جمع بندی چرا برای میراندن ، وجود حضرت عزرائیل لازم است؟
تبهای اولیه
خداوند در قران میفرماید که هرچه را بخواهد تنها میگوید "باش" یا "چنین شود" و آنگونه خواهد شد پس چرا این مسئله در مورد میراندن صادق نیست و احتیاج به واسطه ای همچون حضرت عزرائیل هست؟ چرا مستقیم و بدون دخالت حضرت عزرائیل تنها با اراده خداوند انسانها نمی میرند؟ دو سوال حاشیه ای هم پیش میاید و آن : آیا تمام موجودات زنده اعم از حیوانات و گیاهان بوسیله حضرت عزرائیل قبض روح میشوند و میمیرند یا آنکه آنها روح ندارند و همچنین حیوانات هم پس از مرگ به بهشت یا جهنم میروند یا بجای دیگر میروند؟
با پوزش از اینکه تعداد سوالات زیاد شد لطفا اگر ذکر آیه ای لازم شد تنها معنی فارسی آنرا بفرمایید و حتی شده با یک بله یا نه پاسخ بفرمایید و سوالی را بی پاسخ نگذارید. بسیار از لطف و محبت شما سپاسگزارم.
خداوند در قران میفرماید که هرچه را بخواهد تنها میگوید "باش" یا "چنین شود" و آنگونه خواهد شد پس چرا این مسئله در مورد میراندن صادق نیست و احتیاج به واسطه ای همچون حضرت عزرائیل هست؟ چرا مستقیم و بدون دخالت حضرت عزرائیل تنها با اراده خداوند انسانها نمی میرند؟
سلام و ادب@};-
در پاسخ به سؤال شما توجه به نکاتی چند ضروری است:
اولاً ما مي دانيم كه خدا بينياز و غني مطلق است، همان طور كه از هر گونه نياز نسبت به هر چيز پيراسته است، از نياز به فرشتگان نيز منزّه است، اما همه آنچه به عنوان كارهاي فرشتگان براي ما تعريف شده، نوعي ساختار كامل ارتباط موجودات با يكديگر و نظام مندي در هستي است كه در اوج و قله خويش به قدرت و اراده و علم خداوند منتهي مي گردد و اين بالاترين جلوه از شكوهمندي نظام آفرينش است.
ثانیاً خداوند در این آیه شریفه می فرماید: " فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند، تنها به آن ميگويد: «موجود باش!»، آن شیء نيز موجود ميشود!" (1)، این قبیل آیات، همگی در صدد القای این مطلب هستند که خداوند اراده اش نافذ مطلق است و هیچ مانعی برای آن نیست و همه اسباب در خدمت اراده او هستند و هر گاه چیزی را بخواهد و اراده کند و حکم نماید، فقط کافی است امر به ایجاد کند تا بدون شک و قطعاً واقع شود. اما ﴿کن فیکون﴾ یعنی به تدریج موجود میشود، در حالیکه ﴿أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ﴾، باید بگوید:« فکان»، در واقع، ﴿ كُنْ﴾ یعنی باش، آنهم بی درنگ محقق شود، و حال آنکه خواستن عین شدن است، اگر خواستن عین شدن است، باید موجود دفعة واحدة موجود بشود نه اینکه تدریجی باشد؟ راز این مطلب در این است که ﴿کن فیکون﴾یعنی شیئ ماهیتش دو جور است، یک شیئ داریم که واقعیتش این است که خواستن عین شدن است مانند مجردات، مجردات در آنها تدریج معنا ندارد، بلکه دفعی است، در آنجا خواستن عین شدن است به تمام معنا، اما عالم ماده یکی از خواصش تدریج است، خاصیت عالم ماده این است که تدریجی باشد، مثلاً شما میخواهید حرکت کنید ولی اگر حرکت را بخواهید در عالم ماده دفعی کنید، نمیشود؟ چون ماهیت حرکت تدریج است، شیئ تدریجی را بخواهیم دفعی کنیم، از ماهیت خودش در میآید، پس نتیجه میگیریم که جملهی : ﴿کن فیکون﴾ اشاره به این عالم ماده است، این عالم ماده واقعیت و حیثیتش تدریج است. به بیان دیگر خدا خواسته است که ملک و فرشته دفعة موجود بشود،اما خدا خواسته که طفل در درون مادر نه ماه و خوردهای بماند و مراحل تکامل خودش را یکی پس از دیگری طی نماید، خواست خدا در اینجا تدریج است.(2)
ثالثاً گفتیم وقتی کن فیکون متوجه عالم ماده شد، دیگر اقتضائات این عالم هم داخل بحث مطرح می شوند که از آن جمله، نظام اسباب و مسببات و علت و معلولی است، بعبارت دیگر خداوند در عين بي نيازي، سنت ها و قوانيني را در عالم مقرر نموده است. يكي از سنت هاي الهي آن است كه نظام عالم را طبق اسباب و علل مقرر نموده و فرشتگان بعنوان "فالمدبرات امراً" جزئي از مجموعه اسباب و علل هستند، همان گونه كه تأثير علت ها در عالم طبيعت، جزئي از نظام اسباب و عللي است كه خداوند مقرر نموده است، مانند اثر دارو در شفا بخشي. وجود عوامل طبيعي در پدیده ها و ... و وجود همه این اسباب، موجب نيازمندي خداوند نمي شود، پس وجود علل غير طبيعي (از جمله فرشتگان) که در تدبیر رزق و تقدیر مرگ انسانها نشان نيازمندي یا ضعف قدرت و اراده خداوند نيست. وجود سلسله مراتب، نشانه نظام مندي و روشمندي هندسه آفرينش است. وجود وسايط فيض هم وسايط را داراي كمال و فيض ميسازد و هم موجودات فروتر را در مسير رشد و كمال قرار ميدهد . نيز زيبايي نظام آفرينش و بارور شدن استعدادها و قابليت موجودات در سيكل گردشي موجودات به نمايش در ميآيد.
رابعاً اگر چه خداوند به طور مستقيم ميتواند درخت خشكيده اي را سرسبز كند، چنان كه گاهي پيامبران و امامان(ع) به اذن خدا چنين كاري را ميكردند، یا انسانها را بیافریند چنانکه آدم و حوا را در آغاز آفرینش آفرید و یا همه انسانها را بدون واسطه و اسباب بمیراند، اما شكلگيري نظام و چرخه آفرينش در عالم ماده به آن است كه آب از طريق ريشهها جذب ساقه درخت شود و به برگها برسد. و حیات و ممات انسانها از طریق چرخه طبیعت و اسباب و علل تحقق یابند. با این وجود، هرچند خداوند بدون واسطه ی هيچ فرشته اي هم امكان انجام اموري چون ثبت و انتقال فيوضات، ضبط اعمال، حیات و ممات و ... را دارد ، اما بر اساس ساختار خاصي كه در نظام خلقت تعريف نموده و بر اساس جريان يافتن فيض گسترده الهي به موجود محدود و ناقص، فرشتگاني را در انجام اين امور به عنوان واسطه قرار داده است؛ در عين حال چون قدرت و امكان انجام اين وظايف توسط آن ها از جانب خود اوست، مي توان به طور قطع انجام همه اين امور را مستقيما به خداوند هم استناد داد.(3)؛(4) و آیه مزبور که گویای اراده "کن فیکونی" اوست بدلیل سیر تدریجی و ملتزم بر اسباب و عللی که در خصوص خلقت عالم ماده در معنای آن نهفته است، منافاتی با اراده و قدرت لایزال و بی نیازی مطلق خدا ندارد.
پاسخ باقی سؤالات در پستهای بعدی ...@};-
پی نوشت ها___________________________________________________
1. "إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ"، یس، آیه 82.
2. آیت الله سبحانی، تفسیر سوره یس.
3. علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم، قم 1374 ش، ج 20، ص 298.
4. بنقل از سایت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، با کمی تغییر و تصرف.
آیا تمام موجودات زنده اعم از حیوانات و گیاهان بوسیله حضرت عزرائیل قبض روح میشوند و میمیرند یا آنکه آنها روح ندارند
سلام مجدد@};-
حيوانات و گیاهان همانند انسان داراي روح هستند كه از ويژگي هاي آن، قوه درك و شعور است. در این خصوص گفتنی است: در اینکه همه موجودات عالم هستی دارای درک و شعور و ادراک هستند و به تسبیح و ذکر پروردگار مشغول میباشند جای تردید نیست. قوله کریم: "آنچه در آسمانها و بین آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا میگویند."(1) از اینرو حیوانات، گیاهان، جمادات و نباتات نیز از شعور و ادراک خالی نیستند، چنانکه خداوند در این آیه شریفه میفرماید: "و هر موجودی تسبیح و حمد او میگوید ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید."(2)
هنگام مرگ، روح حيوانات و گیاهان نيز به وسيله عزراییل يا فرشتگان موكل بر آن قبض مي شود؛ ولي اين كه آن فرشته يا فرشتگان اسم شان چيست و چه ويژگي هائي دارند؟ مطلبي است كه ظاهرا در روايات و متون ديني نيامده است.(3) البته عقيلى در كتاب الضعفاء و ابو الشيخ و ديلمى از انس روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مهلت خدا براي عمر چارپايان و حشرات زمين و مورچه و كبك و ملخ و اسبان و قاطران و تمامى جنبندگان و غير جنبندگان؛ مادامي است که آنها در تسبيح اند، هر وقت تسبيح خود را قطع كردند ؛خدا جانشان را مىستاند، و اين كار ديگر ربطى به عزرائيل (ملك الموت) ندارد .(4) مرحوم طباطبايي مولف الميزان بعد از ذکر اين حديث در تفسيرش(5) در توضيح اين حديث مي فرمايد: و شايد مقصود از اينكه فرمود: اين كار ربطى به ملك الموت ندارد اين باشد که: ملك الموت شخصا متصدى قبض روح حيوانات نمى شود، و آن را به بعضى از ملائكه زير دست خود واگذار مى كند، زيرا ملائكه به هر حال واسطه هستند، چنين نيست كه بدون وساطت آنان قبض روح صورت بگيرد.(6)
و همچنین حیوانات هم پس از مرگ به بهشت یا جهنم میروند یا بجای دیگر میروند؟
برای دریافت پاسخ این بخش سؤال، به تایپیک زیر مراجعه کنید:[=book antiqua]
وقتی موجود زنده ای غیر انسان بمیرد چه می شود؟
موفق باشید ...@};-
پی نوشتها[=book antiqua]___________________________________________
1. [=book antiqua]«یسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»، جمعه، آیه 1.
2. [=book antiqua]«وَ إِنْ من شیءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»، اسراء، آیه 44.
3. محمد باقر شريعتي، معاد در نگاه عقل و دين، نشر قم، بوستان كتاب، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1382 هـ.ش، ص 375ـ 374.
4. الدر المنثور، ج 4 ص 184.
5. ترجمه الميزان، ج13، ص: 168.
6. ر.ک: پرسمان دانشجویان، قبض روح حیوانات.
با سلام
در جوامع روائی و عقیدتی مسئله کاملاً روشن نشده ولی از بعضی روایات و اظهار نظر اعلام فن استفاده میشود همانطور که قبض روح انسانها به حضرت عزرائیل محول شده قبض روح حیوانات هم به حضرت ایشان تفویض گردیده است.
پیرامون این مسأله دو نظر مطرح شده است:
1. قبض روح حیوانات هم توسط ملک مقرب عزرائیل انجام میگیرد.
2. چهار ملک مأمور قبض روح موجودات دیگر میباشند.
برخی بدون ترجیح یک نظر به صورت کلی متعرض مسئله شدهاند و گفته اند:
چون بیانی از ائمه اطهار در این مورد نرسیده لذا نباید در این جهت بحث کرد همین اندازه که مرگ و حیات در دست خداوند متعال است و توسط ملائکه قبض روح مینماید کافی است.
علامه مجلسی در این باره میفرمایند: در جوامع روائی ما به هیچ یک از این دو نظر تصریح نشده و تأیید نگردیده و لذا توقف کردن و اظهار نظر ننمودن مطابق با احتیاط میباشد.
البته در بین این سه رأی قول نخست دارای قرائن بیشتری است از جمله:
1. ظاهر روایاتی که از قول عزرائیل نقل شده (که من به هیچ چیزی حتی به قبض روح پشهای هم بدون اجازه از خداوند منان قدرت ندارم) این است که قبض روح حیوانات هم به حضرت ایشان محول شده است. سید نعمتالله جزایری هم این قول را تأیید نموده است.
2. روایات زیادی در بحار وجود دارد از آنها هم استفاده میشود که قابض ارواح تمام موجودات عزرائیل میباشد در بعضی از این روایات آمده است: «درود بر عزرائیل ملک الموت که قابص ارواح تمام خلق میباشد».
در برخی دیگر گفته شده است که او موکل بر قبض تمام ارواح میباشد در دستهای دیگر بیان شده که عزرائیل موکل به قبض تمام انفس میباشد.
"الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و زینه و یخلق ما لا تعلمون"
"اسب ها و استرها و الاغ ها را آفریده است تا بر آنها سوار شوید و زینتی باشند، و خداوند چیزهایی را برای حمل و نقل و طی مسافات می آفریند که شما هم اینک چیزی از آنها نمی دانید"
همان طور که در این آیه دیده می شود قول خلقت چیزهایی داده شده که یکی از آنها اتومبیل است. خلقت اتومبیل را با واسطه انجام داده اند. بنابراین قبض روح هم می تواند با واسطه باشد. خود کار قبض روح هم امر پیچیده ای است (می توانید امتحان کنید و جان یک نفر را از دور بگیرید! می بینید که سخت است!).
سلام مجدد@};-حيوانات و گیاهان همانند انسان داراي روح هستند كه از ويژگي هاي آن، قوه درك و شعور است. در این خصوص گفتنی است: در اینکه همه موجودات عالم هستی دارای درک و شعور و ادراک هستند و به تسبیح و ذکر پروردگار مشغول میباشند جای تردید نیست. قوله کریم: "آنچه در آسمانها و بین آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا میگویند."(1) از اینرو حیوانات، گیاهان، جمادات و نباتات نیز از شعور و ادراک خالی نیستند، چنانکه خداوند در این آیه شریفه میفرماید: "و هر موجودی تسبیح و حمد او میگوید ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید."(2)
هنگام مرگ، روح حيوانات و گیاهان نيز به وسيله عزراییل يا فرشتگان موكل بر آن قبض مي شود؛ ولي اين كه آن فرشته يا فرشتگان اسم شان چيست و چه ويژگي هائي دارند؟ مطلبي است كه ظاهرا در روايات و متون ديني نيامده است.(3) البته عقيلى در كتاب الضعفاء و ابو الشيخ و ديلمى از انس روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مهلت خدا براي عمر چارپايان و حشرات زمين و مورچه و كبك و ملخ و اسبان و قاطران و تمامى جنبندگان و غير جنبندگان؛ مادامي است که آنها در تسبيح اند، هر وقت تسبيح خود را قطع كردند ؛خدا جانشان را مىستاند، و اين كار ديگر ربطى به عزرائيل (ملك الموت) ندارد .(4) مرحوم طباطبايي مولف الميزان بعد از ذکر اين حديث در تفسيرش(5) در توضيح اين حديث مي فرمايد: و شايد مقصود از اينكه فرمود: اين كار ربطى به ملك الموت ندارد اين باشد که: ملك الموت شخصا متصدى قبض روح حيوانات نمى شود، و آن را به بعضى از ملائكه زير دست خود واگذار مى كند، زيرا ملائكه به هر حال واسطه هستند، چنين نيست كه بدون وساطت آنان قبض روح صورت بگيرد.(6)
برای دریافت پاسخ این بخش سؤال، به تایپیک زیر مراجعه کنید:[=book antiqua]
وقتی موجود زنده ای غیر انسان بمیرد چه می شود؟
موفق باشید ...@};-
پی نوشتها[=book antiqua]___________________________________________
1. [=book antiqua]«یسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»، جمعه، آیه 1.
2. [=book antiqua]«وَ إِنْ من شیءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»، اسراء، آیه 44.
3. محمد باقر شريعتي، معاد در نگاه عقل و دين، نشر قم، بوستان كتاب، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1382 هـ.ش، ص 375ـ 374.
4. الدر المنثور، ج 4 ص 184.
5. ترجمه الميزان، ج13، ص: 168.
6. ر.ک: پرسمان دانشجویان، قبض روح حیوانات.
این نکته که حیوانات تا تسبیح میگویند زنده هستند و اگر نگویند قبض روح میشوند خیلی عجیب به نظر میرسد یعنی آنها در حال شکار، خوردن، آمیزش و خواب هم پیوسته مشغول تسبیح هستند منطقی تر بنظر میرسد که آنها هم مثل ما گاهی از اوقات مشغول تسبیح و ذکر باشند، در مواردی که ذکر شد بخصوص در زمان خواب آنها چگونه ذکر میگویند و بعد این ذکر گفتن آنها چگونه باعث کمالشان نمیشود و تاثیری بر احوال ایشان ندارد، با تشکر
این نکته که حیوانات تا تسبیح میگویند زنده هستند و اگر نگویند قبض روح میشوند خیلی عجیب به نظر میرسد یعنی آنها در حال شکار، خوردن، آمیزش و خواب هم پیوسته مشغول تسبیح هستند منطقی تر بنظر میرسد که آنها هم مثل ما گاهی از اوقات مشغول تسبیح و ذکر باشند، در مواردی که ذکر شد بخصوص در زمان خواب آنها چگونه ذکر میگویند و بعد این ذکر گفتن آنها چگونه باعث کمالشان نمیشود و تاثیری بر احوال ایشان ندارد، با تشکر
سلام و تشکر@};-
تسبیح سایر مخلوقات بصورت قهری است فلذا آنها پیوسته در حال تسبیح اند و دائم در حال سیر کمالی مقتضی خود هستند در حالیکه انسان مختار است و تسبیح گفتن وی با انتخاب و اختیار او محقق می شود در خصوص قبض روح، تفسیر حضرت علامه (ره) رافع ابهام است بدین معنا که مخلوقات غیر انسان توسط حضرت عزراییل قبض روح نمی شوند بلکه توسط موکلین عزراییل قبض روح می شوند.
موفق باشید ...@};-
پرسش:
الف- چرا با وجودیکه خداوند اگر بخواهد به هرکاری اراده کند تنها میگوید "باش" آنگونه خواهد شد! پس چرا این مسئله در مورد میراندن صادق نیست و برای میراندن، وجود حضرت عزرائیل لازم است؟
ب- آیا تمام موجودات زنده اعم از حیوانات و گیاهان بوسیله حضرت عزرائیل قبض روح میشوند و میمیرند یا آنکه آنها روح ندارند؟
پاسخ:
پاسخ سؤالات شما را در دو بخش تقدیم می کنیم:
الف- چرا برای میراندن، وجود حضرت عزراییل لازم است؟
اولاً ما مي دانيم كه خدا بينياز و غني مطلق است، همان طور كه از هر گونه نياز نسبت به هر چيز پيراسته است، از نياز به فرشتگان نيز منزّه است، اما همه آنچه به عنوان كارهاي فرشتگان براي ما تعريف شده، نوعي ساختار كامل ارتباط موجودات با يكديگر و نظام مندي در هستي است كه در اوج و قله خويش به قدرت و اراده و علم خداوند منتهي مي گردد و اين بالاترين جلوه از شكوهمندي نظام آفرينش است.
ثانیاً خداوند در این آیه شریفه می فرماید: " فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند، تنها به آن ميگويد: «موجود باش!»، آن شیء نيز موجود ميشود!" (1)، این قبیل آیات، همگی در صدد القای این مطلب هستند که خداوند اراده اش نافذ مطلق است و هیچ مانعی برای آن نیست فقط کافی است امر به ایجاد کند تا بدون شک و قطعاً واقع شود. اما ﴿کن فیکون﴾ یعنی به تدریج موجود میشود، در حالیکه ﴿أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ﴾، باید بگوید:« فکان»، در واقع، ﴿ كُنْ﴾ یعنی باش، آنهم بی درنگ محقق شود، و حال آنکه خواستن عین شدن است، اگر خواستن عین شدن است، باید موجود دفعة واحدة موجود بشود نه اینکه تدریجی باشد؟ راز این مطلب در این است که ﴿کن فیکون﴾یعنی شیئ ماهیتش دو جور است، یک شیئ داریم که واقعیتش این است که خواستن عین شدن است مانند مجردات، در آنجا خواستن عین شدن است به تمام معنا، اما عالم ماده یکی از خواصش تدریج است، پس نتیجه میگیریم که جملهی : ﴿کن فیکون﴾ اشاره به عالم ماده است، این عالم ماده واقعیت و حیثیتش تدریج است. به بیان دیگر خدا خواسته است که ملک و فرشته دفعة موجود بشود،اما خدا خواسته که طفل در درون مادر نه ماه و خوردهای بماند و مراحل تکامل خودش را یکی پس از دیگری طی نماید، خواست خدا در اینجا تدریج است.(2)
ثالثاً گفتیم وقتی کن فیکون متوجه عالم ماده شد، دیگر اقتضائات این عالم هم داخل بحث مطرح می شوند که از آن جمله، نظام اسباب و مسببات و علت و معلولی است، بعبارت دیگر خداوند در عين بي نيازي، سنت ها و قوانيني را در عالم مقرر نموده است. يكي از سنت هاي الهي آن است كه نظام عالم را طبق اسباب و علل مقرر نموده و فرشتگان بعنوان [=book antiqua]"فالمدبرات امراً" جزئي از مجموعه اسباب و علل هستند، همان گونه كه تأثير علت ها در عالم طبيعت، جزئي از نظام اسباب و عللي است كه خداوند مقرر نموده است، مانند اثر دارو در شفا بخشي. وجود عوامل طبيعي در پدیده ها و ... و وجود همه این اسباب، موجب نيازمندي خداوند نمي شود، پس وجود علل غير طبيعي (از جمله فرشتگان) که در تدبیر رزق و تقدیر مرگ انسانها نشان نيازمندي یا ضعف قدرت و اراده خداوند نيست.
رابعاً اگر چه خداوند به طور مستقيم ميتواند درخت خشكيده اي را سرسبز كند، چنان كه گاهي پيامبران و امامان(ع) به اذن خدا چنين كاري را ميكردند، یا انسانها را بیافریند چنانکه آدم و حوا را در آغاز آفرینش آفرید و یا همه انسانها را بدون واسطه و اسباب بمیراند، اما شكلگيري نظام و چرخه آفرينش در عالم ماده به آن است كه آب از طريق ريشهها جذب ساقه درخت شود و به برگها برسد. و حیات و ممات انسانها از طریق چرخه طبیعت و اسباب و علل تحقق یابند. با این وجود، هرچند خداوند بدون واسطه ی هيچ فرشته اي هم امكان انجام اموري چون ثبت و انتقال فيوضات، ضبط اعمال، حیات و ممات و ... را دارد ، اما بر اساس ساختار خاصي كه در نظام خلقت تعريف نموده و بر اساس جريان يافتن فيض گسترده الهي به موجود محدود و ناقص، فرشتگاني را در انجام اين امور به عنوان واسطه قرار داده است؛ در عين حال چون قدرت و امكان انجام اين وظايف توسط آن ها از جانب خود اوست، مي توان به طور قطع انجام همه اين امور را مستقيما به خداوند هم استناد داد.(3)؛(4)
ب- مرگ و قبض روح حیوانات و گیاهان:
در این خصوص گفتنی است: در اینکه همه موجودات عالم هستی دارای درک و شعور و ادراک هستند و به تسبیح و ذکر پروردگار مشغول میباشند جای تردید نیست. قوله کریم: "آنچه در آسمانها و بین آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا میگویند."(5) و نیز خداوند در آیه ای دیگر میفرماید: "و هر موجودی تسبیح و حمد او میگوید ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید."(6) هنگام مرگ، روح حيوانات و گیاهان نيز به وسيله عزراییل يا فرشتگان موكل بر آن قبض مي شود؛ ولي اين كه آن فرشته يا فرشتگان اسم شان چيست و چه ويژگي هائي دارند؟ مطلبي است كه ظاهرا در روايات و متون ديني نيامده است.(7) البته عقيلى در كتاب الضعفاء و ابو الشيخ و ديلمى از انس روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: مهلت خدا براي عمر چارپايان و حشرات زمين و مورچه و كبك و ملخ و اسبان و قاطران و تمامى جنبندگان و غير جنبندگان؛ مادامي است که آنها در تسبيح اند، هر وقت تسبيح خود را قطع كردند ؛خدا جانشان را مىستاند، و اين كار ديگر ربطى به عزرائيل (ملك الموت) ندارد .(8) مرحوم طباطبايي مولف الميزان بعد از ذکر اين حديث در تفسيرش(9) در توضيح اين حديث مي فرمايد: و شايد مقصود از اينكه گفته شده: اين كار ربطى به ملك الموت ندارد اين باشد که: ملك الموت شخصا متصدى قبض روح حيوانات نمى شود، و آن را به بعضى از ملائكه زير دست خود واگذار مى كند، زيرا ملائكه به هر حال واسطه هستند، چنين نيست كه بدون وساطت آنان قبض روح صورت بگيرد.(10)
پی نوشت ها:
1. [=book antiqua]"إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ"، یس، آیه 82.
2. آیت الله سبحانی، تفسیر سوره یس.
3. علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم، قم 1374 ش، ج 20، ص 298.
4. [=book antiqua]بنقل از سایت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، با کمی تغییر و تصرف.
5. [=book antiqua]«یسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»، جمعه، آیه 1.
6. [=book antiqua]«وَ إِنْ من شیءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»، اسراء، آیه 44.
7. محمد باقر شريعتي، معاد در نگاه عقل و دين، نشر قم، بوستان كتاب، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1382 هـ.ش، ص 375ـ 374.
8. الدر المنثور، ج 4 ص 184.
9. ترجمه الميزان، ج13، ص: 168.
10. [=book antiqua]ر.ک: پرسمان دانشجویان، قبض روح حیوانات.