جمع بندی چرا خداوند هزاران نوزاد بی گناه رو از دستور قتل فرعون نجات نداد و فقط حضرت موسی(ع) رو نجات داد؟
تبهای اولیه
بسم رب هارون و موسی.......با سلام...می دانیم فرعون لعنت الله علیه وقتی پیشگو ها به او گفتند فرزندی بدنیا خواهد آمد که نابودت می کنه....دستور داد تمام نوزادان پسر را قتل عام کنند....حتما هزار هزار هزار نوزاد پسر بوده دیگه....خب چرا خداوند فقط به یک پسر توجه می کند و به مابقی نوزادان هیچ توجهی نمی کند و براحتی می گذارد این معصومین بی گناه به طرز فجیحی ذبح بشوند؟ از طرفی می دانیم خداوند در مورد زنده به گور کردن کودکان دختر در قرآن فرموده به کدامین گناه آنها را کشتید؟ یعنی در آخرت عذاب شدیدی برای چنین افراد کثیف و جاهلی که زنده به گور می کردند آماده کرده....اما سوال من از خدا در برابر این آیه و با توجه داستان حضرت موسی(ع) اینه: خدایا به کدامین دلیل چشم بستی بر مرگ هزاران نوزاد و فقط دل بستی به یک نوزاد؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی
دو مطلب:
- همچنان که در آیه که در مورد زنده به گور کردن دختران وجود دارد (و شما بدان اشاره کردید) بیان شده است، این مسئله در مورد فرعون و فرعونیان که در آن سال نیز به قتل نوزادان پسر دست زدند، وجود دارد و آنها نیز مورد مواخذه و مجازات قرار خواهند گرفت. اساسا هر ظلمی مورد مواخذه و مجازات خواهد بود و در این زمینه تفاوتی بین دوران حضرت موسی و دوران عرب جاهلی وجود ندارد.
- مسئله دیگری که باید به آن توجه شود این است که این دنیا، فرصت به کمال رسیدن انسان هاست و انسان ها بر اساس تلاش خود و همچنین انتخابی که بر اساس اختیار خود انجام می دهند می توانند به کمال برسند.
با توجه به اینکه کمال تنها در سایه اختیار می تواند به وجود بیاید (به این معنا که فرد مجبور، به جهت کاری که جبرا انجام می دهد، کمال نمی یابد) انسان ها باید در این جهان مختار باشند. از این رو خداوند انسان ها را مختار آفریده است و از آنها سلب اختیار نمی کند. حال برخی از انسان ها از اختیار خود حسن استفاده را می کنند و به کمال می رسند و برخی نیز سوء استفاده می کنند و در ضلالت و گمراهی فرو می روند. (البته افرادی که از اختیار خود سوء استفاده کرده اند و حق دیگران را ضایع کرده اند، در قیامت مواخذه خواهند شد)
در مسئله کشتن نوزدان پسر در دوران حضرت موسی نیز، وضعیت از همین قرار است و حضرت موسی تنها از این جهت که پیامبر الهی و نجات بخش قومش خواهد بود، نجات یافت.
موفق باشید
با سلام
تشکر میکنم از کارشناس محترم تاپیک
بحث اختیار درست هست اما همونطور که میدونیم خداوند از حال و اینده ما مطلع هست
اگر خداوند میدانسته که فرعون قراره مثلا 100 تا کودک رو بکشه ، خوب خدا میذاشته که 2 تا رو بکشه(که دیگه حکم جهنمی بودنش رو امضا میکنه) بعد موسی یه دنیا بیاد که این کشتار دسته جمعی به وجود نیاد.
در مسئله کشتن نوزدان پسر در دوران حضرت موسی نیز، وضعیت از همین قرار است و حضرت موسی تنها از این جهت که پیامبر الهی و نجات بخش قومش خواهد بود، نجات یافت.
دوست عزیز تو این دنیا تا دلت بخواد ظالم و ظلمش وجود داره حتز از آدم های خوب! فقط فرعون نیست که کشته. فقط کشته شدن نوزاد ها نیست شاید بدتر از اونهاشم بوده. شهادت امام حسین در اون حالت که تصورشم نابود کنندست و طاقت میخواد. اگه قرار بود خدا قبل از ظلم کردن ظالم و به جزای اعمالش برسونه که دیگه اختیار معنا نداشت اصلا چرا بهمون اختیار میداد جبر میشد دیگه. همه از ترس گناه نمیکردن بازم خدا از شرها ما رو نگمیداره و نعمت هاشو بهمون میده اما چون ما نمیبینمش و فقط ظلم ها رو میبینیم میگیم خدا چرا اینطوری کرد اونطوری نکرد. خدا پیامبرشو نگهداشت تا جلوی این قبیل ظلم ها رو بگیره و تا الانم زمین از حجتش خالی نیست.
با سلام
تشکر میکنم از کارشناس محترم تاپیک
بحث اختیار درست هست اما همونطور که میدونیم خداوند از حال و اینده ما مطلع هست
اگر خداوند میدانسته که فرعون قراره مثلا 100 تا کودک رو بکشه ، خوب خدا میذاشته که 2 تا رو بکشه(که دیگه حکم جهنمی بودنش رو امضا میکنه) بعد موسی یه دنیا بیاد که این کشتار دسته جمعی به وجود نیاد.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
اینکه حضرت موسی(ع) به دنیا بیاید مانع از کشتار این افراد نبود زیرا فرعون نمی دانست که این نوزاد، حضرت موسی است و او همچنان سعی می کرد نوزدان پسر را بکشد تا از تولد حضرت موسی جلوگیری کند.
موفق باشید
بسم رب هارون و موسی.......با سلام...می دانیم فرعون لعنت الله علیه وقتی پیشگو ها به او گفتند فرزندی بدنیا خواهد آمد که نابودت می کنه....دستور داد تمام نوزادان پسر را قتل عام کنند....حتما هزار هزار هزار نوزاد پسر بوده دیگه....خب چرا خداوند فقط به یک پسر توجه می کند و به مابقی نوزادان هیچ توجهی نمی کند و براحتی می گذارد این معصومین بی گناه به طرز فجیحی ذبح بشوند؟ از طرفی می دانیم خداوند در مورد زنده به گور کردن کودکان دختر در قرآن فرموده به کدامین گناه آنها را کشتید؟ یعنی در آخرت عذاب شدیدی برای چنین افراد کثیف و جاهلی که زنده به گور می کردند آماده کرده....اما سوال من از خدا در برابر این آیه و با توجه داستان حضرت موسی(ع) اینه: خدایا به کدامین دلیل چشم بستی بر مرگ هزاران نوزاد و فقط دل بستی به یک نوزاد؟
سلام علیکم مؤمن،
بگذارید سؤالتان را وخیمتر کنم بعد جواب استاد را بگذارید کنارش:
«چرا خداوند چنان خوابی به فرعون نشان داد که بعد فرعون چنین کند؟»
الآن اگرچه سؤال کمی بزرگتر شده است ولی به خوبی مشخصه که خداوند بهانه به دست فرعون داد ولی فرعون خودش تصمیم به قتل کودکان گرفت. تمام آزمایشهای دنیا همینطور است، درست و غلط گفته میشود بدون اینکه مجبور باشیم اجرایشان کنیم، بعد شیاطین واقع را به صورتی مجازی نشانمان میدهند و از خوبی به بدی متمایلمان میکنند بعد از اینکه بدی را زینت دادند و ...، بعد ما سر یک دو راهی میمانیم! اگر شهوات نبودند بدیهی بود که مسیر درست را انتخاب خواهیم کرد ولی الآن خیلیها مسیر درست را انتخاب میکنند (اعتماد به خدا و حکم عقل) و برخی مسیر اشتباه را (کبر، شهوترانی و آسودهطلبی، توجیه). فرعون انتخاب اشتباه را کرد.
تمامی بزرگوارانی که فکر میکنند چنین آزمایشی برای فرعون ظلم به آن نوزادان بوده است به این موضوع توجه کنند که کارهای خداوند همه حکیمانه است ولی افق دید ما باید کمی وسیعتر باشد. زمانی یک مسیحی میگفت اسلام دین خشونت است چون اعدام دارد و سنگسار دارد و ...! حرفش خندهدار بود، شخص مسلمان پرسید خدای شما مهربان است؟ گفت بله! پرسید این همه آدم که بدون گناه خاصی (مثل قتل یا دزدی مسلحانه) در حادثهی رانندگی یا با سرطان یا افتادن از بلندی و خلاصه حادثه و بیماری از دنیا میروند را میتواند مانع شود و نمیشود یا نمیتواند مانع شود؟ جواب داد که میتواند و نمیشود! پرسید آیا این مهربانی است که دختربچهای زیر قطار له شود و او بتواند کاری کند ولی نکند؟ یا باید قدرت خدا را منکر میشد یا مهربانی خدا را! ولی مسلمان گفت هیچ کدام اینها نیست بلکه افق دیدت نسبت به رحمت خداوند کوچک است.
یک فیلمی بود مستند که چند وقت پیش چند بار از تلویزیون پخش شد و خیلی قشنگ بود. فیلم دربارهی دو کوهنورد بود که قصد صعود داشتند، در حادثهای در بازگشت پای یکی از آنها میشکند، بعد همان شخص از طنابی آویزان بود که طوفان و ... میشود و به نظر میرسید که مرده باشد، دوستش طناب را برید تا لااقل خودش را نجات دهد و اگرچه عذاب وجدان داشت ولی تمام تبعات این کار را پذیرفت و جانش را نجات داد و تنها به کمپ برگشت. اما بشونید از این سمت ماجرا. آن دوست بیچاره نمرده بود، پایش شکسته بود، بعد از تحمل کلی سرما طناب پاره شد و به پایین افتاد، اما نه روی سطح زمین زیر دیواره، بلکه آنجا شکافی بود و او افتاد داخل آن تا اگر قبلاً هم امیدی به پیداشدنش باشد دیگر هیچ امیدی نداشته باشد. با پای شکسته و بدن داغون مدتی در ته شکاف افتاده بود. تصمیم گرفت تلاش نکرده نمیرد. با اینکه امیدی نداشت سینهخیز به راه افتاد، آب هم نداشت، دوستانش را هم بعد از مدتی احتمال میداد که دنبالش میگردند و پیدایش که نکنند ناچار باید برگردند و تا ابد در کمپ منتظرش نخواهند ماند. گذشت و یکی دو روز بود که پای شکسته در ته شکاف آب و غذایی هم نداشت و الآن دیگر امیدی هم نداشت که حتی اگر به پایین برسد کسی آنجا منتظرش باشد. خستتون نکنم، با هزار رنج و زحمت تلاش کرد و سختی کشید و دردهای طاقتفرسا تحمل کرد و از شکاف درآمد و روی سنگهای بزرگ روی سطح زمین بارها با پای شکسته از بندی افتاد، دردهایی که میکشید در حالت عادی هر کدام از انسانها را تا مدت زیادی زمینگیر میکرد، ولی کسی که امیدی به زندگی ندارد تمام سعیش را میکند. عاقبت به جایی رسید و در حالیکه ناله میزد به حالتی از بیهوشی افتاد و چشم که باز کرد دوستانش بالای سر او بودند. او درست پشت کمپ افتاده بود و باد صدای ضعیف او را به گوش دوستش رسانده بود که عذاب وجدان رهایش نمیکرد و میخواست کمی بیشتر آنجا باشد شاید خبری شود و البته صبح دیگر قصد بازگشت داشتند. سختیهایی که این شخص کشید چیزی نیست که خیلی از ما حتی بتوانیم فکرش را کنیم، ولی در مصاحبهاش میدانید چه میگفت؟ میگفت در آن ایام خدا را بیش از هر زمان دیگری احساس میکرده است و اگر ایمانش قبل از آن صعود ضعیف بوده الآن خیلی قویتر شده است!
به طرز مشابه سختیهای مردم عراق و افغانستان و فلسطین را در این بیامنیتی تصور کنید. شما تحمل این را دارید که صبح که با خانوادهاتان خداحاظی میکنید هیچ قضاوتی نتوانید بکنید که عصر یا شب باز همدیگر را زنده ببینید و دور هم جمع شوید؟
فکر میکنید با این اتفاقات کسی بتواند بگوید خداوند مهربان نیست؟ خداوند از مادر به بندگان خود مهربانتر است ولی این مهربانی گاهی تنها از دور قابل تشخیص است. ظلمی که شما در حق نوزادان آن زمان رسید ظلم بزرگی بود، اصولاً فرعون ظالم بزرگی بوده که خداوند میفرماید:
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ [ابراهیم، ۶]
و [ياد كن] آنگاه كه موسى قوم خود را گفت: نعمت خداى را بر خودتان ياد كنيد هنگامى كه شما را از فرعونيان رهانيد، كه شكنجه سختى به شما مىرسانيدند و پسرانتان را سر مىبريدند و زنانتان را [براى خدمت] زنده نگه مىداشتند، و شما را در اين كار آزمونى بزرگ از پروردگارتان بود.
که لااقل دو جای دیگر هم تقریباً با همین تعابیر در قرآن آمده است. اگر مهربانی خداوند به بندگانش در این آیه برای آن نوزادان مشخص نیست، مثلاً توجه کنید که در حدیثی یکی از مؤمنین از حضرت موسی علیهالسلام خواست که برایش دعا کنند که به جایگاه بالایی برسد و ایشان هم دعا کردند. حضرت وقتی بازگشتند دیدند شیری به منزل آن مؤمن آمده و او را دریده است، غمگین شدند و عرض کردند که خدایا از تو خیرش را خواستم ولی چرا اینگونه شد؟ خداوند جواب داد جز با تحمل چنین رنجی به چنان جایگاهی نمیرسید.
با این وجود به آن واقعه به طرق دیگری هم میشود نگاه کرد:
۱. خدا به فرعون که ادعای خدایی بر زمین را داشت خوابی را نشان داد، یعنی ای فرعون دشمنی حکومت تو را نابود کرد، اگر خدا هستی جلوی او را بگیر. فرعون آن همه قتل انجام داد و فقط یک نفر از زیر دستش در رفت ولی همین یکی منظور خداوند بود و این ضعف فرعون بود، روی ضعفهای دیگرش که غذا میخورد و ...
۲. خدا به مادر حضرت موسی علیهالسلام امر فرمود که موسی را وقتی خطر نزدیک شد در جعبهای در رود نیل بگذار تا کسی از او مراقبت کند که دشمن او و خدای اوست و بزرگش کند تا او حکومتش را برچیند. ماجرای صندوق و رود نیل بعدها آنچنان بین یهودیان مایهی خیر و برکت شمرده شد که تابوت عهد یاد شد و از میراث انبیاء گشت، پادشاهی طالوت علیهالسلام بر یهود هم با همین تابوت اثبات گشت. اگر آن خواب و آن قتل و غارتها نبود ماجرای توکل و تابوت و رود نیل پیش میآمد؟
۳. گر نگهدار من آن است که من میدانم، شیشه را در قبل سنگ نگه میدارد. خداوند موسی علیهالسلام را در خانهی فرعونی رشد داد که از گردنکشترین ظالمان بنیآدم بوده ااست. آسیه (یکی از ۴ زن برگزیده) و حزقیل (مؤمن آل فرعون که بالاترین مقام را در یهود دارد، مثل شهید سورهی یس که بالاترین مقام در مسیحیت را دارد، اگر اشتباه نکنم) در دربار فرعون به او ایمان آوردند و مدتها با تقیه زندگی کردند. اکنون کسی میتواند ادعا کند که پیامبران همیشه در خانهاشان یاد خدا بوده و آنها تربیت شدند و ایمانشان محکم شده ولی ما در خانوادهآمان کسی به خدا اعتقاد ندارد و با ایمانمان مخالفت میشود و ...؟ نه خداوند برای هر طایفهای از توجیهات بشری حجتی قرار داده است، برای زیبارویانی که گناه کنند حضرت یوسف علیهآلسلام و برای خانوادهی بیایمان حضرت ابراهیم و موسی علیهمالسلام و ...
و شک نکنید که حکمتهای پشت آن واقعه بیش از این چند مورد بوده است ...
یا علی
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
دوست عزیز
دنیای لعنتی, چیزی جز بازی و سرگرمی نیست!
پر از بیعدالتی خداوند هست
البته خداوند جواب این بیعدالتیش را به بشر خواهد داد
و خواهد گفت که چرا فلان کار را کردم و فلان کار را نکردم
مثل ببینید آیا خدا نمیتونست بدون اینکه شیری رو به اون مرد سلطه بده همینطوری مقامش رو میبرد بالا ؟
خداوند آماده پاسخ گویی به همه پرسشها هست
اونهم در قیامت
البته اگر در این دنیا حکمتهاش رو نفهمیم
اینکه میگوییم خدا ظلم میکند منظور این هست که کاری برای نجات آنها نمیکند
اما باید دانست که خداوند داناتر و بینیازتر از آن هست که به بندگانش ستم کند
بلکه همه این رفتارها و ولنگاریهایی که به موجودات داده رو خودش شخصا جبران میکنه
چون جز خدا کسی نمیتونه مثلا خونبهای کسانی که فدای پیامبری شدند (مثل حضرت ابراهیم و حضرت موسی) فقط خود خدا میتونه بده
پس از خداوند نزد خودش گلایه کنیم و بگوییم که خدایا چرا ؟ خدایا به علمم بیافزا, خدایا هدایتم کن به دلیل و حکمت کارهایت
تا آرامش پیدا کنیم Nothing عزیز
[="Tahoma"][="Navy"]بسم رب هارون و موسی.......با سلام...می دانیم فرعون لعنت الله علیه وقتی پیشگو ها به او گفتند فرزندی بدنیا خواهد آمد که نابودت می کنه....دستور داد تمام نوزادان پسر را قتل عام کنند....حتما هزار هزار هزار نوزاد پسر بوده دیگه....خب چرا خداوند فقط به یک پسر توجه می کند و به مابقی نوزادان هیچ توجهی نمی کند و براحتی می گذارد این معصومین بی گناه به طرز فجیحی ذبح بشوند؟ از طرفی می دانیم خداوند در مورد زنده به گور کردن کودکان دختر در قرآن فرموده به کدامین گناه آنها را کشتید؟ یعنی در آخرت عذاب شدیدی برای چنین افراد کثیف و جاهلی که زنده به گور می کردند آماده کرده....اما سوال من از خدا در برابر این آیه و با توجه داستان حضرت موسی(ع) اینه: خدایا به کدامین دلیل چشم بستی بر مرگ هزاران نوزاد و فقط دل بستی به یک نوزاد؟
سلام
اهل معرفت می گویند سطوت و شکوه موسی بخاطر تایید روح او به ارواح کودکانی است که بخاطرش کشته شدند لذا اگر مجموع برنامه را ببینید بهتر است
برنامه این است : هزاران روح برای یک روح فدا میشوند تا او به اوج برسد و بنی اسرائیل را که قرنها تحت ظلم و ستم فرعون است نجات دهند
پس در حقیقت این کودکان سربازان جان برکفی بوده اند که با ایثارگری زمینه نجات قوم خویش را فراهم کردند
یا علیم[/]
با سلام خدمت شما دوست گرامیدو مطلب:
- همچنان که در آیه که در مورد زنده به گور کردن دختران وجود دارد (و شما بدان اشاره کردید) بیان شده است، این مسئله در مورد فرعون و فرعونیان که در آن سال نیز به قتل نوزادان پسر دست زدند، وجود دارد و آنها نیز مورد مواخذه و مجازات قرار خواهند گرفت. اساسا هر ظلمی مورد مواخذه و مجازات خواهد بود و در این زمینه تفاوتی بین دوران حضرت موسی و دوران عرب جاهلی وجود ندارد.
- مسئله دیگری که باید به آن توجه شود این است که این دنیا، فرصت به کمال رسیدن انسان هاست و انسان ها بر اساس تلاش خود و همچنین انتخابی که بر اساس اختیار خود انجام می دهند می توانند به کمال برسند.
با توجه به اینکه کمال تنها در سایه اختیار می تواند به وجود بیاید (به این معنا که فرد مجبور، به جهت کاری که جبرا انجام می دهد، کمال نمی یابد) انسان ها باید در این جهان مختار باشند. از این رو خداوند انسان ها را مختار آفریده است و از آنها سلب اختیار نمی کند. حال برخی از انسان ها از اختیار خود حسن استفاده را می کنند و به کمال می رسند و برخی نیز سوء استفاده می کنند و در ضلالت و گمراهی فرو می روند. (البته افرادی که از اختیار خود سوء استفاده کرده اند و حق دیگران را ضایع کرده اند، در قیامت مواخذه خواهند شد)
در مسئله کشتن نوزدان پسر در دوران حضرت موسی نیز، وضعیت از همین قرار است و حضرت موسی تنها از این جهت که پیامبر الهی و نجات بخش قومش خواهد بود، نجات یافت.موفق باشید
فرض کنین همین الان دانشمندان آمریکایی عنوان کنه یه سفینه فضایی ساختند که میتوند در زمان و مکان طی طریق کنه و از هر نقطه مادی در دنیا به هر نقطه مادی دیگر جهش کنه ...
تنها مشگلی که این سفینه داره این هستش که باید قبل از هر جهش یک نوزاد 3 ساله قربانی شود !!! کدوم عقل سلیمی این حرف رو قبول میکند !!! چه کسی این حکمت رو قبول میکند !!!
اگر خداوند نمیتونست یه دنیایی با پارامترهایی منطقی خلق کنه ... خوب نمیکرد !!! چه نیازی بود چنین دنیایی رو بوجود بیاره !!! آیا هدف وسیله رو توجیه میکنه !!!
ظلم ظلم هست و قابل جبران هم نیست ... مثلا من شما رو وارد محیطی کنم و شما و خانواده شما رو شکنجه کنم به این نظر که در اون تدنیا بهتون حوری میدم ... زمانی هست که توافقی در مورد این زمینه صورت گرفته ... و شما به این امر رضایت دادین خوب این بحثی دیگر هست ... اما وقتی شما توافق نکردین چگونه خدا میخواهد ظلم را جبران کند
با حوری ....
با آناناس و شلیل و شفتالو ....
با یه بی عدالتی دیگه ....
بسمه تعالی
یک نکته در این داستان اینست که فرعون فرزندان چه کسانی را می کشته است؟
آنها مومنینی بوده اند که خدایی فرعون و نظام شرک را نمیپذیرفتهاند... اگر میپذیرفتند که فرعون خدای آنها باشد سر فرزندانشان بریده نمیشد!
در آن عصر هم مانند کل تاریخ مردم به دو گروه تسلیم و غیر تسلیم در برابر نظام شرک تقسیم بندی شده بودند
بنابراین باید برای اثبات ایمان خود هزینه بدهند و امتحان شوند
همانطور که در عصر ما توسط فرعونیان جنایت صورت میگیرد ... و مردم دو انتخاب دارند: ظلم پذیری و ظلم ستیزی
اگر مردم ظلم ستیزی را انتخاب کنند پس هزینه آنرا مجبورند بدهند ولی فرعونیان را نیز وادار به هزینه دادن می کنند تا نصرت خدا یا به عبارتی موسی زمان را خداوند به کمکشان بفرستد.
سید حسن نصرالله فرموده است اگر ما در لبنان با سپاه فرعون نجنگیم باید منتظر بریدن سرهایمان در درب منازلمان باشیم.... پس الان هزینه می دهند تا ایمان خود را اثبات کنند.
آیات قرآن در مورد امتحانات الهی و مقاومت در برابر نظام شرک فراوان است ولی عمل کنندگان به آن اندکند
فرض کنین همین الان دانشمندان آمریکایی عنوان کنه یه سفینه فضایی ساختند که میتوند در زمان و مکان طی طریق کنه و از هر نقطه مادی در دنیا به هر نقطه مادی دیگر جهش کنه ...
تنها مشگلی که این سفینه داره این هستش که باید قبل از هر جهش یک نوزاد 3 ساله قربانی شود !!! کدوم عقل سلیمی این حرف رو قبول میکند !!! چه کسی این حکمت رو قبول میکند !!!اگر خداوند نمیتونست یه دنیایی با پارامترهایی منطقی خلق کنه ... خوب نمیکرد !!! چه نیازی بود چنین دنیایی رو بوجود بیاره !!! آیا هدف وسیله رو توجیه میکنه !!!
ظلم ظلم هست و قابل جبران هم نیست ... مثلا من شما رو وارد محیطی کنم و شما و خانواده شما رو شکنجه کنم به این نظر که در اون تدنیا بهتون حوری میدم ... زمانی هست که توافقی در مورد این زمینه صورت گرفته ... و شما به این امر رضایت دادین خوب این بحثی دیگر هست ... اما وقتی شما توافق نکردین چگونه خدا میخواهد ظلم را جبران کند
با حوری ....
با آناناس و شلیل و شفتالو ....
با یه بی عدالتی دیگه ....
با سلام خدمت شما دوست گرامی
دوست گرامی، اتفاقا مسئله کاملا منطقی است، لطفا به سیر زیر توجه کنید:
- انسان ها باید قادر باشند/ امکان این را داشته باشند که به کمال برسند.
- رسیدن به کمال متوقف بر داشتن اختیار است.
- فرد مختار می تواند هم کار خیر انجام دهد و هم کار بد.
- در هر صورت فرد چه کار خیر انجام دهد و چه کار بد، نتیجه اعمال خود را خواهد دید و به کسی ظلم نخواهد شد.
مسئله دیگری که باید مورد توجه باشد این است که اتفاقا این غیر منطقی است که قدرت بی کران خداوند را محدود فرض کنیم و بگویم که خداوند نمی تواند به اندازه سختی هایی که ما در دنیا کشیده ایم، در آخرت به ما جزای نیک بدهد. خداوند قادر مطلق است و می تواند بسیار بیش از آنچه ما تصور می کنیم، به ما جزای خیر بدهد.
موفق باشید
با سلام خدمت شما دوست گرامیدوست گرامی، اتفاقا مسئله کاملا منطقی است، لطفا به سیر زیر توجه کنید:
- انسان ها باید قادر باشند/ امکان این را داشته باشند که به کمال برسند.
- رسیدن به کمال متوقف بر داشتن اختیار است.
- فرد مختار می تواند هم کار خیر انجام دهد و هم کار بد.
- در هر صورت فرد چه کار خیر انجام دهد و چه کار بد، نتیجه اعمال خود را خواهد دید و به کسی ظلم نخواهد شد.مسئله دیگری که باید مورد توجه باشد این است که اتفاقا این غیر منطقی است که قدرت بی کران خداوند را محدود فرض کنیم و بگویم که خداوند نمی تواند به اندازه سختی هایی که ما در دنیا کشیده ایم، در آخرت به ما جزای نیک بدهد. خداوند قادر مطلق است و می تواند بسیار بیش از آنچه ما تصور می کنیم، به ما جزای خیر بدهد.
موفق باشید
بحث سره جزا دادن به کارهای نیک ما نیست ... بحث سره ظلم هست ... بحث این هست که چگونه خداوند میتواند ظلم را جبران کند ... اگر خداوند خورشید را در دست راست من قرار دهد و ماه را در دستان چپ من قرار دهد تا دانه ای را از دهان مورچه ای بگیرم هرگز این کار را نخواهم کرد !!! ( فکر میکنم حدیث امام علی باشه )
من هم به خدا همین رو میگم ... اگر خورشید را در دست راست من قرار دهی و ماه را در دست چپ من قرار دهی تا ظلمتی به اندازه گرفتن یک دانه را جبران کنی هرگز از شما قبول نخواهم کرد .
ثانیا : مگر خداوند در همین دنیا حکم نکرده !!! خداوند خیلی جاها برای بسیاری از ظلمهای بوجود اومده حکم تعیین کرده !!! مثلا فرض کنین کسی بزنه و دست راست فرزند من رو قطع کنه !!! خداوند حکم فرموده که قصاصش کنید !!! برای مقابله بزنید دست راست او را نیز قطع کنین !!! سئوال من از خدا این هست آیا این همون عدالتی هست که ازش دم میزنی ؟؟؟
اگر تمام آدمهای رویه زمین رو دستشون رو بزنی وقطع کنی دسته فرزند من بر نمیگرده !!! ظلم جبران کردنی نیست !!!
اگر مشت نمونه خروار هست و باز هم میخواد تو اون دنیا از این مدل عدالت ها بخرج دهد و اینگونه ظلم را جبران کند که ...
بگذریم ...
بحث سره جزا دادن به کارهای نیک ما نیست ... بحث سره ظلم هست ... بحث این هست که چگونه خداوند میتواند ظلم را جبران کند ... اگر خداوند خورشید را در دست راست من قرار دهد و ماه را در دستان چپ من قرار دهد تا دانه ای را از دهان مورچه ای بگیرم هرگز این کار را نخواهم کرد !!! ( فکر میکنم حدیث امام علی باشه )من هم به خدا همین رو میگم ... اگر خورشید را در دست راست من قرار دهی و ماه را در دست چپ من قرار دهی تا ظلمتی به اندازه گرفتن یک دانه را جبران کنی هرگز از شما قبول نخواهم کرد .
ثانیا : مگر خداوند در همین دنیا حکم نکرده !!! خداوند خیلی جاها برای بسیاری از ظلمهای بوجود اومده حکم تعیین کرده !!! مثلا فرض کنین کسی بزنه و دست راست فرزند من رو قطع کنه !!! خداوند حکم فرموده که قصاصش کنید !!! برای مقابله بزنید دست راست او را نیز قطع کنین !!! سئوال من از خدا این هست آیا این همون عدالتی هست که ازش دم میزنی ؟؟؟
اگر تمام آدمهای رویه زمین رو دستشون رو بزنی وقطع کنی دسته فرزند من بر نمیگرده !!! ظلم جبران کردنی نیست !!!
اگر مشت نمونه خروار هست و باز هم میخواد تو اون دنیا از این مدل عدالت ها بخرج دهد و اینگونه ظلم را جبران کند که ...
بگذریم ...
با سلام خدمت شما دوست گرامی
دو مطلب:
- کسی که بر دیگری ظلم می کند باید مجازات شود. مجازات لزوما به معنای این نیست که فرد مظلوم به حالت سابقش باز می گردد بلکه به این قصد مجازات تعیین می شود که اولا فرد مظلوم به منافعی دست یابد، هر چند این منافع ممکن است کاملا جایگزین مسئله از دست رفته نباشد. ثانیا، وضع کردن مجازات سبب می شود تا نسبت به ارتکاب جرم، بازدارندگی ایجاد شد و کمتر کسی به سراغ ارتکاب جرم برود.
- مسئله دیگر اینکه ظلم در مقابل عدالت قرار می گیرد. و هنگامی می توانیم از عادل یا ناعادل بودن خداوند سخن بگویم که تصویر جامعی از هستی در اختیار داشته باشیم. در حالیکه جهان آخرت را نمی شناسیم و نمی دانیم که خداوند در آن جهان چه برای مظلومان در نظر گرفته است. به طور مثال فرض کنید فردی را در اتاق الف به مدت 12 ساعت تشنه و گرسنه نگه دارند و سپس به خاطر تحمل این سختی او را به اتاق ب هدایت کنند که در آن تا بی نهایت، هر چه بخواهد در اختیارش خواهد بود. در چنین فضایی آیا می توان گفت که به این فرد ظلم شده است؟
در مورد مصائب و سختی هایی که در این دنیا رخ می دهد نیز باید همین طور فکر کرد.
موفق باشید
بسم رب هارون و موسی.......با سلام...می دانیم فرعون لعنت الله علیه وقتی پیشگو ها به او گفتند فرزندی بدنیا خواهد آمد که نابودت می کنه....دستور داد تمام نوزادان پسر را قتل عام کنند....حتما هزار هزار هزار نوزاد پسر بوده دیگه....خب چرا خداوند فقط به یک پسر توجه می کند و به مابقی نوزادان هیچ توجهی نمی کند و براحتی می گذارد این معصومین بی گناه به طرز فجیحی ذبح بشوند؟ از طرفی می دانیم خداوند در مورد زنده به گور کردن کودکان دختر در قرآن فرموده به کدامین گناه آنها را کشتید؟ یعنی در آخرت عذاب شدیدی برای چنین افراد کثیف و جاهلی که زنده به گور می کردند آماده کرده....اما سوال من از خدا در برابر این آیه و با توجه داستان حضرت موسی(ع) اینه: خدایا به کدامین دلیل چشم بستی بر مرگ هزاران نوزاد و فقط دل بستی به یک نوزاد؟
و یاد کن وقتی را که پروردگارت به فرشتگان گفت : همانا من در زمین جانشینی قرار خواهم داد ، گفتند : آیا در آن موجودی قرار می دهی که در آن فساد می کند و خون های فراوانی میریزد در حالی که همراه با ستایش تو را تسبیح می کنیم و تقدیس می نمائیم؟ گفت: البّته من چیزی می دانم که شما نمی دانید ....سوره بقره – آیه ٣٠ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًی فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَی
فرمود : همگی از آن فرود آیید در حالی که بعضی از شما دشمن برخی دیگرند . پس اگر از جانب من هدایتی برای شما آمد، هر کس از هدایت من پیروی کند نه گمراه می شود و نه تیره بختسوره طه – آیه 123
خب با توجه به ایات بالا و مسئله مختار بودن انسان در روش زندگی دنیا و خلاف حکمت بودن دخالت علنی خداوند در هر ظلمی جواب سوال شما روشن میشود .....
اولا خداوند کسی را نکشت بکله این انسان ستمکار بود که بندگان خدا را کشت
دوما دنیا محل ازمایش است و عالم غیب میباشد و دلیل نیست بر سر هر حادثه و جرم و جنایتی فورا زمین و اسمان یکی شود
سوما خداوند انتقام همه نوزدان را از فرعون متکبر گرفت ! و او را از اوج عزت به اوج ذلت کشاند و همه سپاهیان او را در دریا غرق کرد و او را با زجر از این دنیا به هلاکت رساندگرچه دنیا محل حساب و جزا نیست ولی گناه ظلم بالناس یکی از گناهانی است که باعث ذلت در دنیا و اخرت هست ! و در همه جبارین تاریخ این مجازان دیده میشود !و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون ................
با سلام خدمت شما دوست گرامیدو مطلب:
- کسی که بر دیگری ظلم می کند باید مجازات شود. مجازات لزوما به معنای این نیست که فرد مظلوم به حالت سابقش باز می گردد بلکه به این قصد مجازات تعیین می شود که اولا فرد مظلوم به منافعی دست یابد، هر چند این منافع ممکن است کاملا جایگزین مسئله از دست رفته نباشد. ثانیا، وضع کردن مجازات سبب می شود تا نسبت به ارتکاب جرم، بازدارندگی ایجاد شد و کمتر کسی به سراغ ارتکاب جرم برود.
- مسئله دیگر اینکه ظلم در مقابل عدالت قرار می گیرد. و هنگامی می توانیم از عادل یا ناعادل بودن خداوند سخن بگویم که تصویر جامعی از هستی در اختیار داشته باشیم. در حالیکه جهان آخرت را نمی شناسیم و نمی دانیم که خداوند در آن جهان چه برای مظلومان در نظر گرفته است. به طور مثال فرض کنید فردی را در اتاق الف به مدت 12 ساعت تشنه و گرسنه نگه دارند و سپس به خاطر تحمل این سختی او را به اتاق ب هدایت کنند که در آن تا بی نهایت، هر چه بخواهد در اختیارش خواهد بود. در چنین فضایی آیا می توان گفت که به این فرد ظلم شده است؟
در مورد مصائب و سختی هایی که در این دنیا رخ می دهد نیز باید همین طور فکر کرد.موفق باشید
دو مطلب :
- من در مورد ظلم وجزایی که خداوند برای اون تعیین کرده بود خدمت شما مثالی رو عنوان کردم ... بهتون گفتم اگر کسی دست فرزند من رو قطع کنه ... با قصاص کردن و قطع کردن دست اون شخص هیچ منفعتی نصیب من نمیشه ... هیچ منفعتی !!! در مورده مساله بازدارنگی عمل صحبت کردین که فکر میکنم مربوط به بحثه ما نباشه ... ما داریم در مورده جبران ظلم صحبت میکنیم .... وقتی فرزند من دیگه دست نداشته باشه ... بالاجبار جبری در درون زندگیش حکم فرما میشه ... و خودتون هم از من بهتر میدونین که لازمه تکامل اختیار هست ... و خدا اگر هم بخواد نمیتونه باعث تکامل فرزند من بشه چون تکامل فرزند من تنها از شاهراه اختیا امکانپذیر خواهد بود ....
- اصلا ابتدای مساله عدالت الهی مشگل داره ... این که تو این دنیا عمل کنین بعدش برین اون دنیا جزاش رو ببینین ... یعنی چی !!! یه راهی رو 40 سال طی کن ... بعدش 40 سال دیگه مطمئن باش میری بهشت شک نکن !!!! نه آزمایشی نه عقلانیتی !!! هیچی !!! هزاران تناقض هم وسط راه هست !!! مثالتون هم مثال درستی نیست ... شما مثال این دنیا را با مثال انسانی مقایسه کردین که 12 ساعت قرار است تشنه بماند و بجاش تو اون دنیا بی نهایت خوشحال باشد ... ما تقریبا 40 سال در درون دنیا زندگی میکنیم ... خوب چرا نمیگین مثال این دنیا مانند انسانی است که 1 ثانیه تحمل سختی میکند و در آن دنیا بی نهایت خوشبخت و در عافیت خواهد بود ... خجالت نکشین ... بگین ...
[="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:
دو مطلب :
- من در مورد ظلم وجزایی که خداوند برای اون تعیین کرده بود خدمت شما مثالی رو عنوان کردم ... بهتون گفتم اگر کسی دست فرزند من رو قطع کنه ... با قصاص کردن و قطع کردن دست اون شخص هیچ منفعتی نصیب من نمیشه ... هیچ منفعتی !!! در مورده مساله بازدارنگی عمل صحبت کردین که فکر میکنم مربوط به بحثه ما نباشه ... ما داریم در مورده جبران ظلم صحبت میکنیم .... وقتی فرزند من دیگه دست نداشته باشه ... بالاجبار جبری در درون زندگیش حکم فرما میشه ... و خودتون هم از من بهتر میدونین که لازمه تکامل اختیار هست ... و خدا اگر هم بخواد نمیتونه باعث تکامل فرزند من بشه چون تکامل فرزند من تنها از شاهراه اختیا امکانپذیر خواهد بود ....
میتوان گفت: این پرسش بسیاری از آدمهاست؛ که پاسخ درخوری هم برای آن نیست.
در اینزمینه، عطار از زبان دیوانگانی که خود را همانند بهلول به دیوانگی زدهاند، سخنان بسیار زیبایی میگوید.
نمونه: در مصر قحطی میآید و مردم از گرسنگی، میمیرند و مردم زنده نیز، بدنهای مردم مرده را میخورند. سپس دیوانهای این وضعیت را میبیند و رو به خدا میگوید: «خدایا! اگر نمیتوانی مردم را روزی بدهی، کسی مجبورت نکرده! کمتر بیافرین که به مشکل برنخوری!»:
width: 700 [/TD] [TD="align: left"]از قضــا دیـوانهای چــون آن بـدیـد [/TD] [TD]خلــق مــیمــردنـد و نــان، نـآمد پـدیـد [/TD] [TD="align: left"]گفــت: ای دارنــدۀ دنیــا و دیـــن! [/TD] [TD]چــون نـــداری رزق، کـــمتــر آفــــریـــن
عطار میگوید: «در مورد کارهای خدا، چون و چرا نباید کرد؛ زیرا ما بندهایم و او، ارباب. بنده را نشاید که از صاحب خود ایراد بگیرد و دلیل کارهایش را بخواهد؛ حتی اگر کارها و دستورهای ارباب، ستمگرانه باشد.»
این سخن را خیلی از ماها نمیتوانیم بپذیریم که البته پذیرفتن یا نپذیرفتن ما، تأثیری در شیوهی خداییِ خدا، ندارد! - اشاره دارد به سخن خدا که میگوید: «ای آسمانها و زمین، چیزی را که میگویم انجام دهید؛ چه از روی اختیار، چه از روی اجبار(باید بپذیرید)».
باید به شیوهای که او میخواهد، برقصیم و هیچ چارهای جز این نیست.
عطار میگوید: «به خدا اعتماد کن و از کارهای وی، همچون دیوانگان (که آگاهی بالایی دارند و سخنانشان دلیل دارد) ایراد نگیر:
width: 700 [/TD] [TD="align: left"]تــو زفـــان از شــیـوۀ او، دور دار [/TD] [TD]عــاشــق و دیــوانــه را، معـــذور دار
و ما چارهای جز اعتماد و انتظار نداریم؛ پس بهتر است که در این مورد، چندان خود را درگیر نکنیم!
اصلا ابتدای مساله عدالت الهی مشگل داره ... این که تو این دنیا عمل کنین بعدش برین اون دنیا جزاش رو ببینین ... یعنی چی !!! یه راهی رو 40 سال طی کن ... بعدش 40 سال دیگه مطمئن باش میری بهشت شک نکن !!!! نه آزمایشی نه عقلانیتی !!! هیچی !!! هزاران تناقض هم وسط راه هست !!! مثالتون هم مثال درستی نیست ... شما مثال این دنیا را با مثال انسانی مقایسه کردین که 12 ساعت قرار است تشنه بماند و بجاش تو اون دنیا بی نهایت خوشحال باشد ... ما تقریبا 40 سال در درون دنیا زندگی میکنیم ... خوب چرا نمیگین مثال این دنیا مانند انسانی است که 1 ثانیه تحمل سختی میکند و در آن دنیا بی نهایت خوشبخت و در عافیت خواهد بود ... خجالت نکشین ... بگین ...
چهلسال را، شما سهبار پشت هم بیان کردید و این نشان از پایین بودن امید شما به زندگی است که البته امید به زندگی بیشتر ما نیز بیش از این نیست که اگر سرطان نگیریم، فشارخون نگیریم، دستکمش این است که با پراید از دنیا میرویم.
دو مطلب :- من در مورد ظلم وجزایی که خداوند برای اون تعیین کرده بود خدمت شما مثالی رو عنوان کردم ... بهتون گفتم اگر کسی دست فرزند من رو قطع کنه ... با قصاص کردن و قطع کردن دست اون شخص هیچ منفعتی نصیب من نمیشه ... هیچ منفعتی !!! در مورده مساله بازدارنگی عمل صحبت کردین که فکر میکنم مربوط به بحثه ما نباشه ... ما داریم در مورده جبران ظلم صحبت میکنیم .... وقتی فرزند من دیگه دست نداشته باشه ... بالاجبار جبری در درون زندگیش حکم فرما میشه ... و خودتون هم از من بهتر میدونین که لازمه تکامل اختیار هست ... و خدا اگر هم بخواد نمیتونه باعث تکامل فرزند من بشه چون تکامل فرزند من تنها از شاهراه اختیا امکانپذیر خواهد بود ....
- اصلا ابتدای مساله عدالت الهی مشگل داره ... این که تو این دنیا عمل کنین بعدش برین اون دنیا جزاش رو ببینین ... یعنی چی !!! یه راهی رو 40 سال طی کن ... بعدش 40 سال دیگه مطمئن باش میری بهشت شک نکن !!!! نه آزمایشی نه عقلانیتی !!! هیچی !!! هزاران تناقض هم وسط راه هست !!! مثالتون هم مثال درستی نیست ... شما مثال این دنیا را با مثال انسانی مقایسه کردین که 12 ساعت قرار است تشنه بماند و بجاش تو اون دنیا بی نهایت خوشحال باشد ... ما تقریبا 40 سال در درون دنیا زندگی میکنیم ... خوب چرا نمیگین مثال این دنیا مانند انسانی است که 1 ثانیه تحمل سختی میکند و در آن دنیا بی نهایت خوشبخت و در عافیت خواهد بود ... خجالت نکشین ... بگین ...
با سلام خدمت شما دوست گرامی
- با مجازات کردن فردی که دست کسی دیگر رو قطع کرده، دست فرد نخست باز نمی گرده و این مسئله مربوط به جهان مادی است که جهان محدودیت هاست اما این مسئله در جهان دیگر قابل جبران است زیرا محدودیت های عالم مادی در آنجا وجود ندارد.
- انسان اختیار دارد ولی اختیار او مطلق نیست، کمال انسان وابسته است به اختیار انسان و این اختیار در هر فردی متفاوت از دیگری است ولی اصل مسئله تفاوتی نمیکند یعنی اختیار هر کسی هر قدر که باشد، کمال او متوقف بر داشتن اختیار او (و لو کم) است.
- در مورد مطلب دوم شما هم باید عرض کنم که اتهام زدن و استفاده کردن از واژه های نامناسب، شان یک بحث علمی نیست. میشه خیلی راحت مدعیات رو مطرح کرد و به دور از جنجال، به بحث نشست. اگر مایل بودید می تونید چنین عمل کنید و بنده و دیگر دوستان نیز نظر خود را بیان خواهیم کرد.
موفق باشید
پس در حقیقت این کودکان سربازان جان برکفی بوده اند که با ایثارگری زمینه نجات قوم خویش را فراهم کردند
یا علیم
ولی این سربازان جان بر کفی که شما ازشون نام میبرید هیچ اختیاری از خودشون نداشتن. پس نمیشه بهشون گفت: سرباز جان برکف!
فرض کنین همین الان دانشمندان آمریکایی عنوان کنه یه سفینه فضایی ساختند که میتوند در زمان و مکان طی طریق کنه و از هر نقطه مادی در دنیا به هر نقطه مادی دیگر جهش کنه ...
تنها مشگلی که این سفینه داره این هستش که باید قبل از هر جهش یک نوزاد 3 ساله قربانی شود !!! کدوم عقل سلیمی این حرف رو قبول میکند !!! چه کسی این حکمت رو قبول میکند !!!اگر خداوند نمیتونست یه دنیایی با پارامترهایی منطقی خلق کنه ... خوب نمیکرد !!! چه نیازی بود چنین دنیایی رو بوجود بیاره !!! آیا هدف وسیله رو توجیه میکنه !!!
مثالی که زدید اصلا مناسب این بحث نیست. اولا دانشمندای آمریکایی هیچ حقی بر گردن اون نوازد ندارن که بخوان همچین کاری رو باهاش بکنن ولی خدا بر گردن اون نوزاد خیلی حق داره، مهمترین حقش همین حق حیاتیه که بهش داده، چه نعمتی از این بالاتر؟ به ما حق حیات داده و گفته اگه تو این دنیا مورد ظلم زورگویان قرار گرفتی، من جبران میکنم.
و ثانیا دانشمندای آمریکایی قدرت این رو ندارن که سختی های متحمل شده اون نوازد رو جبران کنن، اما خدا قدرتشو داره، به نظر من اون سختی که اون نوزاد متحمل میشه در مقابل نعمت هایی که خدا بهش داده هیچی نیست.
اما در مورد قسمت پایانی حرفتون به نظر من خدا به هیچ کس ظلمی نکرده اما به انسانها اختیار داده تا بتونن رشد کنن. اقتضای اختیار هم اینه که یه عده درست رفتار میکنن و یه عده نادرست رفتار میکنن، و در نهایت همه نتیجه اعمالی که انجام میدن و سختی هایی که میکشن رو خواهند دید.
[="Tahoma"][="Navy"]ولی این سربازان جان بر کفی که شما ازشون نام میبرید هیچ اختیاری از خودشون نداشتن. پس نمیشه بهشون گفت: سرباز جان برکف!
سلام
آنکس که در حوزه اختیار است امورش با اختیار سنجیده میشود و آنکس که در حوزه بی اختیاری است کارش با آن معیار بررسی میشود
این نوع تفسیر اهل معرفت از وقایع تکوینی ، بیانگر حقایق عمیقی است که با اطلاع از اصول پدیده ها قابل فهم است
از این منظر همه عالم در تحت فرمان الهی برای تحقق اراده او در گستره هستی اند
لذاست که این کودکان به ظاهر بی اختیار برای موسای نجات بخش همان کاری را می کنند که سربازان در صحنه جنگ برای پیروزی فرمانده خود می کنند
یا علیم[/]
مثالی که زدید اصلا مناسب این بحث نیست. اولا دانشمندای آمریکایی هیچ حقی بر گردن اون نوازد ندارن که بخوان همچین کاری رو باهاش بکنن ولی خدا بر گردن اون نوزاد خیلی حق داره، مهمترین حقش همین حق حیاتیه که بهش داده، چه نعمتی از این بالاتر؟ به ما حق حیات داده و گفته اگه تو این دنیا مورد ظلم زورگویان قرار گرفتی، من جبران میکنم.
و ثانیا دانشمندای آمریکایی قدرت این رو ندارن که سختی های متحمل شده اون نوازد رو جبران کنن، اما خدا قدرتشو داره، به نظر من اون سختی که اون نوزاد متحمل میشه در مقابل نعمت هایی که خدا بهش داده هیچی نیست.
اما در مورد قسمت پایانی حرفتون به نظر من خدا به هیچ کس ظلمی نکرده اما به انسانها اختیار داده تا بتونن رشد کنن. اقتضای اختیار هم اینه که یه عده درست رفتار میکنن و یه عده نادرست رفتار میکنن، و در نهایت همه نتیجه اعمالی که انجام میدن و سختی هایی که میکشن رو خواهند دید.
استدلال های خیلی باحالی میشنوم و مشعوف میشم واقعا ... به قول عربها جدا ...
وقتی عدالت خدا به تنگنا میرسه معنای عدالت رو عوض میکنن ... میگن چون خدا با بقیه فرق داره ... هر کاری میتونه بکنه و کارش هم عینه عدالت هست چون سره ما حق داره ... یه دفعه تو همین سایت داشتم در مورد ارحم الراحمین بودن خدا بحث میکردم ... مخاطبم هم از همین روش استفاده کرد ... استدلال کرد خدا میتونه تازیانه به بشر بزنه ... و تازیانه زدن خدا عین ارحم الراحمین بودن او هست ...
تعاریف هم که دسته خودش هست .... هر کاری دلش میخواد میکنه هر اسمی هم که دلش میخواد روش میزاره .... من که حالم به هم میخوره بخوام اون دنیا رو با این اصول ساختاری ببینم ... ایشالله به شما خوش بگذره ....
...وقتی عدالت خدا به تنگنا میرسه معنای عدالت رو عوض میکنن ...
مشکل اينه که ما ميخواهيم وقايع رو با عقل ناقصمون تجزيه و تحليل کنيم، مثل اون بچّهاي که شيريني واسش ضرر داره و والدينش نميذارن شيريني بخوره،
بعد اين ميشينه با خودش فکر ميکنه و يه استدلالاتي ميکنه به اين نتيجه ميرسه که عجب والدين بيرحم و ظالمي هستند اينا!
اين آخه درسته؟ کاري که والدين اين بچه انجام دادند ظلمه يا برداشت اين بچّه؟
عدالت خدا به تنگنا رسيده يا قوّهي تعقّل ما؟!
به نظرتون آيا انسان اون قدر عقل داره که بتونه همه وقايع جهان را تجزيه و تحليل بکنه؟ حتّي اون وقايعي که هيچ اطّلاع دقيقي از جزئيّاتش نداره؟
من که حالم به هم ميخوره وقتي اين برداشتهاي بچّگانه رو ميبينم... خوش بگذره با اين استدلالاتي که هر طور دلتون بخواد ميپيچونيد و به هر نتيجهاي که با مذاقتون سازگاره ميرسونيدش.
همچين عدالت و مهرباني خدا را زير سؤال ميبريد گويا خداوند با دستانش آمده آن کودکان را سر بريده است!
نهايت چيزي که خداوند انجام داده اين است که در حقّ حضرت موسي يک لطفي کرده و او را نجات داده است،
در مورد مجازات فرعون هم اين دنيا دار مجازات کامل نيست هرچند گاهي بنابه مصلحت خودش برخي متجاوزان را گوشمالي ميدهد.
«اليوم عملٌ و لا حساب، و غداً حسابٌ و لا عمل»
در مورد آن کشته ها هم شما چه ميدانيد شايد خداوند در آخرت به آنها عوضي بدهد که آرزو کنند کاش صد بار کشته شده بودند؟
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
«چرا خداوند چنان خوابی به فرعون نشان داد که بعد فرعون چنین کند؟»
اين فقط يکي از توجيهاتي است که براي کشتن بني اسرائيل ارائه شده ولي همچنانکه علاّمه محمّدجواد مغنيه نيز اشاره کرده دليل قابل اعتمادي ندارد (الکاشف، 99/1)،
توجيه ديگر اين است که فرعون اصلاً هيچ خوابي نديده بود بلکه هدفش از اين کار اين بود که بني اسرائيل را به ضعف بکشاند،
همچنانکه در قرآن مجيد هم اشارهاي به اين مطلب آمده است:
«إنّ فرعون علا في الأرض و جعل أهلها شيَعاً يستضعف طائفةً منهم، يذبّح أبناءهم و يستحيي نساءهم، إنّه کان من المفسدين» (قصص: 4)
استاد جوادي آملي اين وجه را تأييد کردهاند هرچند فتواي نهايي در اين مورد را دشوار دانستهاند. (تسنيم، 343/4)
شاهد ديگرش اينه که در تفاسير آمده: فرعون آنقدر کشت که ديگه ديد بني اسرائيل دارند منقرض ميشوند تصميم گرفت يک سال در ميان اين کار را بکند،
و اتّفاقاً حضرت موسي(ع) در آن سالي به دنيا آمد که نوبت کشت و کشتار بود! و نجات آن حضرت در آن وضع، از نهايت لطف الهي بود.
و الله يقول الحقّ و هو يهدي السّبيل.
پرسش:
چرا خداوند هزاران نوزاد بی گناه را از دستور قتل فرعون نجات نداد و فقط حضرت موسی (علیه السلام) را نجات داد.؟
پاسخ:
این دنیا، فرصت به کمال رسیدن انسان هاست و انسان ها بر اساس تلاش خود و همچنین انتخابی که بر اساس اختیار خود انجام می دهند می توانند به کمال برسند.
با توجه به این که کمال تنها در سایه اختیار می تواند به وجود بیاید (به این معنا که فرد مجبور، به جهت کاری که جبرا انجام می دهد، کمال نمی یابد) انسان ها باید در این جهان مختار باشند. از این رو خداوند انسان ها را مختار آفریده است و از آن ها سلب اختیار نمی کند. حال برخی از انسان ها از اختیار خود حسن استفاده را می کنند و به کمال می رسند و برخی نیز سوء استفاده می کنند و در ضلالت و گمراهی فرو می روند. (البته افرادی که از اختیار خود سوء استفاده کرده اند و حق دیگران را ضایع کرده اند، در قیامت مواخذه خواهند شد.)
در مسئله کشتن نوزادان پسر در دوران حضرت موسی نیز، وضعیت از همین قرار است و حضرت موسی تنها از این جهت که پیامبر الهی و نجات بخش قومش خواهد بود، نجات یافت.
به عبارت دیگر:
- انسان ها باید قادر باشند، امکان این را داشته باشند که به کمال برسند.
- رسیدن به کمال متوقف بر داشتن اختیار است.
- فرد مختار می تواند هم کار خیر انجام دهد و هم کار بد.
- در هر صورت فرد چه کار خیر انجام دهد و چه کار بد، نتیجه اعمال خود را خواهد دید و به کسی ظلم نخواهد شد.
مسئله دیگری که باید مورد توجه باشد این است که اتفاقا این غیر منطقی است که قدرت بی کران خداوند را محدود فرض کنیم و بگویم که خداوند نمی تواند به اندازه سختی هایی که ما در دنیا کشیده ایم، در آخرت به ما جزای نیک بدهد. خداوند قادر مطلق است و می تواند بسیار بیش از آنچه ما تصور می کنیم، به ما جزای خیر بدهد.
مسئله دیگر این که ظلم در مقابل عدالت قرار می گیرد. و هنگامی می توانیم از عادل یا ناعادل بودن خداوند سخن بگویم که تصویر جامعی از هستی در اختیار داشته باشیم. در حالی که جهان آخرت را نمی شناسیم و نمی دانیم که خداوند در آن جهان چه برای مظلومان در نظر گرفته است. به طور مثال فرض کنید فردی را در اتاق الف به مدت 12 ساعت تشنه و گرسنه نگه دارند و سپس به خاطر تحمل این سختی او را به اتاق ب هدایت کنند که در آن تا بی نهایت، هر چه بخواهد در اختیارش خواهد بود. در چنین فضایی آیا می توان گفت که به این فرد ظلم شده است.؟
در مورد مصائب و سختی هایی که در این دنیا رخ می دهد نیز باید همین طور فکر کرد.