جمع بندی آیا جن بر فطرت توحیدی خلق نشده است؟
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب
در جلسه ی بیست و نهم درس تفسیر قران،حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی
(ذیل آیات 54-57 سوره حج) می فرمایند:
"بچه تا دروغ را ولو از راه شوخي، خيانت را ولو از راه بازي، نبيند ياد نميگيرد براي اينكه با فطرتِ توحيدي خلق شد با ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ خلق شد سمّ با گوارشِ او سازگار نيست معصيت هم با فطرت او سازگار نيست همه از بيرون ميآيد، اما جن اين طور نيست جن ميتواند اينچنين باشد براي اينكه با آن فطرت توحيدي خلق نشده لذا شيطان، جن است ديگر شيطان، شيطان ديگر ندارد"
در حالیکه در آیه ی شریفه 54/ذاریات هدف خلقت جن و انس یک چیز بیان شده است:
"و ما خلقت الجن و الإنس الّا لیعبدون"
حال این سؤال پیش می آید که چگونه جنّ بر فطرت توحیدی خلق نشده امّا هدف خلقتش عبودیت یا به تعبیری
معرفت الله است؟
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیمعرض سلام و ادب
در جلسه ی بیست و نهم درس تفسیر قران،حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی
(ذیل آیات 54-57 سوره حج) می فرمایند:
"بچه تا دروغ را ولو از راه شوخي، خيانت را ولو از راه بازي، نبيند ياد نميگيرد براي اينكه با فطرتِ توحيدي خلق شد با ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ خلق شد سمّ با گوارشِ او سازگار نيست معصيت هم با فطرت او سازگار نيست همه از بيرون ميآيد، اما جن اين طور نيست جن ميتواند اينچنين باشد براي اينكه با آن فطرت توحيدي خلق نشده لذا شيطان، جن است ديگر شيطان، شيطان ديگر ندارد"
در حالیکه در آیه ی شریفه 54/ذاریات هدف خلقت جن و انس یک چیز بیان شده است:
"و ما خلقت الجن و الإنس الّا لیعبدون"
حال این سؤال پیش می آید که چگونه جنّ بر فطرت توحیدی خلق نشده امّا هدف خلقتش عبودیت یا به تعبیری
معرفت الله است؟
با تشکر
باسلام و تشکر از طرح پرسش بسیار عمیق تان .
گویا دلیلی وحیانی ویا عقلانی بر فطرت توحیدی جنیان در دست نیست ولی بر اساس آموزه های وحیانی آدمیان
بر فطرت توحیدی آفریده شده اند .
از این رو در قران فرمود : : فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (روم(30)،30).
طبق این آیه هر فردي از افراد انسان، هر گاه به خود واگذار شود و فطرت او از پيرايههاي علمي و فشار عوامل خارجي رهايي يابد، متوجه نيرويي توانا و مقتدر و ما فوق قدرتهاي مادي و محسوس ميشود و خود را با علم حضوري، مقهور و مملوك خدايي ميداند كه مبدأ و سرانجام انسان است؛ خالقي كه از روح نامتناهي خود در انسان دميده و شخصيت او را به گونهاي ساخته كه جز به پروردگار و مبدأ نامتناهي و غير محدود كه تدبير او را هم در دست دارد، تكيه و اعتماد نداشته باشد، و چنين گرايش دروني، انسان را به تلاش پيگير براي نزديك شدن به خدا و هدف نهايي فراخوانده، كمال و سعادت خويش را در تقرب به او ميجويد و به اقتضاي همان فطرت و سرشت انساني، يگانه راه رسيدن به مقصود و دستيابي به كمال انساني را تبعيّت از شريعت و روشي ميداند كه خدا و مدير آفرينش هماهنگ با نيازها و استعدادهاي انسان براي او ابلاغ و ارائه كرده است.به تعبير ديگر، فقط گرايش به خدا فطري نيست؛ بلكه همه دين و از جمله شريعت و احكامي كه خدا براي انسان انشا و ابلاغ كرده نيز فطري است؛ چرا كه اين احكام و دستورها مبتني بر مصالح و استعدادها و نيازهاي واقعي و خلقتيِ انسان و ابزاري براي تعالي او است؛ بدين سبب، قرآن پذيرش اسلام را بازگشت به فطرت انساني و اقتضاي آفرينش او معرفي ميكند؛ آفرينشي كه تغيير ناپذير است .
واین یکی دیگر از امتیزات جناب خلیفه الهی است که بر خلاف سایر موجودات تنها او با سرشت توحید خلق گردیده است .
اما باید توجه داشت که این مسله تعارضی با آیه مبارکه سوره الذاریات ندارد ، زیرا تکلیف و عبویت دایر مدار سرشت توحیدی نیست بلکه دایر مدار قدرت بر ادایی تکلیف وانجام عبویت واختیار است که جنیان همانند انسان از آن ها بر خور دار اند .
گفتنی است گرچه در مورد جنیان اطلاعات چندانی نداریم اما آنان در مرحله عقل ابتدایی یعنی خیال و وهم اند و توانایی ایشان از این مرحله فراتر نمی رود.در مسئله تکلیف که بر جنیان و انسان ها واجب است و آنان همانند انسان ها موجوداتی مکلف و مختار می باشند، نیازی نیست که عقل کامل و تمامی هم چون انسان داشته باشند بلکه درجه ای از عقل برای وجوب تکلیف کفایت می کند.
بنا بر این جنیان مثل انسان موجودات با اختیارند و استعداد تکامل را دارا هستند و برخی از ایشان نیز خدا پرستند،
باسمه العلیم
گویا دلیلی وحیانی ویا عقلانی بر فطرت توحیدی جنیان در دست نیست
عرض سلام و ادب و همینطور تشکر از پاسخ خوب حضرتعالی
حضرت علامه جوادی آملی آیه شریفه ی"ابی و استکبر و کان من الکافرین" را دلیل کفر مضمر شیطان دانسته اند
(این مطالب را در دروس تفسیر ایشان از رادیو معارف شنیدم).می توان همین مطلب را دلیلی بر فقدات فطرت توحیدی
جنیان محسوب داشت؟
اگر پاسخ مثبت باشد سؤالات دیگری نیز مطرح خواهد شد.
با تشکر
"و ما خلقت الجن و الإنس الّا لیعبدون" حال این سؤال پیش می آید که چگونه جنّ بر فطرت توحیدی خلق نشده امّا هدف خلقتش عبودیت یا به تعبیری معرفت الله است؟در حالیکه در آیه ی شریفه 54/ذاریات هدف خلقت جن و انس یک چیز بیان شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
اگر ما توحید را همه جانبه ببینیم
بنظر باید تعریف را عوض کرد
ما می دانیم خداوند متعال در فهم ما دارای صفات رحمانی و سلبی است
اگر ما بگوییم انسان فطرتا بر اساس صفاتی رحمانی خدا خلق شده است جنیان بر اساس صفات سلبی و غضب خداوند متعال
و خداوند متعال هر دو گروه را به سمت خود فرا خوانده
و در هر دو امکان رشد هر دو صفت را قرار داه
اما پایه در انسان صفات رحمانی است و این که آن را از دست نده
اما در جنیان صفات نا عیر رحمانی و غضب و به اینکه انرا مهار کن و صفات رحمانی را بدست بیاورد.
هر دو بر توحید خلق شدند اما پایه اخلاقی شون فرق داره(انسان فطرتا رحمانی و جن فطرتا غیر رحمانی و در این بین هم ممکنه هر دو صاحب هر دو باشند)
امیدوارم روشن گفته باشم و منظور را رسونده باشم
یا علی(ع)@};-
باسمه العلیم
هر دو بر توحید خلق شدند اما پایه اخلاقی شون فرق داره
سلام علیکم
حضرت علامه جوادی آملی در این مورد توضیح دیگری نفرمودند،ضمن اینکه فطرت توحیدی به معنای یگانه پرستی
است و آنچه شما می فرمائید دارا بودن مظهریت اسماء جلالی و جمالی توسط انسان و جن است.
به این برداشت اشکالات متعددی وارد است از جمله اینکه انسان کامل جامع اسماء جمالی و جلالی است.
دیگر آنکه جنیان مؤمن هم می توانند مظهریت اسماء جمال را داشته باشند.پس ظاهرا نمی توان چنین تفکیکی
را از جهت دارا بودن مظهریت اسماء جلالی و جمالی بین انسان و جن پذیرفت.
با تشکر
است و آنچه شما می فرمائید دارا بودن مظهریت اسماء جلالی و جمالی توسط انسان و جن است. به این برداشت اشکالات متعددی وارد است از جمله اینکه انسان کامل جامع اسماء جمالی و جلالی است. دیگر آنکه جنیان مؤمن هم می توانند مظهریت اسماء جمال را داشته باشند.پس ظاهرا نمی توان چنین تفکیکی را از جهت دارا بودن مظهریت اسماء جلالی و جمالی بین انسان و جن پذیرفت. با تشکرحضرت علامه جوادی آملی در این مورد توضیح دیگری نفرمودند،ضمن اینکه فطرت توحیدی به معنای یگانه پرستی
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
اینکه توحید را چه تعبیری دارند بنظر باید استنادش کامل شود
اما چیزی که من برداشت می کنم
هیچ موجودی دو گانه پرست نیست
*بنام خداوند بخشنده مهربان* بگو: به من وحى شده است که جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا داده اند، سپس گفته اند: «ما قرآن عجیبى شنیده ایم، ۱که به راه راست هدایت مى کند، پس ما به آن ایمان آورده ایم و هرگز کسى را همتاى پروردگارمان قرار نمى دهیم، ۲و این که والا است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز براى خود همسر و فرزندى انتخاب نکرده است
آیات ابتدایی سوره جن را نگاه کنید
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#72:1
یا حتی جای دیگر آیه ایی هست که خدا از همه پرسیده خدا کیست می گویند الله(نقل مضمون می کنم اگر شماره آیه را می دانید لطف می کنید بیاورید؟)
بلکه همه خدای یکتا را می شناسند اما در تکلیف و مظهریت صفات فرق دارد.
همه می توانند مظهر اسم اللهی باشند اصلا هیچ موجودی نیست مگر اینکه تجلی اسماء اللهی است
اما در این بین بنا بر هدف اللهی
عده ایی صاحب اسماء شدند و در اختیارشون است و تجلی صفاتی در انها پر رنگ تر است و در تکلیف مامور شدند بر اساس ان عمل کنند
انسان صاحب صفات رحمانی است و در ان پر رنگ است
مهربان است
نوع دوست است
و...عده ایی از انسان ها هم در شرایط در مرتبه صفات غیر رحمانی چون غضب و پلیدی و..(البته این ها را برای تفکیک می گوییم و الا هر کدام در جای خودش بررسی شود جمع هستند.)
جن هم فطرتا دارای غضب و صفاتی که در مقابل یا در مرتبه پایین تر است هست(انسان هم این را دارا است)
در تکلیف هم هر دو مکلف به یک قرآن هستند
هر دو باید به سمت خدای واحد بیایند
اما انسان با از دست ندادن صفات رحمانی
و جن با بدست آوردن صفات رحمانی
علت برتری انسان به جن هم همین می تواند باشد.
چرا که خداوند رحمت اش بر غضبش پیشی دارد
و چون انسان رحمتش بر غضبش پیشی دارد پس از جن برتری دارد
مگر برعکس شود.
و چون انسان هم صفات رحمانی و قابلیت رشد و کامل کردن آن را دارد برتری دارد به موجودات عالم
و جن هم قابلیت هر دو را دارد اما غضبش پیشی گرفته بر رحمتش
مگر در شرایطی که انسان ها هم متفاوت خواهند بود.
یا علی(ع)@};-
باسمه العلیم
و چون انسان رحمتش بر غضبش پیشی دارد پس از جن برتری دارد
جناب استاد صادق گرامی دلیل برتری انسان بر جنیان را کمال عقل و فطرت توحیدی انسان دانستند:
آنان در مرحله عقل ابتدایی یعنی خیال و وهم اند و توانایی ایشان از این مرحله فراتر نمی رود
یا حتی جای دیگر آیه ایی هست که خدا از همه پرسیده خدا کیست می گویند الله(نقل مضمون می کنم اگر شماره آیه را می دانید لطف می کنید بیاورید؟)
آیه شریفه 172 اعراف:
أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلین"
باسمه العلیمعرض سلام و ادب و همینطور تشکر از پاسخ خوب حضرتعالی
حضرت علامه جوادی آملی آیه شریفه ی"ابی و استکبر و کان من الکافرین" را دلیل کفر مضمر شیطان دانسته اند
(این مطالب را در دروس تفسیر ایشان از رادیو معارف شنیدم).می توان همین مطلب را دلیلی بر فقدات فطرت توحیدی
جنیان محسوب داشت؟
اگر پاسخ مثبت باشد سؤالات دیگری نیز مطرح خواهد شد.
با تشکر
با سلام وتشکر .
عنایت دارید که شیطان (= ابلیس = عزازیل ) گرچه از نوع جنیان است ولی یک فرد از آنها است مثل که مثلا فرعون یک فرد از بشر است .
پس کفر مضمر (=نهفته ) ابلیس را نمی توان نشانه ی بر فقدان فطرت توحیدی همه جنیان تلقی نمود .
توجه دارید که کفر مختلف است: به انکار مبدأ و خالق، مثل دهریون که جز ماده نمی شناسند و معتقد به خدای خالق و قادر نیستند یا به شرک در ربوبیت ، خالقیت یا الوهیت است، مثل مشرکان که توحید ربوبی را انکار کرده و الهه های خود را در ربوبیت و تدبیر هستی شریک خدا می انگارند یا دوگانه پرستان که اهریمن را خالق بدی ها و در ردیف یزدان و خالق خوبی ها می شناسند و یا ...
شیطان منکر مبدا نبود و قدرت خدا را انکار نمی کرد. او از اطاعت خدا سرپیچید، ولی خود را مقهور قدرت خدا می بیند. از آن طرف هم حاضر نیست توبه کند. به امر خداوند گردن گذارده، آدم را سجده کند. از این رو از خدای قادر می خواهد برای به زمین زدن ذریه آدم به او مهلت دهد.
بنا بر این کفر و سرپیچی از پذیرش امر و نهی خدا با انکار خداوند و قدرت او ملازم نیست. شیطان در اطاعت موحد نبود و تابع هوای خودش شد. اما قدرت و قهاریت خدا را باور داشت . از این رو از درگاه خدا حاجت طلبید.
کسی که منکر مبدا و خدای خالق و قادر و شنوا و بینا است ، معنا ندارد که عرض حاجت کند، مثلا دهریون که برای جهان معتقد به خدای خالق و قادر نیستند، دعا برای شان بی معنا است، زیرا ماده که از نظر آن ها ابدی و ازلی و متکی به نفس است، شعور و شنوایی و بینایی و قدرت ندارد که به درگاهش عرض حاجت برند.
شیطان خدا را ابدی و ازلی و قادر و شنوا و بینا می داند. از این رو با این که با خدا به ستیز برخاسته، ولی به درگاهش عرض حاجت می برد. خداوند هم اگر در اجابت خواسته بنده مطیع یا عاصی اش مصلحت ببیند ، اجابت می کند. این جا خدا تقاضای ابلیس را اجابت می کند تا مؤمنان مطیع از کافران و عاصیان بازشناخته شوند.
باسمه العلیم
عنایت دارید که شیطان (= ابلیس = عزازیل ) گرچه از نوع جنیان است ولی یک فرد از آنها است مثل که مثلا فرعون یک فرد از بشر است .
پس کفر مضمر (=نهفته ) ابلیس را نمی توان نشانه ی بر فقدان فطرت توحیدی همه جنیان تلقی نمود .
فرمایش حضرتعالی بسیار متقن و منطقی است.
آیا جن دارای روح الهی است؟ نظیر آنچه در مورد انسان بیان گردیده است:"و نفخت فیه من روحی"
اگر خیر،این نمی تواند دلیل نداشتن فطرت توحیدی جن تلقی گردد؟
با تشکر
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عحل لولیک الفرج
جناب استاد صادق گرامی دلیل برتری انسان بر جنیان را کمال عقل و فطرت توحیدی انسان دانستند:
یک دلیل حتما نباید در ان انحصار شود
اما دلیل محکم تری که برای آن ذکر شده در انسان علم اسماء است که به تعبیری همین علم اسماء اللهی است که در طول ان همین صفات رحمانی و غضبیه می شود
سریع الحساب
شدید العقاب
الرحمن و الرحیم
این صفاتی است که انسان با بدست اوردن آن و در اختیار داشتن آن می تواند رفتار های مختلفی داشته باشد
یک انسان با بدست اوردن علم تجلی اسم علیم رو نشان میدهد
حال فرض کنید عقل هم یکی از اسمائ و تجلی یکی یا چند صفت است
ما اگر عقل را انحصار کنیم در آدم اشکالاتی پیش می اید مثل عقول ملائکه و جنیان این ها هم عقل دارند و هر موجودی هم بر اساس چیزی که خدا به او داده تجلی اسماء الله است.
اگر عقل ابتدایی در وهم و خیال باشد
اشکال مهمی که ممکنه به این باشد
همین است که جنیان توانایی ساخت تجهیزات مدرن را دارند(ماجرای کمک گرفتن حضرت سلیمان(ع) از جنیان) یا همین استدلال ابلیس در مقابل خدا که تعقل کرد و گفت من از اتشم و او از خاک خب اینها نشان از عقل نیست؟ وهم است که از اتش است؟
می دانیم انسان هم دارای قوای مختلف عقل و وهم و غضب و شهوت است اما وقتی در سیتره عقل قرار بگیرند برتند ام این نیس که اگر انسان در غضب هم بود برتر نیست این ها بسته به شرایط فرق دارد
مثلا انسانی که در برار حرام خدا غضب می کند این بد است؟ ناقص است؟
اینها جنبه بر تری نیست
بله نحوه استفاده از ان و کنترل آن و بهتر عمل کردن ان را برتر می کند
همانطور که برعکس آن موجب هلاکت انسان می شود.
"
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْأَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلین"
البته آیه فوق در مورد ذریه آدم است .
برداشت از آیات قران نمی تواند ذوقی باشد بهتر است برای آن دلایلی از خود قران،روایات و یا دلایل عقلی و معرفتی اقامه کرد.
بله حق با شما است اینجا هم یک مجموعه دینی است که با بررسی این آیات می خواهیم بهتر بفهمیم و امیدوارم کسانی که پست را مطالعه می کنند این را لحاظ کنند.
اما در خود آیه از ربهم سخن گفته شده است
آیا در این آیه که خداوند به ذریه آدم گفته ربهم یعنی رب دیگران نیست؟
می دانیم که هست همانطور که در سوره حمد می خوانیم
الحمد لله رب العالمین
خدا رب عالمین هست
پس اشاره به یک ذریه نشان از نفی بقیه نمی دهد همانطور که شواهد دیگری در آیات هست و نمونه اش هست
مثل ماجرای سجده ملائک بر آدم که خداوند به ملائک دستور داده سجده کنند.
اما می بینیم که ابلیس که از جن هست را هم دستور داده و انجام نداده توبیخ شده است!
اینجا چند احتمال داده اند که در تفاسیر هست اگر لازمه است وارد شویم.
اما دلیل معرفتی
در عرفان مقامی هست به اسم مقام فنا فی الله که فنا در ذات و صفات و فعل است
که همه چیز از خدا دیده میشود(جدای از مباحثی که در اینجا طرح میشود که این فنا در فکر است یا کاملا حقیقی استو..)
وقتی همه چیز از خدا است و آیات قرآن هم این رو ثابت می کند
خب چطور موجودی جدای از توحید باشد؟
و بگوییم موجودی خدا را نمی شناسد؟ یا دوگانه پرستی است؟
اینجا جز تجلی و کاستی در کسب صفاتی از صفات اللهی است؟( انسان می تواند تجلی صفات خدا باشد چه اختیارا چه اجبارا)
امیدوارم روشن گفته باشم واگر ایرادی هست بفرمایید.
یا علی(ع)@};-[/]
باسمه العلیمفرمایش حضرتعالی بسیار متقن و منطقی است.
آیا جن دارای روح الهی است؟ نظیر آنچه در مورد انسان بیان گردیده است:"و نفخت فیه من روحی"
اگر خیر،این نمی تواند دلیل نداشتن فطرت توحیدی جن تلقی گردد؟
با تشکر
باسلام وسپاس .
از پارهای آیات قرآن میتوان به صورت کلی نتیجه گرفت که روح جنّ حداقل از نظر شرافت و مرتبة وجودی به روح انسان نمیرسد.
چون اولاً ابلیس که اعظم جنیان یا شیاطین بود و از شدت بزرگی همطراز ملک قرار داشت،مأمور سجده در مقابل آدم شد که در آن روح خدایی دمیده شده بود، ثانیاً، پیامبران جنّ، مطابق آیات قرآن همان پیامبران انس هستند. این امر حکایت از آن دارد که روح جنیان آن توان را ندارد که حامل پیام الهی باشد و وحی را دریافت بکند و مقامشان از آدمیت پایینتر است.
بنابراین جنیان با آدمیان فقط دراصل داشتن روح یکسان هستند اما در واقع روح آنها به همان اندازه با روح انسان تفاوت داردکه روح حیوان با انسان، جز اینکه ما دلیلی بر مکلّف بودن حیوانات در برابر خداوند نداریم، اما بر مکلّف بودن جنّ دلیل داریم و این نشان میدهد که روح جن بالاتر از روح حیوانی و فروتر از روح انسانی قرار دارد.
در نتیجه دلیل بر روح الهی داشتن جنیان در دست نیست
سلام، ببخشید تا حدی بی ربط...
پیامبران جنّ، مطابق آیات قرآن همان پیامبران انس هستند.
" قُل لَو كَانَ فِي الأَرْض ِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِنَ السَّمَاء ِ مَلَكاً رَسُولاً "
ترجمه این آیه چنین است :
" ( ای پیامبر به آنان ) بگو ، اگر در زمین فرشتگانی بودند که با آرامش راه می رفتند ، همانا ما از آسمان فرشته ای را به عنوان پیامبر بر آنان می فرستادیم. "
آیا بنا به این آیه سنت الهی نیست که پیامبرانی از جنس خود آن ایل و تبار که پیامبر بر آنها مبعوث می شود ظهور کنند؟؟؟
و کمی باز بی ربط تر، اگر لازم دیدید پاسخ ندهید....مگر فرشتگان، نیازمند پیامبر هستند؟؟مگر فرستادن پیامبر بر فرشتگان معنا دارد؟؟به قولی پی ریزی کلام بر امری بی معنا و نشدنی چی دلیلی می تواند داشته باشد؟؟؟
باسمه العلیم
سلام و عرض ادب
ثانیاً، پیامبران جنّ، مطابق آیات قرآن همان پیامبران انس هستند. این امر حکایت از آن دارد که روح جنیان آن توان را ندارد که حامل پیام الهی باشد و وحی را دریافت بکند و مقامشان از آدمیت پایینتر است.
امّا بزرگوار آیه ی شریفه ی ذیل ناظر به مطلب دیگری است:
"یا معشر الجن و الإنس أَلم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی..."انعام/130
اى گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند؟
مفسرینی چون حضرت علامه طباطبایی و آیت الله مکارم شیرازی با استناد به این آیه معتقدند
که در قران تصریح به آمدن پیامبرانی از جنس جن شده است.
و یا اینکه مانعی ندارد نمایندگانی از سوی جن و از طرف رسولان مأمور هدایت آنها باشد.
البته این عرض بنده ناظر به داشتن روح الهی مانند انسان برای جن نیست اما به هر حال
باید دید فحوای آیه دقیقا چیست و اگر جن روح الهی نداشته باشد چگونه قابلیت دریافت وحی را
می یابد؟!
بعلاوه اینکه ملا صدرا جن را مرکب از وجودی در جهان حس وجودی در جهان غیب و تمثیل و روحی در خور جسم وی
که از مبدأ فعال بر وی افاضه شده است می داند.(صدرالدین شیرازی،مفاتیح الغیب،ص922)
پ.ن
سخن فوق پاسخ جناب پارسا مهر نیز می تواند باشد.
باسمه العلیم
خب چطور موجودی جدای از توحید باشد؟
اگر همه ی فرمایشات حضرتعالی را هم بدون درخواست دلایل متقن عقلی و نقلی بپذیریم
باز هم سؤال بنده سر جایش باقی می ماند،چرا که دقیقا می خواهم بدانم مبنای فرمایش
حضرت علامه دامت افاضاته چیست؟
در واقع حقیر در جایگاه مثبِت این مطلب نیستم بلکه در جایگاه سؤال کننده از مقصود حضرت علامه قرار دارم.
با تشکر
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]این امر حکایت از آن دارد که روح جنیان آن توان را ندارد که حامل پیام الهی باشد و وحی را دریافت بکند و مقامشان از آدمیت پایینتر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
استاد اگر این سخن را بپذیریم
مسئله جبرئیل امین(ع) چه می شود؟
اگر ما بگوییم روح آدمی از روح جن بردتر است و نمی تواند حامل وحی باشد
و در مرتبه پایین تر از آدم است پس جایگاه جبرئیل(ع) چه می شود؟
با اینکه می دانیم ایشان فرشته حامل وحی هستند همان وحی که به شخص پیامبر(ص) ابلاغ می شود و ظرفیت پذیرش دارند.
یا علی(ع)@};-[/]
سلام، ببخشید تا حدی بی ربط..." قُل لَو كَانَ فِي الأَرْض ِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِنَ السَّمَاء ِ مَلَكاً رَسُولاً "
ترجمه این آیه چنین است :
" ( ای پیامبر به آنان ) بگو ، اگر در زمین فرشتگانی بودند که با آرامش راه می رفتند ، همانا ما از آسمان فرشته ای را به عنوان پیامبر بر آنان می فرستادیم. "آیا بنا به این آیه سنت الهی نیست که پیامبرانی از جنس خود آن ایل و تبار که پیامبر بر آنها مبعوث می شود ظهور کنند؟؟؟
و کمی باز بی ربط تر، اگر لازم دیدید پاسخ ندهید....مگر فرشتگان، نیازمند پیامبر هستند؟؟مگر فرستادن پیامبر بر فرشتگان معنا دارد؟؟به قولی پی ریزی کلام بر امری بی معنا و نشدنی چی دلیلی می تواند داشته باشد؟؟؟
با سلام وتشکر .
در باره قراز اول پرسش تان باید گفت :
مسله فرشتگان با جنیان فرق می کند چون فرشته دارای مقام تجرد عقلی اند ولی جنیان فقط در حد تجرد خیالی اند واز تجرد عقلی بی نصیب اند
در حالی که نبی کسی است که به مرحله تجرد عقلی رسیده باشد تا با فرشته وحی ارتباط بر قرار نماید .
بنابراین پیامبر جنیان از نوع بشر بودهاند . هیچ گاه پیامبری از جنس جن به سوی جنیان مبعوث نشده است.
به گفته یکی از بزرگان گر چه جن مکلف است، ولی سقف تجرد و تکامل وجود آن ها فراتر از تجرد مثالی نمی رود . آنان به مقام تجرد عقلی نمی رسند. در حالی که پیامبر باید از نظر تکامل به تجرد عقلی برسد. این سخن را برخی روایات نیز تایید میکند، چون در روایتی آمده:
«لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتی یستکمل العقل؛ (1) خداوند هیچ پیامبر و فرستاده را مبعوث نکرده مگر این که عقل او را به کمال رساند». طبق این حدیث کسی به مقام نبوت می رسد که به مقام تجرد عقلی نایل آید، در حالی که جنیان فراتر از تجرد مثالی نمیرسند.
از این گذشته بر اساس برخی مبانی عرفانی گویا نبوت، رسالت، امامت از شئون خلافت الهی است، بنابراین همان طور که خلافت الهی اختصاص به انسان دارد و موجودات دیگر بدان مقام بار نمی یابند، نبوت و امامت نیز اختصاص به انسان دارد و جنیان بدان سمت دست نمییابند.
پیامبران الهی همه از نوع بشر اند .برای هر دو گروه از جن و انس فرستاده شده اند و یا دست کم دلیل عقلانی و یا وحیانی بر اثبات این که پیامبر جنیان از نوع خودشان باشد وجود ندارد. بر خلاف آن در آیات قرآن به صراحت آمده که جنیان به پیامبری از نوع انسانی ایمان آورده اند . تفصیل آن را در منبع ذیل جویا شوید. (2)
در باره فراز دوم فرمایش تان باید اشاره شود که فرشتگان چون تکلیف ندارند نیاز به پیامبر نیز ندارند .
ولی آیه یاد شده در صدد رد تصور کسانی اند که فکر می کردند چرا پیامبر از جنس فرشته برای آنان مبعوث نشده است در واقع
در پی طرح این مسله است که چون در زمین فرشته نیست بلکه انسان ها مکلف زندگی می کنند لذا پیامبری از جنس فرشته در زمین نخواهد بود .
پینوشتها:
1. اصول کافی ،ج 1، ص 13 ،حدیث 11.
2. معارف قرآن ،ص 313.
باسمه العلیمسلام و عرض ادب
امّا بزرگوار آیه ی شریفه ی ذیل ناظر به مطلب دیگری است:
"یا معشر الجن و الإنس أَلم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی..."انعام/130
اى گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند؟
مفسرینی چون حضرت علامه طباطبایی و آیت الله مکارم شیرازی با استناد به این آیه معتقدند
که در قران تصریح به آمدن پیامبرانی از جنس جن شده است.
و یا اینکه مانعی ندارد نمایندگانی از سوی جن و از طرف رسولان مأمور هدایت آنها باشد.
البته این عرض بنده ناظر به داشتن روح الهی مانند انسان برای جن نیست اما به هر حال
باید دید فحوای آیه دقیقا چیست و اگر جن روح الهی نداشته باشد چگونه قابلیت دریافت وحی را
می یابد؟!
بعلاوه اینکه ملا صدرا جن را مرکب از وجودی در جهان حس وجودی در جهان غیب و تمثیل و روحی در خور جسم وی
که از مبدأ فعال بر وی افاضه شده است می داند.(صدرالدین شیرازی،مفاتیح الغیب،ص922)
پ.ن
سخن فوق پاسخ جناب پارسا مهر نیز می تواند باشد.
باسلام وتشکر .
در ابتدا باید گفت : در قرآن کریم بر این مسئله که جنیان همانند آدمیان موجودات مختار و مکلفاند و در صورت تخلف ممکن است کیفر و عذاب دامنگیر شود. آیات متعدد آمده،
(1)
از این رو فرستادگانی از سوی خداوند برای راهنمایی آنان فرستاده شده : «یا معشر الجن و الانس، الم تاتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی؛ (2)
ای گروه جن و انسان، آیا پیامبرانی از میان شما برنخاسته اند که آیات مرا بر شما حکایت نمایند؟ »
برخی صاحب نظران با اشاره بدین آیه گفته اند: از این آیه بر میآید که بر جن نیز پیامبرانی مبعوث بوده و پیام الهی را به آنان رساندهاند. (3) گویا از کلمه «منکم» احتمال داده شد که جنیان نیز پیامبری از جنس خود داشته اند.
برخی دیگر تصریح کرده اند که کلمه «منکم» هرگز دلالت بر این ندارد که پیامبری از جنس جنیان بر آنان مبعوث شده باشد. بلکه مراد از آن کلمه این است که از میان شما گروه مکلف و با اراده پیامبری به سوی شما فرستاده شده است. (4)
بنابراین پیامبر جنیان از نوع بشر بودهاند . هیچ گاه پیامبری از جنس جن به سوی جنیان مبعوث نشده است.
به گفته یکی از بزرگان گر چه جن مکلف است، ولی سقف تجرد و تکامل وجود آن ها فراتر از تجرد مثالی نمی رود . آنان به مقام تجرد عقلی نمی رسند. در حالی که پیامبر باید از نظر تکامل به تجرد عقلی برسد. این سخن را برخی روایات نیز تایید میکند، چون در روایتی آمده:
«لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتی یستکمل العقل؛ (5) خداوند هیچ پیامبر و فرستاده را مبعوث نکرده مگر این که عقل او را به کمال رساند». طبق این حدیث کسی به مقام نبوت می رسد که به مقام تجرد عقلی نایل آید، در حالی که جنیان فراتر از تجرد مثالی نمیرسند.
از این گذشته بر اساس برخی مبانی عرفانی گویا نبوت، رسالت، امامت از شئون خلافت الهی است، بنابراین همان طور که خلافت الهی اختصاص به انسان دارد و موجودات دیگر بدان مقام بار نمی یابند، نبوت و امامت نیز اختصاص به انسان دارد و جنیان بدان سمت دست نمییابند.
پیامبران الهی همه از نوع بشر اند .برای هر دو گروه از جن و انس فرستاده شده اند و یا دست کم دلیل عقلانی و یا وحیانی بر اثبات این که پیامبر جنیان از نوع خودشان باشد وجود ندارد. بر خلاف آن در آیات قرآن به صراحت آمده که جنیان به پیامبری از نوع انسانی ایمان آورده اند . تفصیل آن را در منبع ذیل جویا شوید. (6)
پینوشتها:
1. ذاریات (51) آیه 56، جن (72) آیه 11.
2. انعام (6) آیه 130.
3. معارف قرآن ،ص 297.
4. ترجمه المیزان ،ج 7 ،ص 488.
5. اصول کافی ،ج 1، ص 13 ،حدیث 11.
6. معارف قرآن ،ص 313.
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"] باز هم سؤال بنده سر جایش باقی می ماند،چرا که دقیقا می خواهم بدانم مبنای فرمایش حضرت علامه دامت افاضاته چیست؟ در واقع حقیر در جایگاه مثبِت این مطلب نیستم بلکه در جایگاه سؤال کننده از مقصود حضرت علامه قرار دارم. با تشکراگر همه ی فرمایشات حضرتعالی را هم بدون درخواست دلایل متقن عقلی و نقلی بپذیریم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
دلیلی نقلی هم که برای این امر هست
أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ ۗ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ۶۶
آگاه باشید کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمین هستند، تعلق به خدا دارند. و آنها که غیر خدا را همتاى او مى خوانند، (از منطق و دلیلى) پیروى نمى کنند; آنها تنها از گمان بى اساس پیروى مى نمایند و تخمین و حدس (واهى) مى زنند. 66 یونس
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#10:66
در اینجا همتا گرفتن خدا را از گمانی بی اساس می داند حتی آیت الله مکارم در پراننتز از منطق و دلیل نداشتن سخن می گوید
خب اگر فطرتا بر توحید نیستند چگونه از حدس و گمان پیروی می کنند؟
اینجا قید عامل است
اگر موجود خاصی استنثنا شده است لازم است اشاره شود.
یا آیاتی چون انا لله وانا الیه راجعون
یا ایاتی از سوره جن را نگاه کنیدو این که سفیه ما (ابلیس) درباره خداوند سخنان ناروا مى گفت، ۴و این که ما گمان مى کردیم که انس و جنّ هرگز بر خدا دروغ نمى بندند، ۵و این که مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مى بردند، و بر گمراهى و طغیان آنان مى افزودند، ۶
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#72:1
اگر فطرتا بر غیر توحید هستند چگونه گمان می کنند که انسان و جن هرگز به خدا دروغ نمی بندند؟
یا در مورد خدا صحبت می کنند؟
بنظرم متن کامل را باید آورد تا دید نظر ایشان چیست یا دلالیلشون بر این کلام چیست.
یا علی(ع)@};-[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
استاد اگر این سخن را بپذیریم
مسئله جبرئیل امین(ع) چه می شود؟
اگر ما بگوییم روح آدمی از روح جن بردتر است و نمی تواند حامل وحی باشد
و در مرتبه پایین تر از آدم است پس جایگاه جبرئیل(ع) چه می شود؟
با اینکه می دانیم ایشان فرشته حامل وحی هستند همان وحی که به شخص پیامبر(ص) ابلاغ می شود و ظرفیت پذیرش دارند.
یا علی(ع)@};-
با سلام وتشکر .
مراد از حامل وحی در عبارت فوق یعنی دریافت کننده وحی است .
یعنی جن بدلیل این که تنها در مرحله تجرد خیالی در جا می زند ونمی تواند به مرحله تجرد عقلی برسد لذا نمی تواند با فرشته وحی ارتباط بر قرار نموده و دریافت کننده وحی باشد
بر خلاف رسول انسانی که دارای مقام تجرد عقلی است وتوان ارتباط بر قرار نمودند با فرشته وحی را دارد ومی تواند وحی الهی را از او دریافت کند .
پس نباید جنیان را با فرشته گان مقایسه نمود نتیجه فوق را گرفت .
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]مراد از حامل وحی در عبارت فوق یعنی دریافت کننده وحی است .
یعنی جن بدلیل این که تنها در مرحله تجرد خیالی در جا می زند ونمی تواند به مرحله تجرد عقلی برسد لذا نمی تواند با فرشته وحی ارتباط بر قرار نموده و دریافت کننده وحی باشد
بر خلاف رسول انسانی که دارای مقام تجرد عقلی است وتوان ارتباط بر قرار نمودند با فرشته وحی را دارد ومی تواند وحی الهی را از او دریافت کند .
پس نباید جنیان را با فرشته گان مقایسه نمود نتیجه فوق را گرفت .
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
منظور از دریافت و ارتباط چیست؟
مشاهده؟
چطور جنیان به مرحله عقل نمی رسند و وهم و خیال است؟
اگر منظور از وهم گمان است؟
پس چطور در آیات ابتدایی سوره جن از گمان خارج می شوند؟
یا چگونه اخبار غیب را می شنوید؟(جدای از بحث محروم شدن)
استاد همان طور که می دانید
فرشته وحی(ع) از پیامبر اعظم(ص) مقامش پایین تر است اما او حامل وحد و ابلاغ شده است اگر مرتبه پایین تر توانایی این را ندارد چگونه جبرئیل(ع) این توانایی را دارد؟
خود بحث عقل برای همه کتمان نمی شود مگر مرتبه ان فرق کند غیر این است؟
البته می دانیم که وحی و سخن گفتند خدا با مخلوق روش هایی دارد که یکی از آن ارسال رسول است.
یا علی(ع)@};-[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاتهمنظور از دریافت و ارتباط چیست؟
مشاهده؟
چطور جنیان به مرحله عقل نمی رسند و وهم و خیال است؟
اگر منظور از وهم گمان است؟
پس چطور در آیات ابتدایی سوره جن از گمان خارج می شوند؟
یا چگونه اخبار غیب را می شنوید؟(جدای از بحث محروم شدن)
استاد همان طور که می دانیدفرشته وحی(ع) از پیامبر اعظم(ص) مقامش پایین تر است اما او حامل وحد و ابلاغ شده است اگر مرتبه پایین تر توانایی این را ندارد چگونه جبرئیل(ع) این توانایی را دارد؟
خود بحث عقل برای همه کتمان نمی شود مگر مرتبه ان فرق کند غیر این است؟
البته می دانیم که وحی و سخن گفتند خدا با مخلوق روش هایی دارد که یکی از آن ارسال رسول است.
با سلام .
گرچه مقام جبرئیل از مقام خلیفه الهی پاین تر است ولی بدلیل تجرد عقلی می توان حامل وحی برای او باشد
از این رو خداوند جبرئیل را به عنوان پیام رسان خود به فرستادگانش بر گزیده است .
در نهج البلاغه درباره گروههای مختلف ملائکه از جمله آمده است:
«ومنهم اُمناء على وحیه وألسنة إلى رُسُله؛(1) گروهی از فرشتگان امینان وحی و زبان او به سوی پیامبراناند و پیوسته برای رساندن حکم و فرمانش در رفت آمدند».
از این کلام حضرت معلوم میشود که تعدادی از فرشتگان در امر آوردن وحی و بیان احکام خدا برای انبیا نقشی داشتهاند.
امیرمؤمنان(ع) میگوید:
«رسول الله(ص) خطاب به جبرئیل فرمود: «فمن أین تأخذ الوحی؟» فقال: آخذه من إسرافیل، فقال: «ومِن أین یأخذه إسرافیل؟» قال یأخذ من ملک فوقه من الروحانیّین. قال: «فمن أین یأخذ ذلک الملک؟» قال یقذف فی قلبه قذفاً، فهذا هو وحی وهو کلام الله؛(2)
از کجا وحی را میگیری؟ گفت: از اسرافیل میگیرم، بعد حضرت فرمود:
اسرافیل از کی میگیرد؟ جبرئیل گفت: از فرشتهای بالاتر از خود میگیرد. فرمود: آن فرشته از کی میگیرد؟ جبرئیل گفت: وحی به نحوی خاص در قلب او القا و افاضه میشود، پس این وحی و کلام خداوند است».
از این گونه روایات معلوم میشود که گرچه پیامبر وحی را از جبرائیل میگرفته ، چنان که در قرآن کریم تصریح شده .(3) ولی گویا جبرئیل وحی را به طور مستقیم از خداوند نمیگرفته است، بلکه وسایط دیگر نیز در کار بودهاند، از این رو برخی از علمای بزرگ با استفاده از روایات تصریح کرده:
میان دو چشم اسرافیل لوحی است، هر گاه خداوند اراده کرد که به وحی تکلم نماید، حقایق وحیانی بر آن لوح نقش میبندد، آن گاه اسرافیل آن را به میکائیل القا میکند و میکائیل آن را به جبرئیل القا مینماید و جبرئیل آن را به پیامبر القا میکند.(4)
طبق این روایات و گفتهها غیر از جبرئیل فرشتگانی دیگری نیز در آوردن وحی به پیامبران نقشی داشته اند، ولی تعداد آن ها در جایی ذکر نشده است.پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 1.
2. التوحید، ص 264.
3. شعراء (26) آیه 193 و 194 و نیز بقره (2) آیه 97.
4. مصنفات شیخ مفید، ج 5، ص 81 و 120.
[="Tahoma"][="Navy"] عرض سلام و ادب در جلسه ی بیست و نهم درس تفسیر قران،حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی (ذیل آیات 54-57 سوره حج) می فرمایند: "بچه تا دروغ را ولو از راه شوخي، خيانت را ولو از راه بازي، نبيند ياد نميگيرد براي اينكه با فطرتِ توحيدي خلق شد با ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ خلق شد سمّ با گوارشِ او سازگار نيست معصيت هم با فطرت او سازگار نيست همه از بيرون ميآيد، اما جن اين طور نيست جن ميتواند اينچنين باشد براي اينكه با آن فطرت توحيدي خلق نشده لذا شيطان، جن است ديگر شيطان، شيطان ديگر ندارد" در حالیکه در آیه ی شریفه 54/ذاریات هدف خلقت جن و انس یک چیز بیان شده است: "و ما خلقت الجن و الإنس الّا لیعبدون" حال این سؤال پیش می آید که چگونه جنّ بر فطرت توحیدی خلق نشده امّا هدف خلقتش عبودیت یا به تعبیری معرفت الله است؟ با تشکرسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ظاهرا این یک بیان سهوی است چون در روایت هم آمده کل مولود یولد علی الفطره و نفرمود کل مولود الانسان . یعنی ولادت بر فطرت خاص انسان نیست بلکه تمام موجوداتی که متولد می شوند بر فطرت متولد می شوند کما اینکه داریم تمام موجودات رازق خویش را می شناسند. و ظاهرا منظور از فطرت هم فطرت یگانه شناسی و یگانه پرستی است چون می فرماید : این والدین اند که اورا یهودی و نصرانی می کنند.
پس بعید است که جن با فطرت دروغ گویی و شیطنت خلق شده باشد . بله ممکن است گرایش آنها به دلایلی به شیطنت بیشتر باشد اما اینکه از اول چنین باشند بسیار بعید است.
لذا اقتضای اینکه جن و انس برای عبودیت آفریده شده اند آنستکه آنها بر فطرت یگانه پرستی متولد شوند وگرنه نوعی اجبار بر ذات آنهاست و این شدنی نیست.
تنها توجیهی که برای این سخن علامه وجود دارد این است که منظور از فطرت نه فطرت خداشناسی و خداپرستی بلکه فطرت پاکیزگی از رذائل اخلاقی است. بله ممکن است جن ها از این پاکیزگی اخلاقی مانند انسان برخوردار نباشند. البته استناد به لفظ شیطان برای این امر مشکل است چون ظاهرا شیطان در مورد اجنه شرور استعمال می شود نه همه آنها.
نتیجه اینکه منظور از فطرت در اینجا فطرت نزاهت از رذائل اخلاقی است.
والله اعلم
یا علیم[/]
باسمه العلیم
أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ ۗ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ۶۶آگاه باشید کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمین هستند، تعلق به خدا دارند. و آنها که غیر خدا را همتاى او مى خوانند، (از منطق و دلیلى) پیروى نمى کنند; آنها تنها از گمان بى اساس پیروى مى نمایند و تخمین و حدس (واهى) مى زنند. 66 یونس
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#10:66در اینجا همتا گرفتن خدا را از گمانی بی اساس می داند حتی آیت الله مکارم در پراننتز از منطق و دلیل نداشتن سخن می گوید
خب اگر فطرتا بر توحید نیستند چگونه از حدس و گمان پیروی می کنند؟
با سلام و احترام
مضمون آیه راجع به شرک به خدا توسط انسان است،خب انسان مشرک با وجود داشتن فطرت توحیدی مشرک است
لذا آیه در صدد اثبات فطرت توحیدی نیست!
سخنی هم از جن در میان نیست.گذشته از این مبنای سؤال بنده کشف حقیقت فرمایش حضرت علامه است.
ایشان که بی دلیل سخن نمی گویند،پشت فرمایششان حتما معارفی است که در پی آنم.
با تشکر
باسمه الحق
عرض سلام و ادب و همینطور تشکر از توضیحات حضرتعالی
یا دست کم دلیل عقلانی و یا وحیانی بر اثبات این که پیامبر جنیان از نوع خودشان باشد وجود ندارد.
دلیل وحیانی مسئله در پاسخ حضرتعالی وجود دارد!
از این رو فرستادگانی از سوی خداوند برای راهنمایی آنان فرستاده شده : «یا معشر الجن و الانس، الم تاتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی؛ (2)
ای گروه جن و انسان، آیا پیامبرانی از میان شما برنخاسته اند که آیات مرا بر شما حکایت نمایند؟ »
برخی صاحب نظران با اشاره بدین آیه گفته اند: از این آیه بر میآید که بر جن نیز پیامبرانی مبعوث بوده و پیام الهی را به آنان رساندهاند. (3) گویا از کلمه «منکم» احتمال داده شد که جنیان نیز پیامبری از جنس خود داشته اند.
باسمه العلیم
ظاهرا این یک بیان سهوی است
با سلام و احترام
بیان سهوی قابل اصلاح است،امّا این نکته در جلسات درس تفسیر ایشان بیان شده
و تغییری هم ننموده است.شخصیتی مانند حضرت علامه بعید است در تفسیر قران
دچار چنین سهوی شده و آن را اصلاح ننمایند.
با تشکر
لذا آیه در صدد اثبات فطرت توحیدی نیست! سخنی هم از جن در میان نیست.گذشته از این مبنای سؤال بنده کشف حقیقت فرمایش حضرت علامه است. ایشان که بی دلیل سخن نمی گویند،پشت فرمایششان حتما معارفی است که در پی آنم. با تشکرمضمون آیه راجع به شرک به خدا توسط انسان است،خب انسان مشرک با وجود داشتن فطرت توحیدی مشکر است
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ ۗ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ۶۶آگاه باشید کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمین هستند، تعلق به خدا دارند. و آنها که غیر خدا را همتاى او مى خوانند، (از منطق و دلیلى) پیروى نمى کنند; آنها تنها از گمان بى اساس پیروى مى نمایند و تخمین و حدس (واهى) مى زنند. 66 یونس
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#10:66
در خود آیه از الذین به کار رفته است که الذین فکر نکنم مختص انسان باشد و یک قید عام است مگر شما دلیل بر خاص بودنش بیاورید
بعد چیزی ظن و گمان می شود که بی اساس باشد و وقتی اساس داشته باشد یقین میشود.
وقتی شرک برای خدا بی اساس است یعنی هیچ چیزی که نشان دهد خدا شریک دارد وجود ندارد در صورتی که اگر جن بر فطرت غیر توحیدی باشد عقلا می شود گفت بی اساس است؟
در صورتی که در سوره جن آیات ابتدایی که در پست های قبل آوردم جنها می گفتند ما گمان نمی کردیم جن و انس به خدا دروغ ببندند!
خب با توجه به قید عام بودن آیه
و گمان بودن شریک گرفتن برای خدا توحید ثابت نمی شود؟
اما در مورد سخن علامه خب باید دید ادله خودشان چیست اگر در جلسسه نگفتند شاید جای دیگری گفته باشند
به کتاب تفسیرشان رجوع کردید؟
اگر نه راهی که می ماند شفاهی از دفترشان یا از خودشان سوال شود بنظرم قطعی تر است.
یا علی(ع)
[="Tahoma"][="Navy"] بیان سهوی قابل اصلاح است،امّا این نکته در جلسات درس تفسیر ایشان بیان شده و تغییری هم ننموده است.شخصیتی مانند حضرت علامه بعید است در تفسیر قران دچار چنین سهوی شده و آن را اصلاح ننمایند. با تشکربا سلام و احترام
سلام
سهو در مورد غیر معصوم امکان پذیر است اما با توجیهی که مطرح شد نیز می توان مطلب را پذیرفت
یا علیم[/]
"بچه تا دروغ را ولو از راه شوخي، خيانت را ولو از راه بازي، نبيند ياد نميگيرد براي اينكه با فطرتِ توحيدي خلق شد با ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ خلق شد سمّ با گوارشِ او سازگار نيست معصيت هم با فطرت او سازگار نيست همه از بيرون ميآيد، اما جن اين طور نيست جن ميتواند اينچنين باشد براي اينكه با آن فطرت توحيدي خلق نشده لذا شيطان، جن است ديگر شيطان، شيطان ديگر ندارد"
فهم من از این عبارات این است :
انسان نمی تواند امر بد را بیاموزد مگر کسی به او بیاموزد ... مثلا یک شیطان به انسان الهام می کند که فلان کار را بکن ... ( البته در خود آیه فرمود : فالهمها فجورها .. لذا کسی می تواند بگوید خود خداوند بدی ها را آموزش داده و الا چه طور انسان باید خوبی و بدی را تشخیص دهد ؟ ... پس اگر بخواهیم صحبت ایشان را درست معنا کنیم باید بگوییم مقصود درک خوبی و بدی به شکل مصداقی نیست بلکه آموزش دهی مصادیق گناه است یا شیوه های گناه ... یا همچین معنایی )
اما شیطان می تواند امور بد را بیاموزد بدون اینکه کسی به او آموزش بدهد و لذا خود شیطان نیاز به شیطان ندارد تا به او چیزی آموزش بدهد ... ( پس شیطان هم خوب و بد را می فهمد اما مثل انسان نیاز به آموزش ندارد ... )
والسلام
موفق باشید ...
باسمه الحقعرض سلام و ادب و همینطور تشکر از توضیحات حضرتعالی
دلیل وحیانی مسئله در پاسخ حضرتعالی وجود دارد!
با سلام .
آن برداشت برخی از صاحب نظران است
بعض دیگر آن را نمی پسندد که گویا حق با دسته دوم است .
چون مبنای عقلی عرفانی وسایر آموزه های وحیانی دیدگاه اول را همراهی نمی کند .
حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی
(ذیل آیات 54-57 سوره حج) می فرمایند:
"بچه تا دروغ را ولو از راه شوخي، خيانت را ولو از راه بازي، نبيند ياد نميگيرد براي اينكه با فطرتِ توحيدي خلق شد با ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ خلق شد سمّ با گوارشِ او سازگار نيست معصيت هم با فطرت او سازگار نيست همه از بيرون ميآيد، اما جن اين طور نيست جن ميتواند اينچنين باشد براي اينكه با آن فطرت توحيدي خلق نشده لذا شيطان، جن است ديگر شيطان، شيطان ديگر ندارد"
در حالیکه در آیه ی شریفه 54/ذاریات هدف خلقت جن و انس یک چیز بیان شده است:
"و ما خلقت الجن و الإنس الّا لیعبدون"
حال این سؤال پیش می آید که چگونه جنّ بر فطرت توحیدی خلق نشده امّا هدف خلقتش عبودیت یا به تعبیری
معرفت الله است؟
.و نبز علامه جوادی آملی آیه شریفه ی"ابی و استکبر و کان من الکافرین" را دلیل کفر مضمر شیطان دانسته اند
آیا می توان همین مطلب را دلیلی بر فقدات فطرت توحیدی جنیان محسوب داشت؟
پاسخ :
باسلام و تشکر از طرح پرسش بسیار عمیق تان .
گویا دلیلی وحیانی ویا عقلانی بر فطرت توحیدی جنیان در دست نیست ولی بر اساس آموزه های وحیانی آدمیان
بر فطرت توحیدی آفریده شده اند .
از این رو در قران فرمود : : فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (روم(30)،30).
طبق این آیه هر فردي از افراد انسان، هر گاه به خود واگذار شود و فطرت او از پيرايههاي علمي و فشار عوامل خارجي رهايي يابد، متوجه نيرويي توانا و مقتدر و ما فوق قدرتهاي مادي و محسوس ميشود و خود را با علم حضوري، مقهور و مملوك خدايي ميداند كه مبدأ و سرانجام انسان است؛ خالقي كه از روح نامتناهي خود در انسان دميده و شخصيت او را به گونهاي ساخته كه جز به پروردگار و مبدأ نامتناهي و غير محدود كه تدبير او را هم در دست دارد، تكيه و اعتماد نداشته باشد، و چنين گرايش دروني، انسان را به تلاش پيگير براي نزديك شدن به خدا و هدف نهايي فراخوانده، كمال و سعادت خويش را در تقرب به او ميجويد و به اقتضاي همان فطرت و سرشت انساني، يگانه راه رسيدن به مقصود و دستيابي به كمال انساني را تبعيّت از شريعت و روشي ميداند كه خدا و مدير آفرينش هماهنگ با نيازها و استعدادهاي انسان براي او ابلاغ و ارائه كرده است.به تعبير ديگر، فقط گرايش به خدا فطري نيست؛ بلكه همه دين و از جمله شريعت و احكامي كه خدا براي انسان انشا و ابلاغ كرده نيز فطري است؛ چرا كه اين احكام و دستورها مبتني بر مصالح و استعدادها و نيازهاي واقعي و خلقتيِ انسان و ابزاري براي تعالي او است؛ بدين سبب، قرآن پذيرش اسلام را بازگشت به فطرت انساني و اقتضاي آفرينش او معرفي ميكند؛ آفرينشي كه تغيير ناپذير است .
واین یکی دیگر از امتیزات جناب خلیفه الهی است که بر خلاف سایر موجودات تنها او با سرشت توحید خلق گردیده است .
اما باید توجه داشت که این مسله تعارضی با آیه مبارکه سوره الذاریات ندارد ، زیرا تکلیف و عبویت دایر مدار سرشت توحیدی نیست بلکه دایر مدار قدرت بر ادایی تکلیف وانجام عبویت واختیار است که جنیان همانند انسان از آن ها بر خور دار اند .
گفتنی است گرچه در مورد جنیان اطلاعات چندانی نداریم اما آنان در مرحله عقل ابتدایی یعنی خیال و وهم اند و توانایی ایشان از این مرحله فراتر نمی رود.در مسئله تکلیف که بر جنیان و انسان ها واجب است و آنان همانند انسان ها موجوداتی مکلف و مختار می باشند، نیازی نیست که عقل کامل و تمامی هم چون انسان داشته باشند بلکه درجه ای از عقل برای وجوب تکلیف کفایت می کند.
بنا بر این جنیان مثل انسان موجودات با اختیارند و استعداد تکامل را دارا هستند و برخی از ایشان نیز خدا پرستند،
در باره فراز دو م پرسش تان باید گفت : عنایت دارید که شیطان (= ابلیس = عزازیل ) گرچه از نوع جنیان است ولی یک فرد از آنها است مثل که مثلا فرعون یک فرد از بشر است .
پس کفر مضمر (=نهفته ) ابلیس را نمی توان نشانه ی بر فقدان فطرت توحیدی همه جنیان تلقی نمود .
توجه دارید که کفر مختلف است: به انکار مبدأ و خالق، مثل دهریون که جز ماده نمی شناسند و معتقد به خدای خالق و قادر نیستند یا به شرک در ربوبیت ، خالقیت یا الوهیت است، مثل مشرکان که توحید ربوبی را انکار کرده و الهه های خود را در ربوبیت و تدبیر هستی شریک خدا می انگارند یا دوگانه پرستان که اهریمن را خالق بدی ها و در ردیف یزدان و خالق خوبی ها می شناسند و یا ...
شیطان منکر مبدا نبود و قدرت خدا را انکار نمی کرد. او از اطاعت خدا سرپیچید، ولی خود را مقهور قدرت خدا می بیند. از آن طرف هم حاضر نیست توبه کند. به امر خداوند گردن گذارده، آدم را سجده کند. از این رو از خدای قادر می خواهد برای به زمین زدن ذریه آدم به او مهلت دهد.
بنا بر این کفر و سرپیچی از پذیرش امر و نهی خدا با انکار خداوند و قدرت او ملازم نیست. شیطان در اطاعت موحد نبود و تابع هوای خودش شد. اما قدرت و قهاریت خدا را باور داشت . از این رو از درگاه خدا حاجت طلبید.
کسی که منکر مبدا و خدای خالق و قادر و شنوا و بینا است ، معنا ندارد که عرض حاجت کند، مثلا دهریون که برای جهان معتقد به خدای خالق و قادر نیستند، دعا برای شان بی معنا است، زیرا ماده که از نظر آن ها ابدی و ازلی و متکی به نفس است، شعور و شنوایی و بینایی و قدرت ندارد که به درگاهش عرض حاجت برند.
شیطان خدا را ابدی و ازلی و قادر و شنوا و بینا می داند. از این رو با این که با خدا به ستیز برخاسته، ولی به درگاهش عرض حاجت می برد. خداوند هم اگر در اجابت خواسته بنده مطیع یا عاصی اش مصلحت ببیند ، اجابت می کند. این جا خدا تقاضای ابلیس را اجابت می کند تا مؤمنان مطیع از کافران و عاصیان بازشناخته شوند.
سلام، ببخشید تا حدی بی ربط...
" قُل لَو كَانَ فِي الأَرْض ِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِنَ السَّمَاء ِ مَلَكاً رَسُولاً "
ترجمه این آیه چنین است :
" ( ای پیامبر به آنان ) بگو ، اگر در زمین فرشتگانی بودند که با آرامش راه می رفتند ، همانا ما از آسمان فرشته ای را به عنوان پیامبر بر آنان می فرستادیم. "
آیا بنا به این آیه سنت الهی نیست که پیامبرانی از جنس خود آن ایل و تبار که پیامبر بر آنها مبعوث می شود ظهور کنند؟؟؟
و کمی باز بی ربط تر، اگر لازم دیدید پاسخ ندهید....مگر فرشتگان، نیازمند پیامبر هستند؟؟مگر فرستادن پیامبر بر فرشتگان معنا دارد؟؟به قولی پی ریزی کلام بر امری بی معنا و نشدنی چی دلیلی می تواند داشته باشد؟؟؟
پاسخ
با سلام وتشکر .
در باره قراز اول پرسش تان باید گفت :
مسله فرشتگان با جنیان فرق می کند چون فرشته دارای مقام تجرد عقلی اند ولی جنیان فقط در حد تجرد خیالی اند واز تجرد عقلی بی نصیب اند
در حالی که نبی کسی است که به مرحله تجرد عقلی رسیده باشد تا با فرشته وحی ارتباط بر قرار نماید .
بنابراین پیامبر جنیان از نوع بشر بودهاند . هیچ گاه پیامبری از جنس جن به سوی جنیان مبعوث نشده است.
به گفته یکی از بزرگان گر چه جن مکلف است، ولی سقف تجرد و تکامل وجود آن ها فراتر از تجرد مثالی نمی رود . آنان به مقام تجرد عقلی نمی رسند. در حالی که پیامبر باید از نظر تکامل به تجرد عقلی برسد. این سخن را برخی روایات نیز تایید میکند، چون در روایتی آمده:
«لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتی یستکمل العقل؛ (1) خداوند هیچ پیامبر و فرستاده را مبعوث نکرده مگر این که عقل او را به کمال رساند». طبق این حدیث کسی به مقام نبوت می رسد که به مقام تجرد عقلی نایل آید، در حالی که جنیان فراتر از تجرد مثالی نمیرسند.
از این گذشته بر اساس برخی مبانی عرفانی گویا نبوت، رسالت، امامت از شئون خلافت الهی است، بنابراین همان طور که خلافت الهی اختصاص به انسان دارد و موجودات دیگر بدان مقام بار نمی یابند، نبوت و امامت نیز اختصاص به انسان دارد و جنیان بدان سمت دست نمییابند.
پیامبران الهی همه از نوع بشر اند .برای هر دو گروه از جن و انس فرستاده شده اند و یا دست کم دلیل عقلانی و یا وحیانی بر اثبات این که پیامبر جنیان از نوع خودشان باشد وجود ندارد. بر خلاف آن در آیات قرآن به صراحت آمده که جنیان به پیامبری از نوع انسانی ایمان آورده اند . تفصیل آن را در منبع ذیل جویا شوید. (2)
در باره فراز دوم فرمایش تان باید اشاره شود که فرشتگان چون تکلیف ندارند نیاز به پیامبر نیز ندارند .
ولی آیه یاد شده در صدد رد تصور کسانی اند که فکر می کردند چرا پیامبر از جنس فرشته برای آنان مبعوث نشده است در واقع
در پی طرح این مسله است که چون در زمین فرشته نیست بلکه انسان ها مکلف زندگی می کنند لذا پیامبری از جنس فرشته در زمین نخواهد بود .
پینوشتها:
1. اصول کافی ،ج 1، ص 13 ،حدیث 11.
2. معارف قرآن ،ص 313.