جمع بندی چرا اسلام تعدد زوجات را جایز دانسته؟
تبهای اولیه
چرا اسلام تعدد زوجات را جایز دانسته؟
ابتدا لازم است به يك مقدمه كوتاه اشاره كنيم آن گاه به نكاتي چند بپردازيم.
مقدمه
اجازه چند همسري به مرد و تعدد زوجات قرنها قبل از اسلام نيز در بين بسياري از اقوام و جوامع رايج بوده و داراي قاعده و حساب و كتابي هم نبوده است، به طوري كه يك مرد ميتوانست صدها زن داشته باشد و علاوه بر آنكه از سنتهاي رايج پادشاهان و فرمانروايان داشتن حرامسرا بوده، در بين مردم عادي آنهايي كه استطاعت مالي داشتند، به وجود آوردن حرمسرا را از افتخارات و شئون برتري خود به شمار ميآوردند. كار بسيار ارزشمندي را كه اسلام انجام داده است اين بود كه پس از پذيرش اصل مسأله، سعي كرده است آن را تحت قيود، نظام و ضوابطي قرار دهد تا حقوق زنها پايمال نشود و از سوء استفاده برخي مردان جلوگيري شود.
اينكه چرا اسلام تعدد زوجات را جايز ميداند، و به عبارتي چرا اسلام اين پديده را ممنوع اعلام نكرد؟ در پاسخ بايد گفت كه گاهي نه تنها تعدد زوجات جايز بلكه شرايط و ضرورتهايي پيش ميآيد كه تعدد زوجات لازم ميشود كه در ذيل بدان اشاره خواهيم كرد.
1. ضرورت اجتماعي
وقايعي چون جنگ، مواجه بودن مرد با خطرات جدي زندگي چون انفجارها در معدنها، مرگ در كارگاهها و تصادفهاي ناشي ازكارهاي سنگين باعث ميشود كه عده مردان كمتر از عده زنان باشد.
في المثل در جنگ اوّل و دوّم جهاني چندين ميليون مرد جوان مردند. طوري كه در آلمان پس از جنگ دوّم، تنها در گروه سني 20 ـ 45 عده زنان سه برابر عده مردان بود. زنان آلماني كه مردان خود را از دست داده بودند، تقاضاي تعدد زوجات نمودند، امّا اصحاب كليسا مخالفت كردند، اين مسئله سبب توسعه فحشاء و انحراف گرديد كه نتيجه آن تكثير نسل غيرقانوني بود، تا جايي كه 13 تا 18 درصد فرزندان جامعه در آن دوران نامشروع بودند.
2. وجود بيماريها
در برخي از موارد زن مبتلاي به يك بيماري وراثتي، نازا بودن و... است كه مرد را از داشتن نسل كه يك نياز طبيعي است، محروم ميسازد و اگر چه زن در اين موارد تقصيري ندارد، امّا هيچ قانون متعادلي مرد را مجبور نميسازد كه از حق طبيعي و مشروع خود صرف نظر كند و در اين صورت هر گاه همسر اولي به اشتراك با زني ديگر رضايت داشته باشد مشكلي ايجاد نميشود، امّا در صورت عدم رضايت هم قانون اسلام او را به ادامه آن وضع مجبور نميسازد. همچنين شرايط و ضرورتهاي ديگري هم پيش ميآيد كه تحريم تعدد زوجات امنيت رواني خانواده و سلامت اجتماعي را ممكن است دچار اختلال نمايد. چنانكه در كشورهاي غير اسلامي كه مجوز تعدد زوجات وجود ندارد، ميزان انحراف و فساد مردان و زنان بيش از ساير كشورهاست. بنابراين اسلام، ضمن اعطاي استقلال و شخصيت به زنان، تعدد زوجات را محدود و با رعايت شرايطي مجاز نموده، تا از هر گونه سوء استفاده و اجحافي به زنان جلوگيري به عمل آيد.
شرايط تعدد زوجات در اسلام
1. رعايت عدالت: به صريح قرآن مرد در صورت داشتن همسر متعدد وظيفه دارد بين آنها عدالت را رعايت كند، كه شرط بسيار سختي است زيرا نگراني عدم اجراي عدالت را خداوند مطرح ميكند و انسان هميشه نگران عدم اجراي عدالت است. فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَه؛ و اگر ميترسيد عدالت را درباره همسران متعدّد رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد.[1] و پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: كسي كه دو همسر داشته باشد و در ميان آنها در مورد تقسيم وقت و مصارف مالي به عدالت رفتار نكند،روز قيامت به زنجير وارد محشر و آتش خواهد شد.[2] علامه طباطبايي (ره) با توجه به رواياتي كه در ذيل آيات مربوط به اين موضوع در سورهي نساء آمده است، ميفرمايند: آن چه كه اسلام در اين زمينه ميگويد با آن چيزي كه تمدن غرب آن را تبليغ ميكند، بسيار متفاوت است. چون اسلام با شرايط خاص و رعايت عدالت و حفظ موازين شرع اين مسئله را تجويز نموده است؛ برخلاف غربيها كه اين عمل را چون حيوانات در جامعهي خود رواج دادهاند و در عين حال به تعدد زوجات اجازه ندادهاند.[3]
2. وجود امكانات
منظور وجود امكانات براي حفظ و نگهداري زنان در حد مصالح و شئون خانوادگي است طوري كه مرد بتواند نياز آنان را در جنبه نفقه، لباس، مسكن، سرپرستي، كفالتهاي مالي، عاطفي، برآورده كند. رعايت اين امور يك وظيفه واجب براي مرد و يك حق براي زن ميباشد كه اين وظايف مشروحاً در كتب فقهي بيان شده است. اين بود نكاتي در رابطه با اين كه چرا اسلام تعدد زوجات را جايز دانسته است امّا در پاسخ به اينكه ازدواج مجدد (تعدد زوجات) باعث بروز اختلاف در خانواده و بين همسرها ميشود بايد گفت: نبايد فراموش كرد كه اصل حكم در همه جوامع يك مسأله است و سوء استفاده از آن مسألهاي ديگر. اگر عدهاي از افراد قوانين اسلام را ناديده گرفته و به آن عمل نميكنند دليل بر نادرست بودن آن قانون نيست بلكه بايد افراد را به اطاعت از قانون وادار كرد. بنابراين اختلاف در خانواده مربوط به اصل و منشأ قانون نيست بلكه زائيده سوء تدبير برخي از مردان است. اگر او در اين امر عدل و انصاف، صفا و پاكي و ديگر حقوق و وظايف مطروحه را رعايت نموده و به دنبال هوس نباشد، و زن را در جريان ازدواج خود به گونهاي قرار دهد كه او نيز درك ضرورت آن را بنمايد چنين مسائلي مطرح نخواهد بود.
نتيجه گيري
حاصل اين كه اسلام در مورد تعدد زوجات، هم مصالح اجتماع را در نظر ميگيرد و هم مصالح افراد را و در نظر گرفتن چنين مصالحي همانطور كه در ابتدا گفته شد تحت شرايط خاصي بايد انجام پذيرد، حال اگر مرداني به اين بهانه و بدون در نظر گرفتن مسائل جانبي و رعايت كليه شرايط. و صرفاً براي خوش گذراني ازدواج مجدد مينمايند و سبب ايجاد گرفتاريها و اختلافات خانوادگي ميگردند؛ بايستي عوارض منفي از اين اقدام را در تصميم غير منطقي مردان جستجو كرد.
پی نوشته ها
[1] . سوره نساء، آيه 3.
[2] . شيخ حرّ عاملي، وسايل الشيعه، ج 15، ص 84.
[3] . سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان، ج 4، مترجم سيد محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ص 290.
سلام .از مطلب خوبتان سپاسگزارم.
بنده با دلیل دوم،وجود بیماری ها کاملا مخالفم،با این همه پیشرفت علم در پزشکی و روش های نوین برای درمان نازایی،جایی برای این توجیهات نمی ماند.در حال حاضر 99%مشکلات نازایی قابل درمان است،و آن یک درصد هم می توانند از پرورشگاه فرزند بیاورند.
حالا این که خوب است،در زمان قدیم،که علم پزشکی این قدرپیشرفت و گستردگی نداشت،وقتی یک زوج فرزند دار نمیشدند ،آقا این حق را به خود می داد که برود و زن دوم بگیرد،یکی نبود بگوید از کجا معلوم که مشکل از تو باشد!!!
خدا نکندد برخی از مردان با این بهانه ها ظلم در حق خانم ها بکنند:hamdel:...
2-حکمی که جوازش صادر می شود قطعا دارای مصلحت ها و فوایدی است که شاید ما به تمام آن آگاه نشویم ،لذا گاهی تعبد وپذیرش درمقابل دستورات شرع هرچند ما به تمام ملاک آن پی نبریم موضوعیّت داشته وخود مرتبه ای از ایمان است .که دراین آیه شریفه به آن اشاره شده است. « ولى چنين نيست، به پروردگارت قَسَم كه ايمان نمىآورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند، و كاملًا سرِ تسليم فرود آورند»(1)
(1).فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يجَِدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا((65 نساء
چرا اسلام تعدد زوجات را جایز دانسته؟
با سلام
این بحثها رو قبلا به صورت مفصل توی اسک دین داشتیم و خیلیها هم نظر دادند .
دلیل خاصی داشته که شما دوباره اون رو مطرح کردین؟
با تشکر از شما
با سلام این بحثها رو قبلا به صورت مفصل توی اسک دین داشتیم و خیلیها هم نظر دادند . دلیل خاصی داشته که شما دوباره اون رو مطرح کردین؟ با تشکر از شما
سلام
به تاریخ سوال دقت کردید؟ حدود 2 سال قبل:ok:
سلام
به تاریخ سوال دقت کردید؟ حدود 2 سال قبل:ok:
شرمنده متوجه نبودم
ولی به هر حال من تا جایی که تو ذهنم هست احساس میکنم در این باره توی اسک دین توی پستهای زیادی مطلب نوشته شده.
حالا اگه اشتباه نکنم شما قصدتون به جریان انداختن دوباره این تاپیک بوده.درسته؟
به هرحال ماقصد جسارت نداشتیم.سوالمون صرفا استفهامی بود نه توبیخی:Gol::Gol:
ما هم بله:ok:
[="]
[="]
[="]
[="]
[="]
به نظر بنده حاج آقا قرائتی در این مورد سخنان خوبی فرمودند:
دادستان تهران حدود بیست سال پیش به من گفت: در تهران 500 زن جوان بیوه هست. 500 هزار زن جوان بیوه برای بیست سال پیش است. الآن شاید یك میلیون باشد. از زنها بپرسیم نظر شما چیست؟ میگویند: نه! ما میگوییم: مرد نباید هوسباز باشد، مرد نباید روی عیاشی زن دوم بگیرد. مردی كه پول ندارد، خانه ندارد، نمیتواند دو تا زن را اداره كند حرام است. اما اگر یك مردی توان جسمی دارد، توان مالی دارد، دو تا ماشین، دو تا خانه، دو تا موبایل، دو تا دو تا دو تا، ولی زن میگوید: نخیر! خدا یكی زن هم یكی. یعنی چه؟ یعنی آن یك میلیون زن جوان به درك! گناه میكنند به درك! میسوزند به درك! بخل زنها است. بخل زنها باعث میشود كه یك میلیون زن جوان بیوه هست، بخل تاجرها به این است كه میلیونها جوان بیكار هستند، پول ندارند آنها پولشان در بانك هست. بخل خیلی مهم است.
به نظر بنده حاج آقا قرائتی در این مورد سخنان خوبی فرمودند:دادستان تهران حدود بیست سال پیش به من گفت: در تهران 500 زن جوان بیوه هست. 500 هزار زن جوان بیوه برای بیست سال پیش است. الآن شاید یك میلیون باشد. از زنها بپرسیم نظر شما چیست؟ میگویند: نه! ما میگوییم: مرد نباید هوسباز باشد، مرد نباید روی عیاشی زن دوم بگیرد. مردی كه پول ندارد، خانه ندارد، نمیتواند دو تا زن را اداره كند حرام است. اما اگر یك مردی توان جسمی دارد، توان مالی دارد، دو تا ماشین، دو تا خانه، دو تا موبایل، دو تا دو تا دو تا، ولی زن میگوید: نخیر! خدا یكی زن هم یكی. یعنی چه؟ یعنی آن یك میلیون زن جوان به درك! گناه میكنند به درك! میسوزند به درك! بخل زنها است. بخل زنها باعث میشود كه یك میلیون زن جوان بیوه هست، بخل تاجرها به این است كه میلیونها جوان بیكار هستند، پول ندارند آنها پولشان در بانك هست. بخل خیلی مهم است.
با سلام نميدونم چرا بيشتر اقايون مذهبي درمورد خانمها بد فكر ميكنند بخدا ما هم بد نيستيم فقط تحمل اين حكم مشكله از انجايي كه هيچ مردي راضي نميشه براي دختر خودش اين اتفاق بيفته همه دلسوز عالمند به دختر خودشون كه ميرسه مگين اين كار درست نيست در تاريخ هم زني نبوده كه بتونه با اين حكم به راحتي كنار بياد درسته انكارشم گناهه ولي واقعا عملشم سخته بعد كدوم مردي عدالت رعايت ميكنه؟خيلي كم پيش بياد اونايي كه دنبال عدالتن معمولا چندتا زن نميگيرن ....اينها هم ميل نفساني مردهاست وگرنه الان بگن نصف اموالت بده خيريه نميده ولي تا بحث ازدواج مجدد مياد يكدفعه با ايمان ميشن
سلام ببخشید ها اما اصلا به خانوم ها و بخل ربطی نداره .شما فقط چند میلیون یا میلیلرد زن بیوه رو میبینید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا در ازدواج فرزندی وجود داره؟ اگه داره آیا فرزندان حق داشتن پدر دارن؟ بسیاری از آقایون که خیلی متدین هستن و دلسوز و اصلا دارای هوای نفسانی نیستند وقتی ازدواج مجدد میکنن با بچه هاشون چه کار میکنن؟ مهم نیست که مثلا فلان دختر پدرشو بده به فلان خانم بیوه و خودش از نعمت پدر محروم شه؟ اگه شما باباتونو میدین من که نمیدم!!!!!!!!!!!!!
2سال پیش تو دانشگاه بودم دختری هم اطاقی من بود که خیلی هم دختر خوبی بود اما همیشه صبح ساعت 8 میرفت بیرون و تا 9 شب برنمی گشت کمکم صمیمی شدیم بیشتر ازش پرسیدم میدونید چی سرش آمده بود؟ یکی از این خانم های طفلکی بیوه با پدرش ازدواج کرده بود و این خانم فرزند ارشد خانواده بود بقیه خواهر و برادراش کوچیک بودن و مادرش خونه مردم کار میکرد تا خرج زندگی بده !!!!!!!!!!!!! یک نکته جالب پدرش اصلا فقیر نبود و برعکس از قشر متوسط به بالا بود .خودش هم تو کافینت کارمیکرد و تایپیست هم بود خلاصه تا وقتی هم کلاسی بودیم چیزایی دیدم که بهتر نگم تا بلانسبت آقایان حاظر......... خلاصه برنخوره
[="red"]ببخشید ها اگه زن بیوه زیاده مرد بیوه هم زیاده پس باید دین ما دستور میداد که خانم ها هم چند تا همسر داشته باشن[/]؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا آقایون همسر مرده و یا آقایون مطلقه تشریف نمی برن با خانم شوهر مرده و مطلقه ازدواج کنن ؟چرا میرن سراق خانم های جوان و دختران مجرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
میشناسم از آقایونی که هوس بازنیستن وقت دامادی پسرشونه تازه یادشون آمده خودشون باید با دختر 25 ساله ازدواج کنن!!!!!!!
آقایون محترم اطفا سری به
http://www.askdin.com/showthread.php?t=15899&p=174020
بزنید و نظر بدید لطفا فقط کامپوترتونو نشکنید.
قصدم ایجاد ناراحتی در سایت نیست
ببینید یک آقا با داشتن یک خانم و چند بچه و وضع مالی توپ توپ میره ازدواج مجدد میکنه بایک خانم خوب وبیوه .دو حالت پیش میاد 1- خانم اول شکایت میکنه و طلاق میگیره که باعث میشه بچه های خانم در به در بشن و با همسر دوم آقا که هیچ وقت نمیتونه جای مادرشونو پرکنه زندگی میکنن(منصف باشیدحاضرید جای اون بچه ها باشید).یا خانم بچه هاشو به جای مهریه میبره و با بدبختی بزرگ میکنه باز بچه ها از نعمت بزرگ سایه پدر محروم میشن.(اگه خانم توانایی مالی داشته باشه که این خودش یک داستانه)
2- خانم صبوره و در مقابل ازدواج مجدد همسرش صبر میکنه وهیچی نمیگه .مدتی که بگذره مشاهده میکنید آقای پولدار حواسش نبوده[="red"] [="#ff0000"]خانم از شوهر پول نمیخواد شوهر میخواد؟ شوهر فقط یک مسئله جنسی نیست یعنی عشق یعنی وقتی مردش از سرکار آمد و استراحت کرد خانم باهاش حرف بزنه حرف!!!!!!!!![/]
خانم محبت میخواد کدوم مرد میتونه ادعا کنه حوصه دوتا خانم رو داره!!!!!!!!!!
[/]
خوب مالی تامین میکنید ؟؟؟؟؟؟؟ روحی چه میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟شما آقای خدا ترس آمدی زن بیوه رو نجات بدی ؟؟؟؟؟خانم خودت که زمانی دختر مردم بود و با امید وآرزو با شما ازدواج کرد محبت کرد چکار میکنی؟بهش میگی قدیمی شده؟؟؟؟؟؟خانمت مریضه میری ازدواج مجدد میکنی ؟؟آیا خانمت بیمتری رو از خونه باباش آورده یا تو خونه شما وبا سختی که تو خونه شما داشته بیمار شده؟؟؟؟؟
امیر المومنین تازمانی که خانم فاطمه زهرا زنده بودن همسر دومی اختیار نکردن
حضرت محمد تا زمانی که حضرت خدیجه بودن همسردومی نداشتن
[="#ff0000"]آقایون عزیز هیچ خانمی به خاطر پول به شوهرش علاقه مند نیست [/]
[="yellow"]خانم ها از شوهرانشون عششششششششششق میخوان[/]
[="green"]محبت میخوان[/]
میخوان 2ساعت بشینن در باره چه میدونم آب وهوا،بچه ها وهرچی اصلا چرت وپرت میخوان با شوهرشون حرف بزنن باشوهرشون دوست باشن
[="#008000"]اگه آقانون بسیار خوب به خانم محبت نکنن فساد جور دیگه ای به وجود میاد [/]
[="darkred"]خانم ممکنه محبت رو از دوست پسرش بگیره [/]
پس آقایونی که به فکر فاسد شدن جامعه از طریق زنان بیوه هستن لطفا چشم باز کنن ،گوش تیز کنن و زنانی که باوجود داشتن همسر دارای چند دوست پسر هستن رو خوب تماشا کنن
فکر کنم شوهری که خانمش رو تامین نکنه در گناه همسرش شریک باشه
[=Arial Black]دوستان عزیز سلام
من یه دوست تازه واردم .مدت زیادی از عضویتم نمیگذره .
موضوعی که دارید در موردش بحث میکنید موضوع جالب و البتّه مهمیه .من می یخوام بی طرف صحبت کنم به همین خاطر میگم اول یه بار دیگه با دقت بیشتر آیه 3 سوره نساء و ترجمه اون رو بخونید (اگه تفسیرش هم بخونید که چه بهتر ) درسته که خداوند در این آیه به آقایون اجازه داده تا دو یا سه و ی چهار همسر اختیار کنند . این هم درسته که پیامبر اکرم (ص) بعد از حضرت خدیجه (س) و حضرت علی (ع) بعد از حضرت زهرا (س) -به دلایل مختلف -همسران متعدد اختیار کردند .
امّا دوستان خداوند در آیه مربوطه این نکته رو یادآور شده که تک همسری برای مردان بهتر است و برای جلوگیری از ستم بهتر .پس آقایون حواسشون رو بیشتر جمع کنند . وخانم هایی هم که حقوق همسرشون رو رعایت نمیکنند در انتظار عواقبش باشند.:hamdel:
با سلام نميدونم چرا بيشتر اقايون مذهبي درمورد خانمها بد فكر ميكنند بخدا ما هم بد نيستيم فقط تحمل اين حكم مشكله از انجايي كه هيچ مردي راضي نميشه براي دختر خودش اين اتفاق بيفته همه دلسوز عالمند به دختر خودشون كه ميرسه مگين اين كار درست نيست در تاريخ هم زني نبوده كه بتونه با اين حكم به راحتي كنار بياد درسته انكارشم گناهه ولي واقعا عملشم سخته بعد كدوم مردي عدالت رعايت ميكنه؟خيلي كم پيش بياد اونايي كه دنبال عدالتن معمولا چندتا زن نميگيرن ....اينها هم ميل نفساني مردهاست وگرنه الان بگن نصف اموالت بده خيريه نميده ولي تا بحث ازدواج مجدد مياد يكدفعه با ايمان ميشن
به نام یگانه هستی بخش
با تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند.
باید دید اینکه مردی حاضر نمیشه دخترش به عنوان همسر دوم مردی ازدواج کنه دلیلش چیه؟
اینکه خانم ها حاضر نمیشند همسرشان به هیچ وجه با خانم دیگری ازواج کنه دلیلشون چیه؟
یک وقت دلیلش اینکه این کار و مساله با روحیه ما سازگار نیست، یا در شان ما نیست، یا به شخصیت ما اهانت میشه و مسائلی از این قبیل، به خاطر همین ما با این مساله مخالفت می کنیم!
اگر این مسائل دلیل باشند به نظر شما قانع کننده هستند؟ این دلائل از هوای نفس نشات نمیگره؟ یعنی من به خاطر خواسته های خودم هست که دارم با این مساله مخالفت می کنم دیگه!
اینها با مواردی که گفته میشه مرد به خاطر هوای نفسش میخواد ازدواج مجدد کنه، چه تفاوتی داره؟ اگر این هوای نفس هست اون هم یه جوری هوای نفس محسوب میشه.
بله قبول دارم که برای خانم ،پذیرفتن خانم دیگری در کنار همسرش کار آسانی نیست.
اما اگر این آقا به دلائل منطقی و قابل قبولی بخواهد با خانم دیگری ازواج کنه، و در حق همسر اول و فرزندانش هیچ ظلم و کوتا هی نکنه، به نظر شما مخالفت همسر اول چه دلیل منطقی می تونه داشته باشه؟
:Gol::Gol:
به نام یگانه هستی بخشبا تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند.
باید دید اینکه مردی حاضر نمیشه دخترش به عنوان همسر دوم مردی ازدواج کنه دلیلش چیه؟اینکه خانم ها حاضر نمیشند همسرشان به هیچ وجه با خانم دیگری ازواج کنه دلیلشون چیه؟
یک وقت دلیلش اینکه این کار و مساله با روحیه ما سازگار نیست، یا در شان ما نیست، یا به شخصیت ما اهانت میشه و مسائلی از این قبیل، به خاطر همین ما با این مساله مخالفت می کنیم!
اگر این مسائل دلیل باشند به نظر شما قانع کننده هستند؟ این دلائل از هوای نفس نشات نمیگره؟ یعنی من به خاطر خواسته های خودم هست که دارم با این مساله مخالفت می کنم دیگه!اینها با مواردی که گفته میشه مرد به خاطر هوای نفسش میخواد ازدواج مجدد کنه، چه تفاوتی داره؟ اگر این هوای نفس هست اون هم یه جوری هوای نفس محسوب میشه.
بله قبول دارم که برای خانم ،پذیرفتن خانم دیگری در کنار همسرش کار آسانی نیست.اما اگر این آقا به دلائل منطقی و قابل قبولی بخواهد با خانم دیگری ازواج کنه، و در حق همسر اول و فرزندانش هیچ ظلم و کوتا هی نکنه، به نظر شما مخالفت همسر اول چه دلیل منطقی می تونه داشته باشه؟
:Gol::Gol:
من هم با اصل اين حكم مخالف نيستم ولي از اقايوني كه فقط در اين موارد مسلمان هستند بدم مياد ميشه توضيح بديد چرا همسر حضرت ابراهيم نتوانست صبر جميل داشته باشد؟و اينكه ميگن عدالت در محبت لازم نيست درسته؟با تشكر از شما:Gol:
من هم با اصل اين حكم مخالف نيستم ولي از اقايوني كه فقط در اين موارد مسلمان هستند بدم مياد ميشه توضيح بديد چرا همسر حضرت ابراهيم نتوانست صبر جميل داشته باشد؟و اينكه ميگن عدالت در محبت لازم نيست درسته؟با تشكر از شما:Gol:
به نام یگانه هستی بخش
عرض شد که برای خانم ها، به طور کلی پذیرش همسر دیگر راحت نیست، حالا این خانم همسر حضرت ابراهیم(ع) باشد یا خانم دیگری خیلی تفاوت ندارد، به هر حال ایشان هم دارای روحیات و ویژگی های زنانه بودند و روحیات خانم ها کم و بیش در ایشان نیز وجود داشت.
علاوه بر اینکه همسر حضرت ابراهیم(ع) اگرچه بانوی بزرگوار و محترمه ای بود، ولی معصوم نبود که ما بخواهیم ایشان را الگوی خودمان قرار دهیم یا عمل ایشان برای ما حجت باشد.
در مورد آقایانی که بنابر فرمایش شما تنها در مورد تعدد زوجات مسلمان هستند، بله این رفتار قابل قبول نیست و انسان مسلمان باید همه دستورات دین را بپذیرد و سعی کند رعایت کند.
به فرموده خداوند:« أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون» ( آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد، و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست) سوره بقره،آیه85.
در مورد رعایت عدالت در محبت ، اگر منظورتان این است که لازم نیست مرد در ابراز محبت به همسران عدالت را رعایت کند، یعنی می تواند به یکی محبت زیاد و به دیگری کم محبت کند، این حرف صحیح نیست.
بلکه منظور این است که اگر مرد در قلب خود یکی از همسرانش را به دلیل مساله یا ویژگی یا اخلاق خاصی بیشتر از همسر دیگر دوست داشته باشد، این محبت قلبی بیشتر تا وقتی که بروز پیدا نکند و موجب ناراحتی همسر دیگر نشود، اشکال ندارد.( تفسير نمونه، ج4، ص: 153)
:Gol::Gol:
سلام ببخشید ها اما اصلا به خانوم ها و بخل ربطی نداره .شما فقط چند میلیون یا میلیلرد زن بیوه رو میبینید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا در ازدواج فرزندی وجود داره؟ اگه داره آیا فرزندان حق داشتن پدر دارن؟ بسیاری از آقایون که خیلی متدین هستن و دلسوز و اصلا دارای هوای نفسانی نیستند وقتی ازدواج مجدد میکنن با بچه هاشون چه کار میکنن؟ مهم نیست که مثلا فلان دختر پدرشو بده به فلان خانم بیوه و خودش از نعمت پدر محروم شه؟ اگه شما باباتونو میدین من که نمیدم!!!!!!!!!!!!!
خوب مثلا اینکه سخنان حاج آقا قرائتی به مزاج شما خوش نیومده بله یه جمله همیشه معروف بوده و اون اینکه : حرف حق تلخه (البته برای بعضی ها) بنده نمیدونم بچه چه ربطی به ازدواج مجدد داره که اونو شما پیش کشیدید؟:Gig:
2
ببخشید ها اگه زن بیوه زیاده مرد بیوه هم زیاده پس باید دین ما دستور میداد که خانم ها هم چند تا همسر داشته باشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا آقایون همسر مرده و یا آقایون مطلقه تشریف نمی برن با خانم شوهر مرده و مطلقه ازدواج کنن ؟چرا میرن سراق خانم های جوان و دختران مجرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ببخشید ها ولی باید خدمتتون عرض کنم که شما نمیخواد به خدایی که خودش مارو خلق کرده و احتیاجات و باید ها و نباید های زندگی مارو بهتر از خودمون میدونه بگید که باید چیکار میکرد و چیکار نمیکرد. در ضمن سعی کنید که در مقابل دستورات پروردگار متعال زیاد موضع نگیرید تا شامل حال آیه :« أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون» که جناب یاسین بیان نمودند نشید.
سوال ديگر اينكه اگر مردي محبت قلبي را يكسان رعايت نكنه گناه نكرده؟بنظر من عدالت در محبت مهمتر از نفقه است وقتي زني از نظر روحي به واسطه اينكه همسرش كمتر محبت ميكنه لطمه بخوره كه بدتره
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
نکته اینه که اگر مردی قصد دارد ازدواج مجدد داشته باشد شرطش این است که باید حتما بین همسرانش عدالت را رعایت کند.
سوال: این عدالت شامل چه اموری می شود؟
شامل امور مادی و معنوی می شود. مادی مثل تامین نفقه، مسکن و... و معنوی مانند ابراز محبت، احترام متقابل ، رسیدگی و تقسیم وقت بین همسران و...
اینها اموری است که وظیفه مرد و ممکن و قابل اجرا می باشد. اما اینکه در قلب خودش هم هر دو همسر را به یک اندازه دوست داشته باشد، آیا این کار ممکن است؟
مرد حق ندارد نسبت به یکی از همسران بیش از دیگری ابراز و اظهار علاقه کند و به این وسیله سبب ناراحتی و یا دل شکستگی دیگری شود، که اگر چنین کاری کند مرتکب گناه شده است. اما آیا در قلب خود هم باید هر دو همسر را به یک اندازه دوست داشته باشد؟
چون محبت قلبی در اختیار انسان نیست_ مثلا گاهی پدر و مادر یکی از فرزندان شان را از دیگری بیشتر دوست دارند اما نباید این علاقه را ابراز و علنی کنند_ علاقه بیشتر قلبی نسبت به یکی از همسران تا وقتی که آشکار نشود گناه نیست.
:Gol::Gol:
این اسلام که تعدد زوجات رو جایز دونسته مورد نفرت خیلی از انسانها واقع شده و این کار کثیفی که اسلام جایز دونسته فقط و فقط و فقط برای شهوترانی هست و به درد انسانهای پوچ و بیخود میخوره که میخوان کارهای زشتشون رو توجیه بکنند
این اسلام که تعدد زوجات رو جایز دونسته مورد نفرت خیلی از انسانها واقع شده و این کار کثیفی که اسلام جایز دونسته فقط و فقط و فقط برای شهوترانی هست و به درد انسانهای پوچ و بیخود میخوره که میخوان کارهای زشتشون رو توجیه بکنند
با سلام
عجب ! اینکه اسلام تعداد زنان را به 4 زن محدود ومشروط به عدالت ونفقه وکفالت و مهربانی و... نمود در زمانیکه هر مرد دهها زن در قباله داشت و .... کار کثیفی است یا بهره بری جنسی و نامحدود از زن و مثل یک دستمال آنرا بیرون انداختن !
هم قبل از اسلام وهم بعد از اسلام زنان را مثل کالا برای هرزگی داد وستد میکردند و کنیزان را لخت وبرهنه در بازار میفروختند و هرگونه توهین وتحقیری بزن روا میداشتند والان هم شما در غرب متمدن ! براحتی میتوانی بهره ات را از زن ببری و از او جدا شوی بدون هیچگونه مسولیت وتعهدی
حتی پدر فرزند نیز معلوم نیست !
واین زن است که باید مثل مرد روی پای خودش بایستد وکار کند واز عهده زندگیش برآید وفرزند بی پدرش را بزرگ کند و ...
کدامیک به نفع زن است آیا دینی کاملتر از اسلام حقوق ووظایف و ارزش زن را بیان و تثبیت کرده است ؟
این اسلام که تعدد زوجات رو جایز دونسته مورد نفرت خیلی از انسانها واقع شده و این کار کثیفی که اسلام جایز دونسته فقط و فقط و فقط برای شهوترانی هست و به درد انسانهای پوچ و بیخود میخوره که میخوان کارهای زشتشون رو توجیه بکنند
سلام علیکم
جناب shahram خواهش میکنم کمی در تفاسیر آیات مطالعه فرمائید بعد به اظهار نظر یقینی بپردازید
همچنانکه قبلا هم عرض کردیم تعدد زوجات و بعضی مسائل دینی فقط اختصاص به دین اسلام ندارد دین مسیح به بتعیت از دین یهود نیز تعدد زوجات را جایز میداند پس تعدد زوجات اختصاص به دین اسلام ندارد
در ادامه بحث به گفتاری از کتاب تفسیر المیزان توجه فرمائید
مساله تعدد زوجات:
مساله وحدت و تعدد همسر در انواع مختلف حيوانات، مختلف است و خيلى روشن نيست زيرا در حيواناتى كه بينشان اجتماع خانوادگى بر قرار است، همسر يكى است و يك ماده به يك نر اختصاص مىيابد و اين بدان جهت است كه نرها در تدبير امور آشيانه و لانه و نيز در پرورش دادن جوجه ها با ماده همكارى می كنند و اين همكارى براى نرها مجالى باقى نمی گذارد كه به اداره يك ماده ديگر و لانه ديگر و جوجه هايى ديگر بپردازد، البته ممكن هم هست از راه اهلى كردن و سرپرستى نمودن آنها، وضعشان را تغيير داد يعنى امر معاش آنها را مانند مرغ و خروس و كبوتر تامين نمود، و در نتيجه وضعشان در همسرى نيز تغيير يابد.
و اما انسان از قديم الايام و در بيشتر امتهاى قديم چون مصر و هند و فارس و بلكه روم و يونان نيز تعدد زوجات را سنت خود كرده بود، و چه بسا بعد از گرفتن يك همسر و براى اينكه او تنها نماند، مصاحبانى در منزل می آوردند تا مونس همسرشان باشند، و در بعضى امتها به عدد معينى منتهى نمی شد مثلا يهوديان و اعراب گاه می شد كه با ده زن و يا بيست زن و يا بيشتر ازدواج می كردند، و می گويند: سليمان پادشاه، چند صد نفر زن داشته است.
و بيشتر اين تعدد زوجات در ميان قبائل و خاندان هايى كه زندگيشان قبيله اى است، نظير دهنشينان و كوهنشينان اتفاق می افتد، و اين بدان جهت است كه صاحب خانه حاجت شديدى به نفرات و همكارى ديگران دارد و مقصودشان از اين تعدد زوجات زيادتر شدن اولاد ذكور است تا بوسيله آنان به امر دفاع كه از لوازم زندگى آنان است بهتر و آسانتر بپردازند. و از اين گذشته وسيله اى براى رياست و آقايى بر ديگران باشد، علاوه بر يك همسرى كه می گرفتند يك جمعيتى را نيز خويشاوند و حامى خود می كردند.
و اينكه بعضى از دانشمندان گفته اند كه: انگيزه و عامل در تعدد زوجات در قبائل و اهل دهات كثرت مشاغل است يعنى يكى بايد بارها را حمل و نقل كند، يك يا چند نفر به كار زراعت و آبيارى مشغول شوند، كسانى نيز به كار شكار و افرادى به كار پخت و پز و افرادى ديگر به كار بافندگى بپردازند و ... اين مطالب هر چند كه در جاى خود سخن درستى است الا اينكه اگر در صفات روحى اين طايفه دقت كنيم، خواهيم ديد كه مساله كثرت مشاغل براى آنان در درجه دوم از اهميت قرار داشته است و غرض اول در نظر قبائل و انسان بيابانى از تعدد زوجات به همان تعلق مىگيرد كه ما ذكر كرديم، همانطور كه شيوع پسرخواندگى و بنوت و امثال آن در بين قبائل نيز از فروعات همان انگيزهاى است كه خاطرنشان ساختيم.
علاوه بر اين يك عامل اساسى ديگرى نيز در بين اين طايفه براى متداول شدن تعدد زوجات بوده است و آن اين است كه در بين آنان عدد زنان هميشه بيش از عدد مردان بوده است، زيرا امتهايى كه به سيره و روش قبايل زندگى می كنند همواره جنگ و كشتار و شبيخون و ترور و غارت در بينشان رايج است و اين خود عامل مؤثرى است براى زياد شدن تعداد زنان از مردان و اين زيادى زنان طورى است كه جز با تعدد زوجات نياز طبيعى آن جامعه بر آورده نمی شود، (پس اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت).
اسلام قانون ازدواج با يك زن را تشريع و با بيشتر از يك همسر، يعنى تا چهار همسر را در صورت تمكن از رعايت عدالت در بين آنها، تنفيذ نموده، و تمام محذورهايى را كه متوجه اين تنفيذ می شود به بيانى كه خواهد آمد اصلاح كرده و فرموده:" وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ" «1».
*************************************************
(1) با رعايت معروف امورى كه به نفع زنان است به اندازه و مثل امورى كه بر ضرر ايشان است خواهد بود." سوره بقره، آيه 228".
[="]________________________
ترجمه الميزان، ج4، ص: 291
ادامه ....
با سلام
دلایلی که برای ازدواج مجدد می فرمایید تا حدی صحیح است
اما سئوال اینجاست امروزه و یا در همان صدر اسلام چرا ازدواج مجدد را با اجازه ی زن امکانپذیر نمی کنند؟
برای مثال بنده راه میفتم و چند سال یکبار یک همسر انتخاب کرده و به نوعی به همسر قبلی خود خیانت می کنم.آن زن هم هیچ کاری از دستش بر نمی آید
سلام و عرض ادب
حداقل دلیل حذف را مینوشتید نامربوط
نه بی سند
جناب متحیر ما کجا گفتیم نامربوط بلکه گفتیم توهین به پیامبر
به نظر شما این احادیث توهین به مقام پیامبر نیست؟؟؟ شما هم لازم نبود توهینهایی که بر علیه پیامبر شده بود را دوباره می آوردید
حذف تکرار اون مطالب بخاطر همان دلیلی که بنده در ویرایش پستتان نوشتم هست
حقیر به مدیران هم گفتم در انجمن قران و حدیث اگر کاربری بر علیه وجود مبارک انوار مقدسه پیامبران الهی و ائمه معصومین علیهم السلام توهینی بکند بدون هیچ ابایی آن پست حذف را حذف میکنم انجمن دینی نه جای توهین است نه ناسزا اگر هم در انجمنهای دیگر چنین مسئله ایی را ببینم اول به مدیران انجمن گزارش و بعد اگر این امر ادامه پیدا کند به سمع مدیریت محترم سایت و همکار گرانقدرشان همکار مدیر سایت خواهم رساند که تصمیم مقتضی گرفته شود
در پناه حق باشید :Gol:
تمام سعی و تلاش شما در جهت توجیه اعمال غیر انسانی هست که در اسلام مجاز شمرده شده و اصلا ما کاری به هیچ دینی نداریم که توی کدوم دین حلاله و توی کدوم دین حرامه ...چیزی که مشخص هست اینه که اصلا این کارها در شان یک انسان واقعی نیست و زیر سوال بردن شخصیت و شرافت و کرامت انسانها است
تمام سعی و تلاش شما در جهت توجیه اعمال غیر انسانی هست که در اسلام مجاز شمرده شده و اصلا ما کاری به هیچ دینی نداریم که توی کدوم دین حلاله و توی کدوم دین حرامه ...چیزی که مشخص هست اینه که اصلا این کارها در شان یک انسان واقعی نیست و زیر سوال بردن شخصیت و شرافت و کرامت انسانها است
با سلام
شما ابتدا انسان وانسانیت و معیار آنرا تعریف وتبیین کنید تا بعد ....
با سلام
شما ابتدا انسان وانسانیت و معیار آنرا تعریف وتبیین کنید تا بعد ....
مشکل همین جاست که همین بردهداری ها که در اسلام هم بوده و کنیزها و زوجات متعددی که این مقدسین داشته اند باعث بدبینی خیلی از نسل جدید و انسانهای روشنفکر نسبت به اونها شده و خوب درست و واضح هست که کسی که کورکورانه این اسلام رو قبول کرده معلومه که داشتن چند تا زن رو هم دوست داره هم این که لذتها و شهواتش رو باهاش تخلیه میکنه و هم این که پیش خودش و اون وجدان نداشتش میگه که خوب تازه به قول اسلام من صواب هم کردم خوب تعریفی که اسلام از انسانیت میده مبهم و تاریکه اگر میلیونها نفر یک باور غلط رو قبول داشته باشند اون چیز غلط هست
بنده همچنان منتظر هستم:Gol:
با سلامدلایلی که برای ازدواج مجدد می فرمایید تا حدی صحیح است
اما سئوال اینجاست امروزه و یا در همان صدر اسلام چرا ازدواج مجدد را با اجازه ی زن امکانپذیر نمی کنند؟برای مثال بنده راه میفتم و چند سال یکبار یک همسر انتخاب کرده و به نوعی به همسر قبلی خود خیانت می کنم.آن زن هم هیچ کاری از دستش بر نمی آید
برای مثال بنده راه میفتم و چند سال یکبار یک همسر انتخاب کرده و به نوعی به همسر قبلی خود خیانت می کنم.آن زن هم هیچ کاری از دستش بر نمی آید
موافقم
این مشکل از دین نیست .
قوانین کشور ما ایراد داره هم استانی .
من باحرف شما موافقم ولی به دین خدشه ای نیست این فطرت مرده و کاریش نمیشه کرد.
با سلامدلایلی که برای ازدواج مجدد می فرمایید تا حدی صحیح است
اما سئوال اینجاست امروزه و یا در همان صدر اسلام چرا ازدواج مجدد را با اجازه ی زن امکانپذیر نمی کنند؟
برای مثال بنده راه میفتم و چند سال یکبار یک همسر انتخاب کرده و به نوعی به همسر قبلی خود خیانت می کنم.آن زن هم هیچ کاری از دستش بر نمی آید
با سلام و درود بر جناب امین
ظاهرا از فحوای سوال حضرتعالی چنین بر میاید که چرا زنان با ازدواج مجدد شوهرانشان مخالفت میکنند و چرا بستر فرهنگی آماده برای پذیرش این مسئله از طرف زنان جامعه نیست ؟؟؟
به اطلاع حضرتعالی برسانم اینکه چرا زنان مخالفین سرسخت این مسئله هستند بحثی است روانشناسی که در انجمن مشاوره باید پیگیری بفرمائید و در آنجا باید بررسی شود که چه خصوصیاتی در روح زنان هست که با مسئله تعدد زوجات بشدت مخالفت میکنند و حتی در مقابل احکام الهی که تعدد زوجات را حلال میداند مخالفت می کنند تا جایی که بعد از گذشت قرنها از این حکم الهی هنوز در جامعه ما مردان نمیتوانند مبادرت به اجرای عملی این حکم بزنند
اما آنچه را که از آیات و روایات بدست می آید اشاره به اجرای عملی این حکم در زمان خود پیامبر و حتی خلفا تا زمان عمر داشت و زنان هم اصلا مخالفتی نداشتند
همین الان هم در کشورهای عربی مخصوصا عربستان تعدد زوجات در تحت احکام شرعی و حلال و زنان هیچ مخالفتی با این کار ندارند و در کشورهای اروپائی به اشکالی دیگر رواج دارد
و اما چرا زنان ایرانی بشدت با این مسئله مخالفند برگشت به روانشناسی اجتماعی زنان ایران دارد در این رابطه به جملاتی از کتابايران در آستانه مشروطيت نوشته[="] آرنولد هنري ساويچ لندو [/]جلب می کنم [="]
[/][="]
[/]
(طبق شرع اسلام هيچ مردي حق ندارد بيشتر از 4 زن در نكاح داشته باشد. تازه داشتن اين 4 زن هم مشروط به اين است كه مرد توانايي تامين رفاه آنها را داشته باشد، براي هريك خانهاي جداگانه تهيه كند، نوكر و كلفت جداگانه براي هريك تدارك ببيند، جواهرات شخصي جداگانهاي براي هريك بخرد و همه را به يك چشم نگاه كند و به يك اندازه مورد محبت قرار دهد تا حسادتشان را عليه يكديگر برنينگيزداين شرايط داشتن همسر متعدد را براي مرد تقريبا غيرممكن ميكند. بنابراين مردان درست و حسابي ايراني فقط يك همسر دارند. نكته مهم ديگري كه بايد بدانيم اين است كه هيچ زن ايراني كه در خانواده خوبي تربيت شده باشد هرگز حاضر نخواهد شد به عقد مردي درآيد كه همسر دارد. پس امكان تعدد زوجات در ميان مردان جوان از طبقات بالاي جامعه بسيار بعيد است. در فرهنگ ايرانيان داشتن بيشتر از يك همسر دون شأن است و آنها هيچ گاه موقعيت خود را به خاطر چنين ازدواجي از بين نميبرند. استثنايي كه وجود دارد متعلق به افراد ثروتمند طبقه متوسط رو به پايين است )
این کتاب در واقع تصویری از زندگی جامعه ایرانی دوران قاجاریه را نشان میدهد چون این کتاب در حدود سال 1902 نوشته شده است و در حقیقت سفرنامه نویسنده می باشد
اگر مطالب این کتاب واقعیت داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که ازدواج مجدد از اول هم در بین جامعه ایرانی منفور بوده است و این مسئله مربوط به فرهنگ جامعه ایرانی هست و هیچ ربطی به دین و احکام دینی ندارد چون اسلام ازدواج مجدد را برای مرد جایز میداند ولی چون عرف جامعه ما این مسئله را بصورت یک دیدگاه منفی می نگرد باعث تعطیلی این حکم الهی شده است
یادم میاید یکی از بزرگان کشور ما هم چندین سال پیش در یک مجمعی برای جا انداختن مسئله ازدواج مجدد و موقت دست به فعالیت هایی زده بود که قبل از اینکه اصلا بتواند مسئله را مطرح کند در نطفه خفه اش کردند
با سلام و درود بر جناب امین
ظاهرا از فحوای سوال حضرتعالی چنین بر میاید که چرا زنان با ازدواج مجدد شوهرانشان مخالفت میکنند و چرا بستر فرهنگی آماده برای پذیرش این مسئله از طرف زنان جامعه نیست ؟؟؟
به اطلاع حضرتعالی برسانم اینکه چرا زنان مخالفین سرسخت این مسئله هستند بحثی است روانشناسی که در انجمن مشاوره باید پیگیری بفرمائید و در آنجا باید بررسی شود که چه خصوصیاتی در روح زنان هست که با مسئله تعدد زوجات بشدت مخالفت میکنند و حتی در مقابل احکام الهی که تعدد زوجات را حلال میداند مخالفت می کنند تا جایی که بعد از گذشت قرنها از این حکم الهی هنوز در جامعه ما مردان نمیتوانند مبادرت به اجرای عملی این حکم بزنند
اما آنچه را که از آیات و روایات بدست می آید اشاره به اجرای عملی این حکم در زمان خود پیامبر و حتی خلفا تا زمان عمر داشت و زنان هم اصلا مخالفتی نداشتند
همین الان هم در کشورهای عربی مخصوصا عربستان تعدد زوجات در تحت احکام شرعی و حلال و زنان هیچ مخالفتی با این کار ندارند و در کشورهای اروپائی به اشکالی دیگر رواج دارد
و اما چرا زنان ایرانی بشدت با این مسئله مخالفند برگشت به روانشناسی اجتماعی زنان ایران دارد در این رابطه به جملاتی از کتابايران در آستانه مشروطيت نوشته[="] آرنولد هنري ساويچ لندو [/]جلب می کنم [="]
[/][="]
[/]
(طبق شرع اسلام هيچ مردي حق ندارد بيشتر از 4 زن در نكاح داشته باشد. تازه داشتن اين 4 زن هم مشروط به اين است كه مرد توانايي تامين رفاه آنها را داشته باشد، براي هريك خانهاي جداگانه تهيه كند، نوكر و كلفت جداگانه براي هريك تدارك ببيند، جواهرات شخصي جداگانهاي براي هريك بخرد و همه را به يك چشم نگاه كند و به يك اندازه مورد محبت قرار دهد تا حسادتشان را عليه يكديگر برنينگيزداين شرايط داشتن همسر متعدد را براي مرد تقريبا غيرممكن ميكند. بنابراين مردان درست و حسابي ايراني فقط يك همسر دارند. نكته مهم ديگري كه بايد بدانيم اين است كه هيچ زن ايراني كه در خانواده خوبي تربيت شده باشد هرگز حاضر نخواهد شد به عقد مردي درآيد كه همسر دارد. پس امكان تعدد زوجات در ميان مردان جوان از طبقات بالاي جامعه بسيار بعيد است. در فرهنگ ايرانيان داشتن بيشتر از يك همسر دون شأن است و آنها هيچ گاه موقعيت خود را به خاطر چنين ازدواجي از بين نميبرند. استثنايي كه وجود دارد متعلق به افراد ثروتمند طبقه متوسط رو به پايين است )این کتاب در واقع تصویری از زندگی جامعه ایرانی دوران قاجاریه را نشان میدهد چون این کتاب در حدود سال 1902 نوشته شده است و در حقیقت سفرنامه نویسنده می باشد
اگر مطالب این کتاب واقعیت داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که ازدواج مجدد از اول هم در بین جامعه ایرانی منفور بوده است و این مسئله مربوط به فرهنگ جامعه ایرانی هست و هیچ ربطی به دین و احکام دینی ندارد چون اسلام ازدواج مجدد را برای مرد جایز میداند ولی چون عرف جامعه ما این مسئله را بصورت یک دیدگاه منفی می نگرد باعث تعطیلی این حکم الهی شده است
یادم میاید یکی از بزرگان کشور ما هم چندین سال پیش در یک مجمعی برای جا انداختن مسئله ازدواج مجدد و موقت دست به فعالیت هایی زده بود که قبل از اینکه اصلا بتواند مسئله را مطرح کند در نطفه خفه اش کردند
با سلام مجدد و ممنون از پاسختان:Gol:
حرف من نیز همین است،زنان به طور کامل با ازدواج مجدد مردان مخالف هستند
این به ذات و طبیعت زنان و مردان بر می گردد،چون اصلا مفهوم عشق برای شخص واحد معنا دارد
زنی که با امید و آرزو در خانه همسر زندگی کرده و عشق و جوانی را به پایش ریخته چگونه می تواند ببیند بعد از این همه سال زندگی مشترک زنی دیگر در خواسته هایش شریک شده است؟
این صد در صد برخلاف فطرت زن است.اینکه در قدیم چگونه با این مسئله کنار می آمدند بسیار ساده است.در جوامعی که زنان زنده به گور می شدند و مادر از پدر به پسر به ارث برده می شد این چنین حق و حقوقی برای وی قائل شدن معرکه بوده است.اما در همان دوران قاجار که فرمودید با عوض شدن این فضا خواسته ها در راستای اصل خود قرار گرفتند.
از آن طرف قضیه و گذشته از این حرفها کدام مردی میتواند دو زن را به یک اندازه دوست داشته باشد؟بنده و شما مرد هستیم،وجدانا چنین چیزی امکان دارد؟
اسلام مرد را در تعدد روجه آزاد گذاشته و فقط وجدانش را سد این امر کرده است که براحتی می شود توسط مرد زیر پا گذاشته شود.
به نظرم بهترین راه حل برای این موضوع این است که ازدواج مجدد با اجازه زن باشد تا در موارد خاص که بسیار اندک است اتفاق بیفتد،اگر چه مطمئنم هیچ زنی قلبا به این امر راضی نخواهد بود
با سلام و درود بر جناب امین
ظاهرا از فحوای سوال حضرتعالی چنین بر میاید که چرا زنان با ازدواج مجدد شوهرانشان مخالفت میکنند و چرا بستر فرهنگی آماده برای پذیرش این مسئله از طرف زنان جامعه نیست ؟؟؟
به اطلاع حضرتعالی برسانم اینکه چرا زنان مخالفین سرسخت این مسئله هستند بحثی است روانشناسی که در انجمن مشاوره باید پیگیری بفرمائید و در آنجا باید بررسی شود که چه خصوصیاتی در روح زنان هست که با مسئله تعدد زوجات بشدت مخالفت میکنند و حتی در مقابل احکام الهی که تعدد زوجات را حلال میداند مخالفت می کنند تا جایی که بعد از گذشت قرنها از این حکم الهی هنوز در جامعه ما مردان نمیتوانند مبادرت به اجرای عملی این حکم بزنند
اما آنچه را که از آیات و روایات بدست می آید اشاره به اجرای عملی این حکم در زمان خود پیامبر و حتی خلفا تا زمان عمر داشت و زنان هم اصلا مخالفتی نداشتند
همین الان هم در کشورهای عربی مخصوصا عربستان تعدد زوجات در تحت احکام شرعی و حلال و زنان هیچ مخالفتی با این کار ندارند و در کشورهای اروپائی به اشکالی دیگر رواج دارد
و اما چرا زنان ایرانی بشدت با این مسئله مخالفند برگشت به روانشناسی اجتماعی زنان ایران دارد در این رابطه به جملاتی از کتابايران در آستانه مشروطيت نوشته[="] آرنولد هنري ساويچ لندو [/]جلب می کنم [="]
[/][="]
[/]
(طبق شرع اسلام هيچ مردي حق ندارد بيشتر از 4 زن در نكاح داشته باشد. تازه داشتن اين 4 زن هم مشروط به اين است كه مرد توانايي تامين رفاه آنها را داشته باشد، براي هريك خانهاي جداگانه تهيه كند، نوكر و كلفت جداگانه براي هريك تدارك ببيند، جواهرات شخصي جداگانهاي براي هريك بخرد و همه را به يك چشم نگاه كند و به يك اندازه مورد محبت قرار دهد تا حسادتشان را عليه يكديگر برنينگيزداين شرايط داشتن همسر متعدد را براي مرد تقريبا غيرممكن ميكند. بنابراين مردان درست و حسابي ايراني فقط يك همسر دارند. نكته مهم ديگري كه بايد بدانيم اين است كه هيچ زن ايراني كه در خانواده خوبي تربيت شده باشد هرگز حاضر نخواهد شد به عقد مردي درآيد كه همسر دارد. پس امكان تعدد زوجات در ميان مردان جوان از طبقات بالاي جامعه بسيار بعيد است. در فرهنگ ايرانيان داشتن بيشتر از يك همسر دون شأن است و آنها هيچ گاه موقعيت خود را به خاطر چنين ازدواجي از بين نميبرند. استثنايي كه وجود دارد متعلق به افراد ثروتمند طبقه متوسط رو به پايين است )این کتاب در واقع تصویری از زندگی جامعه ایرانی دوران قاجاریه را نشان میدهد چون این کتاب در حدود سال 1902 نوشته شده است و در حقیقت سفرنامه نویسنده می باشد
اگر مطالب این کتاب واقعیت داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که ازدواج مجدد از اول هم در بین جامعه ایرانی منفور بوده است و این مسئله مربوط به فرهنگ جامعه ایرانی هست و هیچ ربطی به دین و احکام دینی ندارد چون اسلام ازدواج مجدد را برای مرد جایز میداند ولی چون عرف جامعه ما این مسئله را بصورت یک دیدگاه منفی می نگرد باعث تعطیلی این حکم الهی شده است
یادم میاید یکی از بزرگان کشور ما هم چندین سال پیش در یک مجمعی برای جا انداختن مسئله ازدواج مجدد و موقت دست به فعالیت هایی زده بود که قبل از اینکه اصلا بتواند مسئله را مطرح کند در نطفه خفه اش کردند
نوکر و کلفت یک کمی انسان بودن هم بد نیست انسانی که از یک انسان دیگر به عنوان برده و نوکر و کلفت استفاده بکند آیا میشود اسم امسان رو روی اون گذاشت؟ اصلا چرا اسلام مشکل اساسی این مملکت است ما باید چوب قوانینی که من درآوردی هست را بخوریم ایران دیگه جای زندگی نیست مرگ بر این زندگی
مشکل همین جاست که همین بردهداری ها که در اسلام هم بوده و کنیزها و زوجات متعددی که این مقدسین داشته اند باعث بدبینی خیلی از نسل جدید و انسانهای روشنفکر نسبت به اونها شده
با سلام
مشکل اینجاست که بدون مطالعه وبررسی سخن بگوییم ! اگر شما تاریخ را بدقت تحلیل کنید براحتی در میابید که برده داری سالها قبل از اسلام وجود داشته واسلام با تعالیم خود بتدریج آنرا منسوخ ساخت و کرامت انسانها را برسمیت شناخت .
و واضح هست که کسی که کورکورانه این اسلام رو قبول کرده معلومه که داشتن چند تا زن رو هم دوست داره هم این که لذتها و شهواتش رو باهاش تخلیه میکنه و هم این که پیش خودش و اون وجدان نداشتش میگه که خوب تازه به قول اسلام من صواب هم کردم خوب تعریفی که اسلام از انسانیت میده مبهم و تاریکه اگر میلیونها نفر یک باور غلط رو قبول داشته باشند اون چیز غلط هست
آخرش نگفتید چه چیز درسته و چه چیز غلطه ؟ معیار وخط کش شما چیست ؟ کدام دین غیر از اسلام حقوق انسانها را استیفا کرده است ؟
مشکل همین جاست که همین بردهداری ها که در اسلام هم بوده و کنیزها و زوجات متعددی که این مقدسین داشته اند باعث بدبینی خیلی از نسل جدید و انسانهای روشنفکر نسبت به اونها شده و خوب درست و واضح هست که کسی که کورکورانه این اسلام رو قبول کرده معلومه که داشتن چند تا زن رو هم دوست داره هم این که لذتها و شهواتش رو باهاش تخلیه میکنه و هم این که پیش خودش و اون وجدان نداشتش میگه که خوب تازه به قول اسلام من صواب هم کردم خوب تعریفی که اسلام از انسانیت میده مبهم و تاریکه اگر میلیونها نفر یک باور غلط رو قبول داشته باشند اون چیز غلط هست
جناب شهرام :hamdel:سلام علیکم و رحمه الله :Gol:
همچنانکه استاد گرانقدرمان جناب خیر البریه زید عزه فرمودند برده داری اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه در ادیان دیگر نیز مرسوم بوده است برای تبیین این مسئله به نکاتی که در تفسیر المیزان نوشته شده است توجه فرمائید
برده گيرى و اسباب آن:
تا آنجا كه تاريخ بشريت نشان می دهد از زمانهاى قديم تا حدود هفتاد سال قبل مساله برده گيرى و خريد و فروش افرادى از جنس بشر به نام" غلام" و" كنيز" مساله اى دائر و معروف در بين مجتمعات بشرى بوده، و شايد امروزه هم در بين بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفريقا و آسيا معمول باشد، و اين مساله همانطور كه گفتيم آن قدر سابقه دار و قديمى است كه نمی توان ابتدايى تاريخى براى آن پيدا كرد، ولى تاريخ اين معنا را نشان می دهد كه مساله بردگى داراى نظام مخصوصى در ميان همه ملتها بوده و مقررات مخصوصى داشته است.
و معناى اصلى آن اين بوده كه انسان در تحت شرائط مخصوصى آزاديش سلب شده و بصورت متاعى كه قابل ملكيت است مانند ساير اجناس و متاع هايى كه به مالكيت درمی آيد از قبيل حيوانات و نباتات و جمادات درآيد، و معلوم است كه اگر انسانى مملوك شد ديگر اختيارى از خود ندارد، چون اعمال و آثار او نيز به ملكيت غير درآمده و آن غير هر طورى كه بخواهد می تواند در اعمال و آثار او تصرف كند اين آن سنتى بوده كه گفتيم ملتها در بردگان اجرا می كرده اند، چيزى كه هست بايد گفت مساله برده گيرى متكى به اراده جزافى و على الاطلاق و بدون هيچ قيد و شرطى هم نبوده، و خلاصه اينطور هم نبوده كه هر كس هر كه را كه دوست می داشته برده خود می كرده و يا هر كه را كه دلش می خواسته می فروخته و يا می بخشيده، گر چه در بين قوانينى كه در نظام بردگى اجرا می شده امور جزاف زيادى به حسب اختلاف آراء و عقايد اقوام و سنن آنها ديده می شود، بلكه ريشه و اساس آن مبتنى بر نوعى غلبه و تسلط بوده است، نظير غلبه در جنگ كه مجوز اين می شده كه غالب و فاتح نسبت به مغلوب هر كارى كه می خواهد بكند، بكشد، اسير كند، از او پولى گرفته و رهايش سازد. و نظير غلبه به رياست كه رئيس در حوزه رياستش هر چه می خواسته می كرده، و همچنين نظير غلبه و قهرى كه پدر نسبت به فرزند داشته و پدر را از نظر اينكه فرزند را توليد كرده ولى امر او دانسته و بوى حق می داده كه نسبت به طفل ضعيف خود هر كارى كه دلش بخواهد بكند حتى او را بفروشد و يا به ديگران ببخشد و يا با فرزندان ديگران تبديلش كند و يا به طور موقت عاريه اش دهد و يا بلاى ديگرى بر سرش آورد.
______________________________
ترجمه الميزان، ج6، ص: 492
ادامه ...
و ما در ابحاث گذشته مكرر گفتيم كه بطور كلى مساله مالكيت در مجتمع انسانى مبنى است بر غريزهاى كه در هر انسانى تمام قدرت بر انتفاع از هر چيزى كه ممكن است به وجهى از آن انتفاع برد وجود دارد، و انسان كه مساله استخدام، جبلى و طبيعى اوست در راه بقاى حيات خود هر چيزى را كه بتواند استخدام نموده از منافع وجودى آن استفاده می كند چه از مواد اوليه عالم و چه عناصر و چه مركبات گوناگون جمادى و چه حيوانات و چه انسانى كه هم نوع خود او و در انسانيت مثل اوست، و اگر احساس احتياج به مساله اشتراك در زندگى نبود آرزوى جبليش اين بود كه همه افراد هم نوع خود را استثمار نمايد، ليكن همين احتياج مبرمش به اجتماع و تعاون در زندگى او را مجبور به قبول اشتراك با ساير هم نوع هاى خود در عمل و تحصيل منافع هر چيزى و انتفاع از آن نموده است، از اين رو، او و ساير هم نوعانش مجتمعى تشكيل دادند كه هر جزئى از اجزاى آن و هر طرفى از اطرافش اختصاص به عمل يا اعمالى داشته و تمامى افرادشان از مجموع منافع حاصله برخوردار می شوند، يعنى نتائج اعمالشان تقسيم شده، هر كسى به قدر وزن اجتماعيش از آن سهم می گيرد، و تن در دادن به چنين تشكيلات- همانطورى كه گفتيم- بر خلاف آرزوى طبيعى و جبلى و صرفا از روى اضطرار است، به شهادت اينكه می بينيم يك فرد از انسان با اينكه موجودى است اجتماعى هر وقت در خود قوت و شدتى می بيند پشت پا به همه قوانين اجتماعى و مدنى كه آن نيز طبيعى آدمى است زده و شروع می كند به زور و قلدرى افراد هم نوع خود را زير يوغ استعمار خود كشيدن و دعوى مالك الرقابى كردن و به جان آنان و نواميس و اموالشان به دلخواه خود دست درازى كردن.
و لذا اگر خواننده محترم آزادانه و منصفانه در روش اينگونه افراد و استثمارشان تامل كند خواهد ديد كه اينان روش خود را در تملك انسانها تنها در انسانهايى كه داخل در مجتمع آنان و جزئى از اجزاى آنند معتبر نمی دانسته بلكه روش مزبور را در آشنا و بيگانه و دوست و دشمن مجرى می داشتند، چيزى كه هست دشمن را از اين جهت تملك می كردند كه بيگانه بود، يا به جرم دشمنى محكوم به بيگانگى و خروج از مجتمع او شده و همه آرزو و همش اين بوده است كه تار و پود هستى طرف را به باد داده، اسم و رسم او را محو و نابود سازد، به همين جهت از مجتمع طرف خود خارج شده و طرف هم بخود حق می داد كه او را نابود كرده و او و ما يملك او را تملك كند، چون براى او احترامى قائل نبود، و همچنين پدرانى كه اولاد خود را ملك خود می دانستند آنان نيز اولاد را در عين حالى كه جزو مجتمع خود می شمردند هم طراز و هم سنگ خودشان نمی پنداشتند، و چنين معتقد بودند كه فرزندان در مجتمع بشرى از متعلقات و توابع پدرانند و به همين جهت به پدران حق مىدادند كه در فرزندان خود همه رقم تصرف حتى كشتن و فروختن و تصرفات ديگر را بكنند.
___________________________________
ترجمه الميزان، ج6، ص: 493
ادامه ...
يا از اين جهت تملك می كردند كه خصوصياتى كه در آنان بوده آنان را بر اين می داشت كه خيال كنند كه ما فوق افراد مجتمعند و افراد هم پايه و هم وزن و در منافع شريك آنان نيستند و حق دارند كه در جامعه حكمرانى نموده و از هر لذتى لب لباب آن را به خود اختصاص دهند و در نفوس افراد مجتمع همه رقم دخل و تصرف نموده حتى آنان را زير يوغ بردگى خود درآورند، پس معلوم شد اصل اساسى در مساله برده گيرى همان حق اختصاص و تملك على الاطلاقى بوده كه انسانهاى زورمند براى خود قائل بوده اند، و نيز معلوم شد كه اين روش ناپسند را نسبت به طائفه مخصوصى اجرا نمی كردند، بلكه هر ضعيفى را بدون استثنا محكوم به رقيت خود می دانستند، تنها كسانى مستثنا بودند كه مثل خودشان زورمند و در وزن اجتماعى هم سنگشان باشند، از اينان گذشته هيچ مانعى از برده گرفتن بقيه افراد مجتمع برايشان نبود، و عمده اين بقيه سه طائفه بودند: 1- دشمنانى كه با آنان سر جنگ داشتند 2- فرزندان خرد و ضعيف آنان و هم چنين زنان نسبت به اولياى خودشان 3- هر مغلوب ذليلى نسبت به غالب عزت يافته خود.
سير تاريخى بردهگيرى:
گر چه تاريخ شيوع سنت برده گيرى در مجتمع بشرى در دست نيست، ليكن چنين بنظر می رسد كه اين سنت نخست در باره اسراى جنگى معمول و سپس در باره زنان و فرزندان عملى شده باشد، براى اينكه آن مقدار كه در تاريخ امم قوى و جنگى به قصص و حكايات و قوانين و احكام مربوط به سنت برده گيرى اسراى جنگى برمی خوريم به داستانهاى برده گيرى زنان و فرزندان برنمی خوريم. اين سنت در بين جميع ملل و امم متمدن قديم مانند هند، يونان، روم و ايران و همچنين در بين اديان آسمانى آن روز مثل دين يهود و نصارا- به طورى كه از انجيل و تورات استفاده ميشود- رواج داشته است، تا اينكه اسلام ظهور نموده و پس از انفاذ و امضاء اصل اين سنت تضييقات زيادى در دائره آن و اصلاحاتى در احكام و قوانين آن كرد، تا اينكه در اثر آن تضييقات اسلام، سرانجام اين سنت به اينجا كشيد كه در هفتاد سال قبل در كنفرانس بروكسل به طور كلى لغو گرديد.
" فردينان توتل" در معجم خود كه در باره اعلام شرق و غرب نوشته در صفحه" 219" مىگويد: مساله بردهگيرى در بين ملل قديم شايع بود، و اين بردهها از همان اسراى جنگى و طوائف مغلوبه بودند، و اين روش در بين يهود و يونانيها و روميها و عرب جاهليت و همچنين در اسلام داراى نظام معروفى بود، و ليكن رفته رفته رو به زوال و لغويت گذاشت، نخست در هند در سال" 1843" و سپس در مستعمرات فرانسه سنه" 1848" و در ايالات متحده آمريكا بعد از جنگ انفصال در سنه" 1865" و در برزيل در سال" 1888" لغو شد، تا آنكه در سال" 1890" در بروكسل كنفرانسى تشكيل يافته و به لغويت آن قرارى صادر گرديد، الا اينكه تا كنون در سراسر جهان لغو نشده، هنوز هم در بعضى از قبائل آفريقا و همچنين بعضى از نقاط آسيا آثارى از آن باقى است، و منشا اين لغويت همان تساوى بشر است در حقوق و واجبات و ضروريات زندگى.
______________________________
ترجمه الميزان، ج6، ص: 494
پایان
جناب شهرام :hamdel:سلام علیکم و رحمه الله :gol:همچنانکه استاد گرانقدرمان جناب خیر البریه زید عزه فرمودند برده داری اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه در ادیان دیگر نیز مرسوم بوده است برای تبیین این مسئله به نکاتی که در تفسیر المیزان نوشته شده است توجه فرمائید
برده گيرى و اسباب آن:
تا آنجا كه تاريخ بشريت نشان می دهد از زمانهاى قديم تا حدود هفتاد سال قبل مساله برده گيرى و خريد و فروش افرادى از جنس بشر به نام" غلام" و" كنيز" مساله اى دائر و معروف در بين مجتمعات بشرى بوده، و شايد امروزه هم در بين بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفريقا و آسيا معمول باشد، و اين مساله همانطور كه گفتيم آن قدر سابقه دار و قديمى است كه نمی توان ابتدايى تاريخى براى آن پيدا كرد، ولى تاريخ اين معنا را نشان می دهد كه مساله بردگى داراى نظام مخصوصى در ميان همه ملتها بوده و مقررات مخصوصى داشته است.
و معناى اصلى آن اين بوده كه انسان در تحت شرائط مخصوصى آزاديش سلب شده و بصورت متاعى كه قابل ملكيت است مانند ساير اجناس و متاع هايى كه به مالكيت درمی آيد از قبيل حيوانات و نباتات و جمادات درآيد، و معلوم است كه اگر انسانى مملوك شد ديگر اختيارى از خود ندارد، چون اعمال و آثار او نيز به ملكيت غير درآمده و آن غير هر طورى كه بخواهد می تواند در اعمال و آثار او تصرف كند اين آن سنتى بوده كه گفتيم ملتها در بردگان اجرا می كرده اند، چيزى كه هست بايد گفت مساله برده گيرى متكى به اراده جزافى و على الاطلاق و بدون هيچ قيد و شرطى هم نبوده، و خلاصه اينطور هم نبوده كه هر كس هر كه را كه دوست می داشته برده خود می كرده و يا هر كه را كه دلش می خواسته می فروخته و يا می بخشيده، گر چه در بين قوانينى كه در نظام بردگى اجرا می شده امور جزاف زيادى به حسب اختلاف آراء و عقايد اقوام و سنن آنها ديده می شود، بلكه ريشه و اساس آن مبتنى بر نوعى غلبه و تسلط بوده است، نظير غلبه در جنگ كه مجوز اين می شده كه غالب و فاتح نسبت به مغلوب هر كارى كه می خواهد بكند، بكشد، اسير كند، از او پولى گرفته و رهايش سازد. و نظير غلبه به رياست كه رئيس در حوزه رياستش هر چه می خواسته می كرده، و همچنين نظير غلبه و قهرى كه پدر نسبت به فرزند داشته و پدر را از نظر اينكه فرزند را توليد كرده ولى امر او دانسته و بوى حق می داده كه نسبت به طفل ضعيف خود هر كارى كه دلش بخواهد بكند حتى او را بفروشد و يا به ديگران ببخشد و يا با فرزندان ديگران تبديلش كند و يا به طور موقت عاريه اش دهد و يا بلاى ديگرى بر سرش آورد.
______________________________
ترجمه الميزان، ج6، ص: 492ادامه ...
تاریخ گواه این هست که پیامبر و امامان برده و کنیز داشتند و حتی از کنیزشان بچه هم داشتند این را نمیتونید کتمان بکنید و اونها که الگوی اسلام بودند چرا برده داری و کنیز داری میکردند؟ انقدر توجیه نکنید خودتون رو
جناب شهرام :hamdel:سلام علیکم و رحمه الله :gol:همچنانکه استاد گرانقدرمان جناب خیر البریه زید عزه فرمودند برده داری اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه در ادیان دیگر نیز مرسوم بوده است برای تبیین این مسئله به نکاتی که در تفسیر المیزان نوشته شده است توجه فرمائید
برده گيرى و اسباب آن:
تا آنجا كه تاريخ بشريت نشان می دهد از زمانهاى قديم تا حدود هفتاد سال قبل مساله برده گيرى و خريد و فروش افرادى از جنس بشر به نام" غلام" و" كنيز" مساله اى دائر و معروف در بين مجتمعات بشرى بوده، و شايد امروزه هم در بين بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفريقا و آسيا معمول باشد، و اين مساله همانطور كه گفتيم آن قدر سابقه دار و قديمى است كه نمی توان ابتدايى تاريخى براى آن پيدا كرد، ولى تاريخ اين معنا را نشان می دهد كه مساله بردگى داراى نظام مخصوصى در ميان همه ملتها بوده و مقررات مخصوصى داشته است.
و معناى اصلى آن اين بوده كه انسان در تحت شرائط مخصوصى آزاديش سلب شده و بصورت متاعى كه قابل ملكيت است مانند ساير اجناس و متاع هايى كه به مالكيت درمی آيد از قبيل حيوانات و نباتات و جمادات درآيد، و معلوم است كه اگر انسانى مملوك شد ديگر اختيارى از خود ندارد، چون اعمال و آثار او نيز به ملكيت غير درآمده و آن غير هر طورى كه بخواهد می تواند در اعمال و آثار او تصرف كند اين آن سنتى بوده كه گفتيم ملتها در بردگان اجرا می كرده اند، چيزى كه هست بايد گفت مساله برده گيرى متكى به اراده جزافى و على الاطلاق و بدون هيچ قيد و شرطى هم نبوده، و خلاصه اينطور هم نبوده كه هر كس هر كه را كه دوست می داشته برده خود می كرده و يا هر كه را كه دلش می خواسته می فروخته و يا می بخشيده، گر چه در بين قوانينى كه در نظام بردگى اجرا می شده امور جزاف زيادى به حسب اختلاف آراء و عقايد اقوام و سنن آنها ديده می شود، بلكه ريشه و اساس آن مبتنى بر نوعى غلبه و تسلط بوده است، نظير غلبه در جنگ كه مجوز اين می شده كه غالب و فاتح نسبت به مغلوب هر كارى كه می خواهد بكند، بكشد، اسير كند، از او پولى گرفته و رهايش سازد. و نظير غلبه به رياست كه رئيس در حوزه رياستش هر چه می خواسته می كرده، و همچنين نظير غلبه و قهرى كه پدر نسبت به فرزند داشته و پدر را از نظر اينكه فرزند را توليد كرده ولى امر او دانسته و بوى حق می داده كه نسبت به طفل ضعيف خود هر كارى كه دلش بخواهد بكند حتى او را بفروشد و يا به ديگران ببخشد و يا با فرزندان ديگران تبديلش كند و يا به طور موقت عاريه اش دهد و يا بلاى ديگرى بر سرش آورد.
______________________________
ترجمه الميزان، ج6، ص: 492ادامه ...
چه ربطی داره که برده داری قبل از اسلام بوده یا نبوده و یا اصلا تا هفتاد سال پیش بوده یا نه ...ببخشید یه سوال دارم آیا یک کار کثیف مثل در اختیار آوردن یک انسان و استفاده به هر گونه از اون کار درستیه؟ یا کار درستی هست و بعد از گذشت مدتی غیر درست میشه؟ کار کثیف و غیر انسانی همیشه کثیف باقی میماند چه حالا چه 1000 سال دیگه و چه هزار سال قبل
آقای محترمی که پست بنده رو پاک کردید
ظاهرا معنای "غیر مرتبط" رو نمی دونید
در اون جستار اگر تا انتها مطالعه کنید پاسخ بسیاری از پرسشها رو خواهید یافت
بسیاری از دوستان از سال 2006 تا حالا در مورد برده داری و اسلام صحبت کرده و از اسلام دفاع کردند
در برابر چنین رویکردی از جانب مدیریت تنها می توانم ابراز تاسف کنم
تاریخ گواه این هست که پیامبر و امامان برده و کنیز داشتند و حتی از کنیزشان بچه هم داشتند این را نمیتونید کتمان بکنید و اونها که الگوی اسلام بودند چرا برده داری و کنیز داری میکردند؟ انقدر توجیه نکنید خودتون رو
چه ربطی داره که برده داری قبل از اسلام بوده یا نبوده و یا اصلا تا هفتاد سال پیش بوده یا نه ...ببخشید یه سوال دارم آیا یک کار کثیف مثل در اختیار آوردن یک انسان و استفاده به هر گونه از اون کار درستیه؟ یا کار درستی هست و بعد از گذشت مدتی غیر درست میشه؟ کار کثیف و غیر انسانی همیشه کثیف باقی میماند چه حالا چه 1000 سال دیگه و چه هزار سال قبل
با سلام
عجب استدلالی !
وقتی شما زیر کولر گازی و در ناز ونعمت نشسته اید و از همه جا بیخبر ، دکمه های کیبورد را میفشارید نتیجه اش همین است .
من هم از شما سوال میکنم چرا طرفداران حقوق بشر ، 5000 سال قبل ، منشور حقوق بشر را ننوشتند ؟
چرا سازمان ملل متحد 5000 سال قبل تاسیس نشد ؟
چرا عدم استفاده از بمبهای شیمیایی و احترام به حقوق اسرا، منشور امنیت و.... قبلا نوشته نشد ؟؟؟؟!!!!!!
آیا این اعمال بنظر شما کثیف است یا نه ؟
پس اگر تعالیم انبیاء الهی نبود امروز اسمی از انسانیت وبشریت هم نبود ......
ببخشید مثل این که شما با بادبزن دارید خودتون رو خنک میکنید حالا خوبه قم همه امکانات رفاهی و کولر گازی رو هم داره و اصلا چرا به جای صحبت کردن در یک موضوع از این شاخه به اون شاخه میپرید؟
صحبت ما از برده داری و اینها بود شما موضوع را منحرف میکنید من اگر بخواهم از نقص هایی که در ادیان وجود داره بگم تمومی نداره که شما ادعا میکنید که آن بزرگواران همه کارهایشان درست بوده و من هم با دلیل و مدرک میگم که این طور نیست ..برده داری از اول هم کار غلط و کثیفی بوده و تا ابد هم همینطوره هر کسی هم که این کار رو کرده به نظر من کار غیر انسانی و غیر اخلاقی انجام داده که اصلا توجیه پذیر هم نیست.. در ضمن اول به من بگویید که منظورتان از طرفداران حقوق بشر که در 5000 سال قبل بودند چه کسانی هست؟ عدم استفاده از بمب شیمیایی ؟ منظورتون از قبلا چه زمانی هست؟ مگه زمان پیامبر بمب شیمیایی بوده؟ مگه زمانی که ساخته شده و گواهی عدم استفاده ازش توسط انبیا صادر شده؟ به نظر من یک کمی پرت و پلا میگین
با سلام من هم سوالي دارم وقتي همسر حضرت ابراهيم كه اينقدر ستودني بودند دچار حسادت شدند ما چگونه تحمل كنيم؟؟:gol:خيلي همسر خوبي باشيم مثل همسر حضرت ابراهيم خواهيم بود ايشان هم نتوانستند صبر جميل داشته باشند و سوال ديگر اينكه اگر مردي محبت قلبي را يكسان رعايت نكنه گناه نكرده؟بنظر من عدالت در محبت مهمتر از نفقه است وقتي زني از نظر روحي به واسطه اينكه همسرش كمتر محبت ميكنه لطمه بخوره كه بدتره البته شايد من خيلي تو نخ ماديات نيستم بنظر گناه دل شكستن بدتره حتي خدا فرموده فقيري را با زبان خوش راهي كردن بهتر از صدقي با منته؟اگه مردي هم از نظر مالي به همه برسه ولي به يكي كمتر توجه كنه گناه كرده اينطور نيست؟؟:gol::gol:
باسلام
حضرت ساره از دیدگاه اسلام و مسیحیت، بانوی ایمان یا سمبل حسادت؟!
وقتی از حضرت سارا یا همان ساره علیها سلام سخنی به میان می آید، غالبا نخستین چیزی که به ذهن شنونده متبادر می شود حسادت اوست و این که حسادت ساره باعث شد هاجر علیها سلام با فرزند بی گناهش اسماعیل علیها سلام از خانه اخراج شوند و … .
حقیقت این است که حسادت ساره یک مساله ای است که تنها در مسیحیت وجود دارد و این فرهنگ به مرور زمان در بین مردم کم اطلاع شیعه و مسلمان نیز جا افتاده است . این در حالی است که در منابع اسلامی بر خلاف تصور رایج، ساره علیها سلام بانویی فوق العاده و عزیز است. بانویی است فداکار که با حضرت خدیجه علیها سلام مقایسه شده است .
اکنون کتاب مقدس را باز کنید و اینجا را که می گویم بخوانید: سفر پیدایش ، ۱۶ : ۴ – ۷ :
و چون ده سال از اقامت ابرام در زمین کنعان سپری شد سارای زوجة ابرام کنیز خود هاجر مصری را برداشته او را به شوهر خود ابرام به زنی داد. پس به هاجر درآمد و او حامله شد. و چون دید که حامله است خاتونش بنظر وی حقیر شد. و سارای به ابرام گفت: “ظلم من بر تو باد! من کنیز خود را به آغوش تو دادم و چون آثار حمل در خود دید در نظر او حقیر شدم. یَهُوَه در میان من و تو داوری کند.” ابرام به سارای گفت: “اینک کنیز تو به دست توست آنچه پسند نظر تو باشد با وی بکن.” پس چون سارای با وی بنای سختی نهاد او (هاجر) از نزد وی بگریخت.
چنان که می بینید ساره چنان از فرط حسادت ، چنان بلایی را بر سر هاجر می اورد که از شدت آن هاجر از تنها منزلی که داشته است فرار می کند و حضرت ابراهیم علیه السلام نیز به این رفتار ساره اعتراض که نمی کند هیچ ، بلکه او را مختار می کند تا هر چی می پسندد انجام دهد!
ما شیعیان معتقدیم که چنین اندیشه ای نسبت به ساره و ابراهیم علیهما السلام هرگز صحت ندارد. چرا که در اسلام به ساره علیه السلام به عنوان یکی از بانوانی که در تاریخ انبیا و گسترش توحید از جایگاه ویژه ای برخوردار است نگریسته می شود.
عبیر قرآن در این خصوص در باره ساره این است: «و امرأته قائمة»
که اشاره به آمادگی و ایستادن او برای پذیرایی از مهمانان دارد.
از طرف دیگر، ساره به درجه ای از ایمان و توحید و معرفت رسیده است که هم کلام با فرشتگان می شود و جزء معدود بانوانی قرار می گیرد که با عنوان «محدثه» از آنان یاد می شود. و بدین گونه است که به صراحت آیات یادشده، جزء اهل بیت حضرت ابراهیم خلیل(ع) قرار می گیرد و مشمول رحمت و برکات الهی می گردد، اما کسی چون ام سلمه با همه عظمت و شخصیتی که دارد در جریان نزول آیه تطهیر جزء اهل بیت پیامبر(ص) قرار نمی گیرد.
پس ایشان حسادت نورزیدند .
چه ربطی داره که برده داری قبل از اسلام بوده یا نبوده و یا اصلا تا هفتاد سال پیش بوده یا نه ...ببخشید یه سوال دارم آیا یک کار کثیف مثل در اختیار آوردن یک انسان و استفاده به هر گونه از اون کار درستیه؟ یا کار درستی هست و بعد از گذشت مدتی غیر درست میشه؟ کار کثیف و غیر انسانی همیشه کثیف باقی میماند چه حالا چه 1000 سال دیگه و چه هزار سال قبل
با سلام و درود بر جناب شهرام :Gol:
کوتاه سخن این که به همان لینکی که برادر بزرگوارمان جناب امین گذاشتند مراجعه فرمائید تا جواب تمام سوالاتتان را بیابید :ok::ok::ok:
وفقکم الله
جوابهای شما به درد خودتان میخورد و فقط خودتان را توجیه میکند من که توجیه نمیشم و حقیقت چیز دیگریست که متاسفانه خیلی چیزها رو باید کورکورانه اونهایی که از روی تعصب چیزی رو قبول کردند تا آخر باید قبول بکنند
من دیدم با حرفهای دوستان قانع نمیشید یک لینک به شما دادم
فضای بحث در آنجا با اینجا متفاوت است،مطالعه کردید؟
اینکه خودتان قانع نمی شوید تقصیر کسی نیست
اگر قرار است کورکورانه همه چیز را قبول کنیم این همه آدم اینجا چه می کنیم؟
چه ربطی داره که برده داری قبل از اسلام بوده یا نبوده و یا اصلا تا هفتاد سال پیش بوده یا نه ...ببخشید یه سوال دارم آیا یک کار کثیف مثل در اختیار آوردن یک انسان و استفاده به هر گونه از اون کار درستیه؟ یا کار درستی هست و بعد از گذشت مدتی غیر درست میشه؟ کار کثیف و غیر انسانی همیشه کثیف باقی میماند چه حالا چه 1000 سال دیگه و چه هزار سال قبل
[="]بسم الله الرحمن الرحیم
[="]
[="]با سلام و احترام
[="]
[="]اینکه چرا در اسلام برده داری وجود داشت با اینکه آیا برده داری را اسلام بوجود اورد یا نه، بسیار متفاوت است.
[="]همانطور که دوستان و کارشناسان محترم در پاسخ هایشان بیان کردند برده داری قبل از اسلام در جامعه بشری وجود داشت، بنابراین اصل این مساله را نمی توان به اسلام نسبت داد.
[="]
[="]سوالی که باقی می ماند این است که چرا اسلام با برده داری مخالفت نکرد و آن را ممنوع نساخت؟
[="]
[="]اگرچه اسلام برده داری را ممنوع و حرام نکرد، اما راه کارهای متعددی به وجود آورد تا به وسیله آنها برده داری از میان برود. مثلا کفاره برخی از گناهان کبیره آزاد کردن برده است که به آیاتی از قرآن در این رابطه اشاره می شود:« [="]هيچ فرد باايمانى مجاز نيست كه مؤمنى را به قتل برساند، مگر اينكه اين كار از روى خطا و اشتباه از او سر زند (و در عين حال،) كسى كه مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، بايد يك برده مؤمن را آزاد كند و خونبهايى به كسان او بپردازد مگر اينكه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد كه دشمنان شما هستند (و كافرند)، ولى مقتول باايمان بوده، (تنها) بايد يك برده مؤمن را آزاد كند (و پرداختن خونبها لازم نيست). و اگر از جمعيّتى باشد كه ميان شما و آنها پيمانى برقرار است، بايد خونبهاى او را به كسان او بپردازد، و يك برده مؤمن (نيز) آزاد كند. و آن كس كه دسترسى (به آزاد كردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه مىگيرد. اين، (يك نوع تخفيف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حكيم است.»[="][1]
[="]
[="] « [="]خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمىكند ولى در برابر سوگندهايى كه (از روى اراده) محكم كردهايد، مؤاخذه مىنمايد. كفاره اين گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است كه به خانواده خود مىدهيد يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر و يا آزاد كردن يك برده و كسى كه هيچ كدام از اينها را نيابد، سه روز روزه مىگيرد اين، كفاره سوگندهاى شماست به هنگامى كه سوگند ياد مىكنيد (و مخالفت مىنماييد). و سوگندهاى خود را حفظ كنيد (و نشكنيد!) خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مىكند، شايد شكر او را بجا آوريد! »[="][2][="].
[="]
[="]علاوه بر این آزاد کردن برده به عنوان یکی از بهترین کارهای خیر و ثواب مورد توجه مسلمانان صدر اسلام بود.
[="]و در مقابل بدترین تجارت ها و خرید و فروش ها، خرید و فروش انسان معرفی شد.
[="]یکی دیگر از راه های آزاد شدن برده، اصطلاح « ام ولد» است. یعنی اگر شخصی کنیزی در اختیار دارد و از او بچه دار شود دیگر نمی تواند این کنیز را بفروشد، بلکه این کنیز توسط فرزند خود که یکی از ورثه های اربابش می باشد، آزاد می شود و راه های دیگری که برای آزاد شدن بردگان در اسلام مقرر شد و جهت آشنایی با آنها می توانید به کتابهای فقهی در این مساله مراجعه کنید.
توجه به این روایت برای فهمیدن بهتر موضوع مفید خواهد بود: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله: اِنَّ اللّهَ غـافِرُ كُلِّ ذَنْبٍ اِلاّ مَنْ جَحَدَ مَهْرا اَوِا غْتَصَبَ اَجِيرا اجَرَهُ اَوباعَ رَجُـلاً حُرّا.
رسول خدا صلىاللهعليه وآله فرمود: خـداوند تمام گنـاهان را مىآمـرزد، مگر كسى كه مهر زنى را نپردازد، مزد كارگرى را ندهد و شخص آزادى را بفروشد.
غلام فروشى نیز کراهت دارد. در روایتى از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) چنین وارد شده است که : ((بدترین (کم خیرترین و کم برکت ترین ) مردم ، کسى است که مردم فروشى کند.
شخصی از امام رضا(علیه السلام) می پرسد: اگر مردى از اهل ذمه( مسیحی یا یهودی) بعلت گرسنگى فرزندش را به يك مسلمان بدهد و بگويد: اين كودك را به شما مىدهم و شما او را غذا و طعام بدهيد و او را برده خود بگيريد، فرمود: جايز نيست و لو از اهل ذمه باشد.[="][3]
[="][1][="] - سوره نساء، آیه92.
[="][2][="] - سوره مائده، آیه 89.
[="][3][="] -[="] اخبار و آثار حضرت امام رضا عليه السلام، ص 701[="].