خوشحالم که پسرم به چیزی که لیاقتش بود رسید
تبهای اولیه
سایت ساجد - شهادت عرصه پاکبازی وجوانمردی شهیدان این اسطورههای غیرت و مردانگی است. انسانهای معراجی که از بستان و طلاییه تا بازی دراز و قلاویزان و تا دیار رشادت و حماسه یعنی چیلات، بیات، شرهانی و دهلران زیباترین و حماسیترین درسهای غیرت را در شاهنامه عبرتانگیز دفاع مقدس با خون سرخشان زرکوبی کردند.
از آنجایی که استان ایلام بیش از 425 کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق داراست بدیهی است قبل از نقاط دیگر کشور مورد هجوم وحشیانه قرار بگیرد. درشهریور سال 1359 دهلران، مهران، چنگوله، موسیان و دیگر نقاط مرزی مورد تجاوز دشمن قرار گرفت. شیرزنان و شیرمردان دهلرانی هم درس پایداری و مقاومت به صدامیان دادند. دهلران به عنوان یکی از محورهای دفاع و عملیاتی مطرح بود و عملیاتهایی مانند چیلات، محرم، قدس ( غرب رودخانه میمه دهلران ) و... در آن انجام گرفته است.
همه این افتخارات و رشادتها مدیون دامان پاک مادران عزیز این آب و خاک است،
در یکی از روزهای گرم طاقتفرسای دهلران مهمان حاجیه خانم فاطمه رشنوادی مادر شهید صفرغریب بودم.
مادر بزرگواری که مهربانیهای مادرانه در کنار مظلومیت در چهره خستهاش نمایان بود؛ به باورم باید او را ام المصائب نامید، چراکه به همان اندازه که شهادت صفر برایش سخت بود، رجعت فرزند پاسدارش اسد غریب که در سانحه تصادف به رحمت ایزدی پیوست و نیز درگذشت دیگر فرزندش عباس نیز اورا رنجانده است، اما ما از نبودنهای شهید صفر غریب از او جویا شدیم:
********************
دوره سربازی پسرم برای ما خیلی سخت گذشت، چراکه من و پدرش بهرغم اینکه چند فرزند دیگر نیز داشتیم، به خاطر علاقه و تعلق خاطرخاص به ایشان، دوری صفر را به سختی تحمل میکردیم. تا اینکه دو سال خدمت سربازی را در سالهای اولیه انقلاب به پایان برده و دوباره به جمع خانواده برگشت. ********************
صفر پس از بازگشت از دوران خدمت چه کرد؟ آیا در بحبوحه انقلاب و در شرایط حضور مردم انقلابی فعالیتی انجام داد؟!
شهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در یک شرکت زراعی مشغول به کار شد و در سال1358 ازدواج نمود که حاصل آن ازدواج یک پسر و دو دختر بود. فرزندان شهید هم امروز خود ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادهاند. صفر علاقه خاصی به امام خمینی :doa(2):داشت، تا اینکه جنگ شروع شد و ما مجبور به مهاجرت به منطقه زرین آباد شدیم، ایشان به امام و انقلاب ارادت داشت و احساس مسئولیت مینمود، تعهد ایشان به بیتالمال به حدی بود که در اوج حمله دشمن به شهر دهلران، یک دستگاه خودروی راهسازی شرکت زراعی برای اینکه به دست دشمن نیفتد را به منطقه زرینآباد در80 کیلومتری دهلران منتقل کرد. او سپس در بخشداری و فرمانداری دهلران دو سال مشغول به کار شد که بابت آن بهرغم متأهل بودن، هیچگونه حقوقی دریافت نکرد. سپس در نهاد جهاد سازندگی دهلران مشغول به فعالیت شد.
********************
********************
احساس و نحوه مواجهه شما با خبر شهادت پسرتان چگونه بود؟