19سرباز پرپر شده و سه نکته درباره سه نهاد

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
19سرباز پرپر شده و سه نکته درباره سه نهاد

حادثه واژگونی اتوبوس سربازان ارتش که کشته شدن 19 تن و جراحت تعداد دیگری از آنان را به دنبال داشت، تلخکامی و تأثری عمیق در جامعه را به دنبال آورد چه آن که جامعه ایرانی همواره نگاه دلسوزانه ای نسبت به سربازان دارد و وقتی می شنود که بر اثر برخی ندانم کاری ها، به لحظه ای 19 سرباز جوان پرپر شده اند، قطعاً داغدار می شود.

پیش از هر نکته ای باید به بازماندگان این واقعه تلخ، از صمیم قلب تسلیت گفت. خانواده های این سربازان بدانند که همه مردم ایران در عزا و غم آنها شریک اند.

اما نباید همه چیز را با یک همدردی پایان یافته تلقی کرد. آنها که در این سانحه از میان ما رفته اند هرگز بازنخواهند گشت ولی می شود با ریشه یابی این حادثه، مانع از تکرار وقایع مشابه در آینده شد یا به حداقل رساند.

اول آن که باید از ارتش انتقاد کرد که چرا سربازان را در ساعات شب ، راهی کرده است؟ مگر مأموریت مهمی بوده که باید شبانه حرکت می کردند؟
تصادف و سانحه،البته شب و روز نمی شناسد ولی تجربه ثابت کرده است که شب های جاده، آبستن حوادث بیشتری است و نیز، امدادرسانی در شب به مراتب سخت تر و کُندتر از روز است.

ممنوعیت ترددهای شبانه برای موارد مشابه، می تواند احتمال بروز چنین حوادثی را کاهش دهد. چنین دستورالعملی باید درباره مواردی مانند اردوهای دانش آموزی و دانشجویی، سفرهای ورزشی، راهیان نور و ... نیز اعمال شود.
شاید اگر این سربازان، صبح هنگام راهی جاده می شدند، الان نزد خانواده ها یا در مراکز خدمت شان بودند و ذائقه جامعه، چنین تلخ نمی شد.

نکته دوم به ایمنی جاده ها بر می گردد. طبق آنچه پلیس اعلام کرده است، اتوبوس این سربازان به دره ای 20 متری سقوط کرده است و جاده در آن قسمت، فاقد گارد‌‌ ریل بوده است.
باید از وزارت راه و به ویژه اداره راه محل حادثه، پرسید که طبق کدام استاندارد به این نتیجه رسیده اند که جاده ای در کنار دره 20 متری بسازند ولی برای آن، گارد ریل تعبیه نکنند.

آیا اگر گارد ریل های مستحکمی در کنار جاده وجود داشت، الان 19 مادر بی پسر شده بودند؟

این حادثه باید هشداری جدی و حیاتی و گریزناپذیر برای وزارت راه باشد که بر اساس آن، بازبینی فوری تمام جاده ها و رفع نواقص ایمنی شان در دستور کار قرار گیرد چه آن که گاه یک تابلوی هشدار دهنده، یک سرعت گیر استاندارد، یک چراغ خورشیدی، یا یک گارد ریل چند متری می تواند از بروز فجایعی بزرگ جلوگیری کند.

اما سومین نکته به خود پلیس بر می گردد. احتمالاً این جمله را از برخی رانندگان شنیده اید که می گویند: "ترجیح می دهم شب ها در جاده حرکت کنم چون پلیس نیست و می توانم با هر سرعتی که دلم بخواهد برانم."
کسی منکر زحمات پلیس راه نیست ولی به نظر می رسد باید به پلیس راه کمک شود تا بتواند نیرو و امکانات لازم را برای پررنگ سازی حضور شبانه در جاده ها داشته باشد. ضمن این که از پلیس راه انتظار می رود، نظارت جدی تری بر عملکرد رانندگان وسایل نقلیه عمومی داشته باشد، از جمله آن که از فعالیت رانندگان معتاد یا از حرکت اتوبوس هایی که با دستکاری در باک، بمب متحرک شده اند یا از ادامه مسیر اتوبوس هایی که لاستیک هایشان بیش از حد ساییده شده است، ممانعت کند.

منتظریم تا ببینیم نهادهایی که در این مطلب بدانها اشاره شد آیا حرکتی در این خصوص از خود نشان خواهند داد یا این که ترجیح خواهند داد کشته شدن غم انگیز سربازان مظلوم وطن را در پرونده قطور تلفات رانندگی در ایران بایگانی و به روزمرگی های دائمی بسنده کنند؟

چگونه ۱۹ سرباز به خانه‌ نرسيدند؟

ده‌ها سرباز شيرازي «پادگان‌٠٥ كرمان» از همان روز نخستي كه لباس‌هاي آموزشي‌شان را پوشيدند و پاي در پادگان گذاشتند، تنها به ساعتي فكر مي‌كردند كه «آموزش تمام شود» تا بتوانند «يك بار ديگر به خانه‌هاي‌شان برگردند.»

به گزارش اعتماد، پس از دو ماه آموزش پيوسته و لحظه‌شماري مداوم، سرانجام اين ساعت فرا رسيد اما «اتوبوسي كه براي چندين نفر از اين سربازها آمده بود تا آنها را به شيراز ببرد، به ميانه راه نرسيده، در دره‌اي ٢٠ متري سقوط كرد و جان ١٩سرباز را گرفت؛ در حالي كه ساعت از ١:٢٠ بامداد گذشته بود و سربازها در خوابي عميق فرو رفته بودند.» احمد، يكي از اين سربازها كه از حادثه جان سالم به‌در برده، در بيمارستان، ياد فريادهاي دوستانش مي‌افتد و مي‌گويد: «خواب بوديم كه ناگهان راننده فرياد زد «ترمز بريده»، همه پريدند، وحشت كرده بودند. اتوبوس تكان‌هاي شديدي مي‌خورد و تعادل نداشت. سربازها فرياد مي‌زدند يا علي، يا علي، ناگهان اتوبوس با سر در دره سقوط كرد و روي سنگ‌ها معلق زد؛ ديگر نفهميدم چه شد» اما اكنون همه مي‌دانند چه شده «١٩ سرباز، هنگام بازگشت به خانه كشته شدند و احتمالا تعدادشان بيشتر خواهد شد.»

چگونه ١٩ سرباز به خانه‌ نرسيدند؟

بامداد ديروز، به فاصله يك ساعت، دو دستگاه اتوبوس، حامل ده‌ها سرباز پادگان‌٠٥ كرمان، در محور سيرجان – ني ريز دچار حادثه شدند كه در جريان آن (تا ساعت ٢١ ديروز) ١٩ سرباز كشته و دست كم ٤٠ نفر زخمي شدند. در حادثه نخست كه در ساعت ١:٢٠ بامداد رخ داد، اتوبوس حامل ٤٢ سرباز شيرازي در «دره ٢٠ متري لايرز» سقوط كرده است.

مجتبي خالدي، سخنگوي اورژانس كشور با اشاره به جان باختن ١٩ سرباز در اين حادثه، بر احتمال افزايش تعداد كشته شده‌ها تاكيد كرد و به «اعتماد» گفت: «با اطلاع اورژانس از حادثه، ١١ آمبولانس به محل اعزام و مشخص شد كه يك دستگاه اتوبوس ولوو با ٥٨ سرنشين به دره ٢٠ متري سقوط كرده و در همان ابتدا، جان ١٦ نفر را گرفته است.

خالدي به جان‌باختن سه مجروح در بيمارستان شهداي ني‌ريز اشاره كرد و افزود: «٨ نفر از ٣٨ مجروح حادثه نيز شرايط وخيمي دارند كه اقدامات درماني در بيمارستان رجايي شيراز آنها آغاز شده. البته با توجه به حجم خسارت‌ها، احتمال افزايش تلفات وجود دارد.» به گفته سخنگوي اورژانس كشور تاكنون سه سرباز از بيمارستان ني‌ريز ترخيص شده‌اند و احتمال ترخيص ٥ سرباز ديگر از بيمارستان امام خميني استهبان نيز وجود دارد.

همزمان، سرهنگ كسري سيروسي، فرمانده پليس‌راه شمال استان فارس، علت سقوط اتوبوس در دره را «ناتواني راننده در كنترل خودرو» به دليل «سرعت غيرمجاز» اعلام كرد و گفت: «اتوبوس سربازان در مسير شرق به غرب محور سيرجان به ني‌ريز در حركت بود كه در گردنه لايرز از جاده منحرف شد و پس از برخورد با گاردريل، به دره ٢٠ متري سقوط كرد.» سرهنگ سيروسي از آغاز بررسي‌ها براي تشخيص ميزان تاثير «حمل كالا و انسان قاچاق در اتوبوس» در حادثه نيز خبر داده است؛ موضوعي كه سرهنگ عزيز برزگر، فرمانده منطقه انتظامي ني‌ريز با تاكيد بر آن به تارنماي محلي «ناي ذي نيوز» گفته است كه «در اين اتوبوس، علاوه بر كالاي قاچاق، دو افغان نيز در باك گازوييل خودرو سوار شده بودند كه امدادگران هلال‌احمر، پس از سه ساعت جست‌وجو، جنازه آنها را با شكافتن باك از ميان پاره‌هاي آهن بيرون كشيدند.» «عدم نصب حفاظ در قوس جاده» نيز موضوع ديگري است كه به گفته سرهنگ محمدحسين حميدي، فرمانده پليس راه كشور، بررسي تاثير آن در حادثه آغاز شده است.

نگاه‌ها به حادثه سقوط اتوبوس سربازان، در حالي است كه تنها يك ساعت پس از اين اتفاق، دومين حادثه نيز براي اتوبوس دوم حامل سربازان پادگان‌٠٥ كرمان، در مسير اهواز رخ داد. سرهنگ سيروسي، فرمانده پليس راه شمال فارس درباره اين حادثه نيز گفت: «ساعت ٢:٢٠ بامداد ديروز، يك دستگاه اتوبوس اسكانيا كه آن هم از پادگان‌٠٥ به سمت اهواز حركت كرده بود، در محور سيرجان به ني ريز، به دليل «عدم توجه راننده به جلو» ناشي از «خستگي و خواب آلودگي» در اطراف سروستان واژگون شد و شش سرباز را مجروح كرد.» سربازان مصدوم اين سانحه نيز به بيمارستان منتقل شده‌اند.

شناسايي اجساد سربازها از سوي خانواده‌ها

با گذشت چند ساعت از سقوط اتوبوس سربازان در دره، خانواده آنها به بيمارستان‌هاي ني‌ريز و استهبان سرازير شدند تا شايد با «اميد» به خانه‌هايشان بازگردند. با اين همه، ساعت ٢١ديروز خانواده ١٩ سرباز، تنها توانسته‌اند، جنازه فرزندانشان را در سردخانه‌ها شناسايي كنند. محمدرضا اميري، فرماندار ني‌ريز تعداد اين خانواده‌ها را ١٠-١٢ خانوار اعلام كرد و با اشاره به اسكان آنها در محل‌هاي مناسب به «اعتماد» گفت: «از ساعت ٨ صبح (ديروز)، ده‌ها خانواده سربازان كشته شده و مجروح به ني‌ريز آمدند كه با همكاري هلال احمر و شهرداري، آنها را در خوابگاه‌هاي تربيت‌بدني، دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش اسكان داديم و براي‌شان تداركات لازم را فراهم كرديم. همچنين چند مددكار از بهزيستي در اختيارشان گذاشتيم تا در اين شرايط در كنارشان باشند.»

«هر ١٩ سرباز كشته شده، در سردخانه بيمارستان‌هاي ني‌ريز هستند و خانواده‌ها با تصاويري كه از چهره فرزندان‌شان در دست دارند و حضور در سردخانه‌ها، آنها را شناسايي كرده‌اند.» اميري با بيان اين موضوع، شرايط خانواده‌ها را «غمبار» توصيف كرد و با اشاره به «تشكيل پرونده قضايي درباره حادثه» ادامه داد: «پدر و مادر، برادر و خواهر، حتي پسرعمو‌هاي سربازها آمده بودند. آنها اجساد را مي‌بينند. بعضي‌ها تصاوير بچه‌هاي‌شان دست‌شان بود. غم بسيار بالايي است. بيشتر كشته شده‌ها شيرازي هستند.»

روايت يك سرباز از لحظه سقوط

رسول كردگاري، خبرنگار تارنماي «ناي ذي نيوز» كه صبح ديروز، در بيمارستان شهداي ني‌ريز حضور داشت، از قول چند سرباز كه در بيمارستان شرايط بهتري داشتند، به «اعتماد» گفت: «همه خواب بوديم كه ناگهان راننده فرياد زد «ماشين ترمز بريده» او چند ثانيه قبلش از يك ماشين سبقت گرفته و همين باعث شده بود، ترمز از كار بيفتد. اتوبوس تكان‌هاي شديدي مي‌خورد. وحشتي عجيب همه را گرفته بود و سربازها يا علي يا علي مي‌گفتند كه ناگهان اتوبوس به سمت دره رفت و در آن سقوط كرد. اتوبوس روي سنگ‌ها غلت مي‌زد و معلق مانده بود.»

همزمان محمدمهدي توكل، مدير اين تارنماي محلي نيز با اشاره به قاچاق بار و دو تبعه افغان در اين اتوبوس به «اعتماد» گفت: «اتوبوس سقوط كرده به دره، نرسيده به پاسگاه قطرويه (٢٠ دقيقه‌اي محل حادثه) لحظه‌اي توقف كرد تا بار قاچاق انبه، سيگار و ناس در اتوبوس جاسازي كند. دو افغان را هم در باك گازوييل مخفي كردند.

وقتي دوباره حركت كرد، به پاسگاه قطرويه رسيد اما ماموران متوجه بار قاچاق و اتباع افغان نشدند. ٢٠ دقيقه بعد، اتوبوس به دره لايرز رسيد و به دليل سرعت غيرمجاز و سبقتي كه گرفته بود، ترمز بريد و در دره سقوط كرد.»

توكل با تاكيد بر حادثه‌خيز بودن محور سيرجان به ني‌ريز افزود: «اين جاده تا به حال خيلي كشته داده. چند سال پيش، يكي از مسوولان در همين جاده دچار سانحه شد كه زنگ زد آمدند چند تا مهار در نزديكي دره گذاشتند اما فايده چنداني نداشت.

از چند وقت پيش هم قرار شد ديوارهاي سيماني اطراف جاده بسازند كه هنوز تكميل نشده و حادثه دقيقا جايي اتفاق افتاده كه هنوز گاردريل فلزي قديمي دارد.»

مسوول تعاوني: راننده در كماست

مدير تعاوني‌اي كه اتوبوس سقوط كرده را به پادگان ‌٠٥ فرستاده درباره حادثه به «اعتماد» گفت: «ديروز (سه‌شنبه) از پادگان زنگ زدند، گفتند اتوبوس مي‌خواهيم براي شيراز. ما هم يك دستگاه ولوو را از نظر فني چك كرديم و با راننده‌اي باتجربه و قديمي، همراه صاحب ماشين و سه كمك‌راننده، در مجموع ٥ نفر، به پادگان فرستاديم اما چند ساعت بعد باخبر شديم كه اتوبوس با ٤٢ سرباز در دره لايرز سقوط كرده. فعلا نمي‌دانيم دقيقا چه اتفاقي افتاده چون هم راننده باتجربه بود و هم ماشين را قبل از اعزام چك كرده بوديم.» به گفته او راننده مردي ٦٠ ساله است كه پس از حادثه در كما فرو رفته است.

با اين همه صاحب ماشين و دو كمك‌راننده در دم كشته شده‌اند و حال كمك راننده سوم نيز وخيم است. مسوول اين تعاوني درباره تعداد سرنشينان اتوبوس كه از سوي سخنگوي اورژانس كشور ٥٨ نفر اعلام شده و همچنين دو افغان قاچاق كه فرمانده انتظامي نيريز بيان كرده نيز گفت: «اتوبوس ٤٢ سرباز سوار كرده بود. هيچ افغاني هم نمي‌تواند در مخزن گازوييل دوام بياورد.»

روايت مسوول اين تعاوني در حالي است كه كيلومترها دورتر از او، لحن راننده‌هاي اتوبوس‌هاي ني‌ريز نيز هنگام تعريف آنچه بر سربازها گذشته، همراه با اندوه است. شهر آنها، از صبح ديروز مملو از خانواده سربازان كشته يا مجروح شده است. يكي از ‌آنها به «اعتماد» مي‌گويد: «سرباز‌ها همه فوق ليسانس و ليسانس و بيشتر شيرازي بودند.

از صبح خانواده‌هاي‌شان آمده‌اند در شهر پي بچه‌هاي‌شان. ما راننده را نمي‌شناسيم اما مي‌گويند چون سرعت مي‌رفته ناگهان ترمز بريده و در دره ٢٠ متري سقوط كرده. البته آن جاده (سيرجان به ني‌ريز) گردنه‌هايي با عمق ٨٠ متر هم دارد. سربازها، بنده خداها خواب بودند كه اين اتفاق براي‌شان افتاد» و آخرين خواب ١٩ سرباز پادگان ‌٠٥ كرمان، خيلي طولاني شد

[=yekan]امیر قلعه نویی:چه عاشقانه؛ چه معصومانه؛ چه بي ادعا... چقدر بي هياهو... چه مظلومانه؛ چقدر غريبانه...
خبر هم چقدر كوتاه بود: سربازان كشور خودمان " ايران" پَر كشيدند .
فاجعه حزين درگذشت تعداد كثيري از سربازان وظيفه ايران زمين را به تمامي هموطنانم باالخص خانواده آن ستاره هاي آسماني كه در اوج بي تفاوتي بسياري از افراد حقيقي و حقوقي رخت از دنياي فاني بربستند را تسليت و تعزيت عرض مي كنم.
برادر شما
امير قلعه نويی

[=yekan] فرشته کریمی:خداحافظ برادر سربازم اينجا كسی ككش هم نميگزد، جز خانواده داغدارت
جز رفيق بی برادر شده ات

[=yekan]مسعود شجاعی:

[=yekan]سپیده توکلی:رخت سربازى تو بوى كفن دارد و من شرمسارم كه نگاهت كنم و دم نزنم

[=yekan]فرشاد احمدزاده:از خدا برای خانواده هايتان صبر فراوان خواستارم.

[=yekan]محسن مسلمان:

[=yekan]میلاد میداوودی:
لالالالا دیگه بسه گل لاله....
بهار سرخ امسال مثل هر ساله...
هنوزم تیرو ترکش قلبو میشناسه.... هنوز شب زیر سرب و چکمه می ناله.... نخواب آروم گل بی خارو بی کینه......
نمییبینی نشسته گلوله تو سینه ....
آخه بارون که نیست رگبار باروته ......
سزای عاشقای خوبه ما اینه......
نترس از گلوله دشمن گل لادن......
که پوست شیر پوست، سرزمین من....
اجاق گرم سرمای شب سنگر......
دلیل تا سپیده رفتنو رفتن..... روحشان شاد

[=yekan]علی پروین:

[=yekan]علی کریمی:

[=yekan]علیرضا دبیر:تسلیت چه واژه کوچکیست به مادران نوزده سرباز وطن که پر کشیدن و افطار شانزدهم ماه رمضان را ندیدند.
روحشان شاد

[=yekan]الناز کمپانی:تسلیت...

[=yekan]فرهاد مجیدی:روحشان شاد

[=yekan]میثم مجیدی:هيچ چيزى نميتونه از تلخى رفتن شما كم كنه، لبهاى خندونتون قلب همه مونو آتيش زد. خدا به همراهتون، از اون بالا حواستون به همه ما باشه سربازهاى وطن

[=yekan]فریبا بداغی:تسليت به خانواده همه اين عزيزان سربازان وطنم

[=yekan]مرتضی پورعلی گنجی:ای خدا به خانوادشون صبر بده...تسلیت

[=yekan] علیرضا بیرانوند:تسلیت میگم به خانوادهای محترم سربازان جان بر کف کشور عزیزم و به ملت عزیزم ایران. آروزی میکنم روح سربازان وطنم در این ماه عزیز با مولا علی(ع) محشور گردند. و آروزی سلامتی و سربلندی تمامی سربازان جان برکف وطنم که دورتر از مرزهای ایران برای آسایش ما تلاش میکنن

[=yekan]کمال کامیابی نیا:

[=yekan]افشين پيروانی:

[=yekan]آرش رضاوند:اسوده بخواب سرباز وطن سرنوشت براتون مرخصی تاابد ردكرده.تسليت به خانواده هاي اين سربازای گل...جاتون توبهشت باشه

[=yekan]داوود نوشی صوفیانی:تلخ ترين سلفی سال!!!
تسليت به خانواده هاى اين عزيزان.

[=yekan]امین حاج محمدی:پرواز دسته جمعی سربازاى وطن و به خونواده‌هاشون تسليت ميگم

[=yekan]امیر حسین فشنگچی:آخرين سلفی...

[=yekan]محمد عباس زاده:پسرم انقدرپشت سرت اب ریختم که تمام کوچه سبز شد، پس چرانیامدی؟
تسلیت به خانواده های سربازان عزیز

[=yekan]رضا شکاری:خدا بیامرزدتون
تلخ ترین سلفی سال...

[=yekan]محمد ایرانپوریان:

[=yekan]نیلوفر اردلان:روحشون شاد ..0هيچ واژه ای لايق اين سربازای وطن نيست، افسوس و صد افسوس

[=yekan]هادی عقیلی:ميدونم چند تن از شما دوستان كه در اين عكس هستين در حادثه واژگونی اتوبوس جون خودتونو از دست دادين ...براى اونايی كه نيستن از خداى بزرگ درخواست آمرزش دارم و تسليت ميگم به خانواده اين دوستان و ديگر سربازهاى هم دورشون

[=yekan]فرزانه فصیحی:تسلیت ایران من

[=yekan] مهدی رجب زاده:به نام حضرت دوست، سلام
قطعاً کسانیکه برای کشور عزیزمون و پرچم مقدسش جان باختن، اسمشون در تاریخ ثبت و یادشون همیشه زنده خواهد ماند.
عرض تسلیت دارم خدمت خانواده های سربازانی که در سانحه رانندگی از بین ما پرکشیدن. خدا به خانواده هاشون صبر بده و ان شاءالله روح این عزیزان غریق رحمت الهی و با امیرالمؤمنین علی علیه السلام محشور شوند..
التماس دعا، یا حق

[=yekan]فرشید طالبی:جوان سرباز لیسانس وظیفه و شاید بیشتر دوران آموزش خود را به پایان برده اند و می خواهند به
خانه هایشان بازگردند اما... اما قربانی غفلت راننده و احتمالا نقص فنی اتوبوس می شوند؛اینجاست که حادثه تلخ رخ می دهد.
در چنین شرایطی و در مرگ و درگذشت جوانانی با این سن و سال همیشه به یاد پدران و مادران و خانواده هایشان می افتم که چه می کشند؛رنج از دست دادن جوان تحصیلکرده خانواده...رخت سربازی تو بوی کفن دارد و من
شرمسارم که نگاهت کنم و دم نزنم... فعلا چیز بیشتری نمی توانم بگویم جز آرزوی صبر برای خانواده های داغ دیده عزیزان سرباز وطن

[=yekan]مهرداد کفشگری:

[=yekan]آرش افشین:روحشان شاد...

[=yekan]محمد طیبی:تسلیت به خانواده های داغدار و چشم انتظار این عزیزان وطن

[=yekan]جواد کاظمیان:با اشك برای آخرين بار بايست
در حسرت برگشتن ديدار بايست
از صندلي ات بلند شو،دره رسيد
مرگ آمده سرباز،خبردار بايست
از جلو نظام خبردار
دنيا خدا نگهدار

.

نکته چهارم : خدمت سربازی از لحاظ اقتصادی

[=Noto Naskh Arabic][=arial black]من مینویسم سرباز، تو بخوان سرباخته

سلام سرباز وطنم
خواستم بگویم از امروز من دیگر یک روزنامه نگار نیستم.
خواستم بگویم امروز هم صداو سیما سکوت کرده است و هیچ ایرانی مهربانی نمی‌رود جایی شمع روشن کند و برایت دسته گل بگذارد.
شبکه‌های مجازی سرشان به کار خودشان گرم است.
هنوز اخبار فلوجه میچرخد و میچرخد. هنوز جوان پناهجوی سوری صدر اخبار است.
هنوز خبر یارانه‌های ۴۵ هزارتومانی پربازدید است.
هنوز هیچ سرداری دلش به درد نیامده از رفتن سرباز وطنش تا به جای سربازان سوری و فلسطینی و یمنی و... به سرباز مظلوم ایرانی هم بیندیشد.
[=Noto Naskh Arabic]سلام سرباز وطنم
جایت اینجا خالی نیست.
جای تو هیچ جا خالی نبوده است.
چون تو جایی نداشته‌ای که خالی باشد.
سرباز وطنم گویی تو در ناکجاآباد میزیسته‌ای و هیچ هم ولایتی و همشهری نداری. نداری تا برایت شوری به پا کنند.
هیچ هم زبانی نداری که مثل فلان قوم و فلان ماجرا آنقدر پافشاری کند تا برنامه‌ای تلویزیونی را تعطیل و هنرمندانش مجبور به عذرخواهی رسانه‌ای شوند.
هیچ همصنفی نداری که فریاد وامصیبتا سربدهد و بگوید به صنف کاری و حرفه ایش توهین شده و درِ یک برنامه‌ی دیگر را تخته کند.
تو حتی دیواری هم نداری که کسی به خودش زحمت بالا رفتن بدهد.سلام سرباز وطنم
من روزنامه نگار نیستم که خبر دردناک مرگ بی‌دلیل تو هنوز تلنگری به شیشه‌ای نزده است.
من روزنامه نگار نیستم که هنوز خبر سکه و ارز و طلا و یارانه را می‌نویسم.
من روزنامه نگار نیستم که هنوز از یورو ۲۰۱۶ و مسابقات والیبال می‌نویسم.
من روزنامه نگار نیستم که هنوز حواسم نیست که وقتی می‌گویند تو به خدمت اجباری سربازی رفته‌ای یعنی مجبور بوده‌ای برای رعایت قانون ۱۰۰ ساله، در شرایطی که نه توانسته‌ای درس ات را تمام کنی، نه در کنار محبوب ات زندگی به خوشی بگذرانی، و نه توانسته‌ای شغلی درخور نیروی جوانیت پیدا کنی یعنی چه.
[=Noto Naskh Arabic]من روزنامه نگار نیستم اما تو سربازیمن مینویسم سرباز تو بخوان سرباخته

خداوند لعنت کند مصوبین این حادثه دلخراش رو ,,,,
وای بر این دولت و وزرای کابینه اش از آقای آخوندی بپرسید ببینه آیا بچه خودش هم در بین این شهیدا اگه بود بازم سکوت میکرد ...........
وای بر این دولت ؛ که فقط از اسلام ، اسمشو یدک میکشه .....

موضوع قفل شده است