جمع بندی نقد برهان اثبات توحید
تبهای اولیه
با سلام و عرض ادب .
بعد از اینکه با استفاده از برهان علیت و امکان و وجوب وجود خدایی اثبات شد ، حال نوبت به اثبات ویژگی های این خدای واجب الوجود میرسد .
از ویژگی های این خدای واجب الوجود در اسلام ، احد و واحد بودن اوست .
حال ببینیم چه دلایلی برای اثبات این موضوع ارائه شده است :
1. برهان وحدت هماهنگى عالم : اگر دو تدبیر و اراده در عالم هستى حاکم باشد، فساد و بى نظمى در عالم یافت مى شود؛ پس نبودن فساد در عالم، دلیل بر وحدت ذات بارى تعالى است. شایان ذکر است، گر چه این برهان اولا و بالذات، وحدت خالق و مدبّر را ثابت مى کند، ولى مى توان از آن به وحدت ذات نیز نایل آمد.
نقد برهان هماهنگى عالم :
معنای فساد چیست ؟ از کجا معلوم در عالم فسادی نیست ؟ همین که ما معنای فساد و بی نظمی را می دانیم یعنی اینکه چنین چیزی در این عالم یافت میشود !
آیا آمدن یک زلزله و مرگ کلی انسان نوعی فساد نیست ؟ آیا گناهان مختلفی که توسط انسان ها روزانه انجام میشود به معنای فساد نیست ؟ آیا جنگ ها و درگیری ها بین گروه های مختلف انسان ها و جانوران دیگر فساد نیست ؟ دیگر چه فسادی میخواست در جهان پیدا شود که پیدا نشده است ؟ آیا مرض کودکان بی گناه فساد نیست ؟ آیا گندیدن جسد صد ها گوزن در اثر برخورد ساعقه و مرگ یکجای آنها نوعی فساد نیست ؟
و مساله بعدی این است که چرا باید در صورت کار گروهی حتما فساد و بی نظمی در پدیده پیدا شود ؟ چطور یک تیم متخصص یک پروژه ی هماهنگ و منظم تولید می کند ؟ اگر بگویید این به آن دلیل است که قبلا خدا یکی است اینجا عمل دور در اثبات انجام شده است ، ما به دنبال اثبات یگانگی خدا هستیم و هنوز این موضوع ثابت نشده است و شما میگویید به این دلیل آن متخصص های مختلف میتوانند یک پروژه منظم ایجاد کنند که خداوند یکی است ؟
پشاپیش با تشکر از پاسخ شما .
[=microsoft sans serif]حال ببینیم چه دلایلی برای اثبات این موضوع ارائه شده است :
1. برهان وحدت هماهنگى عالم : اگر دو تدبیر و اراده در عالم هستى حاکم باشد، فساد و بى نظمى در عالم یافت مى شود؛ پس نبودن فساد در عالم، دلیل بر وحدت ذات بارى تعالى است. شایان ذکر است، گر چه این برهان اولا و بالذات، وحدت خالق و مدبّر را ثابت مى کند، ولى مى توان از آن به وحدت ذات نیز نایل آمد.
باسلام و عرض ادب
پیش از پاسخ به سوالات شما لازم است به چند نکته توجه کرد.
نکته اول: استدلالی که اقامه شده است به صورت یک قیاس استنثنایی متصله در قران کریم بیان شده است:
[=microsoft sans serif]«لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا»(انبیاء/22)
اگر در اسمان و زمین الهی غیر از الله وجود داشت، این دو فاسد میشدند.
قياس استثنايي در اين آيه شريفه، به اين شكل ترتيب يافته است:
«اگرخداياني غير از الله ميبودند، آسمانها و زمين فاسد شده بود. ولي آسمانها و زمين فاسد نشدهاند؛ پس جز ذات الله هيچ خداي ديگري در عالم وجود ندارد».
البته مقدمة دوم و نتيجة اين قياس، بهدليل وضوح آن، در آيه ذكر نشده و مقدرند؛
يعني بايد گفته شود: ولكن هما لم تفسدا؛ يعني ولي آسمانها و زمين فاسد نشدهاند؛ تا نتيجه گرفته شود: فليس فيهما آلهة غير الله؛ ولي چون اين مقدمه روشن است و هركسي ميتواند ببيند كه آسمان و زمين فاسد نشدهاند، ذكر نشده است.
اين روشي است كه هم در محاورات روزمره و هم در نوشتههاي علمي بهكار ميرود. بههرحال، مهم توضيح مقصود آيه و تحليل ارتباط ميان مقدم و تالي (تعدد خدايان و فساد آسمانها و زمين) و بهعبارتديگر، تبيين ملازمه است كه به آن ميپردازيم.
اگر در عالم دو خدا وجود داشته باشد، عالم فاسد و نامنظم میشود.
اما فسادی در عالم نیست.
بنابراین دو خدا نیز در عالم وجود ندارد.
[=microsoft sans serif]نکته دوم: این استدلال برای اثبات توحید ربوبی ارائه شده است نه برای اثبات توحید به نحو مطلق.
این یعنی ملاک و مناط این استدلال، ربوبیت انحصاری خداوند در عالم است.
تنها الله است که چینش موجودات عالم را بر عهده دارد و با علم مطلق خودش موجودات جهان را انچنان منظم در کنار هم خلق میکند که کمترین خلل و اسیب به آنها وارد شود و از مجموع آنها یک مجموعه منسجم و هماهنگ ایجاد میشود.
نکته سوم: ملازمه میان دو اله و فساد درعالم
مطابق اين تقرير، وحدت نظام عالم، تعدد خـدايان را برنميتابـد؛ به اين بيان كـه تمـام پديدههاي اين جهان، از زمين گرفته تا آسمان، داراي نظامي واحدند. براي تطبيق آيه شريفه بر برهان تمانع، اصرار بر اين است كه وحدت جهان اثبات شود؛ يعني فرض بر اين است كه خود جهان، موجودي واحد است؛ ولي ما در اين برهان به اثبات «وحدت نظام جهان» بسنده ميكنيم و نيازي به «اثبات وحدت جهان» نداريم؛ اگر تعدد هم در كار باشد، باز اين برهان جاي خود را خواهد داشت.
[=microsoft sans serif]نکته چهارم: مراد از وحدت عالم
نکته مهم دیگری که لازم است بدان توجه کنیم این است که مراد از وحدت عالم چیست تا انرا نشانه عدم فساد در عالم بدانیم و در نهایت به وحدت رب برسیم:
وحدت نظام عالم=== عدم فساد === وحدت رب
مراد از وحدتی که گفته شد در عالم وجود دارد، صرفا این نیست که عالم واحد است و تعددی در کار نیست. یعنی
چـه اين عالم را يك واحد بدانيم ـ كه داراي اجـزايي متعدد است ـ و چه حتي عالم را متعدد بدانيم ـ يعني مركب از نظامهايي مستقل كه هريك از اين نظامها داراي وجـودي مستقل باشند و رابطه سازماني و عضوي باهم نداشته باشند ـ ، نميتوان وحدت نظام را انكار كرد؛
يعني اين عالمي كه ما ميشناسيم، طوري ساخته شده و بهگونهاي به وجود آمده است كه موجودات آن ازهمگسسته و مستقل از يكديگـر نيستند؛ اينگـونه نيست كه در اين عالم، من براي خودم يك وجودي داشته باشم كه هيچ ارتباطي با پديدههاي گذشته، حال و آينده نداشـته باشم؛ همچون دانههاي برنجي كه در يك كيسه گنجانده ميشود و هيچكدام از اينها ربطي بههم ندارند و تنها دركنارهم قرار گرفتهاند.
اثبات اين مطلب نياز به مطالعه دقيق علمي هم ندارد و يك نظر سطحي كافي است. براي نمونه، به بوتة گلي كه در گلدان گذاشته شده است يا به درختي كه در باغچه كاشتهايد، نگاه كنيد كه چگونه به وجود ميآيند و ادامة حيات ميدهند؟ آيا آن بوتة گل يا نهال درخت، بدون اينكه بذر آن را بكارند يا نشاي آن را غرس كنند، خواهد روييد و يا بدون نـور، آب و ساير عناصر حياتي، سبز خواهد ماند؟ قطعاً خير. شما بايد قـبلاً بـذر آن را كاشته باشيد تا اين بوتة گل سبز شود؛ پس تا ماده قبلي نباشد، اين گل به وجود نميآيد. ازسويي، اين بوته بايد از نور خورشيد، هواي اطراف و عناصر ضروري محيط خود استفاده كند تا بتواند رشد كند و به حيات خود ادامه دهد؛ پس با محيط مجاور خـود نيز در ارتباط اسـت و همانگونهكه از آن تأثير ميگيـرد، بهنوبة خـود بر آن تـأثير ميگذارد.(1)
ــــــــــــ
1. ر.ک. محمد تقی مصباح یزدی، معارف قران، ج1، درس 8.
[=microsoft sans serif]باتوجه به این نکات اینک به سوالات شما میپردازیم:
معنای فساد چیست ؟ از کجا معلوم در عالم فسادی نیست ؟ همین که ما معنای فساد و بی نظمی را می دانیم یعنی اینکه چنین چیزی در این عالم یافت میشود !
پاسخ این سوال در بالامشخص شد.
مراد از فساد در عالم، عدم یکپارچگی و وحدت نظام درعالم است.
چه عالم متعدد باشد(که هر یک نظم مختص به خودش را دارد) چه واحد باشد، در هر دو صورت، کل عالم یا عوالم انچنان با هم منسجم و هماهنگ هستند که بر هر انسانی این نظم مشهود است.
مثلا یک انسان از اندامها و اجزایی تشکیل شده است مانند چشم و گوش و حلق و بینی و دست و پا و قلب و...
این اندامها، هر یک به خودی خود، مجموعه ای پیچیده از اجزا هستند.
گوش از چندین جزء تشکیل شده است.
قلب و چشم وبینی و ... نیز به همین صورت.
هر یک از این اندامها، در درون خود نظمی کامل دارند.
به صورتی که کار و عملکرد خود را به صورتی قابل پیش بینی و منسجم انجام میدهند.
در عین حال، کل این اندامها در کنار هم موجودی دیگر به نام جسم انسان و بدن او راتشکیل میدهند.
این مجموعه ها با هم مجموعه ای بزرگتر را ایجاد کرده اند که در عین انسجام درونی میان هر مجموعه کوچک، این مجموعه ها با هم نیز تناسب و انسجام دارند.
شبیه این وضعیت در سطحی وسیعتر در عالم وجود دارد.
[=microsoft sans serif]اما در مورد ارتباط بین وحدت مدعا درایه و شرور طبیعی و اخلاقی در عالم
آیا آمدن یک زلزله و مرگ کلی انسان نوعی فساد نیست ؟ آیا گناهان مختلفی که توسط انسان ها روزانه انجام میشود به معنای فساد نیست ؟ آیا جنگ ها و درگیری ها بین گروه های مختلف انسان ها و جانوران دیگر فساد نیست ؟ دیگر چه فسادی میخواست در جهان پیدا شود که پیدا نشده است ؟ آیا مرض کودکان بی گناه فساد نیست ؟ آیا گندیدن جسد صد ها گوزن در اثر برخورد ساعقه و مرگ یکجای آنها نوعی فساد نیست ؟
وجود شرور طبیعی نیز منافاتی با آنچه بیان کردیم ندارد.
چون همانطور که گفتیم مراد از وحدتی که درآیه بیان شده است، وحدت نظام عالم است.
یعنی عالم و اجزای آن کاملا با یکدیگر منسجم است.
نشانه این انسجام و لازمه آن، قابل پیش بینی بودن حوادث آن است.
اینکه انسان به دنبال کشف قواعد طبیعت است، همگی نشان از آن دارد که حوادث عالم تابع قاعده و ضابطه ای است که البته برخی از انها مانند زمان زلزله هنوز بر ما کشف نشده است. ولی بشر ناامید از کشف آن نیست.
و اینکه روان شناسان و جامعه شناسان به دنبال شناسایی عوامل جرم وجنایت و بزهکاری انسانها هستند و برای برطرف کردن رفتارهای پر تنش و نامناسب راهکارهایی ارائه میدهند نیز نشان از این دارد که این شرور به خودی خود قاعده مند هستند هرچند کشف انها زمان میبرد.
بنابراین وجود شرور به هر دو صورتش،منافاتی با عدم فساد در عالم ندارد.
چرا که عدم فساد به معنای وجود وحدت نظام در عالم است.
وحدت نظام هم از قابل پیش بینی بودن آنها شناخته میشود.
[=microsoft sans serif]و مساله بعدی این است که چرا باید در صورت کار گروهی حتما فساد و بی نظمی در پدیده پیدا شود ؟ چطور یک تیم متخصص یک پروژه ی هماهنگ و منظم تولید می کند ؟ اگر بگویید این به آن دلیل است که قبلا خدا یکی است اینجا عمل دور در اثبات انجام شده است ، ما به دنبال اثبات یگانگی خدا هستیم و هنوز این موضوع ثابت نشده است و شما میگویید به این دلیل آن متخصص های مختلف میتوانند یک پروژه منظم ایجاد کنند که خداوند یکی است ؟
این سوال نیز یکی از سوالات رایج در مورد این ایه شریفه است.
پاسخ این سوال این است که
م1. علومی که عقلای عالم، کارهای خود را بر اساس آن انجام میدهند، از دو چیز خارج نیست:
یا صورتهای علمی است
یا قوانینی است که از نظام خارجی جاری در عالم گرفته شده است.
م2. صورتهای علمی و نیز قوانین طبیعی، از نظر وجودی پس از تحقق نظام خارجی محقق میشوند. بدین معنا که ابتدا باید عالمی در خارج وجود داشته باشد تا بعد ازآن بخشی از آن صورتهای علمی(در ذهن یکی ازموجودات آن) باشد و بخشی دیگر قوانینی که یکی از در بین موجودات این عالم متحقق وجود دارد و کسی هم انرا کشف میکند.
م3. عالم طبیعت، فعل و نتیجه عملکرد این ارباب مفروض است.
م4. تاثر فاعل از فعلش محال است. چرا که مستلزم تقدم الشی علی نفسه میشود.
بنابراین
این فرض که اربابان در کارهای خود با هم توافق کنند، مستلزم ان است که از نتیجه کاری که هنوز انجام نداده اند تبعیت کنند. که فرضی است محال.(2)
موفق باشید.
ــــــــــــ
2. محمد حسین طباطبایی، نهایه الحکمه، مرحله 12، فصل 7
این فرض که اربابان در کارهای خود با هم توافق کنند، مستلزم ان است که از نتیجه کاری که هنوز انجام نداده اند تبعیت کنند. که فرضی است محال
با سلام و عرض خسنه نباشید
خب اگر تعدادی واجب الوجود به نتیجه کاری که انجام می دهند هم دیگر را آگاه کنند چطور ؟ مثلا در یک لوح محفوظ بنویسند که من خاک را خلق میکنم تو آب را خلق کن بعد هم بدانند در نزد خودشان اگر آب و خاک با هم مخلوط شوند چه حاصل میشود و ...
نشانه این انسجام و لازمه آن، قابل پیش بینی بودن حوادث آن است.
از کجا معلوم همه چیز قابل پیش بینی است ؟
در واقع اینجا دو تا تا موضوع هست .
اول اینکه باید ثابت بشه نظام هستی به عنوان یک کل دارای نظم واحدی هستش و کاملا قابل پیشبینیه !
دوم اینکه باید ثابت بشه اگر نظام هستی به عنوان یک کل دارای نظم واحدی باشه حتما باید بین علت هایی که این نظام واحد رو ایجاد کردن اتحاد باشه
سوال استارتر محترم تقریبا ذهن منم درگیر کرد اما با پاسخ های صدیق عزیز قانع شدم.
ممنون از هردو عزیز.
[="Tahoma"][="Navy"] معنای فساد چیست ؟ از کجا معلوم در عالم فسادی نیست ؟ همین که ما معنای فساد و بی نظمی را می دانیم یعنی اینکه چنین چیزی در این عالم یافت میشود ! آیا آمدن یک زلزله و مرگ کلی انسان نوعی فساد نیست ؟ آیا گناهان مختلفی که توسط انسان ها روزانه انجام میشود به معنای فساد نیست ؟ آیا جنگ ها و درگیری ها بین گروه های مختلف انسان ها و جانوران دیگر فساد نیست ؟ دیگر چه فسادی میخواست در جهان پیدا شود که پیدا نشده است ؟ آیا مرض کودکان بی گناه فساد نیست ؟ آیا گندیدن جسد صد ها گوزن در اثر برخورد ساعقه و مرگ یکجای آنها نوعی فساد نیست ؟ و مساله بعدی این است که چرا باید در صورت کار گروهی حتما فساد و بی نظمی در پدیده پیدا شود ؟ چطور یک تیم متخصص یک پروژه ی هماهنگ و منظم تولید می کند ؟ اگر بگویید این به آن دلیل است که قبلا خدا یکی است اینجا عمل دور در اثبات انجام شده است ، ما به دنبال اثبات یگانگی خدا هستیم و هنوز این موضوع ثابت نشده است و شما میگویید به این دلیل آن متخصص های مختلف میتوانند یک پروژه منظم ایجاد کنند که خداوند یکی است ؟ پشاپیش با تشکر از پاسخ شما .قد برهان هماهنگى عالم :
سلام
اولا برهان علیت و امکان و وجوب خود بر یگانگی علت العلل و واجب تعالی دلالت دارند لذا این برهان خود برهانی دیگر است.
ثانیا در برهان وحدت صنع از یگانگی و هماهنگی حیرت انگیز و شگفت آور جهان به وحدت صانع پی برده می شود چه اینکه اگر صانع دوتا بود این حد از هماهنگی و تناسب بین اجزاء عالم ممکن نبود و به هر حال یک جایی یک شکافی در در خلقت یافت می شد. اما آنچه که شما ناهماهنگی و فساد می پندارید با ملاک احساسات درونی شماست نه با واقعیتی که ما در خارج می بینیم. میلیونها سال پیش دایناسورها بر پهنه زمین زندگی می کردند و با برخورد یک شهاب سنگ به زمین از بین رفتند اما حیات همچنان ادامه یافت و گونه ها و انواع مقاوم تر باقی ماندند و دنیایی جدید بوجود آوردند. این که چیزی نیست اگر بر اساس قوانین حاکم بر جهان این جهان مادی روزی به یکباره فروبریزد و به آن عنصر اولیه بسیار ناچیز خود بازگردد باز هم نظام عالم خلل و فسادی نیافته بلکه بر اساس قوانین عمل کرده است. فساد جایی است که قوانین حاکم نباشند یا پاسخگوی ادامه مسیر نباشند مثل اینکه جهان یک جایی کم بیاورد و شما مجبور باشی یک اصلاحیه برایش صادر کنی والا تا وقتی که جهان بر اساس قوانین خود این نظامات شگفت و هماهنگ و منظم را بوجود می آورد خلل و فسادی در آن نیست.
اما اینکه می گویید یک شی با کار گروهی هم هم می تواند منظم و هماهنگ باشد درست است اما متاسفانه مصنوعات بشری که با هماهنگی بخشی انسانی ساخته می شوند با طبیعت سازگاری ندارند و مشکلاتی را بوجود آورده و می آورند که می بینید و می بینیم که خود شاهدی بر مشکل دار بود صانعهای متعدد در یک نظام متناسب و هماهنگ است.
یا علیم[/]
خب اگر تعدادی واجب الوجود به نتیجه کاری که انجام می دهند هم دیگر را آگاه کنند چطور ؟ مثلا در یک لوح محفوظ بنویسند که من خاک را خلق میکنم تو آب را خلق کن بعد هم بدانند در نزد خودشان اگر آب و خاک با هم مخلوط شوند چه حاصل میشود و ...
خب به نظرم این نمیشود ، زیرا نقش روی کاغذ هیچگاه برابر با خلق واقعی نخواهد بود و در این صورت ممکن خواهد بود در خلق واقعی خطا رخ دهد و اگر هم بگوییم در خلق واقعی کاملا اشتراک عقیده و نظر دارند در نتیجه آنها یکی بیشتر نخواهند بود زیرا از هر نظر هم علم و هم نظر هستند .
ولی مساله حیاتی در این برهان این است که ما خدا نیستیم تا بگوییم کل جهان را گشتیم و در آن فسادی پیدا نکردیم .
هر فسادی هم ما مثال بزنیم شما میگی حکمتی پشتش هست بنابر این چه نتیجه ای میتوانیم بگیریم ؟
با سلام و عرض خسنه نباشیدخب اگر تعدادی واجب الوجود به نتیجه کاری که انجام می دهند هم دیگر را آگاه کنند چطور ؟ مثلا در یک لوح محفوظ بنویسند که من خاک را خلق میکنم تو آب را خلق کن بعد هم بدانند در نزد خودشان اگر آب و خاک با هم مخلوط شوند چه حاصل میشود و ...
با سلام و عرض ادب
چرا باید خدایی که در ابتدا یکی بوده خدایی دیگر بیافریند!!!!!
برای یک دنیا ، دو یا چند خدا نمی توان تصور کرد ...
وقتی کسی بتواند از نیستی هستی بیافرینید نیازی ندارد در هستی شریکی برای خود بسازد ...
و کسی هم که قدرت خلق کردن از نیستی را نداشته باشد خدا نیست !!!
چرا باید خدایی که در ابتدا یکی بوده خدایی دیگر بیافریند!!!!!
خب چطور ثابت میکنید خدا در ابتدا یکی بوده ؟
خب چطور ثابت میکنید خدا در ابتدا یکی بوده ؟
دوست گرامی این که از بدیهیات است !!!
حتی در تئوری بیگ بنگ خدا ناباوران !!!
اگر برفرض شما ابتدا چند خدا بوده اند ان چند خدا را چه کسی از نیستی به هستی رسانده است؟؟؟؟؟
اگر برفرض شما ابتدا چند خدا بوده اند ان چند خدا را چه کسی از نیستی به هستی رسانده است؟؟؟؟؟
انها همیشه بوده اند پس نیازی نبوده از نیستی به هستی برسند .
انها همیشه بوده اند پس نیازی نبوده از نیستی به هستی برسند .
با سلام و عرض ادب
ذهن بنده چنین چیزی رو قبول نمی کنه ...
در قرآن کریم خداوند اینگونه معرفی شده است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ».
امام صادق(ع) در معنای «الْأَوَّلُ» فرموده:
خداوند نخستین موجودی است که قبل از او اوّلى نبوده،
و آغازى بر او مقدّم نیست،
و «الاَخِرُ» یعنی هر چیز جز پروردگار جهانیان نابود شود و دگرگون گردد،
تنها او است که همیشه به یک حالت بوده و باشد.
به خداوند به چشم پادشاه آسمان ها نگاه نکنید این نگاه یونانیان بوده ...
خداوند یعنی وجود ، یعنی هستی در مقابل نیستی مطلق
یه چیزی یا هست یا نیست بین این دو که نداریم که بشه چند تا خدا
با سلام و عرض ادبذهن بنده چنین چیزی رو قبول نمی کنه ...
در قرآن کریم خداوند اینگونه معرفی شده است: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الاَخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ».
امام صادق(ع) در معنای «الْأَوَّلُ» فرموده:
خداوند نخستین موجودی است که قبل از او اوّلى نبوده،
و آغازى بر او مقدّم نیست،
و «الاَخِرُ» یعنی هر چیز جز پروردگار جهانیان نابود شود و دگرگون گردد،
تنها او است که همیشه به یک حالت بوده و باشد.
به خداوند به چشم پادشاه آسمان ها نگاه نکنید این نگاه یونانیان بوده ...
خداوند یعنی وجود ، یعنی هستی در مقابل نیستی مطلق
یه چیزی یا هست یا نیست بین این دو که نداریم که بشه چند تا خدا
لطفا روایت عربی را همراه با سند آن بیاورید .
لطفا روایت عربی را همراه با سند آن بیاورید .
امام صادق (علیه السلام)
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ اَلْأَوَّلِ وَ اَلْآخِرِ فَقَالَ اَلْأَوَّلُ لاَ عَنْ أَوَّلٍ قَبْلَهُ وَ لاَ عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ وَ اَلْآخِرُ لاَ عَنْ نِهَايَةٍ كَمَا يُعْقَلُ مِنْ صِفَةِ اَلْمَخْلُوقِينَ وَ لَكِنْ قَدِيمٌ أَوَّلٌ آخِرٌ لَمْ يَزَلْ وَ لاَ يَزُولُ بِلاَ بَدْءٍ وَ لاَ نِهَايَةٍ لاَ يَقَعُ عَلَيْهِ اَلْحُدُوثُ وَ لاَ يَحُولُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ خالِقُ كُلِّ شَيْ ءٍ .
چون از امام صادق(ع)راجع باول و آخر سوال شد، فرمود: اولي است كه پيش از او اولي نبوده و آغازي او را سبقت نگرفته از چيزي پيش از خود پديد نيامده و آخريست كه آخريتش از ناحيه پايان نيست چنان كه از صفت مخلوقين فهميده مي شود(چنان كه گوييم جمعه آخر هفته است كه آخر بودن جمعه از ناحيه پايان هفته بودنش ميباشد)ولي خدا قديمست، اولست، آخر است، هميشه بوده و هميشه ميباشد بدون آغاز و بدون پايان پديد آمدن بر او وارد نشود و از حالي بحالي نگردد، خالق همه چيز است.
__________________
نمیدونم سند این حدیث چقدر معتبره ولی باید توضیحی براش وجود داشته باشه ، چون از نظر عقلی ما نتونستیم به لاَ يَقَعُ عَلَيْهِ اَلْحُدُوثُ وَ لاَ يَحُولُ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ برسیم .
ما هیچ دلیلی برای وجود فعلی خداوند نه تنها نداریم بلکه دلیل برای تبدیل او هم داریم ، به عنوان مثال از آنجا که خداوند وجود کامل است و ما هم مقداری کمالات داریم اگر خداوند در حال حاضر موجود باشد ما جزئی از خداوند هستیم و از آنجا که ترکیب در خداوند راه ندارد پس خداوند الان وجود ندارد .
لطفا روایت عربی را همراه با سند آن بیاورید .
شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 12، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ
سخنان استاد احد ایمانی رو گوش کنید جالب هست و کمکتون می کنه
[=palatino linotype]خب اگر تعدادی واجب الوجود به نتیجه کاری که انجام می دهند هم دیگر را آگاه کنند چطور ؟ مثلا در یک لوح محفوظ بنویسند که من خاک را خلق میکنم تو آب را خلق کن بعد هم بدانند در نزد خودشان اگر آب و خاک با هم مخلوط شوند چه حاصل میشود و ...
اولا: این اگاه کردن یعنی هر یک از این ارباب، میزانی از علم و اگاهی را ندارند و این نتیجه اش نقص در این ارباب است که امری است محال.
ثانیا: بحث ما در تدبیر و ربوبیت است نه در خالقیت. یعنی امکان ندارد که دو پروردگار داشته باشیم که هر یک موجوداتی را تدبیر میکنند. چرا که در صورت فرض سوال، ایا هر یک خالق مربوب خود هستند یا خالق یکی است و رب دو تا.
اگر خالق یکی است و رب دو تا، اشکال این است که چه کسی تعیین کرده است که این موجودات در کجا قرار بگیرند تا تدبیر و نظم بهتری صورت بگیرد و باعث بی نظمی در عالم نشود. گذشته از اینکه خالق و رب نمیتواند دو تا باشند. بلکه خالق همان رب است و رب همان خالق. با این توضیح که در تدبیر و ربوبیت اینگونه نیست که خداوند مثلا یک سری موجودات خلق شده داشته باشد که مانند جورچین میخواهد انها را در جای خود قرار بدهد.
اگر خالق هر مربوبی، همان رب او نیز هست، در این صورت:
یا یک عالم یکپارچه هست که هر یک ازاین ارباب، مخلوقات خود رادر جای مورد نظر خود قرار میدهند. در این صورت، یکپارچگی این نظام را چه کسی تامین میکند. هر ربی، میخواهد تدبیر مخلوق خود را داشته باشد. اگر بخواهیم مثال بزنیم، این فرض را به مدیریت دو مدیر عامل کاملا مستقلا و با اختیارات کامل در یک کارخانه میتوان تنظیر کرد. در این فرض، چون هر مدیری، برنامه خودرا دارد، مصلحتی که برای مخلوقات و مربوبین خود در نظر میگیرد، کاملا ممکن است با مربوب دیگری سازگار نباشد و این نتیجه ای ندارد جز بی نظمی و فساد.
یا دو یا چند عالم داریم که هر یک تحت هدایت و تدبیر یک خالق است که در این صورت، احتمال اینکه اختلاف و فساد بین عوالم مختلف ایجاد شود کاملا متصور است.
موفق باشید.
پرسش: از جمله ادله ای که برای اثبات احدیت خداوند اقامه شده است، برهان تمانع است. اشکالی که من بر این استدلال دارم آن است که معنای فساد چیست ؟ از کجا معلوم در عالم فسادی نیست و آیا شرور اخلاقی و طبیعی خودش فساد در عالم نیست. از این گذشته، با وجود دو خدای کاملا هماهنگ که با همفکری کار خود را انجام میدهند چرا باید دو خدایی مستلزم فساد عالم باشد.
پاسخ:
پیش از پاسخ به سوالات شما لازم است به چند نکته توجه کرد.
نکته اول: استدلالی که اقامه شده است به صورت یک قیاس استنثنایی متصله در قران کریم بیان شده است:
«لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا»(انبیاء/22)
اگر در اسمان و زمین الهی غیر از الله وجود داشت، این دو فاسد میشدند.
قياس استثنايي در اين آيه شريفه، به اين شكل ترتيب يافته است:
«اگرخداياني غير از الله ميبودند، آسمانها و زمين فاسد شده بود. ولي آسمانها و زمين فاسد نشدهاند؛ پس جز ذات الله هيچ خداي ديگري در عالم وجود ندارد».
البته مقدمة دوم و نتيجة اين قياس، بهدليل وضوح آن، در آيه ذكر نشده و مقدرند؛
يعني بايد گفته شود: ولكن هما لم تفسدا؛ يعني ولي آسمانها و زمين فاسد نشدهاند؛ تا نتيجه گرفته شود: فليس فيهما آلهة غير الله؛ ولي چون اين مقدمه روشن است و هركسي ميتواند ببيند كه آسمان و زمين فاسد نشدهاند، ذكر نشده است.
اين روشي است كه هم در محاورات روزمره و هم در نوشتههاي علمي بهكار ميرود. بههرحال، مهم توضيح مقصود آيه و تحليل ارتباط ميان مقدم و تالي (تعدد خدايان و فساد آسمانها و زمين) و بهعبارتديگر، تبيين ملازمه است كه به آن ميپردازيم.
اگر در عالم دو خدا وجود داشته باشد، عالم فاسد و نامنظم میشود.
اما فسادی در عالم نیست.
بنابراین دو خدا نیز در عالم وجود ندارد.
نکته دوم: این استدلال برای اثبات توحید ربوبی ارائه شده است نه برای اثبات توحید به نحو مطلق.
این یعنی ملاک و مناط این استدلال، ربوبیت انحصاری خداوند در عالم است.
تنها الله است که چینش موجودات عالم را بر عهده دارد و با علم مطلق خودش موجودات جهان را انچنان منظم در کنار هم خلق میکند که کمترین خلل و اسیب به آنها وارد شود و از مجموع آنها یک مجموعه منسجم و هماهنگ ایجاد میشود.
نکته سوم: ملازمه میان دو اله و فساد درعالم
مطابق اين تقرير، وحدت نظام عالم، تعدد خـدايان را برنميتابـد؛ به اين بيان كـه تمـام پديدههاي اين جهان، از زمين گرفته تا آسمان، داراي نظامي واحدند. براي تطبيق آيه شريفه بر برهان تمانع، اصرار بر اين است كه وحدت جهان اثبات شود؛ يعني فرض بر اين است كه خود جهان، موجودي واحد است؛ ولي ما در اين برهان به اثبات «وحدت نظام جهان» بسنده ميكنيم و نيازي به «اثبات وحدت جهان» نداريم؛ اگر تعدد هم در كار باشد، باز اين برهان جاي خود را خواهد داشت.
نکته چهارم: مراد از وحدت عالم
نکته مهم دیگری که لازم است بدان توجه کنیم این است که مراد از وحدت عالم چیست تا انرا نشانه عدم فساد در عالم بدانیم و در نهایت به وحدت رب برسیم:
وحدت نظام عالم=== عدم فساد === وحدت رب
مراد از وحدتی که گفته شد در عالم وجود دارد، صرفا این نیست که عالم واحد است و تعددی در کار نیست. یعنی
چـه اين عالم را يك واحد بدانيم ـ كه داراي اجـزايي متعدد است ـ و چه حتي عالم را متعدد بدانيم ـ يعني مركب از نظامهايي مستقل كه هريك از اين نظامها داراي وجـودي مستقل باشند و رابطه سازماني و عضوي باهم نداشته باشند ـ ، نميتوان وحدت نظام را انكار كرد؛
يعني اين عالمي كه ما ميشناسيم، طوري ساخته شده و بهگونهاي به وجود آمده است كه موجودات آن ازهمگسسته و مستقل از يكديگـر نيستند؛ اينگـونه نيست كه در اين عالم، من براي خودم يك وجودي داشته باشم كه هيچ ارتباطي با پديدههاي گذشته، حال و آينده نداشـته باشم؛ همچون دانههاي برنجي كه در يك كيسه گنجانده ميشود و هيچكدام از اينها ربطي بههم ندارند و تنها دركنارهم قرار گرفتهاند.
اثبات اين مطلب نياز به مطالعه دقيق علمي هم ندارد و يك نظر سطحي كافي است. براي نمونه، به بوتة گلي كه در گلدان گذاشته شده است يا به درختي كه در باغچه كاشتهايد، نگاه كنيد كه چگونه به وجود ميآيند و ادامة حيات ميدهند؟ آيا آن بوتة گل يا نهال درخت، بدون اينكه بذر آن را بكارند يا نشاي آن را غرس كنند، خواهد روييد و يا بدون نـور، آب و ساير عناصر حياتي، سبز خواهد ماند؟ قطعاً خير. شما بايد قـبلاً بـذر آن را كاشته باشيد تا اين بوتة گل سبز شود؛ پس تا ماده قبلي نباشد، اين گل به وجود نميآيد. ازسويي، اين بوته بايد از نور خورشيد، هواي اطراف و عناصر ضروري محيط خود استفاده كند تا بتواند رشد كند و به حيات خود ادامه دهد؛ پس با محيط مجاور خـود نيز در ارتباط اسـت و همانگونهكه از آن تأثير ميگيـرد، بهنوبة خـود بر آن تـأثير ميگذارد.(1)
باتوجه به این نکات، اینک به پرسشهای شما میپردازیم:
نخست. معنای فساد چیست؟
مراد از فساد در عالم، عدم یکپارچگی و وحدت نظام درعالم است.
چه عالم متعدد باشد(که هر یک نظم مختص به خودش را دارد) چه واحد باشد، در هر دو صورت، کل عالم یا عوالم انچنان با هم منسجم و هماهنگ هستند که بر هر انسانی این نظم مشهود است.
مثلا یک انسان از اندامها و اجزایی تشکیل شده است مانند چشم و گوش و حلق و بینی و دست و پا و قلب و...
این اندامها، هر یک به خودی خود، مجموعه ای پیچیده از اجزا هستند.
گوش از چندین جزء تشکیل شده است.
قلب و چشم وبینی و ... نیز به همین صورت.
هر یک از این اندامها، در درون خود نظمی کامل دارند.
به صورتی که کار و عملکرد خود را به صورتی قابل پیش بینی و منسجم انجام میدهند.
در عین حال، کل این اندامها در کنار هم موجودی دیگر به نام جسم انسان و بدن او راتشکیل میدهند.
این مجموعه ها با هم مجموعه ای بزرگتر را ایجاد کرده اند که در عین انسجام درونی میان هر مجموعه کوچک، این مجموعه ها با هم نیز تناسب و انسجام دارند.
شبیه این وضعیت در سطحی وسیعتر در عالم وجود دارد.
دوم. ارتباط فساد و شر در عالم
وجود شرور طبیعی نیز منافاتی با آنچه بیان کردیم ندارد.
چون همانطور که گفتیم مراد از وحدتی که درآیه بیان شده است، وحدت نظام عالم است.
یعنی عالم و اجزای آن کاملا با یکدیگر منسجم است.
نشانه این انسجام و لازمه آن، قابل پیش بینی بودن حوادث آن است.
اینکه انسان به دنبال کشف قواعد طبیعت است، همگی نشان از آن دارد که حوادث عالم تابع قاعده و ضابطه ای است که البته برخی از انها مانند زمان زلزله هنوز بر ما کشف نشده است. ولی بشر ناامید از کشف آن نیست.
و اینکه روان شناسان و جامعه شناسان به دنبال شناسایی عوامل جرم وجنایت و بزهکاری انسانها هستند و برای برطرف کردن رفتارهای پر تنش و نامناسب راهکارهایی ارائه میدهند نیز نشان از این دارد که این شرور به خودی خود قاعده مند هستند هرچند کشف انها زمان میبرد.
بنابراین وجود شرور به هر دو صورتش،منافاتی با عدم فساد در عالم ندارد.
چرا که عدم فساد به معنای وجود وحدت نظام در عالم است.
وحدت نظام هم از قابل پیش بینی بودن آنها شناخته میشود.
سوم. همفکری خدایان متعدد برای جلوگیری از فساد در عالم
این سوال نیز یکی از سوالات رایج در مورد این ایه شریفه است.
پاسخ این سوال این است که
م1. علومی که عقلای عالم، کارهای خود را بر اساس آن انجام میدهند، از دو چیز خارج نیست:
یا صورتهای علمی است
یا قوانینی است که از نظام خارجی جاری در عالم گرفته شده است.
م2. صورتهای علمی و نیز قوانین طبیعی، از نظر وجودی پس از تحقق نظام خارجی محقق میشوند. بدین معنا که ابتدا باید عالمی در خارج وجود داشته باشد تا بعد ازآن بخشی از آن صورتهای علمی(در ذهن یکی ازموجودات آن) باشد و بخشی دیگر قوانینی که یکی از در بین موجودات این عالم متحقق وجود دارد و کسی هم انرا کشف میکند.
م3. عالم طبیعت، فعل و نتیجه عملکرد این ارباب مفروض است.
م4. تاثر فاعل از فعلش محال است. چرا که مستلزم تقدم الشی علی نفسه میشود.
بنابراین
این فرض که اربابان در کارهای خود با هم توافق کنند، مستلزم ان است که از نتیجه کاری که هنوز انجام نداده اند تبعیت کنند. که فرضی است محال.(2)
ــــــــــــ
1. ر.ک. محمد تقی مصباح یزدی، معارف قران، قم، موسسه امام خمینی، 1386، ج1، درس 8.
2. محمد حسین طباطبایی، نهایه الحکمه، قم، نشر اسلامی، 1422ق، چاپ شازندهم، مرحله 12، فصل 7