مطهري شهيد از انقلاب ايران مي گويد:
تبهای اولیه
[=arial][="] هدفهاى اسلامى در بيان على (ع)[/][="]
[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]1. [/][="]بازگشت به اسلام راستين[/][/]
[=arial][="]مىگويد هدف اول ما اين است: لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ. سيد جمال مىگفت بازگشت به اسلام راستين كه در واقع ترجمه فارسى همين جمله است.[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="] سنتهاى اسلامى هر كدام نشانه هاى راه سعادت است، معالم دين است، علامتهاى راه رستگارى است كه با اين علامتها بايد راه سعادت و تكامل را پيمود.[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]خدايا! ما مىخواهيم اين نشانهها را كه به زمين افتاده و رهروانْ راه را پيدا نمىكنند، اسلامِ فراموششده را باز گردانيم[/][="]
[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="] سنتهاى اسلامى هر كدام نشانه هاى راه سعادت است، معالم دين است، علامتهاى راه رستگارى است كه با اين علامتها بايد راه سعادت و تكامل را پيمود.[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]خدايا! ما مىخواهيم اين نشانهها را كه به زمين افتاده و رهروانْ راه را پيدا نمىكنند، اسلامِ فراموششده را باز گردانيم[/][="]
[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]2. [/][="]اصلاح چشمگير در شهرها[/][/]
[=arial][="]وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِكَ. خيلى جمله عجيبى است! «نُظْهِرَ» يعنى آشكار كنيم[/][="].[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]اصلاح نمايان و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد، در شهرهايت به عمل آوريم[/][="].[/][/]
[/][/]
[=arial][="]اصلاح نمايان و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد، در شهرهايت به عمل آوريم[/][="].[/][/]
[=arial][="]آنقدر اين اصلاح، اساسى باشد كه [تشخيص آن] احتياج به فكر و مطالعه نداشته باشد، علائمش از در و ديوار پيداست؛[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="] به عبارت ديگر[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]-سامان به زندگى مخلوقات تو دادن
[/][/]
[=arial][="]- شكمها را سير كردن،[/][/]
[=arial][="] -تنها را پوشانيدن،
[/][/]
[=arial][="]-بيماريها را معالجه كردن،[/][/]
[=arial][="] -جهلها را از ميان بردن،[/][/]
[=arial][="] -اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم،[/][/]
[=arial][="] -زندگى مادى مردم را سامان دادن.[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="] به عبارت ديگر[/][/]
[=arial][="]
[/][/]
[=arial][="]-سامان به زندگى مخلوقات تو دادن
[/][/]
[=arial][="]- شكمها را سير كردن،[/][/]
[=arial][="] -تنها را پوشانيدن،
[/][/]
[=arial][="]-بيماريها را معالجه كردن،[/][/]
[=arial][="] -جهلها را از ميان بردن،[/][/]
[=arial][="] -اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم،[/][/]
[=arial][="] -زندگى مادى مردم را سامان دادن.[/][/]
ادامه دارد.....
[="]ادامه پست قبلي
[/]
[="]-3[/][="]نجات مظلومان[/]
[="] فَيَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِكَ. آنجا كه رابطه انسان با انسان رابطه ظالم و[/]
[="]مظلوم است، رابطه غارتگر و غارتشده است، رابطه كسى است كه از ديگرى امنيت و آزادى را سلب كرده است، هدف ما اين است كه مظلومان از شر ظالمان نجات پيدا كنند.
[/]
[="]در آن فرمانى كه به مالك اشتر نوشته است، جملهاى دارد كه عين آن در اصول كافى هم هست،
[/]
[="]به او مىفرمايد:
[/]
[="]مالك! تو بايد به گونهاى حكومت كنى كه مردم تو را به معنى واقعى تأمين كننده امنيت شان و نگهدار هستى و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند نه يك موجودى كه خودش را به صورت يك ابوالهول درآورده و هميشه مىخواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس مىخواهد حكومت كند.[/]
[="]
[/][="]بعد فرمود: من اين جمله را از پيغمبر «غَيرَ مَرَّةٍ» (يعنى نه يك بار بلكه مكرر) شنيدم كه: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّى يُؤْخَذَ لِلضَّعيفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ
[/]
[="] [/][="]پيغمبر فرمود:[/]
[="] هرگز امتى و جامعهاى به مقام قداست (مقامى كه قابل تقديس و تمجيد باشد كه بشود گفت اين جامعه جامعه انسانى است) نمىرسد مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد كه ضعيف حقش را از قوى بدون لكنت كلمه بگيرد؛ وقتى ضعيف در مقابل قوى مىايستد لكنتى در بيانش وجود نداشته باشد[/][="].[/]
[/]
[="]در آن فرمانى كه به مالك اشتر نوشته است، جملهاى دارد كه عين آن در اصول كافى هم هست،
[/]
[="]به او مىفرمايد:
[/]
[="]مالك! تو بايد به گونهاى حكومت كنى كه مردم تو را به معنى واقعى تأمين كننده امنيت شان و نگهدار هستى و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند نه يك موجودى كه خودش را به صورت يك ابوالهول درآورده و هميشه مىخواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس مىخواهد حكومت كند.[/]
[="]
[/][="]بعد فرمود: من اين جمله را از پيغمبر «غَيرَ مَرَّةٍ» (يعنى نه يك بار بلكه مكرر) شنيدم كه: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّى يُؤْخَذَ لِلضَّعيفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ
[/]
[="] [/][="]پيغمبر فرمود:[/]
[="] هرگز امتى و جامعهاى به مقام قداست (مقامى كه قابل تقديس و تمجيد باشد كه بشود گفت اين جامعه جامعه انسانى است) نمىرسد مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد كه ضعيف حقش را از قوى بدون لكنت كلمه بگيرد؛ وقتى ضعيف در مقابل قوى مىايستد لكنتى در بيانش وجود نداشته باشد[/][="].[/]
[="]
[/]
[="]اين جمله شامل دو مطلب است:[/]
[="]
[/][="]يكى اين كه مردم به طور كلى روحيه ضعف و زبونى را از خود دور كنند و در مقابل قوى (هر اندازه قوى باشد) شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند- كه ترس از جنود ابليس است-
[/]
[="]
[/][="]و ديگر اين كه اصلا نظامات اجتماعى بايد طورى باشد كه در مقابل قانون، قوى و ضعيفى وجود نداشته باشد.[/]
[="]
[/][="]پس على عليه السلام مىگويد در برنامه حكومت اسلامى ما «فَيَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِكَ» خدايا بندگان ستمديده تو در امنيت قرار گيرند، چنگال ستمگر را قطع كنيم[/][="].[/]
[/]
[="]اين جمله شامل دو مطلب است:[/]
[="]
[/][="]يكى اين كه مردم به طور كلى روحيه ضعف و زبونى را از خود دور كنند و در مقابل قوى (هر اندازه قوى باشد) شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند- كه ترس از جنود ابليس است-
[/]
[="]
[/][="]و ديگر اين كه اصلا نظامات اجتماعى بايد طورى باشد كه در مقابل قانون، قوى و ضعيفى وجود نداشته باشد.[/]
[="]
[/][="]پس على عليه السلام مىگويد در برنامه حكومت اسلامى ما «فَيَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِكَ» خدايا بندگان ستمديده تو در امنيت قرار گيرند، چنگال ستمگر را قطع كنيم[/][="].[/]
[="]ادامه دارد...
[/]