جمع بندی وجود کوه در آسمان
تبهای اولیه
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (نور/43)
با سلام و احترام
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصار»[1] (آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مىراند، سپس ميان آنها پيوند مىدهد، و بعد آن را متراكم مىسازد؟! در اين حال، دانه هاى باران را مىبينى كه از لابه لاى آن خارج مىشود؛ و از آسمان- از كوه هايى كه در آن است [ابرهايى كه همچون كوهها انباشته شده اند]- دانه هاى تگرگ نازل مىكند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مىرساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مىكند؛ نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد).
اين كدام كوه در آسمان است كه تگرگها از آن فرو مى ريزند، در اينجا مفسران بيانات مختلفى دارند:
1- بعضى گفته اند" جبال" (كوه ها) در اينجا جنبه كنايى دارد، همانگونه كه مى گوئيم كوهى از غذا، يا كوهى از علم، بنا بر اين مفاد آيه فوق اين است كه در واقع كوهى و توده عظيمى از تگرگ به وسيله ابرها در دل آسمان به وجود مى آيد، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بيابان فرو مى ريزد، و حتى كسانى مورد اصابت آن قرار مى گيرند.
2- بعضى ديگر گفته اند منظور از كوه ها، توده هاى عظيم ابر است كه در عظمت و بزرگى بسان كوه است.
3- نويسنده تفسير" فى ظلال" در اينجا بيان ديگرى دارد كه مناسبتر به نظر مى رسد و آن اينكه توده هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبيه كوهها هستند گر چه از طرف پائين به آنها مى نگريم صافند. اما كسانى كه با هواپيما بر فراز ابرها حركت كرده اند غالبا با چشم خود اين منظره را ديده اند كه ابرها از آن سو به كوه ها و دره ها و پستيها و بلنديهايى مى مانند كه در روى زمين است،و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست، و همانند سطح زمين داراى ناهمواريهاى فراوان است، و از اين نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.[2]
[/HR]
بعضى گفته اند" جبال" (كوه ها) در اينجا جنبه كنايى دارد
احتمالا تا به امروز معنی کنایه میده
اگر یه 100 سال دیگه مثلا بگند توی آسمون هم کوه وجود داره که ازش تگرگ میاد کلی بوق و کرنا راه میوفته که قرآن معجزه علمی داشته و ...
کلا همیشه سعی میشه مطالبی دینی با علم روز تطبیق داده بشه.
راستی چه نیازی به کنایه بوده که وجود ابرها رو به کوه تشبیه کنند؟یا کنایه بزنند؟به نظرتون این کار بیهوده ای نبوده؟
شاید منظور کوه های عالم موازی باشه
مثلا میگفتن موقعی که شهیدا رو خواب میدیدن او را در گروه هایی در بالای ابرها در یک سرزمین های متفاوت مشاهده میکردن!
شاید همون خدا منظورش هست
وقتی میفرماید که از کوهها باران جاری میکند, معلوم است که منظور خداوند از "کوهها" ابرها هستند!
یک نوع دیگر کوه در آسمان, کوههایی هستند که در سیارات و ستارگان مختلف وجود دارند که خود این سیارات در آسمان (فضا) هستند!
به هر حال منظور ابر هست!
اگه واقعا منظور خدا اینجا کنایه کوه است چرا انقدر مبهم؟ از طرفی چند سوال مهم و مبهم دیگر در همین آیه مگر تگرگ آدم رو آسیب می زنه؟ خیلی بخواد کاری کنه درد شدید بگیره چون خودم یه سری خورد در سرم فکر کردم یه نفر محکم سنگ زده در سرم.[/quoteبسم الله الرحمن الرحيم
علامه طباطبايي(رحمه الله عليه) مي فرمايد مقصود خداوند از اينكه قطعات يخ و تگرگ را با جبال بيان كرد كنايه از زيادي و تراكم اين ابرها مي باشد.[1]
يعني ابرهايي كه براي ساخت تگرگ تشكيل مي شود اين دو ويژگي را دارند كه متراكم و زياد هستند.زيان رساندن توسط تگرگ به اين نيست كه حتما سر انسان را بشكند بلكه گاهي تگرگ ها با از بين بردن مزارع و محصولات كشاورزي به انسان ضرر و زيان مي رسانند.
[/HR][1] - ترجمه تفسير الميزان، ج15، ص: 189
زيان رساندن توسط تگرگ به اين نيست كه حتما سر انسان را بشكند بلكه گاهي تگرگ ها با از بين بردن مزارع و محصولات كشاورزي به انسان ضرر و زيان مي رسانند.
[=arial]این یعنی چه؟
خیلی ممنون اگه میشه آخری رو هم پاسخ دهید که کم مانده است روشنائى برقش چشمها را ببرد
این یعنی چه؟
بسم الله الرحمن الرحيم
ظاهرا منشاء سوال در مورد مرجع ضمير«برقه» در جمله«ُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصار»[1](نزديك است درخشندگى برق آن چشمها را ببرد) است كه تصور شد برق تگرگ منظور است،در حالي كه مرجع ضمير«برقه» «ابر» است. يعني برق كه از برخورد ابرها بوجود مي آيد نزديك است كه چشم ها را از بين ببرد.[2]
[/HR][1].نور: 24/ 43.
[2].مكارم شيرازي،ناصر،تفسير نمونه، ج14، ص: 504
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و احترام
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصار»[1] (آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مىراند، سپس ميان آنها پيوند مىدهد، و بعد آن را متراكم مىسازد؟! در اين حال، دانههاى باران را مىبينى كه از لابهلاى آن خارج مىشود؛ و از آسمان- از كوههايى كه در آن است [ابرهايى كه همچون كوهها انباشته شدهاند]- دانههاى تگرگ نازل مىكند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مىرساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مىكند؛ نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد).
ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ: پس تأليف مىكند ميان آن، يعنى منضم نمايد بعض اجزاى آن را به بعض ديگر. ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً: پس مىگرداند آن را متراكم، يعنى درهم بسته و درهم رفته. فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ: پس مىبينى باران را بيرون آيد از خلل و فرج آن به قدرت كامله خداوند سبحان. وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ: و نازل مىفرمايد از آسمان، مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ: از كوههائى كه در آسمان و از تگرگ است، تگرگ را. و دليل عقلى قائم شده بر منع آن، پس ممكن است كه در آسمان كوههاى تگرگ باشد، چنانكه در زمين كوههاست. يا نازل فرمايد از ابرى كه متصف به صفت علوّ است از قطعات آن كه در عظمت شبيه كوههاست تگرگ را. فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ: پس برساند آن تگرگ را بر سبيل عذاب هر كه را خواهد، يعنى به مزارع و اشجار هر كه را اراده فرمايد تا زرع و ثمره آن را ضايع سازد. وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ: و باز مىگرداند آن را از هر كه خواهد، يعنى از مزارع و اشجار او تا محصول او به سلامت ماند كه يك چيز اصابه آن، نقمت؛ و صرف آن نعمت باشد. يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ: نزديك است روشنى برق آن ببرد ديده ها را، يعنى از فرط روشنى و شدت لمعان، نور باصره بينندگان را بربايد.[2]
اين كدام كوه در آسمان است كه تگرگها از آن فرو مى ريزند، در اينجا مفسران بيانات مختلفى دارند:
1- بعضى گفته اند" جبال" (كوه ها) در اينجا جنبه كنايى دارد، همانگونه كه مى گوئيم كوهى از غذا، يا كوهى از علم، بنا بر اين مفاد آيه فوق اين است كه در واقع كوهى و توده عظيمى از تگرگ به وسيله ابرها در دل آسمان به وجود مى آيد، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بيابان فرو مى ريزد، و حتى كسانى مورد اصابت آن قرار مى گيرند.
2- بعضى ديگر گفته اند منظور از كوه ها، توده هاى عظيم ابر است كه در عظمت و بزرگى بسان كوه است.
3- نويسنده تفسير" فى ظلال" در اينجا بيان ديگرى دارد كه مناسبتر به نظر مى رسد و آن اينكه توده هاى ابر در وسط آسمان به راستى شبيه كوهها هستند گر چه از طرف پائين به آنها مى نگريم صافند. اما كسانى كه با هواپيما بر فراز ابرها حركت كرده اند غالبا با چشم خود اين منظره را ديده اند كه ابرها از آن سو به كوهها و دره ها و پستيها و بلنديهايى مى مانند كه در روى زمين است،و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست، و همانند سطح زمين داراى ناهمواريهاى فراوان است، و از اين نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.[3]
___________________________________________________________
[3].مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج14، ص: 504.