اصطلاحات آزادگان در اسارت
تبهای اولیه
عنوان : يوم الورود
«يوم الورود» به اولين روز ورود برادران آزاده به اردوگاه گفته ميشد كه از ايام به يادماندني در زندگي هر شخص آزاده بود
عنوان : يوم الوداع
معمولاً برادران رزمنده قبلاً در مناطق جنگي با يكديگر آشنا شده بودند، از اين رو وقتي كه به اسارت در ميآمدند بعضاً يكديگر را ميشناختند. اما اكثر برادران فقط در اردوگاه و بعد از اسارت با هم آشنا شدند. و اين آشنايي در غربت، بسيار ارزنده بود. در اين بين، بعثيها نيز بعضاً جابجاييهايي صورت ميدادند و اسراي اردوگاهها را معاوضه ميكردند و يا آنها را از اردوگاهي به اردوگاههاي ديگر منتقل ميساختند و آنوقت بود كه وداع و جدايي براي عزيزان آزاده بسيار سخت و حزن انگيز ميشد. به همين دليل روزهاي انتقال برادران به «يوم الوداع» معروف شده بود.
عنوان : يوم التيغ (يوم الريش)
دشمن بعثي به حدّي از اسلام متنفّر بود كه حتي تحمّل ديدن محاسن برادران آزاده را نيز نداشت، لذا روزهاي دوشنبه و جمعه را به تراشيدن موي سر و ريش اختصاص داده بود. در اين روزها به هر چند نفر از برادران يك تيغ ميدادند تا سر و صورت خود را بتراشند، اما قبل از تحويل دادن تيغها، بيرحمانه به جان اسرا ميافتادند و بعد تيغها را ميدادند و پس از تراشيدن موي سر و صورت، آنها را تحويل ميگرفتند، زيرا همراه داشتن تيغ يا ساير آلات تيز و بُرنده جرم محسوب ميشد. از سوي ديگر، به دليل كُند شدن تيغها بر اثر مصرف زياد، سر و روي همه برادران خون آلود ميشد. به همين دليل اسرا آن روزها را «يوم التيغ» ميناميدند.
[SPOILER]
پایگاه اطلاع رسانی ایثار و شهادت
[/SPOILER]
عنوان : يوم الممنوع
به طور كلي، بعثي ها فشارهاي مضاعفي روي برادران وارد ميساختند و در بعضي از اوقات سختگيريها و شكنجههاي شديد را اعمال ميكردند. مثلاً ايّام مبارك دهه فجر و محرّم و هفته جنگ و نظاير اينها مشخص بود، اما در بعضي مواقع كه مناسبتي در ايران وجود نداشت، اسرا از شكنجه عراقيها متوجه ميشدند كه بايد اتفاق مهمي از قبيل عمليات نيروهاي ايران عليه ارتش بعث افتاده باشد. از اين رو آن ايام با پيآمدهايش به «يوم الممنوع» معروف شده بود.
عنوان : يوم الخروج
روزي كه برادران آزاده عراق را ترك كردند و از زندان آزاد شدند «يوم الخروج» نامگذاري گرديد.
عنوان : كمد پذيرايي
در اردوگاه كمدي وجود داشت كه در آن انواع لوازم شكنجه نگهداري ميشد. عراقيها محكوم را ميآوردند و او ميبايست به اجبار خودش يكي از آنها را انتخاب ميكرد. به اين كمد، «كمد پذيرايي» ميگفتند.
عنوان : كفش گم كرده
يكي از سربازان عراقي چون دائماً سرش پايين بود و موقعي كه بچّهها به او احترام ميگذاشتند، به پاي آنها نگاه ميكرد تا ببيند آيا پاهايشان را جفت كردهاند يا نه، از اين رو بچّهها ميگفتند انگار او كفش خود را گم كرده و دنبال آنها ميگرد
عنوان : كشتارگاه
نام ديگر اردوگاه 16 تكريت.
[="Tahoma"][="Blue"]عنوان : ويژه نامه خبري
در اردوگاه هر ماه توسط برادران مسئول انتشارات، يك «ويژهنامه خبري» تهيه و تدوين ميشد و در ا ختيار بچّهها قرار ميگرفت كه براي اسرا بسيار جالب توجه بود.
عنوان : ويزيت زندان
در اردوگاه يك دكتر عراقي بود با اخلاق و خصوصيات منحصر به فرد او بعد از ويزيت، روي نسخه بعضي از برادران مينوشت: «زنداني». اسرا مراجعه به اين پزشك را «ويزيت زندان» ميناميدند.
عنوان : وضعيت نوراني
زماني اين عبارت بر زبان جاري ميشد كه يكي از برادران آزاده تحت شكنجه، از زندان انفرادي آزاد ميشد.[/]
[="Tahoma"][="Blue"]عنوان : وضعيت قرمزه (قرمزه)
به دليل محدود بودن جوّ اردوگاه و فشار روحي و معنوي بسياري كه از ناحيه بعثيها به برادران آزاده وارد ميآمد، هر وقت كه برادران تصميم به انجام كاري در آسايشگاه داشتند، يك نفر را به نگهباني و ديدهباني ميگماشتند تا آمدن عراقيها را خبر دهد. او نيز نزديك شدن نگهبان عراقي را با عبارت «وضعيت قرمزه» به ديگران تفهيم ميكرد.
عنوان : وحشي
اين نام به مسئولان بعثي اردوگاه اطلاق ميشد كه هر چند وقت يك بار آزادگان را شكنجه مي كردند.
عنوان : هوشنگ خان
وجود جوّ خفقانِ حاكم بر اردوگاه و حضور جاسوسان در كنار اسرا، هر نوع صحبت پيرامون كشور عراق و شخص ملعون صدام حسين را دشوار كرده بود، زيرا هر حرفي كه درباره شخص صدام زده ميشد، بوي سياست ميداد و از ديد بعثيها صحبتهاي سياسي جرم محسوب ميشد. لذا برادران در چنين مواقعي درباره صدام از نام مستعار «هوشنگ خان» استفاده ميكردند.[/]