جمع بندی شاهد بودن پیامبر بر ما به چه معناست؟
تبهای اولیه
سلام
در ایه 78سوره حج می فرماید:
و در راه خدا جهاد کنید انچنان که حق جهاد است اوشمارا برگزید و در کار دین برای شما رنج و مشقتی قرار نداد
این همان ایین پدرتان ابراهیم است او شما را پیش از این در کتاب مسلمان نامید تا اینکه پیامبر گواه برشماباشد
و شما گواه برمردم پس نماز را به پادارید و زکات بدهیدو به خداتمسک جویید که اوست سرپرست شما
پس چه سرپرست خوب و چه یاور خوبی است
معنای گواه بودن پیامبر چیست ؟
[="Tahoma"] در ایه 78سوره حج می فرماید: معنای گواه بودن پیامبر چیست ؟سلام
و در راه خدا جهاد کنید انچنان که حق جهاد است اوشمارا برگزید و در کار دین برای شما رنج و مشقتی قرار نداد
این همان ایین پدرتان ابراهیم است او شما را پیش از این در کتاب مسلمان نامید تا اینکه پیامبر گواه برشماباشد
و شما گواه برمردم پس نماز را به پادارید و زکات بدهیدو به خداتمسک جویید که اوست سرپرست شما
پس چه سرپرست خوب و چه یاور خوبی است
«وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ»
و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايسته اى! (حج، 77)
با سلام و درود
ابتدا به معنای «شاهد بودن» می پردازم. دو معنایی که در این جا مطرح است عبارتند از:
1. «شهود» به معناى مقياس سنجش و الگو بودن است، يعنى پيامبر صلی الله علیه وآله اسوه و الگوى امت خويش است.
2. «شهود» به معنای شاهد و گواه بودن است، یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله گواه و شاهد بر این است که پیام الهی را به مردم ابلاغ فرموده است.
با توجه به این که در باره اسوه و الگو بودن پیامبر صلی الله علیه وآله، در آیه دیگری (احزاب، 21) بطور مستقل اشاره شده است و بنای بر تکرار نیست؛ لذا معنای دوم یعنی گواه و شاهد بودن، اولویت و ترجیح دارد.
بیان تفسیری:
"شهيد" به معنى شاهد از ماده شهود، به معنى آگاهى توأم با حضور است.
شاهد بودن پيامبر (ص) بر همه مسلمان ها به معنى آگاهى او از اعمال امت خويش است، و اين با روايات "عرض اعمال" و بعضى از آيات قرآن كه به آن اشاره مى كند كاملا سازگار مى باشد، چرا كه طبق اين روايات اعمال همه امت را در عرض هفته به حضور پيامبر (ص) عرضه مى دارند، و روح پاك او از همه اين ها آگاه و با خبر مى شود، بنا بر اين او شاهد و گواه اين امت است. (تفسير نمونه، ج 14، ص 184)
[="Tahoma"]
مطلبی دیگر
این «عَلَيْكمُْ» اشاره به کیست؟
دو تفسیر در این جا مطرح شده است:
1. مراد از «عَلَيْكمُْ» در این آیه، خطاب به همه مردم است، یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله الگو، گواه و شاهد بر مردم است.
2. تفسیر دیگری نیز مطرح است که روایات متعددی پشتوانه آن است. در این تفسیر، مراد از «عَلَيْكمُْ» در این آیه، به قرینه ادامه آیه ـ که شاهد بودن بر مردم را اشاره دارد «وَ تَكُونُواْ شهَدَاءَ عَلىَ النَّاسِ» ـ خطاب به افراد خاصی از مردم است یعنی معصومین علیهم السلام.
کما این که طبق بسیاری از روايات معصومین علیهم السلام گواهان بر اعمال مردمند، از جمله این روایات، روایتی است که در تفسیر همین آیه آمده:
"فَرَسُولُ اللَّهِ (ص) الشَّهِيدُ عَلَيْنَا بِمَا بَلَّغَنَا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ"
رسول الله(ص) شاهد بر ما است بر آن چه از طرف خداوند به ما ابلاغ فرموده، و ما شاهد بر مردم هستیم. (الكافي، ج 1، ص 190، ح 2 و 4)
روایتی دیگر:
"نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ"
ما حجت هاى خدا در ميان خلق، جانشین او در میان بندگان، امانت دار بر اسرار، کلمه تقوا و ریسمان محکم، و شاهدان او و نشانه هايش در ميان مردم هستیم. (كمال الدين وتمام النعمة، ج 1، ص 202، ح 6)
[="Tahoma"]
نکته:
اشاره کردن به امت و اراده کردن افراد خاصی از آن ها، در آیات دیگر قرآن هم آمده است، مانند آیاتی (بقره، 47 و 122) که فضیلت و برتری بنی اسرائیل بر عالمیان را بیان می کند، ولی روشن است که معنای آن ها این نیست که تک تک بنی اسرائیل بر عالمیان برتری دارند، بلکه به خاطر وجود بعضی از آن ها است که با بودن آن ها، بنی اسرائیل برتر دانسته شده است.
به بیان علمی، وصف بعض را به کل نسبت داده است چرا که آن بعض از آن کل، و در بین آن ها هستند.
در این جا هم همین گونه است و اشاره به افراد خاصی از امت اسلام دارد یعنی معصومین علیهم السلام.
بنابر این، شاهد بودن امت اسلام ـ که در این آیه و در آیه 143 بقره اشاره شده ـ به این معنا است كه در اين امت كسانى هستند كه شاهد بر مردمند و حضرت رسول صلی الله علیه وآله نیز شاهد بر آنان است.
__________
(ر.ک: ترجمه الميزان، ج 1، ص 485؛ تفسير نمونه، ج 14، ص 184)
سلام
از این آیات و آیات دیگر قرآن چنین دانسته می شود که حجت الهی هر زمان شاهد بر مردم است . نمونه دیگری از این سنت الهی در آیه ذیل بیان شده است :
[سوره المائدة ]
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117)
ترجمه:
117- من به آنها چيزى جز آنچه مرا مامور به آن ساختى نگفتم، به آنها گفتم: خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است، و تا آن زمان كه ميان آنها بودم مراقب و گواه آنان بودم، و هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى تو خود مراقب آنها بودى، و تو گواه بر هر چيز هستى.
در روایات هم بر اینکه ائمه معصومین ع در زمان خود و ولی عصر در این زمان شاهد بر اعمال ماست به بیانات مختلف تاکید شده است .
این شاهد بودن حجت الهی اقتضای باغبانی گلستان جامعه بشری است .
همانطور که یک باغبان از احوال باغ خود آگاه است و برای رشد و نمو آنها و رسیدگی به اوضاعشان مدام به آنها سر می زند و آنها را مشاهده می کند حجت هر زمان هم مدام رشد و نمو گیاهان گلستان انسانی را تحت نظر دارد و هرکاری که برای ادامه این روند رشد لازم باشد انجام می دهد
والله الموفق
سلامدر ایه 78سوره حج می فرماید:
و در راه خدا جهاد کنید انچنان که حق جهاد است اوشمارا برگزید و در کار دین برای شما رنج و مشقتی قرار نداد
این همان ایین پدرتان ابراهیم است او شما را پیش از این در کتاب مسلمان نامید تا اینکه پیامبر گواه برشماباشد
و شما گواه برمردم پس نماز را به پادارید و زکات بدهیدو به خداتمسک جویید که اوست سرپرست شما
پس چه سرپرست خوب و چه یاور خوبی استمعنای گواه بودن پیامبر چیست ؟
پاسخ : در ابتدا باید گفت مسله شاهد وگواه بودن پیامبر وجانیشنان او در آموزه های دینی بسیار مطرح شده روشن تر از آیه یاد شده این آیه ی مبارکه است که فرمود :
«و یوم نبعث فی کل امة شهیداً علیهم من انفسهم و جئنا بک شهیداً علی هولاء؛(1)
روزی را که در هر امتی، گواهی از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را هم بر این امت گواه آوریم». شبیه همین مضمون در سوره نساء آیه 41 آمده است. بر اساس این گونه آیات، پیامبران و جانشینان آن ها شاهد و ناظر عملکرد امتهای شان هستند که در روز قیامت در پیشگاه عدل الهی شهادت میدهند.
پیامبر اعظم(ص) به عنوان شاهد و ناظر بر انبیای پیشین و امتهای آنان و امت خود است. جمعی از مفسران احتمال دادهاند که کلمه «هولاء» اشاره به گواهان امتهای پیشین است، یعنی ای پیامبر اسلام! تو را گواه همهگواهان و انبیای گذشته قرار خواهیم داد.
در پارهای از روایات به همین تفسیر اشاره شده است، بنابراین مفهوم آیه چنین خواهد شد که هر پیامبری در حال زندگی و مرگ از طریق مشاهده باطنی و روحانی، ناظر بر احوال امت خویش خواهد بود. روح پاک پیامبر اسلام ناظر بر همة امتهای پیشین و امت خویش میباشد. (2)
در این باره که امام زمان هر عصر، ناظر اعمال مردم آن عصر است، احادیث متعددی آمده است. امام صادق(ع) فرمود: «تعرض الأعمال یوم الخمیس علی رسولالله و علی الائمة؛(3) روز پنجشنبه اعمال مردم به رسول خدا و ائمه(ع) عرضه میشود».
در روایت دیگر آمده: «فی کل قرن منهم امام منا شاهد علیهم و محمد(ص) شاهد علینا؛(4)
در هر عصر و زمانی، امامی از ما اهل بیت، شاهد و ناظر اعمال مردم است. رسول خدا شاهد بر اعمال ما است». در توقیعی مبارک از حضرت مهدی(ع) آمده:
«فإنّا یحیط علمنا بآنبائکم، و لا یعزب عنّآ شی من أخبارکم و معرفتنا بالزلل الذی اصابکم؛(5)
به اخبار شما علم داریم. هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از لغزش و کاستیهای عملکرد شما آگاه هستیم. چیزی بر ما پوشیده نمیماند».
عارف بصیر و حکیم ژرفنگر امام خمینی با الهام و استناد به این گونه روایات گفته است:
«ببینید که تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما میرود. پیش امام زمان(عج) هفته ای دو دفعه به حسب روایات. نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان، امام زمان ناراضی شود». (6)
پینوشتها:
1. نحل(16) آیه 89.
2. تفسیر نمونه، ج3، ص 434، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران 1379ش.
3. بحارالانوار، ج23، باب 20، حدیث 38، ص 345، نشر دارالاحیاء، بیروت ـ 1403ق.
4. همان، حدیث 47، ص 347.
5. همان، ج53، باب 31، توقیع7، ص 175.
6. صحیفه امام، ج8، ص 391، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ـ 1383ش.
1. «شهود» به معناى مقياس سنجش و الگو بودن است، يعنى پيامبر صلی الله علیه وآله اسوه و الگوى امت خويش است. 2. «شهود» به معنای شاهد و گواه بودن است، یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله گواه و شاهد بر این است که پیام الهی را به مردم ابلاغ فرموده است. با توجه به این که در باره اسوه و الگو بودن پیامبر صلی الله علیه وآله، در آیه دیگری (احزاب، 21) بطور مستقل اشاره شده است و بنای بر تکرار نیست؛ لذا معنای دوم یعنی گواه و شاهد بودن، اولویت و ترجیح دارد.ابتدا به معنای «شاهد بودن» می پردازم. دو معنایی که در این جا مطرح است عبارتند از:
سلام
و تشکر
اینکه فرمودین چون در ایه ای دیگر از قران درباره الگو بودن پیامبر سخن گفته و لذا اینجا مراد معنای دیگر یعنی گواه بودن است
به نظر منطقی نمی اید زیرا موارد تکراری بسیار در قران دیده می شود
و از جهت تاکید و اهمیت موضوع می باشد
حال اگر همین معنی الگو بودن را در نظر بگیریم ایه بدرستی و بدون هیچ ابهامی معنی می شود
و دیگر لازم نیست به برای اینکه قسمتهای دیگه رو معنی کنیم به روایات رجوع کنیم
و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر الگو بر شما باشد، و شما الگوی بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايسته اى! (حج، 77)
الگو بودن پیامبر در ابتدا که مشخص است و الگو بودن دوم اشاره به الگو بودن مسلما نانی که در ابتدای ایه وصفش را می کند
بر بقیه مردم
از نظر حقیر البته (ادعایی ندارم )سوئ تفاهم نشود
تمام است حال برویم به نقد دیگر مطالبی که فرمودین
اینکه در قران یک کلمه معانی مختلفی دارد به نظر من ما باید بهترین و سازگارترین معنی را با توجه به کل ایه انتخاب کنیم
و لزومی ندارد تمام معانی را بخواهیم یکجورایی با هزار تا روایت و اما اگر لحاظ کنیم
"شهيد" به معنى شاهد از ماده شهود، به معنى آگاهى توأم با حضور است.شاهد بودن پيامبر (ص) بر همه مسلمان ها به معنى آگاهى او از اعمال امت خويش است، و اين با روايات "عرض اعمال" و بعضى از آيات قرآن كه به آن اشاره مى كند كاملا سازگار مى باشد، چرا كه طبق اين روايات اعمال همه امت را در عرض هفته به حضور پيامبر (ص) عرضه مى دارند، و روح پاك او از همه اين ها آگاه و با خبر مى شود، بنا بر اين او شاهد و گواه اين امت است. (تفسير نمونه، ج 14، ص 184)
سلام
گمان نمی کنم پیامبر حتی در دوران زندگی مبارکشون بر تمام اعمال امت خویش اگاه بوده است مثلات پیامبر در خانه خویش
از اینکه دیگران درخانه های خود چه انجام می دهند چگونه خبر داشته است ؟ و این با جنبه بشری بودن پیامبر
همخوانی ندارد چه برسد بعد مرگ حضرت
و این گونه تعبیرات مفسرین برای عرضه ایات به روایات است و در ادامه برای اینکه باز این معنی از گواه را بتوانید
القا کنید ناگزیر به این می شوید که در قسمتهایی دیگر از ایه دست برده تا بتوانید انها را هم با روایات جور کنید
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][="Tahoma"]علامه طباطبایی به بهانه آیه اول، این تحلیل را بیان کرده است معناى صحيح"شهادت" در آيات قرآنى، تحمل (ديدن) حقائق اعمال مردم است:[="Tahoma"]
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman][="Tahoma"] يعنى شما با داشتن اين عقائد و تعليمات، امتى نمونه هستيد همانطور كه پيامبر در ميان شما يك فرد نمونه است.[=Times New Roman]
2. تفسیر دیگری نیز مطرح است که روایات متعددی پشتوانه آن است. در این تفسیر، مراد از «عَلَيْكمُْ» در این آیه، به قرینه ادامه آیه ـ که شاهد بودن بر مردم را اشاره دارد «وَ تَكُونُواْ شهَدَاءَ عَلىَ النَّاسِ» ـ خطاب به افراد خاصی از مردم است یعنی معصومین علیهم السلام.
پس اینطور که اینجا می فرمایید پیامبر فقط شاهد معصومین است و معصومین شاهد مردم
که البته باز به نظر صحیح نیست
چون اولا در ایه ما چنین کلمه ای یعنی معصومین را نداریم
و این تحمیل بر ایه است و نهایت شما ایه را بگونه ای تغییر دادید تا با روایات جور شود
یعنی اینکه روایات را بر ایات مقدم می دانید
به بیان علمی، وصف بعض را به کل نسبت داده است چرا که آن بعض از آن کل، و در بین آن ها هستند.در این جا هم همین گون
اتفاقا از نظر علمی اشکال دارد که بعض را به کل نسبت دهیم
شما 50 نفر را در نظر بگیرید که در میانشان 5 نفر دروغگو است
ایا از نظر علمی درست هست که بگوییم این جامعه دروغگوست ؟
[سوره المائدة ]
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117)
ترجمه:
117- من به آنها چيزى جز آنچه مرا مامور به آن ساختى نگفتم، به آنها گفتم: خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است، و تا آن زمان كه ميان آنها بودم مراقب و گواه آنان بودم، و هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى تو خود مراقب آنها بودى، و تو گواه بر هر چيز هستى.
سلام
ابتدا به اشکالاتی که در بالا گرفتم توجه کنید
البته درباره ایه ای هم که اوردین بخوبی حق مطلب و ادا کرده و گفته تا ان زمان که من میان انها بودم
یعنی پیامبر تا زمانی که زنده است گواه بر مردم است و خود حضرت هم نگفته است که بعد از مرگم
هم گواه بر مردم هستم
و اتفاقا دقیق اشاره کرده ان وقت که مرا از میانشان گرفتی تو خود مراقب انها بو.دی و تو گواه بر هر چیزی هستی
فکر نکنم با این ایه جای بحثی باقی بماند
وقتی پیامبر شاهد بودن را بعد از مرگش بیان نکرده و ان را به خدا نسبت داده است
چطور ممکن است معصومین یک چنین نسبتی به خودشان بدهند ؟
و این روایت جدا محل شک و تردید است
سلامابتدا به اشکالاتی که در بالا گرفتم توجه کنید
البته درباره ایه ای هم که اوردین بخوبی حق مطلب و ادا کرده و گفته تا ان زمان که من میان انها بودم
یعنی پیامبر تا زمانی که زنده است گواه بر مردم است و خود حضرت هم نگفته است که بعد از مرگم
هم گواه بر مردم هستم
و اتفاقا دقیق اشاره کرده ان وقت که مرا از میانشان گرفتی تو خود مراقب انها بو.دی و تو گواه بر هر چیزی هستیفکر نکنم با این ایه جای بحثی باقی بماند
وقتی پیامبر شاهد بودن را بعد از مرگش بیان نکرده و ان را به خدا نسبت داده است
چطور ممکن است معصومین یک چنین نسبتی به خودشان بدهند ؟
و این روایت جدا محل شک و تردید است
سلام
فراموش نکنیم که :
1- هیچ زمانی از حجت خدای تعالی خالی نیست
2- نور حجج الهی واحد است و فقط شخص جسمانی آنها متفاوت است
لذا شاهد بودن ولی عصر در عصر حاضر به معنای شاهد بودن نبی اکرم ص است
خصوصیت نبی اکرم ص در میان شهود برتری بعد ممتاز او از دیگران است
به عبارت دیگر شهود همه شاهدان در او تعالی می یابد لذا او شاهد بر همه است
و هوالله الموفق
سلام
فراموش نکنیم که :
1- هیچ زمانی از حجت خدای تعالی خالی نیست
2- نور حجج الهی واحد است و فقط شخص جسمانی آنها متفاوت است
لذا شاهد بودن ولی عصر در عصر حاضر به معنای شاهد بودن نبی اکرم ص است
خصوصیت نبی اکرم ص در میان شهود برتری بعد ممتاز او از دیگران است
به عبارت دیگر شهود همه شاهدان در او تعالی می یابد لذا او شاهد بر همه است
و هوالله الموفق
سلام
تمام مطالبی که اینجا فرمودین برگرفته از روایات است
از شما خواهش می کنم روایات را موقتا کنار گذاشته و به خود ایه قران بپردازید
فرض کنید در زمان حضرت رسول هستیم و هنوز معصومین حضور ندارند
و این همه روایت هم موجود نیست
انگاه ببینیم از خود ایه چه نتیجه ای گرفته می شود
ایا پیامبر هم برای تفسیر ایه به روایات رجوع می کردند ؟
سلامتمام مطالبی که اینجا فرمودین برگرفته از روایات است
از شما خواهش می کنم روایات را موقتا کنار گذاشته و به خود ایه قران بپردازید
فرض کنید در زمان حضرت رسول هستیم و هنوز معصومین حضور ندارند
و این همه روایت هم موجود نیست
انگاه ببینیم از خود ایه چه نتیجه ای گرفته می شود
ایا پیامبر هم برای تفسیر ایه به روایات رجوع می کردند ؟
سلام
در مورد حضور دائم حجت الهی آیه قرآنی داریم :
ما من امه الا خلافیها نذیر
هیچ مردمی در یک دوره و زمان نیستند مگر اینکه در میان آنها انذار دهنده ای الهی هست
و اما بحث شهادت اعلای نبی اکرم ص هم که در آیه :
و جئنا بک علی هولاء شهیدا
بدان تصریح شده است
و آخرین اصل اصل وحدت وجود نوری سفرای الهی است
که شاید این آیه شریف بدان اشاره دارد :
لا نفرق بین احد من رسله
والله الموفق
سلام
در مورد حضور دائم حجت الهی آیه قرآنی داریم :
ما من امه الا خلافیها نذیر
هیچ مردمی در یک دوره و زمان نیستند مگر اینکه در میان آنها انذار دهنده ای الهی هست
و اما بحث شهادت اعلای نبی اکرم ص هم که در آیه :
و جئنا بک علی هولاء شهیدا
بدان تصریح شده است
و آخرین اصل اصل وحدت وجود نوری سفرای الهی است
که شاید این آیه شریف بدان اشاره دارد :
لا نفرق بین احد من رسله
والله الموفق
سلام
بزرگوار من برای مطالبی که فرموده بودین دلیل قرانی نخواستم
که حتی اشاره خود شما اکنون به شاید است
من منظورم این است
فرض کنید در زمان رسول خدا هستیم و این ایه منظورم ایه ای که بالا نقل کردم نازل شده
و هیچ گونه روایتی از معصومین در دست نیست که به ان استناد شود
با این دید به ایه نگاه کرده و معنی گواه بودن پیامبر را فقط از روی ایه بدست اوریم
بزرگوار من برای مطالبی که فرموده بودین دلیل قرانی نخواستم
که حتی اشاره خود شما اکنون به شاید است
من منظورم این است
فرض کنید در زمان رسول خدا هستیم و این ایه منظورم ایه ای که بالا نقل کردم نازل شده
و هیچ گونه روایتی از معصومین در دست نیست که به ان استناد شود
با این دید به ایه نگاه کرده و معنی گواه بودن پیامبر را فقط از روی ایه بدست اوریم
سلام
کدام آیه ؟
والله الموفق
وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ»
و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايسته اى! (حج،
uote]
سلام
نگاه شما به معارف دین درست نیست
قرآن کریم نبی اکرم ص را مبین قرآن معرفی کردند
اگر ما در مورد این آیه شبهه ای داشتیم از خود حضرت می پرسیدیم یعنی همان سنت معتبرکه اکنون از طریق ائمه ع به ما رسیده است
همانطور که ما از اصل نبوت دستمان کوتاه است از آثار و مقامات آن نیز کوتاه است و نمی دانیم اقتضای چنین جایگاه رفیعی چه می تواند باشد مگر اینکه توسط خود ایشان این مقامات و جایگاهها تبیین شوند
لذا اگر گفته می شودنبی اکرم شاهد بر اعمال امت است یا ائمه ع چنین اند به جهت بیان خود حضرات است چیزی که قرآن کریم به اجمال بدان اشاره کرده است
بله چه بسا معاصرین حضرت چنین معنای گسترده ای از آن نفهمند اما میزان فهم مخاطبین حضرت برای ما معیار نیست
والله الموفق
سلام
نگاه شما به معارف دین درست نیست
قرآن کریم نبی اکرم ص را مبین قرآن معرفی کردند
اگر ما در مورد این آیه شبهه ای داشتیم از خود حضرت می پرسیدیم یعنی همان سنت معتبرکه اکنون از طریق ائمه ع به ما رسیده است
همانطور که ما از اصل نبوت دستمان کوتاه است از آثار و مقامات آن نیز کوتاه است و نمی دانیم اقتضای چنین جایگاه رفیعی چه می تواند باشد مگر اینکه توسط خود ایشان این مقامات و جایگاهها تبیین شوند
لذا اگر گفته می شودنبی اکرم شاهد بر اعمال امت است یا ائمه ع چنین اند به جهت بیان خود حضرات است چیزی که قرآن کریم به اجمال بدان اشاره کرده است
بله چه بسا معاصرین حضرت چنین معنای گسترده ای از آن نفهمند اما میزان فهم مخاطبین حضرت برای ما معیار نیست
والله الموفق
سلام
من از شما خواهش کردم برای یک دفعه هم که شده ایه را بدون روایت بررسی کنیم
شاید سوالی ایجاد نشد ؟
اضافه کردن بر ایه را شما معنای گسترده می نامید
ایا ما مجاز هستیم کلماتی را بر ایه اضافه کنیم ؟
انهم کلماتی که اساسی هستند .؟
سلاممن از شما خواهش کردم برای یک دفعه هم که شده ایه را بدون روایت بررسی کنیم
شاید سوالی ایجاد نشد ؟جلوتر که نمی توانیم قضاوت کنیم
سلام
معنای شاهد واضح است
تنها چیزی که در آیه محل اشکال است اینستکه این افرادی که پس از رسول بر مردم شاهدند کیانند
که به قرینه : مله ابیکم ابراهیم باید از خاندان خود رسول اکرم باشند چه اینکه این ابوت اصالتا همان ابوت ظاهری را بیان می کند
با معانی خود آیه بیشتر از این چیزی بدست نمیاید
والله العالم
یکی از معانی شاهد که جناب میقات هم اشاره کردند الگو می باشد که اگر این معنی را لحاظ کنیم
ایه بدرستی معنی می شود
من الگوی شما و شما الگوی بقیه مردم ( خطاب به مسلمانها که الگوی بقیه انسانها )هستید
چرا شاهد دوم را محدود کردین ؟ در حالی که خطاب کلی است ؟
سلام
در این آیه علت شاهد بودن بر مردم ذکر شده است :
و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونو شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا
در این آیه شریفه امت وسط بودن که به معنای میانه روی در شریعت و دین است دلیل بر شاهد بودن گرفته شده است
و چه بسا وسط و میانه رو بودن علت برای کمالی است که شاهد بودن را موجب می شود به این نحو که تبعیت از شریعت میانه رو کمالی به انسان می دهد که اورا شایسته شاهد بودن بر مردم می کند
والله العالم
چرا شاهد دوم را محدود کردین ؟ در حالی که خطاب کلی است ؟
سلام
دلیلش روشن است
چون همه ما برای دیگران الگو نیستیم
پس باید خطاب به الگوهای امت باشد نه همه امت
و البته معنای الگو هرچند زیباست اما لفظ آنرا یاری نمی کند
چون اگر معنای الگو داشت باید می فرمود : للناس نه علی الناس
والله الموفق
سلام
در این آیه علت شاهد بودن بر مردم ذکر شده است :و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونو شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا
در این آیه شریفه امت وسط بودن که به معنای میانه روی در شریعت و دین است دلیل بر شاهد بودن گرفته شده است
و چه بسا وسط و میانه رو بودن علت برای کمالی است که شاهد بودن را موجب می شود به این نحو که تبعیت از شریعت میانه رو کمالی به انسان می دهد که اورا شایسته شاهد بودن بر مردم می کند
والله العالم
سلام
خوب شما اینجا شاهد بودن را به معنای الگو بودن در نظر گرفتین
نه به معنای شاهد و ناظر بودن بر احوالات دیگر مردم
سلام
دلیلش روشن است
چون همه ما برای دیگران الگو نیستیم
پس باید خطاب به الگوهای امت باشد نه همه امت
و البته معنای الگو هرچند زیباست اما لفظ آنرا یاری نمی کند
چون اگر معنای الگو داشت باید می فرمود : للناس نه علی الناس
والله الموفق
یعنی شما می فرمایین در زمانی که هنوز ائمه نیستند و ایه ای می اید که می گوید من شاهد بر شما و شما شاهد بر مردم هستین
ایا منطقی است ؟ مگر ایه خطاب به کیست ؟
خطاب شما اینجا به کیست ؟ ایا خطاب نباید به مردمی باشد که ایه برای انها تلاوت می شود ؟
در ضمن خیلی وقتها این مساله اتفاق می افتد که مثلا فردی برای مردم سخنرانی می کند و می گوید
همانطور که من الگوی شما هستم شما هم الگوی دیگران هستید
مثلا مادر به دختر بزرگش می گوید من الگوی تو و تو الگوی خواهر کوچکت هستی
و دلیل براین نیست که تمام خصوصیات الگو در ان دختر وجود داشته باشد
یعنی شما می فرمایین در زمانی که هنوز ائمه نیستند و ایه ای می اید که می گوید من شاهد بر شما و شما شاهد بر مردم هستین
ایا منطقی است ؟ مگر ایه خطاب به کیست ؟
خطاب شما اینجا به کیست ؟ ایا خطاب نباید به مردمی باشد که ایه برای انها تلاوت می شود ؟
در ضمن خیلی وقتها این مساله اتفاق می افتد که مثلا فردی برای مردم سخنرانی می کند و می گوید
همانطور که من الگوی شما هستم شما هم الگوی دیگران هستید
مثلا مادر به دختر بزرگش می گوید من الگوی تو و تو الگوی خواهر کوچکت هستی
و دلیل براین نیست که تمام خصوصیات الگو در ان دختر وجود داشته باشد
سلام
خطابات قرآنی محدود به زمان نمی شوند و لازم نیست مخاطب آن در زمان نزول وجود خارجی داشته باشد و به اصطلاح این خطابات به منزله قضیه حقیقیه منطقی اند که هرگاه موضوعش یافت شود بر آن منطبق می گردد مثلا خطاب یا ایها الذین آمنوا قرآن شامل همه مومنین صدر اسلام تا دامنه قیامت می شود . لذا خطاب به ائمه ع در زمان نزول قرآن با اینکه وجود خارجی نداشته اند صحیح و منطقی است
والله الموفق
[="#006400"]هوالعالم
ایه خطاب به جماعت مسلمان بوده
در صورتی که بخواییم شاهد رو به حاضر و ناظر معنی کنیم .
باید گفت وجود مبارک اهل خدایی که تا این
حد در مسیر انسان سازی و انجام وظایف انسانی و الهی پیشرفت داشتند
مثال خورشیدی ست که عمر دوباره بخشیده به زمین و زمینی ...
اولیای الهی و اسمانی در هر بعد و دنیایی
خورشید وار به تمام وابستگان و نیازمندان درگاه حق احاطه و اشاعه دارند
و اگر این نور یا حضور درک نشد به این خاطرست که ما کور یا از نور دور شدیم .
منه همیشه شاگرد وابسته به استاد حقیقی هستم و
ناز شصت استاد هر چند نامعلوم و نامحسوس تا اخر عمر در اعمال و یاد و خاطره من هست و خواهد بود
با این الگو اگر از او نباشیم یقینا با او هستیم .
که شهیدان زنده اند
الله اکبر![/]
سلام
خوب شما اینجا شاهد بودن را به معنای الگو بودن در نظر گرفتین
نه به معنای شاهد و ناظر بودن بر احوالات دیگر مردم
سلام
ظاهرا شاهد بودن اینجا ارتباط مستقیم با وسط بودن ندارد بلکه واسطه ای این میان وجود دارد که آنها را به هم ربط می دهد و آن واسطه کمالی است که از شدت اعتدال برای انسان حاصل می شود و حاصل این کمال امکان شاهد بودن است
مثل اینکه بگوییم از این درخت میوه ای می روید که برای فلان بیماری مناسب است خوب اگر کسی از درخت بخاطر سایه اش استفاده کرد ربطی به اثر میوه آن دارد ؟
به عبارت دیگر وسط بودن کارکردهای متفاوت دارد یکی معیار بودن است اما همین وسط بودن کمالی را موجب می شود که به شهود منتهی می گردد
والله الموفق
سلام
خوب شما اینجا شاهد بودن را به معنای الگو بودن در نظر گرفتین
نه به معنای شاهد و ناظر بودن بر احوالات دیگر مردم
سلام
ظاهرا شاهد بودن اینجا ارتباط مستقیم با وسط بودن ندارد بلکه واسطه ای این میان وجود دارد که آنها را به هم ربط می دهد و آن واسطه کمالی است که از شدت اعتدال برای انسان حاصل می شود و حاصل این کمال امکان شاهد بودن است
مثل اینکه بگوییم از این درخت میوه ای می روید که برای فلان بیماری مناسب است خوب اگر کسی از درخت بخاطر سایه اش استفاده کرد ربطی به اثر میوه آن دارد ؟
به عبارت دیگر وسط بودن کارکردهای متفاوت دارد یکی معیار بودن است اما همین وسط بودن کمالی را موجب می شود که به شهود منتهی می گردد
والله الموفق
خطابات قرآنی محدود به زمان نمی شوند و لازم نیست مخاطب آن در زمان نزول وجود خارجی داشته باشد و به اصطلاح این خطابات به منزله قضیه حقیقیه منطقی اند که هرگاه موضوعش یافت شود بر آن منطبق می گردد مثلا خطاب یا ایها الذین آمنوا قرآن شامل همه مومنین صدر اسلام تا دامنه قیامت می شود
سلام
خطاب یا ایها الذین آمنوامصداقش در ان زمان بوده است و یک خطاب کلی است که شامل همه امت اسلام از جمله ائمه می شود
برای همین در ایه قبل از این ایه این خطاب را اورده است و منطقی نیست که ما این خطاب را در این دو ایه منحصر به ائمه بدانیم
شما یا باید این دو ایه را خطاب به ائمه بدانید و منحصر به انها کنید
یا خطاب به همه کسانی که ایمان اورده اند
خوب جوابتان اینجا چیست ؟
سلام
ظاهرا شاهد بودن اینجا ارتباط مستقیم با وسط بودن ندارد بلکه واسطه ای این میان وجود دارد که آنها را به هم ربط می دهد و آن واسطه کمالی است که از شدت اعتدال برای انسان حاصل می شود و حاصل این کمال امکان شاهد بودن است
سلام
بله درست می فرمایید اما کسی که صاحب این کمال شود الگو یا به قول شما معیار می شود برای بقیه مردم
نه اینکه شاهد و ناظر برانها در مرگ و زندگی
و همچنین نیاز به الگو در بین مردم بیشتر است تا نیاز به ناظر اعمال بودن
و این معنی منطقی تر به نظر می رسد از هر لحاظ
یک دلیلش هم این است که شاید هزاران نفر به این کمال برسند ایا همه انها شاهدان و ناظران امت می شوند ؟یا الگو برای انها ؟
سلامبله درست می فرمایید اما کسی که صاحب این کمال شود الگو یا به قول شما معیار می شود برای بقیه مردم
نه اینکه شاهد و ناظر برانها در مرگ و زندگی
و همچنین نیاز به الگو در بین مردم بیشتر است تا نیاز به ناظر اعمال بودن
و این معنی منطقی تر به نظر می رسد از هر لحاظیک دلیلش هم این است که شاید هزاران نفر به این کمال برسند ایا همه انها شاهدان و ناظران امت می شوند ؟یا الگو برای انها ؟
سلام
اگر این امر را مورد توجه قرار دهیم که حجج الهی سلسله جنبان هدایت الهی هستند که به انحاء مختلف و حتی به تصرف در اشخاص ( هدایت بامر) این هدایت را به انجام می رسانند شاهد بودن آنها بر اعمال بندگان کاملا موجه است . این معانی ( هدایت در مراتب مختلف ) در قرآن کریم برای اولیاء الله ثابت شده است . لذا شاهد بودن علاوه بر معنای گواهی به معنای اطلاع هم هست چه اینکه اثر اولیه شهود اطلاع است .
و هوالله الموفق
نقل قول نوشته اصلی توسط بی نظیر نمایش پست ها
سلامبله درست می فرمایید اما کسی که صاحب این کمال شود الگو یا به قول شما معیار می شود برای بقیه مردم
نه اینکه شاهد و ناظر برانها در مرگ و زندگی
و همچنین نیاز به الگو در بین مردم بیشتر است تا نیاز به ناظر اعمال بودن
و این معنی منطقی تر به نظر می رسد از هر لحاظیک دلیلش هم این است که شاید هزاران نفر به این کمال برسند ایا همه انها شاهدان و ناظران امت می شوند ؟یا الگو برای انها ؟
سلام
اگر این امر را مورد توجه قرار دهیم که حجج الهی سلسله جنبان هدایت الهی هستند که به انحاء مختلف و حتی به تصرف در اشخاص ( هدایت بامر) این هدایت را به انجام می رسانند شاهد بودن آنها بر اعمال بندگان کاملا موجه است . این معانی ( هدایت در مراتب مختلف ) در قرآن کریم برای اولیاء الله ثابت شده است . لذا شاهد بودن علاوه بر معنای گواهی به معنای اطلاع هم هست چه اینکه اثر اولیه شهود اطلاع است .
و هوالله الموفق
سلام و تشکر
اجازه بدین یکم بحث منطقی تر پیش بره
فرمودین میانه بودن باعث کمالی می شود که طرف به مقام شاهد به معنایی که شما در نظر گرفتین اطلاع و ناظر بر همه احوالات انسان
در مرگ و زندگی می رسد
اما به نظر من باعث الگو شدن برای بقیه انسانها می شود
سوالی پرسیدم که جواب ندادین
ممکن است هزاران یا حتی بیشتر از این افرادی به این کمال نایل شوند پس طبق استدلال شما باید به مقام اطلاع و نظارت برسند
دقیقا جواب همین مورد را بدهید ؟
فرمودین میانه بودن باعث کمالی می شود که طرف به مقام شاهد به معنایی که شما در نظر گرفتین اطلاع و ناظر بر همه احوالات انسان
در مرگ و زندگی می رسداما به نظر من باعث الگو شدن برای بقیه انسانها می شود
سوالی پرسیدم که جواب ندادین
ممکن است هزاران یا حتی بیشتر از این افرادی به این کمال نایل شوند پس طبق استدلال شما باید به مقام اطلاع و نظارت برسند
دقیقا جواب همین مورد را بدهید ؟
سلام
بنده نگفتم الگو نیست الگو هست اما آیه ای که بحث شهادت را مطرح می کند ناظر بر شهود چنین فردی است نه الگو بودنش هرچند صاحب چنین کمالی الگو هم می تواند باشد
و اما جواب سوال بعد
بله اگر هزاران نفر هم به این مقام نائل شوند شاهد خواهند بود و فرقی بین 14 نفر با 14 هزار نفر نیست اگر دلیلی بر منع باشد یک نفر هم نمی تواند باشد اگر دلیل بر قبول است تعیین عدد مورد ندارد
و هوالله الموفق
سلام
بنده نگفتم الگو نیست الگو هست اما آیه ای که بحث شهادت را مطرح می کند ناظر بر شهود چنین فردی است نه الگو بودنش هرچند صاحب چنین کمالی الگو هم می تواند باشد
و اما جواب سوال بعد
بله اگر هزاران نفر هم به این مقام نائل شوند شاهد خواهند بود و فرقی بین 14 نفر با 14 هزار نفر نیست اگر دلیلی بر منع باشد یک نفر هم نمی تواند باشد اگر دلیل بر قبول است تعیین عدد مورد ندارد
و هوالله الموفق
پس شاهد بودن و از انحصار ائمه و پیامبر دراوردین و به هزاران نفر رسوندین
این خوب تا اینجا یک نتیجه جالب و عجیب
خوب دقت کنین فرمودین
حجج الهی چون سلسله جنبانان هدایت الهی هستند پس بعید نیست که شاهد و ناظر باشند
ایا برای این هزاران نفر دیگه همین ضرورت باعث میشه شاهدو ناظر باشند ؟
و چرا باید هزاران نفر دیگه شاهد و ناظر بر اعمال بقیه انسانها باشند ؟
ببخشید پست 32 را هنوز جواب نداده اید
پس شاهد بودن و از انحصار ائمه و پیامبر دراوردین و به هزاران نفر رسوندین
این خوب تا اینجا یک نتیجه جالب و عجیبخوب دقت کنین فرمودین
حجج الهی چون سلسله جنبانان هدایت الهی هستند پس بعید نیست که شاهد و ناظر باشند
ایا برای این هزاران نفر دیگه همین ضرورت باعث میشه شاهدو ناظر باشند ؟
و چرا باید هزاران نفر دیگه شاهد و ناظر بر اعمال بقیه انسانها باشند ؟ببخشید پست 32 را هنوز جواب نداده اید
سلام
اثبات امکان شی الزاما به معنای تحقق خارجی آن نیست یعنی اینکه اگر ما گفتیم امکان تحقق شاهد بودن برای هزاران نفر هست معنایش این نیست که در خارج هم هزاران نفر باشند بلکه تعیین مصادیق آن به معیارهای خاص خود از قبیل خبر دینی هست که مثلا فلان شخص مصداق شاهد اعمال در قرآن می باشد
چیزی که بدان اطمینان داریم آن است که معصومین ع به جهت برخورداری از مقام حجتیت این ویژگی را دارند . اما این مقام را برای دیگران نمی توانیم قائل شویم چون به حسب افراد و اشخاص دیگر دلیلی بر این ادعا نداریم .
ضمن اینکه تاکید می کنم شاهد بودن اگر مانع عقلی و دینی داشته باشد نباید برای یک نفر هم ثابت شود اگر نداشته باشد هزار نفر هم که شاهد باشند ( به فرض تحقق خارجی ) مانعی نیست چه اینکه مناط و معیار وجود شرایط در شخص است و نه تعداد دارندگان آن شرایط
و اما اینکه چه چیزی مقتضی شهود اعمال است گاهی به اقتضای طبیعی و جبری باز می گردد
مثل اینکه بگوییم چرا باید دیگران مارا ببینند که نتوانیم آنطور باشیم که دلمان می خواهد
جواب این است که دیده شدن اقتضای داشتن چشم است هرکس چشم دارد شما را می بیند لذاست که شما باید پوشش داشته باشی ( این یک مثال برای تقریب به ذهن بود )
بنابراین شهود مراتبی از اعمال انسانها یا مشاهده ملکات درونیشان اقتضای باز شدن چشم جان برخی از اولیاء الهی است هرچند کارکرد این مشاهده اغلب برای خود ایشان است
آنها مطلع نمی شوند تا رسوا کنند بلکه مطلع می شوند تا بر یقینشان افزوده شود و راه را با یقین شهودی بپیمایند
اما برای حجج الهی که در قله کمال انسانی هستند این شهود نه برای استکمال خود بلکه برای تکمیل دیگران است یعنی نمی خواهند با دیدن راه را ببینند بلکه می خواهند به راه بیاورند و پیش ببرند
این اموری که اینجا به حجج الهی نسبت داده شده هرچند از تفکر عامیانه دور است اما مبانی دینی همین را تایید می کند
بخصوص اگر باور داشته باشیم دین یک مکتب تربیتی است که ولی الهی نقش مربی بالفعل آن را در تمامی مراتب کمال برای همه افراد حائز است
و هوالله الموفق
سلام
خطاب یا ایها الذین آمنوامصداقش در ان زمان بوده است و یک خطاب کلی است که شامل همه امت اسلام از جمله ائمه می شودبرای همین در ایه قبل از این ایه این خطاب را اورده است و منطقی نیست که ما این خطاب را در این دو ایه منحصر به ائمه بدانیم
شما یا باید این دو ایه را خطاب به ائمه بدانید و منحصر به انها کنید
یا خطاب به همه کسانی که ایمان اورده اند
خوب جوابتان اینجا چیست ؟
سلام
خطابهایی که ماهیت قانون دارند خطابهای عام فراتر از زمانند و هر وقت مخاطبش یافت شود بر او منطبق می گردد
یعنی یا ایها الذین آمنوا که 1400 پیش نازل شده عینا به اهل ایمان امروز هم خطاب می کند
لذا خطاب به ائمه ع با وجود عدم حضور همه آنها در زمان صدور خطاب مانعی بر مخاطب بودن آنها نیست خصوصیت خطاب هم مانع نیست
مطلب روشن است اگر دقت بفرمایید
والله الموفق
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
و در راه خدا جهاد کنید انچنان که حق جهاد است اوشمارا برگزید و در کار دین برای شما رنج و مشقتی قرار نداد
این همان ایین پدرتان ابراهیم است او شما را پیش از این در کتاب مسلمان نامید تا اینکه پیامبر گواه برشماباشد و شما گواه برمردم پس نماز را به پادارید و زکات بدهیدو به خداتمسک جویید که اوست سرپرست شما
پس چه سرپرست خوب و چه یاور خوبی است
حقیر منهای اینکه پیغمبر شاهد و ناظر بر اعمال همه است، این موضوع هم به ذهنم خطور کرده که:
آیا چنین استنباطی غلط است که پیغمبر گواه است که دین برای شما سخت نبوده
و شما هم گواه هستید، برای تمام مردم که دین برای مردم سخت نبوده.
[/HR]سوای این موضوع چه ایرادی دارد کسی که مقام معنوی بالاتری دارد، شاهد بر پایینتری ها باشد؟
مثلاً رتبه نخست شاهد بر همه
رتبه 2 شاهد بر همه منهای رتبه 1
رتبه 3 شاهد بر همه منهای رتبه 2 و 1
و .....
اشتباهی دیدید لطفاً تذکر بدید.
سلام
خطابهایی که ماهیت قانون دارند خطابهای عام فراتر از زمانند و هر وقت مخاطبش یافت شود بر او منطبق می گردد
یعنی یا ایها الذین آمنوا که 1400 پیش نازل شده عینا به اهل ایمان امروز هم خطاب می کند
لذا خطاب به ائمه ع با وجود عدم حضور همه آنها در زمان صدور خطاب مانعی بر مخاطب بودن آنها نیست خصوصیت خطاب هم مانع نیست
مطلب روشن است اگر دقت بفرمایید
والله الموفق
ابتدا آیه 77 از سوره حج:
«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »
ترجمه این آیه چنین است:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع کنید و سجده به جا آورید و پروردگارتان را پرستش کنید و کار خیر انجام دهید تا رستگار شوید»
ایه 78: وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ»
و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايسته اى! (حج، 77)
شما به این دو ایه نگاه کنید :
من که خطاب یا ایهاالذین امنو ا را در اینجا خطاب به همه کسانی می بینم که ایمان اورده اند و هیچ مورد استثنایی نمی بینم
حال با چه استدلالی شما این و خطاب به ائمه می دونید واقعا متوجه نمی شم ؟
آیا چنین استنباطی غلط است که پیغمبر گواه است که دین برای شما سخت نبوده
و شما هم گواه هستید، برای تمام مردم که دین برای مردم سخت نبوده.
سلام
شاید بشه اینطوری گفت که پیامبر گواهی است بر شما که دین سخت نیست
و شما هم گواهی هستین برای بقیه که دین سخت نیست
در این حالت هم تلویحا همان معنای الگو را می شود برداشت کرد
اما از نظر حقیر چنین برداشتی نمی شود که پیامبر شاهد اعمال شما و شما هم شاهد اعمال مردم هستین ؟
و غیر منطقی است که مسلمانان را شاهد اعمال بقیه مردم بدانیم
سوای این موضوع چه ایرادی دارد کسی که مقام معنوی بالاتری دارد، شاهد بر پایینتری ها باشد؟
مثلاً رتبه نخست شاهد بر همه
رتبه 2 شاهد بر همه منهای رتبه 1
رتبه 3 شاهد بر همه منهای رتبه 2 و 1
و .....
اشتباهی دیدید لطفاً تذکر بدید.
الگو بودن را می شود با فرض شما پذیرفت ولی شاهد بودن رانه
اگر اینجوری باشه سنگ رو سنگ بند نمی شه
و همه با شاهد بودن بر زندگی پایین ترها
امکان داره قصد هرگونه دخالت را بکنند چون ممکن است ظرفیت
لازم برای اینکار را نداشته باشند
ابتدا آیه 77 از سوره حج:«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »
ترجمه این آیه چنین است:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع کنید و سجده به جا آورید و پروردگارتان را پرستش کنید و کار خیر انجام دهید تا رستگار شوید»ایه 78: وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ»
و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايسته اى! (حج، 77)
سلام
به قرینه مله ابیکم معلوم میشود منظور از یا ایها الذین امنوا همه اهل ایمان نیستند بلکه گروه خاصی از آنها هستند بخصوص که شاهد بودن تک تک مومنین نسبت به دیگران هم عقلا امکان پذیر نیست
بنده مورد یا ایها الذین امنوا را در خطابات قانونی بعنوان مثال مطرح کردم لذا اگر در جایی قرینه ای باشد که محدوده خطاب را به زمان یا به افراد و حتی به شرایط خاص کاهش دهد باید از آن قرینه تبعیت کرد
والله الموفق
سلام علیکم
الگو بودن را می شود با فرض شما پذیرفت ولی شاهد بودن رانه
اگر اینجوری باشه سنگ رو سنگ بند نمی شه
و همه با شاهد بودن بر زندگی پایین ترها
امکان داره قصد هرگونه دخالت را بکنند چون ممکن است ظرفیت
لازم برای اینکار را نداشته باشند
ایرادی ندارد، رتبه بندی به گونه ای باشد، که در رتبه ای خاص این امتیازات سلب شود!!!!
مثلاً تا رتبه 2و3 ولایت بر همه دارند،
رتبه 4 ولایت مشروط دارد
رتبه 5 ولایت جزئی دارد
رتبه 6 ولایت ندارد!!!
یعنی قرار نیست هر کسی ولی رتبه پایینی باشد
بلکه شان رتبه است که به شخص ولایت یا شاهد بودن(به آن معنای خاص) می دهد.
حالا رتبه وقتی به درجه خاصی نزول پیدا کرد، این شاهد بودن هم به درجات پایینتری نزول پیدا می کند
سلام
به قرینه مله ابیکم معلوم میشود منظور از یا ایها الذین امنوا همه اهل ایمان نیستند بلکه گروه خاصی از آنها هستند بخصوص که شاهد بودن تک تک مومنین نسبت به دیگران هم عقلا امکان پذیر نیست
بنده مورد یا ایها الذین امنوا را در خطابات قانونی بعنوان مثال مطرح کردم لذا اگر در جایی قرینه ای باشد که محدوده خطاب را به زمان یا به افراد و حتی به شرایط خاص کاهش دهد باید از آن قرینه تبعیت کرد
والله الموفق
سلام
اشاره به پدرتان ابراهیم را می تونیم به دوصورت توجیه کنیم
اول اینکه مردم ان زمان عربستان چون پیرو دین ابراهیم اما تحریف شدش بودن
پس اشکالی ندارد که پیامبر امت را پدر خطاب کند و از انها بخواهد از پدرشان پیروی کنند
همچنانکه بارها حضرت خودش را پیرو ابراهیم خطاب می کند
اما حالت دوم اگر منظور قران فرزندان و نسل ابراهیم می باشد
که فکر کنم تنها امامان نسل ان حضرت نیستند بلکه به احتمال قوی هزاران نفر که احتمالا عده بسیاری انها کافر یا مشرک
می باشند از نسل حضرت باشند
و دلیلی ندارد خداوند ائمه را خطاب کند که از ابراهیم پیروی کنید
بلکه بسیار منطقی تر است که خداوند خطاب به ائمه بگوید از پدرتان محمد پیروی کنید
سلام
با دقت در ایه زیز
[سوره المائدة ]
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117)
ترجمه:
117- من به آنها چيزى جز آنچه مرا مامور به آن ساختى نگفتم، به آنها گفتم: خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است، و تا آن زمان كه ميان آنها بودم مراقب و گواه آنان بودم، و هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى تو خود مراقب آنها بودى، و تو گواه بر هر چيز هستى.
و اگر در این ایه دقت کنیم پیامبر گواه بودن را تا زمانی که زنده است بیان می کند و پس از ان را به خدا نسبت می دهد
ایرادی ندارد، رتبه بندی به گونه ای باشد، که در رتبه ای خاص این امتیازات سلب شود!!!!
مثلاً تا رتبه 2و3 ولایت بر همه دارند،
رتبه 4 ولایت مشروط دارد
رتبه 5 ولایت جزئی دارد
رتبه 6 ولایت ندارد!!!یعنی قرار نیست هر کسی ولی رتبه پایینی باشد
بلکه شان رتبه است که به شخص ولایت یا شاهد بودن(به آن معنای خاص) می دهد.
حالا رتبه وقتی به درجه خاصی نزول پیدا کرد، این شاهد بودن هم به درجات پایینتری نزول پیدا می کند
سلام
بزرگوار من نمی دونم مبنای سخنان شما کجاست ؟
و این فرض و از کجا مطرح می کنید ؟
چیزی که مسلم هست
شاهد و ناظر بودن پیامبر طبق سخنان خود ایشون تا زمانی که زنده است مطرح می باشد
و بعد از ان را منسوب به خدا می داند
و شاهد بودن ائمه هم که در قران نیامده
و فقط با اتکای حدیث ثابت می شود
و جالب اینجاست که خود پیامبر ادعای شاهد بودن بعد از مرگش را نمی کند
اما احادیث پارا از این فراتر گذاشته و ادعای شاهد بودن ائمه را در مرگ و زندگی انها بیان می کند
اینجاست که حدیث با قران و ایات ان در تعارض است
و ما بجای اینکه حدیث را به قران عرضه کنیم برعکس عمل کرده و قران را به حدیث عرضه می کنیم
با تشکر
سلاماشاره به پدرتان ابراهیم را می تونیم به دوصورت توجیه کنیم
اول اینکه مردم ان زمان عربستان چون پیرو دین ابراهیم اما تحریف شدش بودن
پس اشکالی ندارد که پیامبر امت را پدر خطاب کند و از انها بخواهد از پدرشان پیروی کنند
همچنانکه بارها حضرت خودش را پیرو ابراهیم خطاب می کنداما حالت دوم اگر منظور قران فرزندان و نسل ابراهیم می باشد
که فکر کنم تنها امامان نسل ان حضرت نیستند بلکه به احتمال قوی هزاران نفر که احتمالا عده بسیاری انها کافر یا مشرک
می باشند از نسل حضرت باشندو دلیلی ندارد خداوند ائمه را خطاب کند که از ابراهیم پیروی کنید
بلکه بسیار منطقی تر است که خداوند خطاب به ائمه بگوید از پدرتان محمد پیروی کنید
سلام
اولا حضرت ابراهیم ع عرب نبوده است و همه معاصرین حضرت رسول ص هم از نسل ابراهیم نبوده اند بلکه قوم و تیره خاصی از ابراهیم ع بوده اند
ثانیا در ایه 124 سوره بقره جریان در خواستی از ابراهیم ع را نقل می فرماید : قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین که در حقیقت درخواست مقام امامت برای ذریه است اگر این آیه را با آیه مله ابیکم ابراهیم و دلیل عقلی عدم امکان شاهد بودن همه مومنان تطبیق کنیم مشخص می شود که منظور از خطاب در مله ابیکم همان صاحب مقامان امامت از ذریه ابراهیم اند و نه همه اهل ایمان یا اهل اسلام
آیه 105 سوره توبه هم به همین مومنان خاص که شاهد اعمال بندگان اند تصریح می کند :
قل اعملو فسیری الله عملکم و رسوله والمومنون
در این آیه مشاهده اهل ایمان را هم پایه مشاهده رسول و خدای متعال معرفی می کند . خوب چطور می توان این مومنان شاهد اعمال را همه اهل اسلام دانست در حالیکه برخی از همین اهل اسلام شهادتشان در محکمه دنیوی هم پذیرفتنی نیست
والله الموفق
و اگر در این ایه دقت کنیم پیامبر گواه بودن را تا زمانی که زنده است بیان می کند و پس از ان را به خدا نسبت می دهد
سلام
اول اینکه مقامات انبیاء یکسان نبوده است :
تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض
چه بسا مقامی را رسول اکرم دارا باشد که عیسی بن مریم ع دارا نبوده است
ثانیا حضرت عیسی ع رحلت نکرده اند بلکه فقط از میان مردم ترفیع داده شده اند بطوری که ظاهرا با بدن مادی در بین انها حضور ندارد لذا این مقام قاعدتا به حجت بعد از او منتقل شده است چه اینکه حجت الهی باید با بدن مادی در بین مردم حاضر باشد
ثالثا شهود حجتی که وصی پیامبر است به جهت اتصال روحیشان قابل استناد به هردو هست الا اینکه به لحاظ مقامات ظاهری این نسبت به حجت زنده بیشتر است چه اینکه اوست که فعلا حائز مقام پیشوایی مردم است
رابعا نسبت کمالات بالاصاله به خدای متعال است و علت این نسبت بعد از ترفیع به خدای متعال آنستکه در فرد دیگری از حجج الهی فعلیت یافته است
به عبارت دیگر مقام شهادت بالاصاله از آن خدای متعال و بالعرض از آن حجتی است که با بدن جسمانی زنده در میان مردم است اگر حجج دیگر هم در این مقام حضوری داشته باشند به حسب مقامی که دارند در طول و عرض این دو است
والله الموفق
[="Tahoma"] سلام و تشکر اینکه فرمودین چون در ایه ای دیگر از قران درباره الگو بودن پیامبر سخن گفته و لذا اینجا مراد معنای دیگر یعنی گواه بودن است حال اگر همین معنی الگو بودن را در نظر بگیریم ایه بدرستی و بدون هیچ ابهامی معنی می شود الگو بودن پیامبر در ابتدا که مشخص است و الگو بودن دوم اشاره به الگو بودن مسلما نانی که در ابتدای ایه وصفش را می کند از نظر حقیر البته (ادعایی ندارم )سوئ تفاهم نشود اینکه در قران یک کلمه معانی مختلفی دارد به نظر من ما باید بهترین و سازگارترین معنی را با توجه به کل ایه انتخاب کنیم
به نظر منطقی نمی اید زیرا موارد تکراری بسیار در قران دیده می شود
و از جهت تاکید و اهمیت موضوع می باشد
و دیگر لازم نیست به برای اینکه قسمتهای دیگه رو معنی کنیم به روایات رجوع کنیم
بر بقیه مردم
تمام است حال برویم به نقد دیگر مطالبی که فرمودین
و لزومی ندارد تمام معانی را بخواهیم یکجورایی با هزار تا روایت و اما اگر لحاظ کنیم
با سلام و درود
اکثر دانشمندان تفسیر و علوم قرآن، بر آنند که در قرآن مترادف و تکرار نداریم لذا هر جا به ظاهر تکرار باشد، با دقت و تامل روشن می شود که نکته ای متفاوت با مورد دیگر دارد لذا تکرار نیست. البته سخن در این زمینه را باید در جای خودش پیگیری نمود.
مطلب دیگر
همان طور که در ابتدا عرض کردم، در معنای شاهد و گواه بودن، دو برداشت از این آیه می توان داشت.
یک برداشت اولیه و ظاهری از آیه که شاهد بودن پیامبر صلی الله علیه وآله بر امت، و نیز شاهد بودن امت بر دیگران را بیان می کند.
برداشت دیگر که مستند به روایات است و شاهد بودن ائمه معصومین علیهم السلام را مطرح می کند.
نکته:
1. می توان در جمع این دو برداشت گفت، روایات اشاره به مصداق کامل دارند و بیان تاویل و تطبیق می کنند یعنی همه می توانند شاهد و گواه باشند ولی مصداق کامل آن اهلبیت علیهم السلام هستند.
2. ائمه معصومین علیهم السلام به فرمایش پیامبر صلی الله علیه وآله، که ایشان هم غیر از وحی الهی چیزی نمی گویند (نجم، 4)، در کنار قرآن جایگاه ویژه ای دارند، و به اتفاق شیعه و سنی و طبق حدیث ثقلین، حداقل جایگاهی که از این حدیث برای این خاندان ثابت می شود، مفسر قرآن بودن است.
پس وقتی بیانی از ایشان در تفسیر آیات قرآن وارد شده است، نمی توان بدان بی توجه بود. در این جا نیز روایات متعدد وجود دارد که ائمه معصومین علیهم السلام، شاهدان و گواه بر انسانها هستند.
[="Tahoma"] گمان نمی کنم پیامبر حتی در دوران زندگی مبارکشون بر تمام اعمال امت خویش اگاه بوده است مثلات پیامبر در خانه خویشسلام
از اینکه دیگران درخانه های خود چه انجام می دهند چگونه خبر داشته است ؟ و این با جنبه بشری بودن پیامبر
همخوانی ندارد چه برسد بعد مرگ حضرت
و این گونه تعبیرات مفسرین برای عرضه ایات به روایات است و در ادامه برای اینکه باز این معنی از گواه را بتوانید
القا کنید ناگزیر به این می شوید که در قسمتهایی دیگر از ایه دست برده تا بتوانید انها را هم با روایات جور کنید
چند نکته:
1. برخلاف تصور شما، معصومین سعه وجودی والایی دارند و از طرف خداوند چنین ویژگی ای به آنها عطا شده است. این مباحث را باید در موضوعات مربوط به علم معصومین و آگاهی ایشان از غیب و ... پیگیری نمود.
2. وقتی معصوم در قالب مادی چنین استعداد و قابلیتی دارد، بدیهی است که پس از مرگ دنیوی و وقتی در این جسم و قالب مادی نیست محدودیت عالم ماده را ندارد و بیش از قبل چنین امکانی برای او فراهم است.
3. برای فهم مراد خداوند، نیازمند مراجعه به معصومین هستیم، ایشان بیش از همه به جنس کلام الهی و مراد واقعی خداوند از این کلمات آشنایی دارند؛ لذا توجه به روایات معصومین در تفسیر آیات قرآن، دست بردن در آیه و ... نیست.