چه کسانی پس از دمیده شدن در صور نمی میرند؟
تبهای اولیه
بنابر آیه 68 سوره زمر وقتی در صور دمیده می شود همه اهل آسمان و زمین می میرند مگر عده ای ، می خواهم این عده را بشناسم . لطفا درباره ایشان توضیح دهید.
با سلام
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ
و در صور دميده مىشود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش درمىافتد، مگر كسى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در آن دميده مىشود و بناگاه آنان بر پاى ايستاده مىنگرند.
طبق صريح اين آيه، پايان عمر دنيا و آغاز رستاخيز، از طريق نفخه است. اين نفخه گاهى به صورت دميده شدن در صور و شيپور: «نُقِر فى النّاقور» روايات، مسئول دميدن در صور را فرشتهاى به نام اسرافيل دانستهاند. تمام انسانها به هنگام نفخهى صور مىميرند، پس مراد از استثنا در جملهى «الاّ مَن شاء اللّه» بيان قدرت الهى است. يعنى دست خداوند بسته نيست و در آن زمان كه همه مىميرند اگر خدا بخواهد، افرادى را زنده نگاه مىدارد. چنانكه در بعضى روايات نام جبرئيل و اسرافيل و ميكائيل يا شهدا به عنوان كسانى كه زنده مىمانند آمده است.
1- مرگ و رستاخيز همهى انسانها، براى خداوند آسان و همچون دميدن در شيپور است. «نُفخ - صَعق»
2- وقوع قيامت را قطعى بدانيد. (با آنكه قيامت در آينده واقع مىشود، امّا افعال مربوط به آن، به صورت ماضى به كار رفته كه نشانهى قطعيّت آن است.) «نفخ - صعق - ينفخ»
3- رستاخيز، تنها مربوط به انسانها و ساكنان زمين نيست. «مَن فى السموات و مَن فى الارض»
4- ميان نفخهى اول و دوم قيامت، زمانى طولانى است. «نفخ... ثُمّ نفخ»
5- رستاخيز، ناگهانى و دفعى است. «فاذا هم» نشانهى ناگهانى بودن است.
جمله" إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ" استثنايى است از اهل آسمانها و زمين.
و اما اينكه اين استثناء شدگان چه كسانى هستند،
بعضى گفتهاند: جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيلند، كه پيشوايان فرشتگانند، چون اين نامبردگان در هنگام نفخ صور نمىميرند، بلكه بعد از آن مىميرند.
بعضى ديگر گفتهاند: آن چهار نفر با حاملان عرشند.
بعضى هم گفتهاند: آن نامبردگان با رضوان و حور و مالك و زبانيهاند.
بعضى ديگر- كه سخنشان از همه سخنان سخيفتر و بىپايهتر است-
گفتهاند: منظور از جمله" مَنْ شاءَ اللَّهُ"، خود خداى سبحان است.
و خواننده عزيز توجه دارد كه هيچ يك از اين اقوال به دليلى از لفظ آيات كه بتوان بدان استناد جست مستند نيستند.
بله اگر براى خدا خلقى تصور شود كه در وراى آسمانها و زمين بوده باشند، آن وقت ممكن است بگوييم استثناى مزبور به طور منقطع آنان را استثنا كرده.
و يا بگوييم مرگ عبارت است از جدايى روح از جسد، و اين تنها در جانداران داراى جسد تصور دارد، و اما ارواح نمىميرند، و منظور از استثنا ايشانند، و در اين صورت استثناى مزبور منقطع نيست، بلكه متصل است، چون ارواح هم در بين" مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ" هستند.
مؤيد اين وجه بعضى از رواياتى است كه از ائمه اهل بيت (ع) رسيده.
______________________________________________________
سلام علیکم
طبق نص صریح قران کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون
در روایات داریم که تنها کسی که زنده به بهشت رفت حضرت خضر علیه السلام بود.
بغیر از حضرت خضر انهائیکه قبلا طعم مرگ و حیات را چشیده اند می توانند جزو کسانی باشند که مرگ مجدد شامل حالشان نگردد.
البته خدا می داند و بس
در نظر عرفاء
مرگ و حیات از لحاظ معنای معنوی تابش نور بر قلب حیات و افول نور در قلب مرگ نامیده می شود.
در آیات شریفه آیه الکرسی این اشخاص مشخص گردیده اند.
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور
و در مورد کسانیکه روحشان مرده است می فرماید
والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.
حیات واقعی در حضور نور در قلب انسان مومن و مرگ واقعی افول آن در قلوب کافرین است.
این عده که خدا می داند که هستند به فرمان او طعم مرگ و زنده شدن را نمی چشند و فکر کنم همان گروه اعراف یا اصحاب اعراف ایشان باشند که هم اهل جهنم و بهشت را میتوانند نظاره گر شوند.
یاحق