سوالی درباره آیه 19 سوره سبأ: « قالوا ربنا باعد بین اسفارنا »
تبهای اولیه
سلام.
خداوند در سوره سبأ می فرماید: قالوا ربنا باعد بین اسفارنا.
سئوالم اینه که مردم اون شهرها که اعتقاد به خدا نداشتند. پس چگونه به درگاه خداوند دعا کردند و او را با کلمه "ربنا" صدا زدند و این جمله را گفتند؟
اگر به خداوند به عنوان رب خود اعتقاد داشتند، چرا از او چیز خوبی نخواستند و درخواست بدی برای خودشان کردند؟
با سلام خدمت شما
سلام.
خداوند در سوره سبأ می فرماید: قالوا ربنا باعد بین اسفارنا.
سئوالم اینه که مردم اون شهرها که اعتقاد به خدا نداشتند. پس چگونه به درگاه خداوند دعا کردند و او را با کلمه "ربنا" صدا زدند و این جمله را گفتند؟
اگر به خداوند به عنوان رب خود اعتقاد داشتند، چرا از او چیز خوبی نخواستند و درخواست بدی برای خودشان کردند؟
مردمان سرزمين سبا خدا پرست بودند ، حضرت سليمان عليه السلام مبعوث به اين شهر بود و بلقيس نيز كه ملكه آنان بود به سليمان عليه السلام ايمان آورد و خداپرست شد . دليل بر ايماني كه به خدا داشتند هم دقيقا همين آيه است كه شما فرموديد :
قالوا ربنا باعد بین اسفارنا...
تا گفتند پروردگارا ميان [منزلهاى] سفرهايمان فاصله انداز...
آنچه موجب نزول عذاب بر اين قوم شد ، انكارخداوند و كفر اعتقادي نبود بلكه ناسپاسي و كفران نعمت بود كه در آيات 15-17 وضعيت سرزمين پر نعمت ، ناسپاسي آنان و نزول عذاب به جزاي اين كفران و ناسپاسي بيان شده است :
لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ(سبا/15)
قطعا براى [مردم] سبا در محل سكونتشان نشانه [رحمتى] بود دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم] از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد شهرى استخوش و خدايى آمرزنده
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ(سبا/16)
پس روى گردانيدند و بر آن سيل [سد] ع رم را روانه كرديم و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه هاى تلخ و شوره گز و نوعى از كنار تنك داشت تبديل كرديم
ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ(سبا/17)
اين [عقوبت] را به [سزاى] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى رسانيم
استاد جوادي آملي درباره اين كفر مي فرمايند :
" ﴿ذلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا﴾ كفران نعمت كردند " (1)
همچنان كه مرحوم علامه هم مي فرمايند :
" و معناي آيه اين است كه : مردم سبا از شكر خدا و عبادت او كه بدان مامور شده بودند ، روي گردانيدند ، و ما هم كيفرشان كرديم يعني سيل عرم را فرستاديم تا همه شهر و باغات و مزارع آن را غرق كند ، و به جاي آن دو بهشت ، دو سر زمين بگذارد ، كه طرفاء و گياهان تلخ و بوته سدر از آن سر در آورد ."(2)
لذا اين قوم ، خدا پرست بودند اما مشكلي كه باعث نزول عذاب بر آنان شد ، كفران نعمتشان بود و درخواستشان كه با خطاب " ربنا" همراه بود از سر همين اعتقاد به خداوند متعال بود .
(1)- ر.ك:بنياد بين المللي علوم وحياني اسرا، تفسير سوره سبا، جلسه 4
(2)- تفسير الميزان ، ج 16، ص 549
سلام علیکم
با تشکر از پاسخ شما،
تصور اینکه مردمی که خداپرست هستند، چنین حرفی (ربنا باعد بین ...) بزنند مشکل است. خداپرستی (حتی اگر در حرف باشد نه در عمل) چگونه با چنین سخنی جمع می شود؟ خداپرستی (در مقام حرف) با کفران نعمت (در عمل) قابل جمع است، اما تصور جمع شدن آن با گفتن این سخن ربنا باعد بین ... که آنهم در حرف است، تصور بسیار مشکلی است. چون هر دو در یک مقام (حرف) هستند.
آیا میتوانیم چنین قائل شویم که آنها در عمل چنین حرفی (ربنا باعد...) زده اند؟ یعنی کاری کرده اند که به زبان فعل، چنین معنایی می داده است. مثل آدم خداپرستی که دنبال کسب معاش میرود و حتی اگر دعایی هم نکند، اما همین فعل دنبال معاش رفتنش، معنای اللهم ارزقنی من فضلک را می دهد.
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
اونها مردمی بودند که دین آسمانیشان چندخدایی بود نه تکخدایی (مثل دین ما)
منتها اونها به جای اینکه ایمان بیاورند که خداوند یکتا هست, باور کرده بودند که چندین خدای مختلف وجود دارد!
پس عدهای فلان خدا رو میپرستیدند و دیگران فلان خدای دیگر رو!
پس هر کدامشان که نام خدای خودشان را که فکر میکردند ذاتی جدا از خدایان دیگران هست رو میخوندند در واقع نامی از نامهای خدای یکتا رو میخوندند
پیامبرانشون بهشون میگفتند که این خدایان, یک خدا هستند!
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ [٣٨:٥]
آیا او ایزدان ما را یک ایزد ساخته است ؟ همانا این چیز بسیار شگفتانگیزی هست!
با سلام خدمت شما
تصور اینکه مردمی که خداپرست هستند، چنین حرفی (ربنا باعد بین ...) بزنند مشکل است. خداپرستی (حتی اگر در حرف باشد نه در عمل) چگونه با چنین سخنی جمع می شود؟ خداپرستی (در مقام حرف) با کفران نعمت (در عمل) قابل جمع است، اما تصور جمع شدن آن با گفتن این سخن ربنا باعد بین ... که آنهم در حرف است، تصور بسیار مشکلی است. چون هر دو در یک مقام (حرف) هستند.
سرزمين سبا در منطقه ي جنوب شامات بود و به شكلي بود كه هم در قسمت درون مرزي و هم برون مرزي سرسبز و پر نعمت بود ، در منطقه درون مرزي كه :"لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ.."(سبا/15) دو باغ در طرفين آن بود و در قسمت برون مرزي هم وقتي مي خواستند از سرزمين سبا به سمت شامات حركت كنند ، قريه هاي سرسبز و پر نعمت و آشكار در مسير راه اصلي و رسمي آنهم با فاصله هاي معين و يكسان بود و ابدا نياز به زاد و رحله نداشتند . اين مسير و امكاناتي كه براي آنها مهيا شده بود را استاد جوادي آملي اين چنين توصيف مي كنند :
"بخواهيد مسافرت كنيد فاصله يمن تا شام كه فاصله كمي هم نيست تمام اين منطقه, قريههايي است آباد (يك) نزديك هم (دو) نزديك به جاده (سه) شما هم ميتوانيد اين فاصلهها را به آساني با امنيت طي كنيد (چهار) احتياجي به زاد و راحله هم نداريد (پنج) اينها را ما به شما داديم. "(1)
تصور اینکه مردمی که خداپرست هستند، چنین حرفی (ربنا باعد بین ...) بزنند مشکل است.
چرا مشكل است بزرگوار ؟
مگر بني اسرائيل تقاضاي تبديل و تعويض غذاي عالي با پست را نكردند ؟!
"همانطوري كه درباره قوم بنياسرائيل فرمود ما به اينها مَنّ و سلوا داديم اينها از ما پياز و سير خواستند كه خداي سبحان فرمود: ﴿أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَي بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا﴾[12] موساي كليم به اينها فرمود شما آن منّ و سلوا را به سير و پياز تبديل كرديد خيليها هم هستند كه همينطور است آن نعمتهاي معنوي و نعمتهاي الهي را به نعمتهاي مادي تبديل ميكنند كه در حقيقت كفران نعمت است. فرمود ما نعمتها را به اين منطقه سبأ و اهل سبأ داديم اينها گفتند كه بين ما با آن منطقهای كه ميخواهيم برويم فاصله زياد باشد كه سوار راحله بشويم "(2)
(1)- ر.ك:بنياد بين المللي علوم وحياني اسرا، تفسير سوره سبا، جلسه 6
(2)- همان
آیا میتوانیم چنین قائل شویم که آنها در عمل چنین حرفی (ربنا باعد...) زده اند؟ یعنی کاری کرده اند که به زبان فعل، چنین معنایی می داده است. مثل آدم خداپرستی که دنبال کسب معاش میرود و حتی اگر دعایی هم نکند، اما همین فعل دنبال معاش رفتنش، معنای اللهم ارزقنی من فضلک را می دهد.
بله اين احتمال هم وجود دارد كما اينكه استاد اين احتمال را مطرح كرده اند :
"حالا اين را قولاً گفتند يا كاري كردند كه استحقاق اين را داشته باشند خب اگر اين قريههاي مجاور ويران بشود به فاصلههاي طولاني قريهاي پيدا بشود اينها ناچارند با زاد و راحله بروند اينكه گفتند: ﴿رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا﴾ يعني عملاً حرفي زدند كه اين قريهها ويران شده وقتي ويران شده فاصله بين اينها تا شامات طولاني ميشود اينها با زاد و راحله بايد حركت كنند "(1)
(1)-
ر.ك:بنياد بين المللي علوم وحياني اسرا، تفسير سوره سبا، جلسه 6