آيا بعد از دوازده امام ؛دوازده مهدى هست؟!!!

تب‌های اولیه

266 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


سلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته

مهدي عزيز اين مطلب را مينويسم صرفا بخاطر اينكه خداوند متعال براي جان يك مسلمان ارزشي معادل ارزش جان يك امت تعئين كرده لذا نجات جانش از بلايايي همچون پذيرش امامت كسي كه صلاحيت امامت ندارد واو را به فلاكت مي اندازد و همچنين حرمت هدايت او

بر اساس روايات سيد يماني در منطقه اي سوا از سيد خراساني قيام ميكند. لذا بحث امامت بين اين دو مطرح نيست.

چنانكه ميبينم سيد خراساني حداقل 3 نبرد را پشت سر ميگذارد ولي سيد يماني خير.
محل نبردهاي سيد خراساني در 3 منطقه تقريبا شمال غرب ايران - غرب ايران و جنوب غرب است.
و سيد يماني حركتش از منطقه يا حول و حوش يمن شروع و لشكر ايشان در محاصره مكه حضور مي يابد.
در عين حال
هر دو آنها تحت الواي ولي امر خودند و بواسيله ايشان هدايت ميشوند.
در هيچ روايت از امامت ايشان صحبت به ميان نيامده وهمچنين در برتريتشان بر يك ديگر.

مساله بعد در روايتي سيد يماني با سفياني مقايسه شده و هر دو آنها در يك زمان در مسير خودشان حركت ميكنند.

اما در مورد پذيرش امامت هركسي قبل از وقوع نشانه هاي مذكوربه صراحت صحبت شده و همچنين در مورد ماهيت صيحه كه بدون شك خواب نيست در روايتي از امام جعفر صادق چنين آمده:

( الإمام الصادق عليه السلام ) " خمس علامات قبل قيام القائم : الصيحة ، والسفياني ، والخسف ، وقتل النفس الزكية ، واليماني . فقلت : جعلت فداك إن خرج أحد من أهل بيتك قبل هذه العلامات أنخرج معه ؟ قال : لا ، فلما كان من الغد
تلوت هذه الآية : إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت أعناقهم لها خاضعين ، فقلت له : أهي الصيحة ؟ فقال : أما لو كانت خضعت أعناق أعداء الله عز وجل "

* ابو ايوب خزاز ، از عمر بن حنطله آورده كه گفت از امام صادق عليه السلام شنيدم مىفرمود : قبل از قيام قائم [ عليه السلام ] پنج نشانه روى خواهد داد : صيحه [ آسمانى ] ، خروج سفيانى ، فرورفتن سفيانى و پيروانش ، در زمين ، كشته شدن يك انسان پاك ( نفس زكية ) ، خروج يمانى . راوى به امام عرض كرد : فدايت شوم ، اگر فردى از اهل بيت تو قبل از اين نشانه ها خروج كند ، با او همراهى كنيم ؟ [ حضرت ] فرمود : خير ، فرداى آن روز اين آيه را تلاوت كردم : ( إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت أعناقهم لها خاضعين ) ( اگر بخواهيم بر آنها نشانه اى از آسمان مى فرستيم وگردنهايشان در مقابل آن نشانه خاضع مىگردد ، به او عرض كردم : آيا منظور از صيحه اين است ؟ فرمود : آگاه باش ، اگر اين باشد گردن دشمنان خدا فرود خواهد آمد .
* : الكافي : ج 8 ، ص 310 ، ح 483
النعماني : ص 252 ب 14 ، ح
الخصال : ص 303 ، ب 5 ، ح 82
غيبة الطوسي : ص 267
و...

ياحق

با سلام خدمت بینای عزیز

و لطفا به سوالاتی که در بین موضوع می باشند را جواب بدهید بی زحمت.

خیلی تعجب می کنم ازتان عزیز که می گویید نجات جان در صورتی که فقط از خودتون حرف می زنید و بنده گفتم دلیل را با دلیل برگردانید که تا بحال چیزی را از شما ندیدیم و باز هم خدمتتان هستیم

در مورد امامت سید یمانی در تاپیک های قبلی توضیح دادیم که یمانی فرزند امام مهدی عج می باشد لذا از تکرار آن دست می کشیم و کسی که می خواهد ببیند به این تاپیک در صفحات قبلی مراجعه کند

امامت احمد الحسن علیه السلام:
در مذهب شیعه امامت هر امامی از اهل بیت علیهم السلام با نص ( وصیت) معلوم می شود و اهل بیت علیهم السلام نام آنها در وصیت رسول خدا در شب وفاتش ذکر شده است. و همانطور که ذکر کردیم امام احمد الحسن ع نامش در وصیت رسول خدا ص ذکر شده لذا خوب دقت کنید.

در روایتهای از اهل بیت علیهم السلام مبنی بر وجود نص وصیت بر صحت امامت ائمه با وصیت شناخته میشود

وعن معاوية بن وهب عن أبى عبد الله عليه السلام قال : سمعته يقول : ( اللهم يا من أعطانا علم ما مضى وما بقى وجعلنا ورثة الأنبياء وختم بنا الأمم السالفة وخصنا بالوصية ) بصائر الدرجات- محمد بن الحسن الصفار ص 149.
... از ابی عبدالله علیه السلام گفت: سمعته یقول: بار الهی ای کسی که علم گذشتگان و ماندگان را به ما عطا فرمودی و ما را ورثه انبیاء قرار دادی و امت گذشته را با ما ختم کردی و ما در وصیت ذکر کردی

وعن عبد السلام بن صالح الهروي قال : سمعت الرضا عليه السلام يقول : ( ... والذي أكرمنا بعد محمد ( ص) بالإمامة وخصنا بالوصية)عيون أخبار الرضا (ع) 1 /248
.... امام رضا علیه السلام را شنیدم می گوید: . . . و کسی که ما را بعد از محمد ص به امامت تکریم نمود و ما را در وصیت ذکر نمود.

امامت از کرامت خداوند بر اهل بیت می باشد و امامت انها را در وصیت رسول خدا بیان نمود

عن أبي عبد الله (ع) قال: ( أترون الموصي منّا يوصي إلى من يريد ؟! لا والله ولكن عهد من الله ورسوله (صلى الله عليه وآله وسلم) لرجل فرجل حتى ينتهي الأمر إلى صاحبه) الكافي ج1 ص307

از ابی عبدالله علیه السلام فرمود: آیا می پندارید که وصیت کننده از ما به کسی که بعد از می باشد وصیت می کند!؟ خیر بخدا سوگند لیکن عهدی از خداوند و رسولش ( صلی الله علیه و آله) از مردی به مردی دیگر تا اینکه امر به صاحبش منتهی گردد

دقت کنید که همیشه این عهد است که حاکم است بر صحت امامت هر امامی

وقال الشريف الرضي (ره) : ( ... لأنا نعلم ضرورة أن كل عالم من علماء الإمامية يذهب إلى أن الإمام يجب أن يكون معصوما منصوصا عليه ... ) رسائل المرتضى ج 2 ص367

و شریف رضی ( ره) گفتند: چون که می دانیم هر عالم از علماء امامیه امامت امامی را باید معصوم و منصوص بر آن باشد. ( یعنی در حق آن وصیت شده)

ومنهم الميرزا النوري عند إستدلاله على ثبوت الذرية للإمام المهدي (ع) حيث قال : ( روى الشيخ الطوسي بسند معتبر عن الإمام الصادق (ع) خبراً ذكرت فيه بعض وصايا رسول الله (ص) لأمير المؤمنين (ع) في الليلة التي كانت فيها وفاته ومن فقراتها إنه قال : ( فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى إبنه أول المقربين .... إلى آخره ) . في النجم الثاقب 2 / 71
و شیخ میرزا نوری در استدلالش مبنی بر اینکه ذریه ای برای امام مهدی عج اثبات کند می گوید: ( شیخ طوسی به سند معتبری از امام صادق علیه السلام خبری را در مورد بعضی وصایا از رسول خدا ص به امیر المومنین علیه السلام در شب وفاتش بیان نمود و از جمله نوشته های آن گفت: پس اگر وفات به سویش آمد (امام مهدی عج) امر را تسلیم فرزندش اول مقربین بنماید... الی اخر). نجم الثاقب ج2ص71

ولقوله عليه السلام : من مات بغير وصية مات ميتة جاهلية وقال الله تعالى : (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ... الآية) ولأن الأنبياء كلهم مضوا بالوصية وقال الله تعالى فبهديهم اقتده) مناقب آل أبي طالب ج2 /ص 246
و در فرموداش علیه السلام: هر کس بمیرد و وصیت نکند به مرگ جاهلیت مرده است و خداوند متعال میفرماید: ( ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی را می گویید و عمل بدان نمی کنید... آیه) و همانا تمتم انبیاء با وصیت آمده اند و خداوند متعال فرمود: به هدایتشان اقتدا کن.

حال سید احمد الحسن علیه السلام با همان وصیتی که در شب وفات رسول خدا نوشته شده امده است بر ما احتجاج می کند.

...فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه الحسن الفاضل، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه " م ح م د " المستحفظ من آل محمد، فذلك اثنا عشر إماما، ثم يكون من بعده اثنا عشر مهديا فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المقربين، له ثلاثة أسامي اسم كاسمي و اسم أبي وهو عبد الله وأحمد والاسم الثالث المهدي، هو أول المؤمنين .

...و چون وفات او رسد آن(خلافت)رابه فرزندش حسن فاضل واگذارد ، و چون وفات او برسد آن(خلافت) رابه فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است ، تسليم مى كند ، و ايشان دوازدهامامند .بعد از آن دوازده مهدىمى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن(خلافت) را بهفرزندشكه نخستین مهديیناست مىسپارد ، و براى او سه نام است . يك نامش مانند نام من ، و نام ديگرش نام پدر من استو آنهاعبد اللهواحمدهستند ، و نام سوّمينمهدىاست واواوّلين مؤمناناست .
الغيبة للطوسي صفحة 151 طبعة مؤسسة المعارف الإسلامية ص107و108 ، الموسوعة للسيد الصدر ج3 ص640 وأيضا ص770 ، بحار الأنوار ج 53 ص 148و 147 و ج36 ص 260 ، غاية المرام ج1 ص 370 و 2 ص241 ، النجم الثاقب ج2 ص71 ، الشيخ الحر العاملي في إثبات الهداةج1 ص549 ح 376 ، الشيخ الحر العاملي کتاب الإيقاظ من الهجعة ص393 ، مختصر بصائر الدرجات محمد بن سليمان الحلي ص112 ، الشیخ عبدالله البحرانی فی کتاب العوالم ج3 ص232 حدیث 227 ، الانصاف للسید هاشم البحرانی ص 222 ، نوادر الاخبار للفیض الکاشانی ص 294 ، السید محمد محمد صادق الصدر فی کتاب تاریخ ما بعد الظهور ص 641، مکاتیب الرسول للشیخ المیانجی ج2ص96 ، مختصر معجم احادیث الامام المهدی عج للشیخ الکورانی ج5 ص 64

و الان نیز یمانی با همین نص (وصیت) رسول خدا آمده است و امر امامت فقط با دلیل از وصیت و عهدی از رسول خدا اثبات می شود، حال شما چگونه امامت ائمه را قبول کردید؟

و اما در مورد برتری یکدیگر

خیلی بی انصافی کردید برادر عزیز که می فرماید برتری بر یکدیگر ندارند در صورتی که توضیح داده ایم که هیچ جایی در کتب از تبعیت خراسانی ذکر نشده و شخص خراسانی تابع یمانی می باشد چرا که اگر به روایت امام باقر علیه السلام خوب دقت کنید می فرماید: ( در بین پرچمها هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست چون شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند... و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتابید .... بر هیچ کسی جایز نیست از یمانی سرپیچی کند و هر کس آن را انجام داد از اهل جهنم می باشد) غیبه نعمانی. این یعنی چه آیا یمانی حجت نیست که در هنگام خروجش به سوی او بشتابیم و به دلیل سرپیچی از آن وارد جهنم می شویم؟ و هیچ کس یعنی تمام مردم واجب بر آنهاست حتی خراسانی و خراسانی نیز مانند بقیه مردم است حالا این تمییزی نیست که شناخت هدایتگر ترین پرچم بر ما واجب شود؟ و عدم تبعیت از یمانی یعنی خذلان آن و بنده سوال کردم از شما که آیا یمانی از خراسانی یا خراسانی از یمانی تبعیت می کند؟ جواب ندادید منتظر جواب هستم با دلیل...

و در مورد نبردها نیز دلیل نیاوردید. لطفا برای اثبات مدعاتون دلیل بیاورید تا بررسی کنیم.

در مورد خروج یمانی خدمتون عرض کنم که یمانی از مشرق خروج می کند نه از یمن و در کتابهای چاپ قدیم کلمه یمن در پرانتز و مولف کتاب آن را در پرانتز قرار داده بود و بعد از چاپهای بعدی پرانتز برداشته شده و کلمه یمن عضوی از روایت شد بلکه موجود نبوده است

كتاب : كمال الدين وتمام النعمة
المؤلف : الشيخ الصدوق
الوفاة : 381 هـ.
تحقيق : تصحيح وتعليق : علي أكبر الغفاري
سنة الطبع : محرم الحرام 1405هـ ق - 1363 هـ ش
الناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة
---------------------------------------------------------
الکتاب:معجم احاديث الامام المهدي(ع)
المؤلف:الشيخ علي الکوراني
از يمن:در بین پرانتز بوده است بدون اشاره به آن که از کجا آمده است.

الكتاب : اعلام الورى بأعلام الهدى
المؤلف : الشيخ الطبرسي
الوفاة : 548هـ
از یمن: موجود نیست

__________________________
لكتاب : كشف الغمة
المؤلف : ابن أبي الفتح الإربلي
الوفاة : 693هـ
از یمن: موجود نیست

.................................................. ..............
الكتاب : منتخب الأنوار المضيئة
المؤلف : السيد بهاء الدين النجفي
الوفاة : 803هـ
از یمن: موجود نیست

.................................................. ..............
4- الکتاب: إثبات الهداة
المؤلف:محمدبن الحسن الحرالعاملي
الوفاة:1104هـ
أ)ج 3 ص 46 ب‍19 ف‍3 ح‍20 - مختصرا عن كمال الدين .
ب)غيرموجودة ج3 ص 468 ب‍النصوص على امامة صاحب الزمان ف‍5 ح‍131 كاملةًعن كمال الدين .
ج)غيرموجودة ج3 ص 718 ب‍34 ف‍4 ح‍13 - آخره عن كمال الدين

.................................................. ..............
5-الکتاب:بحارالانوار
المؤلف : العلامة المجلسي
الوفاة : 1111هـ
من اليمن:غيرموجودة.ج51ص218ح16 عن کمال الدين

6- الكتاب : إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب
المؤلف :الشيخ علي اليزدي الحائري
الوفاة : 1333هـ
از یمن: موجود نیست.ج1ص197

.................................................. ..............
7- الكتاب : بشارةالاسلام
المؤلف : السيد مصطفي الکاظمي
الوفاة : 1336 هـ
الطبعة:قم- مکتبةالامين
از یمن: موجود نیست ص140

8- الكتاب : مكيال المكارم
المؤلف : ميرزا محمد تقي الأصفهاني
الوفاة : 1348هـ
از یمن: موجود نیست ج1ص71

.................................................. ..............
9- كتاب : رجال تركوا بصمات على قسمات التاريخ
المؤلف : السيد لطيف القزويني
الوفاة : معاصر
از یمن: موجود نیست ص275.

و بعد از اینکه متوجه شده ایم که کلمه یمن در روایتها در پرانتز بوده و یا اصلا موجود نبوده درج شده است.

خروج فرزند امام مهدی سید یمانی از مشرق:

عن أمير المؤمنين (ع) إنه قال: (... يخرج رجل قبل المهدي من أهل بيته من المشرق يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر ...) الممهدون للكوراني: ص110

از امیر المومنین ع فرمودند: مردی قبل از امام مهدی از اهل بیتش در مشرق شمشیر را بر دوشش به مدت هشت ماه حمل می کند، خروج مینماید.

توجه: خروج این شخص هشت ماه می باشد و قبل از امام مهدی و از اهل بیتش و اگر این روایت را مقارن با روایت امام باقر بنماییم درمیابیم که خروج آنها همزمان می باشد و این مرد مذکور در روایت از اهل بیت امام مهدی می باشد یعنی از فرزندانش است.

ورد في شرح إحقاق الحق ج29ص620: (... فيخرج الله على السفياني من أهل المشرق وزير المهدي، فيهزم السفياني الى الشام).
در شرح احقاق الحق وارد شده : ... پس خداوند متعال وزیر امام مهدی از اهل مشرق را بر سفیانی خارج می کند و آن را به سمت شام فراری می دهد.

توجه: در این روایت قطعاً وزیر امام مهدی عج همان کسی است که در روایت سابق از مشرق هشت ماه شمشیرش را بر دوش حمل می کند است و وزیر مهدی همان مردی است که از فرزندانش می باشد

عن أمير الموَمنين (عليه السلام) أنّه قال: ( المهدِيُّ أَقْبَلُ، جَعْدٌ، بِخَدِّهِ خالٌ، يَكُونُ مَبْدَوُهُ مِنْ قِبَلِ المَشْرِقِ، وَإِذَا كانَ ذَلِكَ خَرَجَ السُّفيانيُّ فَيَمْلِكُ قَدْرَ حَمْل امْرأَةٍ تِسِعَةَ أَشْهُرٍ، يَخْرُجُ بِالشَّامِ ٍ ) غيبة النعماني: 304، البحار: 52|252 ـ عن غيبة النعماني، منتخب الاَثر: 454ـ عن المحجة وينابيع المودة، البرهان: 3|354 ـ

از امیر المومنین علیه السلام: مهدی... و مبداء خروجش از مشرق می باشد و اگر آن رخ داد سفیانی خارج می شود و سفیانی به اندازه حمل زن ( نه ماه) تسلط پیدا می کند و در شام خروج می کند.

توجه: می دانیم که امام مهدی عج در مکه ظهور می کند و مراد از مهدی در روایت فوق همان وصی امام مهدی که از سمت مشرق خروج می کند و بعد از آن سفیانی خروج می کند و بر چند منطقه تسلط میابد و اگر بر فرض مثال بگوییم مراد در مهدی در این روایت امام مهدی عج محمد بن الحسن اشتباه کردیم چرا که سفیانی از علائم ظهور امام مهدی میباشد و قطعا مراد در این روایت همان مهدیی که در وصت رسول خدا ذکر شده است می باشد.
وعن السيد ابن طاووس في ملاحمه: (إذا رأيتم الرايات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولو حبواً على الثلج، فإن فيها خليفة المهدي)(الملاحم والفتن: 52).

در کتاب ملاحم الفتن: اگر دیدید که پرچم های سیاه از جهت خراسان آمدند به سوی آنها بشتابید حتی اگر مجبور باشید بر روی یخها سینه خیز بروید چون در آن خلیفه خدا مهدی مباشد.

توجه: در این روایت جهت و سمت خراسان را ذکر کرده و فرمده است که به سوی آن بشتابید حتی اگر مجبور باشید بر روی یخها و این انذار و هشدار برای این است که عدم تبعیت از صاحب پرچمهای سیاه موجب آتش جهنم می شود و اگر این روایت را با روایت امام باقر علیه السلام تطابق بدهیم می بینیم که می فرماید: و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتابید و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند و مراد در این روایت خلیفه خدا مهدی همان مهدی که در وصیت رسول خدا ذکر شده و همان میانی میباشد

ومثله الحديث الوارد عن رسول الله (ص): (يقتل عند كنزكم ثلاثة كلهم ابن خليفة، ثم لا تصير الى واحد منهم ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقاتلونهم قتالاً لا يقاتله قوم، ثم ذكر شاباً فقال: إذا رأيتموه فبايعوه فإنه خليفة المهدي) (بشارة الإسلام: 30).

از رسول خدا ص: در نزد گنج شما سه نفر فرزند خلیفه کشته می شوند سپس برای هیچ کس از آنها روا نمی شود سپس پرچمهای سیاه از جهت مشرق خروج می کنند با آنها قتال می شود که هیچ قومی مثل آن قتال نکردند، سپس جوانی را ذکر کرد و گفت: اگر آن را دیدید با او بیعت کنید چون وی خلیفه مهدی میباشد.

توجه: خلیفه مهدی کیست که در صورت دیدن وی با او بیعت می کنیم؟ آیا همان مهدیی که در وصیت رسول خدا ذکر شده نیست؟

وعن أبي قبيل عن عبداللّه بن عمر قال: يخرج رجل من ولد الحسين من قبل المشرق لو استقبلته الجبال لهدمها واتخذ فيها طرقا . قال الكنجي الشافعي في البيان ص 513: رواه الطبراني وأبو نعيم. (الإمام المهدي المنتظرج1 ص43)

... مردی از فرزندان حسین ع از جهت مشرق خروج می کند اگر کوها در جلوی او باشند آنها را ویران و در آنها راه های را اتخاذ می کند.

توجه: اگر دقت کنیم در روایتهای سابق ذکر شده مبنی بر مردی که قبل از امام مهدی خروج می کند از فرزندان وی می باشد و مبداء خروج آن از مشرق می باشد. و او از فرزندان حسین ع می باشد

ادامه دارد.....

ادامه مبحث قبل ...

إخبار النبي ص عن المهدي عليه السلام وهو يكلم سلمان قال: ثم ضرب بيده على الحسين عليه السلام فقال: يا سلمان، مهدي أمتي الذي يملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما من ولد هذا. إمام بن إمام، عالم بن عالم، وصي بن وصي، أبوه الذي يليه إمام وصي عالم. قال: قلت: يا نبي الله، المهدي أفضل أم أبوه؟ قال: أبوه أفضل منه. للأول مثل أجورهم كلهم لأن الله هداهم به.أيما داع دعا إلى هدى فله أجره ومثل أجور من تبعه لا ينقص ذلك من أجورهم شيئا ، وأيما داع دعا إلى ضلالة فعليه وزره ومثل أوزار من تبعه لا ينقص ذلك من أوزارهم شيئ) سليم بن قيس الهلالي الصفحة 430 .. ... الصفحة 431 ...

رسول خدا ص خبر داد از مهدی ع و او با سلمان صحبت می کند و گفت: سپس دست بر امام حسین ع زد و گفت: ای سلمان، مهدی امت من کسی که زمین را پر از عدل داد می کند همانطور که پر از ظلم شده است از فرزندان این می باشد. امام فرزند امام عالم فرزند عالم وصی فرزند وصی پدرش امام وصی و عالم است گفت: گفتم: ای نبی خدا مهدی افضل است یا پدرش؟ فرمود: پدرش افضل از اوست، اجر برای اول مثل تمام آنهاست، چون خداوند به واسطه آن به هدایت میکند....

خوب دقت کنید می فرماید پدرش افضل تر از اوست و مراد از اول همان کسی که قبل از امام مهدی عج خروج می کند و وصی ایشان است و به واسطه آن مردم هدایت میشوند و می دانیم که امام مهدی افضل از ائمه بعد از امام حسین می باشد و بنابراین روایت می گوید پدرش افضل تر از اوست یعنی امام مهدی افضل تر از فرزندش میباشد و فرزندش وصی اش است و فرزندش نیز در وصین رسول خدا ذکر شده است که اول مومنان به ظهور پدرش می باشد، لذا برای توجه بیشتر به روایت زیر دقت کنید.

فقال رسول الله صلى الله عليه وآله: أخي علي أفضل أمتي، وحمزة وجعفر هذان أفضل أمتي بعد علي وبعدك وبعد ابني وسبطي الحسن والحسين وبعد الأوصياء من ولد ابني هذا وأشار رسول الله صلى الله عليه وآله بيده إلى الحسين عليه السلام منهم المهدي.والذي قبله أفضل منه الأول خير من الآخر لأنه إمامه والآخر وصي الأول. إنا أهل بيت اختار الله لنا الآخرة على الدنيا).سليم بن قيس الهلالي ص8
رسول خدا فرمود: برادرم علی افضل ترین از امتم می باشد و حمزه و جعفر اینها افضل امتم بعد از علی و بعد از تو و بعد از دو فرزندم ( حسن و حسین) سبط رسول خدا و بعد از اوصیاء از فرزندان از این فرزندم و رسول خدا اشاره به امام حسین ع نمود و از آنها مهدی ع و کسی که قبل از او می باشد افضل تر از اوست و اولی افضلتر از دیگری است چون اولی امام و دیگری وصی امام می باشد

توجه: بعد از افضل بودن امام حسین ع امام مهدی افضل از بقیه و مراد در قبل از او امام مهدی می باشد چون امام است و دیگری که وصی امام می باشد و به طور واضح بیان کرد که قبل از امام مهدی ع مردی که وصی ایشان میباشد ظهور می کند و تبیان امر میکند و باز هم برای بهتر متوجه شدن دقت کنید.

بن غزوان عن أبي بصير عن أبي جعفر الباقر عليه السلام انّه قال: " يكون منّا بعد الحسين تسعة تاسعهم قائمهم وهو أفضلهم ) (إثبات الوصية: 227، ونحوه في الكافي 1: 448 / 15، وكمال الدين وتمام النعمة: 350 / 45، والخصال: 419 / 12، وغيبة النعماني: 94، والارشاد: 348، وغيبة الطوسي: 140 / النجم الثاقب ج1. الصفحة 521 ...

از امام باقر ع فرمودند: از ما بعد از حسین نه امام می باشد نهم آنها قائم می باشد و او افضل آنهاست.

توجه: اگر مراد در روایت های قبلی پدرش از او افضل است پس پدرش همان امام مهدی که افضل نه عدد امام می باشد و فرزندش که وصی ایشان باشد قبل از او ظهور امر ( تبیان) می کند

عن أبي جعفر ( قال إذا اختلف كلمتهم وطلع القرن ذو الشفا لم يلبثوا إلا يسيرا حتى يظهر الأبقع بمصر يقتلون الناس حتى يبلغوا أرم ثم يثور المشوه عليه فتكون بينهما ملحمة عظيمة ثم يظهر السفياني الملعون فيظهر بهما جميعا ويرفع قبل ذلك ثنتي عشرة راية بالكوفة معروفة ويقبل بالكوفة رجل من ولد الحسين يدعوا إلى أبيه ثم يبث السفياني جيوشه )في بعض ماورد في السفياني في سنة الظهور / مركز المصطفى / عن كتاب الفتن لابي نعيم / ج1 ص28

از امام باقر ع : .... و قبل از آن دوازده پرچم بلند می شوند که معروف هستند و مردی از فرزندان حسین ع که برای پردش دعوت می کند به سمت کوفه متوجه می شود سپس سفیانی لشکرهایش را می فرستند

توجه: این چه کسی است که از فرزندان حسین ع می باشد که برای پدرش دعوت می کند آیا همان یمانی نیست که ما را به صاحبمان و به سوی حق دعوت می کند ؟؟؟؟؟

وعن حبة العرني قال : خرج أمير المؤمنين (ع) إلى الحيرة فقال ليتصلن هذه بهذه - وأومأ بيده إلى الكوفة والحيرة - حتى يباع الذراع فيما بينهما بدنانير وليبنين بالحيرة مسجدا له خمسمائة باب يصلي فيه خليفة القائم (ع) لان مسجد الكوفة ليضيق عليهم ، وليصلين فيه اثنا عشر إماما عدلا قلت : يا أمير المؤمنين ويسع مسجد الكوفة هذا الذي تصف الناس يومئذ ؟ قال : تبنى له أربع مساجد مسجد الكوفة أصغرها ، وهذا ومسجدان في طرفي الكوفة من هذا الجانب وهذا الجانب وأومأ بيده نحو نهر البصريين والغريين). بحار الأنوار جـ 52 ص 374 ، تهذيب الأحكام لشيخ الطائفة الطوسي جـ3 ص 245 ، الذكرى للشهيد الأول : 155 ، معجم أحاديث الإمام المهدي للكوراني : جـ3 ص113 البحار ج52، ص374.

امام علي ع فرمود : در حيره مسجدي بنا خواهد شد که پانصد در خواهد داشت در آن خليفه و جانشين قائم عجل الله تعالي فرجه نماز خواهد خواند . زيرا مسجد کوفه براي آنان کوچک و تنگ است . در آن دوازده امام عدل نماز خواهند خواند . تهذيب الاحكام ج 3 ، ص 253-254 . بحار الأنوار ج 52 ، ص 374

توجه: پس معلوم شد که خلیفه امام مهدی نیز بعد از آن و امام می باشد و حکومت بعد از امام مهدی توسط دوازده وصی ادامه دارد و قطعا وصی امام مهدی همان کسی است که نامش در وصیت رسول خدا ذکر شده است

فعن الإمام الباقر (ع) عن جابر عن رسول الله (ص) :إن لله تعالى كنزا بالطالقان ليس بذهب ولا فضة ، اثنا عشر ألفا بخراسان شعارهم (أحمد أحمد) يقودهم شاب من بني هاشم على بغلة شهباء ، عليه عصابة حمراء ، كأني أنظر إليه عابر الفرات. فإذا سمعتم بذلك فسارعوا إليه ولو حبوا على الثلج ). [1] - منتخب الأنوار المضيئة ص 343.

امام باقر(ع) فرمود : براى خداى تعالى گنجى در طالقان است نه طلاست و نه نقره بلکه دوازده هزار نفر در خراسان اند که شعارشان "احمد ... احمد" است و رهبر آنها جوانى از بنى هاشم سوار بر قاطرى سپيد رنگ أست و پيشانى بندي قرمز رنگ بر پيشاني بسته است، گويي به اومى نگرم که از رود فرات هم مى گذرد اگر دعوت او را شنيديد بسوى او بشتابيد حتى اگر مجبور باشيد سينه خيز بر روي يخها حرکت کنيد . منتخب الانوار المضيئه ، ص 195

سوال: احمد کیست کنجهای طالقان نام آن را ندا می دهند؟ و این شخص کسیت که اگر آن را دیدیم شتابان به سوی او برویم ؟ آیا همان کسی نیست که اگر از او سرپیچی کنیم از اهل جهنم می شویم ؟؟؟؟ و دعوتی نیز دارد و می گوید اگر دعوت او را شنیدید به سوی او بروید آیا همان یمانی نیست که ما را به سوی صاحبمان دعوت می کند و دعوت به حق می کند؟

عن النبي (ص): (... وسيخرج من هذا – أي علي (ع) – فتى يملأ الأرض قسطاً وعدلاً فإذا رأيتم ذلك فعليكم بالفتى اليمني، فإنه يُقبل من المشرق، وهو صاحب راية المهدي).(المهدي المنتظر الموعود/ ب4: 107).

از رسول خدا ص : ... و از صلب این – امام علی ع- جوانی زمین را پر از عدل داد می کند پس اگر آن را دیدید بر شماست از جوان یمنی تبعیت کنید، همانا او از جهت مشرق می آید و او صاحب پرچم مهدی ع میباشد.

این جوان یمنی چه کسی است که او صاحب پرچم مهدی میباشد و ما را به تبعیت از او امر کرد و جهت خروجش را از مشرق اعلام نمود ولی او یمنی است آیا او همان یمانی نیست؟ پس کجاست که می گویند یمانی از یمن ظهور می کند با این همه دلیل شافی و وافی ...

و خوب است که خودتان این را قرار دادید و از مطالب خودتان استفاده می کنم
( الإمام الصادق عليه السلام ) " خمس علامات قبل قيام القائم : الصيحة ، والسفياني، والخسف ، وقتل النفس الزكية ، واليماني . فقلت : جعلت فداك إن خرج أحد من أهلبيتك قبل هذه العلامات أنخرج معه ؟ قال : لا ، فلما كان من الغد
تلوت هذه الآية : إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت أعناقهم لها خاضعين ، فقلت له : أهي الصيحة؟ فقال : أما لو كانت خضعت أعناق أعداء الله عز وجل "

* ابو ايوب خزاز ، از عمر بن حنطله آورده كهگفت از امام صادق عليه السلام شنيدم مىفرمود : قبل از قيام قائم [ عليه السلام ] پنج نشانه روى خواهد داد : صيحه [ آسمانى ] ، خروج سفيانى ، فرورفتن سفيانى وپيروانش ، در زمين ، كشته شدن يك انسان پاك ( نفس زكية ) ، خروج يمانى . راوى به امام عرض كرد : فدايت شوم ، اگر فردى از اهل بيت تو قبل از ايننشانه ها خروج كند ، با او همراهى كنيم ؟ [ حضرت ] فرمود : خير، فرداى آنروز اين آيه را تلاوت كردم : ( إن نشأ ننزل عليهم من السماء آية فظلت أعناقهم لهاخاضعين ) (اگر بخواهيم بر آنها نشانه اى از آسمان مى فرستيموگردنهايشان در مقابل آن نشانه خاضع مىگردد،به او عرضكردم : آيا منظور ازصيحه اين است ؟ فرمود : آگاه باش ،اگر اين باشد گردن دشمنان خدا فرود خواهد آمد .
* : الكافي : ج 8 ، ص 310 ، ح 483
النعماني : ص 252 ب 14 ، ح
الخصال : ص 303 ، ب 5 ، ح 82
غيبة الطوسي : ص 267

پس اگر خراسانی از علائم حتمی و مهم است چرا در اکثر روایتها آن را از علائم حتمی قرار ندادند؟

پس لزوم شناخت یمانی مهم است که از مشرق خروجش را آغاز می کند نه شخص دیگری...

و هر چیزی که بیان نموده ایم مبنی بر امامت یمانی تصریح کرده است و امامت یمانی نیز با نص وصیت اثبات می شود که شده

و درمورد وایتی که در مورد صیحه ذکر کردید می فرماید ( اما لو کانت ) اگر آن باشد پس امام صادق ع بیان ننمودند که حتما همین است و کلمه ( اگر آن باشد ) و بنده در موضوع قبلی توضیح دادم که نداهای مختلفی از اهل بیت ع بیان شد کدام یک از آنها را جبرائیل ع ندا می دهد ؟ سوال واضح است لطفا جواب بدهید.

و من الله التوفیق

و الحمد لله وحده وحده وحده

اللهم صلی علی محمد وآل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

سلام
چی شد که فکر کردید 12 امام , مهدی نیستند؟

بهائيت جديد، دوباره مي خواهند در و دكان براي يك نفر باز كنند. شما ثابت كن اين شخص احمد بن الحسن كه ادعاي يماني بودن كرده است پسر امام زمان مي باشد.

اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم


سلام عليكم جميعا
mahdi-1-4-1;252720 نوشت:
خیلی تعجب می کنم ازتان عزیز که می گویید نجات جان در صورتی که فقط از خودتون حرف می زنید و بنده گفتم دلیل را با دلیل برگردانید که تا بحال چیزی را از شما ندیدیم و باز هم خدمتتان هستیم


خب شايد راست بگوئيد و بحث من با شما بخود بوده و من چيزي به شما نگفته ام. بگذاريد ببينيم


موضوعاتي كه تا به الان حقير با شما بحث كردم

سند امامت كسي است كه شما يماني ميخوانيدش كه واضح ترين اين اسناد عبارت بود از نشانه هائي كه در زمان قيام سيد يماني بزرگوار و سفياني ملعون و سيد خراساني بايد اتفاق بيفتد
كه از جمله اين نشانه ها صيحه است .

همانطوريكه شاهديم اين اتفاقات نيفتاده شما تفسير به ميل كرديد كه اينها به مرور زمان اتفاق مي افتد حال آنكه روايات غير از اين را ميگويند و وقوع اين نشانه ها و قيام سيدين و آشوب سفياني در يك زمان واقع ميشوند.
و همه اينها پس از صيحه است و آگاهي مردم از شرايط آخرالزمان

بعد در مورد 4 ماه يا 4 سال يا 13 سال ادعاي سيد شما بحث كرديم كه چرا در اين مدت سفياني نبوده كه همراه با سيد شما قيام و مبارزه كند
در عوض سيد شما بجاي مبارزه با سفياني
علماي شيعه را به مناظره و مباهله دعوت كرده و تهديد به قتل كرده ( البته رفا فقط تهديد نبوده )
مگر اينها سفياني اند ؟

بعد گفتيد صيحه آمده كه ديديم نيامده و متوجه شديم شما خواب را صيحه توصيف ميكنيد حال آنكه در روايات تعبيري ديگر از صيحه ارائه شده.

و ماهيت صيحه بنا بر روايت بشكلي است كه حتي دشمنان خدا گردنهايشان كج ميشود و در تعابير ديگر در زمان وقوع صيحه مردم مدهوشند بشكلي كه آنهائيكه نشسته اند در زمان صيحه از وحشت مي ايستند ( كه در خواب نميشود ايستاد ) و آنهائيكه ايستاده اند از وحشت بر پاهايشان مينشينند ( كه باز در خواب نميشود اين كارها را كرد )

ضمنا تسخير خواب كساني كه ايمان ضعيفي دارند براي كساني كه به اجنه متوسل ميشوند هيچ كار سختي نيست.

ولي صيحه از اجنه بر نمي آيد.

و چند مورد ديگر
حال اينكه شما در ادعاي اين شخص و مشهوداتي را كه چه حقير و چه اساتيد از روايات ذكرميكنيم هيچ تضادي نميبينيد ديگر مشكل از ما نيست.

شما هم در برابر سوالات بنده نه تنها هيچ پاسخي نداديد مدام داريد كپي پست ميكنيد كه احتمالا مطالبي كه خارج از بحث است توسط مديران محترم حذف خواهند شد.

ياحق

کاش یه خورده ساده تر بحث میکردیدتا ما آدمای عادی هم متوجه بشیم که بالاخره این شخص همان یمانی موعود هست یا خیر

bina88;252892 نوشت:
اعوذ بالله من الشيطان اللعين الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم جميعا

خب شايد راست بگوئيد و بحث من با شما بخود بوده و من چيزي به شما نگفته ام. بگذاريد ببينيم

موضوعاتي كه تا به الان حقير با شما بحث كردم

سند امامت كسي است كه شما يماني ميخوانيدش كه واضح ترين اين اسناد عبارت بود از نشانه هائي كه در زمان قيام سيد يماني بزرگوار و سفياني ملعون و سيد خراساني بايد اتفاق بيفتد
كه از جمله اين نشانه ها صيحه است .

همانطوريكه شاهديم اين اتفاقات نيفتاده شما تفسير به ميل كرديد كه اينها به مرور زمان اتفاق مي افتد حال آنكه روايات غير از اين را ميگويند و وقوع اين نشانه ها و قيام سيدين و آشوب سفياني در يك زمان واقع ميشوند.
و همه اينها پس از صيحه است و آگاهي مردم از شرايط آخرالزمان

بعد در مورد 4 ماه يا 4 سال يا 13 سال ادعاي سيد شما بحث كرديم كه چرا در اين مدت سفياني نبوده كه همراه با سيد شما قيام و مبارزه كند
در عوض سيد شما بجاي مبارزه با سفياني
علماي شيعه را به مناظره و مباهله دعوت كرده و تهديد به قتل كرده ( البته رفا فقط تهديد نبوده )
مگر اينها سفياني اند ؟

بعد گفتيد صيحه آمده كه ديديم نيامده و متوجه شديم شما خواب را صيحه توصيف ميكنيد حال آنكه در روايات تعبيري ديگر از صيحه ارائه شده.

و ماهيت صيحه بنا بر روايت بشكلي است كه حتي دشمنان خدا گردنهايشان كج ميشود و در تعابير ديگر در زمان وقوع صيحه مردم مدهوشند بشكلي كه آنهائيكه نشسته اند در زمان صيحه از وحشت مي ايستند ( كه در خواب نميشود ايستاد ) و آنهائيكه ايستاده اند از وحشت بر پاهايشان مينشينند ( كه باز در خواب نميشود اين كارها را كرد )

ضمنا تسخير خواب كساني كه ايمان ضعيفي دارند براي كساني كه به اجنه متوسل ميشوند هيچ كار سختي نيست.

ولي صيحه از اجنه بر نمي آيد.

و چند مورد ديگر
حال اينكه شما در ادعاي اين شخص و مشهوداتي را كه چه حقير و چه اساتيد از روايات ذكرميكنيم هيچ تضادي نميبينيد ديگر مشكل از ما نيست.

شما هم در برابر سوالات بنده نه تنها هيچ پاسخي نداديد مدام داريد كپي پست ميكنيد كه احتمالا مطالبي كه خارج از بحث است توسط مديران محترم حذف خواهند شد.

ياحق

برادر بینای عزیز سلام

شما تا الان نتوانستید دلیل را با دلیل بر گردانید و این برای بنده مایه افتخار است که عجز شما مدعی علم را می بینم

و مردم در این باره قضاوت می کنند چندین بار توضیح دادم خدمتون و گفتم که قبل از هر عذابی هر قیامتی خداوند متعال بشارت دهنده و هشدار دهنده ای برای کافران و معاندان ارسال می کند تا با اثبات ادله بر آنها احقیت خودش را معرفی کند به مردم لیکن شما حتی سنت خدا رو زیر پا گذاشتید ( سنت تغیر نمی کند و سنت خدا محول نمی شود) و امامت سید یمانی رو توضیح دادیم ولی عجز شما موجب درخواست حذف مطالب بنده از مدیر سایت شده است، بنده توضیحات مفصلی را بیان کردم لیکن خودت نمی بینی ولی مردم می بینند که کدام یک از ما عاجر از رد ادله شده و مردم خودشان شاهد هستند و تنها شاهد بنده خداوند است که عاجز از رد دلیل با دلیل شدی ( قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم ) .

و هر کسی که می خواهد موضوع را بخواند لطفاً از اولین صفحه این تاپیک شورع به خواندن کند و ببیند که چه کسی سوال کرده و چه کسی جواب نداده...!!!

بنده مراراً و تکراراً می گم قبل از هر قیامتی دعوتی به حق می باشد و شما از روی عناد تکرار کن پس سفیانی کجاست سفیانی کجاست و غافل از اینکه اگر سفیانی می داند که خودش بر حق نیست هیچ وقت بر خلاف اهل بیت واقع نمی شد و بهترین دلیل بنده بر این گفته این است که وهابی های موجود الان از مذهبشون بر نمی گردند و می گویند ما بر حق هستیم در صورتی که خودشان مخالف کلام خدا و اهل بیت می باشند و می پندارند که حق با آنها است و سفیانی نیز همچنین و دوباره تکرار می کنم خروج ( قیام ) آنها در یک روز واحد ولی قبل از هر قیامتی بشارتی و انذاری می باشد و مجددا خدمت عرض می کنم بخدا قسم بخدا قسم که مطالب بنده را به عنوان طالب حق نخواندی و نخواهی خواند چون منیت تو را زیر پا می گزارند و حاضر به قبول نیستی، نمی خوانی نمی بینی طالب حق همیشه چشمش را باز می کند حتی به مطالب مخالف خودش ولی شما فقط یک مطلب کوتاه را می خوانی و بقیه را را نمی خوانی و معلوم است از سوالات تکراریت چون نمی خوانی و مفصل جواب داده ام

و نشانه عجز وهابیان سب و شتم می باشد در صورت عدم توانانی در جواب لیکن شما عجزتان حذف کردن تاپیک می باشد سبحان الله .... شاید باب خیری برای طالبان حق باشد که واقعا از ته دلشان عشق به اهل بیت دارند و مطالب را با جان و دل می خوانند ولی شما را چه شده است نمی دانم که چرا نمی خوانید مطالب بنده را که توضیح مفصل دادم.

فعلا همه چیز دست شماست حذف می کنید نفرین می کنید مهم نیست ولی خدا را شاهد است که باید جواب گوی اهل بیت باشید که کلام آنها را از روی عناد و بغض حذف خواهید کرد.

انشاء الله انی کلمات برای طالبین حق بابی باشد تا مطالب بنده حقیر را بخوانند و خودشان قضاوت کنند البته قضاوت عادلانه نه تکراری

و در مورد اجنه این هم یک نشانه احقیت دعوت سید یمانی که دعوت ایشان حق است که اگر به قرآن رجوع کنیم هر فرستاده ای را به مجنون، تسخیر اجنه، دیوانه، کذاب، جاهل، فاسق، و کلی از این قبیل که به انبیاء و رسل و اوصیاء اطلاق شده است و حالا شما را فرقی نیست که از آنها باشید و فرستاده رو متهم به تسخیر اجنه بکیند البته یک چیزی رو یادتون باشه وقتی آدم رویای صادقه می بیند آن را در ملکوت می بیند چرا که ملکوت به دست خداست ( سبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون ) برادر بینا از این آیه پیشی گرفت و بجای رد دلیل با دلیل ملکوت خداوند را به شیطان سپرد... سبحان الله

مطالب رو از اول لطف کنید بخوانید کلمه به کلمه و از حربه و تهدید سلاح وهابیها استفاده نکنید در حالت عجز ...

بنده نیز از مدیران محترم تقاضا مندم که به برادر بینا توصیه کنند فقط جواب بدهد نه حربه و تهدید.
و من الله التوفیق

و الحمد لله وحده وحده وحده

اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما



بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا

فرمودید :

صدرا;250297 نوشت:
با سلام و عرض ادب
برای اینکه جای بهانه شما هم بسته شود پستهایی شما عودت داده شد.
اما انحراف بحث؟! امر عجیبی در گفتار شما است؟ البته شاید این انحراف از جانب خود شما باشد که برادران شیعه خود را دشمن اهل بیت خطاب می کنید.

اما قبل از اینکه تایپیک جدیدی باز کنید و همین مطالب را در آنجا بگذارید یکی از ادعا های خود را ثابت کنید و آن اینکه : تواتر یک طریق از روایات مهدیون را برای دوستان ثابت نمائید.

موفق باشید.


سبحان الله ، تمام آیات و روایاتی را که در اثبات موضوع همین تاپیک یعنی مهدیین علیهم السلام گذاشته بودم پاک کردید و سپس آن را با منت برمی گردانید ، و می گویید جای بهانه برای بنده نماند ؟

انحراف بحث از دوازده مهدی علیهم السلام به بحث روی این که رجال بدعت است یا امر خدا و رسولش و اهل بیت رسولش علیهم صلوات الله ، بحثی است که از اصل موضوع منحرف است . برای روشن شدن این انحراف برایتان آن دو بحث را با گذاشتن شماره روشن می کنم
1) مهدیین علیهم السلام
2) حدیث شناسی و رد یا اثبات تصحیح حدیث بواسطه ی رجال

قطعا بعد از بازگرداندن دو پست بنده تمام کسانی که این موضوع را دنبال می کنند ، با خواندن پست های حذف شده و مجددا بازگشت داده شده ی بنده ، خواهند فهمید که منظور بنده از این که : چه دشمنی با ثقلین دارید روشن شده است . زیرا بنده صرفا آیات قرآن و احادیث اهل بیت را گذاشته بودم و هیچ بی احترامی و توهینی نکرده بودم و نیز احادیثم کاملا مربوط به موضوع است . ولیکن شما آن را حذف کرده بودید . شما بفرمایید ما اسمش را چه بگذاریم ؟

اما اثبات تواتر احادیث مهدیین علیهم السلام

جناب صدرا !!!

آیا می دانید به چه حدیثی ، حدیث متواتر گفته می شود ؟

اولا حدیث متواتر به دو قسمت تقسیم می شود . یعنی به دو قسم حدیث ، حدیث متواتر می گویند : 1) متواتر لفظی ، 2) متواتر معنوی

متواتر لفظى ، خبرى است كه همه ناقلان ، مضمون آن را به یک لفظ نقل كرده باشند . متواتر معنوى ، قدر مشترك مضمون چند خبر است كه بیانگر معنای یک موضوع هستند

احادیث مهدیین علیهم السلام ، متواتر معنوی هستند

زیرا در همین تاپیک ، حدود 17-18 حدیث و 4-5 آیه فقط درباره اثبات مهدیین (ع) برایتان ذکر کرده بودم . که اگر مطالب اثبات حدیث وصیت را نیز حساب کنید ، باز هم به مقدار داده شده اضافه می شود

در ضمن گمان نکنید غیر از این احادیث ، حدیث دیگری درباره ی مهدیین (ع) نداشتیم یا نداریم ، بلکه طالب حق را همین مقدار برای فهم متواتر بودنش و صحیح بودن امر مهدیین (ع) کفایت می کند

پس احادیث مهدیین علیهم السلام ، متواتر و نیز موافق قرآن و سنت رسول الله (ص) می باشد . زیرا چندین حدیث درباره مهدیین (ع) را نیز خود رسول الله (ص) به ما حدیث کرده اند

امیدوارم تواتر معنوی و موافقت احادیث مهدیین (ع) با قرآن و سنت برای شما روشن شده باشد

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا

فرمودید :


صدرا;249341 نوشت:
با سلام و عرض ادب
به جای کپی مطالب خودتان یک مقدار زحمت بکشید و اهل تفقه باشید.
سوال؟

الف) موضع صاحبان این کتب در مورد این روایات چیست؟
ب) این سخن را از کجا بیان می دارید؟امام احمد الحسن (ع) تنها کسی می‌ باشد که با وصیت رسول الله (ص) بر ما احتجاج می‌ کند ؟!
در روایات بر فرض پذیرش بحثی از امامت آنان نیست شما چگونه آنها را امام قرار دادید؟ آیا شما 24 امامی هستید؟
ج) تکلیف روایات معارض این روایات چیست؟
د) تکلیف رجعت که جزو مسائل اعتقادی ما هست چه می شود؟ اگر اولین مهدی امام است امام حسین برای چه می آیند؟
ه) جواب سوالات گذشته ما چه شد؟


طبیعتا اگر در موضوعات دیگر نیز به این احادیث نیاز شود ، مجددا آن را برایتان کپی خواهم کرد و مادامی که در حدیثی ، مطالبی باشد که در صد موضوع نیز بکار آید ، آن را برایتان کپی می کنم . این امر چه ربطی به نا اهلی در تفقه دارد ؟

الف) موضع گیری صاحبان کتب و علما و مراجع تقلید و غیر معصوم حال هر کس که باشد ، حجت نیست . زیرا

که نمی توان احادیث را بواسطه ی منکر شدن و یا نفهمیدن معنی حدیث (مثلا چون هنوز زمانش نرسیده بوده که عامه ی مردم نیز از آن موضوع آگاه شوند) و یا تکذیب احادیث از جانب غیر معصوم ، بی ارزش و فاقد معنی و اعتبار دانست . پس سوالتان کلا مردود است

ب) یک نفر را مثال بزنید که قبل از امام احمد الحسن (ع) با این وصیت ، مبتنی بر وصی امام مهدی (ع) بودن و وجود نام او در این وصیت ، احتجاج کرده باشد . مشخصاتش و ادعایش را برایمان بیان کنید و تاریخ احتجاج کردنش را نیز حتما ذکر کنید

ب 2) اتفاقا در احادیثی که مرجوع شدند چندین حدیث وجود دارد که در آن به امامت مهدیین (ع) اشاره شده است مانند : امامان از فرزندان امام مهدی (ع) یا امامان بعد از ایشان

ج) چند روایت متعارض ذکر کنید . البته اکیدا با آدرس و مصدر حدیث

د) رجعت حق است و احادیث متواتر و موافق قرآن به این امر اشاره می کنند . اما رجعت امام حسین (ع) بعد از مهدی دوازدهم (ع) است . زیرا در احادیث گفته نشده است که رجعت بعد از امام محمد بن الحسن (ع) است . بلکه گفته شده است بعد از قائم و یا بعد از مهدی و با صفت مشخص شده است ، که مهدیین (ع) و نیز مهدی دوازدهم (ع) ، هم امام و هم مهدی و هم قائم هستند . که با رجوع به احادیثی که ذکر کردیم می توانید ببینید که مهدیین (ع) نیز این صفات را دارا هستند

ضمنا در حدیثی که خودتان داده بودید ذکر شده بود که امام حسین (ع) در زمان کسی رجعت می کند که فرزند ندارد . حال آن که در احادیثی که داده شد ، در چندین حدیث ذکر شده است که مهدیین (ع) که بعد از امام مهدی (ع) هستند ، از فرزندان ایشان هستند . پس رجعت در زمان امام محمد بن الحسن (ع) نمی باشد و این امر یعنی رد کردن احادیث متواتر و موافق قرآن که درباره مهدیین (ع) اشاره کردیم

و) سوالات گذشته تان را تکرار کنید تا به شما جواب دهیم . یا اشاره ای کنید که درباره ی چه بوده سوال شما ؟


والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

bina88;252892 نوشت:
در عوض سيد شما بجاي مبارزه با سفياني
علماي شيعه را به مناظره و مباهله دعوت كرده و تهديد به قتل كرده ( البته رفا فقط تهديد نبوده )
مگر اينها سفياني اند ؟

ياحق

با سلام برادر بینا خسته نباشید

از شما خواسته ای دارم

سید یمانی دعوت به مباهله کرد ولی تهدید به قتل را از تخرساتتون می دونم لطفاً اثبات کنید که سید یمانی تهدید به قتل کرد.

چرا مردم بی گناه را گول می زنید و با عقل مردم بازی می کنید برادر بینا شما که ادعای علم می کنید و از خدا و رسولش ترس دارید آیا نترسیدید که حرفی را بدون دلیل زدید که یمانی تهدید به قتل فقهاء کرده!!! اثبات کنید لطفا !!!

چرا دروغ بر خدا و رسولش می بندی تا بحال نتونستید یک دلیل برای ما بیاورید و بعدا رو کردید به حرفای مزیف مانند تسخیر اجنه و و و امثال آن و در تاپیک های قبلی نوشتی که یمانی تهدید به قتل فقهاء کرده است واقعاً شرم آور هست بخدا بخدا شرمم می آید از همچنین موالین برای امام علی علیه السلام که با دروغ و مکر مانند وهابی ها مردم را در غفلت می گذارند.

نمی خواستم این موضوع را بگم ولی الان گفتم تا مردم بدانند و قضاوت کنند که آخر هر عجزی تهمتی می باشد از طرف عاجز .... الله اکبر

موفق باشید .....

و الحمد لله وحده وحده وحده
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

بسم الله الرحمن الرحيم


وادعوا بهذا الدعاء أربعين ليلة بعد انتصاف الليل:


این دعا را به مدت چهل شب بعد از نیمه شب بخوانید



اللهم أنت دليل المتحيرين ومفزع المكروبين وغياث المستغيثين مالي إله غيرك فأدعوه ولا شريك لك فأرجوه صلِ على محمد وال محمد واجعل لي من أمري فرجاً واهدني لا قرب من هذا رشداً قرعت بابك وأنخت رحلي بساحة قدسك وجنابك طالباً شهادتك وأنا العبد الخسيس الذليل وأنت الرب العزيز الجليل ، بين لي أمر احمد الحسن بأوضح بيان وأفصح لسان فان كان وليك صدقته وبايعته ونصرته وان كان عدوك كذبته وحاربته يا من أوحى للحواريين وشهد لهم بأن عيسى (ع) رسوله (وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ) (المائدة:111) ، اشهد لي وبين لي هذا الأمر فقد شهد شعري وبشري ولحمي ودمي وعظمي وما أقلت الأرض مني وروحي إن شهادتك اكبر شهادة (قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ )(الأنعام: 19) ، يا من عرض نفسه للكافرين برسالة محمد (ص) شاهداً فقال (وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ )(الرعد: من الآية43) ، (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ) (الاحقاف:8) ، (قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً) (الإسراء:96) ، فزهدوا بشهادتك ، اشهد لي يا رب فإني لا ازهد بشهادتك ، واشهد أن الرؤيا حق من عندك وطلائع وحيك وكلماتك التي تفضلت بها على العالمين يا من مدح ابراهيم وجعل النبوة في ذريته لأنه صدق الرؤيا فقلت سبحانك (وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) (الصافات:104-105) ، ومدحت مريم فقلت (وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا)(التحريم: 12) ، يا من خاطب محمد (ص) فقال (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ * إِذْ قَالَ يُوسُفُ لَأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ) (يوسف:3-4) ، فسميت الرؤيا أحسن القصص في كتابك الكريم ومدحت من صدق بها من أوليائك وأنبيائك ورسلك وذممت من كذب بها وسماها أضغاث أحلام فقلت وقولك الحق (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ * لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ) (الأنبياء:1-5) ، وقال ملأ فرعون وزبانيته (أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِينَ) (يوسف:44) ، وصدق يوسف بالرؤيا وأولها فمدحته وقلت سبحانك (يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ)(يوسف: 46) ، اللهم اجعلني كأولياك وأنبيائك ورسلك اصدق بالرؤيا طلائع وحيك وكلماتك التي تفضلت بها على العالمين واحسن القصص في كتابك ولا أنقض عهدك ولا اخلف وعدك ) ثم تقول:

أغثني يا رب بحق فاطمة ، ارحمني يا رب بحق فاطمة ، اهدني يا رب بحق فاطمة

**********


کجای این امر اشکال دارد؟

خداوندی که در هر روز پنج بار در واجبات از او درخواستهایی داریم حاجتی از او می کنیم پس حاجت کنیم در نزد خداوند متعال که راهنمای متحیرین است و دلیل گمراهان است که حقیقت احمد الحسن علیه السلام را به ما با هر طریقی نشان دهد و مومنان شیعه عاشقان حقیقی اهل بیت علیهم السلام از این امر بیزاری ندارند که یک حقیقت را با چشم خودشان توسط باری تعالی ببینند.

خداوند متعال در سوره رعد آیه 43 می فرماید: " بگو تنها خداوند بین من و شما شاهد است و کسی که علم کتاب را دارد.

ای طالبان حق چگونه خداوند متعال به کافران و معاندان که کافر هستند، شهادت می دهد که محمد ص رسولش می باشد؟

و شما که مومن به محمد و آل محمد ص هستید طلب و خواسته از خدا نمی کنید که خداوند برایتان شهادت دهد؟ برای حواریون شهادت داد که عیسی علیه السلام رسولش می باشد ولی شما خیر !؟ پس خداوند متعال را تنها شاهد برای امر احمد الحسن ع بعد از ادله منطقی که بیان می کنیم قرار دهید.

خداوند آن قدر کریم و رحیم است که ممکن است در شب اول خواندن این دعا حقیقت را نشان دهد.

موفق باشید...
و الحمد لله وحده وحده وحده

بسم الله الرحمن الرحیم


والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا

جناب مقداد عزیز فرمودید :


مقداد;245342 نوشت:
با سلام

چندين روايت ديگر با همين مضموني كه شما هم اشاره كرده ايد،در منابع روايي ما آمده است:

* شیخ حسن بن سلیمان ( متوفای ۸۰۲ ) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات ( سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:

عن الإمام الصادق (ع) قال:إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهديا من ولد الحسين (عليه السلام):همانا از ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین(ع) می باشند .(1)

شیخ طوسی در کتاب الغیبة آورده است :
« محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه ، عن محمد بن عبدالحمید ومحمّد بن عیسی ، عن محمّد بن الفضیل ، عن أبی حمزة ، عن أبی عبدالله (ع) فی حدیث طویل ـ « أنه قال : یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین » .(2)

نكته قابل توجه در مورد اين روايات اين است كه همه آنها از لحاظ سند ضعيفند:

سند حدیث منقول از امام صادق(ع)معلوم نیست . زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید متوفای ۷۶۰ ﻫ به اسنادی که آن سید نقل کرده ، روایت نموده است . اسناد مذکور که در دسترس ما نیست ، تا بدانیم همه آن ها ثقه هستند یا غیر ثقه . بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست .

حديثي كه شيخ طوسي آورده است هم نیز از نظر سند ضعیف است . زیرا برخی از راویان آن از نظر علمای رجال از این قرار است : محمد بن عبدالحمید مجهول است . محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول و تشخیص آن دو مشکل است . محمد بن فضیل هم مجهول است.
ابن حمزه مشترک بین ابی حمزه ثمالی که ثقه ، وابی حمزه بطائنی که ضعیف وکذّاب وفتنه گر می باشد.

از نظر دلالت هم بر این معنی دلالت می کند ، که بعد از امام زمان (عج) یازده انسان هدایت یافته ( مهدی ) که همگی از فرزندان امام حسین (ع) می باشند ، می آیند . این حدیث با دو حدیث قبلی از نظر تعداد آن ها تعارض دارد . زیرا آن دو بر دوازده نفر ، اما این یکی بر یازده نفر تأکید دارد .

بررسی کلّی همه احادیث مزبور
احادیث مزبور ، صرف نظر از وضعیت سندی آن ها که نوعاً ضعیف وغیر معتبر است ، از جهت دلالت به عنوان احادیثی شاذ و غیر قابل قبول تلقّی می شود . زیرا بنا بر احادیث مشهور ، بعد از شهادت امام زمان (عج) زمانی برای حکومت معمولی و متعارف صالحان نمی ماند .

طبق احادیث مسلّم شیعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قیامت کبری اتفاق می افتد . لذا برخی از علمای شیعه احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نموده‌اند . پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی همان ائمه هدی(عليهم السلام)می‌باشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قیام می کنند.

شیخ مفید در آخر کتاب الارشاد ، پیرامون احادیث مذکور می فرماید :

« ولیس بعد دولة القائم (عج) لأحد دولة إلّا ما جاءت به الروایة من قیام ولده إن شاء الله ذلک ، ولم یرد به علی القطع والثبات ، واکثر الروایات انّه لن یمضی مهدی الأمة الّا قبل القیامة بأربعین یوماً ، یکون فیها الفرج ( الهرج ) و علامات خروج الاموات وقیام السّاعة للحساب والجزاء :

بعد از دولت حضرت قائم (عج) برای کسی دولتی تشکیل نمی شود . مگر آن چه این روایت بر آن دلالت می کند ، که فرزند ( فرزندان ) او اگر خدا بخواهد قیام می کند . البته این روایت به صورت قطعی ثابت نیست».

اکثر روایات بر این معنی دلالت می کند ، که حضرت مهدی (عج) نمی رود ، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت که در آن فرج ( و بنا بر روایت بحار هرج ومرج ) صورت می گیرد ، و علائم خروج اموات وقیام قیامت برای حساب وکتاب آشکار می شود.(2)

علّامه مجلسی پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار ، « باب خلفاء المهدی و اولاده » ، درباره دلالت وتأویل آن احادیث می نویسد: هذه الاخبار مخالفة للمشهور . وطریق التأویل(توجيه) أحد وجهین:

راه اوّل: این که مراد از دوازده مهدی « هدایت شده » همان پیامبر اکرم(ص)وسایر امامان به استثنای امام زمان(عج) است . به این معنی که ملک آن ها ( در هنگام رجعت ) بعد از امام زمان خواهد بود . قبل از این گذشت ، که جناب حسن بن سلیمان ( مؤلف مختصر البصائر ) آن حدیث را به همه ائمه ( دوازده گانه ) تأویل نموده وقائل به رجعت امام زمان بعد از وفات شده است . با این تأویل می توان بین برخی از اخبار مختلف که درباره مدّت ملک آن حضرت وارد شده است ، جمع کرد.

راه دوم : این است که آن دوازده مهدی از اوصیاء امام زمان (عج) ، هدایت گران خلق در زمان ائمه:در هنگامه رجعتند . زیرا زمان نمی تواند خالی از حجّت باشد ، اگر چه اوصیاء انبیاء :نیز حجج هستند والله اعلم ».(4)

پي نوشتها:
1- مختصر بصائر الدرجات ص49 . بحار الأنوار ج 53 ص 148 . منتخب الانوار المضیئة ص 353
2- بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 145.
3- ارشاد شيخ مفيد،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،ج2ص529.
4- بحارالانوار،ج53،ص148.

با اجازه ی شما ، از متن کلی شما قسمت به قسمت کپی می کنیم و پاسخ می دهیم

فرمودید :

شیخ حسن بن سلیمان ( متوفای ۸۰۲ ) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات ( سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:

عن الإمام الصادق (ع) قال:إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهديا من ولد الحسين (عليه السلام):همانا از ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین(ع) می باشند .(1)

1- مختصر بصائر الدرجات ص49 . بحار الأنوار ج 53 ص 148 . منتخب الانوار المضیئة ص 353

و نتیجه ای که گرفتید :

سند حدیث منقول از امام صادق(ع)معلوم نیست . زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید متوفای ۷۶۰ ﻫ به اسنادی که آن سید نقل کرده ، روایت نموده است . اسناد مذکور که در دسترس ما نیست ، تا بدانیم همه آن ها ثقه هستند یا غیر ثقه . بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست

جواب :

شما باید عالم تر از این حرف ها باشید که سند این روایت را در کتاب منتخب الانوار المضیئة ص 353 ندیده باشید . بهتر است بگویم حتما عاقل تر از این هستید که حتی در سه منبعی که خودتان نیز ذکر نمودید نگاه نکنید و ببینید آیا در آنها سندی برای این حدیث وجود دارد یا خیر ؟

اما سند حدیث از منتخب الانوار المضیئة

ومما جاز لي روايته أيضا عن أحمد بن محمد الإيادي، يرفعه إلى علي بن عقبة، عن أبيه، عن أبي عبد الله (عليه السلام)

فرمودید :

شیخ طوسی در کتاب الغیبة آورده است :
« محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه ، عن محمد بن عبدالحمید ومحمّد بن عیسی ، عن محمّد بن الفضیل ، عن أبی حمزة ، عن أبی عبدالله (ع) فی حدیث طویل ـ « أنه قال : یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین » .(2)

2- بحار الأنوار ، ج‏53، ص: 145

اضافه می کنیم به مصادر حدیث :

الغیبة الطوسی ص 478 . مختصر بصائر الدرجات ص 38 . الایقاظ من الهجعة ص 393

و نتیجه گیری شما

حديثي كه شيخ طوسي آورده است هم نیز از نظر سند ضعیف است . زیرا برخی از راویان آن از نظر علمای رجال از این قرار است : محمد بن عبدالحمید مجهول است . محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول و تشخیص آن دو مشکل است . محمد بن فضیل هم مجهول است.
ابن حمزه مشترک بین ابی حمزه ثمالی که ثقه ، وابی حمزه بطائنی که ضعیف وکذّاب وفتنه گر می باشد.

با این که قبلا روشن کردیم که بحث در رجال این احادیث (بر فرض اثبات این که رجال راه شناخت احادیث است) بخاطر متواتر بودن آن مردود است . اما مجبوریم بخاطر روشنگری برای مردم ، بر حقیقت کسانی که از مهدیین (ع) ، و احادیث مربوط به آنها ، بدون علم ایراد می گیرند و تهمت و شبهه پراکنی می کنند ، به این مبحث برای سبیل مثال هم که شده ورود کنیم

ان شاء الله ، جواب اتهاماتی رجالی ، که شما بحث آن را قبل از روشن شدن تواتر احادیث مهدیین (ع) و موافقتشان با قرآن کریم روشن کنیم ، ادعا کردید را بررسی می کنیم . وگرنه ادامه ی بحث رجالی ، بعد از اثبات تواتر احادیث مهدیین (ع) جاهلانه است ، همانطور که قبلا نیز ذکر شد

فرمودید :

محمد بن عبدالحمید مجهول است

جواب :

نجاشی در کتاب رجالش در صفحه 309 به رقم یا شماره 906 درباره او می گوید

محمد بن عبد الحميد بن سالم العطار أبو جعفر ، روى عبد الحميد عن أبي الحسن موسى (عليه السلام) ، وكان ثقة من أصحابنا الكوفيين. له كتاب النوادر، أخبرنا أبو عبد الله بن شاذان قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى، عن عبد الله بن جعفر، عنه بالكتاب

ثقه و از اصحاب ما می باشد

و نتیجه گیری دیگر شما

محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول و تشخیص آن دو مشکل است

جواب :

اولا که این حدیث از طریق هر دوی این افراد یعنی محمد بن عبد الحمید و محمد بن عیسی نقل شده است
عن محمد بن عبدالحمید ومحمّد بن عیسی
که توثیق یکی از آنها کفایت می کند . که محمد بن عبد الحمید را ثقه بودنش را اثبات کردیم

و نتیجه گرفتید :

محمد بن فضیل هم مجهول است

جواب :

هم خود محمد بن الفضیل و هم دو فرزندش که حسن و حسین نام دارند ، جلیل القدر و ثقه هستند . کنیه اش ابو الحسین است و محقق خوئی در معجم رجال الحدیث جلد 18 صفحه 153 به رقم یا شماره 11591 درباره ی خود محمد بن الفضیل از شیخ مفید نقل می کند که

وقد عد الشيخ المفيد في رسالته العددية محمد بن الفضيل، من الفقهاء والرؤساء الاعلام، الذين يؤخذ منهم الحلال والحرام والفتيا والاحكام، ولا يطعن عليهم بشئ، ولا طريق لذم واحد منهم

محمد بن فضیل از فقها و روسای اَعلام است که از آنها حلال و حرام و فتوا و احکام گرفته می شد . و هیچ طعنه ای بر آنها وارد نیست و راهی برای ذم احدی از آنها نخواهد بود

پسرانش حسن و حسین نیز در رجال نجاشی در صفحه 51 به رقم یا شماره 112 یعنی حسن و در صفحه 56 به رقم یا شماره 131 یعنی حسین ، هر دو ثقه شمرده شده اند که هر دوی آنها از پدرشان نیز نقل می کردند

در همان رجال نجاشی در صفحه 115 به رقم یا شماره 296 در ترجمه ی ابی حمزه ثمالی نیز از محمد بن فضیل ذکر به میان آمده است که او از کسانی است که از ابی حمزه ثمالی یا همان ثابت بن دینار است و ثقه است نقل می کرده است که جواب این حرف یا نتیجه گیری شماست که فرمودید :

ابن حمزه مشترک بین ابی حمزه ثمالی که ثقه ، وابی حمزه بطائنی که ضعیف وکذّاب وفتنه گر می باشد

با این امر در کتاب نجاشی واضح می شود که آن ابی حمزه نیز ابی حمزه ثمالی می باشد و نه بطائنی

ثابت بن أبي صفية أبو حمزة الثمالي واسم أبي صفية دينار، ... ، ثقة ، ... ، عن محمد بن الفضيل، عن أبى حمزة ...

پس در مجموع بحث رجالی که مطرح کرده بودید ، کاملا روشن شد که این فرمایش شما :

نكته قابل توجه در مورد اين روايات اين است كه همه آنها از لحاظ سند ضعيفند:

حرفتان کاملا باطل و مردود ، در هر دو حدیثی که مثالهایی که زدید و ادعاهایتان مربوط به رجال احادیث می باشد

اما این که فرموده بودید :

از نظر دلالت هم بر این معنی دلالت می کند ، که بعد از امام زمان (عج) یازده انسان هدایت یافته ( مهدی ) که همگی از فرزندان امام حسین (ع) می باشند ، می آیند . این حدیث با دو حدیث قبلی از نظر تعداد آن ها تعارض دارد . زیرا آن دو بر دوازده نفر ، اما این یکی بر یازده نفر تأکید دارد

جواب :

با این که جواب این شبهه را برادر بزرگوار و عزیزم مهدی 14 کامل داده اند ، از باب تذکر عرض کنیم که تمام 24 وصی رسول خدا (ص) ، امام و مهدی و قائم هستند . در احادیثی که برای مهدیین (ع) ذکر کردیم که این امر روشن شد . برای آن که درباره 12 امام نیز گفته ما اثبات شود ، دو حدیث ارائه می کنیم

امام صادق (ع) فرمود : همه ی ما قائم به امر خدا هستیم . یکی پس از دیگری تا آن که صاحب شمشیر بیاید . پس اگر صاحب شمشیر بیاید ، با امری که قبلا نبوده می آید . الكافي ج 1 ص 536

حکم بن نعیم گوید : از امام باقر (ع) سوال کردم که آیا شما قائم آل محمد (ص) هستید ؟ امام باقر (ع) فرمود : ای حکم ، همه ی ما قائم به امر خدا هستیم . گفتم : آیا شما مهدی هستید ؟ امام باقر (ع) فرمود : همه ی ما به خداوند هدایت می کنیم . الکافي ج 1 ص 536

پس لفظ قائم ، علی الخصوص درباره رفع ابهام و شبهه از این دو حدیث که هر دو صحیح هستند و هیچ تعارضی با هم ندارند ، برای تمام اهل بیت (ع) مصداق دارد . اما اکنون با تعداد مهدیینی که بعد از قائم در هر دو حدیث گفته شده است ، می فهمیم که قائم مورد نظر چه کسی می باشد . یعنی در حدیث اول که امام صادق (ع) فرمودند : بعد از قائم دوازده مهدی هستند ، با توجه به ارجاع این حدیث به احادیث محکم (مثلا وصیت رسول الله ص) ، متوجه می شویم که قائم مذکور در این حدیث ، امام دوازدهم امام محمد بن الحسن (ع) می باشد . زیرا بعد از ایشان دوازده مهدی می باشند . اما در حدیث دوم که امام صادق (ع) فرمودند : بعد از قائم یازده مهدی هستند ، با توجه به ارجاع این حدیث به احادیث محکم ، متوجه می شویم که قائم مذکور در این حدیث ، مهدی اول (ع) یعنی امام احمد (ع) می باشد . پس نه تعارضی موجود است و نه تضادی . بلکه باید متشابه را به محکم آن ارجاع داد تا گمراه نشویم !!!

باقی فرمایشاتتان را نیز بدون نقل و کپی مجدد ، ان شاء الله یک جا جواب می دهیم

جواب :

اولا ، لطف کنید چند عدد از این احادیث مشهور را ذکر بفرمایید که بعد از شهادت امام محمد بن الحسن المهدی (ع) ، حکومتی برای صالحان باقی نمی ماند . چون ما احادیثی که مخالف حرف شما می باشد را ارائه کردیم . اکنون بر شما واجب است که بجای ادعای خالی ، چند تعداد از این احادیث مشهور را بریمان با ذکر آدرسش بیان کنید

دوما ، انصافا یعنی شما دوران و عالم رجعت را فقط چهل روز تصور می کنید ؟ آیا از حکومت های طولانی محمد و آل محمد (ص) در زمان رجعت چیزی نخوانده اید ؟

سوما ، آیا در عقیده ی شما ، رسول خدا (ص) و امام مهدی (ع) رجعت نمی کنند ؟

درباره نظرات شیخ مفید نیز با وجود آن که برای ما حجت نیست اما می گوییم :

خود شیخ مفید نیز با توجه به احادیثی که مطالعه کرده است ، به فرزندان امام مهدی (ع) پی برده است که در کلامش کاملا روشن است . اما چون این امر ، یعنی امر مهدیین (ع) در زمان شیخ مفید آشکار نشده بوده است ، ایشان نیز نتوانسته نظر قطعی دهد و به "ان شاء الله ذلک" بسنده کرده است . مخصوصا احادیث متشابهی که حتی شیخ مفید را درباره زمان رجعت و مدت آن و ارتباط آن با قیامت ، دچار تشکیک و دادن نظر غیر صحیح کرده است . یعنی احادیث آخر الزمان ، چه در عصر ظهور و چه بعد از آن تا قیامت ، تقریبا همگی متشابه بوده و نیاز به معصوم است که آن را برای ما روشن کند . زیرا حتی شیخ بزرگواری همچون مفید نیز نتوانسته از میان روایات متشابه ، نتیجه گیری قطعی و درست کند . پس آیا کسی که این امور سری را برای ما روشن کرده و این امر را آشکار ساخته است ، می تواند کسی جز حجت معصوم خداوند و متصل به علم الهی باشد ؟!؟

شیخ مجلسی نیز به همین ترتیب . با وجود آوردن بابی با نام خلفای مهدی (ع) ، معنی این احادیث را نفهمیده و با "الله اعلم" نظر می دهد ، و روی به تفسیری از خودش آورده است که اکنون برای همه ی ما ، روشن شده است که شیخ بزرگوار مجلسی نیز در اشتباه واقع شده است . زیرا او نیز حقیقت احادیث متشابه را نمی دانسته و در زمان او ، هنوز این امر آشکار نشده بوده است . و این سر و حقیقت را احدی جز حجت معصوم و متصل به علم الهی نمی تواند بفهمد !!!

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

ansar_allah_313;253156 نوشت:

[=arial]اما اثبات تواتر احادیث مهدیین علیهم السلام

[=arial]جناب صدرا !!!

[=arial]آیا می دانید به چه حدیثی ، حدیث متواتر گفته می شود ؟
[=arial]اولا حدیث متواتر به دو قسمت تقسیم می شود . یعنی به دو قسم حدیث ، حدیث متواتر می گویند : 1) متواتر لفظی ، 2) متواتر معنوی
[=arial]متواتر لفظى ، خبرى است كه همه ناقلان ، مضمون آن را به یک لفظ نقل كرده باشند . متواتر معنوى ، قدر مشترك مضمون چند خبر است كه بیانگر معنای یک موضوع هستند
[=arial]احادیث مهدیین علیهم السلام ، متواتر معنوی هستند
[=arial]زیرا در همین تاپیک ، حدود 17-18 حدیث و 4-5 آیه فقط درباره اثبات مهدیین (ع) برایتان ذکر کرده بودم . که اگر مطالب اثبات حدیث وصیت را نیز حساب کنید ، باز هم به مقدار داده شده اضافه می شود
[=arial]در ضمن گمان نکنید غیر از این احادیث ، حدیث دیگری درباره ی مهدیین (ع) نداشتیم یا نداریم ، بلکه طالب حق را همین مقدار برای فهم متواتر بودنش و صحیح بودن امر مهدیین (ع) کفایت می کند

[=arial]پس احادیث مهدیین علیهم السلام ، متواتر و نیز موافق قرآن و سنت رسول الله (ص) می باشد . زیرا چندین حدیث درباره مهدیین (ع) را نیز خود رسول الله (ص) به ما حدیث کرده اند

[=arial]امیدوارم تواتر معنوی و موافقت احادیث مهدیین (ع) با قرآن و سنت برای شما روشن شده باشد

با سلام وعرض ادب
الف) بدون دلیل دیگران را به دشمنی ثقلین متهم نسازید، رعایت حریم گفتگو شرط مهمی در انجمن است که متاسفانه در ادبیات شما جایی ندارد.

ب) آیاتی که در باب مهدیون بیان نمودید چه ربطی به اثبات مهدیون داشت؟!!! مگر ما منکر وصایت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله هستیم؟پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ائمه بعد از خود وصیت نمودند زیرا آنان حجتهای به حق و امامان راستین اند و این امر میزان هدایت و ضلالت است همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در حدیث ثقلین عترت را عدل قرآن قرار دادند که هرگز از آن جدا نمی شوند و هرکس بدانها تمسک کند گمراه نخواهد شد .

ج) اینکه حضرت فرزند داشته باشند یا نداشته باشند اثبات و نفی آن دخلی دراعتقادات شیعه ندارد، زیرا برفرض وجودفرزند برای حضرت، آن بزرگواران تنها انسانهای صالح و پرهیزگاری اند که مطیع امر امام زمان خود می باشند. در زمان حضور حضرت آنها داعیه ای بر امامت ندارند و در زمان رحلت یا شهادت حضرت به اعتقاد شیعه که زمین خالی از حجت نخواهد بود امر به امامی که رجعت می کند باز می گردد نه به فرزند حضرت حجت علیه السلام و باز آنها مطیع امام زمان خود خواهند بود.

د) در باب اثبات متواتر بودن روایات مهدیون بسیار عالمانه جواب فرمودید!!!!!!!!!!!!!!!
گفتید خبر متواتر خبری است که: همه ناقلان ، مضمون آن را به یک لفظ نقل كرده باشند.
این تعریف تعریف کاملی نیست.
در تعریف تواتر لفظی چنین آمده است: اگر روايات به حدی زياد باشد که سبب قطع و يقين انسان شود؛ يعنی اگر کثرت سلسله سند روايت و افرادی که آن را نقل کرده‌اند در تمام طبقات به حدی باشد که احتمال خطا و تبانی آنان بر دروغ عادتاً محال باشد به قسمی که از کثرت آن‌ها برای انسان يقين حاصل شود بر صدور حدیث از معصوم به آن روایت در اصطلاح «متواتر» گفته می‌شود.

طبق این تعریف در هر طبقه ای باید کثرت نقل از غیر راوی واحد باشد واین شرط تا معصوم باید ادامه داشته باشد یعنی یک روایت واحد با مضمون و لفظ واحد را چند نفر از معصوم شنیده باشند وآنها آن روایت را به نقل خود به طبقه بعد از خود منتقل نموده باشند و هکذا در طبقات بعدی...
نگاهی به این لینکها بیندازید:

لذا اگر در تمامی طبقات تنها نقل از یک راوی واحد باشد ولو اینکه ناقلین از ناقل واحد، متعدد باشند این خبر متواتر نخواهد بود بلکه خبر واحد ی است که سند آن متصل است.(صرف نظر از بررسی روات).

بنابراین اگر تعداد افراد سلسله سند احاديث و افرادی که آن‌ها را نقل کرده در تمام طبقات به آن حد نرسد که مفيد علم و يقين به صدور حدیث باشد به آن خبر ، خبر «واحد» گفته می‌شود نه متواتر.

در تواتر معنوی نیز شرایط تواتر لفظی موجود است الا اینکه الفاظ حدیث عین هم نمی باشد ولی الفاظ افاده معنای واحدی می نماید.

حال آنچه شما بیان نمودید امر ابتری بود، شما اگر می خواهید تواتر را ثابت کنید باید سلسله اسناد مختلف را که از راویان مختلف در طبقات مختلف به معصوم علیه السلام ختم می شود را بیان نمائید نه اینکه مدعی شوید 17 ،18 روایت را نقل نموده اید در حالی که هیچ سندی را ذکر ننمائید.

البته اگر بتوانید یک طریق صحیح نیز برای مدعای خود پیدا نمائید باز امر ارزشمندی را انجام داده اید.

ه) اینکه بیان داشتید روایات مهدیون موافق قرآن و سنت است امری مضحک است، بحث انطباق زمانی است که مساله دارای ثمره فقهی یا کلامی باشد؛ (البته عرضه روایت به کتاب الله بحث مفصلی است که در فقه مطرح شده است) در مساله مورد نظر(مهدیون) چه ثمره ای حاصل است؟ بله اگر کسی مدعی وصایت یا امامت آنها شود(که در امضایتان آمده) این با سنت قطعیه و اعتقادات تشیع ناسازگار است واین فکری غیر شیعی است.

البته اگر منظور شما اصل وصیت باشد، خوب این امری است منطبق بر قرآن و سنت اما قبول این امر ربطی به قبول مهدیون ندارد؛ چه بسا کسی روایتی جعل نماید بر اینکه بعد از امام زمان علیه السلام چهارده مهدی خواهد آمد آیا چون اصل وصیت امری ثابت است، اثبات مدعای چهارده مهدی را می نماید؟!ایضا بحث مهدیون نیز به همین شکل است. فافهم.

بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا

ب) آیاتی که در باب مهدیون بیان نمودید چه ربطی به اثبات مهدیون داشت؟!!! مگر ما منکر وصایت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله هستیم؟

جواب :

الف ) در میان آیاتی که در این موضوع قرار دادیم ، کلا دو آیه مربوط به اثبات وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتش بود که عبارتند از

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
بر شما واجب شده که زمانی که مرگ شما فرا رسد ، اگر خیری بجای گذارد ، به صورتی پسندیده برای پدر و مادر و نزدیکان وصیت کند که این حقی است بر متقین
البقرة:180


يِا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ
ای مومنان زمانی که مرگ شما فرا رسد دو شاهد عادل از خودتان یا از دیگران در هنگام وصیت فرا خوانید
المائدة:106


حال که منکر اصل وصیت نیستید و طبق آیات ، وصیت در زمان احتضار و فرارسیدن مرگ است ، و نیز اگر وصیتی که ارائه شده است را منکر هستید ، دو راه دارید

1) وصیتی از پیامبر خدا (ص) در زمان وفاتش ارائه کنید و متن آن را از احادیث (احادیث کتب تمام فریقین و احادیث تمام کتب مسلمین مورد قبول است) برایمان نقل کنید و آدرسش را نیز بدهید . و ما را از وصیت اصلی رسول الله (ص) (البته به زعم شما) باخبر کنید

وگرنه

2) متهم هستید به تکذیب تنها وصیت وارده از رسول الله (ص) در شب وفاتشان که موافق قرآن است ، در نتیجه یا تکذیب دو آیه ی قرآنی و یا تهمت به رسول خدا در ترک واجب و گذاشتن امت در گمراهی

ب ) پنج آیه که مربوط بود به امر مهدیین (ع) به صورت خاص بودند که با این که نیازی نمی بینیم که آنها را "کپی" کنیم ، اما به دلیل تذکر برای شما این کار را انجام می دهیم

در وصیت رسول الله (ص) به دو گروه خلفا اشاره شده است . یعنی امامان (ع) و مهدیین (ع)

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و دینشان را که برایشان پسندیده است را تمکین بخشد . و ترس آنان را به امنیت مبدل کند . مرا بپرستند و هیچ چیز را شریک من قرار ندهند . و هر کس بعد از آن کفر ورزد فاسق است

النور:55

در این آیه می بینیم که خداوند متعال به روشنی درباره ی به خلافت رساندن دو گروه سخن می گوید . خلفایی را برای خلافت مخصوص می گرداند ، بعد از آن که خلفایی را برای خلافت مخصوص کرده بود

با وجود این که از ادامه ی آیه روشن می شود که این اتفاق در آخر الزمان رخ می دهد ، زیرا این جایگزینی در زمانی است که دین تمکین می یابد و ترسها به ایمنی تبدیل می شود و قطعا این امر در آخر الزمان اتفاق می افتد ، اما با تفسیری از امام علی (ع) درباره ی این آیه ی کریمه ، این امر را محکم می کنیم

امیر المومنین (ع) فرمود : ... تمام آن بخاطر آن مهلتی است که خداوند متعال آن را به دشمنش ابلیس وحی فرمود ، تا این که آن دوران به پایان خود برسد . و آن کلام بر کافران محقق شود ، و وعده حق نزدیک شود . آن وعده ای که خداوند آن را در کتابش با این کلام روشن نمود : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و آن در زمانی است که از اسلام جز اسمش باقی نمی ماند ، و از قرآن جز رسمش (نوشته هایش) باقی نمی ماند . و صاحب الامر غایب شود ، بخاطر خیانت آشکاری که به او در آن می شود . بخاطر چیره شدن فتنه ها بر قلب ها ، تا این که نزدیک ترین مردم به او ، از بزرگترین دشمنان برای او شود . در آن زمان خداوند او را با سربازانی که آنها را نمی بینید یاری می کند ، و دین پیامبرش (ص) را به دست او بر تمام ادیان چیره و پیروز می سازد حتی اگر مورد پسند مشرکان نباشد . الاحتجاج ج 1 ص 256

پس دیدیم که جایگزینی دو گروه خلیفه ، در آخر الزمان اتفاق می افتد و امام علی (ع) در حدیثی که ذکر شد ، این امر را کاملا روشن ساختند

حتی در روایتی که از کعب الاحبار شده است ، به این امر اشاره شده است . روایتی که بعید به نظر می رسد که او از خودش آن را گفته باشد . بلکه باید این امر از رسول خدا (ص) صادر شده باشد ، ولیکن کعب الاحبار آن را شخصا می گوید

کعب الاحبار گفت : آنها دوازده نفر هستند . پس زمانی که آنها به انتها رسیدند ، بجای آن دوازده نفر ، دوازده نفر دیگر مانند آنها را قرار می دهد . و این چنین خداوند به این امت وعده داده است و این آیه را خواند : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . تفسیر ابن ابی حاتم ج 8 ص 2628 ح 14769 . الخصال ص 474 . عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 55

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ
فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر كار نازل می شوند

القدر:4

از سید ثقه و بزرگوار سید نعمت الله جزائری (ره) در بعضی از مولفات خود از ابن عباس نقل می کند که گفت : امیر المومنین (ع) فرمود : و اما قول خدای عزوجل :

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ (فرشتگان نازل می شوند) ، آن هنگامی که خداوند حضرت محمد (ص) را مبعوث کرد و همراه او تابوتی از دُر سفید که برای آن دوازده درب است ، و در آن رقعه ی سفیدی است که در آن نام دوازده نفر است بر رسول خدا (ص) عرضه نمود و از طرف پروردگارش به او امر شد که حق برای آنهاست و آنها نور هستند . ابن عباس گفت : ای امیر مؤمنان آنها چه کسانی هستند ؟ فرمود : من و فرزندانم حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و محمد بن الحسن صاحب الزمان که درود خداوند بر آنها باد هستیم ، و بعد از آنها پیروان و شیعیان ما اقرار کننده به ولایت ما و انکار کننده ولایت دشمنان ما خواهند بود . الزام الناصب ج 1 ص 100

در این حدیث می بینیم که امام علی (ع) نازل شدن فرشتگان در شب قدر را ، پس از امامان (ع) ، بر افرادی دیگر ، بغیر از دوازده امام (ع) معرفی می کند . و بر هیچ کس پوشیده نیست ، فرشتگان در شب قدر فقط بر خلیفه ی خداوند و حجت خدا بر مردم نازل می شوند

امیر المومنین (ع) از این افراد به عنوان پیروان و شیعیان ما اقرار کننده به ولایت ما و انکار کننده ولایت دشمنان ما نام می برد . که این شیعیان حقیقی اهل بیت (ع) که از خلفای خداوند و حجت بر مردم هستند در حدیثی دیگر کاملا بر ما روشن می دارد که افراد مورد نظر مهدیین (ع) هستند . حدیثی که قبلا هم ذکر کردیم

ابی بصیر گوید : به امام صادق جعفر بن محمّد (ع) گفتم : ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : پس از قائم دوازده امام می باشند . امام صادق (ع) فرمود : بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نگفت دوازده امام و ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند . کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 358 . مختصر بصائر الدرجات ص 211 . بحار الأنوار ج 53 ص 145

بدین ترتیب فرشتگان در شب قدر بر دوازده امام (ع) و پس از آنها بر دوازده مهدی (ع) نازل می شوند

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا
قسم به خورشید و تابندگی اش * و ماه در آن هنگام که بعد از او در آید * و روز در آن زمان که روشنش سازد

الشمس:1-3

امام صادق (ع) فرمود : قسم به خورشید و تابندگی اش یعنی رسول الله (ص) . و ماه در آن هنگام که بعد از او در آید یعنی امیر المومنین علی بن ابی طالب (ع) . و روز در آن زمان که روشنش سازد یعنی امامان از ما اهل بیت ، که در آخر الزمان مالک زمین خواهند شد و زمین را پر از عدل و داد خواهند کرد . یاری کننده ی آنها مانند کسی است که موسی را بر علیه فرعون یاری کند . و یاری کننده ی کسی که بر علیه آنان است ، مانند کسی است که فرعون را بر علیه موسی یاری کند . تفسير فرات ص 212 . بحار الانوار ج 24 ص 80 . بحار الانوار ج 53 ص 118

و روز آن زمان که روشنش سازد ، اشاره به افرادی دارد که در آخر الزمان مالک زمین می شوند و آن را پر از عدل و داد می کنند . نکته ی قابل توجه این است که امام صادق (ع) این افراد را با صیغه ی جمع ، یعنی امامانی از اهل بیت (ع) معرفی می فرماید . اگر امام صادق (ع) می فرمود امامی از ما اهل بیت ، در آن زمان مربوط به یک شخص واحد یعنی قائم (ع) می بود . اما زمانی که امام صادق (ع) می فرماید امامانی از ما اهل بیت یعنی آنها چندین نفر هستند : یعنی امام مهدی (ع) و امامان یا مهدیین از فرزندانشان علیهم السلام

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد

الانبیاء:105

امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها امامان مهدیین هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند . شرح الاخبار ج 3 ص 364

فکر کنم این حدیث کاملا واضح است و نیاز به توضیح ندارد

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
پیامبر به مومنان از خودشان اولی تر است و همسرانش مادران ایشان هستند و بعضی از خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به بعضی دیگر اولی تر هستند و نیز بر مومنان و مهاجرین مقدم هستند . مگر آن که بخواهید به دوستان خود احسان کنید و این در کتاب خدا نگاشته شده است

الاحزاب:6

امام صادق (ع) فرمود : پس از حسن و حسین (ع) امامت هرگز به دو برادر بر نمی گردد . بلکه از علی بن الحسین (ع) آن گونه جریان پیدا کرد که خداوند تبارک و تعالی فرموده است : و بعضی از خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به بعضی دیگر اولی تر هستند و نیز بر مومنان و مهاجرین مقدم هستند . پس بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (یعنی نسل ها) و اعقاب اعقاب (یعنی نسل های نسل ها) . الكافي ج 1 ص 285 . الغیبة الطوسی ص 226 ح 192 . كمال الدين ج 2 ص 414 . إثبات الهداة ج 1 ص 85 . بحار الانوار ج 25 ص 252

در این آیه و حدیث نیز می بینیم که خویشاوندان رسول الله (ص) که بر مومنان و مهاجرین ، از خودشان نسبت به خودشان ، اولی تر هستند ، بعد از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در امام زین العابدین (ع) است و دیگر به برادر منتقل نخواهد شد . و اگر خوب دقت کنیم امام صادق (ع) می فرماید : در اعقاب و اعقاب اعقاب . اگر منظور امام صادق (ع) فقط به امامان (ع) از فرزندان امام حسین (ع) می بود ، کلمه ی اعقاب یعنی نسل ها کفایت می کرد . اما بکار بردند اعقاب اعقاب یعنی نسل های نسل ها نشان دهنده ی افرادی جز امامان می باشد که آنها همان مهدیین (ع) هستند


د) در باب اثبات متواتر بودن

جواب

تمام احادیث را برای شما با ذکر آدرس هایش قرار دادیم . و به شما احادیث مختلف از پیامبر (ص) و چندین امام مختلف (ع) دادیم که به بازی با راویان و سند مشغول نشویم . اگر فکر می کنید همه ی احادیثی که دادیم از یک راوی (حال در هر کجای سلسله روات باشد) نقل شده اند ، نام آن راوی را حتما و اکیدا بفرمایید

ه) اینکه بیان داشتید روایات مهدیون موافق قرآن و سنت است امری مضحک است، بحث انطباق زمانی است که مساله دارای ثمره فقهی یا کلامی باشد؛ (البته عرضه روایت به کتاب الله بحث مفصلی است که در فقه مطرح شده است) در مساله مورد نظر(مهدیون) چه ثمره ای حاصل است؟ بله اگر کسی مدعی وصایت یا امامت آنها شود(که در امضایتان آمده) این با سنت قطعیه و اعتقادات تشیع ناسازگار است واین فکری غیر شیعی است

جواب

واقعا امر خلفای خداوند و حجج الهی و اوصیای رسول الله (ص) بعد از امام مهدی (ع) برای شما امری بی ارزش و بی ثمره است ؟!؟

و فرمودید

اگر کسی مدعی وصایت یا امامت آنها شود(که در امضایتان آمده) این با سنت قطعیه و اعتقادات تشیع ناسازگار است

این حرفتان با موضوع این تاپیک همخوانی ندارد . ولیکن در حال نوشتن یک مطلب جامع ، درباره ی آمدن وصی امام مهدی (ع) قبل از ظهور ایشان هستیم که اعتقادات شیعه را از ثقلین یعنی قرآن و احادیث اهل بیت (ع) برایتان روشن کنیم

شما هم در آنجا دلایلتان را برای رد این موضوع بگویید تا همگان ببینند سنت قطعیه و اعتقاد شیعه ی محمد و آل محمد (ص) چیست

چه بسا کسی روایتی جعل نماید بر اینکه بعد از امام زمان علیه السلام چهارده مهدی خواهد آمد آیا چون اصل وصیت امری ثابت است، اثبات مدعای چهارده مهدی را می نماید؟!ایضا بحث مهدیون نیز به همین شکل است. فافهم

دین که فرضی نیست عزیز من ، در پاسخ به گفتار شما قسمت (ب) در ذیل جوابش در قسمت (الف) مطلبی مطرح شد که در اینجا هم کاربرد دارد . فرض کنیم و شاید و اگر و این مسائل را کنار بگذارید و به آنچه از شما خواسته شده جواب دهید

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

Ansar_Allah_313;248868 نوشت:

[=arial]این حدیث با چندین روش اثبات می شود

[=arial]الف) ارجاع به قرآن

[=arial]كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
[=arial]بر شما واجب شده که زمانی که مرگ شما فرا رسد ، اگر خیری بجای گذارد ، به صورتی پسندیده برای پدر و مادر و نزدیکان وصیت کند که این حقی است بر متقین
[=arial]البقرة:180

[=arial]يِا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ
[=arial]ای مومنان زمانی که مرگ شما فرا رسد دو شاهد عادل از خودتان یا از دیگران در هنگام وصیت فرا خوانید
[=arial]المائدة:106

[=arial]با توجه به این دو آیه ، وصیت کردن بر تمام مسلمانان واجب است و آن حقی بر گردن متقین است . یعنی رسول الله (ص) که سرور متقین هستند و حتی مستحبات را ترک نمی کردند ، حتما این امر واجب را انجام داده اند و وصیت کرده اند . تنها وصیتی که از رسول خدا (ص) برای زمان فرا رسیدن مرگشان در کتب شیعه و سنی و تمام فرقه های مسلمین ذکر شده است ، همین حدیث می باشد . پس صحت این حدیث حتمی است . زیرا غیر از این ، حدیثی درباره ی وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان و زمان فرا رسیدن مرگشان ذکر نشده است . یعنی باید ایشان را در غیر این صورت به مخالفت با خداوند و قرآن و احکام واجب الهی بشماریم و حاشا عنه

[=arial]پس این حدیث کاملا موافق قرآن است . یعنی قرآن به وصیت کردن در زمان فرا رسیدن مرگ امر فرموده است ، و ما نیز وصیتی از رسول الله (ص) در شب وفاتشان به دستمان رسیده است . یعنی موافق قرآن است آن هم با حد اقل دو شاهد از قرآن که ذکر کردیم


با سلام و عرض ادب
یک بار دیگر مطالب شما را به دقت مطالعه نمودم که نکاتی با توجه به متون ارسالی شما به تدریج خاطر نشان می گردد.

1- آیات وصایت نشانگر اهمیت وصایت می باشند که در این باب نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیش از هر کس دیگری نسبت بدان حساس بودند و بارها نیز اهم وصایای خود را که خلاصه در حدیث ثقلین می شود را برای مردم بیان نمودند و این امر در حجة الوداع ودر اجتماع باشکوه غدیر خم بیش از هر جای دیگری نمود دارد.

با برداشتی که شما از بحث مهدیون دارید اهمیت آنرا کمتر از بحث امامت ائمه شیعه علیهم السلام نمی دانید، اما سوال اینجاست که با این اهمیت چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جریان غدیر خم بحث امامت ائمه علیهم السلام و امامت مهدی موعود علیه السلام را بیان می دارند ولی اشاره ی به مهدیون ننموده اند؟!
«معاشر الناس إني نبي وعلي وصيي ، ألا إن خاتم الأئمة منا القائم المهدي ..، ألا إنه الباقي حجة ولا حجة بعده ، ولا حق إلا معه ،..»[1].ای مردم من نبی هستم و علی وصی، آگاه باشید که خاتم ائمه از ما مهدی قیام کننده می باشد...همانا که او باقی است به عنوان حجت خدا و حجتی بعد از او وجود نخواهد داشت...

2- در بحث اجتماع اصحاب در حجره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و بیان آخرین وصیت آنحضرت،در حضور مردم، بعد از مخالفت عمر با حضرت به نقل از سلیم می خوانیم:«...فأملى عليه أسماء الأئمة الهداة من بعده رجلا رجلا وعلي عليه السلام يخطه بيده . وقال صلى الله عليه وآله : إني أشهدكم إن أخي ووزيري ووارثي وخليفتي في أمتي علي بن أبي طالب ، ثم الحسن ثم الحسين ثم من بعدهم تسعة من ولد الحسين . ثم لم أحفظ منهم غير رجلين علي ومحمد ، ثم اشتبه الآخرون من أسماء الأئمة عليهم السلام ، غير أني سمعت صفة المهدي وعدله وعمله وأن الله يملأ به الأرض عدلا كما ملئت ظلما وجورا ».[2] که در این وصیت که در حضور خواص آنحضرت بوده است باز امری به معرفت و سفارشی به مهدیون مشاهده نمی شود.

3- در انتهای حدیث لوح جابر بعد از برشمردن ائمه دوازده گانه می خوانیم:«أولئك أوليائي حقا ، بهم أدفع كل فتنة عمياء حندس ، وبهم أكشف الزلازل ، وأدفع الآصار والأغلال ،أولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمة ، وأولئك هم المهتدون»[3]؛آنها دوستان حقیقی منند. به وسیله آنان هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم واز برکت آنها شبه ها ومصیبت ها و زنجیرها را بردارم. درود ها ورحمت پروردگارشان بر آنها باد و تنها آنا نند هدایت شدگان. که باز آنچه در نزد خدای متعال صاحب اهمیت بوده بحث ائمه دوازده گانه بوده، واین امر صاحب اهمیت بوده که مورد وصیت قرار گیرد نه بحث مهدیون. زیرا برای کسی که ولایت امام زمان علیه السلام ثابت شده باشد جایی برای تشکیک در اطاعت مطلق از انحضرت نخواهد بود.

در اینجا آنچه که مهم به نظر می رسد این است که اگر امر مهدیون و معرفت آنان بر امت لازم می بود، با توجه به اینکه اختلافی در اصل مساله مهدویت میان شیعه و سنی نیست و حساسیتی نیز نسبت بدان وجود نداشته وندارد بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که همچنان که به امر مهدویت پرداخته اند بدین مساله هم بپردازند در حالی که در متون مشترک میان شیعه و سنی امری راجع به این مطلب مشاهده نمی گردد.

برای شما کافی است که در متون عامه به دنبال این موضوعات بگردید تا به احادیث آن وقوف پیدا نمائید:
1- انکار ظهور مهدی«علیه السلام» موجب کفر است.2- مهدی «علیه السلام»یکی از دوازده خلیفۀ پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» است.3-ظهور مردی از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» قطعی است.4- ظهور مردی از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» برای احقاق حق قطعی است.5- مهدی از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» است.6- مهدی«علیه السلام» از نسل پیامبر«صلی الله علیه وآله» و چهره اش همچون ستارۀ درخشان است.7- مهدی دادگستر جهان، از تبار علی بن ابی طالب«علیهما السلام» است.8- مهدی«علیه السلام» از تبار فاطمه«علیها السلام» است.9- مهدی«علیه السلام»همنام پیامبر«صلی الله علیه وآله» است.10- مهدی«علیه السلام»از فرزندان عبدالمطلب و از سروران بهشت است.11- مقام والای مهدی«علیه السلام».12- مهدی خلیفة الله است.13- سیمای مهدی«علیه السلام».14- خلق و خوی مهدی«علیه السلام» خلق و خوی پیامبر«صلی الله علیه وآله» است.15- حاکم دادگستر جهانی از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» است.16- ظهور مهدی«علیه السلام» از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله».17- اقامۀ عدل جهانی، پس از ظلم و ستم فراگیر، قطعی است.18- حکومت مهدی«علیه السلام» از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» و همنام آن حضرت قطعی است.19- ظهور مهدی«علیه السلام» برای اقامۀ عدل جهانی، قطعی است.20- مهدی«علیه السلام» که همنام پیامبر«صلی الله علیه وآله» است قطعا حکومت می کند و زمین را سرشار از عدل و داد می سازد همان گونه که سرشار از ظلم وستم باشد.21- مهدی«علیه السلام» از خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» است که خداوند کار قیام او را در یک شب اصلاح می کند.22- لزوم یاری دادن برای استقرار دولت آل محمد«صلی الله علیه وآله».23- لزوم پیوستن به مجاهدان و منتظران مهدی دادگستر.24- نزول حضرت عیسی«علیه السلام» و امامت حضرت مهدی«علیه السلام».25- محل بیعت با مهدی«علیه السلام» در میان رکن و مقام است.26- جهاد بر اساس سنت پیامبر«صلی الله علیه وآله».27- شمار اصحابی که با او میان رکن و مقام بیعت می کنند به شمار اصحاب بدر است.28- جهاد مهدی«علیه السلام» بر اساس سنت پیامبر«صلی الله علیه وآله» است.29- مهدی«علیه السلام»پناهگاه امت و مجری عدالت جهانی است، خوابیده ای را بیدار نمی کند و خونی را نمی ریزد.30- نشانه ای از ظهور و لزوم پیوستن و بیعت با مهدی«علیه السلام».31- از نشانه های ظهور ندای آسمانی در لزوم پیروی مهدی«علیه السلام» است. همچنین علائم ظهور که تعدادی از آنها مشترک میان شیعه و سنی می باشند.

[1] .گوشه ای از خطبه غدیر، بحار، ج37، ص214.

[2] .کتاب سلیم، محمد باقر انصاری، ص399.

[3] . اصول الكافي ج 1 ص 528 ( باب ما جاء في الاثني عشر ).

Ansar_Allah_313;248868 نوشت:

[=arial]ب) ارجاع به احادیث
[=arial]ابو موسی ضرير گويد : موسی بن جعفر (ع) به من فرمود : من به امام صادق (ع) گفتم : مگر امير المؤمنين (ع) كاتب وصيت و رسول الله (ص) ديكته گو و جبرئيل و ملائكه مقربون (ع) شاهد آن نبودند ؟ حضرت مدتی سر بزير انداخت و سپس فرمود : ای ابا الحسن بدرستی که چنان بود كه گفتی . الكافی ج 1 ص 281
[=arial]فضیل دوست امام صادق (ع) نقل می‌ کند که امام صادق (ع) فرمود : رسول الله (ص) برای وصیتش به علی (ع) چهار تن از بزرگان ملائکه را شاهد گرفت . جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و نام چهارم را بیاد نمی‌ آورم . من لایحضره الفقیه ج 4 ص 236

[=arial]محمد بن مسلم گوید : امام باقر (ع) فرمود : وصیت حق است و بدرستی که رسول الله (ص) وصیت کرد . پس هر مسلمانی باید وصیت کند . الکافی ج 7 ص 3
[=arial]و احادیث دیگر که همه ی آنها خبر از این می دهند که رسول خدا (ص) ، وصیتشان را به امام علی (ع) املاء کردند و امیر المومنین (ع) کاتب وصیت بودند

[=arial]ج) ارجاع متن وصیت به قرآن

[=arial]در وصیت به دو گروه خلفا اشاره شده است . یعنی امامان (ع) و مهدیین (ع) . اکنون این امر را به قرآن ارجاع می دهیم

[=arial]وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ[=arial] وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
[=arial]خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و دینشان را که برایشان پسندیده است را تمکین بخشد . و ترس آنان را به امنیت مبدل کند . مرا بپرستند و هیچ چیز را شریک من قرار ندهند . و هر کس بعد از آن کفر ورزد فاسق است
[=arial]النور:55

[=arial]حتی در روایتی که از کعب الاحبار شده است ، به این امر اشاره شده است . روایتی که بعید به نظر می رسد که او از خودش آن را گفته باشد . بلکه باید این امر از رسول خدا (ص) صادر شده باشد ، ولیکن کعب الاحبار آن را شخصا می گوید

[=arial]کعب الاحبار گفت : آنها دوازده نفر هستند . پس زمانی که آنها به انتها رسیدند ، بجای آن دوازده نفر ، دوازده نفر دیگر مانند آنها را قرار می دهد . و این چنین خداوند به این امت وعده داده است و این آیه را خواند : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . تفسیر ابن ابی حاتم ج 8 ص 2628 ح 14769 . الخصال ص 474 . عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 55

4-در خصوص روایاتی که در مورد وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان نمود،این روایات ربطی به بحث مهدیون ندارند؛ زیرا در روایت اول که در اصول کافی آمده مورد وصایت صبرو عملکرد امیر المومنین علیه السلام بر مصائب بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و همچنین بیان سنت های خدا و سنن رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است.[1]

در روایت دوم که در کتاب«من لایحضر» آمده است، موضوع شهادت ملائکه بر امر وصیت رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده است و ذکری از محتوی به میان نیامده است.«وروى يونس بن عبد الرحمن ، عن داود بن النعمان ، عن الفضيل مولى أبي عبد الله ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : " أشهد رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) على وصيته إلى علي عليه السلام أربعة من عظماء الملائكة جبرئيل وميكائيل وإسرافيل وآخر لم أحفظ اسمه».[2]

5- در خصوص بحث استشهاد به آیه استخلاف عرض می شود:آیه ظهوری در مدعای شما ندارد.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون»؛خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى‏كند، آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقانند.

در تفسیر نمونه می خوانیم:در اينكه جمله«كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» اشاره به چه اشخاصى است كه قبل از مسلمانان داراى خلافت روى زمين شدند؟ در ميان مفسران گفتگو است:

بعضى آن را اشاره به آدم و داود و سليمان دانسته‏اند چرا كه قرآن در آيه 30 سوره بقره درباره" آدم" مى‏فرمايد: إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً:" من در زمين مى‏خواهم خليفه‏اى قرار دهم".
و در آيه 26 سوره ص در باره" داود" مى‏فرمايد: يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ: اى داود ما تو را خليفه در روى زمين قرار داديم".و از آنجا كه" سليمان" به مقتضاى آيه 16 سوره نمل وارث حكومت داود بود، خليفه در روى زمين شد.

اما بعضى ديگر مانند مفسر عاليقدر" علامه طباطبائى" در" الميزان" اين معنى را بعيد شمرده است، زيرا تعبير الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ را متناسب انبياء ندانسته، چرا كه در قرآن اين تعبير در مورد پيامبران به كار نرفته است، لذا آن را اشاره به امتهاى پيشين كه داراى ايمان و عمل صالح بودند و حكومت در روى زمين پيدا كردند مى‏داند.

اما جمعى ديگر معتقدند كه اين آيه اشاره به" بنى اسرائيل" است، زيرا آنها با ظهور موسى علیه السلام و در هم شكسته شدن قدرت فرعون و فرعونيان مالك حكومت روى زمين شدند، چنان كه قرآن در آيه 127 سوره اعراف مى‏فرمايد: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها:" ما آن جمعيت مستضعف (مؤمنان بنى اسرائيل) را وارث مشارق و مغارب زمينى را كه پر بركت كرديم قرار داديم".

و نيز درباره همانها مى‏فرمايد: وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ:" ما اراده كرده‏ايم كه قوم مستضعف (مؤمنان بنى اسرائيل) را در روى زمين تمكين دهيم" (و صاحب نفوذ و مسلط سازيم).
درست است كه در ميان بنى اسرائيل حتى در عصر موسى علیه السلام افراد ناباب و فاسق و حتى احيانا كافرى بودند، ولى به هر حال حكومت بدست مؤمنان صالح بود (بنا بر اين ايرادى كه بعضى از مفسران به اين تفسير كرده‏اند با اين بيان دفع مى‏شود) تفسير سوم نزديكتر به نظر مى‏رسد.[3]

در تفسیر نور الثقلین نیز در تفسیر«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»آمده است: الحسين بن محمد عن معلى بن محمد عن الوشاء عن عبد الله بن سنان قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن قول الله جل جلاله: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قال: هم الائمة.[4] یعنی مراد حکومت امام مهدی وائمه علیهم السلام مراد است.

اما روایتی را که از تفسیر ابن ابی حاتم نقل کرده اند:« ...عن كعب الاحبار ، «قال : هم اثنا عشر ، فاذا كان عند انقضائهم فيجعل مكان اثني عشر اثنا عشر مثلهم وكذلك وعد الله هذه الامة».

اگر این روایت حمل بر ظاهرش شود، لازمه آن قبول امامت ائمه 24 گانه خواهد بود؛ زیرا طبق این نقل می گوید دوازده نفری که مثل دوازده نفر قبلی اند، واین مثلیت، مثلیت در تمام مراتب کمال را شامل می شود، در حالی که احدی قائل به این سخن وقول نیست؛ واگر کسی از شیعه قائل به چنین اعتقادی باشد خود را از دامنه تشیع خارج نموده، علاوه بر آنکه می گوید زمانی که مدت حکومت دوازده نفر اول تمام شد، زمان حکومت دوازده نفر بعدی فرا می رسد؟!

سوال؟چرا این افراد از اول 24 نفر نبودند؟چرا معرفت 12 نفری بعدی همانند معرفت دوازده نفر قبل واجب نگشت؟ کدام یک از ائمه شیعه بجز امام علی علیه السلام و ایام قلیلی از مدت امامت امام مجتبی علیه السلام به حکومت رسیدند؟ ظاهر روایت این است که همه دوازده نفر اول خلافت ظاهری داشته اند و حکومت نموده اند نه آنکه همانند ائمه شیعه علیهم السلام شرایط حکومت برای آنها حاصل نشود.فافهم.
ادامه دارد.

[1]كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.«...سپس پيغمبر فرمود: اى على! اين پيمانى است كه پروردگارم- تبارك و تعالى- با من كرده و امانت او و شرط او بر من است، من رسانيدم و خير خواهى كردم و ادا نمودم. على عليه السلام گفت [پدر و مادرم بفدايت‏] من در اين رسانيدن و خير خواهى و تصديق آنچه گفتى گواه توأم و گوش و چشم و گوشت و خونم براى تو گواهى ميدهد، جبرئيل عليه السلام گفت: من هم در اين موضوع گواه شما هستم، پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود، اى على! وصيت مرا گرفتى و آن را فهميدى و وفاء بمضامينش را براى خدا و من ضمانت كردى؟ على عليه السلام گفت: آرى پدر و مادرم بقربانت، ضمانت آن بر من، و يارى من و توفيق دادن مرا بر انجام آن بر خداست. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: اى على؛ من ميخواهم بر تو گواه گيرم كه عمل كردن باين وصيت را روز قيامت بمن خبر دهى، على عليه السلام گفت: آرى، گواه بگير، پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: الان جبرئيل و ميكائيل ميان من و تو حاضرند و ملائكه مقربين همراه ايشانند، آنها را بر تو گواه ميگيرم، على عليه السلام گفت: آرى گواه باشند، من هم پدر و مادرم بقربانت ايشان را گواه مى‏گيرم.
پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ايشان را گواه گرفت. و از جمله آنچه پيغمبر بر على بدستور جبرئيل و فرمان خداى عز و جل شرط كرد، اين بود كه باو گفت: اى على! وفا ميكنى بآنچه در اين وصيت است،از دوست داشتن كسانى كه خدا و رسولش را دوست دارند و، بيزارى و دشمنى نسبت بكسانى كه با خدا و رسولش دشمنى كنند، با شكيبائى و فرو خوردن خشمت، در صورت از ميان رفتن حقت و غصب كردن خمست و دريدن پرده احترامت؟ گفت: آرى حاضرم، اى رسول خدا! سپس امير المؤمنين عليه السلام فرمود: سوگند بآن كه دانه را شكافت و انسان را آفريد كه من از جبرئيل عليه السلام شنيدم كه بپيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله مى‏گفت اى محمد! بعلى بفهمان كه پرده احترام او كه همان احترام خدا و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است دريده مى‏شود، و اين وصيت با اين شرط است كه ريشش از خون تازه سرش رنگين شود، امير المؤمنين عليه السلام گويد: چون اين جمله را از جبرئيل امين فهميدم، فريادى زدم و برو بر زمين افتادم و گفتم: آرى قبول دارم و راضى هستم، اگر چه پرده احترام دريده شود! و سنتها تعطيل شود و قرآن پاره شود و خانه كعبه خراب گردد و ريشم از خون تازه سرم رنگين شود: همواره شكيبائى كنم و بحساب خدا گذارم تا بر تو وارد شوم.
سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فاطمه و حسن و حسين را بخواند و چنانچه بامير المؤمنين اعلام فرمود، بآنها نيز اعلام كرد، ايشان هم مانند او جوابدادند، سپس آن وصيت با چند مهر از طلا كه آتش بآن نرسيده بود [ساخته دست بشر نبود] مهر شد و بامير المؤمنين عليه السلام تحويل داده شد.
ابو موسى گويد: من بموسى بن جعفر عرضكردم: پدر و مادرم بقربانت، نمى‏فرمائى در آن وصيت نامه چه نوشته بود؟ فرمود: سنت‏هاى خدا و سنتهاى رسولش بود، عرضكردم: طغيان جستن و مخالفت آنها (كه بعد از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله طغيان كردند) بر امير المؤمنين عليه السلام در آن وصيتنامه نوشته بود؟ فرمود: آرى، بخدا، يك بيك و حرف بحرف، مگر نشنيده‏ئى قول خداى عز و جل را «ما خودهستيم كه مردگان را زنده كنيم و اعمالى را كه از پيش انجام داده‏اند با آثار ايشان بنويسيم و همه چيز را در كتابى روشن آمارگيرى كرده‏ايم- 12- يس-» كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بامير المؤمنين و فاطمه عليهما السلام فرمود: مگر چنين نيست كه آنچه را بشما وصيت كردم و دستور دادم فهميديد و پذيرفتيد؟ گفتند: چرا، و بر آنچه ما را ناراحت كند و بخشم آورد صبر كنيم و در نسخه صفوانى زياده بر اين است».

[2] .من لایحضره الفقیه،ج4،ص236.

[3].تفسير نمونه، ج‏14، ص: 529.

[4].تفسير نور الثقلين، ج‏3، ص: 617.

Ansar_Allah_313;254155 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا


[SPOILER]
در وصیت رسول الله (ص) به دو گروه خلفا اشاره شده است . یعنی امامان (ع) و مهدیین (ع)

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و دینشان را که برایشان پسندیده است را تمکین بخشد . و ترس آنان را به امنیت مبدل کند . مرا بپرستند و هیچ چیز را شریک من قرار ندهند . و هر کس بعد از آن کفر ورزد فاسق است

النور:55

در این آیه می بینیم که خداوند متعال به روشنی درباره ی به خلافت رساندن دو گروه سخن می گوید . خلفایی را برای خلافت مخصوص می گرداند ، بعد از آن که خلفایی را برای خلافت مخصوص کرده بود

با وجود این که از ادامه ی آیه روشن می شود که این اتفاق در آخر الزمان رخ می دهد ، زیرا این جایگزینی در زمانی است که دین تمکین می یابد و ترسها به ایمنی تبدیل می شود و قطعا این امر در آخر الزمان اتفاق می افتد ، اما با تفسیری از امام علی (ع) درباره ی این آیه ی کریمه ، این امر را محکم می کنیم

امیر المومنین (ع) فرمود : ... تمام آن بخاطر آن مهلتی است که خداوند متعال آن را به دشمنش ابلیس وحی فرمود ، تا این که آن دوران به پایان خود برسد . و آن کلام بر کافران محقق شود ، و وعده حق نزدیک شود . آن وعده ای که خداوند آن را در کتابش با این کلام روشن نمود : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و آن در زمانی است که از اسلام جز اسمش باقی نمی ماند ، و از قرآن جز رسمش (نوشته هایش) باقی نمی ماند . و صاحب الامر غایب شود ، بخاطر خیانت آشکاری که به او در آن می شود . بخاطر چیره شدن فتنه ها بر قلب ها ، تا این که نزدیک ترین مردم به او ، از بزرگترین دشمنان برای او شود . در آن زمان خداوند او را با سربازانی که آنها را نمی بینید یاری می کند ، و دین پیامبرش (ص) را به دست او بر تمام ادیان چیره و پیروز می سازد حتی اگر مورد پسند مشرکان نباشد . الاحتجاج ج 1 ص 256

پس دیدیم که جایگزینی دو گروه خلیفه ، در آخر الزمان اتفاق می افتد و امام علی (ع) در حدیثی که ذکر شد ، این امر را کاملا روشن ساختند

حتی در روایتی که از کعب الاحبار شده است ، به این امر اشاره شده است . روایتی که بعید به نظر می رسد که او از خودش آن را گفته باشد . بلکه باید این امر از رسول خدا (ص) صادر شده باشد ، ولیکن کعب الاحبار آن را شخصا می گوید

کعب الاحبار گفت : آنها دوازده نفر هستند . پس زمانی که آنها به انتها رسیدند ، بجای آن دوازده نفر ، دوازده نفر دیگر مانند آنها را قرار می دهد . و این چنین خداوند به این امت وعده داده است و این آیه را خواند : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . تفسیر ابن ابی حاتم ج 8 ص 2628 ح 14769 . الخصال ص 474 . عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 55


والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

[/SPOILER]

به نام خدا
سلام

همان طور که میدانید در شب های مبارک قدر مستحب است قرآن را بر سر نهاده و خداوند را به ائمه (ع) قسم داد . ( برای اطلاع بیشتر کلیک کنید )
با توجه به توضیحاتی که فرمودید آیا در شبهای قدر باید خداوند را به مهدیون نیز قسم داد ؟

با تشکر

mahdi-1-4-1;245310 نوشت:
[=b nazanin]: [=b titr]لا تكذبوا الحديث إذا أتاكم به مرجئي ولا قدري ولا حروري ينسبه إلينا فانكم لا تدرون لعله شئ من الحق فيكذب الله فوق عرشه

[=b titr]روایت دوم:[=b nazanin]محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن جميل بن صالح، عن أبي عبيدة الحذاء قال : سمعت أبا جعفر (ع) يقول : [=b titr]والله إن أحب أصحابي إلي أورعهم وأفقههم وأكتمهم لحديثنا وإن أسوأهم عندي حالاً وأمقتهم للذي إذا سمع الحديث ينسب إلينا ويروى عنا فلم يقبله إشمأز منه وجحده وكفَّر من دان به وهو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج وإلينا اسند، فيكون بذلك خارجا عن ولايتنا

[=b titr]روایت سوم:[=b nazanin]عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسين بن سعيد ومحمد بن خالد البرقي عن عبد الله بن جندب عن سفيان بن السمط قال : [=b titr]قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني

با سلام و عرض ادب
در باب سه خبر دررابطه با عدم رد خبر عرض می شود:
اولا: همانطور که در جوابهای قبلی نیز عرض شد که: مراد از این اخبار رد ابتدایی بدون دلیل است نه رد طبق اصول و مبنا، وعدم رد نیز تلازمی با وجوب اخذ و قبول ندارد. دوباره می گوئیم: در برخی از اخبار همین حمل مورد نظر می باشد،همچون این روایت که : « قلت لأبي عبد الله عليه السلام جعلت فداك إن الرجل ليأتينا من قبلك فيخبرنا عنك بالعظيم من الأمر فيضيق بذلك صدورنا حتى نكذبه؟ فقال أبو عبد الله عليه السلام: أ ليس عني يحدثكم؟ قال:قلت: بلى، قال: فيقول: لليل أنه نهار و لنهار أنه ليل؟ قال: فقلت له: لا، قال:رده إلينا فإنك إن كذبت فإنما تكذبنا»[1].
راوی عرض می کند شخصی از ناحیه شما خبری را بیان می دارد که محتوای خبر امر بزرگی است که به واسطه آن سینه ما تنگ می شود به گونه ای که آنرا رد می کنیم(که مراد رد ابتدایی روایت بدون مراجعه به قرآن و سنت است)امام می فرمایند: آیا از من روایت نمی کند؟ راوی می گوید:بله. امام می فرماید:محتوای خبر اینگونه است که صبح شب باشد و شب روز باشد(یعنی مضمون روایت باطل نیست ولی امری سنگین بر شنونده است)راوی می گوید :خیر. امام در باره وظیفه او می فرماید: آنرا بر مارد نما...یعنی ابتداء هر خبری را شنیدید تکذیب نکنید بلکه آنرا بر قرآن و سنت رد نمائید.[2]

نکته ی دیگری که از روایات فهمیده می شود این است که عدم رد خبر تلازمی با قبول خبر ندارد همچنان که مرحوم علامه مجلسی در توضیح خبرسوم می فرمایند: «و يحتمل أن يكون المراد بالخبر التكذيب الذي يكون بمحض الرأي من غير أن يعرضه على الآيات و الأخبار المتواترة، و أيضا فرق بين عدم رد الخبر و تكذيبهو بين قبوله و العمل به».‏[3]

لذا از این روایات، وجوب قبول و عمل به هر خبری استفاده نمی شود، وچگونه چنین امری ممکن است در حالی که هیچ فقیه و محدثی در مقام عمل چنین اعتقادی را ندارد.واین در مسائل فقهی است حال چه رسد به مباحث اعتقادی.

ثانیا:برفرض این احادیث را بررسی سندی نکنیم باز این اخبار قابل اعتنا نمی باشند؛ زیرا : برطبق نظر اخباریون مقبول بودن روایات تنها در مورد روایات «کتب اربعه»[4][5] شیعه مطرح است،نه کتب دیگر.

ثالثا: تنها چیزی که با این اعتقاد بدست می آید«مقبولیت عرفی»روایت است. که البته این مقبولیت مشکل سند را حل می کند ولی نمی تواند به خبر حجیت ببخشد؛ زیرا:حجیت و اعتبار خبر به معنی قابل عمل بودن(حتی در حد اخذ به اطلاق) مشروط به نبود موانعی مانند شذوذ خبر، وجود معارض اقوی، مخالفت کتاب و سنت قطعی، مخالفت عقل، مخالفت عملی مشهور، وجود اخبار متعدد مخالف(هر چند ضعیف) و اضطراب متن است. وجود این عوامل می تواند به مقبولیت عرفی اخبار این کتب(چه رسد به کتب دیگر) آسیب زده و خبر را غیر معتبر سازد. ودر مورد بحث ما امر چنین است؛ زیرا این اخبار در کتب اربعه شیعه نیامده اند، وبر فرض که می بودند باز با معارض قوی که اخبار متواترند مواجه هستند لذا هیچ حجیتی ندارند.

ادامه دارد.

:Gol:---------------------------------------:Gol:

[1]. بصائر الدرجات، ص:558.

[2]. چنانچه رد بر قران و سنت در پاره ای از احادیث آمده که مورد عمل اصحاب می باشند:همچون:«حدثني هشام بن الحكم أنه سمع أبا عبد الله عليه السلام يقول : لا تقبلوا علينا حديثا إلا ما وافق القرآن والسنة أو تجدون معه شاهدا من أحاديثنا المتقدمة ، فإن المغيرة بن سعيد لعنه الله دس في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي».بحار، ج2، ص25، به نقل از رجال کشی.

[3]. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏4، ص: 315.

[4].الکافی، من لایحضره الفقیه، التهذیب، الاستبصار.

[5]. اینکه خود مؤلفین کتب اربعه دعوی قطع و یقین به صدق روایات خود نموده باشند، ‌سخنی بی‌دلیل و برهان است. چرا که خود آنان هم چنین اعتقادی نداشته و چنین ادعایی نکرده‌اند. اینکه کلینی به روایاتی تمسک کرده که هنگام تعارض باید به مشهور مراجعه کرد، با قطع به صدور هر دو روایت از معصوم? سازگار نیست.
مرحوم صدوق نیز در آغاز کتابش می‌گوید: «قصد من مانند سایر مصنفین، ذکر همه روایات نیست، بلکه روایاتی را که صحیح دانسته و بدانها فتوا می‌دهم، آورده‌ام؛ ُ وَ لَمْ أَقْصِدْ فِيهِ قَصْدَالْمُصَنِّفِينَ فِي إِيرَادِ جَمِيعِ مَا رَوَوْهُ بَلْ قَصَدْتُ إِلَى إِيرَادِ مَا أُفْتِي بِهِ وَ أَحْكُمُ بِصِحَّتِهِ وَ أَعْتَقِدُ فِيهِ أَنَّهُ حُجَّةٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ رَبِّي تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ وَ تَعَالَتْ قُدْرَتُهُ وَ جَمِيعُ مَا فِيهِ مُسْتَخْرَجٌ مِنْ كُتُبٍ مَشْهُورَةٍ عَلَيْهَا الْمُعَوَّلُ وَ إِلَيْهَا الْمَرْجِع. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 3» و از این سخن بر می‌آید که او نیز کافی را مثل سایر مصنفات مشتمل بر روایات صحیح و غیر صحیح می‌دانسته، مضافاً بر اینکه صدوق به درخواست شخصی که از او کتابی در فقه طلب کرده، به جای ارجاعش به کافی، کتاب «من لا یحضره الفقیه» را تألیف نموده است و شیخ طوسی هم که در برخی موارد در صحت روایات کافی تردید کرده و روایاتی را که در «کافی» و «من لا یحضره الفقیه» بوده، به واسطه ضعف سند رها کرده است. او به ذکر طرق روایات هم مقید بوده تا روایاتش به واسطه ارسال از حجیت ساقط نشود و اگر روایات قطعی الصدور بود، لزومی به این کار نبود.

بسم الله الرحمن الرحیم


والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا


صدرا;254795 نوشت:

1- آیات وصایت نشانگر اهمیت وصایت می باشند که در این باب نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیش از هر کس دیگری نسبت بدان حساس بودند و بارها نیز اهم وصایای خود را که خلاصه در حدیث ثقلین می شود را برای مردم بیان نمودند و این امر در حجة الوداع ودر اجتماع باشکوه غدیر خم بیش از هر جای دیگری نمود دارد.

با برداشتی که شما از بحث مهدیون دارید اهمیت آنرا کمتر از بحث امامت ائمه شیعه علیهم السلام نمی دانید، اما سوال اینجاست که با این اهمیت چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جریان غدیر خم بحث امامت ائمه علیهم السلام و امامت مهدی موعود علیه السلام را بیان می دارند ولی اشاره ی به مهدیون ننموده اند؟!
«معاشر الناس إني نبي وعلي وصيي ، ألا إن خاتم الأئمة منا القائم المهدي ..، ألا إنه الباقي حجة ولا حجة بعده ، ولا حق إلا معه ،..»[1].ای مردم من نبی هستم و علی وصی، آگاه باشید که خاتم ائمه از ما مهدی قیام کننده می باشد...همانا که او باقی است به عنوان حجت خدا و حجتی بعد از او وجود نخواهد داشت...

[1] .گوشه ای از خطبه غدیر، بحار، ج37، ص214.


جناب صدرا !!!!!

لطفا آیات قرآن را دقیق بخوانید

لطفا به مطالب با دقت بیشتر توجه کنید

در هر دو آیه که ذکر شده است ، برای روشنتر بودن مطلب ، قسمتهایی را قرمز کردیم تا این که اهمیت آن روشن گردد . اما شما حتی به آن نیز توجه ندارید . شما در متنتان دقیقا همان آیات را نقل کردید (با همان قسمتهای مهمش که قرمز شده) ، اما اصلا توجه نمی کنید . از کسی مانند شما بعید است که این اشتباهات را مرتکب شود . البته اسمش را اشتباه می گذاریم تا نگوییم مغرضانه بحث را منحرف می کنید

از باب تذکر باید بگوییم : وصیت باید در زمان فرا رسیدن مرگ باشد (

إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ ) همانطور که در هر دو آیه به آن اشاره شده است . نه در طول زندگی و دو ماه قبل از رحلت و نه در رزیة الخمیس یا پنجشنبه ی رزیه . زیرا طبق احادیث و روایات ، رسول الله (ص) در روز دوشنبه (بحار الانوار ج 22 از ص 503 در باب وفاته (ص) چندین حدیث و روایت است) رحلت فرمودند

در ضمن جواب ما را درباره وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان ندادید که مجددا آن را برای تذکر می گذارم :

حال که منکر اصل وصیت نیستید و طبق آیات ، وصیت در زمان احتضار و فرارسیدن مرگ است ، و نیز اگر وصیتی که ارائه شده است را منکر هستید ، دو راه دارید

1) وصیتی از پیامبر خدا (ص) در زمان وفاتش ارائه کنید و متن آن را از احادیث (احادیث کتب تمام فریقین و احادیث تمام کتب مسلمین مورد قبول است) برایمان نقل کنید و آدرسش را نیز بدهید . و ما را از وصیت اصلی رسول الله (ص) (البته به زعم شما) باخبر کنید

وگرنه

2) متهم هستید به تکذیب تنها وصیت وارده از رسول الله (ص) در شب وفاتشان که موافق قرآن است ، در نتیجه یا تکذیب دو آیه ی قرآنی و یا تهمت به رسول خدا در ترک واجب و گذاشتن امت در گمراهی

درباره مهدیین (ع) نیز ، قطعا آنها از اهل بیت (ع) هستند و امام و معصوم و حجت خدا و اوصیای رسول الله (ع) و خلفای خداوند هستند . تمام آیات و احادیثی که ذکر شدند اثبات کننده ی این مطلب می باشند

با توجه به احادیثی که ذکر شدند ، مهدیین (ع) : هم امام هستند و هم قائم و هم مهدی و هم حجت می باشند . و با توجه به وصیت رسول الله (ص) و احادیث متواتر ، آخرین حجت و امام و قائم و مهدی (ع) ، مهدی دوازدهم (ع) است . پس آن قسمت از خطبه ی غدیر که به صفات اشاره شده است و نه اسم امام محمد بن الحسن مهدی امام دوازدهم (ع) ، متشابه است و باید به محکمات احادیث که وصیت رسول الله (ص) است ارجاع داده شود . زیرا طبق وصیت و احادیث متواتر ، بعد از امام محمد بن الحسن (ع) حجت های خداوند یعنی مهدیین (ع) خواهند بود

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

به نام خدا
سلام و عرض ادب

دوست گرامی همانطور که میدانید انسانها وقتی یک مطلبی میشنوند یا میخوانند یک برداشت خاصی از موضوعات می کنند و هر کدامشان یک جور هستند . این عظمت و صلاح خداوند برای بشر را نشان می دهد همانطور که در قرآن کریم فرمودند :
وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ
و اگر پروردگار تو مى‏خواست قطعا همه مردم را امت واحدى قرار مى‏داد در حالى كه پيوسته در اختلافند (سوره هود آیه 118)

من به این موضوع واقف هستم که خب اختلاف نظر هست اختلاف برداشت از یک موضوع هم می تواند باشد اما واقعا نمیدانم چرا شما مدام دیگران را به نخواندن مطالب یا قبول نداشتن ثقلین یا قبول نداشتن قرآن و حدیث متهم میکنید . من به عنوان مخاطب برداشتی که از حرف های شما و کارشناس مبحث کرده ام این است که حرف شما به هیچ عنوان منطقی نیست !
این روش نادرست مباحثه شما نیاز به تصیح دارد . لطفا اگر چیز دیگری برای گفتن دارید البته خواهش میکنم تکرار گفتار گذشته را نکنید بلکه چیز جدیدی بگویید تا استفاده کنیم .
خواهش دیگری هم که دارم این است که مقابله نکنید بلکه به این فکر کنید که من خواستار شنیدنم و خواستار حقیقت نه خواستار توصیه شما برای خواندن مطالب قبلیتان .

یا حق


بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا


صدرا;254795 نوشت:

2- در بحث اجتماع اصحاب در حجره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و بیان آخرین وصیت آنحضرت،در حضور مردم، بعد از مخالفت عمر با حضرت به نقل از سلیم می خوانیم:«...فأملى عليه أسماء الأئمة الهداة من بعده رجلا رجلا وعلي عليه السلام يخطه بيده . وقال صلى الله عليه وآله : إني أشهدكم إن أخي ووزيري ووارثي وخليفتي في أمتي علي بن أبي طالب ، ثم الحسن ثم الحسين ثم من بعدهم تسعة من ولد الحسين . ثم لم أحفظ منهم غير رجلين علي ومحمد ، ثم اشتبه الآخرون من أسماء الأئمة عليهم السلام ، غير أني سمعت صفة المهدي وعدله وعمله وأن الله يملأ به الأرض عدلا كما ملئت ظلما وجورا ».[2] که در این وصیت که در حضور خواص آنحضرت بوده است باز امری به معرفت و سفارشی به مهدیون مشاهده نمی شود.

3- در انتهای حدیث لوح جابر بعد از برشمردن ائمه دوازده گانه می خوانیم:«أولئك أوليائي حقا ، بهم أدفع كل فتنة عمياء حندس ، وبهم أكشف الزلازل ، وأدفع الآصار والأغلال ،أولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمة ، وأولئك هم المهتدون»[3]؛آنها دوستان حقیقی منند. به وسیله آنان هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم واز برکت آنها شبه ها ومصیبت ها و زنجیرها را بردارم. درود ها ورحمت پروردگارشان بر آنها باد و تنها آنا نند هدایت شدگان. که باز آنچه در نزد خدای متعال صاحب اهمیت بوده بحث ائمه دوازده گانه بوده، واین امر صاحب اهمیت بوده که مورد وصیت قرار گیرد نه بحث مهدیون. زیرا برای کسی که ولایت امام زمان علیه السلام ثابت شده باشد جایی برای تشکیک در اطاعت مطلق از انحضرت نخواهد بود.

در اینجا آنچه که مهم به نظر می رسد این است که اگر امر مهدیون و معرفت آنان بر امت لازم می بود، با توجه به اینکه اختلافی در اصل مساله مهدویت میان شیعه و سنی نیست و حساسیتی نیز نسبت بدان وجود نداشته وندارد بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که همچنان که به امر مهدویت پرداخته اند بدین مساله هم بپردازند در حالی که در متون مشترک میان شیعه و سنی امری راجع به این مطلب مشاهده نمی گردد.

[2] .کتاب سلیم، محمد باقر انصاری، ص399.

[3] . اصول الكافي ج 1 ص 528 ( باب ما جاء في الاثني عشر ).


2 و 3

در کجای این دو حدیث گفته شده است که بعد از امام دوازدهم ، وصی یا خلیفه ی دیگری وجود ندارد ؟

با این دو حدیث که اثبات متن وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان را کرده اید . زیرا در وصیت در شب وفات رسول الله (ص) ، به دوازده امام و دوازده مهدی اشاره شده است . و شما با این دو حدیث متن وصیتنامه را محکم کرده اید و نه نقض آن !!!

با مهم جلوه دادن امامان (ع) ، نمی توانید عدم اهمیت مهدیین (ع) را اثبات کنید . این دلیل نمی شود که اگر در احادیثی به یک وصی یا چند وصی اشاره شوند ، اوصیای دیگر را نقض کند . به قولی اثبات شی نفی ما عداء نمی کند

مثلا اگر یک شیعه ی "یک امامی" به شما بگوید : آن میزان که رسول الله (ص) به وصایت علی (ع) اشاره کرده است ، به وصایت حسن و حسین و باقی امامان (ع) اشاره نکرده است ، و بخواهد مانند شما با این روش باقی امامان را تکذیب کند از نظر شما صحیح است ؟

بحث این موضوع تالار درباره ی مهدیین (ع) است و نه مهدی در عقیده ی شیعه و سنی . بدین خاطر اشکالات کلام و برداشت شما درباره این موضوع را رها می کنیم

اما درباره ی مهدیین (ع) در کتب اهل سنت نیز فراوان ذکر شده اند . ولیکن شما که متشیعه هستید ، کتب شیعه برایتان کافی است . برای اهل سنت نیز با عقیده و کتب خودشان صحبت می کنیم . همانطور که به شمایی که متشیعه هستید با عقیده و کتب خودتان صحبت می کنیم

مهم : احادیثی که قرار می دهید با ترجمه ی فارسی آن باشد زیرا اینجا یک تالار فارسی است و برای تمام فارسی زبانان . حتما احادیثی که نقل می کنید به فارسی یا همراه با ترجمه فارسی باشد . زیرا همه خوانندگان حق دارند بدانند که متن احادیثی که به آنها احتجاج می شود به چه معنا است !!!

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

Ansar_Allah_313;248868 نوشت:

[=arial]د) ارجاع متن وصیت به احادیث

[=arial]درباره ی دوازده امام (ع) که ان شاء الله امری محکم است و نیازی به احادیث برای اثبات آن نیست [=arial]اما درباره ی دوازده مهدی (ع) چند حدیث را ذکر می کنیم

[=arial]امام صادق(ع) فرمود : همانا از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین (ع) می باشند . مختصر بصائر الدرجات ص49 . منتخب الانوار المضیئة ص 353 . بحار الأنوار ج 53 ص 148

با سلام و عرض ادب
در رابطه با این روایت عرض می شود:
سند این روایت از طریق شیخ طوسی به ابو حمزه منتهی می شود[1]؛ لذا یک طریق بیشتر ندارد و بقیه صاحبان کتب این روایت را از کتاب غیبت شیخ نقل می کنند؛ بنابراین نقل صاحبان کتب دیگر به معنای تعدد طرق این روایت نمی باشد وروایت را از خبر واحد بودن خارج نمی سازد.

اما سوالاتی در رابطه با این روایت
1- تعبیر روایت به «ان منا:ازما اهل بیت علهم السلام» است، یعنی بعد از قائم از ما، یازده مهدی از فرزندان امام حسین علیه السلام خواهند آمد؛ لذا ظهور این روایت در امر رجعت بیشتر از مدعای شما است. وتعبیر به اهل بیت علیهم السلام نیز انصراف به ائمه شیعه دارد.
2- بارجوع به متن این روایت خواهید دید که در روایت آمده: بعد از قائم یازده مهدی خواند آمد:« يا أبا حمزة إن منا بعد القائم أحد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام »؛ واین خلاف چیزی است که شما آنرا گذاشته اید،لذا این کار تدلیس در بیان روایت است؛ والبته با پذیرش این روایت بحث 12 مهدی نیز زیر سوال خواهد رفت.

3- اگر بیان نمائید ممکن است در اینجا اشتباهی از جانب راویان و یا نساخ روی داده باشد؛ این احتمال در احادیث 12 مهدی که در مقابل آن روایات متعددی برخلاف آن وجود دارد(که با وجود آنها به این روایات اعتنا نمی شود) بیشتر خواهد بود خصوصا زمانی که برخی از این روایات از طریق اهل سنت نقل شده باشد.

4- ممکن است در این روایات مهدی در معنای لغوی آن(هدایت گر) استعمال شده است،لذا این کلمه ظهوری در امامت و وصایت ندارد[2]. موید این سخن روایت علی بن ابی حمزه[3] است که نقل می کند: به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: من از پدرتان شنيدم كه: بعد از قائم دوازده مهدى هست، حضرت فرمودند پدرم فرمود: دوازده «مهدى» نه دوازده امام، اينان عده‏اى از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند.[4]

5- حضرت می فرمایند این هادیان از نسل امام حسین علیه السلام هستند و این امر دلالتی ندارد بر اینکه این هادیان فرزندان امام مهدی علیه اسلام باشند؛ لذا در روایت بالا نیز امام صادق می فرمایند آنها عده ای از شیعیان هستند که مردم را به ولایت ما می خوانند.
ادامه دارد.

:Gol:--------------------------------------------:Gol:

[1]. الغیبة، ص478.«محمد بن عبد الله بن جعفر الحميري ، عن أبيه ، عن محمد بن عبد الحميد ومحمد بن عيسى ، عن محمد بن الفضيل ، عن أبي حمزة ، عن أبي عبد الله عليه السلام في حديث طويل أنه قال : يا أبا حمزة إن منا بعد القائم أحد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام» .

[2]. علاوه بر اینکه روایات متعددی وجوددارد که وصایت را منحصر در دوازده امام نموده و آخرین آنها رامهدی علیه السلام معرفی نموده است که در پستهای بعدی بدانها می پردازیم.

[3].مراد علي بن أبي حمزة البطائني است، که در ترجمه او آمده:أبو الحسن الانصاري بالولاء، الكوفي(..بعد 183 ه) ، قائد أبي بصير يحيى بن القاسم، و اسم أبي حمزة سالم.روى عن: أبي بصير فأكثر عنه، و علي بن يقطين، و أبان بن تغلب، و إبراهيم ابن ميمون، و إسحاق بن عمار، و إسحاق بن غالب، و الحسين بن أبي العلاء، و صندل، و محمد بن مسلم الطائفي، و معاوية بن عمار البجليّ الدُّهني، و آخرين.موسوعة طبقات الفقهاء، جعفر سبحانی، ج2، ص394.

[4]. کمال الدین، صدوق، ص358.« حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق قال : حدثنا محمد بن - أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا موسى بن عمران النخعي ، عن عمه الحسين بن يزيد النوفلي ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصادق جعفر بن محمد عليهما السلام يا ابن رسول الله إني سمعت من أبيك عليه السلام أنه قال : يكون بعد القائم اثنا عشر مهديا فقال : إنما قال : اثنا عشر مهديا ، ولم يقل : إثنا عشر إماما ، ولكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا».

Ansar_Allah_313;256784 نوشت:

[=arial]از باب تذکر باید بگوییم : وصیت باید در زمان فرا رسیدن مرگ باشد ( [=arial]إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ[=arial] ) همانطور که در هر دو آیه به آن اشاره شده است . نه در طول زندگی و دو ماه قبل از رحلت و نه در رزیة الخمیس یا پنجشنبه ی رزیه . زیرا طبق احادیث و روایات ، رسول الله (ص) در روز دوشنبه (بحار الانوار ج 22 از ص 503 در باب وفاته (ص) چندین حدیث و روایت است) رحلت فرمودند
[=arial]در ضمن جواب ما را درباره وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان ندادید که مجددا آن را برای تذکر می گذارم :
[=arial]حال که منکر اصل وصیت نیستید و طبق آیات ، وصیت در زمان احتضار و فرارسیدن مرگ است ، و نیز اگر وصیتی که ارائه شده است را منکر هستید ، دو راه دارید
[=arial]1) وصیتی از پیامبر خدا (ص) در زمان وفاتش ارائه کنید و متن آن را از احادیث (احادیث کتب تمام فریقین و احادیث تمام کتب مسلمین مورد قبول است) برایمان نقل کنید و آدرسش را نیز بدهید . و ما را از وصیت اصلی رسول الله (ص) (البته به زعم شما) باخبر کنید
[=arial]وگرنه
[=arial]2) متهم هستید به تکذیب تنها وصیت وارده از رسول الله (ص) در شب وفاتشان که موافق قرآن است ، در نتیجه یا تکذیب دو آیه ی قرآنی و یا تهمت به رسول خدا در ترک واجب و گذاشتن امت در گمراهی

[=arial]درباره مهدیین (ع) نیز ، قطعا آنها از اهل بیت (ع) هستند و امام و معصوم و حجت خدا و اوصیای رسول الله (ع) و خلفای خداوند هستند . تمام آیات و احادیثی که ذکر شدند اثبات کننده ی این مطلب می باشند
[=arial]با توجه به احادیثی که ذکر شدند ، مهدیین (ع) : هم امام هستند و هم قائم و هم مهدی و هم حجت می باشند . و با توجه به وصیت رسول الله (ص) و احادیث متواتر ، آخرین حجت و امام و قائم و مهدی (ع) ، مهدی دوازدهم (ع) است . پس آن قسمت از خطبه ی غدیر که به صفات اشاره شده است و نه اسم امام محمد بن الحسن مهدی امام دوازدهم (ع) ، متشابه است و باید به محکمات احادیث که وصیت رسول الله (ص) است ارجاع داده شود . زیرا طبق وصیت و احادیث متواتر ، بعد از امام محمد بن الحسن (ع) حجت های خداوند یعنی مهدیین (ع) خواهند بود

با سلام و عرض ادب
ما مغرض نیستیم، اما نسبت به برداشتهای سطحی نمی توانیم سکوت نمائیم.
در باب برداشت جدیدتان از آیه شریفه عرض می شود:

1- مبنای شما در باب قرآن و روایات چیست؟ آیا تابع مسلک اخباری هستید؟ یا نه روشی نو ساخته است که هیچ قائلی در امت اسلام ندارد جز گروهک خودتان ؟مبنایتان را بیان بفرمائید تا جوابهای ما نیز طبق معتقدات شما باشد.

2- قرآن کریم می فرماید:«كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ »بر شما مقرّر شده كه چون يكى از شما را (نشانه‏هاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان به طور شايسته وصيّت كند، اين كار حقّ و شايسته پرهيزكاران است.

اگرتنها به ظاهر اول آیه توجه داشته باشیم(و انتهای آن حقا علی المتقین را در نظر نیاوریم، ونگوئیم که مورد آیه اموال است) و کتب را هم حمل بر وجوب نمائیم، محتوای آیه این می شود که وصیت بر شما به هنگامی که اماره مرگ حاصل می شود واجب می گردد.

صاحب تفسیر مجمع البیان در تفسیر این قسمت از آیه می فرماید:إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ ...مراد از آن فرا رسيدن اسباب مرگ از قبيل مرض و پيرى و مانند آن است نه اينكه هنگامى كه مرگ بوسيله رؤيت حضرت «ملك الموت» محقّق شد وصيّت كند زيرا آن حالت مانع آنست كه انسان بوصيّت بپردازد.بعضى گفته‏اند مراد اين است كه بر شما فرض گرديده است كه در حال صحّت و سلامت وصيّت كنيد و بگوئيد وقتى كه مرگ ما فرا رسيد چنين و چنان كنيد. [1]

لذا این قسمت از آیه(إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ ) دلالتی ندارد بر اینکه وصیت قبل از آن مستحب نبوده باشد. علاوه بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله در حجه الوداع از نزدیک بودن رحلت خود خبر دادند ، چگونه مردمی را که بعد از این جریان دیگر حیات آنحضرت را درک نمی کنند را از محتوای وصیت و سفارش خود بی بهره می سازند؟!!

3- تعجب می کنم از تنگ نظری خاصی که دارید که وصیت پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» را منحصر نمودید به آخرین لحظات عمر آنحضرت، ولابد در این لحظات هم کسی جز اهل بیت علیهم السلام حضور نداشتند، ولابد به خاطر همین امر بود که مردم به سراغ تعیین خلیفه رفتند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وصیتی راجع به خلافت و جانشینی بعد از خودشان نداشتند؟!وبه خاطر همین بود که از امام علی علیه السلام اعراض نمودند؟ که با این توصیف در اعراض از امام علی علیه السلام ذی حق بودند، واحتجاجات حضرت امیر و زهرای مرضیه علیهما السلام بی مورد بوده است؟!!!!

4- وتعجب بیشتر از اینکه پیامبرصلی الله علیه و آله امری را در وصیت خود می آورند که در طول حیات خود نکته ای راجع به آن نگفته اند.

5- پیامبر صلی الله علیه و آله باید قیام به وصیتی نمایند که امت بالفعل بدان محتاجند نه اینکه وصیت نمایند به امری که معلوم نیست تاریخ آن در چه زمانی خواهدبود؟ وبر فرض که وصیت به مهدیون لازم بوده باشد این وصیت بر آخرین حجت یعنی امام زمان علیه اسلام خواهد بود نه غیر آنحضرت ، البته جای سوال است اگر این مساله آنقدر اهمیت داشته چرا شناخت آن افراد با خصوصیاتشان بر شیعه لازم نگشته است؟!

6- البته اگر کسی منکر وصایت رسول اکرم صلی الله علیه و اله شود باید در عقل خودش تشکیک نماید، ولی مطلب این است که متنی را که شما به عنوان وصیت بیان می دارید ، اولا از طریق اهل سنت نقل شده وخود این امر جای سوال است ؟
ثانیا: بر فرض پذیرش این روایت، قسمتی از محتوای آن مورد قبول ما نمی باشد، زیرا با توجه به نصوص متعدد که امام مهدی علیه السلام را خاتم اوصیاء معرفی می نماید ، که شما منکر این روایات هستید، امکان تحریف در روایت وجود دارد (چون ممكن است كلمه «ابنه» (يعنى ولايت را به پسرش وامى‏گذارد) غلط باشد و اصلش «ابيه» باشد (يعنى به پدرش وامى‏گذارد) كه مراد حضرت امام حسين علیه السلام است).

سوال دیگر؟ ائمه دیگر وصیت نمودند یا خیر؟متن وصیت نامه ائمه را دارید؟ اگر پیامبر صلی الله علیه وآله ذکری از مهدیونی آورده اند که امامند و حجت خدایند؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!چرا ائمه اطهار نسبت به این امر اهمال ورزیدند؟!

7- آنچه موجب هدایت مردم بود تبعیت از امیر المومنین علیه السلام و فرزندان آن حضرت طبق حدیث ثقلین و احادیث متعدد دیگر بوده است و شناخت مهدیون هیچ ارتباطی با هدایت و شقاوت مردم نداشته و ندارد.[2]

8- با چه مبنایی خبر واحدی که راویانش را نمی شناسید را در اعتقادات حجت دانسته اید؟و کدام عالم شیعه چنین اعتقادی را داشته است؟

9- ما نفهمیدیم چگونه این افراد را امام خود قرار دادید؟وامامت که جایگاه بسیار رفیعی در اسلام دارد را چگونه به آنها تطبیق نمودید؟آیا می توانید این نصوص را با ذکر سند برای ما بیان نمائید؟!

10- مدام دم از اخبار متواتر می زنید یک طریق متواتر را برای دوستان ما ثابت نمائید.

:Gol:----------------------------------------------:Gol:

[1].ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 192

[2].*الاعتقادات، الصدوق،ص122.«كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا أخبرني بذلك كله يضع يده على صدري ، ثم يقول : اللهم املأ قلبه علما ، وفهما ، ونورا ، وحلما ، وحكما وإيمانا وعلمه ولا تجهله ، واحفظه ولا تنسه . فقلت له ذات يوم : بأبي أنت وأمي يا رسول الله ، هل تتخوف علي النسيان ؟ . فقال : يا أخي ، لست أتخوف عليك النسيان ولا الجهل ، وقد أخبرني الله تعالى أنه قد استجاب لي فيك ولشركائك الذين يكونون بعدك . قلت : يا رسول الله ومن شركائي ؟ قال : الذين قرن الله طاعتهم بطاعته وبطاعتي . قلت : من هم يا رسول الله ؟ قال : الذين قال الله تعالى فيهم : ( يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منكم ). قلت : يا نبي الله ، من هم ؟ قال : هم الأوصياء بعدي ، ولا يتفرقون حتى يردوا علي الحوض ، هادين مهديين ، لا يضرهم كيد من كادهم ، ولا خذلان من خذلهم ، هم مع القرآن ، والقرآن معهم ، لا يفارقونه ولا يفارقهم ، بهم تنتصر أمتي وبهم يمطرون ، وبهم يدفع البلاء ، وبهم يستجاب لهم الدعاء . قلت : يا رسول الله ، سمهم لي . قال : أنت يا علي ، ثم ابني هذا ، ووضع يده على رأس الحسن ، ثم ابني هذا ، ووضع يده على رأس الحسين ، ثم ابنه سميك يا أخي سيد العابدين ، ثم ابنه يسمى محمدا ، باقر علمي ، وخازن وحي الله ، وسيولد في زمانك يا أخي فاقرأه مني السلام ، ثم تكملة اثني عشر إماما من ولدك إلى مهدي أمة محمد صلى الله عليه وآله وسلم ، الذي يملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت قبله ظلما وجورا . والله إني لأعرفه - يا سليم - حيث يبايع بين الركن والمقام ، وأعرف أسماء أنصاره وقبائلهم»..
*مستدرک، ج12،281.«حدثنا محمد بن عبد الجبار رضي الله عنه قال : قلت لسيدي الحسن بن علي عليهما السلام : يا بن رسول الله جعلت فداك أحب ان اعلم من الامام وحجة الله على عباده من بعدك ؟ قال : " ان الامام والحجة بعدي ابني ، سمي رسول الله صلى الله عليه وآله وكنيه ، الذي هو خاتم حجج الله وخلفائه إلى أن قال عليه السلام» .
*بحار،36،271.«هشام بن زيد عن أنس قال : سألت النبي صلى الله عليه وآله : من حواريك يا رسول الله ؟ فقال : الأئمة بعدي اثنا عشر من صلب علي وفاطمة ، وهم حواريي وأنصار ديني . سلمان وأبو أيوب وابن مسعود وواثلة وحذيفة بن أسيد وأبو قتادة وأبو هريرة وأنس أنه سئل النبي صلى الله عليه وآله : كم الأئمة من بعدك ؟ قال : عدد نقباء بني إسرائيل وفي حديث الأعمش عن الحسين بن علي عليهما السلام قال : فأخبرني يا رسول الله هل يكون بعدك نبي ؟ فقال : لا ، أنا خاتم النبيين ، لكن يكون بعدي أئمة قوامون بالقسط بعدد نقباء بني إسرائيل».
*مستدرک، ج12،ص280.«...ولا يحل ذكره باسمه ، حتى يخرج فيملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما " إلى أن قال فقال علي بن محمد عليهما السلام : " هذا والله دين الله الذي ارتضاه لعباده ، فاثبت عليه » .
*مناقب، 254.«سلمان الفارسي قال النبي : الأئمة بعدي بعدد نقباء بني إسرائيل كانوا اثنى عشر ثم وضع يده على صلب الحسين وقال : من صلبه تسعة أئمة أبرار والتاسع مهديهم يملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما فالويل لمبغضيهم» .
*بحار، ج51،ص146.«قال أبو بصير : فقلت له : يا بن رسول الله ! ومن القائم منكم أهل البيت ؟ فقال : يا با بصير هو الخامس من ولد ابني موسى ذلك ابن سيدة الإماء يغيب غيبة يرتاب فيها المبطلون ثم يظهره الله عز وجل فيفتح على يديه مشارق الأرض ومغاربها وينزل روح الله عيسى بن مريم عليه السلام فيصلي خلفه وتشرق الأرض بنور ربها ولا تبقى في الأرض بقعة عبد فيها غير الله عز وجل إلا عبد الله فيها ويكون الدين كله لله ولو كره المشركون» .

بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا

جناب صدرا !!!

آیا شما معنی دلیل را می دانید ؟!؟

شما در تمام مدت دارید اشکالات و شبهاتتان را مطرح می کند . و به دلایلی که ما آوردیم با اشکال و شبهه پاسخ می دهید

خواهشمندیم شما هم چند دلیل بر عدم وجود مهدیین ارائه کنید

برای توجیه بیشتر شما کمکتان می کنیم که معنی دلیل را بفهمید : دلیل بر رد 12 مهدی (ع) بعد از امام مهدی (ع) = آیات یا احادیثی که : 1) بگویند حجت و خلیفه ای بعد از محمد بن الحسن (ع) وجود ندارد (صراحت بر اسم یا اثبات شخص ایشان اکیدا واجب است ، زیرا تمام آل محمد (ص) مهدی و قائم و امام هستند) . و یا 2) پیامبر خدا (ص) بیش از دوازده خلیفه ندارد (احادیثی که می گویند 12 خلیفه دارد ملاک نیست ، مهم نفی تعداد بیشتر خلفا است یعنی منحصر بودن در 12 خلیفه و نه اشاره به 12 خلیفه) . و مانند آنها

چون این بحث دارد بی معنی می شود . یعنی ما دلیل ارائه کردیم ، اما شما صرفا شبهه و اشکال آوردید . طبق نظر عقلا ، شبهه دلیل را نقض نمی کند بلکه دلیل را باید با دلیل نقض کرد

منتظر دلایل شما بر رد مهدیین (ع) هستیم

والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته


[=Arial Black]با عرض سلام و حسته نباشید خدمت کلیه عزیزان

[=Arial Black]با عرض معذرت از برادر انصار الله که تداخل کرده ام :Gol:

[=Arial Black]نوشته های برادر صدرا با فونت tahoma و جواب بنده با فونت Arial

[=Arial Black]برادر صدرا لطفا مطلب را با تامل بخوانید

صدرا
در رابطه با این روایت عرض میشود:
سند این روایت از طریق شیخ طوسی به ابو حمزه منتهی می شود لذا یک طریق بیشتر ندارد و بقیهصاحبان کتب این روایت را از کتاب غیبت شیخ نقل می کنند؛ بنابراین نقل صاحبان کتبدیگر به معنای تعدد طرق این روایت نمی باشد وروایت را از خبر واحد بودن خارج نمیسازد.

جواب:
برادر کدام روایت را می فرمائید ؟ یازده مهدی یا دوازده مهدی را ؟ و اگر منظورتان یازده مهدی می باشد درست، ولی یازده مهدی نیز روایت صحیح است، چون معارض ندارد هیچ!! قرینه نیز دارا می باشد. و منظور بعد از قائم، قائم همان مهدی اول کسی که قائم به امر پدرش میباشد است و بعد از آن یازده مهدی می باشد و خلافی و تدلیسی ندارد لذا خوب دقت کنید. يا أبا حمزة إن منا بعدالقائم أحد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام . و اگر به قرینه های مهدیین و قائمان بعد از آن دقت کنید می بینید که یازده مهدیی که می آیند بعد از مهدی اول می باشند و مهدی اول نیز قائم به امر می باشد هم قبل از ظهور هم بعد از ظهور لذا خوب دقت کنید.

السيد المرتضى (رحمه الله ) قال تعليقاً على رواية (... القائم والقوام من بعده ...) قال : (إنا لانقطع بزوال التكليف عند موت المهدي (ع) بل يجوز أن يبقى بعده أئمة يقومون بحفظ الدين ومصالح أهلهولايخرجنا ذلك عن التسمية بالإثني عشري لأنا كلفنا أن نعلم إمامتهم وقد بيّنا ذلك بياناً شافياً فانفردنا بذلك عن غيرنا ) بحار الأنوار 53 /148 .
سید مرتضی قزوینی رحمه الله در تعیلقی گفتند: ( ... قائم و قائمان بعد از آن ... ) گفت: ما قطع ادامه تکلیف بعد از وفات امام مهدی عج را نمی توانیم بگوییم بلکه جایز است بگوییم بعد از او ائمه ای قائم به حفظ دین و مصلحت آن می باشند .... .

الشيخ علي النمازي صاحب كتاب مستدرك سفينة البحار قال معلقاً على أحد الروايات التي تنص على ذرية الإمام المهدي (ع) : ( هذا مبيّن للمراد من رواية أبي حمزة ورواية منتخب البصائر ولا إشكال فيه وغيرها مما دل على ان بعد الإمام القائم (ع) إثني عشر مهدياً وإنهم المهديون من أوصياء القائم والقوام بأمره كي لا يخلو الزمان من حجة ) مستدرك سفينة البحار 10 /517 .
شیخ نمازی در کتاب مستدرک سفینه البحار تعلیقی در مورد روایتهایی که بر وجود ذریه امام مهدی عج دلالت دارند گفت: (این واضح است که مراد از روایت ابی حمزه و منتخب البصائر و اشکالی دارا نمی باشد و غیر از آن دال وجود دوازده مهدی و آنها مهدییون از اوصیای قائم می باشند و آنها نیز قائمان به امرش می باشند تا اینکه زمان از حجت خالی نشود.

توجه پس اگر به روایتهای فوق دقت کنید مهدی اول که در وصیت رسول خدا ذکر شده نیز قائم می باشد و همچنین یازده مهدیی که بعد از مهدی اول می آیند و آنها نیز قائم خطاب می شوند. پس نمی شود گفت که یازده مهدی خلاف قول مشهور است بلکه خبر واحد وقتی تضعیف می شود که مخالفی نداشته باشد و قرینه ای برای او موجود نباشد لذا قرینه آن را از مابقی روایتها برای شما ذکر کردیم. و مراد از قائم در روایت یازده مهدی همان مهدی اول و یازده مهدی دیگر بعد از وی میباشند. روایتهای زیادی در این موضوع می باشد لذا بنده فقط به روایتهای فوق اکتفا کرده تا صاحب دلان حق را بخوانند.

****

تعبیر روایت به «ان منا:ازما اهل بیت علهم السلام» است، یعنی بعد از قائم از ما، یازده مهدی از فرزندان امام حسینعلیه السلام خواهند آمد؛ لذا ظهور این روایت در امر رجعت بیشتر از مدعای شما است. وتعبیر به اهل بیت علیهم السلام نیز انصراف به ائمه شیعهدارد.

جواب
برادر ببخشید خیلی جالب برای خودتان تحلیل می کنید. پس خوب دقت کنید::::: فرمودید از ما اهل بیت یعنی بعد از قائم از ما، و آنها یازده مهدی می باشند و همچنین از فرزندان امام حسین ع خواهند آمد و فرمودید که به رجعت نزدیکتر است تا به مهدیین برادر خودتان متوجه هستید چه چیزی نوشتید؟ چگونه از فرزندان حسین ع هستند و شخص امام حسین ع اولین رجعت کننده می باشد آیا می شود امام حسین ع خودش فرزند خودش شود؟ سبحان الله!!!! لذا با ادعای ما سازگاری دارد عزیز خوب دقت کنید که چه چیزی را می نویسید و بدون توجه چیزی را ذکر نفرمائید. اول می فرمائید از فرزندان امام حسین ع و بعد امام حسین ع اولین رجعت کننده است. یعنی امام حسین ع فرزند امام حسین ع می باشد. چی شد........ !!!!!!!

****

بارجوع به متن این روایت خواهید دید که در روایت آمده: بعد از قائم یازده مهدیخواند آمديا أبا حمزة إن منا بعد القائم أحد عشر مهديا من ولد الحسين عليهالسلام »؛ واینخلاف چیزی است که شما آنرا گذاشته اید،لذا این کار تدلیس در بیان روایت است؛ والبتهبا پذیرش این روایت بحث 12 مهدی نیز زیر سوال خواهد رفت.

جواب
شما فرمودید با رجوع به روایت خواهید دید بلکه ما رجوع کردیم به قرینه های روایت و کما اینکه در فوق توضیح داده شده و هیچ گونه تدلیسی وجود ندارد این شما هستید که فقط به یک دید نگاه می کنید بلکه انصار به قرینه های موجود در کتاب خدا و سنت رسول خدا و سیره اهل بیت ع رجوع کرده و روایت را از ضعیف و صحیح و از تدلیس و تعدیل خارج می کنند و اگر نمی توانید به خودتان زحمت دهید دنبال قرینه بروید چیزی نفرمائید که سبب گمراهی مردم شوید.

****

اگر بیان نمائید ممکن است در اینجا اشتباهی از جانب راویان و یا نساخ روی دادهباشد؛ این احتمال در احادیث 12 مهدی که در مقابل آن روایات متعددی برخلاف آن وجوددارد(که با وجود آنها به این روایات اعتنا نمی شود) بیشتر خواهد بود خصوصا زمانی کهبرخی از این روایات از طریق اهل سنت نقل شده باشد.

جواب:
برادر بزرگوار احتمال ؟؟؟؟ شما این احتمال را می دهید؟ یا کتاب خدا و سنت رسولش ؟ و بفرمائید کدام روایتها بر خلاف مهدیین می باشند؟ که اعتنا نمی کنید. و اگر اهل سنت نقل کرده باشند، دال بر تواتر آن می باشد و در اینجا جای هیچ گونه شکی باقی نمی ماند که حتی در کتب مخالفین اهل بیت ع از مهدیین ذکر شده است. لذا روایتهای زیادی در کتب اهل سنت می باشد در فضایل و کرامات اهل بیت ع آیا باید آنها را رد کنیم چون در کتب اهل سنت ذکر شده اند!!؟ مالکم کیف تحکمون.....

****

ممکن است در این روایات مهدی در معنای لغوی آن(هدایت گر) استعمال شده است،لذا اینکلمه ظهوری در امامت و وصایت ندارد. موید این سخنروایت علی بن ابی حمزهاست که نقل میکند: به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: من از پدرتان شنيدم كه: بعد ازقائم دوازده مهدى هست، حضرت فرمودند پدرم فرمود: دوازده «مهدى» نه دوازده امام،اينان عده‏اى از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت و معرفت ما ميخوانند.

جواب
برادر گرامی کلمه مهدی در لغت به معنی هدایت کننده به امر مخفی می باشد و امام علی نیز لقب مهدی را دارد رسول خدا نیز همچنین بلکه همه اهل بیت ع مهدی می باشند، و روایتی که ذکر کردید اصلا با مدعای ما خلاف ندارد چرا که در وصیت رسول خدا به مهدیین معروف شده اند و آنها نیز از شیعیان می باشند، آیا امام حسین و امام حسن علیهم السلام از شیعیان نبودند؟ آیا امام حسن و حسین علیهم اسلام به ولایت امام علی دوعوت نکردند؟ لذا مهدیین نیز از شیعیان می باشند و آنها قومی از شیعه هستند که یکی پس از دیگری امر خلافت را تحویل می گیرند و آنها مردم را دعوت به حق کما اینکه یمانی ما را به صاحبمان دعوت می کند است

****

ما مغرض نیستیم، اما نسبت بهبرداشتهای سطحی نمی توانیم سکوت نمائیم.
در باب برداشت جدیدتان از آیه شریفهعرض می شود:

1- مبنای شما در باب قرآن و روایات چیست؟ آیا تابع مسلکاخباری هستید؟ یا نه روشی نو ساخته است که هیچ قائلی در امت اسلام ندارد جز گروهکخودتان ؟مبنایتان را بیان بفرمائید تا جوابهای ما نیز طبق معتقدات شماباشد.

جواب
برادر مبنای برداشت ما از باب قرآن و روایات همان قول رسول خدا است که می فرماید: اگر روایتی از من نقل شد که موافق کلام خدا و سنت باشد آن را اتخاذ کنید و در غیر این صورت آن را به دیوار بکوبید. و این مبنای کلام و عقیده ماست کتاب خدا و عترت پاک می باشد و اگر خلافی در این است بفرمائید ما را از گمراهیمان با خبر کنید و بگویید برداشت از این دو خلاف قانون است و گناه تلقی می شود. و این روشی جدید نیست بلکه روش رسول خدا است و شما روشی را اتخاذ کردید و بر آن بنیان می کنید و هر روشی غیر از روش شما بیاید می گویید جدید و نو ساخته است برادر عزیز این روش را رسول خدا به ما یاد دادند نه از خودمان !!! بله اگر گروهک خودمان با کتاب خدا و سنت باشد می شود بر حق و ما عدا ذالک باطل چون قول رسول خدا و هر چیزی که رسول خدا بفرماید ما عمل می کنیم و لذا مبنای ما همان مبنای سنت خدا و رسولش و عترت پاک است ولی شما با یک روشی غیر از آن اتخاذ می کنید.

****

قرآن کریم می فرمایدكُتِبَعَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ»بر شما مقرّر شده كه چون يكىاز شما را (نشانه‏هاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر ومادر و نزديكان به طور شايسته وصيّت كند، اين كار حقّ و شايسته پرهيزكاراناست.

اگرتنها به ظاهر اول آیه توجه داشته باشیم(و انتهای آن حقا علیالمتقین را در نظر نیاوریم، ونگوئیم که مورد آیه اموال است) و کتب را هم حمل بروجوب نمائیم، محتوای آیه این می شود که وصیت بر شما به هنگامی که اماره مرگ حاصل میشود واجب می گردد.

جواب
عجب استنباطی خدا خیرت بده اینو حذف کن و اونو بخون و این نتیجه می شود سبحان الله برادر مگه دارید شطرنج بازی می کنید!!؟؟

****

صاحب تفسیر مجمع البیان در تفسیر این قسمت از آیهمی فرماید:إِذا حَضَرَأَحَدَكُمُ الْمَوْتُ ...مراداز آن فرا رسيدن اسباب مرگ از قبيل مرض و پيرى و مانند آن است نه اينكه هنگامى كهمرگ بوسيله رؤيت حضرت «ملك الموت» محقّق شد وصيّت كند زيرا آن حالت مانع آنست كهانسان بوصيّت بپردازد.بعضى گفته‏اند مراد اين است كه بر شما فرض گرديده است كه درحال صحّت و سلامت وصيّت كنيد و بگوئيد وقتى كه مرگ ما فرا رسيد چنين و چنان كنید.

جواب
اولا برادر عزیز ببینید که صاحب تفسیر مجمع البیان کیست؟ و بغیر از تفسیر معصوم هیچ تقسیر غیر معصومی را قبول نداریم و این مورد قبول همه مسلمانان است چون که رسول خدا ما را از تفسیر به رای بر حذر کرده است که منجر به آتش جهنم می باشد. و همانطور که می دانید حجج خدا قبل از اینکه زمان مرگشان فرا رسد خداوند متعال نشانه های را به آنها می دهد که آن زمان زمان مرگشان است، و رسول خدا اشرف مخلوقات و انبیاء می باشند چگونه از زمان مرگش با خبر نمی شد و رسول خدا در همان روزی که مریض بودند فرمود جمع شوید تا برایتان کتابی بنویسم که بعد از آن هیچ وقت گمراه نشوید ولی قبول نکردند در راس آنها عمر بن الخطاب، حال آن کتاب چیست که معصوم از گمراهی است؟ آیا مال دنیا می باشد؟ لذا خداوند متعال می فرماید با مال و اولاد و زنان و زینتهای خود برایم نیائید چگونه کتابی که عاصم از گمراهی است حمل بر مال کنیم و چه چیزی بهتر از امامت چه چیزی بهتر از ولایت اهل بیت علیهم السلام که رسول خدا تمسک به آنها را بر عدم گمراهی تلقی کرده است لذا امر معصوم از گمراهی در شب وفات رسول خدا بر مال دنیا نمی باشد بلکه بر امری مهم و امری که تا روز قیامت است و ما باید بر این امر واقع بین باشم که آیا رسول خدا آن کتابی که مانند قرآن از لغزش معصوم است در گفته اش ( بعد از آن گمراه نمی شوید ) را ترک کرد و ننوشت و اگر بگوییم ننوشت باید بر این باور باشیم که در گمراهی هستیم و اگر نوشته است آن کتاب کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

****

لذا این قسمت از آیه(إِذاحَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ ) دلالتی ندارد بر اینکهوصیت قبل از آن مستحب نبوده باشد. علاوه بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله در حجهالوداع از نزدیک بودن رحلت خود خبر دادند ، چگونه مردمی را که بعد از این جریاندیگر حیات آنحضرت را درک نمی کنند را از محتوای وصیت و سفارش خود بی بهره میسازند؟!!

جواب
برادر عزیز اگر واقعه غدیر و حجت الوداع را بخوانید در تمام کتب چه مخالف و چه موافق می بینید که امر حجت الوداع فقط برای شیعیان مورد اثبات است گرچه اگر وهابیون القای شبهه در مغز بعضی از شیعیان بکنند از این امر باز می گردند چون در آن روز نگذاشتند رسول خدا کامل امرش را بیان کند و داد و فریادهایی که در بین حجاج رخ داد باعث شد که امر خلافت بعد از رسول خدا ص مبهم بماند و بعد از آن فقط به دوازده خلیفه اشاره کرد و حتی نامی از آنها را نبرد و فرمود همه آنها از قریش می باشند و بعضی ها قریش را کاملا بر قریش تحمیل کردند یعنی بزرگان ساکن قریش و بعضی ها قصد و منظور رسول خدا را بنی هاشم از قریش دانسته اند و امر مبهم است لذا امر وصیت که امری است واجب و خداوند در کتابش آن را واجب کرد و ترک آن گناه است. چگونه بی بهره مانده است وقتی رسول خدا خودش امر به وصیت کرده است و از ترک آن انذار می کند؟ ( ما اتاکم الرسول فخذوه... ) و از محتوای وصیت نیز امام علی ع در جنگ جمل به عائشه فرمود: ای عائشه بر گرد و اگر باز نگردی تو را طلاق می دهم ( منظور از طلاق ساقط کردن عائشه از درجه امهات المومنین است ) و این در همین وصیتی که ما بدان احتجاج می کنیم می باشد.

****

تعجب می کنم از تنگ نظری خاصی که دارید که وصیت پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» را منحصر نمودید به آخرین لحظات عمر آنحضرت، ولابد در این لحظات هم کسی جز اهل بیتعلیهم السلام حضور نداشتند، ولابد به خاطر همین امر بود که مردم به سراغ تعیینخلیفه رفتند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وصیتی راجع به خلافت و جانشینی بعداز خودشان نداشتند؟!وبه خاطر همین بود که از امام علی علیه السلام اعراض نمودند؟ کهبا این توصیف در اعراض از امام علی علیه السلام ذی حق بودند، واحتجاجات حضرت امیر وزهرای مرضیه علیهما السلام بی مورد بوده است؟!!!!

جواب
برادر عزیز تنگ نظری را به کنار جواب بنده را بدهید، آیا اگر رسول خدا آن کتاب را نوشت امت به 73 فرقه تقسیم می شد؟ و آیا اگر رسول خدا در همان لحظه عمر نهی نمی کرد و بر اصحابش وصیت را می خواند بعد از آن می توانستند امری را بر خلاف بیان کنند؟ و اگر چنین باشد اکثریت به مضمون کتاب رجوع می کردند لذا این سنت خداست که همیشه امتها با وصی امتحان می شوند، قوم بنی اسرائیل با موسی ع منازعه نداشتند ولی وقتی موسی به میثاق رفتند بر هارون ع چیره شدند و آن را تهدید به قتل کردند و همچنین عیسی ع بعد از ایمان مردم به عیسی ع مردم با وصیش شمعون ع اختلاف کردند و همچنین حضرت محمد ص کسی از مسلمانان در حیات رسول خدا رو در روی پیامبر چیزی نمی گفت ولی وقتی رسول خدا دار فانی را وداع گفت بر امام علی ع منازعه کردند و حق امام ع را قصب کردند و همیشه مردم در هر قومی بر وصی پیامبر یعنی امتحانشان با وصی صورت می گیرد که آیا آن را خذلان می کنند یا نصرت می دهند !؟ و کسی نگفته بی مورد بوده است این شما هستید که چنین می پندارید.

****

وتعجب بیشتر از اینکه پیامبرصلی الله علیه و آله امری را در وصیت خود می آورند کهدر طول حیات خود نکته ای راجع به آن نگفته اند.

جواب
تعجب ما نیز از شماست که چرا با وصیت رسول خدا دشمنی دارید، رسول خدا چیزی نگفته لذا بقیه اهل بیت گفتند!! خوب اینها معصوم هستند و مانند جدشان از هوای خودشان حرف نمی زنند یا با رسول خدا مشکل دارید یا با اهل بیتش یکی از این دو مورد. رسول خدا نیز فرمود تمسک کنید به اهل بیتم و اهل بیت نیز خبر از مهدیین دادند چرا عناد می کنید شما...... !؟!؟!؟!

****

پیامبر صلی الله علیه و آله باید قیام به وصیتی نمایند که امت بالفعل بدان محتاجندنه اینکه وصیت نمایند به امری که معلوم نیست تاریخ آن در چه زمانی خواهدبود؟ وبرفرض که وصیت به مهدیون لازم بوده باشد این وصیت بر آخرین حجت یعنی امام زمان علیهاسلام خواهد بود نه غیر آنحضرت ، البته جای سوال است اگر این مساله آنقدر اهمیتداشته چرا شناخت آن افراد با خصوصیاتشان بر شیعه لازم نگشتهاست؟!

جواب
وقتی به شما می گوییم که عناد دارید ناراحت نشوید چگونه امت محتاج آن نشوند در حالی معصوم از گمراهی میباشد بنده عرض کردم اگر عمر نهی نمی کرد باز هم امت به فرق مختلف تقسیم می شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لذا مساله مهدییون نیز را برای شما روشن کردیم و از اهمیت زیادی برخوردار هستند بلکه عدم قبول آنها یعنی عدم قبول کل ائمه و عدم قبول ائمه یعنی انکار خدا و رسولش و آتش جهنم را در پی دارد چون که در روایت امام باقر علیه السلام که می فرماید: ( یمانی پرچم هدایت است .... و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند و هر کس آن را انجام داد از اهل آتش جهنم می باشد. غیبت نعمانی ص 264) حالا باز هم تکرار بفرمائید که خصوصیات آن افراد ( مهدییون ) برای ما لازم نگشته است...!!!

****

البته اگر کسی منکر وصایت رسول اکرم صلی الله علیه و اله شود باید در عقل خودشتشکیک نماید، ولی مطلب این است که متنی را که شما به عنوان وصیت بیان می دارید ،اولا از طریق اهل سنت نقل شده وخود این امر جای سوال است؟

جواب
خوب است که گفتید منکر نیستید تا الان داشتید فقط آتش در این وصیت می کردید سبحان الله..... و یک امر مهم اهل سنت فقط از خلیفه خودشان ابی بکر و عمر و عثمان طرفداری می کنند چگونه بیایند و طعنه به خلفای خود بزنند که آنها به ایشان معتقد هستند و خلافت اهل بیت را مورد ستایش قرارمی دهند ؟؟؟ باز هم در کلام شما تناقض می باشد چون هیچ سنیی حاضر به قبول خلافت اهل بیت و آنها امامان بلا فصل رسول خدا باشند نیست چرا سوال بی خودی ذکر می کنید؟

****

ثانیا: بر فرض پذیرش این روایت، قسمتی از محتوای آن مورد قبول ما نمیباشد، زیرا با توجه به نصوص متعدد که امام مهدی علیه السلام را خاتم اوصیاء معرفیمی نماید ، که شما منکر این روایات هستید، امکان تحریف در روایت وجود دارد (چون ممكن است كلمه «ابنه» (يعنى ولايت را به پسرشوامى‏گذارد) غلط باشد و اصلش «ابيه» باشد (يعنى به پدرش وامى‏گذارد) كه مراد حضرتامام حسين علیه السلام است).

جواب
شما باید این روایت را بپذیرید در غیر این صورت باید رسول خدا را متهم به عدم انجام واجبات میکنید، ( یومنون ببعض و یکفرون ببعض ) و نصوص متعدد و متواتری حتی از قرآن نیز می باشد که امام مهدی عج خاتم امامان و بعد از آن وصی ایشان می باشد و او اول مومنین است و باز هم از خودتان تفسیر کردید و احتمال را از خودتان دادید و هیچ مخالفی برای این روایت پیدا نکردید، سر در تحریف بردید و می گویید بجای ( ابنه ) باید ( ابیه ) و این امکان را به نظر خودتان دادید و این خلاف قرآن است ( ویل للذین یحرفون الکلم عن موضعه ) وای به حال کسانی که کلام را از موضعش تحریف می کنند و حتی اگر با شما موافق شویم با نظر و رایتان برادر عزیز بعد از امام مهدی می گوید به ( قول خودت پدرش ) که سه نام دارد احمد و عبدالله و المهدی، کجای اینها حسین ع می باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لا حول و لا قوه الا بالله

****

سوال دیگر؟ ائمه دیگر وصیتنمودند یا خیر؟متن وصیت نامه ائمه را دارید؟ اگر پیامبر صلی الله علیه وآله ذکری ازمهدیونی آورده اند که امامند و حجت خدایند؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!چرا ائمه اطهار نسبت به این امر اهمال ورزیدند؟!

جواب
واقعا سوالی کردید که در شان شخصی مثل شما بعید است بپرسد، پس خوب دقت کنید:

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن عمرو بن الاشعث قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: أترون الموصي منا يوصي إلى من يريد؟ ! لا والله ولكن عهد من الله ورسوله صلى الله عليه وآله لرجل فرجل حتى ينتهي الامر إلى صاحبه . کافی ج 1 ص 278

.... از ابا عبدالله شنیدم گفت: آیا می پندارید که شخصی از ما بر شخصی که می خواهد بعد از آن امر را تسلیم کند وصیت می کند!؟ خیر بخدا قسم، ولی آن عهدی از خدا و رسولش از مردی به مردی دیگر تا امر به صاحبش منتهی شود. اصول کافی ج 1 ص 278

روایت فوق را برای شما درج کردیم که بگوییم امر خلافت فقط از خداوند به رسولش می باشد و حتی اهل بیت نیز در نصب امام دخیل نیستند بلکه آن عهدی از خداوند به رسولش می باشد.

****

آنچه موجب هدایت مردم بود تبعیت از امیر المومنین علیه السلام و فرزندان آن حضرتطبق حدیث ثقلین و احادیث متعدد دیگر بوده است و شناخت مهدیون هیچ ارتباطی با هدایتو شقاوت مردم نداشته و ندارد.

جواب
برادر عزیز تعجب می کنم که می گویید تبعیت از ثقلین در صورتی که به قول ثقلین که موافق با قرآن و سنت رسول خدا است را ترک کنید و می گویید که ارتباطی موجود نیست در صورتی که اهل بیت علیهم السلام واضح مسکن و صفات و محل خروج یمانی را ذکر کردند و حجیت آن و کاملا توضیح دادند فقط کسی باید باشد که روایتها را بدون تعصب بخواند تا بگوید ما تابع ثقلین هستیم

****

با چهمبنایی خبر واحدی که راویانش را نمی شناسید را در اعتقادات حجت دانسته اید؟و کدامعالم شیعه چنین اعتقادی را داشته است؟

جواب
در فوق توضیح دادیم و اگر می خواهید از علمای سلف شیعه رحمت خدا بر آنها باد برایتان اثبات می کنیم که قائل به حجیت مهدیین می باشند.

****

مانفهمیدیم چگونه این افراد را امام خود قرار دادید؟وامامت که جایگاه بسیار رفیعی دراسلام دارد را چگونه به آنها تطبیق نمودید؟آیا می توانید این نصوص را با ذکر سندبرای ما بیان نمائید؟!

جواب
مهمترین نص همان وصیت رسول خدا است که موافق قرآن و سنت رسول خدا و قرائن زیادی برای اثبات آن ذکر کردیم و اگر می خواهید باز هم ذکر می کنیم که امامت سید احمد الحسن ع با همان وصیت رسول خدا ثابت می شود.

****

مدام دماز اخبار متواتر می زنید یک طریق متواتر را برای دوستان ما ثابتنمائید.

جواب
همه چیز را بیان کردیم لطف کنید حرفی را بزنید که مردم نمی دانند نه اینکه الحمد لله همه مردم از بر ملا شدن حقیقت با خبر شدند و می خواهید حرفی را بزنید که گیرنده داشته باشد و ماعدا ذالک باطل ...

[=Arial Black]:Gol: مجددا عذر خواهی می کنم از برادر انصار الله :Gol:

موفق باشید

و الحمد لله وحده وحده وحده

اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین وسلم تسلیما

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

اختیار دارید برادر بزرگوار و عزیزم مهدی 141

ممنون از توضیحاتتان و استفاده کردم و خداوند شما را خیر کثیر دهد

اما همانطور که ذکر کردیم ایشان باید دلیل ارائه کند وگرنه ادامه بحث بی فایده است

ایشان صرفا شبهه بیان می کند و از اول بحث تا به همین الآن یک دلیل نیز برای رد مهدیین (ع) نیاورده اند

ادامه بحث با ایشان زمانی معنی دارد که ابتدا چند دلیل اقامه کنند که معنای دلیل و مطالب دیگری را در پست قبلی ام برایشان توضیح دادیم . بلکه فایده داشته باشد

Ansar_Allah_313;258999 نوشت:

[=arial]آیا شما معنی دلیل را می دانید ؟!؟

مهمترین نص همان وصیت رسول خدا است که موافق قرآن و سنت رسول خدا و قرائن زیادی برای اثبات آن ذکر کردیم و اگر می خواهید باز هم ذکر می کنیم که امامت سید احمد الحسن ع با همان وصیت رسول خدا ثابت می شود.

با سلام و عرض ادب
الحمدلله که معنی دلیل را هم دانستیم.[1]
این هم نمونه دلیل؟! دلیلی که تعداد امامان شیعه را به بیش از دوازده امام رسانده است؟!دلیلی که امامان شیعه را سیزده امام معرفی می کند؟! (لابد روایاتی که تعداد آنها را دوازده نفر بیان می دارد که تواتر معنوی دارند و مورد اجماع شیعه امامیه است و شیعه را با آن می شناسند در مقابل این دلیل محکم عقیمند؟!) البته بعد از ساخته شدن امام سیزدهم یازده امام دیگر هم که امامت و حجیت آنها همسان ائمه اطهار علیهم السلام است را به طفیلی امام سیزدهم به آن می چسبانند،و معلوم نیست با این اوصاف ممکن است امامان 24 گانه از این عدد هم تجاوز نمایند و دوازده امام دیگر بر آنها افزوده گردد؟

نکته ای دیگری که قابل توجه است این است که باید بدانیم امام سیزدهم ما شاید الان هم در قید حیات باشد؟!واینکه بدانیم ایشان همان یمانی است ؟یمانی ای که جامه ی سیادت به تن نموده واخیرا فرزند حضرت صاحب شده است ؟!واینکه بدانیم و مراقب باشید یمانی که امام سیزدهم است ودارای چند اسم است از بصره طلوع می کند نه از یمن!! وشاید این شخص الان هم حضور داشته باشند پس ای مومنین به هوش باشید که باید این امام عظیم الشان را بشناسید؟!مبادا او دعوت خود را علنی نماید و شما او را نشناسید و یا او را تکذیب نمائید تا به واسطه این امر در زمره کفار درآئید.

[1]. البته ظاهرا شما یک نفر تشریف دارید که با دو ایدی پست می گذارید هر چند که امر مهمی نیست.

اما دلیل محکم شما بر امامت امام احمد الحسن

دلیل روایت وصیتی است که شیخ طوسی در کتاب غیبت خود آورده اند، واز آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت نموده اند ووصیت دیگری هم در شب رحلت وجود ندارد و در این روایت بحث مهدیون آمده پس آنها امام ما هستند هر چند که ما راویان این روایت را نشناسیم که مثلا برخی سنی مذهبند آنچه مهم است باید بدانیم که تکذیب روایت جایز نیست ولو اینکه از طرف فرد فاسقی باشد. واز طرف دیگر محتوای روایت نیزبا قران همسان است؟!لذا برای ما شکی باقی نخواهد ماند که امامان ما بیش از سیزده نفرند.

اما بیان روایت: با نگاهی اجمالی امامت امام سیزدهم را در این روایت می بینیم چون حضرت فرمودند بعد از دوازده امام دوازده مهدی وجود دارند وچون پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند امام زمان باید وصیت خود را به اولین مهدیون بدهد پس اوامام سیزدهم ما می باشد هر چند در هیچ جای دیگری تصریح به امامت او نشده باشد؟!
نقد:معتقدین به امام سیزدهم و به تبع آن امامان 24 گانه توجه نکردندکه برفرض، امر عظیمی همچون امامت و تعداد آنان با یک روایت که در غیر کتب معتمد اخباریون آمده ثابت شود؟! اما نهایت چیزی که این روایت بیان می دارد وجود دوازده مهدی و نه امام بعد از حضرت حجت علیه السلام خواهد بود همچنان که در متن روایت آمدهفَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیه السلام فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً».که در این قسمت روایت حصر امامت در عدد دوازده شده است.

ودر فقره دیگری از این روایت می خوانیم که:« ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين»‏. بعد از دوازده امام دوازده مهدی خواهند بود پس هنگاهی که زمان وفات او رسید باید انرا تسلیم نمایدبه اولین مقربین...که در این قسمت از روایت این افراد مهدی(هدایت کننده) نامیده شده اند و نه امام .

معتقدین به سیزده امام می گویند چون در روایت آمده «فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ» پس این فرزند امام خواهد بود؟در حالی که اثبات این امر در گروی این است که از این افراد به امام یاد شده باشد و نه مهدی و دیگر اینکه ضمیر به امر خلافت برگردد و نه متن وصیت نامه وبا وجوداین امور و از طرفی مخالفت با روایات کثیره و اجماع شیعه چنین استدلالی عقیم است.

توضیح:
آنچه باید بدان توجه داشت این است که: امامت مجعول است به جعل الهى كه امری تکوینی است و غیر قابل واگذار به دیگری است که حقیقت این امر توسط پيغمبر، يا امام قبلى، يا خود آن امام به نصوص و معجزات بر مردم معلوم مى‏شود؛ زيرا اولا: اين منصب را خداوند در قرآن مجيد به عنوان جعل و انتصاب از جانب خویش معرفى مى‏كند چنانكه می فرمایدقالَ انّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ اماماً».[1] و نیز:«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ ائمَّةً يَهْدونَ بِامْرِنا لمَّا صَبَروا».[2]و نیز:«وَ جَعَلْناهُمْ ائمَّةً يَهْدونَ بِامْرِنا وَ اوْحَيْنا الَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ»[3]و یا «یا داود انا جعلناک خلیفة».[4]

وثانیا:امامت قوه الهيّه‏اى است در نفس امام كه با آن بر ملكوت و نفوس اشياء اطلّاع حاصل نموده، و بر آنها سيطره پيدا مى‏نمايد، چنانكه از جمله «يهدون بامرنا» استفاده می شود؛ و اين قوّه در هر كه باشد امام است و در هر كه نباشد امام نيست.

بنابراین آنچه از ظاهر روایت بدست می آید این است که امر قابل تسلیم متن وصیت نامه است و نه چیز دیگری، همچنان که در روایات دیگری نیز به این امر اشاره شده است وبا توجه به اینکه در اول روایت آمده است که این افراد مهدی و هدایت کننده هستند و نه امام، با صرف تسلیم وصیت نامه کسی به مقام امامت نخواهد رسید، البته باید توجه داشت که حتی اگر بپذیریم موضوع «تسلیم» انتقال امامت و خلافت الهی بوده است باز این احتمال با تصریح به مهدی بودن و نه امام بودن سازگار نخواهد بود علاوه بر اینکه مخالف روایات رجعت که مورد اتفاق شیعه امامیه است خواهد بود وبا این اوصاف برفرض پذیرش روایت این قسمت از آن قابل التزام نخواهد بود.

موید این سخن روایت علی بن ابی حمزه[5] است که نقل می کند: به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: من از پدرتان شنيدم كه: بعد از قائم دوازده مهدى هست، حضرت فرمودند پدرم فرمود: دوازده «مهدى» نه دوازده امام، اينان عده‏اى از شيعيان ما هستند كه مردم را به ولايت و معرفت ما مي خوانند.[6]که این افراد مردم را به امام دعوت می کنند نه به خوشان که امام شوند.فافهم.

ودر روایت دیگری که مرحوم کلینی درکافی از امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه:«ثم رددنا لکم الکرة علیهم »[7] نقل می کندکه حضرت فرمودند: مقصود زنده شدن دوباره امام حسین علیه السلام و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است; ...این در حالی است که حضرت حجت در میان مردم است; چون معرفت و ایمان به حضرتش در دل های مردم استقرار یافت، مرگ او فرا می رسد. پس امام حسین علیه السلام متولی غسل، کفن، حنوط و دفن ایشان می شود و هرگزغیر از وصی، وصی را تجهیز و خاک سپاری نمی کندوالحجة القائم بين أظهرهم فإذا استقرت المعرفة في قلوب المؤمنين أنه الحسين عليه السلام جاء الحجة الموت فيكون الذي يغسله ويكفنه و يحنطه ويلحده في حفرته الحسين بن علي عليهما السلام ولا يلي الوصي إلا الوصي».[8]

البته باز برفرض اینکه این افراد امام باشند سوال این است که با توجه به روایات رجعت و اینکه ائمه علیهم السلام رجعت دارند چگونه دو امام در زمان واحد امامت خواهند داشت؟!شاید این هم لطف خدا بر مردم بعد از ظهور است؟!!!

[1]. البقره: 124.

[2]. السجده: 24.

[3]. الانبياء: 73.

[4]. ص:26.

[5].مراد علي بن أبي حمزة البطائني است، که در ترجمه او آمده: أبو الحسن الانصاري بالولاء، الكوفي(..بعد 183 ه) ، قائد أبي بصير يحيى بن القاسم، و اسم أبي حمزة سالم.روى عن: أبي بصير فأكثر عنه، و علي بن يقطين، و أبان بن تغلب، و إبراهيم ابن ميمون، و إسحاق بن عمار، و إسحاق بن غالب، و الحسين بن أبي العلاء، و صندل، و محمد بن مسلم الطائفي، و معاوية بن عمار البجليّ الدُّهني، و آخرين.
موسوعة طبقات الفقهاء، جعفر سبحانی، ج2، ص394.

[6]. کمال الدین، صدوق، ص358.« حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق قال : حدثنا محمد بن - أبي عبد الله الكوفي قال : حدثنا موسى بن عمران النخعي ، عن عمه الحسين بن يزيد النوفلي ، عن علي بن أبي حمزة ، عن أبي بصير قال : قلت للصادق جعفر بن محمد عليهما السلام يا ابن رسول الله إني سمعت من أبيك عليه السلام أنه قال : يكون بعد القائم اثنا عشر مهديا فقال : إنما قال : اثنا عشر مهديا ، ولم يقل : إثنا عشر إماما ، ولكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا».

[=Calibri][7].الاسری: 6.


[8].الکافی، ج8،ص206.«عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن محمد بن الحسن بن شمون ، عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم ، عن عبد الله بن القاسم البطل ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) في قوله تعالى : " وقضينا إلى بني إسرائيل في الكتاب لتفسدن في الأرض مرتين " قال : قتل علي بن أبي طالب ( عليه السلام ) وطعن الحسن ( عليه السلام ) " ولتعلن علوا كبيرا " قال : قتل الحسين ( عليه السلام ) " فإذا جاء وعد أوليهما " فإذا جاء نصر دم الحسين ( عليه السلام ) : بعثنا عليكم عبادا لنا أولي بأس شديد فجاسوا خلال الديار " قوم يبعثهم الله قبل خروج القائم ( عليه السلام ) فلا يدعون وترا لآل محمد إلا قتلوه " وكان وعدا مفعولا " خروج القائم ( عليه السلام ) " ثم رددنا لكم الكرة عليهم " خروج الحسين ( عليه السلام ) في سبعين من أصحابه عليهم البيض المذهب لكل بيضة وجهان المؤدون إلي الناس أن هذا الحسين قد خرج حتى لا يشك المؤمنون فيه وإنه ليس بدجال ولا شيطان والحجة القائم بين أظهرهم فإذا استقرت المعرفة في قلوب المؤمنين أنه الحسين ( عليه السلام ) جاء الحجة الموت فيكون الذي يغسله ويكفنه و يحنطه ويلحده في حفرته الحسين بن علي ( عليهما السلام ) ولا يلي الوصي إلا الوصي».

Ansar_Allah_313;258999 نوشت:

[=arial]برای توجیه بیشتر شما کمکتان می کنیم که معنی دلیل را بفهمید : دلیل بر رد 12 مهدی (ع) بعد از امام مهدی (ع) = آیات یا احادیثی که : 1) بگویند حجت و خلیفه ای بعد از محمد بن الحسن (ع) وجود ندارد (صراحت بر اسم یا اثبات شخص ایشان اکیدا واجب است ، زیرا تمام آل محمد (ص) مهدی و قائم و امام هستند) . و یا 2) پیامبر خدا (ص) بیش از دوازده خلیفه ندارد (احادیثی که می گویند 12 خلیفه دارد ملاک نیست ، مهم نفی تعداد بیشتر خلفا است یعنی منحصر بودن در 12 خلیفه و نه اشاره به 12 خلیفه) . و مانند آنها

[=arial]منتظر دلایل شما بر رد مهدیین (ع) هستیم

بیان تعدادی از روایات داله بر حصر امامت بر ائمه اثنی عشر علیهم السلام

البته ای کاش شما یک روایت که نص باشد بر اینکه بعد از امام دوازدهم امام دیگری نیز هست را با ذکر سند برای ما می آوردید. اما در مورد حصر امامت بر امامت ائمه اطهار علیهم السلام چند روایت بیان می شود امید درتفقه.

1- امام علي‏«عليه السلام» در حديثي طولاني چنين فرمودند:
«...فانّ لهذه الأمة اثناعشر اماماً هادين مهديين، لايضرّهم خذلان من خذلهم»؛ ... همانا براي اين امّت دوازده امام هدايت‏گر هدايت شده است کسي که در صدد خواري آن‏ها باشد به آنان ضرر نمي‏ رساند[1].

2- شيخ صدوق به سندش از رسول خدا«صلي الله عليه وآله» نقل نموده که آنحضرت فرمودند: «انا سيّد النبيين وعلي بن ابي طالب سيّد الوصيين، وانّ اوصيائي بعدي اثني عشر، اوّلهم علي بن ابي طالب‏ عليه السلام وآخرهم القائم‏ عليه السلام»؛ من سيد انبيا وعلي بن ابي طالب سيد اوصيا است. و همانا اوصيای بعد از من دوازده نفرند: اوّل آن‏ها علي بن ابي طالب و آخر آن‏ها قائم است.[2]

3- عن أبي سعيد رفعه عن أبي جعفر عليه السّلام قال: قال رسول اللّه«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»: «من ولدی اثنا عشر نقيبا، نجيبا، محدثون، مفهمون، آخرهم القائم بالحق، يملأها عدلا كما ملئت جورا»[3].

4- مرحوم کلینی نیز در کافی روایت می کند:
و عن الحسين بن محمد عن معلى بن محمد عن الوشاء عن أبان عن زرارة قال: سمعت أبا جعفر«عليه السّلام»‏ يقول:«نحن‏ اثنا عشر إماما منهم حسن و حسين، ثم الأئمة من ولد الحسين عليه السّلام»؛ما دوازده امام هستیم ، حسن و حسین«علیهم السلام» از جملۀ ائمه اند و امامان از نسل حسین علیه السلام اند.[4]

5- امام علی علیه السلام به ابن عباس فرمودند: «إن ليلة القدر في كل سنة وأنه ينزل في تلك الليلة أمر السنة ، ولذلك الامر ولاة بعد رسول الله صلى الله عليه وآله فقال ابن عباس : من هم ؟ قال : أنا وأحد عشر من صلبي أئمة محدثون»؛ امام علی«علیه السلام» به ابن عباس فرمودند:«به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل می شود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است بعد از رسول خدا«صلی الله علیه وآله»ابن عباس عرض کرد:آنان چه کسانی هستند؟ فرمود:من و یازده [امام] از نسل من که [همه] امامانی محدث می باشند [که ملائکه را نمی بینند ولی صدای آنها را می شنوند][5].

6- امام سجاد«عليه السلام» مي‏فرمايد: «انّ اللَّه خلق محمداً وعلياً واحد عشر من ولده من نور عظمته، فاقامهم اشباحاً في ضياء نوره يعبدونه قبل خلق الخلق، يسبحون اللَّه ويقدّسونه وهم الائمة من ولد رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله»؛ «همانا خداوند محمّد و علي و يازده نفر از اولاد او را از نور عظمت خود خلق نمود. آنان را در شبه‏هايي در پرتو نور خود قرار داد که خدا را قبل از خلقت خلق، عبادت مي‏کردند. او را تسبيح گفته و تقديس مي‏نمودند، و آنان‏اند امامان از اولاد رسول خداصلي الله عليه وآله[6]. حال در این میان مهدیون در کجا جای می گیرند؟!

عبارات قرمز رنگ برای این است که دقت بفرمائید واز طرف خود روایاتی که نص در امری ندارند را به میل خود تفسیر ننمائید و سیزده امام برای ما نسازید. ودر این روایت سوال دیگری ایجاد می شود که این دوازده امام بعدی در عالم نوری کجا تشریف داشتند؟!

:Gol:------------------------------------------------:Gol:

[=Calibri][1]. کمال الدین..،صدوق،ص298.

[=Calibri][2].عیون اخبار الرضا،شیخ صدوق،ج2ص66.به همین مضمون،کمال الدین،صدوق،ص66.

[=Calibri][3].همان ،ص534.

[=Calibri][4]. الكافي: 1/ 533 ،ح 16.

[=Calibri][5]. الكافي، ج1،ص247،ح2.

[=Calibri][6]. الکافی،ج1،ص531،ح6.

7- امام علی علیه السلام در خطبه ای که در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه بیان نمودند فرمودند:«... والأئمةوبمهدينا تقطع الحجج فهو خاتم الأئمة ومنقذ الأمة».[1]

8- ودر سخنی دیگر فرمودند:«وبنا تقطع الحجج ومنا خاتم الأئمة ومنقذ الأمة وغاية النور ومصدر الأمور فنحن أفضل المخلوقين...».[2]

9- در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:«معاشر الناس : انى نبي وعلي وصي ألا إن خاتم الأئمة منا القائم المهدی».[3]

10- إسماعيل بن علي نقل می کند:« دخلت على العسكري في المرض الذي مات فيه ، فقال لخادمه : ادخل البيت فإنك ترى صبيا ساجدا فائتني به ، فدخلت فوجدته ساجدا رافعا سبابته إلى السماء فسلمت فأوجز في صلاته ، فقلت : سيدي يأمرك بالخروج ، فجاءت أمه فأخرجته إليه ، فقال :أبشر أنت صاحب الزمان المهدي ، حجة الله في أرضه ، وأنت وصيي ، وأنت م ح م د وعد آباءه إلى علي عليهم السلام ثم قال : أنت خاتم الأئمة الطاهرين» .[4]

11- در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به اماام حسین علیه السلام فرمودند:«قال رسول الله صلى الله عليه وآله : يا حسين أنت الإمام ابن الإمام تسعة من ولدك امناء معصومون والتاسع مهديهم ، فطوبى لمن أحبهم والويل لمن أبغضهم».[5]

12- عبدالله بن مسعود روایت می کند: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول الأئمة بعدي اثنا عشر ، تسعة من صلب الحسين والتاسع مهديهم».[6]

13- ودرروایتی دیگر آمده استفإذا افتقدتم الفرقدين فتمسكوا بالنجوم الزاهرة ، وقال صلی الله علیه و آله : وأما النجوم الزاهرة فالأئمة التسعة من صلب الحسين والتاسع مهديهم» .[7]

14- در زیارت حضرت حجت علیه السلام می خوانیم(البته اگر خوانده باشید):«السلام على الحق الجديد والعالم الذى علمه لا يبيد السلام على محيى المؤمنين ومميت الكافرين السلام على مهدى الامم وجامع الكلم السلام على خلف السلف و صاحب الشرف السلام على حجة المعبود وكلمة المحمود السلام على معز الاوليآء ومذل الاعداء السلام على وارث الانبياء و خاتم الاوصيآء السلام على الامام المنتظر».[8]

15- وروى القاسم عن سلمان رضي الله عنه :فإذا افتقدتم الفرقدين فتمسكوا بالنجوم الزاهرة ، ثم قال : وأما النجوم الزاهرة ، فهم الأئمة التسعة من صلب الحسين ، والتاسع مهديهم .[9]

16- عن غيلان الكلابي قال : حدثني أبو نصر طريف خادم سيدي أبي محمد عليه السلام قال : دخلت على صاحب الزمان إليه التسليم ، فقال يا طريف علي بالصندل الأحمر فاتيته به ، فقال : أتعرفني قلت : نعم ، قال : من انا قلت : مولاي وابن مولاي قال : ليس عن هذا أسألك قلت : جعلني الله فداك عما سألتني ،قال : انا خاتم الأوصياء وبي يرفع الله البلاء عن أهلي وشيعتي القوام بدين الله.[10] که در این روایت امام زمان علیه السلام خود را خاتم اوصیاء معرفی می نمایند.

17- امام علی علیه السلام به سلیم فرمودند:«يا سليم ،إن أوصيائي أحد عشر رجلا من ولدي أئمة هداة مهديون كلهم محدثون . قلت : يا أمير المؤمنين ، ومن هم ؟ قال : ابني هذا الحسن ، ثم ابني هذا الحسين ، ثم ابني هذا - وأخذ بيد ابن ابنه علي بن الحسين وهو رضيع - ثم ثمانية من ولده واحدا بعد واحد . وهم الذين أقسم الله بهم فقال : ( ووالد وما ولد ) ( فالوالد رسول الله صلى الله عليه وآله وأنا ، و ( ما ولد ) يعني هؤلاء الأحد عشر وصيا صلوات الله عليهم . قلت : يا أمير المؤمنين ، فيجتمع إمامان ؟ قال : نعم ، إلا أن واحدا صامت لا ينطق حتى يهلك الأول .[11]

18- عن عباية بن ربعي مرفوعا :« أنا سيد النبيين وعلي سيد الوصيين . إن أوصيائي بعدي إثنا عشر أولهم علي وآخرهم القائم المهدي».[12]

19- عن ابن عباس رفعه :« إن أوصيائي وحجج الله على الخلق بعدي الاثنا عشر ، أولهم أخي وآخرهم ولدي . قيل : يا رسول الله من أخوك ؟ قال : علي . قيل : من ولدك ؟ قال : المهدي الذي يملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما».[13]

20- ابن عباس عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال : «أنا سيد النبيين وعلي سيد الوصيين ، إن أوصيائي بعدي اثنا عشر أولهم علي وآخرهم القائم المهدي» .[14]

21-عن جابر بن عبد الله الأنصاري ، عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم :«يا جابر إن أوصيائي وأئمة المسلمين من بعدي ، أولهم علي ثم الحسن ، ثم الحسين . . . ثم ذكر الأئمة التسعة من أولاد الحسين بأسمائهم ابتداء بعلي بن الحسين وانتهاء بالإمام المهدي بن الحسن العسكري عليهم السلام».[15]

اینها تعدادی از روایات بود که من در متون یافتم که اگر کسی در این زمینه تحقیق نماید روایات متعددی دال بر حصر ائمه دوازده نفر خواهد یافت.

:Gol:---------------------------:Gol:

[1].مصباح البلاغة،ج1،ص65.

[2].مصباح البلاغة،ج2،ص230

[3].روضة الواعظین، فتال نیشابور،ص97؛ احتجاج، الطبرسی، ج1،80.

[4].الصراط المستقیم، العاملی، ج2،233.

[5].بحار،36،ص292.

[6].بحار،ج36،ص282.

[7].شجرةالطوبی،ج2،ص426.

[8].بحار ، ج99، ص86.

[9]. العدد القوية، علي بن يوسف الحلي،ص85.

[10].الهدایة الکبری، الخصیبی، ص358؛ کمال الدین ، الصدوق، ص441.

[11].سلیم بن قیس، تحقیق انصاری، ص352.

[12].ینابیع المودة،ج2،ص316.

[13].ینابیع المودة،ج3،ص384.

[14].شرح احقاق الحق، ج20،ص538.

[15].ینابیع المودة،ج3،ص170.

ansar_allah_313;248868 نوشت:

[=arial]از امام باقر (ع) از جابر ابن عبدالله انصاری گفت : بر فاطمه (ع) وارد شدم و در بين دستانش لوحی را ديدم كه در آن اسامی اوصياء از فرزندانش در آن بود پس آنها را شمردم دوازده نفر بودند كه آخرین آنها قائم بود سه نفر آنها محمد و سه نفر آنها علی نام داشتند . الکافی ج 1 ص 532 . من لايحضره الفقيه ج 4 ص 180

[=arial]در این لوح اوصیا از فرزندان حضرت زهرا (ع) هستند . و امام علی (ع) طبیعتا از فرزندان حضرت زهرا (ع) نیستند . در حالی که دوازده اسم در آن بود . یعنی وصی سیزدهم نیز در آنها بود

بازی با روایت را مشاهده بفرمائید:«

دراین لوح اوصیا از فرزندان حضرت زهرا (ع) هستند . و امام علی (ع) طبیعتا از فرزندانحضرت زهرا (ع) نیستند . در حالی که دوازده اسم در آن بود . یعنی وصی سیزدهم نیز درآنها بود.»
----------------------------

استدلال خنده داری است،ظاهرا استدلال کننده تتبع روایی نداشته است. همین روایت را مرحوم صدوق در «من لا یحضر»و«کمال الدین:و«عیون اخبار الرضا» نقل می کند در حالی که چهار علی را بر می شمرد:«وروى الحسن بن محبوب عن أبي الجارود عن أبي جعفر عليه السلام عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال : دخلت على فاطمة عليها السلام وبين يديها لوح فيه أسماء الأوصياء من ولدها فعددت اثنى عشر أحدهم القائم ، ثلاثة منهم محمد وأربعة منهم على عليهم السلام »[1] وبا وجود چهار علی و سه محمد وحسنین و موسی بن جعفر علیهم السلام و اینکه آخرین آنها نیز حضرت قائم علیه السلام باشد و اینکه حضرت علی علیه السلام نیز خارج از این ماجری باشند چه نتیجه ای حاصل می شود؟چنین برداشت ناشایستی منجربه برشمردن چهارده امام خواهد شد و نه سیزده امام.

البته جای تاسف است برای افرادی که اینگونه با روایات اهل بیت علیهم السلام بازی می کنند تا به اغراض خود برسند، آیا این افراد روایات دوازده امام را ندیده اند؟[2]

وعجیب اینکه با این امر امام علی علیه السلام را از دایره امامت خارج می کنند تا امامت فرد دیگری را که احدی از علمای شیعه به امامت او معتقد نیستند را ثابت نمایند؟

فاین تذهبون؟!

:Gol:--------------------------------:Gol:

[1].من لایحضر،ج4،ص18؛عیون، ج2،ص52؛ کمال الدین،ص369.

[=Calibri][2].امام علی علیه السلام به ابن عباس فرمودند: «إن ليلة القدر في كل سنة وأنه ينزل في تلك الليلة أمر السنة ، ولذلك الامر ولاة بعد رسول الله صلى الله عليه وآله فقال ابن عباس : من هم ؟ قال : أنا وأحد عشر من صلبي أئمة محدثون»؛ امام علی«علیه السلام» به ابن عباس فرمودند:«به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل می شود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است بعد از رسول خدا«صلی الله علیه وآله»ابن عباس عرض کرد:آنان چه کسانی هستند؟ فرمود:من و یازده [امام] از نسل من که [همه] امامانی محدث می باشند [که ملائکه را نمی بینند ولی صدای آنها را می شنوند]
6- امام سجاد«عليه السلام» مي‏فرمايد: «انّ اللَّه خلق محمداً وعلياً واحد عشر من ولده من نور عظمته، فاقامهم اشباحاً في ضياء نوره يعبدونه قبل خلق الخلق، يسبحون اللَّه ويقدّسونه وهم الائمة من ولد رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله»؛ «همانا خداوند محمّد و علي و يازده نفر از اولاد او را از نور عظمت خود خلق نمود. آنان را در شبه‏هايي در پرتو نور خود قرار داد که خدا را قبل از خلقت خلق، عبادت مي‏کردند. او را تسبيح گفته و تقديس مي‏نمودند، و آنان‏اند امامان از اولاد رسول خداصلي الله عليه وآله.

صدرا;259792 نوشت:
بازی با روایت را مشاهده بفرمائید:«
دراین لوح اوصیا از فرزندان حضرت زهرا (ع) هستند . و امام علی (ع) طبیعتا از فرزندانحضرت زهرا (ع) نیستند . در حالی که دوازده اسم در آن بود . یعنی وصی سیزدهم نیز درآنها بود.»

با سلام خدمت کلیه عزیزان

جواب کل مطالبی که نوشتید برادر

با سلام خدمت کلیه عزیزان

چرا بی لطفی می فرمائید و می گویید که در هیچ جایی با امامت ایشان تصریح نشده است؟ لذا خوب دقت کنید...

وفي خبر طويل قالت فاطمة عليها السلام: يا رسول الله، فأي هؤلاء الذين سميت أفضل؟فقال رسول الله صلى الله عليه وآله: أخي علي أفضل أمتي، وحمزة وجعفر هذان أفضل أمتي بعد علي وبعدك وبعد ابني وسبطي الحسن والحسين وبعد الأوصياء من ولد ابني هذا وأشار رسول الله صلى الله عليه وآله بيده إلى الحسين عليه السلام منهم المهدي.والذي قبله أفضل منه الأول خير من الآخر لأنه إمامه والآخر وصي الأول. إنا أهل بيت اختار الله لنا الآخرة على الدنيا).سليم بن قيس الهلالي ص8

روایت فوق با روایت زیر با اختلافی قلیل ولی با یک مفهوم می باشند و ترجمه آنها نیز یکی است.

إخبار النبي ص عن المهدي عليه السلام وهو يكلم سلمان قال: ثم ضرب بيده على الحسين عليه السلام فقال: يا سلمان، مهدي أمتي الذي يملأ الأرض قسطا وعدلا كما ملئت جورا وظلما من ولد هذا. إمام بن إمام، عالم بن عالم، وصي بن وصي، أبوه الذي يليه إمام وصي عالم. قال: قلت: يا نبي الله، المهدي أفضل أم أبوه؟ قال: أبوه أفضل منه. للأول مثل أجورهم كلهم لأن الله هداهم به. أيما داع دعا إلى هدى فله أجره ومثل أجور من تبعه لا ينقص ذلك من أجورهم شيئا ، وأيما داع دعا إلى ضلالة فعليه وزره ومثل أوزار من تبعه لا ينقص ذلك من أوزارهم شيئ) سليم بن قيس الهلالي الصفحة 430 .. ... الصفحة 431 ...

ترجمه:::خبرهای رسول خدا در مورد امام مهدی عج و او به سلمان می گوید: سپس بر تن امام حسین ع زد و گفت: ای سلمان مهدی امت من کسی که زمین را پر از عدل و داد می کند همانطور که پر از ظلم و جور شده است از فرزندان این است. امام فرزند امام، عالم فرزند عالم، وصی فرزند وصی، پدرش که قبل از اوست امام وصی و عالم است گفت: گفتم: ای نبی خدا، مهدی افضل است یا پدرش؟ گفت: پدرش افضل است، برای اولی اجری مانند آنهاست چرا که به واسطه آن به سوی آنها هدایت شدند ( یعنی مردم ) ....

حال اولی کیست که پدرش افضل تر از اوست؟ اگر بگوییم منظور از اولی امام حسن عسکری ع باشد خلاف گفتیم چرا که امام مهدی افضل تر نه ائمه بعد از امام حسین ع و فرزندش را نیز به امام وصی و عالم خطاب کردند لذا امام مهدی عج به شهادت روایت زیر افضل تر از فرزندان امام حسین ع هست لذا فرزندش کیست؟ که امام و وصی و عالم است !!!!

بن غزوان عن أبي بصير عن أبي جعفر الباقر عليه السلام انّه قال: " يكون منّا بعد الحسين تسعة تاسعهم قائمهم وهو أفضلهم ) (إثبات الوصية: 227، ونحوه في الكافي 1: 448 / 15، وكمال الدين وتمام النعمة: 350 / 45، والخصال: 419 / 12، وغيبة النعماني: 94، والارشاد: 348، وغيبة الطوسي: 140 / النجم الثاقب ج1. الصفحة 521 ...

از ابی جعفر باقر ع فرمود: از ما بعد از حسین نه نفر و نهمین آنها افضلشان است.

حال دریافتیم که امام مهدی افضل نه نفر است و افضلتر از مهدیین نیز هست حالا سوال اینجاست که منظور از اولی در روایت فوق کیست که پدرش افضلتر از اوست که امام، وصی و عالم است؟ و همچنین در حدیث اول فوق رسول خدا مشخص نمود که امام مهدیی که در روایت ذکر کرده است امام مهدی محمد بن الحسن نیست، چون فرمود: از آنها مهدی و کسی که قبل از او می باشد افضل از اوست و آیا امام حسن عسکری ع افضل از امام مهدی عج است؟ و محمد آل محمد معلوم کردند که نهمین امام بعد از امام حسین افضل تر از همه است و او قائم آنهاست. لذا به روایت زیر دقت کنید.

قال الامام زين العابدين/ كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل /كتاب بحار الانوار ج51ص135/منتخب الاثرص312 بلفظ قريب ومثله في الامام المهدي ص90 /كتاب يوم الخلاص ص ) 248

امام زین العابدین فرمود: انگار صاحبتان را می بینم بر نجفتان در پشت کرفان ( کوفه ) که با او انصار پدرش در زیر پرچم رسول خدا می باشند . . .

عن أبي جعفر ( قال إذا اختلف كلمتهم وطلع القرن ذو الشفا لم يلبثوا إلا يسيرا حتى يظهر الأبقع بمصر يقتلون الناس حتى يبلغوا أرم ثم يثور المشوه عليه فتكون بينهما ملحمة عظيمة ثم يظهر السفياني الملعون فيظهر بهما جميعا ويرفع قبل ذلك ثنتي عشرة راية بالكوفة معروفة ويقبل بالكوفة رجل من ولد الحسين يدعوا إلى أبيه ثم يبث السفياني جيوشه )في بعض ماورد في السفياني في سنة الظهور / مركز المصطفى / عن كتاب الفتن لابي نعيم / ج1 ص28

از ابی جعفر ع: ..... سپس سفیانی ملعون ظهور می کند و در همه جا ظهور می کند و قبل از آن دوازده پرچم معروف در کوفه بالا می روند و به سمت کوفه مردی از فرزندان حسین ع برای پدرش دعوت می کند سپس سفیانی لشکرش را ارسال می کند....

برادران و خواهران اگر کمی در روایتهای فوق تامل کنید وجه مشترکی را در روایتهای می بینید.

اولا: شخصی که قبل از امام مهدی می آید امام وصی و عالم می باشد
دوما: پدرش افضل تر از اوست و روایتها توضیح دادند که امام حسن عسکری ع افضل تر از امام مهدی عج نیست بلکه امام مهدی افضل است و همچنین روایت تصریح دارد که امام مهدی افضل از پسرش است.

سوما: در روایت یمانی هدایتگرترین پرچمهاست می دانیم که یمانی مارا به سوی صاحبمان دعوت می کند و در روایتهای فوق شخصی از فرزندان حسین ع برای پدرش دعوت می کند و همچنین او در زیر پرچم پدرش همراه با انصارش می باشد.

لذا کسی نمی تواند دعوت به حق کند الا اینکه حجت خدا باشد و کما اینکه توضیح دادیم سرپیچی از یمانی جهنم را در پیش دارد و نمی شود اینطور باشد الا اینکه یمانی مانند ائمه حجتی باشد تا عدم اطاعت آن موجب جهنم شود. تا مردم را از حق خارج نکند و به باطل وارد کند.

ولی در مورد امامت مهدیین این ما نیستیم که می گوییم آنها امام هستند بلکه اهل بیت علیهم می گویند که در بعضی از جاها در همین تاپیک ذکر کردیم ( نمی بینید ) که اهل بیت مهدیین بعد ازامام مهدی عج را ( ائمه ) ( قوام ) ( وارثان ) و ائمه به معنی امامان و قائمان و وارثان معرفی کردند حال چه اشکال دارد که ما عامیان آنها را ائمه خطاب کنیم ایرادی هست وقتی که معصومین می گویند تقصیر ما چسیت!!؟؟

لذا کلمه امام در وصیت رسول خدا ( حصر ) نشده است آن هم کما اینکه توضیح دادیم اهل بیت ع شهادت به قولشان دادند که آنها را ائمه خطاب کردند لذا کلمه حصر در عربی باید ( انما ) باشد که در وصیت نیست و حصر نشده است.

با این حال هیچ استدلالی عقیم نیست بلکه متاسفانه فهم روایتها و مطابقت آنها برای انسانهای غیر مطلع از روایتها عقیم است.

در مورد عناد شما با امامت سید احمد الحسن ع توضیح دادیم و لازم به تکرار نیست ( طالب حق روایتی را کافی ولی معاند کل کافی کافیش نیست )

گفتید احتمال !؟ شما کارتان چیست که خودتان احتمالات می بافید ببخشید ها ... که قسمتی از روایتهای را قبول و قسمتی را غیر قابل قبول می دانید مگر شما معصوم هستید که حکم به ایمان به قسمتی از روایت و کفر به قسمتی دیگر می دهید؟ چرا برادر می دانید که با رایتان احتمال دادید؟ و رای و نظر و قیاس حرام است پس چرا احتمال از خودتان می دهید آن هم در امر امامت!!!! سبحان الله

و اما در مورد روایت امام صادق ع!!! ما هم می گوییم که آنها مهدیین هستند لذا خود اهل بیت عصمت و طهارت آنها را جزو ائمه خطاب کردند که مردم را به امام هدایت می کنند و یمانی مردم را به خودش دعوت نمی کند بلکه ما را به صاحبمان دعوت می کند. فافهم.

در ورایت رجعت که ذکر کردید اولا در وصیت غیر قابل انکار رسول خدا در شب وفاتش می بینیم که امام مهدی عج امر را تسلیم فرزندش اول مومنان که نامش احمد و عبدالله و مهدی میباشد، می کند و امام حسین ع بر دوازدهمین مهدی که حجت زمانش و قائم نیز هست رجعت می کند و قائم به امر پدرانش مهدیین و امامان علیهم السلام میباشد که امام حسین ع او را تغسیل و کفن و دفن می کند چرا که روایت تصریحی بر نام امام مهدی محمد بن الحسن عج نکرده است و گفت: ( الحجه القائم ) و توضیح دادیم که مهدیین هر کدام نیز حجت زمانشان و قائم به امر پدرانشان می باشند و وصی بودن مهدیین نیز اثبات شد که آنها اوصیای امام مهدی بلکه اوصیای پیامبر می باشند.

در تاپیک های قبلی توضیح دادیم ولی متاسفانه شما برای القای شبهه خودتان را به جاده خاکی می زنید و فکر می کنید که ما منکر این روایتها هستیم. حالا شما وصیت را قبول دارید یا خیر؟؟؟ اگر وصیت رسول خدا را قبول دارید باید به مهدیین ایمان بیاورید و از حرفهای بیهوده و القای شبهه دست بردارید و اگر ایمان به وصیت ندارید اعلام کنید که رسول خدا عملش را با معصیت تمام کرده است و خلاف امر خدا عمل کرد و اگر بگویید که به قسمتی از روایت ایمان داریم و قسمتی را قبول نداریم بهتر است از دایره اسلام خارج شوید چون به بعضی ایمان دارید و بعضی را کفر می کنید ( إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَيقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ) كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‏ورزند و مى‏خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند و مى‏گويند ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‏كنيم و مى‏خواهند ميان اين [دو] راهى براى خود اختيار كنند. النساء 150

یک اختیار ندارید کدام یک را انتخاب می کنید؟؟؟
تمام روایتهای که ذکر کردید صحیح و همه ما آنها را قبول داریم لذا جواب بنده را بدهید و نگویید بفرض قبول و و و آیا وصیت رسول خدا قبول دارید یا خیر؟؟؟ که ما ببینیم طرفمان آیا به رسول خدا ایمان دارد یا نه و الا بحث با شما به غیر از تضییع وقت چیزی در پی ندارد.

و دوازده مهدی که بعد از امام مهدی عج تشریف می آورند نیز بدون اختیار مردم امام خطاب می شوند و شما متاسفانه با اهل بیت مشکل دارید نه با بنده و برادر انصار الله یا لبیک گویان دعوت یمانی ع بنده فقط از شما می خواهم برای ما اثبات کنید که شما آیا به وصیت اعتقاد دارید یا خیر و اگر رسول خدا وصیت نکرد دلیلتان را ذکر کنید در غیر این صورت باید به مهدیین نیز عقیده داشته باشید و حتی آنها را امام خطاب کنید چون حجتی از حجج خداوند متعال هستند و آنهم در وصیتی که رسول خدا نوشته است که از خداوند متعال مختوم است و چیزی که از خداوند متعال باشد معصوم است و ارزشش را دارد که امام خطاب شود. هر چند که اهل بیت فی السابق توضیح دادیم که آنها را امام ( ائمه من بعده ) بعد از او یعنی امام مهدی عج خطاب کردند.

برادر عزیز اول اگر عقیدتان را به وصیت رسول خدا که محور اساسی در گفتار بین ما و شما است را بیان نکنید هرگز امری را تفقه نمی کنید چرا که اگر روایتی را دیدیم و آن را تطبیق بدهیم به قرآن و سنت رسول خدا بهتر می توانیم آن را اتخاذ کنیم ( رسول خدا فرمود: اگر حدیثی از من نقل شد آن را با کتاب خدا و سنتم ارجاع دهید ) حال یک امر مهم رسول خدا در وصیت به نام سیزده نفر از اوصیایش اشاره کرده است دوازده امام و یک مهدی جمعاً سیزده نفر و در ورایتهایی که برادران ذکر کردند شما ایراد گرفتید و خدا حفظتان کند بلد نیستید آن را تطبیق دهید و به طور بچگانه آن را برای احتجاج می آوردید اولا روایت سه علی و سه محمد به وصیت رسول خدا نزدیکتر است چون که امام علی ع فرزند فاطه نیست و روایت بعدی که چهار علی و سه محمد دارند با عقل مخالف است چون که علی بازهم از فرزندان فاطمه نیست و خلاف مشهور است با این حال هم خلاف عقل و هم خلاف وصیت رسول خدا هستند. فافهم.

البته شما باید موضعتان را در برابر وصیت خدا روشن کنید و مطالب فوق را برای شما به صورت خصوصی نزدم بلکه کسانی که می خوانند نیز نتیجه ای را کسب نمایند.

چرا بی خودی به خودت زور می زنی که شبهه های رو در عقل مردم بزاری که حتی خودت نمی دانی چکار می کنی؟ اهل بیت ع امر مهدیین را موکول به خودشان کردند یعنی به خود مهدیین و برای مثال یک روایتی را برای شما درج می کنیم که اهل بیت ع چنین امری بوده است.

روایت زیر در غیبه نعمانی باب (باب - 3: ماجاء في الامامة والوصية، وانهما من الله عزوجل) ص 52

وأخبرنى أبوالعباس أحمد بن محمد بن سعيد، قال: حدثنى أحمد بن يوسف ابن يعقوب الجعفي من كتابه، قال: حدثنا إسماعيل بن مهران، قال: حدثنا الحسن بن علي بن أبي حمزة، عن أبيه ; ووهيب بن حفص جميعا، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله(عليه السلام) " في قول الله عزوجل: " إن الله يأمركم أن تؤدوا الامانات إلى قال: حدثنا على بن الحسن عن اسماعيل بن مهران، عن المفضل بن صالح، عن معاذ بن كثير، عن أبى عبدالله جعفر بن محمد(عليهما السلام) أنه قال: " الوصية نزلت من السماء على رسول الله(صلى الله عليه واله وسلم) كتابا مختوما، ولم ينزل على رسول الله(صلى الله عليه واله وسلم) كتاب مختوم إلا الوصية، فقال جبرئيل(عليه السلام): يا محمد هذه وصيتك في امتك إلى أهل – بيتك فقال رسول الله(صلى الله عليه واله وسلم): أي أهل بيتى يا جبرئيل؟ فقال: نجيب الله منهم وذريته ليورثك علم النبوة قبل إبراهيم وكان عليها خواتيم، ففتح على(عليه السلام) الخاتم الاول ومضى لما امر فيه ثم فتح الحسن(عليه السلام) الخاتم الثانى ومضى لما امر به، ثم فتح الحسين(عليه السلام) الخاتم الثالث فوجد فيه أن قاتل وأقتل وتقتل واخرج بقوم للشهادة، لاشهادة لهم إلا معك ففعل وثم دفهعما إلى على بن الحسين(عليهما السلام) ومضى، ففتح على بن الحسين الخاتم الرابع فوجد فيه أن أطرق واصمت لما حجب العلم، ثم دفعها إلى محمد بن على(عليهما السلام) ففتح الخاتم الخامس فوجد فيه أن فسر كتاب الله تعالى وصدق أباك وورث ابنك العلم واصطنع الامة، وقل الحق في الخوف والامن ولا تخش إلا الله، ففعل، ثم دفعها إلى الذى يليه، فقال معاذ بن كثير: فقلت له: وأنت هو؟ فقال: ما بك في هذا إلا أن تذهب يا معاذ فترويه عنى نعم أنا هو، حتى عدد على اثنى عشر اسما ثم سكت، فقلت: ثم من؟ فقال: حسبك ".

ترجمه:
.... از ابی عبدالله ع در قول خداوند متعال فرمود: " همانا خداوند به شما امر کرده است که امانتها را ادا کنید " تا اینکه امام صادق ع فرمود: وصیت از آسمان بر رسول خدا ص کتابی مختوم نازل شد، و بر رسول خدا هیچ کتاب مختومی نازل نمی شود الا وصیت، پس جبرائیل فرمود: ای محمد این وصیت تو است در امتت برای اهل بیتت پس رسول خدا فرمود: کدام اهل بیتم ای جبرائیل؟ گفت: نجیب آنها نزد خداوند و ذریه اش تا اینکه علم انبیاء قبل ابراهیم را وارث شوند و بر آن خاتمهای میباشد، پس امام علی ع خاتم اول را باز نمود . . . . . تا اینکه معاذ ابن کثیر گفت: به او گفتم: و او تو هستی؟ فرمود: تو را چه شده است ای معاذ مگر اینکه بروی و آن را از طرف من روایت کنی بله آن من هستم، تا اینکه دوازده نام را خواند و ساکت شد، گفتم: سپس چه کسی؟ امام فرمود: تو را کافی است.

امام صادق ع در این روایت نگفت تا دوازده امام و تمام، بلکه گفت تو را کافیست و معنی آن یعنی وصایت در بعد از امام مهدی عج موجود است و احدی نمی تواند منکر آن شود الا کسی که واقعا خودش را به جهل بزند و در این تالار خیلی توضیح دادیم که امر وصایت منتهی نمی شود به امام مهدی عج و بعد از آن رجعت بلکه امام صادق سوال شده بعد از آن شده چه کسانی اوصیا هستند و امام تا دوازده نفر را یاد کرد و بقیه را گفت: تو را کافیست و نگفت که امام مهدی عج پایان اوصیا است.

لذا مبحث امامت در وصیت می باشد و وصیت رسول خدا حلال مشکلات است ولی شما به این وصیت اعتقاد ندارید و رسول خدا را متهم به اتمام امرش با معصیت کردید که می فرماید: هر کس بمیرد و وصیت نکرده باشد عملش را با معصیت تمام کرده است. کتاب اثبات الهداه

برادر عزیز اگر باور ندارید که این آیدیها برای دو نفر هستند بیاید رووم انصار در پالتاک و خودتان ببینید در غیر این صورت گمان نکنید که یک نفر با دو آی دی وارد می شود ( ان من بعد الظن اثما ) ما هم می توانیم بگوییم که شما هم با چندین ای دی وارد می شوید ( بینا 88 و حلما و سبوی تشنه و و و) ولی ( ظن ) گمان نمی کنیم و در گردن خود چیزی را ندانسته تحمیل نمی کنیم.

و الحمد لله وحده وحده وحده

با سلام خدمت کلیه عزیزان

مطلب زیر را با دقت بخوانید و انشاء الله خداوند متعال انوار محمد و آل محمد را در دلهایتان نورانیتر فرماید... اللهم امین یارب العالمین

در بیان موضوع یمانی و کسی که قبل از ظهور امام مهدی عج ظهور می کند، و اینکه در مورد خروجش از کجا و آیا از یمن است یا خیر، و اینکه از فرزندان امام مهدی عج می باشد یا خیر، به صورت مختصر بیان خواهیم کرد به حول خدا و قوتش که قاهر بر همه چیز است توکل می کنیم لذا خواهشمندیم به روایتهای زیر خوب دقت فرمائید.

(لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم)

عن أبي بصير عن أبي عبد الله عليه السلام قال: ..ليس ترى امة محمد فرجاً أبداً مادام لولد بني فلان ملك حتى ينقرض ملكهم فإذا انقرض ملكهم أتاح الله لأمة محمد برجل منا أهل البيت يسير بالتقى ويعمل بالهدى ولا يأخذ في حكمه الرشا ؛ والله إني لاعرفه باسمه واسم أبيه ثم يأتينا الغليظ القصرة ذو الخال والشامتين القائد العادل الحافظ لما استودع يملاها عدلاً وقسطاً كما ملأها الفجار جوراً وظلماً ) بحار الأنوار ج25 ص 269.

از ابی بصيراز ابی عبد الله عليه السلام :هيچ وقت امت محمد فرجی نبيند، هرگز، تا وقتی كه ملك در دست فرزندان بنی فلان است تا آن وقت كه ملكشان نابود شود پس هرگاه ملكشان منقرض شد خداوند برای امت محمد راه بازمیكند كه مردی از ما اهل بيت به تقوى راه بپيمايد وبه هدايت عمل كند ودرحكمش رشوه ای نگیرد بخدا قسم كه او را ميشناسم به اسمش واسم پدرش سپس می آيد آن چهارشانه صاحب خال ودوعلامت ،رهبرعادل،( امام مهدی عج) آن امانت نكَهدار كه زمين را پر از عدل می كند همچنان كه فاجرين وبدكاران آن را پر ازظلم و داد كرده اند . بحار الانوار ج 25 ص269

ملاحظه: روایت فوق در مورد مردی از اهل بیت ع سخن می گوید که به تقوا و عمل صالح و در حکمتش رشوه نمی گیرد اشاره دارد و اگر به سیاق روایت دقت نمائید می بینید که آن مرد قبل از امام مهدی عج ظهور می کند که می گوید: ( سپس کسی که خال بر گونه دارد می آید ) و همه می دانیم که یکی از اوصاف امام مهدی عج خال برگونه دارد است، یعنی یک مردی را قبل از امام مهدی عج به اعمال نیک و هدایت و تقوی و عدم اخذ رشوه در حکمتش بشارت دادند و بعد از آن مرد امام مهدی عج ظهور می کند و همانطور که می دانید بجز زمینه ساز مقدمات ظهور کسی نمی تواند باشد که دارای چنین خصوصیاتی باشد. لذا به روایت زیر دقت کنید.


قال الامام الصادق (ع): (ويقبض أموال القائم ويمشي خلفه أصحاب الكهف ، وهو الوزير الأيمن للقائم وحاجبه ونائبه ويبسط في المشرق والمغرب الآمن كرامة الحجة بن الحسن {عليه السلام} ) إلزام الناصب ج2 ص158 .
امام صادق (ع) می فرمايند: واموال قائم را می كَيرد و پشت سر او اصحاب كهف به راه می افتند واو وزير راست قائم و وزیر ونايبش است ودر مشرق ومغرب امن را كَسترش می دهد به بركت حجت ابن الحسن (ع).الزام الناصب ج 2ص 158.

ملاحظه: ببینید عزیزان گسترش امن در جای جای جهان با خصوصیاتی که در روایت اول ذکر شده است امکان پذیر است و کسی که قبل از امام مهدی عج زمینه سازی می کند باید دارای خصوصیات فوق باشد تا بتواند امن را در شرق و غرب جهان جاری کند و آن هم به برکت امام مهدی عج و نام امام در این روایت یعنی اینکه امام در حیات می باشد و غایب است و کسی که امن را گسترش می دهد نائب و وزیرش و همچنین وزیر راست امام مهدی عج می باشد لذا تحقق امن با اشاره به تقوی و عمل صالح و عدم اخذ رشوه صورت می گیرد و همانطور که می دانید در روایت اول این شخص از اهل بیت می باشد ( مردی از ما اهل بیت ).

عن أمير المؤمنين (ع) إنه قال: ( ... يخرج رجل قبل المهدي من أهل بيته من المشرق يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر) الممهدون للكوراني ص110.
از امير المومنين علی (ع) روايت است كه فرمودند : ( ...مردی قبل از مهدی از خاندانش از سمت مشرق خارج می شود سلاح را هشت ماه روی دوش حمل می كند) كتاب الممهدون – كورانی ص 110.

ملاحظه: آن مردی که قبل از امام مهدی از خاندانش از سمت مشرق خارج می شود همان مردی است که در روایتهای فوق اشاره بدان شده است که قبل از امام مهدی عج خروج می کند و آن هم از سمت مشرق و قطعاً این مرد خراسانی نمی باشد چون خراسانی خودش نیز مکلف به تبعیت از یمانی می باشد لذا روایت از سمت و جهت مشرق دلالت دارد و اگر دقت کنید به روایت یمانی از امام باقر ع می فرماید: (... و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتابید چون پرچمش پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند ...) با این حال خراسانی که مسلمان است نیز باید از یمانی تبعیت کند و نمی توانیم بگوییم که این شخص خراسانی است لذا به روایت زیر خوب دقت کنید.

شرح إحقاق الحق ج29ص620 قال الامام الصادق (... فيخرج الله على السفياني من أهل المشرق وزير المهدي، فيهزم السفياني الى الشام).
شرح احقاق حق ج29 ص 620.امام جعفر صادق فرمودند: (پس خدا برای سفيانی از اهل مشرق وزير مهدی را خارج می كند پس سفياني شكست خورده به شام برمی گردد.

ملاحظه: در روایت سابق می گوید: مردی از خاندان امام مهدی عج خروج می کند و وجه مشترک با روایت فوق دارد و آن مردی که هشت ماه شمشیر را بر دوشش حمل می کند همان وزیر امام مهدی عج که از سمت مشرق خروج می کند و وزیر امام مهدی قطعا همان یمانی است که پرچم هدایتگرترین پرچمهاست و بر علیه سفیانی یورش می برد و سفیانی را فراری می دهد و منظور از حمل شمشیر بر دوشش این است که اگر یمانی که همان وزیر امام مهدی عج باشد خروج نماید یعنی قیام کند هشت ماه قیام می کند و قبل از قیام باید دعوتی را به مردم برساند تا حق از باطل نمایان شود و بعد از آن شمشیرش را بر دوشش حمل می کند. لذا به روایت زیر دقت فرمائید.

عن رسول الله (ص): يقتل عند كنزكم ثلاثة كلهم ابن خليفة، ثم لا تصير الى واحد منهم ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقاتلونهم قتالاً لا يقاتله قوم، ثم ذكر شاباً فقال: إذا رأيتموه فبايعوه فإنه خليفة المهدي. بشارة الإسلام: 30.

از حضرت رسول (ص) : سه نفر در كنار گنجینه تان كشته می شوند همه فرزندان خليفه هستند و برای هيچكدام از آنها نخواهد بود، پس پرچمهای سياه از طرف مشرق بيرون آيد و با آنها بجنگند جنگی كه تا آن وقت قومی نجنكَيده پس ازآن ازجوانی صحبت كرد وفرمود اگر او را ديديد با او بیعت كنيد زيرا او خليفه مهدی است .

ملاحظه: روایتهای سابق فوق مردی را با خصوصیات: از سمت مشرق ،وزیر امام مهدی عج یا مردی از خاندانش یا نائبش یا دست راست امام مهدی که به تقوی و عمل صالح و در حکمتش رشوه نمی گیرد خبر دادند لذا روایت فوق در مورد جوانی یاد کرده که او را خلیفه امام مهدی عج که با پرچمهایی سیاه رنگ از سمت مشرق بیرون می آید که با قومی جنگ می کند و اگر روایتهای فوق را در هم تطابق دهیم می بینیم که همان مردی که عدم تبعیت از آن موجب جهنم می شود که یمانی باشد است، با این حال تمام خصوصیاتی که این مرد دارا است با یمانی مطابقت دارد چون یمانی خلیفه امام مهدی عج است. لذا خوب به روایت زیر دقت کنید.

نعیم بن حماد عن مناوی السماء قال حدثنا الولید بن مسلم عن جراح عن أرطأة قال: قال أمیر الغضب لیس من ذی و لا ذهو لكنهم یسمعون صوتا ما قاله إنس و لا جان بایعوا فلانا باسمه لیس من ذی و لا ذهو و لكنه خلیفة یمانی‏ . الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر (عج) ص 27 معجم أحادیث الإمام المهدی (ع) للشیخ علی الكورانی ج 1 ص 299
........ارطاة میگوید: امیر الغضب گفت: از این زن و مرد متكبر نیست ولى آنها صدایى میشنوند كه آن را نه انس گفته و نه جنّ، به اسم فلانى بیعت كردند، كه از این زن و مرد متكبر نیست و لیكن خلیفه یمانى است‏.

ملاحظه: روایت فوق فرمانده لشگر غضب ( خشم ) یمانی که خلیفه است را بیان می کند که با روایتهای فوق تطابق دارد بیان می کند لذا معلوم شد که یمانی خلیفه امام مهدی عج و حجتی از حجج خداوند است و همچنین اوست که شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می کند چون که اگر بگوییم که روایتهای فوق با یمانی مطابقت ندارند می گوییم که فقط یمانی هدایتگرترین پرچمهاست پس چگونه روایتهای فوق را بدون ذکر یمانی بیان کردند لذا معلوم می شود که مراد در روایتهای فوق فقط مختص یمانی می باشد تا هدایتگرترین پرچمها باشد و عدم تبعیت از آن گناه است و جنهم، لذا یمانی همان خلیفه امام مهدی است که تبعیت از آن واجب است. که از سمت مشرق ظهور می کند. حال بیائید باهم ببینیم که یمانی نامش چیست؟ یمانی لقب است نامش را باهم در یابیم!!!

في خبر طويل عن امير المؤمنين يتحدث فيه عن اخر الزمان: (.....لما قادهم احمد وصدق محمد ....) كتاب (ماذا قال علي في اخر الزمان ) ص 6
در خبری طولانی از اميرمومنان (ع) در حاليكه از آخر الزمان صحبت می كرد: ( هنگامی كه احمد آنها را رهبری كند ومحمد باور)(كتاب آنچه را علی درباره اخر الزمان گفته است )ص 6

ملاحظه: عزیزان تا ما قبل روایت فوق دریافتیم که یمانی شخصیتی است رئیسی در مقدمات ظهور امام مهدی عج و دانیستم که وی ( از سمت مشرق، وزیر، نائب، خلیفه امام مهدی عج،از اهل بیت امام مهدی عج، قبل از حمل شمشیر دعوت دارد به عمل صالح و تقوی و عدم اخد رشوه و بعد قیام، جوان، و ... که همه این صفات شامل حال فقط شخصیت یمانی میباشد چون هدایتگرترین پرچمهاست و این امورات را بر مردم سوق می دهد لذا امام علی ع در خبر طولانیش خبر از شخصی داد که نامش را ذکر کرد که می گوید (هنگامی که احمد رهبری کند ) و رهبری احمد فقط با خصوصیات فوق مطابقت دارد و نمی شود آنها را مردانی متعدد خطاب کنیم چون روایتها اشاره بر یک نفر دارند و رهبریت یمانی در امر قبل از ظهور مطابق با روایت است و در میابیم که شخص یمانی نامش احمد است و همانطور از جهت وصیت رسول خدا که اولین نفری که قبل از ظهور امام مهدی به او ایمان می آورد یمانی است و در وصیت اول مومنان نامش احمد است و فرقی با روایتهای فوق ندارد و ما را به محمد بن الحسن امام مهدی عج رهبری می کند و او فرزند امام مهدی می باشد.

حال می خواهیم با هم چگونگی فرزند بودن یمانی به امام مهدی عج را اثبات نمائیم با ما همراه باشید...

بحار الأنوار جـ 49 : ص 349 الدعاء الوارد عن اهل البيت ع اللهم كن لوليك القائم بأمرك ، محمد بن الحسن المهدي عليه وعلى آبائه أفضل الصلاة والسلام في هذه الساعة وفي كل ساعة ، وليا وحافظا وقائدا و ناصرا ودليلا ومؤيدا ، حتى تسكنه أرضك طوعا وتمتعه فيها طولا وعرضا ، وتجعله وذريته من الأئمة الوارثين )
بحار الأنوار جـ 49 : ص 349- در دعائيكه از اهل بيت (ع) نقل شده: خداوندا برای ولی خود قائم به امرت محمد بن الحسن مهدی كه درود خداوند براو وبرپدرانش باد دراين ساعت ودرهر ساعت ، ولی و حافظ و رهبر و یاری دهنده و راهنما و مؤید, و او را در زمينت به سلطنت بنشانی و به رغبت مردم وبهره دهی او را در آن به طول وعرض قرار داده او را وذريه ی او را از ائمه وارثين قرار دهی.

ملاحظه: در روایتهای فوق در یافتیم که یمانی از فرزندان امام مهدی عج می باشد و خصوصیات آن را اهل بیت علیهم السلام ذکر کردند، لذا روایت فوق کاملا ما را مستفید می کند که بعد از امام مهدی عج اشخاصی هستند که وارثین هستند و از ذریه او لذا از بگوییم که امر رجعت بعد از امام مهدی عج صورت بگیرد و اولین نفر رجعت کننده امام حسین ع باشد باز هم در تناقض با روایتهای متواتر روبرو می شویم چرا که خبر از آمدن مهدیین ع داده شده است، و روایت فوق اصلا در مورد رجعت نیست چرا که رجعت برگشت پدران امام مهدی نه فرزندان امام مهدی عج و باز هم می بینیم که اولین فرزند امام مهدی عج که قبل از ظهور مبارکش ظهور می کند نامش احمد و همان یمانی موعود ع کما اینکه در فوق توضیح داده شده است، می باشد و این دعا برای فرزندان امام مهدی عج از اهل بیت ع نگاشته شده است.

عن عبد الله بن عمر عن رسول الله ص أنه قال : ابشروا فيوشك أيام الجبارين أن تنقطع ، ثم يكون بعدهم الجابر الذي يجبر الله به امة محمد ص، المهدي ثم المنصور ، ثم عدد أئمة مهديين. شرح الأخبار للقاضي النعمان المغربي ج 3 ص 400

از عبد الله بن عمر از حضرت رسول خدا(ص) فرمودند : بشارت باشد شما را ،باشد كه روزهای ستمگران به پايان برسد ، و بعد از آنها شكسته بند خواهد بود كه خداوند با او امت محمد(ص) را اصلاح خواهد كرد ، مهدی سپس منصور ،سپس امامانی هدايت كننده .شرح اخبار قاضی نعمان مغربی ج3 ص400 .

ملاحظه: در روایت قبلی برای ائمه از فرزندان امام مهدی عج دعا شده است که بعد از امام مهدی عج می آیند، لذا روایت فوق خبر از تسلسل آمدن اشخاصی دادند که وقتی امام مهدی عج در دولت عدل الهی بر تخت نشست بعد از آن منصور که همان یمانی میباشد که یکی از القاب ایشان است می آید سپس بعد از آن تعداد مهدیین بر تخت جانشینی و وارثان اهل بیت می باشند، است که در وصیت رسول خدا ذکر شده اند ( ... سپس بعد از آن دوازده مهدی پس اگر مرگ به سراغش آمد خلافت را به فرزندش اول مهدیین تسلیم کند ... ) و عدد مهدیین که در روایت ذکر شده است همان مهدیینی که در وصیت رسول خدا ذکر شده اند.

الصحيفة السجادية للإمام السجاد(ع) ص90 حيث ان الإمام السجاد في احد ادعيته قال ع: إني أتوجه إليك ، وأتوسل إليك ...وأستشفع إليك بنبيك نبي الرحمة محمد صلى الله عليه وآله تسليما . وبأمير المؤمنين علي بن أبي طالب ، وفاطمة الزهراء ، والحسن والحسين عبديك وأمينيك... - ثم يعد الأئمة إلى أن يصل الإمام المهدي (ع)-... يا محمد يا أبا القاسم ، بأبي أنت وأمي ، إلى الله أتشفع بك ، و بالأئمة من ولدك .

صحيفۀ سجاديه امام سجاد(ع) ص90 در يكی از دعاهای امام سجاد (ع) : خداوندا به تو روی مي آورم وبه تو التماس می كنم ... وشفاعت می جويم به پيامبرت، پيامبر رحمت محمد (ص) وبه اميرمومنين علی ابن ابی طالب وفاطمه زهرا وحسن وحسين بنده هايت وامانت دارانت ... سپس ائمه را می شمارد تا اينكه به امام مهدی (ع) می رسد ...ای محمد ای ابو القاسم پدر ومادرم به فدايت , بوسیلۀ خدا از تو شفاعت می کنم ,وبه ائمه از فرزندانت .

ملاحظه: روایت فوق در صحیفه سجادیه به فرزندان امام مهدی عج خبر داده که شفاعت هم ازآن فرزندان امام مهدی عج می باشد.

وقد ورد في كتاب الغيبة - محمد بن إبراهيم النعماني - ص 176:عن أبي عبد الله الصادق ع قال : إن لصاحب هذا الأمر غيبتين : إحداهما تطول حتى يقول بعضهم : مات ، وبعضهم يقول : قتل ، وبعضهم يقول : ذهب ، فلا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير ، لا يطلع على موضعه أحد من ولي ولا غيره ، إلا المولى الذي يلي أمره. ورد الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 534:
وفي كفاية الأثر - الخزاز القمي - ص 68 – 69.
در کتاب غیبت شیخ نعمانی ص 176 نقل شده: از ابی عبدالله صادق(ع) فرمودند: براى صاحب اين امر دو غيبت است كه يكى از آنها به طول مى انجامد تا اينكه بعضيها بگويند : مرده وبعضيها بگويند كشته شده وبعضيها گويند رفت تا اينكه بر امر(باور) او كسی نماند مگر اندكی از يارانش؛ وبر موضعش کسی مطلع نمی شود حتی فرزندانش و غیر آنها مگرمولايي كه امرش بعد از اوست. کتاب کافی-شیخ کلینی-ج1 ص 534 و کتاب کفایت اثر- خزاز قمی- ص68-69.

ملاحظه: در روایتهای از امام صادق ع که در مورد امام مهدی و غیبتهایش سخن روا کرد و اینکه هیچ کس از امر آن خبر ندارد نه از یارانش و نه از فرزندانش بجز مولایی که امر خلافت را بعد از او تحویل بگیرد و این روایت حتی در مورد عدم اطلاع فرزندانش از او خبر می دهد و آن هم بدلیل غیبت لذا فقط یکی از فرزندانش که امرش بعد از اوست از آن خبر دارد و روایت می گوید: مگر کسی که امرش ( خلافتش ) بعد از امام مهدی عج می باشد، و امر وی نیز پاک کردن زمین و نشر عدالت و زمینه سازی ظهور مقدس است.

نتیجه های گرفته شده از موضوع به شرح ذیل است

یمانی از مشرق خروج می کند

یمانی از فرزندان امام مهدی است

یمانی نامش احمد است

یمانی رهبر انصار امام مهدی است

یمانی خلیفه امام مهدی عج

یمانی همان مهدیی که از سمت مشرق می آید

یمانی نائب امام مهدی عج است

یمانی دست راست امام مهدی عج است

یمانی وزیر امام مهدی عج است

یمانی هدایتگرترین پرچمها است

خواهشمندم اگر کسی سوالی دارد در این تاپیک سوالش را در مورد این موضوع بیان کند در خدمتتان هستیم انشاء الله و یا می توانید برای اطلاعات بیشتر به رووم انصار امام مهدی عج در پالتاک مسنجر و بیلوکس مراجعه فرمائید.

موفق باشید...

و الحمد لله وحده وحده وحده

اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

[=Arial Black]بسم الله و بالله و الحمد لله

[=Arial Black]سلام علیکم برادران و خواهران عزیز

[=Arial Black]اگر سوالی در مورد دعوت سید احمد الحسن یمانی ع دارید بفرمایید در خدمتتان هستیم

[=Arial Black]اگر سوالی در مورد دعوت سید احمد الحسن یمانی ع دارید بفرمایید در خدمتتان هستیم

[=Arial Black]اگر سوالی در مورد دعوت سید احمد الحسن یمانی ع دارید بفرمایید در خدمتتان هستیم

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

mahdi-1-4-1;260237 نوشت:

چرا بی لطفی می فرمائید و می گویید که در هیچ جایی با امامت ایشان تصریح نشده است؟ لذا خوب دقت کنید...

وفي خبر طويل قالت فاطمة عليها السلام: يا رسول الله، فأي هؤلاء الذين سميت أفضل؟فقال رسول الله صلى الله عليه وآله: أخي علي أفضل أمتي، وحمزة وجعفر هذان أفضل أمتي بعد علي وبعدك وبعد ابني وسبطي الحسن والحسين وبعد الأوصياء من ولد ابني هذا وأشار رسول الله صلى الله عليه وآله بيده إلى الحسين عليه السلام منهم المهدي.والذي قبله أفضل منه الأول خير من الآخر لأنه إمامه والآخر وصي الأول. إنا أهل بيت اختار الله لنا الآخرة على الدنيا).سليم بن قيس الهلالي ص8

روایت فوق با روایت زیر با اختلافی قلیل ولی با یک مفهوم می باشند و ترجمه آنها نیز یکی است.

با سلام و عرض ادب
به جای این همه کپی برداری و اعمال نظر شخصی در روایات و ساختن امام سیزدهم برای شیعه بفرمائید این امام سیزدهم را از کجای این روایت بیرون آوردید؟نکند مثل همان روایت بودکه با شمردن ناشیانه امام سیزدهم برایمان ساختید؟!

اگر سوالی در مورد دعوت سید احمد الحسن یمانی ع دارید بفرمایید در خدمتتان هستیم

بله سوالی دارم آدرس ایشان را به دوستان بدهید تا هر چه سریعتر با ایشان بیعت کنند مبادا به مرگ جاهلی از دنیا بروند.

صدرا;263192 نوشت:
با سلام و عرض ادب
به جای این همه کپی برداری و اعمال نظر شخصی در روایات و ساختن امام سیزدهم برای شیعه بفرمائید این امام سیزدهم را از کجای این روایت بیرون آوردید؟نکند مثل همان روایت بودکه با شمردن ناشیانه امام سیزدهم برایمان ساختید؟!

[=arial black]اگر سوالی در مورد دعوت سید احمد الحسن یمانی ع دارید بفرمایید در خدمتتان هستیم

بله سوالی دارم آدرس ایشان را به دوستان بدهید تا هر چه سریعتر با ایشان بیعت کنند مبادا به مرگ جاهلی از دنیا بروند.

[=arial][=arial black]با سلام خدمت کلیه عزیزان

[=arial][=arial black]برادر شما ادعا کردید که بنده کپی برداری می کنم می توانید همان نسخه ای که بنده از آن کپی می کنم را درج کنید تا عزیزان مطالعه کنند و دست مهدی 141 رو شود؟؟؟ که فقط بلد است کپی برداری کند !! برادر عزیز، بجای این اتهامات جواب صریح ادله را بدهید و یک دلیل قانع کننده با برهانی ساطع را بیاورید که دعوت سید یمانی ع باطل است و روایتی که ذکر کردیم نیز خلاف نقل و عقل نمی باشد و خواهشمندم اگر می خواهید بر یک روایت بنیان عقیده کنید بهتر است از دایره شیعیان خارج شوید چرا که بنده از تطابق روایی استفاده کرده ام و هیچ تفسیری از خود و تعداد ائمه ندادم. و بر شما است که مطلب را با عدم تعصب بخوانید تا به نتیجه خوب برسید ولی متاسفانه شما مطلب را برای اشکال گرفتن می خوانید و عاقبت همین می شود، و توضیح داده شده است لذا خوب دقت کنید برادر ممنونم از توجه به توضیحات. ( عزیزان لطفا مطالب موضوعات بنده را بخوانید تا مورد سوء تفاهم واقع نشوید ) متشکریم... :Gol::Gol:

[=arial][=arial black]شمردن ناشیانه نیست برادر عزیز بلکه فهم و درک روایتهای و تطابق آنها با روایتهای موجود این را بیان می کنند، لطفا از دایره تعصب خارج شده و خوب به مطالب دقت کنید فقط از شما این خواهش را دارم به عنوان یک برادر دینی و شیعه، بازهم متشکرم ...

[=arial][=arial black]و اما آدرس سید یمانی ع در عراق می باشد شهر بصره الحمد لله همشهریان سید در بصره به او کاملا ایمان آورده و اگر به بصره بروید آنها دست شما را گرفته و شما را در نزد سید یمانی ع می برند. و این راه ساده ای است برای شما اگر می خواهید ... البته راه دیگری هم موجود است و آن ایمان به غیب است و اگر می خواهید برای شما و عزیزان توضیح می دهیم.

[=arial][=arial black]موفق باشید...:Gol::Gol::Gol:

[=arial][=arial black]و الحمد لله وحده وحده وحده

[=arial black][=arial]اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

mahdi 14 1;263298 نوشت:
با سلام خدمت کلیه عزیزان

و اما آدرس سید یمانی ع در عراق می باشد شهر بصره الحمد لله همشهریان سید در بصره به او کاملا ایمان آورده و اگر به بصره بروید آنها دست شما را گرفته و شما را در نزد سید یمانی ع می برند. و این راه ساده ای است برای شما اگر می خواهید ... البته راه دیگری هم موجود است و آن ایمان به غیب است و اگر می خواهید برای شما و عزیزان توضیح می دهیم.

با سلام و عرض ادب
الحمدلله که قصد اصلی خود را بیان فرمودید: یمانی ای که جامه سیادت به تن نموده و فرزند امام زمان شده از شرق طلوع می کند(ولی از بصره که غرب ما است طلوع فرموده).زنده است و حیات دارد سیدی عظیم الشان که اهل بصره است(لابد با برادران و فرزندان خود یک لشکر می شوند) اهل بصره او را می شناسند؟! وبه او ایمان آورده اند؟!

وشما هم که بحمدالله با یک روایت امام می تراشید و می سازید معتقد به او شده اید، آنهم از راه ایمان به غیب؟!!!!( کاش ذره ای از این ایمان هم در ما وجود می داشت).

ای کاش عکس فرزند امام زمان علیه السلام را می گذاشتید که با سیمای نورانی آنحضرت آشنا می شدیم، دوست بزرگوار سلام ما را به ایشان برسانید منتهی به ایشان عرض نمائید سیدنا امامنا! چرا زود خروج نموده اید؟! نکند تا مدتی که خدا می داند امام زمان قیام ننمایند و مردم در دعوت ایشان تشکیک نمایند. و سیدنا چرا به جای یمن از شهر بصره ؟! طلوع فرموده اید؟
البته خدا می داند ممکن است قیام حضرت صاحب هم عن قریب اتفاق بیفتدو شاید حضرت نیز به جای مکه از شهر امن تری خروج نمایند؟!

منتهی جای تعجب است که چرا هنوز شما به دعوت امامتان لبیک نگفته اید وچرا به بصره برای دست بوسی آقا نرفته اید؟!نمی دانم شاید اقا به وجود افراد مخلصی چون شما برای معرفی خود احتیاج داشته باشند.

همچنین نمی دانم که حضرت سید احمد از کی در بصره تشریف فرما شده اند؟ ای کاش به جای بصره که بر امام حسین گریه نکرد شهر دیگری را انتخاب می نمودند؟

منتهی بحثی که هست این است که مدعیان دروغین مهدویت و ارتباط با حضرت خیلی زیاد بوده و هستند. قبل از ایشان نیز جناب علی محمد باب شبیه همین دعاوی را داشتند که منتهی به مهدویت و نبوت ایشان گردید . به گمان من این سید بزرگوار نیز به همین مقام بسنده نمی کنند شما ملازم رکاب آقا باشید انشاءالله در آینده ای بسیار نزدیک دعوت مهدویت خود را آشکار می سازند و جهان را پر از عدل و داد می کنند.

صدرا;263333 نوشت:
با سلام و عرض ادب
الحمدلله که قصد اصلی خود را بیان فرمودید: یمانی ای که جامه سیادت به تن نموده و فرزند امام زمان شده از شرق طلوع می کند(ولی از بصره که غرب ما است طلوع فرموده).زنده است و حیات دارد سیدی عظیم الشان که اهل بصره است(لابد با برادران و فرزندان خود یک لشکر می شوند) اهل بصره او را می شناسند؟! وبه او ایمان آورده اند؟!

[=Arial Black]با سلام خدمت همگی

[=Arial Black]برادر صدرا نمی دانم تعصب شما را بر چه چیزی حمل بدارم روایتهای که از رسول خدا نقل می شوند حتما از مدینه یا مکه گفته شده است، لذا بصره و عراق در جهت شرق آن مکان یعنی مکه و مدینه می شود، و دلیل نمی شود متاسفانه حتی نمی دانید رسول خدا در کجا بوده که این روایتها را ذکر کرده است، و همچنین همشهریانش سید احمد الحسن ع همه آن را شناخته که به او ایمان آورده اند برادر عزیز سنت خداوند متعال که تغییر ناپذیر است می گوید: نوح ع 950 سال در بین قومش بود نسل در نسل ولی فقط اهل بیتش به او ایمان آورده اند و همچنین رسول خدا ص بعد از اینکه رحلت کرده اند قومش بر او چیره شده اند و امام علی ع را خذلان کردند و می دانند که علی ع خلیفه ی بلا فصل رسول خداست ولی باز هم امتناع کردند برادر عزیز حال شما حتی اگر او را ببینید و با او همنشین شوید باز هم با وجود این تعصبتان او را منکر می شوید برادر خوب دقت کن بصره و عراق از جهت مشرق مدینه و مکه می باشند و رسول خدا در آن زمان در مکه و مدینه بود نه در ایران که شرق شما پاکستان و افغانستان باشد عزیز...
[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]الحمد لله ما ایمان به غیب داریم و متعصب نیستیم چون خداوند متعال می فرماید متقیان کسانی هستند که به غیب ایمان دارند: الم . ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین . [=Arial Black]الذین یومنون بالغیب ... بقره . و اگر ایمان به غیب ندارید عزیز بهتر است در وجود خدا نیز شک کنید که خداوند متعال نیز ایمان آوردن به وجود او امری غیبی است لذا خودت اعتراف کردی که تقوا نداری و آن هم عدم ایمان به غیب است.
[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]تعجب نکنید برادر حرفهای بیهوده شما منشاء این تحریفات است چون شما اصلا از کجا می دانید که بنده به بصره رفتم و یا نرفتم دست بوسیدم یا نبوسیدم برادر لطفا مراعات کن حال خودت را!!! ما اگر بخواهیم مخلص باشیم باید اول مخلص خداوند متعال باشیم و بعد خلیفه خدا برادر عزیز از این حرفهای بیهوده و وقتگیر دست بردار چون فایده ای ندارد
[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]برادر تشریف فرمایی سید احمد الحسن به زادگاهش خیلی وقت است که انجام شده برادر به جای این حرفها برو اولین کسی که از انصار امام مهدی عج می باشد را بخوان که امام علی ع می فرماید: همانا اول انصار امام مهدی عج از بصره است و اخرین آنها از ابدال. رسول خدا نیز چنین گفت و امام صادق نیز چنین گفت با ذکر نام :Gol:احمد:Gol:

[=Arial Black]چندین بار گفتیم باز هم تکرار می کنیم
[=Arial Black]آیا رسول خدا با وجود دعوت باطلین مانند: مسیلم الکذاب و سفاح و و در زمانش دعوتش باطل شد؟ و این چنین احمد الحسن ع نیز دعوتش مانند دعوت رسول خداست که در هر زمان باطل موجود است ولی حق یکی است که متاسفانه آن را نمی بینید برادر... و انشاء الله که دعای شما مستجاب شود و ما هم نیز در این دعا می گوییم اللهم امین یارب العالمین

[=Arial Black]موفق باشید...:Gol:

[=Arial Black]و الحمد لله وحده وحده وحده
[=Arial Black]اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

مي شود ثابت كنيد كه ايشان فرزند امام زمان مي باشد؟

ديندار;263407 نوشت:
مي شود ثابت كنيد كه ايشان فرزند امام زمان مي باشد؟

[=Arial Black]با سلام خدمت کلیه عزیزان

[=Arial Black]دلیل اول:
[=Arial Black]وصیت رسول خدا

[=Arial Black]وصیت رسول تنها وصیتی است که در کتب شیعیان ذکر شده است و موافق قرآن و سنت رسول خدا است، و این وصیت در آخرین فقره آن این چنین بیان می کند: (... و چون وفات او برسد آن(خلافت) رابه فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است ، تسليم مى كند ، و ايشان دوازدهامامند .بعد از آن دوازده مهدىمى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن(خلافت) را بهفرزندشكه نخستین مهديیناست مىسپارد ، و براى او سه نام است . يك نامش مانند نام من ، و نام ديگرش نام پدر من استو آنهاعبد اللهواحمدهستند ، و نام سوّمينمهدىاست واواوّلين مؤمناناست .

[=Arial Black]مصادر::: غيبة الطوسي چاپسوم 1383 ، صفحه 150 و 151چاپهای جدید صفحه300. فصل رواياتالخاصة في أنّ الائمة عليهم السلام اثنا عشر ، المصادر اولا الغيبة للطوسي صفحة 151طبعة مؤسسة المعارف الاسلامية ، النجم الثاقب ج2 ص41 ، الشیخ الحرالعاملی فی إثباتالهداةج1 ص549 ح 376 ، الشیخ الحرالعاملی کتاب الايقاظ من الهجعة ص393 ، الشیخ حسنبن سليمان الحلي فی کتابه مختصرالبصائر ص 159 ، العلامه المجلسي فی بحارالانوار ج 53 ص 147- بحار انوار ج13 باب سى وپنجممختصرا وفی ج 36 ص 260 کاملا ، الشيخعبدالله البحراني في کتابه العوالم ج 3 ص 236 ، غاية المرام ج 2 ص 241 ، السید هاشمالبحرانی فی کتابه غاية المرام ج 1 ص 370 ، الانصاف ص 222 للسید هاشم البحراني ، نوادرالاخبارللفیض الکاشاني ص 294 ، كتاب مكاتيب الرسول للشيخ الميانجي ج2 ص96 ،مختصرمعجم احاديث الامام المهدي للشيخ الکوراني صفحة 301 ، بحار الأنوار ج 53 ص 147، الشیخ المیرزا النوری فی کتابه النجم الثاقب ج 2 ص 71 1 واشار بأن الوصية معتبرةالسند وهذا نص ماذكره الشیخ المیرزا النوری قال : روى الشيخ الطوسي بسندٍ معتبر عنالامام الصادق (ع) خبرا ذكرت فيه بعض وصايا رسول الله (ص) لإميرالمؤمنين (ع) فيالليلة التي كانت فيها وفاته . السید محمد محمد صادق الصدر فقد حقق سند الوصيةوذکرها في کتابه تاريخ مابعدالظهور ص64::: مصدر فارسى : ترجمه حديث از كتاب مهدى موعود ج 2 صفحه 551 و 552 باب سى و چهارم

[=Arial Black]ملاحظه: در روایت وصیت که می گوید امر را به فرزندش اول مومنان تسلیم می کند و معنی اول مومنان این است که اولین نفری که به امام مهدی عج قبل از ظهور مبارکش ایمان می آورد همان احمد و عبدالله و مهدی است، و وصیت رسول خدا قویترین دلیل برای اثبات سوال شما می باشد

[=Arial Black]دلیل دوم:
[=Arial Black]علم و حکمت
[=Arial Black]سید احمد الحسن ع دارای علم تورات و انجیل و قرآن کریم است و در اوایل دعوتش علماء ادیان بزرگ را به مناظره هر کدام به کتابش کرده است و علاوه بر آن سید احمد الحسن ع کتابهای را برای اثبات علمش که از علم آل محمد می باشد تالیف کرد که از جمله آنها متشابهات، سفر به مجمع البحرین، فتنه گوساله، و کتابهای زیادی در باب علمش تالیف کرده است و کسی از علماء دیانات نتوانست یکی از کتابهایش را رد کند چون مخالف عقل و مخالف اهل بیت علیهم السلام نیست، لذا شما می توانید به کتابهای ایشان مراجعه کرده و مطالعه کنید و از علم ایشان بهره مند شوید که کسی نتوانست یکی از کتابها را رد کند.

[=Arial Black]دلیل سوم:
[=Arial Black]حالکمیت خدا

[=Arial Black]سید احمد الحسن ع با حکم خداوند آمده است و حکم مردم را قبول ندارد طبیعتاً چون که به دستور امام مهدی عج آمده و از پدرش دستور می گیرد، چون کسی نمی تواند تظمین دهد که مردم صد در صد به حکم خداوند عمل می کنند ولی اهل بیت ع صد در صد به حکم خداوند متعال عمل می کنند و مخالف دمکراسی امریکا و آن انتخابات است که رسول خدا می فرماید: ( وای بر امتم از شورای بزرگ و کوچک از او سوال شد فرمود: شورای بزرگ بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم و اما کوچک در زوراء( بغداد ) برای تغییر احکامم و تبدیل سنتم). مناقب العتره. اگر به تاریخ بنگرید در بغداد شورا نبوده است ولی بعد از اینکه صدام ملعون خلع شد انتخابات و شورا در بغداد رخ داد و تاکنون موجود است لذا سید یمانی ع با انتخابات که فکر و دمکراسی امریکا است موافق نیست و حاکمیت خدا را فقط قبول دارد لذا خداوند متعال می فرماید:

[=Arial Black]وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
[=Arial Black]و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند. مائده 47

[=Arial Black]إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ
[=Arial Black]ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند به موجب آن براى يهود داورى مى‏كردند و [همچنين] الهيون و دانشمندان به سبب آنچه از كتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى مفروشيد و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‏اند آنان خود كافرانند. مائده 44

[=Arial Black]ملاحظه: حال چه کسی می تواند تظمین صد در صد بدهد که حاکمان موجود به حکم خداوند متعال حکم می کنند؟ و آن هم چون معصوم نیستند، لذا سید احمد الحسن ع برای نشر جمله ( لبیک اللهم لبیک ان الحمده و النعمته لک والملک لک لا شریک لک ) لبیک خدایا لبیک همانا سپاس و نعمت مخصوص تو است و ملک برای تو است شریکی برای تو موجود نیست. چگونه ملک برای خداست ولی دمکراسی امریکا را اتخاذ کردیم ؟؟؟ سید احمد الحسن می گوید بیعت برای خداست حاکمیت برای خداست ملک برای خداست و آن پرچم رسول خدا است که در آن نوشته شده ( البیعه لله ) بیعت برای خداست

[=Arial Black]حال به روایتهای زیر دقت کنید.

[=Arial Black]امام باقر (ع) فرمود : هر چيزي براي شما ايجاد اشکال يا شبهه کند وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشکال برايتان باقي نمي‌ گذارد ... بر حذر باشيد از کساني که خود را به دروغ به آل محمد نسبت مي‌ دهند . که همانا براي آل محمد و علي (ع) پرچمي (يک پرچم) است و براي ديگران پرچم ها پس در جاي خودت ثابت باش و از هيچ‌ کس ابداً تبعيت نکن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني که با او وصيت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد . تفسير العياشي ج 1 ص 64 . بحار الأنوار ج 52 ص 222 . إلزام الناصب ج 2 ص 96

[=Arial Black]ملاحظه: دقت کنید برادران و خواهران عزیز امام باقر می فرماید که وصیت هیچ جای اشکال و شبهه ای باقی نمی گذارد، و ما را بر حذر کردند از کسانی که به دروغ مردم را فریب می دهند ولی امام باقر یک نفر را ذکر می کند که از فرزندان امام حسین ع است که وصیت رسول خدا را دارا می باشد سوال اینجاست اگر کسی این وصیت را قبول نکند چگونه وصیتی را که آورده می شود را قبول می کند و این وصیت چه خصوصیاتی دارد حال خوب به روایت زیر دقت کنید.

[=Arial Black]عبد الاعلي گويد : به امام صادق (ع) گفتم : چه حجتي (دليلي) بر مدعي صاحب اين امر است ؟ فرمود : از حرام و حلال سؤال شود . سپس بسوي من آمد و فرمود : سه حجت (نشانه) است که در غير از صاحب اين امر جمع نخواهد شد . او نزديک ترين مردم نسبت به آنکه قبل از او است مي باشد و سلاح نزد او مي باشد و صاحب وصيت آشکار باشد . الكافي ج 1 ص 284 . الخصال ج 1 ص 117 . بحار الانوار ج 25 ص 138

[=Arial Black]ملاحظه: در مورد علم سید احمد الحسن ع توضیح مختصر دادیم و گفتیم که او دارای علم اهل بیت را دارد و از حلال و حرام سوال می شود لذا سه دلیل فوق را بیان کردیم که اولین نفری که به امام مهدی عج ایمان می آورد احمد است و او نزدیکترین شخص به امام می باشد. و سلاح رسول خدا را نیز دارد و صاحب وصیت آشکار حال اگر به روایت فوق مراجعه کنیم می بینیم که خصوصیت وصیت باید آشکار باشد یعنی اینکه تمام مردم می توانند به آن دسترسی داشته باشند و الا چگونه می تواند آشکار باشد در صورتی که هیچ کس از آن خبر ندارد و معنی آشکار یعنی غیر پنهان از چشم ها و هر کسی می تواند آن را بخواند و مطلع شود لذا سید احمد الحسن ع با وصیت رسول خدا که نامش در آن ذکر شده احتجاج می کند که امام باقر می فرماید وصیت جای شبهه ای را برای شما باقی نمی گذارد.

[=Arial Black]امام صادق (ع) فرمود : صاحب اين امر با سه خصوصيت شناخته مي‌ شود که در هيچ‌ کس جز او نيست . او نزديک ترين مردم به کسي که قبل از او است مي‌ باشد و او وصيش است . با او سلاح رسول الله (ص) است . با او وصيت رسول الله (ص) مي‌ باشد . بصائر الدرجات ص 202 . الكافي ج 1 ص 379

[=Arial Black]ملاحظه: در بیانات فوق توضیح دادیم که این سه امر نزدیکترین شخص به کسی که قبل از اوست و قبل از امام احمد الحسن ع امام مهدی عج خلافت و امامت را تحویل گرفته است و در حال حاضر امام مهدی در غیبت است و صامت است و اول مومنان که نزدیکترین شخص به او است ناطق به حق است و این روایت نیز می گوید با او وصیت رسول الله است پس اگر رسول خدا وصیت نکرده امام از کجا وصیت را بیاورد؟

[=Arial Black]حرث بن المغيره گفت : به امام صادق (ع) گفتم : صاحب اين امر با چه چيزي شناخته مي شود ؟ فرمود : با سنگيني و وقار و علم و وصيت . بصائر الدرجات ص 509 . الخصال ج 1 ص 200 . بحار الأنوار ج 25 ص 138

[=Arial Black]ملاحظه: صاحب این امر و هر حجت زمانی با این خصوصیات شناخته می شود و هر حجتی از سنگینی و وقار برخوردار است و علمی که بدان اشاره کردیم و وصیت رسول خدا نیز دارا می باشد حال اگر اول مومنان فرزند امام مهدی عج و دارای وصیت باشد و از علم الهی برخوردار است از کجا می باشد؟

[=Arial Black]از امير مؤمنان(ع) در خبرى طولانى که در آن اصحاب قائم(ع) را ذکر مي کند آمده است كه : اولين آنها از بصره و آخرين آنها از ابدال مى باشد . بشارة الاسلام ص 148

[=Arial Black]ملاحظه: امیر المومنین ع ذکر کرده که اولین نفری که از انصار میباشد از بصره است ...

[=Arial Black]از امام صادق(ع) در روايتى طولانى که نام ياران قائم(ع) را ذکر مي کند آمده است : و از بصره ..... احمد . بشارة الاسلام ص 181

[=Arial Black]ملاحظه: امام صادق نیز ذکر کرده که اولین انصار امام مهدی عج از بصره است و نامش احمد لذا جای هیچ گونه اشکالی باقی نمی ماند که احمد الحسن ع فرزند امام مهدی عج و از بصره است و اول مومنین به پدرش قبل از ظهور می باشد و حکومت را بعد از پدرش در دولت عدل الهی تحویل می گیرد. و در حال حاضر سید احمد الحسن ع برای امام مهدی دعوت می کند و او همان یمانی موعود است که توضیح دادیم و از سمت مشرق ظهور می کند و صاحب پرچم امام مهدی عج می باشد، و وصیت رسول خدا نیز برای آن شهادت می دهد، وصیت در کتب موجود است.

[=Arial Black]موفق باشید ...:Gol:

[=Arial Black]و الحمد لله وحده وحده وحده

[=Arial Black]اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

mahdi 14 1;263478 نوشت:
با سلام خدمت کلیه عزیزان

به نام خدا
سلام

بزرگوار بگویید که شما کی هستید و کجا زندگی میکنید ؟ شماره تلفنتان را هم لطفا بگویید .
من میخواهم با امام سیزدهم صحبت کنم لطفا بگویید شماره تلفنشان چند است و کجای بصره هستند ؟ اهل بصره کسی هست که با امام سیزدهم بیعت کرده باشه و سایت اینترنتی داشته باشه ؟ ایشان به حاکمان کشورهای اسلامی نامه داده اند ؟ اگر آری کی و به چه کسانی ؟
وقتی ایشان هستند دیگر نیازی به حدیث نیست و حضورا همه چیز مشخص میشود .
اگر شما دارید دعوت میکنید پس دیگر نیازی به پنهان کاری نیست و میتوانید به همه سوالات اینچنینی جواب دهید .

متشکرم

vahid_barvarz;263640 نوشت:
به نام خدا
سلام

بزرگوار بگویید که شما کی هستید و کجا زندگی میکنید ؟ شماره تلفنتان را هم لطفا بگویید .
من میخواهم با امام سیزدهم صحبت کنم لطفا بگویید شماره تلفنشان چند است و کجای بصره هستند ؟ اهل بصره کسی هست که با امام سیزدهم بیعت کرده باشه و سایت اینترنتی داشته باشه ؟ ایشان به حاکمان کشورهای اسلامی نامه داده اند ؟ اگر آری کی و به چه کسانی ؟
وقتی ایشان هستند دیگر نیازی به حدیث نیست و حضورا همه چیز مشخص میشود .
اگر شما دارید دعوت میکنید پس دیگر نیازی به پنهان کاری نیست و میتوانید به همه سوالات اینچنینی جواب دهید .

متشکرم

سربازان پیاده نظام به این قسمت دقت کنید :
صهیون در پروتکل های ۲۴ گانه خود گفته اند که باید همه ادیان را از بین ببریم جز دین خودمان. آنقدر باید ادیان را تکه تکه کنیم که نتوانند با یک فرمان وحدت بدست آورند. این ایجاد امام سیزدهم هم همین تکه تکه کردن دین اسلام است .

mahdi 14 1;263349 نوشت:
با سلام خدمت همگی

برادر صدرا نمی دانم تعصب شما را بر چه چیزی حمل بدارم روایتهای که از رسول خدا نقل می شوند حتما از مدینه یا مکه گفته شده است، لذا بصره و عراق در جهت شرق آن مکان یعنی مکه و مدینه می شود، و دلیل نمی شود متاسفانه حتی نمی دانید رسول خدا در کجا بوده که این روایتها را ذکر کرده است، و همچنین همشهریانش سید احمد الحسن ع همه آن را شناخته که به او ایمان آورده اند برادر عزیز سنت خداوند متعال که تغییر ناپذیر است می گوید: نوح ع 950 سال در بین قومش بود نسل در نسل

با سلام و عرض ادب
ما هم از تعصب و سادگی شما در تعجبیم که چگونه نتوانستید یک روایت صریح و صحیح بر امامت مهدی اول بیان نمائید با این حال امامت او و یازده مهدی دیگر را مدعی هستید؟

ما در تعجب هستیم که چگونه (بر فرض قبول روایت شیخ در کتاب غیبت ) هادی اول را یمانی معرفی نمودید؟
ما در تعجبیم که چگونه یمانی را سید قرار دادید؟ای کاش متن مجموع روایات را می آوردید و بیان می نمودید چگونه بصره محل خروج یمانی گردیده است.

ما در تعجبیم که چگونه مدعی شده اید یمانی فرزند امام زمان علیه السلام است و علاوه بر این الان هم دعوت خود را بیان نموده است؟ دعوتی که برخاسته از شهر بصره است و بصره نیز در شرق مکه و مدینه قرار گرفته است؟شاید یمن هم در شمال مکه قرار گرفته است.

بر فرض که تمام این احتمالات باطل درست باشد چگونه و به چه دلیل می گوئید که مدعی مذکور در شهر بصره فرزند امام زمان علیه السلام و یمانی مورد نظر است؟ آیا این را هم با برداشت روایی نا شایست خود بدست آورده اید؟یا با علم غیب خدا دادی؟!شاید طریق اثبات این شخص در علوم غیبی نهفته است که امثال ما از آن بی بهره ایم و شما بهره مند از آنید.
اینکه اعتقاد به این شخص را با ایمان به غیب و بحث انبیا بیان نمودید مرتکب قیاسی باطل شدید، نبی و رسول بر رسالت خود علاوه بر دعوت به حق خود اقامه برهان و معجزه می نمایند، این فرد ... چه هدایت و چه معجزه ای بر اثبات خود آورده است؟! که شما از طریق ایمان به غیب به او ایمان آوردید؟!

برادر بزگوار این همه آسمان به ریسمان بافتن برای این بود که از دعوت دروغگوی دجالی در شهر بصره تبلیغ نمائید؟!
عجیب از این همه ساده گی ؟! با همین سخنان ناشایست است که امثال شماها خواسته یا نا خواسته بزرگترین ضربه را به اعتقاد مهدویت می زنید. و مردم رابه سوی باطل دعوت می کنید و پایه های اعتقادی آنها را سست می کنید؛ همچنان که افرادی قبل از این شخص همچون سید علیمحمد باب در ابتدا از بابیت شروع نمود که به الوهیت وی نیز ختم گردید و فرقه را تاسیس نمود که به بهائیت منجر گردید که همگی از دامنه اسلام خارج گردیدند.

البته یمانی در زمانی خروج می نماید که بسیار نزدیک به خروج امام زمان علیه السلام است توصیه ما به شما این است که با دوست شفیقتان(که اگر کس دیگری غیر از خودتان اند) هر چه سریعتر به بصره بروید و با ایشان بیعت نمائید تا ایمانتان کامل گردد و منتظر ظهور باشید. البته اگر نگوئید که این فرد هنوز خروج ننموده و عمر وی نیز همانند عمر حضرت نوح است و یا اینکه اگر به عمر طبیعی از دنیا برود روح او در جسم دیگری حلول می نماید و او زنده خواهد بود در لباس دیگری؟!

موفق باشید

سلام عليكم

درباره نسب و هويت در سوالات شما استاد صدراي گرامي
يك سوال هم براي من پيش آمد
براي شخصي كه در بين عموم هنوز ظهور نكرده و يك شخص مجهول الهويه است.
آيا ميتوان نسب و هويت تعئين كرد؟

حداقل طرفدارانش او را ببينند نميشناسند بيعت كردن با او كه هيچ

الان اصلا معلوم نيست كه اساسا مدعي يمانيتي وجود دارد يا نه .
شايد يك عده نشسته باشند به داستان سرائي. كسي چه ميداند

اگر كسي ميداند و او را ميشناسد بفرمايد معرفي كند كه اين چه كسي است كه چنين ادعايي كرده
آيا چنين كسي وجود خارجي دارد ؟
حتي شما جناب مهدي اگر او را ديده ايد و ميشناسيد بفرمائيد .

ياحق

ديندار;263407 نوشت:
مي شود ثابت كنيد كه ايشان فرزند امام زمان مي باشد؟

با سلام خدمت کلیه عزیزان

عزیزان مومن این موضوع بنده موجود بوده است ولی برادر صدرا آن را حذف نموده چرا !!! نمی دانم !!!!

اثبات اینکه امام احمد الحسن ع فرزند امام مهدی عج است

دلیل اول:
وصیت رسول خدا

وصیت رسول تنها وصیتی است که در کتب شیعیان ذکر شده است و موافق قرآن و سنت رسول خدا است، و این وصیت در آخرین فقره آن این چنین بیان می کند: (... و چون وفات او برسد آن(خلافت) رابه فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است ، تسليم مى كند ، و ايشان دوازدهامامند .بعد از آن دوازده مهدىمى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن(خلافت) را بهفرزندشكه نخستین مهديیناست مىسپارد ، و براى او سه نام است . يك نامش مانند نام من ، و نام ديگرش نام پدر من استو آنهاعبد اللهواحمدهستند ، و نام سوّمينمهدىاست واواوّلين مؤمناناست .

مصادر::: غيبة الطوسي چاپسوم 1383 ، صفحه 150 و 151چاپهای جدید صفحه300. فصل رواياتالخاصة في أنّ الائمة عليهم السلام اثنا عشر ، المصادر اولا الغيبة للطوسي صفحة 151طبعة مؤسسة المعارف الاسلامية ، النجم الثاقب ج2 ص41 ، الشیخ الحرالعاملی فی إثباتالهداةج1 ص549 ح 376 ، الشیخ الحرالعاملی کتاب الايقاظ من الهجعة ص393 ، الشیخ حسنبن سليمان الحلي فی کتابه مختصرالبصائر ص 159 ، العلامه المجلسي فی بحارالانوار ج 53 ص 147- بحار انوار ج13 باب سى وپنجممختصرا وفی ج 36 ص 260 کاملا ، الشيخعبدالله البحراني في کتابه العوالم ج 3 ص 236 ، غاية المرام ج 2 ص 241 ، السید هاشمالبحرانی فی کتابه غاية المرام ج 1 ص 370 ، الانصاف ص 222 للسید هاشم البحراني ، نوادرالاخبارللفیض الکاشاني ص 294 ، كتاب مكاتيب الرسول للشيخ الميانجي ج2 ص96 ،مختصرمعجم احاديث الامام المهدي للشيخ الکوراني صفحة 301 ، بحار الأنوار ج 53 ص 147، الشیخ المیرزا النوری فی کتابه النجم الثاقب ج 2 ص 71 1 واشار بأن الوصية معتبرةالسند وهذا نص ماذكره الشیخ المیرزا النوری قال : روى الشيخ الطوسي بسندٍ معتبر عنالامام الصادق (ع) خبرا ذكرت فيه بعض وصايا رسول الله (ص) لإميرالمؤمنين (ع) فيالليلة التي كانت فيها وفاته . السید محمد محمد صادق الصدر فقد حقق سند الوصيةوذکرها في کتابه تاريخ مابعدالظهور ص64::: مصدر فارسى : ترجمه حديث از كتاب مهدى موعود ج 2 صفحه 551 و 552 باب سى و چهارم

ملاحظه: در روایت وصیت که می گوید امر را به فرزندش اول مومنان تسلیم می کند و معنی اول مومنان این است که اولین نفری که به امام مهدی عج قبل از ظهور مبارکش ایمان می آورد همان احمد و عبدالله و مهدی است، و وصیت رسول خدا قویترین دلیل برای اثبات سوال شما می باشد

دلیل دوم:
علم و حکمت
سید احمد الحسن ع دارای علم تورات و انجیل و قرآن کریم است و در اوایل دعوتش علماء ادیان بزرگ را به مناظره هر کدام به کتابش کرده است و علاوه بر آن سید احمد الحسن ع کتابهای را برای اثبات علمش که از علم آل محمد می باشد تالیف کرد که از جمله آنها متشابهات، سفر به مجمع البحرین، فتنه گوساله، و کتابهای زیادی در باب علمش تالیف کرده است و کسی از علماء دیانات نتوانست یکی از کتابهایش را رد کند چون مخالف عقل و مخالف اهل بیت علیهم السلام نیست، لذا شما می توانید به کتابهای ایشان مراجعه کرده و مطالعه کنید و از علم ایشان بهره مند شوید که کسی نتوانست یکی از کتابها را رد کند.

دلیل سوم:
حالکمیت خدا

سید احمد الحسن ع با حکم خداوند آمده است و حکم مردم را قبول ندارد طبیعتاً چون که به دستور امام مهدی عج آمده و از پدرش دستور می گیرد، چون کسی نمی تواند تظمین دهد که مردم صد در صد به حکم خداوند عمل می کنند ولی اهل بیت ع صد در صد به حکم خداوند متعال عمل می کنند و مخالف دمکراسی امریکا و آن انتخابات است که رسول خدا می فرماید: ( وای بر امتم از شورای بزرگ و کوچک از او سوال شد فرمود: شورای بزرگ بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم و اما کوچک در زوراء( بغداد ) برای تغییر احکامم و تبدیل سنتم). مناقب العتره. اگر به تاریخ بنگرید در بغداد شورا نبوده است ولی بعد از اینکه صدام ملعون خلع شد انتخابات و شورا در بغداد رخ داد و تاکنون موجود است لذا سید یمانی ع با انتخابات که فکر و دمکراسی امریکا است موافق نیست و حاکمیت خدا را فقط قبول دارد لذا خداوند متعال می فرماید:

وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند. مائده 47

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ
ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند به موجب آن براى يهود داورى مى‏كردند و [همچنين] الهيون و دانشمندان به سبب آنچه از كتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى مفروشيد و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‏اند آنان خود كافرانند. مائده 44

ملاحظه: حال چه کسی می تواند تظمین صد در صد بدهد که حاکمان موجود به حکم خداوند متعال حکم می کنند؟ و آن هم چون معصوم نیستند، لذا سید احمد الحسن ع برای نشر جمله ( لبیک اللهم لبیک ان الحمده و النعمته لک والملک لک لا شریک لک ) لبیک خدایا لبیک همانا سپاس و نعمت مخصوص تو است و ملک برای تو است شریکی برای تو موجود نیست. چگونه ملک برای خداست ولی دمکراسی امریکا را اتخاذ کردیم ؟؟؟ سید احمد الحسن می گوید بیعت برای خداست حاکمیت برای خداست ملک برای خداست و آن پرچم رسول خدا است که در آن نوشته شده ( البیعه لله ) بیعت برای خداست

حال به روایتهای زیر دقت کنید.

امام باقر (ع) فرمود : هر چيزي براي شما ايجاد اشکال يا شبهه کند وصيت و پرچم و سلاح پيامبر خدا (ص) جاي هيچ گونه شبهه و اشکال برايتان باقي نمي‌ گذارد ... بر حذر باشيد از کساني که خود را به دروغ به آل محمد نسبت مي‌ دهند . که همانا براي آل محمد و علي (ع) پرچمي (يک پرچم) است و براي ديگران پرچم ها پس در جاي خودت ثابت باش و از هيچ‌ کس ابداً تبعيت نکن تا مردي را از فرزندان حسين (ع) ببيني که با او وصيت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد . تفسير العياشي ج 1 ص 64 . بحار الأنوار ج 52 ص 222 . إلزام الناصب ج 2 ص 96

ملاحظه: دقت کنید برادران و خواهران عزیز امام باقر می فرماید که وصیت هیچ جای اشکال و شبهه ای باقی نمی گذارد، و ما را بر حذر کردند از کسانی که به دروغ مردم را فریب می دهند ولی امام باقر یک نفر را ذکر می کند که از فرزندان امام حسین ع است که وصیت رسول خدا را دارا می باشد سوال اینجاست اگر کسی این وصیت را قبول نکند چگونه وصیتی را که آورده می شود را قبول می کند و این وصیت چه خصوصیاتی دارد حال خوب به روایت زیر دقت کنید.

عبد الاعلي گويد : به امام صادق (ع) گفتم : چه حجتي (دليلي) بر مدعي صاحب اين امر است ؟ فرمود : از حرام و حلال سؤال شود . سپس بسوي من آمد و فرمود : سه حجت (نشانه) است که در غير از صاحب اين امر جمع نخواهد شد . او نزديک ترين مردم نسبت به آنکه قبل از او است مي باشد و سلاح نزد او مي باشد و صاحب وصيت آشکار باشد . الكافي ج 1 ص 284 . الخصال ج 1 ص 117 . بحار الانوار ج 25 ص 138

ملاحظه: در مورد علم سید احمد الحسن ع توضیح مختصر دادیم و گفتیم که او دارای علم اهل بیت را دارد و از حلال و حرام سوال می شود لذا سه دلیل فوق را بیان کردیم که اولین نفری که به امام مهدی عج ایمان می آورد احمد است و او نزدیکترین شخص به امام می باشد. و سلاح رسول خدا را نیز دارد و صاحب وصیت آشکار حال اگر به روایت فوق مراجعه کنیم می بینیم که خصوصیت وصیت باید آشکار باشد یعنی اینکه تمام مردم می توانند به آن دسترسی داشته باشند و الا چگونه می تواند آشکار باشد در صورتی که هیچ کس از آن خبر ندارد و معنی آشکار یعنی غیر پنهان از چشم ها و هر کسی می تواند آن را بخواند و مطلع شود لذا سید احمد الحسن ع با وصیت رسول خدا که نامش در آن ذکر شده احتجاج می کند که امام باقر می فرماید وصیت جای شبهه ای را برای شما باقی نمی گذارد.

امام صادق (ع) فرمود : صاحب اين امر با سه خصوصيت شناخته مي‌ شود که در هيچ‌ کس جز او نيست . او نزديک ترين مردم به کسي که قبل از او است مي‌ باشد و او وصيش است . با او سلاح رسول الله (ص) است . با او وصيت رسول الله (ص) مي‌ باشد . بصائر الدرجات ص 202 . الكافي ج 1 ص 379

ملاحظه: در بیانات فوق توضیح دادیم که این سه امر نزدیکترین شخص به کسی که قبل از اوست و قبل از امام احمد الحسن ع امام مهدی عج خلافت و امامت را تحویل گرفته است و در حال حاضر امام مهدی در غیبت است و صامت است و اول مومنان که نزدیکترین شخص به او است ناطق به حق است و این روایت نیز می گوید با او وصیت رسول الله است پس اگر رسول خدا وصیت نکرده امام از کجا وصیت را بیاورد؟

حرث بن المغيره گفت : به امام صادق (ع) گفتم : صاحب اين امر با چه چيزي شناخته مي شود ؟ فرمود : با سنگيني و وقار و علم و وصيت . بصائر الدرجات ص 509 . الخصال ج 1 ص 200 . بحار الأنوار ج 25 ص 138

ملاحظه: صاحب این امر و هر حجت زمانی با این خصوصیات شناخته می شود و هر حجتی از سنگینی و وقار برخوردار است و علمی که بدان اشاره کردیم و وصیت رسول خدا نیز دارا می باشد حال اگر اول مومنان فرزند امام مهدی عج و دارای وصیت باشد و از علم الهی برخوردار است از کجا می باشد؟

از امير مؤمنان(ع) در خبرى طولانى که در آن اصحاب قائم(ع) را ذکر مي کند آمده است كه : اولين آنها از بصره و آخرين آنها از ابدال مى باشد . بشارة الاسلام ص 148

ملاحظه: امیر المومنین ع ذکر کرده که اولین نفری که از انصار میباشد از بصره است ...

از امام صادق(ع) در روايتى طولانى که نام ياران قائم(ع) را ذکر مي کند آمده است : و از بصره ..... احمد . بشارة الاسلام ص 181

ملاحظه: امام صادق نیز ذکر کرده که اولین انصار امام مهدی عج از بصره است و نامش احمد لذا جای هیچ گونه اشکالی باقی نمی ماند که احمد الحسن ع فرزند امام مهدی عج و از بصره است و اول مومنین به پدرش قبل از ظهور می باشد و حکومت را بعد از پدرش در دولت عدل الهی تحویل می گیرد. و در حال حاضر سید احمد الحسن ع برای امام مهدی دعوت می کند و او همان یمانی موعود است که توضیح دادیم و از سمت مشرق ظهور می کند و صاحب پرچم امام مهدی عج می باشد، و وصیت رسول خدا نیز برای آن شهادت می دهد، وصیت در کتب موجود است.

موفق باشید ...

و الحمد لله وحده وحده وحده

اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما

bina88;263835 نوشت:
سلام عليكم

درباره نسب و هويت در سوالات شما استاد صدراي گرامي
يك سوال هم براي من پيش آمد
براي شخصي كه در بين عموم هنوز ظهور نكرده و يك شخص مجهول الهويه است.
آيا ميتوان نسب و هويت تعئين كرد؟

حداقل طرفدارانش او را ببينند نميشناسند بيعت كردن با او كه هيچ

الان اصلا معلوم نيست كه اساسا مدعي يمانيتي وجود دارد يا نه .
شايد يك عده نشسته باشند به داستان سرائي. كسي چه ميداند

اگر كسي ميداند و او را ميشناسد بفرمايد معرفي كند كه اين چه كسي است كه چنين ادعايي كرده
آيا چنين كسي وجود خارجي دارد ؟
حتي شما جناب مهدي اگر او را ديده ايد و ميشناسيد بفرمائيد .

ياحق

سلام

اگر او را ندیده ام و با او بیعت نکرده ام و به دیدار او نرفته ام چگونه برای مردم تبیان امرش را می کنم دیگر چه بهانه ای دارید برادر بینا ؟؟؟؟

صدرا;263800 نوشت:
با سلام و عرض ادب
ما هم از تعصب و سادگی شما در تعجبیم که چگونه نتوانستید یک روایت صریح و صحیح بر امامت مهدی اول بیان نمائید با این حال امامت او و یازده مهدی دیگر را مدعی هستید؟

ما در تعجب هستیم که چگونه (بر فرض قبول روایت شیخ در کتاب غیبت ) هادی اول را یمانی معرفی نمودید؟
ما در تعجبیم که چگونه یمانی را سید قرار دادید؟ای کاش متن مجموع روایات را می آوردید و بیان می نمودید چگونه بصره محل خروج یمانی گردیده است.

ما در تعجبیم که چگونه مدعی شده اید یمانی فرزند امام زمان علیه السلام است و علاوه بر این الان هم دعوت خود را بیان نموده است؟ دعوتی که برخاسته از شهر بصره است و بصره نیز در شرق مکه و مدینه قرار گرفته است؟شاید یمن هم در شمال مکه قرار گرفته است.

بر فرض که تمام این احتمالات باطل درست باشد چگونه و به چه دلیل می گوئید که مدعی مذکور در شهر بصره فرزند امام زمان علیه السلام و یمانی مورد نظر است؟ آیا این را هم با برداشت روایی نا شایست خود بدست آورده اید؟یا با علم غیب خدا دادی؟!شاید طریق اثبات این شخص در علوم غیبی نهفته است که امثال ما از آن بی بهره ایم و شما بهره مند از آنید.
اینکه اعتقاد به این شخص را با ایمان به غیب و بحث انبیا بیان نمودید مرتکب قیاسی باطل شدید، نبی و رسول بر رسالت خود علاوه بر دعوت به حق خود اقامه برهان و معجزه می نمایند، این فرد ... چه هدایت و چه معجزه ای بر اثبات خود آورده است؟! که شما از طریق ایمان به غیب به او ایمان آوردید؟!

برادر بزگوار این همه آسمان به ریسمان بافتن برای این بود که از دعوت دروغگوی دجالی در شهر بصره تبلیغ نمائید؟!
عجیب از این همه ساده گی ؟! با همین سخنان ناشایست است که امثال شماها خواسته یا نا خواسته بزرگترین ضربه را به اعتقاد مهدویت می زنید. و مردم رابه سوی باطل دعوت می کنید و پایه های اعتقادی آنها را سست می کنید؛ همچنان که افرادی قبل از این شخص همچون سید علیمحمد باب در ابتدا از بابیت شروع نمود که به الوهیت وی نیز ختم گردید و فرقه را تاسیس نمود که به بهائیت منجر گردید که همگی از دامنه اسلام خارج گردیدند.

البته یمانی در زمانی خروج می نماید که بسیار نزدیک به خروج امام زمان علیه السلام است توصیه ما به شما این است که با دوست شفیقتان(که اگر کس دیگری غیر از خودتان اند) هر چه سریعتر به بصره بروید و با ایشان بیعت نمائید تا ایمانتان کامل گردد و منتظر ظهور باشید. البته اگر نگوئید که این فرد هنوز خروج ننموده و عمر وی نیز همانند عمر حضرت نوح است و یا اینکه اگر به عمر طبیعی از دنیا برود روح او در جسم دیگری حلول می نماید و او زنده خواهد بود در لباس دیگری؟!

موفق باشید

سلام علیکم

برادر نگو ما در تعجبیم بگو ما در تعصبیم ....

شما موضعتان را در برابر وصیت رسول خدا نگفتید بگو به وصیت رسول خدا اعتقاد دارید یا خیر ؟ یک کلام اری یا خیر ؟؟؟؟؟؟؟ اعتقاد دارید یا خیر برادر یک سوال ساده جواب لطفا و از تحریفات کناره گیری کنید لطفا...

برادر فرزند بودن امام احمد الحسن ع را توضیح دادم که شما حذف کردید چرا ؟؟؟؟

سلام علیکم

برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟
برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟
برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟
برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟
برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟
برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟
برادر صدرا چرا موضعات بنده را حذف می کنید این است پاسخ شما ؟؟؟؟

علت حذف چیست؟؟؟؟

الحمد لله این هم نمونه ای از اتهامات مردم بر علیه خلفای خداوند جز اثبات حق چیزی در بر ندارد، دروغگو، دجال، ساحر، دیوانه و و و کسی که قرآن خوان باشد می داند جریان چیست ولی متاسفانه کسانی هستند که حتی قرآن را باز نمی کنند و نمی بینند که حال امم سابق چگونه است
(( ان فی قصصهم عبره ))

موضوع قفل شده است