبت کنه و به خاطر داشتنت اشک بریزه…چه تو تاریکی نور و چه در طول روز..:hamdel:

از این لحظه قشنگتر ایا داریم؟:Sham:

خوش به حالتون منم در حسرت چنین حسی هستم که نسبت به خدا داشته باشم ولی نمیشه دیگه دیگه همش عشق کاذب انسانی بیهوده مشغولم کرده

حتمابخونیدجالبه...

مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره . . . .

زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه . . . .
صبح که مرد از خواب بیدار میشه . . . .
انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده . . . .

مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره . . . . .
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته . . . .

زن : عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست . . . . .
من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم . . . .
زود بر می گردم پیشت عشق من دوست دارم خیلی زیاد . . . .

مرد که خیلی تعجب کرده بود !
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود ؟

پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی . . . . .

هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن . . . .
من ازدواج کردم...

mehrant;616821 نوشت:
سلام مجدد.
دوستانی که منتظر بودن من خبر بدم
اون دختر خانم که صحبت اش رو کردم و گفتم قرار بود بعد از محرم و صفر بریم خواستگاری ، اصلا به مرحله خواستگاری هم نرسید، در همون مرحله زنگ زدن و صحبت تلفنی مادرها جواب منفی گرفتم

عب نداره که برادر..

تا دلت بخواد دختر خوب مجرد تو این جامعه داریم..

خب شاید نمیخاسته دخترشو شوهر بده!!

والااا

*شیوا*;617640 نوشت:
از این لحظه قشنگتر ایا داریم؟

اره من تجربه اش کردم..

وقتی هست که با خدای خودت تنهایی حرف می زنی و نه بخاطر ناراحتی..بخاطر عشقت به خدا اشک می ریزی

دخترک کبریت فروش;617663 نوشت:
حتمابخونیدجالبه...

حوصله داریا..

صوتیش نبود؟؟؟

موضوع قفل شده است