جمع بندی مذاهب اهل تسنن؛ علل به وجود آمدن ، رواج و اختلاف
تبهای اولیه
سلام چرا مذهب حنبلی در ایران مثل سایر مذاهب اهل سنت ، منتشر نشد ؟! چرا جناب شافعی از مذهب استاد خود مالک دست برداشت وبرای خود فتاوای جدیدی داد ؟!
چرا مذهب حنبلی در ایران مثل سایر مذاهب اهل سنت ، منتشر نشد ؟!
حنبليها پيروان احمد بن محمد بن حنبل ابو عبداله شيباني وائلي (۱۶۴ - ۲۴۱ ه’ ق) هستند. وي ايراني الاصل، از شهر مرو و پدرش فرماندار سرخس بود. او براي كسب دانش به كوفه، بصره، يمن، شام، مغرب، الجزاير، عراق، فارس و خراسان سفر كرد. مذهب حنبلي تا قرن هشتم رواج فراوان داشت. شمار حنبليها در جهان اسلام بسيار كم است.
به گفته مقدسی در احسن التقاسیم مردم ری و اصفهان در زمان وی حنبلی بوده اند(1) شاید در مورد اصفهان به این دلیل بوده که ابو حاتم محمد پسر ادريس رازى پيشواى حنبلى از اهالی اصفهان است . او مىگويد ما از مردم اصفهان از ديهى هستيم كه آن را «گز» گويند.(2) برخی از سفر ابن خلیل دمشقی یکی از بزرگان حنبلیه به اصفهان نیز خبر داده اند(3)م
ذهب حنبلي در قرن دوازدهم هجري به تبليغ محمد بن عبدالوهاب و شمشير خانواده آل سعود، در جزيرة العرب رواج بسيار يافت و به نام مذهب وهابي، آيين قانوني آن سرزمين گرديد و در بلاد خليجفارس و مصر شايع گشت، البته محمد بن عبدالوهاب تجديد نظري در آن مذهب كرد و عقايد خود را بر آن استوار ساخت(4)
اين مذهب مانند سه مذهب ديگر انتشار وسيعي نيافت و كمترين طرفدار را دارد. اكنون مذهب رايج و رسمي عربستان حنبلي است و در برخي از شهرهاي عراق و شام نيز پيرواني دارد(5) با این حال در جامعةالازهر مصر تدريس ميشود. علل عدم انتشار وسيع اين مذهب: ۱. اعتماد زياد بر روايت و منقولات كه در بين آنها روايات ضعيف هم هست؛ ۲. عدم اجتهاد مگر به سبب ضرورت؛ ۳. هيچ حكومتي از اين فقه تقليد نكرد مگر در دوره جديد در حجاز(6)
اما احتمالات متعددی وجود دارد که باعث عدم پیشرفت این مذهب در ایران شده است
عامل اول:به جهت اينكه سامانيان، غزنويان و امپراطوري عثماني حنفي بوده اند، اكثر طرفداران اين فرقه در شبه قاره هند، آسياي ميانه و تركيه هستند و اهل سنت شرق ايران حنفي هستند.
دلیل دوم: کم بودن پیروان مذهب حنبلی در جهان که قبلا نیز ذکر شد به گونه ای است که هر سه مذهب بالای سیصد میلیون جمعیت دارند اما مذهب حنبلي تنها نزديك به 40 الي 50 ميليون نفر مي باشند و طرفداران اين فرقه بیشتر در عربستان هستند این کم بودن پیروان در جهان تاثیر در کم بودن آنان در ایران نیز داشته است.
منابع
1. احسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، أبو عبد الله محمد بن أحمد مقدسى (ق 4)، ترجمه علينقى منزوى، تهران، شركت مؤلفان و مترجمان ايران، چ اول، 1361ش.2، ص: 591
2. معجم البلدان/ترجمه، ج2، ص: 48
3.الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، خير الدين الزركلى (م 1396)، بيروت، دار العلم للملايين، ط الثامنة، 1989، الأعلام،ج8،ص:229
4.فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور، ص248تا250
5.التشريع الاسلامي نشأته و مصادره و تاريخه، عبدالفتاح كبّاره، ص۱۷۲.
6.الموسوعة الميسرة في الاديان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهني، ج ۲، ص ۱۳۰.
چرا جناب شافعی از مذهب استاد خود مالک دست برداشت وبرای خود فتاوای جدیدی داد ؟!
ابي عبدالله محمد بن ادريس بن عباس بن عثمان بن الشافع الهاشمي (150 - 204 هجري) (يكي از ائمه فقهي چهارگانه اهل سنت) اطلاق مي شود. شافعي در مدينه متولد شد و بعد از مدتي كه به سن جواني رسيد، به شهرهاي مختلف از جمله مكه، بغداد، مصر و يمن مسافرت نمود او از شاگردان مالك بن انس بود و همچنين از شاگردان ابوحنيفه هم استفاده كرده، و در برخي مسائل فقهي پيرو مذهب حنفي بوده، ولي به خاطر مسافرت هايي كه به شهرهاي مختلف داشته و با مشاهده مسلك هاي گوناگون، مذهب جديدي پديد آورد كه از اختلاط دو مذهب حنفي و مالكي بود. و در مسائل كلامي هم از اتباع ابوالحسن اشعري محسوب مي شد، شافعي همچون ديگر اهل سنت كتاب سنت، اجماع و قياس را حجت مي داند.[1]
او به مدت نه سال شاگرد مالک ابن انس محسوب می شود و مالک به او اجازه فتوا می دهد او پس از فوت مالک با محمد بن حسن شیبانی (م 189) فقیه معروف حنفی آمد و شد علمی داشت. آشنایی شافعی با مذهب حنفی مکتب اهل رأی که در عراق متداول بود. سرانجام به آن انجامید که او مذهب نوینی، که میانه و حد وسط مذهب حنفی و مذهب مالکی است، یعنی مکتب اهل حدیث که در حجاز رایج بود پدید آورد.(2) لذا می توان آور گفت او فقيهي بود ميانه رو، و صاحب نظر، مذهب او تلفيق شده از فقه حجازي و عراقي.
1. مشكور، محمدجواد، موسوعه الفرق الاسلامية، بيروت، مجمع البحوث، چاپ اول، 1415 هجري، ص 300 ـ 301.
2. ره توشه حج، ج 1 , ایدرم لاهیجی، حسن
أيا مذاهب متعدد قرون اول هم مثل قرائات متعدد قران ، در قرن 4 محدود شدند به 4 مذهب ؟"
این مذاهب فقهی منحصر در چهارمذهب نبود، بلکه عده زیادی از علمای اهل سنت، صاحب مدرسه و رأی بودند، از جمله میتوان به مذهب حسن بصری از سال 21 هجری تا سال 110 هجری و یا مذهب اوزاعی از سال 88 هجری تا سال 157هجری، و یا اینکه مذهب داود بن علی اصفهانی از سال 202 هجری تا سال 270 هجری که معروف به ظاهری بود و مذهب محمد بن جریر طبری از سال 224 هجری تا سال 310 هجری اشاره کرد.[1]
برخی از علما این انحصار را پذیرفتند و از آن دفاع کردند و در مقابل عدهای آن را منافی با آزادی در مباحث علمی دانستند.
برخی از علما این انحصار را پذیرفتند و از آن دفاع کردند و در مقابل عدهای آن را منافی با آزادی در مباحث علمی دانستند.
یکی از مخالفین انحصار در مذاهب، عبدالمتعال الصعیدی[2] است. او در این خصوص میگوید: «اکنون میتوانم بگویم که منع اجتهاد با استفاده از راههای ظالمانه، و با توسل به زور و اغوا و از طریق پول، صورت گرفته است. تردیدی نیست اگر این وسایل و امکانات در اختیار مذاهب دیگر نیز قرار گرفته بود، اکنون تودههای مردم از آنها پیروی میکردند، و چه بسا مورد تأیید کسانی بودند که اکنون در صف مخالفین قرار دارند. اکنون ما میتوانیم خود را از قید مذاهب چهارگانهای که از طریق فاسد و ناصواب بر ما تحمیل کردند، آزاد کنیم، و در احکام دینمان به اجتهاد روی آوریم، زیرا که منع آن با خشونت و زور انجام شده است؛ حال آنکه اسلام امور را فقط از طریق رضایت و شوری بین مسلمانان قابل تحقق میداند، چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ[شوری/28]».[3]
یکی دیگر از مخالفین انحصار مذاهب اربعه، عبدالدائم بقری انصاری است. او در مورد بسته شدن باب اجتهاد و انحصار فقه اهل سنت در چهار مذهب میگوید: «راز عقب ماندگی مسلمانان، در منع اجتهاد است. همین باب برکت است که چون بسته شد مسلمانان به همان اندازه عقب ماندند که دنیا پیشرفت کرد. در پی بسته شدن این باب بود که همه آنچه را پیشنیان نهادهاند، اصول ثابتی قلمداد شد که هیچ امکان تغییر و تبدیل آنها نیست؛ چرا که حکمرانان و پادشاهان به دلایلی کاملا سیاسی جلوی اجتهاد را گرفتند تا از این رهگذر حکومت خود را حفظ کنند و اطمینان یابند که هیچ مخالفی در برابر آنان قامت نخواهد آراست. و اگر هم کسی چنین جرأتی به خود دهد کسی به سخن او گوش نخواهد داد چرا که درهای اجتهاد بسته شده است. در پی همین رخداد، تشریع و تقنین اسلامی حالت جمود به خود گرفت با آنکه همین تشریع جان امت و حیات اسلام است.»[4]
[1]. السلفیة بین اهل السنة و الامامیة، نشر الغدیر، بیروت: ص107
[2]. عبدالمتعال الصعیدی از علمای دانشگاه الزهر مصر بودند و در سال 1386 هجری از دنیا رفتند.ایشان عضو مجمع اللغة العربیة مصر بودند.
[3]. سؤالات ما، حسین تهرانی، انتشارات اسوه، قم: ص446 به نقل از کتاب میزان الاجتهاد، عبدالمتعال صعیدی: ص14
[4]. الإمام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حیدر، مجمع العالمی لأهل بیت: ج1، ص177 به نقل از کتاب الإنصاف: ص37.
حکومتها نقش اصلی را در تعیین مصادیق مذاهب چهارگانه ایفا کردند. چرا که مردم نمیتوانستند مذاهب را در تعداد معینی محدود کنند، و حکومت بود که مصادیق این انحصار را مشخص کرد و در برخی از اوقات یکی از مذاهب که مورد نظرشان بود را بر دیگر مذاهب ترجیح میدادند و آن را گسترش میدادند. به طور مثال مذهب حنفی به علت قدرت و امکانات پیروانش، بیشترین گسترش را در بین اهلسنت پیدا کرد، چرا که ابویوسف، قاضی القضاة دولت عباسی که مورد احترام آنان بود، این مذهب را ترویج میکرد و عملاً کسانی که منسوب به مذهب حنفی بودند، منصب قضاوت را احراز میکردند.[1]
چند دلیل میتوان برای این تفکیک بیان کرد که در میان آنها دو دلیل از بقیه مهمتر است:
1. تعصبات مذهبی: طرفداران و شاگردان رؤسای مذاهب، به خاطر تعصبات کورکورانه ای که نسبت به شخصیت آنها داشتند، این اجازه را نه به خود و نه به دیگران ندادند که از شخص دیگری تقلید کنند و همین امر باعث شد که مذاهب فقهی در این چهار مذهب خلاصه شود.[2]
2.عوامل سیاسی: ظاهر آن است که دستگاه سیاست در آن عصر از رشد فکرى علما و حوزههاى علمى هراسان بوده است؛ زیر این علما و مجتهدان بودند که با استقلال فکرى و پویایى اجتهاد خود از اسلام دفاع کرده و جلو بدعتها و کج روىهای حاکمان ظالم را مىگرفتند و اسلام را زنده میکردند و این، همان چیزى است که با اهداف سوء حاکمان ظلم منافات دارد. لذا از گسترش مذاهب فقهی جلوگیری شد.[3]
[1]. تاریخ الفقه الإسلامی و أدواره، موسسه امام صادق، قم:ص14.
[2]. شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، نشر مشعر، تهران: ج2، ص615
[3]. همان
سلام
دقيقا ، چون حكام با قدرت وسركوب توانستند سلايق خودشان را حاكم گردانند مانند همان تحديد قرائات به 7 و14 عددو انحصار مذاهب در 4 عدد .
پرسش:
آیا مذاهب فقهی اهل سنت منحصر در چهار مذهب(حنفی، حنبلی، مالکی و شافعی) است؟چرا مذهب حنبلی در ایران مثل سایر مذاهب اهل سنت ، منتشر نشد ؟!چرا جناب شافعی از مذهب استاد خود مالک دست برداشت وبرای خود فتاوای جدیدی داد؟!
پاسخ:
مذهب اهل سنت ابتدا این مذاهب فقهی منحصر در چهارمذهب نبود، بلکه عده زیادی از علمای اهل سنت، صاحب مدرسه و رأی بودند، از جمله میتوان به مذهب حسن بصری از سال 21 هجری تا سال 110 هجری و یا مذهب اوزاعی از سال 88 هجری تا سال 157هجری، و یا اینکه مذهب داود بن علی اصفهانی از سال 202 هجری تا سال 270 هجری که معروف به ظاهری بود و مذهب محمد بن جریر طبری از سال 224 هجری تا سال 310 هجری اشاره کرد.(1)
برخی از علما این انحصار را پذیرفتند و از آن دفاع کردند و در مقابل عدهای آن را منافی با آزادی در مباحث علمی دانستند.
برخی از علما این انحصار را پذیرفتند و از آن دفاع کردند و در مقابل عدهای آن را منافی با آزادی در مباحث علمی دانستند.
یکی از مخالفین انحصار در مذاهب، عبدالمتعال الصعیدی(2)است. او در این خصوص میگوید: «اکنون میتوانم بگویم که منع اجتهاد با استفاده از راههای ظالمانه، و با توسل به زور و اغوا و از طریق پول، صورت گرفته است. تردیدی نیست اگر این وسایل و امکانات در اختیار مذاهب دیگر نیز قرار گرفته بود، اکنون تودههای مردم از آنها پیروی میکردند، و چه بسا مورد تأیید کسانی بودند که اکنون در صف مخالفین قرار دارند. اکنون ما میتوانیم خود را از قید مذاهب چهارگانهای که از طریق فاسد و ناصواب بر ما تحمیل کردند، آزاد کنیم، و در احکام دینمان به اجتهاد روی آوریم، زیرا که منع آن با خشونت و زور انجام شده است؛ حال آنکه اسلام امور را فقط از طریق رضایت و شوری بین مسلمانان قابل تحقق میداند، چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ[شوری/28]».(3)
یکی دیگر از مخالفین انحصار مذاهب اربعه، عبدالدائم بقری انصاری است. او در مورد بسته شدن باب اجتهاد و انحصار فقه اهل سنت در چهار مذهب میگوید: «راز عقب ماندگی مسلمانان، در منع اجتهاد است. همین باب برکت است که چون بسته شد مسلمانان به همان اندازه عقب ماندند که دنیا پیشرفت کرد. در پی بسته شدن این باب بود که همه آنچه را پیشنیان نهادهاند، اصول ثابتی قلمداد شد که هیچ امکان تغییر و تبدیل آنها نیست؛ چرا که حکمرانان و پادشاهان به دلایلی کاملا سیاسی جلوی اجتهاد را گرفتند تا از این رهگذر حکومت خود را حفظ کنند و اطمینان یابند که هیچ مخالفی در برابر آنان قامت نخواهد آراست. و اگر هم کسی چنین جرأتی به خود دهد کسی به سخن او گوش نخواهد داد چرا که درهای اجتهاد بسته شده است. در پی همین رخداد، تشریع و تقنین اسلامی حالت جمود به خود گرفت با آنکه همین تشریع جان امت و حیات اسلام است.»(4)
حنبليها پيروان احمد بن محمد بن حنبل ابو عبداله شيباني وائلي (۱۶۴ - ۲۴۱ ه’ ق) هستند. وي ايراني الاصل، از شهر مرو و پدرش فرماندار سرخس بود. او براي كسب دانش به كوفه، بصره، يمن، شام، مغرب، الجزاير، عراق، فارس و خراسان سفر كرد. مذهب حنبلي تا قرن هشتم رواج فراوان داشت. شمار حنبليها در جهان اسلام بسيار كم است
به گفته مقدسی در احسن التقاسیم مردم ری و اصفهان در زمان وی حنبلی بوده اند(5) شاید در مورد اصفهان به این دلیل بوده که ابو حاتم محمد پسر ادريس رازى پيشواى حنبلى از اهالی اصفهان است . او مىگويد ما از مردم اصفهان از ديهى هستيم كه آن را «گز» گويند.(6) برخی از سفر ابن خلیل دمشقی یکی از بزرگان حنبلیه به اصفهان نیز خبر داده اند(7)
مذهب حنبلي در قرن دوازدهم هجري به تبليغ محمد بن عبدالوهاب و شمشير خانواده آل سعود، در جزيرة العرب رواج بسيار يافت و به نام مذهب وهابي، آيين قانوني آن سرزمين گرديد و در بلاد خليج فارس و مصر شايع گشت، البته محمد بن عبدالوهاب تجديد نظري در آن مذهب كرد و عقايد خود را بر آن استوار ساخت(8)
اين مذهب مانند سه مذهب ديگر انتشار وسيعي نيافت و كمترين طرفدار را دارد. اكنون مذهب رايج و رسمي عربستان حنبلي است و در برخي از شهرهاي عراق و شام نيز پيرواني دارد(9) با این حال در جامعةالازهر مصر تدريس ميشود. علل عدم انتشار وسيع اين مذهب:
۱. اعتماد زياد بر روايت و منقولات كه در بين آنها روايات ضعيف هم هست؛
۲. عدم اجتهاد مگر به سبب ضرورت؛
۳. هيچ حكومتي از اين فقه تقليد نكرد مگر در دوره جديد در حجاز(10)
اما احتمالات متعددی وجود دارد که مانع پیشرفت این مذهب در ایران شده است
عامل اول:به جهت اينكه سامانيان، غزنويان و امپراطوري عثماني حنفي بوده اند، اكثر طرفداران اين فرقه در شبه قاره هند، آسياي ميانه و تركيه هستند و اهل سنت شرق ايران حنفي هستند.
دلیل دوم: کم بودن پیروان مذهب حنبلی در جهان که قبلا نیز ذکر شد به گونه ای است که هر سه مذهب بالای سیصد میلیون جمعیت دارند اما مذهب حنبلي تنها نزديك به 40 الي 50 ميليون نفر مي باشند و طرفداران اين فرقه بیشتر در عربستان هستند این کم بودن پیروان در جهان تاثیر در کم بودن آنان در ایران نیز داشته است.
اما درمورد تاسیس مذهب جدید توسط شافعی باید گفت که او از شاگردان مالك بن انس بود و ابوحنيفه بوده است. در برخي مسائل فقهي پيرو مذهب حنفي بوده، ولي به خاطر مسافرت هايي كه به شهرهاي مختلف داشته و با مشاهده مسلك هاي گوناگون، مذهب جديدي پديد آورد كه از اختلاط دو مذهب حنفي و مالكي بود. و در مسائل كلامي هم از اتباع ابوالحسن اشعري محسوب مي شد، شافعي همچون ديگر اهل سنت كتاب سنت، اجماع و قياس را حجت مي داند.(11) آشنایی شافعی با مذهب حنفی مکتب اهل رأی که در عراق متداول بود. سرانجام به آن انجامید که او مذهب نوینی، که میانه و حد وسط مذهب حنفی و مذهب مالکی است، یعنی مکتب اهل حدیث که در حجاز رایج بود پدید آورد.(12) لذا می توان گفت او فقيهي بود ميانه رو، و صاحب نظر، مذهب او تلفيق شده از فقه حجازي و عراقي.
کلیدواژه: مذاهب چهارگانه، اهل سنت، شافعی، مالکی، ایران
منابع:
1. السلفیة بین اهل السنة و الامامیة، نشر الغدیر، بیروت: ص107
2. عبدالمتعال الصعیدی از علمای دانشگاه الزهر مصر بودند و در سال 1386 هجری از دنیا رفتند.ایشان عضو مجمع اللغة العربیة مصر بودند.
3. سؤالات ما، حسین تهرانی، انتشارات اسوه، قم: ص446 به نقل از کتاب میزان الاجتهاد، عبدالمتعال صعیدی: ص14
4. الإمام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حیدر، مجمع العالمی لأهل بیت: ج1، ص177 به نقل از کتاب الإنصاف: ص37.
5. احسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، أبو عبد الله محمد بن أحمد مقدسى (ق 4)، ترجمه علينقى منزوى، تهران، شركت مؤلفان و مترجمان ايران، چ اول، 1361ش.2، ص: 591
6. معجم البلدان/ترجمه، ج2، ص: 48
7.الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، خير الدين الزركلى (م 1396)، بيروت، دار العلم للملايين، ط الثامنة، 1989، الأعلام،ج8،ص:229
8.فرهنگ فرق اسلامي، محمد جواد مشكور، ص248تا250
9.التشريع الاسلامي نشأته و مصادره و تاريخه، عبدالفتاح كبّاره، ص۱۷۲.
10.الموسوعة الميسرة في الاديان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهني، ج ۲، ص ۱۳۰.
11. مشكور، محمدجواد، موسوعه الفرق الاسلامية، بيروت، مجمع البحوث، چاپ اول، 1415 هجري، ص 300 ـ 301.
12. ره توشه حج، ج 1 , ایدرم لاهیجی، حسن