درخواست توضیح معنی ذکرهای نماز
تبهای اولیه
لطفا توضیح کاملی درباره معانی ذکرهای نماز برایم بنویسید. خیلی زود لطفا . مثل رکوع و سجده و ...
لطفا توضیح کاملی درباره معانی ذکرهای نماز برایم بنویسید. خیلی زود لطفا . مثل رکوع و سجده و ...
باسلام و تشكر از شما :
اگر منظور شما از سؤالتان معاني اذكار نماز است به اين شرح مي باشد ،:Sokhan:
1): سبحان ربي العظيم وبحمده : يعني پر وردگار بزرگ من از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم :Gol:
2): سبحان ربي الا علي و بحمده : يعني پر وردگار من كه از همه كس بالاتر مي باشد از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم :Gol:
3): سمع اللّه لمن حمده : يعني خدا بشنود و بپذيرد ثناي كسي كه اورا ستايش مي كند :Gol:
4):استغفراللّه ربي و اتوب اليه : يعني طلب آمرزش و مغفرت مي كنم از خداوندي كه پرورش دهنده من است و من به طرف او باز گشت مي نمايم :Gol:
5): بحول اللّه و قوته اقوم و اقعد:يعني به ياري خداي متعال و قوه او بر مي خيزم و مي نشينم . :Ealam:
الله اکبر:
خدای عزّ و جلّ بزرگتر ، از همه چیز و از آن چه به وصف و نعت 1 در آید ، یا در وهم و خیال گنجد یا ادراک او به عقول و حواس توان نمود ، یا او را به چیزی قیاس توان کرد .
اشهد أن لا اله الا الله :
گواهی میدهم - که به تحقیق _ معبودی سزاوار پرستش نیست ، جز معبود یکتای بحق ، که او را همه صفات کمال است و بس ؛ اوست که در خور پرستش است ! .
اشهد أنّ محمداَ رسول الله :
گواهی می دهم که همانا « محمد » فرستاده و رسول خداست .
اشهد أنَّ علیّاَ ولی الله :
گواهی می دهم که « علی » ولی خداست . 2
حیّ علی الصّلوة :
بشتاب ! روی آر به نماز ! .
حیّ علی الفلاح :
بشتاب ! روی آر به کاری که موجب فوز و رستگاری و ظفر یافتن به سعادت عظمی است در آخرت !
حیّ علی خیر العمل :
بشتاب ! روی آر به بهترین کار ، که نماز به درگاه ایزد بی نیاز است ! .
قد قامت الصلّوة :
به تحقیق که بر پا شد نماز ! هنگام شروع آن فرا رسید ! .3
پی نوشت :
1 - وصف کسی یا چیزی به نیکی .
2 - جزء اذان و اقامه نیست لکن به قصد قربت و تجلیل و تبرک و تیمن ، رجاءَ گفته می شود لذا بنا بر مشهور فقها در اذان و اقامه به قصد ورود و جزئیت نباید گفته شود .
3 - ترجمه الصلاة مرحوم فیض کاشانی رحمة الله علیه
از لطف دوستان ممنونم
گویا نتوانستم منظورم را برسانم
منظورم فلسفه و توضیح ارکان نماز بود مانند آنکه قیام ،تشهد ،تکبیرة ا لاحرام و... یعنی چه
چه مقام عرفانی ای را می رسانند
چه چیزی را می گویند
شنیده بودم در قم آیت الله جوادی در این باره کتابی داشته ، اگر می توانید از آن کتاب برایم نقل کنید.
از لطف دوستان ممنونم گویا نتوانستم منظورم را برسانم منظورم فلسفه و توضیح ارکان نماز بود مانند آنکه قیام ،تشهد ،تکبیرة ا لاحرام و... یعنی چه چه مقام عرفانی ای را می رسانند چه چیزی را می گویند شنیده بودم در قم آیت الله جوادی در این باره کتابی داشته ، اگر می توانید از آن کتاب برایم نقل کنید.
از انجائي كه سوال شما مربوط به بخش اخلاق مي شود اساتيد اخلاق پاسخ گوي شما خواهند بود
با تشكر
[="darkgreen"]مثل این:
شخصی از حضرت امام علی علیه السلام سؤال كرد: [="red"]چرا ما دوبار سجده درهررکعت نمازمی كنيم؟[/] خوب همينطو كه يك بار ركوع می كنيم يك بار هم سجده بكنيم. البته می دانيد كه سجده يك خضوع بالاتر از خشوع بيشتری از ركوع است.
چون سجده اينست كه انسان آن عزيزترين عضوش را (عزيزترين عضو انسان سراست، آنجا كه مغز انسان قرار گرفته است و در سر همه عزيزترين نقطه پيشانی است) به علامت عبوديت روی پست ترين چيز يعنی خاك می گذارد، جبين بر خاك می سايد، اين طور در مقابل پروردگار اظهار كوچكی می كند. گفت چرا ما در هر ركعت نماز دوبار سجده می كنيم، چه سر وخصوصيتی در خاك است؟
[="magenta"]حضرت اميرالمؤمنين (ع) اين آيه را تلاوت فرمودند: «منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تارة اخری» (طه/55).[/]
[="purple"]اولا اینکه سر بر سجده می گذاری و بر می داری يعنی (منها خلقناكم )همه ما از خاك آفريده شده ايم، تمام اين پيكر ما ريشه اش خاك است، هر چه هستيم از خاك بوجود آمده ايم.(وبهخاک برمیگردیم)
[/]
[="darkorchid"]دومرتبه سرت را بخاك بگذار، يادت بيايد كه می ميری و باز به خاك بر می گردی. دوباره سرت را از خاك بردار و يادت بيفتد كه يك بار ديگر ازهمين خاك محشور و مبعوث خواهی شد[/][/]
[="darkslategray"]« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص۹۳- ۹۲»[/]
[="Blue"]الله اکبر یعنی چه ؟! یعنی من خدا را به عظمت می شناسم. دیگر وقتی من خدا را به عظمت می شناسم، همه چیز در مقابل من حقیر است . این کلمه « الله اکبر» به انسان شخصیت می دهد ، روح انسان را بزرگ می کند .
« استاد شهید مطهری/ نهج البلاغه/ خطبه متقون»
السلام علینا و علی عبادالله الصالحین سلام بر ما، سلامت بر ما و بر جمع بندگان شایسته خدا، اعلام صلح و اعلام صفا با همه بندگان صالح خدا می کنی . به قول امروزی ها اعلام همزیستی مسالمت آمیز با همه افراد شایسته می کنی . در حال نماز می گویی من با هیچ بنده شایسته ای سر جنگ ندارم ، چون اگر با بنده شایسته ای سر جنگ داشته باشم خود ناشایسته ام .
« استاد شهید مطهری/ گفتارهای معنوی/ ص ۸۸- ۸۷»
برگرفته از مقاله ۶۵ کلید از روح و فلسفه نماز و عبادت به بیان استاد شهید مرتضی مطهری[/]
[="Magenta"]
[="Indigo"]واین لینک از کتاب گفتارهای معنوی صفحه 92 به بعد ایشالاکمکتون می کنه.[/][/]
از لطف دوستان ممنونم
گویا نتوانستم منظورم را برسانم
منظورم فلسفه و توضیح ارکان نماز بود مانند آنکه قیام ،تشهد ،تکبیرة ا لاحرام و... یعنی چه
چه مقام عرفانی ای را می رسانند
چه چیزی را می گویند
شنیده بودم در قم آیت الله جوادی در این باره کتابی داشته ، اگر می توانید از آن کتاب برایم نقل کنید.
سلام علیکم
منظور شما احتمالا کتاب اسرار عبادات و آدب الصلاة حضرت آیت الله جوادی آملی است ، از باب اجابت امر رعایت امانت کرده فرازهایی از این دو کتاب شریف را تقدیم شما می نمایم :
استاد در گفتار اول کتاب اسرار عبادات در فرازی چنین می نگارد : عبادات یک ظاهری دارند و یک باطن و سرّی ، به ما گفته اند که آن اسرار را فرا گیریم و بدانها عمل کنیم . نماز خواندن و روزه گرفتن و وضو گرفتن و دیگر تکالیف جزء احکام الهی است . هر یک از احکام برای آن است که انسان به اسرار آنها پی ببرد و آزاد شود .
اما اسرار نماز :
شايد تفاوت ميان راز، حكمت و ادب به گوش شما خورده باشد، چون راز عبادت- همچون نماز- چيزي است كه به عالم ملكوت و برتر از آن بر ميگردد آنچه به درون و باطن عبادت مربوط ميشود . اما حكمت عبادت، همان هدف و نتيجهاي است كه بر آن مترتب ميگردد ، از قبيل عروج ، نجات از ناشكيبايي و ... اما ادب عبادت- مانند نماز- مسائلي است كه به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت ميكند كه بايد حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پيوسته در ذكر باشد و از توجه به غير معبود خود را حفظ كند و همچنين ساير صفات ظاهری معهود و لازم را (از لباس و مكان و ...) مراعات نمايد و روشن است كه اين امور از اسرار نيست. پس ميان آداب و اسرار نماز تفاوت است.
بله جزء به حفظ آداب نماز نميتوان به اسرار آن دست يافت. بنابراين آداب نماز همان علتهاي آمادهساز و اسباب كمكرسان در رسيدن به پارهای از اسرار نماز است؛ زيرا رسيدن به باطن ممكن نشود جز براي كسي كه خاطر او پاك و درون او صاف و دل او سالم باشد.
تکبیر
اول، اينكه روح تكبير ، چيزي جز تسبيح و تنزيه نيست ؛ زيرا معناي تكبير اين است كه خداوند برتر از آن است كه به حسّ تخيّل ، توهّم و يا به تعقّل آيد ، چون او نه جسم است و نه چيزی كه با جسم سر و كار داشته باشد، نه صورت و معناي جزئی است و نه مفهوم كلّی، و نيز خدا برتر از آن است كه بتواند حقيقت بی پايان او را به كشف و شهود بنگرد؛ زيرا حقيقت بيپايان موجودی ازلي، ابدي و سرمدی فراتر از آن است كه كسي بتواند به كنه او پي ببرد، پس خداي تعالی برتر از آن است كه كنه او شناخته شود ، لذا معرفتش همراه با اعتراف به عدم اكتناه اوست.
كسي كه غير خداوند را بزرگ ميداند و كبير ميشمرد ، از جمله كسانی است كه تكبير حقيقی از او صادر نشده است، گرچه در نماز و غير نماز آن را بر زبان جاری كند.
ادامه دارد...
و من الله التوفیق
راز نيّت مراد از نيّت در اينجا قصد عنوان در باب عبادات نيست ، مانند اين كه نيّت ميكند ، نماز ظهر يا عصر بخواند . بلكه مراد از نيّت در اينجا ، تنها مقصود «قصد قربت» و نزديكی به خدای سبحان است . همچنين پيامبر (ص) در وصيت به ابوذر ميفرمايد : بايد براي تو در هر چيز نيّتی باشد ، حتي در خواب و خوراك . بنابراين نيت به معنای قصد نزديكی به خداوند سبحان ، روح عمل است ، عمل با آن زنده ميشود و بدون آن ميميرد و پيداست كه مرده هيچ اثري ندارد ، عبادت با قصد تقرب ، صحيح ميگردد و بدون آن باطل است و چون نيت داراي درجاتی است صحت نيز مراتبي دارد .
راز و نهان تسبيحات اربعه
اگر براي قرائت تسبيحات برگزيده شود ، لازم است بر كسی كه راه كشف راز را میپويد و قصد دارد رازمند گردد توجه كند به حديثی كه در بيان راز چهار بخش بودن تسبيحات آمده و گفته شده است كه چهار بخش بودن واقعيتي خارجي است كه عرش خداوند و آنچه پايينتر قرار دارد، همه بدان انتظام يافتهاند ؛ زيرا در سبب چهار گوشه بودن كعبه و بناي آن بر چهار ديوار آمده است كه: «بيت المعمور» در آسمان داراي چهار گوشه است ، به علت اين كه عرش الهی چهار ضلع و چهار جهت دارد ، و چهار ضلعي بودن عرش بدان سبب است كه تسبيح، چهار تاست؛ يعني «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اكبر».
آنچه از اين تحليل استفاده میشود اين است كه تسبيح جامعه حمد ، تهليل و تكبير داراي وجودی خارجي و اثری عينی است و بر عرش الهی كه- اوامر و نواهی از آنجا برخاسته - پيشی دارد و سبب شده كه عرش ، همانند آن شكل گيرد .
راز قيام
پوشيده نيست ، آن كس كه تنها مراقبت از قيام براي خدا دارد ، سرانجام بر پا دارنده عدالت خواهد بود و در مرحله بعد در برپا داشتن عدالت استوارتر و كوشاتر خواهد شد و به اصطلاح «قوام» ميگردد و بالاخره در مرحله پايانی مظهر «قيّوم» و به تبع و عرض روي مردم به سوي او متوجه میگردد ، چنانكه در واقع و بالإصاله رو به جانب حی قيوم ميكند و تنها قصد او را دارند.
منبع : کتاب آداب الصلاة حضرت آیت الله جوادی آملی
ادامه دارد..
و من الله التوفیق
تأويل ركوع و سجود آن است كه نمازگزاری كه با پروردگار خويش مناجات ميكند ، هنگام ركوع گرچه پشت و گردن خويش را به جلو ميكشد و سپس براي فرمان بردن از خداوند ميايستد و خويش را استوار ميكند. ولي همه اينها نسبت به دشمن خدا و دشمن امر و نهي است كه همان شيطان فريبكار يا نفس اماره و دنياي سر تا پا فريب باشد . اما نسبت به خداوند متعال هر قيامي نزد او شكستگي است ؛ زيرا هر زندهاي نسبت به او مرده و هر دانايي نسبت به او نادان و هر توانايي نسبت به او ناتوان است . چون هر چيزي نسبت به وجهالله باقي ، نابود و فاني شدني است .
بر اين پايه ، نمازگزاری كه با خدا مناجات ميكند، بايد خم شود و ركوع كند يا سجده بجاي آورد تا هر آنچه راز نهان در مرحله تنزّل است به شكل ركوع و سجود نمودار شود. چنان كه خم كردن پشت و كشيدن گردن به علامت آماده بودن براي جانبازي گرچه عنوان ركوع يا سجود بر خداوند متعال را همچنان داراست، ليكن نسبت به دشمنان دين خدا قيام و استواري است. همانگونه قيام نيز گرچه براي دفاع از كيان دين، قيام به شمار ميآيد ولي نسبت به حضرت قيوم محض، كرنش و انحطاط است.
از اميرالمؤمنين(ع) درباره معناي سجود پرسش شد، حضرت فرمود: خدايا مرا از آن آفريدي، يعني از خاك معناي سر برداشتن از سجود اين است كه مرا از زمين خارج كردي و سجده دوم، يعني دوباره مرا به زمين باز خواهي گردانيد و سر برداشتن از سجده دوم، يعني دگر بار مرا از زمين بيرون ميآوري و معناي گفتن «سبحان ربّي الأعلي و بحمده» اين است كه «سبحان» به معناي منزّه داشتن پروردگار و «اعلي» يعني در آسمانها برتر و بالاتر به گونهاي است كه همه بندگان پايينتر از اويند و همه را با بلند مرتبهگي خويش مقهور ساخته ، تدبير امور به دست اوست و نيكيها و برتريها به سوي او بالا ميروند.
از اميرالمؤمنين(ع) سؤال شد ، معناي ركوع چيست؟ فرمود: «معناه آمنتُ بك و لو ضربت عُنُقي»
فرق ميان ركوع و سجود
راز مشترك ركوع و سجود تسليم و فروتن بودن در آستان حضرت معبود است و تفاوت ركوع و سجود در اين است كه سجود، چون فروتر از ركوع است، نماد و تمثل چيزي است كه به خداوند سبحان نزديكتر است.
چون بنده هر اندازه به تواضع نزديكتر شود احتمال رسيدنش به خدا بيشتر ميشود. از اين رو در نصوص فراواني وارد شده «أقرب ما يكون العبد من الله عزّ و جل و هو ساجده» به گواهي آيه پاياني سوره علق كه از سورههايي است كه سجده واجب دارد.درا ين آيه امر به سجده و تقرب با هم شده است.
براي اهميت سجده مصلا را مسجد ناميدهاند (وقتي كه عنوان مسجد به خود بگيرد). علت نام گذاري جايگاه نماز به مسجد براي اين است كه مهمترين اجزاي نماز، يعني سجده خاستگاه عروج است. از اين رو خداي سبحان ميفرمايد: «سبحان الّذي أسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام إلي المسجد الأقصي الّذي باركنا حوله».
تمثل معاد نمازگزاري كه در هر ركعت دو مرتبه سجده میكند. در حقيقت معاد براي او تمثّل پيدا میكند. همان معادی كه «شدن» او به سوي آن است. پس كسي كه به راز نماز پي ببرد. بر مواقف قيامت آگاهي مييابد و آن را چنان میبيند كه برپا شده و آتش آن هر كسی را كه از خدا اعراض كند و رو بگرداند به جانب خود فرا ميخواند . پس با جديت هر چه تمام تر به مجاهدت بر میخيزد و ميكوشد تا آتش دوزخ را فرو نشاند . غرض اينكه دو سجده نمادی از آغاز زندگي و مردن و بازگشت به خاك است ؛ پس نيك بينديش تا راز آن را بيابی.
منبع : کتاب آداب الصلاة حضرت آیت الله جوادی آملی
ادامه دارد ..
و من الله التوفیق
شكي نيست كه جهان تكوين با زير ساخت فرمان پذيري و هدايت نظم يافته و در آن مجالي براي نافرماني و گمراهي نيست. زيرا مهار هر موجود تكويني تنها به دست خداي سبحان است.
اين نكته از اين آيه استفاده ميشود: «و ما من دابة إلا هو اخذٌ بناصيتها إنّ ربّي علي صراطٍ مستقيم» و چون در جهان تكوين عرصهاي براي سرپيچي، تمرّد و نافرماني نيست، پس در جهان امكان هر موجودي با كمال ميل و رغبت از پروردگار خويش فرمانبردار است.
بنابراين آنچه از گمراهي و فريبكاري مشاهده ميشود، تنها در جهان تشريع است. چون مكلّف در پيمودن هر يك از دو راه هموار يا فريبنده اختيار دار است و به راستي عبادت- به ويژه نماز- براي هماهنگي دو نظام تشريع شده است. پس در نماز احوال تمثّل نظام تكوين، از قبيل فرمان پذيري و هدايت، تشريع يافته است.
از جمله احوال نمايانگر خضوع، قنوت است. زيرا قنوت عبارت است از لابه، مويه و «تبتّل» يعني ترك محبت دنيا و توجه و اخلاص در برابر پروردگار جليل و چون خداي سبحان «جواد» است. آرزومندانش را نا اميد و گدايان درگاه خويش را مأيوس نميكند.
امام صادق(ع) فرمود: هيچ بندهاي دست به جانب خداي عزيز و غالب بالا نميبرد. جز اين كه خداوند حيا ميكند. آن دست را خالي و پوچ برگرداند. از اين رو آنچه ميخواهد از فضل خويش در آن دست قرار ميدهد. بنابراين هر گاه يكي از شما دست به دعا برداشت. پايين نياورد جز اينكه به صورت خويش بكشد. اين معنا غير از ثمرهاي است كه از ذكرهاي قنوت عايد بنده ميشود.
راز تشهد
قبلاً اين نكته گذشت كه تكرار سجدهها، اقرار به آغاز آفرينش انسان از خاك و بازگشت به آن و پراكنده شدن و برخاستن از آن است. بنابراين وقتي نمازگزار براي تشهد مينشيند، گويا از خوابگاه گور به پا خاسته و به برانگيخته شدن پس از مرگ اقرار ميكند و در اين دنيا- به تعليم خداوند- از آنچه پس از مرگ و برانگيخته شدن از گور مشاهده كرده، سخن ميگويد.
نحوه نشستن در حال تشهد كيفيتي استحبابي است و آن «تورّك» است؛ تورّك يعني بر نشيمنگاه و ران چپ نشستن و پاي راست را بر كف پاي چپ قرار دادن. تأويل اين گونه نشستن- چنان كه در روايت كتاب من لا يحضره الفقيه آمده- اين است كه «اللهمّ أمِتِ الباطل و أقم الحق: خدايا باطل را بميران و حق را برپا دار». زيرا راست مظهر حق و راستي و چپ كنايه از باطل و دروغ است.
منبع : کتاب آداب الصلاة آیت الله جوادی آملی
ادامه دارد ...
و من الله التوفیق
اصل «نماز» در شب معراج تمثّل يافت. هنگامي كه پيامبر خدا (ص) در نماز شب معراج نشست و دستورهاي تشهّد و صلوات را اجرا كرد. توجهي كرد ناگاه صفوف فرشتگان، فرستادگان و پيامبران را حاضر ديد! به او گفته شد: اي محمد بر آنان سلام كن:
«فقال السّلام عليكم و رحمه الله و بركاته: خداوند به او وحي كرد: من سلام، تحيت و رحمت هستم و تو و دودمان تو بركات هستيد».
تأويل سلام، همان مورد رحمت قرار گرفتن از ناحيه خداوند است. چنانكه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: ... تأويل اين كه ميگويي: «السلام عليكم و رحمه الله و بركاته: درخواست ترحّم از جانب خداي سبحان است و معناي اين جمله آن است كه نماز امان شما از عذاب قيامت است- سپس فرمود- كسي كه تأويل نمازش را اين گونه نداند، نمازش ناقص است.
در كتاب علل الشرايع از امام رضا(ع) روايت شده اگر كسي بگويد: چرا سلام ، موجب خارج شدن نمازگزار از حالت نماز قرار داده شد و به جاي آن، تكبير يا تسبيح يا چيز ديگري قرار داده نشد؟ در پاسخ گفته ميشود: چون سخن گفتن مخلوق با ورود به نماز حرام و توجه به خالق براي او لازم ميشود، رها سازي نماز و انتقال از حال نماز با آغاز كلام مخلوق، يعني سلام صورت ميگيرد.
منبع : آداب الصلاة آیت الله جوادی آملی
و من الله التوفیق
سلام کتاب آیت الله جوادی را میگذارم دریافت کرده جواب بگیرید.
http://farsibook.blogfa.com/
:Mohabbat:
سلام کتاب آیت الله جوادی را میگذارم دریافت کرده جواب بگیرید.
http://farsibook.blogfa.com/
:mohabbat:
[="darkgreen"]باتشکر از یاعلی گرامی
آدرس وبلاگ دادید نه کتاب آداب الصلاة آیت الله جوادی آملی
من یه جستجویی کردم به کتاب مزبور نرسیدم
[/]