بایدها و نباید ها در روابط دختران و پسران
تبهای اولیه
با بررسی روابط موجود بین دو جنس مذكر و مؤنث در جامعه ما ، می توان دسته های مختلفی از رفتار را مشاهده كرد كه هریك از این نوع برخوردها ارتباط مستقیمی با عوامل تعیین كننده رفتار ، از جمله سطح تحول شخصیت، سطح تحول هوش،و تراز فرهنگی انسان دارد . دسته های مهم در برخوردهای بین دودختر و پسرعبارتند از:
1- برخورد مبتنی برشناخت و احترام متقابل :
این نوع برخورد بر اساس دركی كه انسان از شأن انسانی خود و نیز جایگاه و رفعت انسانی دیگران دارد ، صورت می گیرد . انسانی كه برای انسانیت و شأن خود ارزش والایی قائل است ، روابطش را با دیگران به گونه ای تنظیم می كند كه در آن احترام متقابل و ارزش گذاری متعالی و متعامل رعایت شده باشد . چنین برخوردی زمانی ایجاد می شود كه انسان به نیازهای روانی خود در كنار نیازهای زیستی خویش توجه داشته باشد و نوع برخورد او با دیگران،بیشتر از سطوح بالاتر نیازها نشأت گرفته باشد . این نوع برخوردِ احترام آمیز ، به دور از پرخاشگری ، به دور از نیات سود جویانه و اندیشه های مبتنی بر سوء استفاده انجام می گیرد . حال برای این كه جایگاه این نوع برخورد را بهتر نشان دهیم ، ضروری است به بررسی انواع دیگر برخوردها نیز بپردازیم .
2- برخورد مبتنی بر شرم افراطی :http://asheghi4u.blogsky.com
کسانیهستندکه در مقابل جنس مخالف دچار خجالت زدگی شده ، از خود شرم افراطی نشان می دهند؛ دسته ای دیگرانواع برخوردهای اجتماعی بین دو جنس را می سازند . پسری که به هنگام مواجهه با جنس مخالف دست و پای خود را گم می کند و نمی تواند بر اعصاب خود مسلط شود و یا دختری که در مواجهه با جنس مخالف توانایی برخورد صحیح کلامی را از دست می دهد و نمی تواند مطالب را به درستی و مبتنی بر تفکر بیان نماید ، مصداق چنین برخوردی هستند . چنین فرد یا افرادی از این ناتوانی به نوعی دچار آسیب خواهند شد .
3- برخورد اضطراب آلود و هیجان زده:
4- برخورد خشک و محدود :
5 - برخورد مبتنی بر پرخاشگری :http://asheghi4u.blogsky.com
6- روابط پنهانی :
7- برخوردهای غیر عادی و ناپخته :
8- افراط در معاشرت :http://asheghi4u.blogsky.com
ب ـ وضع مطلوب در روابط دختر و پسر :http://asheghi4u.blogsky.com
2- اجتناب از خیالپردازی و تصور رویایی در مورد جنس مخالف :
3- ا ز بین بردن ترس ها ، دلهره ها ، هیجان ها ، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف :
4- حفظ خونسردی و صلابت شخصیت ، به هنگام برخورد با جنس مخالف:http://asheghi4u.blogsky.com
5- برخورد مبتنی بر احترام با مراعات حدود شرعی در مورد محرم ، نامحرم ، حلال و حرام :
6- فقدان روابط پنهانی با جنس مخالف و مشورت با والدین در این گونه موارد :
7 – اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعی :http://asheghi4u.blogsky.com
انسانی که دارای اهداف و آرمان های شناخته شده و منسجم در جهت حفظ کرامت انسانی خویش است هرگز از این وضع دچار تعارض نمی شود . او به دنبال یافتن همسری پاک و عفیف است ، ولی کسی که از طریق نمایش دادن اندام ها و ظاهر خود ، پسری را به سوی خویش جلب می کند ، قطعاً باید بداند کسی را شکار کرده است که چیزی جز امیال حیوانی انسان نمی شناسد .در قرآن کریم آمده است:" زنان ناپاک ،از آن مردان ناپاکند و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک،و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک اند."اگر ارزش های عالی انسانی مانند عفت، ایمان ، پاکدامنی ، خوش قلبی و سلامت نفس برای کسی معنا پیدا نکرده باشد ، او می تواند زندگی خود را از طریق تمایلات سطح پایین تر مانند تمایلات جنسی ، سامان دهد . ولی کسی که به سطوح بالاتر دسترسی پیدا کرده است هر چند که مدتی ارضای تمایلات و نیازهای جسمانی او به تأخیر بیفتد ، حفظ ارزش های عالی انسانی او را کفایت می نماید .
ج ـ عشق و نقش آن در ازدواج :
در ادامه ، به این گونه سئوالات پاسخ خواهیم داد، هر چند که اذعان داریم این مطالب تمامی آنچه را که در این زمینه می توان بیان داشت ، شامل نمی شود .
1ـ عشق عالیترین تجلی روح الهی انسان
بلبل به چمن ز آن رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
اشاره به جذبه عاشق به سوی معشوق دارد . از این نوع رفتارها که تنها می تواند نوعی تقریب به ذهن را در برداشته باشد ، می توان به کشش شاخ و برگ درختان به سوی نور اشاره کرد . انسان وقتی در تاریکی قرار میگیرد ، هر نقطه نورانی او را به سمت خود می کشد و این یک کشش به سوی نور است . حیواناتی از قبیل"سوسک"به طرف تاریکی کشش دارند و وقتی جایی روشن است،به تاریکی ها پناه می برند و در نقاط و زوایای تاریک پنهان می شوند . حیواناتی وجود دارند که به طرف جریان ها و میدان های مغناطیسی کشش پیدا می کنند ، مانند ماهی هایی که به کمک ایجاد حوزه های مغناطیسی در دریا به دام صیادان می افتند . در مورد کوچ پرندگان شواهدی وجود دارد که نشان می دهدآنها به سمت و سوی خاصی کشش پیدا می کنند . کششی که شناخت و ادراک ذهن در آن نقشی ندارد . به عبارت دیگر یک کشش ،بدون آن که موجود زنده بداند به کجا می رود . این ها مثال هایی است که تا حدودی معنای کشش به سمت یک هدف و تجهیز یک موجود زنده برای سوق یافتن به سوی آن را نشان می دهد .http://asheghi4u.blogsky.com
عشق در مرتبه ای بسیار عالی تر و به عنوان عالی ترین تجلی عالم هستی ، قلب انسان را به سوی کمال و زیبایی مطلق سوق می دهد . خدا انسان را به گونه ای آفریده است که وقتی به سوی نورووجود مطلق متمایل می شود با تمام وجود به سمت آن کشیده می شود . به این ترتیب عشق،کشش قلب انسان است به سوی خداوند . این تعبیر در قرآن کریم و در متون اسلامی باعباراتی مانند" حُب" نشان داده شده است .درقرآن کریمآمده است : اگر خدا را دوست دارید ، تبعیت من(پیامبر) را بنمایید که در نتیجه خدا نیز شما را دوست خواهد داشت و یا زبانم را به یاد خودت گویا کن و قلبم را به عشق خودت شیفته ساز . حب یا عشق ماهیتی انسانی دارد و هدف اصلی آن نیز خداست . ولی "چرا عشقکهاصالتاً می باید متوجه خدا باشد ، به انسان ها تعلق پیدا می کند ؟"سئوالی است که می توان به این طریق به آن پاسخ داد که عشق در مراتب پایین تر انسانی،بهسمت نشانه هایی از جمال و کمال الهی که در انسان ها بهعنوان خلیفه او به ودیعت گذاشته شده است متوجه می شود . انسانی که هنوز نمی تواند درکی از جمال و کمال مطلق داشته باشد لاجرم به سوی جمال های عینی و قابل رؤیت کشیده می شود و به سوی کمالات و عواطف انسانی که نشانه هایی از رأفت الهی در وجود انسان هستند ، سوق پیدا می کند . به عبارت دیگر عشق یک انسان به انسان دیگر، اگر خالی از هواها و امیال باشد نشانه ای از عشق به کمال مطلق است . با این دیدگاه است که عشق،یک کمال برای انسان محسوب می شود . قلب عاشق،اشرف بر قلب غیر عاشق است . انسان عاشق،افضل بر انسان غیر عاشق است .
برای این که بتوانیم این نکات را بیشتر و دقیق تر توضیح دهیم می باید محورهای دیگری نیز مورد بحث قراردهیم .
تفاوت عشق با هوای نفس :
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی ، حافظ از میان برخیزhttp://asheghi4u.blogsky.com
اشاره به این دارد که می باید فردیت فرد و خود بودن او نیز زایل شود تا معشوق نزد وی تجلی کامل بیابد . با این توصیف باید عشق یک انسان به انسان دیگر را از تمایل و کشش مبتنی بر نیازهای وی منفک و مجزا کرد . به این ترتیب است که اگر فردی نشانه ای از عشق را در دل خویش نسبت به فردی دیگر دارد ، می باید در درجه اول به معشوق خود بیندیشد نه به خویشتن خویش . اگر برای ارضای تمایل خود ، معشوق را بهطـُرق مختلف قربانی می کند و از آن جمله دست به عملی می زند که آبروی وی را خدشه دار سازد ، باید مطمئن باشد که این عشق نیست ، بلکه یک کشش از نوع حیوانی است .
3ـ عشق موجب تعالی و عفت است :http://asheghi4u.blogsky.com
4ـ عشق مکمل ازدواج است نه عامل آن :
به این ترتیب عشق می تواند مکمل چنین ازدواجی باشد، نهفقط عامل تعیین کنندهآن . باید اذعان کنیم که به رغم اهمیت و تعالی عشق در زندگی ، نیازهای واقعی انسان نیز حقیقتی انکارناپذیرند . انسان عاشق نمی تواند به عشق اکتفا کند و از نیازهای خود از این طریق چشم بپوشد . از این رو بهتر است که برای ازدواج انسانی را انتخاب کنیم که در برآوردن نیازهای مختلف ، ما را یار ، همراه و همسر باشد ، نه اینکه تنها به دلیل عشق ، انسانی را برگزینیم که از جهات عدیده با ما تباین ( اختلاف ) داشته باشد. ازدواجی که بدون توجه به نیازهای گوناگون انسان ، حتی نیازهای مربوط به خورد و خواب و... صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید ،در واقعیتبسیار زود شکست خواهد خورد .
5ـ عشق در قلب سالم جوانه می زند و در آن رشد می کند :http://asheghi4u.blogsky.com
زنی می رفت ، مردی او را دید و دنبال او روان شد . زن پرسید که چرا پس من می آیی ؟ مرد گفت : برتو عاشق شده ام . زن گفت : برمن چه عاشق شده ای ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من می آید ، برو و بر او عاشق شو . مرد از آنجا برگشت و زنی بدصورت دید ، بسیار ناخوش گردید و باز نزد زن رفت و گفت : چرا دروغ گفتی ؟ زن گفت : تو راست نگفتی . اگر عاشق من بودی ، پیش دیگری چرا می رفتی ؟ مرد شرمنده شد و رفت
شناخت واقعيت هاي جنس مخالف : در اين زمينه بهتر است به گونه اي عمل كنيم كه واقعيت جنس مخالف را تا حد ممكن بشناسيم و بر اساس اين شناخت ، اعمالمان را تنظيم كنيم . به نظر من بهترين راه شناخت جنس مخالف ، در نظر گرفتن و شناخت دقيق تر واقعيت وجودي افرادي از جنس مخالف است كه با ما سالها زندگي كرده و ما آنها را در نشيب و فرازهاي گوناگون زندگي از نزديك آزموده ايم. براي جنس مؤنث شناخت پدر ، برادر ، عمو ، دايي و امثال اين افراد مي تواند تا حد زيادي واقعيت جنس مخالف را نشان دهد . براي جنس مذكر نيز واقعيات مشاهده شده از مادر ، خواهر ، خاله ، عمه و امثال اين ها مي تواند نشانگر واقعيات وجودي جنس مخالف باشد . در صورتي كه بدانيم و يقين داشته باشيم كه افراد جنس مخالف تا حد بسيار زيادي - بخصوص از آن جهت كه در زندگي ما عملاً مؤثر است - با يكديگر مشابهت دارند ، ديگر دچار خيالپردازي و تصور رويايي در مورد جنس مخالف نخواهيم شد .
2- اجتناب از خيالپردازي و تصور رويايي در مورد جنس مخالف : يكي از مشكلات موجود در روابط بين دو جنس ، داشتن تصورات خيالي از يكديگر است . گاه دختر و پسر از يك فرد بخصوص ، تصويري خيالي و كاملاً غير واقعي مي سازند و با آن تصوير زندگي مي كنند .
براي دختر گاه يك پسر با تمام ضعف ها و محدوديت ها و همچنين ناپختگي ها و رشدنايافتگي ها به شكل شاهزاده اي كه سوار بر اسب سپيدي از راه رسيده و او را به سرزمين رؤياها مي برد ، تجلي پيدا مي كند . و يا براي پسري سرخورده و ناتوان از هدايت و سامان دادن به عواطف ، افكار و احساسات دختري چنان تجلي پيدا مي كند كه گويي فرشته اي مهربان از آسمان ها براي نجات او و براي ايجاد پناهگاه براي او به زمين آمده است .
اين تصورات رؤيايي بسيار زود از بين خواهند رفت و واقعاً مانند يك رؤيا در زندگي زايل خواهند شد . بنابراين در يك ارتباط مطلوب بهتر است از رؤيا پردازي در مورد جنس مخالف به شدت اجتناب كنيم . اين مطلب با عشق و دوست داشتن مغايرتي ندارد . انسان مي تواند فردي را بسيار عميق دوست بدارد و لكن اين دوست داشتن نبايد موجب كوري و كري انسان شود .
3- از بين بردن ترس ها ، دلهره ها ، هيجان ها ، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف : سومين ويژگي در يك برخورد مطلوب ، خالي كردن ذهن از عواطف منفي است . هرگونه احساسي كه مي تواند جنس مخالف را در ذهن ما به شكل منفي جلوه دهد و يا موجب رفتار مخرب ما نسبت به او باشد ، مي بايد از ذهن حذف شده يا اصلاح گردد .
4- حفظ خونسردي و صلابت شخصيت ، به هنگام برخورد با جنس مخالف : ما بايد به هنگام برخورد با جنس مخالف ، خونسردي خود را حفظ كرده ، و هيجانات مختلف را از خود دور كنيم و چنين امري حداقل از دو طريق امكان پذير است :
اول اينكه تلاش كنيم جنبه هاي ارادي اعمالمان را افزايش دهيم و به عبارت ديگر با داشتن برنامه هايي در جهت تقويت اراده خويش گام برداريم . انسان هايي كه خود را به دست اميال و راحتي ها مي سپارند معمولاً تسلط خوب و كافي بر اعمال خويش ندارند . دوم اين كه از طريق تمرين و حفظ خونسردي به هنگام مواجه شدن با جنس مخالف ، تلاش كنيم به سطحي از كنترل رفتار دست بيابيم كه در آن خونسردي و صلابت كافي در برخورد با جنس مخالف را داشته باشيم .
5- برخورد مبتني بر احترام با مراعات حدود شرعي در مورد محرم ، نامحرم ، حلال و حرام : در فرهنگ ما برخورد مناسب بين دو جنس به شكل دقيق در چگونگي ارتباط بر اساس ملاك هاي چهارگانه محرم و نامحرم و حلال و حرام مشخص شده است .
رعايت اين حدود ، نشانگر آشنايي ما با فرهنگ منسجم اسلامي است . براي شناخت اين حدود لازم است به كُتب فقهي مناسب مراجعه گردد.
6- فقدان روابط پنهاني با جنس مخالف و مشورت با والدين در اين گونه موارد : برقراري روابط پنهاني پيش از ازدواج ممكن است تا بدان جا پيش رود كه به نوعي به هر يك از طرفين آسيب رسانده و آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد . ب
هتر است دختران و پسراني كه تجربه و شناخت كافي از جنس مخالف ندارند و نيز تسلط كافي بر اعمال و افعال خويش نيافته اند ، از طريق مشورت كردن با والدين و احتمالاً در ميان گذاشتن تمايل خود نسبت به كسي ، از آنان راهنمايي بخواهند و از اين راه احتمال آسيب ديدگي رواني و تربيتي خويش را كاهش دهند .
7 – اجتناب از برقراري روابط صميمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعي : با اين حال كه روابط ما با جنس مخالف مي بايد خالي از پرخاشگري و ناپختگي و به دور از بي احترامي باشد ، لكن نبايد ارتباط صميمانه اي بين ما برقرار شود و اين مطلب را حتي به رغم وجود علاقه بين دو جنس نيز مي بايد رعايت كرد .
8ـ نداشتن رفتار سَبُك ، خود نمايي و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف : توصيه مي شود كه دختران و پسران از داشتن رفتار سـَبـُك مبتني بر جلب توجه جنس مخالف دوري گزينند . اين مطلب به رغم اين كه به صورت يك راهنمايي براي دختران و پسران ارائه مي شود ، ولي گاهي اوقات از طرف برخي از دوستان نوجوان و جوان مورد اعتراض قرار مي گيرد . بعضي از دختران در مقايسه خود با ديگران به اين نكته اشاره مي كنند
كه آنهايي كه رفتار آنچناني در پيش مي گيرند و خود را به اشكال مختلف به جنس مخالف عرضه مي كنند در زندگي موفق ترند ، بسيار زودتر ازدواج مي كنند و تشكيل زندگي مي دهند . در حالي كه ما به دليل داشتن رفتار سنگين ، پيوسته دچار تنهايي و دورافتادن از ازدواج مي شويم . چنين عباراتي به نوعي براي اين دختران راهنماي عمل قرارمي گيرد و آنها را دچار تعارض بين حفظ حرمت ، عفت و رفتار موقر از يك سو ، و داشتن يك رفتار خودنمايانه مبتني بر جلب مشتري از سوي ديگر مي سازد .
انساني كه داراي اهداف و آرمان هاي شناخته شده و منسجم در جهت حفظ كرامت انساني خويش است هرگز از اين وضع دچار تعارض نمي شود .
او به دنبال يافتن همسري پاك و عفيف است ، ولي كسي كه از طريق نمايش دادن اندام ها و ظاهر خود ، پسري را به سوي خويش جلب مي كند ، قطعاً بايد بداند كسي را شكار كرده است كه چيزي جز اميال حيواني انسان نمي شناسد . در قرآن كريم آمده است : " زنان ناپاك ، از آن مردان ناپاكند و مردان ناپاك از آن زنان ناپاك ، و زنان پاك از آن مردان پاك و مردان پاك از آن زنان پاك اند." اگر ارزش هاي عالي انساني مانند عفت ، ايمان ، پاكدامني ، خوش قلبي و سلامت نفس براي كسي معنا پيدا نكرده باشد ، او مي تواند زندگي خود را از طريق تمايلات سطح پايين تر مانند تمايلات جنسي ، سامان دهد . ولي كسي كه به سطوح بالاتر دسترسي پيدا كرده است هر چند كه مدتي ارضاي تمايلات و نيازهاي جسماني او به تأخير بيفتد ، حفظ ارزش هاي عالي انساني او را كفايت مي نمايد .
فقط یه آپ بود که دوستان بتونن از تاپیک استفاده کنن :ok:
شاد و پیروز باشید
التماس دعا خیلی زیاد :Gol: