پرخوری عصبی دارم ،کمکم کنید
تبهای اولیه
سلام
،لطفا زودی جواب بدید،خسته شدم
من یه مشکلی دارم که خیلی آزارم میده ودیگه واقعا تحملش برام سخته
مشکلم اینه که من «پرخوری عصبی» دارم، البته قبلا فکر نمیکردم بیماری باشه بعدهافهمیدم یه نوع بیماری است:(
من برای آرامش روحی چیز میخورم،یعنی اگر ناراحت باشم،استرس داشته باشم و غیره فقط چیز میخورم،حتی نیاز به ازدواج و برای به گناه نیفتادن را هم با خوراکی خوردن رفع میکنم،گاهی تا حد بالا آوردن چیز میخورم( از غذا گرفته تا میوه و خوراکی و چایی و هله هوله و هرچی دم دستم باشه...) ،میدونم سیرم ولی میخورم ،فکر میکنم با خوردن ذهنم آروم میشه،همش حالم بده،اما وقتی فکرم مشغول باشه اصلا دست خودم نیست گاهی اونقدر خوراکی خوردم که متوجه نبودم،وقتی ذهنم آروم شده فهمیدم اونقدر خوردم که نفسم بالا نمیاد یا بالا میارم،اکثرااز این خوردن ها عذاب وجدان دارم،قبلا یکی دو بار سعی کردم استفراغ کنم،اما دیگه این کار را نکردم،ولی مجبور میشم رژیم بگیرم،یا برم توفکر جراحی ،ولی نمیتونم وقتی فکرم مشغول باشه میخورم،چندین ساله اینجوریم ،خسته شدم
بعضی وقتا خوب میشم ،مثلا وقتی میرم اردوهای زیارتی دیگه پرخوری عصبی ندارم!!حتی تو اون مدت لاغر میشم،ولی بعدش باز شروع میشه
دیگه واقعا دارم داغون میشم:(
نگید برو روانپزشک ،نه اجازم میدن نه امکان رفتنش را دارم،
من آدم استرسی نیستم،مشمل خاصی هم تو خونه ندارم،ارتباط اجتماعیم خوبه و خوش اخلاقم،فقط برای رفع همه مشکلاتم چیز میخورم،باخوردن آروم میشم اما بعدش عذاب وجدان میگیرم،خواهش میکنم یه راهی یادم بدید که این مشکلم حل بشه
خواهش میکنم کمکم کنید که مشکلم را حل کنم .ممنون
با سلام و احترام
چنین مشکلی در رفتار شما تبدیل به عادت شده و شما منشا آن را کشف کرده و می دانید که برای شما دردسر ساز شده، در صورتی می توانید این مساله را حل کنید:
1. این مساله را تدریجا می توانید حل کنید و سریعا حل نمی شود.
2. حالا که عادت دارید موقع ناراحتی شروع به خوردن می کنید، باید یک چیز دیگری به عنوان جایگزین پیدا کنید تا رفتار شما تغییر کند، مثلا می توانید موقع ناراحتی، وضو بگیرید، یا قدم بزنید و یا ورزش کنید و یا مشکل را بنویسید.
3. ضمنا ریشه های ناراحتی را قطع و یا کتر بکنید، عوامل و زمینه هایی که موجب ناراحتی شما می شوند، به مرور در کاهش آن تلاش کنید.
با سلام و احترام
چنین مشکلی در رفتار شما تبدیل به عادت شده و شما منشا آن را کشف کرده و می دانید که برای شما دردسر ساز شده، در صورتی می توانید این مساله را حل کنید:
1. این مساله را تدریجا می توانید حل کنید و سریعا حل نمی شود.
2. حالا که عادت دارید موقع ناراحتی شروع به خوردن می کنید، باید یک چیز دیگری به عنوان جایگزین پیدا کنید تا رفتار شما تغییر کند، مثلا می توانید موقع ناراحتی، وضو بگیرید، یا قدم بزنید و یا ورزش کنید و یا مشکل را بنویسید.
3. ضمنا ریشه های ناراحتی را قطع و یا کتر بکنید، عوامل و زمینه هایی که موجب ناراحتی شما می شوند، به مرور در کاهش آن تلاش کنید.
سلام
اگه میتونستم چیزی جایگزین خوردن کنم که خوب بود،دست خودم نیست وقتی فکرم مشغول باشه
خواهش میکنم کمکم کنید که مشکلم را حل کنم .ممنون
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان
سلام به شما
یک کار خیلی ساده میتونین بکنین، به پزشک مراجعه کنین. مثلا روانشناس میتونین برین، شایدم این مسئله دلیل فیزیکی هم داشته باشه.
فقط به مرض قند و بیماری هایی که این کارتون میتونه واسه شما بیاره فکر کنین. ترسناک هست.
ولی گزینه پزشک رو فراموش نکنین. واجبه اصلا.
موفق باشین.
یک کار خیلی ساده میتونین بکنین،
با سلام و احترام
این فرد با توجه به اینکه موقع ناراحتی چنین کاری را انجام می دهد و خودشان اقرار می کنند که چنین حالتی دارند، تا حدودی مشخص است که مشکل اصلی او چیست.
با سلام
پرخوری عصبی یک نوع اختلال در غذا خوردن است که با دوره های مکرر پرخوری (غذا خوردن افراطی) همراه است و با تلاشهای مذبوحانه(بی عقلانه) برای جلوگیری از افزایش وزن دنبال میشود. بولیمیا یا پرخوری عصبی بر زنان و مردان در تمامی سنین اثر میگذارد.هنگامی که شما در حال مبارزه با پرخوری هستید، زندگی یک جنگ دائمی بین آرزوی از دست دادن وزن یا لاغر ماندن و اجبار به پرخوری است.شما نمیخواهید که در غذا خوردن افراط کنید- چون میدانید که بعدا احساس گناه و شرمساری میکنید- اما هر دفعه دوباره اینکار را انجام میدهید. بطور میانگین، شما در یک ساعت پرخوری ۵۰۰۰-۳۰۰۰ کالری مصرف میکنید. بعد از پرخوری کردن، ترس شما را فراگرفته و برای لغو و جبران پرخوری به انجام اقدامات شدیدی مثل مصرف ملین، استفراغ عمدی، یا یک دوی ۱۰ مایل روی میآورید. در حالیکه بطور فزایندهای احساس میکنید که خارج از کنترل هستید.
ذکر این نکته مهم است که پرخوری عصبی الزاما شامل پاکسازی- حذف فیزیکی مواد غذایی از بدن با بالا آوردن یا استفاده از ملینها، تنقیه، یا دیورتیک- نمیشود. جبران پرخوریها با روزهداری، ورزش بیش از حد ، یا رژیمهای غذایی شدید نیز به عنوان بولیمیا محسوب میشود.
سوالهای زیر را از خودتان بپرسید. هر چه تعداد پاسخهای “بله” زیادتر باشد، احتمال اینکه از بولیمیا یا پرخوری عصبی یا یکی دیگر از اختلالات غذا خوردن رنج ببرید، بیشتر است. و باید برای درمان پرخوری عصبی اقدام کنید
آیا در مورد بدن و وزن خود وسواسی هستید؟
آیا غذا و رژیم گرفتن، زندگی شما را فرا گرفته است؟
آیا میترسید که وقتی شروع به غذا خوردن کنید، توانایی متوقف کردن خود را نداشته باشید؟
آیا تا حالا انقدر غذا خوردهاید که احساس بیماری کنید؟
آیا بعد از غذا خوردن احساس گناه، شرمساری و افسردگی میکنید؟
آیا برای کنترل وزنتان، استفراغ میکنید یا از ملین استفاده میکنید؟
سلام،لطفا زودی جواب بدید،خسته شدم
من یه مشکلی دارم که خیلی آزارم میده ودیگه واقعا تحملش برام سخته
مشکلم اینه که من «پرخوری عصبی» دارم، البته قبلا فکر نمیکردم بیماری باشه بعدهافهمیدم یه نوع بیماری است:(من برای آرامش روحی چیز میخورم،یعنی اگر ناراحت باشم،استرس داشته باشم و غیره فقط چیز میخورم،حتی نیاز به ازدواج و برای به گناه نیفتادن را هم با خوراکی خوردن رفع میکنم،گاهی تا حد بالا آوردن چیز میخورم( از غذا گرفته تا میوه و خوراکی و چایی و هله هوله و هرچی دم دستم باشه...) ،میدونم سیرم ولی میخورم ،فکر میکنم با خوردن ذهنم آروم میشه،همش حالم بده،اما وقتی فکرم مشغول باشه اصلا دست خودم نیست گاهی اونقدر خوراکی خوردم که متوجه نبودم،وقتی ذهنم آروم شده فهمیدم اونقدر خوردم که نفسم بالا نمیاد یا بالا میارم،اکثرااز این خوردن ها عذاب وجدان دارم،قبلا یکی دو بار سعی کردم استفراغ کنم،اما دیگه این کار را نکردم،ولی مجبور میشم رژیم بگیرم،یا برم توفکر جراحی ،ولی نمیتونم وقتی فکرم مشغول باشه میخورم،چندین ساله اینجوریم ،خسته شدم
بعضی وقتا خوب میشم ،مثلا وقتی میرم اردوهای زیارتی دیگه پرخوری عصبی ندارم!!حتی تو اون مدت لاغر میشم،ولی بعدش باز شروع میشه
دیگه واقعا دارم داغون میشم:(
نگید برو روانپزشک ،نه اجازم میدن نه امکان رفتنش را دارم،من آدم استرسی نیستم،مشمل خاصی هم تو خونه ندارم،ارتباط اجتماعیم خوبه و خوش اخلاقم،فقط برای رفع همه مشکلاتم چیز میخورم،باخوردن آروم میشم اما بعدش عذاب وجدان میگیرم،خواهش میکنم یه راهی یادم بدید که این مشکلم حل بشه
خواهش میکنم کمکم کنید که مشکلم را حل کنم .ممنون
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
1.هر وقت این حالت بهتون دست داد نصف لیوان گلاب رو همراه با چند پر زعفران دم کرده بخورید(با قند زیاد شیرینش کنید،طوری که شیرینیش یکم دلتون رو بزنه) و بلافاصله بعدش یه آدامس شروع کنید جویدن..
2.چایی اصلا نخورید(اصلا)
3.سرکه رو با عسل مخلوط کنید و بخورید
4.قبل از همه ی این ها یک توسل جدی بکنید معصومین علیه السلام و بخواید این رو ازتون بردارند
5.شرایط فعلیتون رو بپذیرید،بگید الان وضعیت من اینه،بپذیریدش و فشار به روح خودتون نیارید
هو الحاکم
با سلام و عرض ادب
میتونید به جای خوردن, خودتون رو به خوندن کتابهای ادعیه یا قران عادت بدهید که بهتون ارامش بده (چون گفتید که وقتی به زیارت هم میروید این عادت ترک میشه )
نگویید که دست خودم نیست- این یک توجیه غیر قابل قبول هست
اگه دست خودتون نبود بعدش پشیمون نباید بشید(در حالی که پشیمون میشید) و این یعنی اینکه اختیار دارید و دست خودتونه
انسانها وقتی در حالت جبر قرار میگیرند بعد خودشون رو مذمت نمیکنن چون میبینن که چاره ای نداشتن و در اجبار بودند و شما ؟!
سلام
اینکه اینقد پر خور هستی،نشون میده ک چقد خوداگاه و یا ناخوداگاه استرس داری و همش ترس از دست دادن از قبیل حمایت و تایید و دوست داشته شدن و...داری.درمانت اینه ک در حد متعارف بخوری و وقتی فشارای روانی سراغت اومد،تحمل کنی و در کنار این،سعی کنی،خشم و ناراحتیایی رو ک از دیگران داری رو،اعم از خانواده و دوستان و آشنایان،بهشون بگی و ترس از گفتن رو کنار بذاری.