ıllıllı پیام و وصیت نامه شهدا ▒ دفاع مقدس ▒

تب‌های اولیه

812 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=B Mitra]مطالعه کنید و بدانید که بیکاری برای نسل جوان خطرآفرین است. [=B Mitra]شهید مجتبی سجودی

[=B Mitra]بکوشید تا عاشق شوید چرا که مسیر عشق بی انتهاست " مبدأش کربلا ، مقصدش تا خداست ". [=B Mitra]شهید علی رضوانی

[=B Mitra]از همه مردم مي خواهم که به ريسمان خدايي چنگ زنيد و از تفرقه بپرهيزيد و گرنه مديون خون شهدا هستيد. [=B Mitra]شهيد علي ابوالحسني

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم ..
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ...

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ...

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ...

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ..
ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
" ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "...
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ...
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ .

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ،
ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ ..
ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ ..
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ:
ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟
ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ:
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ ..
ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻤﺶ

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺁﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﺶ ﺍﻓﺸﯿﻦ ﻭ ﺍﻣﯿﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﮐﻨﯿﺪ ... ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ..
ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﯽ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪﻧﺪ ...
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ..
ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﺮ ﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ...
ﺧﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﻮﯼ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ . ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ...
ﻋﻄﺮ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪﯼ ..
ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﺣﺴﻦ ﻣﯿﺰﺩ ..
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ...
ﺍﻣﺎ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺗﻮﯼ ﻋﮑﺲ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ

♡ ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﻨﯿﺪ .
و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم..

[=B Mitra]اگر جنازه‌ای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید: (یا زهرا علیها السلام). [=B Mitra]شهید محمد تورجی زاده

[=B Mitra]اما تو ای برادر عراقی! اگرچه تو مأموری و قاتلِ جان من، اما من تو را برادر خود می‌دانم. از تو خواهم گذشت. اگر خدا اجازه دهد، اوّل کسی را که شفاعت کنم، تو هستی آماده باش و غمی به دل راه مده. وحشتی نداشته باش. سینه‌ی من آماده است. تو خون مرا خواهی ریخت، اما من امیدوارم با ریخته شدن خونم، گناهانم بخشیده شود. [=B Mitra]سردار شهید علی محمدی‌پور

[=B Mitra] نگذاريد يک سري افرادي که بوي از اسلام و قرآن نبرده اند بر امور نظامي شما حکم فرمايي کنند که اين خود شکستي است غير قابل جبران. [=B Mitra]روحانی شهید مصطفی حجتی

[=B Mitra] اگر وقت و عمر بی جا مصرف گردد سرمایه باختن و عقبگرد است. [=B Mitra]استاد شهید مرتضی مطهری

[=B Mitra]ارتباط خود را با خداوند دائماً برقرار نموده و از تهجد و قرائت قرآن و دعا و توسل (كه سلاح ايثارگران ما هست) غفلت نورزيد، ولي يك نكته را دقت نماييد كه پرداختن به مستحبات تا حدي جايز است كه جلوي كارهاي واجب شما را نگيرد. [=B Mitra]شهید شیخ فضل الله محلاتی

[=B Mitra]بكوشيم باوحدت آهنين خودهمراه باسازندگي وآباداني حكومت قانون رازيرلواي حكومت الله ورهبري فقيه عصر،امام خميني مستحكمترساخته وكشورمان راباابتكار وخلاقيت بخود كفايي برسانيم. [=B Mitra]شهید باقر کفاش

[=B Mitra] تقوا، تقوا اساس كار است .اگر تقوا نباشد اكثر عبادات به خاطر غير خدا مي شود. [=B Mitra]شهيد سيد عباس جولايي

[=B Mitra] زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند . [=B Mitra]شهید سیدمرتضی آوینی

[=B Mitra] به روی سنگ قبرم اسمم را ننویسید،می خواهم همچون دهها شهید دیگرگمنام باقی بمانم؛ اگر خواستید فقط این جمله را بنویسید:(( مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال)) . [=B Mitra]شهیدعلی قاریان پور

[h=2]شهید همشهری....
[/h]

[h=2]دانشجو شهید خسرو کیایی وشکی[/h]


محل تولد:واجارگاه

تاریخ شهادت :۱۶ /۱۳۶۵/۱۰


رشته تحصیلی: مهندسی برق ( دانشگاه امیر کبیر تهران )
محل شهادت : شلمچه – عملیات کربلای



فرازی از وصیت نامه شهید:

شما ای امت حزب الله در صحنه باشید و حفاظت کنید از لباس انقلاب که همان فقیه و قوانین اسلامی هستند تا که انقلاب اسلامی مان به دست کفاران خدانشناس زمانه یعنی آمریکا و شوروی و عمالشان نیفتد.


...به یادش و به یادشان صلوات...



[=B Mitra]وجود امام امروز براي ما معيار است راه او راه سعادت و انحراف از آن خسران دنيا و آخرت است. [=B Mitra]سردار شهید محمد بروجردي

[=B Mitra] هرچه به كلاس بالاتری از ایمان برویم درسهایمان مشكل می شود و درس امتحانات مشكل تر و شیطان هم تلاشش بیشتر می شود. [=B Mitra]شهید سید عباس جولایی

[=B Mitra]همسرم! درس شهامت و شجاعت را از فاطمه زهرا بیاموز و در این راه گام بردار و از مسیر الله هرگز منحرف مشو. اگر اسلام و جمهوری اسلامی ایران پایدار نمی ماند مگر با کشته شدن ما، پس ای گلوله ها بیایید و بدن ما را سوراخ سوراخ نمایی، اما اسلام عزیز و جمهوری اسلامی ایران باقی بماند. انشاءالله . [=B Mitra]اولین روحانی شهید ولی الله سلیمانی

[=B Mitra] به خدا قسم كه اگر دشمنان مرا بكشند و خونم را بر زمين ريزند در قطره قطره خونم نام مقدس خميني را مي بينند. [=B Mitra]شهيد مهدي يخچالي

[=B Mitra] برادران فقط بايد به فكر اسلام بود و بس و براي ياري اسلام بايد اكنون از روحانيت و سپاه ياري جست و امام را ياري كرد. [=B Mitra]سردار شهید مهندس محمود شهبازی

[=B Mitra] در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر اکرم ( ص ) و امام زمان (عج) و پشت پازدن به خون شهداست. [=B Mitra]سردار شهید غلامحسين افشردي (حسن باقري)

[=B Mitra]یک لحظه از امر به معروف و نهی از منکر سر باز نزنید و همه را برای جهاد با کفار و ملحدان در هر زمان بسیج نمایید. [=B Mitra]شهید حسن پاکیاری

[=B Mitra]اینجانب سوگند یاد می كنم كه سعادت خویش را نمی یابم مگر در پیمودن خط خونین اباعبدالله الحسین (ع) كه راه تمامی شهدای انقلاب اسلامی است. [=B Mitra]شهید رحیم تركان

[=B Mitra]از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید. [=B Mitra]شهید دکتر بهشتی

[=B Mitra]از برادرانم و دوستانم می خواهم که قوی دل باشند و به شایعه های رادیو بیگانه و یا مزدوران داخلی توجه نکنند آنها بر تضعیف روحیه ایرانی چیزی نمی خواهند. [=B Mitra]شهید سلیمان شرافت

[=B Mitra]تنها با وجود تحرکات خداگونه و الهی است که انسان می‌تواند به پلۀ اشرف مخلوقاتی‌اش پا بگذارد. [=B Mitra]حجه الاسلام والمسلمین شهید مصطفی ردانی پور

[=B Mitra] من به رنج‌هایی که قبل از انقلاب کشیدم حسرت می‌خورم. ای کاش باز در زندان و زیر شکنجه دژخیمان بودم و نمی‌دیدم رفیقی که به او تکیه می‌کردم حالا دارد فساد می‌کند. [=B Mitra]آیت الله شهید مهدی شاه آبادی

[=B Mitra] از حزب الله می خواهم تا زنده هستید حزب الله واقعی باشید كه هستید و از خون شهیدان و معلولین عزیز پاسداری كنید. [=B Mitra]شهید رضا همدانی

اﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺫﻟﺖ ﺑـﻤـﯿـﺮﯾﺪ


ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ


ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﺑـﻤـﯿـﺮﯾـﺪ


ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻧﺒﺮﺩ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ


ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺑـﻤـﯿـﺮﯾـﺪ


ﮐﻪ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ


وصیت نامه امدادگر شهید هادی علی دوست


فکه۱۳۶۱

[=B Mitra]شهادت برای یک آرمان وسیله است .اما برای یک انسان چیزی است شبیه هدف؛ اگر نگویم هدف است. [=B Mitra]شهید دکتر بهشتی

[=B Mitra]از شما مى‏خواهم كه پسرتان را طورى تربيت كنيد، كه فدايى امام زمان «عج» باشد. [=B Mitra]شهيد كاظم خائف

[=B Mitra]بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتي سر به سجده مي گذاريد، مروري بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان براي رضاي خدا بود. [=B Mitra]سردار شهید محمد ابراهیم همت

[=B Mitra] اي مسلمانان از همه قشر بدانيد كه وظيفه شرعي است كه از ولي امر مسلمين اطاعت كنيد. [=B Mitra]شهيد ناصر جام شهرياري

شهادت هدیه ای است از جانب خدا به بنده های خوب خودش...
امیدوارم هممون لیاقت این هدیه رو کسب کنیم...
صلوات...

[=B Mitra] به كليه برادران و خواهران توصيه تهذيب نفس و تزكيه نفس دارم و به نظر حقير بهترين راه آن شناخت و معرفت است. [=B Mitra]شهيد عزت الله عسگري

[h=1][/h]


[/HR] از مومنین مردانی هستند که صادقانه به آنچه با خدای خویش عهد بستند وفا کردند پس برخی از آنان شربت شهادت نوشیدند و برخی دیگر در انتظارند
[/HR]
[h=2]
شهید صدرالله باقری[/h] نام پدر: سهراب
تاریخ تولد: 10/2/1339
تاریخ شهادت: 11/8/1361
محل شهادت: موسیان
شهید صدرالله باقری در خانواده ای مرفه و ثروتمند و همچنین پر جمعیت در روستای ششکل از توابع شهرستان آستانه اشرفیه متولد شد او از محبوبیت خاصی درمیان خانواده برخوردار بود تحصیلات اش را تا دبیرستان به اتمام رسانید او دانش آموز ممتازی بود و همیشه در صرفه جوئی و پرهیز از اسراف نیز نمونه و الگو بود . صدرالله دراوقات فراغت خویش علی رغم میل باطنی افراد خانواده به کارگر قراردادی منزل خود در باغ یا مزرعه کمک می نمود و معتقد بود که نباید به کارگر فشار آورد و خود با کمک کردن مایه دلگرمی او می شد او در میان چنین خانواده ای از کودکی نماز خواندن و روزه گرفتن را شروع کرد. رازو نیاز و مناجات عارفانه او در نیمه شبها نظر مادرش را به خود جلب کرد .در حالیکه پدرش یکی از علاقه مندان رژیم بود وی در روزهای پایانی رژیم در برابر دیدگان ناباورانه و خشمگین همه تمامی آثار متعلق به رژیم را که از جمله عکس قاب گرفته شاه بود نابود گردانید او بعد از پیروزی انقلاب یکی از پایه گذاران بسیج روستایش بود. شهید با آغاز جنگ تحمیلی دربسیج آستانه ثبت نام نمود و به مناطق جنگی اعزام شد پس از چندی که به مرخصی آمد باز عزم رفتن نمود که این بار سخت مورد مخالفت خانواده بخصوص پدر ومادر قرار گرفت ولی او توجه ای به این مسایل ننمود و پس از اصرار فراوان اعزام شد بطوریکه هیچ یکی از اعضای خانواده اش او را بدرقه ننمودند. شهید که رفتن به جبهه را تکلیف می دانست به موسیان اعزام شد او که در خانواده جایی برای خود نمی دید آنقدر درمنطقه ماند که بالاخره در حالیکه دوشکاچی روی تانک بود و کلی از نیروهای عراقی را به هلاکت رسانده بود بر اثر اصابت تیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد
در حالیکه پدرش یکی از علاقه مندان رژیم بود وی در روزهای پایانی رژیم در برابر دیدگان ناباورانه و خشمگین همه تمامی آثار متعلق به رژیم را که از جمله عکس قاب گرفته شاه بود نابود گردانید

[h=2]پیام شهید :[/h] من از دنیا می روم تا جوانان زادگاهم با خون من بیشتر به قرآن بیندیشند.
[h=2]خاطره ای از مادر شهید:[/h] در شبهای آخر او می گفت که مرا بیدار کنید که می خواهم درس بخوانم ومن نیز در ساعت مقرر (نصف شب) اورا بیدارمی کردم پس از چند زمزمه ای نظرم را به خود جلب کرد آرام و بی سرو صدا به طبقه بالا رفتم چون صدا از آنجا بود وقتی سرک کشیدم متوجه شدم که سجاده و قرآن را پیش روی خود گرفته و در حال مناجات و رازو نیاز است.
[h=2]وصیت نامه شهید صدرالله باقری :[/h] بسم الله الرحمن الرحیم
از مومنین مردانی هستند که صادقانه به آنچه با خدای خویش عهد بستند وفا کردند پس برخی از آنان شربت شهادت نوشیدند و برخی دیگر در انتظارند. احزاب 23
ما برنده جنگ هستیم و هیچ تریدی در این نیست و بفرض اینکه ما هم کشته بشویم ملت ما در حال جنگ هستند و شهادت را با دل و جان می پذیرند (امام خمینی)
بسم الله القاصم الجبارین بنام خداوند و در هم کوبنده ستمگران و سلام بر مهدی (ع) که ملت ایران و شهید پرور چشم انتظار هر چه زودتر ظهور شما هستند و سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران وقلب تپنده همه مستضعفان جهان و درود بی پایان بر شهیدان انقلاب اسلامی ایران و جان بر کف و ایثارگران حق و حقیقت که امام عزیزمان می فرماید اگر سپاه نبود کشور هم نبود .بلی و من صدای امام امت را لبیک گفته و عازم در جبهه جنگ زده جنوب موسیان شدم و در حال مبارزه با استکبار و کفر جهانی می باشم و تا آخرین قطره خون با مزدوران صدامی خواهم جنگید و دیگر فکر حمله به کشوری دیگر نکند و هدف من و بقیه رزمندگان رسیدن به کربلا می باشد تا اینکه به زیارت آقایمان و قبرشش گوشه سالار شهیدان حسین (ع) رفته و در پیشگاه ایشان عرض ادب کنیم.

پیام شهید : من از دنیا می روم تا جوانان زادگاهم با خون من بیشتر به قرن بیندیشند

من از خدا می خواهم که یا اینکه با پیروزی کربلا برویم یا اینکه شهادت را هر چه زودتر نصیب من کند بار خدایا در سال گذشته در کردستان رفته ام و سه ماه در کردستان ماندم و شهادت نصیب من نشد و این دفعه از تو می خواهم که شهادت را نصیب من کنی هر چند که من شایستگی شهید بودن را ندارم و باید بگویم که خیلی گناه کردم امیدوارم که من را به بزرگواریت ببخشی که در درگاه ایزدیت قرار گیرم. آمریکای جنایتکار و شوروی تبهکار باید بدانند که ملت ایران با تمامی قدرت و به رهبری امام امت هیچوقت اجازه نخواهد داد که متجاوزی در کشور ما دخالت کند امام گفت که صدام باید از بین برود باید برود شکی توکارنیست حتماً از بین خواهد رفت ما باید همیشه توکل بخدا کنیم و همیشه باید در فکر خدا باشیم در کار کردن کشاورزی و صنعتی و درتمام کارها به ما کمک خواهد کرد هر چند که من حقیر خیلی گناه کردم امیدوارم که خداوند من را ببخشد.

خطاب به پدر و مادر: بخصوص به مادرم. مادرم وقتی اطراف شهر و روستاهای اهواز و به خصوص شهر موسیان و دهکده هایش را با چشم خودم دیدم که تمامی شهر و روستا توسط مزدوران بعث عراق بمباران گشته تمامی اهالی این ده و روستا با خاک یکسان شده بودند مادر شما هی گریه می کردید و به من قسم می دادید که به جبهه نروم مادرم من چگونه می توانم ببینم ملتی که از پای در آمده خانه و کاشانه اش را عراقیها بمباران کرده ومن یا اینکه همکلاسهای من که در سال قبل در روی نیکمت نشسته بودیم مثل شهید محمد خوشبین و شهید حمید داداشی و دیگر شهیدها را ببینم که بخاطر اسلام و خدا شهید شدن من هم در خانه بنشینم یا اینکه در فکر کار کشاورزی بشوم و بگویم کار کشاورزی ما مهم می باشد مثلاً چکار داریم به جبهه بلی من می دانم کشاورزی خوب است و باید کار کنیم ولی همه این کارها را خدا انجام می دهد همه کارها خود بخود درست میشود والله خودت راضی نمیشوی. مادر از تو میخواهم کمی فکر کنی آنقدر که به فرزندانت فکر میکنی همان طور به این ملت ستمدیده فکر کن همانقدر فکر کن که دریک خانواده دوشهید دادن که در خانواده ارژن دربندر کیاشهر دیدم ولی مادر مهم نیست آخر ما مسلمانان پیروز می شویم ولی مادر و پدرم میدانم چقدر زحمت کشیده اید تا فرزندی با ایمان در جامعه تحویل دهی میدانم چه خون دلی خوردید که مرا به این سن 22 ساله رساندید ولی از شما میخواهم برایم دعا کنید دعا کنید که در خدمت به اسلام در خدمت به مردم خود شهید بشوم تو خودت آگاه هستی از آن اول که در کردستان نرفته بودم و بعد ازاینکه از کردستان برگشتم و به بسیج رفتم و بعد به سپاه تنها آرزویم این بود که شهید بشوم و راه حسین (ع) در راه خدا و مکتبم و بس و اما برادرانم میدانم که شما تااندازه ای به شهید شدن من در راه الله ومکتب و امام آگاه میباشید امیدوارم که از بابت من اصلاً ناراحت نباشید و پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت متعهد بوده و ادامه دهنده راه من شوید خدا انشاءالله به شما اجر عزیم بدهد و اما خواهرانم شما خواهرانم که در همه کارها به من کمک می کردید در جبهه کردستان می خواستم بروم شما بودید که مادر را راضی کردید و در سپاه می خواستم بروم شما بودید و این دفعه به جبهه آمدم شما باعث شدید و شما بودید که تمام کارهای خانه را انجام می دادید و این شما بودید که هم کار مرد و هم کار زن را در خانه انجام می دادید من باید چطور رضایت شما را جلب کنم و یک خواهش دیگر از شما دارم اینست که اگر من شهید شدم هیچوقت گریه نکنید و همچون زینب کبری استوار و محکم باشید و همچنین به پدر و مادرم و فامیل هایم و دوستان و آشنایان نباید به هیچ عنوان برایم گریه کنند اگر بخواهند برایم گریه کنند من از ایشان راضی نیستم و خدا هم از ایشان راضی نباشد و روحم آرام نخواهد گرفت و شب در خواب به اینها خوابنماخواهد شد پس نباید اصلأ برایم گریه کنند و اما به دوستانم برادرانم ما به وعده خود وفا کردیم بعد از ماشما برادران و دوستان هستید باید راه ما که راه سربازان لشکر علی ع است ادامه دهید و همگی میدانیم مبارزان لشکر علی (ع) یکروز با دشمن خارجی یعنی کفار یکروز با دشمن داخلی یعنی خوارج می جنگیدند ما هم باید اینچنین باشیم – برادرم پرچم اسلام را آنچنان برگیر و بتاز و چنان بتاز که گویی نعره شیر و نعره آسمان در هم آمیخته و در معرکه می تازید چونکه وعده خداوند نزدیک است و از شما دوستان و برادران می خواهم که هربدی از من دیدن بخاطر من نه، بخاطر مکتب من را ببخشید.

و من از شما می خواهم بین هم وحدت و همبستگی داشته باشید و بجان هم نیفتید و بخاطر خدا کار انجام بدهید و در فکر مقام و قدرت نباشید همیشه به فکر خدا باشید امیدوارم بعد از شهید شدن من آن وحدت همیشگی شما بیشتر و بیشتر در فکر اسلام بوده و انشالله هستید

و اما اهالی مسلمان و غیور ششکل شما می دانید من بخاطر مقام وبخاطر پول و بخاطر چیزهایی دیگر نیامدم هدف من فقط الله میباشد و من از شما می خواهم بین هم وحدت و همبستگی داشته باشید و بجان هم نیفتید و بخاطر خدا کار انجام بدهید و در فکر مقام و قدرت نباشید همیشه به فکر خدا باشید امیدوارم بعد از شهید شدن من آن وحدت همیشگی شما بیشتر و بیشتر در فکر اسلام بوده و انشالله هستید اهالی شرافتمند ششکل هی نگوئید که انجمن اسلامی کار انجام نمی دهد باور کنید هرکس بخاطر مقام و قدرت طلبی باشند در اخر ضربه می خورند و درپیشگاه خداوند هم مسئول میباشد وشما خودتان همه انجمن اسلامی میباشید فقط در فکر خدا باشید همه در خط ولایت فقیه باشید و این هم باید بگویم گول حرفهای گروهکهای منافق را نخورید شعارهای آنها پوچ میباشد و بیخودی دم از کارگر می زنند و این حکومت جمهوری اسلامی میباشد که آینده ساز شما کشاورزان و زحمتکشان میباشد و در خاتمه باز هم از دوستان و خانواده ام تقاضا دارم که اصلأ برایم گریه نکنید و امام عزیزمان را تنها نگذارید و در خط ولایت فقیه باشید در ضمن از برادرانم تقاضا میشود که مسجد را ترک نکنند حتماً در شب های دوشنبه و پنج شنبه به انجمن رفته و نگذارید که منافقین انجمن را از هم بپاشند من دیگر ارضی ندارم و فقط از مادر مریضم می خواهم که از من راضی باشد و در خاتمه از برادران پاسدار تقاضا میشود من را در زادگاهم دفن نمایند و از کلیه برادرهای سپاهی تقاضا میشود مراسمی خیلی بزرگ نگیرند و از من راضی باشید و از خدا می خواهم که گناهان من را ببخشد و از خدامی خواهم که مرا در صف شهدا قرار دهد و از خدا میخواهم که رهبر عزیزمان رهبر انقلاب پیر جماران را تا انقلاب مهدی (عج) سلامت نگه بدارد خدایا : هر چه زودتر فرج آقایمان را نزدیک بگردان بار خدایا هرچه زودتر پیروزی نهایی را نصیبمان عطاء بفرما بار خدایا هر چه زودتر مرگم را نزدیک بفرما . والسلام

[h=1]شهیدی که به مادرش نوید بهشت داد[/h]


[/HR]
خداوندا اکنون که شروع به وصیت نامه نوشتن می کنم و از گذشته خویش پشیمانم و از کرده خویش توبه می کنم به عقب مى نگرم طوفانى را از گرد و غبار گناهها و معاصى پشت سرم برپاست و روانه و به مقابلم مى نگرم آتش خشم و عذابت را می بینم که به سویش می روم ولى هنوز به کرم تو امیدوارم. بالاى سرم را می نگرم. ابرى را مى بینم که همه جا را فرا گرفته است. امیدوارم که باران رحمتت بر من ببارد و گرد و غبار گناهانم را بشوید


[/HR]

شهید فرشید فتح الهی


نام پدر : ایوب
استان محل تولد : آذربایجان غربی
تاریخ تولد : 1345
دانشگاه : تبریز
رشته تحصیلی : مهندسی برق
مدرک تحصیلی : کارشناسی
محل شهادت : پاسگاه زید
تاریخ شهادت : 5/12/1365
وصیت نامه شهید فرشید فتح الهی
‏بسم ا... الرحمن الرحیم
«ربنا لا تؤاخذنا إن نسینا او اخطانا» «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب» خداوندا اکنون که شروع به وصیت نامه نوشتن می کنم و از گذشته خویش پشیمانم و از کرده خویش توبه می کنم به عقب مى نگرم طوفانى را از گرد و غبار گناهها و معاصى پشت سرم برپاست و روانه و به مقابلم مى نگرم آتش خشم و عذابت را می بینم که به سویش می روم ولى هنوز به کرم تو امیدوارم. بالاى سرم را می نگرم. ابرى را مى بینم که همه جا را فرا گرفته است. امیدوارم که باران رحمتت بر من ببارد و گرد و غبار گناهانم را بشوید و طوفان را بخواباند و آتش گناهانم و لهیب خشمت را فرو نشاند. «اللهم إن مغفرتک ارجى من عملى و إن‌ رحمتک اوسع من ذنبی. اللهم إن کان ذنبى عندک عظیما فعفوک اعظم من ذنبى. اللهم إن لم أکن اهل إن ابلغ رحمتک فرحمتک اهلا إن تبلغنى و تسعنى لأنها وسعت کل شىء» الهى چگونه در دوزخ بمانم درحالی که امید عفوت را دارم. پس به عزتت سوگند می خورم که آقا و مولاى من به راستى سوگند می خورم که اگر زبانم را در آنجا گویا گذارى قطعاً در میان دوزخیان به سوى تو شیون زنم و همچون آرزومندان و هر آینه فریاد کنم به درگاهت چون فریادرس خواهان و حتماً مانند عزیز گم کردگان بر دورى تو گریه کنم و با صداى بلند مى خوانمت و مى گویم کجائى اى ولى مؤمنان. اى منتهاى آرزوى عارفان، یا غیاث المستغیثین، اى فریادرس فریاد رس خواهان، اى محبوب دلهاى راستگویان و اى معبود جهانیان، آیا تو چنان مى بینى اى منزه و معبودم و به ستایشت مشغولم که بشنوى در آتش صداى بنده مسلمانى را به سبب مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به سبب نافرمانیش چشیده و در میان طبقات آتش به سبب جرم و جنایتش زندانى شده و در آن حال به درگاهت شیون کند مانند شیون کسانی که آرزومند رحمت توست و به زبان یگانه پرستان تو را فریاد زند و به پروردگاریت به درگاهت توسل جوید. اى مولاى من، پس چگونه در عذاب بماند و حال آن که به بردبارى باسابقه ات امید دارد.
خداوندا سردارت امام حسین(ع) و علمدارت حضرت ابوالفضل(ع) را علمدار لشکر اسلام قرار ده. این بار نیز بر لشکرت منت گذار و کمکشان کن. کمک کن تا قهرت و شعله های خشمت را به دشمن نشان بدهند و کمک کن تا ضربه نهایی را به صدام ملعون بزنند. خداوندا پیر روشن ضمیر عصر امام خمینی را حفظ فرما. ملت اسلام را از نعمات وجود ایشان بهره مند فرما و مسؤولین را در اطاعت ایشان و ملت را در اطاعت ایشان بگمار

یا آن که چگونه آتش او را بیازارد با آن که او آرزوى فضل و رحمت تو را دارد. یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند در حالی که صدایش را بشنوى و جایش را ببینى و یا چگونه شراره هاى آتش او را احاطه کند در حالی که ناتوانى او را می دانى. یا چگونه در میان طبقات آتش زیر رو شود و تو راستگویى او را می دانى یا چگونه موکلان دوزخ او را با شدت برانند با آن که تو را به پروردگارى مى خواند. یا چگونه ممکن است که امید فضل تو را در آزادی خویش داشته باشد و تو او را واگذاری. بعید است و چنین گمانی به تو نیست و فضل تو به این روش معروف نیست و شباهت به رفتار و روش تو نسبت به یگانه پرستان ندارد با آن نیکی و احسان که به آنها داری و من به یقین می دانم که اگر فرمان تو در معذب ساختن منکرانت صادر نشده بود و حکم تو به دائم ماندن در عذاب برای دشمنانت نبود، هر آینه دوزخ را به تمامى سرد و سلامت می کردى و کسی را در آن قرارگاه و محلى نبود. ولى تو خدائى که نامهایت مقدس است سوگند یاد می کنم که دوزخ را از کافران و از پریان و آدمیان همگى پر کنى و دشمنانت را براى همیشه در آن جاى دهى. پس اى خداى من در این دم مرا از دوستان خودت قرار بده. خداوندا، انجام دادن حسنات چقدر آسان است و نگه داشتن آن چقدر مشکل. خداوندا آن قدر فرصتم مده تا این جهادى را که به کمک تو در راه تو انجام داده ام با ریا و دورویی از بین ببرم، زیرا که گذشته ام این طور نشان دهنده این است که چندین عمل خیر که انجام داده ام با ریا و منت گذاشتن و غیره از بین برده ام.

خداوندا گامهایم را در میدان های نبرد استوار گردان. آن ایمان را به من عطا کن که هنگامی که زمین زیر غرش انفجار گلوله های توپ ها و خمپاره ها و کاتیوشاها به لرزه درمی آید، هنگامی که زمین در اثر عبور تانک های دشمن می لرزد، دل من نلرزد. خداوندا کمک کن تا دشمن هرگز پشت مرا نبیند مگر آن هنگامی که در محاصره باشم. خداوندا، آن قدرت و آن همت را در خود نمی بینم که بتوانم ایستادگی کنم. اگر تو مرا درنیابی و در آن هنگام یک لحظه مرا به حال خود بگذاری شیطان مرا فرصت نخواهد داد و ترس بر من مستولی خواهد شد، نیاید آن لحظه که گامهایم در میدان نبرد سست شود. خداوندا سردارت امام حسین(ع) و علمدارت حضرت ابوالفضل(ع) را علمدار لشکر اسلام قرار ده. این بار نیز بر لشکرت منت گذار و کمکشان کن. کمک کن تا قهرت و شعله های خشمت را به دشمن نشان بدهند و کمک کن تا ضربه نهایی را به صدام ملعون بزنند. خداوندا پیر روشن ضمیر عصر امام خمینی را حفظ فرما. ملت اسلام را از نعمات وجود ایشان بهره مند فرما و مسؤولین را در اطاعت ایشان و ملت را در اطاعت ایشان بگمار.
ای فرمانده من، امیدوارم از من راضی باشی. امیدوارم که اوامرت را انجام داده باشم تا در نتیجه امام از من راضی باشد و در نتیجه خداوند از من راضی باشد. ای ملت ایران، شما الان در یک مرحله سخت از آزمایش الهی به سر می برید. هم باید زیر بمبارانهای دشمن کافر تحمل کنید و هم اینکه گردان پشت گردان نیرو بفرستید و پشت جبهه را گرم و فعال نگهدارید. انشاءا... که قلب های داغ دیده مادران و خواهران و خانواده شهدا به زودی سرود ظفر و پیروزی نهایی به شادی و سرور درآیند. و ملت در صفوف اول خانواده های شهدا با امامت امام خمینی در کربلا نماز شکر و نماز زیارت بخوانند انشاءا... که راه شهدا تداوم یابد. ای خانواده های شهدا، من از همه شما شرمنده ام و ما همگى مدیون شماها هستیم. با خون جوانان و عزیزان شما بود که جنگ به این مرحله از پیروزى رسید انشاءا... که مرا حلال کنید. دوستان و برادران، هر کس بدى از من دیده است به بزرگوارى خودش ببخشد. همه دوستان و آشنایان به واسطه بزرگواری و لطف خودشان به بنده لطف داشتند و من از همه دوستان و اقوام و‌ آشنایان می خواهم که مرا حلال کنند و راه شهیدان را ادامه بدهید. خانواده ارجمندم، پدرم از تو می خواهم که از من درگذری و مرا ببخشی چرا که بارها نافرمانی کرده ام و اسباب ناراحتی شما را فراهم کرده ام و فرزند خوبی برای شما نبوده ام. از من خیری ندیدید و شر زیادی به شما رسانده ام. در اوقات مریضی شما هرگز کمکی به شما نکرده ام خداوند به شما اجر صد چندان بدهد که از امتحان این کسالت سربلند بیرون آمدید و نه تنها این امر موجب تضعیف روحیه شما نشد، بلکه باعث متعالی شدن روح والای شما گردید. طوری که دائم در حال شکر و حمد بودید. انشاءا... از خدا بخواهید که این قربانی را قبول کند و شکر کنید که چنین توفیقی نصیب خانواده ما شد و به شما مادرم، مرا ببخش. از شما بسیار شرمنده ام و نمی دانم در آن دنیا چگونه به صورت شما نگاه خواهم کرد. فقط امیدوارم که مرا حلال کنید. آفرین بر شما که در مقابل زحمات بی شمار زندگانی دلیرانه ایستادگی کردید. در این چند سال زحمت پدرم را کشیدید. برای بزرگ کردن من رنجها تحمل کردید و سرانجام حاصل عمر خود را تقدیم راه قرآن و اسلام کردید. راستش را بخواهید شهید واقعی شما دو نفر هستید نه من و جانباز شماها هستید.

پدرو مادرم راستش را بخواهید شهید واقعی شما دو نفر هستید نه من، و جانباز شماها هستید. ایثارگر هستید. فداکار هستید. رزمنده هستید. جهادگر هستید. باایمان هستید. متقی هستید. این شما هستید که حاصل بیست سال زحمت و رنج خود را تقدیم اسلام کردید. بیست سال زحمت کشیده و درختی را پروراندید و آرزوها داشتید تا از میوه آن بهره مند شوید ولی در میان راه، آن هنگامی که هنوز درخت میوه نداده بود، پس به شما مژده بهشت می دهم

ایثارگر هستید. فداکار هستید. رزمنده هستید. جهادگر هستید. باایمان هستید. متقی هستید و خلاصه زبانم و قلمم از درک و از بیان عظمت شما قاصر است. این شما هستید که حاصل بیست سال زحمت و رنج خود را تقدیم اسلام کردید. بیست سال زحمت کشیده و درختی را پروراندید و آرزوها داشتید تا از میوه آن بهره مند شوید ولی در میان راه، آن هنگامی که هنوز درخت میوه نداده بود، پس به شما مژده بهشت می دهم. انشاءا... که همگی در آن دنیا با هم باشیم و مرا نیز شفاعت کنید و فقط مطلبی که مانده این است که مبادا ناسپاسی کنید و به جای شکر ناشکری کنید. شکر گوئید که فرزند شما به راه راست گام نهاده است و حاصل عمر شما به هدر نرفته است و دعا کنید که این قربانی از شما قبول شود.
به سخنان ضدانقلاب و مخالفین گوش ندهید که تاکنون هم ندادید. از کمبودها دل تنگ نشوید و از ناراستی ها دلسرد نشوید. این طور نباشد که شخصی بگوید به سبب فلان کار و فلان شخص من دیگر نماز نمی خوانم. مگر تو برای چه کسی نماز می خوانی. نماز و دعاها و قرآن را فرموش نکنید که من از اینها غافل بودم و حالا پشیمانم. شما مواظب باشید که این طور نشود و مثل من پشیمان شوید. برای من شیون و زاری نکنید که من ناراحت خواهم شد و مورد پسند خداوند هم نیست. همچون پدر شهید جلیل القدر جواد رستم زاده رضوان ا... علیه و مادر شهید مهرام باشید که از دیدن ایشان و سایرین که امثالشان هم زیاد است، روحیه می گرفتم. مبادا بی تابی کنید. هرگز راضی نخواهم بود که در خیابان و یا در منزل و یا در جای دیگر شیون به پا شود. درددل خود را با هر کسی در میان مگذارید و هر چه در دل دارید بر زبان میاورید. صبور و بردبار باشید آن طور که بودید. تقاضائی که دارم این است که حتماً در مجلسی که اگر خواستید برای من داشته باشید فقط و فقط شیرینی و چای به مهمانانم بدهید و دست و روی کسی را می بوسم که بیاید و فقط به شما تبریک و نه تسلیت بگوید. کار زینبی یادتان نرود. پیام مرا که اطاعت از امام و مبارزه تا پیروزی است را به سایرین بگویید. جهاد یادتان نرود که دری از درهای بهشت است و به روی هر کسی باز نمی شود. خیرات و احسان ندهید و به جای آن مقدار معادلش را به جبهه ها بپردازید. چون در چنین مکان هایی اکثراً هدف فقط خوردن است و چه بسا ممکن است معصیتی و غیبتی هم به عمل آید که نه تنها برای روح من ثوابی ندارد، بلکه گناهش گریبانگیر من و شما هم خواهد شد و فکر این هم نباشید که مردم چه خواهند گفت. چون هیچ کس نتوانسته است همه مردم را تواماً راضی نگه دارد. مثلاً در قربانی ها و سفره های نذری فکرتان متوجه این نباشد که فلان همسایه ناراحت خواهد شد و فلان قوم و خویش دلگیر. بلکه باید این امر مختص فقرا و مستمندان باشد و نه کس دیگر. یعنی هدف راضی کردن سایرین نباشد. بلکه هدف راضی کردن خدا باشد.

سایرین هر چه می خواهند بگویند. اگر می توانید این کار را بکنید و این طور رفتار کنید که هیچ. اگر نه مطمئن باشید که قربانی و نذری قبول نخواهد شد و هیچ نفعی به حال کرده و یا منظوری که دارید نخواهد داشت. زیرا ریا مانع از آن خواهد شد و هدف از محض رضای خداوند بودن خارج شده است. برادرانم فرنوش و مهدی امیدوارم مرا حلال کنید. از کرده من ناراحت نشوید چون من خود این راه را انتخاب کردم. با آن که مشکلات داخلی خانواده را می دیدم ولی چه کنم که اسلام در خطر است و ما باید مشکلات را به جان بخریم. می دانم که این عمل باعث ناراحتی و افزایش کسالت پدرم و افزایش ناراحتی همه شما شده است از شما عذر می خواهم. امیدوارم مرا حلال کنید و قبول کنید که چاره ای نیست. وقتی که امام می فرمایند که امروز مسئله اصلی ما جنگ است، من هر چه فکر کردم نتوانستم خود را راضی کنم که بمانم و نتوانستم برای خودم بهانه ای بتراشم و درسم و یا وضع خانواده را بهانه قرار دهم. چون می دانستم که در آن دنیا شرمنده خواهم بود. با این حال باز هم مطمئن نیستم که شرمنده خواهم بود یا نه. امیدوارم که مرا حلال کنید. از خواهرمان خوب مراقبت کنید و او را به خیر دعوت کنید. کوچکترین گناه و معصیتی را یادش ندهید و پیش او کاری نکنید که باعث جری شدنش بشود. در حجاب او دقت کنید. لباس ساده بپوشید. مواظب نماز خود باشید. خواهرم، جانم به فدایت، مرا ببخش و حلال کن. انشاءا... آن موقع که معنی واژه شهادت را فهمیدی و به رسالت زینبی خودت پی بردی رسالتت را انجام بدهی و سعی کنی که با مطالعه زندگی بانوان والای عالم حضرت فاطمه(ع) و حضرت زینب(س) همچون آنان باشی و مواظب حجاب خودت باش. هرچند حجاب، ظاهری است ولی لازم است. مواظب باطنت باش که مانند بعضی از محجبه های خودنما نباشی که بی حجاب ها از آن ها بارها بهترند. به مجالس لهو و لعب هرگز قدم مگذار. انشاءا.. از سال جدید که قدم به مدرسه جدیدی می گذاری با حجاب بهتر و سیاه که کوبنده تر از سرخی خون من است به مدرسه می روی تا چشم دشمن کور باشد و از منحرف کردن جوان های ایران منصرف شود و بداند که دیگر برای او جایی باقی نمانده است. مواظب دوستان خود باش و در انتخاب آنها بسیار دقت کن و گول ظاهر هیچ کس را نخور. زیاد بیرون از منزل نرو که برای خواهران خوب نیست، متین و باوقار باش. امیدوارم که همه شما دوستان و آشنایان را در آن دنیا زیارت کنم و در حیات نعیم با هم باشیم.

ای خانواده های شهدا، من از همه شما شرمنده ام و ما همگى مدیون شماها هستیم

8 روز روزه قضا دارم که برایم ادا کنید. حدود 250 تومان به برادر فاخری و 300 تومان به برادر مجتبی کریم زاده مقروض هستم که توسط برادر سرباز زاده آنها را پرداخت کنید و 1000تومان هم به برادر فربودنیا بدهکارم که آن را پرداخت کنید و از همگی آنها حلالیت بخواهید. تمبرهایم را برادر نادر به فروش رساند و پولش را به جبهه بپردازد. تسبیحم را برادر نادر و حلقه انگشتری را برادر خسرو قبول کند و جانمازم را برادر فرنوش و جانمازی دیگر در خوابگاه دارم که اگر پیدا شد برادرم مهدی آن را قبول کند. برادر رضا رجب پور هم نزد من کیفی سیاه رنگ به امانت داشت که متأسفانه مفقود شد. لطفاً لنگه آن را تهیه کرده و بدهید تا برادر نادر به ایشان بدهند و از ایشان برایم حلالیت بخواهند. هر کس که بخواهد می تواند از کتابهایم امانت ببرد. اگر توفیق شهادت نصیب من و برادر محرم مصطفوی با هم شد، اگر مقدور باشد ما را در جوار هم دفن کنید و کنار عکس من از عکس های ایشان و برادر فرخ حیدری بگذارید. امیدوارم که آن دنیا در خدمت شهدا و سرورشان امام حسین(ع) و شما خانواده ام و دوستان و‌ آشنایان باشم و انشاءا... که در آن دنیا روسفید باشیم و کارنامه اعمالمان را از دست راست بگیریم. التماس دعا دارم. برایم زیاد فاتحه بخوانید و نگوئید که او شهید است و احتیاج ندارد. و برایم طلب آمرزش کنید. امام را فراموش نکنید. راه شهیدان را تداوم بخشید. والسلام علی من اتبع الهدی ظهر جمعه، هنگام اذان ظهر مورخه 17/11/65 فرشید (حامد) فتح الهی

روحش شاد و یادش گرامی

[=B Mitra]دیروز ازهرچه بودگذشتیم-امروزازهرچه بودیم گذشتیم. آنجاپشت خاکریزبودیم و اینجادرپناه میز. دیروزدنبال گمنامی بودیم و امروزمواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان میداد و اینجاایمانمان بومیدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی ازان توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی واردنشوید. الهی نصیرمان باش تابصیرگردیم، بصیرمان کن تاازمسیربرنگردیم. آزادمان کن تا اسیرنگردیم. [=B Mitra]سردار شهید نور علی شوشتری

[=B Mitra] با خداوند پیمان می بندیم كه در تمام عاشورا و كربلاها، حسین (ع) زمان را تنها نگذاریم، و سنگرها را خالی نخواهیم كرد و تا هنگامی كه پرچم لااله الا الله در تمام جهان به اهتزاز درنیاید و احكام اسلام و قرآن در زیر پرچم توحید و اسلام به اجرا درنیاید ساكت نخواهیم نشست. [=B Mitra]شهید محسن پورقاسمی

[=B Mitra]ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فرد این ملت یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برای صدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای عربی در حال خواب ، مربی و ناجی داشته باشیم. [=B Mitra]سردار شهید ذبیح الله عاصی زاده

[=B Mitra]بايد حسين‏گونه جان را فدا کنيم و يا زينب‏گونه پيام شهيدان و حسينيان را به گوش عالم برسانيم. [=B Mitra]شهید موسی اخروی

[=B Mitra]كسي كه از گناهان جلوگيري نمي كند مرده اي است در ميان زنده ها. [=B Mitra]شهيد نادر رييسي

[h=2]الگوی حجاب در کربلاست[/h] مادران وخواهران ! حجابتان را حفظ کنید. زیرا در روزی که خیمه های اهل بیت امام حسین (ع) رابه آتش کشیدند و حجاب را از سر زنان برداشتند، سکینه دختر اباعبدالله به عمه اش گفت: «هل من حرقه سیرتها رأسی» آیا پارچه ای هست که به وسیله آن سرم رابپوشانم.
شهید خلیل بارانی زاده
[h=2]عبرت از طفل شش ماهه بگیرید[/h] هدفم فقط الله و پاسداری ازخون شهدا بوده باید از امام حسین (ع) عبرت بگیرید که طفل شیرخوار شش ماهه اش را هدیه اسلام کرد. هنوز نام او زنده است و تا ابد زنده خواهدبود.
شهید جواد جوادی درویشی [h=2]ای ملت ایران!
[/h]جهاد درس بزرگی است که پیامبران و امامان به ما آموخته اند حضرت امام حسین (ع) با ازدست دادن بسیاری ازیاران خود از طفل شش ماهه بگیر تا جوان 18 ساله تا پیرمرد پنجاه یا شصت ساله، ما هم باید از مولایمان درس زندگی و در راه حق مردن را که به ما یاد داده اند بیاموزیم. شهید شریعت جوذری

امام حسین(ع) برای چه می‌جنگید شکست یا پیروزی؟ ای کاش جان‌ها می‌داشتیم ودر راه امام حسین(ع) فدا می‌کردیم ما باید حسین (ع)وار بجنگیم


[h=2]شکست یا پیروزی![/h] ملت شهید پرور! درود و افتخار برشما و رزمندگان اسلام باد که خداوند از میان این همه جمعیت دنیا آن‌ها را انتخاب کرد که راه امام حسین (ع) را ادامه دهند رسالت ما رسالت حسین (ع) است ببینید امام حسین(ع) برای چه می‌جنگید شکست یا پیروزی؟ ای کاش جان‌ها می‌داشتیم ودر راه امام حسین(ع) فدا می‌کردیم ما باید حسین (ع)وار بجنگیم، حسین وار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه. حسین(ع)وار جنگیدن یعنی دست ازهمه چیز کشیدن.
شهید محمد دادورقلائی [h=2]نمی‌بینید چگونه شهید شدم
[/h]شما مرا نمی بینی که چگونه شهید می شوم امام حسین(ع) روبروی چشمش می دید که برادرش عباس دودست از بدن جدا و به زمین افتاده ولی امام حسین (ع) به بالینش رفت وسرش را برداشت، روی زانو گذاشت. ولی امام حسین(ع) هم صبر و استقامت کرد. پس شما هم صبر واستقامت و پایداری کنید. شهید حسین سالاری

[=B Mitra]انسان هرچه به صفر نزدیک می شود ، حد ( روح ) او به بینهایت می رسد. [=B Mitra]شهید احدی

[=B Mitra] پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه ای دست از مبارزه و استقامت برندارید. [=B Mitra]سردار شهید سید محمد رضا دستواره

[=B Mitra]اگر ایمان پیدا شود اخلاق و عدالت پا برجا می شود ، اخلاق و عدالت بدون ایمان مذهبی مثل نشر اسکناس بدون پشتوانه است. [=B Mitra]استاد شهید مرتضی مطهری

[=B Mitra] اگر می خواهید در روز قیامت روسفید باشید نگذارید دلاوریها و رشادتهای شهیدان به فراموشی سپرده شود. [=B Mitra]شهید بیوک آقا صوابی

[=B Mitra]شما ای جوانان و همه ی اقشار مردم بپاخیزید که مردم افغانستان، فلسطین، لبنان، عربستان، عراق، در بند ذلت و خواری ابر قدرت ها قرار گرفته اند و تا مشعل فروزان بدست شما بالا نرود این ستمگران و فرعونیان دست از سر ما بر نخواهند داشت. [=B Mitra]شهید خداخواست رازنهان

[=B Mitra]اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حضرت علي عليه السلام در محراب عبادت شهيد شد. اي جوانان مبادا كه در غفلت بميريد كه امام حسين عليه السلام در ميدان نبرد شهيد شد. اي جوانان ، مبادا كه در حال بي تفاوتي بميريد كه علي اكبر در راه حسين عليه السلام و با هدف شهيد شد. [=B Mitra]شهيد هادي علي دوست

[=B Mitra]و شما خواهران حجاب خود را حفظ كنيد كه حجاب شما سلاح شماست. [=B Mitra]شهيد اسماعيل اسكندري

[=B Mitra]سلاحهای قلم را در دست گیرید و در سنگر های مساجد و مدارس همواره آماده باشید. [=B Mitra]شهید علی نعمتی

موضوع قفل شده است