سلام بر غربت هفت تپه
تبهای اولیه
[="Arial"][="Indigo"]
منبع:
[="Arial"][="Indigo"] کنیـــم تا به اونجـــا برسیم !! امــــا : ابتـــدای جاده ی شوش 14 کیلومتر به سمت ِ اهواز ..
وقتی میگیــــم " هفت تپــه " ! خیلی ها فـکر میکنـــن باید "هفت خان " رستم رو رد
[="Arial"][="Indigo"] سیدقاسم هاشمی، اظهار داشت: با ورود مردم مازندران، دیگر پادگان هفت تپه، بدون زائر نمیماند. هاشمی با یادآوری استقرار نیروهای لشکر عملیاتی 25 کربلا از هشت اسفند در هفت تپه، خاطرنشان کرد: با حضور این برادران فضاسازیهای فرهنگی و اقدامات رفاهی در حد توان برای زیارت زائران مهیا شده است.
[=arial]
وی احیای یادمان هفت تپه را بزرگترین اقدام و رخداد فرهنگی سپاه کربلا در حوزه راهیان نور دانست و تصریح کرد: به لطف خداوند متعال، بنا به درخواست خانوادههای شهدا، بسیجیان و رزمندگان 25 کربلا، مبنی بر احیای این نقطه آسمانی این یادمان باشکوه دیدن میکنند.
مسئول ستاد راهیان نور سپاه کربلای مازندران در ادامه گفت: هفت تپه تنها مقری در میان لشکرهای دوران دفاع مقدس بود که به دلیل اهمیت و قدرتمند بودن لشکر 25 کربلا، چندین بار مورد حملات هوایی دشمن قرار گرفت و همچنین قدمگاه مقام معظم رهبری نیز محسوب میشود.
معاون اجرایی سپاه کربلا، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره 23 شهید بمباران هفت تپه، اذعان کرد: هفت تپه علاوه بر آمادگاه رزمندگان و شهدای لشکر ویژه 25 کربلا، محل عروج برخی از آنها بوده که در میان آن شهدا نام مبارک یکی از فرماندهان دلیر و نامدار لشکر 25 کربلا به زیبایی به چشم میخورد «سردار شهید حاج جعفر شیرسوار» است.
[="Arial"][="Indigo"]آسمان هفت تپه هوای باریدن گرفت، عاشقان بپاخیزید!
[=times new roman][=arial]روح الله صادقی گفت: در هوای بارانی هفت تپه، هزار زائر مازندرانی، به زیارت میعادگاه شهدا آمدند.[=times new roman][=arial]
[=arial][=inherit][=arial]
روح الله صادقی، امروز در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار اعزامی کنگره شهدا به مناطق جنگی اظهار داشت: راهیان نور، حرکت عظیم فرهنگی و پایانناپذیر بوده که همه ساله بر خیل مشتاقان این سفر معنوی افزوده می شود.
[=inherit][=arial]
وی با اشاره به احیا و بازگشایی یادمان هفت تپه، پس از 25 سال، خاطرنشان کرد: از روز 16 اسفند، به طور رسمی و برنامه ریزی شده، شاهد حضور علاقه مندان به این یادمان باصفا و میعادگاه لشکریان 25 کربلا بوده ایم.
[=inherit][=arial]
صادقی با یادآوری این که فضای معنوی و غربت این یادمان، دل هر زائری را عاشق خود می سازد، اذعان کرد: در این چند روزی که یادمان هفت تپه، قدوم مبارک زائران محترم را در خود دیده، بارها ضجه ها و اشک های فراغ رزمندگان جامانده ی لشکر 25 کربلا را با حالتی وصف نشدنی، مشاهده کرده ایم.
[=inherit][=arial]
مسئول ستاد یادمان هفت تپه از بارانی شدن هوای هفت تپه خبر داد و ادامه داد: آسمان هفت تپه، با ورود زائرین هم نشینش، هوای باریدن گرفت، و عاجزانه رزمندگان قدیمی اش را فرا می خواند، همان رزمندگانی که از درب آسمان هفت تپه به ملکوت اعلی رسیدند، همان رزمندگانی که هفت تپه، سکوی پروازشان بود.
[=inherit][=arial]
صادقی ادامه داد: عاشقان و دلسوختگان لشکر همیشه پیروز 25 کربلا، بپاخیزید و به دارالشفای هفت تپه، بشتابید که جای خالی تان بسی احساس می شود.[=inherit]وی در پایان گفت: بیش از هزار زائر مازندرانی از شهرستان های میاندرورد، چالوس و رامسر، امروز مهمان یادمان هفت تپه بودند.
[="Arial"][="Indigo"] هفت تپه مقر آسمانی و ملکوتی سربازان شمالی حضرت روح الله بوده است که مدتی را عاشقانه و غریبانه در آن زیسته اند، هفت تپه، هفت ***** چه بگوئیم؟! از اندیمشک که به سوی اهواز می روی، پس از طی مسیری حدود 55 کیلومتر، آن هم پرسان پرسان، اگر موجود زنده ای در آن حوالی باشد، سراغ هفت تپه و آن پادگان متروک و مهجورش را باید بگیری! تنها و غریب! جهت هایش را نمی توانی محصور نگاه کنی، هیچ گاه محصور نبوده بلکه همواره مأمنی برای پرستو های عاشق«لشکر ویژه خط شکن 25 کربلا» بوده است، خوب که نگاه کنی تپه ماهوری اش همه ی وسعت این خاک را پوشانده است. از تپه های نسبتاً بلندش بالا برو، در دره های کوچکش آرام بگیر و وسعت این دشت را از نظر بگذران، چه فهمیدی؟ سوله های پراکنده، همه و همه می گویند که تو اشتباه نیامدی این جا همان مکانی است که سراغش را گرفته بودی! پس از اینکه هفت تپه قدمگاه شهدا شده بود با نجواهای عاشقانه ای که در دل شب می شنید، آنقدر خدائی و مقدس گشته بود که دیگر دلش می خواست قتلگاه شود و هفت تپه هم با خدا راز و نیاز می کرد؛ اوج عرفان و سلوک هفت تپه قتلگاه شدن، بود که خداوند حاجتش را روا کرد و با بمباران هوایی دشمن، شهدایی از آسمان هفت تپه به سوی ملکوت پرواز کرده و هفت تپه را جنت زمین و آسمان کردند؛ یاد شهدای آن روز خدائی هفت تپه بخیر! علی الخصوص فرمانده گردان ویژه شهدا، حاج جعفر شیرسوار! آخر مگر نه اینکه وقتی محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی برای سرکشی لشکرملکوتی 25 کربلا با هلی کوپتر بر فراز آسمان هفت تپه آمدند، وقتی خیل عظیم نیروهای شمالی با چادرهایشان را دیده بودند، هاشمی رفسنجانی انگشت به دهان گفت: این عشایرها را از کجا آوردید؟ فکرش را نمی کرد که مقر لشکر کربلا آن چادر های الهی باشد. یا زمانی که حضرت آقا سیدعلی خامنه ای برای بازدید به هفت تپه آمده بودند با تعجب و حیرت زده گفتند: اینها مگر چپر نشین هستند که اینگونه می زیند؟ آخرِ هفت تپه را، چادرهای به چله نشسته لشکر ویژه 25 کربلا، پرستوهای عاشق لانه کرده بودند! چه غریبانه بودند...
شهر عشق! همان مکانی بود که مدتی لشکر ویژه و خط شکن 25 کربلا را در دل خود جای داده بود، درد دل ها و دل تنگی های یک رزمنده و جامانده از قافله شهدای این لشکر را می خوانیم.
خدا رحمت کند سید شهیدان اهل قلم، آوینی را که می گفت: اگر از ما بپرسند دوکوهه کجاست؟ چه جوابی بدهیم؟
و حال ما می گوئیم:اگر از ما بپرسند هفت تپه کجاست؟ چه پاسخی داریم؟!
اصلاً قادر به تکلم هستیم؟!
آری برای همین است که هفت تپه مظلوم مانده است...
خوب نگاه کن، جای جای آن را چه می بینی؟
تیرک های فرو ریخته را ببین...
تنها سکوت و وزش ملایم باد است که به استقبالت می آید و از همان آغاز ورودت غریبانه تو را همراهی می کند...
اشتباه نیامدی؟ پوکه های زنگ زده، پمادهای خالی ضد حشرات، تکه پوتین های پاره، باطری های فرسوده بیسیم ها، جعبه های شکسته مهمات و ...
معیشت در هفت تپه با آن امکانات محدودش سخت بود و گردان ها چادرنشین بودند ولی دل ها همه خدائی بود و اشک های مناجات های بچه ها، خاک هفت تپه را مقدس کرده بود...
همان چادر نشینان هفت تپه بودند که روزی پرچم مقدس امام رضا(ع) را بر فراز مناره مسجد فاو به اهتزار در آوردند...
هواپیما های عراقی حمله کرده اند. نه پناهی نه سر پناهی...
آهای دنیا! ما با این وضعیت در مقابل شما ایستادیم.
ای تاریخ نامردی اگر ننویسی که بر این شیرمردان و دریادلان شمالی در بیابان های هفت تپه چه گذشت؟!
هفت تپه سال های سال است که بی مهری دیده، اما همچنان راز دار خلوت مسافران آسمانی خویش است...
هفت تپه با کسی قهر نیست اما انسش با کسانی است که قصه چاه را ندیده اند ولی با خون دل حکایت می کنند...
پس خوب نظاره کن! در پسِ حجابِ زمان در این سکوت راز آمیز نجوای پنهانی شهدایی را بشنو که سر بر کف قبرهایی که برای خویش کنده بودند و شانه های استوارشان از شوق لقای معشوق خویش به لرزه آمده بود و در تلاطم اشکها، چشمهایشان دریای خروشان می شد.
نگاه کن! آن رزمنده ی نوجوان که در جوار چادرش بر فراز تپه ای، آماده و مسلح بر کوله پشتی خویش تکیه زده است و در حال انتظار، دعا می خواند، منتظر تنها منتظری که به زودی قرار است از یاران شهیدش باشد.
می دانم که از دیدن این همه مظلومیت سیر نمی شوی، دوباره نگاه کن! چند رزمنده بسیجی عکس یادگاری می گیرند، آخرین لحظات ماندشان است تا بعد از عملیات، در فراق هم، ماندگار شدنشان را جشن سرخ اشک بگیرند...
از دیدن هفت تپه سیر نخواهی شد چون تنها پادگانی بود که لشکری به نام لشکر "کربلا" را در خود جای داده بود...
چه زیبا گفت سید مرتضی: - کربلا را تو مپندار نامی است در میان نام ها!!!
اگر بنا باشد قدس آزاد شود، مطمئن باشید دوباره خط شکن این میدان همان چادر نشینان هفت تپه، بچه های لشکر کربلا هستند، که با پرچم سبز حضرت امام رضا(ع) بر گنبد قدس! به ندای هل من ناصراً ینصرنی امام زمانشان "سید علی حسینی خامنه ای" لبیک خواهند گفت.
تمامی مقرهای لشکریان اسلام مقدس اند اما بدانید که بچه های لشکر 25 کربلا در هفت تپه حکایتی داشتند غریب، غریب و غریب...
تا تو یاد بگیری هفت تپه کجاست و برای چه بوده است این همه غریبانگی؟؟؟
هفت تپه به تو جفا کردم، اسیر دنیا شدم و بعد از این همه سال دلم هوای تو را کرد...
[=century gothic]
[=century gothic]هفت تپه مرا ببخش و مرا در آغوش بگیر...
گزارش از سجاد پیروپیمان
منبع:جنگ و گنج « کنگره شهدای مازندران »