دلیل واقعی بودن همه چیز
تبهای اولیه
سلام چند سوال برام پیش اومده نمیدونستم کجا بپرسم اومدم اینجا 1.دلیل اینکه ما واقعی هستیم چیه ،مثلا خواب نیستیم، یا توهم یا فکر و خیال یا اینکه جهان ما واقعیه مثلا ما تو جهان موازی یا ماتریسی نیستیم اطرافیان ما واقعی هستن خود ما واقعی هستیم;یا اینکه مشکل روانی نداریم همه چیز واقعی است،لطفا جواب کامل و ساده بدید با تشکر
[=palatino linotype]1.دلیل اینکه ما واقعی هستیم چیه ،مثلا خواب نیستیم، یا توهم یا فکر و خیال یا اینکه جهان ما واقعیه مثلا ما تو جهان موازی یا ماتریسی نیستیم اطرافیان ما واقعی هستن خود ما واقعی هستیم;یا اینکه مشکل روانی نداریم همه چیز واقعی است،لطفا جواب کامل و ساده بدید با تشکر
باسلام
برای پاسخ به این سوال، ابتدا لازم است بین خودمان و جهان فیزیکی اطرافمان( به صورت کلی) تفکیک کنیم.
انسان ابتدا از وجود خودش شروع میکند.
وجود انسان، یک امری بدیهی است.
یعنی هر شخصی، به صورت وجدانی یا به صورت محسوس در می یابد که خودش(بدن جسمانی اش و نفس روحانی اش) وجود واقعی دارد.
حال خواه از این طریق که نفس ما بدنمان را بالوجدان در مییابد.
خواه از طریقی که دکارت طی کرد و از طریق اثبات وجدانی حالت "فکر کردن" در یافت که فاعل این فعل یعنی "فکر کننده" ای نیز وجود دارد.
[=palatino linotype]یا اینکه جهان ما واقعیه مثلا ما تو جهان موازی یا ماتریسی نیستیم اطرافیان ما واقعی هستن خود ما واقعی هستیم;یا اینکه مشکل روانی نداریم همه چیز واقعی است،لطفا جواب کامل و ساده بدید با تشکر
در مورد وجود جهانی خارج از ما و نحوه علم به آن، بحثهای زیادی صورت گرفته است.
این مسئله از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. در دوره شکاکیت پیش سقراطی که برخی از شکاکان در مورد واقعی بودن تمام عالم تشکیک میکردند، تا دوره شکاکیت پیش از دکارت که شک گرائی به صورتی دیگر ظهور و بروز نمود.
در متون فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، ادله چندی برای اثبات این امر اقامه شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
[=palatino linotype]دلیل نخست: استدلال از راه اصل سادگی
براساس اصل سادگی، دادهها و ادراكات حسی ما مستلزم وجود اعیان خارجی و تحقق واقعیتهای مادی در خارج است.
سادهترین تبیینی كه برای دادههای حسی گوناگون میتوان ارائه داد این است كه آنها، علاوه بر نفْس ما، در خارج نیز وجود دارند.
از باب مثال، امروز شما را در كتابخانه میبینم كه در مقابل من پشت میز نشستهاید، كتابی را در دست دارید و مطالعه میكنید. گاهی قلمی را به دست میگیرید و بر روی كاغذ یادداشت مطالبی را مینویسید. این كار چند ساعت طول میكشد. شما خسته میشوید... تشنه شدهاید. لیوانی را برمیدارید و از پارچی كه كنار كتابها روی میز قرار دارد، آن را پر میكنید و میآشامید. سپس به بوفه میروید، غذایی سفارش میدهید و پس از تهیه و آماده شدن آن را صرف میكنید. میتوان فرض كرد كه قلم، كاغذ، غذا، آب، پارچ، لیوان، كتابخانه و... ناگاه موجود شده و در خارج هیچ واقعیتی ندارند. آنها صرفاً تخیلاتی است كه ساخته و پرداخته نفس و ذهن من است. آیا چنین نظریه و راه حلی علمی است و میتوان آن را پذیرفت؟
اصل سادگی اقتضا میكند كه بگوییم: این دادههای حسی، ارتباط و سنخیت میان آنها حاكی از واقعیتهایی است كه تحقق عینی دارند و خارج از درون ما و بیرون از نفس ما موجودند. البته در خواب هم ممكن است چنین ادراكهایی داشته باشیم و عقلاً نیز ممتنع نیست كه خود ما علت آن ادراكها در بیداری باشیم؛ اما فرض واقعیت نداشتن دادههای حسی در بیداری از واقعیت داشتن آنها سادهتر نیست. فرض وجود واقعی أعیان خارجی سادهترین فرضها است و به سهولت میتوان فهمید كه چرا چنین است.
[=palatino linotype]دلیل دوم: استدلال از راه بهترین تبیین
یكی از راههای اثبات یك نظریهْ استنتاج یا استدلال از راه بهترین تبیین است.
براساس این روش، از یك مجموعه مشاهدات و یافتههای حسی، گزارهای استنتاج میشود كه آن گزاره بهترین تبیین از آن یافتهها و مشاهدات است.
ممكن است در مورد مجموعهای از مشاهداتْ نظریههای مختلفی ارائه كرد. نظریهای كه بتواند بهترین تبیین را در مورد آن مجموعه ارائه دهد بر دیگر نظریهها رجحان دارد.
[=palatino linotype]دلیل سوم: دلیل از راه مشابهت دلیل از راه مشابهت
این استدلال بدین صورت است که
م1. انسانها، معمولا در بازگویی ها و حکایتهایی که از جهان اطراف خود دارند، با یکدیگر مشابه هستند. مثلا
در كلاسی با حضور 60 نفر تدریس میكنم. در مقابل خود، تابلویی سیاه رنگ با گچی استوانهای شكل و سفیدرنگ مشاهده میكنم. آیا من در این ادراك تنها هستم و این معرفت صرفاً به من اختصاص دارد یا دیگر افراد كلاس، بلكه هر كسی كه بتواند این صحنه را ببیند، نیز چنین ادراكی خواهد داشت؟ با اندكی تفحص و پرس و جو میبینم كه اشخاص دیگر نیز چنین ادراكی دارند و در مقابل خود تابلویی سیاه رنگ با گچی استوانهای و سفید رنگ مشاهده میكنند.
م2. ادراك مشترك افراد متعدد از این گونه امور دلیل بر این است كه در پَسِ ادراكات و دادههای حسی، واقعیتی هست كه در خارج موجود است.
بنابراین لازم است واقعیتی ورای این حکایتها وجود داشته باشد
[=palatino linotype]فلاسفه مسلمان نیز وجود جهان خارج و جهان محسوس را امری بدیهی تلقی میکردند که از طریق ادراک حسی و مشاهده انسان نسبت به آن اگاهی پیدا میکند.
چنانکه بهمنيار بیان میکند که جهانِ خارجْ نيازي به اثبات ندارد؛ زيرا جوهر جسماني به وسيله حس درك ميشود.(بهمنيار، التحصيل، تصحيح مرتضى مطهّرى، ص 308.)
غزالی نیز وجود جهان جسمانی و جوهر جسمانی را امری میداند که علم به آن از طریق مشاهده ایجاد شده است.
و همانطور که میدانید، مشاهدات، قضایایی هستند مستند به ادراک حسی و در منطق به عنوان یکی از قضایای یقینی و بدیهی دانسته شده است.(المنطق، مظفر، ص 293 )
شیخ اشراق نیز بر اساس مبانی حکمت اشراق، وجود انرا را امری بدیهی و مستند به اشراق حضوری میداند که به واسطه حضوری بودن این ادراک، خطا در ان امکان ندارد.(شهابالدين يحيى سهروردى، مجموعه مصنّفات، تصحيح هانرى كربن و ديگران، ج 2، ص 134.)
[="Tahoma"][="Navy"]سلام چند سوال برام پیش اومده نمیدونستم کجا بپرسم اومدم اینجا 1.دلیل اینکه ما واقعی هستیم چیه ،مثلا خواب نیستیم، یا توهم یا فکر و خیال یا اینکه جهان ما واقعیه مثلا ما تو جهان موازی یا ماتریسی نیستیم اطرافیان ما واقعی هستن خود ما واقعی هستیم;یا اینکه مشکل روانی نداریم همه چیز واقعی است،لطفا جواب کامل و ساده بدید با تشکر
سلام
جهان هرچه هست پذیرنده نگاه ماست. آبش سیرابمان می کند و غذایش گرسنگی را برطرف می سازد. آتشش می سوزاند و هوایش قابل تنفس است.
همین اندازه از واقعیت کافی است.
یا علیم[/]
باسمه البصیر
سلام علیکم
سلام چند سوال برام پیش اومده نمیدونستم کجا بپرسم اومدم اینجا 1.دلیل اینکه ما واقعی هستیم چیه ،مثلا خواب نیستیم، یا توهم یا فکر و خیال یا اینکه جهان ما واقعیه مثلا ما تو جهان موازی یا ماتریسی نیستیم اطرافیان ما واقعی هستن خود ما واقعی هستیم;یا اینکه مشکل روانی نداریم همه چیز واقعی است،لطفا جواب کامل و ساده بدید با تشکر
همین که از واقعیت وجود خویش سؤال می کنید یعنی درکی از خویش دارید و بدیهی است
که عدم متعلق ادراک واقع نمی شود پش شما هستید.
و چون نسبتی بین خویش و آنچه بیرون از شماست برقرار می کنید و از واقعیت آن می پرسید
به این معناست که چیزهایی خارج از وجود شما وجود دارند،پس شما هستید و چیزهای دیگری هم هستند.
حال می ماند اینکه آیا آنچه خارج از خویش درک می کنید موهوم است یا واقعیت دارد؟
دستتان را داخل آتش کنید اگر سوختید واقعیت دارد،که اینچنین هم است چرا که عدم صاحب هیچ اثری نیست.