جمع بندی چرا دعاهایی که قبلا برامون مستجاب میشدند بعد از یه مدتی دیگه به اون صورت مستجاب نمیشن؟
تبهای اولیه
به نام نامی الله
با سلام
یه موقع هایی تو زندگی آدم پیش میاد که هر کار کوچیکی که میخواد انجام بده قبلش دعا میکنه و خدا هم دعاشو مستجاب میکنه و بعد از اون هر وقت اون کارو میخواد تکرار کنه دوباره قبلش دعا میکنه و دعاشم دوباره مستجاب میشه. مثلا تو تاکسی نشسته و منتظره مسافر بیاد و ماشین پر شه و حرکت کنه. پیش خودش میگه سه تا صلوات میفرستم به نیت اینکه زودتر مسافر بیاد و ماشین حرکت کنه و بلافاصله مسافر میاد و ماشین حرکت میکنه. این اتفاق تا چند روز ادامه پیدا میکنه و اون مطمئنه که اینا همش کار خداست و دعای اونو مستجاب میکرده. اما بعد از چند روز دیگه دعاهاش اثر نمیکنه... و اتفاقاتی از این دست... که برای یک اتفاقی که خیلی تو زندگی برامون پیش میاد هر دفعه دعا میکنیم و مستجاب میشه ولی بعد از یه مدتی دیگه مثل قبل مستجاب نمیشه...
دلیل این ها چیه؟ چرا بعد از یه مدتی دیگه دعاهامون به اون صورت مستجاب نمیشه؟؟ پیشاپیش از پاسختون خیلی ممنونم
[=Trebuchet MS]به نام نامی الله
با سلام
یه موقع هایی تو زندگی آدم پیش میاد که هر کار کوچیکی که میخواد انجام بده قبلش دعا میکنه و خدا هم دعاشو مستجاب میکنه و بعد از اون هر وقت اون کارو میخواد تکرار کنه دوباره قبلش دعا میکنه و دعاشم دوباره مستجاب میشه. مثلا تو تاکسی نشسته و منتظره مسافر بیاد و ماشین پر شه و حرکت کنه. پیش خودش میگه سه تا صلوات میفرستم به نیت اینکه زودتر مسافر بیاد و ماشین حرکت کنه و بلافاصله مسافر میاد و ماشین حرکت میکنه. این اتفاق تا چند روز ادامه پیدا میکنه و اون مطمئنه که اینا همش کار خداست و دعای اونو مستجاب میکرده. اما بعد از چند روز دیگه دعاهاش اثر نمیکنه... و اتفاقاتی از این دست... که برای یک اتفاقی که خیلی تو زندگی برامون پیش میاد هر دفعه دعا میکنیم و مستجاب میشه ولی بعد از یه مدتی دیگه مثل قبل مستجاب نمیشه...
دلیل این ها چیه؟ چرا بعد از یه مدتی دیگه دعاهامون به اون صورت مستجاب نمیشه؟؟ پیشاپیش از پاسختون خیلی ممنونم
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
مستجاب نشدن دعا عوامل متعددی دارد
و شاید در مورد مساله شما بتونیم مانند بحث علل محرومیت از نماز شب رو مطرح کنیم چنانچه در حدیث آمده است:
«پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)می فرماید :(خدای عز و جل فرمود ):آگاه باشد که یکی از بندگان مؤمن من در عبادت من می کوشد و از بستر خود بر می خیزد و بالین خویش را رها می سازد و شب ها به عبادت من می امده است: پردازد و در راه بندگی من خود را به رنج می افکند ،اما من از روی لطف و محبت به او و برای حفظ جانش یکی دو شب چرت را بر وی مسلط می کنم و او می خوابد و صبح بر می خیزد و نمازش را می خواند در حالی که از نفس خود در خشم است و آن را سرزنش می کند . اگر رهایش کنم تا همچنان به عبادت من ادامه دهد دچار خودپسندی موجب می شود و خود پسندی موجب می شود تا به کارهایش مغرور گردد و از همین جا آنچه مایه ی هلاکت اوست به وی در می رسد زیرا به اعمال خویش مغرور می گردد و چندان از خود راضی می شود که گمان می برد از همه ی عابدان برتر است ،و در عبادتش مرز تقصیر را پشت سر گذاشته است . در این هنگام از من دور می گردد در حالی که خیال می کند و به نزدیک می شود.»
پس گاهی اوقات حق تعالی به خاطر جلو گیری از مساله عحب و غرور چنین جریانی را پیش می آورد.
چرا دعاهایی که قبلا برامون مستجاب میشدند بعد از یه مدتی دیگه به اون صورت مستجاب نمیشن؟
با سلام
سوای اینکه ممکنه ادم مغرور شده باشه یه چیز دیگه هم هست
اینکه ما همش برای خودمون دعا می کنیم و بقیه رو فراموش می کنیم
پس برای اینکه دعاتون همشه تو نیم ساعت براورده بشه باید دو سه تا کار انجام بدین
یک : حتما تعداد زیادی صلوات بفرستین! (مثلا هزار تا دو هزارتا)
دو :حتما همونطوری که برای خودتن دعا می کنین برای بقیه هم دعا کنین
سه:حتما هم قبلش صدقه بدین مثلا پنجاه تومن صد تومن که نوبتتون جلو بیفته!
پرسش:
چرا گاهی، به صورت مستمر، دعاهای یک شخصی، به اجابت میرسد و بعد از مدتی، دیگر دعاهای او، به آن صورت مستجاب نمیشود؟
پاسخ:
بر آورد نشدن متعلق دعا عوامل متعددی دارد که در جای خود بحث شده است و در مورد مسأله شما میتوانیم مانند بحث علل محرومیت از نماز شب را مطرح کنیم چنان چه در حدیث آمده است:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید:
«قالَ اللَّهُ عَزَّوجلَّ: إنّ مِن عِبادِيَ المؤمنينَ لَمَن يَجتَهِدُ في عِبادَتِي فَيَقُومُ مِن رُقادِهِ ولَذيذِ وِسادِهِ فَيَتَهَجَّدُ لي اللَّياليَ، فَيُتعِبُ نفسَهُ في عبادَتِي فَأضرِبُهُ بالنُّعاسِ اللَّيلةَ واللَّيلَتَينِ نَظَراً مِنّي له وإبقاءً علَيهِ، فَيَنامُ حتّى يُصبِحَ فَيَقومُ وهُو ماقِتٌ لنفسِهِ، زارٍ علَيها، ولو اخَلِّي بينَهُ وبينَ ما يُرِيدُ مِن عِبادَتِي لَدَخَلَهُ العُجبُ مِن ذلكَ فَيُصَيِّرُهُ العُجبُ إلى الفِتنَةِ بأعمالِهِ، فَيَأتِيهِ مِن ذلكَ ما فيهِ هَلاكُهُ لِعُجبِهِ بِأعمالِهِ ورِضاهُ عن نفسِهِ حتّى يَظُنَّ أنّهُ قد فاقَ العابِدينَ وجازَ في عِبادَتِهِ حَدَّ التَّقصيرِ، فَيَتَباعَدُ مِنّي عندَ ذلكَ، وهو يَظُنُّ أنّهُ يَتَقَرَّبُ إلَيَّ (1) خدای عز و جل فرمود: آگاه باشد که یکی از بندگان مؤمن من در عبادت من میکوشد و از بستر خود بر میخیزد و بالین خویش را رها میسازد و شبها به عبادت من میآمده است ... در راه بندگی من خود را به رنج میافکند ،اما من از روی لطف و محبت به او و برای حفظ جانش یکی دو شب چرت را بر وی مسلط میکنم و او میخوابد و صبح بر میخیزد و نمازش را میخواند در حالی که از نفس خود در خشم است و آن را سرزنش میکند.
اگر رهایش کنم تا همچنان به عبادت من ادامه دهد دچار خودپسندی موجب میشود و خود پسندی موجب میشود تا به کارهایش مغرور گردد و از همین جا آن چه مایه هلاکت اوست به وی در میرسد؛ زیرا به اعمال خویش مغرور میگردد و چندان از خود راضی میشود که گمان میبرد از همه عابدان برتر است ،و در عبادتش مرز تقصیر را پشت سر گذاشته است. در این هنگام از من دور میگردد در حالی که خیال میکند و به نزدیک میشود.»
پس گاهی اوقات حق تعالی به خاطر جلو گیری از مساله عحب و غرور چنین جریانی را پیش میآورد.
پی نوشت:
1.كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي(ط- الإسلامية)،ج2،ص60، دار الكتب الإسلامية، تهران،1407 ق.