12 فروردین كه روز نخستین حكومت الله است از بزرگ ترین اعیاد ملی و مذهبی ماست.
تبهای اولیه
امام خمینی قدس سره در تاریخ 12 فروردین 1358 پس از تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی طی پیامی رادیو تلویزیونی فرمودند:
«خداوند تعالی وعده فرموده است كه مستضعفین ارض را به امید و توفیق خودش، به مستكبرین غلبه دهد و آن ها را امام و پیشوا قرار دهد. وعده ی خداوند تعالی نزدیك است. من امیدوارم كه ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستكبرین غلبه كنند چنان كه تاكنون غلبه كردند... من از عموم ملت ایران تشكر می كنم كه در این رفراندوم شركت كردند و رأی قاطع خودشان را كه باید گفت صددرصد پیروزی بوده است دادند و به جمهوری اسلامی هم رأی دادند... جمهوری اسلامی است كه احكام مترقی او بر تمام احكامی كه در سایر قشرها و سایر مكتب هاست تقدم دارد.»
رهبر كبیر انقلاب اسلامی قدس سره در قسمت دیگری از پیام خود فرمودند:
«صبح گاه 12 فروردین كه روز نخستین حكومت الله است از بزرگ ترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند روزی كه كنگره های قصر 2500 ساله حكومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه ی شیطانی برای همیشه رخت بربست و حكومت مستضعفین جانشین آن گردید.
با سلام
در 12فروردین 1358 ثمره مبارزات ضد سلطنتی و طاغوتی و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ملت ایران به بار نشست و نظام جمهوری اسلامی ایران استقرار یافت.
در چنین روزی ملت ایران که سال ها تحت حکومت ظالمانه پادشاهی بود، انقلاب خود را با رای 98.2 درصدی تثبیت کرده، ساختار سیاسی ، اجتماعی ایران را تغییر داد و جمهوری اسلامی مستقر شد. به همین سبب این روز مبارک از آن پس روز «جمهوری اسلامی» روز نخستین حكومت الله نام گرفت. پس از آنکه قرنها تئوری جدایی دین از سیاست و نظامهای حکومتی لائیک بر دنیا سیطره داشت و قوانین شرعی و الهی امری خصوصی در زندگی مردم تعبیر می شد، در 12فرودین سال 58، نظامی متولد شد که این نظریهها را در قرن بیستم باطل کرد و حکومت اسلامی را براساس موازین وآموزههای دینی به منصه ظهور و عمل رساند.
.
مردم تصورشان از آری دادن به ج.ا چه بود ؟
بخشی از نامه صادی زیباکلام به مدیر مسئول روزنامه جوان:
... شما متأسفانه با مرحوم امام کاملاً گزینشی برخورد میکنید. آن بخشهایی را که بسود سیاسیتان است درمیآورید و آن قسمتهایی را که به نفعتان نیست پنهان میسازید. ادبیات امام در خصوص جایگاه مردم در انتخاب حکومت، رأی مردم و حق انتخاب مردم در گفتمان شما جایی ندارد. من برخلاف شما با امام گزینشی برخورد نمیکنم که قسمتهایی را که به نفع منافع سیاسیام است را پررنگ کنم و بخشهایی را که خیلی به نفعم نیست مسکوت بگذارم. والا من هم میتوانستم به آقای سید حسن خمینی بگویم که بد نمیشد به مصاحبهها، سخنرانیها و اعلامیههای جد بزرگوارت در دوران انقلاب مراجعه میکردی و میدیدی که علت مبارزه با رژیم شاه را کدامین عوامل نام میبرند؟ تا میدیدی وقتی از ایشان میپرسیدند که حضرت آیتالله در حکومت اسلامی که شما بعد از انقلاب میخواهید در ایران ایجاد نمایید، اگر کسی از شما انتقاد نماید، اگر کسی با شما مخالفت نماید، با او چگونه برخورد خواهید کرد، چه پاسخهایی میدادند. ایضاً وقتی ازایشان میپرسیدند در حکومت اسلامی شما مارکسیستها، ناراضیان، اقلیتهای قومی، دینی، حقوق زنان چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد، چه پاسخهایی میدادند. چنین پرسشهایی دهها بار از مرحوم امام خمینی در دوران انقلاب پرسیده شدند و پاسخهای ایشان هم موجودند.
چه خمینی جوان(سید حسن آقا)، چه جنابعالی آقای گنجی و چه همه آنان که تردید دارند که اهداف انقلاب کدام بودند، (آیا مردم انقلاب کردند که بعد از انقلاب با آمریکا دربیفتند و یا اسراییل را نابود کنند، یا خواهان آزادی و دمکراسی بودند،) میتوانند ازجمله به مجموعه بیش از یکصد و بیست مصاحبه مرحوم امام در چهار ماهی که در نوفللوشاتو بودند(مهر لغایت ۱۲بهمن۵۷) مراجعه کنند. متواترترین پرسشها در آن ۱۲۰ مصاحبه در خصوص علت مبارزه و نارضایتی از رژیم شاه است و اینکه حکومت اسلامی موردنظر امام چگونه حکومتی است و با مخالفین، منتقدین و... چگونه برخورد خواهد نمود. آقای گنجی و تندروهای امروز میتوانند ملاحظه نمایند که امام چند بار از «آمریکاستیزی»، «استکبارستیزی» و یا «نابودی اسراییل» بهعنوان اهداف انقلاب اسلامی ایران نام میبرند. ایضاً آقای گنجی و سایر انقلابیون بعد از انقلاب میتوانند به قطعنامههای راهپیماییهای تاریخی دوران انقلاب و آرشیو گستردهای از اعلامیهها و سخنرانیهای سایر رهبران نهضت در دوران انقلاب مراجعه نمایند تا دریابند انگیزهها و دلایل نارضایتی مردم از رژیم شاه کدامین بودند و مردم خواهان و در آرزوی چه نوع حکومتی و نظام سیاسی بعد از انقلاب بودند.
اتفاقاً جناب آقای گنجی عزیز یکی از بزرگترین خدمات خمینی جوان به انقلاب پرداختن به همین موضوع است. اینکه چه شد که انقلابی که به نام خدا و برای تحقق دمکراسی بود و نه به دنبال صدور انقلاب بود، نه درصدد خونریزی و انتقام و نه خواهان مرگ و نیستی و نابودی کشور و ملت دیگری بود و شیوه مبارزات مسالمتآمیز و پرهیز از اقدامات خشونتآمیز و تلافیجویانه آن توجه و احترام جهانی را برانگیخته بود، آنچنان در ماه های نخستین بعد از پیروزیاش به سمت خشونت، به سمت تندروی و مبارزه و دشمنی با مخالفین، صدور انقلاب و خصومت با غرب و اروپا و آمریکا و نظام سرمایهداری رفت. شاید خمینی جوان روزی دریابند که بزرگترین خدمتی که در حق جدشان میتوانند بنمایند آن است که به نسلهای بعد از انقلاب، به نسلهای دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نشان دهند که انقلابی که جدشان رهبری آن را بر عهده داشتند خواهان مرگ و نیستی و نابودی هیچ ملت و کشوری ازجمله آمریکا و اسراییل هم نبود.
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
چهارم دیماه یک هزار و سیصد و نودوچهار
مردم برای چه به جمهوری اسلامی آری دادند ؟
بخشی از نامه دکتر زیبا کلام به آیت الله علم الهدی :
بعد هم به تشریح شماری از عمدهترین آن خواستهها که مردم از رژیم شاه داشتند و به خاطر رسیدن به آنها انقلاب کردند پرداختم. ازجمله انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی اجتماعات سیاسی و صنفی، آزادی اندیشه، لغو سانسور، لغو شکنجه زندانیان سیاسی، حاکمیت قانون، بازگشت تبعیدیها به وطن و بالاخره مهمترین آنها که آزادی زندانیان سیاسی میبود. اضافه نمودم که بهواسطه یکسری از دلایل سیاسی و اجتماعی بهتدریج از همان ماههای نخست بعد از انقلاب آن خواستههای دمکراتیک جای خود را دادند به آمریکاستیزی، استکبارستیزی، غربستیزی، صدور انقلاب، محو اسراییل و این دست مطالبات. روندی که بهمرورزمان گستردهتر و فراگیرتر شده و عملاً جای آرمانها و خواستههای اولیه انقلاب اسلامی را گرفته است. به حضار که علیالاغلب نسلهای بعد از انقلاب بودند و انقلاب را ندیدهاند توصیه کردم که به روایتهای بنده و همنسلان بنده باور نکنند و به چشم و عقل خودشان باور کنند. برای آگاهی از اینکه اهداف و آرمانهای انقلاب کدام بودند مراجعهکننده انبوه آرشیو اسناد و مدارک انقلاب، به مطبوعات دوران انقلاب، به صدها سخنرانی، مصاحبه و اعلامیههای مرحوم امام خمینی رهبر انقلاب زمانی که در نوفللوشاتو بسر میبردند، ایضاً به سخنرانیها و مصاحبههای شخصیتهای انقلابی و مبارز دیگر در داخل کشور، به بیانیهها، اعلامیهها و نامههای سرگشاده گروهها و تشکلهای سیاسی مبارز اعم از مذهبی، مارکسیست و ملیگرا، به قطعنامههای تاریخی که در پایان راهپیماییها قرائت میشدند و خواستههای راهپیمایان را اعلام نموده و صدها هزار نفر با فریاد تکبیر آنها را تأیید میکردند. همه اینها به نحو بیچون و چرایی روشن میسازند که انقلاب اسلامی برای چه بود. آیا برای تحقق دمکراسی در ایران بود یا برای مبارزه با آمریکا؟ ازجمله خواستهای که بیشترین تواتر را در تکرار داشت آزادی زندانیان سیاسی بود.