جمع بندی عقاید یهودیان درباره حضرت عزیر
تبهای اولیه
طبق آیه ای از قرآن یهودیان عزیر را پسر خدا میدانند. در این باره توضیح دهید.
سوال:طبق آیه ای از قرآن یهودیان عزیر را پسر خدا میدانند. در این باره توضیح دهید.
پاسخ و جمع بندی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
قرآن در مورد اعتقاد یهود نسبت به «عزیز» می فرماید:«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّه»[1] (يهود گفتند: «عزير پسر خداست).
به هر حال" عزير" يا" عزرا" در تاريخ يهود موقعيت خاصى دارد تا آنجا كه بعضى اساس مليت و درخشش تاريخ اين جمعيت را به او نسبت مىدهند و در واقع او خدمت بزرگى به اين آئين كرد، زيرا به هنگامى كه در واقعه" بخت النصر" پادشاه" بابل" وضع يهود به وسيله او به كلى درهم ريخته شد، شهرهاى آنها به دست سربازان" بخت النصر" افتاد و معبدشان ويران و كتاب آنها تورات سوزانده شد، مردانشان به قتل رسيدند و زنان و كودكانشان اسير و به بابل انتقال يافتند، و حدود يك قرن در آنجا بودند.
سپس هنگامى كه" كورش" پادشاه ايران" بابل" را فتح كرد،" عزرا" كه يكى از بزرگان يهود در آن روز بود نزد وى آمد و براى آنها شفاعت كرد، او موافقت كرد كه يهود به شهرهايشان باز گردند و از نو" تورات" نوشته شود.
در اين هنگام او طبق آنچه در خاطرش از گفته هاى پيشينيان يهود باقى مانده بود" تورات" را از نو نوشت.
به همين دليل يهود او را يكى از نجات دهندگان و زنده كنندگان آئين خويش مىدانند و به همين جهت براى او فوق العاده احترام قائلند.
اين موضوع سبب شد كه گروهى از يهود لقب" ابن اللَّه" (فرزند خدا) را براى او انتخاب كنند، هر چند از بعضى از روايات مانند روايت" احتجاج طبرسى" استفاده مىشود كه آنها اين لقب را به عنوان احترام به" عزير" اطلاق مىكردند، ولى در همان روايت مىخوانيم: هنگامى كه پيامبر ص از آنها پرسيد:" شما اگر" عزير" را به خاطر خدمات بزرگش احترام مىكنيد و به اين نام مىخوانيد پس چرا اين نام را بر حضرت موسی(علیه السلام) كه بسيار بيش از" عزير" به شما خدمت كرده است نمىگذاريد؟ آنها از پاسخ باز ماندند و جوابى براى اين سؤال نداشتند.
ولى هر چه بود اين نامگذارى در اذهان گروهى از صورت احترام بالاتر رفته بود و آن چنان كه روش عوام است آن را طبعا بر مفهوم حقيقى حمل مىكردند و او را به راستى فرزند خدا مىپنداشتند، زيرا هم آنها را از در بدرى و آوارگى نجات داده بود، و هم به وسيله بازنويسى تورات به آئينشان سر و سامانى بخشيد.
البته همه آنها چنين عقيده اى را نداشته اند، ولى از قرآن استفاده مىشود كه اين طرز فكر در ميان گروهى از آنها كه مخصوصا در عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زندگی می کردند، وجود داشت به دليل اينكه در هيچ تاريخى نقل نشده كه آنها با شنيدن آيه فوق اين نسبت را انكار و يا سر و صدا به راه انداخته باشند و اگر چنين بود حتما واكنش از خود نشان مىدادند.[2]
_____________________________________
[1] - توبه،30.
[2] -آیت الله مکارم شیرازی،تفسير نمونه، ج7، ص: 361-363.