مهریه ما و مهریه های قرآنی !!!
تبهای اولیه
در آیه 27 سوره قصص می خوانیم انی ارید ان انکحک ابنتی هاتین علی ان تاجرنی ثمانی حجج فان اتمت عشرا فمن عندک ... یعنی : حضرت شیعب به حضرت موسی فرمود : من می خواهم یکی از دو دختر خودم را به عقد تو در آورم . به شرطی ( و مهریه ای )که هشت حج ( یعنی هشت سال)برای من کار کنی .در ا ین آیه مهر ازدواج دختر هشت سال کار برای پدر دختر است. خب ا گر مهریه مال زن است این آیه چیز دیگری می گوید و نشان می دهد مهریه مال پدر دختر است نه خود دختر . آیا این آیه با دین اسلام ناسازگاری ندارد؟ یا موضوع مهریه مربوط به شخص دیگری است؟ یا این آیه شیربها را نشان می دهد ؟ یا ...
در مورد این سوال جوابهای گوناگونی بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
- بدون شك شعيب از سوى دخترش در اين مساله احراز رضايت نموده و وكالت داشت كه چنين عقدى را اجرا كند، و به تعبير ديگر مالك اصلى در ذمه موسى، همان دختر شعيب بود، اما از آنجا كه زندگى همه آنها به صورت مشترك و در نهايت صفا و پاكى مىگذشت و جدايى در ميان آنها وجود نداشت (همانگونه كه هم اكنون در بسيارى از خانوادههاى قديمى يا روستايى ديده مىشود كه زندگى يك خانواده كاملا به هم آميخته است) اين مساله مطرح نبود، كه اداى اين دين چگونه بايد باشد، خلاصه اينكه مالك مهر تنها دختر است نه پدر و خدمات موسى نيز در همين طريق بود.( تفسیر نمونه )
- مزدور گرفتن حضرت موسی علیه السلام به واسطه حضرت شعیب علیه السلام، شرط عقد بوده نه مهریه.
(مجمع البیان)
-در عين المعانى آمده كه در شرايع متقدمه مهر دختران بر پدران بوده و در شريعت ما منسوخ شده به آيه «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً»
(تفسیر اثنی عشری)