جمع بندی اسرائیلیات کتب اربعه !
تبهای اولیه
سلام علیکم
1 ) آیا در کتب اربعه اسرائیلیاتی وجود دارد ؟
2 ) در صورت وجود ، تکلیف چیست ؟
با تشکر .
سلام علیکم1 ) آیا در کتب اربعه اسرائیلیاتی وجود دارد ؟
2 ) در صورت وجود ، تکلیف چیست ؟
با تشکر .
با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام علیکم ورحمه الله
معناى اسرائيليات
«فان فلوتن» در تعريف اسرائيليات مى گويد: «علماى اسلام واژه "اسرائيليات" را بر تمامى عقايد غير اسلامى به ويژه آن دسته از عقايد و افسانه ها و خرافاتى كه يهود و نصارى از قرن اول هجرى در دين اسلام وارد نموده اند اطلاق مى نمايند.»
دكتر آل جعفر مى گويد: «در اصطلاح مفسران و محدثان، «اسرائيليات» شامل داستان هاى خرافى و اساطيرى مى گردد كه وارد احاديث و تفاسير اسلام گرديده اند گر چه منشا آنها يهود يا مسيحيت نباشد.»
يكى ديگر از محققان مى نويسد: «اسرائيليات»اصطلاحى است كه متفكران مسلمان آن را بر مجموعه اخبار و قصه هاى يهودى و نصرانى اطلاق مى نمايند كه بعد از ورود جمعى از يهوديان و مسيحيان به دين اسلام و يا تظاهر آنها به مسلمانى وارد جامعه اسلامى گرديده است.
دكتر محمد حسين ذهبى در معناى اسرائيليات تعريف جامعى ارائه مى دهد و مى گويد: «واژه اسرائيليات گرچه ظاهرا نشانگر نفوذ فرهنگ يهود در تفاسير مى باشد ليكن مقصود ما از اسرائيليات مفهومى گسترده تر و فراگيرتر از اين است و آن عبارتست از تاثير پذيرى تفاسير از فرهنگ يهودى و مسيحى و غلبه رنگ اين دو فرهنگ - و مانند آنها - بر تفاسير. اما از آنجا كه از صدر اسلام تا زمان عالم گير شدن آن همواره يهوديان بيش از سايرين با مسلمانان معاشرت داشته و از نظر تعداد هم بيش از هم قطاران خود بوده اند بدين جهت - در مقايسه با مسيحيت و ساير فرقه ها - بيشترين تاثير را در تفاسير (و ساير منابع اسلامى) بر جاى گذارده اند.»
بطور كلى اسرائيليّات را مى توان به دو نوع تقسيم كرد:
1 - تواريخ و انديشه هائى كه با عقل، و صريح يا ظاهر كتاب و سنّت مخالف است و معلوم است كه نسبت دادن آن به انبياى گذشته نيز غلط و تهمت است مانند عقايد «مجسّمه» و «مجبّره» يا نسبت دادن كفر و معصيت وبلكه كبيره به انبياء.
2 - تواريخ و انديشه هائى كه درستى يا نادرستى آنها معلوم نيست و فقط مستند آن نقل امثال «كعب الأحبار» مى باشد و مدرك اسلامى از قرآن و حديث ندارد.
بديهى است اين گونه نقليّات بى اساس و غير معتبر يا خلاف عقل و معيارهاى اسلامى كه بر اثر سوء سياست زمامداران و يا اغراض بيگانگان و دسايس آنها در فرهنگ اسلام وارد شده، به هيچ وجه مورد اعتنا و اعتماد نيست و اسلام از آن منزّه است و به حمد الله كاملًا اين نقليّات از احاديث و معارفى كه اصالت اسلامى دارند مشخص است. (امامت و مهدويت ج 2- اصالت مهدويت، آيةالله لطف الله صافى گلپايگانى)
به گمانم با دقتی که بزرگانی چون کلینی وصدوق وشیخ طوسی داشته اند و صاحب سبک در اخذ حدیث بوده اند، چنین مجعولاتی در این کتب نباشد ،البته قابل ذکر است که جواب این سوال نیاز مند تحقیق وبررسی تمام این کتب می باشد .
جمع بندی
پرسش:
سلام علیکم
1 ) آیا در کتب اربعه اسرائیلیاتی وجود دارد ؟
2 ) در صورت وجود ، تکلیف چیست ؟
با تشکر
.پاسخ:
سلام علیکم ورحمه الله
قبل از هر چیز مناسب است تا معناى« اسرائيليات» روشن شود:
«فان فلوتن» در تعريف اسرائيليات مى گويد: «علماى اسلام واژه "اسرائيليات" را بر تمامى عقايد غير اسلامى به ويژه آن دسته از عقايد و افسانه ها و خرافاتى كه يهود و نصارى از قرن اول هجرى در دين اسلام وارد نموده اند اطلاق مى نمايند.»
دكتر آل جعفر مى گويد: «در اصطلاح مفسران و محدثان، «اسرائيليات» شامل داستان هاى خرافى و اساطيرى مى گردد كه وارد احاديث و تفاسير اسلام گرديده اند گر چه منشا آنها يهود يا مسيحيت نباشد.»
يكى ديگر از محققان مى نويسد: «اسرائيليات»اصطلاحى است كه متفكران مسلمان آن را بر مجموعه اخبار و قصه هاى يهودى و نصرانى اطلاق مى نمايند كه بعد از ورود جمعى از يهوديان و مسيحيان به دين اسلام و يا تظاهر آنها به مسلمانى وارد جامعه اسلامى گرديده است.
دكتر محمد حسين ذهبى در معناى اسرائيليات تعريف جامعى ارائه مى دهد و مى گويد: «واژه اسرائيليات گرچه ظاهرا نشانگر نفوذ فرهنگ يهود در تفاسير مى باشد ليكن مقصود ما از اسرائيليات مفهومى گسترده تر و فراگيرتر از اين است و آن عبارتست از تاثير پذيرى تفاسير از فرهنگ يهودى و مسيحى و غلبه رنگ اين دو فرهنگ - و مانند آنها - بر تفاسير. اما از آنجا كه از صدر اسلام تا زمان عالم گير شدن آن همواره يهوديان بيش از سايرين با مسلمانان معاشرت داشته و از نظر تعداد هم بيش از هم قطاران خود بوده اند بدين جهت - در مقايسه با مسيحيت و ساير فرقه ها - بيشترين تاثير را در تفاسير (و ساير منابع اسلامى) بر جاى گذارده اند.»
بطور كلى اسرائيليّات را مى توان به دو نوع تقسيم كرد:
1 - تواريخ و انديشه هائى كه با عقل، و صريح يا ظاهر كتاب و سنّت مخالف است و معلوم است كه نسبت دادن آن به انبياى گذشته نيز غلط و تهمت است مانند عقايد «مجسّمه» و «مجبّره» يا نسبت دادن كفر و معصيت وبلكه گناه كبيره به انبياء.
2 - تواريخ و انديشه هائى كه درستى يا نادرستى آنها معلوم نيست و فقط مستند آن نقل امثال «كعب الأحبار» مى باشد و مدرك اسلامى از قرآن و حديث ندارد.
بديهى است اين گونه نقليّات بى اساس و غير معتبر يا خلاف عقل و معيارهاى اسلامى كه بر اثر سوء سياست زمامداران و يا اغراض بيگانگان و دسايس آنها در فرهنگ اسلام وارد شده، به هيچ وجه مورد اعتنا و اعتماد نيست و اسلام از آن منزّه است و به حمد الله كاملًا اين نقليّات از احاديث و معارفى كه اصالت اسلامى دارند مشخص است. (امامت و مهدويت ج 2- اصالت مهدويت، آيةالله لطف الله صافى گلپايگانى)
به گمانم با دقتی که بزرگانی چون کلینی وصدوق وشیخ طوسی داشته اند و صاحب سبک در اخذ حدیث بوده اند، چنین مجعولاتی در این کتب نباشد ،البته قابل ذکر است که جواب این سوال نیاز مند تحقیق وبررسی تمام این کتب می باشد .